نگاهى به اولویتهاى آموزشى زنان در ایران
زهره میرحسینى
[آمارها نشان مىدهد 5/24 درصد از دختران لازم التعلیم در دنیا از آموزش رایگان بىبهرهاند و در ایران نیز طبق آمار سال 1375 افزون بر شش میلیون زن بىسواد وجود داشته که پیامدهاى سوء آن برخانواده و تربیت فرزندان روشن است. لذا از آن جایى که دختران و زنان، نزدیک به نیمى از جمعیت کشور را تشکیل مىدهند، آموزش آنان گامى ضرورى جهت توسعه نیروى انسانى است. در گام نخست، اصلاح عوامل فرهنگى که تأثیر منفى بر آموزش زنان دارد و موجب تبعیض جنسیتى است، لازم مىباشد.
با بررسى نیازسنجى آموزشى و اولویتهاى آن از گروههاى مختلف زنان، مىتوان آموزشهاى عام و خاص آنان را فهمید و برنامهریزى کرد. نظرسنجىها نشان مىدهد اولویتهاى آموزشى زنان به ویژه زنان روستایى و خانهدار عبارتند از: آگاهى بهداشتى، آگاهىهاى اجتماعى، آگاهىهاى دینى و آموزشهاى فنى - حرفهاى.]
مقدمه
طبق آمار موجود،(1) دختران و زنان نزدیک به نیمى از جمعیت کشور را تشکیل مىدهند، از اینرو آموزش آنها گامى ضرورى جهت توسعه نیروى انسانى است که پربهاترین سرمایه هر کشور تلقى مىشود. در حال حاضر، زنان به شکل گروههاى مختلف در جامعه حضور دارند از جمله زنان شاغل، زنان خانهدار، زنان بىسرپرست و بدسرپرست، زنان سرپرست خانوار، زنان روستایى، زنان در مناطق پراکنده و یا محروم، زنان و دختران دانشجو و دانشآموز. بنابراین آموزش زنان براى داشتن نسلى آگاهتر و جامعهاى بالندهتر ضرورى است.
متأسفانه در اکثر کشورهاى در حال توسعه، تبعیض جنسیتى میان دختران و پسران به چشم مىخورد که ناشى از عوامل فرهنگى است که بر آموزش زنان تأثیر منفى داشته است.
«بر اساس گزارش سازمان یونسکو درباره وضع تحصیلى زنان در کشورهاى جهان سوم که به عنوان فقراى آموزش شناخته شدهاند، اکنون در سراسر جهان بیش از یک میلیارد نفر از جوانان در حال درس خواندن هستند که میان آنها بسیارى از کودکان و نوجوانانِ دختر از آموزش رایگان بهرهمند نیستند. در گروه سنى 6 تا 11 سال، 5/24درصد از دختران در دنیا از آموزش رایگان بىبهرهاند و این در حالى است که این رقم براى پسران همسن گروه سنى به 4/16درصد مىرسد. این گزارش مىافزاید دسترسى به آموزش رایگان براى زنان کافى نیست بلکه بایستى تبعیض روا داشته شده علیه این قشر، برداشته شود. از جمله در کشورهاى در حال توسعه میزان باسوادى زنان 23 مردان است. ساعات کار زنان در مقایسه با مردان 25 درصد طولانىتر است و بخش بزرگى از فعالیت آنها شامل کار در خانه و پرورش محصولات معیشتى بدون دستمزد مىماند و... .»(2)
از دهه 1975 - که دهه زنان نامگذارى شد - و پس از آن توجه افکار عمومى به زنان و دختران به عنوان اعضاى مؤثر اجتماعى و مؤثر در بازار تولید اقتصادى بیشتر شده، فواصل آموزشى میان دختران و پسران رو به کاهش نهاده، ولى تا رسیدن به مرز برابرى واقعى، راه زیادى در پیش است(3). مسئولان و برنامهریزان با بررسى نیازسنجى که از گروههاى مختلف زنان صورت گرفته است، مىتوانند به نیازهاى آموزش عام و خاص آنها توجه کرده و به طراحى برنامه و اجراى آن اقدام کنند. روشن است در زمینههایى که پژوهش صورت نگرفته، لازم است نیازسنجى انجام شود.
آموزش براى همه
برنامه آموزش براى همه یا (4) در سال 2000 میلادى در اجلاس جهانى آموزش و پرورش در داکار مجدداً مورد تأکید قرار گرفت. این اجلاس از همه کشورها درخواست کرد براى آموزش پایه برابر براى همه تا سال 2015 اقدام کنند. در این اجلاس، 1100 شرکت کننده از 164 کشور دنیا گردهم آمده بودند. تمرکز بر آموزش در سطح ملى با تأکید بر آموزش دختران مىباشد.
هفته جهانى آموزش براى همه در 13 - 6 آوریل 2003 نیز به «آموزش دختران»(5) اختصاص یافت و به دولتها گوشزد کرد که درهاى یادگیرى را براى دختران و زنان باز کنند. گزارش جهانى سال 2003 نشان مىدهد که در اکثر کشورهاى در حال توسعه تساوى جنسیت در آموزش هنوز رعایت نمىشود. در 54 کشور فاصله بین تساوى جنسیت در آموزش وجود دارد که 16 کشور در ناحیه جنوب صحراى آفریقا، پاکستان و هند است. در این راستا باید کوششهاى جهانى صورت گیرد تا بهرهورى زنان به میزان زیاد افزایش یابد که منجر به افزایش درآمد خانواده و کاهش فقر مىشود.
کارول بلامى مدیر اجرایى یونیسف معتقد است اگر دخترها تا دو سال آینده به مدارس راه نیابند، اهداف جهانى براى کاهش فقر و بهبود وضع انسانى به سادگى محقق نخواهد شد. ارزیابىها نشان مىدهد حدود 113 میلیون کودک که 60% آنها را دختران تشکیل مىدهند، دسترسى به آموزش ابتدایى ندارند و حداقل 880 میلیون بزرگسال بىسواد هستند که اکثر آنها را زنان تشکیل مىدهند.
از اهداف اجلاس داکار عبارت است از:
- حذف نابرابرىهاى جنسیتى در آموزش ابتدایى و راهنمایى تا سال 2005 و رسیدن به تساوى جنسیت در آموزش تا سال 2015 با تمرکز و اطمینان از اینکه دختران دسترسى مساوى و کامل به آموزش پایه با کیفیت خوب را داشته باشند.
- رسیدن به بهبود 50 درصدى در سطوح سوادآموزى بزرگسالان تا سال 2015 به ویژه براى زنان و دسترسى عادلانه به آموزش مداوم و پایه.(6)
بنابراین سوادآموزى یکى از شاخصهاى مهم در اولویتهاى آموزشى زنان است و شناخت حق آموزش و حق یادگیرى در سراسر زندگى بیش از همیشه در قرن 21 که عصر دانش نامیده شده، مورد نیاز است به ویژه که حضور فنآورى اطلاعات و گسترش آن امکان یادگیرى و آموزش را بیش از پیش فراهم آورده است.
آموزش زنان در ایران
ارتقاى سطح آموزشى و فرهنگى زنان جامعه و ایجاد امکانات آموزشى مساوى از سطوح پایین تا عالى براى زنان، موجب افزایش آگاهى و شناخت آنان از خویش و جامعه مىگردد. به ویژه در حال حاضر که زنان مشارکت فعالانهاى در فرآیند توسعه ملى کشور در تمامى سطوح دارند.
«از دیدگاه گستردگى سرزمین ایران با مساحت 000/648/1 کیلومتر مربع و جمعیت نزدیک به 65 میلیون با تراکم 37 نفر در کیلومتر مربع است که در حقیقت یک تراکم ناخالص است، رشد جمعیتى آن در طى یک دوره 40 ساله معادل 2/3 بوده که بسیار بالا و چشمگیر است و بیانگر مشکلات دولت در تأمین وسایل و ابزارهاى آموزشى و رفاهى است. این مراتب در کشورى با بیش از 60 هزار روستا و بیش از 600 شهر که اکثراً در فواصل دور از هم واقع شده سازماندهى آموزشى را با مشکلات نوینى مواجه کرده است.
موارد فوق با توجه به بىسوادى پایه و شاخصهاى موجود، بیانگر تلاش سختى است که دولت باید در بناى جامعه اطلاعاتى عهدهدار شود، چنان که آمارهاى موجود بىسوادى در سال 1375، براى جنسیت مرد و زن معادل 993/182/10نفر و براى زنان 977/332/6 نفر بر شمرده شده است. طبیعى است که میزان بىسوادى زنان در گونههاى متعددى مانند تعلیم و تربیت کودکان و همکارى در پیشرفت تحصیلى آنان مؤثر مىباشد.»(7)
در ایران توجه به حل مشکل بىسوادى و گسترش آموزش ابتدایى، متوسطه و عالى براى زنان اقدامى اساسى جهت توسعه فرهنگى است. باید راه به فعلیت در آوردن توانایىهاى زنان را هموار ساخت و خودباورى را در آنها تقویت کرد تا امکان حیات اجتماعى به صورت فعال براى آنها میسر شده و زمینه مشارکت مؤثر آنان در توسعه فرهنگى فراهم آید.
آموزش فنون جدید و یادگیرى مهارتهاى زندگى، میزان خودباورى شخص را بالا مىبرد. «تجربهاى از مراکز یادگیرى محلى که توسط یونسکو در چهار روستا در استان ایلام (چلب و ناصر) و استان فارس (همتآباد و جهادآباد) که با کمبود زیرساختهاى آموزشى روبه رو بودند نشان مىدهد که بعد از ایجاد مراکز یادگیرى محلى، با برقرارى کلاسهاى سوادآموزى، برنامههاى پس از سواد و آموزشهاى فنى - حرفهاى تغییرات مثبتى بین زنان شرکت کننده به وجود آمده است، از جمله رشد آگاهى از حقوقشان، مشارکت بیشتر در جلسات شوراى ده و سایر امور اجتماعى مانند آمادگى براى شرکت در انتخابات، درگیر شدن بیشتر در تصمیمگیرىهاى خانواده در مورد تعداد کودکان، آموزش و ازدواج آنها، کسب درآمد بیشتر از طریق فروش صنایع دستى، اعتماد به نفس بیشتر و دانش افزونتر در مورد تغذیه و نظافت»(8)
بنابراین آموزش زنان روستایى از اهمیتى برابر با آموزش زنان در شهرها برخوردار است و چه بسا با توجه به مشکلات متعددى که در روستاها موجود است آموزش این گروه باید در اولویت برنامهریزى قرار گیرد.
زنان و دختران روستایى
از آنجا که زنان و دختران در روستاها با مشکلات متعدد مانند فقدان مدارس راهنمایى و دبیرستان، تبعیضات جنسیتى در خانواده، عدم موافقت با ادامه تحصیل در مناطق دورتر، ازدواج زود هنگام، زایمانهاى مکرر، تغذیه نامناسب و... روبه رو هستند، توجه همهجانبهاى براى آموزش و بهبود وضع زندگى ایشان لازم است.
دکتر فرزینفر مىگوید:
«دختران روستایى در سطح گستردهاى بدون توجه به قدرت فیزیکى و گروه سنى خویش، از طلوع تا غروب آفتاب با مسئولیتپذیرى کامل به دنبال انجام وظیفه خود مىدوند و مانند بازوان توانمند در اقتصاد خانواده نقش مؤثرى دارند و دایم در تکاپو و فعالیتاند. بعد از ازدواج سه وظیفه مهم: هم آورى و تولیدمثل، نگهدارى و پرورش نیروى انسانى و تولید و مدیریت محیط زندگى نیز به وظایف دوران تجردشان افزوده مىگردد. تلاش و کوشش بیش از حدّ که به جان کندن بیشتر شبیه است سبب بروز بیمارىهاى گوناگون در بزرگسالى و موجب پیرى زودرس آنان مىگردد.»(9)
حضور مشاوران خانواده و حتى تربیت مشاوران خانواده از بین دختران روستایى جهت متعادل ساختن مسئولیتهاى آنها ضرورى است. از طرفى، نیاز به تربیت ماماهاى تجربى در روستاها نیز لازم است تا آموزشهاى لازم به زنان در خصوص فواصل زایمان و مراقبتهاى لازم در طى باردارى و هنگام زایمان جهت سلامتى خود و کودکشان ارائه شود.
ایجاد کارگاههاى کوچک تولیدى مجهز و اعطاى وام به زنان و دختران روستایى جهت ایجاد اشتغال و کسب درآمد کمک مىنماید، از اینرو آموزشهاى فنى - حرفهاى از طریق مراکز یادگیرى محلّى ضرورى است.
انتشار و توزیع کتابهاى آسان و مواد خواندنى ساده، به رشد فکرى و آگاهىهاى عمومى زنان و دختران روستایى کمسواد و نوسواد منجر مىشود. در این راستا توزیع مواد آموزشى و درسى از طریق کتابخانههاى روستایى، کتابخانههاى سیّار و مراکز یادگیرى محلّى مىتواند صورت گیرد. در حال حاضر جهاد کشاورزى متولى کتابخانههاى روستایى است و سازمان نهضت سوادآموزى اقدام به تشکیل و بهرهبردارى از کتابخانههاى سیار و مراکز یادگیرى محلّى در استانهاى مختلف نموده است. «از فعالیتهاى اصلى مراکز یادگیرى محلّى، تعلیم مهارتهاى اساسى زندگى، آموزش حرفهاى، ایجاد درآمد، مرکز مطالعه و تعلیم مدیریت به ویژه تعلیم زنان براى تنظیم و اداره مشاغل کوچک است. در سال 1381، نهضت سوادآموزى 1564 مرکز را زیر پوشش قرار داده است.»(10)
این کتابخانهها و مراکز با نمایش فیلمهاى مستند در مورد مسائل بهداشت فرد، محیط زیست و دام و طیور، حفاظت از منابع طبیعى و بیان راههاى زندگى بهتر مىتوانند به آموزش روستاییان کمک نمایند، به ویژه به گروههاى زنان و دختران در مناطق محروم و مناطق دورافتاده. در تحقیقى که از 318 دختر روستایى در سال 1376 صورت گرفته است عمدهترین امکانات مورد نیاز آموزشى را به این ترتیب نام بردهاند: ایجاد مدرسه راهنمایى، احداث دبیرستان و توزیع لوازمالتحریر.
گروه نمونه در حیطههاى باغبانى، پرورش طیور و منابع طبیعى با ضعف اطلاعاتى روبه رو بودهاند. از طرفى 7/70 درصد دختران نیاز به درمانگاه زنان، بیمارستان و زایشگاه زنان، پزشک زنان، خانه بهداشت، داروخانه، کلاس آموزش بهداشت و حمام بهداشتى را عنوان کردهاند.
زمینههاى آموزشى مورد علاقه آنها بر حسب اهمیت نیز عبارتند از: صنایع دستى، خیاطى، خطاطى، نقاشى، قرآن، بهداشت، سوادآموزى، آرایشگرى، احکام، ورزش، مسائل خانواده، ماشیننویسى، تزریقات و آشپزى.
اکثر پاسخگویان سطح تحصیلات مطلوب براى خود را دیپلم ذکر نمودهاند.(11)
براى اصلاح پندارهاى غلط در خصوص آموزش زنان در روستاها، لازم است به مسئله توجیه پدران و همسران روستایى توجه کرد تا برنامههاى آموزشى با اجراى موفق توأم گردد.
محدودیتهاى آموزشى
تحقیقات نشان مىدهد که در کشورهاى خاورمیانه و آفریقاى شمالى فشارهایى براى آموزش زنان و دختران وجود دارد که ناشى از عوامل بازدارنده اقتصادى، فرهنگى و سیاسى است. «پژوهشى که در مناطق روستایى مصر انجام گرفته، نشانگر این است که هرگاه فاصله مدرسه تا منزل کودکان بیش از یک کیلومتر باشد، نرخ افت کمّى (ترک تحصیلى) دختران به مراتب بیش از پسران خواهد بود. از طرفى، دختران احتمالاً به سبب کارهاى کشاورزى و خانهدارى بیشتر اوقات جلسات درس را از دست مىدهند و ممکن است براى پرهیز از تکرار پایه و مردودى، ترک تحصیل کنند. نبود معلمان زن نیز یکى از عوامل عمده فشار بر آموزش دختران، به ویژه در مقطع متوسطه است.»(12)
روىهم رفته در اکثر کشورهاى خاورمیانه از جمله کشور ما عدم توانایى مالى والدین براى پرداخت شهریه نیز از عوامل بازدارنده است. پارهاى از عوامل فرهنگى مانند بىمیلى والدین به تحصیل دختران نیز از محدودیتهاى آموزش محسوب مىشود به ویژه که برخى از والدین از فرستادن دختران خود به کلاسهایى که معلمان مرد در آنها تدریس کنند به ویژه در مقطع راهنمایى و دبیرستان امتناع مىکنند.
نیازسنجى آموزشى
«نیازسنجى در واقع فرآیند جمعآورى و تحلیل اطلاعات (از گروههاى هدف) است که اگر به درستى اعمال شود به شناسایى نیازها و درجهبندى آنها به ترتیب اولویت و انتخاب نیازهایى که باید کاهش یابد، یا حذف شود یا برطرف گردد، کمک مىنماید.»(13)
نیازسنجى آموزشى در مبحث آموزش و پرورش، بخشى از برنامهریزى آموزشى محسوب مىشود. براى برنامهریزى موفق، نیازسنجى آموزشى از دختران و زنان باید مورد توجه قرار گیرد. «در نیازسنجى نیازهاى مهم و داراى اولویت شناسایى شده و مبنایى براى تعیین اهداف برنامه مىگردند. حتى سازماندهى منابع بر اساس نیازسنجى آسانتر مىباشد. بنابراین کلیه تصمیمات در خصوص تدارک اهداف خاص، محتواى آموزشى مناسب و استفاده از سایر منابع و امکانات (انسانى، مالى و مادى) تابعى از مطالعات نیازسنجى است.»(14)
به منظور شناسایى نیازهاى اطلاعاتى فراگیران سازمان نهضت سوادآموزى در سال 1381 نیازسنجى در سطح ملّى صورت گرفت. در این نیازسنجى، یک نمونه 1200 نفرى از زنان و مردان مورد سؤال قرار گرفتند.
اکثر فراگیران نمونه (4/79%) را زنان تشکیل دادهاند و همچنین اکثر فراگیران، ساکن روستا بودهاند (1/53%) نظریات غالب در این تحقیق مربوط به گروه زنان متأهل، روستایى و فراگیران دوره مقدماتى و تکمیلى است.
در خصوص نیازهاى آموزشى عام نتایج نشان مىدهد که اکثر فراگیران نمونه آگاهىهاى بهداشتى را در اولویت قرار دادهاند (9/19%) سپس آگاهىهاى اجتماعى (3/19%) آگاهىهاى دینى (7/18%) و آموزشهاى فنى - حرفهاى (1/10%) در اولویت بعدى انتخاب شدهاند.
در خصوص نیازهاى آموزشى خاص، نتایج نشان مىدهد که اکثر فراگیران نمونه در زمینه آگاهىهاى بهداشتى، بهداشت فردى (6/34%) بهداشت مواد غذایى (4/27%) و بهداشت محیط زیست (9/20%) را در اولویت قرار دادهاند. در همین تحقیق درصد اولویتهاى زنان، بهداشت فردى (7/34%) بهداشت مواد غذایى (6/27%) و بهداشت محیط زیست (1/21%) ذکر شده است.
در زمینه آگاهىهاى اجتماعى، مسائل خانواده (1/39%) بیشترین انتخاب را داشته و اولویتهاى زنان در این خصوص 4/40% بوده است.
در زمینه آگاهىهاى دینى احکام (5/28%) و آشنایى با اصول دین (1/27%) بیشترین انتخاب را داشتهاند و اولویتهاى زنان در این خصوص، احکام (6/28%) و آشنایى با اصول دین (4/26%) بوده است. در این قسمت 1/19% زنان شناخت گناهان را نیز انتخاب کردهاند.
در زمینه آموزشهاى فنى - حرفهاى، صنایع بافندگى (6/28%) و صنایع غذایى (6/25%) بیشترین انتخاب را داشتهاند. اولویتهاى زنان در این خصوص، صنایع بافندگى (8/32%) و صنایع غذایى (4/27%) بوده است.
فراگیران به آموزشهایى در زمینههاى بازرگانى و تعاون با اولویت انتخابى زنان، آشنایى با تعاونىها (7/29%)، در زمینه کشاورزى با اولویت انتخابى زنان، آگاهىهاى عمومى (7/27%) و اصول باغبانى (24%)، در زمینه منابع طبیعى و دام و طیور با اولویت انتخابى زنان، بهداشت دام و طیور (8/20%)، در زمینه آموزشهاى علمى با اولویت انتخابى زنان، گیاهشناسى (3/31%) و زمینشناسى (6/27%) در زمینه آگاهىهاى تاریخى با اولویت انتخابى زنان، تاریخ بعد از اسلام (6/37%) و تاریخ قبل از اسلام (8/21%) در زمینه آگاهىهاى فرهنگى با اولویت انتخابى زنان، آشنایى با آداب و رسوم محلى (6/33%) و آشنایى با هنر (3/20%) بیشترین انتخاب را داشتهاند.(15)
با توجه به تحقیق فوق، برنامهریزان آموزشى در راستاى الویتهاى انتخابى زنان، باید به مباحثى چون: 1- بهداشت از جمله بهداشت فردى، 2- مواد غذایى و محیط زیست، 3- مسائل خانواده از جمله روابط بین والدین و فرزندان و روابط بین زوجین، اقتصاد خانواده و مدیریت منزل، 4- آگاهىهاى دینى از جمله آشنایى با احکام و اصول دین، 5- آموزشهاى فنى - حرفهاى از جمله صنایع بافندگى و صنایع غذایى توجه نمایند، نیز مواد خواندنى مورد نیاز این گروهها را از طریق شبکه کتابخانههاى عمومى کشور از جمله کتابخانههاى مساجد، کتابخانههاى شهردارىها، کتابخانههاى وزارت فرهنگ و ارشاد و مراکز یادگیرى محلّى و کتابخانههاى سیّار، دسترسپذیر نمایند تا اطلاعات مورد نیاز آنها بدون تبعیض در دسترسى به دانش، فراهم گردد و امکان خودآموزى و خودسازى براى زنان و دختران در نقاط مختلف میسر شود.
فواید آموزش زنان
افزایش و گسترش مشارکت دختران و زنان در برنامههاى آموزشى داراى فواید فردى، اجتماعى و ملى است. بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، امام خمینى(ره) به آموزش زنان اعتقاد داشتند و مىفرمایند:
«نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است، براى اینکه زنان، علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاى فعال را در دامان خودشان تربیت مىکنند. در نظام اسلامى، زن به عنوان یک انسان مىتواند مشارکت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد، ولى نه به صورت یک شىء. نه او حق دارد خود را به چنین حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.»(16)
آموزش زنان، تأثیر مثبتى در بهبود بخشیدن به وضع اقتصادى خانواده، در نتیجه جامعه دارد. زنان تحصیلکرده، خواه در بخشهاى رسمى یا غیر رسمى و خواه در مشاغل آزاد یا خانهدارى، با بهرهمندى از نظر اقتصادى مىتوانند به خانواده و جامعهشان کمک کنند.
«تحقیق نشان مىدهد که در سطح ملى، میان میزان ثبت نام در دوره ابتدایى و درآمد سرانه تولید ناخالص ملى همبستگى مثبتى وجود دارد. فاصله زیاد بین آموزش پسران و دختران، همبستگى با نرخ پایین تولید ناخالص ملى دارد.»(17)
از طرفى، زنان تحصیلکرده با رعایت نکات بهداشتى، از نرخ مرگ و میر نوزادان و کودکان کاسته و ترجیح مىدهند خانواده کوچکترى داشته باشند، از اینرو به تربیت فرزندان اهمیّت بیشترى مىدهند.
«آمار نشانگر این است که رابطه بین سنوات تحصیلى زن و بقاى کودک وجود دارد. افزوده شدن هر سال تحصیلى براى مادران منجر به کاهش 5 تا 10 درصد نرخ مرگ و میر کودکان مىشود.»(18)
از طرف دیگر، زنان تحصیلکرده چون مهارتهاى اساسى زندگى مانند ایجاد ارتباط، مشاوره، تصمیمگیرى و مشارکت را مىآموزند، نقش مؤثرترى در تأمین سلامت، تغذیه، بهداشت و سایر تلاشهاى زیستمحیطى خواهند داشت. با بالا رفتن دانش و امکان کسب درآمد، اعتماد به نفس و شخصیت آنها افزایش مىیابد و در مشارکت فعال در خانواده و جامعه نقش مؤثرترى ایفا مىکنند.
با توجه به مباحث فوق مىتوان نتیجه گرفت که دختران و زنان بدون داشتن مهارتهاى ناشى از دانش و سواد، با آینده تیره وابستگى به دیگران روبهرو هستند. کشور بدون بهرهمند بودن از زنان باسواد با موانعى در زمینه رشد و پیشرفت اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى مواجه خواهد بود، به ویژه که مشارکت اجتماعى زنان در توسعه کشور از ضروریات است. تمامى سازمانها و دستاندرکاران برنامهریزى آموزشى باید به گروههاى زنان به طور جدى بیندیشند و جهت ریشهکنى بىسوادى میان این قشر، اقدام فورى به عمل آورند. همزمان، به سایر آموزشها جهت رشد فکرى این عزیزان اقدام کنند. قانون اساسى براى دولت جمهورى اسلامى وظایفى را معیّن کرده که یکى از آنها تأمین حقوق همهجانبه زنان است.
زنان خانهدار قشر عظیمى از بانوان را تشکیل مىدهند، از اینرو با توجه به اهمیت نقش تربیتى ایشان براى نسل آینده، نیاز به برنامهریزى براى آنها در اولویت است تا از طریق آموزشهاى لازم توان مدیریتى آنها در مسئولیتى که دارند افزایش یابد. رسانههاى جمعى در این میان نقش برجستهاى مىتوانند بر عهده گیرند، به ویژه صدا و سیما که دسترسپذیرترین رسانه موجود براى این گروه مىباشد.
پىنوشتها: -
1) سالنامه آمارى کشور سال 81، طبق سرشمارى سال 75 تعداد زنان را 29540329 اعلام مىکند.
2) زهره حسنپور و زهرا رشکى، «بررسى ویژگىها و نیازهاى آموزشى دختران جوان روستایى.» در مجموع مقالات سمینار تواناسازى دختران جوان روستایى در مشارکتهاى اجتماعى. تهران، یونیسف، جهاد سازندگى، 1378.
3) مهتاب خاتمى، ضرورت آموزش زنان، سنبله(101)، ص54.
4) EFA - EducationforAll .
5) Allfor Girls Education .
6) WWW.Unesco.org/education/efa
/index. 3html .
7) احمد شعبانى، جامعه اطلاعاتى ایران و چالشهاى رویاروى آن؛ فصلنامه اطلاعرسانى، 19 (پائیز و زمستان 1382، ص2).
WWW.irandoc.acoir/ETELA-ART/ 91/2191ihtm .
8) WWW.unescobkk.org/ips/ebooks
pag 34-54 ./documents /clcgende r/gende r-Ira n.pdf
9) مهرداد فرزینفر، «علل اهمیّت توجه به نقش دختران روستایى» در مجموعه مقالات سمینار تواناسازى دختران جوان روستایى...
10) زهره میرحسینى، مواد و خدمات کتابخانهاى براى بزرگسالان نوسواد، تهران سمت، 1383، ص56.
11) علیقلى حیدرى و مسعود برادران، «بررسى به منظور شناخت برخى گرایشها و خواستها و تعیین زمینههاى آموزشى مورد نیاز دختران روستایى» در مجموعه مقالات سمینار تواناسازى دختران جوان روستایى...
12) آموختن براى قرن بیست و یکم، راهبردهایى براى آموزش و پرورش زنان در خاورمیانه و آفریقاى شمالى، مترجم مرتضى مشتاقى، تهران، یونیسف، 1374، ص21.
13) محمد عباسزادگان و جعفر ترکزاده، نیازسنجى آموزش در سازمانها، تهران، انتشار، 1379، ص 65.
14) کورش فتحى، اجارگاه، نیازسنجى در برنامهریزى آموزشى ودرسى، تهران، وزارت آموزش و پرورش، اداره کل تربیت معلم، 1374، ص44.
15) زهره میرحسینى، بررسى نیازهاى آموزشى فراگیران سازمان نهضت سوادآموزى (82 - 1381)، تهران، سازمان نهضت سوادآموزى 1382، ص 156 - 154.
16) تبیان: جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، ص 139.
17) آموختن براى قرن 21، ص23.
18) همان، ص 24.