نویسنده

 

نگاه برابر قانون کار به زنان و مردان گفتگو با خانم سهیلا جلودارزاده

فریبا ابتهاج

[مهندس سهیلا جلودارزاده بیشتر از بیست سال است که در جریان قانون کار و تشکیلات کارگرى در کشور است. آغاز فعالیت وى با رسیدگى به مشکلات اقتصادى و سیاسى کارگران اعتصابى و تشکیل صندوقى براى حمایت از آنان در سال 57 بود؛ سپس حضورش را در قالب فعالیت‏هاى فرهنگى و سیاسى در جوامع کارگرى و کارخانجات تداوم بخشید؛ دو دوره وکالت مردم در مجلس، نیز مشاورت وزیر کار در امور زنان و تأسیس کانون خواهران خانه کارگر از جمله فعالیت‏هاى اجرایى اوست.
وى در گفت و گوى حاضر، از وضع زنان در قانون کار کشور مى‏گوید، همچنین جنبه‏هاى حمایتى قانون کار و تفاوت آن با پیش از انقلاب و یا در مقایسه با قانون کار کشورهاى دیگر. سپس وى راهکارهایى را براى رویارویى با مشکلات کارگرى، تشکل‏هاى کارگرى، فعالیت‏هاى بین‏المللى، اشتغال زنان و تجارت خویش براى برنامه‏ریزى در آینده ارائه مى‏دهد.]
کسى نیست که نداند زنان کارگر بهترین سال‏هاى عمر خود را در وضعى اغلب سخت، صرف بقاى خانواده و رشد تولید و اقتصاد کشور کرده‏اند. قشرى بى‏ادعا، زحمتکش و اغلب رنجدیده و محروم که نیازهاى اولیه زندگى، سبب ورود آنها به عرصه اشتغال شده است. در این حال، ابزار حمایت و پشتیبانى از این گروه در درجه اوّل قوانین مربوط به کار است که مى‏بایست از سوى قانونگذار تدوین و به دست دولت اجرا شود. در مرحله بعد نیز به لحاظ پیچیدگى‏هاى جوامع و روابط کارگرى، تشکل‏هاى صنفى مى‏بایست در این عرصه حضور فعال داشته باشند.
براى آگاهى از وضع زنان در قانون کار جمهورى اسلامى و همچنین تشکل‏هاى صنفى، گفتگویى داریم با خانم مهندس سهیلا جلودارزاده.
خانم جلودارزاده از سال 1357 در جریان رسیدگى به مشکلات اقتصادى و سیاسى کارگران اعتصابى و تشکیل صندوقى براى حمایت از آنان وارد این حوزه شد. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى حضور خود را در قالب فعالیت‏هاى فرهنگى و سیاسى در جوامع کارگرى و کارخانجات تداوم بخشید. جلودارزاده در سال‏هاى بعد به عنوان مشاور وزیر کار در امور زنان، نیز مؤسس کانون خواهران خانه کارگر فعالیت کرده و طى دو دوره نمایندگى مردم در مجلس شوراى اسلامى، به طرح، تدوین و تصویب قوانین حمایتى از زنان کارگر همت گماشت.

* *

خانم جلودارزاده، ضمن تشکر به عنوان اولین سؤال، وضع زنان در قانون کار جمهورى اسلامى چگونه است؟

بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم. قانون کار جمهورى اسلامى، یکى از قوانین پیشرفته کار است که با عنایت سه‏جانبه عناصر دخیل در روابط کار تنظیم شده، یعنى ضمن اینکه به توسعه و حرمت کارآفرین و سرمایه‏گذار توجه کرده، سعى شده در آن حقوق نیروى کار و نقش دولت به عنوان ناظر روابط کار در نظر گرفته شود. این قانون با بسیارى از مقاوله‏نامه‏هاى بین‏المللى کار هماهنگى و تطابق دارد و بخصوص در مورد زنان، تمام مقاوله‏نامه‏هاى مصوب سازمان بین‏المللى کار را رعایت کرده. حتى در بعضى بخش‏ها پیشرفته‏تر از آنهاست. فکر مى‏کنم این موقعیت مطلوب به لحاظ گرایش اسلامى قانونگذار بوده که رعایت حرمت و حقوق زنان را در اولویت قرار داده است.

قانون کار جمهورى اسلامى مصوب چه سالى است؟

فکر مى‏کنم مصوب سال 67 باشد. البته این موضوع از سال‏هاى قبل از آن مطرح بوده و با اصلاحاتى که صورت گرفت به صورت فعلى تکمیل شد.
یعنى قانون فعلى حاصل یک فرآیند و مجموعه‏اى از بحث و بررسى و احتمالاً چالش بوده، چنان که ظاهراً در نهایت در مجمع تشخیص مصلحت هم مطرح شد. آیا مواد مربوط به زنان هم مورد بحث و چالش قرار داشت؟
نه چندان، چون نگاه این قانون به زنان از زاویه حمایتى بود.

جنبه‏هاى حمایتى آن چیست؟

اوّلاً قانونگذار در قانون کار به مرد و زن به یک چشم نگاه کرده؛ چه در بخش حقوق و دستمزد، چه ساعات کار و چه در بخش‏هاى عمومى. در عین حال در بعضى بخش‏ها با توجه به وضع فیزیکى و موقعیت خانوادگى زنان به آنها نگاه حمایتى دارد، به عنوان مثال در مورد مرخصى زایمان یا مرخصى شیردهى، پیش‏بینى‏هاى لازم براى مادران کارگر در نظر گرفته شده است. همچنین حق استفاده از مهد کودک و شیرخوارگاه در کنار محل کار یا تأمین هزینه نگهدارى کودکان یا مرخصى دوران بیمارى بستگان درجه یک دیده شده و زنان از کارهاى سخت و زیان‏آور منع شده‏اند.

با توجه به این نگرش مثبت، خاستگاه و فلسفه این مواد را در قانون کار چه مى‏دانید؟

به نظر من معتقدات مذهبى قانونگذاران و حساسیت انقلاب نسبت به قوانین و شیوه‏هاى کار در حکومت اسلامى، خاستگاه اصلى قانون کار بود. در انقلاب اسلامى شعار عدالت و اجراى قوانین اسلامى یکى از مهم‏ترین شعارها بود. تأکید بر «جمهورى اسلامى» نشان‏دهنده نوع حکومت است که از سویى به مشارکت مردم در اداره کشور و رعایت حقوق آنها و ایجاد اوضاع مطلوب و مناسب براى «جمهور» مردم اشاره دارد، از سوى دیگر، کلمه «اسلامى» بیانگر این است که مى‏بایست قوانین اسلامى پیاده شود. بنابراین دو واژه «جمهورى» و «اسلامى» خاستگاه اصلى قانون کار است.

این قانون چه تفاوتى با قانون مشابه خود پیش از انقلاب دارد؟

یک سرى موارد در قانون کار جمهورى اسلامى الزام شده، مثلاً کارفرما در مورد فراهم کردن امکان استفاده از مهد کودک براى زنان کارگر ملزم شده که قبلاً این گونه نبود.
از سوى دیگر قانون قبلى در بخش حقوق عمومى مشکلاتى داشت، مثلاً کارفرما حق اخراج مستقیم داشته و مى‏توانسته کارگر را اخراج کند، در حالى که اکنون این موضوع باید به هیئت‏هاى حل اختلاف ارجاع شود تا به صورت سه‏جانبه مورد قضاوت قرار گیرد، یعنى با حضور نمایندگان «کارگر»، «کارفرما» و «دولت»، بررسى و رأى صادر شود.
خانم جلودارزاده، آیا قوانین حمایتى که به آن اشاره کردید، سبب نمى‏شود اشتغال زنان با مشکل روبه‏رو شود، یعنى کارفرما وقتى مى‏بیند که براى زنان کارگر باید مرخصى بیشترى در نظر گیرد، از استخدام آنها منصرف شود؛ حتى در جامعه اسلامى؟
خیر، چون کارفرما مى‏داند که زنان بیشتر کار مى‏کنند و کمتر مشکل ایجاد مى‏کنند. به همین خاطر با وجود قوانین حمایتى باز ترجیح مى‏دهند خانم‏ها را به کار گیرند. البته این موضوع گاهى عاملى شده تا قراردادهاى یک ساله با زنان ببندند و تعهد بگیرند تا پایان سال ازدواج نکنند یا مثلاً بچه‏دار نشوند.

با توجه به چنین مواردى وضع بیمه و تأمین اجتماعى زنان در قانون کار چگونه است؟

طبق قانون کار همه شاغلان باید بیمه شوند. البته ممکن است بعضى از کارفرماها و پیمانکاران از نیاز شدید افراد به کار و عدم تعادل عرضه و تقاضا در بازار کار سوء استفاده کرده و سبب تضعیف حقوق کارگران شوند، ولى اگر طبق روال عادى و قانونى رفتار شود، همه بیمه مى‏شوند، سوابق کارى آنها منظور شده و از مزایاى مربوطه استفاده مى‏کنند.
یعنى در واقع قوانین مشکلى ندارند، ولى ممکن است به دلیل وضع موجود در بازار کار حقوق کارگران تضییع شود؟
بله، البته این امر در اثر غفلت وزارت کار که موظف به حُسن اجراى قانون کار است، صورت مى‏گیرد. اگر وزارت کار درست نظارت کند، کارفرما نمى‏تواند حقوق کارگر را تضییع کند. در مواردى کارفرما براى اینکه شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند یا سود راحت‏ترى ببرد، کارگر را از طریق پیمانکار استخدام مى‏کند. ممکن است بابت هر کارگر 180 هزار تومان به پیمانکار بدهد که پیمانکار ماهى 80 هزار تومان به کارگر داده و باقى را سود مى‏برد. در اینجا وزارت کار باید پیمانکار را به عنوان کارفرماى جدید محسوب کرده و او را ملزم به اجراى قانون کار کند اما بعضى اوقات این اتفاق نمى‏افتد.

براى مقابله با چنین مشکلاتى چه باید کرد؟

باید کارگران روزمزد و قراردادى جمع شوند و تشکل‏هایى را ایجاد کنند و از طریق مذاکرات سه‏جانبه با دستگاههاى قانونگذار و مجرى، حقوق خود را مطالبه کنند. در اینجا شوراى عالى کار هم که یک شوراى سه‏جانبه است و نمایندگان منتخب دولت، کارگر و کارفرما در آن حضور دارند، مى‏تواند اهرم و ابزار خوبى براى این منظور باشد.
اما در زمینه ایجاد تشکل‏ها باید بگویم که در حال حاضر اتحادیه سراسرى کارگران به نام خانه کارگر وجود دارد که سعى کرده تمام تشکل‏هاى محیطهاى کارى را با هم مرتبط کند. این تشکل از اوایل پیروزى انقلاب و با توصیه شهید بهشتى کار خود را شروع کرد. همه کارگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و زن و مرد مى‏توانند عضو این تشکل صنفى باشند که سعى دارد تمام گروههاى کارگرى را به هم وصل کند و با ایجاد همبستگى، امکان استفاده از مزایا و شرایط مطلوب را فراهم کند.

این بزرگ‏ترین تشکل کارگرى کشور است؟

بله، البته تشکل‏هاى دیگرى هم هستند که جنبه سیاسى دارند و خانه کارگر، صنفى‏ترین آنهاست.
کانون خواهران کارگر از 12 سال پیش فعالیت خود را به عنوان شاخه خواهران خانه کارگر آغاز کرد. به خاطر اینکه عدم حضور زنان در مراکز تصمیم‏گیرى مربوطه مشکلات زیادى را براى زنان کارگر به وجود مى‏آورد، بنابراین با احساس نیاز به چنین کانونى براى ایجاد آن اقدام شد.
اولین کارى که پس از تشکیل کانون صورت گرفت، برنامه‏ریزى براى ایجاد زمینه مشارکت زنان در مراکز تصمیم‏گیرى بود. بنابراین به خانم‏هاى کارگر آموزش دادیم به عضویت شوراهاى کار که کوچک‏ترین تشکل صنفى کارگرى است و از سطح کارگاهها تشکیل مى‏شود، در آیند. براى این کار کلاس‏هاى آموزش کار گذاشتیم و با اتحادیه کارگرى که همه از آقایان بودند، مذاکرات زیادى انجام شد تا بالاخره این مشارکت صورت گرفت، نتیجه اینکه امروز در اکثر شوراهاى کار، حتى شوراى عالى کار، شوراهاى مرکزى تشکیلات کارگرى و کانون عالى شوراهاى اسلامى کار که سراسرى است، خانم‏ها هم حضور دارند.
اما چرا این تلاش‏ها صورت گرفت؟ به خاطر اینکه حضور زنان در مراکز تصمیم‏گیرى بیان‏کننده این مهم است که از دید زنان هم به مسائل نگاه شود، یعنى به یک ضرورت پاسخ داده شد؛ اگر چه باید این حضور را افزایش داد تا به اتخاذ تصمیمات بهترى بینجامد.

خانم جلودارزاده، قانون کار جمهورى اسلامى در مقایسه با کشورهاى منطقه چگونه است، یعنى در حوزه زنان تفاوت‏ها و امتیازاتى دارد؟

متفاوت است. بعضى کشورهاى منطقه در مورد حقوق زنان بسیار عقب هستند و خود را ملزم به رعایت عدالت اجتماعى نمى‏دانند. اکنون روى چند مقاوله‏نامه در سازمان بین‏المللى کار تأکید مى‏شود: یکى حداقل دستمزد، دیگرى حداقل سن و نیز داشتن حداقل تشکل‏هاى کارگرى؛ یعنى تلاش مى‏شود همه دولت‏ها به رعایت این موارد ملزم شوند. در منطقه خیلى از کشورها اینها را رعایت نمى‏کنند، مانند اینکه در برخى کشورها ایجاد تشکل‏هاى صنفى ممنوع است یا حداقلِ حقوق شناور است. در این کشورها زنان به مراتب در وضع بدترى قرار دارند.

در مقایسه با کشورهاى پیشرفته چه وضعى داریم؟

در برخى کشورهاى پیشرفته زنان توانسته‏اند صاحب همه حقوق خود در این زمینه شوند و در برخى کشورها هنوز در تلاشند، به عنوان مثال مرخصى بعد از زایمان زنان در کشورهاى مختلف از یک تا سه ماه بوده، ولى در ایران حدود چهار ماه و نیم است.
در سفرى که دو سال پیش به سوییس داشتم، شاهد بودم که زنان تلاش مى‏کردند از طریق برگزارى رفراندم، مرخصى زایمان دو ماهه را به سه ماه افزایش دهند. بنابراین مى‏توان گفت که بعضى از کشورهاى پیشرفته، از ما عقب‏تر و بعضى جلوتر هستند.

آیا برداشت شما به لحاظ بین‏المللى هم مورد قبول واقع شده است، یعنى ایران در سازمان بین‏المللى کار هم مى‏تواند چنین ادعایى کند؟

بله. کمیته استانداردهاى سازمان بین‏المللى کار، وضع کشورها را مورد بررسى قرار مى‏دهد. در این کمیته، ایران بارها به دلیل تبلیغاتى که در خارج از کشور علیه وضع زنان وجود دارد، مورد سؤال قرار گرفته است. ما هم تلاش کردیم واقعیات را منعکس کنیم. بنابراین طى سال‏هاى اخیر به خاطر اطلاعات مستقیم و مناسبى که نمایندگان دولت به سازمان بین‏المللى کار ارائه دادند، این موضوع به اثبات رسیده است.

از حدود 6 - 5 سال پیش به دلیل حضور مؤثر و فعال زنان در هیئت‏هاى اعزامى در بخش‏هاى دولتى و کارفرمایى، این ذهنیت‏ها از بین رفت و ایران امروز به عنوان کشورى که در بخش حقوق کار و زنان مشکلى ندارد و موفق هم هست، مطرح شده است. به عبارت دیگر سه سال است که دیگر ایرادى گرفته نشده، اگر چه در شاخص‏ها مشکل داریم.
یعنى مثلاً در باره درصد اشتغال زنان مشکل داریم؟

بله، ولى این هم خوشبختانه اصلاح شده، چون درصد اشتغال طى سال‏هاى اخیر رشد داشته است.
البته این نکته اگر چه ممکن است از دید مجامع بین‏المللى مثبت باشد، ولى در داخل، برخى بر این عقیده‏اند که افزایش اشتغال زنان با توجه به کمبود شغل و مشکل بیکارى، تأثیر منفى بر اشتغال مردان مى‏گذارد. از طرفى مشکلاتى براى خانواده ایجاد مى‏کند.
اصولاً در یک کشور اسلامى که فرهنگش این روزها متأثر از فرهنگ عربى، ایرانى، هندى و اخیراً اروپایى و غربى است به طور طبیعى دیدگاهها نسبت به اشتغال زنان متفاوت خواهد بود.
دیدگاهى، اشتغال زنان را رد مى‏کند و معتقد است که زن باید در خانه و فقط مادر و همسر باشد. اگر اشتغالى هم دارد از نوع خانگى بوده و درآمدش صرف خانواده شود. دیدگاهى که متأثر از غرب است، برابرى کامل را طلب کرده و فکر مى‏کند که زن و مرد باید در تمام امور مشارکت داشته باشند. دیدگاه دیگرى به مشارکت اجتماعى زنان قایل است و اگر چه مشارکت اقتصادى را منع نمى‏کند، ولى آن را تبلیغ هم نمى‏کند.
در مورد دیدگاه اوّل که هر گونه اشتغال زنان را منع مى‏کند، نحوه بیان و مخالفت‏ها به گونه‏اى است که به ظاهر اعلام مخالفت نمى‏کنند، بلکه مى‏گویند اشتغال زنان سبب مى‏شود درصد اشتغال مردان پایین بیاید. در اصل، این نوعى مخالفت و ممانعت است که مزیّن به استدلال مى‏شود. زمان و مکان خاصى هم ندارد و در هر زمانى مى‏تواند چنین دیدگاهى مطرح شود. اما نیازهاى اقتصادى و اوضاع فرهنگى، سیاسى را هم باید در نظر گرفت که مى‏تواند آن را تغییر دهد. به هر حال در این زمینه باید روشنگرى شود تا جامعه از سویى دچار افراط نشده و از سوى دیگر گرفتار تفریط و جلوگیرى از حق اشتغال و استقلال مالى زنان نشود. بسیارى از خانم‏ها به لحاظ نیاز اقتصادى مى‏بایست کار کنند و نباید از این حق طبیعى محروم شوند. از سوى دیگر کار کردن حق طبیعى هر انسانى است. اگر انسان کار نکند، سلامتى خود را از دست مى‏دهد. بنابراین کار کردن یک نیاز است که باید با آن به طور طبیعى و عادلانه برخورد شود.

با توجه به تجربیاتى که داشتید چه در جریان فعالیت براى اشتغال زنان و چه در زندگى شخصى، چه توصیه‏هایى را در این زمینه براى خانم‏ها دارید؟

توصیه من این است که خانم‏ها اگر به لحاظ اقتصادى به کار نیاز ندارند، تا زمانى که فرزندان‏شان کوچک هستند، شغل رسمى اختیار نکنند، چون اساس شخصیت کودک در سال‏هاى نخست شکل مى‏گیرد. در این حال البته مى‏توانند تحصیل کنند، مطالعه داشته باشند و فعالیت‏هاى اجتماعى خیریه و غیر دولتى اختیار کنند، ولى اگر نیاز به کار دارند سعى کنند با برنامه‏ریزى، فقدان خود را در ذهن کودک کمرنگ جلوه بدهند. البته فقدان مادر فقط در صورت شاغل بودن او به وجود نمى‏آید. ممکن است مادر در خانه باشد، ولى نحوه سلوک او با دوستان و فامیل یا نوع علایق و گذران وقتش همین مشکل را براى فرزند ایجاد کند. چنان که برخى مادرانِ خانه‏دار فاقد حضور کیفى در خانه هستند.
یک خاطره براى شما مى‏گویم. مادرم قبل از فوت، وصیتى را بر نوار کاست خطاب به من ضبط کرده بود که: «سهیلا، مراقب بچه‏هایت باش. فکر نکن کار کردن بیرون از خانه همه چیز است.» البته من آن گونه که باید به این وصیت عمل نکردم، ولى الان که حدود بیست سال از فوت مادرم مى‏گذرد، مى‏بینم که حقیقت را چه قشنگ دیده بود.
خدا ایشان را رحمت کند ... شما در دوره‏هاى پنجم و ششم مجلس شوراى اسلامى نماینده مردم بودید و تنها خانمى که طى 25 سال گذشته در هیئت رئیسه مجلس حضور داشته است. از تلاش‏هایى که در مجلس براى زنان کارگر و اشتغال زنان داشته‏اید، بگویید.
بازنشستگى پیش از موعد کارگران زن در مجلس پنجم به تصویب رسید. خانم‏هاى کارگرى که بیست سال سابقه کار داشته باشند، مى‏توانند با بیست روز حقوق مثل خانم‏هاى کارمند بازنشسته شوند. این مصوبه مورد استقبال بسیارى از خانم‏ها قرار گرفت. زنانى که در دوره جوانى مجبور بودند در اقتصاد خانواده مشارکت مالى داشته باشند و حالا خانواده را به سامان رسانده و مى‏خواهند بازنشسته شوند، ناچار بودند ده سال صبر کنند. با کار مضاعفى که خانم‏ها داشتند، اغلب نمى‏توانستند سى سال سابقه را پر کنند.
مصوبه دیگر در مورد کارهاى سخت و زیان‏آور بود که در مجلس ششم تصویب شد، یعنى بازنشستگى پیش از موعد در کارهاى سخت و زیان‏آور، که این هم نگاه خاصى به زنان داشت. همچنین رفع نابرابرى‏هاى قانون تأمین اجتماعى که در مجلس پنجم مورد توجه بوده و در مجلس ششم بحث آن باز ماند، مثلاً تعلق مستمرى به بازماندگان زنان متوفا.
یعنى در مجلس ششم تصویب شد؟
الان درست به خاطر ندارم، ولى به هر حال نمایندگان مجلس هفتم هم باید تلاش خود را بر رفع این نابرابرى‏ها متمرکز کنند. به همین دلیل طرحى را تهیه کردیم و به خانم‏هاى نماینده در مجلس هفتم پیشنهاد دادیم.

خانم جلودارزاده، امروز پس از گذشت ربع قرن از انقلاب اسلامى، فکر مى‏کنید کجا ایستاده‏اید، چه تجربیاتى کسب کرده‏اید و براى آینده چه باید کرد؟

حالا بعد از ربع قرن که نه ماجراجویى‏هاى دوران جوانى را دارم، نه احساسات یک دختر تازه مطلع شده از زمینه‏هاى رشد، نه تعصبات شدید مذهبى و نه افکار فمینیستى، فکر مى‏کنم هر چیزى در حد متعادل آن خوب است. اگر زن را از حق طبیعى کار کردن منع کنیم، طغیان به وجود مى‏آید. اگر زن را وادار به کارهاى سخت کنیم، هم طغیان به وجود مى‏آید. زن مانند مرد موجودى عاقل است که فکر مى‏کند و نیازهایى دارد که در همه آنها باید برابر با مرد متصور شود. در بعضى موارد هم باید بیشتر به او توجه شود، چون زن انرژى عاطفى بیشترى مصرف مى‏کند و باید مورد حمایت قرار گیرد. ترس‏ها، دغدغه‏ها و نیازهاى او باید در نظر گرفته شود تا بتواند از حیات طیبه برخوردار شود. برنامه‏ریزان و سیاستگذاران باید این تعادل را در نظر گیرند و اوضاع فشار و تحمیل نظریات و عقاید را از زنان بردارند. در این صورت زنان مى‏توانند حضور اجتماعى متعادلى داشته باشند.

از شما متشکریم.

من هم تشکر مى‏کنم.