نویسنده

 

مشاور شما

آمنه ملاباشى

خواهر آ.ع - گیلان‏

خواهر گرامى!
نامه طولانى شما را که دربردارنده سرگذشت‏تان بود، خواندیم. این طور که از نامه‏تان برمى‏آید، روابط خانوادگى و فامیلى شما مغشوش مى‏باشد. احتمالاً والدین شما نیز در خانواده‏هایى به سر برده‏اند که محیط چندان مناسب و راحتى نداشته، شاید مشکلاتى مثل اختلافات خانوادگى و فقر بر آن حاکم بوده است. چون طبق نامه‏تان، والدین بخصوص مادرتان روش صحیحى در برخورد و تربیت شما نداشته‏اند که احتمالاً خود، الگوى مناسبى را نداشته‏اند. برخى رفتارهایى که در کودکى با شما مى‏شود مثل تنبیه‏هاى بدنى و تحقیر باعث کاهش عزت نفس شما شده. اما نباید تصور کنید که اگر مسائلى در گذشته، تأثیراتى روى ما گذاشته و از عهده ما خارج بوده (مثل ژنتیک، محیط و تربیت خانوادگى)، همه چیز تمام نشده است. ما مى‏توانیم تغییراتى در خود ایجاد کرده و گام‏هایى مثبت برداریم. شما هوش سرشارى دارید و مشخص است که از نظر اخلاقى، فردى سالم و مثبت هستید. خدا را شکر که به روابط ناسالم و دوستى با جنس مخالف روى نیاورده‏اید و شأن و حرمت خود را حفظ کرده‏اید. چرا که به خوبى مى‏دانید اینها عواقب خوبى در پى ندارد. گاهى برخى دختران یا پسران جوان که در خانه، محبت و گرمى نمى‏بینند، جذب محبت‏هاى کاذب بیرون مى‏شوند. اگر خواهر شما دست به ایجاد چنین روابطى مى‏زند، خوب است از ندانم‏کارى‏هاى او تجربه گرفته‏اید. اگر مى‏توانید با زبان خوش، با معرفى کتاب‏هاى مفید یا فرستادن او نزد مشاور، به راهنمایى و ارشاد او بپردازید.
سعى کنید خودتان در بهبود بخشیدن به روابط خانوادگى و فامیلى کوشا باشید و چاله‏ها را پر کنید و نقاط ضعفى را که مى‏بینید، اصلاح کنید.
همیشه بهترین کار این است که انسان نسبت به خودش، ابتدا بازبینى انجام دهد. اگر رفتار و گفتار صحیحى در روابط با دیگران از خود نشان داد، کم کم آنها در کارهاى خود تجدید نظر مى‏کنند. چون اصولاً قدرت نیروهاى مثبت بیشتر است و روى منفى تأثیر مى‏گذارند. سعى کنید هیچ گاه نقل‏قول‏هاى منفى و بدگویى‏هاى دیگران را انتقال ندهید. بیشتر روى نقاط مثبت دیگران تأکید کرده و براى هم، یادآور شوید، چرا که مى‏دانید هیچ انسانى کامل و بى‏نقص نیست. هر چیز را براى خود مى‏پسندید، براى دیگران بخواهید و هر چه بر خود روا نمى‏دارید، براى دیگران نپسندید.
مى‏توانید در کلاس‏هاى مختلفى بنا به استعداد، علاقه و اینکه کاربردى در زندگى‏تان داشته باشد، شرکت کنید. به کارهاى گروهى سالم بپردازید و بر بار علمى خود بیفزایید. هنرهاى مفیدى را فرا گیرید. از همه مهم‏تر هنر زندگى کردن است.
در مورد پیشنهادهایى که براى ازدواج مى‏شود، شک و دودلى و بدبینى به افراد و جنس مخالف را کنار گذاشته با آنها (در چارچوب صحیح) به صحبت پرداخته، دیدگاهها و معیارهاى خود در باره ازدواج و زندگى را بیان کنید و دست به انتخابى صحیح با شناخت بزنید و زیاد سخت‏گیرى نکنید.
از افسردگى، کسالت و بى‏حوصلگى بپرهیزید. مدام در گذشته سیر نکنید چرا که زمان حال را از دست مى‏دهید. هر گاه به کارى مشغولید، به همان کار و درست انجام دادنش فکر کنید.
ما نمى‏توانیم اطرافیان و بزرگ‏ترها را عوض کنیم. اما مى‏توانیم با خوب بودن و متصف شدن به صفات والا و انجام کارهاى پسندیده، دیگران را متوجه ارزش‏هاى وجودى شخصیت خود سازیم تا دیگر به خودشان اجازه ندهند به تحقیر و تضعیف شخصیت ما بپردازند؛ در این صورت کم کم روابط اصلاح شده و رو به بهبود مى‏رود.
موفق و پیروز باشید.

برادر ا.ص - مشهد

مرد جوانى هستم که به تازگى زندگى تازه‏اى را شروع کرده‏ام. از زمانى که نامزد کرده‏ام، به قول اطرافیان، اخلاق و رفتارم تا حدودى عوض شده است. دیگر آن جوان خنده‏رو نیستم، دیگر به وضع ظاهرى‏ام اهمیت چندانى نمى‏دهم. اغلب اوقات، تنهایم؛ از دیگران دورى مى‏ورزم. جدیداً به بدقولى و عدم اعتماد نسبت به اطرافیان، دچار شده‏ام. بارها پیش آمده به همسرم قول‏هایى داده اما به آنها عمل نکرده‏ام و به دروغ گفتن عادت کرده‏ام (که قبل از ازدواج از آن گریزان بودم.) در مورد رفت و آمد با خانواده همسرم، دچار تردیدم. درآمد نسبتاً خوبى دارم، اما نمى‏دانم چرا از دادن پول به نامزدم خوددارى مى‏کنم. به زمان حال، اهمیت زیادى نمى‏دهم، آینده برایم ارزشمندتر است ولى نامزدم معتقد است باید «حال» را ساخت.
از زمان ازدواج، هر چه از همسرم خواسته‏ام، فداکارانه انجام داده، ولى نمى‏دانم چرا در مقابل خواسته‏هاى او هیچ عکس‏العملى نشان نمى‏دهم.
با این حال، هر دو حساس هستیم و یکدیگر را دوست داریم. سعى مى‏کنیم علت ناراحتى هم را جویا شویم. گذشت و فداکارى‏هاى همسرم و ابراز علاقه‏اش مرا دچار عذاب روحى کرده، گاه حتى شب‏ها در تنهایى‏ام، گریه مى‏کنم و به سردردهاى مزمن و افسردگى نسبى دچار شده‏ام. از شما مى‏خواهم که مرا راهنمایى کنید.
برادر گرامى!
خوشحالیم از اینکه توانسته‏ایم با راهنمایى‏هاى هر چند کوچک، جهت رفع مشکلات شما، یاریگرتان باشیم. به شما براى شروع زندگى مشترک و ازدواج‏تان، تبریک مى‏گوییم. ازدواج، یک مرحله مهم از زندگى است که هر شخصى در دوران جوانى باید براى آن برنامه‏ریزى کند و بر اساس ملاک‏هاى صحیح و با توجه به شرایط و توانایى‏هایى که دارد، به آن اقدام نماید. در این راه، شناخت صحیح از یکدیگر که در اثر رفت و آمدهاى ابتدایى و طبق اصول، زیر نظر خانواده‏ها انجام مى‏گیرد، نقش مهمى ایفا مى‏کند.
ازدواج، تغییر اساسى در زندگى به وجود مى‏آورد و دو نفر هر چقدر هم به تفاهم و درک متقابل از یکدیگر نائل شوند، چون از خصوصیات متفاوتى برخوردارند، طول مى‏کشد تا با خصوصیات هم آشنا شوند. ممکن است در طى زمان آشنایى، سوء تعبیرها و سوء تفاهم‏هایى برایشان پیش آید. نحوه برخورد دو طرف و اطرافیان در پى‏ریزى پایه‏هاى اساسى زندگى مهم است. ممکن است بعضى حرف‏ها یا رفتارهایى که شخص قصد خاصى هم از انجام آن نداشته، در نظر فرد مقابل، ناپسند جلوه کند. اگر همسران (یا دو نفرى که رابطه‏اى دارند) بتوانند راجع به آن صحبت کنند و نقاط مبهم رابطه خود را شفاف سازند، کمک بزرگى در رفع اختلاف کرده و فرد را از دودلى‏ها و شک مى‏رهاند.
آن طور که از نامه‏تان برمى‏آید، به احتمال زیاد دچار تناقضاتى شده‏اید که باعث شده خُلق و روحیه‏تان تغییراتى یابد. تا حدودى بى‏حوصله، افسرده، دچار کج‏خُلقى، حساس شدن روى صحبت‏ها و رفتارهاى دیگران (بخصوص خانواده همسر) شده‏اید، در نتیجه روى گفتار و رفتارتان تأثیر گذاشته و در برخوردها دچار تردید و سردرگمى هستید. گفته‏اید «مثل قبل به قول‏هایم پاى‏بند نیستم و گاهى دروغ مى‏گویم»؛ هیچ کس مجبور نیست و نباید در رابطه‏اى که ایجاد شده (دوستى، ازدواج و رابطه شغلى) خود را طور دیگرى نشان دهد و مجبور به دروغ شود. اگر شخص به خود اطمینان داشته و از عزت نفس برخوردار باشد، احتیاجى به دروغ یا بزرگ‏نمایى کاذب نیست. صداقت، شرط اوّل در پایدارى و برقرارى رابطه است. براى اینکه دوستى و محبت خود را به همسرتان نشان دهید، لازم نیست قول‏هاى واهى به او بدهید که بعداً نتوانید به آن عمل کنید تا هم خود دچار عذاب وجدان شده و هم اطمینان او از شما سلب شود. ننوشته‏اید که چه اتفاقى بین شما و خانواده همسرتان روى داده که آنها دیگر به شما اطمینان و اعتماد ندارند و در رفت و آمد به خانه آنها دچار مشکل شده‏اید! اگر مسئله‏اى پیش آمده، مى‏توانید با صحبت کردن حتى با یارى خانواده‏تان، سعى در رفع و رجوع آن و برطرف کردن نقاط ابهام کنید تا از ابتداى زندگى، کدورتى در میان نباشد. سعى نمایید با همسرتان بیشتر راجع به توقعات و نظریات و دیدگاههاى خود از زندگى صحبت کنید. سعى در صمیمى‏تر شدن فضاى زندگى‏تان نمایید. فکر نکنید گذشت یا قبول کردن برخى حرف‏هاى او (که منطقى باشد) نشانه ضعف یا شکستن غرور مردانگى‏تان است. قدر محبت‏هاى او را بدانید. زندگى مثل گلى است که آبیارى آن با محبت است. اینک او همسر و شریک زندگى‏تان است که در خوبى و بدى باید با هم سر کنید و یار و غمخوار هم باشید. گاهى با دادن هدیه‏هایى هر چند کوچک به مناسبت‏هاى مختلف که مى‏تواند حتى شاخه گلى باشد، بازگویى حرف‏هاى محبت‏آمیز، در میان گذاشتن احساسات خود با او، و توجه به علایق و نیازهایش، همدلى و یکرنگى خود را نشان دهید. در هر حال به زندگى و آینده، خوش‏بین باشید و تلاش خود را جهت بهبود شرایط زندگى خانوادگى‏تان صرف کنید.
دست حق همراهتان.

خواهر ف.م - تربت‏جام‏

من یکى از اعضاى خانواده پیام زن هستم. دخترى 18 ساله‏ام که در شهرى کوچک زندگى مى‏کنم. از نظر خانوادگى، فرهنگى بالاتر نسبت به اکثر همشهرى‏هایمان داریم. مشکل اصلى من که نمى‏دانم چه اسمى بر آن بگذارم، حسودى و بلندپروازى مى‏باشد. یعنى نسبت به افرادى که به جایى رسیده و موقعیت مناسبى در جامعه دارند، غبطه مى‏خورم. مثلاً به همه کسانى که داستان یا شعر براى مجله مى‏فرستند، به افراد موفقى که در تلویزیون و مجله با آنها مصاحبه مى‏شود (که آرزو مى‏کنم من هم روزى به چنین موقعیتى برسم)، به دخترى که با او مصاحبه شده، از اینکه پدر و مادرى بافرهنگ و باسواد داشت، از اینکه موقعیت مالى خوب و کامپیوتر و ... داشت، حسادت مى‏ورزم، نیز از آن همه اعتماد به نفسى که داشت. هر وقت کسى از من مى‏پرسد دوست دارى چه کاره بشوى، نمى‏دانم چه بگویم. هیچ وقت نتوانسته‏ام به یک کار و حرفه علاقه‏مند بشوم. گاهى مى‏گویم دوست دارم پزشک شوم ولى فکر مى‏کنم از آن به تنهایى به جایى نمى‏رسم. گاه مى‏خواهم معلم شوم ولى به آن هم اکتفا نمى‏کنم. دوست دارم از همه کارها سر دربیاورم. احساس مى‏کنم نمى‏توانم با این طرز فکر و احساسات، موفق بشوم.
خواهر گرامى!
از اینکه خواننده خوب و پى‏گیرى چون شما داریم خوشحالیم. مشکلى که در طى نامه‏تان به آن اشاره کرده‏اید، معضلى است که گریبان بسیارى از نوجوانان و جوانان را گرفته و مختص چنین سنینى است. این مشکل بیشتر به مسئله «هویت‏یابى» برمى‏گردد. در طول زندگى، شخص مراحل مختلفى را طى مى‏کند تا به هویت ثابتى دست یابد. یعنى در حقیقت در زمینه‏هاى مختلف شغلى، مذهبى و عاطفى «خود» را بیابد و بداند چه جایگاه و تعریفى دارد. مسلماً شخص در این راه دچار دلواپسى‏ها، دودلى‏ها و تردیدهایى مى‏شود. گاه به فلان رشته، شغل یا فرد (بخصوص از جنس مخالف) علاقه نشان مى‏دهد و گاه علاقه‏اش تغییر جهت مى‏دهد. به خاطر همین است که برخى تصمیم‏گیرى‏هاى فرد در این زمان چون با شک و دودلى همراه بوده، ثباتى ندارد و چندان پایدار نیست. اگر شخص این مراحل را با موفقیت پشت سر بگذارد و نگذارد تردیدها، زندگى او را تحت‏الشعاع قرار دهد و خداى نکرده تصمیم‏هاى غلط و بیجا یا از روى احساس بگیرد، نیز سعى نماید با دیدى باز و تعقل و تدبّر، به دور از احساسات صِرف و چشم و هم‏چشمى، بخصوص با یاریگرى بزرگ‏ترها مثل اعضاى خانواده، معلمین و مشاورین، راه خود را برگزیند، پله‏هاى ترقى را طى خواهد کرد و به موفقیت دست خواهد یافت.
اینکه دست روى دست بگذاریم و حسرت افراد موفق را (که با سعى و تلاش و نیروى اراده‏شان بدین جا نائل آمده‏اند) بخوریم، راه به جایى نمى‏بریم، تازه باید انگشت ندامت بگزیم و نیروى‏مان تحلیل مى‏رود. پس بهتر است از سرگذشت و نظریات و دیدگاههاى آنها استفاده کنیم. اما هیچ گاه خود را با آنان مقایسه نکنیم. هر کسى از استعدادها و توانایى‏هایى برخوردار است. به زندگى هر کس که نگاه کنیم، در کنار آسایش و رفاه، ممکن است ناراحتى‏ها و گرفتارى‏هایى نیز داشته باشد. چه بسا آن کس که شما حسرت رفاه و امکانات زندگى‏اش را مى‏خورید، از بیمارى، یا گرم نبودن فضاى عاطفى در خانواده و ... رنج ببرد. پدر و مادر هر فردى، داراى تجاربى فراوانند و همیشه خیر و صلاح فرزندان خود را مى‏خواهند. هر چند از تحصیلات چندانى برخوردار نباشند. سعى کنید استعدادها و توانایى‏ها و علایق خود را بشناسید و سعى در پرورش و بارور نمودن آنها نمایید. در انتخاب رشته، به علاقه و استعداد خود، همچنین کاربردى بودن آن در جامعه، توجه کنید. مى‏توانید از مشاورینى که در این زمینه در مدرسه یا آموزشگاهها یا مراکز مشاوره، مشغول کارند، بهره‏مند شوید، حتى از کسانى که در رشته یا شغل مورد نظر شما تحصیل یا کار کرده‏اند، نظریات و حرف‏هاى‏شان را بشنوید و آنها را مورد توجه قرار دهید. اما دست آخر، خودتان تصمیم بگیرید و دیگر دودلى به خود راه ندهید.
هر زمان مشغول انجام کارى هستید، تمام توجه خود را معطوف به آن کرده و سعى در انجام کار به طور صحیح داشته باشید نه حسرت گذشته را بخورید و نه نگرانى بیهوده و افراطى براى آینده داشته باشید. توکل به خدا را فراموش نکنید و همیشه در کارهایتان رضاى او را در نظر داشته باشید.
موفق و پیروز باشید.

خواهر خ.م - خرمشهر

خواهر گرامى!
شما در رشته روانشناسى تحصیل مى‏کنید و قصد ادامه تحصیل و کمک به مردم را دارید. از تجربه‏اى که در نامه‏تان بیان کرده‏اید، عبرت گرفته و از آن جهت یارى دادن به جوانان کمک گیرید.
خود به خوبى به این مسئله اشاره کرده‏اید که دوستى‏تان با فرد مذکور احتمالاً ناشى از نیاز به محبت بوده و در آخر منجر به وابستگى فرضى شده است. بعضى دوست دارند در زندگى دیگران مداخله کنند یا از فراز و نشیب زندگى آنان لذت مى‏برند و این ما هستیم که اجازه این کار را به ایشان مى‏دهیم. فرد واسطه احتمالاً با دیدن نیاز در وجود شما، اقدام به آشنایى شما با فردى کرده است. شما از سرد بودن و عدم تمایل این فرد به خودتان سخن مى‏گویید. پس چه فایده‏اى از این رابطه یکطرفه مى‏برید؟! خود به محسّنات وجودى خویش واقفید. از این دوستى کاذب چه طَرْفى مى‏بندید؟! اصلاً او از ایجاد این رابطه چه قصدى داشته است؟ این فرد احتمالاً افسرده مى‏باشد و به شما فقط به عنوان سرگرمى نگاه مى‏کند. آیا خود ما نیستیم که گاهى اجازه مى‏دهیم با ما اینچنین رفتار شود و غرور و عزت خود را مى‏شکنیم؟! چون فکر مى‏کنیم طرف مقابل ارزشش را دارد و یا با دیگران فرق دارد، به خیالات واهى خود دامن مى‏زنیم و از شخص مورد نظر بُتى مى‏سازیم و آنچه را مى‏خواهیم در او ببینیم، به وى منسوب مى‏کنیم اما وقتى دیدیم این خیال‏ها در او وجود ندارد، دچار یأس و ناامیدى مى‏شویم. پس بناى فحش و ناسازگارى را مى‏گذاریم. آنگاه شخص یا دیگران یا عوامل محیطى را مقصر قلمداد مى‏کنیم. اما در حقیقت با ذهنیت خود درجنگیم و از اینکه به باورهاى غلطى دامن زده بودیم، خشمناکیم.
کارهایى که گاهى به قصد آزار و اذیت او انجام داده یا مى‏دهید، هیچ فایده‏اى ندارد و جز اینکه وقت گرانبهاى خود را از دست بدهید و مدام با خود در ستیز باشید، ثمرى ندارد. وقتى بتوانید واقعیت را بپذیرید و نسبت به او بى‏اعتنا شوید، خشم شما فروکش مى‏کند. مى‏توانیم از یک حادثه یا تجربه، نتیجه منفى یا مثبت بگیریم. احساس ما به طرز تلقى از آن بستگى دارد که بر رفتار و عملکرد ما، تأثیر مى‏گذارد. سعى کنید از این تجربه تلخ به بهترین صورت در زندگى استفاده کنید. این نوع دوستى‏ها (که بر پایه غلطى بنا شود) راه به جایى نمى‏برد. ارتباط عاطفى با جنس مخالف جز در زمینه ازدواج و بر اساس ملاک‏هاى صحیح و شناخت دو طرف از هم، ثمرى ندارد. براى شخصیت خود ارزشى بیش از اینها قائل شوید و به هر کس و ناکسى اجازه دخالت بیجا در امور زندگى‏تان و بازى کردن با عواطف‏تان را ندهید. سعى کنید تمرکز خود را روى درس خواندن بگذارید، به فعالیت‏هاى مفید روى آورید، در کنار آن به بررسى خواستگاران با دیدى باز و از روى تعقّل بپردازید.
دست حق همراهتان.