کارنامه فرزندتان در راه است!

یکى از دغدغه‏ها و مشکلات والدین مسأله امتحانات فرزندانشان و نمرات منعکس شده در کارنامه درسى آنان مى‏باشد. شادمانى و مسرت والدین به دلیل موفقیت یا برعکس، ناراحتى و غبن آنان به خاطر عدم موفقیت فرزندان امرى طبیعى است. اما آنچه باید مورد توجه باشد چگونگى و شیوه برخورد با نمرات فرزندان مى‏باشد. نحوه برخورد والدین با دختران و پسران موفق یا ناموفق و تأثیر رفتار و گفتار آنان بر شخصیت فرزندان فوق‏العاده مهم مى‏باشد.
در برخورد با دختران و پسران موفق لازم است پدر یا مادر به وعده خود عمل نمایند و چنانچه پیش از شروع امتحانات قول و قرارى و جایزه‏اى گذاشته‏اند، در صورت موفقیت حتماً به وعده خود وفا نمایند و جایزه مورد نظر را تهیه نمایند. البته در این ارتباط لازم است پدر و مادر دو نکته را در نظر داشته باشند: اولاً فرزندان را عادت ندهند که صرفاً براى مالک شدن و تصاحب جایزه درس بخوانند. عادت به این امر موجب خواهد شد تا آنان در سنین بالاتر انگیزه لازم و کافى براى کار و تلاش نداشته باشند. والدین باید به فرزندان خود بیاموزند که موفقیتى که پس از کار و تلاش حاصل مى‏آید ارزنده‏ترین جایزه و والاترین پاداش است. دیگر اینکه والدین باید توجه داشته باشند که میزان توقعشان از فرزندان باید متناسب با توان آنان باشد. به عنوان مثال اگر انتظار داشته باشند دانش‏آموزشان که در امتحانات قبلى‏اش معدل پایین داشته ظرف مدت کم و در امتحانات بعدى معدل بالایى داشته باشد؛ توقع و انتظار به جا و معقولى نخواهند داشت. معمولاً و در غالب مواقع چنین اتفاقى نخواهد افتاد. در چنین شرایطى اغلب یکى از دو راه زیر را انتخاب خواهد کرد.
یا با توجه به توان خود هدف را دور از دسترس دیده و براى رسیدن به آن تلاش چندانى از خود نشان نخواهد داد و یا براى رسیدن به هدف تلاشى خارق‏العاده و خارج از توان و ظرفیتش از خود نشان خواهد داد. در هر دو صورت والدین نتوانسته‏اند در فرزندانشان ایجاد انگیزه نمایند چرا که آنان را به فعالیتى طاقت‏فرسا و شکننده وادار نموده‏اند. فعالیتى که پایانى جز شکست و محرومیت نخواهد داشت. شکستى که اگر با بى‏توجهى و سهل‏انگارى تکرار شود تأثیر بسیار نامطلوبى بر شخصیت پسران و دختران دانش‏آموز خواهد گذاشت و والدین بدون اینکه بخواهند با تعیین اهدافى دور از انتظار و غیر معقول و زمینه‏سازى براى شکستهاى پیاپى، عملاً ظرف تجربه‏هاى فرزندانشان را از تجربه‏هاى تلخ شکست و ناکامى پر مى‏کنند. در نتیجه این تعامل ناموفق، دانش‏آموز اعتماد به نفس خود را از دست داده، میزان توقعش از توانایى‏هایش نقصان یافته و همواره به دنبال اهداف و مسیرهایى خواهد بود که بتواند به آسانى و با کمترین هزینه‏اى به آن برسد. او تبدیل به انسانى خواهد شد که بلندهمت نیست و خود را بدشانس و اقبال دانسته و زمینه شخصیتى مساعدى براى افسردگى دارد. لذا والدین باید هوشیار باشند تا با دست خود موجبات شکست دلبندانشان و عدم بهره‏بردارى آنان از توانایى‏هاى خدادادیشان نشوند.
اما نحوه برخورد والدین به گاه مواجه شدن با کارنامه ضعیف و نمرات پایین فرزندان نیز بسیار حایز اهمیت مى‏باشد. در یک چنین مواقعى برخى از والدین چنان از خود عکس‏العمل نشان داده، تو گویى تمامى امید و آرزوهایشان نقش بر آب شده است. آنان با پریشانى و آزردگى خاطر و با یأس و نومیدى مشغول فرزندشان مى‏شوند و بلافاصله او را ضعیف و نالایق خوانده و پیاپى به خاطر زحماتى که براى او کشیده‏اند و متحمل مى‏شوند اظهار پشیمانى مى‏نمایند. برخى از این گونه والدین، فرزندان خود را با دیگران مقایسه کرده و موفقیت آنان را بر فرق سرشان مى‏کوبند و با شدّت و حدّت تحقیرشان مى‏کنند. برخى دیگر از والدین با فرزند خود قهر مى‏کنند یا به ممانعت از ادامه تحصیل تهدیدشان مى‏کنند و درس و مدرسه را برایش عبث و بى‏فایده مى‏دانند و ...
این گونه برخوردهاى آمرانه و خشن گرچه ممکن است مقدارى از میزان عصبانیت والدین بکاهد اما یقیناً فایده منطقى در پى نخواهد داشت. والدین به هنگام مواجه شدن با کارنامه ضعیف فرزندان خود ضرورى است بر اعصابشان مسلط بمانند و در وضعیت پریشانى و ناراحتى به بحث در مورد کارنامه و نمرات و وضعیت تحصیلى وارد نشوند. از طرف دیگر آنان بى‏توجهى و کم‏کارى در امر تحصیل را نباید بیش از اندازه بزرگ کنند و شخصیت فرزندشان را با به کار بردن جملات تحقیرآمیز مورد تهاجم قرار ندهند. در چنین مواقعى باید توجه داشت که هر فردى داراى یک سرى نقاط ضعف و قوت مى‏باشد و انصاف نیست به دلیل نقاط ضعف افراد، نقاط قوتشان نادیده گرفته شود و به آنها بى‏توجهى نمود. در این مورد هم زمانى که با کارنامه ضعیف روبه‏رو مى‏شویم بهتر است ابتدا به نمرات خوب و بالا توجه داشت و سپس به نمرات ضعیف پرداخت.
نکته دیگر اینکه والدین به هیچ وجه موفقیت یا شکست تحصیلى فرزندشان را به دیگران نسبت ندهند. برخى از والدین به دلیل شدت مهر و علاقه نمى‏خواهند فرزند خود را مقصر بدانند و مقصر بخوانند. لذا زمانى که فرزندشان با شکست و عدم موفقیتى مواجه مى‏شود، سعى مى‏کنند گناه این شکست و یا ناکامى را به گردن دیگران بیاندازند. به عنوان مثال برخى از مادران، بى‏توجهى پدر را عامل عدم موفقیت فرزند دانسته و یا برعکس برخى از پدران، ممکن است مهر و محبت و توجه بیش از حد و افراطى مادر را عامل شکست بدانند. بدیهى است گرچه ممکن است این گونه عامل یا عوامل در شکست و ناکامى فرزندان دخیل باشند اما نباید در چنین داورى‏هایى از حقیقت مطلب دور شد و در ضمن چنانچه چنین واقعیاتى نیز وجود داشته باشد، نباید این مسایل در حضور فرزندان مطرح شوند.
برخى دیگر از والدین، مدرسه، محیط درس و مدرسه، دورى راه، سختگیرى‏هاى معلم، ضعف بنیه و بدنى فرزند و عواملى از این قبیل را عامل ناکامى فرزند خود تلقى و معرفى مى‏کنند. لازم است چنین والدینى توجه داشته باشند که برخوردهاى احساسى هیچ گونه فایده‏اى نداشته و دردى را درمان نخواهند کرد. و در صورتى که فکر مى‏کنند عامل یا عواملى در عدم موفقیت فرزندشان دخیل بوده بهتر است در پى کشف و شناسایى و حل آن عامل واقعى باشند، نه عواملى ذهنى و خودساخته براى تبرئه فرزندشان. این گونه برخوردهاى احساسى که ناشى از علاقه شدید پدر و مادر به فرزند مى‏باشد در آینده تبعات منفى فراوانى در پى خواهد داشت. همچنین لازم است که والدین هرگز موفقیت فرزندان را به خود یا دیگران نسبت ندهند. برخى از والدین عادت دارند در حضور فرزندشان موفقیتهاى حاصله را حاصل زحمات خود و توجه زیاده از حد به دروس بچه‏ها در منزل و خارج از منزل مى‏دانند. این نحوه برخورد در واقع بى‏ارزش کردن و ارج ننهادن به زحمات فرزندان است. والدین باید توجه داشته باشند که همه بچه‏ها مثل هم نبوده و نباید با بزرگنمایى ناتوانى فرزند خود و توانایى دیگران موجب کم‏بینى و احساس حقارت در آنان شده و با رفتار نسنجیده، قلب فرزندان خود را با کینه و حسد نسبت به دیگران پر نکنند.