تصویر زن ایرانى در طول تاریخ سرشار از فرهیختگى است گفتگو با دکتر زهرا رهنورد
عصمت گیویان
[خانم دکتر زهرا رهنورد، یکى از فعالان شناخته شده در عرصه فرهنگ، هنر و آموزش است. وى که از سالها پیش، از دوران دانشجویى خود، در کنار مبارزه سیاسى با رژیم پهلوى فعالیتهاى علمى فرهنگى و هنرى خود را آغاز کرده، سالهاست که ریاست تنها دانشگاه دولتى ویژه دختران، یعنى دانشگاه الزهرا(س) را بر عهده دارد. آگاهى وى از مسائل اجتماعى، فرهنگى، هنرى و تاریخى زنان و حضور فعال در این عرصه، در سالهاى پس از پیروزى انقلاب از جمله موضوع مهم آموزش دختران، زمینه مناسبى براى ارزیابى وضعیت زنان ایرانى و عملکرد کلى انقلاب و نظام به ویژه نقشى که حضرت امام خمینى(ره) در این باره ایفا کردند، توسط ایشان فراهم ساخته است. این بود که گفتگو را محدود به آموزش عالى نکردیم و مسائل کلى دیگرى را نیز به بحث گذاشتیم.]
سپیده
«همگام با هجرت یوسف»(*) راهى را پیش روى مشتاقان رهرو قرار داد و «همراه با قیام موسى»(*) آن را به انقلاب اسلامى پیوند زد ... سپس «پیام حجاب زن مسلمان»(*) را پیشکش زن ایرانى کرد که دست به دست میان رهروان مىگشت ... .
بسیارى از چهرههاى فرهیخته زنان ما با فراهم شدن عرصهاى که پس از بهمن 57 در کشور پدید آمد، به تکاپو و رشد رسیده، به عنصرى تأثیرگذار آن چنان که اسلام فاطمى(س) مىخواست مبدل شدند. اما تعداد اندکى از آنها پیش از انقلاب چنین نقشى را ایفا کردند. جا دارد همین جا از بانو منیره گرجى یاد شود که چگونه اقشار مختلف و زنان و دختران تحصیلکرده را به جلسات درس و بحث خود جذب مىکرد و سپس آنها را راهى میدانهاى مبارزه مىساخت.
نام زهرا رهنورد نیز از آن روزها بر سر زبانها افتاد. این نام مستعار نشانى از رهرو بودن او در مسیر جدید و نیز دعوت او به رهروى نوین بود.
امروز برخى ممکن است رهنورد را با نام همسرش جناب آقاى میرحسین موسوى، نخستوزیر دوران پرتلاطم جنگ تحمیلى بشناسند، اما حقیقت این است که رهنورد پیش از میرحسین موسوى، «زهرا رهنورد» بود و حضورش در عرصه فرهنگى انقلاب، وابستگى به دیگرى نداشت.
با او که همچنان طى 25 سال گذشته رهرو بوده و در هیئت استاد تاریخ هنر، هنرمندى نقاش و مجسمهساز، چهرهاى فرهنگى و اینک ریاست دانشگاه الزهرا، میدان را از تلاش خاموش و کوششهاى متعهدانه خویش خالى نگذاشته، گفتگو کردهایم.
* سه کتاب به قلم زهرا رهنورد در سالهاى پیش از انقلاب اسلامى.خانم رهنورد، شما از سالهاى پیش از انقلاب در زمره آشنایان به مسائل زنان و نسبت آن با دین و فرهنگ بودهاید، بنابراین جایگاه زن ایرانى را در 25 سال اخیر و در مقایسه با گذشته چگونه تحلیل مىکنید؟
من معتقدم زنان ایرانى همیشه خوب بودهاند. این طور نیست که بگوییم پس از انقلاب بهتر شدهاند یا در نظام شاهنشاهى فلان بودند. تاریخ حضور زنان را اگر به عنوان یک معلم تاریخ هنر بخواهم مرور کنم طبق سندهاى بصرى موجود تاریخى، حضور زن ایرانى در مقایسه با زنان دیگر تمدنها، تصویر مثبتى است. البته متأسفانه میان تصاویرى که از زن داریم دو - سه تصویر بسیار برجسته است که تصویر زنان خنیاگر است، ولى از قضا اینها هم نشان مىدهد تیپ و سر و وضع پوشیده و موجهى داشتهاند. از لحاظ شخصیتشناسى پیش از اسلام طبق همان اسناد بصرى چند زن خاص داریم که زنان پادشاه هستند، یا مثل آذرمیدخت که خودش ملکه است. به طور کلى شما تصویر منفى از زن نمىبینید. اگر تمدنهاى دیگر را مرور کنید در مقایسه با زنان یونان باستان، بینالنهرین و مصر، تصویر زن ایرانى مأخوذ به حیا، مطلوبتر و سرشار از فرهیختگى است.
والایى فرهنگ ایرانى
نمىگویم زنان در تمدنهاى دیگر این طور نیستند، ولى تمدن ایرانى حاکى است زن همیشه از حیثیت والایى برخوردار بوده است. البته نه اینکه نظامها براى او این ارزش را قائل بودند، چون نظامهاى سلطهگر سعى داشتند زن و مرد را طبق معیارهاى خود بار آورند و در استثمار داشته باشند. اما در تمدن ایرانى زن ارزش خاصى براى خود قائل بوده و سعى داشته این ارزش و حیثیت را حفظ کند.
زن در دوره اسلامى
دوره اسلامى هم که طبعاً با آموزههاى اسلامى وارد تمدن ایران مىشود تأثیر مثبت و خوبى بر جایگاه زن مىگذارد. به طورى که تصویر زن را در 200 ساله اوّل تسلط اسلام بر جهان وقتى با سالیان بعد مقایسه کنید مىبینید وارد عرصهاى با تفاوتهاى اساسى و عجیب مىشود. انگار که حیثیت زن با اسلام به خوبى در فرهنگ و هنر و رگ و پى تمدن جا باز مىکند. حتى همان چند پیکره نیمه عریان سده اوّل که گاه در سر درِ حمامها یا کاخهاى رومى دیده مىشود، حذف مىشود و در حقیقت آن وقت است که زن عمیقاً به عرصه اندیشه، تفکر و فرهنگ نفوذ مىکند و دوباره تصویرى ارجمند و منزه و متعالى از او ارائه مىشود که بیشتر در نقاشى و البته کمتر در مجسمهسازى مىبینیم.
گویى تصویر زنان بزرگ صدر اسلام چون زهرا(س)، خدیجه کبرا(س) و زینب(س) شخصیتها را دگرگون کرد. پس از سده اوّل وارد حوزه فرهنگى و دینى شده و زنان برجسته شاعر، ادیب، عارف و فقیه به پیروى از آنان در صحنه تاریخ ظاهر مىشوند.
در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامى هنگامى که اندیشه ریشهدار و اصیل دین در قلبها جا گرفت - یعنى از بیرون و توسط حکومتها که نیامده بود، به درون قلبها راه یافته بود - و با فعالیتهاى فرهنگى وارد عرصههاى عمیقتر زندگى انسانها شد، از طریق شعرا، ادبا، علما، دانشمندان، متفکران و روحانیون جایگاه متعالى آن به تبیین رسید. در واقع دین در ایران کاملاً متفاوت با دیگر حوزههاى تمدن به منصه ظهور رسید.زن و انقلاب اسلامى
با توجه به این سابقه تاریخى، خوشبختانه با بروز انقلاب اسلامى زن ایرانى به رغم 50 سال حکومت پهلوى - به عنوان حکومتى که نه تنها در قلمرو اسلامزدایى بلکه در قلمرو هویتزدایى زنان تلاش مستقیم و غیر مستقیم انجام داده بود - باز از جوهره و حیثیت والاى زن به عنوان یک میراث از فضاى انقلاب اسلامى کمک گرفت. یعنى در انقلاب اسلامى زنان ذخیره و گنجینه بزرگى را در خود داشتند که امام خمینى(ره) با کلام و پیام و رفتار خود آن را برملا کرد.
زن از نگرش امام خمینى(ره)
مىخواهید بگویید حضرت امام(ره) زنان را به فطرت وجودى و پشتوانههاى تاریخى خود باز گرداند؟
بله، وقتى حضرت امام فرمودند شما زنان در این انقلاب پیشواى ما بودید و از دامن زن مرد به معراج مىرود، شانس برملا شدن آن گنجینه را براى زنان فراهم آوردند و درهاى این گنجینه را به روى ملت ایران به عنوان یک منشأ ارزشى بسیار متعالى باز کردند.
ایشان در کلام خودشان جایگاه بسیار متعالى زن را به طور مطلق بیان مىکنند. نمىگویند اگر از دامن زن مرد به معراج مىرود منظور زنى است که مثلاً در انقلاب اسلامى بوده یا زنى که در فلان دوره تاریخ بوده و یا ... اصلاً دورهبندى تاریخى نمىفرمایند. چون امام به تأسى از قرآن این ذخیره و جوهره فطرى را در زنان تشخیص داده بودند.
در قرآن آمده: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً للَّذینَ ءامَنواْ اْمّرَاَتَ فِرعَونَ ...؛ خدا براى مؤمنان زن فرعون را مثال زده.» یا حضرت مریم را براى همه مؤمنان اعم از زن و مرد شاهد مثال آورده است. امام خمینى این جوهره متعالى را به عنوان سرچشمه تعالىهاى بعدى که براى کل انسانها مىتواند منبع خیر باشد، مطرح مىکنند. با پیامهاى انسانساز ایشان و متفکران، روشنفکران و رهبران دینى عرصهاى بسیار پهناور در مقابل زن قرار مىگیرد.زن در برابر الگویى والا
در واقع زن این فرصت را مىیابد که به والاترین و متعالىترین دستاوردهایى که براى یک انسان متصور مىشود برسد. بعد از آن صحبتهاى اولیه و تصویرى که امام از سیره حضرت زهرا(س) و از آن بانوى مثالى ارائه دادند، قلمرو ماوراءالطبیعه هم مقابل زن باز مىشود. البته ما همه از حضرت زهرا(س) چیزهایى مىدانستیم ولى تصویرى که حضرت امام مطرح کردند متفاوت بود. وقتى ایشان مىگویند اى زن تو مىتوانى از عرصه طبیعت وارد عرصه متافیزیک بشوى، چرا که الگوى تو یک موجود مثالى، جبروتى و ملکوتى است که وارد عالم ماده شده، این عروج را براى زن میسر مىسازد.
پیش از آن به خاطر تصویرى که براى زنان از حضرت زهرا(س) ترسیم مىشد هیچ کس نمىتوانست از ایشان تأسى کند، ولى امام خمینى(ره) تصویرى را ارائه دادند که بشود الگو قرار داد. با توجه به تصویر والاى ارائه شده از حضرت زهرا(س) توسط ایشان، خواستند زن در همه عرصهها حضور داشته باشد. عرصه علم و دانش، صنعت، هنر و عرصه متافیزیک که البته از هم جدا نیستند.
خاطرهاى را هیچ گاه فراموش نمىکنم؛ در اولین سالى که روز زن اعلام شد به همین مناسبت مراسمى در زمین چمن دانشگاه داشتیم که من اولین سخنران آن بودم. آنجا پس از اینکه پیام امام قرائت شد توانستم تأثیر عجیب کلام ایشان را بر حاضران مشاهده کنم.
واژگان فراموش نشدنى امام، به زنان نشان داد مىتوانند از آن ساحت متعالىِ مثالى به یک عرصه فیزیکى وارد شوند و فعالیت همهجانبهاى داشته باشند؛ یعنى همان پرسپکتیو و دورنماى متعالى که در سالهاى اولیه انقلاب اسلامى به زن ارائه شده بود. در حقیقت همان وقت کلید موفقیتهاى بعدى زن در کشور ما زده شد و این حرکت توسط امام و دیگر علما و روشنفکران صورت گرفت و به طور پیاپى و با بهانههاى مختلف مطرح شد. در واقع هر واژهاى از امام خمینى(ره) مثل یک دانشگاه تعلیم و تربیت و عروجخواهى براى زنان کارکرد داشت. حاصل این قضیه که بر آن ذخیره و گنجینه تأکید داشت این بود که بسیارى از زنان ما این پیامها را به طور متناوب دریافت کردند. حالا نمىخواهم بگویم دستاورد حضور 60 درصدى دختران ما در دانشگاهها از آن پیامهاست - که البته هست - اما در عرصههاى مختلف این پیامها گرفته شد؛ در عرصههاى شهادتطلبى، ایثار و فداکارى، علم و دانش و حضور در صحنههاى مختلف که زنان به آن الگوى مثالى نزدیک و خیلىها هم در حد خود به آن رسیدند.افولها و آسیبها
به خاطر آن پیامهاى متعالى، اوج و عروجى که به آن اشاره مىکنید در حرکت زنان مشاهده شد، اما متأسفانه امروزه جامعه شاهد برخى افولها هم هست که مىبایست آسیبشناسى شود.
بله، مىبایست به آسیبشناسى سیاستهاى فرهنگى، اجتماعى و آموزشى بپردازیم. ما در کشورى زندگى مىکنیم که یک جزیره تنها و فاقد ورودى نیست. ما در عرصههاى بینالمللى حضور داریم و تعاملات و ارتباطاتى داریم. بین دنیاى ارزشى ایران و جهان، این تعاملات و تبادلات مىتواند تأثیر مثبت و منفى داشته باشد که در ذات خود منفى نیست بلکه شیوه استفاده از آن تعیینکننده است. همان طور که تعاملات سیاسى و اقتصادى بر فرهنگ تأثیر مىگذارد، اثر آن را مىتوان بر آحاد ملت اعم از زن، مرد و کودک نیز مشاهده کرد؛ این در سطح جهانى است. در کشور خودمان هم سیاستها بر ملت تأثیر مىگذارد. ما سیاستهاى خوبى داشتیم که دنباله صحبتهاى امام خمینى و تأثیرگذار هم بود. این واقعیتى است که زنان در انتخابات شوراى شهر حضور فعال و مؤثرى داشتند؛ هم به عنوان شرکتکننده، هم انتخابشونده. مثلاً در تهران دو خانم رأى آوردند که یکى از آنها خانم دکتر سلطانخواه، استاد ریاضى همین دانشگاه و بسیار مؤمن و متعهد است. اما در شهرستانها مىبینیم یک دفعه شوراها توسط زنان اشغال مىشود. در قم تعداد زیادى از شرکتکنندگان زنان هستند. اینها نشاندهنده حیات دوبارهاى در زنان است.
اما در کنار آنچه گفته شد، زنان خیابانى یا دختران فرارى را هم مىبینیم که نشاندهنده ظهور بیمارى در پیکرهاى سالم است. بدون شک این آسیبها، هم تحت تأثیر اتفاقات در سطح جهانى است و هم مربوط به مسائل داخلى ما مىشود. زمینههاى اقتصادى - اجتماعى بسیار مهم است. در واحد خانواده با مشکل روبهرو شدیم، یعنى اصول و مبانى که اسلام مىخواست و توسط شخص امام و اندیشمندان و رهبران به تأسى از ایشان مطرح بود، عملى نشد.
فرض کنید به هنرمند نقاش یک مدل بسیار عالى و در اوج کمال را ارائه بدهیم اما چون او چیرهدست و ماهر نیست نتواند تصویر خوبى ارائه دهد. آیا در این صورت باید بگوییم مدل بد بوده؟ خیر بلکه باید گفت: نقاش قابل نبوده، تمرین نکرده یا دقت لازم را نداشته که نتیجه این شده است. بنابراین سیاستگذارىها مثل این نقاش ناکارآمد بوده و اشکال داشته، نه مدل متعالى ما که اسلام است.
باید اعتراف کنیم سیاستگذاران و مجریان ما نقاشان و کپىکاران خوبى نبودند و نتوانستند منویات اسلام را به خوبى پیاده کنند. این مشکل به بىتجربگى، کوتاهى و توطئههاى درونى و بیرونى و باندبازىها که واقعاً ما را فشل و ناتوان کرد، برمىگردد.
طبق فرمایش قرآن: «لا تَنازَعُوا فَتَشَلوُا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُم ...»؛ نزاع نکنید که قدرتتان از بین مىرود و فشل مىشوید؛ یا در جایى دیگر مىفرماید: «کُلُّ حِزبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُون» هر حزبى خیال مىکند آنچه را خودش دارد همان عالى است و به کرده خود دلشاد است.اختلاف آرى، تضاد نه!
گرایشهاى تجزیهطلبانه باعث تجزیه و تضاد مىشود. البته اختلاف چیز بدى نیست بلکه تضاد بد است. اختلاف بین علما رحمت است، زیبایىآفرین است؛ ولى تضاد و درگیرى، جنگآفرین است. تنازعى که وارد عرصه سیاست و فرهنگ کشور شد، یکى از پایههایى است که در آسیبشناسى باید به آن توجه اساسى کرد.
نکته دیگر یک سرى عوامل طبیعى بود، مانند رشد بىسابقه و عجیب و غریب جمعیت که ضایعاتى داشت، همان طور که خوبىهایى هم داشت. وقتى جمعیت زیاد مىشود و درآمد به اندازه جمعیت نیست کمبودهایى به شکل اساسى رخ مىدهد که البته براى تبیین آن بحثى مفصل را مىطلبد.
اما به هر حال وقتى به کمبودها توجه نشود و به خاطر تنازع و تضادهایى در عرصه تصمیمگیرى و عدم درک صحیح دنیاى معاصر است، به مشکلات، آن چنان که باید نپردازیم، بیمارىهایى - نه فقط عارض زنان - بلکه گریبانگیر همه مىشود، مثلاً ببینید با مقوله حجاب زنان چه برخوردهایى شد!سنجش حجاب
به نکته بسیار خوبى اشاره کردید. موضوع حجاب مىتواند یکى از معیارها براى سنجش عملکردها باشد.
بله، حجاب در دنیاى اسلام جزئى از شخصیت زنان مسلمان به شمار مىآید. یعنى حجاب چیز جدایى از زن مسلمان نیست، حتى اگر نظامى بیاید و با امثال هفده دى، حجاب را به زور از سرِ زن مسلمان بردارد، مردم با آن مخالفند و رنج مىبرند. چون نه تنها طى 1400 سال زن مسلمان با حجابش عجین شده بلکه قبل از اسلام هم زن ایرانى حجاب داشته است. در ادیان مختلف همین طور بوده و هست.
تصویرى که از حضرت مریم پیش از رنسانس و سده 15 میلادى داریم، به همین شکل متداول داراى چادر و مقنعه مشکى یا پوششى شبیه این و کامل بوده است. بگذریم که پس از تحولات رنسانس و بازگشت به یونان باستان که عصر زیبایىشناسى است کم کم از حضرت مریم هم حجابزدایى مىشود! در واقع حجاب پوشش فقط براى اسلام نیست. حجاب مثل پوست تن ماست و جدا ناشدنى، ولى ببینید چه اتفاقاتى رخ داد که وضعیت حجاب ما این گونه است.
بهترین و زیباترین خاطرات کودکىام، خاطرات دینى است. اما توصیههاى غلط، خشونتهاى عجیب و غریب از سطح خانه تا مدرسه و دانشگاه از یک سو، نابسامانىهاى اقتصادى و بدگمانىها در داخل و توطئه دشمن از خارج در مجموع برخى از زنان ما را به این لباس بدبین یا غیر متعهد کرده است.دین، برخاسته از سرشت
خانم رهنورد، بسیارى از همنسلهاى ما با کتاب پیام حجاب زن مسلمان که نوشته بودید، این پوشش را با افتخار پذیرفتند. در واقع حرکت روشنگرانه در مورد حجاب ابتدا بسیار خوب بود ولى بعد ... .
این دقیقاً به نکات تربیتى برمىگردد؛ تربیتى که در خانه و در اجتماع بر دختران اعمال شد. اشاره کردم که بهترین خاطرات کودکىام، خاطرات دینى من است. اولین نماز، اولین روزه، اولین روسرى، شرکت در مراسم دینى که چقدر ذوق داشتیم ما را هم با خود ببرند.
در شبهاى سرد، احیا گرفتن که هنوز سرماى شیرین آن در جان من است، با التماس مىخواستیم که ما را هم با خود ببرند. وقتى با بزرگترها به مسجد مىرفتیم ذوق و شعف و آرزومندى سراسر وجودمان را مىگرفت. تشنگى اعمال عبادى از کجا به غیر از خانواده نشأت مىگیرد؟ ببینید چه اتفاقى افتاده که حلاوت دین به زهر بدل شده است! در حالى که دین ما دینى نیست که به زور و اجبار و از بیرون آمده باشد، بلکه از درون قلبها جوشیده است. برخلاف سایر جاها و حکومتها، دین ما با حکومتى که با زور و سرنیزه آمده فرق مىکند. دین ما و همه ادیان، درون قلبها بوده و فقط کشف شده است. در نتیجه دین در ذات ملت و مردم ما وجود دارد و چیزى نیست که مدرنیسم و پستمدرنیسم دنیاى معاصر بتواند آن را در چالش قرار دهد و قطعاً این توان را ندارد.
تمام نکات مثبت درون اسلام وجود دارد و هر روز و هر لحظه این دین فعال و زنده است. پس چیزى که مىماند، سیاستهاى غلط است که حلاوت دین را به تلخى تبدیل کرده، تا جایى که وقتى آن شربت گوارا را به دست نوجوانى مىدهید که سر بکشد، گویا جام شوکران است، نه آن شربتى که خیلى از ما بچگى و جوانى خود را با آن گذراندیم، با آن رشد کرده و رستگارى را درک کردیم.
در حقیقت هم در سیاستگذارىها کوتاهى شد و هم در اجرا، ما از راههاى مناسب وارد نشدیم. اگر در عرصه خصوصى وارد نمىشدند شاید نتیجه بهترى مىگرفتند.
یادمان باشد به قلبها نمىتوان فرمان داد. ادیان قلبها را با عشق رام مىکنند نه با خشونت.در مورد کتاب «پیام حجاب زن مسلمان» بگویید.
کتاب «پیام حجاب زن مسلمان» در آمریکا توسط اینجانب کنفرانس داده شد. نامههایى بود که بین من و خواهر عزیز و از دست رفتهام رد و بدل مىشد و به طور مخفى به ایران آمد و چاپ شد اما پس از انقلاب هرگز اجازه چاپ نیافت. چرا؟ نمىدانم.
چه باید کرد؟
در حال حاضر براى آینده چه باید کرد؟ یعنى در شرایط فعلى راهکارها کدام است؟
اگر در آسیبشناسى فرهنگى و اجرا به طور جدى وارد نقد و بررسى مىشدیم، اگر دنیاى معاصر و تنوع پیچیدگى آن، همچنین مردمشناسى کشورمان را درک مىکردیم و به تعالىهایى که بسیار ظریف در تربیت اسلامى نهفته است مىرسیدیم، قطعاً گرفتار این همه آسیب نمىشدیم.
در شرایط فعلى نخست باید بپذیریم که در کنار کسب دستآوردهاى بزرگى که در بخش اوّل صحبت اشاره کردم، آسیبهایى بر پیکره اجتماع به ویژه زنان وارد آمده، بعد به آن پارامترهاى مهمى که ذکر شد توجه کنیم.
مسائل فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى را باید موشکافانهتر بررسى کرد. باید به آن جوهره ارزشمندى که حضرت امام کشف کردند و مقام معظم رهبرى ادامه دادند و رهبران طراز اوّل مد نظر داشتند نگاهى درست بیندازیم.حضور بانوان
آیا مىتوانیم راهکار را حضور زنان در عرصه سیاستگذارى بدانیم؟ آیا مىشود گفت چون فقط مردان - که با بسیارى از زوایاى روحى و معنوى زنان ناآشنا بودند - در مقام تصمیمگیرندگى قرار داشتند، سیاستگذارىها در زمینههاى حقوقى و فرهنگى و ... مناسب نبوده و چنین پیامدهایى داشته است؟
اینکه مىگویید زنان در عرصههاى سیاستگذارى نبودند، فقدان بسیار بزرگى محسوب مىشود که باید مىبودند، ولى آسیبها عمیقتر از این حرفهاست. یعنى به نظر من اگر زنان در تصمیمگیرىها و سیاستگذارىها هم حضور داشتند مثلاً در دادگاهها نقش فعالى مىیافتند که این مراکز بهتر با آنان برخورد کنند، باز ریشههاى بنیادى آسیب وجود داشت.در واقع سیاستگذارى براى زنان و مردان باید توسط خبرگان و متخصصان هر دو جنس انجام مىگرفت، ولى آسیبهاى وارد شده عمیقتر از اینهاست. به عبارت دیگر اگر زنان حضور داشتند اما قانون رعایت و اجرا نمىشد چه اتفاقى مىافتاد؟
مسائل فرهنگى و اقتصادى بسیارى باعث آسیب شده است. مىدانید که من طرفدار حقوق یکجانبه براى زن به آن معناى مطلق و افراطى نیستم، چون زن و مرد را با هم مىبینم. زن و مرد دو بال پرواز انسانیت و بشریت هستند. تجربه به من نشان داده اگر به یکى از این دو بال توجه نکنیم، بال دیگر تحلیل مىرود، رشد نمىکند و امکان پرواز میسر نمىشود.
تعلیم و تربیت مردان
یکى از مشکلات ما در جمهورى اسلامى بىتوجهى به تعلیم و تربیت مردان بوده است. در زمینه تعلیم و تربیت به زن بسیار توجه شد (بدون اینکه ضمانت اجرایى داشته باشد و شانس عملى براى زنان به ارمغان آورد) ولى براى تعلیم و تربیت مردان کارى نشد، اما شانسهاى حقوقى و فرهنگى و قانونى زیادى براى آنان ایجاد شد. اگر نگاهى همهجانبه به زن و مرد طى 25 سال گذشته مىشد، زنان متحمل این همه ضربات نمىشدند.
مشارکت دینى زنان در جلسات خودجوش و خودساز بخصوص مجالس دینى یکى از شانسهاى تعلیم و تربیت دینى است. زنان شعارهاى ملى و رسمى را که براى رشد آنان داده شد، گرفتند و عمل کردند و ارتقا پیدا کردند، ولى براى مردها چه شد؟ آیا با روز حضرت على(ع) مرد به آن درجه رسید؟ آیا تعلیم و تربیت لازم و هدایت براى کمال مردان انجام شد؟ آیا ریشههاى مردسالارى در روح آنان به راستى طرد شد؟ اگر این دو قشر یکسان رشد و تکامل مىیافتند، شاهد شدت فروپاشى خانواده نبودیم. اگر چه فروپاشى ازدواجها در در بسیارى موارد زاییده معضلات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى کشور است.
در مورد زنان نسبتاً خوب کار شد و این مایه افتخار است، اما در قشر مردان فقط مردان بزرگ و فرهیخته راه کمال را پیش گرفتند و دیگران اغلب به تحلیل رفتند. من طرفدار حقوق زن و مرد به طور تساوى و بر اساس فطرت و نیازشان هستم. مردان هم حق دارند تعلیم ببینند. نظامهاى مردسالارى هم باید به سوى نظام خانواده و نظام ارزشى اسلام متحول شوند؛ آن هم با توجه به دنیاى معاصر و پیچیدگىهاى آن.سهمیهبندى تحصیلات عالى
برخى معتقدند رشد تحصیلى در بین دختران سبب بالا رفتن سن ازدواج شده، در سن بالا انتخاب سختتر مىشود و توقعات افزایش مىیابد و باید براى این معضل فکرى کرد. در این میان گروهى مىخواهند با سهمیهبندى به مقابله با این مشکل بروند. با توجه به مسئولیتى که در آموزش عالى کشور دارید،
نظر شما چیست؟سهمیهبندى مشکل را حل نمىکند. چنان که قبلاً سهمیهبندى بود و مشکلات حل نشد. به یاد دارم در اوج و شدت سهمیهبندى رشتههاى دانشگاهى براى زنان، در سال 1367 نماینده وزیر علوم در شوراى فرهنگى اجتماعى زنان بودم. بنابراین طرحى را در آنجا به عنوان رفع تبعیض علمى از زنان تهیه کردم و از ریاست جمهور و رئیس وقت شوراى عالى انقلاب فرهنگى که مقام معظم رهبرى بودند، وقت گرفتم.
ایشان با حمایت بسیار جدى از موضوع رفع تبعیض علمى، مقرر کردند دستور جلسه شوراى عالى انقلاب فرهنگى «بررسى تبعیض علمى زنان در ورود به دانشگاهها» باشد. در آن جلسه از طرح دفاع کردم و با حمایت قوى و توصیههاى ایشان کلیه سهمیهها حذف شد. فقط مقرر فرمودند در رشتههایى که براى زنان خطرآفرین است نظیر معدن و راکتور اتمى وارد نشوند.حضور در قانونگذارى
آیا حضور زنان در روند قانونگذارى مىتوانست کمکى به حل این قبیل مشکلات کند؟
مهمترین عوامل در ارتباط زن و مرد دو پارامتر مهم است. یکى فقدان قوانین حمایتکننده از زن و نبود نگاه به مسائل قانونى زنان در جامعه مدرن؛ دیگرى فقدان نگاه فرهنگى مناسب و تربیت اسلامى. یعنى حتى اگر قانون خوبى وضع شود، ممکن است فقط یک پشتوانه باشد.
اگر خانواده متشکل از زن و مرد از تعلیم و تربیت درست برخوردار نباشند، حمایت مالى و فرهنگى درست نداشته باشند و فرهنگ جامعه واجد احترام و ارزش لازم به آنان نباشد، قانون نمىتواند به تنهایى راهگشا باشد. اگر قانون بخواهد به زور خانوادهاى را سرپا نگه دارد، دیگر به آن کانون گرم خانواده نمىگویند.تربیت اسلامى و خودسازى
در واقع مشکلات ما همهجانبه است و فقط در بخش قانون نیست. سایر قلمروها نیز اهمیت دارد. باید به تربیت اسلامى و درست خانواده بیندیشیم و براى آن برنامهریزى کنیم. اگر جامعه و خانواده واجد شرایط لازم باشد دیگر شاهد فرار دختران و وجود زنان ولگرد نخواهید بود. همین طور مسائل اقتصادى اهمیت بسیار دارد. اگر قانون خوب داشته باشید اما از نظر اقتصادى از زن حمایت نشود ممکن است به هزار فساد کشیده شود. الان تعداد بسیار زیادى کارتنخواب داریم که شامل زن، دختر، مرد و پسر جوان یا مردان و زنان پیر هستند.
اعتقاد دارم اگر از درون قوى مىشدیم هیچ چیز بر ما کارگر نمىشد. همین جا تأکید مىکنم که در مقابل چنین معضلاتى نمىتوانیم عرصه بینالمللى را محکوم کنیم، بلکه نباید بىدفاع مىبودیم تا شمشیر آخته فرهنگى و توطئههاى سیاسى و فرهنگى دشمنان به ما لطمه وارد مىکرد.
پیامبر اکرم(ص) جوشن سنگینى به تن داشتند که حضرت جبرئیل با آموختن اسم اعظم آن را به قوىترین زرهها تبدیل کرده بود. ما هم به یک «جوشن کبیر» نیاز داریم. به یک جوشن اصیل که ما را در مقابل هجوم فرهنگى و معضلات اقتصادى حفظ کند. در عرصه بینالمللى همه چیز بد نیست. گفتگو و ارتباط و تبادل فرهنگى خوب است، اما اگر جوشن کبیر داشته باشیم، این جوشن، اقتصاد مناسب، وفور تولید، حذف قاچاق و واردات افراطى، جلوگیرى از بستن کارخانجات و بیکارى در کنار فرهنگ اسلامى در جامعه مدرن و حمایت اقتصادى و فرهنگى از خانواده و ... خواهد بود.
تعلیم و تربیت اسلامى ما را در این زمینه کمک مىکند. نکته دیگر علاوه بر سیاستگذارى خوب، فضاى آرام سیاسى است که جنگ و دعوا در آن نباشد. همه آحاد یک ملت باشند تا از آسیبپذیرى بیش از حد جلوگیرى شود.ارزیابى جایگاه زن پس از 25 سال
با توجه به نکاتى که یادآور شدید، در مجموع حرکت زنان ایرانى را طى 25 سال گذشته به سوى جایگاه حقیقى خود چگونه ارزیابى مىکنید؟
در این مورد سخن گفتن مشکل است. در قلمروهایى نزدیک شدیم و خیلى جاها دور شدیم. در واقع کل جامعه و نظام این حالت را داشت که در بعضى موارد به آرمانهاى متعالى انقلاب نزدیک شد و در برخى موارد از آن دور افتاد.
جالب است که در مقطع بروز انقلاب چگونه فکر مىکردیم، مثلاً من در روند انقلاب آنقدر ایدهآلیست بودم که خاطرم هست روزى با یکى از دوستانم که حقوق جزا مىخواند به تظاهرات مىرفتیم. به او گفتم بهتر است تو انصراف و تغییر رشته دهى چون در حکومت اسلامى خطا به حداقل خواهد رسید و شماها تقریباً بیکار خواهید شد!
چون با شناخت من از اسلام که یک مدل عالى براى زندگى بود، تصویر جامعه دگرگون مىشد. اما قبول کنیم الگوبرداران خوبى نبودیم و به سمت جایگاه شایسته و بایسته انقلاب در همه جهات حرکت نکردیم.
مسلّماً جمهورى اسلامى نمىخواست زن ولگرد یا دختر فرارى داشته باشد. همچنین نمىخواست زن بىسرپرست یا خودسرپرستى داشته باشد که به سختى و مشقت فرزندانش را بزرگ کند. اینها هیچ کدام مطلوب جمهورى اسلامى نبود. انتظار نمىرفت طلاقها به این شدت رخ دهد و یا خشونت نسبت به زنان روا شود و خانوادهها فرو پاشند! انتظار نمىرفت مردها هرزهگرى کرده یا رو به صیغه و تعدد زوجات آورند. اینها هیچ کدام پروژه جمهورى اسلامى نبود. پروژه جمهورى اسلامى براى همه انسانها سعادت، رفاه، کرامت الهى، عشق و دوستى بود! باید قبول کنیم زنان در برخى موارد از جایگاه واقعىشان دور شدند.
جایگاه واقعى زن زهرا گونه شدن بود. باید با افتخار بگوییم خیلىها به این جایگاه رسیدند یا به پیشرفت علمى قابل توجه نائل آمدند. در پروژه انقلاب اسلامى، استقلال شخصیت زن بود که خیلىها به آن رسیدند. شاید برخى از مشکلات زنان نیز به این خاطر بود که یکبال پرواز به استقلال و به قدرت رسید و به سوى افقها رفت اما بال دیگر نه. در پروژه انقلاب بنا بود زن و مرد به سوى الگوى زندگى على(ع) و زهرا(س) بروند اما در این مسیر مشکلات زیادى بود که انشاءاللَّه برطرف خواهد شد، اگر بخواهیم.راهکارهاى مؤثر
در این مسیر چه راهکارهایى را کاربردى و کارآمد مىدانید؟
راههاى متفاوت و کارهاى متعددى به لحاظ سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و حقوقى وجود دارد، اما فکر مىکنم راهکارهایى تئوریک و نظرى و راهکارهایى پراگماتیک و عملى است.
نیاز به فضاى آرام براى طرح راهکارهاى نظرى
در راهکارهاى نظرى لازم است با تأسى از بنیانگذار جمهورى اسلامى، در حقیقت چالش فکرى اساسى را که جهان اسلام با آن روبهروست در نظر بگیریم. با تشکیل حکومت اسلامى، چالش را ایجاد کردیم و به چالشهاى دیگرى در زمینههاى مختلف نیاز داریم. در زمینه مسائل زنان به کار جدى نیاز داریم. هم بررسى مجدد حقوق مدنى زنان، حقوق قضایى و جزایى، هم حقوق خانواده، دیه زن و دنیاى معاصر و تعلیم و تربیت زنان و مردان.
با مسائل جدى که تا حالا هم معطل مانده روبهرو هستیم، زیرا در این مدت فکر کردن و بحث کردن در بعضى زمینهها با نگرانى از سانسور یا تکفیر شدن، همراه مىشد یا از سوى دیگر اتهام ارتجاعى و قشرى بودن در کمین بود.
باید جامعه از ترس زدوده شود و روشنفکران و علما با آزادى و اعتماد به یکدیگر، چالشهاى حقوق مدنى، جزایى و قضایى زنان را مطرح کنند. نباید در طرح مباحث یا با انگ محافظهکار بودن مواجه شوند یا تکفیر.
مثلاً من معتقدم زن نباید از لحاظ زمان و طول ساعت کار مثل مرد کار کند. باید توجه اساسى به نقش مادرى او و توان جسمىاش صورت گیرد، اما این اعتقاد ممکن است قشرى تعبیر شود یا اگر بگوییم باید دیه زن و مرد مساوى بشود، بگویند کافر است!
به هر حال کار کردن زن فشار مضاعفى بر او، خانواده و کودک است اما مىدانیم اگر برنامهریزى بشود چه نتایج خوبى در بر خواهد داشت. زن باید حضور اجتماعى داشته باشد اما نه به این شکل که خودش و خانوادهاش آسیب ببیند.
حال اگر مطرح کنیم زن و مرد به لحاظ فیزیکى و اجتماعى مساوى و مشابه هستند، ببینید چه تهمتهایى زده مىشود! اگر بگوییم متفاوتند، که این هم یک تئورى است. ممکن است گفته شود با این دیدگاه، زنان از بسیارى از حقوق خود محروم مىشوند. حال آنکه قصد طرح تفاوت براى ایجاد شرایط خوب و متعالى و آرامش و سعادت با حفظ کلیه حقوق قضایى و جزایى و مدنى براى زن است. باید بدبینى از بین برود و کسانى که مسئول هستند، اینها را طرح کنند، یعنى اگر کسى آمد و گفت زن باید بتواند در بالاترین جایگاه مدیریت سیاسى مطرح شود و «رجال سیاسى» به معناى انسان سیاسى است و معنى «مرد» نمىدهد، متهم نشود که معنى رجل را نفهمیدهاى و کافرى و مرتدى و ... .
باید فضا آرام، امن و هدایت شده باشد تا چالشهاى تئوریک مطرح شود و بتوانیم از رهگذر آن به راهکارهاى عملى دست یابیم. راهکارهاى عملى هم نیاز به کار مفصل در قلمرو حقوقى، قضایى، اقتصادى و حمایت لازم از خانواده و زن و آحاد ملت دارد. مثلاً با مقوله تجاوز به دختران توسط محارم یا با مسئله فرار دختران روبهرو هستیم که اینها در حمایت از خانواده و رعایت حقوق زن و مرد میسر خواهد شد.
در هر حال امیدوارم سه اقدام به طور موازى انجام گیرد، اوّل: چالشهاى تئوریک در باره حقوق زن و خانواده در سطح حوزه و دانشگاه و دنیاى روشنفکرى حل شود؛ دوم: اقدامات قانونگذارى در حمایت از حقوق زن و خانواده صورت گیرد؛ سوم: اقدامات فرهنگى در مسیر ارتقا و اعتلاى زن و مرد و خانواده باشد.از شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم موفق و مؤید باشید.