زنان و دوره میانسالى
مریم معین الاسلام
یکى از جلوه هاى زندگى زنان, دوره میانسالى است. روان شناسان از سن 42 تا 49 سالگى را دوره میانسالى مى نامند. یکى از دورانهاى آسیب زا در زندگى زنان, همین دوره است. بسیارى از بحرانها در این دوره بروز مى کند, به خصوص بحرانهایى که در اثر هجوم پرسشهاى متعدد که قبلا هرگز فرصتى براى عرض اندام نیافته بود, به ذهن او خطور مى کند. سوالاتى مثل اینکه هدف از زندگى چیست؟ مرگ چیست؟ و ...
زنان در دوره میانسالى نگاه نافذ و عمیق به زندگى خود مى افکنند و به ارزیابى دقیق آن مى پردازند. دانیل لونیسون, اعتقاد دارد در زندگى انسان مراحلى فرا مى رسد که در آن فرد به کاوش عمیق زندگى خود مى پردازد; بر او چه گذشته است و چه در پیش دارد. بالاخره در پرتو چنین تحلیلى مسیر زندگى اش را عوض مى کند. این حالت در 40 ـ 45 سالگى اتفاق مى افتد.(1) این دوره تحولى که نیازمند تفکرات اساسى است, ضرورتا دوره بحرانى نیست و زنى که از سلامت روانى برخوردار است, خود را در سراشیبى سقوط احساس نمى کند, بلکه آن را دورانى سازنده مى یابد که از تصمیم گیرىهاى عجولانه و پرداختن به اعمال دیوانه وار, فرسنگها فاصله دارد.
این نگاه عمیق و دقیق به زندگى, او را دچار تحولات خاص دوره میانسالى مى کند. این دوره, دوره بازگشت به اصالت وجودى است. زن در دوره میانسالى, مفهوم واقعى زندگى را در سه اصل مى بیند: عشق و محبت, آرامش خیال و خدمت به دیگران که حکایت از عقل و درایت زنان میانسال است.
به هر حال دوره میانسالى از دوره هاى حساس در زندگى زنان است. به میزانى که با تحولات فیزیولوژیکى و درونى و بیرونى این دوره آشنا باشند, مى توانند دوره اى پربار و پویا داشته باشند. در غیر این صورت این دوره را در خمودگى, افسردگى و کسالت خواهند گذراند.
اهمیت این دوره و ویژگیهاى آن و تحولات چشمگیر آن ضرورت افزایش بینش و آگاهى نسبت به این دوره را اجتناب ناپذیر مى کند. از این رو در این نوشتار سعى مى شود بانوان محترم را با این دوره و تحولات آن آشنا نماییم. ضمنا راهکارهایى مفید براى پربار کردن زندگى در این دوره ارائه مى گردد.تحولات فیزیولوژیکى دوران میانسالى
از مختصات این دوره, تحولات فیزیولوژیکى است. از مهمترین تحولات, یائسگى است, که به دلیل اهمیت این مسإله, توضیحاتى خواهیم داشت.
یائسگى, دوره اى ویژه براى زنان است که با توجه به نوع نگرشها, احساس بانوان نسبت به این مرحله متفاوت است.
((یإس)) به معناى ((قطع امید)) است. بر این معنا, یائسه یعنى کسى که قبلا خون حیض مى دید و الان دیگر نمى بیند و از دیدن آن در آینده هم ناامید است.(2)
زنان در این مرحله از زندگى با تنشهاى روانى فراوانى روبه رو خواهند شد, زیرا تفسیر صحیحى از این دوران نداشته و به یک دوره تعریف نشده پا گذاشته اند. زنانى که با آگاهى نسبت به این مرحله حساس پا در آن مى گذارند, در طول این دوره از موهبتهاى ویژه اى برخوردار مى باشند.
خانم جوآن بوریس آنکو, روان شناس امریکایى در این زمینه مى گوید:
((دوران یائسگى بسیار حساس و استثنایى است. یائسگى یک زن, بلوغ مجدد اوست. آشنایى او با دوره اى از زندگى است که مى تواند هیجان انگیزترین, ارضاکننده ترین و پراقتدارترین نیمه زندگى او محسوب شود.))(3)
به نظر وى هر زنى داراى دو بلوغ است. در بلوغ اول, زنان قدرت باردارى و بهره مندى از موهبت مادرى را مى یابند و از نظر فیزیولوژیکى, موفقیتهایى را حاصل مى کنند.
در بلوغ دوم (یائسگى) از عقل و درایت ویژه اى برخوردار مى شوند و احساس پختگى و جاافتادگى, در این دوره احساس بسیار خوبى است که موجب مى شود زنان حاضر به برگشت به دوره جوانى نباشند و این بینش و تجربه را نتیجه زندگى ارزشمند خود مى دانند.
گفتنى است چگونگى برخورد با دوره یائسگى بستگى جدى با فرهنگ و اعتقادات زنان دارد. تحقیقات نشان مى دهد زنانى که در فرهنگ دینى ـ اخلاقى رشد یافته اند, برخوردى عمیق همراه با بارورى اعتقادات دینى و ارزشها را دارند. به همین دلیل در جامعه دینى, زنان در دوران یائسگى رویکرد جدى به مسایل مذهبى و اعتقادى دارند و سعى مى نمایند ثبات و غناى بیشترى به اعتقادات خود دهند و در پى جبران کوتاهى هایى که در احکام و تکالیف الهى و دینى داشته اند مى باشند و ضمنا سعى در انجام خدمات عام المنفعه و کمک به دیگران دارند و با خردورزى, در اصلاح زندگى دیگران تلاش مى نمایند و با استفاده از تجربیات ارزشمند خود, چراغ راه دیگران مى شوند. اما زنانى که در مجامع غیر دینى با فرهنگهاى ضد ارزشى رشد داشته اند, در این دوره در دام افسردگى و افکار منفى مى افتند و سعى مى کنند با روى آوردن به مسایلى چون خرید زر و زیور, تغییر دکوراسیون منزل, تغییر اتومبیل, رویکرد افراطى به جنس مخالف و ابراز روحیه جوان پسند و ترتیب زندگى متناسب با دوره جوانى, به جنگ این دوره بروند. یکى از روان شناسان در این باره مى گوید:
((برخى از زنان در دوره یائسگى براى اجتناب از افسردگى, دیوانه وار به جراحان پلاستیک پناه مى برند و از آنها براى کشیدن پوست صورت و یا کوچک کردن شکم کمک مى خواهند و به استفاده از درمانهاى هورمونى مى پردازند.))(4)
علاوه بر فرهنگ و اعتقادات در جامعه که تإثیر عمده اى بر چگونگى برخورد با دوره یائسگى دارد, تغذیه تإثیر بسیارى بر عوارض این دوره و چگونگى آن دارد.
به هر حال این دوره با عوارض جسمانى و روانى عدیده اى روبه رو است که شدت و ضعف آن بستگى به فرهنگ, اعتقادات و تغذیه زن در دوره قبل از یائسگى دارد.عوارض روانى
1ـ هجوم افکار منفى در مورد نزدیکان و نگرانى از آینده آنها که موجب عوارض منفى جسمى مثل گر گرفتن, احساس خستگى, دردهاى عضلانى, بى خوابى و غیره مى شود.
2ـ فکر بیماریهاى مهلک و خطرناک
3ـ نگرانى از آینده فرزندان
4ـ ترس از فقر و نادارى
5ـ احساس پوچىعوارض جسمانى
1ـ گرگرفتگى: یکى از عوارض شدید جسمانى در دوره یائسگى, گرگرفتگى است.
2ـ افزایش فشارخون: دانشمند گیاه شناس و طبیعى دان, فرید اشارن در کتاب ارزشمند خود به نام ((یائسگى خلاق)) مشاهدات خود را در مورد یک دوره شش ماهه توإم با عارضه گرگرفتگى شرح مى دهد. او ظهور این انرژى را زیبا و شعف انگیز مى یابد.
3ـ احساس خستگى مفرط و احساس ضعف
4ـ بدن درد, سینه درد, سردرد میگرنى
5ـ عرق کردن شبانه
6ـ عادت نامرتب ماهیانه
7ـ افزایش یا کاهش تمایلات جنسى
غذاهایى که تشدیدکننده این عوارض هستند عبارتند از:
1ـ انواع شیرینى (که منجر به احساس خستگى مى شود)
2ـ قهوه (موجب بالا رفتن فشارخون و تشدید ضربان قلب)
3ـ نوشیدنى هاى گازدار (میزان کافئین و فسفات که در نوشابه هاى گازدار وجود دارد, جانشین کلسیم داخل استخوان شده, شخص را براى پوکى استخوان آماده مى سازد. به علاوه باعث احساس درد در این منطقه مى شود)
4ـ گوشتهاى پرچربى (میزان چربى بالا است و امکان سکته قلبى دارد. پروتئین اضافى دارد و پروتئین به همراه کلسیم دفع مى شود و خطر پوکى استخوان هست. ضمنا نیترات آنها سرطان زاست.
غذاهایى که در کاهش عوارض دخالت دارد:
1ـ خوردن غذاهاى سالم و مقوى
2ـ سبزى و میوه به مقدار فراوان
3ـ لبنیات تازه
4ـ نان سبوس دار (نان سنگک)
علاوه بر غذاها که تإثیر زیادى در چگونگى یائسگى دارد, عوامل و مسایل دیگرى هستند که تإثیر دارند. به راهکارهایى که مى تواند در کیفیت بخشى زندگى در این دوره کمک کند مى پردازیم:1ـ آخرت گرایى و توجه به امور دینى
یکى از راهکارهاى موثر در از بین بردن عوارض سوء این دوره, آخرت گرایى است; البته نه به این معنى که مسایل دنیایى و نیازهاى ضرورى زندگى را فراموش کنیم, بلکه توجهى افزون تر به هدف زندگى که عبودیت و بندگى است داشته باشیم و سعى نماییم مرورى جدى بر میزان دیندارى خود, میزان تعبد به انجام تکالیف شرعى و الهى داشته باشیم. در صورت مشاهده کوتاهى در انجام وظایف و تکالیف الهى, بهترین دوره براى جبران, میانسالى است, چرا که زنان در این دوره از قدرت تدبیر و خردورزى بیشترى برخوردار مى شوند. خردورزى و تعقل, آنها را بیشتر به دیندارى مى کشاند زیرا شإن خردورزى, دیندارى است. به همین جهت زنان در این دوره به شکل درونى, رویکردى جدى به دین و دیندارى دارند. از این رو باید از این فرصت طلایى به خوبى بهره جست و با مرور بر جلوه هاى دینى زندگى خود, سعى در جبران کمبودها و کوتاهى ها داشته باشیم. چه بسا خانمها به جهت اقتضائات جنسى خود, در ایام حیض و زایمان و مسایل دیگر, در انجام فرایضى مثل نماز و روزه کوتاهى داشته اند که در این دوره مى توانند آنها را جبران نمایند. به هر حال باید بر اساس توصیه امام على(ع) فرصتها را غنیمت شمرد. زنان باید در میانسالى با بهره گیرى بهینه از فرصتها, سعى در رشد میزان دارایى ارزشى و دینى خود نمایند تا بعدا در آخرت بتوانند از آن به خوبى بهره جویند.
در آموزه هاى دینى ما, روایات متعددى در این زمینه وارد شده است که توجه انسان را به ضرورت آخرت گرایى و توجه به تکالیف و وظایف شرعى در میانسالى جلب مى نماید. در کلام نورانى امام باقر(ع) آمده است که هر گاه فرد به چهل سالگى رسد, آوازدهنده اى از آسمان ندا دهد که هنگام سفر نزدیک شد! توشه فراهم ساز.(5)در بیان دیگر از این امام همام وارد شده است: هر گاه چهل سال بر بنده اى بگذرد به او گفته شود: به هوش باش, دیگر عذرى از تو پذیرفته نیست.(6)
پیامآور اسلام حضرت محمد(ص) مى فرمایند: چون بنده به چهل سالگى رسد باید از خدا بترسد و از او بر حذر باشد.(7)
خانمى که در میانسالى قرار گرفته است باید به شکل جدى به فکر تهیه توشه براى سفر ابدى و اداى تکالیف قضا شده و واجبات الهى باشد. در این دوره باید خوبیهاى او بر بدیهایش فزونى داشته باشد, همان طور که رسول گرامى اسلام(ص) مى فرمایند: فرد هر گاه به چهل سالگى رسد و خوبیش بر بدیش فزونى نیابد, شیطان پیشانى او را بوسه زند و بگوید: این چهره اى است که روى رستگارى را نبیند.(8)
این روایات آموزنده سعى دارند توجه افراد میانسال را به موقعیت سنى و اقتضائات آن و تکالیف و هشدارهاى لازم, جلب نمایند.
پرداختن به آخرت و مسایل دینى, نشاط و امید ایجاد مى کند, که عاملى مهم براى از بین بردن افسردگى ها مى باشد.
زنان در این دوره با استفاده از عوارضى مثل گر گرفتن, به جاى آنکه آن را عارضه اى مزاحم و عذابآور تلقى نمایند, مى توانند آن را یک موقعیت تازه روحى ـ روانى به حساب آورند.
دکتر هربرت بنسون که مطالعات زیادى براى دسترسى به فیزیولوژى تمرینات مختلف تفکر انجام داده است, همراه گروهى از دانشمندان به هند شمالى, مکانى که راهبان تبتى تبعید شده اند و در آن به تمرین تامولى مى پردازند, سفر کردند. دکتر نبسون و همراهان او, به این نتیجه رسیدند که این افراد قادرند حرارت بدن خود را تا ده درجه فارنهایت از طریق تمرینات فکرى افزایش دهند.
شاید نیازى به این سفر طولانى نبود و دکتر نبسون به سادگى مى توانست زنانى را که دچار عارضه گر گرفتن مى شدند مورد آزمایش قرار دهد.
اگر زنان به طریقى که راهبان, از انرژى درون براى تزکیه و تهذیب روح استفاده مى نمایند, آگاهانه به فشارهاى روحى و نگرانیهاى خود بیاندیشند و ماهیت این عارضه عذابآور را با تغییر در نگرش خود و استفاده از فرصتها و تفکر در زمینه اهداف آفرینش و ارتباط خود با منبع لایزال الهى, تغییر دهند, مى توانند تمام مسایل عذابآورى را که آرامش آنها را به هم ریخته در آتش درون بریزند و بسوزانند. (9) به تعبیر فرید اشارن آنان به جاى اینکه این پدیده را عذابآور تلقى نمایند, ظهور این انرژى را زیبا و شعف انگیز بیابند.
این حالت ایجاد نمى شود مگر اینکه خانمها با توجه به خردورزى که ویژه این دوره است, از دریچه آخرت به دنیا نگاه نمایند. گرگرفتگى و سوزش درونى را با ذکر و یاد خدا و ارتباط عمیق با او, به حلاوت, خنکى و آرامش تبدیل نمایند, چرا که فقط یاد خداوند است که سوزش درون را به آرامش تبدیل مى نماید.
نویسنده کتاب جلوه هاى زندگى یک زن مى گوید: زمانى که شخص از قدرت پروردگار احساس جدایى مى کند, نظام فعالیتى وى در پایین ترین حد ممکن به فعالیت مى پردازد و تعداد و میزان فعالیت سلولهاى مدافع که به جنگ سرطان یا امراض عفونى دیگر مى روند, به شدت کاهش مى یابد و فرد را از سن واقعى خود پیرتر نشان مى دهد. چنین فردى لیمفوسایت هاى بدنش از کار مى افتد و در معرض بیماریهایى مثل سرطان و ... قرار مى گیرد. شاید اگر یافته هاى تحقیقاتى نشان مى دهد بیماران سرطانى که با ذکر و یاد خدا زندگى را سپرى مى کنند, شانس بهبود آنها بیشتر از بیمارانى است که با خدا ارتباط ندارند, به این جهت باشد.2ـ ایجاد تعادل درونى
یکى دیگر از راهکارهاى موثر براى کاهش عوارض روانى ـ جسمانى میانسالى و برخوردارى از دوره اى پویا و پربار, ایجاد تعادل روانى است.
اگر بانوان در این دوره بتوانند تعادل درونى در خود ایجاد نمایند, در بیرون هم از تعادل رفتارى, فکرى و روانى برخوردار خواهند بود. انسان بدون برخوردارى از تعادل درونى و رفع تنشهاى درونى نمى تواند از آرامش روانى ـ روحى برخوردار باشد. به این جهت یکى از راهکارهاى موثر براى زدودن تنشها و نگرانیها و اضطراب که از عوارض این دوره است, تعادل درونى است.اولین راهکار براى تعادل درونى:
1ـ شناسایى عمیقى از اعتقادات درونى پیدا نماییم.
2ـ هماهنگ بودن اعتقادات درونى با شرایط زندگى برونى.
انعکاس ارزشها و اعتقادات فرد, به یکپارچگى دنیاى درون و بیرون منجر مى شود, چرا که اگر دنیاى درون و برون فرد متضاد باشد, نتیجه اى جز تعارضات روحى و به هم ریختن آرامش خاطر نخواهد داشت.
خانمى که از اعتقادات خداخواهى و خداجویى و از باورهاى ارزشهاى دینى و اخلاقى برخوردار است ولى شرایط زندگى برونى او رنگ و رویى از اعتقادات فطرى خداخواهى و خداجویى ندارد, به بیان دیگر دنیاى درون او رنگ الهى دارد ولى دنیاى بیرون رنگ الهى ندارد و سراسر مادیات و تمایلات نفسانى و هوا و هوس مى باشد, طبیعى است که دوگانگى دنیاى درون و برون, منجر به تعارضات شدید روحى و روانى مى شود و چون تعادل درونى او به هم خورده است, نمود آن در بیرون, نگرانى, اضطراب و تنش است. واقعیت عینى که قرآن کریم از آن نام مى برد:
((و من إعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا)) مفهوم عالى این آیه بیانگر این مطلب مهم است که چون فطرتا ما انسانها برخوردار از روحیه خداخواهى و خداجویى هستیم و گرایش به یاد او داریم, اگر در دنیاى بیرونى, روىگردانى از ذکر و یاد الهى داشته باشیم, تعارض دنیاى درون و بیرون, ما را به سویى مى کشاند که در دنیا احساس گرفتگى, عدم رضایت و تنگى را داشته باشیم, حتى اگر از تمام امکانات مادى و رفاهى برخوردار باشیم. افرادى را در اطرافمان مى بینیم که به رغم اینکه زندگى مادى آنها حکایت از خوشبختى و احساس رضایت مى کند, ولى احساس ناراحتى, عدم رضایت و تنگى در زندگى, در سخنان آنان موج مى زند.
ما از اعتقاد خداخواهى برخورداریم, پس باید براى رسیدن به تعادل زندگى بیرونى, خود را هماهنگ با درون نماییم; به این معنى که در بیرون بنده خدا باشیم و خود را مقید به انجام اوامر و نواهى الهى نماییم. آنچه را که دستور داده انجام دهیم و آنچه را امر به ترک آن نموده است, ترک نماییم.دومین راهکار براى تعادل درونى: دعا و تفکر
یکى دیگر از راههاى آسان براى ایجاد تعادل درونى, کنار گذاشتن زمانى براى دعا و تفکر است. روان شناسان بر این باور هستند که با اختصاص زمانى براى دعا و خودنگرى مدیتیشین (تدبیر و خودنگرى) مى توانیم از لحظه ها لذت ببریم.
در این صورت زمان در دیدها وسعت مى یابد و قادر خواهیم بود با قلبى پر از صفا و با فکرى روشن و واکنشهاى مملو از آرامش, به انجام وظایف بپردازیم.
خانم جوآن بوریس آنکو, روان درمانگر مشهور آمریکایى در این باره مى گوید:
من در هنگام دعا به چنین لحظاتى دست مى یابم. هر روز صبح, زندگى خود را با خواندن دعا آغاز مى نمایم و به این وسیله وارد لحظات بى انتها مى گردم که در آن مرزى میان من و جهان هستى و گذشته و آینده وجود ندارد. حتى زمانى که غرق در کار هستم, باز چند لحظه اى را صرف دعا خواندن مى نمایم. این عمل به من کمک مى کند در طول روز آگاهانه به هدایت, هماهنگى و آراسته نمودن امور پرداخته و در این راه از بینش درونى و خردى گسترده بهره مند گردم.(10)
او به عنوان روان درمانگر معتقد است در امریکا, نهضت درمانى ـ روانى معنوى شدیدا مورد توجه قرار گرفته است و دو دسته از زنان به این نهضت توجه مى نمایند:
1ـ زنانى که در رإس دوران بلوغ هستند
2ـ زنان میانسال
اصول درمان معنوى ـ روانى بر ارتباطات است, به ویژه ارتباط با جهان هستى.
او مى گوید: من در سراسر مملکت که اقدام براى درمان روانى مى نمایم, به سخنرانى در باره معنویات, آثار دعا در زندگى و ارتباط با خدا مى پردازم. از آنجا که زنها به طور طبیعى از موهبت هم احساسى و بینش درونى برخوردارند, جریان درمان به رشد گسترده تر این خصوصیات پرداخته است.
اشتغالهاى مفید
از آنجا که خانمها در میانسالى از فراغت بیشترى برخوردارند و بچه ها بزرگ شده و احتمالا از خانه رفته اند و گرفتاریهاى زندگى تا حد زیادى برطرف شده است, از فرصتهاى بیشترى برخوردار مى باشند. از این رو باید برنامه اى براى استفاده از فرصتها تنظیم نمایند و اشتغالات (سرگرمى هاى) مفیدى ایجاد نمایند. در غیر این صورت به جهت بیکارى ممکن است اضطرابات و تشویشهاى آنها رو به فزونى رود.
تجربه فعالیتهاى کلینیکى نشان مى دهد زنانى که داراى اشتغالات مفید در دوره یائسگى مى باشند, احساس قدرت و اقتدار بیشترى مى کنند و سرزنده و سرشار از زندگى هستند و زنانگى و کامل بودن خود را احساس مى نمایند. اما زنانى که مشغله هاى مفید و موثر ندارند, اندک اندک شور زندگى را از دست مى دهند و احساس پیرى و عدم کارآیى و دل مردگى مى کنند. اگر وقت زنان فقط صرف خانه دارى شود, از انجام وظایف دایمى روزانه احساس خستگى مى نمایند. در حالى که زنان شاغل از رضایت درونى بیشترى برخوردار مى باشند.
منظور از اشتغال, صرفا اشتغالهاى رسمى, دولتى یا غیر دولتى نیست. منظور این است که براى اوقات فراغت برنامه ریزى مناسبى داشته باشیم و متناسب با اوقات فراغت براى پر کردن آنها اشتغالاتى را مطابق با توان و سلایق و علاقه خود ایجاد نماییم. اشتغالاتى که صرف پر کردن وقت نباشد, بلکه به گونه اى برنامه ریزى نماییم که ضمن پر کردن اوقات فراغت, برنامه ها پویا و حرکتآفرین باشد که بعد از اتمام کار, احساس رشد نماییم. در این صورت از گذراندن وقت احساس رضایت مى نماییم.
بالاترین رضایت در مطالعات کلینیکى, متعلق به زنان با اشتغالات مفید است و این نوع زندگى خوشایند است.روابط سالم و متعالى
ارتباط, یکى از نیازهاى ضرورى بشر براى ادامه زندگى طبیعى است.
با توجه به اینکه زنان طبیعتا رابطه جو هستند و از انزوا و تنهایى گریزانند, در صورتى که از ارتباط با افراد دیگر محروم شوند, بیش از مردان آسیب مى بینند.
یافته هاى علمى نشان مى دهد: زنانى که نقشهاى مختلفى را در زندگى به عهده مى گیرند و از روابط اجتماعى گسترده اى برخوردار هستند, نسبت به زنان دیگر از سلامتى بیشترى برخوردار بوده و عمر طولانى ترى خواهند داشت. روابط اجتماعى گسترده نه تنها عامل تنهایى و انزوا را که تهدیدکننده سلامتى است, نابود مى کند بلکه میزان اعتماد به نفس را بالا مى برد و براى سلامتى بسیار موثر است.(11)
انزوا و تنهایى براى زنان سالمند, دردى است وحشتناک که عوارض وخیمى را به دنبال دارد, چرا که نیروى دفاعى بدن تقلیل مى یابد, قلب دچار اختلال مى شود و عمر انسان به کوتاهى مى گراید. افرادى که در انزوا به سر مى برند, مقدار لیمفوسایتهاى بدنشان به طور قابل توجهى رو به کاهش مى رود. لیمفوسایتها, سلولهاى دفاعى هستند که میکروبهاى ویروسى و سرطان زا را نابود مى سازد.
انزوا و تنهایى در زن و مرد موجب استرس مى شود اما در زن به صورت حادترى بروز مى کند, زیرا با طبیعت آنها بیگانه و ناسازگار است.
ارتباطات, وسیله اى مهم براى ایجاد تعادل برونى و راهکارى موثر براى از بین بردن اضطرابات درونى است. در صورتى ارتباط از این آثار و نتایج برخوردار است که متعالى و مفید باشد. اریک فروم معتقد است:
وابستگى و دلبستگى و ارتباطى قابل پذیرش است که انسان به وسیله آن هم آسودگى خیال داشته باشد و بر احساس تنهایى خود غلبه کند و هم نیروهاى انسانى خود را توسعه دهد, و این پیوند تنها پیوند برادرانه و انسان دوستانه است که موجب رشد استعداد مى شود و آزادى و استقلال او را حفظ مى کند.
از نظر وى, ارتباطى مفید است که موجب رشد شود, به همین جهت در آموزه هاى دینى معیارهاى قابل توجهى براى ایجاد روابط سالم بیان شده است. حضرت على(ع) مى فرمایند: ((از یارانى که در فکر و نظر ضعیف هستند و عمل آنها ناشایسته است بر حذر باش! زیرا مقیاس سنجش شخصیت هر کس را دوستانش تشکیل مى دهند. ))(12)
حضرت در جاى دیگر مى فرمایند: ((از جاهایى که مردم آن از یاد خدا غافلند و به یکدیگر ستم روا مى دارند و بر اطاعت از خدا به یکدیگر کمک نمى کنند بپرهیز. در خیرهایى اندیشه کن که یاریت دهد. از نشستن در گذرگاههاى عمومى و بازار پرهیز کن که جاى حاضر شدن شیطان و برانگیخته شدن فتنه ها است.))(13)
دقت در کلام حکیمانه امیر مومنان, اهمیت ارتباط با افراد را مشخص مى کند که باید هر کدام چراغ راهى براى برقرارى ارتباط درست باشد.
حضرت معیارهاى بسیار جالبى را براى ارتباط بیان مى کند که در صورت توجه به آنها ارتباط مى تواند موثر باشد.
زنان ضمن توجه به اهمیت و ضرورت وجود ارتباط, به این اصل مهم توجه کنند که باید ارضاى ارتباطگرایى, ضابطه مند و اصولى باشد و از دوستى با افرادى که از نظر فکر و نظر ضعیف هستند یا زشت کردار مى باشند, حتما بپرهیزند. شخصیت ما بر اساس روابط و دوستان ما است که مورد ارزیابى قرار مى گیرد.
معیار ارزشمند دیگرى را که حضرت مى فرمایند: دورى از رفت و آمد در اماکنى است که در آنجا از ذکر و یاد خداوند خبرى نیست و یارىبخش انسان در اطاعت و بندگى نمى باشند. هر جا یاد خداوند نباشد, شیطان و شیطانهاى آدم نما حضور دارند و جایى که شیطان باشد, حتما فساد و فحشا و تباهى خواهد بود.
از این رو خانمها باید به این مسإله که کجا مى روند و با چه کسانى ارتباط برقرار مى کنند, بسیار توجه نمایند. نکته قابل توجه دیگر در این بیان نورانى, بر حذر داشتن از رفت و آمد در گذرگاههاى عمومى و بازار است که متإسفانه یکى از برنامه هاى رایج برخى خانمها تردد بى حد و حصر در بازارها مى باشد. شلوغى بازارها و خیابانها و مراکز خرید, موید این مسإله است, که علاوه بر اینکه وقت و فرصت آنان را به سرقت مى برد, آن مراکز منشإ بسیارى از فتنه ها و آسیبهاى اجتماعى خواهد بود.کمک به دیگران
کمک به دیگران و رفع نیازها, یکى از راهکارهاى موثر در ایجاد رضایت و نشاط براى زنان سالمند است. هر یک از ما قادر خواهیم بود نگاهى به درون خود بیفکنیم و به نواى شفقت و انسان دوستى که درون ما است گوش فرا دهیم. نباید بى توجه به دنیاى اطراف خود باشیم.
کمک به دیگران, موجب مى شود از زندگى بهره بیشترى ببریم و احساس خرسندى نماییم.
روان شناس دیوید مک کلاند که در دانشگاه هاروارد تدریس مى نمود, مطالعاتى در زمینه محبت و کمک به دیگران داشته, به این نتیجه رسیده است که کمک و محبت به دیگران موجب مى شود میزان ماده ((آنتى بادى)) که در بزاق انسان است, به شدت بالا رود. این ماده که به اس ـ آى ـ چى ـ ا معروف است از اولین خطوط دفاعى بدن در مقابل میکروبهایى است که از طریق دهان و دماغ وارد بدن مى شوند. همین طور عامل دفاعى بدن در مقابل امراض مسرى و کرم خوردگى دندانها و بیماریهاى لثه است.
زنانى که به عضویت ارگانهاى عام المنفعه و خدمت رایگان و داوطلبانه در آمده اند, از زندگى شادتر, سالمتر و از عمر طولانى ترى برخوردار مى شوند. یکى از عوامل بسیار موثر در طولانى نمودن عمر, کمک کردن به دیگران است.
کمک به دیگران صرفا نباید مادى باشد, بلکه خانمهاى سالمند با بهره گیرى از تجربیات ارزشمندى که نتیجه عمر آنان مى باشد, مى توانند بهترین کمک براى دختران جوان که نیازمند به این تجربیات در زندگى هستند, باشند.توجه به نیازهاى شخصى
یکى دیگر از مسایل مهمى که باید بانوان سالمند به آن توجه نمایند, اختصاص اوقاتى جهت پرداختن به مسایل و نیازهاى شخصى است. باید زمانى را به مسایلى مثل ورزش, کنترل سلامتى و مسایل ضرورى پزشکى که در این سن ضرورت بیشترى دارد و یا مطالعه کتاب, رسیدگى به باغچه و گلها, تلفن زدن به دوستانى که مایلند, و در مجموع توجه به خود و نیازهاى شخصى اختصاص دهند. اوقاتى را اختصاص دهند به برنامه هایى که از انجام آنها لذت مى برند و برایشان خوشایند است. زنان در این دوره باید توجه داشته باشند ارتباط با دیگران نباید موجب نادیده انگاشتن خودشان گردد. باید در این مورد هم به تعادل برسیم و همان قدر که نگران دیگران هستیم, به نیازهاى خود بپردازیم.
ایجاد هماهنگى میان نیازهاى خود و دیگران به رشد مهارتى که روان شناسى, آن را اصالت رابطه مى نامد, بستگى دارد.
فراموشى نیازهاى خود و عدم توجه به آن, منجر به خشم, رنجیدگى خاطر, افسردگى و امراض ناشى از استرس مى شود. نادیده گرفتن خویش, باعث مى شود فرد خود را یک قربانى بیابد و این احساس تمام وجودش را اشغال نماید.پى نوشتها:
1ـ جلوه هاى زندگى یک زن, ص210, جوآن بوریس آنکو, ترجمه منیژه بهزاد.
2ـ نگرش نو بر یائسگى, سیدهدایت الله طالقانى, ص44 ـ 43, به نقل از روان شناسى زن در نهج البلاغه, مریم معین الاسلام و ناهید طیبى.
3ـ همان, ص236.
4ـ جلوه هاى زندگى یک زن, ص212.
5ـ مشکاه الانوار, ص170.
6ـ الخصال, ص545, ج24.
7ـ کنزالعمال, حدیث 10329.
8ـ مشکاه الانوار, ص169.
9ـ جلوه هاى زندگى یک زن, ص215.
10ـ جلوه هاى زندگى یک زن, ص190.
11ـ حاصل مطالعه 30 ساله فیلیس موانFhyllis Moen) ) بر 427 زن و مرد از نیویورک در دانشگاه کرنل.
12ـ سیماى انسان کامل, ص2.
13ـ نهج البلاغه, نامه 9169.