زنان، خانواده و جامعه در نگاه مقام معظم رهبرى


 

زنان، خانواده و جامعه در نگاه مقام معظم رهبرى

غلامرضا گلى‏زواره

[به اعتقاد مقام معظم رهبرى، زنان در طول تاریخ مگر در برخى موارد جزیى و استثنایى از موقعیت اصلى خویش فرو افتاده و از دو ناحیه بر آنان ستم رفته است. یکى از ناحیه قدرتمندى جسمى مردان و دیگرى، ظلم سوداگرانه‏اى که زن را وسیله تمتع مرد قرار داده و هم‏اکنون نیز این بیداد نو بر زن در دنیا روا داشته مى‏شود اما در اسلام جایگاه انسانى - معرفتى - زن برابر با مرد بوده، موقعیت اجتماعى - حقوقى آنان از جهتى که مسئولیت‏هاى گوناگونى را بر عهده دارند، متفاوت است.
جایگاه زن در نظام ارزشى اسلام، خودباورى و بازیابى هویت، بانوان و اسوه‏هاى بایسته نقش زن در خانواده، زن و مشارکت اجتماعى و زنان و انقلاب، از جمله محورهایى است که در این مقاله از نگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت‏الله خامنه‏اى بررسى شده است.]

جاهلیت جوامع بشرى و مظلومیت زنان‏

از جمله مباحث مهمّ در مناسبات اجتماعى، عدالت است، یعنى اوضاع به گونه‏اى برقرار شود که به اقشار گوناگون جامعه جفا نشود و در این میان، نه زن مظلوم واقع گردد و نه از حقوق مرد کاسته شود امّا با گذرى در تاریخِ اقوام و ملل گوناگون جهان، خلافِ این واقعیت، اثبات مى‏گردد؛ یعنى آدمى با بررسى‏هاى تاریخى و اجتماعى و مشاهده روابط بین زن و مرد، نیز ارزیابى اوضاع حاکم بر خانواده‏ها و گروه‏هاى متنوّع تاریخى، به این نتیجه مى‏رسد که در سراسر تاریخ نیمى از سکنه جهان، که بانوان باشند، تحت ستم بسیار شدید و تبعیض‏هاى غیر انسانى قرار داشته‏اند. این روند اکنون نیز به شکل دیگرى میان اقوامى که از تساوى حقوق زن و مرد سخن مى‏گویند، استمرار دارد به گونه‏اى که اهل نظر و زنان به خوبى احساس مى‏کنند حقوق واقعى، از دست بانوان گرفته شده و آنها را مزوّرانه اغفال کرده‏اند!
در تمدن یونان که از شکوفاترین فرهنگ‏هاى گذشته به شمار مى‏آید تلاش‏هاى بسیارى به عمل آمد تا زن از جایگاه فرودین که در آن زندگى مى‏کرد به موقعیت برترى ارتقا یابد اما اساس این حرکت را بر ساختار فیزیکى و جلوه‏هاى ظاهرى زن قرار دادند؛ از ابزار هنرى براى ساخت مجسمه‏هاى عُریان و نقّاشى تصویرهاى برهنه زنان کمک گرفتند و از زن سمبل زیبایى و سرمنشأ امور شهوانى و هواهاى نفسانى طُغیان‏گر، ساختند.
در رُم نیز اگر چه پیشرفت مدنى و فرهنگ و اندیشه قابل ملاحظه است امّا به ترویج شهوات روى آوردند.
در اروپاى قبل از قرون وسطى و بعد از آن نیز به نوعى در خصوص بانوان موضع‏گیرى منفى وجود داشته و هویتى مستقل و شخصیتى شایسته براى این عنصر قایل نبودند. در پناه مساواتى خیالى، عزّت و کرامت زن را از وى گرفته و نقش زن را در برآوردن خواهش‏هاى نفسانى مرد، پیروى از مُدها، مُدل‏هاى کاذب تبلیغى و فاصله گرفتن از ارزش‏هاى اخلاقى، خلاصه کرده‏اند.(1)
وجود دیدگاههاى تحقیرآمیز در برخورد با زنان زمینه‏هاى تعدّى‏ها و تجاوزات شدیدى را نسبت به این قشر پدید آورد. با وجود برخى نسیم‏هاى گذرا و روزنه‏هاى کوتاه‏مدت هیچ گاه در ادوار گوناگون تاریخى، زن منزلتِ راستین خود را به دست نیاورد. دکتر گوستاو لوبون فرانسوى متذکر مى‏گردد:
زن را یک مخلوق پست و فرومایه تصور مى‏کردند که فایده‏اش صرفاً به خدمت در خانه و تکثیر نسل منحصر مى‏گردید.(2)
مقام معظم رهبرى، حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏اى بر این باورند که در طول تاریخ مگر در برخى موارد جزئى و استثنایى به زنان ستم شده است، زیرا از موقعیت اصلى خویش فرو افتاده‏اند. به اعتقاد ایشان این ظلم در دو محور صورت گرفته است:
«یکى از ناحیه قدرتمندى مردها است. چون مردها از لحاظ ترکیب جسمى در ادوار مختلف تاریخ، در جوامع مختلف ... قوى‏تر از زن‏ها بوده‏اند و زنان غالباً مورد زورگویى و تعدّى مردان قرار گرفته‏اند ... نوع دوم آن، زورگویى و ظلم سوداگرانه پیچیده‏ترى است که این هم از اوایل وجود داشته تا الان که به بدترین شکل و شدیدترین وجهى باز وجود دارد و آن این است که از زن به عنوان یک وسیله تمتّع مَرد، نه یک عضو از مجموعه دو نفره یک خانواده و زن و شوهر، بلکه به عنوان یک کالا و یک متاع استفاده مى‏شود ... و زن کشانده شده به این وادى که مورد استمتاع و تلذّذ و استفاده جنس مرد قرار بگیرد البته بسیار روشن است که این هرگز عمومى نیست ... لکن به طور کلّى جنس زن مورد چنین ستمى از سوى جنس مرد قرار گرفته است ... و این جزو اهانت‏هاى تاریخى است که به زن کرده‏اند. امروز متأسفانه على‏رغم همه آنچه که درباره دفاع از حقوق زن گفته مى‏شود، ما مى‏بینیم که این ظلم در دنیا نسبت به زن روز به روز بیشتر مى‏شود»(3)
این وضع اَسَف بار سبب گردید که زنان در زمینه‏هاى گوناگون رشد نکنند. مقام معظم رهبرى خاطرنشان کرده‏ند:
«حرف این است که جنس زن از لحاظ طبیعت یا از لحاظ خصلت ذاتى هیچ‏گونه کمبود و کسرى ندارد اما اگر چنانچه این جنس را در زنجیر گذاشتند و مانع از رشدش شدند چى؟... [در ایّام‏] اسارت و انحطاط زن است که [او ]کم بهره است، بهره‏اى از زندگى نمى‏بَرَد، اسیر است، زیر فشار است، محکوم به این است که آنچه مى‏خواهد نتواند انجام دهد، محکوم به این است که آنچه مى‏خواهد بفهمد نفهمد ...»(4)
به اعتقاد آن رهبر آگاه، از نمادهاى اهانت به زن در طول تاریخ، وجود حرمسراها در دربار پادشاهان و فرمانروایان مى‏باشد و نگهدارى تعداد قابل توجهى زن در جایى براى ارضاى امیال نفسانى و شهوانى چیزى جز اسارت و باز ماندن زنان از هدف اصلى و مقصدى مقدس به همراه نداشته است.(5) اصولاً استبداد و مشى دیکتاتورى و فشارهاى سیاسى در سده‏هاى گوناگون تاریخى، ستم مضاعفى را متوجه زنان کرده است، چه آن زمانى که بانوان پرده‏نشین بودند و چه موقعى که در مورد آنان کشف حجاب صورت گرفت.
«آن روزى که بنا بر پرده‏نشینى زن بود، این نظام‏ها تأثیر گذاشتند و به زنان ظلم شد. آن روزى هم که بنا بر پرده‏گریزى زن، حجاب‏گریزى زن بود، یعنى در دوران پنجاه سال اخیر قبل از انقلاب‏[اسلامى ایران‏] باز به زنان ظلم شد. شما باز مى‏بینید که زنان از پشت پرده بیرون آمدند تا در میدان‏هایى که به نفع‏شان نبود و به ضررشان بود، حاضر بشوند تا حقّ طبیعى یک انسان، جنس زن را دریابند، باز هم در خانواده‏ها مردها به زن‏ها ظلم کردند ... علّت نیز نظام اجتماعى غلط و ناعادلانه مبتنى بر استبداد و استکبار بود»(6)

بیداد جدید بر ضد زنان‏

همان گونه که اشاره گردید در گذشته‏هاى تاریخى، ارزش و مقام زن را نادیده گرفته و حقوق مسلّم وى را پایمال مى‏نمودند. باید افزود این امر ضد انسانى و مغایر با عدالت اجتماعى، منحصر به جاهلیت گذشته نمى‏باشد و در کشورهایى که از نظر علم و فرهنگ، پیشرفت قابل توجّهى دارند، بانوان در جایگاه واقعى خویش قرار نگرفته‏اند و غالباً زنان از قرار گرفتن در سراشیبى سقوط نگران مى‏باشند. این شیوه آشفته و روش مذموم موجب گردیده است که زن نه تنها محور کانون گرم خانواده نباشد بلکه از عواطف مادرى و محبّت در خصوص فرزندان بهره‏اى مناسب نداشته باشد، نیز از تربیت اطفال و رشد اخلاقى آنان غافل گردد. به قول محمّد قطب رفته‏رفته یک رشته فساد خانمان‏سوز و گسترده سراسر زندگى بشر غربى را فرا گرفت و پیوندهاى ناگسستنى خانواده را از هم گسلد و عواطف و احساسات به صورت هوا و هوسى بازیگرانه در آمد که در زندگى نه تنها تأثیرى نداشت بلکه حیات خانواده را تیره و تار ساخت. کودکانى که در بحبوحه این طوفان بى‏بند و بارى احساس شخصیت کردند به انحراف مبتلا گشتند و تهى از عاطفه و وجدان و فضیلت و محروم از محبّت‏هاى والدین، مسیر پرآشوبى را گذرانیدند.(7)

استثمار و بهره‏بردارى جنسى و مادى‏

این که خواستند زن را بدون در نظر گرفتن توانایى‏ها و وظایف اصلى، از کانون پر مهر خانواده دور سازند، در واقع به خرافات جوامع گذشته، شکلى فریبنده و به ظاهر علمى و حقوقى دادند. ارزش زن وسیله‏اى براى سودجویى و منفعت‏طلبى صاحبان صنایع و کارخانه‏ها گردید و با شعار زیباى برابرى حقوق بانوان، زنان را از خانه به مراکز اقتصادى و اجتماعى کشانیدند امّا نه تنها زنان با این برنامه اوج نگرفتند بلکه منزلت راستین آنان به طور جدّى تهدید گردید. از این جهت است که مقام معظم رهبرى اعتقاد دارند در اروپا هم حقوق زنان پایمال گردیده است.
«در اروپایى که این همه طبل حمایت از زنان را زده و مى‏زنند، چقدر زن‏هایى که در خانه از دست شوهرهایشان کتک مى‏خوردند، چقدر زن‏هایى که کارهاى سنگین خانواده بر دوش آنها بود! چقدر خانم‏هایى که در اموال خودشان که به ارث در اختیار آنها قرار گرفته بود، حق تصرّف نداشتند. همین حالا در اروپا زن‏هایى که به وسیله شوهرشان [مورد] ستم [واقع‏] مى‏شوند، کتک مى‏خورند و اهانت مى‏شوند کم نیستند. این گونه ستم‏ها به زن در اروپا کمیاب نیست ... درست است که آزادى زن که در اروپا مطرح شد و شعارش داده شد و قوانینى براى آن وضع شد، انگیزه‏ها، جنبه‏هاى اقتصادى هم داشت و براى این بود که بتوانند اینها را در کارخانجات وارد کنند و از توقع کم اینها نسبت به حقوق [و دستمزد] استفاده کنند. امّا بدون شکّ آنچه که به عنوان آزادى زن مطرح مى‏شود ریشه‏هاى شهوانى و اخلاقى داشته است و آن چیزهایى که به ظلم دوم برمى‏گردد وجود دارد، زن را آزاد مى‏کنند و آزاد مى‏گذارند تا بیشتر خودنمایى کند؛ تا بیشتر صحنه را براى بهره‏بردارى‏هاى نامشروع مرد، آماده کند. این چه آزادى است؟! به زن میدان مى‏دهند نه براى اینکه استعدادهاى نهفته بشر را که او را به کمال مى‏رساند آشکار کند، این برایشان مطرح نیست،... بلکه به زن میدان مى‏دهند براى اینکه آن جنبه خاصّ خلقت زنانه که یکى از رازهاى طبیعت است و جاذبه زن براى مرد که به شکل قانونى، باید استفاده شود و اگر نمى‏بود بقاى نوع بشر امکان نداشت، به شکل غیرقانونى و نامشروع و به طور غلط مورد بهره‏بردارى مردان قرار بگیرد؛ این همان ظلمى است که در طول تاریخ وجود داشته و امروز هم با گذشت زمان بیشتر مى‏شود.»(8)
ایشان در جاى دیگر یادآور شده‏اند:
«در غرب سستى بنیان خانواده به حدّى نگران کننده است که فریاد رهبران جوامع به آسمان رسیده است. غرب به زنان اجازه نمى‏دهد که به طور طبیعى مهر و پیوند و عواطف مادرى خود را بروز داده، با آن رشد کنند»(9)

جایگاه زن در نظام ارزشى اسلام‏

با طلوع اسلام، شخصیت زن زنده گردید و حقوق فردى و اجتماعى وى با رعایت عدالت و واقعیت‏هاى جسمى و روانى او به طور جدّى در نظر گرفته شد تا از تعدّى‏ها و ستم‏هایى که به بانوان مى‏شود، جلوگیرى گردد، نیز زن در دنیا و آخرت در پرتو تعالیم آسمانى قرآن از زندگى توأم با سعادت، آرامش و امنیت برخوردار شود. این در حالى بود که در جاهلیت عرب، زنان مقام پست و نازلى داشتند و بین اعراب بدوى، رسوم بردگى و امتیازات طبقاتى فراوانى دیده مى‏شد. زنان همچون بردگان به حساب مى‏آمدند و مردان وجودشان را ننگ مى‏دانستند. از دختر بیزار بودند و نفرت داشتند و او را در زُمره اولاد خویش تلقّى نمى‏کردند! براى فرار از بدنامى و یا بیم از ندارى و فقر، دختران را زنده به‏گور مى‏نمودند. قرآن به این فجایع اشاره دارد. بارقه اسلام این عادات زشت را نکوهش کرد و پیروان خویش را به احترام و رعایت حقوق زنان و بزرگداشت جایگاه آنان وادار نمود، نیز همه را اعمّ از زن و مرد در برابر دستگاه با عظمت پروردگار به عبودیت و نیایش فرا خواند و تمامى افراد امّت را مسئول اداره امور اجتماعى و اعتلاى جامعه دانست و برترین آنها را پرهیزگارترین معرفى کرد. اسلام مانع ستم‏هایى شد که در مورد زنان اعمال مى‏گردید. مقام معظم رهبرى در این باره، یادآور شده‏اند.
«اسلام آن روزى که درباره زن سخن گفت و تعالیم و مطالبى ارائه کرد، زن را از هر دو نوع ظلم نجات بخشید ... اسلام به طور قاطع در مقابل توقّع‏هاى نابجا ایستاد و این سنّت [جاهلى‏] را ممنوع کرد ... [البتّه‏] صرف اینکه درباب عظمت مقام زن در اسلام حرف بزنیم کافى نیست و باید روشن کنیم حدود وظایف زن را در کنار حدود وظایف مرد، چه فعالیت‏شان با هم، چه در خانواده، چه در اجتماع، اینها را باید روشن کنیم. البتّه براى اینکه گفته نشود که به زن به شکل اهانت‏آمیز نگاه مى‏شود و از مسئله حجاب و محدودیتى که در معاشرت بین زن و مرد وجود دارد، تعبیر بد مى‏شود، لازم است عظمت مقام زن و شأن زن، به عنوان زن، بیان شود و این لازم است لکن مسئله اصلى همین روابط بین زن و مرد است در جامعه که باید معلوم بشود و ما در این قضیه چیزى به دنیا بدهکار نمى‏شویم. دنیا امروز هیچ منطقى در برخوردش با مسئله زن ندارد. فرهنگ غربى که امروز در سراسر دنیا متأسفانه سارى و جارى است نمى‏تواند دفاع کند که چرا باید زن خودآرایى کند براى جلوه‏گرى و چرا باید عریان در مقابل چشم مرد قرار بگیرد!؟ دنیا نمى‏داند چرا باید زن این کار را بکند و این به نفع کى است؟ آنچه که امروز در فرهنگ غرب مطرح است، در حقیقت این است و نمى‏تواند [از آن‏] دفاع کند»(10)
در ادامه، ایشان بر این نکته تأکید دارند که در برابر چنین فرهنگ منحط و غلطى که اهانت به زن است و سالیان متمادى براى چنین انحرافى کار شده است، باید ایستاد و مبارزه کرد.(11)

جایگاه انسانى و معرفتى، موقعیت اجتماعى و حقوقى‏

بنابراین بین جاهلیتى که زن را همچون کالایى تصور مى‏کرد و با نهایت جنایت، وى را زنده به‏گور مى‏کرد و جاهلیتى که از زن براى فاسد نمودن جامعه و ترویج فحشا و رذالت استفاده مى‏کند فرقى نمى‏باشد و هر دو در یک مسیرند. در برابر این تفکر منحط، ارزش زن توسط قرآن به جامعه اسلامى گوشزد مى‏گردد و توصیه این آئین خطاب به مسلمانان آن است که زن را به عنوان عضوى مؤثر در جامعه بپذیرند و او را در امور سرنوشت‏ساز و حیاتى جامعه شریک سازند و اجازه دهند هویت راستین خویش را باز یابد و در عرصه‏هاى گوناگون علمى، فرهنگى و اجتماعى لیاقت‏ها، توانایى‏ها و مسئولیت‏هاى خود را بروز دهد، البته فارغ از بُعد انسانى و معرفتى، زن و مرد بُعد دیگرى دارند که در آن تفاوت‏هایى مشاهده مى‏گردد که این واقعیت در جایگاه اجتماعى و حقوقى آنان بى‏تأثیر نخواهد بود. مقام معظم رهبرى مى‏فرماید:
«ما معتقدیم که زنان در هر جامعه سالم بشرى قادرند و مى‏باید فرصت پیدا کنند که در حدّ خویش مسئولیت‏هاى خود را در پیشرفت‏هاى علمى و اجتماعى و سازندگى و اداره این جهان به عهده بگیرند که میان زن و مرد از این جهت تفاوتى نیست. هدف از آفرینش هر فرد انسان همان هدف از آفرینش بشریّت است، یعنى رسیدن به کمال بشرى و بهره بردن از بیشترین فضایلى که یک انسان و یک فرد مى‏تواند به آن فضایل آراسته شود، لذا فرقى بین زن و مرد نیست؛ نشانه‏اش هم در درجه اوّل، فاطمه زهرا(س) و دیگر زنان بزرگ تاریخ، در درجه بعد از ایشان است، یعنى فاطمه زهرا(س) در قلّه بشریّت قرار دارد. آن بزرگوار به عنوان یک بانوى مسلمان این فرصت و قدرت را یافت تا خود را به این اوج برساند، پس فرقى بین زن و مرد نباید باشد ... اسلام مى‏خواهد رشد فکرى و علمى و اجتماعى و سیاسى و بالاتر از همه رشد فضیلتى و معنوى زنان به حدّ اعلا برسد و وجودشان براى خانواده بشرى و جامعه به عنوان یک عضو، حدّ اعلاى فایده را داشته باشد و همه تعالیم اسلام از جمله مسئله حجاب بر این اساس استوار است...».(12)
ایشان در جاى دیگر کرامت زن را در رعایت حیا و عفت معرفى کرده‏اند:
«ما زن را به عفّت و عصمت و حجاب و عدم اختلاط و آمیزش بى‏حد و میان زن و مرد و فقط کرامت انسانى و آرایش نکردن در مقابل مردان بیگانه براى اینکه لذّت ببرند، دعوت مى‏کنیم؛ آیا اینها بد است؟ این کرامت زن است.»(13)
البته به هیچ عنوان حجاب را به مفهوم جدایى جامعه زنان از مردان تلقى نکرده‏اند.
«حفاظ و حجابى بین زن و مرد وجود دارد. [امّا ]این به معناى آن نیست که زنان، عالم جداگانه‏اى از مردان دارند؛ نه، زنان و مردان در جامعه و در محیط کار، با هم زندگى مى‏کنند ... امّا آن حفاظ و حجاب در بیرون از محیط خانه و خانواده حتماً حفظ مى‏شود ... اگر این نکته رعایت نشود، همان ابتذالى که امروز غرب دچار آن است، پیش مى‏آید.»(14)

زنان، توانایى‏ها و فضیلت‏ها

اسلام بهترین ارمغان را براى زن آورد و او را در حقیقت انسانیت و قابلیت و شایستگى‏هاى علمى و معنوى همسان مرد دانست و تمامى حقوق وى را به رسمیّت شناخت. با الهام و گرفتن رهنمون از ارزش‏هاى دینى و موازین قرآنى زنان مى‏توانند استعدادهاى نهفته خود را از قوه به فعل در آورند، تا براى رسیدن به درجات علمى و روحانى برنامه‏ریزى کنند، نیز متناسب با ساختار زیستى و روانى و حالات عاطفى راه تعالى و رشد را پیش گیرند. البته باید این واقعیت را در نظر گرفت که زنان در استعدادها، قابلیت‏ها و توانایى‏ها، با مردان تفاوت‏هایى دارند اما این تمایز به هیچ عنوان به معناى تبعیض و برترى قشرى بر قشر دیگر نمى‏باشد، چنان که اندیشمندان، روان‏شناسان و پژوهشگران این عرصه، چنین نکته‏اى را انکار نکرده‏اند و آن را به عنوان واقعیت مورد بررسى و توجه قرار داده‏اند.
اسلام همان گونه که مرد را تشویق به دانش‏اندوزى و کسب معارف و مکارم کرده، زنان را از این خوان گسترده محروم نساخته است، نیز همه موانعى را که براى آموختن علم و رسیدن به کمال، شناسایى کرده، برداشته است. باید اذعان نمود که در زمینه علمى و سوق دادن بانوان به سوى تحوّل علمى و فرهنگى، اسلام از دیگر مکاتب جلوتر بوده، از آنجایى که تمامى حقوق بانوان را تأمین نموده است، قبل از ورود به اجتماع، شعور علمى و بینش لازم به آنان اعطا مى‏نماید تا اجتماعى بودن‏شان مجازى و عاریه‏اى نباشد، بلکه حقیقى و با حضور همه‏جانبه و توأم با آگاهى و بصیرت باشد. زن در اسلام مى‏تواند تا هر پایه و میزانى که مایل باشد به تحصیلات خویش ادامه دهد و در مسیر علمى، منعى براى او وجود ندارد. در طول تاریخ برخلاف برخى تنگناها و تنگ‏نظرى‏ها و فشارهاى سیاسى و فرهنگى، زنان بر اساس نگرش اسلام، در میدان معارف گام نهادند که گواه آن کثیرى از مشاهیر و معاریف زنان است که شرح‏حال‏نویسان، مورخان و نویسندگان، در آثار معروف و برجسته خویش نامشان را آورده‏اند.(15)
مقام معظم رهبرى خاطرنشان ساخته‏اند:
«... آنان ما را متهم به جلوگیرى از رشد علمى و فرهنگى زنان مى‏کنند! خودشان هم مى‏دانند این اتهام دروغ است، ولى تکرار مى‏کنند. ما براى زن ارزش واقعى انسانى قائلیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسى هم جلوى هر دوى آنها باز است.»(16)
ایشان تأکید مى‏کنند:
«نباید زنان و دختران را از تحصیل علم باز داشت. باید کمک کرد تا تحصیل کنند و معرفت و بصیرت پیدا نمایند.»(17)
در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران نیز گفته‏اند:
«حقیقت این است که در طول مدت اختناق و سلطه فرهنگ بیگانه و ضد اسلامى، مرد و زن، مخصوصاً زنان را از شخصیت والاى انسانى تنزّل داده بودند و امروز روز جبران آن تنزّل‏ها و عقب‏گردهاست. براى پیشرفت جامعه زن باید اوّلاً، به فرهنگ و آموزش زنان در خانه‏ها، آموزشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت توجه خاصّى بشود. زن را در خانه بریده از معارف جارى جامعه نگذاریم. ثانیاً، راه را براى فعالیت اجتماعى زنان در جریان‏هاى انقلابى و سازنده در جامعه باز کنیم. پدران و مادران کمک کنند که فرزندان‏شان، دختران‏شان، فرصت‏هاى (مذکور) را پیدا کنند، البته مراقبت هم باشند که دشمنان نقطه حساس جامعه یعنى زنان را نیز هدف گرفته‏اند»(18)

خودباورى و بازیابى هویت‏

مقام معظم رهبرى بر این باورند که براى خودسازى فکرى و معنوى، زنان به خودباورى و بازیابى خویشتن نیاز دارند:
«مسئله ما این است که زن باید شأن انسانى خودش را در جامعه پیدا کند. مشکل ما این است و باید این را حل کرد. به زن باید شخصیت و اعتماد به نفس داد. چه فایده دارد که ما یک زن را وزیر کنیم؟ او یک شخصیتى ولو به‏حق پیدا خواهد کرد در حالى که در فرهنگ عمومى زنان، این خویشتن بازیابى نشده است، یعنى خانم‏ها خودشان را بازیابى نکرده‏اند و همچنان به عنوان موجود درجه دو و به عنوان یک دستخوش و بازیچه خواست‏ها و اراده‏هاى مرد متصوّر هستند. من باید بگویم که حتى خانم‏ها در زمینه معنویات هم به خودشان جرئت نمى‏دهند که پا به پاى مرد حرکت کنند. این یک نقیصه است و باید[آن‏] را برطرف کنید. گویا که زن براى خودش اصلاً این حد را نمى‏شناسد که پا به پاى مرد پرواز کند»(19)
در دیدار با زنان نماینده مجلس مى‏گویند:
«جا دارد زن مسلمان با تأمّل در مفاهیم اسلامى و ارزش‏گذارى اسلامى و با دقت در خطوطى که در نظام اسلامى براى پیشرفت زنان و مردان پیش‏بینى شده است هویت خود را بازیابى کند.»(20)
در جاى دیگر این هویت را چنین ترسیم کرده‏اند:
«هویت اسلامى این است که زن در عین هویت، خصوصیت زنانه خود را حفظ کند که طبیعت و فطرت است. یعنى آن احساسات رقیق و عواطف جوشان را، آن سهم را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگى زنانه را براى خود حفظ مى‏کند، در عین حال هم باید در میدان ارزش‏هاى معنوى مثل عبادت، مثل تقرّب به خدا، مثل معرفت الهى و سیر وادى‏هاى عرفان پیشروى کند ... زن مسلمان آن زنى است که هم دین خود را، حجاب خود را، زندگى خود را، ظرافت‏ها و رقّت‏ها و لطافت‏هاى خود را حفظ مى‏کند و هم از حق خود دفاع مى‏کند؛ هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرّب به خدا پیشروى مى‏کند و شخصیت‏هاى برجسته‏اى را نشان مى‏دهد»(21)

از خودگذشتگى و ایمان‏

نکته دیگرى که ایشان مورد توجه قرار داده‏اند، موضوع فداکارى‏هاى بانوان مى‏باشد که از رشد معنوى و ملکوتى حکایت دارد و از توسعه علمى جدا نیست:
«زنان مسلمان کشورهاى دنیا هنوز آن ظرفیت‏ها، گذشت و فداکارى‏هایى را که ملت ما به‏حق «شهید پرورى» نام گذاشته‏اند، نمى‏شناسند که البته این نیز کشف خواهد شد. مجاهدت و بزرگوارى زنان ما چنان درخشنده است که پنهان نخواهد ماند. بر عکس جوامع غربى، اسلام به نقش مادران و زنان در جامعه بسیار تأکید دارد و معتقد است باید مادران جامعه اصلاح شوند تا تاریخ آینده تضمین شود. در اسلام هر کس زن را به بیسوادى و بى‏اعتنایى نسبت به شرکت در کارهاى اجتماعى تشویق کند، خیانت کرده است. خانم‏هایى که مبلّغ بى‏حجابى و بى‏بند و بارى هستند، غالباً افراد عقب‏مانده هستند و چیزى که در زندگى آنها وجود ندارد، ایثار است. حرکتى که زن ایرانى شروع کرده است، براى دنیا یک پیام جدیدى دارد و ولادت جدیدى است و مشخّصه‏هاى آن احساس شخصیت زن است و اینکه اوست که گرداننده تاریخ است و مى‏تواند در جامعه نقش تعیین‏کننده داشته باشد.»(22)
به اعتقاد ایشان، نمى‏تواند بال دانش از روح ایمان در زنان جدا باشد:
«وقتى ما در ارزیابى شخصیت زن سراغ دانش و تجربه و تخصّص مى‏رویم. در صدر این دید بایستى روح ایمان آگاهانه را جستجو کنیم»(23)
از دیدگاه ایشان آن رشد همه‏جانبه را تنها مى‏توان در زنان ایران، در پرتو انقلاب اسلامى مشاهده کرد.
«مجموعه زنان کشور ما از همه جاى دنیا بهترند. وقت کار که مى‏رسد، کار سیاسى، فرهنگى و تشکیلاتى جلو هستند. وقت جهاد که مى‏رسد، فرزندان خودشان را به جبهه مى‏فرستند. وقت خانه‏دارى و تربیت اولاد که مى‏رسد، کدبانوهاى خانه‏دارند. همه اینها در دنیا کمیاب است. این‏ها خیلى ارزش است، تربیت اسلامى است و امیدبخش است»(24)

بانوان و اُسوه‏هاى شایسته‏

در فرهنگ قرآن و عترت جهت رشد و تعالى زنان، اُسوه‏هایى معرفى شده، با تعیین جایگاه ارزشى و نقش حیاتى آنان در جامعه اسلامى، توانایى‏هاى درونى و بالقوه بانوان را در شکوفایى استعدادها از طریق پیروى از اسوه‏هاى شایسته و بافضیلت معرفى و گوشزد نموده، این بدان خاطر است که واژه‏ها و مفاهیم و امور نظرى به تنهایى قادر به بیان عمق و گستردگى درجات بالا و کمالات عالى نمى‏باشند. از این‏رو اسلام براى تعیین مصداق و نمونه‏هاى مجسّم ارزش‏هاى والا و امکان پیروى عملى جهان، زنانى را که به قلّه‏هاى معرفت و بصیرت دست یافته‏اند به عنوان اسوه معرفى کرده است. به علاوه انسان‏ها در راه پر پیچ و خم حقیقت اگر از الگو محروم باشند امکان دارد به سوى انحراف و انحطاط گام بردارند، از این جهت حضرت على(ع) مى‏فرماید:
«آگاه باشید که رهروان را رهبرى مى‏باید که به او ره‏یابند و از فروغ دانش او بهره گیرند و روشنگر راهش باشند.»(25)
بدون شک حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان انسان کامل و تنها بانویى که از عصمت برخوردار است، بالاترین اسوه براى بانوان و چراغ فروزانى براى تمامى انسان‏ها مى‏باشد. شناخت ژرف و دقیق از ابعاد شخصیت و تلاش‏هاى آن بانوى دو سرا، در عرصه‏هاى گوناگون جهت راهیابى به طریق کمال و نجات از باتلاق گمراهى ضرورى مى‏باشد. حضرت فاطمه(س) با اخلاق و رفتار و کارنامه علمى و فکرى خویش مکتبى را براى زنان پایه‏گذارى کرد که کوثر انسان‏ساز، بهشت سعادت دنیوى و اخروى، زمزم تکامل و تعالى و چشمه‏سار کرامت و والایى است. آن وجود مبارک آبشار نورى است که از بلنداى فرازین ولایت بر بستر جان عطشناک تشنگان حق و فضیلت فرو مى‏ریزد و مزرعه وجود آنان را سراسر از گل‏هاى معطّر معنویت و انسانیت مى‏کند. شمیم عطرآگین این گل‏ها از بهشتى روح‏افزاى خبر مى‏دهد که بر تپه‏هاى با صفاى مؤمنان جاى گرفته و وجود آنان را یکپارچه روضه رضوان مى‏کند. مقام معظم رهبرى نیاز زن امروزى را به الگوهاى ممتاز ضرورى مى‏دانند و اضافه مى‏کنند:
«اگر الگوى او زینب(س) و فاطمه زهرا(س) باشد، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیارى در درک موقعیت‏ها و انتخاب بهترین کارها ولو با فداکارى و ایستادن پاى همه چیز براى انجام تکلیف بزرگى که خدا بر دوش انسان‏ها گذاشته است، همراه باشد.»(26)
در بیاناتى راه رسیدن زنان را به درجات عالى تربیتى با اسوه‏هایى چون حضرت زهرا(س) و دختر آن بانوى بزرگ معرفى مى‏کنند:
«اگر جامعه اسلامى بتواند زنان را با الگوى اسلامى تربیت کند یعنى الگوى زهرایى، الگوى زینبى، زنان بزرگ، زنان با عظمتى که مى‏توانند دنیا و تاریخى را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقى خود نائل آمده است.»(27)
به باور ایشان حضرت فاطمه(س) مى‏تواند براى جهانیان سرمشقى شایسته و نمونه‏اى برجسته باشد:
«[فاطمه‏] آن زن نمونه‏اى که حیاتش با همه کوتاهى عمر او در عین جوانى، الگویى براى همه مردان و زنان غیور مؤمن و مسلمان و حتى مردم غیر مسلمانى است که با مقام آن بزرگوار آشنا باشند و ما باید از زندگى آن بزرگوار درس بگیریم.»(28)
«دختر حضرت فاطمه(علیها السلام) یعنى حضرت زینب کبرا(س) نیز الگویى دیگر است که در ابعاد جدید، نقش یک زن ممتاز را در خاندان پیامبر به بهترین وجه ایفا کرده است. شخصیت آن بزرگوار قبل از حادثه کربلا و در مدینه بسیار برجسته و معروف و ممتاز بود و به لحاظ علمى، معنوى، اخلاقى، تقوایى، پاکدامنى و طهارت براى زن مسلمان قابل تبعیت محسوب مى‏شود ...»(29)
به اعتقاد مقام معظم رهبرى زنانى که توانسته‏اند از این اسوه‏هاى پرهیزگارى و نمونه‏هاى عالى فضیلت پیروى کنند، به درجاتى برجسته و ارزشمند دست یافته‏اند:
«در هر زمانى در هر خانواده‏اى که زنى با این تربیت توانست رشد بکند، همان عظمت را پیدا کرد. مخصوص صدر اسلام نبود، حتى در دوران اختناق، حتى در دوران حاکمیت کفر هم این ممکن است. اگر خانواده‏هایى توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ مى‏شود. ما در ایران هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما یک زن جوان شجاع عالم متفکّر هنرمندى به نام خانم بنت‏الهدى - خواهر شهید [آیت‏اللَّه سیدمحمد باقر] صدر توانست تاریخى را تحت تأثیر خود قرار بدهد. توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند، البته به شهادت هم رسید. عظمت زنى مثل بنت‏الهدى [صدر] از هیچ یک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او حرکتى زنانه بود، حرکت آن زن، حرکتى مردانه [هم‏] است. امّا هر دو حرکت، حرکت تکاملى و حاکى از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات این انسان است. این گونه زن‏ها را باید تربیت کرد و پرورش داد»(30)

نقش زن در خانواده‏

خانواده در نظام تربیتى اسلام جایگاه ویژه‏اى دارد. و در راستاى این نگرش، این کانون به عنوان محلى براى تربیت، پرورش و رشد سجایاى انسانى جایگاه خود را مى‏یابد. خانواده، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانى و رکن عمده جامعه است. بدون تردید این نهاد پر حرارت تنها ملجأ و یگانه التیام‏بخش زخم‏هاى روزمره زندگى است. افراد وقتى در مسیر زندگى دچار ناکامى‏ها و ناملایمات مى‏گردند به چنین کانونى پناه مى‏برند و در فضایى آکنده از عشق و محبّت مى‏آسایند و در پرتو آرامش خانواده براى تلاش و تکاپوى چند برابر و مقاومت افزون‏تر در برابر مصایب و آلام، نیرو مى‏گیرند.
خانواده همچون بوستانى است که در آن خوى‏هاى اصیل انسانى مى‏روید و خصال ستوده و فضایل و مکارم عالى که از نیازهاى اساسى جامعه سالم است در آنجا ریشه و رشد مى‏کند.
پایه اصلى این نهاد بر عواطف متقابل استوار است. آمیزه‏اى از آرامش روحى و آسایش فیزیکى در خانواده موقعى به دست مى‏آید که در آن نوعى همگامى، همنفسى، همفکرى، همرازى، همزبانى، مشاورت، توجّه به نیازهاى یکدیگر و اعراض از بى‏تفاوتى باشد. به همین دلیل رسول اکرم(ص) فرمود:
«به خانه و خانواده خود باز گردید و میان اعضاى آن باشید، ایشان را تعلیم دهید و در حق‏شان نیکى کنید.»(31) نیز آن برگزیده رسولان تأکید کرده‏اند: «حرکت نمودن تو به سوى مسجد و بازگشت به جانب اهل خانه‏ات، در ثواب و اجر اخروى مساویند.»(32)
در خانه و خانواده، کسى که اعضاى این نهاد را با تدبیر، دلسوزى، دلبرى و ابراز عواطف به آرامش مى‏رساند و نقش محورى را دارد زن است. عاطفه‏اى که زن و مرد را توسط ازدواج به یکدیگر پیوند مى‏دهد غیر از جاذبه جنسى است. این سنت پسندیده بدان جهت صورت مى‏گیرد که مرد به تنهایى نمى‏تواند نیازهاى انسانى را تأمین کند و با تشکیل خانواده مجموعه‏اى که با هم مى‏زیند یکدیگر را تکمیل و عواطف هم را سیراب مى‏نمایند، نیز نیازهاى روحى و اخلاقى خویشتن را تأمین نموده، رشد مى‏دهند و شکوفا مى‏سازند. دو وظیفه بسیار حیاتى و اساسى در خانواده به دوش زن است؛ همسرى و مادرى، که با ایفاى این دو نقش مى‏تواند آرامش، مودت، رحمت و سلامت روانى را براى جامعه به ارمغان آورد و در ارتقاى رفتارى و اخلاقى آحاد انسانى، مشارکتى مؤثر و مفید داشته باشد. مقام معظم رهبرى توجه به امر خانواده و تشکیل نهادى سالم چون خانواده را از ضروریات جامعه اسلامى دانسته و تأکید کرده‏اند والدین باید در ازدواجِ فرزندان معیارهاى اسلامى را در نظر گیرند و بدون قیود دست و پاگیر و تشریفات و تجملات زاید، زمینه‏هاى ازدواج دختران و پسران را فراهم سازند. انتخاب همسرانى پاک‏دامن، اهل ایمان و داراى عواطف عالى، کانون خانواده را گرم و پر حرارت مى‏کند:
«خوشا به حال آن فرزندى که در دامن چنین زنان پاکى پرورش پیدا کند، خوشا به حال آن مردى که چنین زنان پاک و مقدّسى در خانه داشته باشند ... این معیارهاى طاغوتى را دور بریزید، پدر و مادرها! تقواى الهى پیشه کنید در امر ازدواج، این همه قرآن به ما مى‏گوید، اسلام به ما مى‏گوید مهریه‏ها را سنگین نکنید، دنبال جهیزیه‏هاى سنگین نباشید، دنبال نام و نشان نباشید، پسر مسلمان، دختر مسلمان هر دو داراى معرفت اسلامى، هر دو داراى دل مؤمن، اینها کفو هم‏اند. بگذارید زندگى مشترک را شروع کنند. خواهش مى‏کنم به حکم خدا برگردید و آنچه را که خداوند گفته است معتبر بدانید.»(33)
در جاى دیگر تأکید کرده‏اند:
«از نظر اسلام خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتى که اسلام مى‏خواهد، تأثیر زیادى دارد. اسلام مى‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید»(34)
به باور ایشان در کانون خانواده زن عنصر اصلى است:
«خانواده جایى است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگى پیدا کند، بچه‏ها محبت و نوازش ببینند ... شوهر در میدان خاصى شکننده‏تر است و مرهم زخم او فقط نوازش همسر است حتى نه نوازش مادر[ش‏]- باید نوازش ببیند، براى یک مرد بزرگ این همسر کارى را مى‏کند که مادر براى یک بچه کوچک آن کار را مى‏کند و زنان دقیق و ظریف به این نکته آشنا هستند. اگر این عواطف محتاج وجود یک محور اصلى در خانه - که آن خانم و کدبانوى خانه است نباشد، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود»(35)
در دیدگاه ایشان، زن حافظ خانواده است:
«زن خانواده اگر عاقل و باتدبیر و خانه‏دار باشد، خانواده را حفظ مى‏کند، امّا اگر زن از خانواده‏اى گرفته شد، مرد نمى‏تواند خانواده را حفظ کند، بنابراین خانواده را زن حفظ مى‏کند.»(36)
و بر این اساس حق بالاترى به بانوان تعلق خواهد گرفت:
«زن در مقیاس خانواده و در ارتباط با فرزندان از حق بیشترى بهره‏مند است، زیرا زحمت بیشترى را تحمل مى‏کند.»(37)
از آنجا که خانواده در پرورش اطفال نقش اساسى دارد، نباید از آن غافل بود:
«با توجه به اساسى بودن پشتیبانى‏هاى سالم کانون خانوادگى در رشد کودک باید براى استحکام بیشتر خانواده و جلوگیرى از شیوع و افزایش طلاق که به بى‏پناهى کودکان منجر مى‏شود، همه گونه هماهنگى در زمینه‏هاى اجتماعى و قضایى فراهم آید و خصوصاً دست‏اندرکاران مسائل تربیتى در مورد شیوه پرورش کودکان و اهمیت و اصالت آن از آموزش مستمر به خانواده‏ها غافل نشوند.»(38)

مادر، چشمه محبت‏

مادر واژه‏اى محبوب در تمامى جوامع و ادوار تاریخى مى‏باشد. زن در نقش مادر مجموعه‏اى از عواطف، فداکارى‏ها، مودت‏ها و علاقه‏ها را به نمایش مى‏گذارد. ویژگى‏هاى مختص زن، هر کدام‏شان به گونه‏اى است که به وى کمک مى‏کند تا مسئولیت و وظیفه اصلى خویش یعنى مادرى را به خوبى ایفا کند. جایگاه مادر در فرهنگ اسلامى چنان والاست که خداوند متعال فرزند را از بر زبان آوردن کوچک‏ترین کلمه‏اى که موجب آزار و رنجش مادر یا پدر گردد، نهى مى‏کند. رسول اکرم(ص) فرمود: «بهشت زیر پاى مادران است» حق مادرى در اسلام داراى چنان قداست و پایدارى است که بر حسب شرایط و اوضاع، دچار دگرگونى نمى‏شود.(39) از این جهت مسلمانان، مادر را در جایگاهى نیکو نگاه داشته و حرمت او را پاس داشته‏اند. مادر به لحاظ رنج‏هاى طاقت‏فرسا براى پرورش فرزندان و مهر خالصانه، در مرتبه‏اى بالاتر از پدر قرار دارد. کمرنگ شدن محبّت میان مادران و اطفال، ارتباط عاطفى آنان را رو به زوال مى‏برد و این وضع در بروز ناهنجارى‏هاى فردى و اجتماعى دخالت مهمى دارد. از آنجا که مادر نمونه مهرورزى و عواطف سرشار است، مظهر رحمت الهى مى‏باشد و رضایت و دعاى او سبب جلب رضایت پروردگار و غفران الهى خواهد بود. از دیدگاه ارزشى اسلام، مادر سهم اصلى و اساسى را در تربیت کودک ایفا مى‏کند و افراد دیگر، حتى پدر، معلم و استاد به هنگام مقایسه با نقش مادر، جنبه ثانوى دارند، از این‏رو امام خمینى(ره) فرمود: «دامن مادر، بزرگ‏ترین مدرسه‏اى است که بچه در آنجا تربیت مى‏شود.»(40)
و در جایى یادآور شده‏اند:
«شرافت مادرى از شرافت پدرى بیشتر است.»(41) و تأکید کرده‏اند: «مادر، بزرگ‏ترین مسئولیت و شریف‏ترین شغل را دارد ...»(42)
مقام معظم رهبرى مادر را محور اصلى خانواده دانسته‏اند:
«زن رُکن اساسى و عنصر اصلى خانواده است ... مادرانى که تربیت فرزند در آغوش پرمهر و عطوفت خود را به بهانه انجام کارهاى دیگر رها مى‏کنند، مرتکب اشتباه مى‏شوند. بهترین روش تربیت انسان آن است که در آغوش محبت مادر پرورش پیدا کنند.»(43)
به باور ایشان تربیت صحیح و رشد عاطفى فرزند بردوش مادر است:
«از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با دل دادن و رعایت و دقّت، آنچنان بار بیاورد که این موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى که بزرگ شد از لحاظ روحى یک انسان سالم، بدون عقده، بدون احساس ذلّت و فلاکت بار آمده باشد.»(44)
«زن بایستى به رسالت عظیم مادر بودن خویش، رسالتى که مرد در آن، با او شریک نیست و اختصاص به خود او دارد، آشنا و واقف شود.»(45)
در بیانى دیگر، اهمیت رسیدگى به فرزندان توسط مادر را گوشزد نموده‏اند:
«مسئله تغذیه با شیر مادر و اهمیت دادن به زندگى، سلامت و تربیت کودک، یک مسئله اساسى است که ما همیشه بر آن اصرار ورزیده‏ایم و معتقدیم که این بزرگ‏ترین و مقدّس‏ترین کارى است که باید در یک خانواده انجام گیرد.»(46)

زن و مشارکت اجتماعى

از یک دیدگاه، مسئولیت و نقش زن در خانواده و ارتباطش با تمام ارکان جامعه اعم از حکومت، مردم و نهادهاى مدنى، همچون پشتیبانى، همکارى و نوعى تعامل متقابل است تا حفظ کیان و منزلت خانواده و نیز ایفاى مسئولیت در این کانون محقّق شود و هدف اصلى که تربیت انسان‏هاى فاضل، عادل، مستقل و مستعد براى توسعه اجتماعى است فراهم گردد. علاوه بر این، نقش انسان‏ساز و حضور مستقیم زن در فعالیت‏هاى اجتماعى، فرهنگى و سیاسى، به عنوان نیمى از منابع انسانى جامعه امکان عظیم دیگرى است که حضور و نقش او را چند برابر مى‏کند. از آنجا که در این جایگاه نیز حیثیت و جایگاه فرهنگى و تربیتى ذاتى وى، همراه اوست باید ملاحظاتى در این خصوص صورت گیرد. بدون شک این مشارکت نباید در تعارض با نقش او در خانواده، قرار گیرد، زیرا اساس جامعه با صلاح و فساد خانواده ارتباط مستقیم دارد و این دو مسئولیت باید در کنار هم به عنوان یک ضرورت سازگار طراحى شود. از نقش دوم زن نیز نباید غافل بود. چنانچه از این حضور در عرصه‏هاى گوناگون اجتماع بهره‏بردارى مؤثر نشود حیثیت انسانى زن فراموش شده است. جایگاه و ظهور نقش زن در جامعه یک ضرورت است. متأسفانه بر خلاف دیدگاه مترقّى اسلام، در طول تاریخ ارزش زن همچون نقش عینى او، انکار شده است اما با یک بازنگرى منصفانه و طرح آن در عرصه افکار و دیدگاههاى افراد جامعه، بخصوص در خود زنان مى‏توان براى احیاى آن گام برداشت. اگر معیارهاى اسلامى بدون تبعیض و بر حسب ضرورت و رعایت واقعیت‏ها به کار رود، زنان در میدان‏هاى اجتماعى و سیاسى به حقوق واقعى خود مى‏رسند.
موازین قرآنى و روایى به عنوان اولین قدم، به شرکت زن در عرصه جامعه توصیه مى‏کند تا موجودیت و ارزش او به عنوان یک انسان به رسمیت شناخته شود. در مرحله دوم ،از آماده‏سازى اجتماعى براى پذیرش حقوق اجتماعى زنان، اسلام حقوقى را به بانوان اعطا کرده است. یکى از موارد آشکارى که اسلام زن را وارد جامعه مى‏کند، اصل امر به معروف و نهى از منکر است. حضور زنان در مراسم عبادى جمعى نیز نشانه‏اى از این مشارکت است. عمده حقوق سیاسى که اسلام در چهارده قرن قبل به زن برگردانده است، از قبیل حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، شرکت در امور سیاسى و دفاعى، بیانگر آن است که این آئین، حقوق اجتماعى زنان را به رسمیت شناخته است. بیعت در اسلام. جلوه‏اى از حق انتخاب است که زنان با انجام آن استقلال و مسئولیت اجتماعى خود را اعلام مى‏کنند. لزوم و وجوب حکم حجاب بهترین و محکم‏ترین دلیل حضور زن در اجتماع است، چون رعایت عفت و حفظ پوشش در مقابل نامحرم مطرح مى‏باشد. روشن است که اگر زن مى‏بایست در گوشه‏اى به دور از انظار، روزگار بگذراند، از حجاب سخن گفتن و تأکید و اصرار بر این اصل، آن هم به گستردگى و با حساسیت فراوان چه معنا و مفهومى دارد؟ مقام معظم رهبرى بر این باورند:
«این اندیشه که جایگاه زن در نظام‏هاى اجتماعى و در محیط زندگى آنچنان که شایسته بانوان است تبیین گردد، یکى از ضرورتى‏ترین کارهاى دوران ماست.»(47)
سپس تذکر داده‏اند:
«در اسلام بیعت زن، مالکیت و حضور زن در این عرصه‏هاى سیاسى و اجتماعى تثبیت شده است. آنها هم در قبول حکومت و در قبول نظم اجتماعى و سیاسى شرکت مى‏کنند ... این نظر اسلام است. زن بودن که یک خصوصیت طبیعى و فطرى و محور همه احساسات و تلاش‏هاى زنانه است، از دید اسلام حفظ شده، در عین حال میدان ... سیاسى بر روى او باز شده است ... با حضور زن در هیچ کجا مخالف نیستیم. با پوشش نامناسب زن مخالف هستیم.»(48)
سپس به تقدّم مسئولیت خانوادگى زن بر حضور اجتماعى وى اشاره مى‏کنند:
«وقتى راجع به مسئولیت داخلى زن صحبت مى‏کنیم منظورمان این نیست که باید مسئولیت اجتماعى از دوش زن برداشته شود، بلکه مسئولیت اجتماعى هم بر دوش اوست و آن غیر این است، ولى اینجا تقدّم وجود دارد، همچنان که در مورد مرد هم تقدّم وجود دارد ... [خانم‏ها] با وجود حفظ مسئولیت [خانوادگى ]هر مقدار که توانایى دارند براى مسئولیت اجتماعى و سیاسى صرف کنند.»(49)
در بیاناتى دیگر مى‏افزاید:
«اسلام زنان را از شرکت در فعالیت‏هاى دینى، سیاسى و علمى و فرهنگى منع نمى‏کند بلکه با رعایت حجاب و حدود اسلامى آن را تشویق نیز مى‏کند.»(50)
بر این اساس حضور زن در اجتماع را یک ضرورت تلقى کرده‏اند:
«زن بایستى در میدان تلاش و جهاد عمومى و فعالیت‏هاى مشروع همگانى ... و در زمینه‏هاى سازندگى به اشکال گوناگون و در طیف وسیع حضور داشته باشد» و این دیدگاه را براساس دستورهاى دینى مورد تأکید قرار داده‏اند:
«همه تکالیف اسلامى [این‏] است که زن و مرد را به طور یکسان از مسئولیت اجتماعى برخوردار مى‏کند. این که مى‏فرماید: «من أصْبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» مخصوص مردان نیست، زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه اسلامى و امور جهان اسلام و همه مسائلى که در دنیا مى‏گذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند.»(51)

زنان و انقلاب اسلامى

در باب پیشینه تاریخى حیات سیاسى اجتماعى بانوان، این واقعیت تلخ وجود دارد که غیر از دوره‏هاى کوتاه صدر اسلام و در عصر رسول اکرم(ص) و ائمه هدا(ع) که برخى آموزه‏هاى اسلام در مورد نقش اجتماعى زنان جارى گردید، در سایر اوراق تاریخ زندگى بشر، چهره غالب، ظلم‏هایى است که بر زنان روا داشته‏اند! آنچه نصیب زنان گشته، تلخى و مرارت و فشار سیاسىِ ناشى از تبعیض و بى‏عدالتى بوده است. پس از آن دوره کوتاه امّا درخشان صدر اسلام که ایام زنده کردن حقوق زنان در مراحل آغازین بود و جامعه اسلامى این امر مقدّس را تجربه کرد، بار دیگر جاهلیت، سایه‏هاى ناخجسته خویش را گستراند و مقاومت در برابر حقوق اجتماعى زن آغاز گردید. در ایران قبل از انقلاب اسلامى، آن دسته از زنان که مى‏خواستند تدیّن و عفاف خود را حفظ کنند، از دست یازیدن و نزدیک شدن به مسائل و امور اجتماعى دورى مى‏کردند، امّا در انقلاب اسلامى، رهبر کبیر و معمار این تحول بزرگ، طرحى نو در افکند و زمینه‏هایى را فراهم ساخت تا زنان در این نهضت عظیم، نقشى بس ارزنده و حتى مهم‏تر از مردان داشته باشند، بدین‏گونه، بار دیگر با الهام از تعالیم آسمانى اسلام و نگاه فراگیر امام خمینى(ره) زنان در عرصه‏هاى انقلابى و میدان‏هاى سیاسى و اجتماعى حضور آشکار و عمیق و تأثیرگذار، از خود به یادگار نهادند، به گونه‏اى که چنین تحوّلى، دشمنان و بوق‏هاى تبلیغاتى استکبار را به شگفتى و حیرت وا داشت.
مقام معظم رهبرى نقش بانوان را در پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن مهم و اساسى دانسته‏اند:
«آنچه که در این انقلاب در باب زن اتفاق افتاد آن چیزى است که خود زن‏ها گفتند، آن هم نه با زبان، بلکه در عمل. زنان در این انقلاب سهم بسیار مهمى را عهده‏دار شدند ... اولین تظاهراتى که در سطح کشور به صورت علنى و خصمانه علیه دستگاه طاغوت، با شعارهاى تند، اتفاق افتاد، به وسیله زنان بود. حرکت بسیار مهم و عظیمى به وسیله زن‏ها شروع شد و این حرکت وقتى هم تداوم پیدا کرد، باز زن‏ها در آن یک نقش فوق‏العاده فعالى را به عهده گرفتند. چه قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب، فقط حضور در صحنه‏ها و تظاهرات و شعار، کار زن‏ها نبود بلکه یک حرکت عظیم دیگر هم به وسیله زنان انجام گرفت و آن فداکارى‏ها و گذشت بود که [زنان‏] نسبت به همسران‏شان، فرزندان‏شان و برادران‏شان ابراز کردند که فوق‏العاده مهم بود و چیزى است که در دنیاى موجود در تاریخ گذشته بسیار کم‏نظیر است ... زن در جامعه انقلابى ما تحرّک عظیمى پیدا کرده است ... امروز در اجتماع ما زن‏ها بار سنگینى از انقلاب را بر دوش دارند»(52)
ایشان در ملاقات با گروهى از خواهران مکتب نرجس این نقش را مورد توجه قرار داده و گفته‏اند:
«نقشى که تاکنون زنان در پیشبرد انقلاب اسلامى داشته‏اند و نقشى که در تداوم آن خواهند داشت جزء تاریخى‏ترین نقش‏هایى است که زن در طول زمان داشته است. زن‏ها [در این حرکت‏] دو عمل انجام مى‏دادند: یکى اینکه، در تظاهرات شرکت مى‏کردند و دیگرى، که با اعتقاد عمیق خود به انقلاب اسلامى، ضمن بالا بردن کیفیت انقلاب، مردها را به حضور در جریان انقلاب تشویق مى‏کردند. واقعیتى که در جامعه ما صورت گرفت این بود که زنان از روى ایمان قلبى وارد میدان شدند و خداى متعال بر اثر حرکت، تلاش و مجاهدت، به آنها شناخت و نور و عمق اندیشه اسلامى اعطا کرد.»(53)
به باور ایشان اگر بخواهیم از عوامل مؤثر در پیروزى انقلاب، خصوصاً عمده‏ترین آنها سخن بگوییم نباید نقش زنان را نادیده بنگاریم:
«زنان جامعه ما یقیناً در حرکت عظیم مردم ایران که منجر به پیروزى انقلاب اسلامى و تداوم آن و حتى پایدارى مردان در جنگ [تحمیلى‏] شده است، نقش حیاتى و بسزایى دارند و اگر این نقش آنان وجود نمى‏داشت شاید انقلاب اسلامى به ثمر نمى‏رسید. امروز زبان‏ها از بیان ایثارگرى زنان جامعه ما و تأثیر آن بر روحیه جامعه ناتوان است ...»(54)
در بیاناتى دیگر ضمن اشاره به نگرش امام خمینى(ره) در باره بانوان و نقش آنان در پیروزى انقلاب خاطرنشان مى‏کنند زن ایرانى باید این روحیه را ادامه دهد:
«معلم بزرگ انقلاب حضرت امام خمینى قدس‏سره، نقش زنان را در انقلاب چه در پیدایش و چه در استمرار آن و نیز جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامى و بلوغ اسلامى و انقلابى آن بسى بزرگ مى‏داشت و حق هم همین است و این مستلزم آن است که زن ایرانى مجاهدت خود را براى رها شدن از دام‏هاى پرداخته و در راه نهاده فرهنگ تباه‏گر غرب، با اراده‏اى راسخ ادامه دهد.»(55)
یکى از حساس‏ترین و اساسى‏ترین جنبه‏هاى جنگ تحمیلى، نقش مهم بانوان در هشت سال دفاع مقدس است که از فداکارى، شجاعت، احساس مسئولیت و حضور ارزشمند آنان در عرصه‏هاى حیاتى حکایت دارد. در حقیقت زن ایرانى به رغم آن همه مظلومیت‏ها و محرومیت‏هاى تاریخى در انقلاب اسلامى هویت از دست رفته خود را باز یافت و در هنگامه دفاع مقدس سیماى نستوه و باصلابت خویش را به نمایش گذاشت. قهرمان و رزم‏آور پرورش داد، در شهادت همسر و اسارت فرزند، فداکارانه پایدارى کرد و پشت خم نکرد و به تاریخ شکیبایى آموخت. شوهر خویش را ترغیب کرد به جبهه برود و مردانه با متجاوزان به ستیز برخیزد و میراث او را که فرزند و پیامش بود، نگه داشت و آموخت و تربیت کرد و بردبارانه حماسه‏اى دیگر آفرید. در پشت جبهه‏ها امدادگر، پرستار و یار و یاور سلحشوران بود؛ آوارگى‏ها، بمباران‏ها، ویرانى‏ها و خرابى‏هاى ناشى از تهاجم و تجاوز دشمن را دلیرانه تحمل کرد. مقام معظم رهبرى نقش بانوان را در دفاع، حیاتى نیز مؤثر و مفید دانسته‏اند:
«زنان سهم بسیار مؤثرى در این حرکت داشتند و قدر این سهم عظیم را آن کسانى مى‏دانند که سیاست‏هاى گذشته را که سعى مى‏کرد زن را به صورت یک عضو منفعل جامعه در بیاورد یا او را سرگرم چیزى پست کند دیده‏اند ... من به خواهران عزیزم عرض مى‏کنم که نقش‏تان بسیار ارزنده است. داشتن پشت جبهه، تشویق مردان، راضى شدن به فداکارى شوهران و فرزندان و برادران و پدران، فراهم آوردن و تهیه کردن بسیارى از چیزهایى که در جبهه لازم است، نقش پرستارى و کمک و امدادگرى ... اینها از برکات انقلاب است.»(56)
در بیانات دیگرى یادآور شده‏اند:
«زن ایرانى راهبه نیست امّا از راهبه پاک‏تر است و طیّبه و طاهره است. سرباز نیست امّا به قدر سرباز میدان جنگ شجاعت دارد و با اینکه جهاد در میدان‏هاى رزم بر او واجب نیست امّا به قدر یک جهادگر در راه خدا تلاش مى‏کند و در تمامى صحنه‏ها حضور دارد.»(57)
انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى هم براى زنان برکاتى به همراه آورد و این نکته‏اى است که مقام معظم رهبرى بدان اشاره دارند:
«به برکت انقلاب، زن ایرانى در راه بسیار خوبى افتاده [است‏]، زن ایرانى مى‏تواند در میدان علم وارد شود و مدارج علمى را طى کند در حالى که دین و عفاف و تقوا و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد.»(58)
این نوشتار را با توصیه‏اى مهم از مقام معظم رهبرى در خصوص حل مشکلات زنان به پایان مى‏بریم:
«براى حل مسئله زن و مرد باید قوانین و مقرّرات لازم تدوین و تصویب شود. سطح خردمندى و اندیشه زنان از طریق فعالیت‏هاى گوناگون فکرى، اجتماعى، اقتصادى، ادبى و هنرى افزایش یابد و سطح فکرى جامعه نیز به طور عام رشد پیدا کند، زیرا در جامعه‏اى که همه از هوش و اندیشه و حکمت برخوردار باشند، هیچ کس مورد تعرض دیگرى قرار نخواهد گرفت»(59)

پى‏نوشتها: -
1) بطولة المرأة المسلمه، بنت‏الهدى صدر، ص 7-5.
2) تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ص 519.
3) زن در نگرش اسلام و دیگران، حضرت آیت‏اللَّه سیدعلى خامنه‏اى، مندرج در مجموعه مقالات کنگره اسلام و زن، ص 16.
4) درس‏هایى از نهج‏البلاغه، ص 22.
5) حدیث ولایت، ج‏9، ص‏58.
6) آیینه زن، ص 313.
7) جاهلیت قرن بیستم، محمّد قطب، ترجمه محمدعلى عابدى، ص 192 - 191.
8) حجاب و آزادى، ص 20 - 19.
9) آیینه زن، ص‏332.
10) حجاب و آزادى، ص‏20.
11) همان، ص 24 و 25.
12) فرهنگ و تهاجم فرهنگى (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبرى)، ص 246.
13) تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبرى، امیرحسین بانکى‏فرد و احمد قماشچى، ج 1، ص 136.
14) همان.
15) حقوق زنان در انقلاب اسلامى و فرآیند جهانى شدن، زهرا گلدانى، ص 109.
16) آیینه زن، ص 144.
17) تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص‏204.
18) خطبه‏ها و جمعه‏ها، ج 3، ص‏183 - 182.
19) آیینه زن، ص 154.
20) همان.
21) همان، ص 155.
22) چهار سال با مردم، ص 394.
23) آیینه زن، ص 96.
24) همان، ص 97.
25) نهج‏البلاغه، ترجمه و توضیح فیض‏الاسلام، ص‏956،
26) حدیث ولایت، ج‏8، ص 215.
27) زن از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص‏87.
28) حدیث ولایت، ج‏3، ص 76.
29) آیینه زن، ص 39.
30) زن از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص 89 و 93.
31) خُلق‏الکامل، ج‏2، ص 183.
32) همان، ج 3، ص 183.
33) خطبه‏ها و جمعه‏ها، ج 3، ص 8 و 125.
34) حدیث ولایت، ج‏7، ص‏221.
35) کودک و نوجوان از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص 183.
36) زن از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص‏71.
37) جایگاه زن در نظام‏هاى مختلف از دیدگاه مقام معظم رهبرى، تنظیم دفتر پژوهش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامى استان تهران، ص 177.
38) کودک و نوجوان از...، ص 50.
39) المرأة فى شریعة النبى(ص)، بنت‏الهدى صدر، ص 42.
40) صحیفه نور، ج 8، ص 241.
41) همان، ج‏6، ص 283.
42) همان، ص 261.
43) زن از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص 71.
44) همان، ص 70.
45) آیینه زن، ص 134.
46) کودک و نوجوان از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص 38.
47) آیینه زن، ص 177.
48) همان، ص 179 - 178.
49) مجموعه مصاحبه‏هاى مقام معظم رهبرى در دوران ریاست جمهورى، سال 1363 و 1364، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، ص 204.
50) آیینه زن، ص 187.
51) زن از دیدگاه مقام معظم رهبرى، ص 65.
52) چهار سال با مردم، ص 175.
53) همان، ص 71.
54) چهار ساله دوم، ص 276 و 273.
55) فرهنگ و تهاجم فرهنگى، ص 247.
56) خطبه‏ها و جمعه‏ها، ج‏3، ص 35.
57) چهار سال با مردم، ص 379.
58) حدیث ولایت ج‏3، ص 160؛ آیینه زن، ص‏145.
59) آیینه زن، ص 347، به نقل از روزنامه کیهان، 22 آبان سال 1374.