نقش مذهب، فرهنگ و تست اجتماعى شدن دختران هند


 

«مقاله وارده»
نقش مذهب، فرهنگ و سنت در اجتماعى شدن دختران هند

تهیه: خانه فرهنگ جمهورى اسلامى ایران - بمبئى‏

امروزه هند(1) دستخوش تغییرات ساختارى عظیمى شده که بر جوانب زندگى خانوادگى تأثیرهاى گوناگونى گذاشته است. پدیده مهاجرت نیز برخى تغییرات آشکارى را بر ترکیب خانواده و ترتیبات خانوادگى بر جاى گذاشته است. شواهد بسیارى از مشارکت و نقش گسترده مردان و زنان در تغییرات تدریجى و گام به گام جامعه هند حکایت مى‏کند. گرچه رفتارها و نگاههاى سنتى به سرعت در حال تغییر هستند ولى در واقع هنوز نقش زنان در خانواده تغییر چندانى نکرده است.
امروزه از زنان انتظار مى‏رود که در جهت تأمین منافع خانواده وظیفه خانه‏دارى را با شغل خود ترکیب کنند و هر دو را انجام دهند.
در توقعات و انتظارات سنتى و در نقش مرد و زن در خانواده تغییر چندانى رخ نداده است و معانى کلیشه‏اى مرد یا زن بودن، وظایف و تکالیف مختلف، امتیازها و تبعیضها و نقشهاى قالبى به مرد و زن تحمیل مى‏شود. براستى دلایل و عواملى که باعث به تأخیر افتادن این تغییرات مى‏شود چیست؟

مذهب، فرهنگ و سنت‏

در جامعه هند، مذهب، فرهنگ و سنت ریشه‏هاى عمیقى دارند. به طورى که تأثیر شگرفى روى شکل‏گیرى شخصیت فردى و رفتار اشخاص مى‏گذارند. تاریخ برترى و رجحان پسر به قدمت جامعه هند است. در «ریگ ودا» بیان شده است که براى رهایى و خلاص از جهنم، داشتن پسر لازم و ضرورى است.(2)
راه و روش رایج مقابله و ضدیت با دختران در جامعه به وضوح در ضرب‏المثلها، سرودهاى مذهبى و نمایشها به چشم مى‏خورد. یک ضرب‏المثل در این باره مى‏گوید: «بزرگ کردن و پرورش دادن یک دختر مثل آب دادن گیاهان حیاط دیگران است.»
عدم پذیرش دختر از زمان باردارى و تولد شروع مى‏شود. مادرى که در آرزو و اشتیاق یک پسربچه به سر مى‏برد با تولد نوزاد دختر تمام آرزوهایش بر باد مى‏رود و دچار یأس و سرخوردگى مى‏شود. هیچ جشن و شادمانى براى به دنیا آمدن نوزاد دختر وجود ندارد و زنى که فرزند پسر ندارد در واقع زن بدبختى محسوب مى‏شود.
«کام کام سانگاوى» در مقاله‏اى با عنوان «اگر شما مادر یک فرزند پسر باشید» اعمالى که پدرها و مادرها قبل، بعد و در خلال نکاح و باردارى به امید اینکه فرزند آنها پسر بشود را انجام مى‏دهند توضیح داده است. اشتیاق به داشتن فرزند پسر، نماى دیگرى است از «مردسالارى» سرکوب، ظلم، فشار، تحقیر، سوء استفاده و بهره‏کشى از زنان هندى.
این مقاله اطلاعات خود را از دو منبع گرفته است: یکى آداب، مناسک و رسوم مذهبى و دیگرى مصاحبه‏هایى که با زنان طبقه متوسط شهرى صورت گرفته است.
موارد برترى فرزند پسر در متون ودایى به کرات به چشم مى‏خورد. اولین هدف از ازدواج، به دنیا آوردن فرزند پسر است ولى از آن جایى که هیچ ضمانتى براى یک زن وجود ندارد که بتواند الزاماً پسرى به دنیا آورد، داماد دست به دعا برمى‏دارد تا بتواند همسران زیادى به دست آورده تا از آن طریق به دفعات صاحب فرزندان پسر شود. پسرها به جهت تداوم تبار و دودمان و براى حفاظت و همچنین افزایش ثروت، دارایى، امنیت، رفاه و تنعم، لازم و ضرورى هستند.
زنان باردار براى اینکه فرزند پسر بزایند به مراسم مذهبى «پومساوانا»(3) مى‏روند. این مراسم نشان‏دهنده تمایل شدید و آشکار به داشتن فرزند پسر است. همه کسانى که در این مراسم به نیایش مى‏پردازند به طور آشکار هدفشان جلوگیرى از دختر شدن نوزاد است و از خدا طلب مى‏کنند که فرزند آنها پسر باشد.
اساساً نگاه جامعه به فرزند دختر به این صورت است که دختر عامل بدبختى، تنگدستى، تهیدستى و سیه‏روزى شخص است. در مقابل پسر به عنوان نورى از بهشت اعلى تلقى مى‏شود.
باتاچاربى از مهاباراتا نقل مى‏کند که: «پسر محبوب‏ترین محبوبهاست».(4) یک متن بودایى مى‏گوید که «پسر دارایى، ثروت و مکنت براى مردان است».(5) در جایى دیگر آمده است: «هر شخصى مى‏تواند با داشتن یک پسر دنیا را صاحب بشود و هر شخصى مى‏تواند با داشتن یک پسر ارشد به یک موجود فناناپذیر تبدیل شود.»(6) داشتن فرزند پسر تا به جایى مطلوب است که: «زمانى که پسرى متولد مى‏شود، پدر از دین خود نسبت به آبا و اجدادش آزاد مى‏شود.»(7)
قطعاً مى‏توان ادعا نمود دخترها در «ریگ‏ودا» هیچ جایگاهى ندارند. مثلاً ما مى‏بینیم که در سرودهاى مذهبى و روحانى، پسرها پسران ارشد، نوه‏هاى ذکور و کلاً جنس مرد و تنها گاهى زنان مورد ستایش قرار مى‏گیرند، ولى ابداً اسمى از دختران در این ارتباط دیده نمى‏شود. دختر سرمنشأ هیچ خیر، برکت و نعمتى شناخته نمى‏شود و هیچ شادى و خوشحالى براى به دنیا آمدن یک دختر در خانواده به وجود نمى‏آید.
مطالعات مردم‏شناسى معاصر در نقاط مختلف هند و شواهد بالینى موجود نشان مى‏دهد که اندیشه‏ها و ذهنیتهاى سنتى مردم در باره برترى و اولویت پسرها کاملاً دست‏نخورده باقى مانده است. فرزندان دختر طى سالها، بار اضافى در زندگى به حساب آمده و به عنوان افراد سربار و دست و پاگیر محسوب مى‏شوند.
زمانى که زنان، دخترى به دنیا مى‏آورند، شدید مورد بدرفتارى قرار گرفته و حتى از مراقبتهاى پزشکى و درمانى در باره آنها نیز مضایقه مى‏شود. در صورتى که بخت با آنها یار باشد و فرزند پسر به دنیا بیاورند به موقعیتهاى بهترى در خانواده نایل مى‏شوند و در جامعه مورد تقدیر قرار مى‏گیرد. به نظر مى‏رسد این تمایلات و رفتارهاى این چنینى براى جامعه هند بسیار خطرناک باشد.

جریان اجتماعى شدن دختران‏

عناصر فرهنگى و مذهبى در جریان اجتماعى شدن یک دختر بچه نقش غالب را ایفا مى‏کند. مراحل اجتماعى شدن از طریق فرهنگ، تعریف شده و مشخص هستند و انتظارات اجتماعى کاملاً مشخص کرده که چه چیزهایى در ارتباط با زنان است. اجتماعى شدن، جریان ساختن واقعیت و ایفا کردن یک سرى نقشها در جامعه است. این فرآیند نهادینه ساختن ارزشها، از لحظه تولد شروع شده و نقش هر یک از دو جنس مرد و زن را بر آنان تحمیل مى‏کند. بدین سان نحوه رفتار در خلال فرآیند اجتماعى شدن، آموزش داده مى‏شود. مهمترین عامل اجتماعى شدن فرد، خانواده، مدرسه و رسانه‏هاى گروهى هستند.
خانواده اولین نهادى است که اجتماعى شدن را به شخص آموزش مى‏دهد. در چارچوب خانواده دختربچه از همان اوان طفولیت با تبعیضهایى در امر تغذیه، کارهاى سخت و دشوار و آموزش و پرورش مواجه مى‏شود. در واقع این خانواده است که دختر را وابسته به خود و غیر مهاجم بار مى‏آورد و به منظور ترویج هنجارهاى اجتماعى این عقیده را به پسرها القا مى‏کنند که آنها برتر هستند.
از لحاظ سن و جنسیت در سلسله مراتب خانواده هندى، ابتدا پسران جوان سپس مردان باقدرت کمتر و پس از آن پیرمردان و زنان پیر قرار مى‏گیرند. یک پسر نافرمان و سرکش مى‏تواند از خانه فرار کند ولى یک دختر سرکش نمى‏تواند به راحتى دست به چنین کارى بزند چرا که چنین کارى خطر بزرگى براى دختران و زنان بى‏سرپناه که خارج از خانه به سر مى‏برند، به همراه دارد.
در واقع تقسیمات جنسى از خانواده شروع مى‏شود. تصورات و برداشتهاى عمومى شخص از خانواده برگرفته مى‏شود و در نتیجه رجحان فرزند پسر بر دختر، پسرها به طور شگفت‏آورى تمامى امکانات خانه را به خودشان اختصاص مى‏دهند.
این مجموعه پدیده‏ها به طور چشمگیرى در طى قرون و اعصار در جامعه هند به حیات خود ادامه داده است. عضویت در یک خانواده با سیستم پدرسالارانه باعث مى‏شود که پسرها مقام و رتبه بزرگسالان را به عهده بگیرند و نقشهایى در چارچوب همان خانواده‏اى که در آن متولد شده و بزرگ مى‏شوند را ایفا نمایند.
به عبارت دیگر دختر یک عضو موقت و ناپایدار خانواده است. گرچه او در خانواده متولد شده و پرورش مى‏یابد ولى نهایتاً به دلیل ازدواج، به خانواده شوهر روانه مى‏شود و از آن دیگران خواهد شد. تبعیض میان پسران و دختران به طور مداوم مورد تأکید قرار گرفته و نهادینه‏تر مى‏شود.
مسأله انتقال دختر از خانواده پدر به خانواده داماد، به صورت شدیدى دختران را مورد تبعیض قرار مى‏دهد و به عنوان یک واقعیت بازدارنده و محدودکننده استعداد دختران عمل مى‏کند. این عمل در واقع مکانیسمى را به وجود آورده که از شکوفایى و تکامل تواناییهاى مختلف در دختران جلوگیرى مى‏کند. اگر دختران متعلق به یکى از کاستهاى طبقه پایین جامعه باشند، خانواده آنها اصرارى بر فرستادن آنان به مدرسه و ادامه آموزش آنها ندارند. اما فرستادن پسران به مدرسه یک عمل بسیار لازم محسوب مى‏شود. این در حالى است که همین خانواده‏ها کوچکترین نگرانى نسبت به آموزش و پرورش دخترانشان نشان نمى‏دهند. تلقى مردها این است که زنان فقط باید یک نقش ثانویه را در خانواده بازى کنند.
آموزش دختران براى ایفاى نقشى دو گانه، از سنین خردسالى شروع مى‏شود. تفکیک بین قلمرو و وظایف مربوط به خانه و وظایف عمومى و همچنین جداسازى حوزه فعالیت پسران و دختران به طور روشنى اعمال مى‏شود.
«زرینه بهاتى» توضیح مى‏دهد که الگوى یک دختر مسلمان هندى نیز از چنین اصولى [اما به سبک مسلمانان هند] پیروى مى‏کند. مثلاً: «هیچ مردى صداى فاطمه را در خارج خانه نتوانست بشنود و هیچ کس نتوانست صورت او را بدون پوشش ببیند. فاطمه هیچ گاه وقت خودش را صرف بازى کردن و پرسه زدن در خارج از خانه نمى‏کرد. در عوض او همه ریزه‏کاریهاى کارهاى خانه را یاد گرفت. او دختر مطیعى است که هر چیزى را بدون چون و چرا قبول مى‏کرد و هیچ گاه گله و شکایتى نداشت. او آینه تمام‏نماى فداکارى، از خودگذشتگى و فرمانبردارى بود و همیشه به دنبال راحتى پدر و برادران خود مى‏گشت. تا وقتى که آنها غذا نمى‏خوردند او لب به غذا نمى‏زد حتى اگر آنها دیر به خانه مى‏آمدند. همچنین از لحاظ مذهبى نیز فاطمه ویژگیهاى خاص خود را دارد و هیچ گاه نماز و روزه‏هایش ترک نمى‏شود. مسلمانان مى‏گویند که ما نمى‏توانیم بگذاریم دخترانمان لاابالى بار بیایند، در عوض او باید زنى بار بیاید که پاسدار ارزشها و سنتهاى ما باشد. ما باید به دخترانمان یاد بدهیم که از روزى که آنها چشمشان را باز مى‏کنند وظایف و تکالیف آنها چه هست. در واقع آنها اموال شخصى دیگران هستند. ما فقط سرپرست آنها هستیم تا موقعى که مالک بیاید و آنها را با خودش ببرد.»
بنابراین اجتماعى شدن دختران در خانواده بر اساس تصوراتى قطعى شکل مى‏گیرد. در واقع زنان از هر جهت در نزد مردان یک جنس درجه دوم محسوب مى‏شوند. پسران در متن جامعه هند امتیازات اقتصادى، سیاسى و دینى محسوب شده در حالى که دخترها از هر جهت سربار و دست و پاگیر به شمار مى‏روند. زنان باید حافظ عزت خانواده باشند و از این نظر نقش مهمى در اجتماعى شدن دختران بازى مى‏کنند. دخترها اجازه ندارند به تنهایى به گردش بروند. آنها تحت نظارت و کنترل شدید به سر مى‏برند. در واقع محدودیتها و ممانعتها در حرکت دخترها آنها را به سمت پاکدامنى و عفاف سوق مى‏دهد.

دکتر لیلا دیوبى در مقاله‏اى با عنوان «ساختار دختران در هند پدرسالار» بر ابعاد مختلف فرآیندهاى اجتماعى شدن دختران هند در اثر انجام مناسک و آداب مذهبى و با استفاده از زبان و اعمالى که مرتبط با خانواده مى‏باشد، تأکید دارد که در آن نقشهایى که مرد و زنان باید ایفا کنند در نظر گرفته شده و براى آن قوانینى وضع شده است. در چارچوب مجموعه‏اى از روابط، ساختار خانوادگى و سیستم خویشاوندى آموزش داده مى‏شود. درک این مطالب براى فهم جریانات اجتماعى شدن بسیار مهم و حساس است.
غالباً بیان مى‏شود که مدت اقامت دختر در خانه پدرى بسیار کوتاه است. دختران اشخاصى درجه دو و حقیر محسوب مى‏شوند. هزینه‏هاى انجام شده از سوى پدر براى دختر جزء سرمایه‏گذارى وى محسوب نمى‏شود. دختران با این دیدگاه رشد مى‏کنند که آنها عضو موقت خانه پدرى هستند. تمایل به ازدواج در دختران به روشهاى مختلفى بیان مى‏شود. دعا و آرزو کردن براى به دست آوردن شوهرى مثل شیوا یا ویشنو از انواع این روشها است که این موضوع به صورتى بسیار قوى در جامعه رواج دارد.
عناصرى مثل تسلیم و اطاعت از شوهر از عواملى هستند که باعث مى‏شود در جریان اجتماعى شدن دختران، از آنها یک همسر، یک عروس و یا یک مادر ایده‏آل بسازد. ایده و تصورات زنان را مردان تعیین مى‏کنند. در یک فرهنگ مردسالار، دختران از خردسالى الگوى «زن نمونه» را فرا مى‏گیرند.

یکسان‏سازى وظایف مرد و زن‏

تمامى فرهنگها بین رفتار مناسب براى مردان و زنان تمایز قایل مى‏شوند. به طور کلى در بیشتر فرهنگها، از مردها انتظار مى‏رود که مهاجم‏تر، قاطع‏تر و صاحب موفقیتها و پیروزیها باشند، در حالى که از زنان انتظار مى‏رود که مربى، پاسخگو و مسؤول باشند. تمایزات نقشهایى که جنسیتها ایفا مى‏کنند در بازیها و اسباب‏بازیهاى بچه‏ها، در آموزش و پرورش آنها، نیازها، امیدها و آرزوهاى آنها، فعالیتهاى اوقات فراغت آنها و سرگرمیهایشان کاملاً تأثیر گذاشته است.
الگوهایى که آنها باید در ایام جوانى از آن پیروى کنند بازتاب وسیعى در فرآیند اجتماعى شدن ایشان دارد. تبعیض بین مردها و زنها از کودکى به وسیله تمامى نهادهاى اصلى تقویت مى‏شود. مطالعه کودکان در جامعه هند تبعیضات جنسى را در جریان اجتماعى شدن، یادگیرى و رفتار ثابت کرده است. دختران از خردسالى مادران خود را در کارهاى خانه یارى مى‏دهند و براى انجام وظایف و تکالیف زنانه آماده مى‏شوند.
آنها نسبت به پسران از اوقات فراغت بسیار کمترى برخوردارند. آنها فقط اجازه دارند که به منزل همسایه‏هاى نزدیک رفت و آمد کنند. دختر باید توانایى خود را از نظر بردبارى و تحمل نشان بدهد. صحبت کردن و خندیدن با صداى بلند کارى زشت شمرده مى‏شود. دختر نباید اهل جر و بحث و مشاجره باشد. آموزش آگاهانه و حساب‏شده از خردسالى براى دختر هندى با این هدف که چطور او یک زن خوب باشد، آغاز مى‏شود و از این طریق او نقشهاى خود در آینده را مى‏آموزد. دختر طورى تربیت مى‏شود که یک همسر و یک مادر خوب باشد. به علت آغاز فرآیند اجتماعى شدن دختران هندى از خردسالى، ارزشهاى اجتماعى در آنها نهادینه شده و توجه بیشترى به وظایف زناشویى، مادرى و پرورش کودکان مبذول مى‏دارند.
سرسپردگى به شوهر در تمام مذاهب به ویژه در هندوئیسم با تأکید و جدیت بیشتر وجود دارد. واژه پاتیوراتا(8) بر همسرى که خدمت و عشق به شوهر و خانواده‏اش را به حد اعلاى خود رسانده است و آن را به عنوان وظیفه مذهبى پذیرفته، دلالت دارد. پاتیوراتا در خلال ادبیات اساطیرى و افسانه‏اى و ترانه‏هاى محلى بسیار مطلوب و خوشایند جلوه مى‏کند و در خلال جشنها و مراسم مختلف بر آن تأکید مى‏شود. آنچه «سیتا» ایده‏آل دانسته و اکثر هندوها نیز بر آن باورند آن است که زنان سنتى از مقبولیت گسترده‏ترى برخوردارند. دلبستگى و دلدادگى انحصارى به شوهر، از خودگذشتگى، پاکدامنى و چنین صفاتى از مواردى است که یک دختر هندى به مرور آنها را در دنیاى درونى خود نهادینه مى‏سازد. سودیرکاکار مى‏نویسد:
«على‏رغم تغییرات بسیارى که در محیط فردى و در چارچوب و شرایط تجدد، شهرنشینى و آموزش براى یک مرد به وجود آمده است، هنوز زن ایده‏آل بودن تحت تأثیر الگوهایى است که سنتاً براى مردان و زنان ترسیم شده است. این مسأله در میان مردم سنتى و هم در میان افراد مدرن هند به چشم مى‏خورد.»

نتیجه‏گیرى و برخى مسایل مهم‏

به نظر مى‏رسد جریان اجتماعى شدن دختران به شدت تحت تأثیر ارزشها و هنجارهاى اجتماعى و همچنین نهادهاى اجتماعى مانند اقوام فامیلى و ازدواج باشد. اختلافات اجتماعى و فرهنگى نیز به عنوان اختلافات محیطى، طبیعى قلمداد مى‏شوند و از طریق مذهب، افسانه‏ها، آداب و رسوم و مناسک دینى به جاى مانده، روز به روز مستحکم‏تر مى‏شوند. خصایص شخصیتى مربوط به دختران و نهادهاى آموزشى نیز به طرق مختلف در مدارس با تشکیل کلاسهاى مجزا براى پسران و دختران، تأکید بر وظایف جداگانه هر دو جنس، دادن حق انتخاب متفاوت به پسران و دختران براى انتخاب موضوعات درسى، تأثیر مى‏پذیرد. پرسشهاى مربوط در این زمینه عبارتند از:
1- آیا از تعلیم و تربیت مى‏توان به طور مؤثر در از بین بردن تفاوتهاى جنسى استفاده کرد؟
2- آیا برنامه آموزشى مى‏تواند بى‏تفاوتى نسبت به جنسیت ایجاد کند؟
3- آیا مى‏توان با ایجاد تغییر در روشهاى تدریس، در اجتماعى شدن دختران به شکل غیر سنتى تأثیر گذاشت؟

در مدارس، پسرها طورى اجتماعى شده‏اند که موقعیت جدیدى براى دختران قایلند و احترام و برابرى با آنها را پذیرفته‏اند. این روش، یک سیستم اجتماعى است که کودکان به مدت 14 سال در خلال آموزش با آن آشنا مى‏شوند. در غرب، مدارس به عنوان اثرگذارترین نهادهایى که در جریان اجتماعى شدن نقش ایفا مى‏کنند، شناخته شده‏اند.
خانواده اولین نهاد در امر شکل‏دهى به رفتار فرزندان محسوب مى‏شود. پدر و مادرها فرزندان را در معرض مجموعه‏اى از ارزشها قرار مى‏دهند. کودکان پس از ورود به مدرسه، به نسبت آگاهى خود نسبت به انتظاراتى که والدین از آنها دارند و همچنین براى حرکت کردن در مسیر هنجارهایى که در خانواده از زمان طفولیت فرا گرفته‏اند، رفتار خود را به نمایش مى‏گذارند. اما در عمل، ضرورت و عقلانیت به موازات رشد و نمو آنها، تغییراتى را در رفتار و سلوک ایشان به وجود مى‏آورد. خانواده، هم‏سن و سالها، رسانه‏هاى گروهى و مدرسه نمایانگر چهار فرهنگ اصلى هستند که بر شکل‏دهى و تغییر رفتار و سلوک کودکان تأثیر مى‏گذارند.
عوامل یادشده با یکدیگر تبادل دارند و هر کدام در هر مرحله از رشد کودک نقشى را ایفا مى‏کنند. محققین به طور قطع ثابت نکرده‏اند که کدام یک از این عوامل مى‏تواند برترى خاصى بر دیگر فاکتورها داشته باشد. رجحان شدید پسران به تبعیض در امر تغذیه و مراقبتهاى بهداشتى به زیان دختران جوان کشیده شده و بعضاً به طور آشکار علیه زنان به شکل عمومى در آمده است. پسران داراى تغذیه و بهداشت بهتر، داراى شرایط برتر براى ادامه زندگى هستند. بنابراین اولین چالش در برابر ما ایجاد رفتار برابر براى تمامى کودکان است. باید پذیرفت دختران در خانواده و جامعه داراى نقش بااهمیت بوده و بر این واقعیت در بهبود بخشیدن به رشد شخصیت آنها باید تأکید کرد.
کودکان در جهت رشد خصایص مثبت، در مجموعه صفات اخلاقى، باید تشویق بشوند. رسانه‏ها آرمانهاى سیستم فئودال متکى بر پدرسالارى را منعکس مى‏کنند و تصاویر زنان سنتى را به تصویر کشیده، تبلیغ مى‏کنند. رسانه‏ها مثل سیستم مدارس مى‏توانند نقشهاى مؤثرى در جامعه‏پذیر شدن دختران و پسران ایفا کنند. بنا بر آنچه گفته شد در صورتى که تغییر محسوسى در تلقیها و برداشتها در مورد نقش مردان و زنان به وجود نیاید، هیچ تغییر مهمى نیز نمى‏تواند در زندگى دختران و زنان حاصل بشود.

1) این نوشتار ترجمه‏اى است از مقاله:
Religion, Culture and tradition: socalisation of a girl child.
از: Divya Pandey
فصلنامه مؤسسه پژوهشى تاتا
2- این مقاله هر چند بیان‏کننده برخى از واقعیتهاى کنونى جامعه هند است و مى‏تواند بر آگاهیهاى خوانندگان محترم بیفزاید ولى طبعاً برخى جهت‏گیریهاى آن مورد تأمل است و به گونه‏اى مطلق نمى‏تواند مورد پذیرش باشد. مجله پیام زن پیشتر در شماره‏هاى 61، 62 و 63 با عنوان «جامعه هند، مسایل زنان و خانواده» به تفصیل به بررسى وضع زنان در جامعه هند پرداخته است. در شماره 79 نیز بحثى را با عنوان جامعه روستایى زنان هند آورده است. «کارواچات، روزه‏دارى زنان هند براى سلامتى شوهر» مطلب دیگرى است که در شماره 95 مجله آمده است. در شماره 97 نیز به بررسى وضع زنان در قانون شریعت هند، پرداخته است.
2) خداى من، پسر مرا که متولد مى‏شود محافظت کن. خداى من اجازه بده که فرزند من یک پسر باشد نه یک دختر» (آتارواودا: 23 - 3 - 2).
3) Pumsavana.
4) Mahabaratha )IV:12:71(.
5) Samyutta Nikaya )1:6:4(.
6) Vasistha samhita )xvii :3(
7) Atri Samhita )Verse 45(.
8) Pativrata.