وقتى که درخت تلاش به بار مى‏نشیند

نویسنده


 

وقتى که درخت تلاش به بار مى‏نشیند
بنفشه، لیلا و منصوره؛ سه مهندس، سه دوست، سه کشاورز

نفیسه محمدى‏

جاده تفرش، دو کیلومتر بعد از دستجرد خلجستان، دهکده گلخانه‏اى کوثر، خیابان آلاله، گلخانه آتیه؛ درست آمده‏ایم. دهکده گلخانه‏اى کوثر، دشت وسیعى است که گوشه گوشه آن گلخانه‏هاى زیادى دیده مى‏شد و کنار هر کدام یک استخر و یک خانه کوچک.
گلخانه یک هکتارى «آتیه» درست کنار جاده تفرش است. هوا در آغاز صبح کمى سرد به نظر مى‏رسید و باد نسبتاً تندى مى‏وزید. دهکده را سکوتى دلنشین پر کرده است و هر چند دقیقه یک بار، صداى ماشینى که از جاده عبور مى‏کند، به گوش مى‏رسد. سگ کوچک نگهبانى هم به محض ورود ما، با صداى بلندى شروع به خوش‏آمدگویى مى‏کند.
بعد از گشتى در اطراف دهکده گلخانه‏اى، دوستان ما از راه مى‏رسند. گلخانه آتیه حدود هفتاد و پنج کیلومتر دورتر از شهر قم است و همین، تأخیر دوستانِ پرتلاش ما را توجیه مى‏کند. با رسیدن آنها گشت و گذار در اطراف گلخانه‏هاى دهکده کوثر را رها مى‏کنیم و براى گفتگو به سراغ مهندسان جوان مى‏رویم که شرح تلاش آنها ما را به دهکده کشانده است.
«لیلا سراجى» و دوستانش «بنفشه بهشتى» و «منصوره محلوجى»، با گرمى به ما خوش‏آمد مى‏گویند و همه با هم به داخل خانه کوچکى که روبه‏روى گلخانه ساخته شده است مى‏رویم.
خانه این سه دوست با اینکه تکمیل نشده است ولى بسیار زیباست و نشانگر سه تلاش. سه تلاشى که با وجود نظرات و ایده‏هاى متفاوت، یک سال و اندى است که در کار و زندگى یکى شده و دور از شهر، گلخانه‏اى زیبا ساخته است. ما هم از همان ابتداى ورود، همت و همفکرى و همدلى آنها را مى‏ستاییم.
به عنوان اولین سؤال و براى آشنایى بیشتر از این دوستان مى‏خواهیم تا در مورد تحصیلات و انگیزه احداث گلخانه آتیه، صحبت کنند. با پیشنهاد «بنفشه» و «لیلا»، «منصوره» شروع به صحبت مى‏کند.
- ما هر سه در دانشگاه زنجان مشغول به تحصیل بودیم. رشته من و بنفشه، مهندسى کشاورزى و رشته لیلا، مهندسى گیاه‏پزشکى است. بعد از اتمام تحصیلات به قم برگشتیم، اما هنوز مشغول به کار نشده بودیم و هیچ جا کار مناسبى پیدا نمى‏کردیم. تا اینکه بعد از مدتى در مجلسى دوباره همدیگر را دیدیم. با توجه به اینکه براى هر سه نفرمان نامه‏اى از نظام مهندسى آمده بود، تحت این عنوان که جلسه‏اى ترتیب داده شده تا براى مهندسینى که فارغ‏التحصیل شده‏اند و در حال حاضر مشغول به کار نیستند، ایجاد شغل کنند؛ به فکر این کار افتادیم. بعد از ثبت‏نام در جلسه‏اى شرکت کردیم که در مورد گلخانه‏ها صحبت شد و اینکه قرار است وام بدهند و گلخانه‏هایى تأسیس شود، و از این راه اشتغال‏زایى کنند. امتیازبندى این جلسات بر اساس بنیه علمى بود که امتیاز هم آوردیم و تقریباً حدود یک سال و نیم مراحل ادارى و قانونى کار طول کشید. تا بالاخره در اسفندماه سال 81 توانستیم مرحله اول وام را از بانک دریافت کنیم و قرارداد ببندیم تا گلخانه را بسازیم. کار ساخت گلخانه خیلى طول کشید چون همزمان با ساخت گلخانه ما، هشت گلخانه دیگر هم تأسیس شده بود و همه کارها از جمله نصب سیستم آبیارى، لوله‏کشى و ساخت سازه با هم انجام مى‏شد. سرانجام گلخانه ما به صورت چهار سالن جدا که در انتها به یکدیگر وصل مى‏شوند، ساخته شد و کم کم کار و مشکلات کارى ما هم شروع شد.
براى آشنایى با نحوه و نوع کار و همچنین شروع کار گلخانه از «منصوره»خانم مى‏خواهیم تا کمى در این مورد توضیح بدهد و او این گونه پاسخ مى‏دهد:
- گلخانه محیطى مصنوعى است براى کشت انواع میوه، گل‏ها و سایر گیاهان که سرتاسر آن با پلاستیک پوشیده شده است و با استفاده از تجهیزات برقى، گازى و غیره، محیط آن براى کشت آماده مى‏شود. البته قبل از شروع کار بایستى کارهاى اولیه آن انجام شود. مثلاً ما براى شروع کار، اول خاک را آزمایش کردیم تا بفهمیم به چه کودى نیاز داریم و چه کمبودهایى داریم. بعد از آزمایش، لیستى از کودها و مواد شیمیایى که نیاز داریم تهیه و محاسبه کردیم که براى دو هزار متر زمینى که براى کشت آماده مى‏کردیم چقدر مواد نیاز داریم و آن را هم تهیه کردیم. آب را هم مثل خاک آزمایش کردیم و کار را شروع کردیم. بعد هم خاک را شخم زدیم، پشته‏بندى کردیم و زمین را براى کشت آماده کردیم.

«لیلا»خانم در ادامه صحبت «منصوره» اضافه مى‏کند:

- در کشت قبلى ما تمام بذرها را در خاک و همان جایى که باید رشد کند، کاشتیم. روزى که بذرها را مى‏کاشتیم خیلى سخت بود و واقعاً خسته شدیم ولى بعد از رشد، کار راحت شد. اما در کشت بعدى، چون تجربه هم داشتیم، تمام کشت‏ها را نشاء کردیم؛ به این صورت که لیوان‏هاى یکبار مصرف گرفتیم و بذرهاى خیار را در آن کاشتیم و همه را در یکى از سالن‏هاى گلخانه نگه داشتیم تا هم گرم کردن فضا راحت باشد و هم بتوانیم محیط را براى کاشت آماده کنیم. بعد از دو هفته که بذرها تقریباً حدود ده سانتى‏متر رشد کرده بودند، آنها را به زمین منتقل کردیم. در هنگام آبیارى هم کوددهى به گیاه انجام مى‏شود.

«بنفشه»خانم در باره کوددهى به بذرها این طور ادامه مى‏دهد:
- در انتهاى گلخانه تانکر کود داریم، که به شیلنگ‏هاى آبیارى قطره‏اى و سیستم آبیارى متصل است. کود را درون تانکر مى‏ریزیم و آن را کاملاً در آب حل مى‏کنیم بعد از اینکه شیر تانکر کود را باز مى‏کنیم، کود و آب در گلخانه جریان پیدا مى‏کند؛ و این کار ادامه دارد تا گلخانه براى باردهى آماده شود که فعلاً چند هفته‏اى است که گلخانه بار داده است و مشغول برداشت هستیم.

سؤال بعدى ما این است که در حال حاضر کشت فعلى شما فقط خیار است؟

منصوره مى‏گوید:
- ما یک هکتار زمین خریدارى کردیم که به علت نبود آب کافى فقط در دو هزار متر آن گلخانه ساختیم. در حال حاضر کشت اصلى ما فقط خیار است. اما زمین پشت گلخانه که متعلق به ماست، هنوز دست‏نخورده باقى‏مانده و خیلى دوست داریم بتوانیم آنجا را تبدیل به باغ سیب کنیم، چون در این صورت سوددهى بیشتر خواهد شد. اما فعلاً کمبود آب داریم؛ نمى‏توانیم که از باقى‏مانده زمین استفاده کنیم، مگر اینکه چاه آب بخریم که آن هم هزینه بالایى دارد.

وقتى مى‏پرسیم به چه علت کشت خیار را انتخاب کرده‏اند، «منصوره» مى‏گوید:
- چون خیار زودتر به بار مى‏آید یعنى از روزى که بذرها کاشته مى‏شود، اگر مشکلى پیش نیاید و ما بتوانیم تا 6 ماه گلخانه را نگه داریم مى‏توانیم چند بار از گلخانه بار بگیریم. البته اگر کودهاى گران‏قیمت خارجى داشته باشیم مى‏توانیم تا یک سال گلخانه را سرپا نگاه داریم. ولى با این شرایط کم کم برگ‏ها پلاسیده و پیر مى‏شود و بازدهى اولیه را از دست مى‏دهند. البته ما در نظر داریم که براى سال آینده کشت گوجه و فلفل را انجام دهیم چون فلفل و گوجه اگر چه دیرتر بار مى‏دهد اما دوره باردهى خوبى دارد و مشکلات کشت خیار را هم ندارد.

مى‏پرسیم اولین بارى که از گلخانه بار گرفتید چه احساسى داشتید؟

«بنفشه» مى‏گوید:
- خیلى خوشحال بودیم. بعد از آن همه مشکلات کم کم زحمت‏هایمان داشت به ثمر مى‏رسید. روز اول 12 کیلو خیار چیدیم و نفرى چهار کیلو به خانه بردیم که همه خانواده خوشحال شدند.

دلیل اینکه محوطه گلخانه را به چهار قسمت مجزا تقسیم کردید، چیست؟

«منصوره» در جواب مى‏گوید:
- از همان ابتدا برنامه و نقشه‏اى که براى ساخت گلخانه داشتیم به همین صورت بود که گلخانه چهار سالن کاملاً مستقل و بدون ارتباط با هم باشد، چون در این صورت مى‏توانیم هم رشد گیاه را کنترل کنیم و تناوب محصول داشته باشیم و هم اگر سالنى دچار بیمارى شد از ورود بیمارى به دیگر سالن‏ها جلوگیرى شود. بعد از ساخت متوجه شدیم که همه سالن‏ها به هم مرتبط مى‏شوند، گرچه باز هم مى‏شود از ورود بیمارى یا حشرات جلوگیرى کرد، اما روند کار به خودى خود پایین مى‏آید. در حال حاضر هم یکى از سالن‏ها دچار بیمارى سفیدک شده که مجبور به کنترل آن هستیم و به همین دلیل به طور کلى درِ سالن را بسته‏ایم تا بتوانیم بیمارى را از بین ببریم.

بیمارى سفیدک چه بیمارى است و اصلاً غیر از این بیمارى، خیار دچار چه آفت‏هایى مى‏شود؟

دوباره «منصوره» اضافه مى‏کند:
- سفیدک، یک نوع بیمارى قارچى است. وقتى که رطوبت گلخانه زیاد باشد، قطره‏هاى آب روى برگ مى‏چکد، در همین هنگام اگر هوا سرد شود، این نوع قارچ در محل چکیدن قطره‏هاى آب شروع به رشد مى‏کند، که روى برگ سیاه مى‏شود و مى‏سوزد و کم کم تمام گلخانه را آلوده مى‏کند. عوارض این بیمارى هم بدشکل شدن خیار و همچنین کم شدن محصول است که فعلاً ما با سمپاشى سعى در کنترل آن داریم؛ البته تا وقتى هوا ابرى است کاهش این بیمارى امکان‏پذیر نیست که متأسفانه این منطقه اکثراً هواى ابرى دارد.

«لیلا» در ادامه صحبت «منصوره» مى‏گوید:
- در کشت قبل هم دچار همین مشکل شدیم و کارشناس هم راهنمایى کرد و ما چون تجربه اول‏مان بود، خیلى ترسیدیم و تمام توصیه‏هاى کارشناس را اجرا کردیم. ولى متأسفانه راه اشتباهى را به ما پیشنهاد کرده بودند، به طورى که بعد از هَرَس کردن کامل برگ‏هاى بیمار و کاهش تنفس فتوسنتز سعى کردیم که بیمارى را کم کنیم. با عملى کردن این پیشنهاد در عرض یک هفته گلخانه به طور کامل خشکید و ما دچار یک ضرر مالى شدیم و نتوانستیم از گلخانه بار بگیریم.

«بنفشه» هم اضافه مى‏کند:
- البته به کارشناسى که به ما توصیه کرده بود، اعتراض کردیم ولى ایشان به هیچ وجه زیر بار نرفتند و قبول نکردند که خشکیدن کامل گلخانه به خاطر توصیه غلط ایشان بوده، در صورتى که گلخانه‏هاى دیگر هم دچار همین مشکل شدند ولى با یک هَرَس کاملاً معمولى و سمپاشى توانستند گلخانه را نگهدارند و بار هم بگیرند. فقط ما و یک گلخانه دیگر بودیم که به توصیه‏هاى ایشان عمل کردیم و متأسفانه نتیجه بدى دیدیم. الان هم به این نتیجه رسیدیم که پیشنهاد ایشان براى محیطى که آب و هواى سرد دارد مناسب نیست و در مورد گلخانه ما که با بخارى گرم مى‏شود عملى نیست؛ شاید اگر هوا کمى خشک بود، این مشکل پیش نمى‏آمد، اما تجربه هم به ما ثابت کرد که سفیدک همراه با گلخانه است و این کاملاً عادى است. یعنى در هر گلخانه کاشت خیار بیمارى سفیدک وجود دارد و ما فقط باید سعى در کنترل آن داشته باشیم تا سالن‏هاى بعدى را آلوده نکند. البته بیمارى‏هاى دیگرى هم هست مثلاً وجود بعضى از حشرات که با آغاز فصل گرم به محصولات حمله مى‏کنند یا شته و بیمارى‏هاى قارچى، که مبارزه با حشرات خیلى راحت‏تر از مبارزه با انواع قارچ‏ها و بیمارى‏هاست.

مشکلات کار شما چه بود و از چه زمانى آغاز شد؟

دوباره «منصوره» جواب مى‏دهد:
- مشکلات کار ما درست از زمان ورودمان به محل ساخت گلخانه‏ها آغاز شد. وقتى که ما قرارداد بستیم و وام را که به مبلغ بیست میلیون تومان بود دریافت کردیم، براى ساخت گلخانه به محل فعلى آمدیم، اما دیدیم که واقعاً جاى مناسبى براى کشت محصول نیست. گرچه آب و خاک خوب و مطلوبى براى کشت دارد، اما هیچ مزیت دیگرى ندارد. هواى اینجا بسیار سرد است، از بازار مصرف خیلى دوریم و کلاً دورى این محیط از شهر باعث شده که خیلى کمبودها و سختى‏ها به وجود بیاید. از همان ابتدا جهاد کشاورزى به ما قول داد که در این منطقه تلفن و گاز باشد، همچنین به ما قول داد که در این راه صد در صد کمک کند، اما هیچ کدام از آنها عملى نشد. مثلاً نبود گاز واقعاً براى ما هزینه سرسام‏آورى دارد به طورى که در زمستان در مدتى کمتر از دو ماه حدود ششصد هزار تومان گازوئیل مصرف کردیم و چاره‏اى نداشتیم. براى برق هم خودمان اقدام کردیم تا توانستیم برق بگیریم. آمد و رفت هم براى ما سه دختر خیلى مشکل است. از صبح زود که از قم به طرف گلخانه راه مى‏افتیم تا ساعت ده صبح در راهیم و این مشکل در هنگام برگشتن که غروب است، چند برابر مى‏شود.

«بنفشه»، در ادامه مى‏گوید:
وقتى که ما مى‏خواستیم وام را از بانک کشاورزى دریافت کنیم، کارشناس بانک به ما گفت شما سه نفر مهندس هستید و اصلاً درست نیست که سر جاده بایستید و منتظر ماشین باشید؛ در کنار دریافت وام، یک ماشین و یک تلفن همراه را براى شما در نظر گرفته‏ایم و خیلى به ما امید دادند. اما واقعاً در حد حرف بود، از ماشین و موبایل گذشته، امکانات دیگرى که واجب بود، در اختیار نداشتیم.

«منصوره» که حالا دیگر فهمیده‏ام سخنگوى جمع این مهندسان جوان است، مى‏گوید:
- ما در کشت قبلى فوق‏العاده مشکل داشتیم، چون هنوز خانه‏مان ساخته نشده بود، گلخانه هم بار داده بود و ما مجبور بودیم که براى کشت محصول هر روز صبح زود بیاییم و بعدازظهر هم برگردیم. از صبح که مى‏آمدیم بلافاصله وارد گلخانه مى‏شدیم و با عجله شروع به کار مى‏کردیم تا بعدازظهر. کارگر هم نداشتیم و واقعاً سخت بود. بعدازظهر هم با خستگى زیاد بایستى این همه راه را با نبود ماشین و جاده خلوتى که شاید هر ده دقیقه یک بار، یک ماشین از آن عبور مى‏کرد، به قم برمى‏گشتیم.

«لیلا» مى‏گوید:
- ساخت خانه هم که مشکلات مربوط به خودش را داشت. با این راه دور، آهن و سیمان را از قم مى‏خریدیم و مى‏آوردیم تا خانه ساخته شود اما مى‏دیدیم که بنّا و کارگرها شکایت دارند که آب قطع شده و کار عقب مانده. براى ساخت خانه شاید نصف هزینه ساخت را صرف دادن کرایه ماشین کردیم. آوردن گچ، سیمان، آهن و تانکر، مشکلات زیادى داشت و ساخت خانه‏اى به این کوچکى حدود چهار الى پنج ماه طول کشید.

غیر از دورى راه و سردى هوا مشکل دیگرى هم در اینجا دارید؟

«منصوره» مى‏گوید:
- مسئله امنیت خیلى مهم است. قرار بود براى مجموعه نگهبان بگذارند و حفاظ هم داشته باشد اما هیچ حفاظى نیست، نگهبان هم که ندارد. شب‏هایى که ما اینجا مى‏مانیم تا صبح خواب نداریم. مثلاً گاهى اوقات اگر نیمه شب برق قطع شود از عهده ما هیچ کارى برنمى‏آید. تلفن هم که نداریم، یا اگر شب دزدى به گلخانه حمله کند هیچ راهى براى خبر کردن نیروى انتظامى نیست. چند وقت پیش همین اتفاق افتاد و چند نفر وارد گلخانه شده بودند یکى از بخارى‏ها آژیر مى‏کشد و کارگرى که بعداً استخدام کردیم به داخل گلخانه مى‏رود که مى‏بیند دزدها پلاستیک‏ها را پاره مى‏کنند و از گلخانه بیرون مى‏روند. یا جوان‏هاى روستاهاى اطراف سوار چند موتور مى‏شوند و به اطراف گلخانه مى‏آیند و سر و صدا مى‏کنند.

«لیلا» مى‏گوید:
- البته غیر از مشکل امنیت، هزینه‏ها خیلى بالاست به طورى که ما از شروع کار تا به حال حدود هفت میلیون تومان هم شراکتى به غیر از وام بیست میلیونى خرج کرده‏ایم، ولى هنوز نتوانسته‏ایم از روى فروش محصول سودى برداریم. قیمت بذر خیار خیلى بالاست، هر بذر خیار 950 ریال است و ما چهار هزار بذر کاشتیم. خرید کود و سم و حقوق کارگر، هزینه رفت و آمد، حتى فرستادن بار هم به بازار مصرف، هزینه بالایى دارد. لذا مجبوریم کارگر نگیریم و خودمان از صبح تا شب مدام در آن هواى مرطوب خیار بچینیم و جعبه کنیم و ... تا شب وانتى بیاید و محصولات ما را به بازار برساند.

برایمان جالب است با توجه به وجود این مشکلات چه چیزى این سه دوست را به ادامه کار ترغیب مى‏کند؟

لیلا مى‏گوید:
- اول اینکه ما راه برگشتى نداریم؛ چون براى وام از ما ضمانت گرفته‏اند، و اگر بخواهیم اینجا را واگذار کنیم باید اول مبلغ وام را تسویه کنیم. همچنین مرحله سخت کار گذشته و امیدواریم که از این به بعد مشکلات رو به کاهش بگذارد. غیر از این مسائل، ما حدود یک سال است که کار را با یک دنیا آرزو شروع کرده‏ایم. البته خانواده‏هایمان هم در این مدت خیلى کمک‏مان کردند و با ما کنار آمدند و تشویق‏مان کردند تا بتوانیم به کارمان ادامه دهیم؛ پس به راحتى نمى‏توانیم کار را رها کنیم؛ چون واقعاً هر سه نفرمان به اندازه هم احساس مسئولیت مى‏کنیم و نگران کار هستیم. همیشه هر سه با هم به ادارات مى‏رویم و کارمان را پى‏گیرى مى‏کنیم؛ کارى که با هم شروع کرده‏ایم و در همه مراحل با هم بوده‏ایم. مسئله بعد هم علاقه ماست. واقعاً همه ما این کار، را دوست داریم و از آن لذت مى‏بریم و به غیر از این کار دیگر هیچ کارى براى رشته تحصیلى خودمان سراغ نداریم و آرزو مى‏کنیم که ما سه دوست همیشه با هم کار کنیم؛ چون فکر مى‏کنیم که هر کدام از ما به تنهایى این گلخانه را احداث مى‏کرد نمى‏توانست از پس مشکلات بربیاید. مخصوصاً که راه دور است و واقعاً براى یک دختر سخت است که بخواهد به تنهایى در این جاى دورافتاده کار کند. اما ما سه نفر در اینجا پشت و پناه همدیگر هستیم.

«منصوره» اضافه مى‏کند:
- فکر مى‏کنم همفکرى و همدلى ما هم یکى از دلایل ذوق و شوق براى ادامه کار است. وقتى که قرار باشد کارى انجام بدهیم، على‏رغم خستگى و وجود مشکلات همگى توافق مى‏کنیم و با نهایت دلسوزى کار را پیش مى‏بریم. این بهترین دلیل براى پیشبرد کار است که امیدوارم در سایه لطف خداوند موفق شویم.

به عنوان حرف آخر، فکر مى‏کنید چه مسائلى مى‏تواند در بهتر شدن کار به شما کمک کند؟

«منصوره» جواب مى‏دهد:
همدلى و همفکرى جهاد کشاورزى. همچنین عمل به قول‏هایى که دادند. قرار بود براى رفع مشکلات مجموعه، هیئت مدیره تشکیل شود. ساختمان و دفتر هیئت مدیره ساخته شد، از ما هم حق عضویت گرفتند، وسایل ضرورى و غیر ضرورى هم براى دفتر خریدند. اما هیچ خبرى نیست و درِ این دفتر همیشه بسته است. ما نمى‏دانیم که در هنگام بروز مشکل به کجا مراجعه کنیم. تا کسى اینجا نباشد نمى‏تواند مشکلات را درک کند. مسئله بعدى هم، حل مشکل کمبود آب است که اگر سعى کنند این مشکل را حل کنند کار براى ما آسان‏تر مى‏شود. ما در حال حاضر استخر براى ذخیره آب درست کرده‏ایم اما استخر مشکل کمبود آب را براى ایجاد باغ حل نمى‏کند و بقیه زمین ما بدون استفاده مانده است.
از «لیلا» و «بنفشه» و «منصوره» براى همراهى‏شان و وقتى که در اختیار ما گذاشتند تشکر مى‏کنیم و براى تلاش بى‏وقفه آنها آرزوى موفقیت داریم. کشاورزان جوان تصمیم به چیدن میوه‏هاى رسیده دارند و ما همه با هم وارد گلخانه مى‏شویم و انبوه بوته‏هاى زیباى خیار را که مثل پیچک به طور منظم در ردیف‏هاى کنار هم روییده‏اند را مى‏بینیم. محیط گلخانه گرم و مرطوب است و کار کردن در آن براى ساعت‏ها سخت و مشکل است، اما هیچ چیز زیباتر از بار دادن درخت تلاش و همت نیست.
دختران بهار: به امید همدلى و همکارى دیگر دختران جوان تحصیلکرده، با دوستان‏مان خداحافظى مى‏کنیم تا بتوانند زودتر کارشان را آغاز کنند و آرزو مى‏کنیم که روزى بتوانند قدمى فراتر از آرزوهایشان بردارند و گلخانه اندیشه‏شان بیشتر از این به بار بنشیند و آتیه به آنان لبخند بزند.