انقلاب اسلامى و ارائه الگویى مطلوب از زن مسلمان
معصومه عسکرى
[در تاریخ پر فراز و نشیب ایران، زنان و نقشهاى فردى و اجتماعى آنها نیز دچار فراز و فرودهاى بسیارى بوده است. با وقوع انقلاب اسلامى - به عنوان مهمترین دگرگونى اساسى تاریخ معاصر ایران - به زنان از دریچهاى اسلامى نگریسته شد. بدین ترتیب زنان از حقوق و تکالیفى در قوانین اساسى و مدنى برخوردار شدند که برگرفته از اسلام و آموزههاى دینى است.
نوشتار حاضر مجالى است براى بررسى جایگاه زن در نظام اسلامى. همو که سهمى سترگ در پیروزى انقلاب داشت و براى استوارى نظام در عرصه دفاع و سازندگى نیز خوش درخشید. مقاله مىکوشد با معرفى چهرهاى از زن مطلوب در اسلام، عملکرد جمهورى اسلامى ایران را در ارائه الگویى اسلامى به زنان مسلمان جهان بررسى کند، نیز به مسئولیت زن مسلمان در دنیاى امروز و چگونگى ایفاى نقش بانوان در فرآیند جهانى شدن بپردازد.]سه دیدگاه
از آنجا که اسلام، عنصر بنیادین حیات فردى و اجتماعى مسلمانان است، فهم صحیح مدل پایگاه و نقش اجتماعى زنان مسلمان، در گرو شناخت جهانبینى اسلام و جایگاه انسان اعم از زن و مرد در جهانبینى توحیدى است.
روح توحید بر سراسر آموزههاى اسلامى سایهافکن است و بازگشت تمامى دستورهاى دینى در واپسین تحلیل به توحید است.(1)
هدف زن به عنوان انسان، نیز مقصد جامعه در این جهانبینى، نزدیکى به خداوند است. پرستش خدا براى او موجب رشد و رسیدن به قرب و تحقق مقام کرامت براى وى مىباشد، از اینرو تمام امور اجتماعى، وظایف و نقشهاى جمعى، نیز فرصتها و حقوق و اختیارات، گذرگاهى جهت دستیابى به هدف است و نظام رفتارى در سطح فردى و اجتماعى در این راستا قرار دارد.(2) نگرش کلى اسلام به انسان از زن و مرد به گونهاى است که آنها در راه اعتلاى کلمه توحید در جامعه به نقشآفرینى بپردازند اما در بررسى مسائل زنان سه دیدگاه(3) مطرح است:
دیدگاه اوّل، نظریه فردگرا است که قائل به انتزاع و مستقل دیدن امور از یکدیگر و منکر رابطه و اثرگذارى و اثرپذیرى بین موضوعات است.
دیدگاه دوم، نظریه جامعهگرا است که معتقد به وجود ربط بین موضوعات و اثرگذارى و اثرپذیرى آنان در مجموعه و نظام است.
دیدگاه سوم در مقابل این دو نگرش، نظریه تکاملگرایى الهى و مقابل واژه توسعه در فرهنگ مادى مطرح است. با توجه به دو اصل بنیادین «ارتباط بین امور و اثرگذارى و اثرپذیرى» و «چیرگى جهت و هدف بر تمام جامعه و نظام» جوامع و نظامات را به دو دسته مادى و الهى تقسیم کرده و بر اساس آن جایگاه هر یک از عناصر مجموعه را به نسبت سهم تأثیر آنها در بالا رفتن قدرت سیستم و نظام ارزیابى مىکند.
بنابراین نگرش تکاملگرا، نگرشى انتزاعى و فردگرایى را به دلیل نادیده گرفتن تأثیرات اجتماعى و جهانى بر فرد و خانواده نقد کرده، نظریه جامعهگرایى را نیز به دلیل حاکمیت جهت مادى و سرمایهدارى غربى بر آن نقض مىنماید، چنان که منزلت زن و به طور کلى انسان را در بندگى و پرستش خداوند و سهم تأثیر وى در استعلاى کلمه توحید و قدرت نظام اسلامى معرفى مىکند.
تکاملگرایى زن به معناى حضور او در دعوت به خوبىها و ایثار او براى کمال عمومى جامعه و ایجاد فرصت براى کمال دیگران است. برخلاف بعضى از تفکرات دیگر، از نظر اسلام، زن صرفاً به خود دعوت نشده و فقط به رعایت مصالح خویش توجه نمىکند، بلکه به کمال عمومى جامعه و مشارکتى که مىتواند در دستگیرى از افراد دیگر حتى در سطح جهانى و بالاتر از آن «مستضعفین فى الارض» بکند، فرا خوانده شده است.(4)
معتقدان به نظریه انتزاع و فردگرا، بدون ملاحظه شرایط کنونى اجتماعى و هدف چیره بر جهان، با ارائه بحثهاى نظرى و استناد به قرآن و روایات، جایگاه مطلوب زنان را به خانواده، تدبیر امور منزل، شوهردارى و پرورش فرزند تعریف مىکنند.
در این نگرش حضور در منزل و پرورش فرزندان امرى اصلى براى زن است و مسئولیتپذیرى در نظام اجتماعى امرى فرعى شمرده مىشود، نیز حضور در نماز جمعه و جماعت و مراسم مذهبى از مسئولیتهاى فرعى زن به شمار مىآید.(5)
ابزار بررسى در این دیدگاه فقه فردى است. این دیدگاهى حقمدار است و به بررسى مباحثى چون ارث، دیه، طلاق و ... مىپردازد، نیز ضمن معرفى اصلىترین وظیفه زن - تربیت نسل نیکو - اثرگذارترین و مهمترین وظیفه زنان را در جامعه اسلامى، نیکو عمل کردن به این وظیفه(6) معرفى مىنماید و نقش و جایگاه دیگرى براى زنان مسلمان در جامعه اسلامى معرفى نمىکند.
دیدگاه دوم با نگرش جامعهگرا بر مبناى - سیستم غربى با طرح شعار آزادى، دموکراسى و تساوى حقوق زن و مرد، میدان را براى زنان گشوده، آنها را وارد فعالیتها و مسئولیتهاى اجتماعى کرده، همه در جهت توسعه سرمایه است. در این نگرش مرکز اصلى، جایگاه زن در جامعه مىباشد و بدین ترتیب خانواده بخشى از فعالیتهاى وى شمرده مىشود اما جایگاه زن در جامعه همانند مرد فارغ از استقلال سیاسى، فرهنگى و اقتصادى است، چرا که جامعه مادى است و طورى نقشریزى اجتماعى شده که هدف اصلى گردآورى ثروت و بالا بردن سود و سرمایه است.
چه باید کرد؟ دیدگاه اوّل زنان را به دلیل قطع ارتباط با جامعه و عدم حضور مفید در آن به انزوا و خمود کشیده، دیدگاه دوم به دلیل حاکمیت انگیزه و جاذبههاى مادى بر روابط اجتماعى، آنان را به سمت پذیرش مدل زنان غربى سوق مىدهد.
مىدانیم شاخصهاى تعیینکننده هر نظامى، با ارزشها و ایدئولوژى و جهانبینى آن نظام ارتباط نزدیک دارد، بنابراین آنچه تعیینکننده مقام زن در جهان غرب مىباشد با توجه به نظام مادى سرمایهدارى، شاخصهاى اقتصادى است، حال آنکه در نظام الهى و اسلامى این گونه نیست، چرا که هدف جامعه نه افزایش سرمایه که تقرب به خداوند است.(7)
واقعیت این است که نظام اسلامى باید موضوع تهذیب و تکاملگرایى زنان را تعریف کرده، جایگاه آنها را در اسلام به رسمیت بشناسد و در پى آن، محیطهاى پرورشى متناسب با آنها را ایجاد کند، نیز بستر اجتماعى توسعه و ارتقاى مسئولیتشان را به گونهاى فراهم گرداند که سود و برایند آن به دامان اسلام باز گشته، در اختیار دین قرار گیرد. در چنین جامعهاى هر فرد اولین مسئولیت خود و مجموعه خویش را مسئولیت جهانى نسبت به اسلام دانسته و نگران وضعیت دین و قدرت کلمه توحید در جهان مىباشد، در مرحله بعد در مسائل و نیازمندىهاى دولت اسلامى اندیشه مىکند که اینک پرچم مسئولیت تحقق عملى دین را برعهده گرفته است.
در انقلاب اسلامى ایران که تأکید امام خمینى(ره) بر حضور زن و دخالت در مقدّرات اساسى مملکت بوده، برنامهریزى فرهنگى جهت حرکت به سوى دورنماى ایدهآل اسلام و نقش مؤثر زن در تحقق آرمانهاى الهى، یعنى تثبیت آئین، پرورش مخلصین، پىریزى حکومت جهانى اسلام، براندازى ظلم از جهان، روشنگرى حقایق در دنیا و تبیین خطمشى او از آنچه که هست، به سوى آنچه که باید باشد ضرورى است، زیرا در وعده حکومت جهانى (که آسایش زن در دو بعد امنیت و کسب علوم تا سطح عالى را یادآور گردیده) زنان به تفقه (ژرف اندیشى) در دین آراسته شده و بر خانواده و جامعه، کتاب الهى و احکام آن چیره مىشوند. از مقدمات این حرکت،پایان دادن به احساس ضعف و حقارت در زنان است که منجر به گوشهگیرى سیاسى و فرهنگى آنان شده بود، نیز توجه افکار عمومى به نیروى پنهان و مؤثر زن و به کارگیرى آن و تشویق زنان به شرکت در بناى نظام اسلامى است.(8) براى رسیدن به نتیجه ناگزیر از طرح چند سؤال شده و به نظرخواهى از صاحب نظران پرداختیم:منزلت زن در نظام اسلامى از دیدگاه زنان
زن در اسلام از چه شأن و منزلتى برخوردار است؟ آیا نظام مقدس جمهورى اسلامى توانسته زن را به جایگاهى که در اسلام تصویر شده است برساند؟
خانم فاطمه کروبى، نماینده پیشین شوراى اسلامى، معاون وزارت کار و امور اجتماعى و مسئول مجمع اسلامى بانوان در پاسخ ابراز داشت: همان طور که بارها گفته شده است، طومار عصر جاهلیت با طلوع آفتاب اسلام در هم پیچیده شد و در سایه تعالیم مقدس قرآن مجید، زن به چنان منزلتى رسید که پیامبر عظیمالشان اسلام(ص)، زنان را اکرام فرمود و خداوند سوره نساء را نازل کرد. معرفى زنان مؤمن در قرآن دلیل محکمى بر تأیید بانوان پارسا و تأکید بر حفظ حرمت آنهاست. همان طور که پیامبر اسلام(ص) فرمود: زنان را جز بزرگان بزرگ نمىشمارند و جز لئیمان پست نمىانگارند.
نظام جمهورى اسلامى با خطمشى برگرفته از قوانین الهى و با تدبیر بنیانگذار نظام، حضرت امام خمینى(ره) جایگاه زن را در مرتبهاى که در خور شأن وى بود قرار داد. امام فرمود: شقاوت و سعادت کشورها بستگى به وجود زنان دارد. اگر زنان انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد. اما از آنجا که ریشههاى تبعیض مبتنى بر جنسیت، در عمق ساختار جامعه قرار دارد، تا رسیدن به هدف اصلى، راهى طولانى در پیش است که امیدواریم به این مسائل جدى نگریسته شود. عدم توجه، بىاعتنایى و بىمهرى، موجب از بین رفتن انگیزهها خواهد بود.
خانم طاهرى، از فعالان عرصه مسائل زنان در داخل و خارج از کشور و عضو گروه بررسى مسائل زنان پژوهشکده علوم انسانى معتقد است:
بحث زنان از موضوعاتى است که در طول تاریخ، با افراط و تفریطهاى بسیارى در جوامع اسلامى و غیر اسلامى روبهرو بوده است. بهرغم تلاشهاى بسیار اولیاى دین جهت رساندن زن به جایگاه شایسته و حقیقىاش، همواره عادات مرسوم و فرهنگهاى جاهلى و قبیلهاى، مانع اجراى کامل این مهم شده است. تعالیم اسلامى در مناطق مختلف با معیارها و ارزشهاى قومى و سنتى آن ناحیه آمیخته، به صورت التقاطى و البته با عنوان اسلام مطرح شده است. امروزه هم متأسفانه این آفت دامنگیر جوامع اسلامى - که البته جامعه ایران هم کاملاً از این امر مستثنا نیست - مىباشد! بسیارى از حقوق زنان به جهت ناآگاهى خودشان و یا سلیقهاى کردن پذیرش معارف الهى و یا توسط برخى مردان پایمال مىشود.
بىتردید انقلاب اسلامى ایران در خودآگاهى و رشد زنان مسلمان و روىگردانى آنان از جاهلیت غرب نقش بسزایى داشته، ولى با کمال تأسف با گذشت بیش از بیست و پنج سال از پیروزى انقلاب اسلامى، به سبب نبود سیاستگذارىهاى کلان در حوزه زنان و خانواده، شاهد عدم تحقق کامل اهداف و آرمانهاى امام و انقلاب مىباشیم.
خانم شیده صادقى، محقق و پژوهشگر مسائل زنان پاسخ داده است:
سخن گفتن از منزلت و جایگاه زن در اسلام بحثى گسترده را مىطلبد تا حق مطلب ادا شود. سادهترین گفتار در این باره همان است که در همه متون و گزارههاى مربوط به این موضوع از آن صحبت مىشود. اینکه در قرآن کریم نمونههایى از زنان والامقام معرفى مىشوند، امر کوچکى نیست. نیز سورهاى به نام نساء نامگذارى مىشود و ...
چه منزلتى براى زن بالاتر از اینکه در احادیث مىفرماید:
«او، نورالانوار است و همه نورها از نور او و به خاطر او خلق شدهاند»؟! گرچه این نور فقط زهراى اطهر(سلاماللَّه علیها) است اما او یک زن است؛ زنى نمونه که دیگر زنان چنانچه در راه او حرکت کنند خواهند توانست جرعهاى از لعل ولایت الهىاش را چشیده و خود را در جایگاه و منزلتى والا قرار دهند.
با پیروزى انقلاب اسلامى 1357 و استقرار حکومت اسلامى، بخشى از هویت از دست رفته زن مسلمان به او باز گردانده شد؛ هویت انسانى و ایمانى و کرامت او. زن ایرانى با حرکت به سمت توسعه آرمانهاى اسلامى و دفاع از حریم اسلام و انقلاب، جایگاه خود را برترى بخشید و چراغ هدایتى شد براى حرکت دیگر زنان ستمدیده عالم. اما پس از جنگ تحمیلى که مىبایست به سمت انقلاب فرهنگى سترگى حرکت مىکردیم، با هجوم گسترده افکار التقاطى و الحادى، نیز ورود و رخنه تفکرات پوسیده غربى، بسیارى از زنان ایرانى با به فراموشى سپردن جایگاه والاى خود، پرچمهاى رنگین و دروغین و شعارهاى غربى را عَلَم کرده و برترى را در جاى دیگر جستجو کردند.
از اینرو متأسفانه شاهدیم بسیارى از زنان و دختران مسلمان ایران به اسم پیشرفت و تمدن، به وادىهاى نامناسب با شأن و کرامت خویش کشیده شدهاند. اما بسیارى نیز نمىدانند جایگاه و منزلت حقیقى که مورد نظر اسلام است چیست؟ تعریف صحیحى از منزلت زن که مطابق با دین اسلام بوده و هم با شرایط زمان و مکان کنونى ایران و جهان همخوانى داشته باشد، نیز گویاى وظیفه اصلى بانوان باشد، براى زنان بیان نشده، وظیفه نظام اسلامى است که ضمن ارائه الگوى کارآمد و عملى به بانوان، زمینه زهراگونهزیستن، به همراه رشد و ترقى را براى آنان فراهم کند.انقلاب اسلامى ایران و دگرگونى در مسائل زنان
حضرت امام خمینى(ره) مىفرماید:
«کسى که تاریخ این صدساله را مطالعه کرده است مىداند که در جنبشهایى که در ایران بوده است، قبل از این دوره رژیم پهلوى، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زنها همدوش با مردها فعالیت مىکردند ...».
گفتنى است جریان انقلاب اسلامى و حضور قدرتمند زنان مسلمان در بزرگترین رویداد اجتماعى سیاسى سده بیستم، موجب رویکردى نوین در عرصه مباحث اجتماعى مربوط به زنان گردید. جهانیان از اینکه دیدند بانوانى ایرانى با پشت کردن به الگوهاى غربى و فرو گذاشتن فرهنگ برهنگى، بیش از پیش در عرصههاى مختلف علمى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى حضور پیدا کردهاند دچار شگفتى شدند و دیدههاى مشتاق بسیارى از زنان جهان متوجه بانوان مسلمان ایران شد.(9)
از بُعدى دیگر زنان ایرانى در جریان انقلاب، نسلى را پرورش دادهاند که در هشت سال جنگ تحمیلى، مقتدرانه ظاهر گردید.(10)
بدین ترتیب با حاکم شدن نظام اسلامى قشر عظیمى از زنان مؤمن و متعهد توانستند در جامعه نقشآفرینى کنند. در همین روند میزان علم و آگاهى و تحصیلات زنان به طور عمومى پس از انقلاب سیر فزاینده دارد.
زنان ایرانى در تب و تاب انقلاب به الگوهایى چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) و زنان اسوه صدر اسلام اقتدا کردند و بدین ترتیب در دوران انقلاب و جنگ حماسهها آفریدند. راز موفقیت زنان را در برهههاى مختلف، ظلمستیزى، مبارزه با استعمار و طاغوت، ایستادگى و مقاومت در دوران بحرانى جنگ را باید در اقتدا کردن آنها به الگوهاى برتر جویید.
صورت کامل بندگى خداوند را مىتوان در حضرت زهرا(س) مشاهده کرد. به منظور پیروى از ایشان باید دید زن در شرایط فعلى کدام یک از عملکردهاى فاطمه(س) را نمونه حرکت خویش قرار دهد. حضرت گاهى پشتیبان و پشت صحنه است، گاهى همگام با حضرت على(ع). در پشت پرده مبارزه مىکند و گاهى همراه امام على(ع) براى احتجاج و اتمام حجت به در خانه مهاجران و انصار رفته و استدلال مىکند. از بعدى دیگر معناى «سیدةالنساء»، رهبریت بانوان است. حال آیا رهبرى زنان و مردان به یک گونه است؟(11) باید دید آیا در دوره کنونى که جنگ مسلحانه و نبرد به سر آمده، دوره ثبات و بالندگى نظام اسلامى است، آیا باز زنان متعهد مسلمان الگوهاى روشنى براى ایفاى نقش پیش رو دارند؟ و ...انقلاب اسلامى ایران و دگرگونى در ساحت زنان از نگاه بانوان
در این باره از خانم کروبى پرسیدیم:
با توجه به اینکه شما تجربیات بینالمللى دارید، چهره زن ایرانى را در خارج از مرزهاى ایران چگونه تصویر مىکنید؟ آیا تفاوتى با پیش از انقلاب کرده است؟
نظام وابسته قبلى که مجرى اهداف دشمنان معنویت و اصالت بود، از هر گونه سلاح و موقعیتى با عنوان آزادى و برابرى و غیره براى نابودى قداست زن استفاده مىکرد. این مقوله اختصاص به ایران نداشت بلکه هدف استکبار، جوامع اسلامى در سراسر جهان بود، چرا که با باوراندن این مطلب که قیود و پایبندىهاى مذهبى، مانع تعالى و رشد انسانهاست، سعى مىکردند اسلام را منزوى نمایند اما با پیروزى انقلاب اسلامى، زنان با عمل ثابت کردند براى رسیدن به اهداف و درجات والاى علمى، هنرى، سیاسى، فرهنگى، اجتماعى، مدیریتى و ... پاىبند بودن به اصول، نه تنها ضرورى است بلکه علاوه بر اینکه مانع حرکت نخواهد بود، رشد حرکت را سریعتر مىکند. اذعان دارم که در روابط بینالمللى و تجربیات مربوط به آن، احترام و دید مثبت به زنان بیشتر شده است.
به سراغ صاحب نظر دیگرى مىرویم و از او مىپرسیم:
آیا ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان موفق بوده، اصولاً انقلاب چه تأثیرى بر زنان کشورهاى دیگر گذاشته است؟
خانم طاهرى مىگوید: ابتدا باید دید که زن ایرانى کاملاً به الگوى اسلامى رسیده و بر آن منطبق است تا در مرحله بعد اثرات آن را بر دیگر کشورها بررسى کرد. ما با عدم سیاستگذارىهاى کلان در حوزه زنان و خانواده، از طرف دیگر تحمیل الگوهاى ناقص و ضد ارزشى غرب روبهرو هستیم. الگوهاى ناقصى که با چالشهاى عمیق و جدى روبهرو است در رویکرد اومانیستى اخلاق ماهیت خود را از دست داده، در هر حوزه که اخلاق، همخوانى با لذات افراد قرار گیرد، اخلاق است که باید محدود و یا حذف گردد. متأسفانه جامعه زنان ما چنان که شایسته است از میوههاى شیرین فرهنگ دینى بهرهمند نشده، بین دو فرهنگ جاهلیت سنتى و جاهلیت مدرن سردرگم مانده است. بنابراین دستیابى به طرحى جامع که بتواند بر اساس بینشى صحیح و قابل دفاع به ریشهیابى مشکلات زنان بپردازد و با اولویت قرار دادن مسائل آنها و ارائه راهحلهاى بنیادى (نه مقطعى) مسائل را بررسى کند، امرى گریزناپذیر است.
از دیدگاه جهانى، جمهورى اسلامى ایران به عنوان امالقراى جهان اسلام، باید جوابگوى سیل پرسشهاى متعدد و چالشزا بوده و الگوى توسعه اسلامى را به دنیا ارائه کند. اصل در توسعه، گسترش انسانیت است. در این توسعه باید از این موضوع که انسان کیست، نیازهایش چیست، حقوق و تکالیف او کدام است و ساختارهاى تکاملى او چگونه است، سخن گفت. در این جهت باید پژوهشها متناسب با نظام ارزشى خود ارائه دهیم، در غیر این صورت چارهاى جز پیروى از نظام سکولار غربى نداریم. متأسفانه اکثر تحقیقات و پژوهشها با اعتقادات نظرى وحیانى اما با راهکارهاى سکولاریستى و اومانیستى هستند. به طورى که در نهایت به التقاط مىرسند. با این تفکر یک مدیر و برنامهریز ممکن است در زندگى فردى خود و در محراب و منبر و سخنرانى، مردم را به آخرت و دین دعوت کند اما در جایگاه مدیریتى جامعه، تمام تفکرات اعتقادى خود را کنار مىگذارد و به صورت سکولاریستى و از راهکارهاى غربى استفاده مىکند!
خانم کروبى بر این باور است:
حقیقت چون الماسى فروزنده است و هر جا دلى پاک و عقیده مستعد وجود داشته باشد، گرایش به آن را خواهان است. زنان فرهیخته و مسئول و متعهد کشور در پیدایش و بازتاب انقلاب سهمى بسزا داشتند و توانمندىهایشان را به صورت پدیدهاى حسّى و واقعى نشان دادند. گرایش زنان جهان به معنویتهاى اسلامى و تمایل آنها به انجام آداب اسلامى نشانگر این ادعاست که نمونه بارز آنها را در مسائل مختلف عقیدتى و ارکان اصلى شرع از جمله «حجاب» مىتوان دید. زنان معتقد جهان با همه توان براى تحقق امور الهى مبارزه مىکنند و اتفاقاً مرکز مبارزات، درون کشورهاى مخالف اسلام از جمله آمریکا و فرانسه و آلمان مىباشد.
از خانم نور فرحات از کشور لبنان مىپرسیم:
مىدانیم که انقلاب ایران، اسلامى بود که به زن و جایگاه او نگاهى ویژه داشت، به نظر شما آیا ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان موفق بوده است؟
به نظر من صاحب اصلى این نگاه ویژه امام خمینى(ره) بود. امام یک مفهوم جدید در نگرش اسلام به زن ارائه کرد. در دیدگاه امام خمینى، زن به همراه مرد مسلمان در تعیین سرنوشت امت اسلامى شریک و همراه است. انقلاب اسلامى با رهبرى حضرت امام(ره) و تلاش بىنظیر ملت بزرگ ایران به همه جهان نشان داد که زن ایرانى مىتواند الگویى براى همه زنان دنیا باشد.
خانم هانیه ترکیان از ایتالیا معتقد است:
ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان تا حدودى موفق بوده، البته هجوم فرهنگى بسیار قوى است و زنان مؤمن و متعهد باید بسیار تلاش کنند تا چهره نادرستى از اسلام در اذهان جهانیان نباشد. در این عرصه باید به ویژه با جوانان ارتباطى منطقى و مناسب داشت، چرا که پیشگامان و پرچمداران اسلام خواهند بود.
خانم رشیده حنیف از کانادا در پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامى ایران چه اثرى بر کشور شما به ویژه زنان داشته است مىگوید:
انقلاب اسلامى ایران تأثیر بسیار شگرفى بر مردم جهان در تثبیت مذهب شیعه گذاشت تا جایى که پیش از پیروزى انقلاب اسلامى، کشور کانادا هیچ شناختى از شیعه نداشت. در واقع انقلاب ایران باعث شناساندن تفکر شیعه به جهان شد. در مورد امام خمینى(ره) باید بگویم رهبرى ایشان جهانى بود. انقلاب به رهبرى امام یک معجزه بود و چراغ راه جهانیان شد.(12)
خانم نعیمه بعیثى از کشور بلژیک به سؤال چنین پاسخ داده است: انقلاب اسلامى ایران در بلژیک آن طور که شایسته است شناخته نشده، وظیفه مردم ایران به ویژه مبلّغان است که ایران، اسلام و انقلاب اسلامى را بشناسانند.
خانم نور فرحات مىگوید: پس از انقلاب اسلامى ایران، ارتباط اسلامى بین دو ملت مسلمان ایران و لبنان برقرار شد. ارتباطى بر اساس اسلام ناب محمدى(ص) ارتباطى که زیر پرچم رهبرى بود و جهاد و مقاومت را در لبنان تقویت کرد.
انقلاب ایران براى زنان لبنان چون تولدى دوباره بود و مادران شهداى مقاومت اسلامى لبنان با علم و ایمان و شجاعت توانستند نام خود را در کتاب عزت و افتخار و پیروزى ثبت نمایند.
از او مىپرسیم: چهره زن ایرانى در کشور شما چگونه است؟
پاسخ مىشنویم: در کشور لبنان، زنان ایران نماد قدرت و مقاومت هستند. هنگامى که بانوان به ایمان و دانش و شجاعت مسلح شوند، به آسانى مىتوانند در ساختن آینده ملتهایشان سهیم گردد.
خانم بعیثى معتقد است: در بلژیک اکثر مردم فکر مىکنند زن ایرانى، مظلوم و تحت فشار مردها و دین اسلام است! آنها از چادر زنهاى ایرانى مىترسند و فکر مىکنند زن ایرانى محدود به چادر است و حقوق و آزادى بانوان رعایت نمىشود (البته حقوق و آزادى به معنایى که خودشان دارند و در غرب مطرح است). تبلیغات منفى رسانهها چهره غیر واقعى از زن ایرانى نشان مىدهد. بنابراین زن مسلمان به ویژه زن مسلمان ایرانى باید این چهره نادرست را از ذهن مردم پاک کند و نشان دهد زن ایرانى از همه زنهاى جهان آزادتر است.
خانم ترکیان جواب مىدهد: در ایتالیا همه فکر مىکنند به زنان ایران ظلم مىشود و حقوقشان رعایت نمىشود، در حالى که برعکس است، به عنوان مثال اگر بخواهم در ایران ورزشکار بشوم، مانعى نیست، ولى در ایتالیا اوّل کارى که باید بکنم این است که حجابم را کنار بگذارم. در ایتالیا زن براى اینکه حتى شغل کوچکى مثل منشىگرى را به دست آورد، باید جذاب و زیبا باشد.
پاسخ خانم سحر عبدالله از آمریکا این گونه است: ما موفقیت و پویایى زنان مسلمان و متعهد ایرانى را در اجتماع مىبینیم، به طورى که تقریباً در همه جاى جامعه حضور فعال دارند اما این نگاهى درونى است. اگر کسى بیرون از ایران به زنان ایرانى نگاه کند این واقعیت هویدا نیست. چهره زن مسلمان ایرانى و کلاً زن در کشورهاى اسلامى، در آمریکا چهرهاى مظلوم است و همه فکر مىکنند چون زن مسلمان حجاب دارد، اختیار کار و فعالیت مؤثر در اجتماع را ندارد.
خانم صابرى از هند معتقد است: چهره زن ایرانى در هند چهرهاى فعال و پر تحرک است، زنى تحصیل کرده و متخصص. چهرهاى که برهنگى غرب را ندارد اما علم و تخصص و تحرک زنان اروپایى را دارد. این واقعیت در هند هویدا است چرا که ما ارتباطات فرهنگى زیادى با هم داریم و تبلیغاتى منفى علیه ایران در هند بسیار کمرنگ است. از طرف دیگر امام خمینى(ره) در هند چهرهاى بسیار محبوب است، چهرهاى که اسلام و زنان را نجات داد و به ایران دموکراسى را هدیه کرد.
خانم رشیده حنیف مىگوید: با توجه به تبلیغات شدید، غرب مىخواهد دین اسلام را یک دین عقب افتاده معرفى کند و به دنبال آن زن مسلمان را کسى مىداند که چادر را به اجبار قبول کرده است. اما بهرغم همه تبلیغات غلط، موج اسلامخواهى در غرب به صورت آشکار دیده مىشود.
خانم دانیل کشار، مدیر جشنواره مونترال کانادا، در سفر به ایران گفت: «متأسفانه تصویرى غلط از حضور زنان در ایران، در ذهن خارجىها وجود دارد. آنها فکر مىکنند که زنان ایرانى فعالیتهاى چندانى ندارند و تنها در خانه مىنشینند و خانهدارى مىکنند ....»(13)الگوى اسلامى مشارکت اجتماعى زنان مسلمان
در نگاه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران: «زنان از نظر اسلام، نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقا مىدهد که بتواند مقام انسانى خود را در جامعه باز یابد و از حد شىء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى مىتواند در ساختمان حکومت اسلامى مسئولیتهایى به عهده گیرد.»(14)
اگر زن امروز ایران و چگونگى حضور و فعالیت او در عرصههاى مختلف جامعه، طبق سه دیدگاه ارائه شده بررسى گردد، یک سؤال اساسى مطرح مىشود: آیا براى زن مسلمان ایرانى تعریفى از بهترین نقش ممکن در برپایى کلمه توحید در نظام اسلامى، بیان شده است؟ آیا امروزه زن مسلمان مىتواند طبق الگویى که نظام اسلامى به او مىدهد در جامعه اسلامى مشارکت کند؟
با توجه به اینکه در نظام اسلامى تمام نقشها و جایگاهها در جهت والایى کلمه توحید است، ارائه چنین تعریفى ضرورى مىنماید.
در این راستا بزرگترین وظیفه محققان اسلامى، تنظیم ساختار توسعه جایگاه اجتماعى زن، هماهنگ با نظام خلافت و ولایت الهى بشر در عصر حاضر مىباشد.
بدیهى است پس از انقلاب اسلامى، شاخصههاى علمى و اجتماعى قشر زنان رشد جدى یافته است، حال با توجه به اینکه اسلام براى هر یک از مرد و زن در ساختن جامعه اسلامى جایگاهى ویژه اختصاص مىدهد، رشد و بالندگى زنان هم باید در این جهت باشد و در سیاستگذارىها و برنامهریزىهایى که براى زنان انجام مىشود این اصل مورد توجه قرار گیرد. زن در نظام اسلامى باید در جایگاهى به کار گرفته شود که نتیجه عملکرد فردى و اجتماعىاش ارتقاى قدرت اسلام در جهان باشد و این عصاره دیدگاه تکاملگرایى است.
حضور زن در تکاملگرایى، به معناى حضور فعال زن در شکلدهى عواطف جامعه است. زن به تناسب طبیعت خود، قدرت تأثیرگذارى بر شور و احساس دیگران به ویژه مردان را دارا است، بدین ترتیب مىتواند تا سطح رهبرى عواطف جامعه، انجام وظیفه کند. هر مجموعهاى که بتواند احساسات و عواطف جامعه را مورد تأثیر و هدایت قرار دهد، به همان میزان توانسته است گرایشهاى مردم را تحت تأثیر خود قرار دهد و به این ترتیب نقش مؤثر و تعیینکنندهاى در سرنوشت ملت داشته باشد.(15)
گفتنى است اگر چه شناخت بسیار ضعیف از ضرورت آگاهىبخشى و ایجاد زمینه رشد و تعالى زنان در اسلام پس از انقلاب، خاستگاه پیدایش مراکز و مؤسساتى جهت آموزش و بالندگى زنان شده، ولى تعریف دقیقى که بتواند «متغیرهاى تکامل تاریخى» را یافته و با «نمونهبردارى اجتماعى» معرفت و سطوح مختلف را براى سنین متفاوت اندازهگیرى کند، نیز بتواند براى پرورش و توسعه و تکامل زنان، الگو درست کرده و متناسب با آن برنامهریزى نماید، تا کنون ارائه نشده است.
بنابراین مىبایست براى این امور تعاریفى ارائه گردد و بستر پرورشى متناسب با ویژگىهاى زنان جهت ارتقاى شأن و جایگاه اجتماعى آنان فراهم شود.زنان، توسعه فرهنگى و جهانى شدن
طى چند دهه اخیر امواج جهانى شدن تمامى جوانب سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. پیشرفت علم و صنعت به طور کلى و علوم ارتباطات به طور خاص به این جریان سرعت بخشیده است. اگر بتوان بر امواج جهانى شدن چیره شد، حاصلش اثرگذارى بر جهان و جهانیان خواهد بود، ولى اگر موضعگیرى منفعل و گنگ در پیش گرفته شود برایندى جز تخریب و ویرانگرى نخواهد داشت. اولین مقولهاى که در این وادى تخریب خواهد شد، فرهنگ ملى و بومى خواهد بود. سیر جهانى شدن هر چند شعار تکثر و چندگونگى فرهنگى را سر مىدهد اما با ارائه و باوراندن یک قالب فرهنگى برتر به همه ملتها در جهت نابودى خردهفرهنگها قدم برمىدارد. حتى کشورهاى اروپایى براى حمله به فرهنگ و هویت ملى خویش نگران و هراسانند.
ژاک کوبنى، وزیر دادگسترى فرانسه معتقد است: اینترنت در شکل فعلىاش نوعى استعمار نوین است و اگر چارهاى نیندیشیم، سبک زندگى خود را به مخاطره انداختهایم.(16)
اما با نگاهى دقیق به این مبحث روشن خواهد شد با استفاده از ابزار جهانى شدن مىتوان اثرى مطلوب در این عرصه داشت، بدین ترتیب که از فضاى مناسب و فناورى اطلاعرسانى استفاده برد و به معرفى و ارائه مواضع خود پرداخت.
حملات متوجه فرهنگ و دین اسلام است. به عنوان مثال حجاب یک راهبه مسیحى، در نظر غربیان نماد آرامش، پاکى و خلوص مذهبى است، ولى زن مسلمان باحجاب، نمادى از ستم بر زنان و یا سیاستهاى تعصبآمیز تلقى مىشود!(17) روند رو به رشد گرویدن مردم مغربزمین به دین مبین اسلام باعث شده که امروزه اقلیت مسلمانان در ایالات متحده (7 میلیون)، فرانسه (4 میلیون)، آلمان و بریتانیا (3 میلیون)، اسلام را به پدیده مهم و پیدایش در زندگى روزمره تبدیل کند.(18)
در واقع جهانى شدن پاسخى به این حقیقت جارى در جامعه غرب است تا اگر جمعیتى را غرب از دست مىدهد، جمعیتى را هم جوامع اسلامى از طریق تهاجم فرهنگى و پذیرفتن فرهنگ غرب از دست بدهند.
نکته دیگر آنکه اسلام و تمامى نُمودهاى آن به عنوان نمادى سیاسى شناخته شده است و همگان بر این امر واقفند که اسلام دینى ایستا و تجمّلى نیست، بلکه کلیه ابعاد زندگى پیروانش را زیر پوشش قرار مىدهد و در تمامى موضوعات فردى و اجتماعى موضعگیرى دارد. بدین ترتیب جهانى شدن، بزرگترین ابزارى است که زمانه در دست بشر قرار داده، بُرد با کسى است که بتواند جهت معرفى و ارائه و تبلیغ و جذب و در نهایت به ثمر رساندن اهداف و خواستههاى خود از این روند استفاده کند.
ساحت فرهنگ پسزمینه اصلى اقتصاد و سیاست است. اگر در فرهنگ و ارزشهاى جامعه تحول صورت پذیرد، دگرگونى در اقتصاد و سیاست، آسانتر انجام خواهد گرفت. تهاجم فرهنگى یا تعامل نابرابر فرهنگ فرآیندى است که طى آن از دریچههاى اقتصاد و سیاست، فراوردههایى محصولاتى وارد جامعه مىشود و به دنبال آن فرهنگ آن نیز وارد مىگردد. مىدانیم هر فناورى جدید، دستور کار خود را دارد و سیاست - به معناى هنر اداره کردن - باید با ارائه عملکردهاى خاصى همراه باشد. بدین ترتیب کشورهاى جهان سوم و کشورهاى اسلامى به طور جدى با این حقیقت روبهرو هستند و ضرورى است در تصمیمگیرهاى سیاسى و اقتصادى، عامل فرهنگ نیز در نظر گرفته شود.
گاه تهاجم فرهنگى، مستقیم با ارائه محصولاتى خاص وارد جامعه مىشود. در این حیطه مسئولان فرهنگى به دو شیوه توان واکنش دارند؛ اوّلاً از راه رویارویى که طى آن باید به فنآورىهاى نوین تجهیز شد. بدیهى است در دنیاى امروز تسلط به ادبیات روز و پیشبرد اهداف و مقاصد از طریق آن ادبیات، ضرورى است.
راه دیگرى که پیش رو است، توانمندسازى درونى است که این امر با سیاستهاى بلندمدت و برنامههاى کوتاهمدت دستگاههاى فرهنگى کشور و سیاستگذارىهاى مناسب امکانپذیر است، تا پس از طى کردن یک فرایند توانمندسازى بتوان به خوبى در مقابل فرهنگهاى وارداتى ایستادگى کرد و حتى تأثیر فرهنگى بر دیگر فرهنگها گذارد.
در این ساحت نقش زنان بسیار ارزنده است. زنان و جوانان دو قشرى هستند که در هر جامعه بیشترین توجه را به الگوهاى جدید زندگى، زیبایىها، رنگها و تنوعها مبذول مىدارند. مُد به عنوان پدیدهاى جهانشمول، در کشورهاى اسلامى تبدیل به ابزار توانمند و مؤثرى در دست ایادى فرهنگ غرب شده است که از گذر آن افکار و عقاید خود را چون بارانى بر این جوامع فرو مىریزند. این در حالى است که سرپرستى و رهبرى اخلاقیات، باورها، عقاید و ارزشهاى هر جامعه به دست زنان رقم مىخورد و بانوان این توان را دارند که در فرهنگ تغییر حاصل کنند. به عبارت دیگر، زنان به دلیل ظرافت اندیشه و هنرى که دارند در جزئیات زندگى روزمره دقیقتر هستند. این امر نقش ویژهاى در شکلگیرى تمدن و فرهنگ دارد.(19) تمدن و دستاوردهاى آن نیز فرآوردههاى صنعتى و هنرى جوامع ابتدا توسط زنان پذیرفته شده، سپس در جامعه رایج مىگردد. گواه این امر برنامهریزىهاى فرهنگى است که جهانىسازان، ویژه زنان ترتیب دادهاند تا پس از همراه کردن آنان، جوامع را نیز با خود همراه سازند. بدین ترتیب یکى از عناصر مهم مورد توجه یکسانسازان فرهنگى، زنان اقوام و ملل مختلف است.
اهرم اصلى جریان یکسانسازى فرهنگى، همراه کردن زنان و گردآورى آنها در قالب یک گروه منسجم است؛ گروهى که آنان را در جهت خواستهها و اهداف خود هدایت خواهند کرد، چرا که یکسانسازى فرهنگى به کنترل خردهفرهنگها و ملتها مىانجامد و در نهایت ثبات سیاسى و اجتماعى مورد نظر رقیب را تأمین کرده، در عین حال فرآوردههاى اقتصادى آنها را تضمینشده به فروش خواهد رساند. بنابراین دو هدف اساسى از اهداف مورد نظر یعنى امنیت سیاسى، اجتماعى و امنیت اقتصادى غرب از طریق یکسانسازى فرهنگى حاصل خواهد شد.جهانشمولى
بدین ترتیب غرب براى رسیدن به اهداف سیاسى و اقتصادى خود و تحقق حکومت جهانى، در پى همسانسازى فرهنگها و از بین بردن کلیه خردهفرهنگهاى ناهمگون با فرهنگ غربى است. براى رسیدن به این هدف همه نمودها و پدیدههاى فرهنگى ملتها اعم از آداب و رسوم، ارزشهاى اخلاقى و مذهبى و هنجارهاى اجتماعى را مورد تهاجم گسترده قرار داده و تلاش مىکند با تحقیر فرهنگ ملتهاى غیر غربى و عقبمانده و غیر انسانى خواندن آن، زمینه جایگزینى آن را با فرهنگ غربى فراهم آورد.(20)
زنان مسلمان در این زمینه چه موضعگیرى باید داشته باشند؟ این سؤالى مهم و سرنوشتساز است که پاسخ صحیح به آن و به دنبال آن برنامهریزى و سیاستسازى درست در این عرصه، سیاستهاى غرب در جهانىسازى فرهنگ را به بنبست خواهد کشاند.
روشن است ضعفها و کاستىهایى در مسائل زنان وجود دارد اما شایسته نیست براى ارائه راه حل و برطرفسازى موانع و مشکلات به چارهجویى بیگانه توسل جست. در این زمان حساس، فعالیت و حضور هر زن ایرانى در صحنه عمل ضرورى است، چرا که جهالتها، کاستىها و فراز و نشیبهاى سر راه زنان را خود اینان بهتر مىشناسند.
در طول انقلاب و سالهاى جنگ تحمیلى زنانى با پیروى از فاطمه زهرا(س) تأثیر بسیارى در مدیریت جهانى اسلام داشته و موجب نفوذ قدرت الهى در دنیا گردیدند. آنان با معرفى ارزشهاى اخلاقى جدید به جامعه، سایر نظامهاى ارزشى را تحت تأثیر قرار داده و موجب تحولاتى در مدیریت جهانى گردیدند.(21)نهضت نرمافزارى
اما امروز اگر جهان اسلام بخواهد خدمتى به زنان بکند، در قدم اوّل باید بتواند یک الگوى کارآمد که بر مبناى اسلام باشد، نیز با توجه به نیازها و اوضاع روز تهیه شده باشد، به زنان ارائه کند. در این حیطه اگر تولید نرمافزارى انجام نگیرد، دفاع از حقوق زنان بر مبناى اسلام انجام نخواهد گرفت. بنابراین براى رسیدن به این مهم باید هم در حوزه علوم و معارف دینى و هم در حوزه علوم نظرى و تجربى دگرگونى صورت پذیرد.
وظیفه جامعه اسلامى این است که براى زنان (نیز مردان) شأنى شایسته ولایت اسلام تعریف کند، به طورى که زنان وقتى از حقوق خود و حقوق انسانى بحث مىکنند، این امر در خدمت توسعه اقتدار اسلام باشد.(22) در اینجا دیگر بحث مهریه و حقوق خود زنان مطرح نیست، بلکه بحث کلانتر است. بدین ترتیب مسائل زنان را باید ابتدا نسبت به گسترش قدرت نفوذ اسلام و میزان انعطافپذیرى دین سنجید، سپس به دنبال توسعه، مسائل را به صوات اصولى ملاحظه کرد، بعد در پى مسائل اصولى، مسائل جزئى را بررسى کرد. در صورتى که امروزه، مسائل زنان، بیشتر به صورت کمّى و جزئى و مقطعى مطرح مىشود، که اشتباه است. آنجا که حقوق زن و تجاوز از آن مطرح مىشود، حقوق باید در چارچوب بندگى خدا مد نظر قرار گیرد. همواره تجاوز از حدود بندگى، ستم و مظلومیت شمرده مىشود.(23)
در این حیطه وظیفه اصلى زنان «افزایش شرح صدر» و «تغییر موضوع» و «تبدیل حساسیتها» از توجه به مسائل خُرد و شخصى به موضوعات بزرگ اجتماعى و جهانى و تاریخى است تا به هدایت زنان در جهت بندگى خداوند بینجامد. اگر روحیه زن به واسطه درگیرى با مظالم بزرگ عوض شود، نسبت به رنجهاى کلان ابراز حساسیت خواهد کرد، نه نسبت به رنجهاى خُرد و کماهمیت.زنان، توسعه فرهنگى و جهانى شدن
با توجه به نقش مهم زنان در فرهنگسازى هر قوم، وظیفه زن مسلمان در فرآیند توسعه فرهنگى چیست؟
خانم کروبى پاسخ مىدهد: زنان از آغاز به وجود آمدن جوامع انسانى، مهره اصلى سازندگى و مهد پرورش فرهنگها بودهاند. طبیعى است زنى که از رموز فرهنگى والا درس گرفته، پرورشدهنده افکار متعالى افزونترى است. وظیفه زن مسلمان این است که به دور از هر گونه تعصبات خرافى و جدا از هر نوع پیرایه بستن به نص صریح آموزههاى دینى، با اعتقادى استوار، در پرتو قوانین آسمانى اسلام، با تمسک به قرآن کریم و پیروى از الگوهاى معتبر توحیدى، نیز به کار بستن سیره و جایگاه زنان تاریخساز جوامع توحیدى (که در رأس آن شرع مقدس اسلام است) با بهرهگیرى از همه فنون در رموز دنیاى امروز، تعهد و بندگى را در هم آمیخته و در راه رسالت جاودانى خویش بکوشد.وظیفه زنان در جهانى شدن چیست؟
خانم طاهرى مىگوید: جهانى شدن در حیطه زنان بیشتر در بُعد حقوقى نمود یافته است. یکى از آفاتى که امروزه درگیر آن هستیم، افراط و تفریط در مسائل حقوقى، اجتماعى زنان است که بین دو طیف طالبانیسم و فمینیسم رادیکال در نوسان مىباشد. دیدگاه طالبانیسم به عنوان نماد خشونت و جهل در مقابل فمینیسم تندرو به عنوان سمبل افراط، مهمترین ویژگى زن را نادیده گرفته، به خانواده ارزشى نداده، حتى آن را جهت توسعه تفکر لیبرال سرمایهدارى قربانى مىنماید.
الگوى ترسیم شده براى زنان جهان، زن غربى است. گزارش FBI در سال گذشته از این موضوع حکایت دارد که در سال 2003 م یک میلیون حلقه فیلم مستهجن در قالب 13000 حلقه فیلم سینمایى فقط توسط شبکههاى پورنوگرافى آمریکا تولید شده است. کشور فرانسه که داراى 14 شبکه تلویزیونى زننده است، رئیسجمهورش (ژاک شیراک) موضع خود را در مقابل حجاب اعلام کرده، آن را در این کشور ممنوع اعلام نمود. در سال 2001، 120 هزار دختر و زن اروپاى شرقى براى بردگى جنسى به غرب قاچاق شدند. این همان الگوى موفق و آرمانى است که غرب براى همه زنان جهان توصیه مىکند!
وظیفه زنان در بالندگى و توسعه فرهنگى چیست؟
خانم صادقى پاسخ مىدهد: از آنجا که نقش تربیتى زنان اهمیتى وصفناپذیر دارد، کوچکانگاشتن این نقش و یا رها کردن آن لطمهاى بسیار بزرگ و جبرانناپذیر بر ملتها بر جاى خواهد گذارد. بىشک تحقق توسعه فرهنگى، امرى است که به تدریج حاصل شده، بر پایه حرکت زنان جامعه استوار است. دشمنان اسلام نیز با آگاهى کامل بر این امر، محور اصلى حملات فرهنگى خود را بانوان قرار دادهاند تا با تسخیر افکار آنان به راحتى به اهداف شوم خود یعنى سلطه بر نظامهاى سیاسى، اقتصادى و ... دست یابند.
مشغول ساختن زنان به تجملات و ظواهر فریبنده و فریباگرى و زینت خود و پیرامون خویش و ... آنان را از تفکر و توجه به امور مهم و اساسى چون مسائل دنیاى اسلام و ستمگرى مستکبران جهانى باز داشته، نسبت به ظلم و ستمهاى کفار و صهیونیسم بىاعتنا مىدارد، بدین گونه راه براى توسعه فرهنگى غرب و فرهنگ منحط آمریکایى - اسرائیلى گشوده و هموار مىشود. از اینرو اهتمام زنان مسلمان بخصوص ایرانى در توجه و حساسیت نسبت به مسائل جهان اسلام و مسلمانان و اتخاذ سیاست و موضعگیرى به موقع، مهمترین وظیفه امت است که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره فرمودهاند.
خانم نور فرحات از لبنان معتقد است: زنان در فرآیند فرهنگسازى دوش به دوش مردان و حتى نقشى قوىتر از آنان بر عهده دارند و باید به بهترین شیوه ممکن این وظیفه خطیر را به انجام رسانند.
خانم سحر عبداللَّه از آمریکا بر این باور است: با عنایت به اینکه زن اولین مربى کودک است، نقش کلیدى در فرهنگسازى دارد و باید با نیت پاک به ایفاى این نقش مهم بپردازد چرا که در تفکر نسل آینده نفوذ بسیارى خواهد نمود.
جواب خانم نعیمه بعیثى از بلژیک بدین گونه است: زنان مهمترین عاملان هر فرهنگ هستند. این امر غیر قابل انکار است، به عنوان مثال نمود فرهنگ غربى بیشتر از هر قشر دیگرى، در زنان آن سامان مشاهده مىگردد. در فرهنگ اسلامى همین قضیه صادق است، به طورى که اگر دو مرد کنار هم بایستند شاید نتوان تفاوتى احساس کرد، ولى دو زن از دو فرهنگ غرب و اسلام و حتى غرب و شرق، تفاوت بسیارى با هم دارند. در وضع آشفتهاى که به ویژه از نظر فرهنگى مشاهده مىگردد، وظیفه زنان مسلمان بسیار سنگین است و باید در سنگر خانه و خانواده، نیز در سنگر اجتماع مؤثر باشند.
وظیفه زن مسلمان در دنیاى کنونى چیست؟
خانم هانیه ترکیان از ایتالیا: به نظر من مهمترین وظیفه زن در دنیاى کنونى، معرفى هر چه بهتر اسلام است. اسلام دین صلح و دوستى و آئین حق است. هر زن مسلمان باید مجموعهاى از صفات ستوده و نیکو باشد که در اسلام هست. این بهترین تبلیغ و بهترین معرفى است.
در این معرفى لازم نیست افراد تحصیلات حوزوى داشته باشند. هر کس با تهذیب نفس و با اخلاق شایسته و رفتار پسندیدهاش مىتواند چنین نقشى را به خوبى ایفا نماید.
خانم نور فرحات مىگوید: زنان مسلمان باید بدانند که مسئولیت سنگینى در برابر کشور و جامعهشان دارند. بانوان باید به توانایىهاى خود ایمان داشته باشند و جایگاه زن در اسلام را به خوبى درک کنند. همه مسلمانان از زن و مرد باید آنچه را که جامعه اسلامى در جهت بالندگى و ارتقاى اسلام نیاز دارد فراهم سازند.
خانم سحر عبداللَّه از آمریکا مىگوید: زنان مسلمان در دنیاى کنونى باید مظهر اسلام باشند زیرا با حجابى که دارند همه مىفهمند آنها مسلمان هستند؛ پس باید نماینده اسلام ناب باشند و رفتار و کردارى دینى داشته باشند، به طورى که به دیگران نشان دهند مسلمان بودن یعنى چه؟
خانم نعیمه بعیثى از بلژیک پاسخ مىدهد: امروزه وظیفه زن مسلمان بسیار سنگین است. معمولاً مردم از زاویه دیگرى به او مىنگرند، زاویهاى که از حقیقت، فرسنگها دور است. بنابراین زن مسلمان باید بسیار تلاش کند (دو برابر زن غیر مسلمان) تا بتواند ارزش زن مسلمان و جایگاه واقعى او را به جهانیان نشان دهد. او باید در امور اجتماعى، سیاسى، فرهنگى، ورزشى و ... به خوبى ایفاى نقش کند. براى رسیدن به این هدف زن مسلمان باید فعال باشد، هم در کشورهاى اسلامى و هم در سرزمینهاى غیر اسلامى. به نظر من زنهاى مسلمان ایران در همه زمینهها فعال هستند، ولى آن طور که شایسته است در خارج از مرزهاى ایران شناخته نشدهاند.
مىدانیم جهانى شدن، این فرآیند همهجانبه تمامى مرزها را پشت سر نهاده است، به نظر شما زنان کشورهاى اسلامى چه واکنش و موضعگیرى باید در این باره داشته باشند؟
خانم کروبى مىگوید: موضعگیرى زنان مسلمان جهان، پاىبند بودن به مکتبى است که در آن پرورش یافته و در زمینه تحقق آن با ایثار و فداکارىهاى پیوسته، کوشش کردهاند. با توجه به مراتب بر شمرده، موضع زنان مسلمان جهان ضمن بزرگداشت شعائر اسلامى و پاىبند بودن به اصول و قوانین شرع، این است که آنچه را در فراسوى مرزها همخوان و همسو با اسلام است، پذیرفته و از همه مواردى که براى ناتوان کردن اسلام به کار گرفته مىشود، دورى جویند. به گفته گاندى، رهبر هند: «من پنجره اتاقم را به روى همه فرهنگها مىگشایم تا از نسیم ملایم آن بهرهمند گردم، اما اگر این نسیمها به صورت طوفانى مهیب در آید که احساس کنم کاشانهام در معرض خطر است، پنجره را به روى همه آنها خواهم بست.»
خانم نور فرحات پاسخ مىدهد: مسلح شدن به علم و تکیه بر آموزههاى اسلام، دو عامل مهم در رویارویى با امواج جهانى شدن است. آگاهى از اندیشهها و علوم اسلامى و فراگیرى و ژرفاندیشى در آنها، نیز استفاده از آثار علما و متفکران اسلامى و توجه به توصیههاى آنها بسیار مهم است. امروزه تشکیل سازمانهاى اسلامى زنان بسیار ضرورى است، اگر این سازمانها با قدرت در تمامى عرصهها حضور داشته باشند و صدایشان را به دنیا برسانند، انشاءاللَّه این امور همه در جهت آمادهسازى ظهور امام عصر(عج) خواهد بود.
خانم صادقى پاسخ مىدهد: در مجموع مهمترین نکاتى که براى رویارویى با جهانىسازى آمریکایى - اسرائیلى بایستى مورد توجه زنان متعهد قرار گیرد در چند عنوان اصلى زیر است:
1- اعتماد و تکیه بر مبانى اسلام؛
2- حفظ کرامت انسانى خود در سایه ایمان؛
3- کسب دانش و معرفت؛
4- پرهیز از مادىگرى و توجه بیش از نیاز به پدیدههاى دنیوى؛
5- توجه و حساسیت نسبت به مسائل دنیاى اسلام و مسلمانان و بیدادگرى مستکبران؛
6- اتخاذ مواضع به موقع و اصولى در برخورد با توطئههاى دشمنان اسلام در داخل و خارج؛
7- اهتمام بر تربیت نسل شجاع، متعهد و ظلمستیز و انقلابى.بازتاب انقلاب اسلامى ایران در جهان
«انقلاب ما انفجار نور بود». این فرمایش امام خمینى(ره) حقیقتى غیر قابل انکار است. وقوع انقلاب اسلامى ایران امواج نور را بر سرتاسر جهان تاباند. آثار و دستاوردهاى انقلاب در جاى جاى جهان قابل مشاهده و بررسى است. مىتوان گفت دیدگاهها نسبت به اسلام تغییر یافت و اسلام به عنوان دینى که توان حکومت و اداره جامعه را دارد، یک بار دیگر به میدان آمد. درصد گرایش مردم جهان به اسلام و تشیّع به برکت انقلاب، افزایش یافته است. خانم بعیثى مىگوید:
«من و خانوادهام شیعه نبودیم اما با تبلیغات مبلّغان زبده ایرانى در بلژیک به مذهب تشیّع علاقهمند شدیم و همه خانوادهمان شیعه شد. امروز من تنها بلژیکى هستم که براى آموزش علوم اسلامى به ایران آمدهام». گفتنى است بررسى آثار و نتایج انقلاب ایران در نقاط مختلف جهان، امرى زمانبر و دشوار است اما با نگاهى کلى به جهان و در نظر داشتن برخى شاخصهها مىتوان بررسى کلى ارائه کرد. به عنوان نمونه یکى از شاخصهها جنبشهاى اسلامى و آزادیخواهانه است که به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى ایران، ظهور پیدا کرد، از جمله مقاومت اسلامى مردم فلسطین، لبنان، سودان، الجزایر، افغانستان و بسیارى دیگر از جنبشهاى آزادیخواه. پیروزى انقلاب اسلامى ایران به عنوان نقطه عطف و امید، خاستگاه گسترش و توسعه این گونه مقاومتها در جهان شد.(24)
ایران پس از وقوع انقلاب، به کشورهاى اسلامى به دیده امت واحد نگریست. اصل یازدهم قانون اساسى جمهورى اسلامى مىگوید:
«به حکم آیه کریمه «إنّ هذه امتکم امةٌ واحدةٌ و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش دیگر به عمل آورد تا وحدت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد.»
قانون اساسى با توجه به محتواى اسلامى انقلاب ایران (که حرکتى براى پیروزى تمامى مستضعفان بر مستکبران بود) زمینه تداوم انقلاب را در داخل و خارج از کشور فراهم مىکند، به ویژه با گسترش روابط بینالمللى، همراه دیگر جنبشهاى اسلامى و مردمى مىکوشد راه تشکیل امت واحد جهانى را هموار کند، نیز استمرار مبارزه براى نجات ملل محروم و زیر ستم در تمامى جهان استوارى یابد. از منظرى دیگر در فصل دهم قانون اساسى (اصل یکصد و پنجاه و چهار) جمهورى اسلامى ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشرى را آرمان خود مىداند و استقلال و آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مىشناسد. بنابراین در عین خوددارى کامل از هر گونه دخالت در امور داخلى ملتهاى دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت مىکند.
با توجه به مواد قانونى بر شمرده مىتوان گفت که روابط ایران پس از انقلاب، دگرگونى بسیار یافت و در پرتو قوانین موجود، ایران روابط تازهاى با کشورهاى اسلامى و نهضتهاى آزادیبخش آغاز کرد. از جمله:لبنان
مسلمانان جنوب لبنان نقش کلیدى در پاسدارى از مرزهاى جنوب سرزمین خود در برابر تهاجمات اسرائیل دارند. این ظلمستیزى ریشه در نابترین اعتقادات اسلامى - شیعى دارد. پیروزى انقلاب اسلامى ایران در شرایطى تحقق یافت که لبنان هنوز در آتش جنگ داخلى مىسوخت و مسلمانان این کشور به ویژه شیعیان مورد تهاجم مسیحیان و حامیان غربى آنها قرار گرفته بودند. تردیدى نیست که انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(ره) بر شیعیان لبنان، بسیار اثر گذاشت و آنها را به آینده امیدوار کرد. سرنگونى شاه به عنوان الگوى مهمى به کار گرفته شد و نشان داد که نهضت اسلامى موفق و سازمانیافته و داراى انگیزه مىتواند چه دستاوردهایى در رویارویى با ستمگرى و بىعدالتى داشته باشد! بر همین اساس روابط ایران و لبنان نه تنها بر حمایت ایران از تمامیت ارضى لبنان در مقابل رژیم غاصب صهیونیستى و محکوم کردن اشغال جنوب آن کشور توسط آن رژیم، استوار بود، بلکه جمهورى اسلامى خود را ملزم مىدانست از مسلمانان لبنانى به ویژه شیعیان این کشور حمایت کنند.(25)
لبنان کشورى کوچک اما از نظر قومى و مذهبى بسیار رنگارنگ است. بدین ترتیب دیدگاهها نسبت به زن تنوع بسیارى دارد و این کثرت مشکلآفرین است.
عفاف الحکیم از سازمانهاى غیر دولتى لبنان، شرکتکننده در چهارمین کنفرانس جهانى زن در پکن(1995) در باره مشکلات زنان این کشور مىگوید: «مسائل زنان لبنان زیاد است. آنها در یک دوره طولانى تحت تأثیر استعمار بودهاند. جنگ داخلى آثار منفى خود را بیش از همه بر زنان وارد کرد. با این وجود بیدارى اسلامى، چهره زنان لبنان را تغییر داده است و در این میان براى انقلاب اسلامى ایران و امام خمینى(ره) باید نقش ممتاز قائل بود. این تأثیر بر زنان لبنانى قابل ملاحظه است.»اندونزى
کشور اندونزى واقع در جنوب شرق آسیا نیز سرزمینى است که انقلاب ایران در مناسبات آن تغییر و تحولاتى ایجاد کرد. پس از انقلاب بر ارتباطات دو کشور افزوده شد. این ارتباطات از تأثیرگذارى شدید فرهنگى بر اندونزى برخوردار بوده است. سفر قاریان، حافظان، و هیأتهاى زنان دو کشور براى دیدارهاى دوجانبه یا شرکت در اجلاسیههاى بینالمللى در کشورهاى یکدیگر، تأسیس «رادیو ملایو» در سال 73 در ایران، اهداى مجموعه کتب مرجع شیعى به کتابخانه جاکارتا،(26) از جمله اقداماتى است که در جهت گسترش فرهنگ اسلامى در کشور اندونزى صورت پذیرفته است.
دین اسلام براى سران این کشور بیشتر به منزله مجموعهاى از ارزشهاى مذهبى مطرح بوده است تا یک نظام تمامعیار سیاسى اجتماعى، بنابراین عامه مردم و دولتمردان تلقى و برداشتى غیر سیاسى از اسلام دارند.(27) در سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، بسیارى از کتب و منابع شیعى - ایرانى در اندونزى ترجمه و منتشر شده، باعث افزایش آگاهىهاى عمومى نسبت به شیعه شده است.
در سالهاى اخیر مسلمانان اندونزى نسبت به بهبود و بهسازى شیوههاى سنتى تبلیغ اسلامى توجه بیشترى نموده و در مورد مسائل مربوط به جهان اسلام همدلى بیشترى ابراز کردهاند.(28)
شیعیان اندونزى در سالهاى پس از انقلاب اسلامى ایران، تشکل بیشترى یافته و اکنون داراى مراکز مذهبى متعددى مىباشند. افزون بر این، گرایش متفکران مسلمان و دانشجویان به آموزها و تعالیم شیعه، سبب تشکیل گروههاى مستقل مطالعاتى شیعه در محافل علمى و آکادمیک اندونزى شده، برداشت و تلقى جدیدى از اسلام به منزله یک نظام تمامعیار سیاسى اجتماعى در حال گسترش در جامعه مىباشد.(29)ترکیه
ترکیه کشورى است که از انقلاب ایران بسیار تأثیر گرفت. این کشور از تاریخ و فرهنگ مشترکى با ایران برخوردار است. با پیروزى انقلاب اسلامى ایران، مردم مسلمان این کشور از نزدیک شاهد تحولات ایران و چگونگى پیروزى انقلاب اسلامى با مشارکت گسترده زنان مسلمان بودند. باتوجه به اینکه بانوان در تظاهرات اعتراضآمیز بحبوحه انقلاب نمودى گسترده داشتند، بدین ترتیب انقلاب به عنوان انقلابى اسلامى - شیعى که زنان محجبه مسلمان هم در آن نقش بسزایى داشتند شناخته شد.
در کشور ترکیه همزمان با رضاخان، کمال آتاتورک دست به تغییرات زد. این دو به عنوان نوسازى کشور یا در واقع غربىسازى آن به طور کلى، سعى در حذف تمامى آثار و ارزشها و نمادهاى اسلامى در کشورهایشان کردند. از جمله این اقدامات «کشف حجاب» بود. در سال 1329 (1950) با شکست حزب جمهورىخواه کمال آتاتورک، ترکیه عصر جدیدى را شروع کرد. مردم آزادانه به دین برگشتند و باورهاى مذهبى خود را ابراز داشتند و حجاب هم آزاد شد. بدین ترتیب هر چند در سال 1339 (1960) باز حکومت به دست نظامیان افتاد و دولتى لائیک سر کار آمد اما حجاب همچنان به عنوان اصلى آزاد پدیرفته شده بود، ولى با پیروزى انقلاب و برقرارى نظام جمهورى اسلامى، دیدگاهها نسبت به حجاب در ترکیه سیاسى شد.(30) روسرى که عموماً به منزله نشانهاى از عفت اسلامى تعبیر مىشود، بر سر زنانى است که تظاهرات را رهبرى مىکنند و کانون توجه عموم قرار گرفتهاند.(31)
امروزه حجاب به جنگى جدى در ترکیه بین مسلمانان و دولتىها تبدیل شده است. گاه داشتن حجاب به قیمت ترک تحصیل و از دست دادن شغل و موقعیت اجتماعى براى زنان مسلمان تمام مىشود. برخى از دانشجویان که مصمم به پوشش روسرى در کلاسها، امتحانها و در مراسم فارغالتحصیلى هستند، با سیاستهاى رسمى دانشگاهها به مخالفت برخاستهاند. مسئولان دانشگاهها و شوراى عالى تحصیلى استدلال مىکنند که گونههاى خاص لباس پوشیدن (مانند روسرى، مانتوهاى بلند و تیره) پاسخى به درخواستهاى رهبران سیاسى یا مذهبى اصولگرا بوده، در نتیجه نشانهها و علایم سیاسى هستند. گفتنى است در سالهاى اخیر احزاب سیاسى به طور آشکار به طرفدارى از «بازگشت به شریعت» و «انتخاب پوشش اسلامى» برخاستهاند.(32)پىنوشتها: -
1) علامه سیدمحمدحسین طباطبایى، رساله در توحید، سخن مترجم، ص11.
2) فاطمه صفرى، الگوى اجتماعى پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامى، ص36.
3) مؤسسه فرهنگى پژوهشى کوثر ولایت، طرح سه دیدگاه در نگرش به مسائل زنان.
4) دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات هماندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، ج1، ص120.
5) همان، ج2، ص510.
6) کوثر ولایت، تحلیل فرادینى از آزادى زن در نظام موازنه اجتماعى (جزوه 5)، ص19: «باید گفت اگر زمانى برسد که دغدغه فکرى زنان کلاً مبارزه با ظلم شود، یک ساختار جدید اجتماعى را طلب مىکند که در آن ساختار هر چیزى متناسب با آن، در جاى خود قرار مىگیرد. در آنجا زن به خانه و فرزندان هم رسیدگى مىکند، ولى دیگر دغدغه اصلى او بچه و خانه نیست، بلکه دغدغه اصلى او توسعه کلمه توحید در جهان است».
7) صفرى، پیشین، ص38.
8) شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان، منشور جایگاه زن در نظام اسلامى، ص16.
9) ابراهیم شفیعىسروستانى، جریانشناسى دفاع از حقوق زنان، ص7.
10) همان، ص41.
11) چگونگى ارزیابى وضعیت زنان در جامعه و ارائه الگوى مطلوب اسلامى، از منابع پژوهشى مؤسسه کوثر ولایت، جزوه1، ص2.
12) زن شرقى، فروردین 82، ص26.
13) حقوق زنان، ش 3، ص33.
14) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى، ص66.
15) علیرضا پیروزمند، مجموعه مقالات هماندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، ص121.
16) پگاه حوزه، ش31، ص11.
17) فصلنامه فرهنگ، س16، ش4، زمستان 82، ص304.
18) هافمن مرادویلفرد، جهانى شدن و آینده اسلام، روزنامه انتخاب 9/5/80.
19) مرکز مشارکت زنان، زنان و گفتگوى تمدنها، ص169.
20) شفیعىسروستانى، پیشین، ص45.
21) ثریا مکنون، بررسى تاریخى منزلت زن، ص219.
22) سیدمحمدمهدى میرباقرى، زنان و جهانىسازى، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
23) چگونگى ارزیابى وضعیت زنان در جامعه و ارائه ...، جزوه1، ص2.
24) سیدطه مرقاتى، جهانشمولى اسلام و جهانىسازى، ج2، ص308.
25) کتاب سبز، لبنان، ص141.
26) کتاب سبز، اندونزى، ص180 - 179.
27) پیام زن، سال پنجم، مرداد 75، ص46.
28) کتاب سبز، اندونزى، ص34 و 33.
29) پیام زن، پیشین.
30) صدیقه ضیایى سیاوشانى، سیماى زنان در ترکیه، ص65.
31) روزنامه زن، 13 مهر 77.
32) ضیایى، پیشین، ص77.