گفتگو با خانم فرشته عدل - استاد شناى ایران
مریم یعقوبى
در این شماره به گفتگو با خانم «فرشته عدل» استاد شنا مىنشینیم. وى 20 سال رئیس انجمن شناى زنان ایران و همچنین مدتى نایب رئیس فدراسیون شناى ایران بوده است. او مربى و داور بین المللى شناست و اولین کلاس مربىگرى را در ایران افتتاح کرده است.
خانم عدل به عنوان اولین سؤال لطفاً خودتان را معرفى کنید.
در سال 1341 در شهر مقدس مشهد به دنیا آمدم و لیسانس و فوق لیسانسم را از دانشکده تربیت بدنى دانشگاه تربیت معلم اخذ کردم و هم اکنون عضو هیئت علمى دانشگاه تربیت معلم هستم.
لطفاً از خانواده و دوران نوجوانى خود بگویید.
پدرم فارغالتحصیل دانشکده افسرى و مادرم پزشک زنان است. من فرزند اول خانواده هستم. سه خواهرم به ترتیب مهندس ساختمان، مددکار اجتماعى و فارغالتحصیل رشته زبان هستند و برادرم نیز شغل آزاد دارد.
پدر و مادرم با ایجاد محیطى سالم و آرام فرزندانشان را به سوى هدفى مناسب راهنمایى مىکردند. لذتبخشترین دوران زندگى من، مربوط به دوران نوجوانى و جوانىام بود، چرا که در این سالها به دلیل مسافرتهاى کارى پدر، به شهرهاى مختلفى نقل مکان مىکردیم و من تجربیات خوبى از زندگى در شهرهاى مختلف در شمال و جنوب ایران و یا شهرهاى استان خراسان کسب کردم. آن موقع زندگى من سالم و شاد و به دور از شلوغى و سر و صدا بود و هنوز زندگىها به این صورت امروزى و ماشینى نشده بود.آیا در دوران نوجوانى مشکل خاصى هم داشتید؟ چطور آنها را حل مىکردید؟
تمامى انسانها مشکلاتى در زندگى دارند ولى مهم این است که بتوانند آنها را حل کنند و بر آنها فائق شوند. من هم متمایز از دیگران نبودم و مشکلاتى داشتم ولى به دلیل روابط نزدیکى که بین ما بچهها و پدر و مادرم بود، مشکلات نمىتوانست بر ما چیره شود. روابط عاطفى و صمیمى و همفکرىها مشکلات را حل مىکرد. در ضمن بگویم که در آن زمان سطح توقعات مردم پایین بود و در عین حال تلاش و کوشش بیشتر از امروز معنا داشت و اعتقادات مردم و جوانان قوىتر بود و افکار سالمى داشتند.
ولى اگر بخواهم مشکل خاصى را نام ببرم باید بگویم که در 14 سالگى روماتیسم شدیدى داشتم و از این بیمارى بسیار رنج مىبردم. در همین دوران بود که یک ماه کاملاً بسترى شدم ولى سلامتى کاملم را با شنا کردن به دست آوردم. وقتى شنا مىکردم درد مفاصل خیلى کمتر آزارم مىداد، چیزى که شاید خیلى عجیب باشد. پزشک متخصصم وقتى فهمید که من با این ناراحتىها شنا مىکنم خیلى تعجب کرد، من سلامتىام را مدیون ورزش و شنا مىدانم.چطور با رشته تربیت بدنى و ورزش شنا آشنا شدید؟
پدرم ورزشکار و قهرمان کشتى و شنا بود و در مسابقات مقامهایى نیز کسب کرده بود، من نیز چون در خانوادهاى بانشاط و ورزشدوست به دنیا آمده بودم، کم کم با این رشته آشنا شدم و قدم در این راه نهادم.
لطفاً از روند تحصیلىتان بگویید.
دیپلمم را در سال 54 از مدرسه خوارزمى تهران کسب کردم و بعد لیسانس و فوق لیسانسم را از دانشکده تربیت بدنى دانشگاه تربیت معلم اخذ کردم و موضوع پایاننامه فوق لیسانسم «بررسى مشکلات زنان در ورزش» بود.
تا به حال در چه مسابقاتى شرکت کرده اید؟
من در هیچ مسابقهاى شرکت نکردم چون علاوه بر اینکه پدرم با شرکت من در مسابقات مخالف بود، خودم عقیده داشتم هدف من رسیدن به شهرت و قهرمانى نیست، هدف، توسعه ورزش براى سلامت زنان جامعه است و قهرمانى شاید براى من همین بود که بتوانم سلامت زنان جامعه ام را بخشى از اصول زندگى آنها قرار دهم، زیرا جامعه اى سالم است که زنان و مادرانى سالم داشته باشد. شاید با پیروزى در مسابقات به برترى کاذب مىرسیدم و نمىتوانستم به اهداف مهمتر زندگىام برسم.
در چه دانشگاههایى و چه دروسى را تدریس مىکنید؟
در دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه شهید بهشتى، دانشگاه علوم پزشکى ایران، دانشگاه علامه طباطبایى، دانشگاه الزهرا، دانشگاه شهید رجایى و ... دروس آمادگى جسمانى، تربیت بدنى، مبانى تربیت بدنى و والیبال و ... را تدریس مىکنم.
خانم عدل، آیا تا به حال مقالاتى هم در این زمینه تألیف کردهاید؟
جزوات مختلف در مورد آموزش شنا، مربىگرى شنا و کوچینک (تمرینات تیمى) نوشتهام و آنها را در اختیار دانشجویان قرار دادهام، ولى به دلیل مشغله زیاد و سمتهاى اجرایى نتوانستهام به طور جدى به نوشتن بپردازم. 27 سال سابقه تدریس دارم و همیشه کارهاى اجرایى کردهام و زندگىام را براى توسعه ورزش بانوان وقف کردم و از افتخارات من این است که دانشجویان بسیار زیادى تربیت کردهام و همین مرا بسیار شاد مىکند.
خانم عدل، شنیدهایم دانشجویان و همین طور بسیارى از همکارانتان، شما را با عنوان «مادر شناى ایران» مىشناسند؛ لطفاً در این باره برایمان توضیح دهید.
بعد از انقلاب، فعالیت خودم را به طور جدى ادامه دادم. یادم مىآید در آن زمان فقط در سه استان کشور، شناى بانوان آغاز شده بود. من با احساس مسؤولیت و عشقى که به کشورم داشتم به ترویج تربیت بدنى و بخصوص شنا در استانهاى مختلف پرداختم و حتى گاهى ساعت 5 صبح به شهرستان مىرفتم و ساعت 2 بعدازظهر به تهران برمىگشتم. عنوان «مادر شناى ایران» شاید به این خاطر است که من این رشتهها را در بسیارى از استانها، از جمله استانهاى اصفهان، شیراز، گیلان، مازندران و ... پایهگذارى کردم. در این دوران با کمى امکانات و بدون اینکه کمترین حقوقى بابت این کارها دریافت کنم، فقط با هدف توسعه ورزش بانوان کار را ادامه مىدادم. شایان ذکر است که ما از نیروهاى جوان و آشنا با این رشته در این استانها استفاده مىکردیم و در این حین اشتغالزایى زیادى نیز ایجاد شد و البته کلاسهاى مختلف براى آموزش این عزیزان از جمله: کلاسهاى بینالمللى شنا، شیرجه، واترپلو و ... ایجاد کردیم تا کلاسهاى آموزشى ما همسطح با استانداردهاى بینالمللى پیش برود.
ورزش بانوان کشور و یا رشته شنا را در ایران در چه سطحى مىبینید؟
بانوان به طور مستقل و به صورت انجمن شناى زنان فعالیت مىکنند و آقایان به صورت فدراسیون فعالیت مىکنند.
من عقیده دارم که اداره ورزش خانمها نباید به صورت مستقل از ورزش آقایان باشد چرا که در این صورت بانوان نمىتوانند از امکانات و بودجه مناسب استفاده کنند. ورزش بانوان با برنامه توسعه جمهورى اسلامى، امکانات مناسبى براى گسترش به دست آورد، ولى اکنون متأسفانه مسابقاتى در سطح کشورى و حتى بینالمللى براى زنان برگزار مىشود که با صرف هزینههایى زیاد نتوانسته است نتیجه خوبى داشته باشد. ما باید از این هزینه بکاهیم و در عوض سطح دانش و سلامت روحى و جسمى زنان کشور را بالا ببریم تا به نتایجى بهتر برسیم. ورزش و فعالیتهاى ورزشى باید با خدماتى رایگان در اختیار بانوان کشور باشد تا تمامى آنها بتوانند از این امکانات استفاده کنند.
نسل آینده ما به دلیل فقر حرکت نسلى بیمار هستند. در آمارى که در تهران در مدرسهاى از نوجوانان گرفتیم به این نتیجه رسیدیم که 90% نوجوانان این مدرسه ضعف جسمانى دارند و داراى افتادگى شانه و انحرافات ستون فقرات و یا داراى عضلات ضعیف و ... هستند. خلاصه اینکه با هدایت بودجه و امکانات در مسیر مناسب به سلامت جامعه کمک کنیم و در این راه در کنار نیروهاى جوان و پرانرژى، از تجربیات پیشکسوتان استفاده کنیم.اوقات فراغت خود را چگونه سپرى مىکنید؟
من اوقات فراغت خود را معمولاً با تماشاى فیلم و خواندن روزنامه و کتاب مىگذرانم. ولى کتابى که شاید هیچ گاه آن را در زندگى فراموش نکنم، کتاب «جان شیفته» اثر «رومن رولان» است. چون کتاب تلاش یک زن را براى زندگى در جامعه نشان مىداد. زندگى که با وجود مشکلات فراوان باعث ناامیدى آن زن نمىشد و زن همواره تلاش مىکرد.
حالا یک سؤال تخصصى مىپرسیم، شما بهتر شنا مىکنید یا ماهى؟
ماهى شناگر خوبى در دریاى آبى و بیکران است، ولى من شناگر خوبى در آب هاى متلاطم زندگى هستم.
در چه سالى و چگونه ازدواج کردید؟ ازدواج چه تأثیرى در زندگى شما داشت؟
در سال 1356 ازدواج کردم. خانواده همسرم همسایه ما بودند. همسرم مهندس مکانیک است. ثمره ازدواج ما دو دختر و یک پسر است. دختر بزرگم دانشجوى سال آخر ادبیات نمایشى دانشگاه هنر است و پسرم در سال دوم ریاضى دانشگاه شهید بهشتى تحصیل مىکند. دختر کوچکم نیز سال سوم راهنمایى است.
خوشبختانه تمامى خانواده روابطى شیرین و مناسب با هم دارند و ازدواج باعث پیشرفت کار و تکامل شخصیتى من شد.الگوى زندگى شما کیست؟
من حضرت فاطمه(س) را بسیار دوست دارم و سعى کردهام او را در زندگى الگوى خود قرار دهم و الگوى کارىام را رئیس کمیته مسابقات فدراسیون جهانى که خانم موفق و تلاشگرى هستند، قرار دادهام. در اینجا جا دارد که از استادان خوبى که در سالهاى تحصیلىام مرا یارى دادند یادى کنم: استادانى همچون آقاى «دکتر نیکبخت» و خانم «اشرف وحیدیان» و دیگر عزیزانى که مرا در امر آموزش یارى دادند.
خانم عدل، زن یا دختر موفق را چه کسى مىدانید؟
زن موفق کسى است که محیطى سالم براى خانوادهاش فراهم کند و اگر مسؤولیتى در خارج از خانه بر عهده دارد، به وظایف خود به نحو احسن رسیدگى کند و دختر موفق دخترى است که با دیدى باز آینده و زندگى خود را رقم بزند.
از خانم عدل بابت وقتى که براى مصاحبه در اختیار مجله گذاشتهاند صمیمانه تشکر مىکنیم.