شش سال تکاپو؛ از نقطه صفر
گفتگو با نخستین مشاور رئیس جمهور در امور زنان، گفتگو با خانم شهلا حبیبىپروانه سلامى
[تشکیل دفتر امور زنان در سطح مشاور رئیسجمهور در زمان ریاست جمهورى آقاى هاشمى رفسنجانى، فرصت تازهاى بود براى توجه به مسائل زنان و طرح آن در سطوح بالاتر نظام. این دفتر در زمان ریاست جمهورى آقاى خاتمى به سطح مرکز ارتقاء یافت و مسؤول آن توانست در جلسات هیأت دولت شرکت کند. نحوه شکلگیرى و خدمات و مسائل پیرامونى آن، موضوع گفتگویى است با خانم شهلا حبیبى، نخستین مسؤول این مرکز که در پایهگذارى و راهاندازى آن نقش اصلى داشته است.]
در دفتر خصوصى خانم شهلا حبیبى (که هم «مؤسسه ریحانه» است، هم «مقر سایت زنان و توسعه پایدار» نیز «شبکه سازمانهاى غیر دولتى زنان») با او ملاقات مىکنیم؛ کسى که اولین مشاور رئیس جمهور در امور زنان بود ... از «مشاورت رئیس دولت» شروع کرد و اینک «دبیرى شبکه غیر دولتى» را برعهده دارد.
دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى در آخرین سال حضور وى، مجموعه «تکاپو» را به عنوان گزارش فعالیتهاى آن دفتر طى شش سال، منتشر ساخت. گفتگو در واقع ثبت تاریخى آغاز حرکت اجرایى و پایهریزى ساز و کارهاى نهادین در امور زنان است.* *
پیام زن: با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید، شما اولین مشاور رئیس جمهور در امور زنان بودید و شاهد روند ایجاد تشکیلات و ساز و کارهاى نهادین مربوط به بانوان. لطفاً در ابتدا روند ایجاد این تشکیلات را (که بدون شک متأثر از حضور بىهمتاى زنان ایرانى در صحنههاى انقلاب و استوارى نظام اسلامى بوده) توضیح بدهید.
براى پرداختن به این موضوع شاید بهتر باشد ابتدا مسئله را از لحاظ زمانى بررسى و دستهبندى کنیم. مىبینید که در زمان انقلاب و در جریان تظاهرات، مرد و زن نداریم، و خانمها خیلى مشتاقتر، پاىمردانهتر و استوارتر به فرمایش حضرت امام (رحمةالله علیه) در جلوى صفوف مردمى حضور پیدا مىکنند. شاید اینجا بد نباشد مثال استاد مطهرى را یادآورم شوم که مىگوید: یکى از تفاوتهاى عمده 15 خرداد با قیامى که به پیروزى انقلاب اسلامى منتهى شد، این بود که در 15 خرداد زنان نقش فعالى نداشتند. حتى شاید تا حدى بازدارنده بودند و مانع فعالیت همسران و فرزندانشان مىشدند. ایشان یکى از دلایل به خاموشى گراییدن 15 خرداد را این مسئله مىداند که زنان حضور فعال نداشتند، ولى در انقلاب مىبینیم نه تنها این گونه نبود، حتى بلکه حادثهاى مانند 17 شهریور که به وجود آمد، آن را تسریع مىکند، یعنى زنان شجاعانه بیرون مىآیند و به جاى جلوگیرى از همسران و فرزندان، دست آنها را نیز گرفته و با هم به میدان مىآیند. بنابراین چنین نقش حماسى در راستاى رهبرى حضرت امام به پیروزى عظیم ختم شد، البته نمىتوان این حرکت را یکطرفه دانست، یعنى در مقابل همراهى زنان با انقلاب، احترامى است که حضرت امام براى زنان قائلند. ایشان نقش بانوان را جدى گرفتند و زنان متعهدانه حتى گاه با اهداى چهار فرزند به اسلام، از ایشان پیروى کردند.
البته باید در نظر گرفت که این نحوه حضور، یک سرى زمینههاى مساعد قبلى هم مىطلبید؛ مانند اینکه زنان به یک وضعیت معترض باشند و دنبال وضعى مطلوب بگردند.
در همین حال در جامعه پیش از انقلاب زنانى هم بودند که با تحصیلات عالى فعالیت مىکردند، چه در سطوح بالا و چه در سطوح میانى و یا پایینتر. همین طور در سیستم قضایى و در مجلس و دولت به صورتهاى مختلف حضور داشتند، یعنى براى بررسى و تحلیل درست حضور زنان فقط نباید مقطع انقلاب را دید. باید فرآیندهاى پیش از آن را نیز در نظر داشت. در هر حال مىبینیم پس از حضور ارزنده و آگاهانهاى که زنان در مقطع انقلاب دارند چگونه انقلاب اسلامى و حاکمیت و ولایت در اصلاح و گسترش حضور زنان نقش مهمى را بازى مىکند. پس از پیروزى انقلاب اسلامى مىبینیم نقش زنان تا حال در حفظ انقلاب نیز چقدر بااهمیت بوده است. پس از پیروزى، دفاع مقدس را داریم و بحرانهاى دیگرى که در همه آنها زنان حضور جدى داشتند.
بنابراین اینکه کسانى ورود زنان به صحنه را به آغاز ورود خودشان به عرصه مسئولیت امور زنان نسبت دهند، اشتباه بزرگى است. یعنى اگر آن روزها تشکیلاتى ویژه زنان به شکلى که امروز داریم نداشتیم به این علت نیست که بانوان در خانهها نشستند و بیرون نیامدند بلکه آنها در صفوف اوّل، هم خودشان نقش داشتند و هم مشوّق همسران و فرزندانشان شدند. در این مسیر اولین تشکلهایى که براى نقش زنان اهمیت قائل شدند، احزاب سیاسى بودند. وقتى حزب جمهورى اسلامى یا برخى دیگر از احزاب را بررسى مىکنیم مىبینیم اینها همه داراى بخش خواهران یا بانوان بودند.یعنى شما اولین تشکیلات مربوط به زنان را متعلق به احزاب مىدانید؟
به صورت نمادین بله و بعد حرکتى که حضرت امام در مورد روز ولادت حضرت زهرا(س) انجام دادند و آن را روز زن نامیدند. البته در رژیم گذشته هم روز زن وجود داشت که سالروز واقعه کشف حجاب بود. اما حرکت امام، هم جدیت و اهتمام ایشان را نسبت به جایگاه زنان نشان مىداد و هم به لحاظ آگاهى و اراده خود خانمها به سمت الگوى والایى چون حضرت مرضیه(س) جهت مىگرفت.
اگر مرورى بر صحبتهاى حضرت امام در این باره داشته باشید، چه در آن سال و چه سالهاى بعد مىبینید ایشان ضمن تبیین ابعاد وجودى حضرت زهرا، چگونه بر این قضیه تأکید دارند که پذیرش روز زن براى همه مهم است، نه فقط براى خانمها. یعنى اگر زنان بپذیرند، ولى یک رویکرد نظاممند براى این قضیه در حکومت اسلامى به وجود نیاید، مثلاً دستگاهها یا مسئولان نپذیرند، هیچ اتفاقى نمىافتد.در واقع مىخواهید بگویید روز زن فقط براى تمجید و تقدیر از زنان نبوده و اهدافى در حد سیاستگذارى کلان از سوى رهبر کبیر انقلاب اسلامى داشته است؟
بله، اما در همین جا باید اشاره کنم تجلیل و تقدیر از زنان در روز زن را نمىتوانیم جدا از سیاستگذارى بدانیم و همه اینها با هم است.
با توجه به تأکیدى که بر پیام حضرت امام به مناسبت روز زن داشتید، محورهاى مهم پیام را چه مىدانید و فکر مىکنید بر اساس آن به چه نکاتى در این عرصه توجه شده است؟
فکر مىکنم در سه قلمرو به مسائل زنان پرداخته شده: یکى در حوزه تجلیل و تقدیر، یکى تبیین وضعیت آنها در قلمروهاى مختلف و دیگرى حل مشکلات آنان. چنانچه حضرت امام و مقام معظم رهبرى اساسىترین کار را دنبال کردن مشکلات زنان، پرداختن به آن و حل آنها دانستند، نظر به همین توجه است که پس از پایان جنگ تحمیلى و گذشت یک دهه از انقلاب در حالى که نه تشکیلاتى براى زنان هست و نه برنامه مدوَّنى، اما زنان در همه عرصهها حضور دارند. حتى پیش از آن در خبرگان قانون اساسى و مجلس شوراى اسلامى، نیز در سطوح مدیران زنان حضور داشتند. ببینید خانم اعلافر چه سالى در وزارت کار عنوان مدیر کل داشتند یا خانم اعظم نورى که مدیر کل دفتر حقوقى وزارت ارشاد بودند. یعنى خیلى پیش از حرفها و شعارهاى اخیرى (که مىگوید زنان باید در عرصههاى مدیریتى فعال شوند) این اتفاق افتاده بود. این موضوع همراه سایر موضوعات مورد نظر رهبران دینى بوده، اما در دهه 70 رویکردى نهادى و تشکیلاتى به وجود آمد که از سوى جناب آقاى هاشمى دنبال شد. ابتداى سال 70 کمیسیونهاى امور بانوان بر اساس مصوبه هیأت وزیران و اواخر سال 70 به صورت ایجاد دفتر امور زنان انجام گرفت. به این شکل که وقتى موضوع نامزدى ایشان در ریاست جمهورى مطرح شد از طریق دختر بزرگشان سرکار خانم فاطمه هاشمى طرحى براى تشکیلات دفتر امور زنان به صورت پیشنهادى از اینجانب خواسته شد. با این قصد که ایشان مىخواستند سه دفتر را به تشکیلات نهاد ریاست جمهورى اضافه کنند که از آن جمله دفتر امور زنان بود. قرار شد این تشکیلات طراحى شود که کار انجام و خدمت ایشان عرضه شد. ایشان هم نوشتند: «فعلاً خوب است. همین را شروع کنید تا ببینیم در ادامه چه مىشود».
این اولین تشکیلات مربوط به زنان در دستگاههاى دولتى بود؟
در سطح اجرایى بله، ولى در سطح سیاستگذارى، پیش از آن شوراى فرهنگى اجتماعى زنان به عنوان یکى از شوراهاى اقمارى شوراى عالى انقلاب فرهنگى در سال 1368 به وجود آمده بود. همان طور که اشاره شد کمیسیونهاى امور بانوان هم با نظارت وزارت کشور در دوران آقاى هاشمى آغاز به کار کرده بود. به این معنا که در اوایل سال 70 کمیسیونهاى امور بانوان به وجود آمد و بعد در دیماه سال 70 دفتر امور زنان شروع به فعالیت کرد، ولى موضوع دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى پیش از کمیسیونهاى وزارت کشور مطرح و مورد بررسى و موافقت قرار گرفته بود.
در همین اوان کسانى بودند که پیشنهادهایى در این زمینه داشتند، از جمله خانم رفعت بیات که اکنون نماینده مردم زنجان در مجلس هستند، پیشنهادى را در خصوص تشکیل «سازمان زنان» که در رأس آن معاون رئیس جمهور باشد، ارائه دادند. اما از آنجا که آن روزها قرار نبود موضوع تشکیل دفتر امور زنان پیش از اعلام رسمى فاش شود، به ایشان حرفى نزدیم، ولى به لحاظ امانتدارى و نیز تمایل خودم چون هنوز به تشکیلات زنان در این سطح اعتقاد دارم، پیشنهاد خانم بیات را به آقاى هاشمى دادیم. اگر چه مىدانستیم کار در حد دفتر قطعى شده است. در واقع طى بررسىهایى که براى تهیه طرح تشکیل دفتر امور زنان داشتم معتقد بودم تشکیلاتى در حد سازمان مىتواند به خوبى پاسخگوى بانوان باشد. بنابراین از خانم بیات خواهش کردم طرح خود را به شوراى فرهنگى اجتماعى نیز ارائه دهند چرا که تصویب این موضوع را نه از سوى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان و بلکه به صورت مصوبهاى از سوى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، محرک و انگیزه خوبى براى طرح این مسئله در قدم بعدى مىدانستم، ولى متأسفانه فقط در شوراى فرهنگى اجتماعى مطرح رشد و به تصویب رسید. این در حالى بود که شش ماه از پذیرش طرح تشکیلات دفتر امور زنان از سوى آقاى هاشمى رفسنجانى گذشته بود.
به هر حال پیش از انقلاب هم سازمان زنان وجود داشت که اگر از سمت و سوى آن بگذریم براى تشکیل آن، کار کارشناسى صورت گرفته بود و آنها براى اهداف خود تشکیلاتى را به وجود آورده بودند که بتواند جوابگوى این قضیه باشد. آقاى هاشمى نوشته بودند فعلاً این تشکیلات را شروع کنید تا بعد ببینیم چه مىشود. امیدوار بودم در فرآیندى تکاملى، این دفتر بتواند در قالب یک سازمان که مسئول آن در سطوح بالاتر اجرایى قرار گیرد، تقویت شود.
به خاطر همین تا آخرین روزهاى ریاست جمهورى جناب آقاى هاشمى این موضوع را دنبال کردیم. زمانى که جناب آقاى خاتمى به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند موضوع ضرورت ارتقاى تشکیلات زنان از طریق سه تن از خانمها: ربابه رفیعى طاهرى، شایسته امیرى و ناهید حکیم شوشترى را به ایشان منتقل کردیم.
چنان که که دیدیم ارتقا هم رخ داد. اگر چه در حد تشکیلاتى که دنبال مىکردیم نشد، ولى به صورت مرکز در آمد و مسئول آن نیز توانست به صورت مستمر در هیأت دولت شرکت کند.
البته مشاوران رئیس جمهور به تناسب موضوعاتى که در دست اقدام براى فعالیت داشتند مىتوانستند در جلسات هیأت دولت شرکت کنند و مانعى وجود نداشت، ولى مثل وزیران به صورت مستمر حضور نداشتند و داراى حق رأى نبودند. اتفاقى که افتاد تأکید در حکم جناب آقاى خاتمى به خانم شجاعى مبنى بر حضور مستمر ایشان در هیأت دولت بود. اگر چه این به معناى عضویت در دولت نیست، ولى به هر حال اقدام مثبتى بود.خانم حبیبى، همان طور که اشاره کردید از سال 70 فعالیتهاى تشکیلاتى زنان در سطح دولت ایجاد و پیگیرى شد. آیا فکر نمىکنید کمى دیر بود و ما ده سال را از دست داده بودیم؟
با اینکه دهه 70، دهه نهادینه شدن و ایجاد تشکیلات زنان ابتدا در قوه مجریه و سپس در قوه قضائیه و در پایان در قالب کمیسیون زن، خانواده و جوانان و زنان در مجلس شوراى اسلامى بود، اما پیش از آن به طور غیر سازمانى و غیر تشکیلاتى موضوع زنان دنبال مىشد. در واقع دهه دوم و سال 70 بسیار تعیینکننده بود و مکانیزمهاى نهادین در خدمت مسائل زنان قرار گرفتند.
اما بدین معنى نبود که در دهه اوّل انقلاب، مسائل زنان مسکوت مانده باشد. به هیچ وجه این گونه نبود، بلکه به صورت نهادینهاى که از سال 70 به بعد رخ داد، نبود. اگر دیگر مسائل را نیز بررسى کنیم مىبینیم به خاطر شرایط بحرانى کشور، انقلاب و جنگ بسیارى از موضوعات و موارد در جایگاه اصلى خود نبودند.
اگر بخواهیم این وضع را ضعف تلقى کنیم شاید نسبت به خیلى مسائل دیگر هم که کم اهمیت نبودند، گسترش یابد. بنابراین، نمىتوانیم این فرایند را کملطفى به زنان بدانیم، چون امام (ره) به طور بنیادى و بینشى و اعتقاد به این مسئله توجه داشتند که زنان در عرصههاى مختلف باید حضور پیدا کنند. حتى در روزهاى نخست انقلاب که چند نفرى قصد شرفیابى خدمت امام(ره) براى طرح عدم شرکت زنان در مجلس را داشتند، ایشان به آنها وقت ندادند.
مىبینید در مجلس خبرگان قانون اساسى با وجود فضاى سنگینى که در آن بحث انتخاب رئیس جمهور از میان مردان - و نه از بین افراد ذىصلاح - مطرح مىشود، در اصل 115 به «رجال سیاسى» خاتمه مىیابد. در واقع باید موضوع را از این طرف هم دید. نگاه متعادل براى تدوین قانون اساسى جامع و مترقى و براى عملیاتى شدن در جامعه اسلامى از کجا نشأت مىگیرد؟ غیر از دیدگاه الهى چه مکتبى به دنبال برآوردن حقوق انسانها و پیدایش مسئولیت و انجام تکالیف درست توسط آنها و در نهایت تحقق عدالت اجتماعى است؟ در این حال از قوىترین و روشنترین اصول قانون اساسى مربوط به زنان و دستیابى بر حقوق آنان است؛ آن هم در کنار سایر بندهاى قانون اساسى که به تکتک افراد جامعه برمىگردد. یعنى علاوه بر عمومیت، تأکیدات خاص و برجستهاى بر اساس نگاه اسلام و امام و سایر خبرگان محترم به این قضیه مىشود. حضرت امام(ره) مىگفتند: زنان در تاریخ دچار ظلم مضاعف بودند. نمىفرمودند فقط به زن ستم شده، بلکه معتقد بودند به زن و مرد هر دو ظلم شده، ولى زنان دچار ظلم چندبرابر بودند. تأکیدهاى خاص با این رویکرد بود که ظلم مضاعف باید جبران بشود.
در مورد اصل 115، در آن زمان تشکیلاتى براى زنان وجود نداشت که بخواهد از این امر دفاع کند و بگوید زنان هم مىتوانند رئیس جمهور بشوند، ولى چون در آیات قرآنى و در جاهاى دیگر منعى براى ریاست جمهورى زنان نداریم، مىبینیم دید جامعه اسلامى و نگرش عمیق و همهجانبه الهى وقتى که از زبان و از دید مردان الهى مطرح مىشود، نمىتواند از این قضیه بىتفاوت بگذرد، و با کلمه رجال سیاسى راه را باز مىگذارد تا در زمان مناسب خودش مانعى براى ورود زنان حتى در عرصه ریاست جمهورى وجود نداشته باشد. اگر چه ریاست جمهورى چه براى زن و چه مرد حق محسوب نمىشود بلکه مسئولیتى بزرگ است که بر دوش خواهند گرفت.
بنابراین باز بر نادرستى این تلقى تأکید مىکنم که عدم شکلگیرى تشکیلات زنان از شروع حاکمیت اسلامى، بىمهرى انقلاب و یا جفاى انقلابیون، متدینین و روحانیون و در رأس آنها حاکمان نسبت به زنها نبوده است، زیرا دلایل و اتفاقاتى که بارها پیش آمد و ذکر شد، تلقى بىمهرى به زنان را نفى مىکند.همان طور که اشاره کردید، به هر حال از سال 70 تشکیلات زنان ایجاد شد و به تدریج رشد کرد. لطفاً از فعالیتهاى دفتر امور زنان بگویید و اینکه این دفتر چه تأثیرى در تقویت حضور و حرکت زنان داشت؟
همان طور که اشاره کردم، پیش از آغاز به کار دفتر، اتفاقهایى در این زمینه افتاده بود، مثلاً شوراى فرهنگى اجتماعى زنان تشکیل شده و با تعدادى عضو از دستگاههاى مختلف شروع به کار کرده بود. اما با تشکیل دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى وقتى شعبات دفتر در دستگاههاى اجرایى زیاد شد، کمکم نمایندگانى از این دستگاهها نیز به شوراى فرهنگى اجتماعى راه یافتند. الان تعداد اعضاى شورا دو برابر یا بیشتر نسبت به آغاز کار آن شده است. این افزایش، نشانگر نقش مؤثر دفتر امور زنان است که چگونه توانست در تکمیل و جامعیت اعضاى شورا به طور غیر مستقیم مؤثر باشد، تا جایى که خود مشاور رئیس جمهور هم یکى از اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان شد.
بنابراین از اولین اقدامات دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى ایجاد دفاتر امور زنان بود که طى نامهاى از دستگاههاى اجرایى خواسته شد خانمى را معرفى کنند؛ در حالى که مشاور بالاترین مقام آن دستگاه است؛ چه وزارتخانه، چه سازمان و چه نهادها. به طورى که در پایان ریاست جمهورى آقاى هاشمى تقریباً جایى نبود که دفتر امور زنان نداشته باشد؛ تمام دستگاههاى اجرایى و در واقع بدنه قوه مجریه صاحب چنین تشکیلاتى شده بود. برخى از اینها مانند دفاتر زنان وزارت کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى در سطح اداره کل ارتقا پیدا کرده بودند.
همین طور در مجلس چهارم و مقارن با شکلگیرى دفتر امور زنان، یک رابط پارلمانى بین دفتر و مجلس ایجاد کردیم که اگر چه پیشنهادهاى دفتر در دوره چهارم به جایى نرسید، اما در دوره پنجم شاهد شکلگیرى کمیسیون زن، خانواده و جوانان بودیم.
در این حال تشکیلاتى هم در قوه قضاییه ایجاد شد. یعنى از ابتداى آغاز به کار دفتر، خدمت ریاست محترم وقت قوه قضائیه حضرت آیتالله یزدى رسیدیم که واقعاً مسائل زنان مرهون دید و عنایت ایشان در مسیر خودش است، چون بخش زیادى از مشکلات زنان به حوزه کارى ایشان برمىگشت و به نوعى با قوه قضائیه ربط پیدا مىکرد. دید بسیار مثبت آیتالله یزدى توانست کمک شایانى کند. طى درخواستى توانستیم نمایندهاى از قوه قضائیه در دفتر امور زنان داشته باشیم و ایشان دخترشان خانم ملیکه یزدى را معرفى کردند که دو - سه سالى در دفتر مشغول بود و سپس با انتقال به قوه قضائیه، اداره کل امور زنان قوه قضائیه تشکیل شد که در رأس آن مشاور رئیس قوه قرار داشت.
از پیامدهاى خوب این مثلث، همکارى بین دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى، مجلس و قوه قضائیه است. ثمره آن تصویب قوانینى چون قانون تأمین زنان و کودکان بىسرپرست، قانون قاضى مشاور، اجرةالمثل زنان و تصویب ارائه مهریه به نرخ روز و قانون سختى کار پرستاران و همسران جانبازان است.
همچنین کار عمدهاى که توانستیم با همکارى قوه قضائیه انجام دهیم، ایجاد مجتمع قضایى خانواده است که بسیار مفید واقع شده و بعد از لطف خدا، حاصل نظر مثبت و نقش تعیینکننده آیتالله یزدى بوده است. مثلاً خانمى مىگفت: در دادگاه نمىتوانم مشکلاتم را براى آقاى قاضى تشریح کنم. پیگیرى چنین مواردى سبب شد قضات مشاور خانم در دادگاهها مستقر شوند. همچنین زنانى که به خاطر مشکلات و مظالمى که به آنها مىشد مىخواستند طلاق بگیرند، ولى پول نداشتند وکیل بگیرند، وکیل در اختیار آنها قرار مىگرفت. گاه حتى پول نداشتند تمبرى که باید باطل کنند، بخرند که به آنها کمک مالى مىشد.
البته ما در صدد آسانسازى طلاق زنان به این معنا که تا کمترین مشکلى پیش آید خانواده متلاشى شود، نبودهایم، بلکه شاهد موارد زیادى بودیم که زنان در عسرو حرج قرار داشتند. بنابراین اساسىترین کار را اصلاح قانون مدنى دیدیم و لزوم بازنگرى آن را دنبال مىکردیم، اما تا وقتى که به نتیجه مىرسیدیم باید به زنانى که در فشار و زیر ظلم قرار داشتند کمک بشود.در واقع پس از تشکیل دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهورى، توانستید به ایجاد تشکیلات در قواى قضائیه و مقننه کمک کنید. اما چه اقدامات خاصى را در خودِ دفتر انجام دادید؟
در جهت نهادینه کردن این حرکت پس از شش سال تلاش توانستیم یک ردیف بودجه ریالى و ارزى براى دفتر بگیریم. اولین بودجهاى که به ما دادند 60 میلیون تومان بود که بخش زیادى از آن براى دوره بعد ماند. اما مهمتر از آن اتفاقى بود که در تدوین دو برنامه پنج ساله مانند برنامههاى توسعه کشورى افتاد. یعنى پیش از آن هیچ کارى در زمینه حضور زنان در زمینه توسعه وجود نداشت. اما دفتر یک کار تحقیقاتى از وضعیت موجود زنان در ابعاد مختلف بارویکردى اطلاعاتى و آمارى انجام داد و وضعیت مطلوب را با پیروى از نگاه امام و مقام معظم رهبرى و در واقع نگاه اسلام، ترسیم کرد.
این برنامه مىبایست در دو دوره پنج ساله طبق الگوى برنامه توسعه کشورى به کاهش و رفع مسائل و مشکلات زنان مىپرداخت. موضوع اوّل این برنامه «آموزش» و موضوع دوم آن «بهداشت» بود و تا آخر... .
خوشبختانه طى سالهاى اخیر با افزایش آموزش زنان و دختران چه در دوره ابتدایى و چه بالاتر یا در دانشگاهها که بیش از 50 درصد شده، مىبینیم برنامه محقق شده و ادامه پیدا کرده است.
مىخواهم بگویم وقتى اتفاق مثبتى مىافتد، جامعه چندان به ریشههاى آن باز نمىگردد و فقط حال را در نظر دارد، مثلاً این روزها شاهدید پلیس زن کار خود را آغاز کرده است. طبیعى است وقتى کارى به نتیجه مىرسد سر و صدا به پا مىکند، اما ریشه آن ممکن است به سالهاى دورى باز گردد. هنوز مکاتبات فراوانى را که طى آن سالها در زمینه احیاى پلیس زن و نیز اعطاى درجههاى نظامى به زنان داشتیم، به یاد دارم و خوشحالم که در حد توان، موضوعى از زنان را نادیده نگرفتیم.
موضوعاتى زود جواب داد، اهدافى میان مدت جواب داد و موضوعاتى هم متأسفانه هنوز جواب نداده است.
برگزارى اولین دوره آموزش مدیریت دولتى براى زنان که منجر به فارغالتحصیلى 15 تن از زنان پرتلاش شاغل ما شد، گرچه علىرغم هدف برنامهریزى شده، به ارتقاى شغلى به ویژه مدیریتهاى بالا براى زنان منتهى نشد، ولى از افتخارات آن دوره بود؛ زمانى بود که مرکز آموزش دولتى، زنان شاغل را در این دورهها وارد نمىکرد.
همچنین تلاش براى ورود زنان به دانشکده وزارت امور خارجه نیز از فعالیتهاى آموزشى آن دوره بود که منجر به اعزام زنان شاغل در وزارت امور خارجه به صورت مقطعى به سفارتخانههاى کشور در خارج شد.
همچنین براى حرکت درست نیازمند پژوهش بودیم و مىدانستیم اولین گامها بدون شک مىبایست انجام پژوهشهاى کاربردى به دور از هر گونه افراط و تفریط در این زمینه باشد. در این راستا، به همه مراکز پژوهشى کشور نامه فرستادیم و از آنها عناوین پیشنهادىشان را براى پژوهش در امور زنان جویا شدیم. پس از استعلام و دریافت نظریات همه، پیشنهادها را به صورت مجموعهاى دوباره براى تمام مراکز پژوهشى که به ما پاسخ داده بودند ارسال کرده و از آنها خواستیم اولویتهاى مورد نظر خود را مشخص کنند، پس از دریافت پاسخ به انجام پنج پژوهش که با اجماع پنج اولویت اوّل بود اقدام کردیم.
به دنبال این اقدامات همچنین بررسى و تجزیه و تحلیل فرهنگ نگرش به زن از ابعاد اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى زنان و مردان در جامعه، طرح بررسى نظام آموزشى کشور از جهت ایجاد زمینه آموزش براى مسئولیتهاى خانوادگى و اجتماعى زنان در آینده، اجرا شد، نیز طرح بازنگرى قانون مدنى، طرح بررسى مشکلات عاطفى و روانى و اجتماعى زنان سرپرست خانوار، طرح بررسى مسائل و مشکلات اقتصادى زنان سرپرست خانوار، طرح تحلیل مسائل و مشکلات زنان در آیینه مطبوعات، طرح آگاهسازى و دانشافزایى زنان، طرح شناسایى مشاغل خانگى زنان یا طرح بررسى وضعیت زنان روستایى، که از جمله طرحهاى پژرهشى دفتر در آن دوران به شمار مىرود.
تلاش مىشد توجه دفتر به همه گروههاى زنان معطوف شود. بنابراین در کنار برنامهها، به زنان شاغل (از طریق دفاتر امور زنان در دستگاههاى اجرایى) یا زنانى که شاغل نبودند (از طریق ایجاد دفتر هماهنگى سازمانهاى غیر دولتى زنان) توجه کردیم. در آن زمان سى و سه مرکز غیر دولتى فعال زنان را شناسایى کرده بودیم که ویژگى خیریهاى در آنها غالب بود. بسیارى از زنان توانا، خیّر و با انگیزه ایرانى از دیرباز در مؤسسات و تشکلهاى غیر دولتى خیریه، فرهنگى و آموزشى فعال بودند. ایجاد این دفتر به منظور شناسایى، تقویت و حمایت از مراکز مردمى و زنان و فراهم کردن زمینههاى آموزشى - تخصصى، رشد آگاهىها و آسانسازى ارتباط آنان با یکدیگر، نیز ایجاد زمینه تعامل و همکارى آنها با دولت صورت گرفت. براى فراهم کردن زمینه مشارکت بیش از پیش تشکلها در گردهمایىهاى ملى و بینالمللى، دفتر هماهنگى سازمانهاى غیر دولتى تحت معاونت ارتباطات داخلى دفتر امور زنان تشکیل شد تا به منزله پل ارتباطى میان سازمانهاى غیر دولتى زنان و دولت عمل کند. از جمله فعالیتهاى انجام یافته در این زمینه شرکت مؤثر آنان در صحنههاى بینالمللى خصوصاً چهارمین کنفرانس جهانى زن - پکن 1995 و کمک و تشویق زنان به منظور به وجود آوردن مراکز غیر دولتى جدید بود. در آن دوره کار 76 مرکز پیش رفت و پیش از اعزام به پکن شبکه ارتباطى سازمانهاى غیر دولتى زنان پایهریزى شد. پس از بازگشت از پکن نیز در قالب یک تعاونى فعالیت خود را دنبال کرد. واژه NGOسیزده سال است که وارد ادبیات کشور شده و تنها بسط و گسترش مفهوم جامعه مدنى اخیراً صورت گرفته است.به مشارکت تشکلهاى غیر دولتى در گردهمایىهاى بینالمللى و شرکت در چهارمین کنفرانس جهانى زن اشاره داشتید. فعالیتهاى دفتر امور زنان براى چهارمین کنفرانس جهانى زن بسیار بارز بوده و در خاطر فعالان حوزه زنان ثبت و ضبط شده است. در مورد فعالیتهاى بینالمللى دفتر توضیح دهید.
به لحاظ چهره منفى که از زن ایرانى به خاطر ضدیت با اسلام و انقلاب اسلامى در جهان منتشر شده بود، همچنین در جبران غفلتها و ضعفهایى که در این زمینه در داخل داشتیم، دفتر از روز اوّل، معاونت ارتباطات بینالمللى را در تشکیلات خود پیشبینى کرد و به راه انداخت.
وظایف و فعالیتهاى معاونت ارتباطات بینالمللى بر محور لزوم ارتباط با زنان سایر کشورها در قالب تبادل و تعامل فرهنگى به منظور معرفى چهره زن مسلمان ایرانى و ارایه راهکارهاى مفید مکتب الهى اسلام براى بهبود و پیشرفت واقعى زنان در جهان امروز طرحریزى شده بود.
این معاونت فعالیتهاى خود را در سه بخش: «کشورهاى اسلامى»، «کشورهاى غیر اسلامى» و «مجامع بینالمللى» متمرکز کرده است.
محورهاى فعالیت معاونت: برقرارى ارتباط دوجانبه با سایر کشورها اعم از مجامع دولتى و غیر دولتى و شخصیتهاى زن، همسو و هماهنگ با سیاست خارجى کشور؛ برقرارى ارتباط با مراکز تحقیقاتى و مطالعاتى جهان و تهیه شناسنامه وضعیت زنان در کشورهاى جهان؛ تلاش براى ارتباط مستمر و دوجانبه با زنان در کشورهاى اسلامى؛ حضور در محافل و مجامع منطقهاى و بینالمللى به منظور شناساندن چهره زن مسلمان ایرانى و تأثیرگذارى لازم؛ تلاش در جهت تقویت نهادى دفتر امور زنان از طریق اجراى پروژههاى مشترک با آژانسهاى بینالمللى؛ ایجاد و بهرهمندى از فرصتهاى مطالعاتى و کارگاههاى آموزشى و جذب بودجههاى بینالمللى مىباشد، که از جمله وظایفى است که معاونت برعهده گرفت.
طرح تهیه شناسنامه زنان جهان با هدف آشنایى با وضعیت بانوان در ابعاد مختلف سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى کشورهاى جهان و شناسایى موفقیتها و کاستىهاى آنان (که راهگشاى محققان، دانشپژوهان و دستاندرکاران در امر برنامهریزى باشد) منجر به تدوین چهل شناسنامه زنان کشورهاى لیبى، عراق، سوریه، سودان، ترکیه، عربستان، فلسطین، مصر، کویت، پاکستان، اندونزى، ایالات متحده، کره جنوبى، نپال، سریلانکا، آفریقاى جنوبى، ایرلند، فیلیپین، ژاپن، آرژانتین، مکزیک، تایلند، استرالیا، مالزى، مراکش، غتا، هند، نروژ، چین، اروگوئه، فرانسه، یونان، سوئد، کوبا و گابن شد.
در مورد کنفرانس پکن نظر به اهمیت شرکت فعال و گسترده زنان ایرانى در چهارمین کنفرانس جهانى زن، کمیته ملى با هدف هماهنگ کردن کلیه فعالیتها و اقدامات لازم براى حضورى شایسته، دو سال پیش از برگزارى همایش جهانى، تشکیل شد. همان طور که اشاره کردید تلاشهاى کمیته ملى و چهارمین کنفرانس جهانى زن نمونه بارز یک اقدام بینالمللى همهجانبه بود. خیلى خوب توانستیم در آن مقطع وضعیت زنان ایرانى را به رغم جوّ منفى تبلیغاتى (که از سویى با رهبرى آمریکا و اسرائیل و از سوى دیگر با عدم آگاهى یا فراموشى کشورها از این مسئله دامن زده مىشد) روشن کنیم. پس از آن اقدام، مجموعه فعالیتهاى حاشیهاى انجام شد، مانند تهیه گزارش ملى وضعیت زنان؛ احیا و توسعه مراکز غیر دولتى زنان؛ ایجاد شبکه سازمانهاى غیر دولتى زنان و کسب مقام مشورتى از سازمان ملل. اگر بررسى کنید مىبینید تنها دورهاى که جمهورى اسلامى ایران به لحاظ حقوق بشر زنان محکوم نشد، آن دوره بوده است. زمانى که نماینده سازمان حقوق بشر به ایران آمد و پس از بررسىهاى خود، با مشاهده اتفاقاتى که افتاده بود، نتوانست وضعیت زنان ایرانى را در گزارش خود محکوم کند.خانم حبیبى، با تشکر از شما، اگر در پایان مطلبى دارید، بیان کنید.
علاقهمندم در خاتمه این نکته را یادآور شوم که در بررسى رخدادها باید واقعیات گذشته و تجارب و سوابق تاریخى را مد نظر داشت. به ویژه در موضوعات جدیدى مثل زنان؛ نیز به تجارب یا افرادى که صاحب تجارب هستند، به چشم سرمایههاى عظیم انسانى نگریست. در دفتر امور زنان که تازه به وجود آمده بود، فارغالتحصیلان رشته زنان نبودند؛ همکاران ما کسانى بودند که به صورت تجربى مسائل و امور زنان را دنبال کرده و به برایند و نقطهاى رسیده بودند. اگرچه در همان دوره موفق شدیم رشته مطالعات مسائل زنان را در مقطع کارشناسى به تصویب برسانیم و بعد هم فوقلیسانس آن به تصویب رسید، ولى آنها که از آغاز در دفتر حضور داشتند، در آن هفت سال یاد گرفته بودند از چه زوایایى وارد مسائل زنان بشوند و چه چیزى اولویت دارد، ولى متأسفانه اکثر قریب به اتفاقشان دفتر را در دوره بعد ترک کردند.
این در حالى بود که امکانات در این دوره بسیار افزایش یافت. البته نمىخواهم غیر منصفانه برخورد کنم براى اینکه مىدانم کار بسیار سخت است؛ در زمان ما که کاملاً در خلأ بودیم و اصلاً با این روزها قابل قیاس نیست، ولى مىخواهم عرض کنم به رغم رشد تشکیلات زنان و بودجه و اعتبارات و ... عملاً پسرفت عجیبى در امور زنان به وجود آمد. مىبینید کمیسیون زن، خانواده و جوانان در مجلس تعطیل شد و به صورت یک فراکسیون غیر منسجم کارش را ادامه داد، یا اداره کل امور زنان قوه قضائیه هفت سال تعطیل شد، که به تازگى در جایگاه ادارهاى در کنار اداره دیگرى و زیر نظر یک اداره کل فرهنگى، اجتماعى و هنرى کار مىکند. وضع دفاتر امور زنان و وزارتخانهها افول کرد، البته قصدم از بیان این مطالب تخطئه فعالیتهاى اخیر نیست، بلکه آرزوى فعالیت جامعتر و گستردهترى را در آینده پس از خود داشتم. براى رسیدن به موفقیت باید به همه حرکتها توجه داشت، چه پسرفت و چه پیشرفت. مىبایست واقعیتها گفته شود؛ نه اینکه به عنوان تبلیغ و به نفع یک فرد یا یک گروه تمام بشود. البته هر فرد یا گروهى مىتوانند در تسهیل و کُندى یک قضیه نقش داشته باشند. اما حتماً مىبایست هر حرکتى منصفانه مورد ارزیابى قرار گیرد. در این بین نباید ریشههاى حرکت و اینکه هر کار به نتیجه رسیده، چه روندى را طى کرده نادیده بگیریم.
از ویژگىهاى دهه هفتاد آغاز نهادینگى امور زنان در ابعاد برنامهریزى و اجرا بود که در قالب دستگاههاى اجرایى، قضایى و قانونگذارى شکل گرفت و پس از قریب هفت سال تلاش با دستیابى به مراکز زنان در سه قوه، دو برنامه توسعه، اختصاص ردیف بودجه، درخشش و موفقیتهاى بینالمللى و داشتن امکاناتى از قبیل ساختمان و تجهیزات، نمىبایست فقط ارتقاى بودجهاى سرسامآور زمینهساز حرکتهاى نمادین دوره اخیر مىشد که جاى بررسى دقیق دارد. به هر حال امیدوارم پس از این، مسائل زنان بیش از این تحتالشعاع حرکتهاى سیاسى قرار نگیرد.