نویسنده

 

مشاور شما

مشاورین این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان‏
دکتر آمنه ملاباشى‏

این شماره:
خواهر ا.ح.ج - یزد
خواهر ح.ا.ح.ت - بیرجند
خواهر س.ع - ؟
خواهر ا.ب - گرگان‏

یادآورى:

1 - خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخ‏هاى خود در اولین فرصت مى‏باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 - آن دسته از نامه‏هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى، امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست، پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 - بخش مشاوره مجله خود را امانت‏دار نامه‏ها و مطالب آن مى‏داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسائل خصوصى صاحبان نامه‏ها خواهد نمود و با رعایت این مهم، طرح مشکلات و پاسخ‏ها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى‏داند.
4 - در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى‏توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 - لطفاً در نامه‏هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

خواهر ا.ح.ج - یزد
مشاور: زهرا آکوچکیان‏

من بارها مشکلاتم را با مجله شما در میان گذاشته‏ام و با به کار گرفتن راهنمایى‏هاى شما، مشکلاتم حل شده است. حالا دوباره مشکلى با همسر و مسئول دفتر شوراى روستایمان پیدا کرده‏ام و آنها مرتب به من فشار مى‏آورند که درِ کتابخانه روستا را ببندم. برادران ترویج هم تأکید مى‏کنند به این مسئله توجه نکنید و به کار خود ادامه دهید. یک برخورد جدى با نزدیکان عضو شورا در جلسه دعا پیدا کردم که تصمیم گرفته‏ام دیگر در مراسم دعا شرکت نکنم و کلید را تحویل برادران جهاد بدهم. ولى من به این کار خیلى وابسته‏ام. بدجورى به آن عادت کرده‏ام، ولى تحمل برخورد دیگران با خودم را ندارم.
چگونه مى‏توانم کلید را تحویل دهم و ناراحت هم نشوم. من دنبال درد سر نیستم و تا حالا افتخارى کار کرده‏ام و هیچ چیز بیشتر از همدلى نمى‏خواهم. آدمى بودم که همیشه به دیگران روحیه مى‏دادم اما حالا قلبم شکسته است و افسرده‏ام. منتظر پیشنهادتان هستم تا با اداره ترویج در میان بگذارم.
خواهر گرامى!
از اینکه همکاران و مشاورین مجله توانسته‏اند چند بار پاسخگوى مشکلات شما باشند و راهنمایى‏ها سودمند افتاده است، خداوند را سپاس مى‏گوییم و از ابراز لطف شما نیز متشکریم. اما فعلاً وضعیتى که شما بدان دچار شده‏اید وضع رضایت‏بخشى نیست. با توجه به محتواى نامه‏هاى قبلى و فعلى به نظر مى‏رسد استعداد وابسته شدن در شما زیاد است. شما به راحتى به افراد یا شرایط پیرامون خود عادت کرده و وابسته مى‏شوید. از عوارض مهم وابستگى، عدم اعتماد به نفس و احساس بى‏ارزشى است. فردى که به کسى یا چیزى وابسته مى‏شود، آن چیز یا فرد را منشأ برآورده شدن تمام نیازها و حلاّل تمام مشکلات و تنها راه نجات خود از دشوارى‏ها مى‏داند. فرد وابسته به دلیل ترس از دست دادن منبع و ابستگى خود، که در واقع منشأ آرامش روانى و احساس اطمینان اوست، از بسیارى از فرصت‏هاى خود براى رشد کردن، مواجهه با مشکلات و آموختن راههاى برخورد و مقابله با آن استرس‏ها چشم‏پوشى مى‏کند و فرصت‏هاى زیادى براى قوى‏تر شدن، مسلطتر شدن و بزرگ‏تر شدن را از دست مى‏دهد. فرد وابسته با گذشت زمان به تدریج این مسئله را به خود القا مى‏کند؛ که من هرگز به تنهایى نمى‏توانم تصمیمى بگیرم، کارى انجام دهم و یا تغییر مثبتى در زندگى‏ام ایجاد کنم، یا با مشکلاتم دست و پنجه نرم کنم. و این رویه روز به روز این فرد را ضعیف‏تر کرده و از نظر شخصیتى آسیب‏پذیرش مى‏سازد. او قدرت تفکر منطقى خود را از دست مى‏دهد، با هر عقب‏نشینى و با هر متوسل شدن به دیگران، بیشتر و بیشتر این ضعف و ناتوانى خود را به دیگران نشان مى‏دهد و منجر به پیشروى آنها در تعدى و سوء استفاده از خود توسط دیگران مى‏شود. وابسته‏بودن، امکان رشد استعدادها و توانمندى‏هاى فرد را از او مى‏گیرد. قدرت انتخاب او و عزت نفسش را دچار تزلزل مى‏کند و نهایتاً یک زندگى انگلى و منفعلانه در انتظار چنین فردى است. وقتى انسانى خود را تا این حد پایین بیاورد که براى حل هر مشکل و برخورد با هر استرسى به جاى کمک گرفتن از عقل، درایت و توانایى‏هاى درونى و بیرونى خویش، دائماً دست به دامن دیگران بشود، ارزش و اعتبار خود را نزد دیگران هم از دست خواهد داد و ابهت و جذبه او نزد دیگران خواهد شکست.
شما با تلاش و جدیت، راه خود را در زندگى پیدا کردید و فعالیت‏هاى فرهنگى را براى خود برگزیدید. و بدانجا رسیدید که حتى به عنوان مروج نمونه شناخته شدید. شما با این سابقه روشن و توانایى بالا، حالا چطور شده است که اینقدر ضعیف و وابسته شده‏اید. وضعیتى که هم‏اکنون به آن دچار شده‏اید، وضعیت مطلوبى نیست. چه از نظر شخصیتى یا حتى آینده کارى. چرا که شما هم‏اکنون به کارى که مى‏کنید اعتقاد ندارید. اعتبار حقیقى کمترى براى این فعالیت فرهنگى خود و تأثیرى که مى‏تواند روى افکار مردم روستا بگذارد نسبت به عادت‏ها و وابستگى خود قائلید.
به نظر مى‏رسد هم‏اکنون آنچه شما را به فعالیت‏هاى فرهنگى وا مى‏دارد، اعتقاد راستین به نقش کتاب و کتابخوانى در رشد فرهنگى جامعه روستاییان نیست. و این باور در خودِ شما هم آنقدر ریشه ندوانیده که احساس مى‏کنید مردم یک جامعه، تنها در صورت رشد فرهنگى و افزایش آگاهى‏هایشان است که مى‏توانند رشد واقعى اجتماعى و حتى اقتصادى داشته باشند. و جامعه، جامعه‏اى سالم باشد. اگر این اعتقاد مبناى اصلى فعالیت‏هاى شما بود، با آن همه حمایتى که از طرف اداره جهاد مى‏شود، به این آسانى با چند برخورد کودکانه و سطحى از طرف چند نفر دچار تردید و دودلى و یأس نمى‏شدید. علت این تردید، ترس و نگرانى، کمى اعتماد به نفس و متزلزل شدن عزت نفس شماست و این مخدوش شدن عزت نفس به دلیل وابسته شدن شما به دیگران است. اعتماد شما به خودتان کمتر شده است. خودتان هم خود را باور ندارید. به همین دلیل دیگران جرئت کرده‏اند شما را طرد نموده و توهین کنند. شما در توانایى‏هایتان به شک افتاده‏اید. براى همین است که با برخورد با کوچک‏ترین مانع و مشکلى، فورى به جاى آنکه بنشینید روى موضوع فکر کنید و شرایط و موقعیت خود را بررسى کنید و بهترین روش حل مسئله را با ذهن خودتان برگزینید و حداکثر بعد از تمام محاسبات از فکر دیگران کمک بگیرید، به دیگران متوسل شده و از آنها مى‏خواهید مشکل شما را حل کنند.
بهترین حلاّل مشکلات، کسى است که درگیر با آن است. چرا که او خود، بیشترین محدودیت‏ها و دشوارى‏ها را حس کرده و بهترین محاسبه براى سنجش موقعیت را قادر است انجام دهد و سپس از رأى و نظر دیگران نیز در صورت لزوم بهره مى‏گیرد. آنهایى که از بیرون به مسائل ما نگاه مى‏کنند، احتمال زیاد دارد آن گونه که خودِ ما مى‏توانیم قادر به فهم مسئله ما نبوده و راه حل‏هاى پیشنهادى نیز با واقعیت و شرایط موجود هماهنگ نباشد.
خواهر محترم، شما دختر توانمندى هستید که على‏رغم همه محدودیت‏ها در روستا، براى فعالیت‏هاى اجتماعى دختران، با حمایت خانواده هوشمند و مهربان و آگاه خود توانسته‏اید موقعیت ممتاز و خوبى را در بین دختران هم‏سن خود به دست آورید. پس مراقب باشید. آنچه را با خون دل به دست آورده‏اید به راحتى از دست ندهید. البته اگر کارى را که شروع کرده‏اید فقط براى مطرح‏شدن و ابراز وجود باشد و اخلاصى همراه با عمل‏تان نباشد، دچار مشکلات و بخصوص تردید در درستى یا نادرستى ادامه راهتان خواهید شد.
چرا حالا هم مثل سابق از هوش و ذکاوت و دوراندیشى که شما را نخست به حیطه فعالیت‏هاى فرهنگى - اجتماعى کشانده استفاده نمى‏کنید تا بتوانید مشکل‏تان را به بهترین نحو حل کنید.
در مورد مسئله اخیر نیز با توجه به اعتقاد قلبى خود و شرایط موجود، مناسب‏ترین انتخاب را بنمایید. مستقل بودن، عزت نفس و احترام به خود را با تصمیم‏گیرى بجا و آگاهانه قوت بخشید.
موفق و سربلند باشید.

خواهر ح.ا.ح.ت - بیرجند
مشاور: آمنه ملاباشى‏

خواهر گرامى!
مشکل شما را مطالعه کردیم و از حادثه‏اى که برایتان رخ داده، باخبر شدیم. اما به نظر مى‏رسد مشکل خود را بزرگ مى‏بینید و تا حدودى به علت وحشت و اضطراب، به آن اشتغال ذهنى افراطى پیدا کرده‏اید. مسئله‏اى که رخ داده، احتمالاً جراحت مختصرى به جا گذاشته و از نظر پزشکى، نمى‏تواند چندان جراحت عمیقى ایجاد کند. با مطرح کردن آن با اطرافیانِ مورد اعتماد بخصوص مادرتان (که همیشه نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد به دختر است) مى‏توانستید از بسیارى رنج و عذاب‏ها بکاهید، اما به آن دامن زده‏اید. تا جایى که عوارض و عفونت‏هایى را که پیامد آن است نادیده گرفته‏اید. مى‏توانید با مراجعه به یک متخصص و با همراهى یکى از خانم‏هاى فامیل یا دوستان تحت معاینه قرار گیرید. به احتمال زیاد مشکل عمیقى ندارید و خیال‏تان آسوده مى‏شود.
خواهر عزیز، دانستن واقعیت و روبه‏رو شدن با آن خیلى بهتر از فرار از آن و درگیرى دائم ذهنى مى‏باشد. در خصوص ازدواج و خواستگارتان، حتى در صورت وجود مشکل، اگر با خلوص نیت و صداقت، مسئله را در میان بگذارید، بسیار بهتر از این است که یا از روى ترس جواب رد دهید و یا پس از ازدواج و روبه‏رو شدن با مسئله، همسرتان دچار شک و بدگمانى شود. فعلاً تا به پزشک متخصص مراجعه نکرده و اطمینان نیافته‏اید، لازم نیست مسئله را با او در میان بگذارید. سعى کنید اعتماد به نفس‏تان را از دست ندهید، و خود را در حادثه‏اى که رخ داده، مقصر نشمارید و احساس یأس و نومیدى نکنید.
موفق و مؤید باشید.

خواهر س.ع - ؟
مشاور: آمنه ملاباشى‏

دخترى 20 ساله هستم که اغلب اوقات در خانه بیکارم و حوصله‏ام زود سر مى‏رود. از همه مسائل ناراحت مى‏شوم و از کوره در مى‏روم. نسبت به حرف‏هاى کوچک هم حساس هستم و از دیگران انتظار دارم در مقابل کارهایم از من تشکر کنند و توجه نشان دهند. مى‏ترسم زندگى آینده‏ام را خراب کنم. در خانه به چه فعالیت‏هایى روى آورم که حوصله‏ام سر نرود؟ آیا با خواندن کتاب مى‏توانم راهنمایى شوم؟
خواهر گرامى!
با تشکر از نوشتن نامه و در میان گذاشتن مشکلات خود با ما. در دوران خطیر و در عین حال شیرین جوانى به سر مى‏برید. دورانى که داراى خصوصیاتى است: دودلى، تغییرات خُلقى و روحى، ترس از آینده، بحران هویت و بلوغ. در این دوره، تصمیم‏گیرى براى آینده و پى‏ریزى شالوده اهداف باید صورت پذیرد. در این راه اگر جوان با تعمق و اندیشه، برنامه‏ریزى کند و یا از اطرافیان و بزرگ‏ترها یا کسانى که در امر مشاوره تبحر دارند، یارى جوید، نیز سعى کند تنها از احساسات پیروى نکرده و با عقل و منطق، به داورى بنشیند، خواهد توانست پایه‏هاى زندگى مستحکمى را پى‏ریزى کند. همراهى و همدلى او با خانواده، اولیاء مدرسه، همکلاسان و دوستان مى‏تواند بسیار ثمربخش باشد. براى ما ننوشته‏اید که چه مقطع تحصیلى را گذرانده‏اید، آیا قصد ادامه تحصیل دارید؟ در ضمن شرایط و محیط خانه‏تان را برایمان توصیف نکرده و از روابط حاکم بر آن، سخن نگفته‏اید. از حساسیت و زودرنجى، تحریک‏پذیرى، کاهش اعتماد به نفس و بى‏توجهى اطرافیان گفته‏اید و دچار احساس ناامیدى و ترس از آینده هستید. از معضل بیکارى نیز گله‏مندید. توجه داشته باشید که این مسئله به تشویش روحى و خُلقى شما دامن مى‏زند. کج‏خُلقى و افسردگى که به آن دچارید باعث مى‏شود انگیزه و انرژى کار کردن و فعالیت از شما شود. شما تصور نکنید کار و فعالیت، فقط منوط به خارج از خانه و مشغول شدن در جایى است؛ انسان مى‏تواند با فراگیرى هنر یا فنّى و فراهم آوردن وسایل لازم، در محیط خانه به کار بپردازد. وقتى کار مفیدى صورت دهید و نتیجه عملکرد خود را شاهد باشید، احساس توانمندى و مثبت‏بودن مى‏کنید و نیروى شما براى ادامه زندگى و فعالیت افزون‏تر مى‏شود. شرکت در کارهاى جمعى مثل کانون‏هاى فرهنگى، اردوها، کلاس‏هاى هنرى، کلاس‏هاى روانشناسى و خودشناسى که در برخى مراکز مشاوره برگزار مى‏شود، نیز مساعدت در امور خیریه، روحیه شما را بهتر کرده، از کسالت و خمودى دور مى‏شوید.
سعى کنید روش‏هاى کنترل خشم را که در شماره‏هاى قبلى به آنها پرداخته‏ایم، به کار بندید. هر موقع به خاطر مسئله‏اى یا از دست شخصى دچار خشم و عصبانیت شدید، سعى کنید ابتدا با کمى تأمل، به ارزیابى مسئله و موقعیت پرداخته، همه جوانب امر و شرایط را در نظر گیرید. آنگاه بهتر مى‏توانید واکنش لازم را نشان دهید، چرا که تأملِ چندلحظه‏اى، مى‏تواند از عواقب خشم‏هاى بیهوده و آنى بکاهد و ما را به تصمیم‏گیرى درستى نائل کند که بعدها پشیمانى به بار نیاورد. در این صورت نظر اطرافیان نسبت به شما مثبت خواهد بود و در روابطتان تأثیر مى‏گذارد. با انجام کارهاى مفید و سازنده و دیدن نتیجه آنها بر اعتماد به نفس شما افزوده خواهد شد. به امید موفقیت.

خواهر ا.ب - گرگان‏
مشاور: آمنه ملاباشى‏

خواهر گرامى!
از اینکه مسائل خود را با ما در میان گذاشته‏اید، خرسندیم. سعى مى‏کنیم تا جایى که مقدور است و در توان داریم، به راهنمایى شما و دیگر دوستان بپردازیم.
از بیمارى جسمىِ مزمنى رنج مى‏برده‏اید که شکر خدا با درمان، بهبود یافته است. طبیعتاً این بیمارى بر روح و روان شما تأثیر گذاشته، دچار افسردگى و سایر ناراحتى‏هاى عصبى شده‏اید که ان شاءاللَّه آن هم به زودى برطرف مى‏شود.
نوشته‏اید که محیط خانه‏تان تشنج‏زاست و فشارهایى را بر شما وارد مى‏کند، ولى راجع به عوامل به وجود آورنده چنین فضایى توضیح نداده‏اید. آیا مشکلات مادى و اقتصادى بر آن حاکم است یا بین اعضاى خانواده اختلاف وجود دارد و یا ...؟
سعى کنید با دقت و به دور از احساسات و غرض‏ورزى، به زمینه‏یابى مشکلات خانوادگى نائل شوید. آیا خود گامى جهت بهبود اوضاع برداشته‏اید؟
اینکه تصور کنید تنها به خاطر فرار از مشکلات، باید ازدواج کنید، تصور اشتباهى است. ازدواج نباید تنها به خاطر فرار از مشکلات یا انگیزه‏هاى واهى باشد. باید معیارهایى اصولى و منطقى براى آن در نظر گرفته شود. از احساسات‏گرایى صِرف و افراطى بپرهیزید. نمى‏گوییم تنها به عقل و منطق تکیه کنید و اصلاً به احساسات توجه نکنید، بلکه بهترین حالت این است که هر دو جنبه را به کار بندید.
متوجه منظور شما از علاقه به فردى که او را ندیده و خصوصیات او را نمى‏شناسید نشدیم. آیا این شخص ساخته و پرداخته ذهن شماست یا وجود خارجى دارد؟ آیا شما را به قول معروف براى او ناف‏بُر کرده‏اند؟ شما که او را به درستى نمى‏شناسید، چگونه فکر مى‏کنید به شناخت کاملى از او نائل شده‏اید؟ آیا او هم شما را مى‏پسندد و ...؟
اگر این فرد زاییده خیال شماست، باید در نظر داشته باشد که خیلى وقت‏ها وقتى ما در واقعیت احساس تنهایى مى‏کنیم، دچار رؤیاپردازى مى‏شویم و شخصى خیالى را در ذهن و آرزو مى‏پرورانیم. اما خیال‏پردازىِ زیاد، جز اینکه ما را هر چه بیشتر از واقعیت دور کند، فایده‏اى ندارد و ما را از پیشرفت و سازندگى باز مى‏دارد.
چرا فکر مى‏کنید براى ازدواج‏تان دیر شده است؟ هنوز فرصت‏هاى زیادى پیش رو دارید. سعى کنید درخواست‏ها و فرصت‏هاى پیش آمده را با دیده باز و تأمل بنگرید و با تحقیق و تفحص، به شناخت صحیح از افرادى که به خواستگارى مى‏آیند برسید.
نباید دچار ناامیدى و یأس شوید. اینکه ذهن شما مدام با این مسئله اشتغال دارد، باعث مى‏شود که از جوانب دیگر زندگى‏تان باز مانید در حالى که مى‏توانید در زمینه‏هاى گوناگون موفق باشید. نگذارید اشتغال ذهنى، شما را دچار سکون و رخوت سازد. از اینکه چنین عاشق خداوند هستید و از ایمان و شوق سرشارى برخوردارید، باید به خود ببالید و سعى در پرورش جنبه‏هاى روحانى خود نمایید. اوقاتى را که با این وجودِ یگانه، با خلوص بگذرانید، بسیار لذت‏بخش است و قادر خواهید بود در حین عبادت، خواسته‏هاى خود را از خدا بطلبید که پاسخگو خواهد بود: «اُدعونى اَستَجِب لَکُم.»
فعلاً تا زمانى که فرصت ازدواج برایتان فراهم شود، با پرورش استعدادهاى خود، شرکت در کارهاى جمعى و گروهى، فرا گرفتن هنرها و فنون مورد علاقه، تفریحات و ورزش‏هاى سالم، مطالعه و یافتن دوستان خوب، اوقات مفید و پربارى را تدارک ببینید.
دست حق همراهتان.