آثار خانم افشانپور، چشماندازى به مفاهیم انسانى و عرفانى
گفتگو با خانم مهین افشانپور، نگارگر ادبیات ایرانمحبوبه پلنگى
ظرایف و دقایق مندرج در مینیاتور او را جلب مىکند و او را وارد مراحلى مىکند که باید در طول حیات فرهنگى و هنرى خود طى کند. مراحل پیچیدهاى است، تکمیل کارها، ممارست و صرف وقت و ... همه اینها از عشق او به هنر سرچشمه مىگیرد. و از آنجا که هنر، میدان پویایى ذهن است، یافتن هنر را در راه پُر چَم و خم آن او را به بررسى و مطالعه و مقایسه دقیق آثار دیگران وادار مىکند. تا جایى که خود تصمیم مىگیرد سوژههایى نو بیابد و از پراکندهکارى بپرهیزد و سبکى تازه در نگارگرى بنا سازد. اشعار عرفانى، پندیات و نصایح مندرج در اشعار قدما و نوپردازان و سوژههایى از فرهنگ مردم، در این سبک او را رهنما مىشود. او خود در این باره مىگوید:
«هنرمند همیشه در راه است و من نیز همواره خویش را در راه مىبینم، سوژههاى متنوع با حفظ ویژگىهاى مینیاتور در آثار من و مفاهیم انسانى و عرفانى به چشم مىخورد و همواره سعى دارم پیامى انسانى را به دیدههاى مشتاقان و هنردوستان منتقل نمایم.»
با خانم مهین افشانپور که پس از 20 سال صورتگرى هنوز پرتلاش و سرشار از امید در جستجوى مضامین نو و سوژههاى تازه است به گفتگو مىنشینیم. خانم مهین افشانپور داراى مدرک درجه یک هنرى (دکتراى هنر) است و آثار هنرى وى تاکنون بارها مورد تقدیر قرار گرفته است. * *- از چه زمانى نقاشى را آغاز کردید؟
- از 5 سالگى با کشیدن ذغال و گچ در در و دیوار شروع کردم. همواره یک چهره و اندام از یک زن را به تصویر مىکشیدم و این تنها قصه اوج و حضیض هنر آن دوران من به شمار مىآید. (این ذهنیت نقشى برجسته و پررنگ در آفرینشهاى هنرى و اکثر پرسوناژهاى آثار افشانپور مىباشد.)
سالهاى دبستان و دبیرستان را با علاقه و پشتکار فراوان به طراحى و تصویرکشیدن گذراندم و با اینکه در پانزده سالگى از دنیاى پرشر و شور تجرّد به عرصه جدى و پرمسئولیت زندگى مشترک وارد شدم، با عشق و علاقه به کارم ادامه دادم. و این تلاش حتى با آمدن فرزندم تداوم داشت و در آن لحظات شیرین و مقدس وظایف مادرى، چهره مادرانه زنى را در حالتهاى مختلف به تصویر مىکشیدم و این علاقه و پشتکار بالاخره در سن 27 سالگى و با داشتن 3 فرزند مرا به هنرستان کمالالملک کشاند.- پس شما کار هنرىتان را به شکل آکادمیک از 27 سالگى آغاز کردید؟
- با ورودم به هنرستان کمالالملک که در سال 1348 بود، در کلاس نقاشى ثبتنام کردم و از طراحى سیاهقلم شروع کردم و استادم در این رشته مرحوم مشیرى بود و رنگ و روغن را نزد استاد شیخ آموختم.
- چگونه پا به دنیاى مینیاتور گذاشتید؟
- پس از مدتى احساس کردم سیاهقلم، طراحى، رنگ و روغن و تذهیب و تشعیر براى بیان مقاصد و رؤیاهایم کفایت نمىکند و نیاز به میدان وسیعترى براى تاخت و تاز دارم. به توصیه استادهایم به کلاس مینیاتور قدم گذاشتم و الفباى مینیاتور را در مکتب استاد جلالىسوسنآبادى آغاز کردم و با دنیاى پررمز و راز مینیاتور آشنا شدم.
- چه سبکهایى از مینیاتور را تجربه کردید؟
- سبکهاى مختلفى را تجربه کردم. از مکتب بغداد تا مغول را به تجربه نشستم و در مکتب تیمورى یا هرات با تلاشى بىوقفه و خستگىناپذیر به آموختن پرداختم و در مکتب صفویه نیز تلاشى وصفناشدنى به خرج دادم و در مکتب زند و قاجار نیز سعى کردم بیاموزم.
- تاریخنگارى در ایران و مکاتب مینیاتور را توضیح بفرمایید.
- نقاشى در ایران سابقه و پیشینهاى طولانى و دراز دارد. از زمان زندگى انسانها در غار آغاز مىگردد و با نقش و حک انسان و حیوان بر سنگها، نگارگرى در تاریخ ایران ثبت مىشود و تا دوران ساسانى ادامه دارد تا این هنر توسط «مانى» به کمال مىرسد. پس از سقوط ساسانیان و ظهور اسلام، در زمان حکومت عباسیان، بغداد مهد و کانون هنرمندان عصر و زمانه مىشود و بسیارى از نقاشان پرورشیافته مکتب مانى به این شهر مىآیند و به همراه مسیحیان در مصورکردن کتب ایرانى و یونانى همت مىگمارند و مکتبى را پایهریزى مىکنند که امروزه مکتب بغداد خوانده مىشود که در واقع مکتب بغداد تلفیقى از هنر ایرانى و مسیحى مىباشد. تا زمان سلجوقیان که هنر مینیاتور در ایران، سبک و سیاق دیگرى مىیابد و با حذفشدن برخى از ویژگىهاى مکتب بغداد، نگارهها خصلت ایرانىترى مىیابند، و در آثار از لباس مسیحى که خاص مکتب بغداد بود اثرى نمىبینیم و در مکتب سلجوقى موضوعات انتخابشده، متأثر از شاهنامه و رمان و غزل مىشود.
با هجوم مغول به ایران، نگارگرى در ایران رکود پیدا مىکند که با نفوذ ایرانیان در دربار مغول بار دیگر تصویرگرى کتب آغاز مىشود و از آنجا که قوم مغول متأثر از هنر چین بودهاند، پاى صورتگران چینى به دربار مغول باز مىشود که گرایش به طبیعت و خصلتهاى طبیعتپردازى که خاص مکتب مغول است، در مینیاتور نمود پیدا مىکند. به دنبال این جریان، نگارگران ایرانى موج تازهاى را در شیراز به وجود مىآورند و با تحولى شگرف در زیبایى رنگها و طرحها، مکتب شیراز را پایهگذارى مىکنند و پس از آن مکتب تیمورى یا هرات است که در تاریخ ایران پس از تیمور توسط پسرش شاهرخ در هرات، با ویژگى کاملاً ایرانى پیدا مىشود. این شیوه رنگهاى متنوع و شفاف با کوههاى مرجانى را مصور مىکند و در اواخر همین دوره، هنرمندى بزرگ و صاحب نام در عرصه مینیاتور ظاهر مىشود که پس از تصرف هرات، شیوههاى هنرى این مکتب را به دربار صفویه در تبریز انتقال مىدهد. این نگارگر بزرگ و مینیاتوریست، استاد کمالالدین بهزاد است.- از استاد کمالالدین بهزاد و سبک او بیشتر بگویید.
- بهزاد در مکتب هرات پرورش یافت ولى در آثار او توجه به زندگى مردم عادى و «رئالیسم» بیش از هر چیز جالب توجه است. از کلاس بهزاد و مکتب او شاگردان بسیارى فیض بردند که معروفترین آنها سلطان محمد است که یکى از زیباترین تصاویر تاریخ نقاشى ایران یعنى «معراج پیامبر» را از خود به جاى گذارده است.
- اوج هنر نگارگرى ایران را در چه دورهاى مىبینید؟
- پس از انتقال پایتخت صفویان از تبریز به قزوین، و باز شدن پاى غربىها به دربار صفویه و به نمایش در آمدن نگارههاى هنرمندان اروپایى و تشویق نقاشان ایرانى به کشیدن شاهزادگان و درباریان و میهمانان شاه، دیگر از مکتب تبریز اثرى نمىبینیم چرا که نفوذ نگارگران غربى در زمان صفویان بخصوص شاه عباس صفوى به اوج خود مىرسد و هنر نگارگرى ایران پس از رضا عباسى که شیوهاى مبتنى بر قلمگیرى با رنگهاى محدود داشت، به شدت رو به تقلید از هنر غرب نهاد و در اواخر دوران قاجار به کورهراه رسید!
- چرا کورهراه؟
- تأثیرپذیرى مینیاتور ایرانى از نقاشىهاى فرهنگى به حدى زیاد بود که نگارههاى ایرانى چهره و رنگ عوض کرد. ناصرالدین شاه پس از بازگشت از دیار فرنگ، متأثر از بالرینهاى اروپایى، تحت تأثیر لباس و حرکات و سکنات آنان، جامه زنان حرم را به سبک بالرینهاى فرنگ تغییر داد. به طورى که زنان حرم به جاى شلیتههاى بلند، شلوارهاى تنگ و دامنهاى کوتاه و جلیقه مىپوشیدند و تلفیقى از لباس اروپایى و ایرانى در حرمسرا شکل گرفت و به عنوان لباس رسمى زنان معمول گردید که در نقاشىهاى دوره قاجار به خوبى نمایان است.
- در تابلوهایى که آفریدید بیشتر از چه منابعى الهام مىگیرید؟
- من براى خلق آثارم از روایات مذهبى، دیوان شعرا و کتب عرفانى الهام مىگیرم و قصاید عطار، رباعیات خیام، مثنوى مولانا و غزلیات حافظ در نگارههایم جارى است. تورق دفتر شعر نو و دیوان شعراى معاصر نیز به من الهام مىدهند. زمانى که احساس مىکنم ذهن و زبان براى انعکاس هیجانات و جوش و خروش قلبم کفایت نمىکند، در جذبه و خلسهاى عارفانه مىغلطم و همه شرارههاى درونم را در کاغذ و رنگ متجلى مىسازم.- در آثار مینیاتور گاهى دیده مىشود که بعضى موضوعات توسط چند هنرمند کار مىشود، آیا شما در این خصوص رعایت سنتى خاصى را مىکنید؟
- باید بگویم که ادبیات ما با وسعت و غنایى که دارد، هر جاى و قسمتى که از آن را بنگریم، پیام خاصى را بیان مىکند و من سعى کردهام از نظر محتوایى کارم پیام داشته باشد، پیامى انسانى.
- اگر ممکن است چند نمونه از آثارتان را مثال بزنید.
- در تصویر «هاجر و اسماعیل» و «سعى» میان «صفا و مروه» و تلاش هاجر، زنى سیاهرنگ که تلاشى براى فرزندش دارد. و از «مولانا»، «دى شیخ با چراغ همى گشت گرد شهر» را ترسیم کردهام که انسانها را در حالات گوناگون نشان مىدهد. از «منطقالطیر» عطار، چند تصویر دارم که مربوط به جایى که «شیخ صنعان» و مسلمانشدن دختر «ترسا» است. و این صحنه را تاکنون کسى تصویر نکرده است. در این تصویر آخرین لحظات شیرین و هیجانانگیز این داستان منظوم عارفانه، دختر ترسا خود را به پاى شیخ انداخته و شیخ در حالى که جمعیت مریدان به دنبال او هستند با یک دست، زُنّار را از کمر باز کرده و با دست دیگر، قرآن را بالا آورده و بانگ مسلمانى بر دختر ترسا مىخواند.
شیخ بر وى عرضه اسلام داد
غلغلى در جمله یاران فتاد- در آثارتان از سنتها و آداب و رسوم خاص ایرانى چه الهامى مىگیرید؟
- در سنتها و آداب و رسوم خاص ایرانزمین مطالعه و دقت کافى را داشتهام و در برخى از تابلوهایم نیز از آن بهره گرفتهام مثل مراسم «بنداندازان» که یکى از تابلوهاى بسیار خوبى است که در نمایشگاههاى داخلى و خارجى، طرفداران بسیارى پیدا کرده است.
- خانم افشانپور، در تابلوهایتان از سیاست هم الهام مىگیرید؟
- من که از صداى شنیدن یک برگ خشک در زیر کفشهایم، پژواک مظلومیت را مىشنوم چطور مىتوانم نسبت به جریانات سیاسى و این همه فجایعى که قدرتهاى بزرگ در گوشه و کنار دنیا به آن دست مىآلایند، بىتفاوت باشم و متأثر نشوم. اما اصولاً آدم سیاسى و علاقهمند به ریزهکارىهاى آن نیستم.
- آیا تاکنون روى موضوعات روز، کارى انجام دادهاید؟
- یک کار تحت عنوان «سوار عینى» دارم که از نظر تکنیکى و محتوایى تغییراتى را در آن قائل شدهام. در این تابلو، سوارى که کار شده، کاملاً به شیوه مینیاتور است و سربازانى هم که کشیدهام لباسشان نزدیک به لباس سربازان امروز مىباشد که دستار بر سر دارند که یک مقدار حرکت مینیاتور را بیشتر مىکند. و در متن آن نقشه ایران است و اژدهایى که به عنوان سمبل شرّ است. این کار در رابطه با جنگ تحمیلى بوده است و فضاى زمان خودمان را دارد.
- به نظر شما نقاشى مدرن و سنتى چه تفاوتهایى با هم دارند؟
- اعتقاد من این است که نقاشى ایرانى نباید در تکنیک و محتوا درجا بزند و این عقیده من بر عکس کسانى است که طبق همان اصول اولیه نقاشى ایرانى کار مىکنند و به آن معتقدند. زمانى که آدم دلش مىخواهد رنگ درختان را به جاى سبز، بنفش کند و با این تغییر، نوعى تغییر در روح خود به وجود آورد. من معتقدم که عنصر مهم در نقاشى ایرانى و سنتى خط است که نباید نرمى و بُعد آن تغییر کند. موضوع و محتواى کار، اغلب انسانى است. کمالالدین بهزاد به زندگى روزمره مردم اطرافش مىپرداخت. ما هم همین کار را مىکنیم. برداشتها متفاوت است. نقاشى ایرانى براى ترسیم نقاشى سنتى باید از نظر ترسیم خطوط، دستش قوى باشد و توانایى و حرکت زیادى در این زمینه داشته باشد. رضا عباسى نیز ساخت و سازى را که بهزاد روى آن کار مىکرد با قدرت قلم کمنظیرش کمى سبک کرد، اما در سیالى خطوط تغییرى نداد. به هر حال هنرمند نگارگر باید مفاهیم زیبایىشناختى و عرفان مشرقزمین را با خطوط نرم و سیال و خلوص دید روى کاغذ بیاورد و پیامش در برخورد با ظواهر محسوس رو به سیر و سلوک در عالم باطن داشته باشد.
- در زمینه آموزش و تدریس مینیاتور و نگارگرى فعالیت دارید؟
- چند سالى است که در بخش آموزشى سازمان میراث فرهنگى تدریس مىکنم. از سال 1360 به تعلیم رسمى پرداختم. در دانشکده سوره، دانشگاه هنر نیز تدریس دارم و همچنین در دانشگاه الزهرا(س) به تدریس مینیاتور مشغول مىباشم و با چند نفر از دانشجویان، رساله پایان تحصیلاتشان را کار مىکنم. در منزل نیز تدریس خصوصى مىکنم و عقیده دارم که بعد از ما باید یک عده این راه را پىگیرى کنند و با اینکه در سال، صدها هنرجو در این رشته فعالیت مىکنند، اما فقط یکى دو تا از ایشان همت پىگیرى این کار را خواهند داشت. یک شاگرد خوب و جدى در کار دلگرمى مىدهد. این راه پر از غناى روحى است، لذا مسائل و مشکلات خودش را دارد.
- لطفاً در خصوص مشکلات این رشته، به ویژه به عنوان یک زن هنرمند نظرتان را بفرمایید.
- این کار بسیار وسعت دارد. باید طلبه بود. مسائل و مشکلات مادى تحصیل و معاش وقتگیر است و فرصت را براى هنر کم مىسازد و چقدر خوب بود که تسهیلاتى براى هنرمندان این رشته فراهم مىشد و هنرجو مىتوانست بدون دغدغه مشکلات مادى به پرورش ذهن خود بپردازد.
- از خانم افشانپور مىخواهیم در مورد هنر و کار خودش آنچه را که از قلم افتاده است بیان کند.
- همان طور که گفتم من سعى دارم همواره پیامى انسانى را به دیدههاى مشتاقان و هنردوستان منتقل نمایم. به همین دلیل، آثارم فقط در چهارچوب قاب نبوده است. سیاهقلم کار کردم، مقالات برخى از نویسندگان را در قلمرو فرهنگ مردم مصور کردم. حتى در زمینه تصویر و نمایش (سیرى در ادبیات نمایشى ایران باستان) کارهاى متنوعى انجام دادهام. تابلوهایم سوژههاى مختلفى دارند و از صد میدان عشق عارفان تا مجلس بنداندازى عروسان، از آهوان خُمارچشم تا سمند تیزپاى. فکر مىکنم خصلت هنرمند بىنیازى از جنجال است.
- در مقام یک زن هنرمند، از سالها تلاش و حرکت در وادى هنر چه سخنى دارید؟
- به عنوان یک زن در این اجتماع سعى کردهام از هر ضربهاى که مىخورم در جهت هنرم بهره بگیرم و بتوانم پیامى گرچه کوتاه براى آیندگان داشته باشم. این کار وسعت بسیارى دارد. نکته مهم دیگر براى هر هنرمند و هر زنى، خودشناسى است. هر زنى باید بداند پیش از هر چیز انسان است، یک انسان صرف نظر از زن یا مردبودن، اگر قابلیت مطرحشدن را دارد باید مطرح شود و براى خود جایى را در این دنیاى خاکى باز کند.
بخشى از فعالیتها و موفقیتهاى هنرى مهین افشانپور:
1- دریافت تقدیرنامه و یادواره نخستین نمایشگاه جمعى هنرمندان هنرهاى تجسمى؛
2- دریافت تقدیرنامه و لوح یادبود و مدال در اولین نمایشگاه جمعى هنرمندان به مناسبت دهه فجر در سال 1362؛
3- دریافت تقدیرنامه به مناسبت شرکت در نمایشگاه بانوان هنرمند در آذرماه 1363 در موزه هنرهاى معاصر؛
4- دریافت لوح زرین و لوح تقدیر از سوى مقام معظم رهبرى به مناسبت شرکت در نمایشگاه پنجمین مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس با تابلوى (سوارى از غیب)؛
5- تقدیر به مناسبت شرکت در نمایشگاه دو سالانه نگارگرى ایرانى اسلامى همراه کتاب نگارهها از طرف موزه هنرهاى معاصر، سال 1370؛
6- دریافت تقدیرنامه به مناسبت شرکت در نمایشگاه همیارى مردم مظلوم بوسنى و هرزگوین از سوى مرکز هنرهاى تجسمى، سال 1371؛
7- دریافت تقدیرنامه به مناسبت شرکت در دومین نمایشگاه دو سالانه نگارگرى اسلامى و شرکت در میزگرد هنرمندان، سال 1372؛
8- برپایى نمایشگاه در بیروت سال 1372 در محل وزارت السیاحه اللبنانیه - الحمرا - بیروت؛
9- برپایى نمایشگاه در دمشق به مناسبت دهه فجر سال 1372 و دریافت لوح زرین از سوى رایزین فرهنگى سفارت جمهورى اسلامى ایران - دمشق؛
10- دریافت تقدیرنامه به مناسبت داورى در انتخاب آثار هنرمندان زن در سالگرد تولد حضرت زهرا(س)، سال 1374؛
11- دریافت تقدیرنامه به مناسبت سمینار بزرگداشت روز جهانى صنایع دستى از سوى ریاست دانشگاه هنر؛
12- دریافت تقدیرنامه به مناسبت بزرگداشت روز صنایع دستى و تقدیر از پیشکسوتان هنرهاى سنتى از سوى دانشگاه هنر، سال 1376 - 1375؛
13- نمایشگاه انفرادى سال 1375 در باغ موزه سعدآباد؛
14- دریافت تقدیرنامه و لوح یادبود به نام زنان نامآور دو دهه؛
15- همکارى به عنوان استاد راهنما در پروژههایى جهت کارشناسى دانشجویان دانشگاه الزهرا و دانشگاه پردیس اصفهان؛
16- برگزارى نمایشگاه انفرادى در خراسان، نگارخانه میرک به مناسبت روز زن، 000سال 1379؛
17- شرکت در نمایشگاه گروهى به نفع بیماران سرطانى نگارخانه بهاران، روز زن.