کتابشناسى توصیفى 25 کتاب برگزیده در حوزه مسائل زنان و خانواده
غلامرضا گلىزواره
[انقلاب اسلامى ایران که یکى از اساسىترین نمودهاى حضور اجتماعى سیاسى زنان است از تحولات شگرفى بود که صاحبنظران علوم اجتماعى را به تفکر و تأمل پیرامون ابعاد آن و بازخوانى نظریهها واداشته است. محصول این تفکر و تلاش پژوهشى در کشور ما تألیف آثارى گرانسنگ، ارزشمند و متناسب با مقتضیات و وضع فرهنگى و اجتماعى بانوان مىباشد. در این نوشتار، کوشش شده است گزیدهاى از کتابهایى را که پس از انقلاب اسلامى در موضوع زنان، خانواده، حجاب و عفاف به رشته نگارش در آمده است، به صورت توصیفى معرفى کند. این گزیده شامل 25 عنوان کتاب به مناسبت گذشت 25 سال از پیروزى انقلاب اسلامى مىباشد. روشن است که این تعداد تنها بخش کمى از صدها کتابى است که در موضوع زن و خانواده، در سالهاى پس از انقلاب منتشر شده است. آنچه آمده تنها به انگیزه ارائه نمونه است و نه لزوماً به عنوان کتابهاى برتر. تنوع مطالب و گوناگونى عرصههاى پژوهش، نوآورى، مطرح کردن مسائل بنیانى، توجه به امور کاربردى و راهبردى تا حدودى در انتخاب این فهرست مؤثر بوده است. معرفى کتابها نیز به ترتیب حروف الفبا مىباشد.]
مقدمه
نظام ارزشى اسلام در خصوص جوامع انسانى و توانایىهاى درونى آحاد بشرى دیدگاه ویژهاى دارد. این آئین خلقت زن و مرد را از یک ریشه مىداند. قرآن وقتى انسانها را به سوى حق، فضیلت، عبادت و معرفت فرا مىخواند، از لفظ «ناس» استفاده مىکند که اعّم از مرد و زن مىباشد. زن و مرد به یک میزان مىتوانند در تعیین سرنوشت خویش، گزینش راه هدایت یا ضلالت، سعادت و شقاوت و طى مسیر معنوى یا تزکیه درونى مؤثر باشند و از این جهت با یکدیگر تفاوتى ندارند. شرط برترى و فضیلت و ایجاد ارتباط با مبدأ هستى، تقوا و پارسایى است که زنان و مردان مىتوانند با تلاش و تزکیه به این درجه برسند. هر کس پیام حق را دریافت و بدان عمل کرد، رستگار گردیده و اهل هدایت خواهد بود، چه مرد باشد و چه زن.
تمامى مقرراتى که مجامع حقوقى بشرى براى زنان و مردان وضع کردهاند، بر این مبنا قرار دارد که نوعى همزیستى مسالمتآمیز همراه با صلح، عدالت و آزادى در جهان حاکم گردد امّا دستورهاى دینى مبنایى عالىتر دارد، زیرا این آئین انسان را داراى شرافت و کرامت ذاتى مىداند و چون به سوى هدفى عالى و مقدس در حال حرکت است هیچ کس حق ندارد، حقوق او را نادیده گیرد و یا احیاناً به وى اهانت نماید. این موضوع در مورد زنان و مردان صادق است.
البته به دلیل نقشى که زن و مرد به عنوان مکمّل یکدیگر در نظام آفرینش ایفا مىکنند، آنان داراى ویژگىهاى فیزیکى و روانى متفاوتى هستند. زن مظهر جمال و محور رأفت و عاطفه، و مرد مظهر جلال الهى و محور صلابت است. از اینرو اسلام به منظور عدم تضییع حقوق زن، جایگاه ویژهاى را برایش پیشبینى کرده، در همین راستا دولت اسلامى مؤظف است با تنظیم قوانین و فراهم کردن امکانات لازم، زمینه بهبود روابط اجتماعى براى ایجاد هنجارهاى مطلوب را تأمین نماید تا با بهرهورى از حضور متفکرانه، خردمندانه و عفت و حیاى زن، از نگرشى ابزارگونه و مقاصد پست و شهوانى، نیز روح ابتذال ممانعت نموده و براى حضور افزونتر بانوان در جامعه و عرصههاى گوناگون فرهنگى، علمى و فنى نهایت تلاش خود را بنماید و با برنامهریزى حساب شده و مدبّرانه مشارکت بانوان را در زمینههاى متنوع با شکوفایى معنوى و رشد فضیلت توام سازد.
انقلاب اسلامى ایران که یکى از اساسىترین نمودهاى حضور اجتماعى سیاسى زنان است از تحولات شگرفى بود که معیارها و نقطهنظریات کارشناسان را دگرگون ساخت. حضور گسترده بانوان در برنامههاى متعددى که منجر به پیروزى انقلاب اسلامى گردید، نیز حضور زنان پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى در انتخابات و جنگ و سازندگى ...، فرصت ایفاى نقش سازنده آنان را در تثبیت و استقرار ارکان مختلف نظام اسلامى فراهم آورد، به گونهاى که موجب شگفتى سیاستمداران و خُرده گیران و حتى مخالفان سرسخت گشت.
در دهه اوّل بعد از پیروزى نهضت اسلامى، زنان از طریق مشارکتهاى فعال، براى حمایت از انقلاب اسلامى به پا خاستند و با تشکیل هستههاى مرکزى ستادهاى پشتیبانى جبهه و جنگ، کارنامه درخشان ارزشمندى از حضور حماسى خویش در دفاع مقدس به یادگار نهادند.
در دومین دهه انقلاب و پس از پایان جنگ تحمیلى، زمان سازندگى همهجانبه فرا رسید و فرصت مناسبى براى پیشرفت زنان در عرصههاى گوناگون فراهم شد. در این دهه نهادهایى براى رسیدگى به امور بانوان و گرهگشایى از مشکلات آنان تأسیس گردید. زنان با شرکت در انتخابات مجلس، عضویت در احزاب و گروهها، پذیرش مسئولیت در سطح بالاى تصمیمگیرى، روى آوردن به فعالیتهاى فرهنگى، هنرى، علمى فنّى در این مقطع حساس موفقیتهاى تحسین برانگیزى به دست آوردند. آنچه شکوفایى را سبب گردید فروغ اندیشه و سترگى باورهاى حضرت امام خمینى جهت احیاى هویت اصیل زن است که بر کسى پوشیده نیست. امام که از برداشتهاى توأم با جمود و واپسگرایى از جایگاه و مقام زن رنج مىبُرد، با بهرهگیرى از کوثر زلال معارف اسلامِ ناب محمدى(ص) و ژرفاندیشى در میراث گرانقدر قرآن و حدیث و تعالیم پیامبر و ائمه هدى(ع) به درک عمیق و درستى از زن و مسئولیت او دست یافته بود که احیاى هویت زن در انقلاب اسلامى بر آن اساس شکل گرفت. پس از تجلّى این تفکر و نگرش عالى، مقام معظم رهبرى حضرت آیتالله خامنهاى نیز راه امام را در این راستا پیمودهاند و به مسائل زنان توجه خاصى مبذول داشته و دارند.
در پرتو انقلاب اسلامى به منظور تشریح مسائل مربوط به بانوان و خانواده، نیز تبیین مباحث و نکاتى که بتواند راهگشاى معضلات فکرى و فرهنگى این قشر تأثیرگذار جامعه باشد، همچنین به منظور اصلاح نگرشها و بینش و تعدیل برخى حرکات افراطى و جلوگیرى از نگرشهاى نادرست در این خصوص، پژوهش و تحقیقات گستردهاى صورت گرفته است. بسیارى از محققان کوشیدهاند در این راستا به گونهاى گام بردارند که ارزشهاى اصیل و متعالى، نیز سنتهاى بومى و هویت اصیل سنتى محور قرار گیرند، نیز از هرگونه نگرش متأثر از فرهنگ وارداتى یا سطحى و فصلى دورى گزینند. محصول این تفکر و تلاشِ پژوهشى، تألیف آثارى گرانسنگ، ارزشمند و متناسب با مقتضیات و وضع فرهنگى و اجتماعى بانوان مىباشد. ناگفته نماند برخى نوشتهها از این روش فاصله گرفتهاند و سوگمندانه آثارى تألیف گردیده که پارهاى مسائل عینى، ملموس و واقعى را نادیده انگاشته، مضامینى در این کتابها مشاهده مىگردد که تأمل برانگیز مىباشد.
به پیشنهاد «پیام زن» در این نوشتار، کوشش نگارنده بر آن بوده گزیدهاى از کتابهایى را که پس از انقلاب اسلامى در موضوع زنان، خانواده، حجاب و عفاف به رشته نگارش در آمده است، به صورت توصیفى معرفى کند. این گزیده شامل 25 عنوان کتاب به مناسبت گذشت 25 سال از پیروزى انقلاب اسلامى مىباشد. روشن است که این تعداد تنها بخش کمى از صدها کتابى است که در موضوع زن و خانواده، در سالهاى پس از انقلاب منتشر شده است. آنچه آمده تنها به انگیزه ارائه نمونه است و نه لزوماً به عنوان کتابهاى برتر. تنوع مطالب و گوناگونى عرصههاى پژوهش، نوآورى، مطرح کردن مسائل بنیانى، توجه به امور کاربردى و راهبردى تا حدودى در انتخاب این فهرست مؤثر بوده است. در مواردى اگر کتابها به لحاظ سبک تألیف، شیوه نگارش و ارجاعات، نمایهسازى و ارزش محتوایى نارسایىهایى داشتهاند، اجمالاً تذکر داده شده است.**
1- اسلام و فمینیسم
مصاحبهها و خلاصه مقالات همایش اسلام و فمینیسم، دوره دو جلدى، مشهد، دانشگاه فردوسى، 1379- 368+372 صفحه.
این اثر، حاصل گفتارها، مصاحبهها و مجموعه مقالات جمعى از دانشوران حوزه و دانشگاه، عرضه شده در همایش اسلام و فمینیسم است که در زمستان 1379 توسط نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه فردوسى مشهد برگزار گردید و به همت دکتر هادى وکیلى و همکارانش در دو جلد فراهم آمده است. این تلاش گامى بوده است جهت پاسخگویى به پرسشهایى در خصوص ضرورت تبیین نقش و جایگاه زن و مسأله فمینیسم در اندیشه اسلامى. پژوهشکده فرهنگ و معارف، وابسته به نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها طى مقدمهاى مىنویسد:
«افراط و تفریطهایى در خصوص مسائل زنان صورت گرفته است. براى رسیدن به یک معیار متوازن و تعدیلشده، چه کارى مهمتر از این که دگر باره زن را در تفکر اسلامى بازشناسى و بازخوانى کنیم و در ضمن از وضع زن در عرصه جهانى و افت و خیزهاى مکاتب گوناگون فمینیستى نیز شناختى عالمانه و آگاهانه و به دور از حبّ و بغض به دست آوریم تا بتوانیم اوضاع زنان را در جهان و ایران بهتر دریابیم و درباره او اندیشمندانهتر برنامهریزى کنیم.
حاصل جلسات مفصل و کارشناسانه کمیته علمى در فاصله شهریور تا دیماه 1378ه ش، تنظیم متن نهایى فراخوان مقاله و ارائه هدف و محورهاى اصلى کار همایش بود.
در مجموع، 82 مقاله به دبیرخانه همایش رسید که تعداد 30 مقاله را زنان نوشتهاند. در کتاب حاضر، مقالاتى آمدهاند که از لحاظ کیفیت محتوا، رعایت شیوههاى علمى و ارتباط با محورهاى اصلى و اهداف مورد نظر همایش در سطح بالایى قرار داشتند. در کنار مقالات، سخنرانىها و گفتگوهایى که بیانگر دیدگاه صاحبنظران است، آمدهاند.»
جلد اول پس از مقدمه، این موضوعات را دربر مىگیرد: سخنان حجتالاسلام قمى، ریاست نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها در خصوص اهمیت بررسى مسائل زنان با تکیه بر دیدگاه اسلامى، مصاحبه با آیتالله جوادى آملى در مورد تفاوت زنان و مردان، مصاحبه با خانم دکتر زهرا رهنورد درباره اُسوههاى زن مسلمان، ایجاد تعادل در دیدگاههاى مردسالارانه و زن سالارانه، دفاع از زنان و ریشههاى قرآنى و روایى، مشارکت زنان در امور اجتماعى سیاسى و ارزیابى جایگاه زن مسلمان ایرانى و فاصله آن با آنچه اسلام خواسته است، مصاحبه با آیتالله سیدمحمد موسوى بجنوردى در خصوص برداشتهاى تفسیرى، روایى، فقهى و مسائل زنان.
بخش دوم جلد اوّل ویژه مقالات است و شامل مقالههاى ذیل مىباشد: تفاوتهاى رفتارى زن و مرد (دکتر حمیدرضا آقامحمدیان و رضا پورحسین)؛ اصول و نظریههاى فمینیسم در غرب(دکتر علیرضا شیروانى)؛ جایگاه خانواده از دیدگاه اسلام و فمینیسم (حجتالاسلام حسین بستان)؛ مقایسه حقوق اساسى و حقوق موضوعه مربوط به زن در ایران اسلامى (نادر پورارشد و شهناز محمودى)؛ بررسى جنبش فمینیسم در غرب و ایران (احمدرضا توحیدى)؛ فمینیسم، اسلام و ایران (عبدالرحمن حسنىفر)، گمانههاى نابرابرى در ساختار اسلامى حقوقى زن (دکتر سیدمرتضى حسینى)؛ حقوق مختصه زنان در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (حسن خانجانى موقّر)؛ فمینیسم علل و پیامدها(علىاحمد راسخ)؛ بررسى سه دیدگاه مختلف در مورد کارکرد اصلى ازدواج (دکتر على ربّانى خوراسگانى)؛ نگرش بر تفاوتهاى بیولوژیک زن و مرد (دکتر محمد ربّانى)؛ فمینیسم در جامعه اسلامى (فاطمه رجبى)؛ سیماى متفاوت شخصیت زن ...(دکتر حسین رزمجو)؛ برخى موانع اشتغال زنان در بازار کار (نادره عطاریان)
مقالات جلد دوم: تاریخچه فمینیسم در ایران (فاطمه عطایى)؛ طرحوارههاى ظریف تبعیض جنسى(فرزانه غنیمى)؛ گذرى بر فمینیسم ایرانى(مجید کافى)؛ نقش جنسیت در اشتغال و دیدگاه اسلام در این باره (ابوالفضل گائینى)؛ موانع مشارکت سیاسى زنان در ایران پس از انقلاب[اسلامى] (عباس محمدى اصل)؛ فمینیسم اسلامى، ترکیب پارادوکسیال(حجتالاسلام والمسلمین جعفر مرادى)؛ زمینههاى ظهور فمینیسم در غرب (دکتر حمیرا مشیرزاده)؛ المرأة و کرامتها فى القران (آیتلله محمدهادى معرفت)؛ بلوغ (آیتلله سیدمحمد موسوى - بجنوردى)؛ بررسى مزایا و معایب اشتغال خارج از منزل زن در خانواده (شهناز ولکجى)؛
در قسمت دوم جلد دوم، سخنرانى آیتالله محمدابراهیم جناتى، دکتر حسن رحیمپور ازغدى، میزگرد روز دوم همایش (مجرى حجتالاسلام گلستانى) و با حضور آقایان حسن رحیمپور، خانم فاطمه رجبى، مهدى مهریزى و سیدعباس نبوى، آمده است. کتابشناسى شامل منابع فارسى و انگلیسى، نمایه آیات و احادیث و اشخاص آخرین قسمت جلد دوم این مجموعه است.2- اَعلامالنساء المؤمنات
محمد الحسون، امّعلى مشکور، تهران، اسوه، 1411 ه ق، 720 صفحه، عربى
نویسندگان خاطرنشان کردهاند زنان مسلمان در پرتو تعالیم دین مبین اسلام به درجات عالى رسیده و شخصیت خویش را به عنوان مشاهیرى صاحب عنوان بروز دادهاند. آنان در عرصههایى چون فقه، حدیث، شعر، نثر و دفاع، نیز مبارزه با سلاطین جور موفقیتهایى به دست آوردهاند امّا متأسفانه مردمان جهان و حتى خود زنان غالباً از این تلاشهاى علمى، ادبى و ذوقى بىاطلاع بودهاند. و اگر هم در مواردى شخصیت آنها در کتب رجال و تراجم معرفى شده، در لابه لاى اسامى دیگران نامشان مستور بوده است. این موارد نشان مىدهد که مورخان در این خصوص اهتمام کمترى نشان دادهاند.
امّعلى مشکور مىگوید: اگر چه دسترسى به منابع گوناگون براى تدوین شرح حال تمامى بانوان در اعصار گوناگون براى من کارى طاقتفرسا بود و اگر این طرح عملى مىگردید، کتابى جامعتر تدوین مىشد امّا چنین طرحى را پىگرفتم و با همسرم شیخ محمد الحسون اندیشه تألیف کتاب حاضر را در میان نهادم که با استقبال ایشان مواجه گردید و کار تألیف آن انجام شد که بیش از سه سال طول کشید.
محمد الحسون هم مىگوید: همسرم موضوع تألیف اَعلامالنساء المومنات را چند سال قبل با من مطرح کرد که به ایشان گفتم: تدوین چنین کتابى بسیار دشوار است، زیرا استخراج شرح حال بانوان از میان مصادر مختلف در ادوار گوناگون تاریخى و نیز سرزمینهاى مختلف اسلامى به تتبع کافى و آگاهى از تاریخ و سیره نیاز دارد امّا او بر تألیف چنین اثرى اصرار و ابرام داشت و رغبت و علاقه زیادى نشان مىداد.
سرانجام با تلاش این دو زوج شرح حال حدود 405 نفر بانو که در ادوار گوناگون تاریخى مىزیستهاند فراهم گردید. براى فراهم آوردن چنین مجموعهاى نخست به موسوعهها و مصادر معتبر و نیز کتب تراجم همچون اعلامالنساء، اعیانالشیعه، معجم رجال الحدیث و غیر از آن مراجعه گردیده است. اطلاعات و آگاهى در مورد برخى دیگر، از طریق اشخاص معتبر و یا مؤسسات علمى و فرهنگى جمعآورى شده است. نکته جالب این که نویسندگان به آن چه کتب دیگر نوشتهاند، در بدو امر اعتماد نکردهاند و براى مشخص گردیدن صحت مطالب مطروحه، آنها را با هم تطبیق و با برخى مصادر مقایسه کردهاند. نتیجه این تلاش که وقت زیادى را از آنان گرفت این بود که خطاها و اشتباهات پارهاى از مطالب مندرج در آثار رجالى و موسوعهها مشخص گردید. بدین گونه کوشش بر این بوده که اطلاعات دقیقتر همراه با روشن نمودن حقایقى عارى از اشتباه (تا حد امکان) در این اثر یافته شود.
در مقدمه دوم کتاب، مطالبى درباره حیات زن قبل از اسلام، امتهاى غیر متمدن و متمدن، زن میان آشوریان و سومرىها و رومىها، وضع زنان در یونان و چین و هند و مصر و ایران آمده است. در ادامه، وضع زن در عصر جاهلى و نیز اوضاع زنان در تمدنهاى غربى و شرقى بررسى شده است. ذیل زن در نظام اسلامى پس از بررسى آیات و روایات به دختران ابرار اشارهاى شده و با درج احادیثى، توجه اسلام و رهبران دینى به دختران را یادآور شده، سپس نقش زنان در ایجاد محبت و مودت و استحکام عاطفى خانواده، اهمیت مادران در اسلام و لزوم احترام به آنان، حجاب و پوشش، ارث، حضور زن در میدان عمل، تشکیل خانواده در اسلام، تعدد زوجات و... اجمالاً بررسى شده است.
کتاب با شرح حال «آرایش بیکَم» آغاز مىشود و به هند الانصاریة ختم مىگردد. منابع مورد استفاده در پاورقى آمدهاند. بخش ضمیمه کتاب که فهرستهاى آن هستند حاوى این اطلاعات مىباشد: فهرست تراجم، فهرست راویان از پیامبر و ائمه(ع)، اسامى شاعران و زنانى که از ذوق ادبى و بلاغت و فصاحت برخوردار بودهاند، فهرست اسامى فقها و نویسندگان و زنانى که اجازه روایات دریافت داشتهاند، بانوانى که در نبرد صفین حاضر بودهاند، زنان مرتبط با واقعه عاشورا، زنانى که به شهادت رسیدهاند.
در خاتمه، 155 منبع که مؤلفان از آنها استفاده کردهاند، به طور کامل معرفى شدهاند. کتاب فاقد فهرست اعلام و اشخاص، مکانها، قبایل و کتابها مىباشد؛ همچنین از فهرست آیات، روایات و اشعار عربى بىبهره است. با این حال تلاش پدیدآورندگان در فراهم آمدن چنین اثرى قابل ستایش است.3- الگوى جامع شخصیت زن مسلمان
محمدتقى سبحانى، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ اوّل، 1382، ج اول، 152 صفحه
دفتر مطالعات و تحقیقات زنان با اعتقاد به ضرورت اصلاحات بنیادین در حوزه زن و خانواده و با هدف تنظیم دیدگاه نظاممند دین اسلام تأسیس گردید و از آغازین روزهاى فعالیت خود، تدوین الگوى جامع زن مسلمان را از اولویتهاى پژوهشى خود قرار داد و از سال 1379 مطالعات جدّى آن را آغاز کرد. نخستین مرحله تدوین الگوى مذکور، طرح جامع اوّلیه بود که جایگاه و جغرافیاى پژوهشها و موضوعات مورد بحث را مشخص مىنمود. این مهم به همت حجتالاسلام محمدتقى سبحانى و به مدت دو سال و طى دو مرحله انجام گردید. ابتدا طرح اجمالى تدوین شد و در جلسات کارشناسى با حضور گروهى از اندیشمندان حوزه به بحث گذاشته شد، پس از دریافت نکات اصلاحى و تکمیل متن اولیه، این کتاب که نخستین مجلّد از مجموعه مزبور به حساب مىآید، به رشته تحریر درآمد و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت که علاوه بر ترسیم چارچوب و شاکله مباحث، به توضیح و تبیین مفاهیم کلیدى پرداخته است.
این پژوهش مستقیماً به مسائل زنان پرداخته و مقصد اصلى آن سامانمند کردن مطالعات زنپژوهشى در عرصه دین است. در فصل نخست به سه رویکرد اصلى بین اندیشوران مسلمان نسبت به مسائل زنان پرداخته و نشان داده شده است که در بین این سه گرایش، یعنى سنت گرایى، تجددگرایى و تمدن گرایى، مىتوان آنها را از هم تفکیک کرد. در این بخش روشن شده است که لزوم طراحى الگوى شخصیت زن مسلمان تنها بر اساس دیدگاه سوم (تمدن گرایى) قابل دفاع و پىگیرى است. در دومین فصل واژههایى چون نظام، الگو، شخصیت و... مورد بحث قرار گرفته و خاطرنشان گردیده است که الگوى شخصیتى در تمایز با دو مقوله دیگر یعنى نظام شخصیت و برنامه عمل زنان، مقوله نوى است که فراتر از اجتهاد فقهى و کارشناسى علمى، به تخصص و پژوهش افزونترى نیازمند است. بررسى ساختار الگوى شخصیتى زن و مراحل رسیدن به آن در آخرین فصل، مورد بررسى قرار گرفته است. کتاب داراى یازده نمودار، فهرست منابع و نمایه موضوعى مىباشد.4- امام خمینى و الگوهاى دین شناختى در مسائل زنان
سیدضیاء مرتضوى، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم(بوستان کتاب)، چاپ اوّل، 1378، 168 صفحه
مؤلف این کتاب که آثار دیگرى در موضوع زنان و خانواده به صورت کتاب و مقالات متعدد تدوین نموده است، در مقدمه ضمن تأکید بر این حقیقت که دستگاه اندیشه و ساختار سلوک فردى و اجتماعى امام خمینى، دستگاه واحد با اجزایى به هم پیوسته است، متذکر مىگردد شناخت دین از نگاه امام و از جمله شناخت شخصیت انسانى اسلامى زنان و مسائل آنان، آن گاه پاىبندى به آموزههایى که از این منظر مىگیریم، مهمترین مسئولیت جامعه ایران خصوصاً نسل جوان است.
حجتالاسلام مرتضوى، ضمن پافشارى بر ضرورت پرداختن به چنین موضوعى مىافزاید: این مهم آن گاه ضرورتى مضاعف مىیابد که پیدایش و استمرار انقلاب اسلامى و چارچوب مدیریت نظام و اجتماع اسلامى بر اساس اندیشه امام خمینى است.
مباحث این کتاب نخست در مجله پیام زن به مناسبت فرا رسیدن یکصدمین سال تولد حضرت امام خمینى درج گردیده است. در نوشتار مورد اشاره، آن دسته از معیارهایى ارائه گردیده است که در نگرش به دین از نگاه امام در حوزه مسائل زنان به دست مىآید. از دیدگاه نویسنده این الگوها سه حوزه را در بر مىگیرند: کلام و انسانشناسى، خانواده و تربیت، جامعه و فرهنگ. در بخش اوّل (انسانشناسى و کلام)، موضوعاتى چون یکسان بودن حقیقت انسانى زن و مرد، عدم انحصارى بودن دستیابى به حیات طیّبه، جزاى احسن و عمل صالح و گشوده بودن راه کمال براى همه اعم از زن و مرد، عاطفه نقطه عطف زندگى، بحث شدهاند.
در بخش دوم با عنوان خانواده و تربیت، به این مسائل پرداخته شده است: زنان زیربناى فضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى الهى، الگوطلبى و الگوسازى و نقش مهم آن در شکلگیرى شخصیت زنان، معرفى جامع و درست و اصولى الگوها، ارزش و اهمیت و قداست خانواده به عنوان نهاد فراگیر اجتماعى، شأن مادرى و شرافت و مسئولیتى که زن در این جایگاه دارد و توجه ویژهاى که امام در بیانات خویش بدان داشته است.
بخش سوم کتاب را موضوع جامعه و فرهنگ تشکیل مىدهد و مشتمل بر این نکات است: نقش تکمیلى متقابل زن و مرد در نظام آفرینش و ساختار تکوینى زندگى آدمى؛ توجه به ملاکهاى اصیل و معیارهاى حقیقى در ارزشگذارى وزن انسانى بانوان، اراده و اختیار و آزادى عمل به همراه خردهآگاهى زن، او را در تعیین سرنوشت خویش مسئول و متعهد مىداند و در این مقوله زنان با مردان مشترکند، مشارکت سیاسى، حضور در عرصههاى فرهنگى و اجتماعى و دفاعى، نظارت عمومى و نقش زنان، حفظ و رعایت جهات شرعى و توجه به عفاف و حجاب توسط بانوان براى حضور در عرصههاى اجتماعى و سیاسى و این که تحصیل و تدریس فرصتى است که به جنس خاصى تعلق ندارد و باید براى همه فراهم باشد. ضمیمه کتاب حاوى بحثى است درباره امام خمینى و راهبرد تهاجم، هرچند بنا به نوشته مؤلف در مقدمه از اصل موضوع کتاب بیرون است اما تأکیدى است بر سیره نظرى و عملى امام در پیشدستى در مقابل دشمن در زمینههاى فرهنگى و اجتماعى که این مهم در خصوص مسائل زنان ضرورتى مضاعف دارد.
فهرست آیات، روایات و کتابنامه در آخر کتاب آمده است.5- جنسیّت و مشارکت
عباس محمدى اصل، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1381، 200 صفحه همراه با جدول و نمودار
نوشتار کوشیده است نشان دهد مناسبات قدرت و مشارکت جنسى با تأکید بر جنسیت زنان در جامعه ایران در قرن بیست و یکم از چه وضعى برخوردار است و چگونه مىتوان تغییر تقسیم کار جنسى در این جامعه را از منظر تحول زیربنایى در تعاملات قدرت اجتماعى جامعه معاصر ایران در مورد نظم نوین جهانى به تماشا نشست. در راستاى تحقّق چنین مقصدى این کتاب در پنج بخش سامان یافته است. در فصل اوّل تحت عنوان ایده آغازین، کلیاتى در جامعهشناسى سیاسى، زمینهسازى و طرح موضوع و مشارکت سیاسى و جامعهپذیرى زنانه آن در ایران بررسى شده است. در فصل دوم، به صورتبندى مسائل مورد نظر پرداخته و منابع عمده تحقیقى را ارزیابى نموده و نظریات و فرضیههایى را در خصوص مشارکت سیاسى زنان مطرح کرده است. ملاحظات روشى موضوع، فصل سوم است. در فصل چهارم با نام آزمون فرضیه، تأکید مؤلف بر آن است که نیروى اجتماعى عمده قانونگذارى پس از انقلاب روحانیان هستند. پس از بررسى خصایص این نیروها، ساخت حکومت ایران پس از انقلاب را معیّن کرده و در ادامه روشن نموده است که چگونه دیدگاه این طیف، پس از انقلاب به تنظیم مشارکت سیاسى زنان در معناى کنترل و نیمه فعال نگه داشتن شکاف جنسى یارى رسانیده است. سرانجام مباحث، موضوع آخرین فصل کتاب است که در آن به جمعبندى مطالب مطروحه مبادرت گردیده و نتیجهگیرى شده است. کتاب داراى فهرست منابع فارسى و انگلیسى بوده و در متن آن جداول و نمودارهایى دیده مىشود.6- حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت
فتحیه فتاحىزاده، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ دوم، زمستان 1376، 216 صفحه
در مسئله حضور زن در جامعه و چگونگى آن، مهمترین موضوعى که در تبیین و تعیین حدود آن تأثیر خواهد داشت، پوشش اوست. چگونگى حجاب به گونهاى مستقیم در حضور یا عدم حضور زن در جامعه اثر دارد. خانم فتحیه فتاحى زاده، رساله کارشناسى ارشد خود را با راهنمایى دکتر سیدمحمد باقر حجتى «حجاب از دیدگاه قرآن و سنت» تعیین کرده که مباحث آن اگر چه نقلى است، ولى بررسى آراى مفسّران و فقها، استناد به منابع معتبر و جستجو در مآخذ مطمئن، به بحثهاى کتاب جاذبهاى خاص بخشیده است. مؤلّف کوشیده است در حد توان از آوردن نکات بدون استناد دقیق اجتناب کند؛ از اِعمال سلایق شخصى و ذوقى دورى گزیده و در عرصههاى برهانى، پاى احساسات و عواطف را به میان نکشیده است. سیر تاریخى دیدگاهها تا آنجا که امکان داشته، رعایت گردیده و از مراجعه به کهنترین منابع غفلت نورزیده است. کتاب در نُه فصل سامان یافته است: بررسى تاریخچه حجاب، پوشش در اقوام و ادیان دیگر، موضوع نخستین فصل مىباشد. بررسى واژههایى چون زینت، جلباب، خِمار، جَیب و تبرّج به دومین فصل اختصاص دارد. پارهاى از زمینههاى گسترش عفت و حفظ پوشش، فلسفه پوشش، حدود پوشش، کیفیت پوشش، حجاب و اهل بیت(ع)، پوشش زن در اجتماع و عوامل بدحجابى و بىحجابى به ترتیب محور اصلى بحث درفصلهاى سوم تا نهم هستند.7- حقوق زنان، انقلاب اسلامى و فرآیند جهانى شدن
زهرا گلدانى، تهران، پژوهشکده امام خمینى و انقلاب اسلامى، 1382، 281 صفحه، همراه با جدول و نمودار
پژوهشکده امام خمینى و انقلاب اسلامى در پیشگفتارى که بر کتاب نگاشته است، متذکر مىگردد:
کتاب حاضر تحقیق و بررسى علمى و کارشناسانه در حوزه حقوق زنان در جهان و در جوامع اسلامى است. حقوق زنان از جمله مباحث مطرح در قرن بیستم میلادى مىباشد. در این قرن راجع به این موضوع بحثهاى مفصل و گاه ضد و نقیض زیادى صورت گرفته است. در ایران نیز از چند سال قبل حقوق زنان و پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مطرح گردید و موجب بحثها و گفتگوهاى متعدد شد. عدم پیوستن جمهورى اسلامى ایران به کنوانسیون مورد اشاره پیامدهایى به دنبال داشته است. همچنین نظرات متناقضى در خصوص پیوستن و یا نپیوستن ایران به این کنوانسیون در تمامى سالهاى پس از انقلاب در داخل ایران و نزد مراجع علمى و دینى و تصمیمگیرى نظام وجود داشته و هنوز هم موافقان و مخالفان عمدهاى در این رابطه وجود دارد. این کتاب سعى در روشن کردن ابعاد مختلف مباحث موجود و شناساندن آگاهانه و علمى کنوانسیون و مبانى حقوق زن در اسلام و تطبیق آن دو را داشته و راهکارهایى در این زمینه ارائه داده است. این کتاب در پنج فصل به شرح ذیل تنظیم گردیده است: در فصل اوّل، روششناسى تحقیق و تبیین مسائل آن بحث شده است. در فصول دوم و سوم، اصل کنوانسیون و مبانى حقوق زنان در اسلام در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار گرفته است. فصل چهارم این کتاب به مقارنه و تطبیق مواد کنوانسیون با قوانین جمهورى اسلامى ایران پرداخته و سعى مؤلف بر این بوده که موارد انطباق و اختلاف را روشن کند؛ در آخرین فصل، یافتهها و رهیافتهاى تحقیق در جهت پیوستن به این کنوانسیون ارائه گشته است. پس از فهرست اصطلاحات و فهرست اعلام (اشخاص) مکانها و کتابها، منابع و مآخذ مورد استفاده مؤلف شامل کتب فارسى، عربى، روزنامهها و مجلات معرفى شدهاند. در بخش الحاقى کتاب. متن انگلیسى مواد کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و ترجمه آن درج گردیده است. از مواد مورد تامل در کتاب این است که منابع در پاورقى یکسان معرفى نشدهاند و در مواردى نخست نام مؤلف و سپس نام کتاب اما در برخى صفحات عکس آن انجام گرفته است. نام آثار مورد مراجعه نیز یکنواخت ضبط نگردیدهاند، به عنوان کتاب نمونه وسائلالشیعه در یک جا با همین عنوان و در جایى دیگر با نام وسائل معرفى شده است. در پاورقى، نام نویسنده پارهاى کتابها که از ترجمه آنها استفاده شده نیامده، در مواردى نام مترجم ذکر شده، ولى از مؤلف خبرى نیست.8- حقوق زن در کشاکش سنّت و تجدّد
محمد حکیمپور، تهران، نغمه نواندیش، 1382، 491 صفحه
این کتاب مىکوشد روایتى تاریخى، کلامى، فقهى، حقوقى و اجتماعى از کشاکش تأویلهاى پسینى با تنزیلهاى پیشینى در حقوق زنان به دست دهد، آن گاه در پناه بررسى انتقادى روایتهاى مزبور، مبنایى براى بازنگرى در حقوق زنان و تنظیم آن بر دو پایه وحى و واقعیت فراهم سازد؛ امرى که اقبال لاهورى در طرح بازسازى فکر دینى آن را دنبال مىنمود.
نویسنده نخست سه موضوع را مطرح مىسازد: یکى مذکر بودن تاریخ ایران و این که ادبیات فارسى این مرز و بوم هیچ تصویر روشنى از جلوههاى درونى و برونى، روح و احساس، اندیشه و جهانبینى زنان به دست نمىدهد. در واقع نگاه تاریخى، فرهنگى و ادبى به زن بدبینانه و شىء گونه است.
دوم اینکه، جامعه جدید بحرانزده است و این عارضه بیش از هر چیز زنان را در کام خویش فرو بُرده است و این قشر اصلىترین قربانیان بحران امنیت هستند.
در محور سوم، مؤلف این پرسش را در برابر خوانندگان قرار مىدهد که منشأ مشکلات فراوان زنان جهان به طور اعم و زنان مسلمان و به ویژه ایرانى به طور اخص را در کجا باید جستجو کرد و بعد مىافزاید در این باره پاسخهاى گوناگونى ارائه گردیده است: برخى بر سنت، آموزش و فرهنگ تأکید نمودهاند، عدهاى نقش قانون را برجسته ساختهاند و بعضى، عمده مشکلات را ناشى از ساختارهاى غلط اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى دانستهاند. نویسنده بر این اعتقاد است که اگر چه این موارد بخشهایى از حقایق مربوط به زنان را منعکس مىکنند امّا به تنهایى از روشن نمودن علل ریشهاى مشکلات زنان به ویژه در جوامع اسلامى و خصوصاً ایران قاصرند، زیرا یک عامل کلیدى که سنت، قانون و ساختارها را در این جوامع به هم پیوند مىدهد و بنیان آن است و در قریب به اتفاق این تحلیلها و مطالعات نظرى نادیده گرفته مىشود، نوعى نگرش توأم با سلطهگرى است که در یک جامعه مذهبى از مذهب وجود دارد.
کتاب «حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد»، نیاز توضیح و تبیین این نکته را دارد که در جوامع مذهبى نظیر ایران، گفتمانهاى مذهبى بیش از دیگر عوامل در احوال و موقعیت زنان منشأ اثر مىباشد، از اینرو اصلاح و بهبود احوال زنان و ارتقاى موقعیت آنان بایستى از طریق اصلاح گفتمان مسلّط و متداول صورت گیرد و یا پیگیرى شود. مؤلف که مدت ده سال (به ادعاى خود) در پژوهش و پدید آوردن این اثر زحمت کشیده است، مىگوید: براى رسیدن به این منظور باید موانع را از میان برداشت، بین تأویلها و تنزیلهاى مقدس تفکیک قائل گردید و نباید اجازه داد متغیرها، عقاید و رسوم محلى و برخى نگرشهاى افراد در این راستا در جایگاه ثابت و ابدى قرار گیرند.
کتاب حاضر در چهار دفتر تحت عنوان تمهیدات، زن در پیش از اسلام، زن در اسلام، زن در غرب و به طور کلّى در دوازده فصل تنظیم یافته است. در نخستین فصل، مبادى هرمنوتیک تأویل مورد بررسى قرار گرفته و در دومین فصل، حقوق زنان در کشاکش سنّتگرایان و نوگرایى ارزیابى شده است؛ این دو بحث در دفتر اوّل قرار گرفتهاند. اما در دومین دفتر تحت عنوان زن در پیش از اسلام به حقوق و حیات اجتماعى زن در دنیاى قدیم و نیز سیماى زن در آئینه ادیان طى دو فصل پرداخته شده است. در دفتر سوم(زن در اسلام) در شش فصل به ترتیب موضوعات ذیل پىگرفته شدهاند: اسلام و مسئله جنسیت(دیدگاههاى جنسیتى، تمایز طبیعى زن و مرد، تمایز اخلاقى و رفتارى، تمایز روحى و تمایز حقوقى ...) حقوق زن در اسلام شامل حقوق عمومى و خصوصى؛ ازدواج موقت در اسلام (بررسى لغوى، تاریخى، کلامى، فقهى و اجتماعى)؛ اسلام و تعدّد زوجات، زن در نگاه حضرت محمد(ص) و نیز همسران حضرت. در آخرین دفتر (زن در غرب) طى سه فصل مسائلى چون فمینیسم در غرب، سیر تحول حقوق زن در غرب و بررسى اجمالى حقوق زن در غرب بحث شده است. پىنوشتهاى دفترها، فهرست منابع و مراجع، نمایه اشخاص، فِرَق، اقوام و گروهها، اماکن، کتابها و نوشتهها جزء ملحقات کتاب است.
این اثر فاقد فهرست آیات، احادیث و روایات مىباشد. نکته دیگر اینکه، نویسنده صرفاً با ذکر مواردى از مقاطع تاریخى ایران، تاریخ این مرز و بوم را مذکّر مىداند که بررسىهاى دقیق تاریخى خلاف آن را نشان مىدهد. همچنین در عرصههاى ادبى و ذوقى حضور زنان بر خلاف ادعاى مؤلف پر رنگ است. به علاوه تلاش مؤلف آن است که دانش فقه و پژوهشها و یافتههاى فقها را در برابر تعالیم وحى قرار دهد. در واقع یک افتراق جدى بین کتاب و سنت و فقه قایل مىگردد، در حالى که صرف نظر از مواردى نقدپذیر و مورد تأمل، فقه در واقع علم به احکام شرعى اسلام (نه مسائل اصول اعتقادى یا تربیت بلکه احکام عملى)، آن هم از روى منابع و ادلّه تفصیلى مىباشد. فقیهان براساس ادلّه اربعه (قرآن، سنت، عقل و اجماع) احکام را استخراج و استنباط مىنمایند.9- دائرةالمعارف زن ایرانى
به سرپرستى مصطفى اجتهادى، دبیر دائرةالمعارف و سرپرست بخش مدخلگزینى محسن بهلولى، سرویراستار اسداللَّه معظمى گودرزى، [به سفارش ]مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهورى، تهران، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسى، 1382، دو جلد، 40+918 صفحه
دائرةالمعارف یا دانشنامه، عنوان عمومى کتابهاى مرجع است که دسترسى به آخرین دانستههاى انسانى و معارف بشرى را براى خوانندگان خود آسان مىکند. نگارش چنین منابعى در معناى امروزى آن در ایران سابقهاى پنجاه ساله دارد. پس از لغتنامه دهخدا، ترجمه دائرةالمعارف اسلام، آغازگر این جریان است. نخستین اثر تألیفى و تحقیقى برجسته و مهم در این زمینه دائرةالمعارف فارسى است که با سرپرستى دکتر غلامحسین مصاحب تدوین شد. در سالهاى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى با تدوین دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، دانشنامه جهان اسلام و دائرةالمعارف تشیع این حرکت ادامه یافت. دائرةالمعارف زن ایرانى کوشش دیگرى است در امتداد دانشنامهنویسى معاصر ایران؛ این مجموعه دو جلدى تخصصى بر آن است تا به یکى از موضوعات حساس و مهم زمان ما یعنى زنان بپردازد. فرهنگ ایرانى موضوع این دائرةالمعارف است.
فکر تدوین اثر مذکور با پیشنهاد مرکز مشارکت زنان در نهاد ریاست جمهورى شکل گرفت و بنیاد دانشنامه بزرگ فارسى با همراهى و حمایت این مرکز، اجراى آن را عهدهدار گشت. دائرةالمعارف زن ایرانى موضوعى نو، جذاب و پرطرفدار را انتخاب کرده و در تدوین آن از تجارب ارزندهاى که به خصوص بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در این زمینه به دست آمده، استفاده کرده است. دستاندرکاران و پدیدآورندگان کوشیدهاند در این مجموعه اهمّ اطلاعات مربوط به زن ایرانى، در زمینههاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى ارائه شود و اگر چه عنوانى تخصصى دارد امّا شیوه ارائه اطلاعات به گونهاى باشد که طیف وسیعى از اقشار جامعه اعم از خاص و عام را مخاطب قرار دهد و با آنها ارتباط برقرار کند.
هدف نهایى دانشنامه، معرفى زن ایرانى و مشخص کردن سهم و نقش او در عرصههاى فرهنگى، علمى، ادبى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى در ادوار مختلف تاریخى است و خصوصیت ملى مذهبى دارد. در مقالات آن همت مؤلفان بر آن بوده است که به فرهنگ و ارزشهاى والاى اسلامى ارج نهند. عبارت زن ایرانى که در عنوان دائرةالمعارف مشاهده مىگردد بدین معنا نیست که اصل و نسب قومى و خویشاوندى زن، معیار اصلى در تعریف زن ایرانى باشد. بر این اساس بانوانى که به فرهنگ و تمدن ایرانى تاثیر گذاشته و مىگذارند، در پارهاى مدخلها معرفى شدهاند، اگر چه در ایران حضور فیزیکى نداشتهاند، ولى حضور معنوى، فرهنگى، تبلیغى و فکرى آنان کاملاً محسوس و ملموس است. از این جهت حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت خدیجه(س) و... در مقالاتى نسبتاً طولانى معرفى گردیدهاند. ذیل هر مدخل، گوشههایى از سرگذشت زن ایرانى در دورههاى گوناگون تاریخى ترسیم شده و آخرین دانستههاى موجود در این باره فراهم آمده است. هر یک از مقالهها داراى استقلال نسبى مىباشند و با استناد به مدارک معتبر و منابع دست اوّل تهیه شدهاند که کتابشناسى آنها در پایان هر مدخل آمده است. مقالات به لحاظ حجم به سه دسته کوتاه (ده تا صد کلمه) متوسط (50 تا 100 کلمه) و مقالههاى بلند (حداقل 500 و حد اکثر 1000 و در موارد خاص تا 1200 کلمه) را شامل شدهاند. از لحاظ اولویتبندى براساس تعریف دائرةالمعارف مدخلها درجهبندى دارند. پس از شناسه، اسامى مؤلفان، مشاوران، ویراستاران و همکاران پشتیبانى علمى به ترتیب حروف الفبا آمدهاند؛ پس از آن فهرست مدخلها (بیش از 900 مدخل) درج گردیده است. مقدمه خانم زهرا شجاعى (مشاور رئیسجمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان)، توضیح دکتر نادر قوچیان (رئیس بنیاد دانشنامه بزرگ فارسى)، پیشگفتار دکتر مصطفى اجتهادى (سرپرست دائرةالمعارف) و رسمالخط و شیوه نامه مقالات و مدخلهاى دانشنامه به قلم سرویراستار (اسدالله معظمى گودرزى) مطالب دیگر هستند که قبل از شروع مدخلها و در ابتداى کتاب آمدهاند. عکسهاى رنگى زیبا بر جلوههاى این مجموعه افزوده است.
از مطالب مورد تأمل در این دائرةالمعارف آن است که در برخى مدخلها مطالبى کلّى و تکرارى مشاهده مىگردد، بخصوص در مورد امامزادههاى مدفون در ایران که در یک جا آستانه آنها و در جاى دیگر شرح حالشان آمده است. بر خلاف دانشنامههاى دیگر منابع مورد استفاده در متن مدخل مشخص نگردیدهاند و معلوم نیست مؤلف قسمتهاى مختلف مقاله خود را از چه کتابى یا نشریهاى اخذ نموده است. منابع جمعاً و بدون ذکر صفحه در پایان هر مدخل ذکر شدهاند. از بررسى برخى مقالات بر مىآید که پژوهش بایسته در موضوعى خاص کمتر صورت گرفته و در نگارش به لحاظ ادبى نیز در مواردى کم دقتى مشاهده مىشود.10- روانشناسى زنان
سیامک خدارحیمى و دیگران، مشهد، خاتم، 1378، 336 صفحه
کتاب به استناد مطالعات علمى سعى در ترسیم ابعاد روانشناختى شخصیت زنان دارد، زیرا نیاز بانوان و همسران آنان به این موضوع امرى ضرورى به نظر مىرسد. هدف اصلى، بررسى مبانى نظرى و کاربردى دانش روانشناسى زنان بوده، کتاب براى رسیدن به این مقصود در هفت فصل سامان یافته است. منابع مورد استفاده که اغلب لاتین هستند در پایان هر فصل آمده است. مرورى بر کلیات و مبانى روانشناسى موضوع فصل اوّل است. هویت آدمى، عوامل زیستى تعیین کننده جنیست، نقش جنسیّت در روانشناسى زنان، تفاوتهاى زیستى و ژنتیکى و رفتارى و روانشناختى زنان و مردان در این فصل بررسى شدهاند.
مبانى رشدى روانشناسى زنان شامل رشد عاطفى و دلبستگى، شناختى، زبان، روانى، جنس، اخلاقى و اجتماعى در فصل دوم ارزیابى گردیده است.
روانشناسى توانایىها و استعدادهاى زنان به فصل سوم اختصاص یافته است که تفاوتهاى توانایى شناختى، هوش، حافظه، رفتار اجتماعى، پرخاشگرى، همرنگى و وابستگى، علایق، رغبتها، قابلیتهاى جسمانى و حسى بین زنان و مردان و ... طى آن بحث شده است.
روانشناسى دختران عنوان چهارمین فصل کتاب است.
در فصل پنجم، روانشناسى زنان متأهل بررسى شده است. مبانى نظرى سازگارى زوجى، همبستههاى این سازش، عوامل مؤثر در آن و مشکلات، موضوعات این فصل هستند.
نگاهى به روانشناسى زنان بیوه و مطلَّقه موضوع مورد بحث در فصل ششم است. مفصلترین و مهمترین و آخرین بخش کتاب، فصل هفتم تحت عنوان آسیبشناسى روانى زنان است که در ده محور به آن پرداخته شده است: جنبههاى روانشناختى بیمارىهاى زنان و زایمان، اختلالات روانتنى، اختلالهاى اضطرابى، وسواس فکرى و عملى، ناپایدارى در خُلق و خودکشى، ناگوارى و آشفتگى در کنش جنسى، اختلال در خوردن (بىاشتهایى عصبى و پرخورى روانى)، اختلالات شخصیت، اختلالهاى شبه جسمى، اختلال تجزیهاى (فروپاشى هویت فردى) و روانپریشى و هذیانى.
منابع مورد استفاده در پاورقى نیامدهاند امّا معادلهاى لاتین ذیل هر صفحه درج گردیده است. کتاب، فهرست اعلام ندارد و با وجود آنکه پنج مؤلف دارد مشخص نیست هر کدام چه بخشى از کتاب را تدوین نمودهاند. در ضمن برخى مباحث کتاب جنبه عمومى دارد و مىتواند براى مردان هم صادق باشد. به عنوان نمونه اختلالهاى روانپریشى چون نگرانى، ترس، افسردگى و پارهاى بیمارىهاى جسمى که در روان آدمى اثر دارند در مردان نیز قابل مشاهده است.11- رویکردى نوین در روابط خانواده
عزّتالسادات میرخانى، تهران، سفیر صبح، 1379، 229 صفحه
مؤلف عقیده دارد امروزه خانوادهها با دو رویکرد مخاطرهانگیز روبه رویند که در هر دوى آنها خودنگرى، مصلحت خانواده و فرانگرى را فدا نموده و این کانون اُنس، الفت و مودت را به سوى سراشیبى سقوط نزدیک ساخته است. یکى، به نام تمدن و مدرنیته که خانواده را مىبلعد و با نگرش بروندینى بر پایه فرهنگ ایدهآلیستى و اومانیستى بشریت را در معرض تهدید قرار مىدهد؛ دیگرى، رویکردى که برخاسته از سنتهاى غلط و آمیخته به جهل و خرافه است. براى رهایى از افراطگرى اوّلى و تفریط دومى، راه سومى مطرح است که مسیر تعادل و میانه گزینى احسن است که نظر اسلام مىباشد؛ آئینى که هم براى بنیان خانواده ارزش قائل بوده و هم به مصالح جامعه و کرامتهاى انسانى توجه دارد.
در این نوشتار همت نویسنده بر آن است که با محور قرار دادن مقررات و موازین اسلامى، مسائل مربوط به خانواده عموماً و حقوق و وظایف زوجین خصوصاً و نوع تعاملات رفتارى خانواده را روشن نماید، نیز بسیارى از سؤالات و ابهامات را در این عرصه به تحلیل، نقد و پاسخگویى بکشاند، سپس راهکارهاى مناسب و برخاسته از قرآن، حدیث و شرع مقدس را ارائه دهد. کتاب داراى پیشگفتار، مقدمه و هفت بخش مىباشد.
در بخش اوّل، با تاکید بر اخلاق و تلطیف در حقوق، مسائلى چون خانواده در ادیان، هدف از تبیین حقوق خانواده، رابطه حق و تکلیف، اصول تحکیم خانواده در قرآن و تمایز خاص اسلام در خانواده بررسى شدهاند؛
در بخش دوم، با عنوان گستره وظایف مردان در متون اسلامى، این عناوین به چشم مىخورد: نگاهى به سوره مجادله و نفى زورمدارى از مردان، مسئولیتپذیرى و ضوابط آن، صیانت و حمایت متقابل در قوانین خانواده، ترسیم و تقسیم وظایف مردان در روایت و معناى نشوز.
در بخش سوم، گستره وظایف مردان در قانون ارزیابى گردیده و در چهارمین بخش، مفاهیمى چون ریاست، تمکین، تسخیرى متقابل با تکیه بر آیات قرآن به بحث گذاشته شدهاند.
نویسنده در بخش پنجم کوشیده است این نکته را به اثبات برساند که اسلام با به کارگیرى خشونت نسبت به زنان مخالف است. در ادامه، روایاتى را که در آنها به منشهاى شایسته رفتارى در خصوص زنان تاکید شده، آورده است.
گستره وظایف زن در روایات، موضوع بخش ششم است؛ پنج دسته روایات در محورهاى ذیل ارزیابى شدهاند: زیبایىهاى رفتارى بانو، آرایش و پیرایش بانوان، عشق و وفادارى زنان، تمکین خاص و ایجاد روابط سالم و عرصههاى تمکین عام براى زن.
عرصههاى وظایف زن در قانون مدنى، موضوع آخرین بخش کتاب مىباشد. کتاب از منابع و مآخذ، فهرست اعلام و اشخاص و مکانها و آیات و روایات بىبهره است.12- حجاب و آزادى
مقالات کنگره اسلام و زن، تهران، معاونت پژوهشى سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ چهارم، پاییز 1371، 274 صفحه
با توجه به هویت انسانى یگانه براى مردان و زنان در اسلام و ملاک برترى آدمیان بر اساس تقوا این آئین مقدس اعلام مىکند که زن در میدان مسابقه زندگى به منظور نیل به کمالات لایق انسانى مىتواند همه مراتب معرفت، فضیلت و تقوا را طى کند و به مقام قرب حق نائل گردد. این بینش، اصیلترین و مقدسترین دیدگاه است و در قرآن و روایات نکاتى بکر و بدیع در تبیین همین حقیقت آمده اما کمتر به آنها توجه شده و آن گونه که باید در معرض قضاوت اهل نظر قرار نگرفته است. پس از پیروزى انقلاب اسلامى مسئولان فرهنگى نظام جمهورى اسلامى توجه خویش را به این امر مهم معطوف داشتند و ضرورت بررسى دقیق و همهجانبه را در این زمینه ضرورى دانسته و مترصّد بودهاند شرایط کار به وجهى مطلوب مهیا گردد. در همین راستا معاونت فرهنگى سازمان تبلیغات اسلامى با الهام از رهنمودهاى رهبر و مسئولان بلندپایه نظام، شالوده نخستین کنگره اسلام و زن را پى ریخت و براى دستیابى به این آرمان مقدس، کنگره را به مناسبت زادروز فرخنده حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن برگزار نمود که مورد استقبال اقشار گوناگون جامعه خصوصاً بانوان قرار گرفت. نخستین کنگره اسلام و زن با سخنان حضرت آیتالله خامنهاى در زمان ریاست جمهورى ایشان افتتاح گردید که تا پنج روز ادامه داشت و طى جلسات آن خواهران و برادران محقق و پژوهشگر، مقالات و تحقیقات خود را که به طور عمده درباره حجاب تهیه شده بود، عرضه کردند و به پرسشهاى مطروحه پاسخ گفتند. همچنین مسئله حجاب، منافع و مضار احتمالى آن و نقش مهمى که در استحکام خانواده به عنوان واحد اجتماع ایفا مىکند، موضوعاتى بود که طى دو میزگرد با حضور جمعى از خواهران و برادران صاحبنظر بررسى شد. و پایانبخش این مجموعه، بیانات آیتالله جنتى، رئیس وقت سازمان تبلیغات اسلامى بود. مجموعه حاضر مطالبى است که ستاد برگزارى کنگره از میان مقالات رسیده، برگزیده است.
کتاب دو بخش قابل تفکیک دارد؛ نخست به درج مقالاتى که در کنگره مطرح شده، به همان ترتیب مبادرت گردید، در قسمت دوم، مقالات منتخب از نظر علاقهمندان مىگذرد. فهرست مندرجات به این شرح هستند: زن در نگرش اسلام و دیگران (مقام معظم رهبرى)؛ حجاب زن در قرآن (دکتر احمد بهشتى)؛ حجاب و حفظ ارزشهاى زن (آیتالله عمید زنجانى)؛ حاکمیت فرهنگ سلطه، مهمترین عامل ترویج فساد (مُنیره نوبخت)؛ مبانى فکرى زن مسلمان درباره حجاب (دکتر سیدجواد مصطفوى)؛ حجاب و آزادى زن (دکتر على شریعتمدارى)؛ در فرهنگ ارزشى اسلام، زن همدوش مرد است (استاد محمدتقى فلسفى)؛ عوامل بىحجابى و بدحجابى در جهان و ایران(زینالعابدین قربانى)؛ حجاب و شخصیت زن (مریم بهروزى)؛ پوشش و حجاب در قرآن(دکتر عبدالکریم بىآزار شیرازى)؛ اسلام شخصیت انسانها را یکسان مىداند (آیتالله جنتى)؛ حجاب و شخصیت زن در اسلام(محمدتقى رهبر)؛ حجابگرایى خواست فطرى (مسلم صاحبى)؛ زن در عراق(خواهر امّ الابرار)؛ در پایان قطعنامه کنگره آمده است.13- زن از دیدگاه نهجالبلاغه
فاطمه علایى رحمانى، تهران، معاونت پژوهشى سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ سوم، 1372، 262 صفحه
طرح موضوع زن درنهجالبلاغه در واقع ترسیم بُعدى از سیماى کامل زن در قرآن کریم است. البته جوى آکنده از فتنههاى زمانه و دسیسههاى سیاسى آن را در برگرفته و بر آن اثر گذاشته است. در این میان، عبارات نهجالبلاغه در انتظار شارحى راستین است تا باطن آنها و حقیقتشان را بازگو نماید. مؤلف این کتاب نیز در جستجوى آن است که به تصویر حقیقى از کلمات نهجالبلاغه درباره زنان دست یابد و از این رهگذر بذر اطمینان را در قلوب زنان مسلمان بیفشاند.
نویسنده در مقدمهاى مفصّل کوشیده است مسائلى چون هویت و عظمت زن، طبیعت ثانوى، تفاوتهاى زن و مرد، سیماى غیر قابل انفکاک زن و مرد از نظر هویت انسانى در قرآن، وزانت اجتماعى زن، احکام مشترک و اختصاصى زن و ... را مورد بررسى قرار دهد. محورهاى بحث پیشگفتار کتاب این موضوعات مىباشد: روش مطالعه در نهجالبلاغه؛ پیوند تنگاتنگ نهجالبلاغه با قرآن؛ مناسبتهاى تاریخى؛ تساوى آرى، تشابه نه؛ قضایایى که در زمینههاى مقام و شخصیت زن در نهجالبلاغه آمده است؛ خطابهاى نهجالبلاغه؛ ارزش و اعتبار اسناد مدارک نهجالبلاغه؛ نکوهش نهجالبلاغه به افرادِ بىلیاقت اختصاص دارد، چه زن باشند و چه مرد.
در نخستین فصل اسناد و مناسبتهاى تاریخى، خطبه 80 نهجالبلاغه که به مذمت زنان اختصاص دارد، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف مىگوید: این خطبه به سرزنش زنان به دلیل کمى عقل و کمبود آنان از بهره ایمان اختصاص ندارد بلکه مراد یا فرد خاصى است که غائله جمل را پدید آورد و یا آنکه هر زنى که در تشخیص اجتماعى خویش دچار اشتباه گردیده است.
در فصل دوم با عنوان نقصان ایمان، نویسنده اولین قسمت خطبه 80 را که به نقص ایمان زن اختصاص دارد، مورد ارزیابى قرار مىدهد و در این ارتباط از اظهارات ابنمیثم بحرانى و علامه خویى (از شارحان نهجالبلاغه) انتقاد مىکند و خاطرنشان مىنماید کاستى در ایمان زن، حالت موقتى است که به دلیل عارضه بدنى و دگرگونىهاى روانى در هنگام عادت ماهیانه متوجه او مىگردد و نمىتوان این نقص را در ارتباط با خداوند تلقى کرد.
بررسى دومین بند خطبه 80 نهجالبلاغه درباره نقص عقل زن، موضوع فصل سوم کتاب است. در این بخش مؤلف کوشیده است با بررسى آیات و روایات و نقد و بررسى نظریات برخى مشاهیر مسلمان خصوصاً شارحان نهجالبلاغه حقایقى را درباره خردمندى زنان روشن کند.
نقصان بهره زن در مسائلى چون ارث و مالکیت، موضوع چهارمین فصل کتاب است. نتیجهگیرى حضرت على(ع) از مقدمات مذکور در فصل پنجم کتاب پیگیرى شده است. بررسى تطبیقى خطبه 80 نهجالبلاغه و مقایسه آن باخطبههاى 13 و 155 نهجالبلاغه ذیل فصل ششم صورت گرفته است. عناوین دیگرى که براى زن در نهجالبلاغه یاد شده و نیز نمونههایى از شخصیتهاى عالى در جامعه زنان و صفات نیک زن در احادیث به ترتیب، موضوعات فصلهاى هفتم و هشتم و نهم کتاب را در برگرفتهاند. فهرست آیات، مصادر کتاب و منابع و مآخذ در پایان کتاب آمدهاند. کتاب از فهرست اعلام (اشخاص، مکانها و قبایل)، فهرست احادیث و فهرست کتب و نشریات محروم است و فهرست منابع نیز ناقص درج شده است.14- زن در آیینه جلال و جمال
عبداللَّه جوادى آمُلى، تهران، مرکز نشر فرهنگى رجا، 1371، 431 صفحه
کتاب، عصاره مباحثى است که حضرت آیتالله جوادى آملى در سال تحصیلى 1369- 1368 ه ش در جامعةالزهراء قم تدریس کردهاند. حاضران، خواهران طلبهاى بودهاند که به لحاظ فراگیرى علوم معقول و منقول در سطح عالى قرار داشتهاند. نقد برخى از شبهات فقهى، تفسیرى و... که در کتاب درج شده، با همکارى این خواهران انجام پذیرفته است. آنان مطالب را از نوار پیاده کردهاند و ویرایش، تصحیح و تنظیم مقدماتى را نیز عهدهدار بودهاند. البته ویرایش نهایى، اصلاحات و نظارت بر این کار توسط حجتالاسلام محمود لطیفى صورت گرفته است.
حدود چهل صفحه از حجم کتاب به مقدمهاى مفصّل اختصاص دارد؛ بخش مهم مطالب این مقدمه محصول همایشى است که از سوى مسئولان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران درباره اعتلاى زن، سیرت و سنت اسلامى وى در رفتار و گفتار و نوشتار، ارائه هنر ممدوح، ایجاد مهر و انعطاف در جامعه با کمال اجتناب از تهتّک و نهایت تنزّه از غربزدگى برگزار گردید. بخش دیگر از مباحث مقدمه، پاسخ به چند سؤال علمى است که توسط مرکز مطالعات مسائل زنان ارائه شده است.
آیتالله جوادى آملى در پیشگفتار، پس از بحث مفصّلى در خصوص مظهر جمال و جلال الهى خاطرنشان مىنماید در مسائل معنوى، عبادى و کمالات انسانى هیچ تفاوتى بین زن و مرد وجود ندارد. جلال زن در جمالش نهفته است و جمال مرد در جلال او جلوهگر مىشود. این توزیع کار نه نکوهشى است براى زن و نه ستایشى براى مرد، بلکه رهنمودى براى هر کدام مىباشد. آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و در تأسیس خانواده، بنیان مهر و عواطف و جاذبهها به عهده زن است. مرد به لحاظ مدیریت، تأمین هزینه و تعهد کارهاى اجرایى و دفاع از حوزه خانواده را بر عهده دارد. مؤلف مىافزاید:
منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همان مودّت و رحمتى است که خداوند بین آنان قرار داده است.
به اعتقاد مؤلف، نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او این است که حیثیت وى جنبه حق اللَّه دارد. نه حقالناس و هتک حُرمت او براى اَحَدى روا نمىباشد. همگان مُوظّف به پاسدارى از مقام زناند و این نکته در خلال احکام دینى و موازین شرعى کاملاً مشهود است.
فصل اوّل کتاب، موضوع زن در قرآن را بررسى تحلیلى مىکند. نویسنده در این بخش متذکر مىگردد ذات اقدس الهى در آیاتى از قرآن کریم تعلیم و تربیت را به روح استناد مىدهد و روح نه مؤنّث است و نه مذکّر، همچنین قرآن از راه حسّ، بُرهان و مسائل قلبى و شهودى مسائلى را یادآورى مىکند و نمونههایى از زنان و مردان را که این راهها را پیمودهاند برمىشمارد.
به باور آیتالله جوادى آملى، از آیات قرآن بر مىآید که خداوند انسانها را به همان کرامت که وصف فرشتههاست ستوده و آنان را به این خصلت دعوت کرده، و این نمودار آن است که انسانهاى صالح مىتوانند با کمالات علمى و عملى، خود را فرشتهصفت کنند. ملائکه نه مذکّرند و نه مؤنّث و کسى که به آنان تأسّى و اقتدا مىکند، نه زن است و نه مرد، بلکه انسان است که ارزش او به تزکیه درون و تهذیب باطن وابسته مىباشد، نه نوع انسانى.
نویسنده با ذکر شواهد قرآنى و نمونههایى از زنانى که قرآن آنان را به عنوان اسوه و الگوى افراد شایسته معرفى کرده است، بحث را پى مىگیرد.
زن در عرفان، موضوع مورد بحث در فصل دوم است. چکیده مطالب این بخش کتاب بر این محور است که راه رسیدن به معارف الهى دوتاست: ذکر و فکر (راه دل و راه عقل)؛ قرآن به راه دل یا فطرت بیشتر بها مىدهد. بسیارى از افراد که حتى درس نخواندهاند و به حوزه و دانشگاه نرفتهاند، از راه موعظه و تزکیه درونى به مقامات معنوى عالى دست مىیابند. انسان چه مرد باشد و چه زن مىتواند از راه دل به درجات والا برسد و با نماز و دعا و مناجات و ذکر به بصیرت و معرفت و یقین قلبى برسد. در این مسائل بین زن و مرد تفاوتى نیست. بنابراین مهمترین راه یعنى اعمال صالح و عبادات بین زن و مرد مشترک مىباشد.
نویسنده ضمن اینکه مىپذیرد در نیل به مقامهاى معنوى، مردان بر زنان غلبه دارند، ولى برترى را مربوط به استعداد ذاتى مرد و بىاستعدادى زن نمىداند، بلکه تربیت، خانواده و آداب و رسوم اجتماعى و عرف جامعه را در این راستا مؤثّر تلقى مىکند و مىافزاید: میان مردان افرادى دیده مىشوند که نه تنها از مردان دیگر کم استعدادترند، بلکه از زنان، نازلترند. اصولاً زن در مظهریت خداوند کاملتر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است، چون مخلوق حق است و زن گذشته از این ویژگى، مظهر فعل و تأثیر الهى است، چون زن، مرد را مجذوب خویش قرار داده و دوستدار خود مىسازد و این تصرف و تأثیر نمودارى از فاعلیت خداست.
در ادامه، نویسنده شرح حال برخى زنان را که ذوق عرفانى داشتهاند و آثارى در این زمینه از خود به یادگار نهادهاند، مىآورد.
در فصل سوم، زن در بُرهان بحث مىشود. به باور مؤلف براساس شواهد قرآنى و روایى از نظر مسائل عقلى تفاوتى بین زن و مرد در اصل کمال نمىباشد. اگر کسى بگوید زنى مانند نبىاکرم نشد و به مقام او نرسید، باید گفت خیلى از انبیا نیز همانند او نشدند و این مورد نقص نیست. زنها در طول تاریخ با شکوفایى استعدادها و خلاقیتهایى که داشتهاند در بخشهاى علمى، معرفتى، سیاسى، نظامى و اجتماعى به مقاماتى دست یافته و به عنوان دانشور و صاحب نام و ادیب، مشهور و معروف شدهاند.
فصل چهارم، به حل شبهات و رفع تعارض بین روایات اختصاص یافته است. پاورقى مربوط به هر فصل در پایان آن آمده است. کتاب از فهرست منابع و مآخذ، فهرست اعلام و اشخاص، مکانها، کتابها، قبایل و... بىبهره است.15- زن در دوره قاجار
بُشرا دلریش، تهران، حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى (دفتر مطالعات دینى)، چاپ اوّل، 1375، 236 صفحه
در دوران قاجار بىخبرى، ضعف و زبونى سیاسى و فرهنگى، انعقاد قراردادهاى ننگین سیاسى، تهدیدات روزافزون نظامى و نفوذ عمّال بیگانه، عیّاشى حکّام و فرمانروایان و زندگى اشرافى کارگزاران، مهمترین مسائلى است که آسمان ایران را تیره و تار ساخت. حقوق زنان و اوضاع سیاسى اجتماعى آنان تابع اوضاع فوق بوده است. نوشتار کوشیده است وضع بانوان را در چنین عصرى بررسى کند. پس از پیشگفتار ناشر، مؤلف در مقدمه خود خاطرنشان مىنماید: مجموعه حاضر کوششى است هر چند محدود و مختصر در جهت تبیین و تشریح نقش زنان در ابعاد مختلف حیات اجتماعىِ عهد قارجار.
کتاب بعد از معرفى و نقد منابع، در شش فصل سامان یافته و محورهاى ذیل را در بر مىگیرد:
فصل اوّل، زن در خانواده شامل مباحثى در خصوص ازدواج، وظایف زن در خانواده و طلاق. تأکید مؤلف در این فصل بر آن است که در عهد قاجار غالب ازدواجها به خاطر استحکام بخشیدن به علایق فامیلى و حفظ اصالت خانوادگى، در محدوده خویشاوندان صورت گرفته و دختران و پسران تقریباً هیچ گونه اختیارى براى برگزیدن همسر آینده خود نداشتند. حتى اغلب از وقتى در گهواره بودند، آنان را براى هم نامزد مىکردند! مرد مىتوانست از طریق عقد دائم چهار زن داشته باشد، ولى صیغه کردن و ازدواج موقت نیز متداول بود. داشتن کنیز از رسوم این دوره است. حرمسراها از طریق سه نوع ازدواج فوق به وجود مىآمد. مراقبت از کودکان، انجام وظایف مربوط به خانه چون آشپزى، دوخت و دوز لباس، نظافت و خریدهاى خارج از منازل و کارهایى چون قالىبافى، پشمریسى و... به عهده زنان بوده، حق طلاق در اختیار و به رضایت مرد بود و زنان با راضى کردن شوهران، بخشیدن مهر و حتى پرداخت وجهى اضافى مىتوانستند از همسر خود جدا شوند.
زنان و فعالیت اقتصادى، موضوع فصل دوم کتاب است. نویسنده در این بخش کتاب متذکر مىگردد زنان در عصر قاجار خواه از طریق تولید براى خانواده و خواه تولید براى امرار معاش، نقش مهمى در معیشت خانواده ایفا مىکردند. این نقش در اقتصاد کشور بىتأثیر نبود، حتى یکى از دلایل ازدواج مرد با چند زن استفاده از نیروى بدنى آنها در امور زراعت، دامدارى و نساجى بود.
در فصل سوم با عنوان زن در جامعه، مؤلف تفریح و اشتغال بیرون از خانه بانوان، شرکت در مراسم سوگوارى براى معصومان، زیارت امامزادگان، پوشش بانوان در صحنههاى اجتماعى، ناامنىها و حیات اجتماعى زن، باورهاى خرافاتى، حیثیت اجتماعى بانوان و... را بررسى اجمالى کرده است.
زنان و آموزش، مدارس جدید و تعلیم و تربیت دختران، روى آوردن زنان به شعر و ادبیات و امور ذوقى و هنرى از بحثهاى فصل چهارم تحت عنوان فعالیتهاى فرهنگى زنان است.
در فصل پنجم، نقش زنان در جنبشهاى سیاسى چون امتیاز رژى، بحران نان و قحطى و خشکسالى، بانوان و نهضت مشروطه بررسى شده است.
در فصل ششم که آخرین مبحث کتاب است، پدیدآورنده به نقش زنان دربار مسائل حرمسراها و مسائلى از این قبیل پرداخته است. در خاتمه، منابع دست اوّل و دوم کتاب و نیز نسخههاى خطى و نشریات مورد استفاده مؤلف معرفى شدهاند. کتاب از نمایه و فهرست اعلام و مکانها و اشخاص و قبایل بىبهره است.16- زن و عدالت اجتماعى
اکبر هاشمىرفسنجانى، تهران، سفیر صبح، 1380، 248 صفحه
این کتاب در واقع مجموعهاى مدوّن از بیانات آیتالله اکبر هاشمىرفسنجانى است که در خطبههاى نماز جمعه تهران طى سالهاى 1365- 1364 ه ش ایراد نموده، انتشارات سفیر صبح آن را تنظیم و در اختیار علاقهمندان قرار داده است. کتاب پنج بخش دارد؛ مبحث اوّل آن در خصوص زن و حقوق فردى است. در این بخش پس از بررسى تاریخ زندگى زنان در سه دوره مشخص که جزء بدترین دورانها است، به دیدگاه اسلام در خصوص زنان پرداخته شده و خاطرنشان گردیده است اساسىترین کار و پایه حرکت و فکر اسلامى در مورد بانوان، مبارزه با تفکر ناقص، طفیلى و دست دوم بودن زن در جامعه و شناخت زن به عنوان انسان مستقل کامل و برابر با مرد مىباشد. در ادامه، بین نگرش غرب و اسلام درباره حقوق زنان مقایسهاى تحلیلى صورت گرفته است.
زن و استقلال اجتماعى، موضوع دومین بخش کتاب است که مسائلى چون انتخاب همسر، ازدواج و طلاق با توجه به آیات، روایات و مباحث فقهى و اخلاقى را بررسى کرده است.
در بخش سوم تحت عنوان زن و استقلال مالى خاطرنشان گردیده: یکى از جنبههاى مظلومیّت زنان در طول تاریخ، محرومیت آنان از حق مالکیت اقتصادى است. هیچ مکتب و حتى جریان تقنینى امروزى در دنیا همچون اسلام، برخورد عادلانهاى با این مسائل نداشته است. بین فقهاى شیعه اتفاق نظر مىباشد که وقتى بانوان به سن بلوغ و رشد مىرسند، هیچ کس ولایت بر اموالشان ندارد و دارایى آنان کاملاً تحت اختیار خودشان است. منابع کسب مال و اشتغال زنان در ادامه این بخش ارزیابى گردیده است. تأکید آیتالله هاشمى رفسنجانى در خصوص شغل زنان بر این است که باید در تقسیم کارها اصولى را که در اسلام و منطق و عقل مطرح است پذیرفت. مصالح خانواده، جامعه، کشش و ظرفیت جسمى زن و مرد و در نظر گرفتن تناسب ارگانیزم وجودى و روحى متناسب با شغلى که زن مىخواهد داشته باشد، حائز اهمیت است. شرط اصلى سپردن کار به بانوان در محیط اجتماعى حفاظت از تقوا است. سپس نمونههایى از تلاشهاى زنان در عصر رسول اکرم(ص) و ائمه ارائه گردیده است. در احکام اسلام هیچ شغلى براى خانمها حرام نمىباشد و با رعایت احکام شرعى مىتوانند در عرصههاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و علمى حضور یابند.
جایگاه زن در تحکیم خانواده، چهارمین بخش کتاب را دربر مىگیرد. در این فصل تأکید بر این است که از دیدگاه اسلام خانواده به عنوان یک نهاد اصولى، طبیعى و ابدى شناخته شده و ترکیب آن از زندگى انسانها جدا نمىباشد. در مسائل خانواده هیچ ستمى از این بدتر نمىباشد که توانایىهاى روحى و بدنى و نیاز عاطفى مادر و کودک را نادیده بگیریم. به اعتقاد پدیدآورنده، از قرآن استفاده مىشود که معاشرت در محیط خانواده خصوصاً از سوى مرد باید با توجه به عواطف و احساسات موجود در خانوادهها باشد و نیازهاى روحى و طبیعى همسرش را نادیده نگیرد. رفتارهاى زن نیز باید آرامش مرد را در حد توان تأمین کند.
زن و مسئله پوشش، آخرین بخش کتاب است. آقاى رفسنجانى متذکر مىشود که براساس حفظ اصالت زنان، خانواده، استحکام جامعه و تأمین سلامتى اخلاقى و معنوى افراد. مسئله پوشش، حجاب و عفت در قرآن و اسلام مورد توجه جدّى است، زیرا عریانى و برهنگى روابط اجتماعى را تهدید مىکند و مناسبات انسانى را متزلزل مىنماید.17- شاخصهاى اجتماعى و اقتصادى زنان در جمهورى اسلامى ایران
واحد آمار و انفورماتیک دفتر امور زنان، با همکارى سیدصدرالدین بلادى موسوى، تهران، دفتر امور زنان کشور در نهاد ریاست جمهورى، مهر 1376، 246 صفحه
موضوع زنان در عرصه پژوهش، سیاستگذارى و برنامهریزى باید جایگاه ویژهاى به دست آورد، چنان که در این راه گامهایى برداشته شده است. از سویى، آثار و برکات انقلاب اسلامى ایران براى جامعه بانوان بسیار قابل توجه مىباشد. نباید اجازه داد چنین تحوّلاتى شگرف، اندک و پویشى کوچک تلقى گردد. تدوین، فراهمآورى، تحلیل و انتشار مستمر اطلاعات و آمار مربوط به اوضاع زن ایرانى در تمامى زمینههاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى گامى مؤثر و اصولى و ضرورى در نمایاندن دستاوردهاى ارزنده انقلاب به حساب مىآید.
کتاب داراى مقدّمه، پیشگفتار، چکیده، توضیحى در مورد جمعیت زنان کشور و پنج فصل مىباشد. منبع اصلى آمارهاى کتاب، سرشمارىهاى عمومى نفوس و مسکن مىباشد که شاخصها عمدتاً براى استانهاى کشور تا سال1375 ه. ش بر حسب مناطق شهرى و روستایى محاسبه شده است. استفاده از سایر منابع با ذکر مأخذ مىباشد. در فصل اوّل که وضع سواد بررسى شده، مسائلى چون باسوادى زنان بر حسب گروههاى سنى، استانها، کانونهاى شهرى و روستایى مورد توجه بوده است. بر اساس تحلیلهاى آمارى این فصل پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى ایران، باسوادى زنان رشد فزایندهاى به خود گرفته و این میزان در سال 1375 به حدود هشتاد درصد رسیده، در حالى که این رقم در 1335ه. ش 8%و در 1355ه ش 5/25% بوده است. در میان استانهاى کشور استان تهران بیشترین میزان زن باسواد را در مقایسه با دیگر نواحى داشته و استان سیستان و بلوچستان کمترین درصد باسوادى را دارا است.
سطح تحصیلات زنان، موضوع فصل دوم است. براساس بررسىهاى آمارى طى سالهاى 1365 تا 1375 نه تنها میزان باسوادى بانوان ارتقا یافته، بلکه سطح تحصیلات آنان رو به افزایش بوده است. این موضوع بخصوص در مورد تحصیلات عالى قابل توجه است و شمار افرادى که تا این سطوح مشغول تحصیل بودهاند، تقویت شده است.
یکى از شاخصهاى مهم توسعه، بهداشت است که بررسى آن به فصل سوم اختصاص دارد. در این بخش خاطرنشان شده است که امید به زندگى زنان در سال 1375 به دلیل بهبود اوضاع بهداشتى، توسعه مراکز پزشکى، واکسیناسیون و آب لولهکشى نسبت به سالهاى قبل افزایش پیدا کرده و به 68 سال رسیده است. همچنین میزان مرگ و میر اطفال کمتر از یکسال در دختران در سال 1375، نسبت به ده سال قبل از آن به نصف رسیده است. براساس یکى از جداول آمارى حدود 5/47% از پزشکان و پیراپزشکان مراکز بیمارستانى زن بودهاند. نسبت دانشجویان پزشکى دختر در مقابل پسران در سال 1375، 60% بوده، در حالى که این نسبت در ده سال قبل از آن کمتر از 50% بوده است.
ارزیابى آمارى با تأکید بر وضع فعالیت، موضوع چهارمین فصل کتاب است. بررسىهاى این بخش مؤید آن است که در سال 1375 حدود 5/12% زنان شهرى در مقابل 8% مردان شهرى بیکار و جویاى کار بودهاند، البته این نسبت در برخى از استانها بالاتر است. همچنین میزان اشتغال زنان حدود 5% از میزان اشتغال مردان و 4% از میزان کلّ اشتغال کمتر است. به علاوه 90% زنان ده ساله و بالاتر کشور در سال 1375 غیر فعال بودهاند که از این نسبت 6/26% دانشآموز یا دانشجو بوده و حدود 58% مسئولیت خانهدارى را بر عهده داشتهاند و بقیه داراى درآمد، امّا بدون کار بودهاند.
آخرین فصل کتاب به شاخصهاى آمارى در زمینه ازدواج و طلاق اختصاص دارد. بررسىهاى این بخش نشان مىدهد که اگر چه براساس آمارهاى رسمى، میزان ازدواج حدود 7 در هزار بوده، ولى در سال 1375 این نسبت 18% افزایش یافته است. میزان طلاق در این دو زمان به ترتیب 7/0 و 6/0 بوده که کاهش محسوسى را نشان مىدهد. بالاترین میزان طلاق به استان تهران اختصاص دارد، همچنین در کانونهاى شهرى میزان طلاق 9/0 در هزار و در نقاط روستایى 2/0 در هزار است. نسبت طلاق به ازدواج از 9/0 در سال 1370، به 8/0 در سال 1375 رسیده امّا در سالهاى اخیر این میزان افزایش پیدا کرده است.
در سال 1345، اختلاف سن ازدواج بین زنان و مردان به طور متوسط هفت سال بوده که این نسبت در سال 1375 به سه سال کاهش یافته است. جداول آمارى و نمودارها اعتبار بحثهاى کتاب را فزونى بخشیده و تجزیه و تحلیلهاى آن را مستند و مقایسههاى آمارى را روشنتر ساخته است.18- شخصیت و حقوق زن در اسلام، مهدى مهریزى
تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1382، 42+ 503 صفحه.
این کتاب محصول پژوهشهاى حجتالاسلام آقاى مهریزى طى سالهاى 1372 تا 1374 است. مباحث کتاب شامل مقدمه و سه بخش است که هر بخشى شامل فصولى مىباشد. مؤلف در مقدمهاى مفصّل، زن در گذر تاریخ را مورد بررسى اجمالى قرار مىدهد. سابقه پژوهش، ضرورت تحقیق و نقص در تحقیقات گذشته مطالب بعدى مندرج در مقدمه است. در ادامه، خاطرنشان مىگردد: پژوهش در مسائل زنان در حوزه شریعت اسلام به جز مبادى عام پژوهش و برخوردارى از قدرت استنباط، توجه به امور دیگر را نیز طلب مىکند و محقق باید به دشوارىهایى چون عدم درک نیاز و احساس زنان، عدم تفکیک شریعت از عرف و عادات و احتیاطهاى بىجا توجه داشته باشد.
روش این تحقیق غالباً جنبه نظرى دارد تا میدانى و اهتمام مؤلف بر آن بوده است تا با مطالعه در منابع دینى یعنى قرآن و سنت و تحلیل آن، به عرضه آراى دین در دو قلمرو شریعت و حقوق زن بپردازد. البته در پارهاى مسائل از مطالعه واقعیتهاى عینى جوامع انسانى و استفاده از آمار و بررسىهاى میدانى دور نبوده است. به علاوه سعى در تطبیقى بودن مباحث دارد، یعنى آراى مذاهب اسلامى با دیدگاههاى جدید و متداول مقایسه و مقارنه گردیده، البته تأکید بر پذیرش آراى مذهب خاصى نبوده است؛ همچنین به شبهات و ایرادها در حد توان پرداخته و براى حل و رفع و دفع آنها تلاش شده است.
در بخش اوّل کتاب تحت عنوان قواعد تحقیق در مطالعات دینى زنان این موضوعات را بررسى کرده است: اصول تحقیق در متون دینى مربوط به زن، معیار استفاده از روایات و متون دینى در مباحث انسانشناسى، نقد محتوایى احادیث، فرهنگ زبان متون دینى، عنصر زمان و مکان، تأثیر فرهنگهاى بروندینى در جعل و تحریف حدیث و برداشتهاى خاص از متون دینى که شامل عواملى چون فرهنگ جاهلى، افکار و اندیشههاى یهودیان، فرهنگ و رسوم ایرانى و روحیه مردانگى مىباشد.
بخش دوم کتاب به بررسى شخصیت انسانى زن اختصاص دارد که مباحث آن در سه فصل تنظیم گشته است: ارزیابى نظریه وحى در باب زن، نقد و بررسى ایرادها و تفاوتهاى زن و مرد.
نیمى از حجم کتاب را مطالب بخش سوم تشکیل مىدهد که موضوع و محور اصلى آن حقوق خانواده است. مؤلف قبل از پرداختن به مباحث اصلى، تلقى دین از خانواده و جایگاهش در اسلام را نشان مىدهد. براى دستیابى به این منظور دو مطلب را بررسى مىکند: تلقى اسلام از ازدواج شامل مقاصدى چون بقاى نسل، آرامش، ارضاى غرایز جنسى، مشارکت در حیات معنوى، شرکت در حیات مادى و تربیت نسل که هیچ کدام از این اهداف جاى یکدیگر را نمىگیرد و تمامى این هدفها براى زن و مرد منظور است. بعد از آن به جایگاه زن در خانواده پرداخته شده، پس از این بحثهاى مقدماتى، حقوق خانواده در ده فصل ارزیابى شده است؛ این موضوعات عبارتند: از سرپرستى، که طى این فصل پس از تبیین اجمالى ریاست خانواده به مسائلى چون حدود ریاست، مبناى انتخاب، دائمى یا متغیر بودن آن پرداخته شده است. در بررسى حدود آن مواردى چون خروج از منزل، سفر، قصد توطّن و قصد مسافرت، تنبیه بدنى، تصرفات مالى زن، نذر و قسم، عبادات مستحبى، سیادت و هاشمى بودن و تمکین جنسى مورد دقت و تأمل قرار گرفته است. تمکین و نشوز، نفقه، مهریه، حضانت و ولایت بر کودکان، نکاح صغیره، بلوغ دختران، طلاق، تفاوت ارث زن و مرد و تعدد زوجات، فصول بعدى بخش سوم کتاب است. فهرست منابع شامل کتابها و مجلات در خاتمه معرفى شدهاند امّا کتاب از فهرست آیات، روایات، اشعار، اعلام و اشخاص، مکانها، کتابها، موضوعات خاص، قبایل و... بىبهره است. یادآور مىشود از نویسنده این اثر تاکنون کتابها و مقالات متعددى در حوزه مسائل زنان و خانواده انتشار یافته است.19- ضعیفه (بررسى جایگاه زن در عصر صفوى)
بنفشه حجازى، تهران، قصیدهسرا، چاپ اوّل، 1381، 368 صفحه، مصوّر
خانم بنفشه حجازى در کتاب «زن به ظن تاریخ»، به بررسى جایگاه زن ایرانى قبل از اسلام پرداخت و در کتاب «به زیر مقنعه»، مسائل بانوان ایران را از قرن اوّل هجرى تا روى کار آمدن صفویان از نظر خوانندگان گذرانید. کتاب «ضعیفه» اگر چه به موضوع زنان در عصر صفویه اختصاص دارد، ولى در آن به مسائل زنان در دوران تیموریان و ترکمانان (قراقویونلو و آققویونلو) اشاراتى شده و بررسىهاى تاریخى کتاب در موضوع زنان تا زمان به قدرت رسیدن نادرشاه افشار (سال 1148 هجرى) ادامه یافته است.
پس از مقدمه مؤلف که اشاراتى به اوضاع سیاسى اجتماعى دوره صفویه و نیز تأثیرپذیرى مسائل زنان از این تحوّلات دارد، در بخش اوّل چهره فرهنگى زنان را در محورهایى چون تحقیر بانوان، احترام به زنان، سواد و تحصیلات و فعالیتهاى هنرى ارزیابى کرده است. غالب بررسىها براساس منابع تاریخى عصر صفوى، سفرنامههاى اروپاییان، منابع ادبى و اشعار بوده و در ادامه، برخى زنان ادیب، دانشور، سیاستمدار و هنرمند معرفى شدهاند.
در بخش دوم با عنوان چهره خانوادگى زنان مسائلى چون سن ازدواج، انتخاب دختران، واسطه ازدواج، جهیزیه، شیربها، مراسم عقد و عروسى، قبالههاى نکاح، مراسم اقلیتهاى دینى، تعدّد زوجات، ازدواج مجدّد زنان، مناصب شوهران طلاق و ازدواج اهل علم آمده است.
چهره جنسى زنان، موضوع بخش سوم است.
چهره سیاسى زنان در چهارمین بخش ارزیابى گردیده و طى این قسمت امورى چون شَمّ سیاسى و ذکاوت بانوان، مشورت با زنان، شفاعت کردن زنان براى نجات محکومان و مظلومان، سفارت بانوان، تلاش خانمها براى به قدرت رسانیدن مردان، دخالت زنان در امور حکومتى، نقش زنان در قدرتطلبىها و منازعات داخلى و حرمسرا یا نهاد قدرت، مورد توجه قرار گرفتهاند.
چهره اجتماعى زنان، موضوع مورد بحث در بخش پنجم کتاب است. مجالس دربارى، زنان و جنگها و درگیرىهاى نظامى، حجاب و پوشش بانوان، زینتآلات و ادوات مورد استفاده زنان در این بخش کتاب به خواننده شناسانده شده است.
در بخش ششم با عنوان چهره اقتصادى زنان؛ کار زنان، رقص و آواز و مراسم دربار، استقبال رسمى، جشنها، فقر اقتصادى، درآمد زنان، اقدامات عمرانى و امور خیریه و موقوفات بررسى شدهاند. ایران در دوره تیموریان و سلسلههاى ترکمن و ظهور صفویه پیوستهاى کتاب است. فهرست منابع و مآخذ، نمایه اشخاص و تصاویر در پایان این اثر آمدهاند. یادآور مىشود غالب مطالب کتاب جنبه نقلى دارد و حضور نویسنده و تجزیه و تحلیل وى در برخى بخشها کمرنگ است. تداخل موضوع و نیز تکرار قابل مشاهده است. به عنوان نمونه برخى نکات که جنبه اجتماعى دارند، در بخش چهره اقتصادى زنان آمده است و در بخش فرهنگى زنانى معرفى شدهاند که به عنوان افراد سیاستمدار و فرمانروا معروفند.20- فمینیسم و دانشهاى فمینیستى
ترجمه و نقد تعدادى از مقالات دائرةالمعارف فلسفى روتلیج، ویراستاران: اسماعیل آقابابایى و علیرضا شالباف، قم، مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382، 384 صفحه
فمینیسم در واقع واکنش زن غربى مدرن در برابر فرهنگ برجاى مانده از عصر سنّت اروپایى است. گاهى آن را به جنبشهاى سازمانیافتهاى براى حقوق زنان و نیز در پارهاى منابع به نظریهاى که به برابرى زن و مرد از جنبههاى گوناگون اعتقاد دارد معنا کردهاند. در ایران، خصوصاً در دهههاى اخیر، طرفداران این حرکت دیدگاههاى نظاممندى نداشتهاند و در واقع نه نگاهى یکدست و مشخص در تحلیلها ارائه کردهاند و نه حتى بسیارى از آنان با ادبیات فمینیستى آشنایى کافى داشتهاند.
با این وجود باید پذیرفت که جنبش مذکور پرسشهایى را فراروى ما قرار داده است که پاسخگویى به آن، کارشناسان معارف مذهبى و اعتقادى را به بازخوانى مجدّد متون دینى وا مىدارد. اگر این اقدام با روشى اصولى و برهانى صورت گیرد، آثار ارزشمندى بر جاى خواهد گذاشت. افزون بر این سیر تحوّلات فرهنگى جامعه ایران پس از تأسیس رشته مطالعات زنان و طرح اندیشههاى آکادمیک فمینیستى میان نسل نو، ضرورت تبیین و نقد دیدگاههاى فمینیستى و تعیین مرزهاى اندیشه اسلامى را در موضوع زن روشن مىسازد. دائرةالمعارف فلسفى روتلیج از کتب مرجع در اندیشههاى معاصر به شمار مىرود. در این کتاب مقالاتى از آنان انتخاب شده و نقد گردیده است. چنین حرکتى این فرصت را فراهم مىکند تا خوانندگان ضمن دست یافتن به منبعى معتبر و قابل توجه، با دیدگاههاى فمینیستى آشنا شوند، نیز با دریافت توضیح، نقد و تحلیل مباحث ارائهشده بر اطلاعات خود در این خصوص بیفزایند و گامهاى بعدى را در نقد و تحلیل اندیشههاى فمینیستى بردارند.
در مقدمهاى مفصل با عنوان درآمدى بر فمینیسم، به موضوعاتى چون معناى این واژه، تاریخ، فمینیسم در عرصه بینالملل، فمینیسم اسلامى، فمینیسم به مثابه ایدئولوژى، اخلاق فمینیستى، الهیات فمینیستى، معرفتشناسى، فمینیسم و علوم دیگر، اشاره گردیده است. مقاله اوّل تحت عنوان فمینیسم به قلم سوزان جیمز و با ترجمه عباس یزدانى تلاشهاى تاریخى این جنبش و امواج فمینیستى را مورد بررسى قرار داده. در ادامه، حجتالاسلام آقاى محمدرضا زیبایىنژاد آن را نقد کرده است.
دومین فصل کتاب به حقوق فمینیستى و نقد و تحلیل آن اختصاص دارد. اخلاق، الهیات و معرفتشناسى فمینیستى، عناوین فصول سوم تا پنجم کتاب هستند.
در فصل ششم، جنسیت و علم ارزیابى و ملاحظه شده و در فصل هفتم، ارتباط این حرکت با علوم اجتماعى بررسى و نقد شده است. زبان و جنسیت، فلسفه جنسیت، فلسفه سیاسى فمینیستى، فمینیسم و روانکاوى، نقد ادبى فمینیستى و زیبایىشناسى فمینیستى، به ترتیب در فصول هشتم تا سیزدهم مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار گرفتهاند. واژهنامه، فهرست اعلام و منابع از ضمایم کتاب هستند. از آنجا که برخى مفاهیم و واژههاى به کار رفته در متن مقالات به توضیح نیاز داشته، با استفاده از منابع معتبر در پاورقى مقالات در خصوص آنها توضیحاتى داده شده است.21- مجموعه گفتگوها و مقالات هماندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، اولویتها و رویکردها
دوره سه جلدى (553+496+443 صفحه)، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، پاییز 1380ه. ش
در بهمنماه سال 1379ه. ش نخستین هماندیشى بررسى مسائل و مشکلات زنان، اولویتها و رویکردها توسط دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (وابسته به مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران) در شهر مقدس قم و با حضور اندیشوران حوزه و دانشگاه برگزار گردید. این همایش براى حوزه علمیّه فرصت مناسبى فراهم ساخت تا تلاش خویش را در جهت شناخت، ریشهیابى و اولویت گذارى مسائل زنان از یک طرف و نیز بررسى رویکردها و راهبردهاى اساسى از سوى دیگر معطوف سازد.
یکى از اهداف این هماندیشى، آگاهى از دیدگاهها و نظریات شخصیتها، کارشناسان و دستاندرکاران مباحث زنان بوده است. براى رسیدن به این مقصد با تلاش مستمر در مدت شش ماه فعالیت دبیرخانه هماندیشى، گفتگوها و میزگردهاى متعددى در خصوص مسائل زنان صورت گرفت. چارهجویى براى حل برخى دشوارىهاى بانوان مستلزم تبیین مبانى فقهى و روشن شدن پارهاى مسائل فرافقهى در حوزه فلسفه فقه مىباشد که در این راستا با تنى چند از مراجع و علماى عالیقدر حوزه از جمله آیتالله مکارم شیرازى، آیتالله یوسف صانعى، آیتالله محمدتقى مصباح یزدى، آیتالله محمدحسن مرعشى شوشترى، آیتالله سیدمحمد موسوى بجنوردى و دکتر سید مصطفى محقق داماد، گفتگوهایى ترتیب داده شد. میزگرد فقهى با حضور کارشناسان حوزه نیز ادامه این تلاش است. آگاهى از مسائل و مشکلات زنان در عرصههاى حقوقى، اجتماعى، فرهنگى، تربیتى، آموزشى و اقتصادى، این ضرورت را به وجود آورد که با کارشناسان و متخصصان این حوزهها گفتگوها و مناظرههایى صورت گیرد. براى رسیدن به این منظور با اساتید و محققانى چون دکتر محمود آخوندى (حقوقدان و استاد دانشگاه قم)، دکتر عماد افروغ (جامعهشناس و استاد دانشگاه تربیت مدرّس)؛ دکتر یدالله دادگر (اقتصاددان و استاد دانشگاه مفید قم)، اسماعیل شفیعى سروستانى (نویسنده و پژوهشگر مباحث فرهنگى)، دکتر ناصر کاتوزیان (حقوقدان و استاد دانشگاه تهران)، دکتر جفعر کوشا(حقوقدان و استاد دانشگاه شهید بهشتى) و دکتر حسین مهرپور(حقوقدان و استاد دانشگاه شهید بهشتى) گفتگوهایى صورت گرفته است که طى آن مسائل گوناگون زنان ارزیابى و بررسى شدهاند.
در سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى علاوه بر مراکز و نهادهایى که به منظور سیاست گذارى در مسائل زنان تشکیل شدهاند، بسیارى از وزارتخانهها و سازمانهاى دولتى نیز اقدام به تأسیس دفتر امور زنان نمودهاند. به علاوه جمعیتهاى غیردولتى نیز در عرصه مباحث مختص بانوان به فعالیتهایى روى آوردهاند، همچنین بسیارى از نهادها و مراکز اجرایى کشور به نوعى درگیر این مسائل هستند. اضافه بر این، نشریاتى چند سال گذشته جهت انعکاس مسائل و دشوارىهاى زنان، خانواده و حجاب بنیان نهاده شدهاند که فارغ از دیدگاههاى خاص برخى از آنها، گفتگوهایى با مسئولان و دستاندرکاران این نهادها و مجلات در عرصههاى متعددى از موضوعات مرتبط به زنان صورت گرفته است. اطلاع از دیدگاهها و نقطه نظریات کارشناسان و محققان مسائل نظرى زنان و نیز آشنایى با نظرهاى نهادها و دستگاههاى اجرایى به طور توأم اگر چه یک مزیت به شمار مىآید و علاقهمندان را به واقعیتها نزدیک مىسازد امّا خالى از عوارض نمىباشد، زیرا احتمال دارد تعدادى از این مراکز ادارى و اجرایى که در حوزه عملى، ارتباط با مسائل و مشکلات زنان دارند، در مسیر تلاشها و کاوشهاى خود گرفتار بوروکراسى، عملزدگى، سطحىنگرى، روزمرگى، انفعال، غفلت از مسائل بنیادى و نیز درگیر مسائل جناحى و سیاسى و مسائل تقویمى و فصلى گردند. از سوى دیگر، امکان دارد این آفت متوجه حوزههاى علمى و پژوهشى گردد که از موضوعات عینى، ملموس و واقعى فاصله بگیرند و با نوعى نگرش انتزاعى و آرمان گرایى غیر واقعى و اکتفا کردن به پژوهشهاى کتابخانهاى و نیز تحقیقات میدانى و عملى، از هدف اصلى خویش که گرهگشایى از دشوارىهاى مسائل بانوان است غافل گردند؛ از این جهت باید این دو حوزه چنان با هم نزدیک و مأنوس گردند که تحقیقات ریشهاى و اساسى را همراه با مسائل عینى و توأم با واقعیتهاى موجود بر فضاى مسائل بانوان حاکم سازند و زمینه برنامهریزى متکى بر یافتههاى علمى، پژوهشى و آمارى را فراهم سازند.
مشکل دیگر این است که هر کدام از کارشناسان و یا احیاناً نهادهاى ذىربط، از زاویهاى خاص به مسائل زنان مىنگرند و با این وصف از ابعاد دیگر این پدیده غفلت مىورزند. بنابراین قدم اوّل در راستاى حل دشوارىها و معضلات بانوان و مسائل خانواده این است که مطالعات همهجانبه، گسترده و کلاننگر باشد و براى برنامهریزى در این زمینه از مطالعات و تحقیقات تمامى کارشناسان و صاحبنظران به طور توأم استفاده گردد. این حرکت دستاندرکاران را از افراط و تفریط تا حدودى بر حذر مىدارد و کمتر اجازه مىدهد گرایشهاى جناحى و حزبى در امور تحقیقاتى دخالت کند. دورى گزیدن از انفعال و توجه به ارزشهاى مقدس و هنجارهاى مذهبى و سنتهاى بومى و اجتناب از وارد کردن عناصر فرهنگ بیگانه این عرصه، مىتواند مزیت دیگرى براى این حرکت بنیادى فرهنگى اجتماعى قلمداد گردد.
یادآور مىشود مجموعه گفتگوهاى این هماندیشى در مجلّدى جداگانه آمده است.
در پى فراخوان هماندیشى، حدود یکصد و پنجاه مقاله به دبیرخانه رسید که با احتساب مقالات مشترک، دویست نفر در تدوین این مقالات سهیم بودند که از این میزان 60% فضلا و طلاب حوزههاى علمیه اعم از خواهران و برادران و حدود 40% دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزش عالى کشور بودهاند. پس از ارزیابى و بررسىهاى لازم از مجموعه مقالات، تعدادى انتخاب و در مجموعه دو جلدى درج گردید. این مجموعه به لحاظ محتوا سه محور را دربر مىگیرند:
مقالاتى که ضرورت تدوین الگوى جامع و راهبردى در حوزه مسائل زنان را موضوع خود قرار دادهاند؛ مقالاتى که به نقد و بررسى الگوها و برنامههاى موجود پرداختهاند و مقالاتى که به صورت مصداقى و کاربردى به مسائل و مشکلات زنان پرداخته و موضوعى خاص را مورد بررسى قرار دادهاند. مقالات نوع اوّل و دوم در جلد اوّل این مجموعه آمدهاند و مقالات دسته سوم در دومین جلد درج شدهاند.
مقالات جلد اوّل عبارتند از: حکومت اسلامى و بازشناسى مسائل بنیادین زنان در دنیاى امروز (داوود مهدوىزادگان)؛ ضرورت نگاه نظاممند به الگوى شخصیت زن مسلمان، چالشها و بایستهها (فریبا علاسوند)، بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر(علیرضا پیروزمند)، زن، توسعه و لزوم برنامهریزى جنسیتى (فرزانه نیکو برش)؛ برنامهریزى جنسیتى(سیمیندخت بهزادپور)، محدویتهاى مشارکت زنان، ریشهها و پیامدها (امّالبنین چابکى)؛ بازخوانى منزلت زن در رویکردى کلامى (عبدالحمید آکوچکیان)؛ ضرورت نگرش جدید در شناخت جایگاه زنان ... (رضیه کشتکاران)؛ تجددزدگى، مسئله اصلى زنان ایران(فاطمه رجبى)؛ جایگاه اجتماعى زن از منظر اسلام (مهدى نصیرى)؛ بازنگرى در بینشها و باورها پیرامون مباحث زنان(سهیلا اصلاحى اصفهانى)؛ تغییر نگرشها و فرهنگ عمومى درباره زنان (کاظم کامران شرفشاهى)؛ آسیبشناسى اصلاح گران(محمدرضا زیبایىنژاد)؛ در کجا ایستادهایم؟(فرنگیس آلمال)؛ فمینیسم اسلامى ... (رضا متمسّک).
عناوین مقالات مندرج در جلد دوم به شرح ذیل مىباشند: بررسى تحلیلى حقوق زنان و شیوههاى برخورد با معاهدات بینالمللى (پوراندخت فاضلیان و معصومه طاهرى)؛ عملکرد سازمان ملل در قلمرو حقوق زنان (احمدرضا توحیدى)؛ مشکلات دختران دانشجو، اولویتها و رویکردها (ناهید طیّبى)؛ تحلیلى بر روابط دختران و پسران دانشجو (امیرحسین بانکىپور فرد)؛ نگرش دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکى اهواز به آینده شغلى، ازدواج و تحصیلات تکمیلى(غلامحسین سفیدگران)؛ مسائل و مشکلات زنان، ریشهها و راهحلها (کاظم حکمتآرا)؛ مسائل زنان از نگاه خواهران حوزههاى علمیه (سعید امیرکاوه)؛ نیمنگاهى به مسائل زنان (خواهران حوزه علمیه زهراى اطهر، زینب کبرا و کوثر تهران)؛ نگاهى به مهاجرت و تأثیر آن بر خانوادهها و زنان ایرانى (محمد پاریاب)؛ نقش زن در سلامت تغذیه خانوار (فرشته گازرپور و فرید نجفى)؛ بازتاب مسائل و مشکلات دختران در ادبیات کودکان و نوجوانان ایران (سیدعلى کاشفى خوانسارى)؛ بزهکارى زنان، آسیبشناسى، سببشناسى و درمان(عزتاللَّه مولایىنیا و همکاران)؛ چشماندازى به برخى از مسائل و مشکلات روانى زنان و علل آن (مریم معینالاسلام)؛ تأثیر نگرش جامعه در احیاى حقوق زنان(مرکز تحقیقات مدرسه علمیّه فاطمیه نجفآباد)؛ اشتغال زنان در جامعه(مسعود آذربایجانى)؛ اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب(محسن قدیر)؛ موانع و مشکلات در اشتغال زنان.
از محاسن کتاب حاضر این است که در پایان هر جلد از مجموعه گفتگوها و مقالات، نمایهاى موضوعى در سه بخش: بررسى مسائل و مشکلات، رویکردها و بایستهها و عناوین متفرقه آمده است امّا مقالات چکیده ندارند. لازم بود خلاصهاى از هر نوشتار در آغاز یا پایان آن مىآمده همچنین نمایه اعلام (اشخاص، مکانها، اقوام و کتابها) ضرورتى است که این مجموعه از آن بهرهاى ندارد!
در خصوص مقالات در یک بررسى اجمالى باید خاطرنشان ساخت به دلیل برخى پیشفرضها، گرایشهاى متفاوت و افکار و سبکهاى گوناگون نمىتوان از مجموع آنها به راهکارى مشخص و گرهگشا دست یافت و یا راهبردى مناسب از این رهگذر ارائه داد. غالب مقالات با بررسىهاى کتابخانهاى و به استناد منابعى مکتوب، به نگارش درآمدهاند و کمتر جنبه پژوهشهاى میدانى، تحقیقات کاربردى، عینى و ملموس در آنها ملاحظه مىگردد. به دلیل مراجعه به منابع آمارى گوناگون و تحلیلهاى متفاوت، دیدگاهها و ارزیابىها در خصوص مسائل و مشکلات زنان منسجم و یکنواخت نمىباشد. ارزیابىها و نگرشها در پارهاى مقالات «جزئى»، یکسویه و محدود به بُعدى از مسائل و مشکلات زنان بوده و از این جهت کمتر تصویرى جامع ارائه دادهاند. همچنین در تعدادى مقالات به لحاظ سبک نگارش و ربط منطقى مطالب، انسجام ساختارى، ارجاعهایى که دادهاند، کاستىهایى مشاهده مىگردد. با این وجود نمىتوان زحمات نویسندگان مقالات و اهتمام دستاندرکاران این هماندیشى را نادیده گرفت. این کوشش و کاوش، در خور تقدیر و تحسین است و زمینهاى براى تحقیقات بعدى خواهد بود.22- محدّثات شیعه
نهلا غروى نائینى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1375، 372 صفحه
از گذشتههاى دور نویسندگانى که به معرفى اصحاب رسول اکرم(ص) و ائمه هدى(ع) پرداختهاند حجم اندکى از آثار خود را به معرفى زنانى که از معصومان حدیث نقل کردهاند اختصاص دادهاند. کتابهاى رجالى شیعه از قبیل رجال شیخ طوسى و نجاشى و برقى در معرفى زنان صحابه پیامبر و امامان به ذکر تعداد اندکى از آنان پرداختهاند. متأخّران از جمله مرحوم قهپائى در مجمعالرجال و آیتالله خویى در معجم رجال الحدیث نیز از روش متقدّمان مورد اشاره پیروى کردهاند. از کتابهایى که اخیراً به طبع رسیده است مىتوان موسوعة «حیاة الصحابیات» اثر محمدسعید مبیّض را نام برد که در معرفى بانوان صحابى رسول خداست امّا نه ترتیب حروف الفبا در آن رعایت شده است و نه فهرست اعلام دارد!
این وضع از یک طرف و توجه به تلاشهاى علمى و فرهنگى بانوان پس از پیروزى انقلاب اسلامى و نیز ابتکار ویژه امام خمینى در این مورد، این انگیزه را در خانم دکتر شهلا غروىناینى، عضو هیئت علمى دانشکده علوم انسانى دانشگاه تربیت مدرّس ایجاد نمود تا مجموعهاى در شناخت بانوانى که نقل کننده احادیث و فضایل رسیده پیامبر و عترت او هستند، فراهم آورد، تا در راستاى معرفى بانوان محدّثه، فاضل و فداکار گامى برداشته شود. هدف مؤلف در معرفى محدثات آن بود که نشان دهد این بانوان به عنوان اسوههاى شایسته، سهم مؤثرى در انتقال فرهنگ اسلامى و سخنان رسولاکرم(ص) و آل او داشتهاند.
مؤلف عقیده دارد به دلیل آنکه شیعه در طول تاریخ مورد ستم واقع شده و اکثر مورّخان و نویسندگان در محو مفاخر آنان همت گماشتهاند، در این اثر از میان راویان حدیث، آنان که شیعه بودهاند برگزیده شدهاند. مؤلف علاوه بر راویان شیعى معصومان(ع) زنانى را که بعد از حیات ائمه هدى مىزیستهاند، چنانچه از مشایخ و اساتید خود حدیثى اخذ نموده یا روایت کردهاند معرفى کرده است.
پدیدآورنده، نخست اسامى زنان ناقل حدیث را از کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانى استخراج کرده و با استفاده از دیگر آثار رجالى، تاریخى، سیره و... این اسامى را کامل نموده است. اسامى بانوان براساس حروف الفبا آمده و چون مؤلف در صدد بوده نام مبارک حضرت زهرا(س) را در آغاز کتاب قرار دهد، با استفاده از لقب امّابیها به نظر خود جامه پوشانده است. هر کدام از افراد پس از مشخصات خانوادگى و روابط خویشاوندى، طى شرح حالى کوتاه معرفى شدهاند و امتیاز، خصال اخلاقى و فضایل آنان ذکر گردیده است. کتاب شامل شرح حال 195 نفر بانوى محدثه است. نام کسانى که راوى از آنها روایت کرده و نیز افرادى که از او حدیث نقل کردهاند، نیز احادیثى که آن بانو ذکر نموده از بخشهاى دیگر شرح حال محدثات شیعه را تشکیل مىدهد. شرح مختصرى از اعلام مندرج در متن، فهرست اعلام (اشخاص) و منابع و مآخذ جزو ملحقات کتاب است. در خاتمه، چکیده کتاب و تلاش مؤلف در راستاى تدوین آن به زبان انگلیسى آمده است.23- مشاهیر زنان ایرانى و پارسىگوى(از آغاز تا مشروطه)
محمدحسن رجبى، تهران، 1374، 263 صفحه
نویسندگان مسلمان که براى زنان، فرهنگ زندگىنامهاى تدوین کردهاند، غالباً جاى ویژهاى براى آنان در نظر نگرفتهاند، حال چه شرح حال بر اساس حروف الفبا بوده و چه آنکه بر مبناى وفیات هر سال اثر خود را تنظیم کرده باشند. در این میان پارهاى از مؤلفان در مجموعه چندجلدى خود که به ترسیم زندگى و تلاشهاى فکرى، فرهنگى و سیاسى مشاهیر، دانشوران و ادبا اختصاص یافته است، مجلّدى جداگانه را به شرح احوال زنان اختصاص دادهاند. ابنسعد زهرى در طبقات، الاستیعاب فى معرفةالاصحاب (ابنعبدالبرّ) الاصابه فى تمییز الصحابه (ابنحجر عسقلانى) از این شیوه پیروى کردهاند. آنان زنان صحابه را در بخشى جدا از مردان معرفى کردهاند. در غالب منابع شیعه نیز زندگینامه زنان جداگانه آمده است. برخى نیز اگر چه از این روش متابعت کردهاند و براى زنان کتاب جداگانهاى نوشتهاند امّا ویژگىهایى خاص در نظر داشتهاند، مثل اخبار زینبات از یحیى عبیدلى عقیقى(متوفا 277ه. ق) که زندگینامه زنانى است که نامشان زینب بوده است.
در کشورهاى اسلامى و خصوصاً در سرزمینهاى عربى نگارش زندگینامه از قرن ششم هجرى متداول گردید، چنان که بنا بر گزارش حاجى خلیفه در کشف الظنون، محمد بناحمد ابیوردى کتاب تاریخ النساء را نوشت. وى از مشاهیر قرن ششم است. ابنقیّم جوزى دمشقى مورخ قرن هشتم اخبارالنساء را نگاشت. زینب فواز، بانوى ادیب و مورخ عربزبان (متوفا 1332 ه. ق) کتابى تحت عنوان «الدرالمنثورفى طبقات ربات الخدور» در شرح حال زنان تألیف نمود که ترتیب آن بر اساس حروف الفبایى است و تنها به زنان جهان اسلام منحصر نمىگردد. محمدرضاکحاله، نویسنده عراقى «اعلام النساء فى عالمى العرب و الاسلام» را تدوین نمود که صرفاً به شرح زندگى زنان دنیاى اسلام اختصاص دارد.
در ایران معروفترین فرهنگ زندگینامه زنان که در دوره قاجاریه تألیف شده خیرات حسنات نام دارد که محمدحسنخان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه قاجار آن را در سه جلد نوشته است. در سنوات اخیر نیز نظیر این آثار به نگارش در آمده است که معروف آنها کتاب پنج جلدى ریاحینالشریعه به قلم ذبیحاللَّه محلاتى است. تألیف آثارى از این قبیل خصوصاً بعد از پیروزى انقلاب اسلامى رشد فزایندهاى به خود گرفته است.
کتاب مشاهیر زنان ایرانى و پارسىگوى از آثار دکتر محمد رجبى است. ایشان بر آن بوده زندگینامه جامعى در این باره از دوران اساطیرى تاکنون بنویسد امّا به دلیل گستردگى دامنه موضوع، کمبود منابع معتبر و تنگناى زمانى، ناگزیر گردیده است دامنه موضوع را محدود نماید تا کتاب در فرصتى کوتاهتر انتشار یابد. این محدوده زمانى از تاریخ ایران باستان آغاز و به مشروطه خاتمه مىیابد. قلمرو جغرافیایى مورد نظر مؤلف، ایران، افغانستان، آسیاى مرکزى، شبهقاره هند، منطقه قفقاز و ترکیه را شامل مىشود. البته در زمانى که این بانوان مىزیستهاند چنین تفکیکى متداول نبوده و برخى از نواحى مورد اشاره جزو ایران بودهاند. نویسنده از روش گزینشى پیروى نکرده و کوشیده است شرح حال صدها زن شاعر، ادیب و دهها فقیه، محدث، متکلم، مفسّر، ستارهشناس، طبیب، هنرمند، سیاستمدار، فرمانروا و ... را به شیوه متداول فرهنگهاى زندگینامهاى و دائرةالمعارفى بیاورد. در این اثر اساس آگاهىها در مورد هر زن، گزیده منابع معتبر و دست اوّل و اصلى بوده و حجم مطالب با اهمیت فرد مورد نظر ارتباطى ندارد، بلکه تعدّد و تنوّع منابع موجب طولانى شدن شرح حال گردیده است. مدخلهاى اصلى که تعداد آنها به ششصد مورد مىرسد بر اساس مشهورترین اسم اشخاص تنظیم شده و امکان دارد نام، تخلّص، کنیه و لقب افراد باشد. ذیل مدخلهاى ارجاعى مطلبى نوشته نشده و مؤلف خواننده را به سوى مدخلهاى اصلى هدایت مىکند. تعداد مدخلها به بیش از ششصد عنوان مىرسد که به ترتیب حروف الفبایى مرتب شدهاند. منابع هر شرح حال در پایان آمدهاند.
کتاب پس از پیشگفتار احمد مسجدجامعى (وزیر کنونى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى) و مقدمه مؤلف از مدخل ارجاعى آبشخاتونى اَبِش خاتون، آغاز مىگردد و به شرح حال یاسیمنه سراوندى ختم مىگردد. نویسنده علاوه بر ذکر منابع در ذیل هر عنوان، در پایان کتاب منابع مورد استفاده را به ترتیب حروف الفبا آورده که شامل آثار فارسى و عربى است. به نظر مىرسد مؤلف از مجلات، جراید و نشریات ادوارى در تدوین اثر کمتر بهره گرفته است.
این کتاب نشان مىدهد در طول تاریخ کشور ایران صدها زن در عرصههاى گوناگون علمى، ادبى و سیاسى از میان جامعه زنان برخاستهاند و به دَهِش و افاضه فکرى، معرفتى و تلاشهاى سیاسى اجتماعى پرداختهاند. آگاهى از این واقعیت بر تبلیغات موهوم و دروغ و شایعات بىاساس خط بطلانى مىکشد که القا مىکنند تا قبل از کشف حجاب و اعلان آزادىِ عارى از عفت زنان در زمان رضاخان، این بخش از جامعه، مجالى براى شکوفایى و بروز توانایىها و خلاقیتها و حضور فعال در عرصههاى فرهنگى و جمعى نداشتهاند و اینکه و تاریخ فرهنگ و ادبیات و سیاست ایران است و تمامى این ادعاها حرف باطل و بىاعتبارى است.24- نیمه دیگر: نابرابرى حقوق زنان در بوته نقد
نوال سعداوى، هبه رئوف عزت و عباس محمدى اصل، ترجمه مهدى سرحدى، تهران، ناقد، 236 صفحه
این کتاب که با هدف تشویق جامعه فکرى ایران به بحث و گفتگو در مورد مسائل و حقوق زنان و ارتقاى منزلت حقوقى اجتماعى آنان به عرصه نشر سپرده شده، مناظرهاى است مکتوب میان دو دیدگاه زنانه متقابل در کشور مصر و نقدى جامعهشناختى بر فمینیسم به قلم عباس محمدىاصل که طى آن وى هر دو دیدگاه فمینیستى و اسلامگراى نوینِ خانم نوال سعداوى و خانم هبه رئوف عزت را به نقد مىکشد. یک سوى این گفتگو متأثر از فرودستى جایگاه زنان مصرى(که به نام دین و اخلاق توجیه مىشود) دردمندانه به طرح مسائل و معضلات زنان مسلمان عرب مىپردازد و گاهى در هنگام پرداختن به مشکل عنان قلم و بیان را از کف مىدهد، در نتیجه ضمن کاستن از ارزش بحث و گفتگو، به راه حلها و توجیههاى سطحى و عارى از اعتبار پناه مىبرد. از طرف دیگر، متأثر از آسیب مهیب و ویرانگر فروپاشى خانواده و اخلاق در تمدن غربى، به شدت نگران تقلید کورکورانه از دستاوردهاى مبتنى بر آزمون و خطاى این فرهنگ و تمدن است، نیز زیر سؤال بردن احکام نورانى اسلام به نام عدالت، آزادى و مساوات در میان زنان مسلمان. در بخش اوّل خانم نوال سعداوى موضوع زن را در ارتباط با دین و اخلاق مورد بررسى قرار مىدهد. وى بر این باور است که نظام سیاسى حاکم بر مصر بر اساس تفکر مردسالار طبقاتى یا سرمایهدارى لیبرال شکل گرفته، آن هم بر اساس تبعیض انسانها برپایه نژاد، جنسیت، رنگ پوست و عقیده شکل پذیرفته، اقلیت صاحب سلاح، پول و تجارت را بر اکثریت محروم جامعه حاکم ساخته است.
به علاوه جهان امروز نوع جدیدى از استعمار را با همه جلوههاى مدرن و پستمدرن آن شاهد است. این اندیشه زن را در داخل و خارج خانه ابزارى در دست نظام سرمایهدارى مىداند و آزادى وى را تنها در ارتباط با همین نظام مىپذیرد. از گذشته تا کنون همواره دین به عنوان ابزار مؤثر مهمى در اختیار حاکمان سیاسى محلى و بینالمللى قرار گرفته است. با اوجگیرى نظام سرمایهدارى منطقهاى و جهانى، جریانهاى سیاسى و دینىِ مرتجع قوّت گرفته و اغلب حکومتهاى کشورهاى عربى با این تفکر در خدمت قواى بینالمللى قرار گرفتهاند. مؤلف مىافزاید: البته نیروهاى نوظهور مردمى با وجود موانع جغرافیایى، فرهنگى و دینى راههاى همکارى با هم را یافتهاند و قدرتهاى دینى و سیاسى در مقابل این قواى مردمى احساس ناتوانى کردهاند.
خانم دکتر هبه عزترئوف، نظریات نوال سعداوى را نقد مىکند و با دقت تناقضها، توهمها و اغراقهاى موجود در آن را مشخص مىنماید. در بخش دوم، خانم هبه رئوف عزت به بحث در خصوص زن از دیدگاه اسلام و واقعیتهاى موجود در برخى کشورهاى اسلامى مىپردازند که خانم نوال سعداوى به نقد این دیدگاهها مىپردازد.
بخش سوم کتاب به نقد جامعهشناختى فمینیسم اختصاص دارد. آقاى عباس محمدىاصل، نخست جریانشناسى فمینیسم از منظر جامعهشناسى را مورد بررسى قرار مىدهد، آنگاه مؤلفههاى دیدگاههاى خانم رئوف عزت و خانم سعداوى را تجزیه و تحلیل مىنماید و به این نتیجه مىرسد که نقطه نظریات آنان فاقد وجاهت علمى است و نوعى تفکر اسطورهاى و تخیلى است و واقعیتهاى اجتماعى و فرهنگى از نظر آنان دور مانده است. به علاوه مطالعات علمى را با اندیشههاى فمینیستى مزوج کردهاند و از ارزشهاى دینى و اخلاقى غافل ماندهاند وى با تحلیلى معرفتى گفتمان فمینستى را ارزیابى و پالایش مىکند. کتاب داراى نمایه و نمودار مىباشد.25- واقعه کشف حجاب (اسناد منتشر نشدهاى از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان)
به اهتمام مرتضى جعفرى، صغرا اسماعیلزاده و معصومه فرشچى، ویرایش دوم با تجدید نظر، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگى، 1373، 32+475 صفحه
این کتاب شامل دو گفتار، اسناد منتشر نشده و فهرست موضوعى مىباشد. در نخستین گفتار جامعه ایران به لحاظ ویژگىهاى بومى و سنتى و مسائل پوشاک و خاصه حجاب در زمان قاجاریه و رضاخان به سه بخش روستاییان، عشایر و شهرى منقسم گردیده است. در ادامه، آقاى دکتر رضا شعبانى در این گفتار متذکر مىگردد: مردم از هر قشر و جمعیت که بودند، ارباب قدرت را در ارائه خصوصیات گفتارى و کردارى و حتى فکرى از خود جدا مىدانستند و از راه و رسم جا افتاده و مقبول و سنتى خویش پیروى مىکردند. اصولاً در جامعه ایرانى تا قبل از آشنایى درباره فرمانروایان با شیوههاى زندگى غربیان، فضایل بومى خود را محفوظ نگاه داشته بودند، حتى صرف نظر از مفاسد برخى، سلاطین در درون حرمسراها نیز قواعد مذهبى را مراعات مىنمودند، اگر چه از زمان مسافرت ناصرالدین شاه قاجار به اروپا و حضور او در باشگاهها و تماشاخانههاى غربى و تأثیرپذیرى از برهنگى اروپایى، در ایران اسباب رقص و تفنن به شیوه فرنگ آن هم در محدودهاى خاص رواج یافت امّا تا زمان کشف حجاب رضاخانى یک نمونه یافت نمىشود که تصویر زنان ایرانى و حتى بانوان دربارى را سر برهنه و عارى از حجاب نشان دهد اما رضاخان در امتداد سیاستهاى استعمارى در جهت تشدید روند وابستگى به غرب، به نُمودها و مظاهر مدرنیسم روى آورد و نظام سنتى جامعه ایرانى را که مهمترین مانع در این راه بود، دچار تزلزل و آشفتگى نمود و دربار بىحجاب را به درون جامعه برد و کشف حجاب کرد. با توجه به نقش برتر دولت نسبت به سایه قوا و حوزهها، پدیده کشف حجاب با شتاب و آهنگ تندى پىگیرى شد و اغلب اجراى آن با اعمال خشونت، فشار و زور قرین گشت.
آقاى غلامحسین زرگرىنژاد در گفتار دوم خاطرنشان مىنماید: با استقرار و تثبیت حکومت سلسله پهلوى، دوره اجراى سیاستهاى نوین استعمارگر انگلیس فرا رسید و سیاست مذهبزدایى و استحاله فرهنگى از طریق اشاعه فرهنگ تجددگرایى غربى، در دستور کار هیأت حاکمه قرار گرفت.
به اعتقاد وى حضور مسیونرهاى مذهبى و تأسیس مدارس خارجى در آن ایّام، بازگشت فرزندان خانوادههاى اشرافى از فرنگ پس از اتمام تحصیل، نشر برخى مطبوعاتِ متأثر از فرهنگ غربى و نهایتاً فکر تشبه به غرب از جمله عوامل داخلى بود که زمینه اندکى را آن هم محدود به طبقه اشراف جامعه شهرى براى اجراى سیاست کشف حجاب فراهم کرد. اگر چه رضاخان فکر تجددمآبى و ستیز با نمادهاى مذهبى و سنتى را از اوایل سلطنت در ذهن خود پرورش مىداد و در این زمینه اقداماتى انجام داد، ولى بعد از مسافرت به ترکیه، مبارزه با حجاب و پوشش مذهبى را پى گرفت. در مقابل اجراى این سیاست واقعه خونین و قیام گوهرشاد پدید آمد که با انتشار خبر آن مقدمات اعتراضات عمومى فراهم شد امّا خشونت شدید و فقدان رهبرى منسجم موجب شد که این فریادها و مخالفتها تبلور پیدا نکند، بلکه رضاخان را براى اجراى خشونتبار کشف حجاب مصمم نماید. در بخش سوم کتاب که اکثر حجم آن را تشکیل مىدهد، 226 سند در خصوص حرکت مزبور ارائه شده که با استفاده از آرشیو اسناد مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگى بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى و بایگانى اسناد وزارت کشور میسّر گردیده است. فهرست موضوعى در بخش پایانى کتاب آمده است.