نویسنده

 

تجارب گذشته و چشم اندازهاى آینده‏ در گفتگو با دکتر معصومه ابتکار
گذر از چالش‏ها

فریبا ابتهاج‏

[حفظ محیط زیست هر چند موضوعى زنانه نیست اما به اعتقاد خانم دکتر معصومه ابتکار که در سمت معاونت رئیس جمهورى، ریاست سازمان حفظ محیط زیست و منابع طبیعى را بر عهده دارد با روح زنانگى و حسّ مادرى بسیار نزدیک است، هم در ابعاد کلى، این موضوع بسیار سازگار با روحیات، نگاه و احساس مسؤولیت زنانه است و هم در موارد جزیى و اجرایى آن زنان نقش بسیار مهمى دارند، اما این فقط بخش کوتاهى از گفتگو است. خانم ابتکار که از دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسى آمریکاست، دیرزمانى است که درباره مسائل زنان فعالیت مى‏کند. تعلق خاطر و اهتمام زیادى که به شخصیت و دیدگاه‏هاى حضرت امام خمینى دارد در این گفتگو نیز مشهود است. تحولات نظرى و نقش امام در آن، رشد و پیشرفت‏هاى زنان، گرایش‏هاى فکرى موجود درباره زنان، حضور زنان در مدیریت‏ها، آسیب‏شناسى طرح مطالبات زنان، و موضوع تشکل‏هاى غیر دولتى مسائل اصلى این گفتگو را تشکیل مى‏دهد.]

اشاره:

خانم دکتر معصومه ابتکار را اگر چه بسیارى یک چهره سیاسى مى‏دانند، اما واقعیت این است که وى از نیمه اوّل دهه شصت با حضور در سومین اجلاس جهانى زن در نایروبى وارد حوزه مسائل زنان شد. تا کنون نیز که عضویت هیئت مؤسس و امناى شبکه سازمان‏هاى غیر دولتى زنان را داراست، دستى بر آتش دارد.
همراهى با خانم منیره گرجى - استادى که سابقه مطالعات و تلاش‏هاى وى براى تبیین جایگاه زن در اسلام و قرآن به سال‏هاى پیش از انقلاب اسلامى باز مى‏گردد - در سفر نایروبى، به تأسیس مرکز مطالعات و تحقیقات زنان منجر شد و این همراهى تداوم یافت. مدیرمسئولى «مجله فرزانه» متعلق به این مرکز نیز هنوز بر عهده معصومه ابتکار است.
حضور در جریان علمى و آکادمیک مرکز مطالعات و تحقیقات زنان سبب شد که وى از طراحان و دست‏اندرکاران رشته مطالعات زنان در دانشگاههاى کشور باشد. تلاش او در جریان برگزارى چهارمین کنفرانس جهانى زن در سال 1374 در پکن و نقشى که در حذف مواد غیر اخلاقى در سند جهانى این اجلاس داشت براى ناظران حوزه زنان خاطره‏اى فراموش‏ناشدنى است. چنان که گفتگوى چند ساعته وى با کاپیتورن، مأمور تهیه گزارش حقوق بشر ایران، یکى از عوامل مهمى بود که موجب شد موضوع حقوق بشر زنان با واقع‏بینى همراه شود و براى اولین بار گزارش مثبتى در این زمینه ارائه گردد.
اینک بیش از هفت سال است که خانم ابتکار بیرون از حوزه ویژه زنان در سمت معاون رئیس‏جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست فعالیت مى‏کند، اما در واقع اولین زنى است که جمهورى اسلامى شاهد حضورش در چنین سطحى از انجام وظیفه است و این خود ذخیره‏اى در گنجینه دستاوردهاى زنان طى 25 سال گذشته به شمار مى‏آید. به این معنى که موفقیت خانم ابتکار در این عرصه بى‏گمان مُهر تأییدى بر ادعاى کسانى است که طى سال‏هاى پس از انقلاب بر لزوم بهره‏مندى جامعه از افراد شایسته - چه زن و چه مرد - تأکید داشته‏اند، نیز حذف زنان از جایگاههاى مدیریتى و اجرایى را جفایى به نظام نوپاى اسلامى و آرمان‏هاى آن مى‏دانند.
گفتگوى ویژه‏نامه را با دکتر ابتکار که هنوز به رغم سنگینى مسئولیت فعلى‏اش، با علاقه و شور خاصى از زنان مى‏گوید، مى‏خوانید:

جایگاه زنان پس از 25 سال‏

ابتدا اجازه دهید یک نگاه کلى به 25 سال گذشته داشته باشیم. موقعیت زنان را در این روند چگونه ارزیابى مى‏کنید؟

بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم. با سؤال دشوارى آغاز کردید. براى اینکه باید جمع‏بندى دقیق و مفید و در عین حال مختصرى ارائه شود تا ببینیم در این 25 سال دوران پس از انقلاب چه تحولاتى در عرصه مسائل زنان رخ داده است.

دگرگونى‏هاى نظرى‏

بى‏تردید بخشى از این تحولات، نظرى بود و از دیدگاههاى حضرت امام منشأ گرفت؛ یعنى در واقع از زمینه‏هایى که حضرت امام فراهم کردند و نیز فراهم دیدند. چون امام هم زمینه‏هایى را در نهضت براى زنان فراهم کردند و هم فراهم دیدند و بر اساس آن، عرصه‏هاى جدیدى را باز کردند. این تحولات نظرى و در رأس آنها دیدگاههاى حضرت امام - نه فقط به عنوان یک رهبر سیاسى بلکه به عنوان یک مرجع و کسى که فقه را با توجه به مسائل نوین و بخصوص با جسارت زیاد و در عین حال درایت یا به تعبیر خودشان اسلام ناب محمدى مى‏دیدند - سبب شد اتفاق بزرگى رخ دهد.
جایگاه و تفکر امام در این رخداد بزرگ بسیار مهم بود. یعنى ایشان هیچ گاه تأکید بر این نداشتند که مثلاً اقتضاى روشنفکرى این است که این گونه اسلام را تفسیر کنیم بلکه ایشان معتقد بودند که اصلاً اسلام این است.
این دیدگاه در حالى بود که در سال 1342 در بحث حضور زنان در انتخابات مواضع دیگرى داشتند. چرا؟ به خاطر اینکه در آن زمان احساس مى‏کردند از زنان مى‏خواهد سوء استفاده و بهره‏بردارى شود و در جایى که اساساً حقوق افراد و آزادى‏ها در معرض تهدید جدى است، بحث ورود زنان جنبه انحرافى دارد.
اما در برهه انقلاب مى‏بینیم ایشان کاملاً همگام و هماهنگ با انتظارات خانم‏ها و توانمندى‏هاى آنان همه عرصه‏ها و زمینه‏ها را فراهم مى‏کردند. از بحث طلاق در اوایل استقرار نظام گرفته که فرمودند: اگر جرئت بود بیشتر مى‏گفتم، تا نقش زنان در صنعت و اقتصاد، بِدان اشاره و تأکید کردند.
این براى من خیلى جالب بود که ایشان با توجه به روند صنعتى و اقتصادى کشور، عرصه‏هاى نوین را باز مى‏کردند و این بر اساس زمینه‏هایى بود که مى‏دیدند فراهم است و خانم‏ها به حضور در آن زمینه علاقه دارند؛ پس امام از ظرفیت‏ها استفاده مى‏کردند.
در اینجا لازم مى‏دانم تأکید کنم هیچ قشرى به اندازه زنان از امام قدرشناسى نکردند. امروز، چه در عرصه‏هاى داخلى و چه بین‏المللى وقتى صحبت از پیشرفت‏هاى ایران مى‏شود، هیچ کس نمى‏تواند تردید یا انکار کند که یکى از پیشرفت‏هاى چشمگیر جمهورى اسلامى ایران بهبود وضعیت زنان بوده و این نشانگر قدرشناسى زنان از شرایطى بود که امام براى آنها فراهم کردند.
در واقع به نظر مى‏رسد این قدرشناسى دوطرفه بود. از سوى زنان نسبت به امام و امام نسبت به جامعه زنان.
بله، امام وقتى حرکت انقلابى، آگاهى سیاسى و توانایى‏هاى اجتماعى زنان را در برهه انقلاب دیدند براى حضور آنان تلاش کردند و بانوان نیز آنچه را که امام به آنها عرضه کردند با تمام وجود گرفتند، درونى کردند و با علم به توانمندى‏ها، ظرفیت و خودباورى جلو رفتند و امروز به دستاوردهاى بزرگى رسیده‏اند.
صرف نظر از برخى مباحث حقوقى، جامعه ما شاهد پیشرفت‏هاى چشمگیرى در آموزش، بهداشت و مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان بوده است. یعنى اگر چه شاهد وضع قوانین و مقررات خوبى نیز در حوزه مسائل بانوان بوده‏ایم، ولى همگام با پیشرفت‏هاى آموزشى و بهداشتى نبوده، در مسائل حقوقى و یا عدالت جنسیتى بخصوص در مناطقى که آداب و رسوم قومى و قبیله‏اى حکم مى‏راند، هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادى داریم. در بحث نقش زنان در شاخص‏هاى اقتصادى و به رسمیت شناختن این نقش توسط دولت‏ها نیز راه زیادى در پیش است.
به عبارت دیگر براى برقرارى عدالت جنسیتى کار زیادى باید انجام شود، ولى در عین حال پیشرفت‏ها و تحولات واقعاً چشمگیر بوده و همین نویدبخش آینده‏اى بسیار روشن براى زنان است.
البته برخى معتقدند آنچه که اتفاق افتاده، ناشى از تلاش زنان بوده و سایر عوامل، نقش بازدارندگى داشته‏اند. این دیدگاه را چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
بله، دیدگاهها متفاوت است و عده‏اى مى‏گویند پیشرفت‏هاى حاصله فقط با پافشارى و پشتکار زنان رخ داده است، ولى من معتقدم علاوه بر تلاش زنان، جسارت، شجاعت و غیرت دینى امام راهگشا بوده است، و گرنه ممکن بود در آن برهه، دیدگاههاى دیگرى که کاملاً بسته عمل مى‏کردند و محدودیت‏هایى را به صورت نظرى و تفاسیرى از احکام شرعى و فقهى را مطرح مى‏نمودند، بتوانند حداقل از نظر ذهنى و معنوى در خانم‏ها بازدارندگى ایجاد کنند. یعنى اگر خانم‏ها در تضادى که یک سوى آن کرامت انسانى، عزت نفس و علایق سیاسى و اجتماعى‏شان بود، و طرف دیگر حکم شرع و روابط زناشویى و خانوادگى‏شان، قرار مى‏گرفتند، عامل بازدارندگى بسیار بزرگى پدید مى‏آمد، اما دیدگاه امام مانع این اتفاق شد.
به عنوان مثال آنچه ایشان در مورد طلاق گفتند یا شرایطى که در عقدنامه‏ها مندرج شد، با توجه به این دیدگاه بود. براى اقشار متعددى از زنان و دختران که از این حقوق آگاه نبودند، اینها گام‏هاى مهمى بود. البته این تعامل و حرکت در برخى برهه‏ها کُند مى‏شد و در بعضى برهه‏ها شدت مى‏یافت. اما اینکه بعضى مى‏گویند همه پیشرفت‏ها ناشى از تلاش زنان و برخى هم مى‏گویند فقط به خاطر فراهم شدن شرایط از سوى نظام است، به نظر من همخوان با حقیقت نیست و فکر مى‏کنم این دو طیف هر یک واقعیاتى را نادیده مى‏گیرند.
در واقع این عوامل در کنار هم پدید آمد؛ یعنى هم نظام شرایط مساعدى را فراهم کرد که البته با فراز و نشیب‏هاى زیادى همراه بود و هم زنان توانایى‏هاى خود را به کار گرفتند. اینکه مى‏گویم این مسیر با فراز و نشیب‏هایى همراه بود به خاطر این است که واقعاً نگاه به مسائل زنان متفاوت بود و در بعضى از مسائل متأسفانه تنگ‏نظرى‏ها حرکت را در مقاطعى بسیار کُند مى‏کرد.

بالندگى در فراگیرى دانش‏

مثلاً در عرصه آموزش هیچ گاه این روند کُند نشد به دلیل اینکه عرصه‏ها باز بود و خانم‏ها بسیار خوب استفاده کردند. یعنى محدودیت‏ها در بحث آموزش، نه اینکه نباشد ولى کم بود. اما در مواردى مثل عدالت جنسیتى و یا تنظیم خانواده و بهداشت بارورى دیدیم که تنگ‏نظرى‏ها صدمات زیادى زد، یا در بحث جوانان اعم از دختر و پسر با ایجاد یک سرى مرزها، راه گفتگوى صریح را با نسل جوان بستیم. این موانع حتى گاه با عنوان حفظ ارزش‏ها ایجاد شد، در حالى که این گونه نبود. یعنى فکر کردیم مى‏توان با انسداد و ایجاد محدودیت، عزت و پاکدامنى دختران و پسران را حفظ کرد. اگر چه هدف و نیت خوب بود، اما روش‏ها در خیلى موارد سبب سرخوردگى شد و به کارگیرى محدودیت‏ها بر جوانان، واکنش‏هایى را موجب شد که آثار آن را امروز مى‏بینیم.
در مورد زنان توانمندى‏ها سبب گسترش فعالیت‏هاى آموزشى و سپس اجتماعى شد و زنان قدم به قدم گام‏هاى جدیدى برداشتند که به عرصه‏هاى اجرایى کشیده شد. تشکیل کمیسیون‏ها و شوراها، دفتر امور زنان، مشارکت رئیس‏جمهور در امور زنان و بعد مشاوران استانداران، مشاوران وزرا و کم کم به سطوح عالى‏تر تصمیم‏گیرى و شرایط تأثیرگذارترى راه یافتند. همین مسیر نشان‏دهنده تعامل زنان و نظام براى پیشرفت است.

گرایش‏هاى فکرى‏

در حال حاضر طیف‏هاى مختلفى در جامعه زنان وجود دارد که هر یک داراى استدلالات و تفکرات متفاوتى نسبت به دیگرى در بحث چالش‏ها و راهکارهاى بهبود وضعیت زنان هستند. چه تقسیم‏بندى براى این طیف‏ها یا دیدگاهها قایل هستید؟

منظور خانم‏هایى هستند که نقش‏هاى اجتماعى تأثیرگذار و فعالیت‏هاى مؤثر دارند؟

بله، تقریباً.

یعنى طیف‏هاى فکرى عمده جامعه زنان چیست؟

بله.
من فکر مى‏کنم طیف‏هاى فکرى یا نهضت‏هاى اجتماعى، پیرو تحولاتى که در جامعه صورت مى‏گیرد ظهور و بروز مى‏یابند. دوره‏هایى که پس از انقلاب پشت سر گذاشتیم، ویژگى‏هایى داشت. در مقاطعى مسائل انقلاب، بحث هویت ملى، مقاومت براى استقلال کشور و دفاع مقدس به حدى پررنگ بود و اهمیت داشت که بسیارى از مسائل سیاسى و اجتماعى مانند بحث زنان را در سایه قرار مى‏داد و از اولویت خارج مى‏کرد. یعنى در برخى از برهه‏ها زنان ترجیح مى‏دادند مسائل خود را به خاطر وجود برخى اولویت‏ها مطرح نکنند. البته در برخى برهه‏ها هم به خاطر غلبه دیدگاههاى تند، براى پرهیز از ضربه خوردن به حرکت منطقى زنان، سکوت مى‏کردند.
اما پس از آغاز دوران سازندگى و با توجه به ایجاد زیرساخت‏هاى آموزشى و نهادهاى اجتماعى و فکرى در جامعه زنان، روندى آغاز شد که با رسیدن به دوره اصلاحات و شفاف شدن هر چه بیشتر تفکرات و دیدگاهها، امروز مى‏توان به چند طیف به طور مشخص اشاره کرد.
بى‏تردید براى ما مهم‏ترین طیف‏ها، گرایش‏هاى درون حاکمیت هستند. یعنى نگرش‏هایى که معتقد به قانون اساسى و اصول و چارچوب نظام اسلامى هستند. مى‏توان این تقسیم‏بندى را از طیف بسیار محافظه‏کار و به اصطلاح سنت‏گرا در مسائل زنان آغاز کرد. این طیف به نگاههاى نوین معتقد نیست و به موازات طیف سیاسى محافظه‏کار و سنت‏گرا، دیدگاهشان نسبت به تحلیل‏ها و نگرش‏هاى جدید یا با توجه به مقتضیات دوران جدید مسدود است. به تصور این طیف هر گونه برداشتى از تجربه جهانى با اصول، مبانى، احکام و آموزه‏هاى دینى مغایرت دارد.
این نگاه بیشتر سعى در توجیه و منع داشته و ترجیح مى‏دهد به مسائل روبنایى مانند حجاب پرداخته و کمتر به عمق مشکلات و لایه‏هاى زیرین مسائل زنان توجه کنند. بى‏شک مشکلاتى چون بدحجابى ناشى از همان لایه‏هاى زیرین است. طرح‏هایى مانند تفکیک زنان و مردان در امور درمانى و بیمارستانى از چنین دیدگاهى ناشى مى‏شود؛ اما در حالى که زنان روستایى ما ممکن است در خیلى از نقاط کشور به خاطر فقدان پزشک در جریان یک زایمان ساده جان خود را از دست بدهند، آیا مى‏توان صحبت از تفکیک زن و مرد کرد؟
این طیف براى حفظ ارزش‏ها و جلوگیرى از انحرافات فکرى و اخلاقى همان طور که اشاره شد به ساز و کارهاى روبنایى پناه مى‏برد، با فضاى آزاد و باز اجتماعى و سیاسى موافق نیست و تعامل با جهان را نیز با محافظه‏کارى بسیار مى‏پذیرد، زیرا معتقد است این تعامل مى‏تواند به ضرر فرهنگ دینى و به نفع غلبه فرهنگ غربى باشد. این طیف صاحب کلیشه معروف «تقابل کامل و بى‏چون و چراى زن غربى با زن سنتى» است.
البته در داخل همین طیف سنتى هم صف‏بندى‏هاى فکرى جدیدى به وجود آمده و اینک افرادى هستند که نگاههاى روشن‏ترى نسبت به مسائل دارند، که لازمه پویایى است. یعنى اینکه نسبت به مسائل مستحدثه و نوین راه را نبندند.

نگرش میانه‏رو

طیف دیگرى که امروزه به وجود آمده زنان تحصیل‏کرده‏اى هستند که با پاى‏بندى‏هاى جدى به مسائل شرعى، در عین حال از دیدگاههاى بسته فاصله گرفته و طیف میانه‏اى را تشکیل داده‏اند. اینها علاقه‏مندند که آموزه‏هاى دینى، روشن و شفاف بشود و موارد تبعیض‏آمیز و غیر عادلانه‏اى که به دین نسبت داده مى‏شود و با روح قرآن و نگاه عدالت‏طلبانه اسلام و تعالیم پیامبر اکرم(ص) در ارتباط با کرامت و عزت انسان مغایرت دارد، مشخص شود.
این طیف با وجهه شرعى بسیار قوى، تمایلى به قالب‏شکنى ندارد، ولى در عین حال از نظر علمى، نظرى و اجتماعى از دیدگاههاى طیف قبلى فاصله گرفته است.
این طیف که بیشتر در آموزش و پرورش دیده مى‏شوند، حضور زنان در عرصه‏هاى اجتماعى را باور دارند و علاقه‏مندند این نقش‏ها رشد و توسعه بیشترى یابد.
در منتهاالیه این طیف و در درون حاکمیت، طیف دیگرى از بانوان هستند که با توجه به تجربه اجتماعى و کار اجرایى در عرصه‏هاى داخلى و بین‏المللى، از دیدگاههاى سنتى فاصله بیشترى گرفته و معتقدند که امروز در قالب قانون اساسى و در درون نظام باید یکسرى ساختارهاى مصنوعى و سقف‏هاى شیشه‏اى را شکست تا زنان بتوانند به حقوق و جایگاه انسانى خود برسند. یعنى بتوانند چه در نقش‏هاى فردى و خانوادگى (و به عنوان مادران جامعه) و چه به عنوان نقش‏آفرینان اجتماعى، اقتصادى و سیاسى حضورى درخور توانایى و استعدادهاى زن ایرانى داشته باشند.
بخشى از این طیف که به لحاظ واکنشى، فاصله زیادى از دیدگاههاى سنتى گرفته‏اند به این جمع‏بندى رسیده‏اند که براى برخوردارى از پویایى و روزآمدى آموزه‏هاى دینى باید بسیارى از ساختارها را بشکنیم و پشت سر بگذاریم، در غیر این صورت نسل جوان همه ساختارها را در هم خواهد شکست و ممکن است از چارچوب‏هاى داخل نظام خارج شود و در جاى دیگرى به دنبال آرمان‏هاى خود بگردد.
اما کلیت این طیف اعتقاد دارد که مى‏توان این آرمان‏ها را داخل نظام با انجام یکسرى اصلاحات ساختارى، اجرایى، قضایى و حقوقى به دست آورد و این اقدام مغایرتى با دیدگاههاى حضرت امام و مقام رهبرى ندارد.
فکر مى‏کنم طیف‏هاى عمده داخل مجموعه نظام اینها باشد. طیف‏هاى دیگرى هم وجود دارند که البته نمى‏توان خیلى راحت آنها را در تقسیم‏بندى‏هاى خودى یا غیر خودى بیان کرد؛ یعنى کسانى که مسائل زنان را چندان در داخل چارچوب‏هاى سیاسى و حکومتى نمى‏بینند و ممکن است نگاه سکولار داشته باشند و معتقدند که مثلاً باید مسائل زنان را جداى از مباحث دینى یا سیاسى و به عنوان یک بحث اجتماعى دید!
این تفکر طى سال‏هاى اخیر در عرصه کتاب یا سینما ظاهر شده است. البته نمى‏شود گفت که همه اینها خارج از چارچوب نظام هستند، ولى از مباحث دینى فاصله گرفته و ترجیح مى‏دهند به بحث اجتماعى بپردازند و وضعیت موجود زنان را با شاخص‏هاى اجتماعى رایج در دنیا محک بزنند و مقایسه یا تعریف کنند.
اینها به بسیارى از رویه‏ها انتقادات جدى وارد مى‏کنند، ولى همان طور که گفتم سعى دارند از جنبه‏هاى اجتماعى به موضوع زنان بپردازند. شاید چون احساس مى‏کنند ممکن است دچار محدودیت بشوند.

نگرش آکادمیک‏

اگر در این تقسیم‏بندى خیلى سخت نگیریم و طبقه‏بندى سیاسى نکنیم طیفى با تفکر آکادمیک نیز در ارتباط با مسائل زنان طى این سال‏ها شکل گرفته که در همه تقسیم‏بندى‏هاى قبلى حضور دارند، از طیف سنتى که امروز داراى مرکز مطالعات زنان است تا طیف اخیر.
اینها بیشتر مى‏خواهند از بُعد آکادمیک مسائل زنان را ببینند و رویکردشان جهانى است. این گرایش بیشتر در دانشگاهها شکل گرفته است. در حال حاضر با وجود رشته مطالعات زنان و مراکز پژوهشى مربوطه شاهد تحولات علمى و آکادمیک خوبى در محافل دانشگاهى و حوزوى در ارتباط با مسائل زنان هستیم و این موضوع به خودى خود بسیار خوب است، چه در بُعد سنتى باشد، چه در بُعد اصلاح‏طلب. حتى در دیدگاهى که فارغ از حوزه دین به مسائل زنان نگاه مى‏کند چون حرکت آکادمیک پویایى و زنده بودن یک جامعه را مى‏رساند، حکومت مى‏بایست از آن استقبال کند. این حرکت‏ها مى‏تواند زمینه‏ساز تحولات اجتماعى مثبت و حرکت رو به رشد در جامعه زنان باشد.
به هر حال طیف‏بندى‏هاى موجود را مى‏شود از مناظر و دیدگاههاى دیگر هم مطرح کرد، ولى فکر مى‏کنم وجه چیره و غالب غالب آن همین موارد است.
خانم دکتر، اشاراتى به دیدگاههاى حضرت امام داشتید. در واقع تشریح و تبیین نگاه ایشان به مسائل زنان به عنوان بنیانگذار نظامى که طى 25 سال گذشته قصد ارائه چهره نوینى از زن را به جهان داشته، بسیار اهمیت دارد. البته بى‏تردید دیدگاه امام نسبت به زنان، برخاسته از برداشت ایشان از اسلام است. در هر حال به نظر مى‏رسد در این گفتگو جاى بیشترى براى پرداختن به نظریات حضرت امام باشد.
از اقدامات بزرگ حضرت امام(ره) در برهه انقلاب اسلامى، طرح اسلام به عنوان آخرین دین الهى و تنها پیام‏آور صلح واقعى در جهان بود که مى‏توانست پاسخگوى نیازهاى دینى باشد و در تمامى عرصه‏ها، کلام وحى را همخوان با نیازهاى گوناگون ارائه دهد. حضرت امام، مصادیق عینى و بارز مفاهیم دینى در دنیاى امروز را با همه چالش‏هایى که در این همخوانى وجود دارد، براى جامعه جهانى تبیین کردند؛ به طورى که این مهم، ویژگى بارز انقلاب امام محسوب مى‏شود. از جمله این انطباق و همگامى با نیازها و اقتضائات زمان، نگرش امام نسبت به مشارکت مردم به ویژه حضور اجتماعى زنان بود. شناخت اندیشه ژرف و شخصیت والاى حضرت امام نیازمند تلاش بسیار و ورود به حوزه‏هاى مختلف سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و عرفانى است؛ اما در این میان محور توجه به شرایط و اقتضائات زمان و مکان از مهم‏ترین شاخص‏هاى شناخت اندیشه و دیدگاههاى ایشان است.
به عبارت دیگر توجه به زمان و مکان، شالوده اصلى حرکت امام را در برخورد با پدیده‏ها و مسائل گوناگون تشکیل مى‏داد. با نظرى به سیر نگرش و عملکرد ایشان از سالیان مبارزه تا سال‏هاى پس از انقلاب و حاکمیت نظام اسلامى، مى‏توان ملاحظه کرد در این روند تحولات فراوانى رخ داد که ریشه در واقعیات سیاسى و اجتماعى روزگار داشت. به عنوان مثال، سیاست امام مبنى بر عدم حضور روحانیت در صحنه‏هاى اجرایى (که در ماههاى نخست پیروزى مورد نظر ایشان بود و با استقرارشان در قم بر آن تأکید کردند) با اتفاقاتى که در دولت موقت و در دوران ریاست جمهورى بنى‏صدر رخ داد، تغییر یافت. چنان که لازم دیدند روحانیت، مقتدرانه وارد صحنه شود و بسیارى از امور اجرایى را بر عهده بگیرد. همین حرکت و خط سیر را مى‏توان در مورد حضور اجتماعى، سیاسى زنان نیز مشاهده کرد.
حضرت امام در سال 1341 با لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى که یکى از سه بند آن، حق رأى زنان بود مخالفت کردند. بازگویى و تحلیل آن برهه از تاریخ و اهدافى را که رژیم شاهنشاهى از تصویب انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى داشت، بر عهده تاریخ‏نویسان است. تنها به این نکته اشاره مى‏کنم که مخالفت حضرت امام، به اوضاع و شرایط موجود باز مى‏گشت. شرایطى که در آن، حضور اجتماعى زنان با سوء استفاده‏هاى سیاسى و خدشه به کرامت انسانى آنها همراه بود و توسعه و پیشرفتى از آن حاصل نمى‏شد. به تعبیر دیگر، از آنجا که روح حاکمیت و حکومت شاهنشاهى، الهى و مردمى نبود، امام همکارى در شئون سیاسى و حکومتى آن زمان را - بخصوص از طرف بانوان که مورد بهره‏بردارى رژیم قرار مى‏گرفت - به مصلحت نمى‏دانستند؛ اما در آستانه خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران و پاسخ آنها به نداى پیامبرگونه امام، موضوع حضور زنان در عرصه‏هاى انقلاب نه تنها به عنوان یک وظیفه بلکه به عنوان یک حق مطرح شد.
رهبر کبیر انقلاب حتى در مقابل آنان که ادعاى اعطاى اجازه فعالیت به زنان را داشتند، حضور اجتماعى و سیاسى را از حقوق خدادادى بانوان دانستند.
در همان برهه و سال‏هاى پس از آن بسیارى از تحلیل‏گران مدعى شدند نگاه امام نسبت به این حضور، همچنان منفى بوده است و بنا بر استناد به شواهد فقهى این امر را مجاز نمى‏دانستند، اما از آنجا که براى کسب قدرت و استقرار جمهورى اسلامى به حضور زنان به عنوان پشتوانه حرکت نیاز بود، به این حمایت اقدام کردند! در حالى که بى‏تردید با عنایت به روحیات و شخصیت حضرت امام، چنین تحلیلى دور از حقیقت بود و ایشان در هر برهه‏اى با توجه به نیازها و اقتضائات، عرصه جدیدى را باز مى‏کردند. اقبال بانوان نسبت به حضور فعال در عرصه‏هاى سیاسى و اجتماعى و مشارکت در صحنه‏هاى مختلف و پشتیبانى از دفاع مقدس، براى امام حجتى بر ضرورت حمایت از این عرصه‏ها بود که به دلیل نتایج پرثمر آن، به باز نگه داشتن باب حضور زنان در تمامى عرصه‏ها منجر شد.

اهتمام ویژه امام به مشارکت بانوان‏

باز نگه داشتن این عرصه، نشانگر آگاهى امام نسبت به وجود ناهمگونى و تعارضات فکرى و اجتماعى جدى نسبت به موضوع زنان و دیدگاههاى ایشان در این مورد بود. حضرت امام به عنوان یک فقیه و یک مرجع تقلید به تلاشى همه‏جانبه براى طرح دیدگاه خود در باره نقش زنان در عصر کنونى همت گماردند. نیز به عنوان یک رهبر سیاسى، استراتژى خود را مبنى بر ضرورت بهره‏مندى حکومت از نقش و توان زنان، تعیین کرده‏اند.
امام در سال‏هاى پس از انقلاب این نقش را از دیدگاههاى مختلف فلسفى و دینى پرورانده، با شرح مکرر تفاوت دیدگاه اسلام ناب محمدى در این خصوص با نگرش‏هاى سنتى، واپس‏گرایانه و نگرش‏هاى رایج مدرن و غرب‏گرایانه (آنچه بدان اسلام آمریکایى لقب داده بودند) نقاط افتراق و تمایز را به روشنى بیان کردند.
اما به موازات این حرکت‏هاى اصلاح‏طلبانه، جریانات خاصى همواره تمام مسائل زنان را به موضوعاتى همچون حجاب و حد و حدود پوشش و شکل ظاهرى معطوف مى‏ساخت، نیز در برخى از برهه‏ها با بهره‏گیرى از برخوردهاى خشن، ذهنیت جامعه را از مسیر اصلى خود منحرف مى‏کرد. این نگاه که بى‏تردید با نگرش حضرت امام فاصله بسیارى داشت، نسبت به حضور اجتماعى زنان بسیار نگران بود و شرکت آزادانه بانوان در محافل مختلف سیاسى و اجتماعى و ابراز رأى و نظر آنان را به عنوان یک شهروند، خطرى براى حدود شرعى و در واقع رواج نوعى بى‏بند و بارى مى‏دانست.
این تفکر، آگاهى و آزادى و تلاش زنان براى رشد وضعیت خود را موجب تزلزل خانواده و افزایش آمار طلاق مى‏پنداشت و ادامه روند موجود را لطمه به اساس و شالوده نظام اجتماعى و ارزشى اسلام عنوان مى‏کرد. در این دیدگاه همه توجه زن باید معطوف مسئولیت‏هاى درون خانه باشد و طرح کسب حقوق حقه آنان همپاى انجام مسئولیت‏ها، بحثى انحرافى و خطرناک محسوب مى‏شد. این در حالى بود که بسیارى از بانوان ما از مشکلات بسیار اجتماعى، فرهنگى و خانوادگى رنج مى‏بردند و براى تحقق اسلام ناب محمدى و به دست آوردن حقوق خود تلاش مى‏کردند.

توجه به خاستگاه احکام شرعى و قوانین‏

فاصله این نگرش با دیدگاه حضرت امام همین جا روشن‏تر مى‏شود که ایشان همواره فقه را در کناراخلاق مى‏دیدند و در هر بحثى به ویژه خانواده بر این نکته تأکید داشتند که روح اسلام روح صلح، سازگارى، آزادى، عدالت و اخلاق است. اگر چه با عقد و ازدواج، مسئولیت‏هاى مشخصى به لحاظ حقوقى براى طرفین ایجاد مى‏شود؛ اما وضعیت مطلوب زمانى است که عدالت و اخلاق در این قراردادِ دوطرفه حاکم شده، مقتضیات زمان در آن لحاظ شود. مثلاً امروزه نقش‏ها و مسئولیت‏هاى چندگانه زنان سبب شده که آنان داراى نقش اقتصادى در سازندگى کشور باشند و همپاى مرد به تأمین مالى خانواده خود در شهر و روستا اقدام کنند. پس اگر مبناى برخى احکام نقش اقتصادى مرد بوده، باید توجه کرد که شرایط و به عبارت دیگر موضوع تغییر یافته است.
در واقع «موضوع» که در اینجا «زن» است، تحت شرایط جدیدى قرار گرفته و داراى مسئولیت چندگانه و صاحب نقش اقتصادى در خانواده و جامعه شده است؛ چنان که حتى جمعیت قابل توجهى از زنان به عنوان سرپرست خانوار، خانواده‏هاى خود را اداره مى‏کنند. همچنین تحولات در بحث آموزش زنان، موجب باسوادى آنان به میزان بیشتر از 70% شده، قشر عظیمى با استفاده از فرصت‏هاى به دست آمده در دوران جمهورى اسلامى با تحصیلات عالى، بر میزان آگاهى و تشخیص خود به طور قابل ملاحظه‏اى افزوده‏اند.
پس زن امروز، زن سده گذشته نیست. تغییراتى که از جنبه‏هاى اجتماعى و روان‏شناختى در زنان رخ داده است باید مورد بررسى قرار گیرد و در احکام و نگاه قانون به زن لحاظ شود، چرا که انجام چنین کارى مى‏تواند در حل بسیارى از مسائل و بحران‏هاى اجتماعى مفید باشد.

ارائه الگوى نو نظام اجتماعى‏

بى‏تردید امام خمینى الگوى نوین نظام اجتماعى اسلام را ارائه دادند و بحث توسعه طرح‏هاى مربوط به زنان را براى جمهورى اسلامى در اندیشه و عمل ترسیم کردند. دستاوردهاى چشمگیر زنان ایرانى نیز بیانگر قابلیت اجرا و تحقق آن تفکر و آرمان والا در عصر کنونى است و این خود مؤید توانمندى اسلام در پاسخگویى به پرسش‏ها و نیازهاى بشر امروز در برابر چالش‏هاى معاصر از جمله مسائل زنان است.

بایسته‏ها و ضرورت‏ها

بنابراین از نظر شما زنان ما طى 25 سال گذشته در حوزه‏هایى مانند آموزش یا بهداشت، با توجه به تعاملى که بین آنها و نظام به رهبرى حضرت امام پدید آمد، پیشرفت‏هاى قابل توجهى داشته‏اند، در حالى که در مباحث حقوقى و خانوادگى دچار چالش‏هایى هستند؟

بله. اما اگر بخواهیم وارد بحث خانواده شویم ابعاد مختلفى را در بر مى‏گیرد. به خاطر دارم امام در بیان مبانى مربوط به خانواده و تحکیم و حفظ چارچوب‏هاى آن تأکید داشتند که در کنار قوانین مى‏بایست یک نظام اخلاقى نیز باشد و صرف قوانین و مقررات نمى‏تواند مشکلات را حل کند.
روشن است نظام اخلاقى به تعلیم و تربیت، زمینه‏هاى اجتماعى، نوع نگاهى که در تربیت دختران و پسران وجود دارد و به طور کلى به فرهنگ جامعه در ارتباط با مسائل زنان و خانواده باز مى‏گردد. فکر مى‏کنم دو مورد، مسائل اصلى ماست: یکى مباحث حقوقى که اگر چه اصلاحات خوبى صورت گرفته و تحولات خوبى رخ داده و البته باید تداوم هم پیدا کند، اما اینکه اصلاحات و تحولات تا چه حد در محاکم به کار گرفته مى‏شود، قابل ملاحظه است. نمى‏گویم قابل تردید است، چون واقعاً اتفاقات خوبى رخ داده، اما قابل ملاحظه است. چون مفسّران این قوانین و مجریان آن در واقع قضات هستند، بنابراین نگاه ایشان نسبت به مسائل کلیدى است و آخر کار، قاضى است که از قانون به مصداق مى‏رسد و آن را تفسیر مى‏کند. اگر قانون خوب باشد - همچنان که در موضوع فقه داریم - اما نوع نگاه قاضى به زن تبعیض‏آلود و نگاه به جنس دوم باشد، نتیجه چه خواهد شد؟
طبیعى است این قاضى در مقام قضاوت نمى‏تواند حقوق زن را هر چند قانون هم مترقى باشد، رعایت کند. بنابراین یک بحث نگرشى داریم. این بحث از سویى در سطوح قانونگذارى، قضایى و اجرایى مهم است، از سوى دیگر یک بحث نگرشى داخل خود مردم و خانواده‏ها داریم. یعنى نحوه تربیت دختران و پسران. شکل‏گیرى شخصیت پسر و شکل‏گیرى شخصیت دختر و ظرایفى از این دست بسیار تعیین‏کننده است. امروز در شناخت ذاتى افراد بحثى مطرح است، به این شکل که همه افراد بشر اعم از زن و مرد هر یک درون خود داراى ابعاد مردانه و زنانه هستند، با این تفاوت که در زنان بُعد زنانه غلبه دارد و در مردان جنبه مردانه.
این ابعاد روحى باید هر یک به تناسب زن و مرد بودن پرورش یابند و استفاده شوند، ولى در نظام و شیوه‏هاى تعلیم و تربیت موجود میان ما ابعاد زنانه به طور کامل در پسران سرکوب مى‏شود، به این معنى که از بچگى به پسر اجازه بیان عواطف را نمى‏دهیم. بنابراین مى‏بینیم خیلى از آنها در بزرگى در بیان عواطف خود مشکل دارند، نیز در ارتباط عاطفى با والدین خود، با همسران و فرزندان‏شان.
این اتفاق در مورد دختران نیز مى‏افتد، مثلاً احساس مى‏کنند براى اینکه بتوانند در شرایط اجتماعى بهترى قرار گیرند باید بسیارى از جنبه‏هاى مثبت روحیه زنانه خود را سرکوب کنند. چرا؟ چون در فرهنگ عامه ما احساسات و عواطف زنانه با مفاهیم مثبت عجین نشده است. اینها مسائلى است که روانشناسى کودکان ما را تحت تأثیر قرار داده و باعث مى‏شود افراد در مراحل بعد زنان و مردانى باشند که در خانواده نتوانند ارتباط درستى با یکدیگر برقرار کنند.
خلاصه اینکه، چون آموزش‏هاى لازم را براى زندگى به جوانان نداده‏ایم، گرفتار شده‏ایم. به خاطر دارم در مباحثى که طى سال‏هاى قبل در مورد آموزش و پرورش داشتیم پیشنهاد مى‏شد به جاى این همه علوم مختلف و حفظیاتى که بچه‏ها فرا مى‏گیرند، درس‏هایى از زندگى به آنها بدهیم. یعنى در فرصتى که بچه‏ها در اختیار نظام‏آموزش و پرورش هستند، آنها را براى زندگى آینده، براى کاهش جرم، نیز براى کم کردن میزان ناپایدارى‏هاى اجتماعى و مشکلات خانوادگى، همچنین براى کاهش آسیب‏پذیرى‏هاى اجتماعى آموزش دهیم. به آنها کارآفرینى را بیاموزیم و رعایت حقوق افراد را آموزش دهیم، چنان که رعایت حقوق زن و مرد و اخلاق را در خانواده توضیح دهیم و روش‏ها و شیوه‏هایى را بیاموزیم که افراد بتوانند تنش‏هاى بین فردى، خانوادگى و اجتماعى را کم کنند. اینها مسائلى است که اخیراً مد نظر قرار گرفته است.
همین طور بهداشت روانى و بهداشت جنسى مسائلى است که واقعاً امنیت اجتماعى را افزایش مى‏دهد. متأسفانه مقاومت بسیارى در این زمینه‏ها بود که البته بر روابط خانوادگى اثر مى‏گذارد. اینکه حضرت امام مى‏گفتند در کنار قوانین و مقررات، باید نظام اخلاقى هم باشد، یعنى اگر تضمین عملى نسبت به احکام اسلام در خانواده پا نگیرد، همچنان مشکلات زیادى بروز خواهد کرد. مشکلاتى که امروز مى‏بینیم به رغم همه تحولاتى که اتفاق افتاده و به نظر من هم این تحولات بخصوص در سال‏هاى اخیر بسیار مثبت بوده، باز جایگاه زنان در خانواده‏ها و روابط آنها با همسران‏شان متأثر از مسائل قومى، قبیله‏اى، تنگ‏نظرى‏ها، تعصبات و نگاه مردسالارانه‏اى است که ارتباط میان زوجین را مبتنى بر قدرت و سلطه مرد مى‏داند، در غیر این صورت امکان مدیریت خانواده را منتفى مى‏شمارد. در حالى که چنین تعبیرى به معنى پایمال شدن شخصیت و هویت انسانى زن و نادیده گرفتن کرامت اوست.
آفرینش انسان بر مبناى کرامت بوده و این بخشى از ذات انسان است. هیچ انسانى حق ندارد کرامت ذاتى دیگرى را حتى اگر همسرش باشد، پایمال کند. اما این تصور غلط وجود دارد که خواندن خطبه عقد یعنى تسلط کامل بر روح، شخصیت، تصمیمات و فردیت زن!
بله، ازدواج قراردادى است که انسان باید بخشى از توانایى‏هاى خود را در اختیار خانواده قرار دهد و به طور قطع در خیلى جاها خانواده مقدم بر هر چیز است، ولى به معناى پایمال شدن شخصیت و هویت فردى، کرامت و عزت هر یک از طرفین - فرقى نمى‏کند زن یا مرد - نیست. براى همین فکر مى‏کنم زیباترین تعبیر را حضرت امام براى زوجینى داشتند که به منظور عقد خدمت ایشان مى‏رفتند. امام مى‏فرمود: «با هم بسازید» و تشریح مى‏کردند که این تعبیر دو بُعد دارد: یکى اینکه زندگى را با هم بسازید و دیگر اینکه، با یکدیگر کنار بیایید و نسبت به هم انعطاف و تعامل داشته باشید. یعنى به زن نمى‏گفتند که تو از همه چیزت بگذر تا مرد راحت باشد و احساس کند که همسر اختیار کرده است.

آسیب‏شناسى، بایسته‏ها

در مجموع آنچه نتیجه‏گیرى مى‏شود این است که طرح مطالبات زنان و پى‏گیرى حقوق آنان همواره از دو سو با خطر انحراف و مانع‏تراشى روبه‏رو است: یکى جریان‏ها و محافلى که بدون توجه به فرهنگ بومى و دینى، نسخه‏هاى وارداتى مى‏پیچند؛ دیگرى جریان تحجر و قشرى‏گراها که نوعاً به نام دین و با برداشت‏هاى خاص شریعت سد راه حرکت‏ها و اقدامات درست و منطقى هستند و نمى‏توانند تصویر درستى از زنان و نیازهاى آنان داشته باشند. با این حال چه تصور و توصیه‏اى براى آینده دارید؟

بله، همین طور است. فکر مى‏کنم حفظ تعادل، باقى ماندن بر ریشه‏ها و اصول و توجه به مقتضیات زمان و تحولات پرشتاب جهانى که تأثیرات خود را بر همه جوامع مى‏گذارد، بسیار مهم است.
حفظ ارزش‏ها براى ما بسیار مهم است، اما در عین حال باید این تجربه را یافته باشیم که با در جا زدن، ارزش‏ها حفظ نمى‏شود. در نقطه‏اى ماندن و سکون به نام حفظ ارزش‏ها و اصول با ذات آموزه‏هاى اسلام و دگرگونى‏هاى اجتماعى و نیز روند تحولى شخصیت افراد و انسان‏ها که بخشى از ذات هستى است، مغایرت دارد. یعنى باید این تجربه را یافته باشیم که امکان ندارد با نگاههاى واپس‏گرایانه و محافظه‏کارانه، ارزش‏ها و مبانى را حفظ کرد.
ما امروز باید افتخار کنیم که در نظام اسلامى چنین تحولاتى براى زنان در بحث آموزش، حضور اجتماعى، نقش اقتصادى و نقش‏هاى خانوادگى رخ داده است. این نشان‏دهنده جنبه رحمانى و بُعد توسعه‏پذیرى دین، نیز نشانگر این است که اجتهاد در مذهب ما توان همخوانى شرایط روز را با اصول و مبانى دینى دارد. یعنى با طرح دیدگاههاى مبتنى بر اصول، ولى همخوان با نیازهاى زمانه مى‏توانیم پاسخگوى چالش‏ها و نیازها باشیم. حفظ ارزش‏ها در این صورت ممکن است. به عبارت دیگر با نگاه تحولى نسبت به زنان مى‏توانیم ارزش‏ها را حفظ کنیم و آموزه‏هاى پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را در جامعه امروز نهادینه کنیم و در مقابل دو تفکرى که اشاره کردید دوام بیاوریم.
بحث زنان به طور قطع از مؤلفه‏هاى بسیار مهم و حساس حرکت رو به آینده است. چنان که در انقلاب اسلامى بحثى محورى بوده و در اصلاحات نیز عاملى محورى به شمار آمده، در آینده نیز چنین خواهد بود. غفلت از آن خداى ناکرده سبب مى‏شود روزى با امواج بنیان‏کنى روبه‏رو شویم که هیچ منطقى را نمى‏شناسد و هیچ قدرتى هم یاراى مقابله با آن را ندارد. البته از نوع امواج ناشى از خشونت و درگیرى نخواهد بود، بلکه در هیبت امواجى طبیعى، از روزنه‏هاى فرهنگى نفوذ مى‏کند و پس از مدتى متوجه مى‏شویم که تمام ارزش‏ها و اصولى که به دنبالش بودیم و براى حفظ آنها تلاش مى‏کردیم، از دست رفته و ظاهرى فاقد هر گونه عمق و ایمان به جا مانده است.
همین الان هم در جاهایى که خیلى روى ظواهر تأکید مى‏شود به دلیل از دست رفتن مبانى و محتواست و حفظ ظاهر براى آن است که خالى بودن اندرون پیدا و عریان نشود.
باید تلاش کنیم داخل و درون را سرشار از ایمان سازیم و زیربناها را محکم کنیم که در این صورت به طور قطع ظاهر هم آراسته و ارزشى خواهد بود. راه آن این است که مسائل زنان را با نگاه مترقیانه اسلام بنگریم و واقعیت‏هاى اجتماعى را ببینیم و سعى کنیم پویایى اجتهاد و ذات پویا و حرکت‏آفرین اسلام را دوباره در کالبد اقشار مختلف جامعه از جمله زنان بازگردانیم.

باید و نبایدهاى تشکل‏ها

خانم دکتر، شما پیش از آنکه مسئولیت فعلى دولتى را بپذیرید، از فعالان تشکل‏هاى غیر دولتى زنان بوده‏اید و با سوابق و عملکرد آنها آشنایى دارید. در حال حاضر تحلیل‏هاى مختلفى از باید و نبایدهاى حضور این تشکل‏ها در جامعه وجود دارد. نظر شما چیست؟

بله، در مورد تشکل‏هاى غیر دولتى در ایران تحلیل‏هاى متفاوتى وجود دارد. بعضى اعتقاد دارند تشکل‏هاى غیر دولتى را باید در تاریخ جستجو کرد؛ یعنى در گذشته هر سرزمینى. برخى هم معتقدند تشکل‏هاى غیر دولتى، پدیده‏اى نوظهور هستند که هیچ همگونى با تشکل‏هاى سنتى و آنچه که در فرهنگ و تاریخ ملل بوده ندارند. یعنى آنچه در گذشته از فعالیت‏هاى مردمى وجود داشته از نظر ماهیت با تشکل‏هایى که رویکرد توسعه‏اى در مسائل مختلف از جمله مسائل زنان دارند، متفاوت است. در کشور ما تاریخچه درخشانى از فعالیت‏هاى غیر دولتى سازمان‏یافته در قالب فعالیت‏هاى محلى با پشتوانه‏هاى اعتقادى و مذهبى وجود دارد که تحولات اجتماعى خوبى را در حد خود و در موضوعات متعدد در گوشه و کنار ایجاد کرده است.
بنابراین کشورى هستیم که در این زمینه سابقه تاریخى داریم. اما علاوه بر آن در دهه‏هاى اخیر شاهد ظهور و رشد تشکل‏هاى غیر دولتى در گونه‏هاى توسعه‏یافته و مدرن خود با تعاریف جدید و همخوان با نیازهاى روز بوده‏ایم.
در واقع مقارن با انقلاب شکوهمند اسلامى این تشکل‏ها با آرایش جدیدى به میدان آمدند، بخصوص تشکل‏هاى زنان. چرا؟ چون عرصه‏هاى اجتماعى و سیاسى این قبیل فعالیت‏ها باز شد و انگیزه‏ها افزایش یافت. زنان احساس کردند مى‏بایست از تمام ظرفیت‏هاى دولتى و غیر دولتى براى حضور سازنده استفاده کنند. در این میان بعضى از زمینه‏هاى سنتى الهام گرفتند، یعنى از قالب خیریه‏ها وارد کار زنان شدند و برخى شیوه‏هاى جدید را برگزیدند. برخى از تشکل‏هایى که قالب سنتى را انتخاب کردند، در همان قالب ماندند و نتوانستند خود را با نیازهاى جدید و تحولات روز منطبق کنند. به عبارت دیگر ماندن آنها در قالب قبلى و عدم انتقال به شکل توسعه‏اى، یعنى اینکه نتوانستند از نگرش کمک به زنان و ارائه خدمات، به اقدام براى توانمندسازى زنان تحول یابند. شکل جدید این فعالیت‏ها به بحث توانمندسازى مى‏پردازد؛ چگونه زنان را توانمند کنیم تا بتوانند خود بر مشکلات‏شان چیره آیند، چه در زمینه اقتصادى و اشتغال و چه در زمینه فرهنگى.
نگاه کلاسیک خیریه‏اى این بود که زنان آسیب‏پذیر یا آسیب‏دیده‏اى وجود دارند که باید از آنها حمایت شود. اصطلاح زنان بى‏سرپرست متعلق به همین نگاه و تفکر است؛ زنانى که نیاز به سرپرست دارند. چون به خاطر «زن بودن‏شان» و علاوه بر آن، «آسیب‏دیدگى اجتماعى» دچار «ناتوانى در ناتوانى» هستند، بنابراین یا باید شوهرشان داد، حالا به هر شکلى، یا حداقلى از بخور و نمیر را به آنها رساند و بالاخره یک جورى زیر دست و بال‏شان را گرفت.
اما دیدگاه نوین روى توانمندى کار کرد. تعدادى از تشکل‏ها که با امور خیریه شروع کرده و صاحب انگیزه‏هاى مذهبى هستند به نگاه توسعه‏اى رسیدند. در واقع به تعبیرى کار خیر را با عمل صالح توأم کردند.
شاید بتوان از توانمندسازى به عنوان عمل صالح نام برد، زیرا تعابیر و تعاریفى که در قرآن کریم داریم، عمل صالح را عملى مى‏داند که پیوستگى و جریان دارد، پایدار است، مى‏ماند و زایندگى در ذات آن نهفته است. غذایى نیست که امشب بدهند شما بخورید و براى فردا چیزى نماند. توانى است که آن را زنده کرده‏اید، ایمانى است که جان مى‏گیرد و حیاتى است که به مرده‏اى باز مى‏گردانید، همچنان که حیات جارى است و تداوم دارد.
این اتفاق در بعضى تشکل‏هاى خیریه رخ داد و آنها توانستند این دو قالب را به هم نزدیک کنند.
بعضى از سازمان‏هاى غیر دولتى هم که از ابتدا در قالب نوین شکل گرفتند متوجه بودند که زمینه‏هاى فرهنگى و تاریخى کشور در این مورد غنى است، بنابراین به مبانى و آموزه‏ها تأسى جستند. یعنى سعى کردند بین آن قالب و این پدیده نوظهور ارتباط برقرار کنند. در این حال عده‏اى که از آن فرهنگ و سابقه تاریخى جدا بودند با گرایش قوى بین‏المللى کار خود را آغاز کرده و به موضوعاتى چون حقوق بشر پرداختند.
بین این دو طیف نیز تشکل‏هایى به موضوعات تخصصى مانند محیط زیست یا رسانه‏ها روى آوردند و فعالیت‏هاى چشمگیرى هم داشتند. تعریفى که آقاى خاتمى از جامعه مدنى داشتند همین بود که مردم از ظرفیت‏ها و فرصت‏ها استفاده کنند، به میدان بیایند و بسیارى از امور را به دست گیرند.

حمایت عملى‏

اما برخى این انتقاد را به آقاى خاتمى وارد مى‏کنند که تفکر ایشان در حد حرف باقى ماند و در مقام عمل حمایتى از تشکل‏هاى غیر دولتى نشد.
ببینید، در مرحله اوّل فعالیت‏هاى غیر دولتى نیازمند شرایط و فضاى خاص اجتماعى و سیاسى هستند. شرایط مساعد اجتماعى براى فعالیت این تشکل‏ها باید فراهم باشد. نوع نگاه سیاسى نسبت به آزادى‏هاى فردى نباید توأم با ابهام و تردید باشد. آنچه امروزه در جهان مطرح است اینکه دولت‏هاى اقتدارگرا تمایل دارند تمام ظرفیت‏هاى جامعه در حاکمیت حفظ شود و از دادن هر گونه اختیار به فعالیت‏هاى خارج از دولت طفره مى‏روند یا حداقل این است که با ابهام و تردید با آن روبه‏رو مى‏شوند. این فضا به کشورهاى در حال توسعه لطمه وارد مى‏کند. اما آنچه شاهد آن بودیم فضاى مساعدى بود که با طرح دیدگاههاى آقاى خاتمى پدید آمد. نه فقط در مباحث مربوط به زنان یا به عنوان مثال محیط زیست، بلکه در سایر زمینه‏ها براى گسترش انجمن‏ها و تشکل‏هاى علمى و صنفى حتى به شکل سنتى انگیزه‏ها افزایش یافت.
در مورد تشکل‏هاى جوانان انگیزه‏هاى جدى پدید آمد، چنان که در حال حاضر بیش از هزار تشکل غیر دولتى جوانان در کشور وجود دارد.
در مرحله عمل نیز اتفاقات تازه‏اى افتاد. در دولت آقاى خاتمى و در مجلس به ابعاد حقوقى و تدوین قوانین و آئین‏نامه‏ها پرداخته شد، حالا اگر موانعى پیش آمد تقصیر دولت آقاى خاتمى نبود.
مهم‏ترین اقدام دولت ایجاد پشتوانه حقوقى بود که تلاش کرد این کار را انجام دهد. مرحله بعد تخصیص اعتبارات براى توانمندسازى سازمان‏هاى غیر دولتى در بخش‏هاى مختلف بود که با گذشته قابل مقایسه نیست. رشد تشکل‏ها در این مدت نشان از حمایت‏هاى معنوى و مادى دارد، مثلاً در بخش محیط زیست حدود 30 تشکل در سال 1376 وجود داشت که اینک به 600 تشکل رسیده است، اگر چه نباید خود را به رشد کمّى محدود و دلخوش کنیم.

اثرگذارى بر تصمیم‏گیرى‏ها

مرحله مهم دیگر، توان تأثیرگذارى تشکل‏هاى غیر دولتى بر سیاست‏هاى دولت بود که براى اولین بار با ورود رسمى نمایندگان این سازمان‏ها به شوراها و کار گروههاى برنامه‏ریزى استان‏ها با حق رأى صورت گرفت.
همچنین حضور تشکل‏هاى غیر دولتى را در برنامه‏هاى سوم و چهارم توسعه کشور فراموش نکنیم.
البته در ادامه این مسیر باید توجه داشت که فعالیت تشکل‏هاى غیر دولتى مى‏بایست از افزایش کمّى به سوى توانمندى‏هاى کیفى تداوم یابد. این تشکل‏ها براى دوام و تأثیرگذارى مى‏بایست بتوانند کارشناسانه به مسائل زیربنایى در حوزه فعالیت خود بپردازند. به هر حال فکر مى‏کنم طى 7 و 8 سال گذشته هم در حرف و هم در عمل حمایت‏هاى زیادى از تشکل‏هاى غیر دولتى صورت گرفته است.

آفت‏ها و بایسته‏ها

اشاراتى که به توانمندى‏هاى سازمان‏هاى غیر دولتى زنان در تعریفى که از طیف‏هاى مختلف سنتى و جدید آن داشتید، ضرورت وجود این تشکل‏ها را با توجه به مشکلات جامعه زنان بارز و روشن مى‏کند. اما به هر حال در روند هر فعالیتى افت و خیزها، جنبه‏هاى مثبت و منفى و آفت‏ها و نقاط خطرى وجود دارد که باید بررسى و ارزیابى شود. با توجه به حساسیت‏هاى موجود فکر مى‏کنید تشکل‏هاى غیر دولتى براى پرهیز از آفت‏هایى که مى‏تواند دامنگیر فعالیت‏هاى مدنى آنها شود باید چه کنند؟

بله، همین طور است. وجود خلأ یا سوء استفاده‏ها از چنین تشکل‏هایى امکان دارد. چنان که در تاریخ کشور با توجه به سابقه دیرین این فعالیت‏ها نشانه‏هایى داشته‏ایم. به نظر من در این مورد تشکل‏هاى غیر دولتى مى‏بایست نسبت به چند بحث حساس باشند:
اوّل از همه اینکه تشکل‏هاى غیر دولتى مى‏بایستى یک سیستم نظارتى از درون براى خود بگذارند و پیوسته فعالیت‏هاى خود را بسنجند و حرکت خود را مرور کنند، تا به اهداف اصلى یک تشکل غیر دولتى مثل مردمى، داوطلبانه یا غیر انتفاعى بودن وفادار بمانند.
همچنین باید در صدد کسب توانمندى‏هاى علمى و تخصصى در حوزه کار خود باشند، همچنین به نقد و تحلیل علمى سیاست‏ها و عملکردهاى خود و نیز دولت بپردازند.
همین طور براى حضور در مراجع تصمیم‏گیرى تلاش کنند و زمینه‏اى را که براى اولین بار دولت آقاى خاتمى در این مورد فراهم کرد با برخوردهاى علمى و منطقى حفظ کنند. یعنى باید این توان را داشته باشند تا چنین چیزى تداوم یابد.
اما فراموش نشود که در مقابل و در تکمیل این اقدامات، دولت باید از آنها حمایت کند و نفس این حرکت غیر دولتى را به رسمیت بشناسد، نیز زمینه‏هاى حقوقى فعالیت‏هاى قانونى آنها را فراهم کند و در عین حال نظارت کافى براى فعالیت آنها داشته باشد، به گونه‏اى که منجر به تهدید آزادى‏هایشان نشود.
همچنین دولت باید زمینه‏هاى آسیب‏پذیرى آنها را شناسایى کند و کاهش دهد. در این صورت مى‏تواند از توان تشکل‏هاى غیر دولتى براى یارى خود در بسیارى امور بهره‏مند شود. بنابراین در چنین شرایطى مى‏توانیم بگوییم جنبه‏هاى منفى و آفت‏هاى این قبیل فعالیت‏ها به حداقل مى‏رسد؛ یعنى در فضایى که دولت‏ها درک کاملى از جامعه خود و توانمندى‏هاى مردمى داشته باشند و بستر مناسب قانونى و نظارتى را فراهم کنند.
در هر حال باید بدانیم در جهان امروز نمى‏توانیم این نقش را انکار کنیم، به علاوه اینکه همه جوامع انسانى به نقد درست و سازنده قدرت نیازمندند و فقدان آن در درازمدت آثار منفى زیادى را خواهد داشت.
میان پاسخ‏هاى اخیر چندین بار تشکل‏هاى غیر دولتى زنان و محیط زیست را کنار هم به کار بردید. این اتفاق به خاطر تصدى مسئولیتى است که طى سال‏هاى اخیر به عنوان معاون رئیس‏جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بر عهده داشته‏اید یا واقعاً همگونى در این زمینه احساس مى‏کنید؟ اگر چه پست شما یک مسئولیت زنانه نیست.
این اشاره بیشتر به خاطر رشدى بوده که سازمان‏هاى غیر دولتى زیست‏محیطى در سال‏هاى اخیر داشته‏اند. همچنین حضور قابل توجه خانم‏هاى علاقه‏مند در این تشکل‏ها. اما همان طور که اشاره کردید اگر چه محیط زیست یک موضوع زنانه نیست، ولى با روح زنانگى و حس مادرى بسیار نزدیک است. حمایت و حفاظت از طبیعت و محیط زیست به عنوان مهد و گهواره آدمى و حفظ آن براى نسل‏هاى بعد، با روحیات زنانه بسیار نزدیکى دارد. اساساً به دلیل فقدان این نوع نگاه در تصمیم‏گیرى‏ها و سیاستگذارى‏ها بوده است که طى قرون اخیر، کره زمین نزدیک بود در فاجعه‏اى زیست‏محیطى نابود شود. البته تلاش‏هاى همه‏جانبه بین‏المللى در سه دهه گذشته به مقابله با این روند برخاسته و امیدواریم بشود کارى کرد.
بنابراین در ابعاد کلى موضوع محیط زیست بسیار سازگار با روحیات، نگاه و احساس مسئولیت زنانه است. در موارد جزیى و اجرایى نیز زنان نقش بسیار مهمى در حفظ محیط زیست دارند. تعیین الگوى مصرف که از مهم‏ترین عوامل در حفاظت از منابع طبیعى و محیط است، از طریق زنان صورت مى‏گیرد. مصرف آب، مصرف انرژى در خانه یا انتقال فرهنگ مصرف به نسل‏هاى بعدى را زنان بر عهده دارند.
در هر صورت در تکمیل اشاره‏اى که پیشتر به تشکل‏هاى غیر دولتى زنان و محیط زیست داشتم مى‏خواهم این را اضافه کنم که من به عنوان مسئول محیط زیست، سازمان‏هاى غیر دولتى را بزرگ‏ترین حامى خود مى‏دانم، زیرا حامى حقیقى، تعریف و تمجید نمى‏کند، بلکه آینه‏وار مشکلات و ضعف‏ها را با روشن‏بینى و درک شرایط مى‏نمایاند.

حضور زنان در مدیریت‏

پس این طور که معلوم است هیچ گاه به عنوان یک مسئول دولتى با غیر دولتى‏ها مشکلى نداشتید. اما به عنوان یک زن در جمع دولتمردان چطور؟ جایگاه و توان تأثیرگذارى زنان را در سطوح عالى مانند دولت چگونه مى‏بینید؟ به هر حال تجربه حضور شما جدید بوده، به ویژه آنکه پیش از این اگر خانم‏ها به سطوح بالا راه یافته‏اند مسئولیت و سمت آنها در ارتباط با امور زنان بوده است، اما پست شما چنین نیست.
البته ممکن است به ذهن این گونه خطور کند که حضور یک زن براى اولین بار در مجموعه‏اى که تلقى عموم از آن مجموعه‏اى مردانه است کار دشوارى بوده، ولى واقعیت این است که من فضاى دولت و همکاران خود را در این سطح، فضایى منفى ندیدم. البته براى یک زن بسیار مهم است که بتواند از سقف‏هاى شیشه‏اى و برخى نگرش‏هاى موجود گذر کند، به گونه‏اى که به کارش لطمه نخورد و مانع‏تراشى نشود. شاید یکى از اشتباهات ما گاه این است که در فضاى موجود و محدودیت‏هاى آن، درگیر مى‏شویم. این برخورد مى‏تواند کار را متوقف کند و چالش‏ها را به رو در رویى جنسیتى مبدل سازد. در حالى که اگر بتوان با روش‏هاى مؤثرى با این چالش بخصوص مواجه شد و از درونش عبور کرد و آن را پشت سر گذارد، مسائل خود به خود حل و سبب اصلاح نگرش‏ها مى‏شود. من سعى کردم از چنین رو در رویى‏هایى پرهیز کنم و هرگز وارد آنها نشوم.
از سوى دیگر حوزه محیط زیست عرصه‏اى است که چالش‏هاى خود را دارد و باید خود را آماده کار دشوارى مى‏کردم که تغییر نگرش‏ها و رویکردها نسبت به مقوله محیط زیست و توسعه پایدار را در پى داشته باشد. یعنى مشکل من این نبود که به عنوان یک زن در دولت حضور پیدا مى‏کنم، بلکه باید خود را براى کار دشوارترى که موضوع حفظ محیط زیست در کنار برنامه‏هاى توسعه اقتصادى و صنعتى کشور بود، آماده مى‏کردم.
فکر مى‏کنم زنان در حیطه‏هاى کار اجتماعى نباید به خود تردیدى راه دهند، چون این تردید به دیگران فرصت مى‏دهد که آنها هم دچار تردید شوند و به جاى رفع ابهامات در همان مراحل نخست بر ابهام‏ها افزوده گردد. بنابراین از همان ابتدا ذهن و نیروى خود را درگیر مسئولیت اصلى‏ام که حفظ محیط زیست بود، کردم و هنوز دو هفته از آغاز کار دولت نگذشته بود که اولین گزارش وضعیت محیط زیست کشور و فجایعى که در این زمینه در حال وقوع است و موقعیت سازمان را در این مورد ارائه کردم. این گزارش سبب شد رئیس‏جمهور در جمع‏بندى خود از جلسه، دستور تهیه برنامه عزم ملى براى حفظ محیط زیست را بدهند. آقاى دکتر حبیبى معاون اوّل وقت رئیس‏جمهور پیشنهاد کردند عنوان محیط زیست به کمیسیون زیربنایى دولت اضافه شود. این اتفاق باعث شد در وزرا ذهنیتى مثبت و جدى در این زمینه شکل بگیرد و بدانند توجه به محیط زیست در حوزه فعالیت هر یک، امرى ضرورى است.

تعامل مسئولان با زنان مدیر

در فضایى غیر از دولت چطور؟ به هر حال اعضاى دولت از نظر فکرى با هم نزدیکى داشتند، ولى آیا در سایر سطوح هم برخوردها این گونه بود؟ در واقع آنچه طى این سال‏ها از شیوه برخورد مقامات در سطوح مختلف مشاهده کردید مى‏تواند محکى براى تعیین میزان باور و درک مجموعه مسئولان نظام از توانایى‏هاى زنان باشد. نگرش‏ها و زمینه‏هاى مساعد را در این مورد چگونه دیدید؟ آیا چنان که برخى مى‏پندارند نگاهها بسته و مردسالارانه بوده یا با واقع‏بینى و عدالت‏طلبى همراه است؟

در بخش اجرایى با توجه به نوع سؤال شما باید به شوراهاى ادارى یا برنامه‏ریزى استان‏ها اشاره کنم. در سفرهاى متعددى که به استان‏هاى مختلف داشتیم، در چنین جلساتى با حضور کلیه مدیران استانى، بخشداران، فرمانداران، شهرداران و ... شرکت کردم. شاید بارها هیچ خانمى در این جلسات نبود و من مى‏بایست از موضع مهمان ارشد دولتى و سخنران اصلى و عضو دولت صحبت مى‏کردم. این جلسات خیلى از اوقات به غیر از مراکز استان‏ها در شهرستان‏ها هم برگزار مى‏شد و مشخص بود که مسئولان با پدیده جدیدى روبه‏رو هستند و همگان با کنجکاوى و دقت با شرایط جدید روبه‏رو مى‏شدند. اما هیچ گاه با تقابل یا برخورد غیر متعارفى روبه‏رو نشدم. حتى در بخش پرسش و پاسخ که در همه جلسات آن را اجرا مى‏کردیم. همین طور نمایندگان محترم ولى فقیه و علمایى که در این جلسات شرکت مى‏کردند یا به ملاقات‏شان مى‏رفتیم مواضع بسیار خوب و مثبتى داشتند. البته این را تأکید کنم که در موضوع محیط زیست ظرافتى بود که به این امر بى‏تردید کمک مى‏کرد. این موضوع زنانه نبود و مباحث صورت‏گرفته ربطى به حوزه زنان نداشت، ولى در عین حال گاه مشخص بود که در پسِ ذهنیت افراد، غیر مستقیم این فکر جریان دارد که گوینده اگر چه از محیط زیست مى‏گوید اما یک زن است.
خاطره جالبى دارم از یکى از نمایندگان محترم ولى فقیه که یکى - دو بار در سفرهاى استانى با ایشان ملاقات کرده بودم. در سفر بعدى که همراه رئیس‏جمهور بودیم، ایشان گفتند من قبلاً نسبت به حضور زنان و پذیرفتن مسئولیت در این سطح خوش‏بین نبودم، ولى قاطعیت و نوع عملکرد شما سبب شده که امروز به گونه دیگرى فکر کنم و باید اقرار کنم که اشتباه مى‏کردم. ایشان خطاب به رئیس‏جمهور هم گفتند که در تفکر خود بازنگرى کردم.
تمایل ندارید نام ایشان را بگویید.

چرا. حضرت آیت‏اللَّه جزایرى نماینده محترم ولى فقیه در خوزستان.

در هر صورت فکر مى‏کنم زنان ما راهى طولانى را پیموده‏اند که در آن دستاوردهاى گرانبهایى را کسب کرده‏اند، اگر چه هنوز راهى طولانى تا تحقق آرمان‏هاى انقلاب اسلامى براى زنان در پیش داریم، ولى چشم‏انداز آینده روشن است.

ان شاءاللَّه، ما هم امیدواریم و از شما تشکر مى‏کنیم.

من هم همین طور و براى شما آرزوى موفقیت مى‏کنم.