انقلاب اسلامى، دیندارى و ارزشمدارى بانوان
على اصغر الهامى نیا
[راه تکامل و تقرب الى الله به روى آدمى - صرف نظر از جنسیت او - باز است و زن و مرد حق دارند در مسیر عبودیت الهى گام بردارند و به عالىترین مقام نایل شوند. در صورتى که زمینههاى رشد و تکامل مهیا بوده و عوامل انحطاط، فساد و فحشا تضعیف شده باشد این مسیر به سهولت طى شده، پلههاى تکامل معنوى به آسانى دست یافتنى خواهد بود. این آرمان در بهمن 57 براى جامعه ایران تحقق یافت و زن و مرد مسلمان با خاطرى آسوده و در پرتو امنیت همه جانبه نظام اسلامى به بالندگى ایمان و عمل صالح همت گماشتند.
در فضاى عطر آگین انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى انبوهى از دستاوردهاى معنوى براى بانوان فراهم آمده است که «دریافت پیام انقلاب و تحول بنیادى»، «همراهى در انقلاب و جنگ تحمیلى»، «حضور فعال در حوزه دین و تربیت»، «به دست آوردن حقوق و ارتقاى جایگاه اجتماعى» و «بینش و پوشش و هویت اسلامى» از جمله آن است و در این مقاله تبیین شدهاند.]پیشگفتار
هدف نهایى آفرینش انسان، تشرف به مقام «عبودیت» است. خداوند در قرآن مجید مىفرماید:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛(1)
جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا بپرستند.»
«ایمان» و «عمل صالح»، بسان دو بال، انسان را در آسمانِ معنویت و عبودیت پرواز مىدهد تا در نهایت به مقام «قرب الهى» واصل گردد و حیات جاودان یابد.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛(2)
هر کسى کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد.»
همان گونه که در آیه آخر تصریح شده، راه تکامل و تقرب الى اللَّه، به روى آدمى - صرف نظر از جنسیت او - باز است و زن یا مرد حق دارند در مسیر عبودیت الهى گام بردارند و به عالىترین مقام نایل شوند.
آیتاللَّه جوادى آملى، ضمن تقسیم عدالت به صغرا، وسطا و کبرا مىنویسد:
«اگر انسان به عدالت کبرا رسید، همه نیروهاى ادراکى و تحریکى و همه نیروهاى جذب و دفعش را تعدیل مىکند و به جایى مىرسد که مظهر تام اسماء حسنى مىگردد و در هسته مرکزى عدل قرار مىگیرد ... عادل (در فقه اکبر یعنى عرفان) باید مظهر همه اسماء حسنى باشد و هر اسمى را در جاى خود اجرا کند. انسان کامل - چه مرد و چه زن - کسى است که همچون على بنابىطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) به چنین مرتبهاى از عدالت کبرا رسیده باشد.»(3)
نیز در باره اشتراک زن و مرد در مقام «خلافت الهى» و تعهد هر دو در برابر مبدأ و معاد مىنویسد:
«قرآن، همان طور که در بدو پیدایش انسان، سخن را در محور خلافت شروع کرده است و خلافت، زن و مرد ندارد، در پایان پیدایش و در انجام عالم هم، وقتى مسئله معاد، مسئله مواقف قیامت، مسئله برزخ و حشر، مسئله سؤال و جواب و کتاب و توزین اعمال و عبور در صراط و کوثر و مانند آن را مطرح مىکند، هیچ گاه بین زن و مرد فرقى نمىگذارد و در همه این موارد زن و مرد با هم هستند.»(4)
بنابراین از منظر اسلام، زنانِ مؤمن و باهمت مىتوانند پا به پاى مردان همه قلّههاى معنویت و تهذیب نفس و تکامل روحى را فتح کنند، اخلاق و انسانیت را به اوج برسانند، ارزشمدار و اثرگذار باشند و در جهاد گسترده «معروفزایى و منکرزدایى»، «عبادت و اطاعت الهى» و «تلاشهاى اقتصادى» شرکت فعال داشته باشند:
«وَ الْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهُ وَ رَسُولَهُ اوُلئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ اِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛(5)
مردان و زنان مؤمن، ولىّ (و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهى از منکر مىکنند، نماز را برپا مىدارند و زکات مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىکنند. اینان را خداوند به زودى مورد رحمت خویش قرار مىدهد، خداوند توانا و حکیم است.»انقلاب ارزشها و معنویتها
انقلاب شکوهمند اسلامىِ ملت قهرمان ایران، انقلاب ارزشها و معنویتها بود و در جهت تحقق زمینههاى رشد و تکامل و از بین بردن عوامل انحطاط و فساد و فحشا برآمد، که در نهایت در قالب زیباى جمهورى اسلامى ماندگار شد و تحقق این آیه را وجهه همت خود قرار داد:
«اَلَّذینَ اِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الْاَرْضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ للَّهِ عاقِبَةُ الْاُمُورِ؛(6)
کسانى که اگر در زمین به آنها قدرت بخشیم، نماز را برپاى دارند و زکات دهند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند و پایان همه کارها از آنِ خداست.»
تشکیل جمهورى اسلامى، آرزوى میلیونها انسان مسلمانِ عاشق خوبىها بود که در طول قرنها از خدا مىخواستند:
«اَللَّهُمَّ اِنَّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّبِهَا الْاِسْلامِ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ؛(7)
پروردگارا، اشتیاق خود را در درگاه تو نسبت به دولت بزرگوارى اعلام مىداریم که به وسیله آن، اسلام و مسلمانان را عزیز بدارى و نفاق و دورویى را ذلیل و زبون سازى.»
این آرمان در بهمن 57 تحقق یافت و زن و مرد مسلمان با خاطرى آسوده و در پرتو امنیت همهجانبه نظام اسلامى به بالندگى ایمان و عمل صالح همت گماشتند تا به «حیات طیّبه» نائل آیند. آنچه در این مقاله بدان مىپردازیم، دورنمایى از انبوه دستاوردهاى معنوى بانوان در فضاى عطرآگین انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى است.1- دریافت پیام انقلاب و تحوّل بنیادى
زنِ مسلمان با دستمایه اصیل مذهبى به سرعت پیام نهضت اسلامى را دریافت، آن را باور کرد و خود را با آن همراه ساخت و با تمام توان از آن دفاع کرد. حضور زنِ مسلمان در انقلاب، جهانیان را شگفتزده کرد و رژیم فاسد دستنشانده غرب را با پدیده نوینى مواجه ساخت که برایش غیر منتظره بود. رژیم پهلوى به پیروى از فرهنگ لیبرالیستى غرب، مسیر تکامل علمى و اخلاقى زنان را به ولنگارى و آزادى و اختلاط زن و مرد تغییر داده، در چهار دهه پس از کشف حجاب، کوشیده بود زنان را مانند مردان به زندگى سطحى و با زرق و برق سرگرم سازد و از فرهنگ دینى و ملى خود بیگانه کند. ماشین تبلیغاتى رژیم نیز به طور مداوم آن را القا مىکرد و دستگاههاى فرهنگى مزید بر علت مىشد. نگاهى به فیلمها و نشریات سالهاى پایانى عمر رژیم، هیچ تردیدى باقى نمىگذارد که شاه و ایادى مزدورش در صدد اسلامزدایى از جامعه ایرانى و کشاندن آن به ورطه جاهلیت مدرن با رنگ و لعاب غربزدگى و آزادى دروغین بودند، ولى عنایت الهى شامل حال ملت شد و مردى از تبار على و فاطمه علیهماالسلام پرچم دین و معنویت را به گونهاى برافراشت که نه تنها رژیم پوشالى پهلوى، بلکه چشم جهانیان را خیره کرد و بر همه برنامههاى ضد دینى و ضد انسانى آنان خط بطلان کشید، چنان که با معارف ژرف و انسانساز اسلام، زن و مرد ایرانى را توانمند کرد و به میدان مبارزه و انقلاب کشاند. معمار بزرگ انقلاب، حضرت امام خمینى(قدسسره) خود از این تحوّل الهى چنین یاد مىکند:
«این یک تحوّلى بود که بشر نمىتوانست این تحوّل را درست کند. این تحوّل الهى بود؛ یعنى مقلبالقلوب این کار را کرد. قلبها را از آن وحشت بیرون آورد. از آن وحشتى که از این رژیمها همه داشتند، از آن وحشت بیرون آورد و به جاى آن، تصمیم و شجاعت به ایشان داد، به طورى که زنها، بچهها و مردها همه به مبارزه برخاستند. کى سابقه داشت که زن در مبارزه بیاید، مقابل توپ و تانک بیاید؟ این یک تحوّل روحى بود که خداى تبارک و تعالى در این ملت، تحوّل را ایجاد فرمود.»(8)
این تحوّل الهى از چنان ژرفایى برخوردار بود که در سه دهه اخیر، زن مسلمان و انقلابى را در برابر همه گردبادهاى ماتریالیستى بیمه کرد. هیچ یک از گرایشهاى فکرى ماتریالیستى که با نگاه مادیگرانه خود تلاش مىکنند با ارائه تصویر یکسانانگارانه از سرشت زن و مرد در قالب مکاتب فمینیسم، زن را از صراط مستقیم الهى خارج کنند، نتوانستند زنِ مسلمان را تحت تأثیر قرار دهند و عملاً در برابر نیروى معنوى انقلاب اسلامى - که زن ایرانى را مجذوب خویش کرده است - زانو زدند.
زن مسلمان در پرتو تحوّل معنوى انقلاب، هویت اصلى و فطرى خویش را باز یافت، به همه ظواهر فریبنده زندگىِ ماشینى غربى پشت پا زد، سیاست تمدن بزرگ رژیم را به سخره گرفت، عطاى آزادى وارداتى غرب را به لقایش بخشید، دامهاى اسارت را درید، تحجّر و ترس را به دور انداخت و بار دیگر معجزه اسلام را به نمایش گذاشت و همه مکتبهاى انحرافى و تحریفى را محکوم کرد.
«این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانکها برقرار کرد و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام است که در دلهاى شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است، این نور ایمان است که شما خانمها هم از شهادت نمىهراسید.»(9)
این معجزه به گونهاى سریع و غیر منتظره بود که از سویى، سازمانهاى مخوف جاسوسى غرب و شرق از درک وقوع آن عاجز ماندند و هرگز نتوانستند زمان ظهورش را تخمین بزنند و از سوى دیگر، مکتبهاى رایج و ایدئولوژىهاى مطرح آن زمان، به ویژه مکتب الحادى مارکسیسم - لنین - که در اوج خودنمایى کاذب بودند، باور نمىکردند انقلابى خارج از چارچوبهاى ارائه شده توسط مکاتب به ظاهر انقلابى چپ بتواند چنین انسجام و وحدتى میان ملت به وجود آورد. حتى برخى از مبارزان چپگرا از اینکه انقلاب مردمى، خارج از بافتههاى ذهنى آنها، درِ زندان را به روى آنها گشود، ناخرسند بودند و از زندان خارج نمىشدند تا سازمانهاى چریکىِ ساخته و پرداخته مارکس و لنین بیایند و آنها را از زندان آزاد سازند!2- همراهى در انقلاب و جنگ تحمیلى
از صدر اسلام تاکنون زنانِ جوانمردى یافت شدهاند که داوطلبانه در جهاد و مبارزه شرکت جسته، بخصوص در صحنههاى دفاعى که بر زن و مرد واجب است، حضور چشمگیر داشتهاند.
«امسلیم» همسر ابوطلحه، در یکى از غزوات، شمشیر به دست گرفته بود و با دشمن مىجنگید. چون شوهرش ماجرا را به پیامبر(ص) گفت، فرمود: «آرى، مىدانم، بگذار بماند، امسلیم شمشیرى به دست گرفته تا اگر دشمن به ما نزدیک شود، شکمش را پاره کند!»(10)
بسیار اتفاق مىافتاد که پیامبر به بانوان اجازه مىداد براى مداواى مصدومان جنگ، داوطلبانه عازم جبهه نبرد شوند.(11) در جنگ احد، پس از پخش شایعه قتل پیامبر(ص) بسیارى از زنان عازم میدان جنگ شدند، از جمله فاطمه زهرا(س)، با سرعت خود را به میدان احد رساند و پس از آنکه با بدن زخمى پیامبر روبهرو شد، همراه همسرش امیر مؤمنان(ع) به مداواى زخمهاى پدر پرداخت.(12)
در دوران مبارزه و انقلاب اسلامى، زنان بیشتر به طور غیر مستقیم وارد مبارزه شدند، گرچه عدهاى نیز به طور مستقیم در برابر ستمهاى رژیم پهلوى صفآرایى کردند، ولى بیشتر به عنوان همسر و گاه مادر یا خواهرِ مبارزان با رژیم درگیر مىشدند. تنهایى، دربهدرى، تهدید و ارعاب ساواک، زخمزبان دوست و دشمن، سرپرستى فرزندان و مشکلات اقتصادى، برخى از دشوارىهایى بود که زنان مسلمان در کنار مردان مبارز تحمل مىکردند، به ویژه وقتى مردانشان شهید، زندانى و تبعید مىشدند، زندگى مخفى را شروع مىکردند. عدهاى از زنان در برابر زندان و زیر ددمنشانهترین شکنجههاى ساواک مقاومت کردند و دَین خویش را به اسلام و انقلاب ادا نمودند. به انصاف باید گفت: نقش بانوان باایمان در دوران سخت مبارزه اگر بیشتر و سختتر از مردانِ مجاهد نبود، کمتر نبود. بخصوص اگر سخن امام را که فرمود: «زنان در صف مقدّم انقلاب بودهاند»، به دوران مبارزه هم گسترش دهیم.
اما حضور بانوان در شکوفایى و پیروزى انقلاب - چنان که اشارت رفت - داستان دیگرى است که اعجاب رهبر بزرگ انقلاب را برانگیخته و بارها بدون اغراق فرمود:
«نقش زنها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. آنان در میدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در میدانها، مردها اگر قوّتشان کم بود، زیاد شد و اگر قوى بودند، دوچندان شد و آنچه که خودِ شما شاهد بودید، در این نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است. در این انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود، یعنى شما هم خودتان فعالیت مىکردید و هم مردها را به فعالیت مىکشاندید. بنابراین افتخارى که شما ایجاد کردید قابل تقدیر فراوان است.»(13)
حضور بانوان انقلابى در هشت سال دفاع مقدس نیز چشمگیر و حماسى بود. آنان علاوه بر اینکه پارههاى تن خویش را به جبهه اعزام مىکردند، خود نیز در پشت جبهه بار سنگین زندگى را بر دوش کشیدند. آرامش خاطر رزمندگان را تأمین کردند و روحیه آنان را دوچندان نمودند. مسئول کمیته بانوان بنیاد حفظ آثار و ارزشهاى دفاع مقدس در این باره مىگوید:
«نقش زنان تعیینکننده و تکمیلکننده نقش رزمندگان در دفاع مقدس بود و اگر حمایت و پشتیبانى همهجانبه اقشار مختلف زنان نبود، امنیت امروز به دست نمىآمد ... در دوران دفاع مقدس، بیشترین مسئولیتِ بانشاط نگه داشتن پشت جبهه، به عهده زنان بود. حضور آنان در حمایت از رزمندگان در صحنههاى مختلف و مقاومت زنان در شهرهایى که مورد تهاجم دشمن قرار گرفته بود و صبر در مقابل مشکلات و حفظ کیان خانواده و ایجاد امنیت روانى براى رزمندگان، تأثیرات روانى مثبتى بر حضور پر شور رزمندگان اسلام در جبهه داشت.»(14)
امام راحل(قدسسره) این نقشآفرینى حماسى و بىتوقع و پر معنویت بانوان را چنین توصیف مىکنند:
«من وقتى که در تلویزیون مىبینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهى کردن و پشتیبانى کردن از لشکر و قواى مسلّح، ارزشى براى آنها در دلم احساس مىکنم که براى کس دیگرى نمىتوانم این طور ارزش قایل شوم. آنها کارهایى که مىکنند یک کارهایى است که دنبالش توقع اینکه یک مقامى داشته باشند یا یک پستى را اشغال کنند یا یک چیزى را از مردم خواهش کنند، هیچ این مسئله نیست، بلکه سربازان گمنامى هستند که در جبههها باید گفت مشغول به جهاد هستند ... این یک معجزهاى است که جاى دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد و این یک هدیه الهى است که بدون اینکه دستهاى بشر در آن دخالت داشته باشند، خداى تبارک و تعالى به ما اعطا فرموده است.»(15)3- حضور فعال در حوزه دین و تربیت
رسول اکرم(ص) فرمود: «اَلْجَنَّةُ تَحْتَ اَقْدامِ الْاُمَّهاتِ؛(16)
بهشت زیر پاى مادران است.»
مفعوم واقعى این سخن بیشتر در مسائل تربیتى تبلور مىیابد و مادران، با تربیت صحیح مىتوانند فرزندان را راهى راه سعادت کنند تا به بهشت برین در آیند. نقشى که بانوان در میدانهاى تربیتى و پرورشى ایفا مىکنند، از مردان کمتر ساخته است و تأکیدى که اسلام نسبت به نقش زن دارد نسبت به مرد ندارد.
«یک سلسله مسئولیتهاى پرورشى به عهده مادر است که مرد از آن محروم است. زن حداقل سى ماه یک سرى مسئولیتهایى دارد که مرد ندارد. خداى سبحان و دین، وظایف و دستورات و راهنمایىهایى در ظرف سى ماه براى مادر مقرر نموده و با او سخن گفته است. این سى ماه عبارت است از حداقل دوران حمل (شش ماه) - و اکثر آن نه ماه مىباشد - و دو سال نیز دوران شیرخوارگى کودک که روى هم سى ماه مىشود.»(17)
پس از دوران شیرخوارگى، فرزندان انس بیشترى با مادر دارند و از روحیات، افکار و کردار مادر تأثیر مىپذیرند. این نقش عظیم و حساس در رژیمهاى طاغوتى نادیده گرفته مىشود و نظامهاى تربیتىِ مکتبهاى الحادى نیز آن را به انحراف مىکشانند. به تعبیر امام راحل(ره):
«اینها نمىخواهند انسان پیدا بشود، از این جهت این قدر تربیت اولاد را پیش مادر مبتذل کردند و اینها تبلیغات کردند که حتى خودِ مادرها هم شاید باور کردند - آنهایى که تحت تأثیر اینها واقع شدند - آن بچههاى عزیز را به پرورشگاهها فرستادند و از دامنهاى خودشان جدا کردند و در آنجا تربیتهاى شیطانى شدند.»(18)
انقلاب اسلامى، با ابتذال مبارزه کرد و آن را به سود زنان تغییر داد و آنان با فهم درست از دین و تربیت، وظیفه خطیر تربیت فرزندان را به دوش گرفتند و به پیامدهاى این مسئولیت نیز ملتزم شدند که عبارت است از تهذیب نفس، تکامل علمى و عملى، حفظ شئون اسلامى، سلامت خانوادگى، نجابت و عفت و ... .
در نظام تربیتى اسلام، خانواده و والدین به ویژه مادر، رکن اصلى را تشکیل مىدهند و بدون آن، تربیت بسیار مشکل و گاه غیر ممکن است. معمار بزرگ انقلاب این حقیقت را چنین بازگو مىکند:
«اینکه ما فریاد مىزنیم که جمهورى اسلامى، براى این است که اسلام فرد مهذّب درست مىکند. قرآن کتاب آدمسازى است که پیغمبرها آمدند آدمها را درست کنند. کارى دیگر جز این ندارند ... اگر یک حکومت صحیح در یک جایى باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحیح مىشوند. این هم از دامن شما خانمها باید شروع بشود. از دامن شما باید این مطلب شروع بشود که بچهها را تربیت کنید، یک تربیت صحیح اسلامى ...»(19)
حضور فعال و مسئولانه بانوان در عرصه تعلیم و تربیت پس از بازسازى بنیاد خانواده به سبب فرهنگ انقلاب اسلامى، چشمانداز روشنى از رشد و معنویت و تربیت صحیح اسلامى را فراروى نظام جمهورى اسلامى گشود و بانوان، سهم بیشترى از این معنویت را از آنِ خود کردند، چنان که در دهه سوم انقلاب یکى از مسئولان اظهار مىدارد:
«حضور و مشارکت زنان در عرصههاى مختلف اجتماعى، بعد از انقلاب تمام جوّسازىهاى دشمنان اسلام و انقلاب را نقش بر آب کرد و کوشش بانوان براى حضور در صحنه، عامل مهمى در تحقق این امر بود ... افزایش حضور بانوان در دانشگاهها، تعداد بالاى برگزیدگان زن در عرصههاى مختلف فرهنگى و اجتماعى بیانگر این است که مشارکت زنان در عرصههاى مختلف، بعد از انقلاب افزایش یافته است. بر اساس نظرسنجىهاى انجام شده، آمار و ارقام فعالیتهاى زنان و مردان در عرصههاى اجتماعى و فرهنگى مؤید این است که فعالیتهاى فرهنگى به ویژه در حوزه دین، در بانوان بیشتر از مردان تداوم دارد. 25% بانوان همیشه یا اکثر اوقات قرآن مىخوانند و تقیّد زنان نسبت به روزه بسیار بیشتر از آقایان است، به طورى که 95% زنان به روزه تقیّد خاصى دارند و در مورد انجام فرایض دینى و عبادات دیگر نیز، عبادت زنان بیشتر از عبادت مردان تداوم دارد.»(20)
نظر یک داور بینالمللى قرآن در باره آموزش قرآن و روى آوردن فراوان بانوان به کتاب آسمانى این است:
«شاید در رابطه با بانوان بتوان گفت که قبل از پیروزى انقلاب من حتى یک مورد را هم سراغ ندارم که این فعالیت انجام شده باشد، یعنى اگر هم بود محدود بود، مخصوص آقایان بود. اصولاً فعالیتهاى قرآنىِ بانوان، مختص پس از پیروزى انقلاب اسلامى است و در سالهاى اولیه انقلاب هم چندان خبرى نبود اما در حدود ده سال پس از پیروزى انقلاب اسلامى این نهضت خیلى گسترش یافت و از آن پس به صورت تصاعدى پیشرفت کرد و امروز فعالیتهاى قرآنى بانوان واقعاً بیشتر از آقایان است.»(21)
فراوانى کلاسهاى آموزشى، حفظ و تفسیر قرآن، مخصوص خانمها و افزایش چشمگیر حافظان زن، بیانگر پیشرفت زنان مسلمان در عرصه قرآنپژوهى است، چنان که افزایش حوزههاى علمیه خواهران، علامت رویکرد مشتاقانه بانوان براى فراگیرى علوم اسلامى است.4- به دست آوردن حقوق و ارتقاى جایگاه اجتماعى
زن مسلمان با پیروزى انقلاب اسلامى، هویت واقعى خویش را بازیافت و از این راه در پى استیفاى حقوق انسانى - اسلامى خود برآمد. زنان با حضور فعال در عرصههاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، قانونگذارى، قضایى و تربیتى، استعدادهاى نهفته خویش را به فعلیت رساندند. در کنار آن، قوانین مناسب این حضور بر اساس حقوق اسلامى به تصویب رسید و حق زن را آن گونه که خدا برایش تعیین کرده بود، تثبیت کرد. حضرت امام فرمود:
«در نظام اسلامى، زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد؛ حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأى دادن و حق رأى گرفتن.»(22)
حضور فعال و چشمگیر زنان در مدیریت کلان کشور، مراکز تصمیمگیرى و اثرگذار به ویژه در مجلس شوراى اسلامى، نشان از ارتقاى جایگاه زن در جمهورى اسلامى دارد. انتصاب زنان به سمتهایى مانند معاون رئیسجمهور، مشاور رئیسجمهور در امور زنان، مشاور سیاسى رئیسجمهور، مشاور مطبوعاتى رئیسجمهور و معاون حقوقى و امور مجلس، نیز انتخاب مشاوران زن در کلیه وزارتخانهها و استاندارىهاى کشور از پیشرفتهاى حوزه سیاسى امور زنان کشور بوده است.
مجلس شوراى اسلامى از بدو تأسیس تاکنون هیچ گاه بدون نمایندگان زن تشکیل نشده و بانوان در هر دورهاى، حضور نسبى داشتهاند.
حضور مؤثر زنان در وزارتخانههاى کشور نیز حاکى از ارتقاى جایگاه زنان در کلیه امور اجتماعى و فرهنگى، حتى نظامى و اطلاعاتى است. وزیر دفاع و پشتیبانى نیروهاى مسلّح مىگوید:
«در این وزارتخانه در جهت ایجاد هویت فرهنگى و سازمانى مشارکت زنان در سطح نیروهاى مسلّح، نهادینه شدن مشارکت بانوان در ساختار و تشکیلات نیروهاى مسلّح با تشکیل دفاتر امور زنان، تشکیل کمیته حقوقى زنان در نیروهاى مسلّح و ارائه پیشنهادات اصلاحى قوانینِ در لایحه پیشنویس استخدامى نیروهاى مسلّح و سایر مقررات، جذب و به کارگیرى زنان متعهد و متخصص در سطح وزارت دفاع، تجلیل از فعالیتهاى علمى و عملى بانوان متخصص شاغل در وزارت به طور سالیانه و همچنین ترویج توسعه فرهنگ مشارکت بانوان از طریق برگزارى همایشهاى ویژه بانوان به مناسبت مختلف تلاش شده است ... همچنین تشکیل و راهاندازى پلیس زن در ناجا و انجام تحقیقات ویژه زنان در نیروهاى مسلّح در سایر کشورها، فناورى اطلاعات و زنان و اجراى تحقق مطلوب به کارگیرى زنان در سطح وزارت دفاع از دیگر اقدامات این وزارتخانه در حوزه فعالیت امور زنان بوده است.»(23)
نظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى در مورد حضور فعالانه بانوان در حوزه فرهنگ و هنر چنین است:
افزایش حضور زنان مدیرمسئول و فعال در مراکز فرهنگى، هنرى و ادبى، نویسنده، مترجم، تصویرگر، مدیرمسئول و سردبیر مطبوعات، قارى قرآن، سایر حوزههاى فعالیتهاى فرهنگى، هنرى، سینمایى و مطبوعاتى، حضور در جشنوارهها، مسابقات، نمایشگاهها و مجامع داخلى و بینالمللى و غیره.(24)
معاون وزیر کشور - که در رأس هیئتى از جمهورى اسلامى ایران در همایش بینالمللى توسعه و جمعیت در شهر «ووهان» چین شرکت کرده است، در جمع نمایندگان بیش از 170 کشور جهان - تصریح کرد:
ایران در 25 سال گذشته تجربه جدیدى از فعالیتهاى اجتماعى این قشر عظیم (زن) را تجربه کرد و زنان ایرانى نیز تجربه جدیدى از خود در این عرصه نشان دادند. این نشان مىدهد که تحوّل عظیمى در شخصیت زن ایرانى بر اساس یک نظام پیشرو به وجود آمده و این تحوّل مبتنى بر هوشیارى و اهداف صلحآمیز و مسئولیتپذیرى است ... . در ایران، زن در سیستم تصمیمگیرى در کنار مردان و در بخشهاى فعال حکومت و تحوّلات اجتماعى حضور فعال دارد و هماکنون هر خارجى با یک نگاه در نظام شهروندى ایران، حضور فعال زن ایرانى را چشمگیر و قابل ملاحظه مىبیند.(25)5- بینش، پوشش و هویت اسلامى
بدون تردید، انقلاب اسلامى در دهه شصت، تأثیرى ژرف بر اعتقادات و نگرش مردم به ویژه ایرانیان نسبت به فرهنگ اسلامى ایجاد کرد. مسلمانان از وادادگى دینى و بحران هویت نجات یافتند و موجى از بیدارى و بصیرت و وابستگى به آموزههاى دینى و احساس هویت، سراسر جهان اسلام را فرا گرفت که مرکز آن ایران اسلامى بود. این موج پر تحرک چیزى جز بصیرت اسلامى، بازگشت به قرآن و دریافت پیام الهى نبود که از حلقوم مردى برخاست که از دوردستهاى تاریخ آمد:
«وَ جاءَ مِنْ اَقْصَى الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ ...؛(26)
و مردى از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید و گفت: اى قوم من، از فرستادگان (خدا) پیروى کنید!»
آرى، اسلام دوباره انقلاب کرد و نور ایمان، ظلمت جاهلیتِ مدرن را درنوردید و زن و مرد، عالم و عامى و پیر و جوان در پرتو آن خود را دیدند، هویت واقعى خویش را باز یافتند، جایگاه اجتماعى و جهانى خود را نظاره کردند و اهداف و آرمانهاى والاى دینى را مد نظر قرار دادند. زن مسلمان در فضاى معنوى انقلاب و به دور از تبلیغات کاذب رژیم ستمشاهىِ دستنشانده غرب، تنفس کرد و گذشته و آینده خود را از نظر گذراند و در باره سرنوشت خویش تصمیم گرفت. فراموش نکنیم که سرنوشت زن در دورانِ پس از انقلاب صنعتى غرب به بدترین وضع ممکن رسیده بود، و آن اسارت روح زن به منظور سودآورى بیشترِ صاحبان سرمایه و تحقیر زنان براى افزایش سرمایه بود. سوداگران اخلاق و ناموس در غرب، زن را با دو هدف غیر انسانى و در واقع براى تأمین اغراض حیوانى خویش از خانه به کارخانه کشاندند: اوّل به دست آوردن نیروى کارِ ارزان، چرا که با باز شدن پاى زن به بازار کار، تعادل عرضه و تقاضاى نیروى کار به هم ریخت و از سوى دیگر، از زن به عنوان یک ابزار تبلیغاتى ارزان براى جلب مشترى و افزایش فروش کالاهاى تولیدى استفاده کردند. گرایشهاى رنگارنگ فمینیستى نیز در آن دوران مثل قارچ روییدند و هر یک به شکلى به تثبیت آزادى بىقید و شرط زنان کمک کردند که یکى از آثار شوم آن، ولنگارى جنسى و فرو رفتن جامعه به ظاهر بشرى در مرداب اخلاقى خودساخته و بحران جنسى بود که دامنه آتش آن، کشورهاى اسلامى را بىنصیب نگذاشت، ولى رخداد شگفتانگیز انقلاب اسلامى، دست زن ایرانى و بسیارى از زنان مسلمانِ خارج از مرزهاى ایران را گرفت و از آلوده شدن نجات داد، چرا که اسلام اوّلاً، شعار تکریم زن را فریاد کرد. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «مَنِ اتَّخَذَ امْرَأَةً فَلْیُکْرِمْها؛(27) مرد باید همسرش را تکریم کند.»
نیز حقوق اقتصادى آنان را پا به پاى مردان به رسمیت شناخته و قرآن مجید فرموده است:
«لِلْرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلْنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ ...؛(28)
مردان، نصیبى از آنچه به دست مىآورند دارند و زنان نیز نصیبى.»
مفسّر اسلام ناب محمدى(ص) و معمار بزرگ انقلاب اسلامى فرمود:
«اسلام، زن را مثل مرد در همه شئون همان طورى که مرد در همه شئون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد. همان طورى که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبه دست جوانهاى هرزه بشوند، زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند ... زنها باید انسان باشند، زنها باید تقوا داشته باشند، زنها مقام کرامت دارند، زنها اختیار دارند همان طورى که مردها اختیار دارند، خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»(29)
زن ایرانى با چنین بینشى وارد صحنههاى انقلاب شد و با ایمان و تعهدى که به آموزههاى اسلامى داشت، مسئله مهم برهنگى را - که منشأ فساد و ولنگارى جنسى است - با رهنمود قرآن حل کرد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفِظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها؛(30)
به زنان باایمان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را به جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»
پوشش اسلامى بانوان مسلمان، متانت و حرمت آنان را حفظ مىکند، امنیت اجتماعى و شغلى آنان را تأمین مىنماید و در برابر نگاههاى هوسآلود مردان بیگانه، از حیثیت و آبروى آنان دفاع مىکند.
رعایت عفاف را قرآن مجید در باره سخن گفتن بانوان نیز مطرح کرده است:
«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَولاً مَعْرُوفاً؛(31)
به گونهاى مهیّج سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.»
این آیه از زنان پیرو قرآن مىخواهد: هنگام سخن گفتن، صدا را نازک و طنّاز نکنند، مهیّجانه سخن نگویند و محرّکانه حرف نزنند؛ علت تحریم نیز بیان شده و آن، طمع و هوس مردان بیماردل است.
نکته دیگر اینکه، زن - چه به عنوان همسر و چه به عنوان مادر، خواهر و دختر - مرکز عاطفه انسانى است که از ضروریات بدیهى جامعه بشرى است. این عاطفه باید مقدس و سالم بماند و از راه صحیح خود و با روشى کاملاً حساب شده و قانونمند روانه شود تا جنبه عاطفى و احساسى جامعه را تأمین و سلامت آن را حفظ کند.
بانوان مسلمان پس از انقلاب بر تحکیم جنبههاى فوق آگاه شدند و آنها را به شکلى اصولى و نهادینه به دنیا عرضه کردند، چنان که بر دو گمانه افراطى و تفریطى تحجّر و فمینیستِ افسارگسیخته خط بطلان کشیدند و هویت ارزشى خویش را پاس داشتند. رهبر فرزانه انقلاب در سخنان حکیمانه خود از زنان قهرمان ایرانى مىخواهد ضمن حفظ چنین ارمغان ارزشمندى، به بالندگى و گسترش آن در پهنه کشورهاى اسلامى و جهان بپردازند:
«زن مسلمان ایرانى در ایران اسلامى، باید کوششاش این باشد که هویت والاى زن مسلمان را آن چنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند. این امروز وظیفهاى است بر دوش زنان مسلمان، بخصوص زنان جوان و دختران دانشآموز و دانشجو.
هویت اسلامى این است که زن در عین اینکه هویت و خصوصیت زنانه خود را حفظ مىکند، که طبیعت و فطرت است و براى هر جنسى خصوصیت آن جنس ارزش است، یعنى آن احساسات رقیق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبت را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگى زنان را براى خود حفظ مىکند؛ در عین حال هم باید در میدان ارزشهاى معنوى مثل علم، مثل عبادت، مثل تقرب به خدا، مثل معرفت الهى و سیر وادىهاى عرفان پیشروى کند و هم در عرصه مسائل اجتماعى و سیاسى و ایستادگى و صبر و مقاومت و حضور سیاسى و خواست سیاسى و درک و هوش سیاسى، شناخت کشور خود، شناخت آینده خود، شناخت هدفهاى ملى و بزرگ و اهداف اسلامى مربوط به کشورهاى اسلامى و ملتهاى اسلامى، شناخت توطئههاى دشمن، شناخت دشمن و شناخت روشهاى دشمن باید روز به روز پیشرفت کند.
زنانِ باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه این میدانها بایستى پیشروى کنند، الگوى زن را نشان بدهند، بگویند زن مسلمان، آن زنى است که هم دین خود را، حجاب خود را، زنانگى خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهاى خود را حفظ مىکند و هم از حق دفاع مىکند. هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرب به خدا پیشروى مىکند و شخصیتهاى برجستهاى را نشان مىدهد و هم در میدان سیاسى حضور دارد. این مىشود الگویى براى زنان.»(32)
نقش مهم و سازنده الگودهى زنان مسلمان ایران هنگامى برجسته مىشود که توجه کنیم آنان از برجستهترین و مقدسترین زنان عالم یعنى حضرت زهرا(س)، مریم کبرا، حضرت خدیجه، حضرت زینب، هاجر و آسیه «سلام خدا بر آنان باد»، الگو گرفتهاند و اینک حلقه رابطى هستند میان آن بانوان نمونه و زنِ امروز، که بیش از هر زمانى نیازمند الگوهاى تقدس و پارسایى و معنویت است تا دستش را بگیرند و از بحران هویت رهایى بخشند.
امام راحل (قدسسره) در اهمیت اسوهپذیرى مىنویسد:
«قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گسترده میلیونها مسلمان شیفته خدمت و ایثار و شهادت را در این کشورِ صاحبالزمان - ارواحنا فداه - ترسیم نماید و از حماسهها و رشادتها و خیرات و برکات فرزندان معنوى کوثر - حضرت فاطمه(س) - سخن بگوید که همه اینها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروى امام عاشورا سرچشمه گرفته است.»(33)
نیز در وصیتنامه خود مىنویسد:
«ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى، زینبگونه - علیها سلاماللَّه - فریاد مىزنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى متعال و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و مىدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.»(34)
راستى که حضرت زینب(س) اسوه مثالزدنى ایمان، شهامت، مقاومت، رضا و توکل، صبر و صلابت، تیزهوشى و کاردانى، حقمحورى، عفت و پاکدامنى، رقّت و عطوفت، سلوک و عبودیت، علم و تقواست. وى در جایگاهى قرار دارد که همه زنان عالم مىتوانند به او اقتدا کنند، درس بگیرند و اسوه پذیرند. آن بانوى کمنظیر با اینکه در جریان عاشورا سختترین مصایب را تحمل کرد و از نظر احساس و عواطف، بیشترین ضربهها متوجه او بود، اما رسالت عظیم پیامرسانى کربلا بر عهدهاش بود. چندین ماه در سفر و جنگ و اسارت و بلاها گرفتار بود، ولى هرگز در انجام وظیفه دینى و انقلابى خود کوتاهى نکرد. در سخنرانىهاى متعدد به افشاگرى علیه امویان پرداخت و آنان را در پیشگاه تاریخ و افکار عمومى جهان رسوا ساخت. و با اینکه فرزندش - عون بنعبداللَّه - مقابل چشمش به شهادت رسیده بود، همین طور تعدادى از برادران و عموزادهها و از همه بالاتر امام زمانش - حضرت ابىعبداللَّه(ع) - به طرز فجیعى شهید شده بودند، ولى از چنان روحیه عرفانى و ملکوتى برخوردار بود که وقتى عبیداللَّه ملعون از او پرسید: رفتار خدا را با خاندان و برادرت چگونه دیدى، پاسخ داد:
جز زیبایى چیزى ندیدم. آنان گروهى بودند که خداوند، شهادت را برایشان مقرر کرده بود و به قتلگاه خویش شتافتند. به زودى خداوند، تو و آنها را در یک جا جمع مىکند و میانتان داورى مىنماید، آنگاه خواهى دید که پیروزى از آنِ کیست!(35)
امروز زنان مسلمان، همین روحیه را در برابر همه حاکمان ستمگر دارند. آنان از ایران اسلامى گرفته تا عراق و افغانستان و فلسطین، از موشکباران و بمباران جنین و حلبچه گرفته تا جنگ شهرها، از کشتار مردان و زنان بىدفاع در زندانهاى عراق گرفته تا جنگ روسرىها در فرانسه و اخراج دختران محجّبه مسلمان فرانسوى از مدرسه و ... در هر صحنه و جبههاى که دشمن مستکبر و نوکرانشان علیه اسلام و مسلمانان گشودهاند، زهراگونه و زینبوار مقاومت کردهاند و سرانجام دشمن زبون در برابر حق و حقیقت، از پاى در خواهد آمد.
موج پر شتاب اصولگرایى و رویکرد به هویت فطرى زن پس از انقلاب اسلامى افزون بر اتحاد و گردهمایى زنان مسلمان بر محور فرهنگ اسلامى، تأثیر بروندینى نیز داشته که جداگانه باید مورد تحقیق و بررسى قرار بگیرد.
مىتوان اذعان کرد فمینیسم لجامگسیخته و بىهدف، با سد محکمى به نام اصولگرایى و هویت زن مسلمان برخورد کرد و از حرکت پر شتاب آن کاسته شد. یکى از نویسندگان، فمینیسم را به سه دوره یا سه موج تقسیم کرده و اذعان مىدارد:
از اوایل دهه 90، جهان غرب به نقشهاى سنتى و نهاد خانواده رویکردى دوباره داشته و از حرکتهاى تند فمینیستى موج دوم کاسته شد، زیرا آثار سوء افراط در حرکت زنمدارانه، بیش از همه دامان زن را گرفت و خشونت روزافزون در محیط خانواده و محیط کار و عدم امنیت جنسى، از آثار دوره پیش بود. فمینیستهاى مدرن در دهههاى آخر سعى مىکنند با ظاهرى زنانه و رفتارى ظریف، تمایز خود را از مردان به نمایش بگذارند.
از جمله بازنگرىهاى نگرش فمینیستى در موج سوم، بحثى است که «بتى فریوان»، «جمین گریر»، «جین بتکهالشتین» مطرح کرده و به «احیاى مادرى» مشهور است، مثلاً «الشتین» در کتاب «مردِ عمومى، زنِ خصوصى» (1981) به دفاع از زندگى خصوصى و خانواده فرزندمحور مىپردازد و مادر بودن را فعالیتى پیچیده، فنى، چندرویه، پر زحمت و شادىآفرین مىداند که زیستى طبیعى، اجتماعى، نمادین و عاطفى است.(36)
تردیدى نیست که تعدیل فمینیست در دهه دوم پیروزى انقلاب اسلامى نمىتواند بىارتباط با خیزش موج اسلامخواهى و بیدارى و خویشتنیابى مسلمانان، به ویژه بانوان مسلمان باشد.پىنوشتها: -
1) سوره ذاریات، آیه 56.
2) سوره نحل، آیه 97.
3) زن در آینه جلال و جمال، آیتاللَّه عبداللَّه جوادى آملى، ص195، مرکز نشر اسرا، 1376.
4) همان، ص196.
5) سوره توبه، آیه 71.
6) سوره حج، آیه 41.
7) مفاتیحالجنان.
8) صحیفه نور، ج7، ص129.
9) همان، ج6، ص120.
10) ریاحینالشریعه، ج3، ص406.
11) صحیح مسلم، ج5، ص197 - 196؛ سنن ابوداود، ج2، ص17.
12) بحارالانوار، ج20، ص144.
13) صحیفه نور، ج18، ص262.
14) روزنامه خراسان، 31/6/79.
15) صحیفه نور، ج14، ص133.
16) لسان المیزان، ابنحجر عسقلانى، ج6، ص128.
17) زن در آینه جلال و جمال، ص179.
18) صحیفه نور، ج8، ص241.
19) همان، ج6، ص157.
20) احمد مسجدجامعى، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى، روزنامه جوان، 10/6/82.
21) گلستان قرآن، شماره 24، ص12.
22) حدیث بیدارى، حمید انصارى، ص194.
23) ویژهنامه 1، شهریور 1383، مرکز امور مشارکت زنان، ص11.
24) همان، ص12 - 11.
25) روزنامه جامجم، 19/6/83، ص13.
26) سوره یس، آیه 20.
27) وسائلالشیعه، ج5، ص61.
28) سوره نساء، آیه 32.
29) صحیفه نور، ج11، ص254.
30) سوره نور، آیه 31.
31) سوره احزاب، آیه 32.
32) سخنرانى در جمع بانوان، 630/1379.
33) صحیفه نور، ج20، ص61.
34) همان، ج21، ص172.
35) مقتلالحسین، مقرّم، ص422.
36) مسئله زن، اسلام و فمینیسم، محمد منصورنژاد، ص255 به نقل از ایدئولوژىهاى سیاسى، مکنزى یان و دیگران، ترجمه م.قادر، ص379 - 80.