رابطهها (13)
ما و فرزندانجواد محدثى
فرزندان، بخشى از وجود «والدین» به شمار مىآیند. نیک و بد آنان به حساب پدر و مادر گذاشته مىشود و شایستگى یا تباهى آنان در حیثیت و آبرو و شخصیت اجتماعى والدین مؤثر است.
از اینرو، داشتن رابطهاى صحیح و سازنده با فرزندان، ضرورى است.
اگر «رابطه» نباشد، یا مطلوب نباشد، عوارض سوء آن دامنگیر والدین مىشود. اهتمام به این مسئله، از همین جاست که حساسیت مىیابد و تکلیف تربیتى بزرگترها را سنگین مىکند.سازندگى
تربیت فرزندانى بافرهنگ و ادب، کارى عظیم، پرمسئولیت و در عین حال خدمت به جامعه و آینده میهن اسلامى، حتى جامعه بشرى است.
این مسئله، هم دشوار است، هم براى آگاهان و دلسوزان، لذتبخش و گوارا، چرا که نوعى سهیمشدن در «آینده مملکت» و بالنده ساختن نسل آینده و فرهنگسازى و تمدنآفرینى است.
پدران و مادرانِ دلسوز و فرهنگدوست، در کنار دغدغه خاطر و حساسیتى که نسبت به تأمین و سایر بازى و امکانات آموزشى و تفریحى و شرایط رفاهى و نیازهاى خوراکى و پوشاکى فرزندانِ خود دارند، به تغذیه فکرى و تربیت روحى آنان نیز همّت مىگمارند.
رسول خدا(ص) در اشاره به این رسالت تربیتى و نقش هدایتى پدر نسبت به فرهنگ خانواده مىفرماید:
«الرّجل راعٍ عَلى اهلِ بیته و هو مسئولٌ عنهم ...؛(1)
مرد، سرپرست و نگهبان خانواده خویش است و نسبت به آنان مسئول است.»
گرچه نمرات خوب و امتیازات بالا و کارنامه درخشان و کسب رتبههاى ممتاز، مایه چشمروشنى والدین است، اما کدام پدر و مادرِ آگاهى است که «اخلاق خوب» و «تربیت شایسته» و تعهد و تدیّن را به حساب نیاورد و براى آن نکوشد؟نظارت و هدایت
براى دستیافتن به هر هدفى، باید تلاش و سرمایهگذارى و برنامهریزى داشت. «تربیت» نیز از این قانون، مستثنا نیست.
وقت گذاشتن براى تربیت فرزندانِ متعهد و مؤدب و فهیم، مهم است. پدر و مادرى که به علت اشتغالات کارى و ادارى و خانگى و گرفتارىهاى روزمره، نمىرسند بخشى از وقت خود را صرف رسیدگى به امور درسى و اخلاقى و معاشرتى و دوستانِ فرزندانشان کنند، نباید انتظارِ وضعیت مطلوب و امیدبخش در جهات درسى و اخلاقى داشته باشند.
«نظارت»، «هدایت» و «اعانت»، تکلیف حساس والدین نسبت به فرزندان خویش است و بدون آن، میوه باغ زندگىشان شیرین و مفید و سالم نخواهد بود.
باید به دوستان، همدرسان و معاشرانِ فرزندان هم نظارت و نسبت به آنان شناخت داشت، تا خداىنکرده از این رهگذر، گرفتار دوستان ناباب و همصحبتانِ مسئلهدار نشوند و به درس و اخلاق و شخصیت خانوادگى و تربیت روحى آنان ضربه و آسیبى وارد نشود.
تنها معلمان و مربیان نیستند که وظیفه دارند نوجوانان و کودکان را باشخصیت، دیندار، پاک و متعهد بار آورند و استعدادهاى فکرى و هنرى و اجتماعى آنان را بارور سازند، بلکه والدین هم در ایجاد روحیه «خودباورى» و «خداباورى»، «اعتماد به نفس»، تقوا، عفاف، صدق، نوعدوستى و ایثار، مسئول و شریکاند.
باید «بذر باور» را در «زمینِ بارور» افشاند.
باید «نهالِ ایمان» را در «بوستانِ جان» کاشت.
و این، کار خود شما نیز هست و همه بار را نمىتوان بر دوش مربیان و مدرسه و مراکز آموزشى گذاشت و از آنان توقع داشت.
میان «خانه و مدرسه» و «اولیاء و مربیان»، به نوعى همکارى، تعامل، مشورت، تبادل اطلاعات و تجارب باید باشد، تا بافتههاى محیط خانه در مدرسه پنبه نشود و آموختههاى محیط درسى، با رفتار نسنجیده درون خانه در تعارض نباشد.
این گونه است که شاهد شکفتن شکوفه صداقت و خلوص و خدمت، بر شاخسار وجود فرزندان خواهیم بود و آنان را بر اساس شاکله الگوهاى تربیتى، بار خواهیم آورد.فرصتهاى گذرا
فرزندان ما، بیش از آنچه ما تصور کنیم، حساساند و سریعتر از آنچه فکر کنیم رشد مىکنند و دوران کودکى را پشت سر گذاشته، آماده دریافتِ «نقش» بر «لوح دل»اند.
فرصتها گذرا و پرشتاب است، هم براى بچهها، هم براى اولیا و مربیان.
تا چشم برهم زنیم، کودک دیروز، نوجوان امروز مىشود و نوجوان دیروز، به جوان برومند امروز و خواستار شغل و همسر و خانه و آینده مىگردد.
در این فاصله، ما براى آنان چه کردهایم و کدام علم و ادب و اخلاق را به «میراث» گذاشتهایم؟ امام على(ع) تربیت و ادب را به عنوانِ یک «هدیه خوب» از سوى پدر براى فرزند به شمار آورده، مىفرماید:
«ما نَحل والِدٌ وَلداً افضَلَ مِن ادبٍ حسنٍ؛(2)
هیچ پدرى هدیهاى گرانبهاتر از ادبِ نیکو، به فرزندش نبخشیده است.»
گرچه از دوران کودکى تا جوانى، فرصت فراوانى در اختیار والدین است که در شکلدادن به شخصیت فرزندانشان بکوشند، ولى همین زمان طولانى نیز، تا چشم بر هم زنند، گذشته است. کیفیت رفتار و برخوردشان با فرزندان، هر چه صافتر، صمیمىتر و دلسوزانهتر باشد، موجب جلب اعتماد آنان مىشود و توفیق تأثیرگذارى در فکر و روانشان افزوده مىگردد.
«اوقات فراغت»، یکى از همین فرصتهاى گذرا در زندگى فرزندان است که اگر والدین با برنامه و دقت و دلسوزى آن را پر کنند، کمتر دچار حسرتهاى بعدى خواهند شد.
چه تعطیلىهاى تابستان و نوروز، چه جمعههاى دوران سال تحصیلى، فرصت مغتنمى است که مىتواند به سرمایهاى جهت تأمین نیازهاى روحى، علمى و اخلاقى تبدیل شود. براى آن فرصتهاى گذرا، چگونه برنامهریزى مىکنیم و چگونه وقتهاى خالى را پر مىسازیم؟برنامهریزى
«زمان»، یک سرمایه است. توانایىهاى والدین و فرزندان در گام زدن به سوى «هدف مطلوب» نیز یک سرمایه است. تنظیم شایسته زمان بر مدارِ هدف، نوعى «مدیریت زمان» است که توفیق را به همراه دارد.
جلوگیرى از هدر رفتن وقت و استعداد و وقتکُشىهاى تأسفبار و مقابله با بىبرنامگى در زندگى، فاصله ما را تا هدف، کوتاهتر مىسازد. «برنامه»، از عوامل مهم رشد و موفقیت در تحصیل فرزندان ماست.
تا چه حد فرزندان را به «برنامهریزى» عادت دادهایم؟ چه براى درس، چه تفریح، مطالعه، ورزش، تماشاى تلویزیون، دید و بازدید، بازى و ارتباطهاى بیرون از خانه، خوابیدن و بیدار شدن؟ اگر ما خودمان در چارچوب برنامه عمل نکنیم، چگونه مىتوانیم فرزندان را منضبط و متعهد بار آوریم؟
دوستى و رفاقت هم باید با برنامه باشد. دوستان و رفقا، سهم مهمى در شکلدهى به روحیات و اخلاقیات فرزندان دارند.
آنان که از برخى ناهنجارىهاى رفتارى یا بىتعهدى در تکالیف دینى یا مراعات شئون اخلاقى از طرف فرزندانشان گلهمندند و از بهینهسازى آن ناتوانند، یکى از راههاى اثرگذار بر رفتار فرزندان، دوستان آنان است. فراهمسازى بستر مناسب براى معاشرت و رفاقت با خوبان و پاکان و زمینهسازى و کمک براى «دوستگزینى شایسته»، مىتواند مؤثر باشد.
تأثیرگذارى غیر مستقیم بر رفتار فرزندان، از راه دوستانشان عملىتر و سریعتر است، تا تذکرهاى مستقیم و خطابى و عتابى از سوى والدین.
بارى ... زمان را از دست ندهیم.
کسى که «سرمایه وقت» را نشناسد و براى بهرهورى از آن نکوشد، گرفتار «حسرت فردا» خواهد شد.
مىتوان از همین «امروز»، با تدبیر، فکر، دقت، مشاوره و برنامهریزى، جلوى حسرتهاى «فردا» را گرفت.
عمرها، فرصتِ «کاشتن» و «برداشتن» است و دل و جانِ فرزندان، مزرعه کشتِ خوبىها و کمالات، و ما، دهقان و باغبان!
آیندهسازان نیز، از رهگذر همین برنامهها و مراقبتها و تربیتها، به رشد و کمال مىرسند.
اگر به «آبروى خویش» و «آینده فرزندان» و «اصلاح جامعه» علاقهمندیم، مسئله تربیت آنان را شوخى و ساده نگیریم، و گرنه ... مسئولیم.پىنوشتها:
1) مجموعه ورام، ج1، ص6.
2) مستدرکالوسائل، ج2، ص625.