نویسنده

 

زنان، چشم‏انداز بیست ساله، چهار برنامه توسعه و شش دوره مجلس
در گفتگو با حجت‏الاسلام و المسلمین مجید انصارى

فریبا ابتهاج

[مجید انصارى، نماینده مردم در دوره‏هاى اول، سوم، پنجم و ششم مجلس شوراى اسلامى بوده و در زمان انجام این گفتگو (مهرماه 1383) از اعضاى مجلس خبرگان رهبرى و نیز مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون حقوقى رئیس‏جمهور در امور مجلس است.
براى آشنایى با روند قانونگذارى در بیست و پنج سال گذشته در جمهورى اسلامى با او که در جریان تهیه و تصویب چهار برنامه توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى کشور به سند چشم‏انداز بیست ساله و بسیارى از مصوبات مجلس شوراى اسلامى در مورد زنان به صورت فعالانه مشارکت داشته است گفتگو کرده‏ایم.]

اشاره:

مجید انصارى، نماینده مردم در دوره‏هاى اوّل، سوم، پنجم و ششم مجلس شوراى اسلامى بوده و در زمان انجام این گفتگو (مهرماه 1383)، از اعضاى مجلس خبرگان رهبرى و نیز مجمع تشخیص مصلحت نظام است. معاونت حقوقى رئیس‏جمهور در امور مجلس نیز مسئولیتى است که اخیراً عهده‏دار شده است؛ چهره‏اى آشنا براى علاقه‏مندان به مسائل سیاسى و اجتماعى.
اما آگاهان مسائل زنان مى‏دانند که به این مشخصات، باید اعتقاد انصارى را به بهبود وضع زنان بر اساس نیازهاى زمان اضافه کرد و این را کارنامه وى طى سالیان خدمتش نشان مى‏دهد. بروشور تبلیغاتى وى به عنوان نامزد پنجمین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، شاید از معدود بروشورهایى بود که تا آن روز و بلکه امروز با واقع‏بینى نسبت به مسائل زنان - و نه تکرار شعارهاى رایج - به چاپ رسیده بود؛ این را کاملاً به خاطر دارم. بعدها نیز به عنوان نماینده مردم به مواضع اعلام شده‏اش پاى‏بند ماند و اسناد مکتوب مذاکرات مجلس گواه این واقعیت است. اگر چه به رغم تجارب و سوابق مثبت و گرانقدرش نتوانست به هفتمین دوره مجلس راه یابد.
با او که در جریان تهیه و تصویب چهار برنامه توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى کشور، سند چشم‏انداز بیست ساله و بسیارى از مصوبات مجلس شوراى اسلامى در مورد زنان بوده است گفتگو کرده‏ایم.

* * *
تسلط جناب‏عالى بر برنامه‏هاى پنج‏ساله توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى کشور و حضور شما در چهار دوره مجلس شوراى اسلامى علاوه بر دیدگاههایى که در باره مسائل زنان و خانواده داشته‏اید، ما را بر آن داشت تا بررسى برنامه‏هاى توسعه را از زاویه مورد نظر ویژه‏نامه، در گفتگو با شما دنبال کنیم. اما از آنجا که عملکرد نظام در این زمینه فقط در چارچوب برنامه‏هاى پنج‏ساله نگنجیده است، مى‏خواهیم درخواست کنیم ابتدا به طور اعم نظر خود را در این مورد بیان فرمایید تا بعد به سراغ برنامه‏هاى مدوّن و مصوب کشور برویم.

بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم. به نظر مى‏رسد پرداختن به جایگاه زن و خانواده در نظام جمهورى اسلامى ایران از دو زاویه داراى اهمیت باشد:
یکى اینکه بتوانیم ترسیمى واقعى از وضع زن و خانواده، قبل و بعد از انقلاب ارائه دهیم و روشن کنیم چرا یکى از افتخارات نظام، عملکرد در این زمینه بوده است. البته این سخن به معناى آن نیست که هر چه انجام شده مورد تأیید است، بلکه موضوع مقایسه میان نگرش مسئولان کشور در قوه مقننه و مجریه و قضاییه، همچنین نهادهاى فرهنگى و اجتماعى پیش و بعد از انقلاب اسلامى است. باید ببینیم آرمان‏ها و اهداف کلان انقلاب اسلامى در مورد زن و خانواده چه تفاوتى با ذهنیت و اندیشه مسئولان و دولتمردان قبل از انقلاب داشته و چه مقدار متمایز، مترقى و پیشرو بوده است.
دوم از زاویه‏اى دیگر، ربع قرنى که پشت سر گذاشتیم مى‏تواند راهنماى عمل و چراغ راه آینده باشد، به شرطى که با دقت به ارزیابى نکات قوّت و ضعف عملکردها در حوزه‏هاى مختلف، از جمله زنان و خانواده بپردازیم. این کار مى‏تواند براى برنامه‏ریزى و حرکت آینده بسیار مفید باشد. از این جهت اقدام شما را به فال نیک مى‏گیرم و امیدوارم این بررسى جامعى باشد که مسئولان کشور بتوانند نهایت استفاده را از آن به عمل آورند.
روشن است بر اساس اهداف و آرمان‏هاى انقلاب اسلامى و امام راحل، دگرگونى‏هاى قابل ملاحظه‏اى در نظام اجتماعى و سیاسى کشور رخ داد و ارزش‏هاى جدیدى جایگزین شد که بسیارى از آنها در نقطه مقابل و در تضاد با ارزش‏هاى رژیم گذشته بود. ما بر پایه اسلام و روح مردم‏سالارى و استقلال‏طلبىِ حاکم بر انقلاب، در همه عرصه‏ها شاهد تأثیرات شگرفى بودیم. حوزه زنان و خانواده نیز به لحاظ گستره و فراگیرى آن به شدت متأثر از این نگاه و ارزش‏هاى جدید بوده است. بنابراین همان طور که اشاره کردید، عملکرد نظام را باید فراتر از برنامه‏هاى توسعه کشور بررسى کرد. همه آنچه رخ داده در قالب قوانین برنامه‏هاى توسعه نمى‏گنجد و بسیارى از عملکردها فرابرنامه‏اى و در بخش‏هاى غیر دولتى بوده است. مستحضر هستید در سالیان اولیه انقلاب به لحاظ مشکلات سال‏هاى آغازین و بعد جنگ تحمیلى، امکان برنامه‏ریزى میان‏مدت و درازمدت را از دست دادیم. یعنى در اوضاع بسیار متغیّر و ناپایدارى به سر مى‏بردیم و متغیّرها در اختیار ما نبود، بلکه عمدتاً بر ما تحمیل مى‏شد. مشکلات خاص اقتصادى، تحریم‏ها، شورش‏ها و بلواهاى گروهک‏هاى تحریک شده و بعد هم تحمیل جنگ بسیار طولانى و فرسایشى به مدت هشت سال امکان برنامه‏ریزى میان‏مدت و درازمدت را در برنامه‏هاى پنج‏ساله یا چشم‏اندازهاى ده و بیست ساله از ما مى‏گرفت. حتى تنظیم بودجه‏هاى سنواتى با دشوارى‏هایى روبه‏رو بود. به عنوان یکى از نمایندگان مجلس که بیشتر در جریان بودجه بودم، لازم است یادآورى کنم در دوران جنگ حتى پیش‏بینى هزینه‏هاى یک‏ساله برایمان دشوار بود. چنان که پس از تنظیم لایحه بودجه در میانه راه و طى سال مى‏بایستى چندین بار آن را چه در بخش منابع و چه در بخش مصارف اصلاح مى‏کردیم.
از این جهت دشمن فرصتى طلایى و تقریباً ده ساله را براى برنامه‏ریزى از ما سلب کرد؛ فرصتى که همواره با حسرت از آن یاد مى‏کنم. چون اگر این موانع نبود، با روحیه انقلابى و ایثارگرى ناشى از تغییر نظام سیاسى، به ویژه با مدیریت فوق‏العاده و استثنایى حضرت امام(ره) - که حقیقتاً یک استثنا در تاریخ کشور است - مى‏شد در بسترى از برنامه‏ریزى قرار گیریم که ضامن رشد و توسعه متوازن و همه‏جانبه باشد.
این نکته را از این نظر طرح کردم که در ارزیابى موفقیت‏هاى نظام بدانیم ده سال طلایى و بسیار مهم را به دلایلى که اشاره شد از دست دادیم. آنچه امروز به عنوان دستاورد نظام مطرح مى‏شود در حقیقت ناشى از برنامه‏ریزى‏هاى بعد از این دوران است. این خود دلیلى بر روند مثبت حرکت نظام است که با گام‏هاى بلند توانستیم فرصت از دست رفته را تا حدودى جبران کنیم.

مقدمه روشن‏کننده‏اى بود، اما به هر حال نمى‏توان منکر شد که در برنامه‏هاى اوّل و دوم توسعه نگاه ویژه و درخورى به مسائل زنان و خانواده صورت نگرفت، درست است؟

در برنامه اوّل از آنجا که اصولاً آشنایى چندانى با مفهوم برنامه‏ریزى در کشور نبود، همچنین موانع ناشى از متغیرهایى چون جنگ و سپس عوارض بعد از جنگ وجود داشت، با یک برنامه ابتدایى روبه‏رو بودیم. در برنامه اوّل نه فقط به مسائل زنان بلکه به بسیارى مسائل «بخشى» توجه کمترى شد و عمدتاً مسائل «فرابخشى» مد نظر بود. در برنامه دوم هم به صورت بسیار گذرا و کمرنگ به بعضى موضوعات مربوط به زنان اشاره شد. اما خوشبختانه در برنامه سوم این امور به جدّ مورد توجه قرار گرفت که مشخصاً باید به ماده 158 اشاره کنم. این ماده، مرکز امور مشارکت زنان ریاست‏جمهورى را موظف کرد تا زمینه لازم را براى ایفاى نقش مناسب زنان در توسعه کشور و تقویت نهاد خانواده، با اقدامات خاصى فراهم کند. از جمله این اقدامات بهره‏گیرى از اصول و مبانى اسلام، در نظر گرفتن تحولات آینده، همچنین نیازهاى آموزشى، فرهنگى و ورزشى زنان بود. پیش‏بینى طرح‏هاى مناسب براى اشتغال زنان و ارتقاى شغلى آنها، انجام مطالعات با مشارکت قوه قضاییه براى پیشبرد امور حقوقى و قضایى زنان، بهره‏گیرى از خدمات اجتماعى با اولویت زنانِ سرپرست خانوار به ویژه در مناطق توسعه‏نیافته و محروم کشور نیز از جمله احکام روشنى بود که به مرکز امور مشارکت زنان در نهاد ریاست‏جمهورى محوّل شد. البته این موارد علاوه بر پیش‏بینى‏هاى عمومى بود که خود به خود در هر بخش شامل خانم‏ها نیز مى‏شد؛ مثل آموزش، آموزش عالى، اشتغال و سایر زمینه‏ها. تصور نشود که سهم خانم‏ها در برنامه سوم فقط در ماده 158 آمده بود، بلکه در واقع این ماده نگاه ویژه‏اى براى جبران بى‏توجهى‏هاى گذشته بود.
به هر حال، از اقدامات بسیار درست و اساسى نظام، به ویژه اهتمام جناب آقاى خاتمى به این امر (که هم در شعارهاى انتخاباتى ایشان بود و هم حقیقتاً به آن پاى‏بند بودند)، تمرکز برنامه‏ریزى به صورت سازمان‏دهى امور زنان و خانواده در عالى‏ترین سطح و زیر نظر رئیس‏جمهور و مشاور ایشان بود. در واقع مى‏توان مقطع ریاست‏جمهورى آقاى خاتمى را نقطه عطفى در توجه خاص به امور زنان تلقى کرد. البته این به آن معنا نیست که در دولت‏هاى قبلى به کلى موضوع فراموش شده بود. مشاورت امور زنان در دولت آقاى هاشمى پدید آمد. آقاى مهندس موسوى هم به رغم همه مشکلات و جنگ، نسبت به موضوع بى‏توجه نبودند، ولى به هر حال شرایطى به وجود آمد که در دوران آقاى خاتمى توجه بیشترى شد.

... و ظاهراً این روند در برنامه چهارم شدت گرفت.

بله، در برنامه چهارم با استفاده از تجربیات برنامه سوم، این موضوع به صورت پر رنگ‏ترى دیده شد. از جمله در ماده 101، بند (د)، تأمین امنیت و آزادى لازم براى رشد تشکل‏هاى اجتماعى در زمینه صیانت از حقوق کودکان و زنان پیش‏بینى شده است. همچنین در ماده 114، براى تقویت نقش زنان در جامعه و توسعه فرصت‏ها و گسترش مشارکت آنان در امور مختلف کشور، دولت مکلف شده اقداماتى را انجام دهد. تجربه‏اى که در اجراى ماده 158، قانون برنامه سوم به دست آمد این بود که به خاطر وظایف برشمرده براى مرکز امور مشارکت زنان ریاست‏جمهورى، برخى دستگاهها چندان خود را موظف نمى‏دانستند. به این شکل که مرکز امور مشارکت زنان مى‏بایست یک‏تنه بسیارى از مسائل را پیش ببرد. گاهى هم در بعضى از دستگاهها مقاومت‏هایى صورت مى‏گرفت. بنابراین در برنامه توسعه چهارم، کل دولت متناسب با وظایف خود موظف به پیشبرد امور بانوان شد.
بند (الف) ماده 114، بر تدوین، تصویب و اجراى برنامه‏هاى جامع براى توسعه مشارکت زنان مشتمل بر بازنگرى در قوانین و مقررات به ویژه قانون مدنى، تقویت مهارت‏هاى زنان متناسب با نیازهاى جامعه و تحوّلات فناورى، شناسایى و افزایش ساختارهاى سرمایه‏گذارى و فرصت‏هاى اشتغال‏زا، توجه به ترکیب جنسیتى عرضه نیروى کار، ارتقاى کیفیت زندگى زنان و نیز افزایش باور عمومى به شایستگى آنان تأکید دارد. در واقع این نگاهى جامع به مجموعه مسائل زنان است.
بند (ب)، نیز به تنظیم و ارائه لوایح مربوط به تحکیم نهاد خانواده براى تصویب مراجع ذى‏صلاح اختصاص دارد.
بند (ج)، به اقدامات لازم از جمله تهیه برنامه‏هاى پیشگیرانه و تمهیدات قانونى و حقوقى براى رفع خشونت از زنان مى‏پردازد که این، موضوع جدیدى است و در برنامه سوم به آن توجه نشده بود. حمایت از ایجاد و گسترش سازمان‏هاى غیر دولتى، نهادهاى مدنى و تشکل‏هاى زنان نیز اینجا مد نظر قرار گرفته است.

جناب آقاى انصارى، همان طور که اشاره کردید در عمل به برنامه سوم مشکلاتى براى تحقق مواد مربوطه رخ داد. در باره رفع این مشکلات و موانع در برنامه چهارم بیشتر توضیح دهید. آیا واقعاً توجه لازم به این موضوع شد یا با چند تغییر کوچک از کنار آن گذشتند؟

بله، براى اینکه این مواد ضمانت اجرا پیدا کنند و کاستى‏هاى ماده 158 قانون برنامه سوم جبران شود تبصره‏اى اضافه شد که کلیه دستگاههاى اجرایى موظف هستند اعتبارات لازم را براى انجام تکالیف قانونى موضوع ماده مربوطه در لوایح سنواتى، ذیل برنامه‏هاى خاصى پیشنهاد کنند. به هر حال در قانونگذارى اگر عناوین کلى تبدیل به اهداف کمّى روشن در قالب ردیف‏هاى خاص بودجه نشود، یک تعارف بیشتر نیست. تجربه ما در برنامه سوم نشان مى‏داد که حتماً مى‏بایستى همه اهداف کیفى برنامه، تبدیل به اهداف کمّى شود. البته در برنامه سوم هم به این نکته توجه شده و یک سرى جداول کمّى به عنوان پیوست داشتیم که متأسفانه در جلسه علنى مجلس در دوره پنجم حذف شدند. بنابراین سعى شد این بار همه جداول در متن تبصره‏ها به صورت احکام کمّى ذکر شود، از جمله همین تبصره که همه دستگاهها را موظف کرد در بودجه‏هاى سنواتى خود ردیف خاصى را براى فعالیت خانم‏ها پیش‏بینى کنند. این مسئله‏اى است که باید در نظارت بر اجراى برنامه توسط دستگاههاى نظارتى مد نظر قرار گیرد. فکر مى‏کنم از سال اوّل اجراى برنامه چهارم باید دقت کافى، از طرف مرکز امور مشارکت زنان (که مکلف به هماهنگ کردن دستگاههاست) به عمل آید. بنابراین با در نظر گرفتن جداول کمّى پیوست برنامه چهارم و شاخص‏هاى ذکر شده (که لازمه دستیابى به آنها تخصیص بودجه و امکانات کافى است) امید فراوان دارم ان شاءاللَّه گام‏هاى بلندترى براى استیفاى حقوق خانم‏ها برداشته شود.

این اقدامات در مجلس ششم صورت گرفت، اما در مجلس هفتم شاهد تغییراتى در برنامه چهارم بوده‏ایم که در موضوع زنان به حذف واژه «عدالت جنسیتى» انجامید. در این مورد نظرتان چیست؟

متأسفانه از آنجایى که هاله‏اى از بدبینى میان شوراى نگهبان و مجلس ششم پیش آمد و از روزهاى اوّل حاکم شد، این ذهنیت پدید آمد که مجلس نسبت به موازین شرعى کم توجه است. نمایندگان هم تصور کردند شوراى نگهبان با نگاه سختگیرانه با مجلس برخورد مى‏کند. بنابراین تعامل بین مجلس و شوراى نگهبان در دوره ششم چندان کارساز نبود. در حالى که به نظر من مى‏شد راهکارهایى را یافت تا در تعامل سازنده‏ترى به اهداف مشترک دست یابیم، از جمله این امور نگاهى بود که مجلس به مسائل خانم‏ها داشت و فضاسازى منفى علیه این نگاه صورت گرفت. در مجلس، هم فراکسیون خانم‏ها فعال بود و هم عموم نمایندگان احساس مى‏کردند باید ظلم تاریخى رفته بر جامعه زنان جبران شود. ادله مختلف تاریخى از جمله برخى عادات و رسوم بومى و برداشت‏هاى سطحى، قشرى و تحجّرگرایانه از اسلام (که در واقع هیچ ارتباطى با اسلام ناب ندارد) سبب برخوردهاى سختگیرانه و فراتر از آنچه اسلام خواسته، با جامعه بانوان شده است. ما جلوه‏هاى برخوردهاى ظالمانه را هنوز در برخى سنت‏هاى محلى مانند ازدواج‏هاى اجبارى و نادیده گرفتن اراده و خواست دختران در انتخاب همسر و نوع زندگى شاهد هستیم. به رغم آنکه در پرتو انقلاب بسیارى زمینه‏هاى اجتماعى دگرگون شده، هنوز رسوبات تفکرات منفى در بعضى نقاط ایران باقى مانده است.
در این حال مجلس احساس مى‏کرد باید بازنگرى قابل ملاحظه‏اى در روابط اجتماعى مربوط به خانم‏ها صورت گیرد. به همین منظور مصوباتى داشت که در جاى خود به آنها اشاره خواهم کرد. اما در مورد قانون برنامه توسعه چهارم باید یادآورى کنم این اولین قانون برنامه‏اى است که مبتنى بر چشم‏انداز بیست ساله تنظیم شد و براى استیفاى حقوق شرعى و قانونى بانوان که در بند 14 سیاست‏هاى چشم‏انداز بیست ساله مورد تأکید قرار گرفته بود، سعى شد مواد راهگشایى پیش‏بینى شود، از این جمله موضوع رعایت «عدالت جنسیتى» بود که در برنامه گنجانده شد. منظور ما در کمیسیون تلفیق و در کمیسیون‏هاى برنامه و بودجه و فرهنگى مجلس از «عدالت جنسیتى»، رفع همه مظاهر تبعیض و بى‏عدالتى بود که با موازین شرع و قانون اساسى سازگارى ندارد و بر زنان تحمیل شده است. اگر مى‏خواستیم در قانون برنامه همه اینها را ذکر کنیم، مثنوى هفتاد من کاغذ مى‏شد؛ یعنى مى‏بایستى بسیارى از مواد قانون مدنى، قوانین جزایى یا قانون کار را ذکر مى‏کردیم. اما قانون برنامه در واقع یک قانون مادر است و این موارد را در جریان خود لحاظ مى‏کند. به عنوان مثال، نبود عدالت جنسیتى سبب مى‏شود خانم‏ها در وضع مساوى از حقوقى مانند استخدام یا مسئولیت و مدیریت بهره کمترى ببرند. قید «عدالت جنسیتى» مى‏توانست مانع جلوه‏هاى بى‏عدالتى شود که متأسفانه حذف شد. این در حالى است که نمایندگان مجلس ششم قصد نداشتند گامى فراتر از احکام اسلام بروند. در واقع بر پایه سیاست‏هاى کلى نظام، نیز بر اساس برداشتى که از اسلام و خط امام داشتیم و با اعتقاد به اینکه عدالت و جامعیت اسلامى به گونه‏اى است که هیچ یک از مدعیان حقوق بشر و حقوق زنان قادر نیستند به پاى آن برسند، موضوع عدالت جنسیتى را مطرح کردیم.

آیا آنچه امروز در غرب و در کشورهاى مدعى دفاع از حقوق زنان مى‏گذرد، براى استیفاى حقوق زنان است یا در جهت ظلم مضاعفى به آنهاست؟

به تعبیرى جاهلیت جدید امروز گورهاى تزئین شده‏اى را براى خانم‏ها تدارک دیده و همان جریان زنده به گور کردن دختران به اَشکال فریبنده در حال تکرار است. اما در نظام اسلامى، حقوق خانم‏ها واقعاً تأمین مى‏شود و مجلس ششم تلاش خود را کرد تا این حقوق استیفا شود. بنابراین حذف واژه عدالت جنسیتى به عقیده من جز در معرض اتهام قرار دادن نظام قانونگذارى کشور،خاصیت دیگرى نداشت. متأسفانه نگاههاى سخت‏گیرانه و فراتر از آنچه اسلام خواسته، بى‏جهت سبب مى‏شود چهره تابناک اسلام در معرض خدشه و تهمت قرار گیرد و دینى که براى اداره جوامع بشرى تا ابد از ناحیه خداوند برگزیده و فرستاده شده است، غیر قابل تحقق و اجرا مطرح شود. در حالى که امام(ره) به عنصر زمان و مکان در فقه بسیار توجه داشتند. در این زمینه سخن بسیار است و به عنوان مثال مى‏توان از دیدگاه امام نسبت به زنان و عملکرد ایشان در برخورد با مسائل مربوطه یاد کرد که بسیار متفاوت با برخى دیدگاهها و برخوردهاى سنتى و سخت‏گیرانه‏اى است که ارتباطى با اسلام ندارد. به هر حال تلاش براى لحاظ واژه عدالت جنسیتى از این منظر صورت گرفت و مى‏توانست نتایج مثبتى داشته باشد.

به سند چشم‏انداز بیست ساله کشور و تأثیرى که بر برنامه چهارم داشت اشاره کردید. در این سند به موضوع زنان و مسائل آنان چگونه نگاه شده است؟

برنامه توسعه چهارم اولین قانون برنامه‏اى است که مبتنى بر یک برنامه درازمدت و چشم‏انداز بیست ساله است. در سه قانون برنامه قبلى به دلیل اینکه فاقد استراتژى بلندمدت بودیم، حداکثر دایره زمانى به پنج سال محدود مى‏شد. اما با توجه به اینکه امروزه تعیین استراتژى‏هاى بلندمدت از ضروریات است، مقام معظم رهبرى بر لزوم تنظیم آن تأکید کردند و دولت هم پیش‏نویسى را ارائه کرد که در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بحث‏هاى مفصل کارشناسى قرار گرفت.
تلاش بر این بود چشم‏انداز بیست ساله قبل از تدوین برنامه چهارم ارائه شود تا این برنامه به عنوان برشى از بیست سال چشم‏انداز، تدوین گردد. بنابراین بعد از تهیه سند چشم‏انداز، سیاست‏هاى کلى نیز در مجمع تشخیص مصلحت با همکارى دولت تهیه و تصویب و خدمت مقام معظم رهبرى ارسال شد. بر اساس بند اوّل اصل 110 قانون اساسى، سیاست‏هاى کلى نظام را مقام رهبرى باید تعیین فرماید. ایشان هم این سیاست‏ها را در بندهاى مختلف تصویب و ابلاغ کردند که در مجموع، 52 اصل در زمینه‏هاى مختلف است. در کمیسیون ترکیب تأکید داشتیم برنامه چهارم ناظر بر این سیاست‏هاى کلى باشد و یکى دو نفر هم از اعضاى کمیسیون موظف شدند در حین بررسى و تصویب مواد برنامه، رعایت سیاست‏هاى کلى نظام را مد نظر قرار دهند؛ از جمله بند 14 این سیاست را که در مورد زنان بود. در این بند، تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن، نیز در صحنه‏هاى اجتماعى، استیفاى حقوق شرعى و قانونى بانوان در همه عرصه‏ها و توجه ویژه به نقش سازنده آنها مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین تکلیف روشن است و عبارات گویا و پویاست.
ارزیابى شما از دوره‏هاى مختلف مجلس شوراى اسلامى چیست؟ جناب‏عالى در دوره‏هاى اوّل، سوم، پنجم و ششم، نماینده مردم در مجلس بودید. لطفاً تصویرى از روند مصوبات مربوط به زنان و خانواده را ارائه دهید.
اگر بخواهم فهرست مصوبات مربوط به زنان را مرور کنم، بسیار طولانى و خسته‏کننده مى‏شود.
بله، به این شکل در بخش‏هاى دیگر ویژه‏نامه در جداول متناسب خواهد آمد. بیشتر منظور ارزیابى شماست.
بخصوص اینکه بعضى از این عناوین تا وقتى خودِ قانون نباشد گویا نیست. اما به طور اجمال عرض مى‏کنم که دوره اوّل در واقع اولین تجربه قانونگذارى در کشور بود و توجه به حقوق و حضور خانم‏ها، طى دوره‏هاى مختلف متناسب با شرایط زمانى شدت گرفت.
اگر تعداد خانم‏ها را در مجلس اوّل، دوم و سوم که حدود چهار نفر مى‏شدند با تعداد آنها در مجلس چهارم و بخصوص پنجم مقایسه کنید، افزایش قابل توجهى مى‏بینید. این افزایش نشان مى‏دهد مجموعه زمینه‏هایى که براى حضور خانم‏ها در عالى‏ترین سطوح برنامه‏ریزى و تصمیم‏گیرى کشور مانند پارلمان و نمایندگى مجلس فراهم آمد، مثبت بود؛ اگر چه روندى تدریجى داشت.
در دوره اوّل یک سرى شرایط به عنوان شرایط ضمن عقد در دفترچه‏هاى ازدواج آمد که مبناى استیفاى حقوق خانم‏ها شد. به تدریج با قوانین مختلفى که اضافه شد، به صورت دفترچه‏هاى عقد امروز در آمد. در دوره ششم، قانونى به تصویب رسید که مسئله عسر و حرج خانم‏ها در اوضاعى مثل اعتیاد همسر یا ابتلاى یکى از زوجین به بیمارى‏هاى واگیردار خطرناک یا ترک نفقه و مسائلى از این قبیل (که در قوانین گذشته به صورت پراکنده آمده بود) در قالب یک قانون، بهبود وضع را براى خانم‏ها تضمین کند. البته شوراى محترم نگهبان این مصوبه را رد کرد، ولى در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به تصویب رسید. خانم‏ها در مواردى که اشاره شد مى‏توانند تقاضاى طلاق کنند. همچنین دریافت نیمى از دارایى‏هاى مرد که هنگام زندگى مشترک به دست آمده، از جمله قوانین مترقى است که مجلس شوراى اسلامى تصویب کرد. به عبارت دیگر، مجموعه وضعى که امروزه در عقدنامه‏ها ذکر شده، برآیند قوانین متعددى است که مجلس شوراى اسلامى در ادوار مختلف تصویب کرده و تبدیل به حقوقى شده که هیچ یک در گذشته وجود نداشت. در گذشته مى‏شد زن را به اراده مرد در هر وضعى طلاق داد و به صورت عنصرى بى‏پناه و بى‏پشتوانه در جامعه رها کرد.
مثال دیگرى که مى‏توانم به آن اشاره کنم، در دوره سوم مجلس، موضوع تشکیل کمیسیون امور زنان و خانواده بود که با همکارى خانم‏هاى نماینده مطرح کردیم و من در جایگاه رئیس کمیسیون آئین‏نامه داخلى مجلس، همه تلاشم را در این مورد به کار بردم تا اینکه بالاخره در مجلس پنجم این کمیسیون تشکیل شد.

چرا چنین روند طولانى را طى کرد؟

در مورد کمیسیون امور زنان مخالفتى نبود، اما بعضى از دوستان معتقد بودند اگر کمیسیون خاصى براى خانم‏ها تشکیل شود، شاید این خود به نوعى سبب تضییع حقوق آنها گردد. یعنى اگر کمیسیون جداگانه‏اى براى خانم‏ها ایجاد شود، سایر کمیسیون‏ها مانند آموزش یا بهداشت، از وظایف ذاتى خود در مورد خانم‏ها غفلت کنند.
به هر حال، حقوق زنان جداى از زندگى جارى و مسائل کلى کشور نیست تا اگر کمیسیون خاصى تشکیل شد، حقوق‏شان استیفا شود. مکانیزم قانونگذارى در مجلس به شکلى است که مسائل زنان از کمیسیون‏هاى مختلف به صحن مى‏آید. همچنین در کمیسیون‏هاى صنایع و معادن یا نفت که حوزه فعالیت‏هاى اقتصادى است، خانم‏ها هم حضور دارند و مسائل کلى مطروحه در آن به ایشان هم مربوط مى‏شود. بنابراین از یک منظر این نگاه یا نگرانى درست بوده و تجربه کمیسیون زنان در مجلس پنجم این را نشان داد. یعنى از آنجا که تعداد لوایح در این زمینه به حدى نمى‏رسید که کمیسیون، تمام وقت به آن بپردازد، خانم‏ها ناچار شدند به عضویت دیگر کمیسیون‏ها در آیند و این کمیسیون، فرعى تلقى شد. به طورى که عضویت در آن مانع از عضویت در سایر کمیسیون‏ها نیست. به همین دلیل در عرصه قانونگذارى عملاً کارآیى چندانى ندارد. جمع‏بندى نمایندگان این بود که کمیسیون زنان حذف شود و همه کمیسیون‏ها در حوزه مسئولیت خود به مسائل زنان توجه کنند. در واقع جایگزین این کمیسیون مى‏توانست حرکت هماهنگ‏کننده‏اى باشد. تشکیل فراکسیون زنان از نظر من تجربه خوبى در این زمینه بود.
یعنى به نظر شما فراکسیون زنان در مجلس مى‏تواند چنین نقش تعیین‏کننده و در حد یک کمیسیون را داشته باشد؟
بله، اگر فراکسیون زنان فعال، زنده و خوش‏فکر باشد یا خودِ خانم‏ها در این فراکسیون نیازمند توجیه براى حل مسائل حقوقى زنان نباشند، کارآیى آن بسیار زیاد است و مى‏تواند از طریق اعضاى خود که در همه کمیسیون‏ها هستند، عملاً حقوق زنان را مد نظر قرار دهد و اگر در جایى ضعف یا حرکتى منفى دیدند با آن برخورد کنند.

یعنى دلیل حذف کمیسیون زنان و خانواده در مجلس ششم این بود؟

قطعاً حذف این کمیسیون از آئین‏نامه داخلى مجلس به معناى نادیده گرفتن حقوق خانم‏ها نبود، بلکه اصولاً مجلس نگاه تجمعى داشت، چنان که کمیسیون‏هاى دیگرى هم حذف شد. به عبارت بهتر، این کمیسیون حذف نشد بلکه در کمیسیون اجتماعى ادغام شد. ما 24 کمیسیون در مجالس گذشته داشتیم که در دوره ششم بر اساس اصلاحیه‏اى که در اواخر دوره پنجم تهیه شده بود، تبدیل به 12 کمیسیون شد، مثلاً کمیسیون آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش عالى، نیز کمیسیون‏هاى دفاع، شوراها و سیاست خارجى با هم ادغام شدند. بخشى از کمیسیون زنان و خانواده در کمیسیون اجتماعى و بخشى در کمیسیون فرهنگى ادغام شد؛ در حالى که فراکسیون خانم‏ها عملاً جایگزین تخصصى آن شد و موفق هم بود.
مورد دیگرى که باید به آن اشاره کنم، قانون مهریه بود که در مجلس پنجم پیشنهاد شد و به تصویب رسید. این قانون از جمله گام‏هاى جدى در مسیر استیفاى حقوق مالى خانم‏ها بود.

این پیشنهاد به صورت طرح از سوى نمایندگان مجلس ارائه شد؟

بله، طرحى بود که پیش‏نویس آن را بنده با کمک چند تن از خانم‏هاى نماینده تهیه و از آن دفاع کردیم. خوشبختانه شوراى نگهبان هم آن را تصویب کرد و سبب شد تحوّلى در مسائل اقتصادى خانم‏ها از این رهگذر در بینش اقتصادى موجود ایجاد شود.

اما در آن زمان مقاومت‏هاى زیادى در برابر این پیشنهاد صورت گرفت و بسیارى از اینکه خانم‏ها بتوانند مهریه خود را به نرخ روز محاسبه و اخذ کنند، مخالف بودند. به خاطر دارید؟

بله، در مجلس پنجم، جلسات متعدد و مباحث طولانى براى تصویب مهریه به نرخ روز انجام شد.

در واقع سؤال من خاص موضوع مهریه نیست، بلکه مى‏خواهم بدانم چالشى که در مورد مصوبات زنان وجود دارد، تا چه حد به تفاوت‏ها و برخورد میان تفکرات سنتى با تفکر معتقد به عنصر زمان و مکان در برداشت از مسائل باز مى‏گردد؟ این چالش در حال حاضر در کشور ما چقدر جدى است و پیش‏بینى شما در مورد آینده آن چیست؟

در مورد بحث مهریه، مخالفت‏ها با موضوع خانم‏ها و مهریه نبود، بلکه به یک موضوع اقتصادى باز مى‏گشت؛ یعنى ربا.
باید بگویم در سایر حوزه‏ها هم چالش‏هایى از این دست داریم و این معضل اختصاص به موضوعات مربوط به خانم‏ها ندارد. علت این است که فقه ما طى قرون متمادى به خاطر فقدان حکومت اسلامى و شیعى، فقهى فردگرا بوده است. اگر در حوزه مسائل اجتماعى و حکومتى مواردى وجود دارد، بسیار محدود و بیشتر در قالب ذهنیات و تئورى است. کتب فقهى ما از محتواى بسیار سرشارى در حوزه مسائل فردى برخوردار است که به زندگى روزمره آحاد جامعه مربوط مى‏شود مانند عبادات، حج، طهارت و یا معاملات فردى. حتى در بحث مکاسب بیشتر به معاملات فردى باز مى‏گردد، به طور مثال شرکت‏هاى چندملیتى یا قراردادها و عناوین جدید اقتصادى مطرح نبوده یا به صورت گذرا از کنار آن گذشته‏اند. شاید در این مسئله نتوانیم کسى را سرزنش کنیم، چون کسى به دنبال تحقیق و پژوهش در باره مسائل یا موضوعاتى که مورد ابتلا نبوده است نمى‏رود. به خاطر دارم پیش از انقلاب وقتى در حوزه‏ها به «کتاب القضاء» مى‏رسیدند، از کنارش مى‏گذشتند و آن را نمى‏خواندند یا خیلى سطحى و سریع از آن رد مى‏شدند و مى‏گفتند «مبتلا به» نیست. یعنى وقتى قضاوت در دست روحانیت نیست، چرا روى آن وقت بگذاریم و وارد جزئیات شویم.
مثال روشن‏ترى بزنم. در بحث عدالت اگر فردى خلاف مروت انجام دهد، این امر مى‏تواند او را از عدالت ساقط کند. براى این مورد مى‏گفتند وقتى یک روحانى یا مرجع تقلید لباس جُندى یعنى لباس سربازى و ارتشى بپوشد، از عدالت خارج مى‏شود، چرا؟ به خاطر اینکه در آن دوران فرد ارتشى یا به طور کلى نیروهاى مسلّح، نماد اصلى و خشن ظلم و دستگاه ظلمه بودند. بدترین شکل این بود که روحانى با رسالت ظلم‏ستیزى و عدالت‏گرایى چنین لباسى بپوشد. در حالى که مى‏بینیم در نظام جمهورى اسلامى، پوشیدن لباس جُندى یک افتخار مى‏شود. مراجع بزرگ یا ائمه جمعه مانند شهید مدنى لباس پاسدارى را با افتخار مى‏پوشند و امام مى‏فرمایند: اى کاش من هم یک پاسدار بودم. منظور این است که در طول تاریخ، جز سنوات محدودى، حکومت اسلامى وجود نداشت. به این ترتیب فقه ما فردگرا شد. بعد از پیروزى انقلاب بود که اسلام در متن زندگى اجتماعى و سیاسى مردم وارد شد. در همین زمان تحوّلات بسیار مثبتى در میدان اندیشه، پژوهش و فقه صورت گرفته است و امروز پژوهشگران جوان و خوش‏فکرى در حوزه‏هاى علمیه داریم. خوشبختانه اجتهاد به شیوه‏اى که شیعه به آن معتقد است، فقه را پویا کرده و بحث زمان و مکان که امام روى آن تأکید کردند به عنوان عنصرى کلیدى در فقه وارد شده است. حضرت امام از شجاعت بى‏نظیرى برخوردار بودند و این شجاعت در حوزه نظریه‏پردازى و افتا نیز خود را نشان داد. ایشان هشدار دادند که نمى‏شود اسلام را پوسته‏اى خشک و بسته معرفى کرد. با طرح عنصر زمان و مکان مواردى را در حلیت موسیقى یا شطرنج مطرح کردند و فقه حکومتى را به صحنه آوردند. اساساً حکومت، فلسفه فقه را تشکیل مى‏دهد و شأن نزول فقه است. امام با این نگرش راهگشایى کردند.
به تعبیر شما «چالش‏هایى» که در این حوزه‏ها مى‏بینیم ناشى از عدم ابتلا به موضوعات در گذشته بوده است. از طرف دیگر وقتى یک بحث جدید مطرح مى‏شود، خود به خود مقاومت‏هایى رخ مى‏دهد، زیرا مغایرت‏هایى با نظریات فقهى اکثر فقهاى گذشته پیش مى‏آید. تشخیص اینکه آیا این یک حریم‏شکنى فقهى است یا یک تغییر شیوه، مدتى طول مى‏کشد. به تعبیر مقام معظم رهبرى در اجلاس اخیر خبرگان، اصلاحات در بنیان‏ها و اصول غیر قابل پذیرش است، ولى اصلاح در شیوه‏ها امرى ضرورى است.
با این توضیحات در بحث مهریه هم چنین اتفاقى افتاد. دوستانى که به شدت مخالفت مى‏کردند مى‏گفتند محاسبه مهریه به نرخ روز از مصادیق بارز رباست. یعنى اگر شما قبلاً صدهزار تومان مهر کرده‏اید و امروز بگویید باید آن را به اضافه نرخ تورم بپردازید، این رباست. در حالى که من و سایر دوستان با نگاه دیگرى به قضیه، معتقد بودیم ربا امرى واقعى است. چطور ممکن است بپذیریم 100 تومان مهریه‏اى که فردى 50 سال پیش براى همسرش در نظر گرفته و با آن مى‏شد یک منزل مسکونى خرید، امروز آن را به عنوان مهریه بپردازد، در حالى که قیمت یک بسته آدامس هم نیست؟! رضایت طرفین روى این مبلغ به ارزش پول باز مى‏گشته است. اساساً تعریف علمى پول چیست؟ آیا ارزش اسکناس به مشخصات ظاهرى، کاغذ و نقوش آن باز مى‏گردد؟ روشن است که این کاغذ ارزشى ندارد؛ به این دلیل که هر لحظه ممکن است دولتى بیاید و آن را از فردا فاقد اعتبار بخواند. پس پول، نماینده قدرت خرید است. این استدلال مورد قبول مجلسى‏ها واقع شد و شوراى نگهبان هم مساعدت کرد و پذیرفت. به نظر من این اتفاق، سرفصل نگاهى جدى به مقولات اقتصادى، پول و سایر قراردادها و موضوعاتى بود که امروز در نظام بانکدارى اسلامى مورد توجه است. این میدان بسیار وسیع است و حتى مى‏تواند موضوعاتى چون خمس را تحت تأثیر قرار دهد. چنان که اخیراً برخى از فقها به این موضوع پرداخته‏اند که آیا رشد و نموى که مطرح است، شکلى و پولى است یا واقعى؟ به این معنى که مثلاً اگر شما اتومبیلى را یک میلیون تومان خریدید و سه سال بعد آن را سه میلیون تومان فروختید، آیا واقعاً در پول شما افزایشى رخ داده و باید خمس دو میلیون تومان را بپردازید یا با این پول امروز نمى‏توانید بیش از یک اتومبیل بخرید. اگر نتوانید، پس به ارزش پول شما اضافه نشده است. منظور اینکه، بحث مهریه خانم‏ها نبود، بلکه بحث اقتصادى بود و خانم‏ها بهانه یا به تعبیر بهتر، منشأ برکاتى براى گشایش این مباحث بودند.

در مجلس ششم چطور؟ اشاراتى به جریان تصویب برخى قوانین در مجالس مختلف داشتید که به نظر مى‏رسد به مجلس ششم هم کشیده شد. یعنى ما همچنان در سال‏هاى بعد شاهد کُندى و برخوردهایى در جریان مصوبات مربوط به خانم‏ها بوده‏ایم. به نظر مى‏رسد برخى به اینکه دختران و زنان ایرانى در بعضى موارد گرفتار مشکلاتى هستند، هیچ اعتقادى ندارند و پیشبرد مسائل زنان را فقط در چارچوب شعار و تعریف و تمجید از جایگاه آنان، بدون هر اقدام عملى مى‏بینند. در مقابل، احساس مى‏شود گروهى حل این مشکلات را فقط در چارچوب دیدگاههاى غیر بومى و بیگانه جستجو مى‏کنند. آیا براى یافتن راه میانه‏اى تلاش شده است؟ به هر حال ما داعیه ارائه الگوى جدیدى از زن را داریم و قاعدتاً باید بتوانیم مطلوبیت آن را نسبت به سایر الگوها اثبات کنیم.

به رغم بسیارى از زمینه‏هاى اجتماعى که در پرتو انقلاب به نفع خانم‏ها دگرگون شد، هنوز رسوبات تفکرات غیر اسلامى و برخوردهاى منفى در برخى نقاط کشور با زنان وجود دارد. بر این نکته تأکید کردم که دیدگاههاى سخت‏گیرانه‏اى که ارتباطى با اسلام ندارد، مى‏تواند چهره این دین الهى را خدشه‏دار کند و آن را غیر قابل تحقق جلوه دهد. با این دیدگاه، مجلس ششم احساس مى‏کرد باید یک بازنگرى در روابط اجتماعى مربوط به خانم‏ها صورت گیرد. با همین اعتقاد هم مصوباتى داشت اما قبل از آنکه به این مصوبات بپردازم در پاسخ سؤال شما باید نکاتى را متذکر شوم. کارنامه جمهورى اسلامى ایران در مورد زنان در عرصه‏هاى مختلفى بسیار درخشان است؛ از جمله در زمینه آموزش. اگر نگاهى به جامعه بى‏سواد و کم‏سواد خانم‏ها قبل از پیروزى انقلاب داشته باشید، این ادعا را تأیید مى‏کنید. بیش از 80% زنان روستایى بى‏سواد بودند و جمعیت بسیارى از زنان شهرى نیز بى‏سواد یا کم‏سواد به شمار مى‏آمدند. بعد از انقلاب براى سوادآموزى و گسترش سطح علمى جامعه گام‏هاى بلندى برداشته شد؛ بخصوص میان خانم‏ها به گونه‏اى که امروز تعداد پذیرفته‏شدگان خانم در رشته‏هاى دانشگاهى بیش از آقایان است. بدون شک، ریشه بسیارى از عقب‏ماندگى‏ها و ظلم‏هایى که به خانم‏ها در طول تاریخ شده، به جهل و بى‏سوادى آنها باز گشته است. هر گامى که جهت ارتقاى دانش و معلومات آنها برداشته شود، گامى جهت استیفاى همه‏جانبه حقوق آنهاست.
اگر از لحاظ جسمى بسنجیم، بى‏سوادى یا کم‏سوادى موجب به وجود آمدن خانواده‏هاى پر جمعیت و پر مشغله مى‏شود. از سوى دیگر، بهبود کمّى و کیفى سطح دانش و سواد موجبات راهیابى آنها را به عرصه‏هاى مختلف خدمتگزارى از جمله مدیریت فراهم مى‏کند. امروز حضور خانم‏ها در بسیارى از مراکز پژوهشى، تحقیقى و علمى، دستاورد سرمایه‏گذارى سنگین نظام براى ارتقاى دانش آنان بخصوص در سطح آموزش عالى است.
در حوزه‏هاى علمیه نیز این رشد چشمگیر است. پیش از انقلاب تعداد مدارس و حوزه‏هاى علمیه خانم‏ها در سطح کشور از تعداد انگشتان دست تجاوز نمى‏کرد اما امروز متجاوز از 150 حوزه علمیه فعال براى خانم‏ها داریم که بعضى از آنها زمینه رشد و ترقى علمى زنان را تا درجه اجتهاد هموار کرده است. وجود بانوان محقق و مبلّغ چه در داخل کشور و چه مسلط به زبان‏هاى خارجى که در عرصه‏هاى بین‏المللى فعالیت مى‏کنند، سبب افتخار است. من خود شاهد حضور خانم‏هاى مبلّغه مسلط به زبان‏هاى خارجى و بسیار کارآمد در ایام حج بوده‏ام.

ظاهراً شما خودتان مسئول یکى از حوزه‏هاى علمیه خواهران هستید.

بله، حوزه علمیه فاطمیه کرمان که خوشبختانه ظرف دو سه سال گذشته در سطح حوزه‏هاى خواهران کشور نمونه بوده است. وقتى نشاط و جدیت خانم‏ها را در این حوزه در مقایسه با حوزه آقایان مى‏بینم بسیار خوشحال مى‏شوم از اینکه جمهورى اسلامى توانسته است استعدادها را شکوفا و این زمینه را براى رشد و تعالى خانم‏ها فراهم کند. چنین حضورى در حوزه‏هاى علمیه بسیار کارگشاست. تجربه نشان داده که خانم‏ها در مسائل پژوهشى، علمى و تحقیقى بسیار موفق‏تر و پر حوصله‏تر از آقایان هستند و این هنوز آغاز راه است.
همین طور امکاناتى که طى برنامه سوم در بحث تربیت بدنى و توسعه ورزش براى خانم‏ها فراهم شد، اگر چه هنوز فاصله بسیار زیادى به نقطه مطلوب دارد. خوشبختانه درخشش خانم‏ها در رشته‏هاى مختلف ورزشى، چشمگیر بوده است؛ با وجود اینکه آنها آرام آرام و با حفظ حدود شرعى به میدان‏هاى بین‏المللى راه یافته‏اند. طى سال‏هاى اخیر که برخى مسابقات ورزشى بانوان جهان اسلام در ایران برگزار شد، ایده بسیار خوبى پا گرفت. من همیشه این آرزو را داشتم که ایران بتواند با سرمایه‏گذارى گسترده در امر ورزش بانوان، بانى رشد زنان مسلمان دنیا در عرصه‏اى باشد که به دلیل عدم رعایت شئون اسلامى ناامن است و بسیارى از زنان مسلمان به همین دلیل از ورزش چشم مى‏پوشند. اگر این امکان را فراهم کنیم، بدون تردید هم، خدمتى به کل زنان مسلمان کرده‏ایم و هم، در معرفى الگوى جدید، مثال بارز و روشنى ارائه داده‏ایم.
همین طور در رقابت‏هاى علمى، دختران ما در المپیادهاى مختلف نشان دادند که سرمایه‏گذارى در این زمینه درست بوده است. اساساً توجه به چنین فعالیت‏هایى یک نماى انسانى، پر نشاط و زیبا از وضع زنان در جامعه اسلامى به نمایش مى‏گذارد و مى‏تواند در درجه اوّل کشورهاى اسلامى و در مراحل بعد سایر زنان جهان را جذب و جلب این الگو کند.
مجلس ششم با چنین دیدگاهى مصوبات مختلفى داشت. چنان که براى زنان سرپرست خانوار، حقوق ویژه‏اى به تصویب رسید. نیز نسبت به برقرارى حقوق براى همسران جانبازانِ قطع نخاعى، شیمیایى و بالاى 50% اقدام شد. این خانم‏ها بدون شک براى نگهدارى از همسرشان دچار سختى و مشقت هستند، به همین دلیل سعى شد با نگاهى ارزشى، انسانى و عدالت‏خواهانه حقوق رسمى پرستارى براى ایشان در نظر گرفته شود. زنانى که سال‏هاى سال با صبورى و زینب‏گونگى از همسران خود که مایه افتخار ملى ما هستند نگهدارى کرده و در این مسیرِ طاقت‏فرسا بهترین سال‏هاى زندگى خود را اهدا کرده‏اند. البته قبلاً در تعارفات از آنها تجلیل مى‏شد اما تجلیل عملى را مجلس ششم با چنین مصوبه‏اى به عمل آورد و براى آنها حقوقى وضع کرد. اما متأسفانه چنین کار باارزشى در پشت تنگ‏نظرى‏ها و رقابت‏هاى سیاسى پنهان ماند. در حالى که چنین اقداماتى از افتخارات نظام است و باید ترویج شود.
از دیگر مصوبات، حق حضانت فرزندان و ناظر به وضع جدید جامعه زنان کشور بود که با نگاه احکام اولیه اسلام از سوى شوراى نگهبان رد شد و پس از رفت و برگشت‏هاى متعدد که منجر به توافقى میان مجلس و شوراى نگهبان نشد، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام با نگاه به احکام ثانویه مورد تصویب قرار گرفت.
موضوع قانون بازنشستگى پیش از موعد، توسعه بیمه زنان سرپرست خانوار و زنان روستایى و توجه خاص به توسعه ورزش که نیاز واقعى - نه تجملى و تشریفاتى - جامعه زنان است و بى‏توجهى به آن به شیوع انواع بیمارى‏ها منجر خواهد شد، از دیگر اقدامات مجلس ششم بود.
مصوبه دیگرى که باید به آن اشاره کنم الحاق به کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان است که متأسفانه فضاسازى بسیار ناروایى علیه آن صورت گرفت. برخى این مصوبه را دلیل بى‏مبالاتى و بى‏توجهى مجلس ششم نسبت به مسائل شرعى دانستند در حالى که تلقى درستى نبود. دلیل مصوبه مورد بحث این بود که در بسیارى از مجامع بین‏المللى به ویژه مربوط به خانم‏ها، جمهورى اسلامى ایران به ناحق متهم به نادیده انگاشتن حقوق زنان و بى‏عدالتى در برنامه‏ریزى مى‏شود. یکى از ایرادات هم این است که چرا ایران کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را نمى‏پذیرد. وقتى ملاحظات دینى و ملى خود را مطرح مى‏کنیم مى‏گویند سایر کشورهاى اسلامى که به این کنوانسیون پیوسته‏اند هم چنین ملاحظاتى دارند. بنابراین با انگیزه رفع تهمت از جمهورى اسلامى ایران و نیز امکان ایجاد تریبونى براى خانم‏هاى ایرانى در دفاع از حقوق زن مسلمان در عرصه‏هاى بین‏المللى، این مصوبه را مطرح کردیم.
در مصوبه الحاق به کنوانسیون رفع هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان هیچ امر خلاف شرعى وجود نداشت و فقط به دولت اجازه داده مى‏شد در صورت پذیرش حق تحفظ قوانین شرعى به عضویت این کنوانسیون در آید. بنابراین از دو حال خارج نبود: یکى اینکه تحفظ ما را مى‏پذیرفتند و این امکان مناسبى را براى کشور فراهم مى‏آورد تا با حفظ موازین شرعى خود وارد این عرصه بین‏المللى شویم، یا اینکه نمى‏پذیرفتند؛ که در این صورت ما به قولى توپ را به زمین آنها انداخته بودیم و طلبکار مى‏شدیم. یعنى به جامعه بین‏المللى مى‏گفتیم ما آمادگى پیوستن داشتیم، ولى شما زیاده‏طلبى مى‏کنید و قصد تحمیل عقایدتان را به ما دارید.
اما امروز متأسفانه با رد این مصوبه، دشمنان انقلاب بخصوص صهیونیست‏ها علیه قوانین اسلام راحت‏تر شاهد مى‏آورند که دیدید ما گفتیم اسلام ضد حقوق بشر و ضد حقوق زنان است. ما چه پاسخى داریم؟ من نمى‏خواهم فضاى بحث را سیاسى کنم، ولى چون فصل انتخابات گذشته و صاحب منفعت انتخاباتى نیستم، شدیداً از برخى احزاب، گروهها و مراکز تبلیغاتى گله مى‏کنم که در آستانه انتخابات مجلس هفتم براى بهره‏بردارى‏هاى مورد نظر خود تهمت‏هاى ناروایى را از این زاویه به نمایندگان مجلس ششم وارد کردند؛ بخصوص در مجالس خانم‏ها و از سوى برخى بانوان گوینده و اداره‏کننده جلسه، مثلاً خانمى در جمع بانوان بسیجى گفته بود چه نشسته‏اید که نمایندگان مجلس ششم قانونى را تصویب کرده‏اند که بر اساس آن خانم‏ها حق دارند همزمان چندین همسر داشته باشند یا بدون اجازه و اطلاع شوهر، خود را یک‏طرفه طلاق دهند و از این قبیل موارد ناروا که ذهنیت جامعه را خراب کرد. در راهپیمایى 22 بهمن، خانم محجبه‏اى جلوى مرا گرفت و گفت: وقتى چنین مسائلى در مجلس مطرح است، شما که یک روحانى هستید چرا ساکت مى‏نشینید؟ ولى وقتى موضوع را برایش توضیح دادم، متوجه قضایا شد.
به هر حال، پیام این مصوبه مجلس، تعامل سازنده با جامعه جهانى براى دفاع از حقوق زنان بود و اینکه جمهورى اسلامى ایران بتواند منطق حق خود را در عرصه‏هاى مختلف از جمله در مجامع جهانى و تریبون‏هاى بین‏المللى با حضورى فعال و مؤثر بیان کند. اگر همه روزنه‏ها و درها را به روى خود ببندیم و فکر کنیم اسلام را مى‏شود آن گونه که هست به جهان بشناسانیم، اشتباه کرده‏ایم.
قوانینى که در حمایت از مادران، زنان و فعالیت‏هاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى آنان در مجالس مختلف بعد از انقلاب بخصوص در مجلس ششم تصویب شد، باعث افتخار و مباهات است، ولى هنوز راهى طولانى در پیش داریم. از طرفى، حتماً باید در قوانین مدنى بازنگرى شود یا به عنوان مثال تشکل‏هاى غیر دولتى و مراکز حمایتى خانم‏ها تقویت شوند. از طرف دیگر هم، نباید راه تفریط در پیش گیریم و کرامت انسانى را از نظر دور داریم.
جامعه زنان ما باید حقوق خود را در پرتو احکام نورانى قرآن جستجو کنند و مطمئن باشند در اسلام هیچ حقى از آنان فروگذار نشده است. متأسفانه امروزه مکاتب غربى به نام آزادى زن و به نام عدالت یا مساوات، سراب‏هاى فریبنده‏اى را فرا روى زنان گشوده‏اند که جز تباهى چیزى ندارد. از هم پاشیدگى بنیان خانواده، نابودى روابط عاطفى میان فرزندان و پدر و مادر، رواج انواع بیمارى‏هاى روحى و جسمى در غرب مؤید این ادعاست. اصولاً توجه به فرزند از بین رفته و با کمال تأسف برخى از جوامعِ به ظاهر روشنفکرى به جاى تربیت فرزند در آغوش مادر، به انس با حیواناتى مثل سگ و گربه روى آورده‏اند. زنان به کالاهاى تبلیغاتى کمپانى‏هاى صنعتى مبدّل شده و برده‏دارى جدید به نام دفاع از حقوق زن در جریان است؛ بدون اینکه خانم‏ها به حقوق واقعى و کرامت انسانى دست یابند. در این حال فکر مى‏کنم الگوى جمهورى اسلامى ایران در دفاع از کرامت و حقوق زن در حوزه‏هاى مختلف اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى مى‏تواند الگوى مناسبى باشد، مشروط بر اینکه سخت‏گیرى‏ها و پیرایه‏هاى به‏ناحق بسته شده به اسلام را حذف کنیم. در این حال مقاومت‏هایى که گاه در این زمینه‏ها صورت مى‏گیرد، به نگاه قشرى یا شکلى برخى باز مى‏گردد که هر گونه نوآورى را برنمى‏تابند. مقاومت‏هایى که در مقابل بحث حضانت یا اجرت‏المثل، طلاق و ... صورت مى‏گیرد، از جمله برخوردهایى است که معمولاً با مسائل نو پیش مى‏آید و در همه حوزه‏ها وجود دارد. یعنى به محض اینکه یک نوآورى مطرح مى‏شود، مقاومت صورت مى‏گیرد. در حالى که اجتهاد شیعه بر پایه نوآورى بنا نهاده شده است. اگر قرار بود هر چه گذشتگان مى‏گویند تکرار کنیم، اساساً این همه کتب فقهى معنا نداشت. از ویژگى‏هاى امام، شجاعت ایشان در مخالفت فرضى با نظر مشهور فقها بود. یعنى اگر سرِ درس به ایشان مى‏گفتند: آقا مشهور این طور گفته، پاسخ مى‏دادند: مشهور گفته باشد. احترام به مشهور به عنوان نظرى علمى، یک بحث است، اما ایستادن بر نظر مشهور به این معناست که امروز هیچ تحولى را در هیچ حوزه‏اى شاهد نباشیم. مثلاً سالیان سال در حوزه نجوم بر اساس نظریه بطلیموسى اتفاق نظر بود که کره زمین محور عالم افلاک است، آسمان‏ها به صورت پوسته پیاز است و ستارگان به مثابه میخ‏هایى هستند که آنها را نگه داشته‏اند، ولى امروز یک بچه دبستانى به این فرضیه مى‏خندد. این قضیه شجاعت گالیله مى‏خواست که به میدان بیاید و حتى تا پاى گیوتین برود تا این نظر مشهور را بشکند. ایستادن بر نظر گذشتگان بدون جرئت نوآورى، علم را متوقف مى‏کند.
در کل باید بگویم:
در طول شش دوره فعالیت‏هاى مجلس در مورد مسائل زنان به این ترتیب اقدام شده است: دوره اوّل شانزده طرح، دوره دوم سیزده طرح، دوره سوم شش طرح، دوره چهارم هشت طرح، دوره پنجم 21 طرح و در دوره ششم که مجلس اصلاحات خوانده شد و هدف خود را نهادینه کردن برنامه اصلاحات قرار داده بود، 41 طرح و لایحه در مورد مسائل زنان و خانواده به تصویب رسید.

با این توصیفات چشم‏انداز آینده را چگونه مى‏بینید؟

با همه این توصیفات، چشم‏انداز آینده را بسیار مثبت مى‏بینم، زیرا خوشبختانه امروز اسلام در میدان عمل، عهده‏دار اداره جامعه شده است و وقتى مشکلى در اداره جامعه پیش مى‏آید، دولت باید پاسخگوى آن باشد؛ بنابراین ناگزیر آن را به صورت لایحه به مجلس مى‏دهد و نمایندگان مجلس هم ناگزیرند پاسخى براى این نیاز یا مشکل داشته باشند و راه حل آن را به قانون تبدیل کنند.
در شوراى نگهبان هم با نظر فقهى و کارآمد امام و امام‏گونه تأیید مى‏شود یا اگر تصور شد با احکام اولیه سازگارى ندارد، راهکار قانون اساسى که ارائه به مجمع تشخیص مصلحت نظام است، به کار مى‏آید و با نگاه احکام ثانویه و مصلحت، راهگشایى مى‏شود.
هیچ بن‏بستى را فراروى حرکت اصلاحى جامعه براى احقاق حقوق خانم‏ها و یا سایر حوزه‏ها نمى‏بینم. البته گاهى طى این مسیر دشوار است. ممکن است حرکت کُند شود، ولى قطعاً انجام خواهد شد. همین جا هم هشدارى به حوزه‏هاى علمیه و دست‏اندرکاران امور دینى و شوراى نگهبان مى‏دهم که مقاومت کردن در برابر پدیده‏هاى نو و عدم ارائه راه حل، نه تنها مشکلى را حل نمى‏کند بلکه اسلام را در موضع تهمت ناکارآمدى قرار مى‏دهد.
آیت‏اللَّه مکارم شیرازى قبل از انقلاب در جلسات درسى که داشتند و من در آن شرکت مى‏کردم مى‏گفتند اوایلى که قرار شد حمام‏هاى خزینه‏دار قدیمى را بر اساس برنامه بهداشت به حمام‏هاى دوشى تبدیل کنند، برخى متدینان و حتى برخى علما به شدت در برابر این تغییر ایستادند. آنها معتقد بودند در شکل جدید، مسائلى مثل نجاست، طهارت و از این قبیل دچار مشکل مى‏شود. ایشان مى‏گفتند: یکى از آقایان با افتخار اظهار مى‏کرد که من تا به حال موفق شده‏ام جلوى تبدیل 26 حمام خزینه‏اى به دوشى را بگیرم. آن آقا این را به عنوان یک مبارزه مثبت مطرح مى‏کردند! در حالى که امروز هر کسى مى‏داند آن حمام‏ها مرکز انواع بیمارى‏ها و آلودگى‏ها بود. بنابراین چنین مقاومت‏هایى غیر منطقى است.
در مورد مسائل زنان هم عمده مقاومت‏ها به برداشت‏هاى تنگ‏نظرانه از اسلام باز مى‏گردد. برخى زن را مخلوق دوم تلقى مى‏کنند، یعنى همان ذهنیتى که قرن‏ها در غرب حاکم بود و هنوز فرهنگ غربى اسیر آن است. اگر به تاریخ رنسانس و تحوّلات غرب نگاه کنیم، مى‏بینیم تا سالیان سال بعد از رنسانس و انقلاب صنعتى تأکیدى بر حقوق زنان نمى‏شد. به اعتقاد من افراطگرى‏هاى فمینیستى در غرب، واکنش به سختگیرى‏ها و رفتارهاى خشونت‏بارى است که در قرون وسطا تحت نام دین و کلیسا بر جامعه زنان روا شد. اگر چه در جامعه اسلامى هرگز زنان چنان وضعى نداشتند اما در برخى کشورهاى اسلامى زنان، مملوک مردان به شمار آمده و همین نگاه موجب شده تا صحبت از حقوق زنان مى‏شود، همه جبهه بگیرند و حرف‏هاى عجیبى را مطرح کنند. در حالى که اگر تصور شود شخصیت انسانى زن پایین‏تر از مرد آفریده شده، سوء ظن به خالق هستى و نسبت دادن امرى ناصحیح به ذات اقدس الهى است. زن و مرد در کمال انسانى مساوى آفریده شده‏اند و مدارجى که مرد مى‏تواند به لحاظ معنوى و به سوى قرب الهى طى کند، با زن برابر است.
بى‏تردید مقام شامخ حضرت صدیقه کبرا(س) به لحاظ منزلت انسانى از بسیارى انبیا بالاتر بوده و به جرئت مى‏توانم این را اثبات کنم که مقام ایشان بعد از مقام شامخ حضرت خاتم‏النبیین(ص) است. نسبت به حضرت على(ع) به عنوان کفو، همسنگ و همتا هستند. ائمه اطهار(ع) که از انبیاى سلف بالاتر هستند، بلااستثنا خود را نیازمند مقام فاطمه(س) مى‏دانستند. وجود حضرت زهرا، مریم عذرا، حضرت آسیه و حضرت خدیجه نشان مى‏دهد زن از لحاظ شخصیت انسانى، همسنگ و همپاى مرد و نیمه‏اى از وجود انسانیت است. بنابراین برخى مقاومت‏ها ناشى از عدم شناخت زن است و به نظر مى‏رسد بیشتر از روى جهالت نسبت به احکام اسلام باشد تا از روى غرض.
میان صحبت‏ها اشاره‏اى به برخورد متفاوت حضرت امام - که عارى از سخت‏گیرى‏ها و پیرایه‏ها در مورد مسائل زنان بود - داشتید. تقاضا مى‏کنیم به عنوان حُسن ختام گفتگو، در این باره توضیح دهید.
پشتوانه مهم بانوان در حرکت به سمت آینده روشن‏تر، دیدگاهها، فتاوا و رفتارهاى امام نسبت به بانوان است؛ از این ذخیره که متأسفانه کم استفاده شده باید بیشتر بهره‏مند شد. یعنى این دیدگاه معرفى نشده است. اگر دختران و زنان بدانند امام چقدر باز و روشن در مسائل زنان برخورد مى‏کردند، هم به ایشان علاقه‏مندتر مى‏شوند و هم راهشان را پیدا مى‏کنند. امروز ممکن است مواردى را مطرح کنیم که عادى جلوه کند، ولى اگر آن را در فضایى که رخ داده، در نظر بگیریم، مى‏فهمیم چه کار بزرگى صورت گرفته است، مثلاً در جامعه شصت سال پیش که به شدت بسته بود و اغلب متدینان دختران‏شان را به مدرسه نمى‏فرستادند، مى‏بینید یک روحانى در جایگاه مرجع تقلید و بسیار پاى‏بند به اصول اسلامى، دخترانش را نه تنها منع نمى‏کند بلکه زمینه تحصیل آنها را تا عالى‏ترین سطوح فراهم مى‏آورد. دختران امام و عروس ایشان همگى داراى مدارج عالى دانشگاهى و عضو هیئت علمى دانشگاهها هستند. بعضى از این عزیزان براى پایان‏نامه‏هاى خود مسافرت‏هاى مختلف به خارج از کشور انجام داده‏اند و این مى‏تواند یک درس باشد.
در مورد پوشش، عده‏اى تصور مى‏کردند حجاب کامل خانم‏ها این است که علاوه بر چادر، پوشیه داشته باشند، کسى آنها را نبیند و صدایشان را نشنود؛ آنها هم کسى را نبینند. اما آیا در اجتماع که شخص باید پاسخگو باشد، مثل عضویت در هیئت علمى دانشگاه و حضور در کلاس، چه در قالب دانشجو و چه در قالب استاد، چنین وضعى امکان دارد؟ حجاب حاکم در فقه و پیرامون امام یک حجاب متعادل است. اوایل انقلاب پیشنهاد کردند در کلاس‏هاى دانشگاه میان خانم‏ها و آقایان نئوپان بکشند. خبر به امام رسید و ایشان فرمود: تا فردا صبح، ساعت هشت تمام اینها باید جمع شود. همچنین مى‏بینیم وقتى حضرت امام مى‏خواهند براى مذاکره با گورباچف هیئتى بفرستند، یک خانم را هم انتخاب مى‏کنند. آیا ایشان نمى‏توانستند فقط آقایان را بفرستند؟ آن هم انتخاب خانم دباغ که در طول انقلاب با حفظ حجاب با شاه مبارزه کرد، بازداشت شد و مورد بازجویى قرار گرفت.
از شبهه‏هایى که اوایل انقلاب مطرح مى‏کردند این بود که اگر خانم‏ها وارد مبارزه شوند، به زندان بیفتند و مورد بازجویى قرار گیرند، چه مى‏شود؟ اما حضرت امام این تفکر را نداشتند. اگر قرار بود در طول مبارزه، نامحرم صداى زن را نشنود و چهره او را نبیند، اولین اشکال به سیدالشهدا وارد بود که اهل بیت خود را در معرض اسارت قرار دادند. حادثه کربلا بسیار گویاست. فکر نمى‏کنم بتوان مجلسى را نامحرم‏تر و بدتر از مجلس ابن‏زیاد و یزید تصور کرد.
رفتارشناسى حضرت امام(ره) در مورد خانواده و احترامى که براى همسرشان قایل بودند، همه، درس‏هاى بزرگى براى ماست. همین طور فراخوانى که ایشان در طول انقلاب - چه قبل و چه بعد از پیروزى - براى خانم‏ها داشتند و حضور آنها را در صحنه مى‏طلبیدند؛ دفاعى که از حق خانم‏ها مى‏کردند و مبارزه‏اى که با جریان انزواخواهى آنان داشتند، بسیار مهم است. مجموعه نظریات امام را مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام در کتابى منتشر کرده و در آن مجموعه احکام، سخنرانى‏ها و پیام‏هاى ایشان آمده است. توصیه مى‏کنم خانم‏ها این کتاب را مطالعه کنند و با نگاه عمیق و واقع‏گرایانه امام نسبت به زنان کشور بیشتر آشنا شوند. زنان ما مدیون بینش وسیع امام هستند. آزادى و کرامت و حقوق آنان امروز از رهگذر امام است. امیدوارم دیدگاههاى امام در مورد زنان تحقق کامل پیدا کند. اگر این طور شود ان شاءاللَّه شاهد تضییع حقوق خانم‏ها نخواهیم بود.

ان شاءاللَّه و متشکریم.