سرود فردا
الهه رضایى
مینا امیرقلى زاده ـ مسجدسلیمان
ده شعر سپید برایمان فرستاده اید که تقریبا بى اشکال است, فقط بعضى عبارات تا حدى قابل فهم نیست و در برخى جملات به نظر مى رسد فقط با کلمات بازى شده است.
البته امروزه مد شده است که شعرها گویا نباشند و بعضى افراد این را جزو محسنات شعر خود به حساب مىآورند, در صورتى که این گونه نیست. اگر بخواهید به گونه اى شعر بسرایید که افراد عادى متوجه معناى آن نشوند, حداقل باید شاعران و ادب دوستان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و به اصطلاح مخاطب خاص, آن را بپسندد.
در شعر ((نقطه تا اوج)) گفته اید:
با گل مویى پژمرده
بهارى شدن
گناه فسخ شده اى نیست.
((گناه فسخ شده)) یعنى گناهى که در آغاز, گناه تلقى مى شده است ولى حالا فسخ گردیده و دیگر گناه نیست, که البته در شعر شما ترکیبى اشتباه به نظر مى رسد و به جاى آن مى توانستید بگویید ((با گل مویى پژمرده, بهارى شدن, گناه بزرگى نیست)) یا چیزى شبیه به این.
شعر ((ضریح نگاه)) شعرى کامل است. در عین اینکه ساده و پیش پا افتاده نیست, هیچ ابهامى هم ندارد. همچنین شعر ((دستان روسرى)) که داراى تکامل و پختگى بیشترى است. در این شعر گفته اید:
چشم مى بندم و
نامت را گم کردم
این دو جمله از نظر دستورى اشکال دارد, یا باید بگویید ((چشم مى بندم و نامت را گم مى کنم)) و یا ((چشم بستم و نامت را گم کردم)). در جمله اول از فعل مضارع استفاده کرده اید و بعد با حرف ربط ((و)) این جمله را به جمله اى دیگر با فعل ماضى پیوند زده اید که ایراد دارد. شعر ((مانتو)) هم شعرى بسیار زیباست. ضمن اینکه در اشعارتان از کلمات و تعابیر نو و امروزى استفاده کرده اید, تا حد زیادى هم توانسته اید ((حسى)) بسرایید و این از محاسن شعر امروز است.
موفق باشید. منتظر شعرهاى جدیدتان هستیم.مرضیه کریمى ـ آبیک
برایمان یک شعر و یک طرح فرستاده اید. شعر اولتان هیچ گونه نقص و اشکالى ندارد, خوب شروع مى گردد, به زیبایى بیان مى شود و با جمله اى بجا و کامل به پایان مى رسد:
تا خانه آنقدر باید بدوم
که دیگر چترم را
در آسمان بارانى هیچ شاعرى فراموش نکنم
و اما طرح شما از آن قدرت و تکاملى که باید و شاید, برخوردار نیست. اول اینکه وقتى به دنیا مىآییم, کفشى به پا نداریم که با آن گم شویم و دیگر اینکه چه ربطى میان این دو جمله است:
با کفشهایم گم شدم
اما کسى دنبالم نگشت
در طرح بیش از هر چیز تصویرسازى و ایجاز مهم است. طرح مثل یک عکس است که از صحنه اى خاص گرفته مى شود. حال هر چقدر این صحنه زیبا باشد و با زبانى موجز, دقیق و روان بیان شود, تصویر ما زیباتر مى شود و در نتیجه طرح ارائه شده کامل تر مى گردد. به عنوان نمونه این طرح را برایتان مى نویسیم:
زنان شالیکار!
تنها آوازتان است که گلآلود نیستابوالفضل صمدىرضایى (کیانا) ـ مشهد
شما پیش از این هم با ما مکاتبه کرده بودید. اما بین اشعار قبلى شما با این سه شعر تفاوت بسیارى مشهود است. نمى دانیم چرا؟ شاید شعرهاى نوبت اول را سالها پیش سروده اید. در هر حال در این نامه, احساس مى کنیم پیشرفت بیشترى در شعر داشته اید. امیدواریم همین روند در اشعار بعدى شما ادامه داشته باشد.
شعر ((زلال کودکى)) شما شعرى پخته, زیبا و دلنشین است. به خصوص این بیت:
طفلک دلم به آینه ها شک نکرده بود
آن روزها که درد فراوان نداشتم
شعر ((روزگاریست)) هم شعر خوبى است, اما در حسى بودن به پاى شعر ((زلال کودکى)) نمى رسد. همین مسإله در شعر ((عطر گلابدان)) هم به چشم مى خورد. پس به طور کلى در میان این سه شعر, به نظر مى رسد ((زلال کودکى)) قوىتر و شعرتر باشد.
منتظر شعرهاى خوب شما هستیم.جمیله کریمى خواه ـ شیراز
شعر شما را دریافت کردیم. از شما به خاطر حسن توجهتان متشکریم. امیدواریم در این راه موفق و موید باشید و بتوانید اشعارى قابل قبول براى مقام حضرت فاطمه(س) بسرایید تا بتوانیم در صفحه سخن اهل دل از آنها استفاده کنیم.ابراهیم حقى بستانآباد ـ تهران
اشعار شما را دریافت کردیم. در شعر مهبط وحى سروده اید:
ترکش تیر شرف مى کند هنگامه به پا
عرض موعود شود تا که از این فتنه رها
اول اینکه ارض موعود به معناى زمین وعده داده شده است که اگر به صورت عرض موعود نوشته شود, اشتباه است. دیگر اینکه ارتباط معنوى این دو مصراع بسیار ضعیف است.
در مصراع اول این بیت یک اشکال کوچک وجود دارد:
حال داود جوان سنگ و فلاخن بکف
قلب جالوت زمان را بنموده است هدف
که براى جبران این اشکال باید ((فلاخن)) را ((فلاخون)) خواند.
در شعر ((مهرافروز)) به اشکال خاصى برخورد نکردیم.پیروز باشید.نکته:
((حرف دلت را که بزنى شاعر شده اى, نقدها هر چه که باشند سرمایه هاى نانند)). (1) از نقد نهراسید و حرف دلتان را برایمان بفرستید.پى نوشت:
1ـ مهدى باتقوا.