نویسنده

 

انقلاب اسلامى و ارائه الگویى مطلوب از زن مسلمان‏

معصومه عسکرى‏

[در تاریخ پر فراز و نشیب ایران، زنان و نقش‏هاى فردى و اجتماعى آنها نیز دچار فراز و فرودهاى بسیارى بوده است. با وقوع انقلاب اسلامى - به عنوان مهم‏ترین دگرگونى اساسى تاریخ معاصر ایران - به زنان از دریچه‏اى اسلامى نگریسته شد. بدین ترتیب زنان از حقوق و تکالیفى در قوانین اساسى و مدنى برخوردار شدند که برگرفته از اسلام و آموزه‏هاى دینى است.
نوشتار حاضر مجالى است براى بررسى جایگاه زن در نظام اسلامى. همو که سهمى سترگ در پیروزى انقلاب داشت و براى استوارى نظام در عرصه دفاع و سازندگى نیز خوش درخشید. مقاله مى‏کوشد با معرفى چهره‏اى از زن مطلوب در اسلام، عملکرد جمهورى اسلامى ایران را در ارائه الگویى اسلامى به زنان مسلمان جهان بررسى کند، نیز به مسئولیت زن مسلمان در دنیاى امروز و چگونگى ایفاى نقش بانوان در فرآیند جهانى شدن بپردازد.]

سه دیدگاه‏

از آنجا که اسلام، عنصر بنیادین حیات فردى و اجتماعى مسلمانان است، فهم صحیح مدل پایگاه و نقش اجتماعى زنان مسلمان، در گرو شناخت جهان‏بینى اسلام و جایگاه انسان اعم از زن و مرد در جهان‏بینى توحیدى است.
روح توحید بر سراسر آموزه‏هاى اسلامى سایه‏افکن است و بازگشت تمامى دستورهاى دینى در واپسین تحلیل به توحید است.(1)
هدف زن به عنوان انسان، نیز مقصد جامعه در این جهان‏بینى، نزدیکى به خداوند است. پرستش خدا براى او موجب رشد و رسیدن به قرب و تحقق مقام کرامت براى وى مى‏باشد، از این‏رو تمام امور اجتماعى، وظایف و نقش‏هاى جمعى، نیز فرصت‏ها و حقوق و اختیارات، گذرگاهى جهت دستیابى به هدف است و نظام رفتارى در سطح فردى و اجتماعى در این راستا قرار دارد.(2) نگرش کلى اسلام به انسان از زن و مرد به گونه‏اى است که آنها در راه اعتلاى کلمه توحید در جامعه به نقش‏آفرینى بپردازند اما در بررسى مسائل زنان سه دیدگاه(3) مطرح است:
دیدگاه اوّل، نظریه فردگرا است که قائل به انتزاع و مستقل دیدن امور از یکدیگر و منکر رابطه و اثرگذارى و اثرپذیرى بین موضوعات است.
دیدگاه دوم، نظریه جامعه‏گرا است که معتقد به وجود ربط بین موضوعات و اثرگذارى و اثرپذیرى آنان در مجموعه و نظام است.
دیدگاه سوم در مقابل این دو نگرش، نظریه تکامل‏گرایى الهى و مقابل واژه توسعه در فرهنگ مادى مطرح است. با توجه به دو اصل بنیادین «ارتباط بین امور و اثرگذارى و اثرپذیرى» و «چیرگى جهت و هدف بر تمام جامعه و نظام» جوامع و نظامات را به دو دسته مادى و الهى تقسیم کرده و بر اساس آن جایگاه هر یک از عناصر مجموعه را به نسبت سهم تأثیر آنها در بالا رفتن قدرت سیستم و نظام ارزیابى مى‏کند.
بنابراین نگرش تکامل‏گرا، نگرشى انتزاعى و فردگرایى را به دلیل نادیده گرفتن تأثیرات اجتماعى و جهانى بر فرد و خانواده نقد کرده، نظریه جامعه‏گرایى را نیز به دلیل حاکمیت جهت مادى و سرمایه‏دارى غربى بر آن نقض مى‏نماید، چنان که منزلت زن و به طور کلى انسان را در بندگى و پرستش خداوند و سهم تأثیر وى در استعلاى کلمه توحید و قدرت نظام اسلامى معرفى مى‏کند.
تکامل‏گرایى زن به معناى حضور او در دعوت به خوبى‏ها و ایثار او براى کمال عمومى جامعه و ایجاد فرصت براى کمال دیگران است. برخلاف بعضى از تفکرات دیگر، از نظر اسلام، زن صرفاً به خود دعوت نشده و فقط به رعایت مصالح خویش توجه نمى‏کند، بلکه به کمال عمومى جامعه و مشارکتى که مى‏تواند در دستگیرى از افراد دیگر حتى در سطح جهانى و بالاتر از آن «مستضعفین فى الارض» بکند، فرا خوانده شده است.(4)
معتقدان به نظریه انتزاع و فردگرا، بدون ملاحظه شرایط کنونى اجتماعى و هدف چیره بر جهان، با ارائه بحث‏هاى نظرى و استناد به قرآن و روایات، جایگاه مطلوب زنان را به خانواده، تدبیر امور منزل، شوهردارى و پرورش فرزند تعریف مى‏کنند.
در این نگرش حضور در منزل و پرورش فرزندان امرى اصلى براى زن است و مسئولیت‏پذیرى در نظام اجتماعى امرى فرعى شمرده مى‏شود، نیز حضور در نماز جمعه و جماعت و مراسم مذهبى از مسئولیت‏هاى فرعى زن به شمار مى‏آید.(5)
ابزار بررسى در این دیدگاه فقه فردى است. این دیدگاهى حق‏مدار است و به بررسى مباحثى چون ارث، دیه، طلاق و ... مى‏پردازد، نیز ضمن معرفى اصلى‏ترین وظیفه زن - تربیت نسل نیکو - اثرگذارترین و مهم‏ترین وظیفه زنان را در جامعه اسلامى، نیکو عمل کردن به این وظیفه(6) معرفى مى‏نماید و نقش و جایگاه دیگرى براى زنان مسلمان در جامعه اسلامى معرفى نمى‏کند.
دیدگاه دوم با نگرش جامعه‏گرا بر مبناى - سیستم غربى با طرح شعار آزادى، دموکراسى و تساوى حقوق زن و مرد، میدان را براى زنان گشوده، آنها را وارد فعالیت‏ها و مسئولیت‏هاى اجتماعى کرده، همه در جهت توسعه سرمایه است. در این نگرش مرکز اصلى، جایگاه زن در جامعه مى‏باشد و بدین ترتیب خانواده بخشى از فعالیت‏هاى وى شمرده مى‏شود اما جایگاه زن در جامعه همانند مرد فارغ از استقلال سیاسى، فرهنگى و اقتصادى است، چرا که جامعه مادى است و طورى نقش‏ریزى اجتماعى شده که هدف اصلى گردآورى ثروت و بالا بردن سود و سرمایه است.
چه باید کرد؟ دیدگاه اوّل زنان را به دلیل قطع ارتباط با جامعه و عدم حضور مفید در آن به انزوا و خمود کشیده، دیدگاه دوم به دلیل حاکمیت انگیزه و جاذبه‏هاى مادى بر روابط اجتماعى، آنان را به سمت پذیرش مدل زنان غربى سوق مى‏دهد.
مى‏دانیم شاخص‏هاى تعیین‏کننده هر نظامى، با ارزش‏ها و ایدئولوژى و جهان‏بینى آن نظام ارتباط نزدیک دارد، بنابراین آنچه تعیین‏کننده مقام زن در جهان غرب مى‏باشد با توجه به نظام مادى سرمایه‏دارى، شاخص‏هاى اقتصادى است، حال آنکه در نظام الهى و اسلامى این گونه نیست، چرا که هدف جامعه نه افزایش سرمایه که تقرب به خداوند است.(7)
واقعیت این است که نظام اسلامى باید موضوع تهذیب و تکامل‏گرایى زنان را تعریف کرده، جایگاه آنها را در اسلام به رسمیت بشناسد و در پى آن، محیطهاى پرورشى متناسب با آنها را ایجاد کند، نیز بستر اجتماعى توسعه و ارتقاى مسئولیت‏شان را به گونه‏اى فراهم گرداند که سود و برایند آن به دامان اسلام باز گشته، در اختیار دین قرار گیرد. در چنین جامعه‏اى هر فرد اولین مسئولیت خود و مجموعه خویش را مسئولیت جهانى نسبت به اسلام دانسته و نگران وضعیت دین و قدرت کلمه توحید در جهان مى‏باشد، در مرحله بعد در مسائل و نیازمندى‏هاى دولت اسلامى اندیشه مى‏کند که اینک پرچم مسئولیت تحقق عملى دین را برعهده گرفته است.
در انقلاب اسلامى ایران که تأکید امام خمینى(ره) بر حضور زن و دخالت در مقدّرات اساسى مملکت بوده، برنامه‏ریزى فرهنگى جهت حرکت به سوى دورنماى ایده‏آل اسلام و نقش مؤثر زن در تحقق آرمان‏هاى الهى، یعنى تثبیت آئین، پرورش مخلصین، پى‏ریزى حکومت جهانى اسلام، براندازى ظلم از جهان، روشنگرى حقایق در دنیا و تبیین خطمشى او از آنچه که هست، به سوى آنچه که باید باشد ضرورى است، زیرا در وعده حکومت جهانى (که آسایش زن در دو بعد امنیت و کسب علوم تا سطح عالى را یادآور گردیده) زنان به تفقه (ژرف اندیشى) در دین آراسته شده و بر خانواده و جامعه، کتاب الهى و احکام آن چیره مى‏شوند. از مقدمات این حرکت،پایان دادن به احساس ضعف و حقارت در زنان است که منجر به گوشه‏گیرى سیاسى و فرهنگى آنان شده بود، نیز توجه افکار عمومى به نیروى پنهان و مؤثر زن و به کارگیرى آن و تشویق زنان به شرکت در بناى نظام اسلامى است.(8) براى رسیدن به نتیجه ناگزیر از طرح چند سؤال شده و به نظرخواهى از صاحب نظران پرداختیم:

منزلت زن در نظام اسلامى از دیدگاه زنان‏

زن در اسلام از چه شأن و منزلتى برخوردار است؟ آیا نظام مقدس جمهورى اسلامى توانسته زن را به جایگاهى که در اسلام تصویر شده است برساند؟
خانم فاطمه کروبى، نماینده پیشین شوراى اسلامى، معاون وزارت کار و امور اجتماعى و مسئول مجمع اسلامى بانوان در پاسخ ابراز داشت: همان طور که بارها گفته شده است، طومار عصر جاهلیت با طلوع آفتاب اسلام در هم پیچیده شد و در سایه تعالیم مقدس قرآن مجید، زن به چنان منزلتى رسید که پیامبر عظیم‏الشان اسلام(ص)، زنان را اکرام فرمود و خداوند سوره نساء را نازل کرد. معرفى زنان مؤمن در قرآن دلیل محکمى بر تأیید بانوان پارسا و تأکید بر حفظ حرمت آنهاست. همان طور که پیامبر اسلام(ص) فرمود: زنان را جز بزرگان بزرگ نمى‏شمارند و جز لئیمان پست نمى‏انگارند.
نظام جمهورى اسلامى با خطمشى برگرفته از قوانین الهى و با تدبیر بنیانگذار نظام، حضرت امام خمینى(ره) جایگاه زن را در مرتبه‏اى که در خور شأن وى بود قرار داد. امام فرمود: شقاوت و سعادت کشورها بستگى به وجود زنان دارد. اگر زنان انسان‏ساز از ملت‏ها گرفته شوند، ملت‏ها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد. اما از آنجا که ریشه‏هاى تبعیض مبتنى بر جنسیت، در عمق ساختار جامعه قرار دارد، تا رسیدن به هدف اصلى، راهى طولانى در پیش است که امیدواریم به این مسائل جدى نگریسته شود. عدم توجه، بى‏اعتنایى و بى‏مهرى، موجب از بین رفتن انگیزه‏ها خواهد بود.
خانم طاهرى، از فعالان عرصه مسائل زنان در داخل و خارج از کشور و عضو گروه بررسى مسائل زنان پژوهشکده علوم انسانى معتقد است:
بحث زنان از موضوعاتى است که در طول تاریخ، با افراط و تفریطهاى بسیارى در جوامع اسلامى و غیر اسلامى روبه‏رو بوده است. به‏رغم تلاش‏هاى بسیار اولیاى دین جهت رساندن زن به جایگاه شایسته و حقیقى‏اش، همواره عادات مرسوم و فرهنگ‏هاى جاهلى و قبیله‏اى، مانع اجراى کامل این مهم شده است. تعالیم اسلامى در مناطق مختلف با معیارها و ارزش‏هاى قومى و سنتى آن ناحیه آمیخته، به صورت التقاطى و البته با عنوان اسلام مطرح شده است. امروزه هم متأسفانه این آفت دامنگیر جوامع اسلامى - که البته جامعه ایران هم کاملاً از این امر مستثنا نیست - مى‏باشد! بسیارى از حقوق زنان به جهت ناآگاهى خودشان و یا سلیقه‏اى کردن پذیرش معارف الهى و یا توسط برخى مردان پایمال مى‏شود.
بى‏تردید انقلاب اسلامى ایران در خودآگاهى و رشد زنان مسلمان و روى‏گردانى آنان از جاهلیت غرب نقش بسزایى داشته، ولى با کمال تأسف با گذشت بیش از بیست و پنج سال از پیروزى انقلاب اسلامى، به سبب نبود سیاستگذارى‏هاى کلان در حوزه زنان و خانواده، شاهد عدم تحقق کامل اهداف و آرمان‏هاى امام و انقلاب مى‏باشیم.
خانم شیده صادقى، محقق و پژوهشگر مسائل زنان پاسخ داده است:
سخن گفتن از منزلت و جایگاه زن در اسلام بحثى گسترده را مى‏طلبد تا حق مطلب ادا شود. ساده‏ترین گفتار در این باره همان است که در همه متون و گزاره‏هاى مربوط به این موضوع از آن صحبت مى‏شود. اینکه در قرآن کریم نمونه‏هایى از زنان والامقام معرفى مى‏شوند، امر کوچکى نیست. نیز سوره‏اى به نام نساء نام‏گذارى مى‏شود و ...
چه منزلتى براى زن بالاتر از اینکه در احادیث مى‏فرماید:
«او، نورالانوار است و همه نورها از نور او و به خاطر او خلق شده‏اند»؟! گرچه این نور فقط زهراى اطهر(سلام‏اللَّه علیها) است اما او یک زن است؛ زنى نمونه که دیگر زنان چنانچه در راه او حرکت کنند خواهند توانست جرعه‏اى از لعل ولایت الهى‏اش را چشیده و خود را در جایگاه و منزلتى والا قرار دهند.
با پیروزى انقلاب اسلامى 1357 و استقرار حکومت اسلامى، بخشى از هویت از دست رفته زن مسلمان به او باز گردانده شد؛ هویت انسانى و ایمانى و کرامت او. زن ایرانى با حرکت به سمت توسعه آرمان‏هاى اسلامى و دفاع از حریم اسلام و انقلاب، جایگاه خود را برترى بخشید و چراغ هدایتى شد براى حرکت دیگر زنان ستمدیده عالم. اما پس از جنگ تحمیلى که مى‏بایست به سمت انقلاب فرهنگى سترگى حرکت مى‏کردیم، با هجوم گسترده افکار التقاطى و الحادى، نیز ورود و رخنه تفکرات پوسیده غربى، بسیارى از زنان ایرانى با به فراموشى سپردن جایگاه والاى خود، پرچم‏هاى رنگین و دروغین و شعارهاى غربى را عَلَم کرده و برترى را در جاى دیگر جستجو کردند.
از این‏رو متأسفانه شاهدیم بسیارى از زنان و دختران مسلمان ایران به اسم پیشرفت و تمدن، به وادى‏هاى نامناسب با شأن و کرامت خویش کشیده شده‏اند. اما بسیارى نیز نمى‏دانند جایگاه و منزلت حقیقى که مورد نظر اسلام است چیست؟ تعریف صحیحى از منزلت زن که مطابق با دین اسلام بوده و هم با شرایط زمان و مکان کنونى ایران و جهان همخوانى داشته باشد، نیز گویاى وظیفه اصلى بانوان باشد، براى زنان بیان نشده، وظیفه نظام اسلامى است که ضمن ارائه الگوى کارآمد و عملى به بانوان، زمینه زهراگونه‏زیستن، به همراه رشد و ترقى را براى آنان فراهم کند.

انقلاب اسلامى ایران و دگرگونى در مسائل زنان‏

حضرت امام خمینى(ره) مى‏فرماید:
«کسى که تاریخ این صدساله را مطالعه کرده است مى‏داند که در جنبش‏هایى که در ایران بوده است، قبل از این دوره رژیم پهلوى، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زن‏ها همدوش با مردها فعالیت مى‏کردند ...».
گفتنى است جریان انقلاب اسلامى و حضور قدرتمند زنان مسلمان در بزرگ‏ترین رویداد اجتماعى سیاسى سده بیستم، موجب رویکردى نوین در عرصه مباحث اجتماعى مربوط به زنان گردید. جهانیان از اینکه دیدند بانوانى ایرانى با پشت کردن به الگوهاى غربى و فرو گذاشتن فرهنگ برهنگى، بیش از پیش در عرصه‏هاى مختلف علمى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى حضور پیدا کرده‏اند دچار شگفتى شدند و دیده‏هاى مشتاق بسیارى از زنان جهان متوجه بانوان مسلمان ایران شد.(9)
از بُعدى دیگر زنان ایرانى در جریان انقلاب، نسلى را پرورش داده‏اند که در هشت سال جنگ تحمیلى، مقتدرانه ظاهر گردید.(10)
بدین ترتیب با حاکم شدن نظام اسلامى قشر عظیمى از زنان مؤمن و متعهد توانستند در جامعه نقش‏آفرینى کنند. در همین روند میزان علم و آگاهى و تحصیلات زنان به طور عمومى پس از انقلاب سیر فزاینده دارد.
زنان ایرانى در تب و تاب انقلاب به الگوهایى چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) و زنان اسوه صدر اسلام اقتدا کردند و بدین ترتیب در دوران انقلاب و جنگ حماسه‏ها آفریدند. راز موفقیت زنان را در برهه‏هاى مختلف، ظلم‏ستیزى، مبارزه با استعمار و طاغوت، ایستادگى و مقاومت در دوران بحرانى جنگ را باید در اقتدا کردن آنها به الگوهاى برتر جویید.
صورت کامل بندگى خداوند را مى‏توان در حضرت زهرا(س) مشاهده کرد. به منظور پیروى از ایشان باید دید زن در شرایط فعلى کدام یک از عملکردهاى فاطمه(س) را نمونه حرکت خویش قرار دهد. حضرت گاهى پشتیبان و پشت صحنه است، گاهى همگام با حضرت على(ع). در پشت پرده مبارزه مى‏کند و گاهى همراه امام على(ع) براى احتجاج و اتمام حجت به در خانه مهاجران و انصار رفته و استدلال مى‏کند. از بعدى دیگر معناى «سیدةالنساء»، رهبریت بانوان است. حال آیا رهبرى زنان و مردان به یک گونه است؟(11) باید دید آیا در دوره کنونى که جنگ مسلحانه و نبرد به سر آمده، دوره ثبات و بالندگى نظام اسلامى است، آیا باز زنان متعهد مسلمان الگوهاى روشنى براى ایفاى نقش پیش رو دارند؟ و ...

انقلاب اسلامى ایران و دگرگونى در ساحت زنان از نگاه بانوان‏

در این باره از خانم کروبى پرسیدیم:
با توجه به اینکه شما تجربیات بین‏المللى دارید، چهره زن ایرانى را در خارج از مرزهاى ایران چگونه تصویر مى‏کنید؟ آیا تفاوتى با پیش از انقلاب کرده است؟
نظام وابسته قبلى که مجرى اهداف دشمنان معنویت و اصالت بود، از هر گونه سلاح و موقعیتى با عنوان آزادى و برابرى و غیره براى نابودى قداست زن استفاده مى‏کرد. این مقوله اختصاص به ایران نداشت بلکه هدف استکبار، جوامع اسلامى در سراسر جهان بود، چرا که با باوراندن این مطلب که قیود و پایبندى‏هاى مذهبى، مانع تعالى و رشد انسان‏هاست، سعى مى‏کردند اسلام را منزوى نمایند اما با پیروزى انقلاب اسلامى، زنان با عمل ثابت کردند براى رسیدن به اهداف و درجات والاى علمى، هنرى، سیاسى، فرهنگى، اجتماعى، مدیریتى و ... پاى‏بند بودن به اصول، نه تنها ضرورى است بلکه علاوه بر اینکه مانع حرکت نخواهد بود، رشد حرکت را سریع‏تر مى‏کند. اذعان دارم که در روابط بین‏المللى و تجربیات مربوط به آن، احترام و دید مثبت به زنان بیشتر شده است.
به سراغ صاحب نظر دیگرى مى‏رویم و از او مى‏پرسیم:
آیا ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان موفق بوده، اصولاً انقلاب چه تأثیرى بر زنان کشورهاى دیگر گذاشته است؟
خانم طاهرى مى‏گوید: ابتدا باید دید که زن ایرانى کاملاً به الگوى اسلامى رسیده و بر آن منطبق است تا در مرحله بعد اثرات آن را بر دیگر کشورها بررسى کرد. ما با عدم سیاستگذارى‏هاى کلان در حوزه زنان و خانواده، از طرف دیگر تحمیل الگوهاى ناقص و ضد ارزشى غرب روبه‏رو هستیم. الگوهاى ناقصى که با چالش‏هاى عمیق و جدى روبه‏رو است در رویکرد اومانیستى اخلاق ماهیت خود را از دست داده، در هر حوزه که اخلاق، همخوانى با لذات افراد قرار گیرد، اخلاق است که باید محدود و یا حذف گردد. متأسفانه جامعه زنان ما چنان که شایسته است از میوه‏هاى شیرین فرهنگ دینى بهره‏مند نشده، بین دو فرهنگ جاهلیت سنتى و جاهلیت مدرن سردرگم مانده است. بنابراین دستیابى به طرحى جامع که بتواند بر اساس بینشى صحیح و قابل دفاع به ریشه‏یابى مشکلات زنان بپردازد و با اولویت قرار دادن مسائل آنها و ارائه راه‏حل‏هاى بنیادى (نه مقطعى) مسائل را بررسى کند، امرى گریزناپذیر است.
از دیدگاه جهانى، جمهورى اسلامى ایران به عنوان ام‏القراى جهان اسلام، باید جوابگوى سیل پرسش‏هاى متعدد و چالش‏زا بوده و الگوى توسعه اسلامى را به دنیا ارائه کند. اصل در توسعه، گسترش انسانیت است. در این توسعه باید از این موضوع که انسان کیست، نیازهایش چیست، حقوق و تکالیف او کدام است و ساختارهاى تکاملى او چگونه است، سخن گفت. در این جهت باید پژوهش‏ها متناسب با نظام ارزشى خود ارائه دهیم، در غیر این صورت چاره‏اى جز پیروى از نظام سکولار غربى نداریم. متأسفانه اکثر تحقیقات و پژوهش‏ها با اعتقادات نظرى وحیانى اما با راهکارهاى سکولاریستى و اومانیستى هستند. به طورى که در نهایت به التقاط مى‏رسند. با این تفکر یک مدیر و برنامه‏ریز ممکن است در زندگى فردى خود و در محراب و منبر و سخنرانى، مردم را به آخرت و دین دعوت کند اما در جایگاه مدیریتى جامعه، تمام تفکرات اعتقادى خود را کنار مى‏گذارد و به صورت سکولاریستى و از راهکارهاى غربى استفاده مى‏کند!
خانم کروبى بر این باور است:
حقیقت چون الماسى فروزنده است و هر جا دلى پاک و عقیده مستعد وجود داشته باشد، گرایش به آن را خواهان است. زنان فرهیخته و مسئول و متعهد کشور در پیدایش و بازتاب انقلاب سهمى بسزا داشتند و توانمندى‏هایشان را به صورت پدیده‏اى حسّى و واقعى نشان دادند. گرایش زنان جهان به معنویت‏هاى اسلامى و تمایل آنها به انجام آداب اسلامى نشانگر این ادعاست که نمونه بارز آنها را در مسائل مختلف عقیدتى و ارکان اصلى شرع از جمله «حجاب» مى‏توان دید. زنان معتقد جهان با همه توان براى تحقق امور الهى مبارزه مى‏کنند و اتفاقاً مرکز مبارزات، درون کشورهاى مخالف اسلام از جمله آمریکا و فرانسه و آلمان مى‏باشد.
از خانم نور فرحات از کشور لبنان مى‏پرسیم:
مى‏دانیم که انقلاب ایران، اسلامى بود که به زن و جایگاه او نگاهى ویژه داشت، به نظر شما آیا ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان موفق بوده است؟
به نظر من صاحب اصلى این نگاه ویژه امام خمینى(ره) بود. امام یک مفهوم جدید در نگرش اسلام به زن ارائه کرد. در دیدگاه امام خمینى، زن به همراه مرد مسلمان در تعیین سرنوشت امت اسلامى شریک و همراه است. انقلاب اسلامى با رهبرى حضرت امام(ره) و تلاش بى‏نظیر ملت بزرگ ایران به همه جهان نشان داد که زن ایرانى مى‏تواند الگویى براى همه زنان دنیا باشد.
خانم هانیه ترکیان از ایتالیا معتقد است:
ایران در ارائه الگوى زن مسلمان به جهانیان تا حدودى موفق بوده، البته هجوم فرهنگى بسیار قوى است و زنان مؤمن و متعهد باید بسیار تلاش کنند تا چهره نادرستى از اسلام در اذهان جهانیان نباشد. در این عرصه باید به ویژه با جوانان ارتباطى منطقى و مناسب داشت، چرا که پیشگامان و پرچمداران اسلام خواهند بود.
خانم رشیده حنیف از کانادا در پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامى ایران چه اثرى بر کشور شما به ویژه زنان داشته است مى‏گوید:
انقلاب اسلامى ایران تأثیر بسیار شگرفى بر مردم جهان در تثبیت مذهب شیعه گذاشت تا جایى که پیش از پیروزى انقلاب اسلامى، کشور کانادا هیچ شناختى از شیعه نداشت. در واقع انقلاب ایران باعث شناساندن تفکر شیعه به جهان شد. در مورد امام خمینى(ره) باید بگویم رهبرى ایشان جهانى بود. انقلاب به رهبرى امام یک معجزه بود و چراغ راه جهانیان شد.(12)
خانم نعیمه بعیثى از کشور بلژیک به سؤال چنین پاسخ داده است: انقلاب اسلامى ایران در بلژیک آن طور که شایسته است شناخته نشده، وظیفه مردم ایران به ویژه مبلّغان است که ایران، اسلام و انقلاب اسلامى را بشناسانند.
خانم نور فرحات مى‏گوید: پس از انقلاب اسلامى ایران، ارتباط اسلامى بین دو ملت مسلمان ایران و لبنان برقرار شد. ارتباطى بر اساس اسلام ناب محمدى(ص) ارتباطى که زیر پرچم رهبرى بود و جهاد و مقاومت را در لبنان تقویت کرد.
انقلاب ایران براى زنان لبنان چون تولدى دوباره بود و مادران شهداى مقاومت اسلامى لبنان با علم و ایمان و شجاعت توانستند نام خود را در کتاب عزت و افتخار و پیروزى ثبت نمایند.
از او مى‏پرسیم: چهره زن ایرانى در کشور شما چگونه است؟
پاسخ مى‏شنویم: در کشور لبنان، زنان ایران نماد قدرت و مقاومت هستند. هنگامى که بانوان به ایمان و دانش و شجاعت مسلح شوند، به آسانى مى‏توانند در ساختن آینده ملت‏هایشان سهیم گردد.
خانم بعیثى معتقد است: در بلژیک اکثر مردم فکر مى‏کنند زن ایرانى، مظلوم و تحت فشار مردها و دین اسلام است! آنها از چادر زن‏هاى ایرانى مى‏ترسند و فکر مى‏کنند زن ایرانى محدود به چادر است و حقوق و آزادى بانوان رعایت نمى‏شود (البته حقوق و آزادى به معنایى که خودشان دارند و در غرب مطرح است). تبلیغات منفى رسانه‏ها چهره غیر واقعى از زن ایرانى نشان مى‏دهد. بنابراین زن مسلمان به ویژه زن مسلمان ایرانى باید این چهره نادرست را از ذهن مردم پاک کند و نشان دهد زن ایرانى از همه زن‏هاى جهان آزادتر است.
خانم ترکیان جواب مى‏دهد: در ایتالیا همه فکر مى‏کنند به زنان ایران ظلم مى‏شود و حقوق‏شان رعایت نمى‏شود، در حالى که برعکس است، به عنوان مثال اگر بخواهم در ایران ورزشکار بشوم، مانعى نیست، ولى در ایتالیا اوّل کارى که باید بکنم این است که حجابم را کنار بگذارم. در ایتالیا زن براى اینکه حتى شغل کوچکى مثل منشى‏گرى را به دست آورد، باید جذاب و زیبا باشد.
پاسخ خانم سحر عبدالله از آمریکا این گونه است: ما موفقیت و پویایى زنان مسلمان و متعهد ایرانى را در اجتماع مى‏بینیم، به طورى که تقریباً در همه جاى جامعه حضور فعال دارند اما این نگاهى درونى است. اگر کسى بیرون از ایران به زنان ایرانى نگاه کند این واقعیت هویدا نیست. چهره زن مسلمان ایرانى و کلاً زن در کشورهاى اسلامى، در آمریکا چهره‏اى مظلوم است و همه فکر مى‏کنند چون زن مسلمان حجاب دارد، اختیار کار و فعالیت مؤثر در اجتماع را ندارد.
خانم صابرى از هند معتقد است: چهره زن ایرانى در هند چهره‏اى فعال و پر تحرک است، زنى تحصیل کرده و متخصص. چهره‏اى که برهنگى غرب را ندارد اما علم و تخصص و تحرک زنان اروپایى را دارد. این واقعیت در هند هویدا است چرا که ما ارتباطات فرهنگى زیادى با هم داریم و تبلیغاتى منفى علیه ایران در هند بسیار کمرنگ است. از طرف دیگر امام خمینى(ره) در هند چهره‏اى بسیار محبوب است، چهره‏اى که اسلام و زنان را نجات داد و به ایران دموکراسى را هدیه کرد.
خانم رشیده حنیف مى‏گوید: با توجه به تبلیغات شدید، غرب مى‏خواهد دین اسلام را یک دین عقب افتاده معرفى کند و به دنبال آن زن مسلمان را کسى مى‏داند که چادر را به اجبار قبول کرده است. اما به‏رغم همه تبلیغات غلط، موج اسلام‏خواهى در غرب به صورت آشکار دیده مى‏شود.
خانم دانیل کشار، مدیر جشنواره مونترال کانادا، در سفر به ایران گفت: «متأسفانه تصویرى غلط از حضور زنان در ایران، در ذهن خارجى‏ها وجود دارد. آنها فکر مى‏کنند که زنان ایرانى فعالیت‏هاى چندانى ندارند و تنها در خانه مى‏نشینند و خانه‏دارى مى‏کنند ....»(13)

الگوى اسلامى مشارکت اجتماعى زنان مسلمان

در نگاه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران: «زنان از نظر اسلام، نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقا مى‏دهد که بتواند مقام انسانى خود را در جامعه باز یابد و از حد شى‏ء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى مى‏تواند در ساختمان حکومت اسلامى مسئولیت‏هایى به عهده گیرد.»(14)
اگر زن امروز ایران و چگونگى حضور و فعالیت او در عرصه‏هاى مختلف جامعه، طبق سه دیدگاه ارائه شده بررسى گردد، یک سؤال اساسى مطرح مى‏شود: آیا براى زن مسلمان ایرانى تعریفى از بهترین نقش ممکن در برپایى کلمه توحید در نظام اسلامى، بیان شده است؟ آیا امروزه زن مسلمان مى‏تواند طبق الگویى که نظام اسلامى به او مى‏دهد در جامعه اسلامى مشارکت کند؟
با توجه به اینکه در نظام اسلامى تمام نقش‏ها و جایگاهها در جهت والایى کلمه توحید است، ارائه چنین تعریفى ضرورى مى‏نماید.
در این راستا بزرگ‏ترین وظیفه محققان اسلامى، تنظیم ساختار توسعه جایگاه اجتماعى زن، هماهنگ با نظام خلافت و ولایت الهى بشر در عصر حاضر مى‏باشد.
بدیهى است پس از انقلاب اسلامى، شاخصه‏هاى علمى و اجتماعى قشر زنان رشد جدى یافته است، حال با توجه به اینکه اسلام براى هر یک از مرد و زن در ساختن جامعه اسلامى جایگاهى ویژه اختصاص مى‏دهد، رشد و بالندگى زنان هم باید در این جهت باشد و در سیاستگذارى‏ها و برنامه‏ریزى‏هایى که براى زنان انجام مى‏شود این اصل مورد توجه قرار گیرد. زن در نظام اسلامى باید در جایگاهى به کار گرفته شود که نتیجه عملکرد فردى و اجتماعى‏اش ارتقاى قدرت اسلام در جهان باشد و این عصاره دیدگاه تکامل‏گرایى است.
حضور زن در تکامل‏گرایى، به معناى حضور فعال زن در شکل‏دهى عواطف جامعه است. زن به تناسب طبیعت خود، قدرت تأثیرگذارى بر شور و احساس دیگران به ویژه مردان را دارا است، بدین ترتیب مى‏تواند تا سطح رهبرى عواطف جامعه، انجام وظیفه کند. هر مجموعه‏اى که بتواند احساسات و عواطف جامعه را مورد تأثیر و هدایت قرار دهد، به همان میزان توانسته است گرایش‏هاى مردم را تحت تأثیر خود قرار دهد و به این ترتیب نقش مؤثر و تعیین‏کننده‏اى در سرنوشت ملت داشته باشد.(15)
گفتنى است اگر چه شناخت بسیار ضعیف از ضرورت آگاهى‏بخشى و ایجاد زمینه رشد و تعالى زنان در اسلام پس از انقلاب، خاستگاه پیدایش مراکز و مؤسساتى جهت آموزش و بالندگى زنان شده، ولى تعریف دقیقى که بتواند «متغیرهاى تکامل تاریخى» را یافته و با «نمونه‏بردارى اجتماعى» معرفت و سطوح مختلف را براى سنین متفاوت اندازه‏گیرى کند، نیز بتواند براى پرورش و توسعه و تکامل زنان، الگو درست کرده و متناسب با آن برنامه‏ریزى نماید، تا کنون ارائه نشده است.
بنابراین مى‏بایست براى این امور تعاریفى ارائه گردد و بستر پرورشى متناسب با ویژگى‏هاى زنان جهت ارتقاى شأن و جایگاه اجتماعى آنان فراهم شود.

زنان، توسعه فرهنگى و جهانى شدن‏

طى چند دهه اخیر امواج جهانى شدن تمامى جوانب سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. پیشرفت علم و صنعت به طور کلى و علوم ارتباطات به طور خاص به این جریان سرعت بخشیده است. اگر بتوان بر امواج جهانى شدن چیره شد، حاصلش اثرگذارى بر جهان و جهانیان خواهد بود، ولى اگر موضع‏گیرى منفعل و گنگ در پیش گرفته شود برایندى جز تخریب و ویرانگرى نخواهد داشت. اولین مقوله‏اى که در این وادى تخریب خواهد شد، فرهنگ ملى و بومى خواهد بود. سیر جهانى شدن هر چند شعار تکثر و چندگونگى فرهنگى را سر مى‏دهد اما با ارائه و باوراندن یک قالب فرهنگى برتر به همه ملت‏ها در جهت نابودى خرده‏فرهنگ‏ها قدم برمى‏دارد. حتى کشورهاى اروپایى براى حمله به فرهنگ و هویت ملى خویش نگران و هراسانند.
ژاک کوبنى، وزیر دادگسترى فرانسه معتقد است: اینترنت در شکل فعلى‏اش نوعى استعمار نوین است و اگر چاره‏اى نیندیشیم، سبک زندگى خود را به مخاطره انداخته‏ایم.(16)
اما با نگاهى دقیق به این مبحث روشن خواهد شد با استفاده از ابزار جهانى شدن مى‏توان اثرى مطلوب در این عرصه داشت، بدین ترتیب که از فضاى مناسب و فناورى اطلاع‏رسانى استفاده برد و به معرفى و ارائه مواضع خود پرداخت.
حملات متوجه فرهنگ و دین اسلام است. به عنوان مثال حجاب یک راهبه مسیحى، در نظر غربیان نماد آرامش، پاکى و خلوص مذهبى است، ولى زن مسلمان باحجاب، نمادى از ستم بر زنان و یا سیاست‏هاى تعصب‏آمیز تلقى مى‏شود!(17) روند رو به رشد گرویدن مردم مغرب‏زمین به دین مبین اسلام باعث شده که امروزه اقلیت مسلمانان در ایالات متحده (7 میلیون)، فرانسه (4 میلیون)، آلمان و بریتانیا (3 میلیون)، اسلام را به پدیده مهم و پیدایش در زندگى روزمره تبدیل کند.(18)
در واقع جهانى شدن پاسخى به این حقیقت جارى در جامعه غرب است تا اگر جمعیتى را غرب از دست مى‏دهد، جمعیتى را هم جوامع اسلامى از طریق تهاجم فرهنگى و پذیرفتن فرهنگ غرب از دست بدهند.
نکته دیگر آنکه اسلام و تمامى نُمودهاى آن به عنوان نمادى سیاسى شناخته شده است و همگان بر این امر واقفند که اسلام دینى ایستا و تجمّلى نیست، بلکه کلیه ابعاد زندگى پیروانش را زیر پوشش قرار مى‏دهد و در تمامى موضوعات فردى و اجتماعى موضعگیرى دارد. بدین ترتیب جهانى شدن، بزرگ‏ترین ابزارى است که زمانه در دست بشر قرار داده، بُرد با کسى است که بتواند جهت معرفى و ارائه و تبلیغ و جذب و در نهایت به ثمر رساندن اهداف و خواسته‏هاى خود از این روند استفاده کند.
ساحت فرهنگ پس‏زمینه اصلى اقتصاد و سیاست است. اگر در فرهنگ و ارزش‏هاى جامعه تحول صورت پذیرد، دگرگونى در اقتصاد و سیاست، آسان‏تر انجام خواهد گرفت. تهاجم فرهنگى یا تعامل نابرابر فرهنگ فرآیندى است که طى آن از دریچه‏هاى اقتصاد و سیاست، فراورده‏هایى محصولاتى وارد جامعه مى‏شود و به دنبال آن فرهنگ آن نیز وارد مى‏گردد. مى‏دانیم هر فناورى جدید، دستور کار خود را دارد و سیاست - به معناى هنر اداره کردن - باید با ارائه عملکردهاى خاصى همراه باشد. بدین ترتیب کشورهاى جهان سوم و کشورهاى اسلامى به طور جدى با این حقیقت روبه‏رو هستند و ضرورى است در تصمیم‏گیرهاى سیاسى و اقتصادى، عامل فرهنگ نیز در نظر گرفته شود.
گاه تهاجم فرهنگى، مستقیم با ارائه محصولاتى خاص وارد جامعه مى‏شود. در این حیطه مسئولان فرهنگى به دو شیوه توان واکنش دارند؛ اوّلاً از راه رویارویى که طى آن باید به فن‏آورى‏هاى نوین تجهیز شد. بدیهى است در دنیاى امروز تسلط به ادبیات روز و پیشبرد اهداف و مقاصد از طریق آن ادبیات، ضرورى است.
راه دیگرى که پیش رو است، توانمندسازى درونى است که این امر با سیاست‏هاى بلندمدت و برنامه‏هاى کوتاه‏مدت دستگاههاى فرهنگى کشور و سیاستگذارى‏هاى مناسب امکان‏پذیر است، تا پس از طى کردن یک فرایند توانمندسازى بتوان به خوبى در مقابل فرهنگ‏هاى وارداتى ایستادگى کرد و حتى تأثیر فرهنگى بر دیگر فرهنگ‏ها گذارد.
در این ساحت نقش زنان بسیار ارزنده است. زنان و جوانان دو قشرى هستند که در هر جامعه بیشترین توجه را به الگوهاى جدید زندگى، زیبایى‏ها، رنگ‏ها و تنوع‏ها مبذول مى‏دارند. مُد به عنوان پدیده‏اى جهان‏شمول، در کشورهاى اسلامى تبدیل به ابزار توانمند و مؤثرى در دست ایادى فرهنگ غرب شده است که از گذر آن افکار و عقاید خود را چون بارانى بر این جوامع فرو مى‏ریزند. این در حالى است که سرپرستى و رهبرى اخلاقیات، باورها، عقاید و ارزش‏هاى هر جامعه به دست زنان رقم مى‏خورد و بانوان این توان را دارند که در فرهنگ تغییر حاصل کنند. به عبارت دیگر، زنان به دلیل ظرافت اندیشه و هنرى که دارند در جزئیات زندگى روزمره دقیق‏تر هستند. این امر نقش ویژه‏اى در شکل‏گیرى تمدن و فرهنگ دارد.(19) تمدن و دستاوردهاى آن نیز فرآورده‏هاى صنعتى و هنرى جوامع ابتدا توسط زنان پذیرفته شده، سپس در جامعه رایج مى‏گردد. گواه این امر برنامه‏ریزى‏هاى فرهنگى است که جهانى‏سازان، ویژه زنان ترتیب داده‏اند تا پس از همراه کردن آنان، جوامع را نیز با خود همراه سازند. بدین ترتیب یکى از عناصر مهم مورد توجه یکسان‏سازان فرهنگى، زنان اقوام و ملل مختلف است.
اهرم اصلى جریان یکسان‏سازى فرهنگى، همراه کردن زنان و گردآورى آنها در قالب یک گروه منسجم است؛ گروهى که آنان را در جهت خواسته‏ها و اهداف خود هدایت خواهند کرد، چرا که یکسان‏سازى فرهنگى به کنترل خرده‏فرهنگ‏ها و ملت‏ها مى‏انجامد و در نهایت ثبات سیاسى و اجتماعى مورد نظر رقیب را تأمین کرده، در عین حال فرآورده‏هاى اقتصادى آنها را تضمین‏شده به فروش خواهد رساند. بنابراین دو هدف اساسى از اهداف مورد نظر یعنى امنیت سیاسى، اجتماعى و امنیت اقتصادى غرب از طریق یکسان‏سازى فرهنگى حاصل خواهد شد.

جهانشمولى‏

بدین ترتیب غرب براى رسیدن به اهداف سیاسى و اقتصادى خود و تحقق حکومت جهانى، در پى همسان‏سازى فرهنگ‏ها و از بین بردن کلیه خرده‏فرهنگ‏هاى ناهمگون با فرهنگ غربى است. براى رسیدن به این هدف همه نمودها و پدیده‏هاى فرهنگى ملت‏ها اعم از آداب و رسوم، ارزش‏هاى اخلاقى و مذهبى و هنجارهاى اجتماعى را مورد تهاجم گسترده قرار داده و تلاش مى‏کند با تحقیر فرهنگ ملت‏هاى غیر غربى و عقب‏مانده و غیر انسانى خواندن آن، زمینه جایگزینى آن را با فرهنگ غربى فراهم آورد.(20)
زنان مسلمان در این زمینه چه موضع‏گیرى باید داشته باشند؟ این سؤالى مهم و سرنوشت‏ساز است که پاسخ صحیح به آن و به دنبال آن برنامه‏ریزى و سیاست‏سازى درست در این عرصه، سیاست‏هاى غرب در جهانى‏سازى فرهنگ را به بن‏بست خواهد کشاند.
روشن است ضعف‏ها و کاستى‏هایى در مسائل زنان وجود دارد اما شایسته نیست براى ارائه راه حل و برطرف‏سازى موانع و مشکلات به چاره‏جویى بیگانه توسل جست. در این زمان حساس، فعالیت و حضور هر زن ایرانى در صحنه عمل ضرورى است، چرا که جهالت‏ها، کاستى‏ها و فراز و نشیب‏هاى سر راه زنان را خود اینان بهتر مى‏شناسند.
در طول انقلاب و سال‏هاى جنگ تحمیلى زنانى با پیروى از فاطمه زهرا(س) تأثیر بسیارى در مدیریت جهانى اسلام داشته و موجب نفوذ قدرت الهى در دنیا گردیدند. آنان با معرفى ارزش‏هاى اخلاقى جدید به جامعه، سایر نظام‏هاى ارزشى را تحت تأثیر قرار داده و موجب تحولاتى در مدیریت جهانى گردیدند.(21)

نهضت نرم‏افزارى‏

اما امروز اگر جهان اسلام بخواهد خدمتى به زنان بکند، در قدم اوّل باید بتواند یک الگوى کارآمد که بر مبناى اسلام باشد، نیز با توجه به نیازها و اوضاع روز تهیه شده باشد، به زنان ارائه کند. در این حیطه اگر تولید نرم‏افزارى انجام نگیرد، دفاع از حقوق زنان بر مبناى اسلام انجام نخواهد گرفت. بنابراین براى رسیدن به این مهم باید هم در حوزه علوم و معارف دینى و هم در حوزه علوم نظرى و تجربى دگرگونى صورت پذیرد.
وظیفه جامعه اسلامى این است که براى زنان (نیز مردان) شأنى شایسته ولایت اسلام تعریف کند، به طورى که زنان وقتى از حقوق خود و حقوق انسانى بحث مى‏کنند، این امر در خدمت توسعه اقتدار اسلام باشد.(22) در اینجا دیگر بحث مهریه و حقوق خود زنان مطرح نیست، بلکه بحث کلان‏تر است. بدین ترتیب مسائل زنان را باید ابتدا نسبت به گسترش قدرت نفوذ اسلام و میزان انعطاف‏پذیرى دین سنجید، سپس به دنبال توسعه، مسائل را به صوات اصولى ملاحظه کرد، بعد در پى مسائل اصولى، مسائل جزئى را بررسى کرد. در صورتى که امروزه، مسائل زنان، بیشتر به صورت کمّى و جزئى و مقطعى مطرح مى‏شود، که اشتباه است. آنجا که حقوق زن و تجاوز از آن مطرح مى‏شود، حقوق باید در چارچوب بندگى خدا مد نظر قرار گیرد. همواره تجاوز از حدود بندگى، ستم و مظلومیت شمرده مى‏شود.(23)
در این حیطه وظیفه اصلى زنان «افزایش شرح صدر» و «تغییر موضوع» و «تبدیل حساسیت‏ها» از توجه به مسائل خُرد و شخصى به موضوعات بزرگ اجتماعى و جهانى و تاریخى است تا به هدایت زنان در جهت بندگى خداوند بینجامد. اگر روحیه زن به واسطه درگیرى با مظالم بزرگ عوض شود، نسبت به رنج‏هاى کلان ابراز حساسیت خواهد کرد، نه نسبت به رنج‏هاى خُرد و کم‏اهمیت.

زنان، توسعه فرهنگى و جهانى شدن‏

با توجه به نقش مهم زنان در فرهنگ‏سازى هر قوم، وظیفه زن مسلمان در فرآیند توسعه فرهنگى چیست؟
خانم کروبى پاسخ مى‏دهد: زنان از آغاز به وجود آمدن جوامع انسانى، مهره اصلى سازندگى و مهد پرورش فرهنگ‏ها بوده‏اند. طبیعى است زنى که از رموز فرهنگى والا درس گرفته، پرورش‏دهنده افکار متعالى افزون‏ترى است. وظیفه زن مسلمان این است که به دور از هر گونه تعصبات خرافى و جدا از هر نوع پیرایه بستن به نص صریح آموزه‏هاى دینى، با اعتقادى استوار، در پرتو قوانین آسمانى اسلام، با تمسک به قرآن کریم و پیروى از الگوهاى معتبر توحیدى، نیز به کار بستن سیره و جایگاه زنان تاریخ‏ساز جوامع توحیدى (که در رأس آن شرع مقدس اسلام است) با بهره‏گیرى از همه فنون در رموز دنیاى امروز، تعهد و بندگى را در هم آمیخته و در راه رسالت جاودانى خویش بکوشد.

وظیفه زنان در جهانى شدن چیست؟

خانم طاهرى مى‏گوید: جهانى شدن در حیطه زنان بیشتر در بُعد حقوقى نمود یافته است. یکى از آفاتى که امروزه درگیر آن هستیم، افراط و تفریط در مسائل حقوقى، اجتماعى زنان است که بین دو طیف طالبانیسم و فمینیسم رادیکال در نوسان مى‏باشد. دیدگاه طالبانیسم به عنوان نماد خشونت و جهل در مقابل فمینیسم تندرو به عنوان سمبل افراط، مهم‏ترین ویژگى زن را نادیده گرفته، به خانواده ارزشى نداده، حتى آن را جهت توسعه تفکر لیبرال سرمایه‏دارى قربانى مى‏نماید.
الگوى ترسیم شده براى زنان جهان، زن غربى است. گزارش FBI در سال گذشته از این موضوع حکایت دارد که در سال 2003 م یک میلیون حلقه فیلم مستهجن در قالب 13000 حلقه فیلم سینمایى فقط توسط شبکه‏هاى پورنوگرافى آمریکا تولید شده است. کشور فرانسه که داراى 14 شبکه تلویزیونى زننده است، رئیس‏جمهورش (ژاک شیراک) موضع خود را در مقابل حجاب اعلام کرده، آن را در این کشور ممنوع اعلام نمود. در سال 2001، 120 هزار دختر و زن اروپاى شرقى براى بردگى جنسى به غرب قاچاق شدند. این همان الگوى موفق و آرمانى است که غرب براى همه زنان جهان توصیه مى‏کند!
وظیفه زنان در بالندگى و توسعه فرهنگى چیست؟
خانم صادقى پاسخ مى‏دهد: از آنجا که نقش تربیتى زنان اهمیتى وصف‏ناپذیر دارد، کوچک‏انگاشتن این نقش و یا رها کردن آن لطمه‏اى بسیار بزرگ و جبران‏ناپذیر بر ملت‏ها بر جاى خواهد گذارد. بى‏شک تحقق توسعه فرهنگى، امرى است که به تدریج حاصل شده، بر پایه حرکت زنان جامعه استوار است. دشمنان اسلام نیز با آگاهى کامل بر این امر، محور اصلى حملات فرهنگى خود را بانوان قرار داده‏اند تا با تسخیر افکار آنان به راحتى به اهداف شوم خود یعنى سلطه بر نظام‏هاى سیاسى، اقتصادى و ... دست یابند.
مشغول ساختن زنان به تجملات و ظواهر فریبنده و فریباگرى و زینت خود و پیرامون خویش و ... آنان را از تفکر و توجه به امور مهم و اساسى چون مسائل دنیاى اسلام و ستمگرى مستکبران جهانى باز داشته، نسبت به ظلم و ستم‏هاى کفار و صهیونیسم بى‏اعتنا مى‏دارد، بدین گونه راه براى توسعه فرهنگى غرب و فرهنگ منحط آمریکایى - اسرائیلى گشوده و هموار مى‏شود. از این‏رو اهتمام زنان مسلمان بخصوص ایرانى در توجه و حساسیت نسبت به مسائل جهان اسلام و مسلمانان و اتخاذ سیاست و موضع‏گیرى به موقع، مهم‏ترین وظیفه امت است که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره فرموده‏اند.
خانم نور فرحات از لبنان معتقد است: زنان در فرآیند فرهنگ‏سازى دوش به دوش مردان و حتى نقشى قوى‏تر از آنان بر عهده دارند و باید به بهترین شیوه ممکن این وظیفه خطیر را به انجام رسانند.
خانم سحر عبداللَّه از آمریکا بر این باور است: با عنایت به اینکه زن اولین مربى کودک است، نقش کلیدى در فرهنگ‏سازى دارد و باید با نیت پاک به ایفاى این نقش مهم بپردازد چرا که در تفکر نسل آینده نفوذ بسیارى خواهد نمود.
جواب خانم نعیمه بعیثى از بلژیک بدین گونه است: زنان مهم‏ترین عاملان هر فرهنگ هستند. این امر غیر قابل انکار است، به عنوان مثال نمود فرهنگ غربى بیشتر از هر قشر دیگرى، در زنان آن سامان مشاهده مى‏گردد. در فرهنگ اسلامى همین قضیه صادق است، به طورى که اگر دو مرد کنار هم بایستند شاید نتوان تفاوتى احساس کرد، ولى دو زن از دو فرهنگ غرب و اسلام و حتى غرب و شرق، تفاوت بسیارى با هم دارند. در وضع آشفته‏اى که به ویژه از نظر فرهنگى مشاهده مى‏گردد، وظیفه زنان مسلمان بسیار سنگین است و باید در سنگر خانه و خانواده، نیز در سنگر اجتماع مؤثر باشند.
وظیفه زن مسلمان در دنیاى کنونى چیست؟
خانم هانیه ترکیان از ایتالیا: به نظر من مهم‏ترین وظیفه زن در دنیاى کنونى، معرفى هر چه بهتر اسلام است. اسلام دین صلح و دوستى و آئین حق است. هر زن مسلمان باید مجموعه‏اى از صفات ستوده و نیکو باشد که در اسلام هست. این بهترین تبلیغ و بهترین معرفى است.
در این معرفى لازم نیست افراد تحصیلات حوزوى داشته باشند. هر کس با تهذیب نفس و با اخلاق شایسته و رفتار پسندیده‏اش مى‏تواند چنین نقشى را به خوبى ایفا نماید.
خانم نور فرحات مى‏گوید: زنان مسلمان باید بدانند که مسئولیت سنگینى در برابر کشور و جامعه‏شان دارند. بانوان باید به توانایى‏هاى خود ایمان داشته باشند و جایگاه زن در اسلام را به خوبى درک کنند. همه مسلمانان از زن و مرد باید آنچه را که جامعه اسلامى در جهت بالندگى و ارتقاى اسلام نیاز دارد فراهم سازند.
خانم سحر عبداللَّه از آمریکا مى‏گوید: زنان مسلمان در دنیاى کنونى باید مظهر اسلام باشند زیرا با حجابى که دارند همه مى‏فهمند آنها مسلمان هستند؛ پس باید نماینده اسلام ناب باشند و رفتار و کردارى دینى داشته باشند، به طورى که به دیگران نشان دهند مسلمان بودن یعنى چه؟
خانم نعیمه بعیثى از بلژیک پاسخ مى‏دهد: امروزه وظیفه زن مسلمان بسیار سنگین است. معمولاً مردم از زاویه دیگرى به او مى‏نگرند، زاویه‏اى که از حقیقت، فرسنگ‏ها دور است. بنابراین زن مسلمان باید بسیار تلاش کند (دو برابر زن غیر مسلمان) تا بتواند ارزش زن مسلمان و جایگاه واقعى او را به جهانیان نشان دهد. او باید در امور اجتماعى، سیاسى، فرهنگى، ورزشى و ... به خوبى ایفاى نقش کند. براى رسیدن به این هدف زن مسلمان باید فعال باشد، هم در کشورهاى اسلامى و هم در سرزمین‏هاى غیر اسلامى. به نظر من زن‏هاى مسلمان ایران در همه زمینه‏ها فعال هستند، ولى آن طور که شایسته است در خارج از مرزهاى ایران شناخته نشده‏اند.
مى‏دانیم جهانى شدن، این فرآیند همه‏جانبه تمامى مرزها را پشت سر نهاده است، به نظر شما زنان کشورهاى اسلامى چه واکنش و موضع‏گیرى باید در این باره داشته باشند؟
خانم کروبى مى‏گوید: موضع‏گیرى زنان مسلمان جهان، پاى‏بند بودن به مکتبى است که در آن پرورش یافته و در زمینه تحقق آن با ایثار و فداکارى‏هاى پیوسته، کوشش کرده‏اند. با توجه به مراتب بر شمرده، موضع زنان مسلمان جهان ضمن بزرگداشت شعائر اسلامى و پاى‏بند بودن به اصول و قوانین شرع، این است که آنچه را در فراسوى مرزها همخوان و همسو با اسلام است، پذیرفته و از همه مواردى که براى ناتوان کردن اسلام به کار گرفته مى‏شود، دورى جویند. به گفته گاندى، رهبر هند: «من پنجره اتاقم را به روى همه فرهنگ‏ها مى‏گشایم تا از نسیم ملایم آن بهره‏مند گردم، اما اگر این نسیم‏ها به صورت طوفانى مهیب در آید که احساس کنم کاشانه‏ام در معرض خطر است، پنجره را به روى همه آنها خواهم بست.»
خانم نور فرحات پاسخ مى‏دهد: مسلح شدن به علم و تکیه بر آموزه‏هاى اسلام، دو عامل مهم در رویارویى با امواج جهانى شدن است. آگاهى از اندیشه‏ها و علوم اسلامى و فراگیرى و ژرف‏اندیشى در آنها، نیز استفاده از آثار علما و متفکران اسلامى و توجه به توصیه‏هاى آنها بسیار مهم است. امروزه تشکیل سازمان‏هاى اسلامى زنان بسیار ضرورى است، اگر این سازمان‏ها با قدرت در تمامى عرصه‏ها حضور داشته باشند و صدایشان را به دنیا برسانند، ان‏شاءاللَّه این امور همه در جهت آماده‏سازى ظهور امام عصر(عج) خواهد بود.
خانم صادقى پاسخ مى‏دهد: در مجموع مهم‏ترین نکاتى که براى رویارویى با جهانى‏سازى آمریکایى - اسرائیلى بایستى مورد توجه زنان متعهد قرار گیرد در چند عنوان اصلى زیر است:
1- اعتماد و تکیه بر مبانى اسلام؛
2- حفظ کرامت انسانى خود در سایه ایمان؛
3- کسب دانش و معرفت؛
4- پرهیز از مادى‏گرى و توجه بیش از نیاز به پدیده‏هاى دنیوى؛
5- توجه و حساسیت نسبت به مسائل دنیاى اسلام و مسلمانان و بیدادگرى مستکبران؛
6- اتخاذ مواضع به موقع و اصولى در برخورد با توطئه‏هاى دشمنان اسلام در داخل و خارج؛
7- اهتمام بر تربیت نسل شجاع، متعهد و ظلم‏ستیز و انقلابى.

بازتاب انقلاب اسلامى ایران در جهان‏

«انقلاب ما انفجار نور بود». این فرمایش امام خمینى(ره) حقیقتى غیر قابل انکار است. وقوع انقلاب اسلامى ایران امواج نور را بر سرتاسر جهان تاباند. آثار و دستاوردهاى انقلاب در جاى جاى جهان قابل مشاهده و بررسى است. مى‏توان گفت دیدگاهها نسبت به اسلام تغییر یافت و اسلام به عنوان دینى که توان حکومت و اداره جامعه را دارد، یک بار دیگر به میدان آمد. درصد گرایش مردم جهان به اسلام و تشیّع به برکت انقلاب، افزایش یافته است. خانم بعیثى مى‏گوید:
«من و خانواده‏ام شیعه نبودیم اما با تبلیغات مبلّغان زبده ایرانى در بلژیک به مذهب تشیّع علاقه‏مند شدیم و همه خانواده‏مان شیعه شد. امروز من تنها بلژیکى هستم که براى آموزش علوم اسلامى به ایران آمده‏ام». گفتنى است بررسى آثار و نتایج انقلاب ایران در نقاط مختلف جهان، امرى زمان‏بر و دشوار است اما با نگاهى کلى به جهان و در نظر داشتن برخى شاخصه‏ها مى‏توان بررسى کلى ارائه کرد. به عنوان نمونه یکى از شاخصه‏ها جنبش‏هاى اسلامى و آزادیخواهانه است که به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى ایران، ظهور پیدا کرد، از جمله مقاومت اسلامى مردم فلسطین، لبنان، سودان، الجزایر، افغانستان و بسیارى دیگر از جنبش‏هاى آزادیخواه. پیروزى انقلاب اسلامى ایران به عنوان نقطه عطف و امید، خاستگاه گسترش و توسعه این گونه مقاومت‏ها در جهان شد.(24)
ایران پس از وقوع انقلاب، به کشورهاى اسلامى به دیده امت واحد نگریست. اصل یازدهم قانون اساسى جمهورى اسلامى مى‏گوید:
«به حکم آیه کریمه «إنّ هذه امتکم امةٌ واحدةٌ و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امت‏اند و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش دیگر به عمل آورد تا وحدت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد.»
قانون اساسى با توجه به محتواى اسلامى انقلاب ایران (که حرکتى براى پیروزى تمامى مستضعفان بر مستکبران بود) زمینه تداوم انقلاب را در داخل و خارج از کشور فراهم مى‏کند، به ویژه با گسترش روابط بین‏المللى، همراه دیگر جنبش‏هاى اسلامى و مردمى مى‏کوشد راه تشکیل امت واحد جهانى را هموار کند، نیز استمرار مبارزه براى نجات ملل محروم و زیر ستم در تمامى جهان استوارى یابد. از منظرى دیگر در فصل دهم قانون اساسى (اصل یکصد و پنجاه و چهار) جمهورى اسلامى ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشرى را آرمان خود مى‏داند و استقلال و آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مى‏شناسد. بنابراین در عین خوددارى کامل از هر گونه دخالت در امور داخلى ملت‏هاى دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت مى‏کند.
با توجه به مواد قانونى بر شمرده مى‏توان گفت که روابط ایران پس از انقلاب، دگرگونى بسیار یافت و در پرتو قوانین موجود، ایران روابط تازه‏اى با کشورهاى اسلامى و نهضت‏هاى آزادیبخش آغاز کرد. از جمله:

لبنان‏

مسلمانان جنوب لبنان نقش کلیدى در پاسدارى از مرزهاى جنوب سرزمین خود در برابر تهاجمات اسرائیل دارند. این ظلم‏ستیزى ریشه در ناب‏ترین اعتقادات اسلامى - شیعى دارد. پیروزى انقلاب اسلامى ایران در شرایطى تحقق یافت که لبنان هنوز در آتش جنگ داخلى مى‏سوخت و مسلمانان این کشور به ویژه شیعیان مورد تهاجم مسیحیان و حامیان غربى آنها قرار گرفته بودند. تردیدى نیست که انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(ره) بر شیعیان لبنان، بسیار اثر گذاشت و آنها را به آینده امیدوار کرد. سرنگونى شاه به عنوان الگوى مهمى به کار گرفته شد و نشان داد که نهضت اسلامى موفق و سازمان‏یافته و داراى انگیزه مى‏تواند چه دستاوردهایى در رویارویى با ستمگرى و بى‏عدالتى داشته باشد! بر همین اساس روابط ایران و لبنان نه تنها بر حمایت ایران از تمامیت ارضى لبنان در مقابل رژیم غاصب صهیونیستى و محکوم کردن اشغال جنوب آن کشور توسط آن رژیم، استوار بود، بلکه جمهورى اسلامى خود را ملزم مى‏دانست از مسلمانان لبنانى به ویژه شیعیان این کشور حمایت کنند.(25)
لبنان کشورى کوچک اما از نظر قومى و مذهبى بسیار رنگارنگ است. بدین ترتیب دیدگاهها نسبت به زن تنوع بسیارى دارد و این کثرت مشکل‏آفرین است.
عفاف الحکیم از سازمان‏هاى غیر دولتى لبنان، شرکت‏کننده در چهارمین کنفرانس جهانى زن در پکن(1995) در باره مشکلات زنان این کشور مى‏گوید: «مسائل زنان لبنان زیاد است. آنها در یک دوره طولانى تحت تأثیر استعمار بوده‏اند. جنگ داخلى آثار منفى خود را بیش از همه بر زنان وارد کرد. با این وجود بیدارى اسلامى، چهره زنان لبنان را تغییر داده است و در این میان براى انقلاب اسلامى ایران و امام خمینى(ره) باید نقش ممتاز قائل بود. این تأثیر بر زنان لبنانى قابل ملاحظه است.»

اندونزى‏

کشور اندونزى واقع در جنوب شرق آسیا نیز سرزمینى است که انقلاب ایران در مناسبات آن تغییر و تحولاتى ایجاد کرد. پس از انقلاب بر ارتباطات دو کشور افزوده شد. این ارتباطات از تأثیرگذارى شدید فرهنگى بر اندونزى برخوردار بوده است. سفر قاریان، حافظان، و هیأت‏هاى زنان دو کشور براى دیدارهاى دوجانبه یا شرکت در اجلاسیه‏هاى بین‏المللى در کشورهاى یکدیگر، تأسیس «رادیو ملایو» در سال 73 در ایران، اهداى مجموعه کتب مرجع شیعى به کتابخانه جاکارتا،(26) از جمله اقداماتى است که در جهت گسترش فرهنگ اسلامى در کشور اندونزى صورت پذیرفته است.
دین اسلام براى سران این کشور بیشتر به منزله مجموعه‏اى از ارزش‏هاى مذهبى مطرح بوده است تا یک نظام تمام‏عیار سیاسى اجتماعى، بنابراین عامه مردم و دولت‏مردان تلقى و برداشتى غیر سیاسى از اسلام دارند.(27) در سال‏هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، بسیارى از کتب و منابع شیعى - ایرانى در اندونزى ترجمه و منتشر شده، باعث افزایش آگاهى‏هاى عمومى نسبت به شیعه شده است.
در سال‏هاى اخیر مسلمانان اندونزى نسبت به بهبود و بهسازى شیوه‏هاى سنتى تبلیغ اسلامى توجه بیشترى نموده و در مورد مسائل مربوط به جهان اسلام همدلى بیشترى ابراز کرده‏اند.(28)
شیعیان اندونزى در سال‏هاى پس از انقلاب اسلامى ایران، تشکل بیشترى یافته و اکنون داراى مراکز مذهبى متعددى مى‏باشند. افزون بر این، گرایش متفکران مسلمان و دانشجویان به آموزها و تعالیم شیعه، سبب تشکیل گروههاى مستقل مطالعاتى شیعه در محافل علمى و آکادمیک اندونزى شده، برداشت و تلقى جدیدى از اسلام به منزله یک نظام تمام‏عیار سیاسى اجتماعى در حال گسترش در جامعه مى‏باشد.(29)

ترکیه‏

ترکیه کشورى است که از انقلاب ایران بسیار تأثیر گرفت. این کشور از تاریخ و فرهنگ مشترکى با ایران برخوردار است. با پیروزى انقلاب اسلامى ایران، مردم مسلمان این کشور از نزدیک شاهد تحولات ایران و چگونگى پیروزى انقلاب اسلامى با مشارکت گسترده زنان مسلمان بودند. باتوجه به اینکه بانوان در تظاهرات اعتراض‏آمیز بحبوحه انقلاب نمودى گسترده داشتند، بدین ترتیب انقلاب به عنوان انقلابى اسلامى - شیعى که زنان محجبه مسلمان هم در آن نقش بسزایى داشتند شناخته شد.
در کشور ترکیه همزمان با رضاخان، کمال آتاتورک دست به تغییرات زد. این دو به عنوان نوسازى کشور یا در واقع غربى‏سازى آن به طور کلى، سعى در حذف تمامى آثار و ارزش‏ها و نمادهاى اسلامى در کشورهایشان کردند. از جمله این اقدامات «کشف حجاب» بود. در سال 1329 (1950) با شکست حزب جمهورى‏خواه کمال آتاتورک، ترکیه عصر جدیدى را شروع کرد. مردم آزادانه به دین برگشتند و باورهاى مذهبى خود را ابراز داشتند و حجاب هم آزاد شد. بدین ترتیب هر چند در سال 1339 (1960) باز حکومت به دست نظامیان افتاد و دولتى لائیک سر کار آمد اما حجاب همچنان به عنوان اصلى آزاد پدیرفته شده بود، ولى با پیروزى انقلاب و برقرارى نظام جمهورى اسلامى، دیدگاهها نسبت به حجاب در ترکیه سیاسى شد.(30) روسرى که عموماً به منزله نشانه‏اى از عفت اسلامى تعبیر مى‏شود، بر سر زنانى است که تظاهرات را رهبرى مى‏کنند و کانون توجه عموم قرار گرفته‏اند.(31)
امروزه حجاب به جنگى جدى در ترکیه بین مسلمانان و دولتى‏ها تبدیل شده است. گاه داشتن حجاب به قیمت ترک تحصیل و از دست دادن شغل و موقعیت اجتماعى براى زنان مسلمان تمام مى‏شود. برخى از دانشجویان که مصمم به پوشش روسرى در کلاس‏ها، امتحان‏ها و در مراسم فارغ‏التحصیلى هستند، با سیاست‏هاى رسمى دانشگاهها به مخالفت برخاسته‏اند. مسئولان دانشگاهها و شوراى عالى تحصیلى استدلال مى‏کنند که گونه‏هاى خاص لباس پوشیدن (مانند روسرى، مانتوهاى بلند و تیره) پاسخى به درخواست‏هاى رهبران سیاسى یا مذهبى اصول‏گرا بوده، در نتیجه نشانه‏ها و علایم سیاسى هستند. گفتنى است در سال‏هاى اخیر احزاب سیاسى به طور آشکار به طرفدارى از «بازگشت به شریعت» و «انتخاب پوشش اسلامى» برخاسته‏اند.(32)

پى‏نوشتها: -
1) علامه سیدمحمدحسین طباطبایى، رساله در توحید، سخن مترجم، ص‏11.
2) فاطمه صفرى، الگوى اجتماعى پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامى، ص‏36.
3) مؤسسه فرهنگى پژوهشى کوثر ولایت، طرح سه دیدگاه در نگرش به مسائل زنان.
4) دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات هم‏اندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، ج‏1، ص‏120.
5) همان، ج‏2، ص‏510.
6) کوثر ولایت، تحلیل فرادینى از آزادى زن در نظام موازنه اجتماعى (جزوه 5)، ص‏19: «باید گفت اگر زمانى برسد که دغدغه فکرى زنان کلاً مبارزه با ظلم شود، یک ساختار جدید اجتماعى را طلب مى‏کند که در آن ساختار هر چیزى متناسب با آن، در جاى خود قرار مى‏گیرد. در آنجا زن به خانه و فرزندان هم رسیدگى مى‏کند، ولى دیگر دغدغه اصلى او بچه و خانه نیست، بلکه دغدغه اصلى او توسعه کلمه توحید در جهان است».
7) صفرى، پیشین، ص‏38.
8) شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان، منشور جایگاه زن در نظام اسلامى، ص‏16.
9) ابراهیم شفیعى‏سروستانى، جریان‏شناسى دفاع از حقوق زنان، ص‏7.
10) همان، ص‏41.
11) چگونگى ارزیابى وضعیت زنان در جامعه و ارائه الگوى مطلوب اسلامى، از منابع پژوهشى مؤسسه کوثر ولایت، جزوه‏1، ص‏2.
12) زن شرقى، فروردین 82، ص‏26.
13) حقوق زنان، ش 3، ص‏33.
14) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى، ص‏66.
15) علیرضا پیروزمند، مجموعه مقالات هم‏اندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، ص‏121.
16) پگاه حوزه، ش‏31، ص‏11.
17) فصلنامه فرهنگ، س‏16، ش‏4، زمستان 82، ص‏304.
18) هافمن مرادویلفرد، جهانى شدن و آینده اسلام، روزنامه انتخاب 9/5/80.
19) مرکز مشارکت زنان، زنان و گفتگوى تمدن‏ها، ص‏169.
20) شفیعى‏سروستانى، پیشین، ص‏45.
21) ثریا مکنون، بررسى تاریخى منزلت زن، ص‏219.
22) سیدمحمدمهدى میرباقرى، زنان و جهانى‏سازى، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
23) چگونگى ارزیابى وضعیت زنان در جامعه و ارائه ...، جزوه‏1، ص‏2.
24) سیدطه مرقاتى، جهان‏شمولى اسلام و جهانى‏سازى، ج‏2، ص‏308.
25) کتاب سبز، لبنان، ص‏141.
26) کتاب سبز، اندونزى، ص‏180 - 179.
27) پیام زن، سال پنجم، مرداد 75، ص‏46.
28) کتاب سبز، اندونزى، ص‏34 و 33.
29) پیام زن، پیشین.
30) صدیقه ضیایى سیاوشانى، سیماى زنان در ترکیه، ص‏65.
31) روزنامه زن، 13 مهر 77.
32) ضیایى، پیشین، ص‏77.