زن ایرانى و تجربه 25 سال حضور در مجامع بینالمللى
شهیندخت مولاوردى
[حضور در مجامع جهانى و مراکز بینالمللى، از جمله شرکت بانوان ایرانى و تشریک مساعى با تلاشهاى گوناگونى که در چنین مجامعى صورت مىگیرد، موضوعى بوده است که از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى، نگاههاى چندى به آن شده است. برخى با خوشبینى زیاد به این مراکز و نهادهاى بینالمللى، مدافع حضور گسترده و همراهى با آنها مىباشند. برخى نیز از موضعى کاملاً سلبى و منفى برخورد کرده و از آنجا که این سازمانها یا بسیارى از آنها را دستپرورده قدرتها و در پى حفظ منافع آنها مىدانند، مشارکت در آنها را نیز شایسته نظام اسلامى و انقلابى نمىدانند مگر به خاطر برخى ضرورتها و مصلحتهاى ویژه. در این میان، راه و نگاه میانهاى نیز وجود دارد که علىرغم اینکه قدرتهاى جهانى در پى سودجویى از مراکز و سازمانها و مجامع جهانىاند اما این گونه نیست که همواره، کار بر وفق مراد آنان بچرخد و همه فرصتها در اختیارشان باشد. از اینرو مىتوان به صورت مشروط و با حفظ اصول، حضورى فعّال داشت و از فرصتهاى موجود بهره جست، به ویژه اینکه کنارهگیرى خسارتهاى بیشترى را متوجه جامعه و نظام خواهد کرد و شرکت فعّال، باعث خواهد شد که همه فرصتها در اختیار دشمنان قرار نگیرد و امکان بیشترى براى طرح منطق و سخن جمهورى اسلامى ایران وجود داشته باشد.
عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران و سیره مسؤولان آن نشان مىدهد که انقلاب و نظام همین راه میانه را برگزیده است؛ از جمله در خصوص حضور بانوان در این مجامع. اما اینکه در این زمینه چه دستاوردهایى داشتهایم و چه کاستىهایى و براى بهرهورى بیشتر چه باید بکنیم، پرسشهایى است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.]درآمد
شرکت در مجامع و کنفرانسهاى بینالمللى یکى از متداولترین و در عین حال مهمترین روشهاى تأثیرگذارى بر تصمیمات در سطح بینالمللى است. حضور در گستره جهانى، فرصت بسیار ارزندهاى را براى مشارکت بیشتر و مؤثر کشورهاى در حال توسعه در روند تصمیمسازىها و تصمیمگیرىهاى بینالمللى در اختیار قرار مىدهد. این نشستها برایند مذاکرات گسترده کارشناسان و صاحبنظران مختلف جهان با دیدگاهها و گرایشهاى فکرى مختلف در خصوص مسائل گوناگون، از جمله چالشهاى زنان مىباشد. آشنایى زنان در نقاط مختلف دنیا با یکدیگر و با فرهنگهاى گوناگون و دانستن نظریات و اقدامات دولتها در مورد بهبود وضعیت زنان، همخوان کردن دیدگاههاى متنوع دینى و غیر دینى، تبادل اطلاعات و تجربیات مفید و راهبردهاى نوین، گشودن افقهاى جدیدى از راهکارها و راهبردها، روشهاى مؤثر براى پیشبرد وضعیت زنان در سراسر جهان و در منظر دید و قضاوت بینالمللى قرار دادن آنها، از جمله نقاط قوّت هماندیشىها مىباشد.
اینک که انقلاب اسلامى ایران بیش از دو دهه را پشت سر گذاشته است، ارزیابى و تأمل در نحوه حضور زن ایرانى در مجامع و عرصههاى بینالمللى، ضرورى به نظر مىرسد تا با تحلیل و آسیبشناسى آن بتوان از گذشته چراغى فرا راه آینده ساخت.نگرشها و رویکردها
به طور کلى از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى سه دیدگاه - به موازات هم و گاه با غلبه یکى بر دیگرى - در این زمینه خودنمایى کرده است:
حضور پویا
1- دیدگاهى که معتقد به حضور و برخورد فعال است و تحریم کنفرانسهاى بینالمللى را برخوردى منفعلانه و نادرست دانسته، معرفى نقش و جایگاه حقیقى سازمان ملل به مردم و برخورد برنامهریزى شده را راه حل اساسى مىداند. مطابق این دیدگاه هم فرهنگ خودى نیازمند رشد و استفاده از امتیازات دیگر فرهنگهاست و هم فرهنگ بیگانه قابل نقد و بررسى مىباشد. لازمه چنین نگرشى، شناخت دقیق و تحلیل نقاط ضعف و قوّت فرهنگ خودى و بیگانه است. مطابق این دیدگاه برآیند واگذارى سخاوتمندانه صحنه به دیگران و بسنده کردن به اقناع افکار عمومى داخلى و دفاع از خود در چارچوب مرزهاى کشور چیزى نیست جز محکومیت پیاپى و انزواى بیشتر میان کشورهاى دیگر، غافل از آنکه «تاریخ، بازیگرى را که در صحنه حضور ندارد، فراموش خواهد کرد.» در عصر انفجار ارتباطات و اطلاعات نمىتوان به دیوار چین اندیشید و به وضعیت داخلى دل خوش کرد.
معتقدان این نظریه باور دارند برخلاف شوراى امنیت سازمان ملل که متکى برحق وتو و آراى قدرتهاى بزرگ است، در سایر مجامع و به ویژه مجمع عمومى سازمانملل، قدرت لابى و مذاکره است که حرف اوّل را مىزند و نمایندگان دولتها با داشتن حق رأى مساوى و گرفتن ابتکار عمل به دست خود مىتوانند حضورى فعال، توانمند و تأثیرگذار و کارآمد داشته باشند.
این گروه تلاشهاى سازمان ملل را متکى بر آمار و اطلاعات و با پشتوانه عمومى جهانى مىداند؛ جریانى که با هدف چارهجویى در سطح جهانى و مبتنى بر اطلاعات و دغدغههایى از وضعیت نگرانکننده زنان در جهان شکل گرفته است و اهداف و انگیزهها و آرمانهاى بشردوستانه و عدالتخواهانه را تعقیب مىکند.(1) بر این اساس تعامل با سایر فرهنگها، فرهنگ خودى را از ایستایى و سکون باز مىدارد و به حفظ فرهنگ و هویت در قالب فرهنگ جهانى امیدوار مىسازد.
مؤید کلّى این نگاه، سخنان حضرت امام خمینى(قده) در دیدار شرکتکنندگان زن ایرانى در کنفرانس دهه زن در کپنهاک است که پس از گزارش سفر خدمت ایشان، از این کار استقبال کردند و آن را ارزشمند شمرده و ادامه آن را خواستار شدند، ولى در عین حال یادآور شدند ابرقدرتها مىکوشند این سازمانها را به خدمت خویش بگیرند و هر تشکیلاتى که ابرقدرتها در آن دست دارند، تشکیلاتى است که باید به نفع آنان تمام شود و براى بازى دادن سایر کشورهاست، از اینرو براى خودشان حق وتو قرار مىدهند. نیز هشدار دادند که باید به گونهاى در این جلسات و مجامع شرکت جست که به نفع قدرتها تمام نشود و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند:
«این کارى که شما کردید بسیار ارزنده است و ان شاءالله که بسیار شما موفق باشید. و مىدانید که همه، انقلاب ما را در خارج برخلاف آنچه که هست منعکس کردهاند. بتدریج باید ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى که هست صادر کنیم. به آن نحوى که هست منعکس کنیم ... ما باید بیدار باشیم همهمان، همه ملت ایران بیدار باشند که به دام اینها نیفتند، و هر جا فرض کنید در این مجالس رفتند، همان حیثیت خودشان را حفظ کنند، تحت تأثیر آنهایى که در آنجا هستند و زنهایى که در آنجا هستند یا مردهایى که در آنجا هستند، تحت تأثیر اینها واقع نشوند. همان طورى که شما گفتید که انجام دادید، همین طور باشد که اگر رفتند و شرکت کردند آن طور نباشد که شرکتشان یک وقت به نفع آنها تمام بشود، غالباً غافلند، این طور مىشود. بنابراین، این کارهایى که شما گفتید کردید، کارهاى ارزشمندى بوده است و باز چنانچه مجالسى باشد، مردها هم بروند اما با تعهد، نه آنهایى که مىروند و برخلاف مصالح خود مملکتمان عمل مىکنند.»(2)سر سپردگى
2- دیدگاهى دیگر برخوردى منفعلانه با موضوع دارد که این نگرش بیشتر ناشى از خودباختگى فرهنگى و برایند این تفکر است که هر چه نیکوست، در فرهنگ بیگانه متجلى است و فرهنگ خودى چیزى براى عرضه و ارائه ندارد.
ردّ مطلق
3- دیدگاه دیگر برعکس دیدگاه دوم فرهنگ خودى را دارنده تمامى نقاط مثبت ممکن و به دور از هر نوع ناخالصى و کاستى مىداند و با برخوردى جزمى معتقد است مراکز و سازمانهاى بینالمللى صددرصد تحمیل فرهنگ غربى و سیاستهاى دیکته شده قدرتهایند و باب هر گونه همفکرى را بر خود مىبندد، نیز مباحث و دغدغههاى اصلى و عمده کنفرانسهاى جهانى و منطقهاى مربوط به زنان را به جواز سقط جنین، تجویز همجنسگرایى و روابط آزاد جنسى، حق تسلط بر بدن، دینگریزى، مردستیزى و ... منحصر مىکند. بنابراین پندار هر گونه ارتباط و حضور و شرکت در هر نشست و هماندیش بینالمللى و هر گونه تماس با هر سازمان جهانى را مساوى با تمکین در برابر غرب و مسخ و مقهور شدن فرهنگ خودى و از دست رفتن ارزشهاى دینى مىداند، چنان که با برخوردى منفى، سوء استفاده و برخورد گزینشى و سیاسى و ابزارى بعضى دولتها از مقوله حقوق بشر و سازمان ملل را به کل فعالیتهاى آن سازمان گسترش مىدهد و به کلى با دیده شک و تردید در آن مىنگرد. اینان بر این باورند در شرایطى که شاخصههاى رشد و توسعه و پیشرفت زنان بر اساس نگرش لیبرالیستى و توسط سازمانهاى زیر سلطه نظام سرمایهدارى تعیین مىشود و بر اساس همین شاخصهها زن به بحران و هویت خانواده به مرز متلاشى شدن رسیده است، چگونه مىتوان آن مؤلفهها را پذیرفت و بر اساس آن وضع زنان کشور را بهبود بخشید؟
حضور در هماندیشى پکن
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، شرکت و حضور در رویدادها و مجامع و کنفرانسهاى منطقهاى و بینالمللى مربوط به زنان مورد توجه قرار گرفت. براى نخستین بار در تاریخ ایران بیش از صد تن از زنان ایرانى به ریاست مشاور رئیسجمهور وقت در امور زنان در چهارمین کنفرانس جهانى زن در سال 1374 در پکن شرکت کردند. هر چند پیش از آن زنانى در کنفرانسهاى قبلى، از جمله سومین کنفرانس جهانى زن در نایروبى (1364) و کنفرانس قاهره (جمعیت و توسعه) در 1373 شرکت کرده بودند، اما این حضورها از نظر کمّى و کیفى با کنفرانس پکن قابل مقایسه نبود. زنان ایرانى، اعم از دولتى و غیر دولتى،در قالب یک گروه زنانه در سال 1374 از ایران خارج شدند و چهره زن ایرانى را به نمایش گذاردند، با هیأتى که از میان چهرههاى نخبه دستچین شده بود. مشخصات این گروه در یکى از نشریات چنین توصیف شده است:
«دخترکى محجوب، عفیف، هنرور و علامه که از دیگران هیچ کم ندارد، اما از دنیا غریبى مىکند و به دامن دولت - مادر سخت چسبیده است؛ دولت - مادرى که نگران دخترک است و نسبت به آن حس مسئولیت دارد. در نشست پکن، زن ایرانى، زنى مبلّغ، منفعل و سیاسى است - که این هر چند واقعبینانه است اما همه واقعیت نیست - و نه یک زن قَدَر قدرتى که خود دولتى است در برابر دولت که از چشمغرههایش دولت حساب مىبرد که مصلحت امور را بر عهده عقل سلیم او واگذارد.»(3)
در کنفرانس جدا کردن نمایندگان دولتى از غیر دولتى دشوار بود و دفاعیات برخى غیر دولتىها از نظام، انقلابىتر و رادیکالتر از هیأت رسمى دولتى بوده است اما «کمتجربگى و بىتجربگى در سطح تشکیلات داخلى از یک سو و در عرصه بینالمللى از سوى دیگر، ناشناخته بودن محیط و بىدر و پیکر بودن آن، تنوع دیدگاهها و فعالیتهاى زنان سایر ملل در کنفرانس پکن به انفعال زن ایرانى دامن زد».(4) در عین حال حضور توانست توجه رسانههاى بینالمللى را به خود جلب کند، «به ویژه بُرش تبلیغاتى گروههاى غیر دولتى در چین از دولتىها هم بیشتر بود، یعنى اگر دولت مىخواست میلیونها تومان هزینه کند، نمىتوانست رسانههاى بینالمللى را تا این حد متوجه جمهورى اسلامى ایران کند که این سازمانها کردند.»(5)اهتمام به امور بانوان
در مقایسه با دهه اوّل انقلاب اسلامى که اوضاع ویژه حاکم بر کشور، توجه به نیازها و مسائل زنان را در حاشیه قرار داده بود، در دهه دوم انقلاب و دوران سازندگى، رویکرد جدیدى نسبت به مسائل زنان برگزیده شد و رسیدگى و برنامهریزى براى بهبود وضعیت زنان و پیشبرد آن آغاز گردید. در این باره فعالیتها و حرکتهایى صورت گرفت که اساس اقدامات و حرکتهاى بعدى را تشکیل مىداد، از جمله مهمترین اقدامات مىتوان به تدوین «برنامه عمل ملى زنان» جمهورى اسلامى ایران براساس سند پکن اشاره کرد. دهه سوم انقلاب اسلامى را مىتوان دهه توسعه اجتماعى و سیاسى براى زنان و بازنگرى برخى در سیاستها و برنامههاى گذشته تلقى کرد. ایجاد نگرش عمیقتر و مبتنى بر ضرورتها و نیازهاى ملى و بینالمللى در عرصه برنامهریزىها و سیاستگذارىها از مشخصههاى این دوران است.
در این چارچوب، ایجاد، تقویت و تحکیم مناسبات دوجانبه، چندجانبه و بینالمللى نیز وارد مرحله جدیدى شد و برقرارى ارتباط با سایر کشورها و حضور مؤثر و کارآمد در مجامع بینالمللى در دستور کار قرار گرفت. شرکت در اجلاسهاى سالیانه کمیسیون مقام زن، شرکت در اجلاس ویژه مجمع عمومى سازمان ملل در سال 2000 (اجلاس پکن + 5) در نیویورک و اجلاس منطقهاى آن در بانکوک، نیز شرکت در اجلاس عالىرتبه بینالدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه به منظور بررسى چگونگى اجراى اسناد پکن و پکن+ 5 در بانکوک (شهریور 1383) نیز شرکت در دهها کنفرانس تخصصى و منطقهاى دیگر، از جمله حضور فعالانه است. اکنون نیز آمادهسازى براى شرکت در اجلاس 49 کمیسیون مقام زن که ده سال پس از پکن در نیویورک (اسفندماه 1383) برگزار مىگردد و به بررسى عملکرد دولتها در چارچوب اجراى اسناد پکن و پکن + 5 مىپردازد، در سطح دولتى و غیر دولتى در جریان است.
سپرى شدن یک ربع قرن پیروزى انقلاب اسلامى - که زمان کمى براى ارزیابى و بررسى عملکردها نمىباشد - بهانهاى شد به سراغ کسانى برویم که در این سالها بازیگران اصلى صحنه بوده و از نزدیک درگیر ماجرا شدهاند. خالى از لطف نیست ذکر شود تنها یک سوم پرسششوندگان به رغم مشغله فراوان، با روى باز به پرسشهاى ما جواب دادند و بقیه از پاسخگویى طفره رفتند، برخى نیز ارائه پاسخ را به انجام مصاحبه موکول کردند که مقدور نشد.پرسشها
نظرخواهى ما شامل موارد زیر بود:
- ضرورت حضور در مجامع بینالمللى، با نگاه به نقاط قوّت و ضعف مجامع، چیست؟
- نحوه حضور و میزان تأثیرگذارى زن ایرانى (در قالب دولتى و غیر دولتى) در روند تصمیمسازىها و تصمیمگیرىهاى بینالمللى را در 25سال اخیر چگونه ارزیابى مىکنید؟
- در خصوص ارائه تصویرى واقعى و متوازن از چهره زن ایرانى چه نظرى دارید؟
- چه پیشنهادها و راهکارهایى براى حضور فعال، کارآمد و توانمند زن ایرانى در این گونه مجامع در آینده دارید؟
میزان موفقیت جمهورى اسلامى ایران در ارائه الگوى زن مسلمان معاصر چقدر بوده است؟* * *
ضرورت حضور در مجامع بینالمللى
خانم «زهرا شجاعى»، مشاور رئیسجمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، که در هشت سال اخیر ریاست بسیارى از هیئتهاى اعزامى به مجامع بینالمللى و کشورهاى خارجى را برعهده داشته، هشت ضرورت براى حضور در مجامع بینالمللى برشمرده است:
1- معرفى دین اسلام به عنوان مکتبى رهایىبخش؛
2- معرفى الگوى زن مسلمان و ایرانى، در نبود الگوى قابل پیروى و مورد نیاز در عصر حاضر؛
3- تقویت و انسجام روابط با کشورهاى اسلامى و منطقه و جهان سوم؛
4- تأثیرگذارى بر روند تدوین اسناد بینالمللى مربوط به زنان و خانواده؛
5 - تأثیرگذارى بر روند جنبش جهانى زنان؛
6- تقویت روحیه معنویت و انسانیت در مجامع بینالمللى؛
7- دفاع از کیان نظام جمهورى اسلامى ایران
8 - رفع شبهات و ایرادات و ابهامات و اتهامات وارده بر نظام اسلامى.
خانم «معصومه ابتکار»، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست که از سالهاى نخستین پیروزى انقلاب در اجلاسها و مجامع زیادى حضور داشته، معتقد است باید قائل به تفکیک شد و مسائل تخصصى زنان به طور مستقل و یا مباحث زنان در ارتباط با موضوعات دیگر را مورد توجه قرار داد که در هر دو محور زنان باید به ایفاى نقش بپردازند. هدف اوّل، تأثیرگذارى بر معادلات جهانى است.
تجربه نشان داده است اگر با پشتوانه کارشناسى لازم و با مدیریت صحیح و دوراندیش در مجامع شرکت کنیم، مىتوانیم تأثیر مثبتى داشته باشیم و به اهداف ملى و آرمانهاى خود دست یابیم، نیز جهتگیرى و سمت و سوى معادلات را به سمت اهداف خود نزدیکتر بکنیم؛ حداقل در حذف مواردى که مغایرت جدى با اهدافمان دارد بکوشیم.
از سوى دیگر گردهمایىها فرصتى است تا توانمندىهاى زن ایرانى عرضه بشود و ظرفیتهاى ملى تعریف گردد، که روى دیدگاههایى که در دنیا نسبت به زنان ایرانى وجود دارد، تأثیرگذار است. خوشبختانه در سالهاى گذشته توانستهایم در بسیارى از اسناد مصوَّب از جمله اجلاس پکن در سطح منطقهاى و بینالمللى مؤثر باشیم، به ویژه با توجه به دیدگاههاى خاص و مشترک کشورهاى اسلامى و ضرورت رسیدن به اجماع و وحدت نظر میان آنها، اهمیت حضور دوچندان مىشود.
علاوه بر این در موضوعات دیگر جهانى، از جمله صلح، محیط زیست، آموزش و بهداشت جهانى و ... حضور زنان منجر به لحاظ و پیگیرى دیدگاههاى جنسیتى متعادل مىشود. در مباحث مربوط به صلح و توسعه پایدار، حضور بسیار اثرگذار و تعیینکننده است و از بسیارى آشوبها، جنگها و نابسامانىها جلوگیرى مىکند. عاطفه زنانه بسیارى از خلأهاى محاسبات مبتنى بر قدرت و ثروت را برطرف مىکند و منجر به اصلاح بسیارى از مناسبات مىشود.
دکتر ابتکار بر این باور است که از هر زاویهاى بنگریم، سرمایهگذارى در این موضوع، دستاوردها و ثمرات فراوانى به همراه داشته است.
خانم «منیره نوبخت»، رئیس شوراى فرهنگى اجتماعى زنان و عضو شوراى عالى انقلاب فرهنگى بر انکارناپذیر بودن ضرورت حضور در مجامع بینالمللى به طور کلى و به طور خاص در مورد زنان تأکید مىکند و بعید مىداند کسى با حضور مخالفتى داشته باشد. البته یادآور مىشود در آغاز انقلاب اسلامى شک و تردیدهایى از سوى برخى صاحب نظران و مسئولان سطوح میانى مطرح مىشد و حد و حدود حضور زیر سؤال مىرفت، ولى به سرعت این نگرش اصلاح شد. برخى صاحبان آن نگرشها امروزه به طرفداران تندرو در این عرصه تبدیل شدهاند، حتى بعضى از ضوابط و محدودیتها را زیر سؤال مىبرند.
خانم نوبخت که تجربه هشت سال نمایندگى مجلس را دارد، از ابتدا به این ضرورت معتقد بوده و دلایل آن را این گونه برمىشمرد: انقلاب اسلامى در کل جهان طرفدارانى دارد که خواهان ارتباط با ایران هستند، نیز شخصیت حضرت امام(ره) مورد توجه مجامع مختلف قرار گرفته، این فضاى آماده و مشتاق انقلاب اسلامى در دنیا ضرورت حضور را مىطلبد.
رسالت و مسئولیت جمهورى اسلامى به عنوان نظام مقتدر و فعال در دنیا آن است که خود را معرفى کند. حضور زنان از این قاعده مستثنا نیست و تبلیغات منفى را که هم شامل کل نظام مىشود و هم شامل نقش زنان خنثى مىکند.(6)
خانم «نسرین مصفا»، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران و رئیس مرکز مطالعات عالى حقوق بشر آن دانشگاه، از زاویهاى دیگر به موضوع مىنگرد. وى مجامع بینالمللى را به عنوان یکى از مهمترین ابزارها براى توجه و بحث و تبادل نظر و ارائه راهکارها در باره موضوعات مهم، به ویژه علایق و گرایشهاى مشترک بشرى در عرصه جهانى مىداند و بیان مىدارد: طبیعى است در جهان به هم پیوسته و نیازمند به یکدیگر، حضور در مجامع بینالمللى ضرورى به نظر مىرسد. در حالى که مىباید مانند هر نهاد و ابزار دیگر بین مجامع بینالمللى (با مشروعیت و با کیفیت و کارساز) با برخى از مجامع که فقط به صورت تشریفاتى و با مقاصد و نیات خاص تشکیل مىگردند، تفاوت قائل شد.
وى معتقد است: امروزه مجامع بینالمللى و به ویژه اعلامیهها و اسناد نهایى آنها سهمى مهم در تعریف، تدوین، تبیین و توسعه ارزشهاى بینالمللى دارند. با حضور مؤثر در این مجامع و ارتباط بهتر مىتوان نقش خود را در این زمینهها ایفا نمود.نگاه سازمانهاى غیر دولتى
نظرخواهى ما شامل نمایندگان بسیارى از سازمانهاى غیر دولتى فعال در حوزه زنان نیز مىشد. مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، یکى از آنهاست.
خانم «منیر آمدى قمى»، مدیرعامل آن مؤسسه، شرکت سازمانهاى غیر دولتى در مجامع بینالمللى را جزء جدایىناپذیر تعامل با دولت و ایجاد تفاهم با جامعه بشرى مىداند، به ویژه از آنرو که اسنادى در این گونه مجامع به تصویب مىرسند که بر کشور و مردم ما نیز تأثیرگذار خواهند بود، از اینرو ما هم باید تأثیر لازم را بر تدوین اسناد داشته باشیم. افزون آنکه بخش زیادى از تصمیمات مجامع بینالمللى به دلیل اینکه برآیند عقل جمعى بشر و فطرت خداجو است، داراى مشروعیت است، و حضور افراد عالم، داراى هویت و خودساخته در این مجامع ضرورى است.
وى براى اثبات گفتههاى خود مثالى ذکر مىکند: حضور افرادى از سازمانهاى غیر دولتى در پنجاه و هشتمین اجلاس کمیسیون حقوق بشر در ژنو و نشستهاى مؤثرى که با دولتها و فعالان حقوق بشر گذاشته شد سبب گردید بعد از سالهاى زیاد براى اولین بار ایران از محکومیت مربوط به نقض حقوق بشر رهایى یابد، که این نشان از اهمیت و ضرورت حضور و تعامل با دولتها و سازمانهاى بینالمللى دارد.
خانم «ناهید رامپناهى»، مدیر مرکز اطلاعات و آمار شوراى فرهنگى اجتماعى زنان در این باره مىگوید:
نقش ارتباطات بینالمللى براى هر نوع تفکر و اندیشه و یا براى هر پدیده و نهاد اجتماعى از زوایاى گوناگون قابل بررسى است:
أ) از زاویه هویت آن پدیده یا اندیشه که براى شناخته شدن، عرضه شدن و مطرح گشتن مىبایستى در معرض گفتگو و تعاملات بینالمللى قرار گیرد؛ در غیر این صورت اصول موجودیت چنین تفکر و پدیدهاى مسکوت مانده و شناخته نمىشود.
ب) از زاویه رشد و توسعه و پیشرفت تفکر و پدیده: یکى از راههاى رشد و توسعه، تضارب آرا و تقابل اندیشههاست. در جریان ارتباطات و با فراهم آمدن امکان شناخت ابعاد مثبت و منفى، پدیدهها و آراى دیگر، امکان توسعه و تکمیل پیدا مىکند اما در غیر این صورت همچون برکهاى راکد رفته رفته تحلیل مىرود و در جریان رشد و توسعه قرار نمىگیرد.
پ) از زاویه نیاز جامعه بشرى به مجموعه تجربیات و دستاوردهاى فرهنگها و ملل مختلف؛ مجموعه این تجربیات و آرا و اندیشهها مىبایست همچون گنجینهاى در معرض افکار عمومى قرار گرفته و امکان استفاده از آن فراهم شود.
به گفته وى پدیده یا تفکر مقام زن در اندیشه اسلام، به ویژه جایگاه زنان در نظام اسلامى بر اساس اندیشه تابناک بنیانگذار انقلاب اسلامى ایران، حضرت امام خمینى(ره) گرایش جدیدى از شناخت و بینش و تجربه جدیدى از حضور در این عرصه در مقابل تفکر جاهلى سنتى و تئورىهاى خانمانبرانداز و افراطى مدرن است که مىبایستى در عرصه بینالمللى شناخته شده، تقویت شود و در اختیار افکار عمومى قرار گیرد، بنابراین حضور، امرى بدیهى است؛ آنچه جاى بررسى و تأمل دارد، چگونگى حضور است.چگونگى حضور و میزان تأثیرگذارى زن ایرانى
خانم «زهرا شجاعى»، نحوه حضور را پیرو جایگاه نظام اسلامى در عرصه بینالمللى قلمداد کرده، آن را در عصر گفتگوى تمدنها بسیار خوب ارزیابى مىکند. وى معتقد است زن ایرانى در اجلاس پکن حضور قوى و مؤثرى داشته، در اجلاس پکن+ 5 در سال 2000 بسیار تأثیرگذار عمل کرده، نیز توانسته است در 14 بند پیشنهادهایى را به تصویب برساند. این تجربه در اجلاس منطقهاى اخیر در بانکوک (اجلاس مقدماتى پکن+ 10) نیز تکرار شد. وى حضور زنان نماینده ایرانى در اجلاس بینالمجالس را نیز موفق ارزیابى مىکند.
به گفته خانم شجاعى حضور تأثیرگذار هیأت ایرانى در روند مصوبات و مذاکرات در چهارمین کنفرانس جهانى زن منجر به ارائه تحفظاتى از سوى دولت جمهورى اسلامى گردید:
«تأکید بر شناسایى خانواده در جامعه و اهمیت پایدارى و انسجام آن، مشروعیت اصل مناسبات جنسى ایمن و مسئولانه میان زن و مرد تنها در چارچوب ازدواج، تعبیر امر وراثت مطابق با اصول نظام اقتصادى ایران و تأکید بر مفهومى از برابرى (که بر نقشها و مسئولیتها و نیازهاى خاص زنان در نقشهاى چندگانه صحّه مىگذارد) و ایفاى تعهدات نسبت به اجراى کار پایه عمل پکن ضمن احترام و توجه کامل به اسلام و ارزشهاى اخلاقى جامعه»، از جمله تحفظات مىباشد.
همچنین هیأت ایرانى توانست در نشست ویژه مجمع عمومى تحت عنوان «زنان 2000: تساوى جنسیتى، توسعه و صلح براى قرن 21» (پکن + 5) 6 بند مستقل و چند بند مشترک با سایر هیأتهاى نمایندگى، پیرامون گفتگوى تمدنها و تنوع فرهنگى، انتقال فناورىهاى نوین و تغییر الگوهاى این انتقال، تأثیر منفى اقدامات زورمدارانه یکجانبه، رشد روزافزون مصرف مواد مخدر و ضرورت توجه و بسیج افکار عمومى در ارتباط با این موضوع، ضرورت افزایش کمکهاى سازمان ملل به کشورهاى میزبان پناهندگان، لحاظ کردن دورنماى جنسیتى در طرحهاى توسعه، نقش مذهب و معنویت در ارتقاى زندگى انسانها به ویژه زنان و ... در بخشهاى مختلف سند و از جمله در بخش اجرایى آن بگنجاند.
همچنین جمهورى اسلامى ایران پس از تصویب سند نهایى طى بیانیهاى ضمن گسترش تحفظات پیشین خود در سند پکن، به معاهده مذکور نیز (نسبت به موضوعات تساوى، خانواده، ارث و عباراتى مانند تمایلات جنسى و هر گونه مفهوم و اصطلاح جدیدى که در سند پکن درج نشده است) اعلام تحفظ نمود.
شایان ذکر است پیش از اجلاس پکن + 5 در نشست عالىرتبه بینالدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه در سال 1378 (که به منظور ارزیابى عملکرد دولتهاى منطقه آسیا و اقیانوسیه در اجراى مصوبات کارپایه عمل پکن براى پیشرفت زنان برگزار شده بود) به پیشنهاد ایران یک بند در سند نهایى اجلاس در زمینه تشویق و تبیین نقش زنان در گفتگوى تمدنها گنجانده شد. همچنین در اجلاس اخیر بانکوک که در قالب نشست عالىرتبه بینالدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه به منظور بررسى چگونگى اجراى اسناد پکن و پکن + 5 (شهریور 83) برگزار گردید، هیأت ایرانى توانست با همراهى و حمایت کامل نمایندگان چند کشور دیدگاهها و نظریات خود را در حوزههاى زن و رسانه، خشونت علیه زنان (قاچاق زنان)، زنان و مناقشات مسلحانه (میلیتاریزم)، فقر و اقتصاد (جهانى شدن و آثار منفى آن) و ... که در مجموع به 13 بند مىرسد بگنجاند. در این نشست حضور هیأت ایرانى توسط دبیر اجرایى اسکاپ حضورى سازنده توصیف شد.
وى همچنین امضاى نُه تفاهمنامه، موافقتنامه، بیانیه و برنامه اجرایى را برایند این ارتباطات و رفت و آمدها مىداند که تا کنون با کشورهاى یونان، مالزى، آفریقاى جنوبى، افغانستان، بحرین، تونس، کویت و ... به نتیجه رسیده است و همکارى در زمینه زنان و خانواده را در چارچوب خاص و از پیش تعیین شده قرار مىدهد.
خانم «معصومه ابتکار» معتقد است که سالهاى اوّل پس از انقلاب، ظرفیتسازى کامل در این زمینه نشده، نیز هدف مشخصى تعیین نشده بود. در زمان اولین تجربه حضور زن ایرانى در اجلاس نایروبى سؤالات زیادى مطرح مىشد که آیا اصلاً ضرورت دارد زنان حضور پیدا کنند یا اینکه فقط باید به ایفاى نقشهاى کلیشهاى خود بپردازند؟
متأسفانه هنوز در برخى حوزهها این پرسشها به طور جدى مطرح است. اینکه چرا با حفظ همه اصول و مبانى و ارزشها نباید در برخى کشورها سفیر زن داشته باشیم، بىپاسخ مانده است. حضور زنان ایرانى در نایروبى هر چند کمرنگ نبود اما حضور کارشناسى شده و با برنامهریزى قبلى و تأثیرگذارى بالا نبود. از اوضاع آن زمان بیش از این نباید انتظار داشت، ولى با برنامهریزىهایى که صورت گرفت و توانمندىهایى که زنان دارند، به ویژه در عرصههاى غیر دولتى، هیات ایرانى اجلاس پکن نقش مؤثرترى داشت. این حضور به اجماع جهان اسلام و کشورهاى داراى ملاکهاى اخلاقى و ارزشى منتهى شد و الگویى براى نمایندگان دیگر کشورهاى اسلامى گردید و مطرح کردند: شما خودباورى را در ما زنده کردید و درک کردیم در معادلات بینالمللى و جهانى جایگاه و جا پایى را براى طرح دیدگاهها و نظریات خود مىتوانیم پیدا کنیم.
بعد از پکن باز این روند ادامه داشت و با نگاه کارشناسىتر و تخصصىتر، حضور صورت پذیرفت.
وى این دستاورد را ارزنده مىداند و اظهار امیدوارى مىکند با تغییر سیاستها و برخى جریانات سیاسى، شیوه در پیش گرفته شده، خدشهدار نشود و آسیب نبیند.
خانم «نوبخت»، حضور را در عین حال که خوب مىداند اما کافى نمىداند. وى ناکافى بودن حضور را بیشتر متأثر از فضاى کلى جامعه مىداند. با توجه به وجود تمایل به همفکرى با ایران در سطح بالا توسط کشورهاى اسلامى و آسیایى که بارها ابراز شده، حضور خانمهاى عضو هیات دولتى و سازمانهاى غیر دولتى، مثبت ارزیابى مىشود و در حدى که وجود داشته، لازم بوده، اما به قدر کفایت نرسیده است.
خانم «مصفا»، باور دارد که در سالهاى نخستین پس از انقلاب به دلیل پارهاى مشکلات و همچنین نوع نگاه متفاوت به سازمانهاى غیر دولتى با آنچه که اکنون وجود دارد، فقط مشارکت محدود و در سطح شمار اندکى از زنان را در عرصه بینالمللى شاهد بودیم. با عنایت به اطلاعات کنونى، برگزارى کنفرانس جهانى پکن، نقطه عطفى در مشارکت گسترده زنان در عرصه بینالمللى در قالب دولتى و غیر دولتى بود.
وى تجربه را لازمه حضور مؤثر مىداند و معتقد است که براى ارزیابى فعالیت زنان در روند تصمیمسازىها و تصمیمگیرىهاى بینالمللى باید به پیشینه و تجربه آنها نگاه کنیم. خوشبختانه روند رو به رشدى در جامعه براى حضور زنان در هر دو بخش دولتى و غیر دولتى وجود دارد که دربردارنده نکات مثبت و منفى است. تجربه، دانش، دانستن زبان خارجى، برخورد مطلوب توأم با رعایت اصول و ارزشها و اعتقاد به فرهنگ گفتگو و اجماع، به حضور ارزشمند کمک مىکنند.
خانم «آمدى» معتقد است که در سال 1364 هیات دولتى در اجلاس نایروبى شرکت کردند که البته شروعى غیرمنتظره داشت، اما در بخش غیر دولتى شرکت زنان در کنفرانس پکن در سال 1374 شروع تقریباً قدرتمندى بود.
خانم «رامپناهى»، ضرورت حضور را تبیینکننده چگونگى حضور مىداند. وى معتقد است: براى آنکه حضورى تأثیرگذار و مفید و باصلابت فراهم شود، براى کسى که سفیر یک اندیشه و یا مشى اجتماعى است بایستى:
اوّلاً - اصول و چارچوبهاى اندیشه و خطمشى شناخته شده باشد؛
ثانیاً - ضمن تأکید بر آن اصول توان امانتدارى و پیامرسانى درست را داشته باشد، در غیر این صورت ارتباط متقابلى برقرار نمىشود؛ وگرنه ارتباط تبدیل مىشود به آنکه در این مجامع فقط تماشاچى یا شنونده باشیم.
اگر حضور و مشارکت همراه با صلابت، دست پر، اعتماد به نفس و افتخار به فرهنگ غنى خودى نباشد، محیط خنثى و صفحه نانوشتهاى خواهیم بود که هر روز چیزى بر ما حک مىشود و محیط تجربى طرحهاى آزمایش دیگران و یا حتى مصرف کننده پسمانده تجربیات و روشهاى شکستخورده دیگران خواهیم بود.
خانم «رام پناهى»، بر این باور است که براى مطرح شدن، کسب تجربه و رشد و توسعه و تأثیرگذارى لازم است. در درجه اوّل اصول و چارچوبهاى هویت خود را بشناسیم و بر آن تأکید ورزیم، چرا که هرگز افراد یا گروههاى متزلزل، بىثبات و منفعل در مقابل شرایط بیگانه، امکان پیامرسانى و تأثیرگذارى یا تأثیرپذیرى مثبت را نخواهند داشت. گاهى شرکتکنندگان ایرانى در مجامع بینالمللى مرعوب ابزارهاى انتقال پیام مىشوند و از این حقیقت که در هر عرصه معرفتى و حقوقى و اجتماعى و فرهنگى، صاحب غنىترین محتوا هستیم غافل مىشوند. در حالى که دلیل ندارد کسانى که داراى بهترین تجهیزات انتقال پیام هستند، لزوماً بهترین محتواى پیام را داشته باشند.ارائه تصویرى واقعى و متوازن از چهره زن ایرانى
در حالى که خانم «شجاعى» معتقد است در این زمینه تا حدودى موفق بودهایم اما نیازمند فعالیت و انسجام بیشتر و بهترى هستیم. خانم «ابتکار» بیان مىدارد که در این زمینه باید واقعبینانه باشیم. شاید جاهایى که موفق نبودیم و یا نتیجه نگرفتیم، یکسویه به سمت دفاع و ارائه یک چهره بىعیب و نقص از نظام جمهورى اسلامى در برابر هجمه و حملات دشمن حرکت کردیم. این نوع برخورد - چه از موضع دولتى و چه غیر دولتى - مشخص است که کارآیى لازم را ندارد. در کنار دستاوردها و پیشرفتها، واقعیتهایى در جامعه وجود دارد که سبب عقبماندگىها و یا چالشهایى براى زنان شده است. اگر این تصویر واقعى را بتوانیم به زبانى قابل فهم براى مخاطب، منتقل بکنیم مىتوانیم منشأ الهامبخشى باشیم و در بسیارى از زمینهها، از جمله بحث تنظیم خانواده و کنترل جمعیت یا انتصاب زن به عنوان معاون رئیسجمهور، الگویى براى سایر کشورهاى اسلامى به طور مشخص در اندونزى شد که چون در ایران در قالب شریعت انجام شد و با هیچ مشکل شرعى روبهرو نشد، در آنجا هم خانم مگاواتى به عنوان معاون رئیسجمهور تعیین شد؛ که پس از استعفاى رئیسجمهور طبق قانون به ریاست جمهورى رسید و در انتخابات بعدى رأى آورد. در واقع با استناد به اتفاقى که در ایران افتاده بود توانستند علماى خود و جوامع مذهبىشان را قانع کنند. این جریان را خودِ خانم مگاواتى مطرح کرد و از این نمونهها زیاد داریم.
خانم «آمدى»، شرکت زنان ایرانى چه در بخش دولتى و چه در بخش غیر دولتى را در اجلاس پکن در تصحیح نگرش بینالمللى نسبت به زنان ایرانى مؤثر مىداند. دلایل سوء فهم را غیبت زنان ایرانى پس از انقلاب اسلامى در مجامع جهانى و فعالیت رسانههاى بینالمللى براى نشان دادن چهرهاى منفعل و ناتوان از زن ایرانى به ویژه زن مسلمان ایرانى مىداند، چرا که در کنفرانس پکن به رغم تازهکار بودن زنان در این حوزه، تأثیرى جدى بر سند گذاشتند، تا آنجا که رئیس اجلاس طى مصاحبهاى به این تأثیرگذارى اذعان کرد.
به نظر خانم «آمدى» حضور فعال و منطقى نتیجهاى جز این ندارد.
به گفته خانم «رامپناهى»، اگر همه چیز در حالت عادى و بدون جوّسازى و جبههگیرى باشد، نمایندگانى موفقاند که آگاهتر و استوارتر باشند، اما با ذهنیتهاى منفى از پیش طراحى شده نسبت به وضع زنان روبهرو هستیم و در مجامع مىبایستى توانى چند برابر براى زدودن ذهنیتها به کار ببریم.
راهکارهاى حضور فعال، کارآمد و توانمند
در این باره پیشنهادهاى خانم «زهرا شجاعى» شامل موارد زیر است:
1- تقویت مهارتهاى زنان مثل برقرارى دورههاى آموزشى؛
2- گسترش ارتباطات خارجى؛
3- تأکید بر تخصص و تجربه در اعزامها؛
4- نهادینه کردن حضور در مجامع بینالمللى؛
5 - سازماندهى حرکتها و روابط با کشورهاى اسلامى.
منظور خانم «شجاعى» سه دوره آموزشى است که تحت عنوان ملیکا و با هدف حضور فعال و مؤثر زنان در مجامع بینالمللى و رشد آگاهىهاى علمى و مهارتهاى عملى بانوان (اعم از دولتى و غیر دولتى) توسط مرکز امور مشارکت زنان برگزار شده است.
دو دوره، (ملیکاى 1 و 2) در سالهاى 1377 تا 1379 و با حضور 65 شرکتکننده (40 نفر دولتى و 25 نفر غیر دولتى) و با حمایت صندوق جمعیت ملل متحد، نیز همکارى مرکز مطالعات عالى بینالمللى دانشگاه تهران برگزار شد. از آنجا که تاریخ شروع دوره اوّل همزمان با ایام ولادت مادر گرامى حضرت امام زمان(عج) برگزار گردید، به نام مادر گرامى حضرت به اختصار «ملیکا» نامیده شد.
دوره سوم در سال 1382 با همکارى دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه برگزار شد و از ویژگىهاى آن افزایش شرکتکنندگان (71 نفر) فشردهسازى آموزشها از 26 هفته به 10 هفته (128 ساعت آموزشى) و کاربردىتر کردن آن بوده است؛ علاوه بر این امکان حضور 15 نفر از شرکتکنندگان شهرستانى نیز فراهم گردید. 71 شرکتکننده در دوره مذکور از میان بانوان شاغل و فعال در سازمانهاى دولتى (39 نفر) و غیر دولتى (32 نفر) از سراسر کشور و بر اساس ضوابط تعیینشده انتخاب شدند و در پایان دوره گواهینامه به آنان اعطا شد. افراد مذکور از میان 252 متقاضى (144 نفر از سازمانهاى دولتى و 108 نفر غیر دولتى) برگزیده شدند.
آشنایى با: مهمترین اسناد بینالمللى و مربوط به زنان، شناخت سازمان ملل و ساختار و تشکیلات آن، نقش و جایگاه سازمانهاى غیر دولتى در سازمان ملل، روند کسب مقام مشورتى از شوراى اقتصادى اجتماعى (اکوسوک)، مهارتها و فنون مذاکرات بینالمللى، زبان تخصصى و کاربردى، حقوق معاهدات و ضوابط حاکم بر حق شرطها، کارگزارىهاى تخصصى سازمان ملل، روند جنبشهاى اجتماعى زنان در جهان و ایران، اصول و آداب تشریفات و برنامه عملى آن، منابع و پایگاههاى اینترنتى مربوط به زنان، بانوان و جامعه اطلاعاتى، مبانى نظرى جهانى شدن و نقش زن در توسعه پایدار، از جمله مباحث مورد تدریس در این دوره آموزشى بودند. همچنین برپایى کارگاههاى آموزشى کاربرد رایانه و اینترنت، مهارتهاى برقرارى ارتباط مؤثر، نیز میزگرد زن مسلمان و چالشهاى جهان امروز، از برنامههاى دیگر دوره بود. اکنون برنامهریزى براى برگزارى چهارمین دوره آموزشى در جریان است.
خانم «ابتکار»، ضمن اشاره به فعالیتهاى مرکز امور مشارکت زنان و وزارت امور خارجه در این باره، معتقد است که هنوز باید زمینهسازى و توانمندسازى بیشترى صورت گیرد.
به گفته وى وزارت امور خارجه نه تنها در موضوعات زنان بلکه در موضوعات مختلف و در دیپلماسى، براى زنان، نقش بسزایى فراهم نکرده است و کارهاى زیادى باید انجام بشود، چه در فعالیتهاى دوجانبه و چه در مناسبات بینالمللى. در این زمینهها فضاى زیادى را براى حضور زنان مىبینیم. شاید مدیران ارشد نظام هنوز به این باور نرسیدهاند که حضور زنان در این جایگاهها تا چه اندازه مىتواند تعیینکننده باشد. تا زمانى که زنان کنار گذاشته مىشوند و به دلیل جنسیت، صلاحیتشان براى حضور در مناصب عالى سیاستگذارى و دیپلماسى در سطح داخلى مورد پذیرش واقع نمىشود، این موضوع در محاسبات بینالمللى هم تأثیر مىگذارد. غیر از دولت و مجلس که در برههاى، در هیأت رئیسه مجلس، خانمها حضور داشتند، به نظر نمىرسد زنان نقش تعیینکنندهاى در مجلس داشتهاند. در دولت به همّت آقاى خاتمى دو زن در کابینه حضور دارند و امکان تأثیرگذارى بر تصمیمات کلان دولت وجود دارد. در سایر مناصب مثلاً در قوه قضائیه، حضور بانوان در این سطح را شاهد نیستیم، گرچه پیشرفتهایى بوده است اما در سطوح عالى تصمیمگیرى، به ویژه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شوراى عالى انقلاب فرهنگى (به غیر از خانمى که به عنوان نماینده شوراى فرهنگى اجتماعى زنان شرکت مىکند) به زعم عمومى هیچ زن فرهیخته و برجسته در زمینه علمى را در کشور نداریم که بتواند در مجامع حضور پیدا کند! اما در سطوح پایینتر دگرگونىهاى زیادى اتفاق افتاده که حرکتى است از پایین به بالا، و نشان از استوارى دارد، که بارقههایى از جنبش اجتماعى زنان ایرانى را به نمایش مىگذارد، از جمله حضور خانمها در شوراها و در سطوح منطقهاى که مىتوانند در مراحل بعدى و در سطح شوراهاى عالىتر تصمیمسازى و تصمیمگیرى حضور پیدا کنند، که در نهایت در عرصههاى بینالمللى بازتاب و تجلى دارد.
خانم «نوبخت»، معتقد است: مسئولان باید توجه کنند که حضور زنان در عرصه بینالملل و تأثیرگذارى آنان به عنوان پیامرسانانى که به تبلیغ و تبیین جایگاه زن ایرانى مىپردازند موضوع مهم ملى است. اگر پى به این اهمیت ببرند، خود آنها عاملى براى تقویت حضور خواهند بود. باور اینکه حضور در جهت منافع ملى است، تا حدود زیادى مىتواند کمک مدیران و مسئولان در سطوح مختلف را به دنبال داشته باشد.
وى بر این باور است که با وجود امکانات و فرصتها در بخشهاى دولتى مىتوانستیم حضور مؤثرترى داشته باشیم، البته توجه خانمها هم مهم است. مجموعه این عوامل به حضور جدىتر خانمها مىانجامد.
به گفته خانم «مصفا»، حضور فعال و کارآمد و توانمند زن ایرانى در مجامع بینالمللى، بخشى از حضور ایران در عرصه جهانى است. افزایش حضور زنان در کادر سیاسى و دیپلماتیک وزارت امور خارجه، گسیل بیشتر بانوان به مجامع بینالمللى در قالب هیأتهاى اعزامى، پیشنهاد کاندیداى زن براى مناصب سازمانهاى بینالمللى، به حضور مؤثر و سازنده کمک مىکند.
وى این معضل را مختص ایران نمىداند و معتقد است هنوز در سطح بینالمللى به حد مطلوب نرسیدهایم. دور بودن زن از حوزه سیاست، به عنوان عرصهاى مردانه، باورى مربوط به تمامى کشورهاست اما باید با تقویت و ترویج فرهنگ حضور زن در عرصههاى قدرت و تصمیمگیرى، درهاى سیاست را به روى زنان باز کرد.
خانم «آمدى»، پیشنهاد مىکند دولت از سازمانهاى غیر دولتى که به ثبت رسیدهاند، با توجه به عملکرد سالیانه آنها، در اجلاسهاى مربوط به مباحث تخصصى هر سازمان حمایت بکند تا حضورى فعال و توانمند را شاهد باشیم.خانم «رامپناهى»، این گونه مجامع را به دو دسته تقسیم مىکند:
اوّل - مجامعى که به مباحث عمومى مىپردازند. در این گونه گردهمایىها، نمایندگان کشورها باید با ارائه گزارشهاى ملى، از دستاوردها و تجربیات کشور خود، پیرامون محورهاى تعیین شده، جایگاه و وضعیت زنان در فرآیند رشد و توسعه را اطلاعرسانى کنند، یا با نقشآفرینى در تدوین اسناد، پروتکلها و بیانیههاى نهایى سعى در اصلاح و تکمیل محتواى اسناد داشته باشند. نمایندگان شرکتکننده در این گونه مجامع باید از تجربه کافى برخوردار بوده و پیش از عزیمت، آموزشهاى کافى دیده باشند و با برنامهریزى شرکت کنند.
دوم - مجامعى که به مباحث تخصصى مىپردازند. نمایندگان شرکتکننده در این گونه هم اندیشها، داراى تجربیات و اندوختههاى شخصى و توان علمى و فنى مناسب هستند.
چنانچه امکان شرکت زنان ایرانى فرهیخته در چنین اجلاسهایى فراهم شود، بهترین نمود حضور و مشارکت فعالانه و عالمانه زنان در عرصههاى اجتماعى فراهم شده، خنثى کننده بسیارى از جوّسازىهاى منفى است، نیز بهتر از هر سخنرانى و مقاله و گزارشى مىتواند نمونههاى عینى زنان فرهیخته و فعال کشور را (که ثمره فضاى خودباورى و بازگشت به ارزشها و منزلت حقیقى زنان است) به دنیا معرفى کند، بنابراین براى حضور کارآمد لازم است زنان آگاه، توانا، خودباور، مدبر، متخصص و مسلط به ابزارهاى ارتباط جمعى، از جمله زبان به این گونه مجامع اعزام شوند.میزان موفقیت ایران در ارائه الگوى زن مسلمان معاصر
حال ببینیم در نهایت حاصل این همه رفت و آمدها چه بوده و آیا توانستهایم الگویى از زن مسلمان در عصر حاضر را به جهانیان ارائه دهیم؟
خانم «زهرا شجاعى»، عملکرد جمهورى اسلامى ایران را تا حدود زیادى موفقیتآمیز مىداند و به تغییر جهتگیرى پرسشها در مجامع بینالمللى و در کنفرانسها اشاره مىکند. وى به گفته همسر امیر قطر اشاره مىکند که زن ایرانى را به ویژه در عرصه ورزش براى زنان قطرى الگویى مناسب و مطلوب مىداند. او یکى از تلاشهایى را که در زمینه ارائه الگوى زن مسلمان معاصر صورت گرفته است، حضور فعال در مجامع بینالمللى مىداند، به ویژه سخنرانى یک زن مسلمان محجبه براى اولین بار از تریبون مجمع عمومى سازمان ملل (در جریان برپایى اجلاس ویژه مجمع، پنج سال پس از پکن در سال 2000) نیز در پارلمان اروپایى در بروکسل، به رغم تحرکات منافقین براى ممانعت از آن، اما در عین حال معتقد است تقویت ارتباط با کشورهاى اسلامى به ویژه از راه سازمان کنفرانس اسلامى مىتواند در موفقیت کامل ایران در ارائه الگوى مورد نظر خود بسیار تأثیرگذار باشد. ارتقاى همکارى و تبادل نظریات و تجربیات و اطلاعات میان زنان مسلمان در جوامع مختلف (که از طریق ارتقاى نقش و جایگاه زنان مسلمان در سازمان کنفرانس اسلامى و تشکیل سازمان بینالمللى زنان مسلمان میسر است) مىتواند فرصت مناسبى را براى زن ایرانى در الگودهى به جوامع فراهم کرده، نیز زن ایرانى را از جنبههاى مثبت فرهنگى و مذهبى آنان بهرهمند سازد.
خانم «ابتکار» در پاسخ به دو بحث: کشورمان چقدر موفق بوده، نیز زنان ایرانى چقدر موفق بودهاند، مىگوید:
ایران زمینهسازىهایى کرده، افرادى مثل حضرت امام(ره) با شجاعت، به طرح موضوعات زنان پرداختهاند. پشتیبانى ایشان و تأکیدى که به عنوان فقیه و مرجع عالىقدر (به لحاظ مباحث نظرى در ایجاد فضاى مثبت براى حضور زنان) داشتند، علاوه بر اقداماتى که از نظر اجرایى به عمل آوردند، خیلى مؤثر بود.
به گفته وى، بعد از این مرحله بسیارى اعتقاد دارند اگر چه دخالت و برنامهریزى دولت مؤثر بوده، ولى اهتمام زنان ایرانى بود که از فرصت استفاده کرده و توانستند خود را در بسیارى از زمینهها به سطوح بالاتر و به شاخصهاى پیشرفته یا ارتقا یافتهترى برسانند و گامهایى بردارند که خیلى چشمگیر بود. این پیشرفت در مجامع بینالمللى، شناخته شده و مورد پذیرش واقع شده است.
خانم «ابتکار» تأسف خود را از اتفاقاتى که در گوشه و کنار مىافتد و باعث کمرنگ شدن دستاوردها و پیشرفتها مىشود، پنهان نمىکند و آن را از دغدغههاى دولت در دوران اصلاحات مىداند که همواره نگران ایجاد تردید در دستاوردهاى عظیم کشور، به سبب برخوردهاى سلیقهاى و اقدامات خارج از چارچوبها و شئون نظام اسلامى بوده است، به عنوان مثال برخوردهایى که در برههاى با بدحجابى در داخل کشور مىشود و منتهى به این مىگردد که مطرح شود: خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد! تا ثابت کنیم این برخوردها سیاست دولت یا حکومت نیست و عدهاى بر اساس سلیقه شخصى دست به چنین اقداماتى مىزنند، در صحنه بینالملل صدمات زیادى به وجهه کشور وارد مىشود؛ نیز برخى رویههایى که در قوه قضائیه بود و الان خوشبختانه کمتر شده، رویکردهاى قبلى اصلاح شده است و دیگر بهانهاى براى اتهام زدن به نظام جمهورى اسلامى ایران به دست دیگران نمىدهد.
خانم «ابتکار» اذعان دارد که پیشرفتها و دستاوردها بسیار قابل توجه است، ولى متأسفانه نتوانستهایم آن طور که شاید و باید، دستاوردها را با نگاهى واقعبینانه و توأم با انتقادات و بیان نقطه ضعفها و پذیرش مشکلات و موانع منتقل کنیم. جبههگیرى را در داخل کشور هم داشتیم که باعث شد نتوانیم با بعضى از مسائل به شکل منطقى و کارشناسىشده و علمى مواجه شویم و آنها را حل کنیم. شکى نیست که این وضع، از عوامل و سببهاى خدشهدار شدن وجهه و جایگاه زنان بوده است.
معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، میزان موفقیت زنان ایرانى را بسیار بالا ارزیابى مىکند اما میزان موفقیت حکومت را در معرفى موفقیتها، نیز مدیریت بر اوضاع موجود و برخورد و مواجهه با پیشرفتها نسبى مىداند. او معتقد است: مجموعه حاکمیت در مواردى نتوانسته دستاوردها و پیشرفتها را به خوبى مدیریت و ساماندهى کرده و معرفى کند.
خانم «نوبخت»، معتقد است: اگر منظور از ارائه الگو این است که با معیارهاى جدید و با توجه به نیازهاى روز، حضور زنان را عرضه کند، در کلیت و به صورت کلان موضوع، این اتفاق افتاده است. با انقلاب ایران و فعالیت خانمها الگوهاى دیگرى که براى حضور بانوان در عرصههاى اجتماعى و سیاسى وجود داشته است، اعتبار خود را از دست داد. زنان ناچار بودند در الگوهاى نادرست در یک عرصه حضور داشته باشند، نیز ناهمگونى و تضاد جدى بین مسئولیتهاى خانوادگى و اجتماعى و فعالیتهاى سیاسى زنان وجود داشت، یا مشارکت زنان در فعالیتهاى اجتماعى، مردانه و توأم با رعایت حدود و ضوابط لازم و رفتارهایى بود که شکل خود را داشت، یعنى این باور وجود داشت که زن وقتى در فعالیتى اجتماعى مشارکت دارد، یک مرد است و نه یک زن! هنوز هم این تفکر وجود دارد و زنان حضورى مشابه مردان پیدا مىکنند تا بتوانند موفقیت خود را ثابت کنند. اینها الگوهایى بود که با فعالیت و مشارکت زن ایرانى در عرصه اجتماع، به آنها خدشه وارد شد. امروز بسیارى توجه کردند که الگوهاى دیگرى مىتواند وجود داشته و قابل عرضه باشد.
از سوى دیگر نوعى رویارویى با گسترش این الگو قابل مشاهده است که شایسته مىباشد اشاره کنیم اقدامات لازم در این باره در گذشته صورت نگرفته است.
وى مىافزاید: باید توجه داشته باشیم بیشتر از کشورهاى غربى، ما در کشورهاى اسلامى به توسعه این الگو نیازمندیم، چرا که بسیارى از سؤالات در آنجاست، از اینرو باید توسعه این الگو (که تاکنون روندى طبیعى را طى کرده است) در دستور کار جدى ما باشد.
خانم «مصفا»، موفقیت را نسبى ارزیابى مىکند، آن هم زمانى که با انتخاب صحیح و مبتنى بر اصول و آگاهى، افرادى به مجامع بینالمللى اعزام شدهاند.
به گفته وى، متأسفانه به علت برخى شرایط بینالمللى و نگاه نامناسبى که وجود دارد، هنوز حضور زن ایرانى در مجامع بینالمللى، نیازمند اثبات اولیه براى قبول و بعد برقرارى ارتباط است.
به گفته وى طبیعى است که هر چه کیفیت در دنیاى رقابتها بالاتر باشد، ارتباطات بهتر انجام مىشود.
رئیس مرکز مطالعات عالى حقوق بشر دانشگاه تهران بر این باور است که حضور چهرههاى تکرارى (که مرتباً در برخى از مجامع شرکت مىکنند و بیشتر آنها فاقد دانش لازم هستند) نیز حضور برخى از افراد سازمانهاى غیر دولتى که دانسته و ندانسته با حمایتهاى مالى خارجى مشارکت مىکنند و تفکر آنها صرف حضور است، نه هدفمند و با کیفیت بودن آن، به ارائه الگوى صحیح نمىانجامد.
وى آمادگى قبلى، اطلاع از دستور کار، شرکت در جلسات مقدماتى و داشتن اطلاعات لازم در زمینههاى تخصصى را بسیار مهم مىداند و معتقد است که در شرایط جهان معاصر هر جا کاستى باشد، در عدم موفقیت بىتأثیر نخواهد بود.
به گفته خانم «آمدى»، ایران در ارائه الگوى زن مسلمان در حد شأن خود موفق نبوده، دلیل آن را نگاه کلیشهاى به این الگو مىداند.
وى شاخصه زن مسلمان را فقط حجاب، آن هم به شکل چادر نمىداند و معتقد است: مجموعهاى از اعتقادات، دانایىها، توانایىها و رفتارهاى زن مسلمان است که مىتواند او را به صورت الگوى مطرح ارائه کند، از اینرو اگر روى همه موارد تکیه گردد امکان بهترى براى ارائه الگوى موفق از زن مسلمان ایرانى ایجاد مىشود.
خانم «رامپناهى»، بر این باور است که از ابتداى شکلگیرى انقلاب اسلامى ایران، از جمله مهمترین سؤالهاى خبرنگاران از امام خمینى(ره) و سایر متفکران و نظریهپردازان انقلاب، نگرش به زنان بوده، بعدها نیز همواره این موضوع مورد توجه اذهان عمومى و رسانههاى دنیا بوده است.
وى اعتقاد دارد که نقشآفرینى زنان ایرانى در صحنههاى مختلف پیروزى انقلاب اسلامى، دفاع مقدس و سایر عرصههاى اجتماعى و سیاسى به عنوان الگوى زن مسلمان معاصر مورد توجه بسیارى از کشورها، از جمله زنان در کشورهاى اسلامى بوده است. نقشى که زنان در داخل کشور داشتهاند، بازتاب بیرونى نیز داشته، اما اینکه نظام براى عرضه این الگو، برنامه مدوّن و حسابشدهاى داشته باشد، چنین نبوده است! معمولاً مواقعى که اجلاس و کنفرانسى بوده، شتابزده اطلاعاتى جمعآورى شده و حضورى عجولانه صورت گرفته اما اینکه تفکر نظاممند مشخصى را در اختیار نمایندگان اعزامى قرار دهیم و برنامهریزى مشخصى براى ارائه این تفکر در سطوح بینالمللى داشته باشیم، وجود نداشته است.
خانم «رامپناهى» به تصویب منشور حقوق و مسئولیتهاى زنان در کشور به همت شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، نیز تصویب سیاستهاى امور بینالملل زنان (1382) که هر دو به تصویب شوراى عالى انقلاب فرهنگى رسیده است، اشاره مىکند و اظهار امیدوارى مىکند با هماهنگى صحیح بین مراکز مربوط، حداکثر استفاده از این مصوبات به عمل آید.
گفتنى است که در اهداف سیاستهاى امور بینالملل زنان، به دستگاههاى ذیربط جهت اجرا ابلاغ شده است به «تبیین دیدگاه اسلام در مورد جایگاه و حقوق و شخصیت زن در نظام اسلامى بر محور عدالت اجتماعى» بپردازند، نیز معرفى الگوى زن مسلمان ایرانى با تکیه بر مواضع اعتقادى و فکرى اسلام در سطوح مختلف منطقهاى و بینالمللى، همچنین رشد و ارتقاى آگاهىهاى علمى و عملى زنان به منظور انجام تعامل مطلوبتر در عرصههاى بینالمللى، و ایجاد وحدت رویه و تقویت هماهنگى دستگاههاى مؤثر در فعالیتهاى بینالمللى زنان، نیز بهرهبردارى مناسب از امکانات و زمینههاى مختلف براى تقویت و توسعه فعالیتهاى جهانى بانوان در راستاى اصول سیاستهاى خارجى جمهورى اسلامى ایران.
این سیاستها به غیر از اهداف، شامل سیاستهاى راهبردى (در 13 بند) و سیاستهاى اجرایى در بُعد ارتباطات، پژوهش و پشتیبانى فرهنگى مىباشد. نظارت بر اجراى آن را هیأت نظارت و بازرسى شوراى عالى انقلاب فرهنگى برعهده دارد. قرار بود ظرف مدت شش ماه از تاریخ ابلاغ، آئیننامه اجرایى آن توسط تعدادى وزارتخانهها و سازمانها، نیز مرکز امور مشارکت زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در حدود وظایف خود تدوین شود اما هنوز این مهم انجام نشده است. امیدواریم این مصوبات به سرنوشت سایر مصوبات شورا دچار نشده و روى کاغذ نمانند.پیدایش بنیادگرایى اسلامى
از سوى دیگر نمىتوان کتمان کرد که پیروزى انقلاب اسلامى موجب گسترش تفکرى میان مسلمانان جهان شد که به اسلام سیاسى یا اصولگرایى اسلامى شهرت یافت. دولتهاى غربى از این پدیده با عنوان بنیادگرایى دینى یاد مىکنند. به نظر برخى مهمترین شاخصه این نگرش، امکان بهکارگیرى عناصر و آموزههاى اسلامى در حیات اجتماعى و ایجاد تمدن نوین اسلامى بود. این پدیده مىتوانست گسترش فرهنگ سکولار را با چالشى اساسى و تمدن غرب را با بحرانى عمیق روبهرو سازد. از اینرو دولتهاى استکبارى ضمن تحلیل این پدیده، در صدد شناسایى راهکارهاى مهار آن برآمدند.
مهار بنیادگرایى!
تقریباً یک دهه پیش مجله اکونومیست انگلستان از طرح مهار بنیادگرایى اسلامى در خاورمیانه خبر داد که بر سه رکن مهم اصلاح ساختار اقتصادى کشورها بر اساس بازار آزاد، اصلاحات سیاسى با محوریت دموکراسى غربى و برداشتن حریمهاى اخلاقى به ویژه میان دختران و پسران استوار بود. چندى پیش وزیر امور خارجه این کشور از طرح مشارکت خاورمیانهاى آمریکا خبر داد که بر سه محور اصلاحات اقتصادى، اصلاحات سیاسى و برابرى زن و مرد (به معناى تشابه نقشها) بنا شده بود. بر این اساس برخى سازمانهاى غیر دولتى لبنان، تجربه ایران در جداسازى فضاهاى آموزشى و آموزشهاى مذهبى در مدارس را تجربهاى شکستخورده معرفى کردند که قابلیت بهرهبردارى ندارد اما در مقابل بر استفاده از الگوهاى تجربهشده جهانى تأکید نمودند.(7)
بازتاب و آموزههاى انقلاب اسلامى
اندونزىبه گفته لیز مارکوس، در اوایل دهه 80 پوشش حجاب به خاطر اثر مستقیم انقلاب اسلامى ایران در اندونزى بیشتر متداوّل شد. پیش از این مىتوانستیم زنان دیندار را با پوششهایى ببینیم که بسیار گوناگون بود، گاهى با تأثیرپذیرى قومى و گاهى حجاب شامل قطعهاى بلند و اغلب به رنگ سیاه بود، که بیشتر توسط دانشجویان زن یکى از کالجهاى معلمان اسلامى پوشیده مىشد. پوشش حجاب به تدریج تبدیل به مد روز (هنجار مورد قبول جامعه) گردید اما در حال حاضر بیشتر میان دانشجویان دانشگاهى متداوّل است. از زمان تحولات عمیق در ایران، به نظر عامه مردم جلباب (حجاب) حالا تبدیل به نماد مخالفت شده بود و نشانگر الگوى کلاسیک اسلام از مقاومت در برابر اصول نهادینه شده در جامعه بود. تجمعات مذهبى معمول همچون گردهمایىهاى پنجشنبه بعدازظهر با شرکت شمارى از دانشجویان دختر که پوشش جلباب بر تن داشتند گاهى توسط پلیس مخفى مورد بازرسى قرار مىگرفت، در حالى که این مباحثات داراى طبیعتى کاملاً رُکگویانه و بدون پردهپوشى بود اما اغلب به مواردى همچون اعطاى برابر و بیشتر قدرت خلاصه مىگردید.
از سوى دیگر پوشیدن جلباب به عنوان اظهار وجود و انتخاب فردى صورت مىگرفت. بیشتر خانوادهها از پوشیدن آن توسط دخترانشان احساس غرور مىکردند و آن را نشانه ایمان و تقواى بالاى آنان مىدانستند. جلباب هنوز به گونهاى قوى به عنوان نمادى از مخالفت و عدم اطاعت در نظر گرفته مىشد. گویى آنها با پوشیدن آن مقاومت خویش را در برابر قدرت و نفوذ حکومت نشان مىدادند، گرچه این عمل در جایى باشد که والدین آنها در آنجا مشغول به کار بودند.(8)ترکیه
در ترکیه دهه 90 یک دوره مهم از حیات و توسعه جنبشهاى مدنى به شمار مىرود. تنها در این دوره است که با کنش باورى در اجتماعات زنان مسلمان روبهرو مىشویم. اگرچه این فضا موجب توسعه جنبش زنان مسلمان شد، ولى جنبش همچنان بر ضد فمینیسم و یا بىاعتنا به آن بود. در نتیجه حتى امروز رویکرد ویژه فمینیستى کاملاً از طرف زنان مذهبى ترکیه پذیرفته نشده است. این اعتقاد که اسلام یگانه و تنها ایدئولوژى به حق الهى است که همه گفتنىها و حرف آخر را گفته است، موجب مىگردید جامعه مسلمان امور سنتى را نیز به حساب دین گذاشته و هیچ گونه نگاه انتقادى به آن نداشته باشد. همچنین مسلمانان بسیارى از چیزها را که بدون عبور از پالایش اسلام وارد زندگیشان شده بود پذیرفتهاند اما در مورد مسئله زنان هنوز زیر نفوذپذیرهاى سنتى مقاومت مىکنند. براى آنان فمینیسم به معناى تخریب خانواده است. در نتیجه محافظهکاران سنتى ترکیه نسبت به این امر که انقلاب ایران، زنان را به شعارگویى در خیابان و شرکت در تظاهرات و حتى حمل سلاح بکشاند، نارضایتى نشان دادند. در طول این دوره، نظامى و جناح محافظهکار هر دو استدلال یکسانى در برابر انقلاب ایران به کار مىبردند مبنى بر اینکه انقلاب جز بر گروههاى کوچکى تأثیرگذار نبوده است.(9)
پاکستان و سودان و مصر
هماهورفر معتقد است: تا زمانى که انقلاب اسلامى ایران به موفقیت رسید و جمهورى اسلامى ایران برقرار شد و اسلام سیاسى به عنوان ایدئولوژى ضد امپریالیستى به کار رفت، برترى نیروهاى مذهبى بر قدرت سیاسى، دیگر سازمانهاى اسلامى را در جهان اسلام استحکام بخشید، بخصوص در منطقه که روزبهروز به فعالیتهاى سیاسى و اجتماعىشان افزوده مىشد. در عرض چند هفته پس از برقرارى جمهورى اسلامى ایران در سال (1979) قانون حمایت از خانواده لغو گردید. دولتهاى پاکستان و کمى بعدتر سودان قانون «حدود و مجازات اسلامى» را مشابه آنچه که در ایران مىگذشت در کشور خود معمول کردند. این قوانین دو قلمرو مجزاى عدالت براى زنان و مردان به وجود آورد. در اوایل دهه 1980 قانون حمایت از خانواده مصر که بعد از حدود پنجاه سال سبک سنگین کردن در دهه 1970 اصلاح مختصرى شده بود، غیر اسلامى شناخته شده و از نو نوشته شد و زنان این حق را که بعد از طلاق در منزل دوران تأهل خود باقى بمانند از دست دادند.
الجزایر
در الجزیره زنان با قوانین حمایت خانواده محدودکنندهترى که بارها مطرح شده بود، مبارزه مىکردند؛ قوانینى که در نهایت در سال 1984 پذیرفته شد: زنان الجزیرهاى حق ازدواج بدون اجازه سرپرست خود را از دست دادند، در حالى که مردان حق اختیار چندهمسر را دوباره به دست آوردند. در سال 1368 (1989) الجزیرهاىها قانونى را تصویب کردند که به موجب آن مرد سرپرست خانواده اجازه و حق پیدا مىکرد به نمایندگى از طرف اعضاى خانواده خود رأى دهد. این قانون زنان را از حق رأى محروم مىکرد، به علاوه مبارزان مسلمان اقداماتى را شروع کردند تا اطمینان حاصل کنند همه زنان از چادر استفاده مىکنند؛ اقداماتى از قبیل آدمربایى و کشتن زنى که از اطاعت سرپیچى مىکرد.(10)
لبنان
به گفته «زینب عفاف حکیم»، عضو یکى از سازمانهاى غیر دولتى لبنان، بیدارى اسلامى، چهره زن لبنانى را تغییر داده است و در این میان انقلاب اسلامى و امام خمینى(ره) نقش ممتازى دارند. این تأثیر بر زنان لبنانى قابل ملاحظه است. حجاب به عنوان پرچم بیدارى زن مسلمان در جنوب لبنان، به ویژه در منطقه «بقاع» مشاهده مىشود. بیدارى و مبارزه در اراضى اشغالى هم دیده مىشود.(11)
ترکمنستان
«آنا الکساندرونا کوریلوا» از ترکمنستان، دلیل توجه و علاقه خاص خود به ایران را پروژه اجتماعى اسلامى از زندگى معاصر مىداند که پروژهاى عینى و داراى نتیجه است و آرزو مىکند که ایرانیان ایمان و میراث ملى خود را حفظ کنند و ارزشهاى دینى و ملى را به جوانان منتقل نمایند.
آسیبشناسى و راهکارها
«ایمان وانیسا راپتى» از آفریقاى جنوبى، معتقد است که رسانههاى بزرگ، حقایق زندگى و سیاست ایران را براى خدمت به اهداف منفى تحریف کردهاند و میان رسانهها در مورد ایران سوء تفاهم شدیدى وجود دارد و فشار بر ایران به مثابه آخرین سنگر حاکمیت اسلامى عقلانى در خاورمیانه بسیار است.
به گفته وى آزادىهاى مدنى (از جمله آزادى مطبوعات) و مسائلى نظیر بیکارى مسائل مهمى هستند. همچنین برخورد عقلانى با انتقادات مردم به گونهاى که به آنان اطمینان داده شود صدایشان شنیده شده است، که ثبات مدنى را تحکیم مىبخشد.
«لورن میرزا» از آمریکا، جمهورى اسلامى ایران را امیدى براى ایجاد جامعهاى مبتنى بر عدالت، استقلال و برابرى مىداند. به نظر وى آموزش درست ارزشهاى والاى اسلامى به جوانان که بیش از همه در معرض خطر فریبخوردن و گمراه شدن هستند، بسیار مهم است.
وى برنامههاى رسانهاى ایران را فاقد نشاط و سرزندگى مىداند که در کل کسالتبار هستند و توصیه مىکند: باید دریافت که چگونه مىتوان از رسانهها براى الهام بخشیدن به مردم استفاده کرد.
«نازنین کریم» از کنیا، معتقد است که باید در رسانهها بر نقش مهم زنان در ایران تأکید شود، زیرا آنان را همیشه به دلیل استفاده از حجاب، زیر ستم تلقى کردهاند.
وى بزرگترین چالش انقلاب را در آینده، فعال نگه داشتن جوانان و ایجاد انگیزه در ایشان در زندگى به شیوهاى اسلامى مىداند و اینکه اسلام شیوهاى است براى زندگى و راه حل است براى تمام مسائل.
به گفته «اما نیکلسون»، نماینده انگلیسى و معاون اوّل کمیسیون امور خارجه پارلمان اروپایى و از بنیانگذاران مؤسسه خیریه بینالمللى عمار، ارزشهاى اخلاقى مشترک با ادیان ابراهیمى، با انقلاب اسلامى ایران شکوفا شد و انقلاب یکى از رویدادهاى پر بار دوران جدید بود.
وى گوشزد مىکند که براى هر گونه انتقاد حتى انتقاد خصمانه آماده باشید.
دکتر «رشاد حسن خلیل الشرقاوى» از مصر، دلیل اصلى توجهش به انقلاب اسلامى ایران را کشف و تحلیل مدل اسلامى نو مىداند.
وى معتقد است هر چند مدل ایرانى تنها نگرش اسلامى نیست اما باز نمایانگر کوششى است بسیار مهم براى یافتن راه حل اصیل و بدیع براى مشکلات مسلمانان دنیا.
او مبادله دیدگاههاى مختلف در درون مدل اسلامى ایرانى را توصیه مىکند که به تحکیم نهادها، ساختارها و سیاستهاى آن کمک مىکند.
«زکیه على مالالله عبدالعزیز» از قطر، یکى از راههایى را که انقلاب اسلامى مىتواند با چالشها رویارویى کند، اهمیت دادن به نقش زن در جامعه و تقدیر از مقام او مىداند.
به گفته «جمیله عابد» از اتریش، انقلاب اسلامى پس از قرنها رکود، فرصتى را براى تحقق اسلام در چارچوب دولتى نوین فراهم آورده و مىتواند نشان دهد که از توانایى و انعطاف کافى براى مقابله با چالشهاى نوین زندگى برخوردار است.
وى یکى از چالشهاى مهم پیش روى انقلاب را تقاضا براى آزادىهاى مدنى و فردى بیشتر مىداند. از جمله راه حلهایى که ارائه مىدهد آن است که نظام اسلامى به سوى دموکراسى کامل پیش رود. براى نوسازى روح آموزهها در تمام عرصهها و براى درک معناى قوانین و اصول اسلامى باید به جاى توقف بر کتابهاى پیشین، از اصل زنده اجتهاد استفاده کرد و اینکه به حقوق زنان و حمایت از کودکان و خانوادهها توجه لازم مبذول داشت و واقعیتهاى زمانه را در نظر گرفت.
«ایر مگاردپین» از آلمان، معتقد است که از نقطه نظر جامعهشناسى، انقلاب اسلامى ایران نه به عنوان یک رویداد بلکه به عنوان یک جریان تلقى مىشود اما همه اهداف آن به رغم تلاشهاى انجام شده، محقق نشده است. نیز دیدگاه و ساختارهایى براى حفظ جامعه مدنى قوى که ارزشهاى انقلاب را بهبود بخشد، هنوز به طور کامل محقق نگردیده است. وى تحقق این اهداف را از چالشهاى مهم انقلاب در سالهاى آتى مىداند.
«لیلا الیزابت یونس» از آرژانتین، انقلاب اسلامى را زاینده تغییرات مثبت در سراسر جهان مىداند اما هراس دارد که وضع بدتر از این بشود و روح انقلابى جوانان روز به روز ضعیفتر شده و از نقطه نظر اخلاقى به تقلید از غرب در موسیقى و حجاب و لباس و رفتار روى آورند. وى ایران را امید بزرگ و محرک مسلمانان شیعى مىداند که در جامعه غیر مسلمان زندگى مىکنند.(12)توجه به روندهاى نو
به هر ترتیب موجى که امروزه در جوامع اسلامى، از ایران گرفته تا کویت، بحرین، عمان و دیگر کشورهاى مسلمان میان زنان براى ورود به صحنه مشارکت سیاسى به ویژه در سطح رهبرى و نخبگان سیاسى به راه افتاده، تلاش براى همخوانى با روندهاى جدید این جوامع را گریزناپذیر ساخته است. به تأیید کارشناسان، انقلاب اسلامى ایران، انقلابى فرهنگى بوده که تحول در نظام ارزشگذارى، اصلاح بینشها و استقلال در اندیشه و عمل را فریاد مىکرد و از ابتدا صدور ارزشهاى انقلابى به تمامى جهان را نه در قالب تحمیلى و استعمارى (که در قالب آموزش شیوههاى نوین و پرورش نسلهاى نو) زمزمه مىکرد. امروز پس از گذشت دو دهه از آغاز شکلگیرى حکومت اسلامى مناسب است با مقایسه عملکرد نظام در این فاصله زمانى با اهداف ذکر شده در متن انتظارات مردم و رهبران آنها به مطالعه موفقیتها، کاستىها و به تنظیم بایستهها بپردازیم.(13)
در مجموع و با توجه به دیدگاههاى مختلفى که مطرح شد به نظر مىرسد اینک پس از فرو نشستن تب و تابهاى دوران نخستین انقلاب نباید با دلخوش کردن به برخى تعریفها و تمجیدها (که آن هم با اما و اگر است) از حرکت باز ایستاد و به رخوت و ایستایى و در جا زدن تن داد و کار را تمام شده تلقى کرده و از آسیبشناسى و مقابله با تهدیدها باز ماند. مسلّم است میان حضور فعال، تأثیرگذار، و توانمند در مجامع بینالمللى، با ارائه الگویى کارآمد از زن مسلمان ارتباط متقابل وجود دارد. هر چقدر نظام در ارائه الگویى مقبول و کارآمد از زن مسلمان موفقتر باشد، خواهد توانست تأثیرگذارى لازم را بر روند تصمیمسازىها و تصمیمگیرىهاى بینالمللى داشته باشد و ذهنیتهاى منفى و کلیشهاى علیه وضعیت و جایگاه زن ایرانى را در جامعه و خانواده اصلاح کند. براى اثبات حُسن نیت خود باید کارنامه درخشان و قابل قبولى از عملکرد ایران در خصوص پیشبرد و بهبود وضعیت زنان به دنیا ارائه داد. نباید بر کجسلیقگىها، اقدامات نسنجیده، ابهامات و اشکالات موجود در قوانین، تخلفات، ضعف ناهماهنگى در تبیین موانع و دیدگاهها، اشکالات موجود در اجراى قوانین و ... سرپوش گذاشت.الگوى زن مسلمان و حجاب
در جمعبندى، راهکارها و توصیههاى زیر سفارش مىشود:
تلاش براى ارائه الگویى کارآمد و مقبول و مدرن از پوشش زن مسلمان در عصر حاضر، کوشش براى ایجاد هماهنگى میان مسئولیتهاى خانوادگى و اجتماعى زن مسلمان و ایجاد تعادل میان نقشهاى چندگانه زنان، نیز تأکید بر خانوادهمحور و جامعهمدار بودن زن مسلمان به طور همزمان، سهم قائل شدن براى زنان در عرصه قدرت و تصمیمگیرى و زمینهسازى هر چه بیشتر براى حضور بانوان در سطوح مدیریت سیاسى و رهبرى جامعه (به عنوان یکى از شاخصهاى مهم توسعه انسانى)، به کارگیرى هنرمندانه تجارب مثبت کشورهاى غربى با فضاى فرهنگ اسلامى کشور (به رغم تفاوتهاى فرهنگى موجود).
نیز توصیه مىگردد:
رفع تبعیض جنسیتى و نابرابرى از کلیه شئون زندگى زنان، به ویژه ارتقاى جایگاه آنان در عرصه دیپلماسى کشور و سیاست خارجى نظام، نیز بهرهمندى از توانایىهاى زنان در نمایندگىهاى ایران و پستهاى عالى دیپلماتیک و ترکیب هیأتهاى عالى مذاکرهکننده. به یاد داشته باشیم مهمترین و اولین قدم را در این باره امام راحل(ره)، زمانشناس و درد آشنا برداشت. ایشان با فرستادن یک زن در ترکیب هیأت اعزامى به اتحاد جماهیر شوروى سابق، جهت ابلاغ پیامشان به «گورباچف» راه را براى آیندگان گشود، اما متأسفانه در گذر زمان این اقدام و بسیارى از اقدامات ستودنى ایشان به فراموشى سپرده شد و با اجتهادات و برداشتهاى سلیقهاى هنوز این در به روى زنان بسته مانده است.
از دیگر راهکارها: تلاش براى اعاده حقوق انسانى زنان و تبیین حقوق و اختیارات آنان در اسلام ناب محمدى(ص) و سیره عملى آن حضرت است.
موارد برشمرده مىتواند چهره مثبتى از دیدگاههاى جمهورى اسلامى ایران در مورد نقش و جایگاه زنان را به تصویر بکشد و در عمل ثابت کند توسعهیافتگى و عدالت اجتماعى و دموکراسى بدون حضور و نقشآفرینى و سهم داشتن زنان به هیچ وجه معناى راستین خود را نخواهد یافت و همیشه شکننده و نیمهکاره باقى خواهد ماند. به پیشواز تحولات رفتن، خود را آماده پذیرش آنها کردن و تلاش براى سازگار شدن سریع با آنها معقولترین راهکارى است که مىتوان برگزید. در غیر این صورت مقاومت در برابر روند تحولات و ایجاد تنش در سطح جامعه بىفایده خواهد بود، چرا که همراه با رشد آگاهىها و توانمندىهاى زنان و حضور فزاینده آنها در سطح جامعه و تقویت فرآیند دموکراتیکشدن در جهان، تحولات در جوامع اسلامى توسعه خواهد یافت.
اگر مىخواهیم در حوزه زندگى زنان و تلاش براى بهبود وضعیت آنان به کشورى قدرتمند تبدیل شویم، باید پیامدها و آداب خاص آن را بپذیریم. ورود در عرصه دست و پنجه نرم کردن با قدرتهایى که خاستگاه توانمندىهاى آنان تکیه بر فنآورى، قدرت تولید، عقلانیت و به کارگیرى تمام توان اجتماعى در سطح ملى و فرا ملى است، نیازمند پذیرفتن رفتارها و هنجارهاى خاصى است که در این سالها از آن رفتارها و هنجارها کم و بیش غافل بودهایم. شاید در وهله اوّل و در قاموس تفکر سادهانگاران، توصیه برشمرده به معناى انقیاد و تسلیم در برابر قدرتهاى جهانى و پذیرفتن تحمیلهاى آنان باشد، اما طبق قواعد نانوشته، مناسبات بینالمللى براى خود ضوابط و معیارها و مجوزهاى عبور مخصوص دارد. در این زمینه نیازمند خانه تکانى جدى هستیم اما با سماجت و پافشارى، بیش از پیش عرصه تعاملات بینالمللى را به دیگران تقدیم مىکنیم. این عرصه، آوردگاه بده بستان است و عرصه بازى شطرنج دولتها! باید قواعد بازى را آموخت تا با حرکت به موقع و دیر نجنبیدن، از کیش و مات شدن به دور ماند.(14)
با آغاز هزاره جدید، پدیدههاى نوینى در جهان پیرامون ما به ظهور رسیده است که براى رویارویى با آنها نیاز به پذیرش مسئولیت مشترک در سطح جهانى بیشتر احساس مىشود. اکنون که مسئولیتپذیرى انسانها امرى اجتنابناپذیر مىنماید، توزیع مسئولیتها بین زنان و مردان که تار و پود هر جامعهاى را ساختهاند نیز یک ضرورت جهانى به شمار مىرود. این مهم جز با برقرارى موازنه و تعادل از نظر حقوق، مسئولیتها و امکانات به انجام نمىرسد. شاید نخستین گام براى تضمین اجراى عدالت و برابرى حقوق مبتنى بر ارزشهاى جامعه اسلامى این باشد که باورها و اندیشههاى خویش را پالایش کنیم تا در گام بعدى فرصت تحقق بخشیدن به عدالت حقوقى و فراهم آوردن ابزار و امکانات مناسب براى اجراى آن را به دست آوریم.(15)
یکى از این ابزارها اجراى طرحهایى براى تواناسازى زنان در دو بُعد علمى و عملى جهت آمادگى براى حضور در محافل و مجامع بینالمللى است. داشتن آگاهى و تخصص و تبحر، آشنایى با زبان و فنون و روش مذاکرات در سازمانهاى بینالمللى، لازمه این امر است. هدف نهایى از اجراى برنامههاى توانمندسازى بانوان، ترغیب آنان به مشارکت جدى، مؤثر و مستقیم در حیات اجتماعى است.
حال که انتظار کشورهاى اسلامى از ما بسیار زیاد است، باید اراده جدى حاکمیت نظام را در این عرصه به نمایش گذاریم و با انسجام، هماهنگى، یکپارچگى و با برنامهریزى دقیق و قبلى، نیز پرهیز از موازىکارى و دوبارهکارى به تحقق اهداف مورد نظر کمک کنیم. در این خصوص از تأثیر عملکرد سایر حوزهها به ویژه قوه قضائیه و قوه مقننه غافل نباشیم و با عملکرد نسنجیده، دستاوردها را از میان نبریم. امروز باید ایمان بیاوریم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.پىنوشتها: -
1) واقعیتها و مصلحتهاى کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، معاونت اطلاعرسانى و ارتباطات مجمع تشخیص مصلحت نظام، تیر 1383.
2) صحیفه امام، ج13، ص191 - 190.
3) فصلنامه فرزانه، شامل بازتابهاى چهارمین کنفرانس جهانى زن، شماره 7، پاییز و زمستان 1374.
4) همان.
5) همان.
6) برگرفته از مصاحبه خانم شیده شادلو با خانم نوبخت.
7) زنان و بازخوانى آرمانهاى انقلاب اسلامى»، نشریه حورا (ارگان دفتر مطالعات و تحقیقات زنان - قم)، شماره ششم، مرداد و شهریور 83، ص5.
8) مدیریت و رهبرى زنان در اندونزى»، فصلنامه فرزانه، دوره 6، شماره 11، بهار 1382، ص96.
9) نهضت زنان اسلامگرا و فمینیسم در ترکیه»، هدایت سفکاتلى، فصلنامه فرزانه، ص104.
10) پلهاى ارتباط: جنبش زنان و فعالیتهاى فرا ملیتى»، فصلنامه فرزانه، ص46.
11) جمیله کدیور، زن، انتشارات اطلاعات، 1378، ص188.
12) انقلاب اسلامى در اندیشه زنان جهان، اداره کل امور اجتماعى ایرانیان خارج از کشور، 1383.
13) دفاع از حقوق زنان، ما و نظام بینالملل، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، قم، بهار 1380.
14) بخشى از سخنان زهرا شجاعى در مراسم اختتامیه دوره آموزش ملیکاى سوم، تیر 1383.
15) علیرضا معیرى، معاون پژوهش وزارت امور خارجه، در مراسم گشایش دوره آموزش ملیکاى سوم، تیر 1383.