نویسنده

 

به مناسبت سالگرد شهادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا، سلام‏اللَّه علیها
تربیت فاطمى‏

قال علیهاالسلام:
«خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛
چه نیکو است براى زنان که مردان [نامحرم ]را نبینند و مردان [نامحرم‏] هم آنان را نبینند.»
فاطمه زهرا(س) درّ یکدانه صدف رسالت و برترین، عالم‏ترین، فاضل‏ترین و محبوب‏ترین زن از ابتداى خلقت تا انتهاى آن است. نه هیچ زنى بلکه هیچ مردى جز پدرش رسول خدا(ص) و همسرش على بن‏ابى‏طالب(ع) و فرزندان معصومش(ع) که همگى نور واحدند، از پیشینیان به مقامى که او نایل شد، رسیده بود و نه هیچ زن و مردى از پسینیان در این مقام متعالى به او ملحق خواهد گشت. گرچه در بین ذریه آن حضرت و پیروان دین اسلام زنان و مردان بزرگى پا به عرصه وجود گذاشته و خواهند گذاشت، مردانى همچون ابوالفضل العباس فرزند امیر مؤمنان، احمد بن‏موسى فرزند امام کاظم(ع)، عبدالعظیم حسنى نواده امام مجتبى(ع) و ... و زنان باشخصیت و عظیمى همچون دخترش زینب کبرا، و نواده‏اش فاطمه معصومه و ... که در عظمت شأن بى‏نظیرند، ولى مقام و مرتبه حضرت زهرا با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست.
حضرتش تربیت‏شده خانه وحى و تعلیم‏یافته مستقیم مکتب نبوى بود. همچون همسرش على بن‏ابى‏طالب(ع) از اوان کودکى در دامن پدرش رسول خدا پرورش یافت و حضرت پیامبر با توجه به استعداد و ظرفیت علمى فوق‏العاده دخت بزرگوارش، در طول عمر خویش هیچ لحظه‏اى از پرورش وى غافل نشد و او را به بالاترین مقامى که انسان توان رسیدن به آن را دارد، رساند به طورى که به بیان خود حضرت، اگر پسرعمویش نبود، در نوع انسان - از آدم تا بقیه افراد نسل او - براى حضرت زهرا، کفو و هم‏شأنى یافت نمى‏شد.(1)
سخن، رفتار و سیره این بانوى مکرّم مانند سخن، رفتار و سیره پدر، همسر و فرزندان معصومش حجّت و معیار حقانیت شد و جز حق از او صادر نگشت و او اسوه و الگوى همه مؤمنان و حجتى بر همه خلایق گشت تا رهپویان راهش به سعادت رسند و مخالفان و گمراهان در مواجهه با وى، بر بى‏عذرى خود اعتراف ورزند و حجت بر آنان تمام باشد.

کلام نورانى‏

خاتم پیامبران(ص)، روزى در جمع مسلمانان سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز براى زنان کدام است؟ [بسیارى از حاضران جواب‏هایى دادند که مورد تأیید قرار نگرفت تا اینکه‏] حضرت زهرا(س) فرمودند: بهترین چیز براى زنان آن است که مردى را نبینند و مردى هم آنان را نبیند.
جواب صحیح فاطمه زهرا(س) پس از ناتوانى حاضران، چنان پیامبر(ص) را به وجد آورد که فرمود:
فاطمه پاره تن من است.(2)
به مناسبت یادکرد سالروز شهادت آن بانوى مکرّم به بیان نکاتى در باره این سخن منسوب به حضرت مى‏پردازیم.
اول: این روایت از لحاظ سندى به طور مرسل نقل گردیده و سلسله راویان آن معلوم نیست. در ضمن در کتب اربعه حدیثى نیز ثبت نشده است.
علامه مجلسى علاوه بر نقل فوق از مصباح‏الانوار، این حدیث را به شرح زیر از کشف‏الغمه اربلى به نقل از اخبار فاطمه(س) از ابن‏بابویه به طور مرسل نقل کرده است:
امام على(ع) فرمود: روزى در محضر رسول خدا بودیم و حضرت از ما سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز براى زنان کدام است؟ [جواب‏هاى ما مورد قبول واقع نشد ]و از دادن جواب [صحیح ]عاجز شدیم. جمع متفرق شد [بدون اینکه جواب روشن گردد ]و من به خانه آمدم و جریان را به فاطمه(س) خبر دادم. ایشان فرمود: «لکن من مى‏دانم: خیر للنساء ان لا یَرین الرجالَ و لا یراهنّ الرجالُ»؛ با شنیدن این جواب به محضر رسول خدا بازگشتم و جواب را به سمع حضرتش رساندم.
حضرت فرمود: تو در جمع و نزد من که بودى جواب را نمى‏دانستى، چه کسى تو را از جواب آگاه کرد؟ گفتم: فاطمه. حضرت متعجب و شادمان فرمود: فاطمه پاره تن من است.(3)
این نقل اخیر ابهاماتى دارد از جمله اینکه چگونه امام على(ع) که درِ عِلم رسول خداست، جواب را نمى‏دانست؟ روایت، ظهور در این دارد که حضرت هم جواب را نمى‏دانست. دیگر اینکه چگونه حضرت از همان اول جواب را به فاطمه(س) مستند نکرد تا مورد سؤال خدا واقع نشود که جواب را از چه کسى گرفته‏اى؟
البته ممکن است روایت نقل به معنا باشد و این ابهام‏ها ناشى از نقل به معنا و برداشت راوى باشد و او به دقت مطلب را نرسانده باشد. در ضمن روایت اول که از مصباح‏الانوار نقل شده این ابهام‏ها را ندارد مگر اینکه آن را خلاصه این روایت بدانیم.
دوم: این روایت از هیچ حکم الزامى بر فعل یا ترک خبر نمى‏دهد بلکه ناظر به فضیلتى استحبابى است و فقیهان شیعه چون معتقد به آسان‏گیرى در دلایل مستحبات هستند، از نقّادى آن چشم پوشیده‏اند.
سوم: در مورد روایات معصومین علیهم‏السلام اصل بر این است که تا بتوان براى روایات معناى صحیح پیدا کرد و از کنار گذاشتن آنها خوددارى نمود حتى اگر دو یا چند روایت به ظاهر متعارض باشند، تا حد ممکن آنها را متلائم با هم معنا مى‏کنند و اگر جمع معنایى آنها ممکن نبود به ترجیح یکى مى‏پردازند و در صورت نبودن وجه ترجیح، در باره هر دو روایت سکوت مى‏کنند و علم آن را به خود امامان وا مى‏گذارند.
چهارم: به نظر مى‏رسد این حدیث پیام متعالى، صحیح و بلندى دارد که حفظ حریم و دورى از اختلاط و روابط فسادزاست و این پیام در احادیث فراوان دیگرى تکرار شده است. خلاصه اینکه، سخن مذکور از چنان جلا و درخششى برخوردار است که به صادر شدن آن از زهراى مرضیه(س) اطمینان مى‏بخشد.
پنجم: خیریت و افضلیت مطرح شده در این حدیث، نسبى و غالبى است یعنى در غالب اوقات و در بیشتر برخوردها و فعالیت‏ها بهتر است زن طورى رفتار و عمل کند که با مردى مواجه نشود و مردى هم با او مواجه نگردد. در بسیارى از حیطه‏هاى اجتماعى، آموزشى، خدماتى، سیاسى و ادارى، زن مى‏تواند و شایسته است از اختلاط، هم‏نشینى و گفتگوهاى صمیمى با مردان خوددارى ورزد و از این موارد غیر ضرورى، فسادخیز و فتنه‏انگیز اجتناب ورزد. اما مواردى هست که مواجه شدن زن با مرد و سخن گفتن و ... لازم و ضرورى است مانند میدان کسب علم زنان از مردانى که هم‏رتبه علمى آنان در بین زنان یافت نمى‏شود و بالعکس، یا مواجه شدن براى امر به معروف، نهى از منکر، تواصى به حق، تواصى به صبر و ... ترک چنین مواردى نه تنها خیریت و افضلیت ندارد بلکه مذموم است و از شمول حدیث خارج مى‏باشد.
توجه به این نکته دقیق لازم است که کسب علم در این سطح و یا امر به معروف و نهى از منکر در آن مرتبه، از قدرت و توان همه زنان بلکه مردان خارج است [و قدرت هم شرط وجوب مى‏باشد] و فقط بعضى زنان هستند که به این درجه از شاگردى یا استادى مى‏رسند و یا داراى قدرت امر به معروف و نهى از منکر هستند و براى این تعداد کم، چون انجام وظیفه ملازم با مواجه شدن با مردان بیگانه و در منظر آنان واقع شدن است، این دیدن و دیده شدن عیب نیست و ترک آن فضیلت نمى‏باشد. فضیلت براى این عده حضور در اجتماع و مواجه با آن مردان براى افاده و استفاده یا امر به معروف و نهى از منکر است.
مثال این افضلیت غالبى را در مورد «سکوت» مى‏بینیم. در روایات براى سکوت فضیلت بسیار شمرده شده و افراد بدان ترغیب گشته‏اند از جمله:
حضرت داوود به فرزندش سلیمان(ع) فرمود: فرزندم، اگر کلام از نقره باشد، شایسته است سکوت را طلا بدانى.(4)
امام باقر(ع) فرمود: شیعیان ما [از بس در تداوم سکوت محافظت دارند، به گمان مردم ]لال هستند.(5)
و امام على(ع) فرمود: هر گاه عقل کامل گردد، سخن کم مى‏گردد.(6)
معلوم است که سکوت در مقایسه با سخن گفتن بیهوده و لغو یا غیبت، تهمت و سخن‏چینى [که از گناهان کبیره هستند ]بسیار افضلیت دارد و غالب انسان‏ها هم یا از امور بیهوده و بى‏ارزش سخن مى‏گویند یا سخن آنان غیبت و تهمت و ... است. بنابراین سکوت براى غالب انسان‏ها افضل است و روایات مذکور، ناظر به این حکم غالبى است اما اگر افرادى بتوانند نیکو و بجا سخن بگویند و سخن آنان حکمت، علم، امر به معروف، نهى از منکر و ... باشد، چنین سخن گفتن البته بهتر از سکوت است و چنین افراد توانمندى نباید با استناد به احادیث فضیلت سکوت، از سخن گفتن خوددارى ورزند بلکه براى آنان سخن گفتن خیر و فضیلت است و سکوت، گناه و معصیت و دیگران هم باید به این مرتبه از توان صعود کنند تا کلام آنان از سکوت‏شان برتر شود.
امام سجاد(ع) فرمود: سکوت و کلام هر دو آفاتى دارند و اگر از آفت به دور باشند، کلام از سکوت، افضل است زیرا خداوند انبیا و جانشینان را مأموریت به سکوت نداده بلکه آنان مأمور به سخن گفتن مى‏باشند و کسى با سکوت [از حق ]مستحق بهشت نمى‏شود، به ولایت خدا نمى‏رسد و از جهنم نجات نمى‏یابد. همه اینها در گرو سخن گفتن است و اصولاً ماه [سکوت‏] با خورشید [کلام حق ]قابل مقایسه نیست. شما حتى فضیلت سکوت را با کلام بیان مى‏کنید ولى نمى‏توان فضیلت کلام را با سکوت بیان کرد.(7)
سخن حضرت زهرا(س) در مورد فضیلت خوددارى زن از دیدن مردان و دیده شدن توسط آنان ناظر به دیدن و دیده شدن غالب افراد است که دیدارها و ملاقات‏هایشان با شائبه‏هاى گناه و فساد همراه است و بهتر آن است که حتى‏الامکان از این ملاقات‏ها و نشست و برخاست‏ها و گفتگوها احتراز شود؛ اما اگر زنانى محترمانه و با حرمت و کرامت در اجتماعى ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفید اجتماعى بپردازند، گرچه لازمه چنین حضورى دیدن و دیده شدن توسط مردان بیگانه است، اما این حضور بهتر از خوددارى از آن است.
دختران شعیب با عفت و پاکدامنى مورد تصریح خداوند، چوپانى مى‏کردند و در اجتماع با مردان مواجه مى‏شدند ولى حریم نگه مى‏داشتند و از اختلاط و نشست و برخاست و گفتگوهاى غیر ضرورى و هوس‏آلود اجتناب داشتند.
زنان پیامبر(ص) با مردان دیگر مواجه مى‏شدند و قرآن آنان را نهى نکرد بلکه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت و آنان را از برج‏گونه ظاهر شدن و به ناز و کرشمه سخن گفتن نهى کرد و نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.
صحابه بزرگوارى همچون سلمان فارسى، ابوذر غفارى و جابر بن‏عبداللَّه انصارى خدمت حضرت زهرا(س) مى‏رسیدند و از ایشان علم مى‏آموختند و حتى سلمان در کارهاى منزل به حضرت یارى مى‏رساند.
با توجه به مجموع ادله و روایات و سنت و سیره معصومان بخصوص سیره خود حضرت زهرا(س)، اسلام دعوت‏کننده به رعایت حریم و عفت و حیا در اجتماع توسط عموم و بخصوص زنان است و حضور عفیفانه و محترمانه زن را بر پرده‏نشینى و عزلت‏گزینى زن ترجیح مى‏دهد و زن و مرد را در برابر خدا، خود و اجتماع مسئول دانسته و به کسب علم و کمال و تعالى اجتماعى فرا خوانده است و این هدف و غایت جز با حضور صحیح، محترمانه، عفیفانه و حریم‏دار زنان محقق نمى‏شود.
امروز بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب اسلامى و با توجه به روشنگرى‏هاى امام خمینى«قدس‏سره» و اصحاب ایشان، در زمینه لزوم و جواز و رجحان حضور اجتماعى زن، شک و تردیدى نمانده است.
ششم: نکته تربیتى این حدیث از اهمیت بسزایى بخصوص براى امروز جامعه اسلامى برخوردار است. حضرت مى‏خواهد به این نکته توجه دهد که نشست و برخاست‏هاى غیر ضرورى و هوس‏آمیز، سخن گفتن و خوش و بش‏هاى بى‏حساب و غلط در بین زنان و مردان، اجتماع را فاسد مى‏کند و پرهیز از آن لازم و ضرورى است و چون در غالب این نشست و برخاست‏ها و خوش و بش‏ها زمام امر به دست زن است و مرد طالب و خواستار است که از ایجاد آن ابتدائاً ناتوان مى‏باشد، پس باید زنان را نسبت به آن هشدار داد و آنان را آگاه ساخت که بهترین چیز براى خود آنان احتراز از این گونه امور مى‏باشد.
آنچه اجتماع ما را امروز به شدت آزار مى‏دهد و منشأ بسیارى ناهنجارى‏ها و فسادهاست، حضور لجام‏گسیخته و ولنگار زن در اجتماع است. آرمان انقلاب، ترویج حیا و عفاف در روابط اجتماعى زن و مرد بود. رژیم منحط شاهنشاهى حضور اجتماعى عروسک‏وار، مهیّج و هوس‏انگیز زن را در رأس برنامه‏هاى خود داشت و انقلاب اسلامى نه براى منع حضور زن بلکه براى تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد. حضورى که از چشم‏چرانى، لذت‏جویى، روابط خارج از ضابطه و ولنگارى غربى‏مآب در آن خبرى نباشد ولى امروز مى‏بینیم این شائبه‏هاى شیطانى در اجتماع فراوان شده است و آفات و پیامدهاى منفى آن مشهود همگان مى‏باشد.
کلام زهراى اطهر(س) رهنمون به سوى عفت و حیا و پوشش است. اگر زنان از اختلاطهاى بیجا و غیر ضرورى و فسادانگیز با مردان بپرهیزند و به آنان هم اجازه چنین اختلاطهایى را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفت، پوشیدگى، حیا و پاکدامنى بگذارند و روابط را بر مبناى انجام وظیفه دینى و انسانى و اجتماعى قرار دهند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهى از منکر، سفارش به حق و صبر، همیارى و همکارى در انجام عمل صالح و سبقت‏جویى به سوى رضاى خدا چارچوب ارتباطهاى اجتماعى مردان و زنان باشد، در این صورت حضور اجتماعى زن، عمل صالح و انسان‏ساز خواهد بود و در غیر این صورت، حضورش جز وزر و وبال خود و اجتماعش نیست و عواقب ناگوارى به دنبال خواهد داشت. ما باید امروز هم حضور زن را مشابه حضور وى در دوران انقلاب و دفاع مقدس و عرصه خدمت‏رسانى بخواهیم و براى همرنگ شدن حضور امروز وى با حضور دوران انقلاب و دفاع مقدس و جهاد سازندگى کوشش کنیم.
اگر امروز که فعالیت و حضور اجتماعى زن در اوج است و از جانب عموم منفى تلقى نمى‏شود، زنان و دختران جوان جامعه به مفهوم صحیح این کلام نورانى توجه کنند و بر حفظ حریم عفت و حیا در حضور اجتماعى خویش پاى بفشرند، برکات بى‏شمار این کلام را شاهد خواهیم بود و بسیارى از نابسامانى‏ها، فسادها و ولنگارى‏هاى خانمانسوز، عفت بربادده و هویت‏سوز رخت خواهند بست.
در آخر مناسب است با کلامى از پیامبر گرامى(ص) سخن را به پایان بریم:
«هر کس با زن نامحرمى به حرام مصافحه کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته مى‏شود و هر کس با زن نامحرمى شوخى کند و به لذت سخن بگوید، در قبال هر کلمه هزار سال در جهنم زندانى گردد و زن نیز اگر در این سخن گفتن و مصافحه به رضایت با مرد همراه گردد و به مرد اجازه دهد که وى را ببوسد، بدنش را لمس کند و با او شوخى نماید، گناه او نیز همسان مرد است.»(8)
امید است در سالگرد شهادت آن بانوى مکرّم، زنان و مردان جامعه اسلامى بخصوص قشر جوان، حضور اجتماعى خود را از شائبه‏هاى هوا و هوس و فساد پاک کنند و از روح قدسى و مبارک آن بانوى بزرگ و جهان، نور حیات و بالندگى بگیرند.

پى‏نوشتها: -
1) بحارالانوار، ج‏43، ص‏92.
2) همان، ج‏100، ص‏238 به نقل از مصباح‏الانوار.
3) همان، ج‏43، ص‏54 به نقل از کشف‏الغمه.
4) همان، ج‏68، ص‏278.
5) همان، ص‏285.
6) همان، ص‏290.
7) همان، ص‏68.
8) همان، ج‏7، ص‏214.