حضور اجتماعى زنان، فرصت‏ها و تهدیدها

سید محمدرضا حسینى‏

[امروزه نقش اجتماعى زنان قابل انکار نیست اما چگونگى و حدود این نقش و فرصت یا تهدید بودن آن، معرکه آراء و محل تضارب افکار قرار دارد که در مجموع سه رویکرد را میان متفکران اسلامى از عصر مشروطیت تاکنون به وجود آورده است. در این مقاله فرصت حضور زنان در مراکز علمى و پژوهشى، اشتغال، قضاوت و ریاست، امر به معروف و نهى از منکر و آموزش و تهدیدها و آسیب‏شناسى حضور یا عدم حضور اجتماعى بانوان مورد کنکاش قرار گرفته است.]

درآمد سخن‏

پدیده حضور و مشارکت زنان در عرصه‏هاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و ... غیر قابل انکار است.
بى‏تردید نیروى انسانى از مهم‏ترین ابزار قدرت به شمار مى‏رود و نیمى از نیروى انسانى جامعه را زنان تشکیل مى‏دهند، بنابراین در سهم‏خواهى مى‏بایستى برخى از فرصت‏هاى مشروع سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى را براى زنان ایجاد کرد و نقشه و سهم معقول و منطقى براى آنان در نظر گرفت.
امروزه بسیارى حضور اجتماعى زنان را امرى مسلّم و یک حق مى‏دانند که زنان مى‏بایستى به آن دست یابند. البته این بدان مفهوم و معنا نیست که در جامعه اسلامى ما زنان از این حق باز مانده‏اند و مورد کم‏توجهى و بى‏مهرى قرار گرفته‏اند. اگر چه قبل از انقلاب شکوهمند اسلامى زنان حضور اجتماعى متناسب با شأن نداشتند و یا از سوى عالمان و متدینان از حضور در جامعه نهى مى‏شدند؛ علت ساختار نظام ستمشاهى و ماهیت فاسد آن بود که در آن به زنان نگاهى ابزارى داشتند اما با تغییر نظام و ظهور انقلاب اسلامى، دگرگونى اساسى در ساختار اجتماعى ایجاد شد که عامل اساسى براى تغییر نگرش بسیارى از افراد شد، در نتیجه گسترش حضور زنان در عرصه‏هاى مختلف از جمله در مسائل اجتماعى را به دنبال داشت.
حال که به برکت پیروزى انقلاب اسلامى و نظام مقدس جمهورى اسلامى و دیدگاههاى راهگشا و ماندگار حضرت امام خمینى(قده)، حضور و نقش زنان در عرصه‏هاى گوناگون فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى فراهم آمده، فرصتى گرانبهاست که با برنامه‏ریزى دقیق، برخوردى خردمندانه و عقلانى، و با فهم درست و تبیین منطقى از آن، این توان قدرتمند را تقویت و استوار کرد.
بایسته و شایسته است به خوبى از این میراث گرانقدر نگهدارى و بهره‏ورى شود. نباید سلیقه‏هاى شخصى، پیش‏داورى‏ها، تعصبات جنسى و اختلاف طبیعت و آفرینش را در بهره‏ورى دخالت داد، زیرا وجود هر یک از زن و مرد به تنهایى و محرومیت از توان زنان، آسیب جبران‏ناپذیرى بر پیکر حرکت نوپاى انقلاب را به دنبال خواهد داشت.
نقش زنان در عرصه‏هاى مختلف به ویژه در مسائل اجتماعى بر هیچ خردمندى پوشیده نیست امّا چگونگى شیوه حضور و عرصه تلاش، محل بحث و تضارب افکار دانشمندان، فرهیختگان و صاحب نظران مسائل زنان مى‏باشد.
در این فرصت کوتاه برآنیم تا در حد توان به تبیین این مسئله بپردازیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

اسلام، احیاگر نقش بانوان‏

اسلام احیاگر شخصیت زن و حافظ کرامت انسانى اوست و با قید و بندهاى جاهلیت، نیز بى‏بند و بارى و آزادى گسیخته جاهلیت نو مخالف مى‏باشد و حقوق سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى زنان را تأمین کرده است.
متأسفانه کوتاه‏بینى بسیارى از افراد و متحجران باعث ایجاد اتهامات و بدبینى‏ها شده است.

آموزه‏هاى آیات و روایات و برداشت‏هاى نادرست‏

قرآن مجید که منبع اصلى معارف غنى اسلامى است، مصون از هر گونه تحریف مى‏باشد، به همین دلیل مبانى اعتقادى فرقه‏هاى مسلمان به یکدیگر نزدیک است و در بسیارى از موارد اصولى با هم یکى مى‏باشد. امّا قرآن مصون از تفسیر به رأى نیست، و از این‏رو شاید مهم‏ترین عامل پیدایش فرقه‏ها، تفسیر به رأى باشد. بنابراین گفتار و رفتار مسلمانان لزوماً ملاک شناخت اسلام نمى‏باشد. و براى شناخت اسلام و معارف الهى باید از سرچشمه زلال قرآن کریم و بیانات و فرمایشاهاى اهل‏بیت: یارى جست و از آن بهره‏مند شد.
امروزه مباحث فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى و حتى اعتقادى براى مسلمانان دو میراث موازى و تا حدودى شاید ناهمخوان به یادگار گذاشته است. برخى وارث تعالیم والایى هستند که از اولیاى دین در صدر اسلام و دین‏شناسان صادق و امین در طول تاریخ دریافته‏اند و قطعاً همگان چنین توفیقى نداشته‏اند، از این‏رو میراث‏داران این ثروت عظیم و بى‏انتها به دلیل شرایط و فضاى اجتماعى سیاسى حاکم آن زمان، انگشت‏شمار بوده‏اند. از سوى دیگر، افرادى بودند که در مدت کوتاه همراهى و مصاحبت با پیامبر(ص) همه نگرش‏هاى جاهلى و فرهنگ بى‏بنیه و اساس قومى و عربى را نتوانستند از ذهن خود بیرون کنند. فرهنگ جاهلى که به زنان استقلال در زندگى نمى‏داد و حرمت و شرافتى براى آنان جز حرمت و شرافت خانواده نمى‏شناخت، به زنان ارث نمى‏داد، تعدد زوجات را مانند یهود بدون هیچ مرزى روا مى‏دانست، طلاق را بدون هیچ قید و شرطى ممکن مى‏ساخت و دختران را زنده به گور مى‏کرد! با فضاى ایجاد شده پس از رحلت رسول اکرم(ص) حوادث و رخدادهاى خودساخته، چهره دینى به خود گرفت و به نام سنت و مذهب رخ نمایاند و ماندگار شد. سیاستمداران اموى و بعد از آن عباسى آن را سیاست کلان و منشور حکومت خود قرار دادند و سپس به دست همقطاران خود سپردند. بنابراین نااهل‏ها نتوانسته‏اند الگویى از زن مسلمان و چگونگى حضور اجتماعى آنان همانند بسیارى از زمینه‏ها ارائه نمایند. از این‏رو بسیارى از محققان غربى به هنگام اظهار نظر در مورد احکام اسلام به ویژه شخصیت زن، به نتایج و قضاوت به دور از حقیقت مى‏رسند و نگاهى منفى و گاه دوگانه پیدا مى‏کنند، چون متأسفانه بسیارى از منابع و کتبى که در کتابخانه‏هاى دانشگاهها و مراکز آموزشى و پژوهشى کشورهاى مسلمان و حتى دیگر کشورهاست، برگرفته از همین تفکر مى‏باشد.
امّا شخصیت‏هاى علمى هنگامى که با دیدگاه مترقیانه اسلام ناب محمدى(ص) آشنا مى‏شوند، قضاوت‏ها کاملاً تغییر مى‏کند. در این دیدگاه با شخصیت‏هایى همچون حضرت خدیجه، حضرت فاطمه زهرا، حضرت زینب کبرى‏ - درود خدا بر آنان باد - و بسیارى از زنان دیگر مانند ام‏سلمه آشنا مى‏شوند که هر کدام به تنهایى نقش بسیار مهم در دگرگونى‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و اجتماعى در عصر خود و حتى زمان‏هاى بعد از ایفا کردند. بسیارى از زنان با پیامبر اسلام(ص) بیعت کردند. در بیعت عقبه که هفتاد و سه نفر از مردم مدینه به همراه مصعب بن‏عمیر با پیامبر(ص) بیعت کردند، دو نفر از زنان مدینه بودند.(1) أسماء دختر یزید بن‏سَکَن از جمله زنانى بود که به همراه عده‏اى از بانوان با پیامبر(ص) بیعت کرد.(2) در واقعه مهم و تاریخى غدیر نیز زنان با امام على(ع) بیعت کردند. در آن زمان بیعت از مسائل مهم اجتماعى بود که زنان نیز حضور جدى و پررنگى در آن عرصه اجتماعى داشتند. چنین زنانى امروزه به عنوان الگوى کردارى و گفتارى زنان مسلمان مى‏باشند.

شاگردان مکتب راستین امام خمینى(ره)

امام راحل معتقد بود که نه تنها زن مى‏تواند در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى حضورى نقش‏آفرین و تأثیرگذار داشته باشد، بلکه باید چنین نقشى را ایفا کند. ایشان به میزان تأثیر زنان در این عرصه باور داشت و در این خصوص فرموده است: «حضور زنان در صحنه‏هاى سیاسى و اجتماعى نه تنها لازم، بلکه واجب و ضرورى است ... و زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت کند.»(3) این نگاه فقیهى فرزانه است که براى تربیت فرزند و نقش مادرى زنان اهمیت بسیار والایى قایل است امّا هرگز از ضرورت حضور زن در مسائل اجتماعى و آثار مثبت آن غافل نیست.

علامه طباطبایى‏

ایشان در تفسیر آیه 228 سوره بقره به بررسى تفصیلى وضعیت زندگى زن در ملل غیر متمدن، متمدن و عرب پیش از اسلام، همچنین پس از ظهور اسلام پرداخت. در تفسیر آیه «و عاشِرُوهنَّ بِالمعروفِ»(4) مى‏نویسد:
«طرز معاشرت متعارف، معاشرت در یک زندگى اجتماعى است که در آن اجتماع، هر فرد خشت بناى جامعه بوده و یکسان با سایر افراد در سازمان جامعه انسانى بر تعاون و همبستگى و کمک عمومى نوعى سهیم مى‏باشد و به هر یک از افراد جامعه این وظیفه متوجه است که به قدر قدرت خود در رفع احتیاجات جامعه کوشش کرده و آنچه را مورد استفاده اوست کسب کند.»(5)
ایشان معتقدند زنان مى‏توانند در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى حضورى فعال و تأثیرگذار داشته باشند و از توان نیمى از انسان‏هاى جامعه نباید غفلت کرد.

آیت‏اللَّه جوادى‏آملى‏

ایشان در خصوص اینکه قرآن نه تنها به زنان مجوز حضور فعال در صحنه‏هاى اجتماعى داده بلکه به مردان نیز توصیه و هشدار مى‏دهد که اجازه دهند زنان هم در عرصه‏هاى مختلف، حضورى فعال و پرتلاش داشته باشند؛ اگر چه براى آنان ناخوشایند باشد معتقد است:
«قرآن ما را متوجه کرده و مى‏فرماید: با زن‏ها معاشرت نیک داشته باشید و زن را چون مرد در مجامع‏تان راه دهید و اگر خوشایندتان نیست که آنها در مجامع‏تان شرکت کنند، این کار ناخوشایند را بکنید چرا که ممکن است خیر فراوانى در این کار باشد و شما ندانید. «و عاشروهنَّ بالمعروف» این معاشرت اختصاص به مسائل خانوادگى ندارد. گاهى تعصب جاهلى یا رواج فرهنگ ناصواب یا تعصب خام و مانند آن به مرد این چنین تلقین مى‏کند که تو نمى‏توانى با زن در یک مؤسسه همکارى کنى یا زن در جامعه نمى‏تواند حضور داشته باشد.»
وى در خصوص «و ان کرهتموهنّ»(6) مى‏گوید: «اگر نمى‏پسندید که زن‏ها از حیات اجتماعى صحیح و سالمى برخوردار باشند بدانید که این کراهت‏تان ناروا است.»(7)

جریان‏شناسى حضور اجتماعى زنان‏

یکى از پژوهشگران معاصر در نگاه جریان‏شناسى، حضور اجتماعى زنان را در یکصدساله اخیر به سه جریان فکرى نسبت مى‏دهد و مى‏گوید:
متفکران اسلامى، از عصر مشروطیت تاکنون در برخورد با زن، دیدگاههاى متفاوتى را ارائه کرده‏اند. این نگرش‏هاى متفاوت، در عرصه‏هاى معرفت‏شناسى، حضور اجتماعى و حقوق زنان مطرح شده است. گروه اوّل، کسانى هستند که افکار اروپائیان در خصوص زنان را مورد نقد قرار مى‏دهند و در مقابل اندیشه‏هاى جدید در مورد زن به موضع‏گیرى مى‏پردازند. این گروه معتقدند زن باید در خانه بماند و به تربیت فرزندان خود بپردازد، زیرا کمال زن در همین است. این دیدگاه در عرصه معرفت‏شناسى، نگرشى منفى نسبت به زن دارد. در فقه شافعى در مورد خواندن نماز بر میّت آمده است: «مرد باید نماز بخواند چون که به خدا نزدیک‏تر است و نمازش بهتر مقبول مى‏شود.» در نگاه گروه سنتى، هدف از بیرون آوردن زن از خانه، فاسد کردن او دانسته شده است.
گروه دوم، نگرش دوم نسبت به زن که در دهه پنجاه شکل مى‏گیرد، از سوى علامه طباطبایى و پس از آن، شهید مطهرى مطرح مى‏شود. این گروه از نظر معرفت‏شناسانه از هویت زن کاملاً دفاع مى‏کنند و براى اثبات این مسئله از آیات قرآن و فلسفه نیز استفاده مى‏کنند. ایشان معتقدند: زن مانند مرد از استقلال کامل برخوردار است ... این گروه در زمینه معرفت‏شناسى و جنبه‏هاى اجتماعى زن گام‏هاى بسیار مفیدى برداشته که از جمله مى‏توان به کتابى که آیت‏اللَّه جوادى‏آملى در خصوص زن (زن در آیینه جلال و جمال) نگاشته‏اند اشاره کرد. حضرت امام خمینى(ره) نیز در خصوص تبیین جنبه‏هاى اجتماعى زن، در عرصه‏هاى معرفت‏شناسى، مسائل مهمى ارائه کردند.
گروه سوم؛ این گروه نیز در دهه سوم انقلاب شکوهمند اسلامى شکل گرفت و به بازبینى دیدگاههاى حقوقى در مورد زن پرداخت. این گروه علاوه بر اینکه در زمینه مسائل معرفت‏شناسى و جنبه‏هاى اجتماعى زن، با گروه دوم هم‏عقیده بودند، در زمینه مسائل حقوقى نیز عرصه‏هاى جدیدى را مطرح کردند.(8)

فرصت‏هاى اجتماعى زنان‏

امروزه فرصت‏هاى فراوان اجتماعى پیش روى زنان قرار دارد مانند تدریس، تبلیغ، تحقیق، آموزش، قضاوت، امر به معروف و نهى از منکر، مشاغل ادارى و کارشناسى، پزشکى، مهندسى، هنر، تربیت بدنى، نمایندگى مجلس شوراى اسلامى و شوراهاى شهرى و روستایى، حضور و نقش‏آفرینى در مراکز علمى و دانشگاهى و بسیارى از موارد که مجال ذکر آن نیست. امّا مهم آن است که زنان شناخت درستى از فرصت‏ها داشته باشند. در واقع با بهره‏مندى از یک تعریف جامع، فرصت‏ها را از تهدیدها تشخیص دهند. همچنین فرصت‏هاى مشروع و قانونى را از فرصت‏هاى غیر مشروع جدا کنند، زیرا هر فرصتى مشروع و قانونى نیست. ظاهر زیبا و فریبنده بسیارى از فرصت‏ها، آنها را گرفتار نسازد، زیرا به واقع تهدید است!
ممکن است برخى از بانوان در مواردى از فرصت‏ها کارنامه‏اى موفق نداشته باشند، که به این مفهوم نیست آن عرصه، فرصتى مناسب براى آنان نمى‏باشد؛ حتى ممکن است برخى از زنان در عرصه‏اى که براى آنان به عنوان فرصت تلقى نمى‏شود موفق باشند، که به این مفهوم نیست که سایر زنان نیز مى‏بایست آن عرصه را فرصتى براى خود بدانند. پس باید فرصت را درست شناخت.

حضور زنان در مراکز علمى و پژوهشى‏

در گذشته، زنان به دلیل شرایط خاص اجتماعى نمى‏توانستند به بسیارى از حقوق خود به طور کامل و بدون مشقت و زحمت دست‏یابند. از جمله مى‏توان به عدم دسترسى و ورود به مراکز علمى و پژوهشى کشور حتى در سطح پایین یاد کرد. علت، ناامن بودن فضاى اجتماعى بود، که در نتیجه پدران، مادران و همسران با حضور دختران و زنان در مراکز آموزشى و پژوهشى مخالفت داشتند. در این صورت توان بالقوه آنان به فعلیت نمى‏رسید؛ این وضع بسیارى از مردان را به توهم واداشت که زنان از درک مسائل علمى و پژوهشى عاجزند.
امّا پس از پیروزى انقلاب اسلامى و پیراسته شدن فضاى اجتماعى، زنان وارد عرصه‏هاى علمى، آموزشى و پژوهشى شدند و توهم‏ها را زدودند، ولى این حرکت کافى نیست.
فضاهاى علمى و پژوهشى همواره از جایگاه بسیار والاى برخوردار است. و تلاش‏هاى علمى و پژوهشى، همواره در زیرساخت‏هاى مهم تا تولید، نقش‏آفرینى مى‏کند.
همگان بر این باورند که مهم‏ترین سرمایه هر کشورى، دانشمندان مى‏باشند، بنابراین زنان مى‏بایستى در آموزش و پرورش نقش‏آفرینى و حضور فعال در عرصه‏هاى پژوهشى بخصوص در خصوص مسائل مرتبط با زنان داشته باشند.

اشتغال زنان‏

امروزه اشتغال زنان یک پدیده مهم اجتماعى است که از زاویه‏هاى مختلف قابل بررسى است. در این بخش سخنى از اشتغال بى‏ضابطه به میان نمى‏آوریم زیرا اشتغال بى‏حد و مرز را تهدید براى شخصیت زن مى‏دانیم، نه فرصت.
زنان مانند مردان از حقوق مساوى در عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى برخوردارند. اگر زنان در بسیارى از عرصه‏ها حضور ندارند، به لحاظ منع شرعى و یا قانونى نیست، زیرا احکام اسلام پاسخگوى تمام نیازهاى اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى فرد و جامعه مى‏باشد و بایدها و نبایدهاى آن کاملاً روشن است، گرچه استثنائاتى وجود دارد.
آیت‏اللَّه امینى در این خصوص مى‏گوید: خانم‏ها مانند مردها مى‏توانند در همه رشته‏هاى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى فعالیت کنند و شرعاً هیچ ممنوعیتى در هیچ رشته‏اى ندارند. فقط در دو مورد اختلاف نظر است: یکى در رشته «قضا» است که فقهاى ما دو دسته هستند: بعضى اشتغال به شغل قضا را براى خانم‏ها جایز مى‏دانند و بعضى هم منع کرده‏اند. در مورد تصدى حکومت هم این اختلاف وجود دارد که آیا زن مى‏تواند مثلاً رئیس جمهور بشود یا نه؟ امّا در سایر رشته‏ها، آزادى مطلق دارند و ممنوعیتى وجود ندارد.(9)

امر به معروف و نهى از منکر

حضور فعال زنان در عرصه‏هاى امر به معروف و نهى از منکر از نمونه‏هاى فعالیت‏هاى اجتماعى زنان و فرصت مناسب براى احیاى شخصیت زنان و حراست از کرامت آنان به شمار مى‏رود.
در هشت مورد در قرآن کریم مسئله امر به معروف و نهى از منکر مورد توجه قرار گرفته است. پیامبر اکرم(ص) نیز سعى در اجرا و عملیاتى کردن دستور قرآن داشت و همواره بر آن تأکید مى‏ورزید.
«و المؤمنونَ و المؤمناتُ بعضُهم اولیاءُ بعضٍ یأمُرونَ بالمعروفِ و یَنهونَ عَنِ‏المنکر؛(10)
افراد با ایمان جامعه، مردان و زنان بعضى بر بعضى دیگر این ارتباط و نظارت را دارند که امر به معروف و نهى از منکر کنند.»
زنان مانند مردان مى‏بایستى در این عرصه اجتماعى حضور فعال داشته باشند و به آیات قرآن جامه عمل بپوشند تا احکام الهى در اجتماع و خانواده گسترش یابد و منکر از جامعه رخت بربندد.

آموزش‏

بى‏شک هر چه سطح دانش و معرفت زنان بالاتر برود، نقش آنان در بهسازى خانواده و اجتماع پرمحتواتر مى‏گردد.
زنان در عصر جاهلیت به خانه‏دارى، مراقبت از حیوانات، نگهدارى چادرها و برافراشتن آن، نگهدارى فرزندان و آموزش دختران مى‏پرداختند. از آنجا که دختران را در سنین پایین شوهر مى‏دادند، سعى بر آن داشتند در آن مدت به دختران‏شان تمامى مسائل را آموزش دهند.
شاید تعداد بسیار محدودى از زنان را پیدا کنیم که از این حلقه پا فراتر گذاشته باشند و به ادبیات و شعر و دیگر عرصه‏ها دست یافته باشند.
ظهور اسلام در شبه‏جزیره عربستان علاوه بر آنکه دگرگونى بزرگ در جایگاه اجتماعى، سیاسى و فرهنگى زنان پدید آورد، موجب تحولى سترگ در حوزه آموزش زنان نیز شد.
پیامبر اسلام(ص) نهضت بزرگ آموزش مردان و زنان را با شعار «طلب العلم فریضة على کل مسلم» آغاز کرد و زنان را همانند مردان موظف به شرکت در نهضت بزرگ فراگیر دانش و آموزش علم دانست. از این‏رو زنان زیادى پس از فراگیرى علم حدیث و فقه، به نقل روایات، بیان فقه و گفتن شعر پرداختند. کتاب‏هاى زیادى به معرفى زنان راوى و شاعر پرداخته‏اند که گواه این مدعا مى‏باشند.
مسلمانان این سنت پیامبر(ص) را پى‏گرفتند و به آن اهمیت ویژه دادند و امروزه بسیارى از مسلمانان از نعمت سواد برخوردارند و زنان مسلمان با توجه به امکانات و توان مالى خانواده‏ها از این فضل بهره برده‏اند.
این رسالت بزرگ و سنگین بر عهده پدران و همسران مى‏باشد. بر آنان است زمینه مناسب آموزش و رشد سطح دانش دختران و زنان را به خوبى فراهم سازند، تا زنان با فراگرفتن آموزش‏هاى مختلف به عرصه‏هاى گوناگون اجتماعى راه یابند. آموزش زیرساخت حضور جدى، ثمربخش و بهینه زنان در عرصه‏هاى مختلف از جمله اجتماعى است.
در عصر ما که سازمان ملل برنامه‏هاى خود را بر اساس دانایى‏محور تنظیم مى‏کند و برنامه چهارم توسعه دولت نیز بر دانایى‏محورى تنظیم شده است، همچنین تأکید یونسکو بر ضرورت فراگیرى رایانه و اینترنت و اعلام اینکه در سال 2005 هر کس دانش فناورى ارتباطات، و اطلاعات بخصوص رایانه را نداشته باشد، بى‏سواد است باید آموزش و رشد علمى زنان و دختران بیش از پیش مورد تأکید قرار گیرد.

تهدیدهاى اجتماعى زنان‏

بى‏شک تعریف دقیق و شناخت درست از چگونگى حضور اجتماعى زنان، فرصت‏ها و تهدیدها را روشن و شفاف مى‏سازد، در این صورت زنان مى‏توانند دریابند کدام حضور فرصت است یا تهدید. برخى به لحاظ عدم تعریف و شناخت درست از حجاب آن را براى زنان محدودیت‏آور و سلب آزادى مى‏دانند، در حالى که حجاب نه تنها محدویت نیست بلکه مصونیت براى زنان مى‏باشد و نگاهبان شخصیت و کرامت انسانى و تعالى زنان است.
شناخت درست فرصت‏ها و تهدیدها، زنان را در انتخاب مسیر یارى مى‏کند. برخى از تهدیدها مانند مدگرایى، کوچک شمردن خانه‏دارى، حضور تبلیغاتى، ابزار رسانه‏اى و اشتغال افراطى مى‏باشند.
امّا برخى از تهدیدها، با مجموعه‏اى از تدابیر، به فرصت‏ها تبدیل شدند. زنان با برخورد درست مى‏توانند تهدیدها را به فرصت‏ها تبدیل کنند مانند حضور رسانه‏اى و مطبوعاتى و حضور در مشاغل مشترک با مردان اما با بى‏توجهى ممکن است به تهدید تبدیل شود.
در این بخش به برخى از تهدیدها به طور گذرا مى‏پردازیم:

مد گرایى‏

مدگرایى دنباله‏روى کورکورانه است که هیچ خردمندى آن را نمى‏پذیرد. متأسفانه مدگرایى در زنان بیشتر مصداق پیدا کرده و حداقل نگاه عمومى جوامع مختلف این است که زنان بیشتر دنبال مد در پوشش، آرایش و زندگى هستند. اگر این باور را نپذیریم و غلط بدانیم، ولى از مقبولیت عمومى بالایى برخوردار است.
مدگرایى زمینه مساعد و پرخطر براى ورود به عرصه‏اى جدید و پر چالش است. مدگرایى گام نخست در راهِ استفاده ابزارى و تفریحى از زنان مى‏باشد. پس از ورود و آلودگى به چنین وضع نا بهنجارى، بازگشت از آن، بسیار سخت به نظر مى‏رسد. پس زنان نباید با کردار و گفتار خود، زمینه پذیرش چنین وضعى را ایجاد کنند تا عموم قضاوتى نادرست از آنان داشته باشند.

کوچک شمردن خانه‏دارى‏

بى‏تردید خانه‏دارى که مجموعه‏اى از تلاش‏هاى زیرساختى به شمار مى‏رود، خانه‏نشینى نیست و یا بیکارى تلقى نمى‏شود. متأسفانه بسیارى خانه‏دارى را بیکارى مى‏پندارند و خانه‏دارى را مساوى با بى‏سوادى مى‏دانند؛ گویا خانه‏دارى یعنى در خانه ماندن و روز را به شب رساندن. گاه تعبیر «خانه‏دار»، توهینى نابخشیدنى به شمار مى‏رود!
مسئولان مؤسسات آمارى در طراحى فرم‏هاى آمار، خانه‏دارى را در آخرین مؤلفه‏ها قرار مى‏دهند و هنگام تحلیل آمارى ارزش چندانى براى آن قایل نیستند. همچنین هنگام آمار اقتصادى، سهم زنان خانه‏دار را در نیروى کار، رشد و توسعه اقتصادى برآورد نمى‏کنند. شاید در سبب‏شناسى این باور بتوان گفت از آنجایى که زنان خانه‏دار از هیچ نوع تسهیلات دولتى همانند بیمه و آموزش مهارت‏ها برخوردار نیستند، نیز دیدگاه اسلام نسبت به مادران و نقش کلیدى آنان در بسترسازى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و تربیت فرزند به طور شفاف بیان نشده، خانه‏دارى کوچک شمرده شده است و این جایگاه مهم و سرنوشت‏ساز، فراموش شده مانده، در صورتى که نقش اساسى دارد. بانوان مى‏توانند با تلاش و برنامه‏ریزى هویت اصیل خانه‏دارى را باز گردانند و به عنوان مهم‏ترین رسالت زن آن را معرفى کنند. خانه‏دارى، حضور در اجتماع را نفى نمى‏کند بلکه مکمل یکدیگر مى‏باشند.
خانه‏دارى بستر فرهنگ‏سازى و اصلاح اجتماع و رشد انسان‏ها است. آنگاه که مردان دچار بحران‏هاى اقتصادى مى‏شوند و یا شغل خود را از دست مى‏دهند، نقش زنان در مدیریت منزل و تدبیر آنان در اداره زندگى و مدیریت مصرف، روشن و آشکارتر مى‏شود. زنان در چنین موقعیت‏هایى همزمان سه سیستم را در کنار هم مدیریت مى‏کنند: آنان در کنار کار در منزل مانند خیاطى، قالى‏بافى و گل‏دوزى و ... به صرف‏جویى‏هاى لازم و اجراى الگوى صحیح مصرف مى‏پردازند، همچنین روح و روان اعضاى خانواده بخصوص سرپرست خانواده را مدیریت مى‏کنند. با اعمال این مدیریت به ایجاد فضاى سالم و سازنده در منزل و تأمین معاش مى‏پردازند و بحران را رهبرى کرده و کشتى پرتلاطم را به ساحل نجات و آرام مى‏رسانند. بنابراین نباید خانه‏دارى را کوچک شمرد. کوچک‏پندارى آن جفایى بزرگ به حقوق زنان و مردان و اجتماع مى‏باشد.

اشتغال افراطى‏

بسیارى از زنان حضور خود در امور اجرایى را افتخار مى‏دانند، پس سعى بر آن دارند به هر شکلى به این جایگاه صعود کنند. شاید بعضى تصور کنند نیازهاى مادى آنها را به این حرکت وا داشته است امّا همواره واقعیت این نیست. اشتغال صرفاً به معنى کسب درآمد نیست، بلکه باید به واژه اشتغال با نگاه کلان‏تر نگریست. اشتغال یعنى تلاش و فعالیت نقش‏آفرین و حماسه‏ساز. کوتاه‏نگرى است اگر کسانى گمان کنند به صرف حضور اجتماعى مى‏توانند به جایگاه واقعى خود دست یابند.
شخصیت و کرامت زنان بیش از صِرف حضور ارزش دارد که به دنبال مشاغل کاذب و به دور از شأن و منزلت زنان است.

زنان و رسانه‏ها

رسانه‏ها قوى‏ترین ابزار براى نشر اندیشه‏ها و کارآمدترین وسیله براى نفوذ فرهنگ به درون جوامع به شمار مى‏رود. همگان به قدرت رسانه‏ها اذعان دارند و هرگاه قدرتمندان جهان از قدرت نظامى خود ناامید شوند، از این ساز و کار براى دستیابى به اهداف خود کمک مى‏گیرند.
از هنگام پیدایش رسانه‏هاى جدید، حضور زنان در این عرصه، از موضوع‏هاى مهم پژوهش جامعه‏شناسان و دغدغه دست‏اندرکاران مسائل زنان قرار گرفت. سه دیدگاه در خصوص حضور زنان در این قدرت و جود دارد:
نگاه اوّل، زنان را قدرت جذب رسانه مى‏شناسد و به آنان همواره نقش‏هاى تفریحى و ضد اخلاقى مى‏دهد، نیز زنان را در معرفى چگونگى استفاده کردن از تولیدات خود به کار مى‏گیرد. اینان قدرت و توانایى‏هاى انسانى زنان را در مسیر نادرست قرار مى‏دهند و فقط در پرده سینما، صفحه تلویزیون، مطبوعات و پوسترهاى تبلیغات کالاهاى شرکت‏ها ظاهر مى‏سازند. در کشورهاى امریکایى، اروپایى و بسیارى از کشورها مانند ژاپن، مالزى، فیلیپین، هند و ... به طور رسمى این نوع تلاش‏ها و فعالیت‏ها صورت مى‏گیرد.
نگاه دوم مى‏گوید: حال که رسانه‏ها به زنان نگاه ابزارى دارند و شخصیت و جایگاه انسانى زنان را خدشه‏دار کردند محل امن و مناسبى براى حضور زنان نمى‏باشند. بنابراین ضرورتى ندارد زنان در عرصه رسانه‏ها حضور یابند، حتى در پشت صحنه. بسیارى از حکومت‏ها به زنان مجال و فرصت حضور نداده و به توان آنان اعتقادى ندارند و آنان را ضعیف مى‏پندارند.
دیدگاه سوم را بسیارى به آن معتقدند و آن اینکه همانند مردان مى‏توانند نقش‏هاى اصلى داشته باشند و در مسیر توسعه و رشد فرهنگى و استوار بنیان خانواده و اجتماع نقش ایفا کنند. و در رسانه‏ها به دفاع از ارزش‏ها و مفاهیم اخلاقى بپردازند. در این نگاه زنان در برنامه‏ریزى‏ها و سیاستگذارى‏هاى کلان و ملى نقش خواهند داشت.
بى‏شک مقوله زن و رسانه‏ها از مباحث مهم اجتماعى است و غافل شدن از آن از دست دادن فرصت است. اگر چه در جهان امروز رسانه‏ها زنان را به عنوان ابزار، و مردان را به عنوان مظهر قدرت و با موقعیتى برتر نگاه مى‏کنند. امّا زنان هم خود معتقدند که نمى‏توان همه گناه وضع موجود را به گردن مردان نهاد، چرا که بانوان خود اجازه استفاده ابزارى را به رسانه‏ها مى‏دهند. زنان در پیدایش این وضع نادرست نقش اساسى دارند چرا که برخى از آنان ناخودآگاه یا خودآگاه براى ابزار شدن و بهره‏گیرى در تبلیغ کالاهاپیشقدم مى‏شوند.
البته تلاش براى مقابله با ابزارانگارى، تنها از زنان ساخته نیست. از آن‏رو که این حرکت جهانى و فراگیر است، شایسته است سازمانى فراملّى و بین‏المللى، از کیان و حیثیت زنان دفاع کرده و مسئله مهم «زنان و رسانه‏ها» را به شکل علمى، منطقى و درست سازماندهى و ساماندهى کنند تا شأن و منزلت و کرامت انسانى زنان در این عرصه حفظ شود.

مقایسه زنان با مردان

از جمله موضوع‏هایى که حضور زنان در اجتماع را مورد تهدید قرار مى‏دهد، مقایسه حضور زنان در فعالیت‏هاى اجتماعى با مردان مى‏باشد. متأسفانه بسیارى از نویسندگان و حتى زنان دست‏اندرکار در امور بانوان در سازمان‏ها و مؤسسات که در پى حضور بیشتر زنان در عرصه‏هاى مختلف هستند، گرفتار این چالش شده‏اند و همواره در همه عرصه‏ها زنان را با مردان مقایسه مى‏کنند. اینان تصور مى‏کنند از مقایسه آمارى مى‏توانند اطلاع‏رسانى خوبى در بى‏توجهى به نیمى از انسان‏هاى جامعه داشته باشند در حالى که به آثار منفى و پیامد آن توجه کافى ندارند. چنین مقایسه‏اى علاوه بر اینکه به زنان بى‏توجهى بیشترى صورت مى‏گیرد و موجب آزار روحى آنان مى‏شود، مردان را نیز حساس‏تر مى‏سازد تا به دنبال یافتن راهکارهاى جلوگیرى از حضور زنان و ممانعت از رشد آنان در مسئولیت‏هاى اجتماعى ایجاد شوند!
نمونه این نوع مقایسه‏ها در مقالات، مصاحبه‏ها، گفتگوها و سخنرانى‏ها فراوان یافت مى‏شود. به نظر مى‏رسد وارد مقوله مقایسه و تطبیق شدن، بزرگ‏ترین ضربه را بر پیکر نیمه‏حضور زنان در مسائل اجتماعى وارد مى‏سازد و حتى اگر از سرِ دلسوزى باشد، آثار منفى خود را به جا خواهد گذاشت.

آسیب‏شناسى حضور یا عدم حضور اجتماعى زنان‏

بعد از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به ویژه در دهه اخیر، تلاش‏هاى فراوانى همچون نشست، همایش، مصاحبه، مقاله، کتاب، فیلم و تئاتر جهت ایجاد بستر مشارکت بیشتر زنان در عرصه‏هاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى صورت پذیرفت. امّا على‏رغم همه این تلاش‏ها که بار مالى زیادى را بر نظام تحمیل کرد، هنوز حضور اجتماعى زنان نهادینه نشده است، بنابراین جاى پرسش وجود دارد که چرا این همه تلاش، اثر کافى نداشته و حضور اجتماعى زنان نظام‏مند و نهادینه نشده است؟! این در حالى است که مرکز مشارکت زنان و همچنین پست‏هاى سازمانى فراوانى به وجود آمد، گویى فقط با پیدایش پست‏هاى سازمانى در وزارتخانه و ادارات، شمارى مشاغل پدید آمد! آسیب‏شناسى علمى حضور یا عدم حضور، پاسخ پرسش ما خواهد بود.
امّا در این بخش به برخى آسیب‏ها اشاره خواهیم داشت:
1- دخالت دادن تعصبات جنسى و اختلاف طبیعت در مدیریت سازمانى؛
2- دخالت دادن پیش‏داورى‏ها در باره زنان در برنامه‏ریزى‏ها؛
3- عدم استفاده از نظریات کارشناسان در حوزه‏هاى مختلف، از جمله دینى براى برنامه‏ریزى و سیاستگذارى؛
4- عدم آشنایى یا کم‏آشنایى برنامه‏ریزان با مبانى اسلامى؛
5- شتاب و تسریع در اجراى بسیارى از برنامه‏هاى ناپخته؛
6- سیاسى‏سازى حضور اجتماعى زنان و بهره‏بردارى نابجا؛
7- گام‏هاى بى‏اساس و بنیه بر داشتن براى تولید جایگاه اجتماعى زنان؛
8- الگوگیرى از حضور اجتماعى زنان غربى و سعى در پیاده‏سازى آن در نظام اسلامى؛
9- عدم تعریف علمى، دقیق و منطقى فرصت‏ها و تهدیدهاى اجتماعى حضور زنان؛
10- مقاومت بسیارى از مردانِ مخالف حضور زنان در عرصه‏هاى اجتماعى.
همه این موارد همچنین موارد دیگر را مى‏توان به عنوان مانع و آسیب جدى بر سر راه حضور اجتماعى زنان دانست.
بنابراین سئوال دوم مطرح مى‏شود که على‏رغم وجود مشکلات و تنگناها و برنامه‏ریزى‏هاى ضعیف، حضور زنان در بسیارى از زمینه‏ها امکان‏پذیر بود، زنان تا چه میزان از فرصت‏ها بهره بردند؟
مجموعه‏اى از تلاش‏ها جهت به وجود آوردن فرصت‏هاى اجتماعى براى زنان به ثمر نشست که دو عامل بزرگ را مى‏توان به عنوان بسترساز حضور اجتماعى زنان دانست که عبارتند از:
اوّل، تغییر ساختار رژیم و پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى که موجب تحول در نگرش‏ها شد؛
دوم، ارائه نظریات و دیدگاههاى راهگشاى فقیهان، عالمان و فرهیختگان که خاستگاه آن آیات قرآن، سنت رسول اکرم(ص) و روایات معصومین: مى‏باشد.
به نظر مى‏رسد زنان از تمام فرصت‏هاى پیش آمده به خوبى استفاده نکردند. بنابراین مسئولان و متولیان امور مشارکت زنان مى‏بایستى آسیب‏هاى حضور و عدم حضور اجتماعى زنان را درست و علمى بشناسند و تهدیدها را دریابند تا بسترسازى مناسبى براى حضور و نقش‏آفرینى زنان در عرصه‏هاى مختلف به وجود آورند؛ در غیر این صورت پیامدهاى منفى آن بسیار سنگین و غیر قابل تحمل براى جامعه و نظام خواهد بود.

پى‏نوشتها: -
1) سیره ابن‏هشام، ج‏2، ص‏47.
2) الاصابة، ج‏2، ص‏234.
3) صحیفه نور، ج‏5، ص‏153.
4) سوره نساء، آیه‏19.
5) المیزان، ج‏2، تفسیر سوره نساء، آیه‏19.
6) سوره نساء، آیه‏19.
7) زن در آینه جلال و جمال، ص‏394.
8) مجله پگاه حوزه، شماره 20، ص‏7، مهدى مهریزى.
9) پیام زن، شماره 61، ص‏5.
10) سوره توبه، آیه 71.