زن ایرانى و تجربه 25 سال حضور در مجامع بین‏المللى‏

شهیندخت مولاوردى‏

[حضور در مجامع جهانى و مراکز بین‏المللى، از جمله شرکت بانوان ایرانى و تشریک مساعى با تلاش‏هاى گوناگونى که در چنین مجامعى صورت مى‏گیرد، موضوعى بوده است که از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى، نگاههاى چندى به آن شده است. برخى با خوشبینى زیاد به این مراکز و نهادهاى بین‏المللى، مدافع حضور گسترده و همراهى با آنها مى‏باشند. برخى نیز از موضعى کاملاً سلبى و منفى برخورد کرده و از آنجا که این سازمان‏ها یا بسیارى از آنها را دست‏پرورده قدرت‏ها و در پى حفظ منافع آنها مى‏دانند، مشارکت در آنها را نیز شایسته نظام اسلامى و انقلابى نمى‏دانند مگر به خاطر برخى ضرورت‏ها و مصلحت‏هاى ویژه. در این میان، راه و نگاه میانه‏اى نیز وجود دارد که على‏رغم اینکه قدرت‏هاى جهانى در پى سودجویى از مراکز و سازمان‏ها و مجامع جهانى‏اند اما این گونه نیست که همواره، کار بر وفق مراد آنان بچرخد و همه فرصت‏ها در اختیارشان باشد. از این‏رو مى‏توان به صورت مشروط و با حفظ اصول، حضورى فعّال داشت و از فرصت‏هاى موجود بهره جست، به ویژه اینکه کناره‏گیرى خسارت‏هاى بیشترى را متوجه جامعه و نظام خواهد کرد و شرکت فعّال، باعث خواهد شد که همه فرصت‏ها در اختیار دشمنان قرار نگیرد و امکان بیشترى براى طرح منطق و سخن جمهورى اسلامى ایران وجود داشته باشد.
عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران و سیره مسؤولان آن نشان مى‏دهد که انقلاب و نظام همین راه میانه را برگزیده است؛ از جمله در خصوص حضور بانوان در این مجامع. اما اینکه در این زمینه چه دستاوردهایى داشته‏ایم و چه کاستى‏هایى و براى بهره‏ورى بیشتر چه باید بکنیم، پرسش‏هایى است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.]

درآمد

شرکت در مجامع و کنفرانس‏هاى بین‏المللى یکى از متداول‏ترین و در عین حال مهم‏ترین روش‏هاى تأثیرگذارى بر تصمیمات در سطح بین‏المللى است. حضور در گستره جهانى، فرصت بسیار ارزنده‏اى را براى مشارکت بیشتر و مؤثر کشورهاى در حال توسعه در روند تصمیم‏سازى‏ها و تصمیم‏گیرى‏هاى بین‏المللى در اختیار قرار مى‏دهد. این نشست‏ها برایند مذاکرات گسترده کارشناسان و صاحب‏نظران مختلف جهان با دیدگاهها و گرایش‏هاى فکرى مختلف در خصوص مسائل گوناگون، از جمله چالش‏هاى زنان مى‏باشد. آشنایى زنان در نقاط مختلف دنیا با یکدیگر و با فرهنگ‏هاى گوناگون و دانستن نظریات و اقدامات دولت‏ها در مورد بهبود وضعیت زنان، همخوان کردن دیدگاههاى متنوع دینى و غیر دینى، تبادل اطلاعات و تجربیات مفید و راهبردهاى نوین، گشودن افقهاى جدیدى از راهکارها و راهبردها، روش‏هاى مؤثر براى پیشبرد وضعیت زنان در سراسر جهان و در منظر دید و قضاوت بین‏المللى قرار دادن آنها، از جمله نقاط قوّت هم‏اندیشى‏ها مى‏باشد.
اینک که انقلاب اسلامى ایران بیش از دو دهه را پشت سر گذاشته است، ارزیابى و تأمل در نحوه حضور زن ایرانى در مجامع و عرصه‏هاى بین‏المللى، ضرورى به نظر مى‏رسد تا با تحلیل و آسیب‏شناسى آن بتوان از گذشته چراغى فرا راه آینده ساخت.

نگرش‏ها و رویکردها

به طور کلى از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى سه دیدگاه - به موازات هم و گاه با غلبه یکى بر دیگرى - در این زمینه خودنمایى کرده است:

حضور پویا

1- دیدگاهى که معتقد به حضور و برخورد فعال است و تحریم کنفرانس‏هاى بین‏المللى را برخوردى منفعلانه و نادرست دانسته، معرفى نقش و جایگاه حقیقى سازمان ملل به مردم و برخورد برنامه‏ریزى شده را راه حل اساسى مى‏داند. مطابق این دیدگاه هم فرهنگ خودى نیازمند رشد و استفاده از امتیازات دیگر فرهنگ‏هاست و هم فرهنگ بیگانه قابل نقد و بررسى مى‏باشد. لازمه چنین نگرشى، شناخت دقیق و تحلیل نقاط ضعف و قوّت فرهنگ خودى و بیگانه است. مطابق این دیدگاه برآیند واگذارى سخاوتمندانه صحنه به دیگران و بسنده کردن به اقناع افکار عمومى داخلى و دفاع از خود در چارچوب مرزهاى کشور چیزى نیست جز محکومیت پیاپى و انزواى بیشتر میان کشورهاى دیگر، غافل از آنکه «تاریخ، بازیگرى را که در صحنه حضور ندارد، فراموش خواهد کرد.» در عصر انفجار ارتباطات و اطلاعات نمى‏توان به دیوار چین اندیشید و به وضعیت داخلى دل خوش کرد.
معتقدان این نظریه باور دارند برخلاف شوراى امنیت سازمان ملل که متکى برحق وتو و آراى قدرت‏هاى بزرگ است، در سایر مجامع و به ویژه مجمع عمومى سازمان‏ملل، قدرت لابى و مذاکره است که حرف اوّل را مى‏زند و نمایندگان دولت‏ها با داشتن حق رأى مساوى و گرفتن ابتکار عمل به دست خود مى‏توانند حضورى فعال، توانمند و تأثیرگذار و کارآمد داشته باشند.
این گروه تلاش‏هاى سازمان ملل را متکى بر آمار و اطلاعات و با پشتوانه عمومى جهانى مى‏داند؛ جریانى که با هدف چاره‏جویى در سطح جهانى و مبتنى بر اطلاعات و دغدغه‏هایى از وضعیت نگران‏کننده زنان در جهان شکل گرفته است و اهداف و انگیزه‏ها و آرمان‏هاى بشردوستانه و عدالت‏خواهانه را تعقیب مى‏کند.(1) بر این اساس تعامل با سایر فرهنگ‏ها، فرهنگ خودى را از ایستایى و سکون باز مى‏دارد و به حفظ فرهنگ و هویت در قالب فرهنگ جهانى امیدوار مى‏سازد.
مؤید کلّى این نگاه، سخنان حضرت امام خمینى(قده) در دیدار شرکت‏کنندگان زن ایرانى در کنفرانس دهه زن در کپنهاک است که پس از گزارش سفر خدمت ایشان، از این کار استقبال کردند و آن را ارزشمند شمرده و ادامه آن را خواستار شدند، ولى در عین حال یادآور شدند ابرقدرت‏ها مى‏کوشند این سازمان‏ها را به خدمت خویش بگیرند و هر تشکیلاتى که ابرقدرت‏ها در آن دست دارند، تشکیلاتى است که باید به نفع آنان تمام شود و براى بازى دادن سایر کشورهاست، از این‏رو براى خودشان حق وتو قرار مى‏دهند. نیز هشدار دادند که باید به گونه‏اى در این جلسات و مجامع شرکت جست که به نفع قدرت‏ها تمام نشود و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند:
«این کارى که شما کردید بسیار ارزنده است و ان شاءالله که بسیار شما موفق باشید. و مى‏دانید که همه، انقلاب ما را در خارج برخلاف آنچه که هست منعکس کرده‏اند. بتدریج باید ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى که هست صادر کنیم. به آن نحوى که هست منعکس کنیم ... ما باید بیدار باشیم همه‏مان، همه ملت ایران بیدار باشند که به دام اینها نیفتند، و هر جا فرض کنید در این مجالس رفتند، همان حیثیت خودشان را حفظ کنند، تحت تأثیر آنهایى که در آنجا هستند و زن‏هایى که در آنجا هستند یا مردهایى که در آنجا هستند، تحت تأثیر اینها واقع نشوند. همان طورى که شما گفتید که انجام دادید، همین طور باشد که اگر رفتند و شرکت کردند آن طور نباشد که شرکت‏شان یک وقت به نفع آنها تمام بشود، غالباً غافلند، این طور مى‏شود. بنابراین، این کارهایى که شما گفتید کردید، کارهاى ارزشمندى بوده است و باز چنانچه مجالسى باشد، مردها هم بروند اما با تعهد، نه آنهایى که مى‏روند و برخلاف مصالح خود مملکت‏مان عمل مى‏کنند.»(2)

سر سپردگى‏

2- دیدگاهى دیگر برخوردى منفعلانه با موضوع دارد که این نگرش بیشتر ناشى از خودباختگى فرهنگى و برایند این تفکر است که هر چه نیکوست، در فرهنگ بیگانه متجلى است و فرهنگ خودى چیزى براى عرضه و ارائه ندارد.

ردّ مطلق‏

3- دیدگاه دیگر برعکس دیدگاه دوم فرهنگ خودى را دارنده تمامى نقاط مثبت ممکن و به دور از هر نوع ناخالصى و کاستى مى‏داند و با برخوردى جزمى معتقد است مراکز و سازمان‏هاى بین‏المللى صددرصد تحمیل فرهنگ غربى و سیاست‏هاى دیکته شده قدرت‏هایند و باب هر گونه همفکرى را بر خود مى‏بندد، نیز مباحث و دغدغه‏هاى اصلى و عمده کنفرانس‏هاى جهانى و منطقه‏اى مربوط به زنان را به جواز سقط جنین، تجویز همجنس‏گرایى و روابط آزاد جنسى، حق تسلط بر بدن، دین‏گریزى، مردستیزى و ... منحصر مى‏کند. بنابراین پندار هر گونه ارتباط و حضور و شرکت در هر نشست و هم‏اندیش بین‏المللى و هر گونه تماس با هر سازمان جهانى را مساوى با تمکین در برابر غرب و مسخ و مقهور شدن فرهنگ خودى و از دست رفتن ارزش‏هاى دینى مى‏داند، چنان که با برخوردى منفى، سوء استفاده و برخورد گزینشى و سیاسى و ابزارى بعضى دولت‏ها از مقوله حقوق بشر و سازمان ملل را به کل فعالیت‏هاى آن سازمان گسترش مى‏دهد و به کلى با دیده شک و تردید در آن مى‏نگرد. اینان بر این باورند در شرایطى که شاخصه‏هاى رشد و توسعه و پیشرفت زنان بر اساس نگرش لیبرالیستى و توسط سازمان‏هاى زیر سلطه نظام سرمایه‏دارى تعیین مى‏شود و بر اساس همین شاخصه‏ها زن به بحران و هویت خانواده به مرز متلاشى شدن رسیده است، چگونه مى‏توان آن مؤلفه‏ها را پذیرفت و بر اساس آن وضع زنان کشور را بهبود بخشید؟

حضور در هم‏اندیشى پکن‏

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، شرکت و حضور در رویدادها و مجامع و کنفرانس‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى مربوط به زنان مورد توجه قرار گرفت. براى نخستین بار در تاریخ ایران بیش از صد تن از زنان ایرانى به ریاست مشاور رئیس‏جمهور وقت در امور زنان در چهارمین کنفرانس جهانى زن در سال 1374 در پکن شرکت کردند. هر چند پیش از آن زنانى در کنفرانس‏هاى قبلى، از جمله سومین کنفرانس جهانى زن در نایروبى (1364) و کنفرانس قاهره (جمعیت و توسعه) در 1373 شرکت کرده بودند، اما این حضورها از نظر کمّى و کیفى با کنفرانس پکن قابل مقایسه نبود. زنان ایرانى، اعم از دولتى و غیر دولتى،در قالب یک گروه زنانه در سال 1374 از ایران خارج شدند و چهره زن ایرانى را به نمایش گذاردند، با هیأتى که از میان چهره‏هاى نخبه دست‏چین شده بود. مشخصات این گروه در یکى از نشریات چنین توصیف شده است:
«دخترکى محجوب، عفیف، هنرور و علامه که از دیگران هیچ کم ندارد، اما از دنیا غریبى مى‏کند و به دامن دولت - مادر سخت چسبیده است؛ دولت - مادرى که نگران دخترک است و نسبت به آن حس مسئولیت دارد. در نشست پکن، زن ایرانى، زنى مبلّغ، منفعل و سیاسى است - که این هر چند واقع‏بینانه است اما همه واقعیت نیست - و نه یک زن قَدَر قدرتى که خود دولتى است در برابر دولت که از چشم‏غره‏هایش دولت حساب مى‏برد که مصلحت امور را بر عهده عقل سلیم او واگذارد.»(3)
در کنفرانس جدا کردن نمایندگان دولتى از غیر دولتى دشوار بود و دفاعیات برخى غیر دولتى‏ها از نظام، انقلابى‏تر و رادیکال‏تر از هیأت رسمى دولتى بوده است اما «کم‏تجربگى و بى‏تجربگى در سطح تشکیلات داخلى از یک سو و در عرصه بین‏المللى از سوى دیگر، ناشناخته بودن محیط و بى‏در و پیکر بودن آن، تنوع دیدگاهها و فعالیت‏هاى زنان سایر ملل در کنفرانس پکن به انفعال زن ایرانى دامن زد».(4) در عین حال حضور توانست توجه رسانه‏هاى بین‏المللى را به خود جلب کند، «به ویژه بُرش تبلیغاتى گروههاى غیر دولتى در چین از دولتى‏ها هم بیشتر بود، یعنى اگر دولت مى‏خواست میلیون‏ها تومان هزینه کند، نمى‏توانست رسانه‏هاى بین‏المللى را تا این حد متوجه جمهورى اسلامى ایران کند که این سازمان‏ها کردند.»(5)

اهتمام به امور بانوان‏

در مقایسه با دهه اوّل انقلاب اسلامى که اوضاع ویژه حاکم بر کشور، توجه به نیازها و مسائل زنان را در حاشیه قرار داده بود، در دهه دوم انقلاب و دوران سازندگى، رویکرد جدیدى نسبت به مسائل زنان برگزیده شد و رسیدگى و برنامه‏ریزى براى بهبود وضعیت زنان و پیشبرد آن آغاز گردید. در این باره فعالیت‏ها و حرکت‏هایى صورت گرفت که اساس اقدامات و حرکت‏هاى بعدى را تشکیل مى‏داد، از جمله مهم‏ترین اقدامات مى‏توان به تدوین «برنامه عمل ملى زنان» جمهورى اسلامى ایران براساس سند پکن اشاره کرد. دهه سوم انقلاب اسلامى را مى‏توان دهه توسعه اجتماعى و سیاسى براى زنان و بازنگرى برخى در سیاست‏ها و برنامه‏هاى گذشته تلقى کرد. ایجاد نگرش عمیق‏تر و مبتنى بر ضرورت‏ها و نیازهاى ملى و بین‏المللى در عرصه برنامه‏ریزى‏ها و سیاستگذارى‏ها از مشخصه‏هاى این دوران است.
در این چارچوب، ایجاد، تقویت و تحکیم مناسبات دوجانبه، چندجانبه و بین‏المللى نیز وارد مرحله جدیدى شد و برقرارى ارتباط با سایر کشورها و حضور مؤثر و کارآمد در مجامع بین‏المللى در دستور کار قرار گرفت. شرکت در اجلاس‏هاى سالیانه کمیسیون مقام زن، شرکت در اجلاس ویژه مجمع عمومى سازمان ملل در سال 2000 (اجلاس پکن + 5) در نیویورک و اجلاس منطقه‏اى آن در بانکوک، نیز شرکت در اجلاس عالى‏رتبه بین‏الدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه به منظور بررسى چگونگى اجراى اسناد پکن و پکن+ 5 در بانکوک (شهریور 1383) نیز شرکت در دهها کنفرانس تخصصى و منطقه‏اى دیگر، از جمله حضور فعالانه است. اکنون نیز آماده‏سازى براى شرکت در اجلاس 49 کمیسیون مقام زن که ده سال پس از پکن در نیویورک (اسفندماه 1383) برگزار مى‏گردد و به بررسى عملکرد دولت‏ها در چارچوب اجراى اسناد پکن و پکن + 5 مى‏پردازد، در سطح دولتى و غیر دولتى در جریان است.
سپرى شدن یک ربع قرن پیروزى انقلاب اسلامى - که زمان کمى براى ارزیابى و بررسى عملکردها نمى‏باشد - بهانه‏اى شد به سراغ کسانى برویم که در این سال‏ها بازیگران اصلى صحنه بوده و از نزدیک درگیر ماجرا شده‏اند. خالى از لطف نیست ذکر شود تنها یک سوم پرسش‏شوندگان به رغم مشغله فراوان، با روى باز به پرسش‏هاى ما جواب دادند و بقیه از پاسخگویى طفره رفتند، برخى نیز ارائه پاسخ را به انجام مصاحبه موکول کردند که مقدور نشد.

پرسش‏ها

نظرخواهى ما شامل موارد زیر بود:
- ضرورت حضور در مجامع بین‏المللى، با نگاه به نقاط قوّت و ضعف مجامع، چیست؟
- نحوه حضور و میزان تأثیرگذارى زن ایرانى (در قالب دولتى و غیر دولتى) در روند تصمیم‏سازى‏ها و تصمیم‏گیرى‏هاى بین‏المللى را در 25سال اخیر چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
- در خصوص ارائه تصویرى واقعى و متوازن از چهره زن ایرانى چه نظرى دارید؟
- چه پیشنهادها و راهکارهایى براى حضور فعال، کارآمد و توانمند زن ایرانى در این گونه مجامع در آینده دارید؟
میزان موفقیت جمهورى اسلامى ایران در ارائه الگوى زن مسلمان معاصر چقدر بوده است؟

* * *

ضرورت حضور در مجامع بین‏المللى‏

خانم «زهرا شجاعى»، مشاور رئیس‏جمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، که در هشت سال اخیر ریاست بسیارى از هیئت‏هاى اعزامى به مجامع بین‏المللى و کشورهاى خارجى را برعهده داشته، هشت ضرورت براى حضور در مجامع بین‏المللى برشمرده است:
1- معرفى دین اسلام به عنوان مکتبى رهایى‏بخش؛
2- معرفى الگوى زن مسلمان و ایرانى، در نبود الگوى قابل پیروى و مورد نیاز در عصر حاضر؛
3- تقویت و انسجام روابط با کشورهاى اسلامى و منطقه و جهان سوم؛
4- تأثیرگذارى بر روند تدوین اسناد بین‏المللى مربوط به زنان و خانواده؛
5 - تأثیرگذارى بر روند جنبش جهانى زنان؛
6- تقویت روحیه معنویت و انسانیت در مجامع بین‏المللى؛
7- دفاع از کیان نظام جمهورى اسلامى ایران‏
8 - رفع شبهات و ایرادات و ابهامات و اتهامات وارده بر نظام اسلامى.

خانم «معصومه ابتکار»، معاون رئیس‏جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست که از سال‏هاى نخستین پیروزى انقلاب در اجلاس‏ها و مجامع زیادى حضور داشته، معتقد است باید قائل به تفکیک شد و مسائل تخصصى زنان به طور مستقل و یا مباحث زنان در ارتباط با موضوعات دیگر را مورد توجه قرار داد که در هر دو محور زنان باید به ایفاى نقش بپردازند. هدف اوّل، تأثیرگذارى بر معادلات جهانى است.
تجربه نشان داده است اگر با پشتوانه کارشناسى لازم و با مدیریت صحیح و دوراندیش در مجامع شرکت کنیم، مى‏توانیم تأثیر مثبتى داشته باشیم و به اهداف ملى و آرمان‏هاى خود دست یابیم، نیز جهت‏گیرى و سمت و سوى معادلات را به سمت اهداف خود نزدیک‏تر بکنیم؛ حداقل در حذف مواردى که مغایرت جدى با اهداف‏مان دارد بکوشیم.
از سوى دیگر گردهمایى‏ها فرصتى است تا توانمندى‏هاى زن ایرانى عرضه بشود و ظرفیت‏هاى ملى تعریف گردد، که روى دیدگاههایى که در دنیا نسبت به زنان ایرانى وجود دارد، تأثیرگذار است. خوشبختانه در سال‏هاى گذشته توانسته‏ایم در بسیارى از اسناد مصوَّب از جمله اجلاس پکن در سطح منطقه‏اى و بین‏المللى مؤثر باشیم، به ویژه با توجه به دیدگاههاى خاص و مشترک کشورهاى اسلامى و ضرورت رسیدن به اجماع و وحدت نظر میان آنها، اهمیت حضور دوچندان مى‏شود.
علاوه بر این در موضوعات دیگر جهانى، از جمله صلح، محیط زیست، آموزش و بهداشت جهانى و ... حضور زنان منجر به لحاظ و پیگیرى دیدگاههاى جنسیتى متعادل مى‏شود. در مباحث مربوط به صلح و توسعه پایدار، حضور بسیار اثرگذار و تعیین‏کننده است و از بسیارى آشوب‏ها، جنگ‏ها و نابسامانى‏ها جلوگیرى مى‏کند. عاطفه زنانه بسیارى از خلأهاى محاسبات مبتنى بر قدرت و ثروت را برطرف مى‏کند و منجر به اصلاح بسیارى از مناسبات مى‏شود.
دکتر ابتکار بر این باور است که از هر زاویه‏اى بنگریم، سرمایه‏گذارى در این موضوع، دستاوردها و ثمرات فراوانى به همراه داشته است.

خانم «منیره نوبخت»، رئیس شوراى فرهنگى اجتماعى زنان و عضو شوراى عالى انقلاب فرهنگى بر انکارناپذیر بودن ضرورت حضور در مجامع بین‏المللى به طور کلى و به طور خاص در مورد زنان تأکید مى‏کند و بعید مى‏داند کسى با حضور مخالفتى داشته باشد. البته یادآور مى‏شود در آغاز انقلاب اسلامى شک و تردیدهایى از سوى برخى صاحب نظران و مسئولان سطوح میانى مطرح مى‏شد و حد و حدود حضور زیر سؤال مى‏رفت، ولى به سرعت این نگرش اصلاح شد. برخى صاحبان آن نگرش‏ها امروزه به طرفداران تندرو در این عرصه تبدیل شده‏اند، حتى بعضى از ضوابط و محدودیت‏ها را زیر سؤال مى‏برند.
خانم نوبخت که تجربه هشت سال نمایندگى مجلس را دارد، از ابتدا به این ضرورت معتقد بوده و دلایل آن را این گونه برمى‏شمرد: انقلاب اسلامى در کل جهان طرفدارانى دارد که خواهان ارتباط با ایران هستند، نیز شخصیت حضرت امام(ره) مورد توجه مجامع مختلف قرار گرفته، این فضاى آماده و مشتاق انقلاب اسلامى در دنیا ضرورت حضور را مى‏طلبد.
رسالت و مسئولیت جمهورى اسلامى به عنوان نظام مقتدر و فعال در دنیا آن است که خود را معرفى کند. حضور زنان از این قاعده مستثنا نیست و تبلیغات منفى را که هم شامل کل نظام مى‏شود و هم شامل نقش زنان خنثى مى‏کند.(6)

خانم «نسرین مصفا»، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران و رئیس مرکز مطالعات عالى حقوق بشر آن دانشگاه، از زاویه‏اى دیگر به موضوع مى‏نگرد. وى مجامع بین‏المللى را به عنوان یکى از مهم‏ترین ابزارها براى توجه و بحث و تبادل نظر و ارائه راهکارها در باره موضوعات مهم، به ویژه علایق و گرایش‏هاى مشترک بشرى در عرصه جهانى مى‏داند و بیان مى‏دارد: طبیعى است در جهان به هم پیوسته و نیازمند به یکدیگر، حضور در مجامع بین‏المللى ضرورى به نظر مى‏رسد. در حالى که مى‏باید مانند هر نهاد و ابزار دیگر بین مجامع بین‏المللى (با مشروعیت و با کیفیت و کارساز) با برخى از مجامع که فقط به صورت تشریفاتى و با مقاصد و نیات خاص تشکیل مى‏گردند، تفاوت قائل شد.
وى معتقد است: امروزه مجامع بین‏المللى و به ویژه اعلامیه‏ها و اسناد نهایى آنها سهمى مهم در تعریف، تدوین، تبیین و توسعه ارزش‏هاى بین‏المللى دارند. با حضور مؤثر در این مجامع و ارتباط بهتر مى‏توان نقش خود را در این زمینه‏ها ایفا نمود.

نگاه سازمان‏هاى غیر دولتى‏

نظرخواهى ما شامل نمایندگان بسیارى از سازمان‏هاى غیر دولتى فعال در حوزه زنان نیز مى‏شد. مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، یکى از آنهاست.

خانم «منیر آمدى قمى»، مدیرعامل آن مؤسسه، شرکت سازمان‏هاى غیر دولتى در مجامع بین‏المللى را جزء جدایى‏ناپذیر تعامل با دولت و ایجاد تفاهم با جامعه بشرى مى‏داند، به ویژه از آن‏رو که اسنادى در این گونه مجامع به تصویب مى‏رسند که بر کشور و مردم ما نیز تأثیرگذار خواهند بود، از این‏رو ما هم باید تأثیر لازم را بر تدوین اسناد داشته باشیم. افزون آنکه بخش زیادى از تصمیمات مجامع بین‏المللى به دلیل اینکه برآیند عقل جمعى بشر و فطرت خداجو است، داراى مشروعیت است، و حضور افراد عالم، داراى هویت و خودساخته در این مجامع ضرورى است.
وى براى اثبات گفته‏هاى خود مثالى ذکر مى‏کند: حضور افرادى از سازمان‏هاى غیر دولتى در پنجاه و هشتمین اجلاس کمیسیون حقوق بشر در ژنو و نشست‏هاى مؤثرى که با دولت‏ها و فعالان حقوق بشر گذاشته شد سبب گردید بعد از سال‏هاى زیاد براى اولین بار ایران از محکومیت مربوط به نقض حقوق بشر رهایى یابد، که این نشان از اهمیت و ضرورت حضور و تعامل با دولت‏ها و سازمان‏هاى بین‏المللى دارد.

خانم «ناهید رام‏پناهى»، مدیر مرکز اطلاعات و آمار شوراى فرهنگى اجتماعى زنان در این باره مى‏گوید:
نقش ارتباطات بین‏المللى براى هر نوع تفکر و اندیشه و یا براى هر پدیده و نهاد اجتماعى از زوایاى گوناگون قابل بررسى است:
أ) از زاویه هویت آن پدیده یا اندیشه که براى شناخته شدن، عرضه شدن و مطرح گشتن مى‏بایستى در معرض گفتگو و تعاملات بین‏المللى قرار گیرد؛ در غیر این صورت اصول موجودیت چنین تفکر و پدیده‏اى مسکوت مانده و شناخته نمى‏شود.
ب) از زاویه رشد و توسعه و پیشرفت تفکر و پدیده: یکى از راههاى رشد و توسعه، تضارب آرا و تقابل اندیشه‏هاست. در جریان ارتباطات و با فراهم آمدن امکان شناخت ابعاد مثبت و منفى، پدیده‏ها و آراى دیگر، امکان توسعه و تکمیل پیدا مى‏کند اما در غیر این صورت همچون برکه‏اى راکد رفته رفته تحلیل مى‏رود و در جریان رشد و توسعه قرار نمى‏گیرد.
پ) از زاویه نیاز جامعه بشرى به مجموعه تجربیات و دستاوردهاى فرهنگ‏ها و ملل مختلف؛ مجموعه این تجربیات و آرا و اندیشه‏ها مى‏بایست همچون گنجینه‏اى در معرض افکار عمومى قرار گرفته و امکان استفاده از آن فراهم شود.
به گفته وى پدیده یا تفکر مقام زن در اندیشه اسلام، به ویژه جایگاه زنان در نظام اسلامى بر اساس اندیشه تابناک بنیانگذار انقلاب اسلامى ایران، حضرت امام خمینى(ره) گرایش جدیدى از شناخت و بینش و تجربه جدیدى از حضور در این عرصه در مقابل تفکر جاهلى سنتى و تئورى‏هاى خانمان‏برانداز و افراطى مدرن است که مى‏بایستى در عرصه بین‏المللى شناخته شده، تقویت شود و در اختیار افکار عمومى قرار گیرد، بنابراین حضور، امرى بدیهى است؛ آنچه جاى بررسى و تأمل دارد، چگونگى حضور است.

چگونگى حضور و میزان تأثیرگذارى زن ایرانى‏

خانم «زهرا شجاعى»، نحوه حضور را پیرو جایگاه نظام اسلامى در عرصه بین‏المللى قلمداد کرده، آن را در عصر گفتگوى تمدن‏ها بسیار خوب ارزیابى مى‏کند. وى معتقد است زن ایرانى در اجلاس پکن حضور قوى و مؤثرى داشته، در اجلاس پکن+ 5 در سال 2000 بسیار تأثیرگذار عمل کرده، نیز توانسته است در 14 بند پیشنهادهایى را به تصویب برساند. این تجربه در اجلاس منطقه‏اى اخیر در بانکوک (اجلاس مقدماتى پکن+ 10) نیز تکرار شد. وى حضور زنان نماینده ایرانى در اجلاس بین‏المجالس را نیز موفق ارزیابى مى‏کند.
به گفته خانم شجاعى حضور تأثیرگذار هیأت ایرانى در روند مصوبات و مذاکرات در چهارمین کنفرانس جهانى زن منجر به ارائه تحفظاتى از سوى دولت جمهورى اسلامى گردید:
«تأکید بر شناسایى خانواده در جامعه و اهمیت پایدارى و انسجام آن، مشروعیت اصل مناسبات جنسى ایمن و مسئولانه میان زن و مرد تنها در چارچوب ازدواج، تعبیر امر وراثت مطابق با اصول نظام اقتصادى ایران و تأکید بر مفهومى از برابرى (که بر نقش‏ها و مسئولیت‏ها و نیازهاى خاص زنان در نقش‏هاى چندگانه صحّه مى‏گذارد) و ایفاى تعهدات نسبت به اجراى کار پایه عمل پکن ضمن احترام و توجه کامل به اسلام و ارزش‏هاى اخلاقى جامعه»، از جمله تحفظات مى‏باشد.
همچنین هیأت ایرانى توانست در نشست ویژه مجمع عمومى تحت عنوان «زنان 2000: تساوى جنسیتى، توسعه و صلح براى قرن 21» (پکن + 5) 6 بند مستقل و چند بند مشترک با سایر هیأت‏هاى نمایندگى، پیرامون گفتگوى تمدن‏ها و تنوع فرهنگى، انتقال فناورى‏هاى نوین و تغییر الگوهاى این انتقال، تأثیر منفى اقدامات زورمدارانه یک‏جانبه، رشد روزافزون مصرف مواد مخدر و ضرورت توجه و بسیج افکار عمومى در ارتباط با این موضوع، ضرورت افزایش کمک‏هاى سازمان ملل به کشورهاى میزبان پناهندگان، لحاظ کردن دورنماى جنسیتى در طرح‏هاى توسعه، نقش مذهب و معنویت در ارتقاى زندگى انسان‏ها به ویژه زنان و ... در بخش‏هاى مختلف سند و از جمله در بخش اجرایى آن بگنجاند.
همچنین جمهورى اسلامى ایران پس از تصویب سند نهایى طى بیانیه‏اى ضمن گسترش تحفظات پیشین خود در سند پکن، به معاهده مذکور نیز (نسبت به موضوعات تساوى، خانواده، ارث و عباراتى مانند تمایلات جنسى و هر گونه مفهوم و اصطلاح جدیدى که در سند پکن درج نشده است) اعلام تحفظ نمود.
شایان ذکر است پیش از اجلاس پکن + 5 در نشست عالى‏رتبه بین‏الدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه در سال 1378 (که به منظور ارزیابى عملکرد دولت‏هاى منطقه آسیا و اقیانوسیه در اجراى مصوبات کارپایه عمل پکن براى پیشرفت زنان برگزار شده بود) به پیشنهاد ایران یک بند در سند نهایى اجلاس در زمینه تشویق و تبیین نقش زنان در گفتگوى تمدن‏ها گنجانده شد. همچنین در اجلاس اخیر بانکوک که در قالب نشست عالى‏رتبه بین‏الدولى منطقه آسیا و اقیانوسیه به منظور بررسى چگونگى اجراى اسناد پکن و پکن + 5 (شهریور 83) برگزار گردید، هیأت ایرانى توانست با همراهى و حمایت کامل نمایندگان چند کشور دیدگاهها و نظریات خود را در حوزه‏هاى زن و رسانه، خشونت علیه زنان (قاچاق زنان)، زنان و مناقشات مسلحانه (میلیتاریزم)، فقر و اقتصاد (جهانى شدن و آثار منفى آن) و ... که در مجموع به 13 بند مى‏رسد بگنجاند. در این نشست حضور هیأت ایرانى توسط دبیر اجرایى اسکاپ حضورى سازنده توصیف شد.
وى همچنین امضاى نُه تفاهم‏نامه، موافقت‏نامه، بیانیه و برنامه اجرایى را برایند این ارتباطات و رفت و آمدها مى‏داند که تا کنون با کشورهاى یونان، مالزى، آفریقاى جنوبى، افغانستان، بحرین، تونس، کویت و ... به نتیجه رسیده است و همکارى در زمینه زنان و خانواده را در چارچوب خاص و از پیش تعیین شده قرار مى‏دهد.

خانم «معصومه ابتکار» معتقد است که سال‏هاى اوّل پس از انقلاب، ظرفیت‏سازى کامل در این زمینه نشده، نیز هدف مشخصى تعیین نشده بود. در زمان اولین تجربه حضور زن ایرانى در اجلاس نایروبى سؤالات زیادى مطرح مى‏شد که آیا اصلاً ضرورت دارد زنان حضور پیدا کنند یا اینکه فقط باید به ایفاى نقش‏هاى کلیشه‏اى خود بپردازند؟
متأسفانه هنوز در برخى حوزه‏ها این پرسش‏ها به طور جدى مطرح است. اینکه چرا با حفظ همه اصول و مبانى و ارزش‏ها نباید در برخى کشورها سفیر زن داشته باشیم، بى‏پاسخ مانده است. حضور زنان ایرانى در نایروبى هر چند کمرنگ نبود اما حضور کارشناسى شده و با برنامه‏ریزى قبلى و تأثیرگذارى بالا نبود. از اوضاع آن زمان بیش از این نباید انتظار داشت، ولى با برنامه‏ریزى‏هایى که صورت گرفت و توانمندى‏هایى که زنان دارند، به ویژه در عرصه‏هاى غیر دولتى، هیات ایرانى اجلاس پکن نقش مؤثرترى داشت. این حضور به اجماع جهان اسلام و کشورهاى داراى ملاک‏هاى اخلاقى و ارزشى منتهى شد و الگویى براى نمایندگان دیگر کشورهاى اسلامى گردید و مطرح کردند: شما خودباورى را در ما زنده کردید و درک کردیم در معادلات بین‏المللى و جهانى جایگاه و جا پایى را براى طرح دیدگاهها و نظریات خود مى‏توانیم پیدا کنیم.
بعد از پکن باز این روند ادامه داشت و با نگاه کارشناسى‏تر و تخصصى‏تر، حضور صورت پذیرفت.
وى این دستاورد را ارزنده مى‏داند و اظهار امیدوارى مى‏کند با تغییر سیاست‏ها و برخى جریانات سیاسى، شیوه در پیش گرفته شده، خدشه‏دار نشود و آسیب نبیند.

خانم «نوبخت»، حضور را در عین حال که خوب مى‏داند اما کافى نمى‏داند. وى ناکافى بودن حضور را بیشتر متأثر از فضاى کلى جامعه مى‏داند. با توجه به وجود تمایل به همفکرى با ایران در سطح بالا توسط کشورهاى اسلامى و آسیایى که بارها ابراز شده، حضور خانم‏هاى عضو هیات دولتى و سازمان‏هاى غیر دولتى، مثبت ارزیابى مى‏شود و در حدى که وجود داشته، لازم بوده، اما به قدر کفایت نرسیده است.

خانم «مصفا»، باور دارد که در سال‏هاى نخستین پس از انقلاب به دلیل پاره‏اى مشکلات و همچنین نوع نگاه متفاوت به سازمان‏هاى غیر دولتى با آنچه که اکنون وجود دارد، فقط مشارکت محدود و در سطح شمار اندکى از زنان را در عرصه بین‏المللى شاهد بودیم. با عنایت به اطلاعات کنونى، برگزارى کنفرانس جهانى پکن، نقطه عطفى در مشارکت گسترده زنان در عرصه بین‏المللى در قالب دولتى و غیر دولتى بود.
وى تجربه را لازمه حضور مؤثر مى‏داند و معتقد است که براى ارزیابى فعالیت زنان در روند تصمیم‏سازى‏ها و تصمیم‏گیرى‏هاى بین‏المللى باید به پیشینه و تجربه آنها نگاه کنیم. خوشبختانه روند رو به رشدى در جامعه براى حضور زنان در هر دو بخش دولتى و غیر دولتى وجود دارد که دربردارنده نکات مثبت و منفى است. تجربه، دانش، دانستن زبان خارجى، برخورد مطلوب توأم با رعایت اصول و ارزش‏ها و اعتقاد به فرهنگ گفتگو و اجماع، به حضور ارزشمند کمک مى‏کنند.

خانم «آمدى» معتقد است که در سال 1364 هیات دولتى در اجلاس نایروبى شرکت کردند که البته شروعى غیرمنتظره داشت، اما در بخش غیر دولتى شرکت زنان در کنفرانس پکن در سال 1374 شروع تقریباً قدرتمندى بود.

خانم «رام‏پناهى»، ضرورت حضور را تبیین‏کننده چگونگى حضور مى‏داند. وى معتقد است: براى آنکه حضورى تأثیرگذار و مفید و باصلابت فراهم شود، براى کسى که سفیر یک اندیشه و یا مشى اجتماعى است بایستى:
اوّلاً - اصول و چارچوب‏هاى اندیشه و خطمشى شناخته شده باشد؛
ثانیاً - ضمن تأکید بر آن اصول توان امانت‏دارى و پیام‏رسانى درست را داشته باشد، در غیر این صورت ارتباط متقابلى برقرار نمى‏شود؛ وگرنه ارتباط تبدیل مى‏شود به آنکه در این مجامع فقط تماشاچى یا شنونده باشیم.
اگر حضور و مشارکت همراه با صلابت، دست پر، اعتماد به نفس و افتخار به فرهنگ غنى خودى نباشد، محیط خنثى و صفحه نانوشته‏اى خواهیم بود که هر روز چیزى بر ما حک مى‏شود و محیط تجربى طرح‏هاى آزمایش دیگران و یا حتى مصرف کننده پس‏مانده تجربیات و روش‏هاى شکست‏خورده دیگران خواهیم بود.

خانم «رام پناهى»، بر این باور است که براى مطرح شدن، کسب تجربه و رشد و توسعه و تأثیرگذارى لازم است. در درجه اوّل اصول و چارچوب‏هاى هویت خود را بشناسیم و بر آن تأکید ورزیم، چرا که هرگز افراد یا گروههاى متزلزل، بى‏ثبات و منفعل در مقابل شرایط بیگانه، امکان پیام‏رسانى و تأثیرگذارى یا تأثیرپذیرى مثبت را نخواهند داشت. گاهى شرکت‏کنندگان ایرانى در مجامع بین‏المللى مرعوب ابزارهاى انتقال پیام مى‏شوند و از این حقیقت که در هر عرصه معرفتى و حقوقى و اجتماعى و فرهنگى، صاحب غنى‏ترین محتوا هستیم غافل مى‏شوند. در حالى که دلیل ندارد کسانى که داراى بهترین تجهیزات انتقال پیام هستند، لزوماً بهترین محتواى پیام را داشته باشند.

ارائه تصویرى واقعى و متوازن از چهره زن ایرانى‏

در حالى که خانم «شجاعى» معتقد است در این زمینه تا حدودى موفق بوده‏ایم اما نیازمند فعالیت و انسجام بیشتر و بهترى هستیم. خانم «ابتکار» بیان مى‏دارد که در این زمینه باید واقع‏بینانه باشیم. شاید جاهایى که موفق نبودیم و یا نتیجه نگرفتیم، یک‏سویه به سمت دفاع و ارائه یک چهره بى‏عیب و نقص از نظام جمهورى اسلامى در برابر هجمه و حملات دشمن حرکت کردیم. این نوع برخورد - چه از موضع دولتى و چه غیر دولتى - مشخص است که کارآیى لازم را ندارد. در کنار دستاوردها و پیشرفت‏ها، واقعیت‏هایى در جامعه وجود دارد که سبب عقب‏ماندگى‏ها و یا چالش‏هایى براى زنان شده است. اگر این تصویر واقعى را بتوانیم به زبانى قابل فهم براى مخاطب، منتقل بکنیم مى‏توانیم منشأ الهام‏بخشى باشیم و در بسیارى از زمینه‏ها، از جمله بحث تنظیم خانواده و کنترل جمعیت یا انتصاب زن به عنوان معاون رئیس‏جمهور، الگویى براى سایر کشورهاى اسلامى به طور مشخص در اندونزى شد که چون در ایران در قالب شریعت انجام شد و با هیچ مشکل شرعى روبه‏رو نشد، در آنجا هم خانم مگاواتى به عنوان معاون رئیس‏جمهور تعیین شد؛ که پس از استعفاى رئیس‏جمهور طبق قانون به ریاست جمهورى رسید و در انتخابات بعدى رأى آورد. در واقع با استناد به اتفاقى که در ایران افتاده بود توانستند علماى خود و جوامع مذهبى‏شان را قانع کنند. این جریان را خودِ خانم مگاواتى مطرح کرد و از این نمونه‏ها زیاد داریم.

خانم «آمدى»، شرکت زنان ایرانى چه در بخش دولتى و چه در بخش غیر دولتى را در اجلاس پکن در تصحیح نگرش بین‏المللى نسبت به زنان ایرانى مؤثر مى‏داند. دلایل سوء فهم را غیبت زنان ایرانى پس از انقلاب اسلامى در مجامع جهانى و فعالیت رسانه‏هاى بین‏المللى براى نشان دادن چهره‏اى منفعل و ناتوان از زن ایرانى به ویژه زن مسلمان ایرانى مى‏داند، چرا که در کنفرانس پکن به رغم تازه‏کار بودن زنان در این حوزه، تأثیرى جدى بر سند گذاشتند، تا آنجا که رئیس اجلاس طى مصاحبه‏اى به این تأثیرگذارى اذعان کرد.
به نظر خانم «آمدى» حضور فعال و منطقى نتیجه‏اى جز این ندارد.

به گفته خانم «رام‏پناهى»، اگر همه چیز در حالت عادى و بدون جوّسازى و جبهه‏گیرى باشد، نمایندگانى موفق‏اند که آگاه‏تر و استوارتر باشند، اما با ذهنیت‏هاى منفى از پیش طراحى شده نسبت به وضع زنان روبه‏رو هستیم و در مجامع مى‏بایستى توانى چند برابر براى زدودن ذهنیت‏ها به کار ببریم.
راهکارهاى حضور فعال، کارآمد و توانمند
در این باره پیشنهادهاى خانم «زهرا شجاعى» شامل موارد زیر است:
1- تقویت مهارت‏هاى زنان مثل برقرارى دوره‏هاى آموزشى؛
2- گسترش ارتباطات خارجى؛
3- تأکید بر تخصص و تجربه در اعزام‏ها؛
4- نهادینه کردن حضور در مجامع بین‏المللى؛
5 - سازماندهى حرکت‏ها و روابط با کشورهاى اسلامى.
منظور خانم «شجاعى» سه دوره آموزشى است که تحت عنوان ملیکا و با هدف حضور فعال و مؤثر زنان در مجامع بین‏المللى و رشد آگاهى‏هاى علمى و مهارت‏هاى عملى بانوان (اعم از دولتى و غیر دولتى) توسط مرکز امور مشارکت زنان برگزار شده است.
دو دوره، (ملیکاى 1 و 2) در سال‏هاى 1377 تا 1379 و با حضور 65 شرکت‏کننده (40 نفر دولتى و 25 نفر غیر دولتى) و با حمایت صندوق جمعیت ملل متحد، نیز همکارى مرکز مطالعات عالى بین‏المللى دانشگاه تهران برگزار شد. از آنجا که تاریخ شروع دوره اوّل همزمان با ایام ولادت مادر گرامى حضرت امام زمان(عج) برگزار گردید، به نام مادر گرامى حضرت به اختصار «ملیکا» نامیده شد.
دوره سوم در سال 1382 با همکارى دانشکده روابط بین‏الملل وزارت امور خارجه برگزار شد و از ویژگى‏هاى آن افزایش شرکت‏کنندگان (71 نفر) فشرده‏سازى آموزش‏ها از 26 هفته به 10 هفته (128 ساعت آموزشى) و کاربردى‏تر کردن آن بوده است؛ علاوه بر این امکان حضور 15 نفر از شرکت‏کنندگان شهرستانى نیز فراهم گردید. 71 شرکت‏کننده در دوره مذکور از میان بانوان شاغل و فعال در سازمان‏هاى دولتى (39 نفر) و غیر دولتى (32 نفر) از سراسر کشور و بر اساس ضوابط تعیین‏شده انتخاب شدند و در پایان دوره گواهینامه به آنان اعطا شد. افراد مذکور از میان 252 متقاضى (144 نفر از سازمان‏هاى دولتى و 108 نفر غیر دولتى) برگزیده شدند.
آشنایى با: مهم‏ترین اسناد بین‏المللى و مربوط به زنان، شناخت سازمان ملل و ساختار و تشکیلات آن، نقش و جایگاه سازمان‏هاى غیر دولتى در سازمان ملل، روند کسب مقام مشورتى از شوراى اقتصادى اجتماعى (اکوسوک)، مهارت‏ها و فنون مذاکرات بین‏المللى، زبان تخصصى و کاربردى، حقوق معاهدات و ضوابط حاکم بر حق شرطها، کارگزارى‏هاى تخصصى سازمان ملل، روند جنبش‏هاى اجتماعى زنان در جهان و ایران، اصول و آداب تشریفات و برنامه عملى آن، منابع و پایگاههاى اینترنتى مربوط به زنان، بانوان و جامعه اطلاعاتى، مبانى نظرى جهانى شدن و نقش زن در توسعه پایدار، از جمله مباحث مورد تدریس در این دوره آموزشى بودند. همچنین برپایى کارگاههاى آموزشى کاربرد رایانه و اینترنت، مهارت‏هاى برقرارى ارتباط مؤثر، نیز میزگرد زن مسلمان و چالش‏هاى جهان امروز، از برنامه‏هاى دیگر دوره بود. اکنون برنامه‏ریزى براى برگزارى چهارمین دوره آموزشى در جریان است.

خانم «ابتکار»، ضمن اشاره به فعالیت‏هاى مرکز امور مشارکت زنان و وزارت امور خارجه در این باره، معتقد است که هنوز باید زمینه‏سازى و توانمندسازى بیشترى صورت گیرد.
به گفته وى وزارت امور خارجه نه تنها در موضوعات زنان بلکه در موضوعات مختلف و در دیپلماسى، براى زنان، نقش بسزایى فراهم نکرده است و کارهاى زیادى باید انجام بشود، چه در فعالیت‏هاى دوجانبه و چه در مناسبات بین‏المللى. در این زمینه‏ها فضاى زیادى را براى حضور زنان مى‏بینیم. شاید مدیران ارشد نظام هنوز به این باور نرسیده‏اند که حضور زنان در این جایگاهها تا چه اندازه مى‏تواند تعیین‏کننده باشد. تا زمانى که زنان کنار گذاشته مى‏شوند و به دلیل جنسیت، صلاحیت‏شان براى حضور در مناصب عالى سیاستگذارى و دیپلماسى در سطح داخلى مورد پذیرش واقع نمى‏شود، این موضوع در محاسبات بین‏المللى هم تأثیر مى‏گذارد. غیر از دولت و مجلس که در برهه‏اى، در هیأت رئیسه مجلس، خانم‏ها حضور داشتند، به نظر نمى‏رسد زنان نقش تعیین‏کننده‏اى در مجلس داشته‏اند. در دولت به همّت آقاى خاتمى دو زن در کابینه حضور دارند و امکان تأثیرگذارى بر تصمیمات کلان دولت وجود دارد. در سایر مناصب مثلاً در قوه قضائیه، حضور بانوان در این سطح را شاهد نیستیم، گرچه پیشرفت‏هایى بوده است اما در سطوح عالى تصمیم‏گیرى، به ویژه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شوراى عالى انقلاب فرهنگى (به غیر از خانمى که به عنوان نماینده شوراى فرهنگى اجتماعى زنان شرکت مى‏کند) به زعم عمومى هیچ زن فرهیخته و برجسته در زمینه علمى را در کشور نداریم که بتواند در مجامع حضور پیدا کند! اما در سطوح پایین‏تر دگرگونى‏هاى زیادى اتفاق افتاده که حرکتى است از پایین به بالا، و نشان از استوارى دارد، که بارقه‏هایى از جنبش اجتماعى زنان ایرانى را به نمایش مى‏گذارد، از جمله حضور خانم‏ها در شوراها و در سطوح منطقه‏اى که مى‏توانند در مراحل بعدى و در سطح شوراهاى عالى‏تر تصمیم‏سازى و تصمیم‏گیرى حضور پیدا کنند، که در نهایت در عرصه‏هاى بین‏المللى بازتاب و تجلى دارد.

خانم «نوبخت»، معتقد است: مسئولان باید توجه کنند که حضور زنان در عرصه بین‏الملل و تأثیرگذارى آنان به عنوان پیام‏رسانانى که به تبلیغ و تبیین جایگاه زن ایرانى مى‏پردازند موضوع مهم ملى است. اگر پى به این اهمیت ببرند، خود آنها عاملى براى تقویت حضور خواهند بود. باور اینکه حضور در جهت منافع ملى است، تا حدود زیادى مى‏تواند کمک مدیران و مسئولان در سطوح مختلف را به دنبال داشته باشد.
وى بر این باور است که با وجود امکانات و فرصت‏ها در بخش‏هاى دولتى مى‏توانستیم حضور مؤثرترى داشته باشیم، البته توجه خانم‏ها هم مهم است. مجموعه این عوامل به حضور جدى‏تر خانم‏ها مى‏انجامد.

به گفته خانم «مصفا»، حضور فعال و کارآمد و توانمند زن ایرانى در مجامع بین‏المللى، بخشى از حضور ایران در عرصه جهانى است. افزایش حضور زنان در کادر سیاسى و دیپلماتیک وزارت امور خارجه، گسیل بیشتر بانوان به مجامع بین‏المللى در قالب هیأت‏هاى اعزامى، پیشنهاد کاندیداى زن براى مناصب سازمان‏هاى بین‏المللى، به حضور مؤثر و سازنده کمک مى‏کند.
وى این معضل را مختص ایران نمى‏داند و معتقد است هنوز در سطح بین‏المللى به حد مطلوب نرسیده‏ایم. دور بودن زن از حوزه سیاست، به عنوان عرصه‏اى مردانه، باورى مربوط به تمامى کشورهاست اما باید با تقویت و ترویج فرهنگ حضور زن در عرصه‏هاى قدرت و تصمیم‏گیرى، درهاى سیاست را به روى زنان باز کرد.

خانم «آمدى»، پیشنهاد مى‏کند دولت از سازمان‏هاى غیر دولتى که به ثبت رسیده‏اند، با توجه به عملکرد سالیانه آنها، در اجلاس‏هاى مربوط به مباحث تخصصى هر سازمان حمایت بکند تا حضورى فعال و توانمند را شاهد باشیم.

خانم «رام‏پناهى»، این گونه مجامع را به دو دسته تقسیم مى‏کند:

اوّل - مجامعى که به مباحث عمومى مى‏پردازند. در این گونه گردهمایى‏ها، نمایندگان کشورها باید با ارائه گزارش‏هاى ملى، از دستاوردها و تجربیات کشور خود، پیرامون محورهاى تعیین شده، جایگاه و وضعیت زنان در فرآیند رشد و توسعه را اطلاع‏رسانى کنند، یا با نقش‏آفرینى در تدوین اسناد، پروتکل‏ها و بیانیه‏هاى نهایى سعى در اصلاح و تکمیل محتواى اسناد داشته باشند. نمایندگان شرکت‏کننده در این گونه مجامع باید از تجربه کافى برخوردار بوده و پیش از عزیمت، آموزش‏هاى کافى دیده باشند و با برنامه‏ریزى شرکت کنند.
دوم - مجامعى که به مباحث تخصصى مى‏پردازند. نمایندگان شرکت‏کننده در این گونه هم اندیش‏ها، داراى تجربیات و اندوخته‏هاى شخصى و توان علمى و فنى مناسب هستند.
چنانچه امکان شرکت زنان ایرانى فرهیخته در چنین اجلاس‏هایى فراهم شود، بهترین نمود حضور و مشارکت فعالانه و عالمانه زنان در عرصه‏هاى اجتماعى فراهم شده، خنثى کننده بسیارى از جوّسازى‏هاى منفى است، نیز بهتر از هر سخنرانى و مقاله و گزارشى مى‏تواند نمونه‏هاى عینى زنان فرهیخته و فعال کشور را (که ثمره فضاى خودباورى و بازگشت به ارزش‏ها و منزلت حقیقى زنان است) به دنیا معرفى کند، بنابراین براى حضور کارآمد لازم است زنان آگاه، توانا، خودباور، مدبر، متخصص و مسلط به ابزارهاى ارتباط جمعى، از جمله زبان به این گونه مجامع اعزام شوند.

میزان موفقیت ایران در ارائه الگوى زن مسلمان معاصر

حال ببینیم در نهایت حاصل این همه رفت و آمدها چه بوده و آیا توانسته‏ایم الگویى از زن مسلمان در عصر حاضر را به جهانیان ارائه دهیم؟

خانم «زهرا شجاعى»، عملکرد جمهورى اسلامى ایران را تا حدود زیادى موفقیت‏آمیز مى‏داند و به تغییر جهتگیرى پرسش‏ها در مجامع بین‏المللى و در کنفرانس‏ها اشاره مى‏کند. وى به گفته همسر امیر قطر اشاره مى‏کند که زن ایرانى را به ویژه در عرصه ورزش براى زنان قطرى الگویى مناسب و مطلوب مى‏داند. او یکى از تلاش‏هایى را که در زمینه ارائه الگوى زن مسلمان معاصر صورت گرفته است، حضور فعال در مجامع بین‏المللى مى‏داند، به ویژه سخنرانى یک زن مسلمان محجبه براى اولین بار از تریبون مجمع عمومى سازمان ملل (در جریان برپایى اجلاس ویژه مجمع، پنج سال پس از پکن در سال 2000) نیز در پارلمان اروپایى در بروکسل، به رغم تحرکات منافقین براى ممانعت از آن، اما در عین حال معتقد است تقویت ارتباط با کشورهاى اسلامى به ویژه از راه سازمان کنفرانس اسلامى مى‏تواند در موفقیت کامل ایران در ارائه الگوى مورد نظر خود بسیار تأثیرگذار باشد. ارتقاى همکارى و تبادل نظریات و تجربیات و اطلاعات میان زنان مسلمان در جوامع مختلف (که از طریق ارتقاى نقش و جایگاه زنان مسلمان در سازمان کنفرانس اسلامى و تشکیل سازمان بین‏المللى زنان مسلمان میسر است) مى‏تواند فرصت مناسبى را براى زن ایرانى در الگودهى به جوامع فراهم کرده، نیز زن ایرانى را از جنبه‏هاى مثبت فرهنگى و مذهبى آنان بهره‏مند سازد.
خانم «ابتکار» در پاسخ به دو بحث: کشورمان چقدر موفق بوده، نیز زنان ایرانى چقدر موفق بوده‏اند، مى‏گوید:
ایران زمینه‏سازى‏هایى کرده، افرادى مثل حضرت امام(ره) با شجاعت، به طرح موضوعات زنان پرداخته‏اند. پشتیبانى ایشان و تأکیدى که به عنوان فقیه و مرجع عالى‏قدر (به لحاظ مباحث نظرى در ایجاد فضاى مثبت براى حضور زنان) داشتند، علاوه بر اقداماتى که از نظر اجرایى به عمل آوردند، خیلى مؤثر بود.
به گفته وى، بعد از این مرحله بسیارى اعتقاد دارند اگر چه دخالت و برنامه‏ریزى دولت مؤثر بوده، ولى اهتمام زنان ایرانى بود که از فرصت استفاده کرده و توانستند خود را در بسیارى از زمینه‏ها به سطوح بالاتر و به شاخص‏هاى پیشرفته یا ارتقا یافته‏ترى برسانند و گام‏هایى بردارند که خیلى چشمگیر بود. این پیشرفت در مجامع بین‏المللى، شناخته شده و مورد پذیرش واقع شده است.

خانم «ابتکار» تأسف خود را از اتفاقاتى که در گوشه و کنار مى‏افتد و باعث کمرنگ شدن دستاوردها و پیشرفت‏ها مى‏شود، پنهان نمى‏کند و آن را از دغدغه‏هاى دولت در دوران اصلاحات مى‏داند که همواره نگران ایجاد تردید در دستاوردهاى عظیم کشور، به سبب برخوردهاى سلیقه‏اى و اقدامات خارج از چارچوب‏ها و شئون نظام اسلامى بوده است، به عنوان مثال برخوردهایى که در برهه‏اى با بدحجابى در داخل کشور مى‏شود و منتهى به این مى‏گردد که مطرح شود: خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد! تا ثابت کنیم این برخوردها سیاست دولت یا حکومت نیست و عده‏اى بر اساس سلیقه شخصى دست به چنین اقداماتى مى‏زنند، در صحنه بین‏الملل صدمات زیادى به وجهه کشور وارد مى‏شود؛ نیز برخى رویه‏هایى که در قوه قضائیه بود و الان خوشبختانه کمتر شده، رویکردهاى قبلى اصلاح شده است و دیگر بهانه‏اى براى اتهام زدن به نظام جمهورى اسلامى ایران به دست دیگران نمى‏دهد.
خانم «ابتکار» اذعان دارد که پیشرفت‏ها و دستاوردها بسیار قابل توجه است، ولى متأسفانه نتوانسته‏ایم آن طور که شاید و باید، دستاوردها را با نگاهى واقع‏بینانه و توأم با انتقادات و بیان نقطه ضعف‏ها و پذیرش مشکلات و موانع منتقل کنیم. جبهه‏گیرى را در داخل کشور هم داشتیم که باعث شد نتوانیم با بعضى از مسائل به شکل منطقى و کارشناسى‏شده و علمى مواجه شویم و آنها را حل کنیم. شکى نیست که این وضع، از عوامل و سبب‏هاى خدشه‏دار شدن وجهه و جایگاه زنان بوده است.
معاون رئیس‏جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، میزان موفقیت زنان ایرانى را بسیار بالا ارزیابى مى‏کند اما میزان موفقیت حکومت را در معرفى موفقیت‏ها، نیز مدیریت بر اوضاع موجود و برخورد و مواجهه با پیشرفت‏ها نسبى مى‏داند. او معتقد است: مجموعه حاکمیت در مواردى نتوانسته دستاوردها و پیشرفت‏ها را به خوبى مدیریت و ساماندهى کرده و معرفى کند.

خانم «نوبخت»، معتقد است: اگر منظور از ارائه الگو این است که با معیارهاى جدید و با توجه به نیازهاى روز، حضور زنان را عرضه کند، در کلیت و به صورت کلان موضوع، این اتفاق افتاده است. با انقلاب ایران و فعالیت خانم‏ها الگوهاى دیگرى که براى حضور بانوان در عرصه‏هاى اجتماعى و سیاسى وجود داشته است، اعتبار خود را از دست داد. زنان ناچار بودند در الگوهاى نادرست در یک عرصه حضور داشته باشند، نیز ناهمگونى و تضاد جدى بین مسئولیت‏هاى خانوادگى و اجتماعى و فعالیت‏هاى سیاسى زنان وجود داشت، یا مشارکت زنان در فعالیت‏هاى اجتماعى، مردانه و توأم با رعایت حدود و ضوابط لازم و رفتارهایى بود که شکل خود را داشت، یعنى این باور وجود داشت که زن وقتى در فعالیتى اجتماعى مشارکت دارد، یک مرد است و نه یک زن! هنوز هم این تفکر وجود دارد و زنان حضورى مشابه مردان پیدا مى‏کنند تا بتوانند موفقیت خود را ثابت کنند. اینها الگوهایى بود که با فعالیت و مشارکت زن ایرانى در عرصه اجتماع، به آنها خدشه وارد شد. امروز بسیارى توجه کردند که الگوهاى دیگرى مى‏تواند وجود داشته و قابل عرضه باشد.
از سوى دیگر نوعى رویارویى با گسترش این الگو قابل مشاهده است که شایسته مى‏باشد اشاره کنیم اقدامات لازم در این باره در گذشته صورت نگرفته است.
وى مى‏افزاید: باید توجه داشته باشیم بیشتر از کشورهاى غربى، ما در کشورهاى اسلامى به توسعه این الگو نیازمندیم، چرا که بسیارى از سؤالات در آنجاست، از این‏رو باید توسعه این الگو (که تاکنون روندى طبیعى را طى کرده است) در دستور کار جدى ما باشد.

خانم «مصفا»، موفقیت را نسبى ارزیابى مى‏کند، آن هم زمانى که با انتخاب صحیح و مبتنى بر اصول و آگاهى، افرادى به مجامع بین‏المللى اعزام شده‏اند.
به گفته وى، متأسفانه به علت برخى شرایط بین‏المللى و نگاه نامناسبى که وجود دارد، هنوز حضور زن ایرانى در مجامع بین‏المللى، نیازمند اثبات اولیه براى قبول و بعد برقرارى ارتباط است.
به گفته وى طبیعى است که هر چه کیفیت در دنیاى رقابت‏ها بالاتر باشد، ارتباطات بهتر انجام مى‏شود.
رئیس مرکز مطالعات عالى حقوق بشر دانشگاه تهران بر این باور است که حضور چهره‏هاى تکرارى (که مرتباً در برخى از مجامع شرکت مى‏کنند و بیشتر آنها فاقد دانش لازم هستند) نیز حضور برخى از افراد سازمان‏هاى غیر دولتى که دانسته و ندانسته با حمایت‏هاى مالى خارجى مشارکت مى‏کنند و تفکر آنها صرف حضور است، نه هدفمند و با کیفیت بودن آن، به ارائه الگوى صحیح نمى‏انجامد.
وى آمادگى قبلى، اطلاع از دستور کار، شرکت در جلسات مقدماتى و داشتن اطلاعات لازم در زمینه‏هاى تخصصى را بسیار مهم مى‏داند و معتقد است که در شرایط جهان معاصر هر جا کاستى باشد، در عدم موفقیت بى‏تأثیر نخواهد بود.

به گفته خانم «آمدى»، ایران در ارائه الگوى زن مسلمان در حد شأن خود موفق نبوده، دلیل آن را نگاه کلیشه‏اى به این الگو مى‏داند.
وى شاخصه زن مسلمان را فقط حجاب، آن هم به شکل چادر نمى‏داند و معتقد است: مجموعه‏اى از اعتقادات، دانایى‏ها، توانایى‏ها و رفتارهاى زن مسلمان است که مى‏تواند او را به صورت الگوى مطرح ارائه کند، از این‏رو اگر روى همه موارد تکیه گردد امکان بهترى براى ارائه الگوى موفق از زن مسلمان ایرانى ایجاد مى‏شود.

خانم «رام‏پناهى»، بر این باور است که از ابتداى شکل‏گیرى انقلاب اسلامى ایران، از جمله مهم‏ترین سؤال‏هاى خبرنگاران از امام خمینى(ره) و سایر متفکران و نظریه‏پردازان انقلاب، نگرش به زنان بوده، بعدها نیز همواره این موضوع مورد توجه اذهان عمومى و رسانه‏هاى دنیا بوده است.
وى اعتقاد دارد که نقش‏آفرینى زنان ایرانى در صحنه‏هاى مختلف پیروزى انقلاب اسلامى، دفاع مقدس و سایر عرصه‏هاى اجتماعى و سیاسى به عنوان الگوى زن مسلمان معاصر مورد توجه بسیارى از کشورها، از جمله زنان در کشورهاى اسلامى بوده است. نقشى که زنان در داخل کشور داشته‏اند، بازتاب بیرونى نیز داشته، اما اینکه نظام براى عرضه این الگو، برنامه مدوّن و حساب‏شده‏اى داشته باشد، چنین نبوده است! معمولاً مواقعى که اجلاس و کنفرانسى بوده، شتابزده اطلاعاتى جمع‏آورى شده و حضورى عجولانه صورت گرفته اما اینکه تفکر نظام‏مند مشخصى را در اختیار نمایندگان اعزامى قرار دهیم و برنامه‏ریزى مشخصى براى ارائه این تفکر در سطوح بین‏المللى داشته باشیم، وجود نداشته است.
خانم «رام‏پناهى» به تصویب منشور حقوق و مسئولیت‏هاى زنان در کشور به همت شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، نیز تصویب سیاست‏هاى امور بین‏الملل زنان (1382) که هر دو به تصویب شوراى عالى انقلاب فرهنگى رسیده است، اشاره مى‏کند و اظهار امیدوارى مى‏کند با هماهنگى صحیح بین مراکز مربوط، حداکثر استفاده از این مصوبات به عمل آید.
گفتنى است که در اهداف سیاست‏هاى امور بین‏الملل زنان، به دستگاههاى ذیربط جهت اجرا ابلاغ شده است به «تبیین دیدگاه اسلام در مورد جایگاه و حقوق و شخصیت زن در نظام اسلامى بر محور عدالت اجتماعى» بپردازند، نیز معرفى الگوى زن مسلمان ایرانى با تکیه بر مواضع اعتقادى و فکرى اسلام در سطوح مختلف منطقه‏اى و بین‏المللى، همچنین رشد و ارتقاى آگاهى‏هاى علمى و عملى زنان به منظور انجام تعامل مطلوب‏تر در عرصه‏هاى بین‏المللى، و ایجاد وحدت رویه و تقویت هماهنگى دستگاههاى مؤثر در فعالیت‏هاى بین‏المللى زنان، نیز بهره‏بردارى مناسب از امکانات و زمینه‏هاى مختلف براى تقویت و توسعه فعالیت‏هاى جهانى بانوان در راستاى اصول سیاست‏هاى خارجى جمهورى اسلامى ایران.
این سیاست‏ها به غیر از اهداف، شامل سیاست‏هاى راهبردى (در 13 بند) و سیاست‏هاى اجرایى در بُعد ارتباطات، پژوهش و پشتیبانى فرهنگى مى‏باشد. نظارت بر اجراى آن را هیأت نظارت و بازرسى شوراى عالى انقلاب فرهنگى برعهده دارد. قرار بود ظرف مدت شش ماه از تاریخ ابلاغ، آئین‏نامه اجرایى آن توسط تعدادى وزارتخانه‏ها و سازمان‏ها، نیز مرکز امور مشارکت زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در حدود وظایف خود تدوین شود اما هنوز این مهم انجام نشده است. امیدواریم این مصوبات به سرنوشت سایر مصوبات شورا دچار نشده و روى کاغذ نمانند.

پیدایش بنیادگرایى اسلامى‏

از سوى دیگر نمى‏توان کتمان کرد که پیروزى انقلاب اسلامى موجب گسترش تفکرى میان مسلمانان جهان شد که به اسلام سیاسى یا اصول‏گرایى اسلامى شهرت یافت. دولت‏هاى غربى از این پدیده با عنوان بنیادگرایى دینى یاد مى‏کنند. به نظر برخى مهم‏ترین شاخصه این نگرش، امکان به‏کارگیرى عناصر و آموزه‏هاى اسلامى در حیات اجتماعى و ایجاد تمدن نوین اسلامى بود. این پدیده مى‏توانست گسترش فرهنگ سکولار را با چالشى اساسى و تمدن غرب را با بحرانى عمیق روبه‏رو سازد. از این‏رو دولت‏هاى استکبارى ضمن تحلیل این پدیده، در صدد شناسایى راهکارهاى مهار آن برآمدند.

مهار بنیادگرایى!

تقریباً یک دهه پیش مجله اکونومیست انگلستان از طرح مهار بنیادگرایى اسلامى در خاورمیانه خبر داد که بر سه رکن مهم اصلاح ساختار اقتصادى کشورها بر اساس بازار آزاد، اصلاحات سیاسى با محوریت دموکراسى غربى و برداشتن حریم‏هاى اخلاقى به ویژه میان دختران و پسران استوار بود. چندى پیش وزیر امور خارجه این کشور از طرح مشارکت خاورمیانه‏اى آمریکا خبر داد که بر سه محور اصلاحات اقتصادى، اصلاحات سیاسى و برابرى زن و مرد (به معناى تشابه نقش‏ها) بنا شده بود. بر این اساس برخى سازمان‏هاى غیر دولتى لبنان، تجربه ایران در جداسازى فضاهاى آموزشى و آموزش‏هاى مذهبى در مدارس را تجربه‏اى شکست‏خورده معرفى کردند که قابلیت بهره‏بردارى ندارد اما در مقابل بر استفاده از الگوهاى تجربه‏شده جهانى تأکید نمودند.(7)

بازتاب و آموزه‏هاى انقلاب اسلامى‏
اندونزى‏

به گفته لیز مارکوس، در اوایل دهه 80 پوشش حجاب به خاطر اثر مستقیم انقلاب اسلامى ایران در اندونزى بیشتر متداوّل شد. پیش از این مى‏توانستیم زنان دیندار را با پوشش‏هایى ببینیم که بسیار گوناگون بود، گاهى با تأثیرپذیرى قومى و گاهى حجاب شامل قطعه‏اى بلند و اغلب به رنگ سیاه بود، که بیشتر توسط دانشجویان زن یکى از کالج‏هاى معلمان اسلامى پوشیده مى‏شد. پوشش حجاب به تدریج تبدیل به مد روز (هنجار مورد قبول جامعه) گردید اما در حال حاضر بیشتر میان دانشجویان دانشگاهى متداوّل است. از زمان تحولات عمیق در ایران، به نظر عامه مردم جلباب (حجاب) حالا تبدیل به نماد مخالفت شده بود و نشانگر الگوى کلاسیک اسلام از مقاومت در برابر اصول نهادینه شده در جامعه بود. تجمعات مذهبى معمول همچون گردهمایى‏هاى پنجشنبه بعدازظهر با شرکت شمارى از دانشجویان دختر که پوشش جلباب بر تن داشتند گاهى توسط پلیس مخفى مورد بازرسى قرار مى‏گرفت، در حالى که این مباحثات داراى طبیعتى کاملاً رُک‏گویانه و بدون پرده‏پوشى بود اما اغلب به مواردى همچون اعطاى برابر و بیشتر قدرت خلاصه مى‏گردید.
از سوى دیگر پوشیدن جلباب به عنوان اظهار وجود و انتخاب فردى صورت مى‏گرفت. بیشتر خانواده‏ها از پوشیدن آن توسط دختران‏شان احساس غرور مى‏کردند و آن را نشانه ایمان و تقواى بالاى آنان مى‏دانستند. جلباب هنوز به گونه‏اى قوى به عنوان نمادى از مخالفت و عدم اطاعت در نظر گرفته مى‏شد. گویى آنها با پوشیدن آن مقاومت خویش را در برابر قدرت و نفوذ حکومت نشان مى‏دادند، گرچه این عمل در جایى باشد که والدین آنها در آنجا مشغول به کار بودند.(8)

ترکیه‏

در ترکیه دهه 90 یک دوره مهم از حیات و توسعه جنبش‏هاى مدنى به شمار مى‏رود. تنها در این دوره است که با کنش باورى در اجتماعات زنان مسلمان روبه‏رو مى‏شویم. اگرچه این فضا موجب توسعه جنبش زنان مسلمان شد، ولى جنبش همچنان بر ضد فمینیسم و یا بى‏اعتنا به آن بود. در نتیجه حتى امروز رویکرد ویژه فمینیستى کاملاً از طرف زنان مذهبى ترکیه پذیرفته نشده است. این اعتقاد که اسلام یگانه و تنها ایدئولوژى به حق الهى است که همه گفتنى‏ها و حرف آخر را گفته است، موجب مى‏گردید جامعه مسلمان امور سنتى را نیز به حساب دین گذاشته و هیچ گونه نگاه انتقادى به آن نداشته باشد. همچنین مسلمانان بسیارى از چیزها را که بدون عبور از پالایش اسلام وارد زندگیشان شده بود پذیرفته‏اند اما در مورد مسئله زنان هنوز زیر نفوذپذیرهاى سنتى مقاومت مى‏کنند. براى آنان فمینیسم به معناى تخریب خانواده است. در نتیجه محافظه‏کاران سنتى ترکیه نسبت به این امر که انقلاب ایران، زنان را به شعارگویى در خیابان و شرکت در تظاهرات و حتى حمل سلاح بکشاند، نارضایتى نشان دادند. در طول این دوره، نظامى و جناح محافظه‏کار هر دو استدلال یکسانى در برابر انقلاب ایران به کار مى‏بردند مبنى بر اینکه انقلاب جز بر گروههاى کوچکى تأثیرگذار نبوده است.(9)

پاکستان و سودان و مصر

هماهورفر معتقد است: تا زمانى که انقلاب اسلامى ایران به موفقیت رسید و جمهورى اسلامى ایران برقرار شد و اسلام سیاسى به عنوان ایدئولوژى ضد امپریالیستى به کار رفت، برترى نیروهاى مذهبى بر قدرت سیاسى، دیگر سازمان‏هاى اسلامى را در جهان اسلام استحکام بخشید، بخصوص در منطقه که روزبه‏روز به فعالیت‏هاى سیاسى و اجتماعى‏شان افزوده مى‏شد. در عرض چند هفته پس از برقرارى جمهورى اسلامى ایران در سال (1979) قانون حمایت از خانواده لغو گردید. دولت‏هاى پاکستان و کمى بعدتر سودان قانون «حدود و مجازات اسلامى» را مشابه آنچه که در ایران مى‏گذشت در کشور خود معمول کردند. این قوانین دو قلمرو مجزاى عدالت براى زنان و مردان به وجود آورد. در اوایل دهه 1980 قانون حمایت از خانواده مصر که بعد از حدود پنجاه سال سبک سنگین کردن در دهه 1970 اصلاح مختصرى شده بود، غیر اسلامى شناخته شده و از نو نوشته شد و زنان این حق را که بعد از طلاق در منزل دوران تأهل خود باقى بمانند از دست دادند.

الجزایر

در الجزیره زنان با قوانین حمایت خانواده محدودکننده‏ترى که بارها مطرح شده بود، مبارزه مى‏کردند؛ قوانینى که در نهایت در سال 1984 پذیرفته شد: زنان الجزیره‏اى حق ازدواج بدون اجازه سرپرست خود را از دست دادند، در حالى که مردان حق اختیار چندهمسر را دوباره به دست آوردند. در سال 1368 (1989) الجزیره‏اى‏ها قانونى را تصویب کردند که به موجب آن مرد سرپرست خانواده اجازه و حق پیدا مى‏کرد به نمایندگى از طرف اعضاى خانواده خود رأى دهد. این قانون زنان را از حق رأى محروم مى‏کرد، به علاوه مبارزان مسلمان اقداماتى را شروع کردند تا اطمینان حاصل کنند همه زنان از چادر استفاده مى‏کنند؛ اقداماتى از قبیل آدم‏ربایى و کشتن زنى که از اطاعت سرپیچى مى‏کرد.(10)

لبنان‏

به گفته «زینب عفاف حکیم»، عضو یکى از سازمان‏هاى غیر دولتى لبنان، بیدارى اسلامى، چهره زن لبنانى را تغییر داده است و در این میان انقلاب اسلامى و امام خمینى(ره) نقش ممتازى دارند. این تأثیر بر زنان لبنانى قابل ملاحظه است. حجاب به عنوان پرچم بیدارى زن مسلمان در جنوب لبنان، به ویژه در منطقه «بقاع» مشاهده مى‏شود. بیدارى و مبارزه در اراضى اشغالى هم دیده مى‏شود.(11)

ترکمنستان‏

«آنا الکساندرونا کوریلوا» از ترکمنستان، دلیل توجه و علاقه خاص خود به ایران را پروژه اجتماعى اسلامى از زندگى معاصر مى‏داند که پروژه‏اى عینى و داراى نتیجه است و آرزو مى‏کند که ایرانیان ایمان و میراث ملى خود را حفظ کنند و ارزش‏هاى دینى و ملى را به جوانان منتقل نمایند.

آسیب‏شناسى و راهکارها

«ایمان وانیسا راپتى» از آفریقاى جنوبى، معتقد است که رسانه‏هاى بزرگ، حقایق زندگى و سیاست ایران را براى خدمت به اهداف منفى تحریف کرده‏اند و میان رسانه‏ها در مورد ایران سوء تفاهم شدیدى وجود دارد و فشار بر ایران به مثابه آخرین سنگر حاکمیت اسلامى عقلانى در خاورمیانه بسیار است.
به گفته وى آزادى‏هاى مدنى (از جمله آزادى مطبوعات) و مسائلى نظیر بیکارى مسائل مهمى هستند. همچنین برخورد عقلانى با انتقادات مردم به گونه‏اى که به آنان اطمینان داده شود صدایشان شنیده شده است، که ثبات مدنى را تحکیم مى‏بخشد.
«لورن میرزا» از آمریکا، جمهورى اسلامى ایران را امیدى براى ایجاد جامعه‏اى مبتنى بر عدالت، استقلال و برابرى مى‏داند. به نظر وى آموزش درست ارزش‏هاى والاى اسلامى به جوانان که بیش از همه در معرض خطر فریب‏خوردن و گمراه شدن هستند، بسیار مهم است.
وى برنامه‏هاى رسانه‏اى ایران را فاقد نشاط و سرزندگى مى‏داند که در کل کسالت‏بار هستند و توصیه مى‏کند: باید دریافت که چگونه مى‏توان از رسانه‏ها براى الهام بخشیدن به مردم استفاده کرد.
«نازنین کریم» از کنیا، معتقد است که باید در رسانه‏ها بر نقش مهم زنان در ایران تأکید شود، زیرا آنان را همیشه به دلیل استفاده از حجاب، زیر ستم تلقى کرده‏اند.
وى بزرگ‏ترین چالش انقلاب را در آینده، فعال نگه داشتن جوانان و ایجاد انگیزه در ایشان در زندگى به شیوه‏اى اسلامى مى‏داند و اینکه اسلام شیوه‏اى است براى زندگى و راه حل است براى تمام مسائل.
به گفته «اما نیکلسون»، نماینده انگلیسى و معاون اوّل کمیسیون امور خارجه پارلمان اروپایى و از بنیانگذاران مؤسسه خیریه بین‏المللى عمار، ارزش‏هاى اخلاقى مشترک با ادیان ابراهیمى، با انقلاب اسلامى ایران شکوفا شد و انقلاب یکى از رویدادهاى پر بار دوران جدید بود.
وى گوشزد مى‏کند که براى هر گونه انتقاد حتى انتقاد خصمانه آماده باشید.
دکتر «رشاد حسن خلیل الشرقاوى» از مصر، دلیل اصلى توجهش به انقلاب اسلامى ایران را کشف و تحلیل مدل اسلامى نو مى‏داند.
وى معتقد است هر چند مدل ایرانى تنها نگرش اسلامى نیست اما باز نمایانگر کوششى است بسیار مهم براى یافتن راه حل اصیل و بدیع براى مشکلات مسلمانان دنیا.
او مبادله دیدگاههاى مختلف در درون مدل اسلامى ایرانى را توصیه مى‏کند که به تحکیم نهادها، ساختارها و سیاست‏هاى آن کمک مى‏کند.
«زکیه على مال‏الله عبدالعزیز» از قطر، یکى از راههایى را که انقلاب اسلامى مى‏تواند با چالش‏ها رویارویى کند، اهمیت دادن به نقش زن در جامعه و تقدیر از مقام او مى‏داند.
به گفته «جمیله عابد» از اتریش، انقلاب اسلامى پس از قرن‏ها رکود، فرصتى را براى تحقق اسلام در چارچوب دولتى نوین فراهم آورده و مى‏تواند نشان دهد که از توانایى و انعطاف کافى براى مقابله با چالش‏هاى نوین زندگى برخوردار است.
وى یکى از چالش‏هاى مهم پیش روى انقلاب را تقاضا براى آزادى‏هاى مدنى و فردى بیشتر مى‏داند. از جمله راه حل‏هایى که ارائه مى‏دهد آن است که نظام اسلامى به سوى دموکراسى کامل پیش رود. براى نوسازى روح آموزه‏ها در تمام عرصه‏ها و براى درک معناى قوانین و اصول اسلامى باید به جاى توقف بر کتاب‏هاى پیشین، از اصل زنده اجتهاد استفاده کرد و اینکه به حقوق زنان و حمایت از کودکان و خانواده‏ها توجه لازم مبذول داشت و واقعیت‏هاى زمانه را در نظر گرفت.
«ایر مگاردپین» از آلمان، معتقد است که از نقطه نظر جامعه‏شناسى، انقلاب اسلامى ایران نه به عنوان یک رویداد بلکه به عنوان یک جریان تلقى مى‏شود اما همه اهداف آن به رغم تلاش‏هاى انجام شده، محقق نشده است. نیز دیدگاه و ساختارهایى براى حفظ جامعه مدنى قوى که ارزش‏هاى انقلاب را بهبود بخشد، هنوز به طور کامل محقق نگردیده است. وى تحقق این اهداف را از چالش‏هاى مهم انقلاب در سال‏هاى آتى مى‏داند.
«لیلا الیزابت یونس» از آرژانتین، انقلاب اسلامى را زاینده تغییرات مثبت در سراسر جهان مى‏داند اما هراس دارد که وضع بدتر از این بشود و روح انقلابى جوانان روز به روز ضعیف‏تر شده و از نقطه نظر اخلاقى به تقلید از غرب در موسیقى و حجاب و لباس و رفتار روى آورند. وى ایران را امید بزرگ و محرک مسلمانان شیعى مى‏داند که در جامعه غیر مسلمان زندگى مى‏کنند.(12)

توجه به روندهاى نو

به هر ترتیب موجى که امروزه در جوامع اسلامى، از ایران گرفته تا کویت، بحرین، عمان و دیگر کشورهاى مسلمان میان زنان براى ورود به صحنه مشارکت سیاسى به ویژه در سطح رهبرى و نخبگان سیاسى به راه افتاده، تلاش براى همخوانى با روندهاى جدید این جوامع را گریزناپذیر ساخته است. به تأیید کارشناسان، انقلاب اسلامى ایران، انقلابى فرهنگى بوده که تحول در نظام ارزشگذارى، اصلاح بینش‏ها و استقلال در اندیشه و عمل را فریاد مى‏کرد و از ابتدا صدور ارزش‏هاى انقلابى به تمامى جهان را نه در قالب تحمیلى و استعمارى (که در قالب آموزش شیوه‏هاى نوین و پرورش نسل‏هاى نو) زمزمه مى‏کرد. امروز پس از گذشت دو دهه از آغاز شکل‏گیرى حکومت اسلامى مناسب است با مقایسه عملکرد نظام در این فاصله زمانى با اهداف ذکر شده در متن انتظارات مردم و رهبران آنها به مطالعه موفقیت‏ها، کاستى‏ها و به تنظیم بایسته‏ها بپردازیم.(13)
در مجموع و با توجه به دیدگاههاى مختلفى که مطرح شد به نظر مى‏رسد اینک پس از فرو نشستن تب و تاب‏هاى دوران نخستین انقلاب نباید با دلخوش کردن به برخى تعریف‏ها و تمجیدها (که آن هم با اما و اگر است) از حرکت باز ایستاد و به رخوت و ایستایى و در جا زدن تن داد و کار را تمام شده تلقى کرده و از آسیب‏شناسى و مقابله با تهدیدها باز ماند. مسلّم است میان حضور فعال، تأثیرگذار، و توانمند در مجامع بین‏المللى، با ارائه الگویى کارآمد از زن مسلمان ارتباط متقابل وجود دارد. هر چقدر نظام در ارائه الگویى مقبول و کارآمد از زن مسلمان موفق‏تر باشد، خواهد توانست تأثیرگذارى لازم را بر روند تصمیم‏سازى‏ها و تصمیم‏گیرى‏هاى بین‏المللى داشته باشد و ذهنیت‏هاى منفى و کلیشه‏اى علیه وضعیت و جایگاه زن ایرانى را در جامعه و خانواده اصلاح کند. براى اثبات حُسن نیت خود باید کارنامه درخشان و قابل قبولى از عملکرد ایران در خصوص پیشبرد و بهبود وضعیت زنان به دنیا ارائه داد. نباید بر کج‏سلیقگى‏ها، اقدامات نسنجیده، ابهامات و اشکالات موجود در قوانین، تخلفات، ضعف ناهماهنگى در تبیین موانع و دیدگاهها، اشکالات موجود در اجراى قوانین و ... سرپوش گذاشت.

الگوى زن مسلمان و حجاب‏

در جمع‏بندى، راهکارها و توصیه‏هاى زیر سفارش مى‏شود:
تلاش براى ارائه الگویى کارآمد و مقبول و مدرن از پوشش زن مسلمان در عصر حاضر، کوشش براى ایجاد هماهنگى میان مسئولیت‏هاى خانوادگى و اجتماعى زن مسلمان و ایجاد تعادل میان نقش‏هاى چندگانه زنان، نیز تأکید بر خانواده‏محور و جامعه‏مدار بودن زن مسلمان به طور همزمان، سهم قائل شدن براى زنان در عرصه قدرت و تصمیم‏گیرى و زمینه‏سازى هر چه بیشتر براى حضور بانوان در سطوح مدیریت سیاسى و رهبرى جامعه (به عنوان یکى از شاخص‏هاى مهم توسعه انسانى)، به کارگیرى هنرمندانه تجارب مثبت کشورهاى غربى با فضاى فرهنگ اسلامى کشور (به رغم تفاوت‏هاى فرهنگى موجود).

نیز توصیه مى‏گردد:
رفع تبعیض جنسیتى و نابرابرى از کلیه شئون زندگى زنان، به ویژه ارتقاى جایگاه آنان در عرصه دیپلماسى کشور و سیاست خارجى نظام، نیز بهره‏مندى از توانایى‏هاى زنان در نمایندگى‏هاى ایران و پست‏هاى عالى دیپلماتیک و ترکیب هیأت‏هاى عالى مذاکره‏کننده. به یاد داشته باشیم مهم‏ترین و اولین قدم را در این باره امام راحل(ره)، زمان‏شناس و درد آشنا برداشت. ایشان با فرستادن یک زن در ترکیب هیأت اعزامى به اتحاد جماهیر شوروى سابق، جهت ابلاغ پیام‏شان به «گورباچف» راه را براى آیندگان گشود، اما متأسفانه در گذر زمان این اقدام و بسیارى از اقدامات ستودنى ایشان به فراموشى سپرده شد و با اجتهادات و برداشت‏هاى سلیقه‏اى هنوز این در به روى زنان بسته مانده است.
از دیگر راهکارها: تلاش براى اعاده حقوق انسانى زنان و تبیین حقوق و اختیارات آنان در اسلام ناب محمدى(ص) و سیره عملى آن حضرت است.
موارد برشمرده مى‏تواند چهره مثبتى از دیدگاههاى جمهورى اسلامى ایران در مورد نقش و جایگاه زنان را به تصویر بکشد و در عمل ثابت کند توسعه‏یافتگى و عدالت اجتماعى و دموکراسى بدون حضور و نقش‏آفرینى و سهم داشتن زنان به هیچ وجه معناى راستین خود را نخواهد یافت و همیشه شکننده و نیمه‏کاره باقى خواهد ماند. به پیشواز تحولات رفتن، خود را آماده پذیرش آنها کردن و تلاش براى سازگار شدن سریع با آنها معقول‏ترین راهکارى است که مى‏توان برگزید. در غیر این صورت مقاومت در برابر روند تحولات و ایجاد تنش در سطح جامعه بى‏فایده خواهد بود، چرا که همراه با رشد آگاهى‏ها و توانمندى‏هاى زنان و حضور فزاینده آنها در سطح جامعه و تقویت فرآیند دموکراتیک‏شدن در جهان، تحولات در جوامع اسلامى توسعه خواهد یافت.
اگر مى‏خواهیم در حوزه زندگى زنان و تلاش براى بهبود وضعیت آنان به کشورى قدرتمند تبدیل شویم، باید پیامدها و آداب خاص آن را بپذیریم. ورود در عرصه دست و پنجه نرم کردن با قدرت‏هایى که خاستگاه توانمندى‏هاى آنان تکیه بر فن‏آورى، قدرت تولید، عقلانیت و به کارگیرى تمام توان اجتماعى در سطح ملى و فرا ملى است، نیازمند پذیرفتن رفتارها و هنجارهاى خاصى است که در این سال‏ها از آن رفتارها و هنجارها کم و بیش غافل بوده‏ایم. شاید در وهله اوّل و در قاموس تفکر ساده‏انگاران، توصیه برشمرده به معناى انقیاد و تسلیم در برابر قدرت‏هاى جهانى و پذیرفتن تحمیل‏هاى آنان باشد، اما طبق قواعد نانوشته، مناسبات بین‏المللى براى خود ضوابط و معیارها و مجوزهاى عبور مخصوص دارد. در این زمینه نیازمند خانه تکانى جدى هستیم اما با سماجت و پافشارى، بیش از پیش عرصه تعاملات بین‏المللى را به دیگران تقدیم مى‏کنیم. این عرصه، آوردگاه بده بستان است و عرصه بازى شطرنج دولت‏ها! باید قواعد بازى را آموخت تا با حرکت به موقع و دیر نجنبیدن، از کیش و مات شدن به دور ماند.(14)
با آغاز هزاره جدید، پدیده‏هاى نوینى در جهان پیرامون ما به ظهور رسیده است که براى رویارویى با آنها نیاز به پذیرش مسئولیت مشترک در سطح جهانى بیشتر احساس مى‏شود. اکنون که مسئولیت‏پذیرى انسان‏ها امرى اجتناب‏ناپذیر مى‏نماید، توزیع مسئولیت‏ها بین زنان و مردان که تار و پود هر جامعه‏اى را ساخته‏اند نیز یک ضرورت جهانى به شمار مى‏رود. این مهم جز با برقرارى موازنه و تعادل از نظر حقوق، مسئولیت‏ها و امکانات به انجام نمى‏رسد. شاید نخستین گام براى تضمین اجراى عدالت و برابرى حقوق مبتنى بر ارزش‏هاى جامعه اسلامى این باشد که باورها و اندیشه‏هاى خویش را پالایش کنیم تا در گام بعدى فرصت تحقق بخشیدن به عدالت حقوقى و فراهم آوردن ابزار و امکانات مناسب براى اجراى آن را به دست آوریم.(15)
یکى از این ابزارها اجراى طرح‏هایى براى تواناسازى زنان در دو بُعد علمى و عملى جهت آمادگى براى حضور در محافل و مجامع بین‏المللى است. داشتن آگاهى و تخصص و تبحر، آشنایى با زبان و فنون و روش مذاکرات در سازمان‏هاى بین‏المللى، لازمه این امر است. هدف نهایى از اجراى برنامه‏هاى توانمندسازى بانوان، ترغیب آنان به مشارکت جدى، مؤثر و مستقیم در حیات اجتماعى است.
حال که انتظار کشورهاى اسلامى از ما بسیار زیاد است، باید اراده جدى حاکمیت نظام را در این عرصه به نمایش گذاریم و با انسجام، هماهنگى، یکپارچگى و با برنامه‏ریزى دقیق و قبلى، نیز پرهیز از موازى‏کارى و دوباره‏کارى به تحقق اهداف مورد نظر کمک کنیم. در این خصوص از تأثیر عملکرد سایر حوزه‏ها به ویژه قوه قضائیه و قوه مقننه غافل نباشیم و با عملکرد نسنجیده، دستاوردها را از میان نبریم. امروز باید ایمان بیاوریم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

پى‏نوشتها: -
1) واقعیت‏ها و مصلحت‏هاى کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، معاونت اطلاع‏رسانى و ارتباطات مجمع تشخیص مصلحت نظام، تیر 1383.
2) صحیفه امام، ج‏13، ص‏191 - 190.
3) فصلنامه فرزانه، شامل بازتاب‏هاى چهارمین کنفرانس جهانى زن، شماره 7، پاییز و زمستان 1374.
4) همان.
5) همان.
6) برگرفته از مصاحبه خانم شیده شادلو با خانم نوبخت.
7) زنان و بازخوانى آرمان‏هاى انقلاب اسلامى»، نشریه حورا (ارگان دفتر مطالعات و تحقیقات زنان - قم)، شماره ششم، مرداد و شهریور 83، ص‏5.
8) مدیریت و رهبرى زنان در اندونزى»، فصلنامه فرزانه، دوره 6، شماره 11، بهار 1382، ص‏96.
9) نهضت زنان اسلام‏گرا و فمینیسم در ترکیه»، هدایت سفکاتلى، فصلنامه فرزانه، ص‏104.
10) پل‏هاى ارتباط: جنبش زنان و فعالیت‏هاى فرا ملیتى»، فصلنامه فرزانه، ص‏46.
11) جمیله کدیور، زن، انتشارات اطلاعات، 1378، ص‏188.
12) انقلاب اسلامى در اندیشه زنان جهان، اداره کل امور اجتماعى ایرانیان خارج از کشور، 1383.
13) دفاع از حقوق زنان، ما و نظام بین‏الملل، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، قم، بهار 1380.
14) بخشى از سخنان زهرا شجاعى در مراسم اختتامیه دوره آموزش ملیکاى سوم، تیر 1383.
15) علیرضا معیرى، معاون پژوهش وزارت امور خارجه، در مراسم گشایش دوره آموزش ملیکاى سوم، تیر 1383.