مشاور شما

نویسنده


 

مشاور شما

مشاورین این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان‏
دکتر آمنه ملاباشى‏

این شماره:
م. ع - قم‏
خواهر ز. م - قم‏

یادآورى:

1 - خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخ‏هاى خود در اولین فرصت مى‏باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 - آن دسته از نامه‏هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى، امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست، پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 - بخش مشاوره مجله خود را امانت‏دار نامه‏ها و مطالب آن مى‏داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسائل خصوصى صاحبان نامه‏ها خواهد نمود و با رعایت این مهم، طرح مشکلات و پاسخ‏ها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى‏داند.
4 - در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى‏توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 - لطفاً در نامه‏هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

م.ع - قم‏
مشاور: آمنه ملاباشى‏

سلامى پر از ناامیدى و دلتنگى نثار شما مى‏کنم. خانمى 23 ساله هستم که در سال 79 ازدواج کرده و فرزندى 5 ماهه دارم. مى‏خواهم در خصوص امتحانات کنکور سراسرى صحبت کنم. من دیپلم انسانى دارم و هر بار که در کنکور شرکت کردم شانس قبولى نداشتم. هر بار خواستگارى به سراغم مى‏آمد، ابتدا در مورد اجازه تحصیل با آنها صحبت مى‏کردم. داستانى نوشتم و در مجله‏اى چاپ شد و برنده شدم. در مسابقات قرآن به مراحل کشورى راه یافتم، ولى درِ دانشگاه همچنان به رویم بسته ماند. تا اینکه ازدواج کردم. دوست ندارم در عصر انفجار اطلاعات از قافله علم و آگاهى دور بمانم و وقت من فقط صرف کارهاى خانه شود. من داوطلب آزمون 1381 هستم، اما مى‏دانم که فرصتى باقى نمانده است. خواهش مى‏کنم مرا راهنمایى کنید. آیا شانس قبولى دارم؟ شرایط ورود خواهران به دانشکده افسرى ناجا چگونه است؟ شرایط ورود خواهران به دانشگاه علوم قرآنى چیست و سپس در کجا مشغول کار مى‏شوند؟ آیا دانشجویانى که در شهرهاى غیر بومى پذیرفته مى‏شوند (بخصوص اینکه من بچه دارم) امکان جابجایى به شهر خود را دارند؟ آیا در مورد من امیدى هست و تا چند سال دیگر بى‏انگیزه نخواهم شد؟
خواهر گرامى!
از ابتداى نامه، شما از ناامیدى و دلتنگى خود قلم مى‏زنید. خواهر خوب، مى‏دانید که ناامیدى از درگاه خدا، شرک مى‏باشد. درست است که در برهه‏اى موفق به قبولى در دانشگاه و ادامه تحصیل نشده‏اید ولى دلیل نمى‏شود که دچار یأس و ناامیدى شده و همه راهها را به روى خود بسته ببینید.
کمال‏گرایى یکى از صفات و خصوصیات انسانى است. با موفقیت در هر مرحله‏اى از زندگى، انسان به خودشکوفایى دست مى‏یابد. بسیارى اوقات انسان به موقعیتى که دست یافت، قانع نیست و قصد ترقى و پیشرفت دارد. این کار اگر در جهت مثبت و کسب معلومات و کمال باشد، بسیار خوب و پسندیده و قابل تقدیر است. چه بسیار خانم‏ها یا آقایانى که تحت شرایطى موفق به کسب مدارج تحصیلى نشده‏اند ولى بعداً در کنار ازدواج، با اشتغال (که گاهى براى گذراندن زندگى خود و خانواده‏شان مجبور به آن شده‏اند) با اراده و انگیزه قوى و با توکل به ذات بارى‏تعالى و از روى خلوص ایمانى که به آنها شوق و نشاط بخشیده، توانسته‏اند به موفقیت دست یابند و نتیجه تلاش و کوشش خود را شاهد باشند.
همان طور که گفته‏اید از استعداد زیادى برخوردارید، مثل استعداد نوشتن و یادگیرى علوم قرآنى. مى‏توانید با پرورش آنها به موفقیت‏هاى زیادى نایل آیید، تا حس کمال‏جویى شما را ارضا کند. مطالعه کتب مناسب در زمینه‏هاى مختلف علوم، ادبیات، هنر، روانشناسى، اجتماعى، شرکت در برخى کلاس‏ها مثل کلاس‏هاى زبان و قرآن و هنرى، مطالعه روزنامه‏ها و نشریات مفید، شما را در معرض روزآمد بودن و افزایش اطلاعات و معلومات عمومى قرار داده و از احساس کمبود اطلاعات و روزمره‏گى نجات خواهد داد.
انگیزه شما براى ادامه تحصیل و کسب مدارج عالى‏تر و قانع نبودن به همین سطح، قابل تقدیر است. امیدواریم این فرهنگ در اکثر زنان جامعه ما هرچه بیشتر پا گیرد و با شوق فراگیرى، بیشتر به کسب علم و معرفت بپردازند تا با حقوق خود و کمبودهایى که در جامعه در خصوص آنها برقرار است، آشناتر شوند. از وجود چنین مادرانى است که فرزندانى داناتر و کارآمدتر که آینده‏ساز مملکت ما هستند، برمى‏خیزد. با برنامه‏ریزى صحیح قادر خواهید بود به زندگى خانوادگى خود، همسر و فرزندتان که مهم‏ترین اولویت‏هاى شما هستند، بپردازید و کانون خانواده را هرچه بیشتر گرم سازید و در کنار آن به مرور درس‏ها پرداخته و خود را براى کنکور سال آینده آماده نمایید. زمانى که پاسخ نامه را دریافت مى‏دارید، مسلّماً از زمان کنکور گذشته است و همان طور که ذکر کرده‏اید، امسال براى شرکت در کنکور دیر اقدام نموده‏اید. اما با رعایت نکات لازم، براى سال دیگر خواهید توانست با آمادگى در کنکور شرکت نمایید. بهتر است زمینه اصلى علاقه خود را مشخص کنید. در نامه‏تان از شرایط ورود به دانشکده افسرى یا دانشگاه علوم قرآنى پرسیده‏اید، پس باید مشخص کنید در چه زمینه‏اى مى‏خواهید ادامه تحصیل دهید و سپس به کار اشتغال ورزید. در کنار آن به شرایط و موقعیت فعلى‏تان نیز توجه کنید. برخى رشته‏ها یا شغل‏ها با شرایط زندگى شما ممکن است تضاد یابد و قادر به موفقیت در هر دو زمینه نباشید.
با توجه به شهرى که شوهرتان در آنجا شاغل است، بعداً جهت ادامه تحصیل و کار مى‏توانید در همان شهر مشغول شوید. اگر با برنامه‏ریزى صحیح از همین حالا، با تقسیم‏بندى وقت خود و استفاده مطلوب از آن و مرور دروس سال‏هاى قبل، بخصوص بررسى تست‏هاى سال‏هاى گذشته، مشغول شوید، امید قبولى در رشته مورد نظرتان خواهد بود. از دودلى، یأس و دلتنگى بپرهیزید و با توکل به خدا به سعى و تلاش خود ادامه دهید، مبادا انگیزه شما کاهش یابد.
دست حق همراهتان.

خواهر ز.م - قم‏
مشاور: زهرا آکوچکیان‏

دخترى 19 ساله هستم که در سن 10 سالگى مادرم را از دست داده و با پدر، نامادرى و برادر ناتنى‏ام زندگى مى‏کنم. برادران بزرگم مستقل شده‏اند و گاهى سرى به من مى‏زنند.
در خانه با نامادرى‏ام که یازده سال از من بزرگ‏تر است ناسازگارى دارم. در کنکور هم قبول نشدم. پدرم گرچه مرد زحمت‏کشى است ولى هیچ وقت نیازهاى عاطفى و روحى مرا درک نمى‏کند. حالا هم زمزمه‏هایى است که چرا شوهر نمى‏کنم. من هم به بهانه نداشتن آمادگى روحى، هر خواستگارى را رد مى‏کنم. گرچه نمى‏دانم باید براى ازدواج چه جور آمادگى داشت. برادر نامادرى‏ام هم به دلیل موقعیت شغلى، هر سه ماه یکى دو هفته در منزل ما میهمان است و سعى مى‏کند به شکل‏هاى مختلف خود را به من نزدیک کند، مثلاً درخواست انجام برخى کارهاى شخصى‏اش یا دعوت به سینما و یا ... . گرچه من همیشه مقابل دیگران سعى مى‏کنم باوقار باشم و ایشان هم کار بدى انجام نداده است که بخواهم جلویش بایستم. البته فکر مى‏کنم خیلى هم برخوردم با او جدى نبوده که جرأت مى‏کند راحت با من حرف بزند. این مسائل مرا تا حدى آزار مى‏دهد و نگران آینده‏ام هستم.
خواهر گرامى!
شرایطى که از وضعیت خانه برایمان گفتید گرچه تا حدى از نظر شما خوشایند نیست ولى فکر مى‏کنیم روابط داخل خانواده‏تان چندان هم آشفته و از هم گسیخته نباشد. به دلایل مختلف بخصوص وضعیت سنّى که در پایان مرحله نوجوانى هستید، شرایط خاصى دارید، مثل نگرانى براى آینده، هویت اجتماعى و شغلى، انتخاب همسر و ... در مقابل زنى که باید تا پایان عمر نام نامادرى را با هزاران وصله‏اى که به آن در طول تاریخ چسبیده تحمل کند. در عین حال او نیز نیازهاى خاص خود را دارد، یعنى از شما توقع احترام و از همسرش انتظار محبت دارد. در این شرایط سنّى اگر مادرتان زنده بود، ممکن بود همین دغدغه‏ها را داشته باشید که مادرم مرا درک نمى‏کند، یا زیاد به او نزدیک نیستم که مشکلات خود را با او در میان بگذارم و ... اینها مسائل زیادى است که از نوجوانانى هم‏سن شما مى‏شنویم. با تمرین برقرارى ارتباط مفید با دیگران بخصوص با نامادرى مى‏توانید بسیارى از نیازهاى عاطفى و روانى خود را برآورده سازید. او فاصله سنى زیادى با شما ندارد که بگویید همدیگر را نمى‏توانید درک کنید. پدر نیز که در پى تهیه معاش خانواده و زحمت‏کشى است. فرهنگ جامعه سنتى ما به مردان نیاموخته که ارتباط کلامى خوبى با اطرافیان مخصوصاً دختران خود برقرار کنند. اگر کسى چنین ارتباطى را با دختران یا خواهران خود دارد، بیشتر بسته به شخصیت اوست تا آنچه جامعه و خانواده‏اش به او آموخته است. از کجا مى‏دانید سکوت پدر به معناى نفهمیدن و بى‏توجهى است؟! این قضاوتى غیر منصفانه است. به روابط خود با اطرافیان و چگونگى این روابط بخصوص با مادر و پدر بیشتر فکر کنید. تا وقتى او را «نامادرى» بدانید، همیشه سدى محکم بین خود و او ایجاد کرده‏اید که نمى‏گذارد از نظر احساسى، عاطفى یا فکرى به هم نزدیک شوید. نمى‏دانیم آیا تا به حال کلمه سحرآمیزى که دل هر زنى را مى‏لرزاند و دل و زبان او را نرم مى‏کند به زبان آورده‏اید؟ آیا تا به حال او را «مادر» یا «مامان» صدا کرده و واکنش او را دیده‏اید؟!
در مورد رفتارتان با برادر این خانم، سعى کنید هر چه بیشتر حریم خود را حفظ کنید. در خانه تنها نباشید. او را احترام کنید و احترام خود را هم حفظ نمایید. در صدا کردن ایشان و کلماتى که به کار مى‏برید دقت کنید. اگر طبق آنچه که دین به ما آموخته عمل کنید و حریم را آن گونه که باید، حفظ نمایید، در حرف زدن، خندیدن، شوخى کردن و راه رفتن، مطمئن باشید طبق آنچه قرآن مى‏گوید حتى آنکه دلش بیمار است، به شما طمع نخواهد کرد، چه رسد به کسى که هنوز خلافى از او ندیده و نمى‏توانید متهمش کنید.
نیازى نیست در برخورد با او احساس گناه کنید. حفظ حریم نمایید. از نگاه مستقیم یا برخوردهاى صمیمانه اجتناب کنید و به او بفهمانید بایستى در برخورد با شما حدودى را رعایت کند. ان شاءاللَّه مشکلى پیش نخواهد آمد. بخصوص که مدت اقامت ایشان در منزل خیلى طولانى نیست.
در مورد نگرانى در باره آینده و رد کردن بى‏دلیل خواستگاران بایستى خدمتتان عرض کنیم اوّلاً لزومى ندارد اینقدر نگران باشید چرا که هنوز سنى از شما نگذشته است. نکته دیگر اینکه مى‏گویید به جاى ازدواج، تحصیل را انتخاب کرده‏ام، که حرفى است اشتباه و دور از واقعیت. چه کسى گفته ازدواج و تحصیل منافات دارند؟ اگر همسرى که مطلوب باشد اختیار کنید مى‏توانید در باره این مسئله با او صحبت نمایید و همراه خوبى در زندگى و تحصیل داشته باشید. آمادگى براى ازدواج امر غریبى نیست. وقتى به حدى مى‏رسید که احساس مى‏کنید نیازمند فرد محرمى هستید که کنارتان باشد، همدیگر را بفهمید و زندگى خوبى را بسازید، سرآغاز خوبى است. از طرف دیگر ازدواج صرفاً در کنار هم بودن دو نفر نیست بلکه توانایى هر دو براى پذیرش مسئولیت زندگى، رابطه زناشویى و مراقبت از خود و دیگرى است. آیا شما چنین توانایى را در خود نمى‏بینید؟ آیا احساس مسئولیت نسبت به زندگى خود و کسى که در کنارتان قرار بگیرد ندارید؟ گرچه به نظر مى‏رسد تا حد زیادى به این درک و نیاز رسیده‏اید. به خواستگارانى که مراجعه مى‏کنند با تعمق بنگرید و ارزیابى کنید. در این میان از نظر پدر و مادر نیز استفاده کنید. اگر پدرتان به دلیل حیا، شرم یا هر دلیل دیگر با شما در مورد ازدواج صحبت نمى‏کند، شما پیشقدم شوید. غیر منصفانه است که آزاد گذاشتن پدر براى ازدواج را حمل بر این کنید که مى‏خواهد شما را از سرِ خود باز کند. اگر چنین بود، به هر ترتیب مجبورتان مى‏کرد کسى یا حتى اولین مورد را بپذیرید. رفتار آرام و متین پدر، نشان از دل مهربان و شعور او دارد. قدر این نعمت را بدانید و ناسپاسى و کفران نعمت نکنید. شما با او حرف بزنید، از او راهنمایى بخواهید، بپرسید که چه خصوصیاتى را براى انتخاب، مناسب مى‏داند. خیلى پدرها وقتى دخترانشان به سن شما مى‏رسند و مسئله ازدواج و خواستگارى مطرح مى‏شود، دستپاچه مى‏شوند و مضطرب مى‏گردند. گاه این اضطراب، به صورت بدخلقى و بى‏حوصلگى در منزل و با اطرافیان بروز مى‏کند.
از پدر بخواهید راهنمایى‏تان کند و حمایتش را از شما دریغ ننماید. دعاى پدر در حق فرزند مستجاب است. قدر او را بدانید، از تجربیات و اندیشه و نظراتش سود بجویید. زیرا او در جامعه بوده و با مردم حشر و نشر داشته است. با پدرتان حتى در مورد تمایل به ادامه تحصیل صحبت کنید تا او با همسر آینده‏تان مطرح کند، و پدر توقعات شما را بداند و از شما حمایت نماید.
سعى کنید در زندگى همیشه ابعاد مختلف یک موضوع را مدّ نظر قرار دهید و از یک‏طرفه دیدن و قضاوت کردن یا عجول بودن در قضاوت بپرهیزید. مراقب و هوشیار باشید و متوجه تأثیر عمل و رفتار خود بر دیگران و نحوه برخورد آنها با خودتان باشید.
خدا یار و یاورتان.