همراهى والدین با نوجوانان
امروزه معلوم شده است که والدین باید در تربیت کودکان و نوجوانان خود واقع بین باشند. یکى از عواملى که رشد و پرورش نوجوانان را با شکست توإم مى سازد, عدم توجه پدران و مادران به شخصیت نوجوانان خود مى باشد. اصولا شخصیت عبارت از مجموعه گرایش ها و حالت هاى رفتارى است که کم و بیش وضعیت ثابتى دارند. یک فرد در مقابل اوضاع, مسائل و رویدادهاى محیط خود احساسات, نگرش ها و واکنش هاى خاصى نشان مى دهد. این حالات گاهى صفات شخصیت نامیده شده و بسیارى از آنان در ده سالگى تجلى مى یابند. بر اساس صفات و رفتار خاص کودک در ده سالگى مى توان پیش بینى نمود که وى در بزرگسالى داراى چه شخصیتى خواهد بود.
یک نوجوان باید خود را آماده تحصیل دانش و هنر کند, با همسالان و بزرگسالان پیوندهاى نیکو و جامعه پسند برقرار سازد, احساس مسئولیت کرده و براى احراز شغل یا حرفه اى, شرایط لازم را در خود به وجود آورد. هر چند نوجوان در دوره هاى کودکى تا حدودى راه و روش انجام دادن خواست هاى خود را آموخته است, با وجود این باید در نوجوانى طرز صحیح و اصولى مقابله با خواهش هاى نوظهور و مسائل پیچیده دیگرى را که جامعه از او انتظار دارد, فرا گیرد. باید توجه داشت این دگرگونى ها به یکباره و ناگهانى اتفاق نمى افتند بلکه پیوستگى داشته و به مرور رخ مى دهند. از طرف دیگر مسائلى همچون آشفتگى و نابسامانى هاى خانوادگى, درخواست هاى نامعقول و غیر منطقى و فقدان هدف و فلسفه در زندگى غالبا موجب اختلال و بى نظمى در شخصیت نوجوانان مى شوند. ناکامى هاى پیاپى و فشارهاى روانى امکان دارد سبب تغییر شخصیت شده یا آنکه در نوجوانان رفتارهاى نابهنجارى مانند بزهکارى, پرخاشگرى و جامعه ستیزى به وجود آورند. البته دلیل افزایش بزهکارى در این دوران شاید آن باشد که چون نفوذ پدر و مادر در نوجوان کاهش مى یابد و نوجوانان به کام جویى و لذت طلبى گرایش دارند, دسته هایى به وجود مىآورند و رفتارهایى مبتنى بر جامعه ستیزى پیشه مى سازند. به طور کلى در نزد نوجوانان مهارت در امور ورزشى, محبوبیت اجتماعى, زیبایى و حسن معاشرت بر نمره هاى خوب و عالى در مدرسه برترى دارند و نوجوانان به کارهاى درسى نسبت به معیارهاى دیگر توجه و دلبستگى کمترى نشان مى دهند. با این وجود عده زیادى از نوجوانان پیشرفت هاى تحصیلى را از خصوصیات عمده هر نوجوان برگزیده اى مى شناسند هر چند که اکثر نوجوانان رمز کامیابى واقعى را در محبوبیت و موفقیت در رفتار با مردم مى دانند.
در دوران نوجوانى, نوجوان تمام روابط و باورهایى را که در دوران کودکى و بدون چون و چرا پذیرفته است مورد پرسش و تردید قرار مى دهد و سعى مى کند با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال طلبى خود, نظامى از ارزش ها در باره زیبایى, حقیقت, قدرت و ... به دست آورد. هر دسته از ارزش ها با یکى از انواع شخصیتى که در این دوره قوام مى گیرد سازگار مى باشد. برخى از نوجوانان و جوانان به ارزش هاى هنرى تمایل نشان داده و نیرو و انرژى خود را در این راه صرف مى نمایند. دسته دیگر به علوم و مسائل نظرى گرایش دارند و بعضى ها به مسائل اجتماعى و سیاسى متمایلند. آنچه را که اصطلاحا تضاد میان نسل ها مى نامند در واقع بیانگر تفاوت سیستم ارزشى جوانان و نوجوانان با بزرگسالان است که به آداب و رسوم گذشته خود پاىبندند و نه تنها هیچ گونه تغییرى را نمى پذیرند بلکه به شدت با آن مقابله مى کنند. بنابراین چنانچه والدین به تفاوت نظام ارزشى فرزندان جوان و نوجوان خود توجه داشته باشند در برخورد و رفتار با آنان به تحمیل نظر و سیستم ارزشى خود پافشارى مى نمایند. گاهى جوانان در برخورد با والدین خود از احساس امنیت خاطر برخوردار نمى باشند و حس نوعى نیاز روانى به جلب محبت از جانب دیگران را دارند. آنها نیاز به تقویت روحى و محیط مناسب براى فعالیت و امکان برقرارى ارتباطات اجتماعى را دارند و نباید آزادى عمل آنان را در مواردى که اشکال ندارد, محدود کرد. طبق بررسى هاى یونسکو اغلب جوانان فکر مى کنند که آلت دست هستند. براى همین نسبت به بزرگسالان بدبین بوده و یک حالت عصیانى نسبت به سنت ها و آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى در آنان پدیدار مى شود. والدین دوست دارند فرزندانشان همانند خود آنها باشند در صورتى که ممکن است جوانان نخواهند به مانند آنان زندگى کرده و کار و حرفه مورد علاقه والدین خود را دنبال نمایند. از آن جایى که دختران معمولا آرام تر مى باشند, فشار والدین خود را بیشتر تحمل مى کنند. مادران معمولا آرزوهاى برآورده نشده شان را در وجود دخترهایشان متجلى مى یابند و سعى دارند آنچه را که خودشان مى خواسته اند, دخترشان به دست آورد و بدین ترتیب معمولا در تصور یک مادر نمى گنجد که روزى دخترش با او مخالفت کند.
یکى از ویژگى هاى مهم نوجوانان سازش با احساس هاى جدیدى است که در نتیجه دگرگونى هاى بدنى پدید مىآیند. این احساس ها بیشتر حالت برانگیختگى دارند. حتى پسران و دخترانى که به پدر و مادرشان علاقه نشان مى دهند گاهى با سوء ظن, بى اعتمادى, خشم و برافروختگى از خود واکنش نشان داده و با توقع زیادى و افسردگى خاطر شکایت مى کنند که بزرگ ترها آنان را درک نکرده و با آنان رفتار منصفانه اى ندارند. این دسته از نوجوانان, بسیار حساس و زودرنج مى باشند به همین دلیل به هنگام خشم, ترس, عشق و دلدادگى تسلط بر خود را از دست داده و در اصطلاح خود را مى بازند. ناکامى ها و شکست هاى نوجوانان بیشتر در اثر کشاکش با پدر و مادر و همتایان به وجود مىآید و بیشتر محصول ناآگاهى و بى تجربگى شان در مقابله با این قبیل اتفاق ها مى باشد. برخورد و کشاکش نوجوان با پدر و مادر معمولا در باره طرز لباس و لباس پوشیدن, انتخاب دوستان, گذراندن اوقات خود, ترتیب و تنظیم اتاق و وسائل کار و مدرسه و بى توجهى به رعایت احترام بزرگ ترها دور مى زند و البته در اغلب موارد نوجوانان در برابر این خواست ها و انتظارات ایستادگى کرده و مقاومت نشان مى دهند و آرزو دارند هر چه زودتر از دست آن همه قیود و دستورات رهایى یابند. گاهى هم نوجوانان به مانند کودکان رفتار مى نمایند اما چنانچه والدین بخواهند با آنان همچون کودکان رفتار نمایند سخت مقاومت و ایستادگى نشان مى دهند. با این وجود, اگر چه نوجوان فردى سرکش و پرخاشگر مى باشد و خود را مجبور مى بیند بنا به خواست و اراده پدر و مادر خود رفتار نماید اما کمتر مایل به جدایى از خانواده خویش مى باشد.
یک دختر نوجوان براى اینکه آزادى خود را به دست بیاورد و از دستورهاى تحکمآمیز مادر خلاصى یابد, ضمن اظهار وجود ممکن است به انتقاد از آرایش و لباس مادر و نظم و ترتیب خانه بپردازد و از نگرانى ها و دلواپسى هاى بیش از حد او خرده گیرى کند. اما با وجود انتقادهایى که از مادر مى کند ناگزیر است در بسیارى از کارها رضایت و موافقت مادر خود را جلب نماید. دختر نوجوان در باره کودکان خانواده داراى احساس و عواطف متفاوتى است. گاهى از رفتار نسنجیده و ناپخته آنان به شدت انتقاد مى نماید و زمانى نسبت به آنان بسیار مهربان و پرگذشت مى شود. اما پسر نوجوان براى به دست آوردن آزادى و استقلال غالبا با پدر خود درگیرى دارد. کشاکش و اختلاف, زمانى پدیدار مى شود که پسر نتواند خواست ها و انتظارات پدر را انجام دهد و چنانچه در این ارتباط احساس عدم شایستگى بنماید احتمال دارد از کوشش دست بکشد. پدر دانا و فهیم به فرزند خود آزادى عمل داده و او را به واسطه اشتباهاتش سرزنش نمى نماید. چنانچه پدر قادر به درک فرزند نوجوان خود نباشد و نتواند به روح آزادمنش و آزاداندیش او یارى رساند ممکن است نوجوان مجبور گردد جهت ابراز شایستگى هاى خود بیش از توانش تلاش نماید و در نتیجه به سلامت بدنى و روانى اش صدمه وارد آید.
از طرف دیگر عشق و علاقه مادر به پسر نوجوان خود, با وجود اختلاف نظر پسر با پدر, از ارزش بسیار والایى برخوردار است چرا که موجب نگرش مثبت و مساعد وى نسبت به زندگى خواهد شد. سرانجام آنکه هر نوجوانى در این مرحله از زندگى خود براى برقرارى روابط عاطفى با بزرگسالان و اثبات وجود شخصیت خودش, با انتخاب و نمونه سازى از یک قهرمان یا یک فرد آرمانى مبادرت به همانندسازى مى نمایند. براى یک دختر نوجوان و بهنجار این نمونه والا مى تواند پاکى, عفت و وقار باشد در صورتى که براى پسر نوجوان قدرت, روحیه مردانه و اعتماد به نفس مى تواند نمونه آرمانى باشد.
شایان توجه است که گروهى از نوجوانان نمونه هاى آرمانى خود را از میان قهرمانان رشته هاى ورزشى, هنرى, ادبى, اخلاقى و دینى برمى گزینند. تحقیقات روان شناسان نشان مى دهند که نوجوانان در سنین 12 تا 15 سالگى داراى اعتقادات مذهبى بیشترى هستند. خانواده و اجتماع در تثبیت اعتقادات مذهبى نقش بسیار مهمى را دارند. نوجوانان به شدت تحت تإثیر خصوصیات اخلاقى خانواده خود, محیط و گروه همسن قرار مى گیرند و از آنان پیروى مى کنند. اصولا در دوران بلوغ جهش ناگهانى به طرف مذهب در بیشتر نوجوانان دیده مى شود. در این دوران نوعى بیدارى مذهبى حتى نزد کسانى که سابقا نسبت به مسائل مذهبى لاقید بوده اند, دیده مى شود. این امر را مى توان بخشى از توسعه شخصیت نوجوانان دانست. در این راستا نقش خطیر پدر و مادر و مربیان اهمیت زیادى دارد. آنان مى توانند الگوى صحیح و سرمشق واقعى براى نوجوانان خود باشند چرا که ارزش هاى اخلاقى در دوران بلوغ در وجود سرمشق هاى انسانى تجلى مى یابند و صورت هایى به خود مى گیرند که نوجوان سعى مى کند به هیئت آنان در آید. نوجوانان این اشخاص را آئینه, آرمان و کمالى مى دانند که خودشان خواهان آنند. چنانچه سرمشق ها رفتار مناسبى ارائه ندهند, نوجوانان را نسبت به ارزش هاى اخلاقى سست و یا بى تفاوت مى سازند. وجود نمونه هاى عملى مى تواند نوجوان را مومن سازد یا او را از راه به در برده و گمراه نماید.
محیط جوانان را نمى توان و نباید همانند محیط کودکان خردسال زیر نظر و مراقبت شدید قرار داد بلکه باید آنان را تشویق نمود تا از راه فعالیت هاى شخصى تجربه هاى ارزنده به دست آورند.
یکى از نیازهایى که نوجوانان را به خود مشغول مى دارد انتخاب کار و پیشه براى زندگى آینده شان مى باشد. برخى از نوجوانان در انتخاب شغل, هدف مشخصى را دنبال نمى نمایند بلکه براى آنکه صرفا شغلى داشته باشند به هر کارى دست مى زنند. گروهى از نوجوانان به کارهایى ابراز علاقه مى نمایند که از استعداد و توانشان خارج مى باشد و گروهى دیگر به مشاغلى دلبستگى نشان مى دهند که با امکانات بدنى و روانیشان سازگارى ندارند. در این سرگشتگى ها تنها مربیان دلسوز و دانا و توانا و باتجربه نوجوانان را به انتخاب مشاغلى راهنمایى مى کنند که برایشان همراه امید, موفقیت و خوشبختى باشد. ایجاد فرصت براى همکارى با گروههاى همسن و مورد علاقه نوجوانان از اهمیت تربیتى و پرورشى بالایى برخوردار مى باشد. نوجوانان از اینکه خود را افرادى مفید و موثر ببینند احساس اهمیت مى کنند و همین امر در پویایى و سلامتى آنان کارساز خواهد بود.
بدین ترتیب برخى از روانشناسان معتقدند نوجوانان را به سه طریق مى توان راهنمایى نمود:
1ـ ایجاد محیط مساعد براى رشد و پرورش
2ـ کمک به نوجوانان در انتخاب شغل
3ـ شناخت نوجوانان از راه مشاهده و روان درمانى.
منظور از روش سوم مشاوره و راهنمایى درست و اصولى و معقول نوجوانان مى باشد. دشوارى راهنمایى, به ویژه در مورد نوجوانان کم سن, در این است که بسیارى از آنان مقاصدشان را با صراحت ابراز و اظهار نمى دارند, در باره خودشان اطلاعات کافى ندارند و نمى توانند حالت هاى درونى و روانیشان را مورد تحلیل و بررسى قرار بدهند. از این رو نوجوانان در فعالیت هاى گروهى بهتر خودشان را نشان مى دهند چرا که افراد گروه انگیزه خوبى براى بیان حالت هاى روانى آنان به شمار مى روند. البته این گونه رفتاردرمانى ها هنگامى براى نوجوانان ثمربخش و ارزنده مى باشد که پدر و مادر نیز با معلمان و مربیان همکارى کنند و گرنه اختلاف روش نه تنها موجب گمراهى نوجوانان مى شود بلکه آنان را به مقررات اجتماعى و نظام رشد و تربیت, بدبین و بى اعتماد مى کند.منابع:
1ـ احدى, حسن, محسنى, نیکچهر, مفاهیم بنیادى در روانشناسى جوانى و نوجوانى.
2ـ احدى, احمد, روانشناسى نوجوانان و جوانان.
3ـ پارسا, محمد, روانشناسى رشد کودک و نوجوان.