زنان و مردان حرف مى زنند


نگاه و نگرش زنان و مردان نسبت به حل مشکلات روزمره زندگیشان به دو گونه و متفاوت است. مردان به هنگام وقوع مشکلى در خود فرو رفته و به جست و جوى راه حلى برمىآیند; حال آنکه در این مواقع زنان تمایل دارند گوش شنوایى براى مشکلشان پیدا شود, هرچند که راه حلى براى مشکلاتشان پیدا نشود. حقیقت آن است که زنان با صحبت کردن و حرف زدن تسکین مى یابند و نیازهاى روحى و روانیشان برآورده مى شود.
در هنگام بروز مشکل مردان به طور غریزى به دنبال راه حلى هستند. یک مرد زمانى که دچار مشکلى مى شود اولین کارى که انجام مى دهد این است که در خود فرو رفته تا با روش خود راه حلى بیابد. اگر او در حل مشکلش موفق و بر آن غلبه یابد احساس خوبى خواهد داشت اما اگر به راه حلى دست نیابد به دنبال یک مرد دیگر مى رود تا از او چاره جویى نماید. زمانى که او مشکلش را با مرد دیگرى مطرح مى کند معمولا خواستار عقیده اوست و چنانچه به راه حل مناسبى دست پیدا کرد فورا دچار احساس خوشایندى خواهد شد. در زندگى زناشویى نیز وضع به همین منوال مى باشد. زمانى که زن ناراحت و پریشان است و در مورد مشکلش شروع به حرف زدن مى کند براى شوهر فرض بر این است که او در پى راه حلى براى مشکلش است حال آنکه بر این امر واقف نیست که زنش در این زمان تنها از او انتظار دارد تا به حرفهایش گوش دهد. او فکر مى کند زنش قصد دارد با صحبت کردن سفره دلش را برایش بگشاید بنابراین سعى مى کند راه حلهایى براى مشکل او پیشنهاد و ارائه دارد. باید در نظر داشت زمانى که یک زن ناراحت است اولین کار پیش رویش را تسلى یافتن از طریق حرف زدن مى داند. در واقع زن نیاز دارد تا شوهرش فقط به حرفهایش گوش دهد. چنانچه این نیاز روانى زن در این گونه مواقع رفع شود او به طور طبیعى احساس خوشایندى پیدا مى کند هرچند که مشکلش غیر قابل حل باقى بماند.
مردان تمایل دارند خیلى سریع و بدون حاشیه وارد اصل ماجرا بشوند و اصل مشکل را بدانند به همین دلیل وقتى مجبور مى شوند به تمام جزییات و حواشى صحبتهاى همسرشان گوش دهند و تا آخر منتظر بمانند زود خسته و عصبانى مى شوند. آنان دوست دارند به همان گونه عمل کنند که در مورد مشکلات خودشان اتفاق مى افتد. بنابراین یکى از عواملى که باعث بروز مشاجره میان زوجین مى شود عدم آگاهى و شناخت نسبت به تفاوت این خصوصیت در مورد زنان و مردان مى باشد.
از طرف دیگر زمانى که مردى دچار مشکلى مى شود و در خود فرو مى رود تا بتواند آن مشکل را حل نماید, زن به اشتباه پیش خود تصور مى کند که شوهرش تمایل ندارد با او حرف بزند و یا دیگر به او بى اعتنا شده و دوستش ندارد بنابراین بدیهى است شروع به موضع گیرى نموده و مشاجرات لفظى میان زن و شوهر شروع و شدت مى گیرد. همان طور که ذکر شد در مورد زنان نیز وضعیت مشابهى وجود دارد. آنان دوست دارند تمام جزییات مشکلاتشان را خیلى مبسوط براى همسرشان شرح دهند و در همین زمان مرد خسته و عصبانى پیش خود در جست و جوى راه حلى مى باشد. حال آنکه او توجه ندارد زنش با مطرح کردن مشکلات تنها نیاز دارد تا این مشکل شنیده شود و همین موضوع که صرفا ناشى از عدم شناخت خصوصیات ذاتى مردان و زنان مى باشد, در بسیارى از مواقع به مشاجره انجامیده است. اما چنانچه این خصوصیت توسط زوجین شناخته و درک شود, آنان در این گونه مواقع کمتر دچار مشکل شده و سوء تفاهمهاى بعدى اتفاق نمى افتد.