صورت مسئله را پاک نکنیم
زهره دهخدا
مضطرب و نگران در افکار و اوهام خویش به سر مىبرد. راننده چند بار اعلام کرد که خانم، آخر مسیر است، تا زن به خود آمد و از تاکسى پیاده شد. پشت سر زن، من نیز از تاکسى پیاده شدم. مىخواستم بروم اما وجدان و عواطف انسانىام اجازه نداد تا بىتوجه از کنار زن درمانده بگذرم. برگشتم تا چنانچه امکان دارد به او کمک کنم. پیش او رفتم و پرسیدم: «ببخشید مادر، مشکلى پیش آمده است؟ مىتوانم کمکى به شما بکنم؟» بغضش شکست و قطرات اشک روى گونههاى پر چین و چروکش سرازیر شد. به سختى خود را کنترل کرد و گفت: «مادر جان کمک ... نمىدانم فقط برایم دعا کنید و ...»
از او خواستم تا آرامش خود را حفظ کند. آهى کشید و گفت: «کدام آرامش! یعنى من مىتوانم دیگر روى آرامش را ببینم؟ با چه سختى و بدبختى این دختر را پس از مرگ آن مرحوم (پدرش) بزرگ کردم. چقدر خانههاى مردم را تمیز کردم تا مخارجش را تأمین کنم و او از همسن و سالهایش کم و کسر نداشته باشد و ...»
امروز صبح از کلانترى به من اطلاع دادند که بروم آنجا. گفتند دخترم را با سه تا از دوستانش موقع مصرف مواد در خانه یکى از همان دوستانش دستگیر کردهاند و ... . خدا مىداند این چند ساعت چگونه بر من گذشته است.
زن دیگر نتوانست ادامه بدهد. بىآنکه بخواهد، قطرات اشک از حصار چشمهایش رها مىشدند. زن سعى مىکرد بدبختىها و نگرانىهایش را زیر قدمهاى پر شتاب و سریع رهگذران بىتوجه گم کند.
اعتیاد، درد خانمانسوز و بلایى است که پیر و جوان، پسر و دختر، فقیر و غنى، تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده و ... نمىشناسد و همه را در دام خود گرفتار مىکند.
البته گرفتار شدن در این دام یک باره و طى مدت کوتاهى صورت نمىگیرد، بلکه اسیر شدن در آن، زمان و شرایط مساعد مىطلبد.
این زمینهها و شرایط اغلب در دختران در سنین نوجوانى و با بحران بلوغ شروع مىشود و کم کم این دختران به جایى مىرسند که براى تأمین مواد و مصرف آن به انواع بزهکارىها و خلافها مثل سرقت، کیفزنى، جیببرى و حتى فروش اثاث منزل به دور از چشم پدر و مادر اقدام مىکنند.
همچنین با توجه به اینکه دختران درآمدى ندارند و از طرفى فشار روانى براى استعمال این مواد در خود احساس مىکنند، تحت تأثیر این فشارها به اعمال خلاف و غیر قانونى و نامشروع دست مىزنند و نهایتاً به مرحلهاى مىرسند که تنها راه نجاتشان ماندن در مراکز بازپرورى و درمانشان از طریق مراجع ذىصلاح مىباشد.
علل بسیارى وجود دارد که در جامعه امروزى ما و در خانوادههایى که در مورد دختران تعصب و حساسیت و محدودیتهاى زیادى هست، این دختران به سمت اعتیاد کشیده مىشوند.
گرفتارىهاى ناشى از خانواده و آشفتگىها و نابسامانىهاى آن، عامل مهمى براى پناه بردن دختران به اعتیاد و نهایتاً فراموش کردن جنگ و جدالهاى خانواده مىباشد.
در کنار این عامل مهم، بسیارى از دختران در ایام فراغت و بیکارى به دلیل عدم اشتغال و عدم امکانات تفریحى و محدودیتهاى خانواده در این زمینه به این معضل روى مىآورند.
مسائل اجتماعى و فردى همچون: نگرانىهاى عصبى و روانى، نقایص و دردهاى جسمانى، شکست در زمینه تحصیل و مخصوصاً کنکور، از دست دادن فرد مورد علاقه و میل به فراموشى، عدم اعتماد به نفس، در دسترس بودن مواد مخدر، وجود دوستان ناباب، عدم آگاهى از عوارض خطرناک اعتیاد، ضعف مبانى اعتقادى و دینى و ... از دیگر عوامل گرایش دختران به این مسئله مىباشد.
دختران پس از آلوده شدن به اعتیاد دچار حالتهاى متفاوتى مىشوند. افسردگى، دلهره و اضطراب آنها را تهدید مىکند و آنها براى فرار از این حالات و رسیدن به یک خوشى کاذب و موقت به استعمال مکرر مواد پناه مىبرند. این مصرف بیش از حد، آنها را به وابستگى شدید به مواد و انزواى اجتماعى بیشتر مىکشاند. آنها اعتماد به نفس خود را از دست مىدهند و احساس بىارزشى و پوچى مىکنند و از قبول مسئولیتهاى خانوادگى و اجتماعى مىترسند و طفره مىروند.
اعتیاد، انسانیت و شعور و عقل و گوهر باارزش عاطفه آنها را زایل مىکند و آنها را مصداق این آیه مبارکه مىکند که:
«أوُلئکَ کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئکَ هُمُ الْغافِلون؛
آنها همچون چهارپایانند، بلکه گمراهتر، اینها همان غافلانند.» (سوره اعراف، آیه 179)
اعتیاد، این سم مهلک و کشنده، همه چیز آنها را از بین مىبرد و آنان را بىرحم و سنگدل مىکند. حتى معتاد، مرتکب اعمال وحشیانهاى نسبت به خانوادهاش، به خاطر رسیدن به مواد مىشود. اما پیشگیرى از اعتیاد مخصوصاً اعتیاد دختران و پسران همکارى تنگاتنگ میان خانواده و واحدهاى مختلف جامعه همچون مدارس، دانشگاهها، رسانهها و مطبوعات و ... را مىطلبد.
در این میان، نقش خانواده به علت مهمترین مأوا و پناهگاه عاطفى براى جوانان و اهمیت روابط افراد در درون آن حساستر و ملموستر است. عدم ابراز عاطفه و مهر و محبت به دختران مىتواند آنان را به محبتهاى خیالى و کاذب و دروغین وابسته کند. متأسفانه برخى خانوادهها آنقدر درگیر مسائل مادى و فردى خود هستند که ارتباط و ابراز عواطف و احساسات در آن به حداقل مىرسد و خانه صرفاً یک فضاى فیزیکى براى زیستن و بودن در کنار همدیگر مىشود، در حالى که این افراد به ظاهر در کنار هم با یکدیگر بیگانهاند و هیچ تعلق خاطرى نسبت به هم ندارند.
دختران در خانواده اکثراً از خلاء عاطفى و شخصیتى رنج مىبرند و این والدین هستند که باید به آنها کمک کنند تا این کمبودها را جبران نمایند. شخصیت او را درک کنند تا احساسات خود را به سوى فعالیتهاى سازنده و مناسب سوق دهد و به تناسب استعدادهایش رشد کند.
در کنار خانواده، جامعه و واحدهاى مختلف آن نیز نقش مهمى در پیشگیرى از این معضل اجتماعى دارند که البته این نقش و وظیفه نباید به صورت پاک کردن صورت مسئله انجام پذیرد.
وقتى یک جوان (دختر و پسر) به اعتیاد آلوده مىشود، چیزى جز این نیست که این سم بر پیکر جامعه تزریق شده و جامعه آلوده شده است.
پس مسئولان و دستاندرکاران جامعه باید با برنامهریزى درست و صحیح براى جوانان، آنها را به سمت ایدهآل انسانى و کمالبخش پیش ببرند. اگر جامعه با توجه به محدودیتهایى که اکثراً در مورد دختران اعمال مىشود، برنامهریزى مناسب براى کار، ایام فراغت، آموزشهاى صحیح و بموقع جهت آگاهى از عوارض اعتیاد و ... انجام ندهد، امکان آلوده شدن به اعتیاد و خطر انحراف و بزهکارى وجود دارد. همراه با خانواده و جامعه، فرزندان نیز در جهت پیشگیرى از این مشکل مسئول هستند و مىتوانند با اراده قوى و سلاح اعتماد به نفس از گرفتار شدن در این مهلکه، دورى کنند.
دختران نوجوان و جوان باید به آموزشها و آگاهىهایى که از طریق رسانهها، مطبوعات و دیگر عوامل جهت پیشگیرى از این مسئله ارائه مىشود توجه کافى داشته باشند.
سعى کنند با والدین و مخصوصاً مادر خود ارتباطى صمیمانه و دوستانه برقرار کنند و چنانچه گرفتارى و یا مشکلى براى آنها پیش آمد، حتماً والدین خود را آگاه سازند تا به مسائل و دردسرهاى جدىتر دچار نشوند.
همچنین در صورت عدم دسترسى به پدر و مادر و یا نداشتن ارتباط دوستانه با آنها، در صورت بروز مشکل به مشاور و یا یک فرد مورد اطمینان جهت مشاوره مراجعه کنند.
دوستان خود را بشناسند و از دشمنان «دوستنما» دورى و پرهیز کنند. اعتیاد بسیارى از جوانان نشان مىدهد که ابتدا با سیگارهاى تعارفى از طرف دوستان شروع شده است.
نسبت به انجام فرایض دینى و مخصوصاً نماز اول وقت پاىبند و متعهد باشند، چرا که ارتباط دوستانه و عمیق با «بهترین دوست»، عامل مهمى در جهت پیشگیرى از مفاسد و بزهکارىها به شمار مىرود.
به امید آنکه هیچ گاه بلاى خانمانسوز اعتیاد، فرزندان خوب کشورمان را گرفتار نکند.