مشاور شما

نویسنده


 

مشاور شما

مشاورین این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان‏
دکتر آمنه ملاباشى‏

این شماره:

خواهر م.م - نهبندان‏
خواهر ز.ن.م - نهبندان‏
برادر الف.ص.ر - مشهد
خواهر ک.؟ - ساوجبلاغ‏
آقاى بهزاد.ب - ارومیه‏
خواهر 82 / 780 - تربت‏جام‏

یادآورى:

1 - خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخ‏هاى خود در اولین فرصت مى‏باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 - آن دسته از نامه‏هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى، امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست، پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 - بخش مشاوره مجله خود را امانت‏دار نامه‏ها و مطالب آن مى‏داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسائل خصوصى صاحبان نامه‏ها خواهد نمود و با رعایت این مهم، طرح مشکلات و پاسخ‏ها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى‏داند.
4 - در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى‏توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 - لطفاً در نامه‏هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

خواهر م.م - نهبندان‏
مشاور: آمنه ملاباشى‏

دخترى هستم 17 ساله که از طریق دوستم با مجله شما آشنا شدم. حدود یک ماه است که دیپلم گرفته‏ام و براى دانشگاه امتحان داده‏ام اما متأسفانه قبول نشده‏ام. دلم مى‏خواهد هر طور باشد به دانشگاه بروم ولى با شرایط فعلى، زیاد امیدوار نیستم. پدرم با اینکه فقط یک دختر دارد، اصلاً به من اهمیت نمى‏دهد و در مورد همسر آینده‏ام نظر مرا نمى‏پرسد، یک عمو داشتم که شهید شده و پسرى دارد که صفات اخلاقى خوبى دارد و به من علاقه دارد، اما من او را دوست ندارم، پدرم مى‏گوید که باید با پسرعمویت ازدوج کنى. مادر و خواهر او رفتار خوبى با من ندارند. باید اضافه کنم که متأسفانه در سنین کمتر من از طریق همین دخترعمو با پسرها رابطه داشتم ولى خوشبختانه زود متوجه شدم و با آنها قطع رابطه کردم. ولى چون همیشه مزاحم تلفنى داریم، خانواده‏ام به من بدبین شده‏اند. پدرم دوست دارد در خانواده بر همه ریاست کند. چکار کنم که بتوانم براى خودم تصمیم بگیرم؟ اگر مجبور به این ازدواج شدم، چون که ازدواج فامیلى است، در آینده براى فرزندانمان ضررى ندارد؟
خواهر گرامى!
ما وظیفه خود مى‏دانیم که تا جایى که در توان داریم، در خدمت شما عزیزان بوده و در حل مشکلات، شما را یارى کنیم و خوشحالیم از اینکه شما جوانان عزیز، ما را محرم خود دانسته و مسائل خود را با ما در میان مى‏گذارید.
عدم قبولى شما در امتحان که براى یک
بار رخ داده، دلیل نمى‏شود که دست از تلاش برداشته و بار دیگر شانس خود را امتحان نکنید، بلکه با سعى و جدیت و با پشتکار و اراده‏اى مستحکم مى‏توانید به مرور درس‏هاى خود پرداخته، نقاط ضعف خود را برطرف نموده و ان شاءاللَّه در سال‏هاى بعد باز در کنکور شرکت نمایید. چرا که با سعى و تلاش است که انسان به نتیجه مى‏رسد و از ناامید شدن و زانوى غم در بغل گرفتن بپرهیزید.
حتى در صورت عدم قبولى در کنکور و ورود به دانشگاه، نباید دچار یأس و دلسردى شوید. چرا که امکان شرکت در کلاس‏هاى آموزشى و فرهنگى مختلف و فراگیرى علوم و هنرها براى شما وجود دارد و مى‏توانید با مطالعه و تحقیق آشنایى با مسائل روز، معاشرت‏هاى مناسب اجتماعى، شرکت در گروههاى فرهنگى، مذهبى که بخصوص متشکل از هم‏سن‏هاى خودتان باشد، زندگى هر چه پربارترى فراهم کنید. ولى پیشنهاد مى‏کنیم موضوع ازدواج را جدى بگیرید و اگر شرایط سنّى و خانوادگى شما مناسب است، صرفاً به انتظار قبولى سالهاى آینده، پیشنهادهاى مناسب ازدواج را رد نکنید و پس از بررسى اگر موردى را مناسب خودتان دانستید بپذیرید. پدر و مادر مسلماً نزدیک‏ترین و بهترین دوستان هر فردى مى‏باشند و قلباً خیرخواه فرزندان خود هستند؛ حال ممکن است هر یک از آنها بنا به شرایط تربیتى و فرهنگى خود، از عقاید و خصوصیات شخصیتى برخوردار باشند و هویت هر یک از آنها بازتاب محیطى است که در کودکى و جوانى در آن پرورش یافته‏اند. برخى ممکن است تصور کنند که چون خیرخواه فرزند خود هستند، هر تصمیمى که مى‏گیرند قطعاً باید به مرحله اجرا در آید و فرزند خود را هنوز کم‏تجربه مى‏پندارند و یا فکر نمى‏کنند که او هم باید در سرنوشت آینده خود دخیل و صاحب نظر و رأى باشد. قبلاً پدر شما از نظر خودش، پسرعمویتان را پسندیده و او را براى همسرى شما مناسب مى‏داند. البته شما نیز سعى کنید به دور از غرض و خداى ناکرده از روى لجبازى و عناد، یا با تصوراتى راجع به روابط مادر و خواهر او و بدبینى، چشم‏بسته او را رد نکنید و بلکه سعى کنید به نقاط مثبت او (که خودتان هم اشاره کرده‏اید) توجه نمایید. در عین حال به نظر مى‏رسد خودتان نیز نسبت به این وصلت، دو دل هستید و چندان هم بى‏میل نیستید. در ضمن با آزمایش ژنتیکى قبل از ازدواج، مى‏توانید از نگرانى راجع به سلامت فرزندان خود در آیید. اگر هم باز علاقه‏اى در وجود خود نسبت به پسرعمویتان احساس نکردید، با در میان گذاشتن با بزرگ‏ترهاى فامیل یا افرادى که روى پدر شما نفوذ دارند، و باز خودتان با گفتن صادقانه حرف‏هایتان با پدر، احساس خود را با والدین در میان بگذارید. اگر در گذشته، دچار اشتباهاتى شده‏اید که باعث ایجاد سوءظن در خانواده نسبت به شما شده، با ادامه رفتار صحیح و منطقى و دورى از مسائل ضد اخلاقى‏که اینک دارید، مى‏توانید پشیمانى خود را به آن نشا
ن دهید چرا که توبه یا بازگشت واقعى از اشتباه وقتى معنا دارد که انسان قلباً دچار ندامت شده و دیگر مرتکب اشتباه یا گناه قبلى نشود. طبعاً دیدگاه آنها نسبت به شما تغییر خواهد کرد. شاید برخى سخت‏گیرى‏هاى پدرتان به خاطر همین موضوع باشد. اما شما با در پیش گرفتن رفتار درست و نشان دادن اینکه دیگر دخترى عاقل و بالغ و قابل اعتماد شده‏اید، مى‏توانید آنها را از نگرانى در آورید.
ناامیدى، یأس و اضطراب از آینده را از خود دور کنید و با فکر و روحیه‏اى سرشار از امید به استقبال آینده روید و در هر حال وجود لایزال الهى را از یاد نبرید.
پیروز و موفق باشید.

خواهر ز.ن.م - نهبندان‏

دخترى 19 ساله هستم. حدود 10 ماه است که عقد کرده‏ام. نامزد بسیار خوبى دارم که همدیگر را دوست داریم. اما مشکل این است که خیلى پرحرف هستم. اما نامزدم کم‏حرف است و دوست ندارد مشکلش را به من بگوید مبادا ناراحت شوم. به او مى‏گویم که چرا اینقدر کم‏حرف است. دوست دارم اخلاق او را عوض کنم. همیشه به حرف‏هاى من به دقت گوش مى‏دهد. در ضمن خودم خیلى زود عصبانى مى‏شوم و کمى هم لجباز هستم.
خواهر گرامى!
به شما تبریک مى‏گوییم با فردى که از او به خوبى یاد مى‏کنید، پیمان زندگى مشترک بسته‏اید. اظهار مى‏دارید که یکدیگر را دوست داشته و احساس خوشبختى مى‏کنید. امیدواریم در سایه ایزد متعال، سعادت شما مستدام باشد. تفاوت‏هاى فردى بین انسان‏ها و بخصوص زن و مرد، طبیعى و گریزناپذیر است. همسران به رغم اینکه ممکن است وجوه تشابه زیادى داشته باشند، طبیعتاً تفاوت‏هایى دارند. به طور مثال آقایان بیشتر به مسائل کلى توجه دارند. اما خانم‏ها نسبت به جزئیات بیشتر دقت مى‏کنند. آقایان کمتر تمایل دارند احساسات خود را بروز دهند، اما خانم‏ها بر عکس‏اند. خانم‏ها تمایل بیشترى به صحبت کردن و درددل (بخصوص در جمع خودشان) دارند. اگر مردان این خصیصه را بدانند همین که سعى کنند با دقت و توجه به صحبت‏هاى آنها گوش دهند، احساس مى‏کنند مورد توجه‏اند. گاهى اوقات آقایان در هنگام بروز مشکلات و ناراحتى، ترجیح مى‏دهند به تنهایى و سکوت پناه ببرند تا به راه حل مناسبى جهت رفع مشکلات دست یابند.
گفته‏اید مى‏خواهید اخلاق همسر خود را عوض کنید. باید به شما گوشزد کنیم که در روابط انسانى و بخصوص ازدواج، دو نفر باید بیشتر سعى در پذیرش یکدیگر داشته باشند نه اینکه بخواهند اقدام به تغییر دادن یکدیگر کنند. احترام گذاشتن به ارزش‏ها و علایق مورد پسند هر یک از طرفین، باعث مستحکم‏تر شدن رشته محبت و مودت بین آنها مى‏شود. همسر شما با خوب گوش دادن به سخنانتان، سعى در همدلى با شما نموده است. مى‏توانید احساسات خود را با او در میان بگذارید و از او بخواهید اگر دوست دارد به راحتى مشکلات و مسائل خود را با شما در میان بگذارد (البته نه اینکه او را مجبور به این کار کرده یا در مسائل ایشان خیلى کنکاش کنید). شاید ناراحتى ایشان کمتر شود و شما با اظهار همدردى یا حتى ارائه پیشنهادهاى مفید، بتوانید مثمر ثمر واقع شوید.
در خصوص زود عصبانى شدن و لجبازى که از آنها رنج مى‏برید، بهتر است ابتدا زمینه و عللى را که موجب خشم و عصبانیت شما مى‏شود جستجو کنید و سعى نمایید راه حل‏هایى منطقى براى حل مسائلى که موجب ناراحتى شما شده است بیابید یا از افرادى که در این فن خُبره هستند یا اطرافیان و بزرگ‏ترها، یارى بجویید. به هر حال این خصوصیات ممکن است به صورت ارثى یا یادگیرى از محیط خانواده، در شما رسوخ کرده باشد و شما از ابتدا یاد گرفته‏اید که در موقع ناراحتى، خشم خود را به صورت ناگهانى بیرون بریزید بدون اینکه به عواقب آن فکر کنید. بهتر است در مواقع ناراحتى، سعى کنید بر خود مسلط شده، در هواى آزاد چند قدم راه رفته، یکى دو لیوان آب سرد نوشیده، چند نفس عمیق بکشید و کمى بیشتر و عمیق‏تر به قضیه نگاه کنید. به طور کلى راههاى کنترل خشم را به کار بندید. در ضمن مى‏توانید با مراجعه به مراکز مشاوره یا روانشناسى، سعى در جستجوى زمینه‏هاى ایجاد خشم یا لجبازى خود کرده و روش‏هاى تغییر آن را فرا گیرید.
موفق و سربلند باشید.

برادر الف.ص.ر - مشهد

برادر گرامى!
نامه طولانى شما را خواندیم که طى آن سعى کرده بودید به طور مبسوط مشکل خود را بیان کنید و تقریباً خصوصیات افراد مورد نظر خود براى ازدواج را مطرح نموده بودید. قبل از هر چیز به شما توصیه مى‏کنیم ابتدا معیارهاى اساسى براى انتخاب همسر را در نظر گرفته، مشخصات فرد ایده‏آل خود را تعیین کنید، سپس به دنبال یافتن فرد مورد نظر که با اکثر این معیارها همخوانى داشته باشد، بگردید. چه بسا در افراد دیگرى غیر از دو نفر ذکر شده (حتى غیر فامیل)، به خصوصیاتى منطبق با ایده‏آل‏هاى خود دست یابید. این طور که از مفاد نامه‏تان برمى‏آید با دارا بودن صفات اخلاقى پسندیده و رعایت شئون اخلاقى و مذهبى، در انتخاب شریک آینده زندگى‏تان به این موارد دقت کافى مبذول مى‏دارید. سعى کنید خیلى وسواس به خرج نداده و دچار بدبینى و دو دلى نشوید، اما با چشم باز و از روى منطق و درایت به شناخت افراد نائل آیید. در این میان، یارى جستن از افراد صاحب‏نظر و قابل اطمینان میان آشنایان، بستگان، دوستان و همسایگان، مى‏تواند راهگشاى شما باشد. بهتر است اساسى‏ترین معیارهایى را که براى یک ازدواج موفق و تشکیل خانواده‏اى سالم وجود داشته باشد در نظر گیرید، و در جلسات معارفه و خواستگارى به بررسى و در میان گذاشتن آنها با طرف مقابل و خانواده‏اش بپردازید.

شرایط لازم:

1- کفویت خانوادگى (از لحاظ محیط، فرهنگ، آداب و رسوم و مسائل اخلاقى و اقتصادى). چرا که در حین و بعد از ازدواج، روابط شما با خانواده همسر و نقش آنها در زندگى‏تان بسیار دخیل است. خانواده‏هایى که به مادیات بیش از حد اهمیت دهند، اهل جر و بحث و دعوا باشند، شئونات اخلاقى و مذهبى را رعایت نکنند و به هم احترام لازم را نگذارند، در برخورد با آنها باید احتیاط به خرج داده و درنگ کنید. وضعیت مالى و اقتصادى دو خانواده تا حد امکان، بهتر است هماهنگ باشد چرا که در توقعات طرفین، مؤثر است.
2- هماهنگى اعتقادى - مذهبى نقش زیادى در کسب آرامش و رشد دو نفر و تأثیر زیادى در تربیت فرزندان دارد. اگر اختلافاتى اساسى در این زمینه‏ها با همسر آینده‏تان داشته باشید باید یک عمر به سختى زندگى را بگذرانید و گاه بر خلاف اعتقادات خود عمل نمایید.
3- هماهنگى شغلى، تحصیلى و فرهنگى که این روزها با ارتقاى هر چه بیشتر میزان تحصیلات خانم‏ها و ورود بیشتر آنها به بازار کار، چشمگیرتر است و بر مسائل فرهنگى - اجتماعى هم تأثیر مى‏گذارد. خانم‏ها هر چه بیشتر با مسائل روز آشنا مى‏شوند، توقع آنها براى داشتن همسرى هم‏شأن خود بالاتر مى‏رود. مسئله کار کردن بیرون از خانه بر وظایف آنها در داخل خانه تأثیر مى‏گذارد و درآمد حاصله از کار هر دو نفر و طرز خرج کردن آن نیز مطرح است.
از مسائل مهم دیگرى که باید مد نظر قرار گیرد، سن، سلامت روانى، جسمانى و ... مى‏باشد. سلامت روانى، نقش مهمى در انتظارات، برخوردهاى دو طرف و رفتار و تربیت فرزندان دارد. سطح درک و فرهنگ هر شخصى رابطه زیادى با میزان تحصیلات ندارد و ممکن است فردى که تحصیلات کمترى دارد، چون از تربیت خوبى برخوردار است، درک و شعور بالاترى داشته باشد.
دست آخر، هدف اصلى از ازدواج را که شاید مهم‏ترین مسئله است مشخص کنید و در نظر گیرید که اصولاً ازدواج براى کسب آرامش و رشد و تکامل انسان باید انجام گیرد نه به انگیزه‏هاى کاذب مثل مادى (اقتصادى)، کسب شهرت و زیبایى. در خصوص افرادى که نام برده‏اید، فرد اوّل به نظر مى‏رسد از لحاظ مذهبى و اعتقادى چندان با شما همخوان نباشد و مسائلى مثل اعتیاد مادرش و اینکه چندان در نظر مردم وجهه خوبى ندارند، نیز وجود دارد. (البته نباید به حرف‏هایى که مردم مى‏زنند، اعتنا کرد و اگر شواهد معتبرى نباشد، نباید سطحى قضاوت کرد). مسائل اعتقادى باید ملکه ذهن و روح فرد باشد نه اینکه به اجبار و فقط به خاطر رضاى دل شما همسرتان مجبور به رعایت آن باشد.
در خصوص فرد دوم، اختلاف سنى شما شاید مناسب‏تر باشد و تحصیلات او به شما نزدیک‏تر است. گفته‏اید که خانواده‏اش سختگیرند و فکر مى‏کنید با ازدواج شما مخالفند. اگر پدر و مادر او افرادى منطقى باشند و در شما خصوصیات مثبت و توانایى اداره زندگى را بیابند و احساس کنند مى‏توانید دختر آنها را خوشبخت کنید، به نظر نمى‏رسد زیاد مخالفت کنند. باید خود را باور داشته باشید و اعتماد به نفس را از دست ندهید. با صحبت کردن اصولى و منطقى و اینکه دو خانواده کدورت‏هاى قبلى را دور بریزند، مى‏توانید پیشنهاد خود را ارائه دهید. تصمیم نهایى با شماست و ما نمى‏توانیم حکم کنیم یا نظر حتمى دهیم که با کدام یک و یا حتى افرادى دیگر، ازدواج نمایید. باز نمى‏توان اظهار داشت که ازدواج با فامیل بهتر است یا با غریبه. به هر حال در خصوص فامیل باید دقت نمایید که اوّلاً پیشنهاد شما یا مخالفت آنها ممکن است بر روابط خانوادگى اثر بگذارد. از بغض و کینه‏هاى قدیمى و جدید و دهن‏بینى بپرهیزید، واقع‏بین بوده و به دور از احساسات عمل کنید. ان شاءاللَّه در انتخاب خود موفق بوده و پایه‏هاى زندگى خود را به خوبى پى ریزید. پیروز و سربلند باشید.

خواهر ک.؟ - ساوجبلاغ‏
مشاور: زهرا آکوچکیان‏

خواهر گرامى!
در مورد اول که به تماس ظاهراً اتفاقى خود با آن فرد اشاره کرده‏اید؛ اگر تصادفاً و بدون قصد دو طرف باشد که بر هیچ کدام حرجى نیست و لزومى ندارد شما هم خود را دل‏مشغول آن کنید، اما اگر تعمدى در کار بوده است که حکم دیگرى دارد و حداقل استغفار و پشیمانى از انجام آن عمل بر عهده فرد انجام‏دهنده است.
در مورد دوم، آیا توجه شما به آن فرد معلول به خاطر علاقه به خود او و دیانت اوست یا فقط از ترس آنکه به دلیل مشکلات جسمى خود، فکر مى‏کنید شانس یک ازدواج موفق را ندارید و به این دلیل تمایل به ازدواج با آن فرد را بیان مى‏کنید، ممکن است بعداً که زندگى مشترک خود را شروع کردید از کارى که کرده‏اید پشیمان شوید. زیرا واقعیت زندگى و مسائل آن یک چیز است و تحریک احساسات چیز دیگر. آن وقت شما هم به آن فرد از نظر روانى صدمه زده‏اید و هم به خودتان. پس بایستى قبل از اقدام به هر کارى خوب پیرامون این مسئله فکر کنید و عواقب و مسئولیت‏هاى آینده خود بخصوص انسان دیگر و افکار و احساسات او را در نظر بگیرید. بیمارى، چندان شما را معلول نکرده و محدودیت‏هاى زیادى ندارید اما چنین انتخابى مى‏تواند همراه با برخى محدودیت‏ها باشد. لذا خوب بیندیشید و انتخاب کنید. اگر شما همه مسئولیت انتخاب خود را مى‏پذیرید، آن وقت اقدام کنید.
قدم دوم، اقدام براى طرح قضیه است. لازم به ذکر است که منظور از آنچه که گفته شد این نیست که انتخاب یک فرد معلول براى زندگى مشترک انتخاب درستى نیست بلکه در هر انتخاب و هر فردى با هر مشخصه شخصیتى، جسمى یا روانى به تمام ابعاد و مؤلفه‏ها نظر داشت و تنها یک جنبه فرد، ما را به خود جلب نکند تا واقع‏نگرى خود نسبت به دیگر جنبه‏هاى فرد را از دست بدهیم. در چنین انتخابى با این سوگیرى‏ها، فرد با برخورد با مشکلات بعدى، نوسانات زندگى، دخالت، سرزنش یا خرده‏گیرى دیگران، در انتخاب خود تردید کرده و این تردید، دودلى و گاه پشیمانى، ادامه زندگى را غیر ممکن مى‏سازد. اگر از طرف شما این بخش قضیه حل است که دیگر بحثى نیست. اما در مورد اقدام جهت آشنایى و ازدواج توصیه مى‏کنیم از طریق یک فرد عاقل و کامل اقدام کنید. مورد را با ما در مورد خود مطرح کنید تا ایشان با فرد واسطه، یکى از نزدیکان مسئله را به طور غیر مستقیم مطرح و از طریق آن فرد عمل کنید.
ان شاءاللَّه موفق و پیروز باشید.

آقاى بهزاد.ب - ارومیه‏
مشاور: زهرا آکوچکیان‏

من یک جوان مسلمان ایرانى و 28 ساله‏ام و مدرک تحصیلى کاردانى در یکى از رشته‏هاى فنى دارم. با تشویق فردى که از علایق مذهبى، اجتماعى من سوء استفاده کرد مرتکب خلاف‏هایى شدم که هم به خودم صدمه زد و هم افراد زیادى به واسطه رفتار من و حمایت آن فرد متضرر شدند و من تا مرز قتل و آدم‏ربایى پیش رفتم و هم‏اکنون هفده ماه است در زندان به سر مى‏برم. در طى این مدت نشاط، معنویت و روحیه‏ام را از دست داده‏ام. گرچه در فضایى مملو از آلودگى به سر مى‏برم ولى توانسته‏ام خودم را حفظ کنم و در زندان به عنوان چهره‏اى فرهنگى شناخته شوم و اعتماد مسئولین را جلب کنم. از طریق فعالیت فرهنگى در زندان با مجله شما آشنا شده‏ام. حالا جز خانواده‏اى دلسوز و مهربان چیزى در این دنیا ندارم و از همه همسالان خود عقب افتاده‏ام. حالا مى‏پرسم آیا مى‏توانم امیدوار باشم در حوزه علمیه که علاقه داشته‏ام ادامه تحصیل بدهم و چرا عده‏اى از باورهاى جوانان این مرز و بوم سوء استفاده مى‏کنند. و چرا من باید دچار چنین سرنوشتى شوم. آیا بعد از خلاصى از اینجا مى‏توانم شغلى براى خود پیدا کنم یا باید نام سابقه‏دار را یدک بکشم. و آیا همسرى شایسته مى‏توانم بیابم. و ازدواج بالاى 35 سال مى‏تواند موفق و لذت‏بخش باشد؟
آقاى ب!
شما گوشه‏اى از گذشته دردناک خود را براى ما نقل کرده‏اید و از اینکه کسانى در مسیر شما قرار گرفتند و زندگى شما را دستخوش دگرگونى کردند شکوه کردید و به شکلى مسائل را مطرح کردید که گویا همه تقصیر به گردن دیگران است. وقتى مضمون نامه شما را مى‏خواندیم آن آیه قرآن کریم به خاطرمان آمد که گویا شما آن را فراموش کرده‏اید خداوند روز جزا به مردم خطاب مى‏کند که به خاطر عملتان عقاب مى‏شوید. آنها مى‏گویند بزرگان و امراى ما چنان مى‏خواستند و ما ناچار بودیم آنها را پیروى کنیم و پاسخ آنان چنین است که شما به خاطر عمل خودتان و آنها به خاطر عمل خودشان و هم گناه گمراه کردن دیگران مجازات خواهند شد. و در جاى دیگر گفته مى‏شود «و لاتزر وازرة وزر اخرى»،(1) هیچ کس گناه دیگرى را به دوش نمى‏گیرد و هر کسى نتیجه دستاورد خود را مى‏چشد؛(2) حال نتیجه‏اش یا هدایت است یا گمراهى.(3) و البته آنها هم که شما را به گمراهى کشاندند نیز مستوجب تنبیه‏اند. آنها هم بار خود را باید کامل به دوش بگیرند و هم بار گناهى که از جهل موجب گمراهى شما شد را باید متحمل شوند و این بارِ سنگین و بد عاقبتى است.(4) هر کس مسئول انتخاب و عمل خود است و با توجیه اینکه دیگرى باعث خطا و غفلت او شد، مسئولیت وى تمام نمى‏شود. گرچه فرد فریب‏دهنده نیز مسئول عمل خود است و نتیجه‏اش را باید بپذیرد.
قبل از هر عمل، از انسان خواسته شده است که جز با آگاهى، شعور و معرفت، کارى را شروع نکند. حرکت بدون بهره‏گیرى از ابزارى که براى ورود به این دنیا و قدم برداشتن در آن در اختیار ما گذارده شده نتیجه‏اش گم شدن و مورد سوء استفاده دیگران قرار گرفتن است. و باز هم مسئول این حادثه خودمان هستیم چراکه اینها (غفلت از ابزار شناخت و عمل) سیئات و خطاهایى است که نزد خداوند، زشت و مکروه است.(5) پس آنکه مستوجب سرزنشى است، خودِ «شخص» است که چنین انتخابى داشته است. اگر به خاطر عواقب رفتار و انتخاب شخص رنج مى‏کشد، سرزنش دیگران فقط مسکّنى براى کم کردن آن رنج است.
اگر هم‏اکنون هم که شما به خاطر رفتارهاى ناهنجار و خلاف خود در چنگ قانون اسیرید و تاوان آن خلاف‏ها را مى‏پردازید، هنوز به حقیقت رفتار و انتخاب‏هاى خود پى نبرده باشید امید آرامش، رهایى «فلاح»، امید واهى است. اگر دیگرى تشویق کرد، فریب داد، دروغ گفت، این خود شما بودید که در مسیر سراب قدم برداشتید، خداوند همه ابزار شناخت را به شما داده است. شما چشمى داشتید که بایستى به خوبى واقعیات اطراف خود را نظاره مى‏کرد و گوشى داشتید که مى‏توانستید حقایق را از منابع گوناگون دریابید و عقلى که این دریافت‏هاى چشم و گوش را بسنجد و در ترازوى سنجش حقیقت قرار دهد و دلى که اگر مخلصش مى‏کردید و به هواى شهرت و یا قدرت و... و یا ارضاى هیجانات جوانى آلوده‏اش نساخته بودید؛ تا حدود زیادى مى‏توانست سره و ناسره را برایتان غربال کند. و اگر جهل و جزمى‏نگرى را کنار مى‏گذاشتید، و بى‏طرفانه مسائل جامعه خود را مورد بررسى قرار مى‏دادید و از نظر و اندیشه دیگران نیز بهره مى‏گرفتید، حتماً قادر به تشخیص آن دام‏ها مى‏شدید. و حالا هم اگر دوباره تعمقى در آنچه بر شما و بر دیگران، به دست شما گذشته ننمائید، هر مسیر دیگرى را که در زندگى پیش بگیرید مصون از لغزش نخواهید بود. آن ابزارى که قبلاً به کار نگرفته بودید را دوباره صیقل و جلایى بدهید. اگر خودتان قضاوت درستى روى اهداف و رفتار خود داشته باشید و دوباره خود را بازسازى کنید مطمئناً دیگران نیز قضاوتى درست‏تر در مورد شما خواهند داشت و فرصت‏هایى را به دست خواهید آورد که جبران مافات کنید و دَین خود را به جامعه‏تان بپردازید و بالطبع جامعه نیز پذیراى شما خواهد بود. ولى این توقع که جامعه بایستى سریعاً بدون نگاه به گذشته و حال تنها به آینده شما نگاه کند، کمى عجولانه و بى انصافى است و نتیجه آن جز یأس، سرخوردگى و افسردگى و یا گریز و انزجارى دوباره نسبت به دیگران نخواهد بود.
شما گرچه با سختى، ولى اگر بخواهید مى‏توانید آینده‏اى را براى خود بسازید و کانون گرمى تشکیل بدهید، وضعیت شغلى و تحصیلى خود را مشخص کنید. براى رسیدن به حقیقت، لازم نیست حتماً به سرزمین‏هاى دور بروید، حقیقت نزد خود شماست اگر در این نزدیکى‏ها نتوانید آن را بیابید، در دوردستها مسلماً نخواهید توانست.
شکافتن پوسته سخت عادات، کارى است بس دشوار، اما هر آن کس که موفق به این کار شود، او به فلاح دست مى‏یابد و به آرامش و رشد مى‏رسد.
در مسیر حق موفق باشید.

خواهر 82 / 780 - تربت ‏جام‏

خواهر گرامى!
با وجود آنکه مجله را مورد اعتماد خود عنوان کرده‏اید ولى گویا توصیه‏هاى مشاور، چندان تغییرى در نگرش یا باورهاى شما ایجاد نمى‏کند. در نامه قبلى و پاسخ آن گفته‏اید شما مرا احساساتى معرفى کرده‏اید ولى من احساساتى نیستم و علاقه‏ام به یک جوان عشق واقعى است و بر اساس احساسات نیست. در نامه اخیر خود عنوان کرده‏اید که آن جوان دو سال به سربازى رفته و حالا که برگشته هم کارمند است و هم دانشجو و حالا احساسات زیادى در تماس‏هاى تلفنى نشان نمى‏دهد. تلفن را میانه صحبت شما قطع مى‏کند. دیگر هیچ تماسى با شما نمى‏گیرد فقط این شمایید که اصرار دارید با او تماس بگیرید و صحبت کنید و ایشان هم پشت تلفن هیچ حرفى نمى‏زند. شما اصرار مى‏کنید به شما ابراز علاقه کند و بر محبت خود قسم بخورد و وى امتناع مى‏ورزد. مدت طولانى هم هست که هیچ تماسى بینتان برقرار نیست و با این همه علایم و نشانه‏ها براى رساندن یک پیام، شما باز همه آنچه اخیراً بینتان رخ داده را انکار مى‏کنید، تفسیر مى‏کنید و نتیجه‏گیرى مى‏کنید که این بى‏مهرى، سکوت و دورى او به دلیل خستگى یا مشغله اوست. جمله مکرر او مبنى بر اینکه ما دیگر به درد هم نمى‏خوریم، تو برو پى زندگى خودت، را چنین تفسیر مى‏کنید که فعلاً او لازم است استراحتى براى تجدید قوا داشته باشد.
آیا از خود نپرسیده‏اید این همه نشانه چیست! شما هنوز خود را متعهد و پاى‏بند قول و قرارهاى چند سال پیش مى‏دانید، با این پیام‏هایى که او به شما داده است مى‏خواهید منتظر چه و که بمانید؟ آیا فکر نمى‏کنید حتى اگر پاى کسى هم در میان نباشد، او دیگر نمى‏خواهد آن رابطه رومانتیک (و بى پایه و اساس، گرچه براى شما همچون سرابى زیبا و فریبنده بوده) را ادامه دهد. چرا هر پیام منفى او را توجیه مى‏کنید!
خواهر گرامى، تا کى مى‏خواهید چشم خود را به حقایق ببندید و از واقعیت فرار کنید. زمانى یک بازى کودکانه و جدى را شروع کردید، او رفت و بزرگ‏تر شد، نگاهش به زندگى و روابطش تغییر کرد، اما شما در حال رؤیاى نوجوانانه باقى ماندید، رشد نکردید و تغییر او را ندیدید و نخواستید ببینید، حتى وقتى به صراحت وضعیت خود را با هر شیوه‏اى که توانست به شما نشان داد.
اگر او که آنقدر از درک و فهم و عشق متقابلتان در گذشته نسبت به هم سخن گفتید، نتوانست واقعیت را به شما نشان بدهد، ما چگونه مى‏توانیم به شما بگوییم چه بکنید. براى رهایى از کابوس بهتر است (گرچه سخت و دردناک است) انکار را کنار بگذارید، شما مى‏توانید عصبانى شوید، اعتراض کنید ولى نهایتاً براى رسیدن به آرامش و رهایى از سرگردانى، باید واقعیت را بپذیرید و با حقیقت دردناک از دست رفتن یک رابطه عاطفى (که ظاهراً گویا فقط براى شما خیلى جدى بوده است) کنار بیایید.
ایشان اگر هنوز صداقتى داشته باشند، اگر نوشته یا ... چیز دیگرى نزدش باشد به شما برخواهد گرداند. ولى به خاطر داشته باشید شما نخواهید به بهانه گرفتن عکس یا نامه شرایطى جدید براى برقرارى روابطى جدید و دوباره فراهم کنید. به جاى خجالت کشیدن از دیگران، حرمت خود را نگاه دارید و بیش از این خود را حقیر، ناتوان و ضعیف نشان ندهید. حال انتخاب با شماست. آینده‏تان نیز در گرو انتخابتان است. پس قلم انتخاب و ترسیم آینده‏تان را درست به دست بگیرید.
حق رهنمایتان.

1) سوره انعام، آیه 164.
2) همان.
3) سوره اسرى، آیه 15.
4) سوره نحل، آیه 25.
5) سوره اسرى، آیه 38 - 36.