انقلاب اسلامى، بستر رویش سبز حوزه‏هاى علمیه خواهران

نویسنده


 

انقلاب اسلامى، بستر رویش سبز حوزه‏هاى علمیه خواهران

مهتاب رضاپور

[در طول تاریخ، زنان در عرصه‏هاى مختلف دوشادوش مردان حرکت کرده‏اند، گرچه بازتاب آن در نگارش تاریخ کمرنگ است. از جمله عرصه‏هایى که زنان نه به اندازه مردان بلکه به فراخور مجالى که یافته‏اند، در آن گام نهاده و موفق نیز بوده‏اند، حوزه دین و فقاهت مى‏باشد. با جستجو در هر عصر و دوره‏اى مى‏توان نشان از چند تن از بانوان فرهیخته و فاضل در این عرصه یافت. در این میان انقلاب اسلامى ایران و تأسیس نظام جمهورى اسلامى، بستر سبز رویش حوزه‏هاى علمیه خواهران و تربیت عالمان زن به شمار مى‏رود.
این مقاله سعى بر آن دارد تا با پژوهش اجمالى وضع تحصیل بانوان در حوزه علوم دینى از دوران پیش از انقلاب اسلامى تا پس از آن، نیز تأثیر انقلاب را بر تحولات و رشد و گسترش مدارس علمیه خواهران از دید مستندات و آمار ارزیابى کند. پیشینه حضور زنان در حوزه فقاهت، عصر جدید و زنان حوزوى، نظام جمهورى اسلامى و حوزه‏هاى علمیه، فعالیت‏ها و تشکیلات جامعةالزهراء و دستاوردهاى تأسیس مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران، محورهاى این مقاله را تشکیل مى‏دهند.]

سپیده‏

با درخشش خورشید اسلام در آسمان بشریت، جهل و گمراهى رو به زوال گذاشت و قلوب انسان‏ها در پرتو آفتاب گرم نبوت خاتم(ص) رشد کرد، شکوفه زد و به ثمره ایمان نشست.
اسلام، داعیه‏دار پاسخگویى به نیازهاى انسان بود و پیامبر گرامى اسلام، حضرت محمد(ص) طى 23 سال نبوت و پس از آن، ائمه معصومین سلام‏اللَّه علیهم اجمعین، هدایت انسان‏ها را بر عهده گرفته و گره از مشکلات آنان مى‏گشودند. اما در دوران غیب کبرا این مهم به عالمان و مجاهدان و فرهیختگان حوزه دین و فقاهت سپرده شد. تاریخ همواره از بزرگ‏مردانى مى‏گوید که در برهه‏هاى مختلف، پرچمدار حرکت‏هاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بوده و هدایت دنیاى مردمان را با تکیه بر دین الهى اسلام بر عهده داشتند؛ از فقیهان بزرگوار تا عارفان و عالمان فلسفه و حکمت.
در این میدان، زنان نیز دوشادوش مردان حرکت کرده‏اند، گرچه بازتاب آن در تاریخ، کمرنگ است. زنان با موانع و چالش‏هایى که وظایف همسرى و مادرى بر عهده‏شان نهاده بود، نه به سرعت مردان اما آهسته و پیوسته در حوزه دین و فقاهت گام به جلو برداشته، با جستجو در هر عصر و دوره‏اى مى‏توان نشان از چند تن از بانوان فرهیخته و فاضل را یافت.

پیشینه حضور زنان در حوزه فقاهت‏

حکایت جلسات بحث، پرسش و پاسخ و آموزش عقاید دین الهى، قرآن و تفسیر، احکام و ...، توسط بانوان عالم و فاضل، از زمان صدر اسلام تا به امروز همچنان ادامه دارد.
اشاره صریح حضرت رسول اکرم(ص) بر تمسک‏جستن و هدایت یافتن مردم از وجود حضرت زهرا(س)،(1) نزول حضرت جبرئیل نزد ایشان و بیان آینده امت اسلام به حضرت، پس از فوت پدر بزرگوارشان(2) و خطبه فدکیه، حکایت از علم و حکمت بانویى مى‏کند که «اگر مرد بود، نبى بود. زنى که اگر مرد بود به جاى رسول‏اللَّه(ص) بود.»(3) پس از آن دخت گرامى وى، حضرت زینب(س) که «در دوران کودکى از حضرت رسول(ص) درس مى‏گرفتند، هنگامى که امیرالمؤمنین(ع) در کوفه سکنى گزیدند، زن‏هاى محترمه کوفه توسط شوهران‏شان از امیرالمؤمنین(ع) اجازه خواستند به حضور حضرت زینب شرفیاب شده و از علم او بهره گیرند. حضرت على نیز اذن فرمودند. بانوان مشتاق نزد عقیله بنى‏هاشم جمع مى‏شدند و تفسیر قرآن فرا مى‏گرفتند.»(4)
در مورد حضرت معصومه(س) نیز آورده‏اند که «در دوران کودکى در غیاب پدر بزرگوار خود پاسخگوى سؤالات و شبهات فقهى و دینى مردم بودند و وقتى پاسخ ایشان به محضر امام موسى کاظم(ع) رسانده شد، حضرت پس از تأیید جواب فرمودند: «فداها ابوها.»»(5)
همچنین مى‏توان به دختران، همسران و مادران محترم ائمه اطهار سلام‏اللَّه علیهم اجمعین اشاره کرد که بنا به روایت تاریخ اسلام، بیشتر اینان سرآمد بانوان وارسته و فاضل روزگار خود بوده و در بزنگاهها و حوادث واقعه به پاسخگویى سؤالات و مشکلات مطرح، مى‏پرداختند و سره را از ناسره و حق را از باطل روشن مى‏کردند.
از زمان صدر اسلام، از حضرت امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام تا دوران معاصر مى‏توان مدارس و حوزه‏هاى بنامى را در عراق و ایران یافت که صدها بلکه هزارها طلبه در آنجا به تحصیل مشغول بودند، اما این امکان بنا به دلایل مختلف فرهنگى و اجتماعى براى زنان وجود نداشت. به دیگر بیان، مردان به دلیل اوضاع فرهنگى و باورهاى اجتماعى امکان حضور در مدارس علمیه و استفاده از اساتید متعدد را داشتند اما زنان اغلب در محافل خصوصى آموزش مى‏دیدند. چنان که بیشتر زنان عالم و فقیه در خانه و در محضر پدران و همسران فاضل خود، کسب علم کرده‏اند. مى‏توان پس از بانوان گرامى خاندان ائمه معصومین سلام‏اللَّه علیهم اجمعین، حضور فعال زنان در حوزه فقاهت را از قرن پنجم هجرى به بعد، بیشتر مشاهده کرد.
در ریاحین‏الشریعه آمده است: «شیخ طوسى (علیه‏الرحمه) را دو دختر بود، هر دو عالم و فاضل و شیخ ابوعلى فرزند شیخ طوسى هر دو خواهر را اجازه (روایت) داده بود.»(6)
«امّ‏على» و «فاطمه امّ‏الحسن»، به ترتیب همسر و دختر محمد بن‏مکى، معروف به شهید اوّل، از زنان عالم و فاضل و فقیه دوران خود بودند، چنان که شهید اوّل این دو بانو را مدح کرده و به زن‏ها مى‏گفت به آنان اقتدا کرده و در احکام به آنان رجوع کنند.(7)
از دختر سیدمرتضى علم‏الهدى در ریاض‏العلما یاد شده و او را به فضل و دانش ستوده‏اند.(8)
آمنه‏بیگم، دختر مجلسى اوّل، زنى پرهیزکار و مجتهد بود و کتابى هم در فقه و احکام دینى تألیف کرده و در جمع‏آورى اخبار برخى از جلدهاى بحارالانوار به برادرش، علامه مجلسى دوم کمک کرده است.(9)
البته تعدادى از بانوان علاقه‏مند نیز بودند که به رغم نداشتن امکانات، به فراخور حال به صورت خصوصى و شخصى نزد اساتید به فراگیرى و آموزش علوم دینى و حوزوى مشغول شدند.
«بانو نصرت امین به سال 1265 شمسى در اصفهان متولد شد. از چهار سالگى به تحصیل علم و آموزش قرآن پرداخت. در سن پانزده سالگى با پسرعموى خود ازدواج کرد و از بیست سالگى (در منزل و به صورت خصوصى) به تحصیل زبان عربى و علوم دینى، فقه و اصول، فلسفه و عرفان اهتمام ورزید. در چهل سالگى از طرف آیت‏اللَّه شیخ عبدالکریم قمى و آیت‏اللَّه سیدمحمدکاظم شیرازى به اجازه اجتهاد و استنباط احکام شرع نایل آمد. اولین مکتب را (در اصفهان) به نام مکتب حضرت فاطمه(س) براى رشد علمى و معنوى زنان دایر کرد. در طول زندگى پر برکت خود، هشت تن از فرزندانش را از دست داد، ولى این مصایب نتوانست در اراده‏اش براى کسب علم، کوچک‏ترین خللى وارد آورد. یکى از استادان ایشان، آیت‏اللَّه حاج میرسیدعلى نجف‏آبادى نقل مى‏کند که در موقع فوت یکى از فرزندان حاج‏خانم امین، فکر کردم که آن مصیبت بزرگ باعث خواهد شد که تا مدت‏ها برنامه درس را به تعویق اندازد اما شدت علاقه بانو به انجام وظایف معنوى به حدى بود که تنها دو روز بعد از آن واقعه، خدمتکار ایشان به سراغ من آمد که براى تدریس به منزل ایشان بروم. وقتى رفتم با کمال تعجب او را آماده‏تر از همیشه دیدم.»(10)
مرحوم بانو امین در مورد چگونگى تحصیل خود مى‏گوید: «براى استماع [و یادگیرى‏] صفات حق‏تعالى حریص بودم و پیوسته این چنین بودم تا اینکه به تحصیل علوم عربى راغب شدم و به تحصیل مقدمات از صرف و نحو و غیرهما از مقدمات فقه و منطق و حکمت مشغول شدم و خدا مى‏داند که این راه را با چه سختى و اضطرارى گذراندم و چگونه مشقت‏هایى را که از زخم زبان دوستان و استهزاى آنها به من مى‏شد، تحمل مى‏کردم.»(11)

عصر جدید و زنان حوزوى‏

با آغاز انقلاب صنعتى در جهان و وقوع موج دوم تمدن بشرى، به تدریج تحولى اساسى در مورد جایگاه «زن» در جامعه پدید آمد. در غرب زنان از حق رأى، تحصیل، تملک و تصرف در اموال خود برخوردار شدند و نقش زنان در نهاد خانواده و تربیت فرزند و نیز فعالیت‏هاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى بیشتر مورد توجه قرار گرفت.(12)
این موج از اروپا وزیدن گرفت و به مرور دامنه آن به شرق رسید. از اواخر دوره قاجار و پس از آن در دوران پهلوى، اثرات این تحولات فکرى نمایان گردید. رژیم پهلوى به دلیل ماهیت ذاتى خود از این تحولات، به نام آزادى زنان، در جهت کشف حجاب و ترویج بى‏بند و بارى استفاده کرد، چرا که تحولات اساسى و بنیادین در جهت رشد و شکوفایى زنان را برنمى‏تابید. نگرش رژیم پهلوى به زنان، نگرشى مادى، منفعت‏طلبانه و لذت‏جویانه بود. دلیل این ادعا نیز سیاست استفاده ابزارى این رژیم از زن در اقتصاد و فرهنگ مى‏باشد. طبق این دیدگاه زن ابزار کسب پول، ثروت، قدرت و وسیله ارضاى هواهاى نفسانى تلقى مى‏شد و در عمل، زن موجودى درجه دوم، فرعى و در خدمت مردان بود.
امام خمینى مى‏فرماید:
«شاه براى زن این خاصیت را قایل بود که مى‏گفت: «زن باید فریبا باشد!» البته با آن نظر حیوانى که او داشت، با آن نظر جسمانى، مادى، حیوانى پست که او داشت، زن را نظر مى‏کرد، باید فریبا باشد. از مقام انسانیت، زن را فرو کشید به مرتبه یک حیوان، به اسم اینکه براى زن مى‏خواهد مقام درست کند، زن را از مقام خودش پایین آورد. زن را مثل یک عروسک درست کرد.»(13)
بر اساس همین دیدگاه بود که بر حضور صورى زنان در صحنه‏هاى مختلف تأکید مى‏شد، چنان که بر شمار زنان دانش‏آموز، دانشجو و شاغل افزوده شد. فضاى فرهنگى حاکم، زمینه را براى تحصیل زنان فراهم کرده بود و در این میان، دینداران با احتیاط تمام، براى تحصیل زنان در حوزه علوم دینى گام‏هایى برداشته و اولین مکاتب و مدارس دینى ویژه خواهران را تأسیس کردند.

جایگاه حوزه علمیه‏

براى مشخص کردن شأن و جایگاه مدارس علمیه خواهران در پیش از استقرار نظام جمهورى اسلامى، باید ابتدا جایگاه حوزه و روحانیت را در جامعه آن روز مشخص کرد.
حوزه و روحانیت پیش از انقلاب همانند فقه و فقاهت، منزوى و از صحنه‏هاى گوناگون اجتماعى دور بود. حضور روحانیت و فقه بیشتر در صحنه‏هاى درس و بحث حوزه بود و در زندگى اجتماعى مردم نقش چندانى نداشت. در واقع حوزه فقاهت غالباً به احوال شخصیه و زندگى فردى مردم و نیز مسائل و احکام عبادى محدود مى‏شد. گذر زمان و دور شدن از سرچشمه‏هاى اصیل دین، حکومت جباران و ستمگران و بهره‏بردارى از نام و ظواهر دین براى استحکام بخشیدن به پایه‏هاى حکومت جور و وجود عالمان مقدس‏نما و دین‏فروش، تصویرى غیر واقعى از دین و روحانیت در ذهن جامعه به وجود آورده بود. عملکرد رژیم پهلوى نیز به این تفکر دامن مى‏زد. رضاخان تلاش زیادى کرد تا فقه و فقاهت وارد زندگى سیاسى، اجتماعى و حکومتى نشود و محمدرضا پهلوى از اقدام پدرش که توسط وى ادامه و گسترش یافت با افتخار یاد مى‏کرد. وى در کتاب «پاسخ به تاریخ» مى‏نویسد:
«استقرار یک نظام سیاسى جدید توسط پدرم که تا حد زیادى از معیارهاى غربى الهام مى‏گرفت، توسعه و تحکیم آن توسط من، قسمت اعظم امتیازاتى را که قبلاً در اختیار روحانیون قرار داشت، از آن سلب کرد. به همین جهت بعضى از ملّاهاى شیعه شروع به مخالفت کردند.»(14)
الگوى برگزیده حوزه در آن زمان در جنبه‏هاى مقدس‏مآبى، نقشى قوى و پر قدرت داشت، چنان که ورود روحانیت به حوزه‏هاى سیاسى و اجتماعى باعث تکفیر و مورد بى‏مهرى قرار مى‏گرفت:
«شأن بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمى‏فهمید سیاست را، اگر یک آقایى اصلاً عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست، این بزرگوار باشد، خیلى آقایى است که دخالت در امور نمى‏کند، قربانش بروم چه آقاى خوبى! ظهر مى‏آید نمازش را مى‏خواند و مى‏رود توى خانه‏اش مى‏نشیند.»(15)
ویژگى مهم احکام فردى و عبادى، فرا تاریخى و فرا زمانى بودن آن است. گذشت زمان و آمد و شد حکومت‏ها و پادشاهان مختلف در چگونگى انجام نماز و روزه و حج تفاوتى اساسى به وجود نمى‏آورد، اما حوزه و روحانیون نسبت به مسائل روز و نوظهور توجه کافى مبذول نمى‏داشت و نیاز به تحول و برنامه‏ریزى براى نظام آموزشى و فعالیت‏هاى فرهنگى را احساس نمى‏کرد، البته امثال استاد مطهرى(ره) را باید از استثناهاى آن زمان برشمرد.
در این اوضاع، تأسیس مدرسه دینى و مکتب ویژه خواهران، مشکلات و دغدغه‏هاى خاص خود را داشت. سرکار حاجیه خانم همایونى - از شاگردان برجسته مرحوم بانو امین - در مورد تأسیس مکتب حضرت فاطمه(س) توسط حاج خانم امین، مى‏گوید:
«در سال 42 که آن اتفاق در فیضیه افتاد، که البته خیلى اسباب تأثر بود، سال بعد، یعنى سال 43 بانو امین و ما به فکر افتادیم که یک اثر در خانم‏ها ایجاد شود و بنا شد یک مکتبى درست کنیم. اما این مکتب آنقدر به نظر همه اجنبى بود که با هر کس حرفش را مى‏زدیم، اعم از فرهنگى‏ها و اشخاصى که در این راه بودند، مى‏گفتند: یعنى چه؟! آن وقت چطور مى‏شود؟ آن وقت چکار مى‏کنید؟ اما آن کارى که خدا مى‏خواهد، همان است که انجام مى‏شود. حاج خانم امین دنباله کار را گرفتند، الحمدللَّه منزلى خریدند، اما اشخاصى بودند که در آن روز طالب دبیرستان بودند، آنها هم حق داشتند، براى اینکه دخترها به خاطر آنکه آقایان درس مى‏دادند دل‏شان مى‏خواست طورى باشد که این دخترها در دبیرستانى که به وسیله بانوان مذهبى اداره مى‏شود مشغول تحصیل باشند. منزل خریدارى شده، دو منزل پهلوى هم بود. یکى را با نظر خودشان مکتب کردند، اعلام هم نمى‏توانستیم بکنیم! خدا شاهد است تا چند سال ما جواب مردم را این طور مى‏دادیم که ما در اینجا فقط حمد و سوره خانم‏ها را درست مى‏کنیم! بدین وسیله مردم را منصرف مى‏کردیم. اما از آنجا که این کار خدایى بود و لطف و نظر خدا با این مؤسسه بود، مورد استقبال دوشیزگان و بانوان قرار گرفت. ما براى مکتب فاطمه(س) شصت نفر ثبت‏نام کردیم و آنها نیز در دبیرستان شصت نفر پذیرفتند اما آنقدر این کار پیشرفت داشت و مورد استقبال این خانم‏ها و دخترها قرار گرفت که همه براى پیشبرد آن عاشقانه کار مى‏کردند. الحمدللَّه تا حالا که 32 یا 33 سال است که این کار دایر بوده، خدا همچنان آبرویى به این کار داد. من مى‏دانم که اینها از برکات نیت خالص این بانو بود که دانه‏اى را که بر زمین افکند، جوانه زد و هر دانه به هفتصد و هفت هزار خواهد رسید. صد و خورده‏اى مکتب از پهلوى این مکتب تأسیس شد، البته در آن زمان کارها با زحمت پیش مى‏رفت و از هر وسیله‏اى براى انصراف بانوان استفاده مى‏کردند، مثل اینکه به آنها مى‏گفتند: «شما اُمل هستید» و از این گونه حرف‏ها و این خیلى مشکل‏تر از حالاست که اینقدر با تشویق پیش مى‏رود.»(16)
اغلب مدارس علمیه خواهران در قالب مکتب و حوزه و با حمایت‏هاى معنوى و مادى روحانیون نواندیش و شناخته‏شده‏اى چون شهید آیت‏اللَّه دستغیب(ره) در شیراز، شهید آیت‏اللَّه بهشتى(ره)، شهید آیت‏اللَّه قدوسى(ره) و حجت‏الاسلام و المسلمین محمدعلى شرعى در قم، شهید آیت‏اللَّه اشرفى اصفهانى(ره) در اصفهان و آیت‏اللَّه سیدحسن مکى(ره) در آبادان، آغاز به کار کردند. سابقه برخى از این مدارس به بیش از چهل سال مى‏رسد: مدارس زهراى اطهر(س) تهران (1340ه.ش)، فاطمیه فسا (1340ه.ش)، الزهراء(س) شیراز (1343ه.ش)، مرکز علوم اسلامى آبادان (1345ه.ش)، کوثر کاشان (1345ه.ش) و حضرت نرجس(س) زاهدان (1346ه.ش)، که بین سال‏هاى 1340 تا 1346ه.ش تأسیس شده‏اند. همچنین مى‏توان از مدارس عصمتیه سمنان (1354ه.ش) و الزهراء(س) خمینى‏شهر اصفهان (1356ه.ش) نام برد که در سال‏هاى پیش از پیروزى انقلاب شکل گرفته‏اند.(17)
در شهرهاى مقدس مشهد و قم نیز در کنار حوزه‏ها و مدارس علمیه معظم و با بنیه علمى درخور توجه آقایان، مکتب‏هاى متعدد اما کوچکى براى خواهران وجود داشت که مى‏توان به مکاتب عصمتیه (1340ه.ش)، حضرت رقیه (1345ه.ش) و حضرت نرجس (1345ه.ش) در مشهد و مکاتب توحید (1354ه.ش)، قدسیه، حضرت على(ع) و الزهرا(س) در قم اشاره کرد.
این مدارس اغلب توسط علماى روحانى و خیّرین، به صورت کمک‏هاى مستقیم و یا وقف، اداره مى‏گردید. هر چند تعداد این مکاتب کم و امکانات آنها محدود بود اما انگیزه قوى خواهران طلبه، تمامى نواقص و کاستى‏ها را جبران مى‏کرد. سرکار خانم صفاتى در مورد وضع پیشین قم مى‏گوید:
«وضعیت قم در آن زمان جالب نبود و حساسیت‏هایى که یک عده نشان مى‏دادند، تمام اینها را ما با یک صبر و بردبارى خاصى تحمل مى‏کردیم و مسلّماً اوّل مسئله‏اى که براى ما مهم بود، درس بود و ما پافشارى مى‏کردیم که هر چه زودتر استاد بیاید و ما درس‏مان را شروع بکنیم. البته در ابتدا اساتید برایشان سنگین بود چون سابقه نداشت استاد بیاید براى چند دختر تدریس کند و یک مدت هم بدون استاد بودیم و خیلى ناراحت بودیم که ما در کنار حوزه علمیه هستیم و حوزه پر از استاد است، اما از محضر این اساتید نمى‏توانیم استفاده کنیم. در آن زمان اصلاً و ابداً امکان نداشت که در درس آقایان شرکت کنیم، این زمینه بعداً فراهم شد. از همان سالى که به قم آمدیم در تماس‏هایى که با خانم‏ها داشتیم، احساس کردیم که خانم‏ها در قم خیلى خلأ فکرى و اعتقادى دارند و با وجود حوزه علمیه، با معارف اسلامى آشنایى ندارند. بعضى از آنان تقاضا کردند که براى ما هم کلاس بگذارید، ما هم اعلام آمادگى کردیم و یک جمعیت انبوهى، شاید 500 نفر یا بیشتر، آمدند که همه این خانم‏ها از بیوتات علما و آقایان روحانى بودند. خانه‏اى که ما در آن زندگى مى‏کردیم هم محل درس خودمان بود و هم در آنجا درس مى‏دادیم و در واقع یک مرکز فعال فرهنگى براى خانم‏ها درست شد. با گسترده شدن کار و هماهنگى شهید قدوسى و شهید بهشتى مکتب «توحید» تأسیس شد و بعد به توصیه شهید قدوسى، مکتب «قدسیه» را در همان زمان تأسیس کردیم.»(18)
این مدارس کوچک با امکانات محدود خود، اثرات شگرفى را در پیروزى انقلاب اسلامى ایران بر جاى گذاشتند. با توجه به نقش اساسى که زنان در تحولات اجتماعى بر عهده دارند، شاید بتوان ادعا کرد که حماسه‏ها و دلاورى‏هاى شیرزنان و دلیرمردان مسلمان ایران در سال‏هاى مبارزه با رژیم پهلوى و پس از آن در دوران هشت سال دفاع مقدس، ریشه در فعالیت‏هاى پیدا و نهان بانوان طلبه‏اى دارد که به رغم تمام کاستى‏ها و شداید، در صف اوّل مبارزه به جنگ جهل و خرافه رفته، زنگار از چهره دین زدوده و جان‏ها را براى شنیدن پیام و کلام حق آماده کردند.

نظام جمهورى اسلامى، سرآغاز رویش‏

پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 57 و حوادث پس از آن به رهبرى امام خمینى(ره) نقطه عطفى در تاریخ معاصر جهان اسلام بود و دیدگاههاى نوینى را در مورد اسلام ایجاد کرد. حضور مقتدر و توانمند حضرت امام(ره) در صحنه‏هاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى و هدایت کشور در حوادث و بحران‏ها و پیروزى‏ها و موفقیت‏هاى کسب شده در این مسیر در ابعاد سیاسى، نظامى و اقتصادى، توانایى‏هاى اسلام و روحانیون را به منصه ظهور رساند. در این زمان دامنه انتظارات از دین گسترده‏تر شد. جامعه و مردم در رویکردى دینى به مسائل انسانى و واقعیات عینى به جستجوى پاسخ‏هاى دین و دینى به مسائل و مشکلات موجود پرداختند. انقلاب اسلامى در الگوى ذهنى موجود از روحانیون، تغییراتى اساسى به وجود آورد و از حوزه و حوزویان انتظار بود براى تمامى پرسش‏هاى بشرى، پاسخ داشته باشد. به طور طبیعى آنان که پرسش‏هاى بیشتر و روح جستجوگرى داشتند، آرام ننشسته و خود وارد میدان شدند. به همین دلیل در سال‏هاى آغازین نظام جمهورى اسلامى با خیل عظیم طالبان حضور در حوزه، از هر جنس و طبقه و قشرى، مواجه مى‏شویم.
ایرانیان خواستار اداره کشور بر اساس اصول اسلامى و طالب دانشگاه اسلامى، بانکدارى اسلامى، هنر اسلامى، رادیو و تلویزیون اسلامى و ... بودند. تاریخچه محنت‏هاى چند صد ساله این ملت، آنان را از تمامى سلاطین، خوانین، پادشاهان و مکاتب بشرى ناامید ساخته و بنا بر آنچه که از عدالت علوى شنیده بودند، باور داشتند که در پناه یک دولت اسلامى، مى‏توانند نیازهاى فطرى، معنوى و معیشتى خود را با آرامش فراهم آورند.
مى‏توان علت رویکرد به حوزه علمیه را تحت یک عنوان عام بیان کرد: طالبان حضور در حوزه‏هاى علوم دینى - اعم از زن یا مرد - در صدد سیراب کردن خود از سرچشمه‏هاى ناب و اصیل دین بودند. انقلاب اسلامى دریچه‏اى به روى آنان گشود که پاسخ نیازهاى فطرى خود، خداجویى، حق‏طلبى، کمال‏خواهى، زیبادوستى، عرفان و در یک کلام معنویت را، در دین مى‏دیدند اما بسته به دیدگاهها و ابعاد وجودى هر یک از آنان، به طور طبیعى یکى از سه حوزه فردى، اجتماعى و یا کلان جامعه در نظر ایشان اهمیت بیشترى داشت.
به بیان دیگر، برخى از آنان به دنبال پاسخ‏هاى فردى و حل کردن دغدغه‏هاى شخصى خود بودند. عده‏اى با نگاه به بیرون از خود، حوزه وسیع‏ترى را براى اصلاح و تهذیب در نظر داشته و به دنبال ایجاد تحول در خانواده، آشنایان، قوم و قبیله بودند. در نهایت، تعدادى با درک مشکلات اساسى و بنیادینى که جامعه و کشور و حتى کل مسلمانان جهان با آن درگیر هستند، به جستجوى پاسخ‏هاى کلان و راهبردى مورد نیاز جهان اسلام، پرداختند.

استقبال از حوزه‏هاى علمیه خواهران‏

با افزایش تعداد افرادى که خواستار تحصیل علوم دینى بودند، تعداد مدارس علمیه نیز در شهرهاى مختلف کشور، رو به فزونى نهاد، چرا که از یک سو، ظرفیت پذیرش مدارس علمیه شهرهایى چون مشهد و قم، محدود و مشخص بود و از دیگر سو، بسیارى از این افراد، به دلایل گوناگون، امکان مهاجرت به شهر دیگرى را نداشتند. این مسئله در مورد بانوان شدت بیشترى به خود مى‏گرفت چرا که اغلب خانواده‏هاى مذهبى تمایلى به فرستادن دختران خود به شهر دیگر و تنها زندگى کردن آنان نداشتند.
تأسیس مدارس علمیه در شهرهاى کشور موانع متعددى را از سر راه تحصیلات حوزوى خواهران برچید اما این گشایش با سختى‏هاى خاص خود همراه بود. سابقه چند صد ساله حوزه‏هاى علمیه، وضعى آموزشى تقریباً تثبیت شده‏اى را در مدارس دینى آقایان به وجود آورده بود. در این مدارس هر چند طول زمان تحصیل به استاد و توانایى‏هاى فردى طلبه بستگى داشت اما نکته مثبت و نقطه قوّت این نظام آموزشى، مشخص بودن سرفصل‏ها و متون تعلیمى در هر مقطع مى‏باشد. این نقطه قوّت در مدارس علمیه خواهران وجود نداشت و به تبع سابقه کمتر و جوان‏تر بودن، ساماندهى مشخصى در باب موضوعات آموزشى در این مدارس به کار گرفته نشده بود. تعدادى از مدارس از نظام آموزشى مدارس علمیه برادران پیروى کرده و تعدادى نیز در حوزه مباحث قرآنى مانند آموزش روخوانى، ترتیل و تفسیر قرآن کریم کار مى‏کردند. عده‏اى بر آموزش ادبیات عرب و برخى هم بر آموزش احکام تأکید داشتند. طول دوره هم در هر یک از مدارس بسته به سلیقه و توانایى مؤسس، حضور اساتید، امکانات مدرسه و ... متغیر بود و مهم‏تر اینکه، ملاک و مرجع مشخصى براى ارزیابى تحصیلى خواهران وجود نداشت. تشتت و نابسامانى‏هاى موجود از نظر دلسوزان نظام اسلامى دور نماند و موجب شد چگونگى تحصیل بانوان در حوزه‏هاى علمیه، در دو مرحله ساماندهى شود. در مرحله اوّل، حضرت امام خمینى(ره) طى حکمى امر به تأسیس مرکز واحدى در شهر قم جهت آموزش علوم اسلامى بانوان کردند و در مرحله بعد، به امر شوراى عالى حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران جهت ساماندهى امور مدارس علمیه بانوان در کل کشور تأسیس گردید.

تأسیس جامعةالزهرا(س)

حضرت امام خمینى(ره) در اولین گام مؤثر در ساماندهى تحصیل حوزوى بانوان، در تاریخ 31/5/63 طى حکمى دستور ساخت و تأسیس یک مرکز گسترده علمى و آموزشى علوم اسلامى براى خواهران را صادر کردند. در قسمتى از حکم حضرت امام(ره) آمده است:
«حضرات حجج اسلام، آقایان شیخ على مشکینى، حاج سیدعبدالکریم موسوى اردبیلى، حاج شیخ احمد جنّتى، حاج شیخ محمد فاضل، حاج شیخ محمدعلى شرعى، حاج شیخ رضا توسلى و حاج شیخ حسن صانعى (دامت افاضاتهم) را به عنوان هیئت مؤسس این مکتب خواهران تعیین نمودم تا براى هیئت مدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضى را بنمایند.»(19)
چنان که آمد، به همت شهید آیت‏اللَّه قدوسى(ره) پایه و اساس مکتب «توحید» ویژه خواهران، در قم بنا نهاده شد و پس از انقلاب این مکتب با نظارت و هدایت آیت‏اللَّه حسین راستى کاشانى اداره مى‏گردید. پس از مکتب توحید، مکتب‏هاى دیگرى براى خواهران در قم راه‏اندازى شد. بنا به خواست حضرت امام(ره)(20) این مکاتب منحل و پس از تکمیل و راه‏اندازى جامعةالزهرا(س)، اغلب آنان در این مؤسسه ادغام شدند. جامعةالزهرا(س) به صورت رسمى از سال تحصیلى 65 - 64 آغاز به کار کرد و با همت و تلاش دست‏اندرکاران، ساختمان این مرکز بنا نهاده شد.

تشکیلات جامعةالزهرا(س)

مسئولیت عالى جامعةالزهرا(س) از تاریخ 25/7/80 بر اساس حکم مقام معظم رهبرى بر عهده هیئت امنایى مرکّب از دو تن از اساتید حوزه به نمایندگى از طرف شوراى عالى حوزه علمیه قم و مدیریت حوزه علمیه قم و نه نفر اعضاى هیئت مدیره سابق جامعةالزهرا مى‏باشد. مدیریت این مرکز بزرگ از آغاز و نیز پس از حکم رهبرى تا کنون بر عهده حجت‏الاسلام و المسلمین سیدمحمدرضا طباطبایى بوده است که با دقت و اهتمام زیاد و نظارت کامل به تمشیت امور آن مى‏پردازد. مسئولیت‏هاى بعدى این مؤسسه بر عهده مدیریت مؤسسه، شوراى تهذیب و پرورش، معاونت‏هاى آموزشى - پژوهشى، فرهنگى - تبلیغى، بین‏الملل و ادارى - مالى، مى‏باشد. دانشکده الهیات و معارف اسلامى و دبیرستان‏هاى علوم و معارف اسلامى هدى در قم و سه شهر دیگر، نیز از مؤسسات وابسته به جامعةالزهرا(س) مى‏باشند.(21)

فعالیت‏هاى آموزشى - پرورشى جامعةالزهرا(س)(22)

معاونت آموزشى این مؤسسه داراى دو بخش اصلى حضورى و غیر حضورى است.
در بخش حضورى، استعدادها و امکانات بانوان مورد توجه قرار گرفته و به همین لحاظ دوره‏هاى تمام‏وقت، نیمه‏وقت و پاره‏وقت براى آنان پیش‏بینى شده است. طلاب دوره تمام‏وقت باید داراى مدرک دیپلم بوده و با شرط سنى (حداکثر 20 سال) و از سراسر کشور گزینش مى‏شوند. طلاب مجرد غیر بومى که از امکانات خوابگاه بهره‏مند هستند به صورت شبانه‏روزى به تحصیل مشغولند. طول مدت این دوره چهار سال (190 واحد درسى) بوده و ویژه دختران جوان و اغلب غیر متأهل است که زمان و فراغت بیشترى براى تحصیل تمام‏وقت دارند. در جامعةالزهرا بانوانى که به دلیل اشتغال و یا عهده‏دار بودن وظایف مادرى، امکان تحصیل به صورت تمام‏وقت را ندارند از برنامه دوره نیمه‏وقت استفاده مى‏کنند. در این برنامه، بانوان با گذراندن یک دوره شش ساله (190 واحد درسى) فارغ‏التحصیل مى‏گردند و تنها تفاوت این دوره با دوره تمام‏وقت، در طول مدت تحصیل است.
اما برنامه دوره پاره‏وقت به صورت یک دوره سه ساله آموزشى عمومى اجرا مى‏شود. بانوانى که این دوره را مى‏گذرانند علاوه بر کسب اطلاعات عمومى و همه‏جانبه در مباحث حوزوى و مسائل دینى که در زندگى فردى و خانوادگى آنان کاربرد دارد، توانمندى اداره جلسات مذهبى و آموزش قرآن کریم را نیز مى‏یابند. شرط گزینش دوره پاره‏وقت، داشتن حداقل مدرک سیکل مى‏باشد و به فارغ‏التحصیلان این دوره مدرکى داده نمى‏شود اما خواهرانى که مایل به ادامه تحصیل هستند پس از طى امتحانات نهایى، مى‏توانند در دوره نیمه‏وقت ادامه تحصیل دهند. گفتنى است که دوره‏هاى نیمه‏وقت و پاره‏وقت ویژه خواهران ساکن شهر قم مى‏باشد. در سال جارى (84 - 83) تعداد طلاب رسمى بخش غیر حضورى 9000 نفر و تعداد طلاب بخش حضورى اعم از تمام‏وقت، نیمه‏وقت، پاره‏وقت و بخش بین‏المللى بالغ بر 3000 نفر مى‏باشد و تعداد 143 نفر دانشجو در دانشکده هدى مشغول به تحصیل هستند.
جامعةالزهرا(س) از زمان تأسیس تا به امروز، در زمینه رشد و توسعه تحصیلات علوم دینى خواهران، گام‏هاى متعدد و مؤثرى برداشته است:
ایجاد دوره‏هاى تحصیلات تکمیلى همطراز با کارشناسى ارشد دانشگاه و یا سطح سه حوزه در رشته‏هاى فلسفه و کلام، فقه و اصول، تاریخ، تبلیغ و تفسیر؛
راه‏اندازى دبیرستان هدى در رشته «علوم و معارف اسلامى» در سال تحصیلى 78 - 77، در قم و پس از آن ایجاد سه شعبه از این دبیرستان در شهرهاى کهنوج، بوانات فارس و کرمان؛
تأسیس دانشکده هدى در سال 1375ه.ش، این دانشکده از سال تحصیلى 78 - 77 از طریق کنکور سراسرى به صورت نیمه‏متمرکز، در رشته «الهیات و معارف اسلامى» با گرایش‏هاى فقه و مبانى حقوق اسلامى، علوم قرآن و حدیث و فلسفه و کلام، دانشجو مى‏پذیرد؛
راه‏اندازى مدیریت پژوهش: این مدیریت دفتر مطالعات زنان، کانون‏هاى مطالعاتى، نشست‏هاى علمى و بررسى متون درسى را زیر پوشش دارد و با فراهم آوردن امکانات آموزشى و پژوهشى در سطح مطلوب، بستر مناسبى را براى فعالیت و رشد بانوان محقق و اندیشمند حوزوى و نیز پاسخگویى به سؤالات و شبهات مطرح در مبحث مسائل دینى زنان در کانون‏هاى فقه و حقوق، تاریخ و سیره، کلام و فلسفه و شعر و ادب، فراهم آورده است.
فراهم کردن امکانات کمک‏پژوهشى، همانند تجهیز و توسعه کتابخانه و نوارخانه جامعةالزهرا(س)، راه‏اندازى کتابخانه تخصصى زنان و نیز بانک اطلاعات رایانه‏اى مؤسسه؛
برپایى همایش‏هاى علمى و تخصصى، چاپ و انتشار پژوهش‏ها و تألیفات اساتید و طلاب مؤسسه و ... .
معاونت فرهنگى - تبلیغى این مؤسسه نیز با راه‏اندازى واحدهاى دارالقرآن کریم، اعزام مبلّغ، حوزه و دانشگاه، امور فوق برنامه، پاسخ به سؤالات، امور فارغ‏التحصیلان، امور صدا و سیما و رسانه‏ها، بسیج و ... به پرورش افراد مستعد و تبلیغ و ترویج فرهنگ غنى اسلامى و احکام الهى همت گمارده است.

کارنامه جامعةالزهرا(س)

طى بیست سال فعالیت، نزدیک به 20000 تن از بانوان ایرانى و حدود 4500 تن از بانوان غیر ایرانى، از بیش از 70 کشور جهان، در جامعةالزهرا(س) آموزش دیده و یا مشغول به تحصیل مى‏باشند.(23) شاید بتوان معاونت بین‏الملل را یکى از بخش‏هاى مهم جامعةالزهرا(س) دانست. صدها طلبه از سراسر جهان در مقاطع حضورى تمام‏وقت و تحصیلات تکمیلى مشغول بوده و هر یک از آنان پس از فراغت از تحصیل و بازگشت به کشور خود، همچون سفیران نظام جمهورى اسلامى، آرمان‏هاى امام خمینى(ره) و شهداى گرانقدر را تبلیغ مى‏کنند.
طلاب، مبلّغان، فارغ‏التحصیلان و اساتید جامعةالزهرا(س) تاکنون بار عظیمى از فعالیت‏هاى آموزشى، تبلیغى، فرهنگى، پژوهشى و مدیریتى را در داخل و خارج از کشور بر دوش گرفته و در راستاى تحکیم پایه‏هاى انقلابى که امام خمینى(ره) بنیانگذار آن بوده، تلاش‏هاى مفید و ارزنده‏اى کرده‏اند.
با عنایت به استقبال وسیع بانوان داخل و خارج از کشور براى تحصیل در جامعةالزهرا(س)، در آستانه بیست و پنجمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى و در ایام دهه فجر سال گذشته، ساختمان جدید این مؤسسه با وسعتى چندین برابر سابق، افتتاح گردید تا سرآغاز دیگرى بر فصل آموزش و پرورش بانوان در حوزه‏هاى علوم دینى باشد.
[خلوص نیت و پرهیز از بازگویى زحمات و خدمات مسئولان جامعةالزهرا(س) به ویژه مدیریت پر تلاش، مخلص و محترم آن، هر چند بحق، شایسته ستایش و تقدیر است اما این امر باعث شده است خدمات و دستاوردهاى گسترده این مرکز آموزشى دینى، بازتاب مناسبى در سطح جامعه نداشته باشد و حتى بسیارى از حوزویان و دست‏اندرکاران مسائل آموزشى حوزه‏ها از آن آگاهى کافى نداشته باشند. همین امر و نیز برخى برداشت‏ها که باید آن را در حدّ اختلاف سلیقه تعبیر کرد، موجب پرسش‏هایى در خصوص شیوه آموزشى، دستاوردها و بازدهى این مرکز کم‏نظیر بلکه بى‏نظیر، در برخى اذهان شده است. این امر را مى‏توان یک کاستى شمرد که مؤسسه نخواسته یا نتوانسته عملکرد و دستاوردهاى خود را آن گونه که هست منعکس کند. تهیه و نشر کتابى جامع، شامل ساختار، اهداف، روش‏ها و عملکردها یک گام مفید است که در سال جارى به مناسبت بیستمین سال صدور حکم تأسیس جامعةالزهر(س) توسط حضرت امام خمینى، سلام‏اللَّه علیه، مناسب مى‏نمود انجام شود. هنوز هم مى‏توان آن را به عنوان گزارش عملکرد بیست ساله، تهیه و ارائه کرد - سردبیر]

تأسیس مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران‏

تأسیس جامعةالزهرا(س) در شهر مقدس قم - که مرکز حوزوى کشور و مهم‏ترین حوزه تشیّع است - در امر ساماندهى تحصیلات حوزوى تأثیر بسزایى داشت اما تا ابتداى سال 1376 تعداد 138 مدرسه علمیه خواهران در سراسر کشور شناسایى شد که 11255 نفر به عنوان طلبه در این مدارس مشغول به تحصیل بودند. این مدارس هیچ گونه ارتباطى با یکدیگر نداشته و نظام‏هاى آموزشى متفاوت، عدم هماهنگى در برنامه‏هاى آموزشى و متون تعلیمى، مشکلات مالى و نبود حمایت‏ها و نظارت‏هاى لازم از مشکلات اساسى نظام حوزوى خواهران در آن دوران به شمار مى‏رفت. شاید بتوان دلیل این امر را به این صورت بیان کرد که مؤسسان مدارس، اعم از روحانى و یا غیر روحانى، بر اساس انگیزه و علاقه شخصى و از روى مسئولیتى که در مقابل دین و تبیین و تبلیغ عقاید و احکام اسلامى احساس مى‏کردند، سؤالات روز و نیازهاى زنان را شناسایى کرده و بر اساس همین نیازها و ضرورت‏ها برنامه آموزشى ویژه‏اى را براى طلاب مدرسه خود طراحى مى‏کردند. البته تعداد اندکى از مدارس سعى مى‏کردند با ارتباط و هماهنگى با مرکز مدیریت حوزه علمیه قم - که متولى مدارس علمیه برادران است - و یا جامعةالزهرا(س)، برنامه آموزشى خود را تنظیم و اجرا کنند.
تشتت و نابسامانى، ضرورت وجود مرکزى را که باید عهده‏دار برنامه‏ریزى، هدایت، نظارت و حمایت‏هاى آموزشى، فرهنگى و مالىِ مدارس علمیه خواهران سراسر کشور شود، بیش از پیش نمایان مى‏ساخت. بر این اساس شوراى عالى حوزه علمیه قم در تاریخ 10/12/75، «مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران» را با هدف مدیریت واحد در امر ساماندهى، اداره و توسعه حوزه‏هاى علمیه خواهران، تأسیس کرد، که فصلى نوین و تحولى مناسب در حیات فرهنگى و آموزشى زن مسلمان ایرانى به وجود آمد.
فعالیت‏هاى مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران را مى‏توان به پنج بخش عمده تقسیم کرد:
1- ساماندهى و نظارت مستمر بر تأسیس، ساخت، راه‏اندازى و فعالیت مدارس علمیه خواهران در سراسر کشور؛
2- ایجاد نظام آموزشى و پژوهشى یکسان و هماهنگ در تمامى مدارس در مراحل پذیرش، گزینش، آموزش (متون و امتحانات) و اعطاى مدرک؛
3- ساماندهى و ارتقاى سطح فعالیت‏هاى پژوهشى طلاب و زن‏پژوهان؛
4- توجه به فعالیت فرهنگى و پرورشى طلاب در کنار تعلیم و آموزش و ارائه راهکارهاى مناسب در این زمینه؛
5- حمایت‏هاى مالى و حقوقى در زمینه ساخت، تعمیر، تجهیز و اداره مدارس؛
این فعالیت‏ها توسط دفاتر برنامه‏ریزى و نظارت و مطالعات و تحقیقات زنان و معاونت‏هاى آموزش، پژوهش، فرهنگى - تربیتى، ارتباطات و شهرستان‏ها و ادارى - مالى، انجام مى‏پذیرد.

ساماندهى و نظارت(24)

مؤسسان، بانیان اصلى مدارس علمیه خواهران هستند و تهیه امکانات آموزشى و هزینه‏هاى جارى مدارس و نیز نظارت عالیه بر حُسن اجراى امور آموزشى، فرهنگى و پژوهشى و فعالیت‏هاى مدیران مدارس در چارچوب دستور عمل‏هاى مرکز بر عهده آنان است. صدور مجوز فعالیت براى یک مدرسه منوط به درخواست مؤسس، از مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران، براى تحت پوشش قرار گرفتن مدرسه مى‏باشد. پس از آن، معاونت ارتباطات و شهرستان‏هاى مرکز، از مدرسه بازدید به عمل آورده و وضع آموزشى، فرهنگى، امکانات، منابع مالى و ساختمان آن، همچنین نیاز منطقه به حوزه علمیه را بررسى و ارزیابى کرده و در صورت وجود شرایط، مجوز فعالیت را صادر و به مدرسه ابلاغ مى‏کند. از سال 1377 تا پایان سال 1382، طى شش سال فعالیت، تعداد 202 مدرسه تحت پوشش مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران قرار گرفته است که از این تعداد، 114 مدرسه موفق به اخذ مجوز فعالیت شده‏اند و مجوز 88 مدرسه دیگر منوط به فراهم آوردن شرایط و بررسى مجدد مى‏باشد. البته بنا به دلایل مختلف، تعدادى از مدارس در یکدیگر ادغام و یا منحل شده‏اند. دهها تقاضاى دیگر براى تأسیس مدرسه علمیه خواهران ارائه شده که پرونده آنها در دست بررسى و اقدامات لازم مى‏باشد.
تهیه و تصویب طرح‏ها، آئین‏نامه‏ها و ضوابط مورد نیاز اداره مدارس، رسیدگى به امور مدارس معطل و یا منحل شده و تعیین وضع و چگونگى ادامه تحصیل طلاب این مدارس، از دیگر فعالیت‏هاى این مرکز مى‏باشد. بى‏شک تداوم روال مناسب در مرکز و مدارس، نظارت مداوم و مستمرى را مى‏طلبد، به همین جهت دفتر برنامه‏ریزى و نظارت مرکز، عهده‏دار رسیدگى به شکایات و تخلفات مجموعه‏هاى مختلف مرکز و مدارس اعم از مسئولان مرکز و مدارس، اساتید و طلاب مى‏باشد. همچنین این دفتر بر حُسن اجراى مصوبات و آئین‏نامه‏ها و کیفیت اجراى فعالیت‏هاى فرهنگى و آموزشى مرکز نظارت دارد. این امر از طریق ارتباط مداوم با مدارس به صورت بازدید معاونت‏هاى مختلف مرکز یا احضار مسئولان مدارس و یا از طریق مکاتبه صورت مى‏گیرد.

ایجاد نظام آموزشى و پژوهشى یکسان‏

آموزش، متکى بر سه رکن اصلى آموزگار، دانش‏پژوه و دانش است و بنابراین تقویت و دقت در هر یک از این ارکان موجب رشد نظام آموزشى مى‏شود. معاونت‏هاى آموزش و پژوهش این مرکز در همین راستا برنامه‏ها و طرح‏هاى خود را به انجام مى‏رسانند.
به منظور ایجاد نظام آموزشى مناسب براى خواهران و هماهنگ در کل کشور، طرح برنامه‏هاى آموزشى مدارس علمیه خواهران و هر گونه اصلاح و تغییرى در این زمینه، در دوازده کمیته معاونت پژوهش به صورت تخصصى بررسى شده و پس از تکمیل به «شوراى برنامه‏ریزى آموزشى و تربیتى» ارسال مى‏شود. شورا با توجه به نیازسنجى آموزشى، تربیتى و پژوهشى و با هدف بهینه‏سازى نظام آموزشى، طرح‏ها و برنامه‏هاى سطوح 1، 2، 3 و 4 را بررسى نهایى و تصویب مى‏کند. اصول مورد نظر این معاونت را مى‏توان در محورهاى زیر خلاصه کرد: «پرورش اخلاق روحانیت، گسترش روحیه تحقیق و پژوهش، تعمیق آگاهى‏هاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى طلاب، تنظیم دروس بر اساس اسلوب علمى و متناسب با ویژگى‏هاى زنان از نظر محتوا و حجم، توجه به وضع خاص بانوان در تنظیم ساعات آموزشى و اختصاص زمان‏هاى فعال روزانه به این امر و رعایت استانداردهاى پرورشى و آموزشى در فضاهاى متناسب با وضع خواهران».(25)
پس از تأیید هر طرح، پیشنهاد براى تعیین و تألیف و تدوین متون آموزشى و کمک‏آموزشى، نیز راهنماى تدریس متون مورد نیاز و بازبینى و اصلاح این متون در معاونت پژوهش صورت مى‏گیرد. گفتنى است هر برنامه آموزشى در نهایت با تأیید و تصویب شوراى عالى حوزه علمیه قم، امکان اجرا در مدارس را مى‏یابد.
اکنون دو دوره عمومى و عمومى ویژه جهت تحصیل خواهران در مدارس راه‏اندازى شده است. در دوره عمومى، داوطلبان داراى مدرک سیکل و در دوره عمومى ویژه دارندگان مدرک دیپلم و بالاتر پذیرفته مى‏شوند و پس از هفت (280 واحد) یا پنج (190 واحد) سال تحصیل، به آنان مدرک «سطح 2» داده مى‏شود. عنوان رشته تحصیلى طلاب در سطح 2، «فرهنگ و معارف اسلامى» است که با هدف تربیت مبلّغ معارف اسلامى در سطح عمومى، تربیت مدرس براى مقطع آموزش عمومى سطح 1 حوزه و شناسایى و تربیت استعدادهاى واجد صلاحیت و ادامه تحصیل در سطح 3، دنبال مى‏شود. این مدرک توسط شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصویب شده و ارزش رسمى دارد و دارندگان مدرک سطح 2، از کلیه مزایاى علمى و استخدامى فارغ‏التحصیلان دوره‏هاى کارشناسى برخوردار خواهند بود.
مراحل پذیرش، آزمون کتبى و گزینش خواهران طلبه به صورت یکسان در سراسر کشور انجام مى‏شود. گزینش طلاب در دو مرحله آزمون و مصاحبه و با توجه به شرط سنى (حداکثر 17 سال براى مقطع سیکل و 21 سال براى مقطع دیپلم)، صورت مى‏گیرد. 60 درصد امتیاز نهایى داوطلب به نمره کتبى آزمون و 40 درصد آن به معدل آخرین مدرک وى مربوط است. در صورتى که داوطلب امتیاز لازم را کسب کند، به مرحله مصاحبه راه مى‏یابد. در این مرحله اطلاعات عمومى، انگیزه‏ها و صلاحیت‏هاى داوطلب، محک زده مى‏شود و از میان آنان، بهترین‏ها گزینش مى‏شوند. هر طلبه در نیم سال اوّل تحصیلى خود به صورت آزمایشى تحصیل کرده و پس از احراز صلاحیت‏هاى علمى، فرهنگى و تربیتى به عنوان «طلبه رسمى» پذیرفته مى‏شود.
طى دوران آموزش، علاوه بر برنامه درسى و متون یکسان، امتحانات پایان ترم کلیه مدارس نیز به صورت سراسرى برگزار مى‏گردد و سؤالات تعدادى از دروس اصلى در پایه‏هاى مختلف، توسط معاونت آموزش طرح و تصحیح مى‏شود. هر چند که مدارس نقاط مختلف از امکانات آموزشى و نیروى انسانى یکسان برخوردار نیستند اما همسان بودن برنامه آموزشى و امتحانات و طرح و تصحیح سؤالات برخى از دروس در مرکز، مجالى براى عقب‏ماندگى باقى نگذاشته و انگیزه مدارس، اساتید و طلاب را براى آموزش و آموختن صدچندان مى‏کند.
رکن سوم و اصلى آموزش، استادان مى‏باشند. مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران با مساعدت معاونت آموزش، پس از نیازسنجى و متناسب با برنامه‏هاى آموزشى مدارس از سال 1379، هر ساله با هدف ارتقاى سطح علمى اساتید و آشنا ساختن آنان با روش‏هاى نوین تدریس و تحقیق و عناوین درسى با موضوعات ادبیات عرب، فقه، روش‏شناسى و ... دوره‏هاى آموزشى متعددى را برگزار کرده است. همچنین واحد پاسخگویى به سؤالات علمى، از طریق تلفن پیامگیر و نامه، پاسخگوى سؤالات علمى استادان مى‏باشد. تاکنون مرکز مدیریت مدارس علمیه خواهران با برگزارى دوره‏هاى بلندمدت آموزشى و ارزیابى علمى اساتید از طریق مصاحبه و تعیین سطح علمى آنان، زمینه‏هاى مناسبى را جهت ارتقاى سطح علمى مدارس فراهم ساخته است.
یکى از مهم‏ترین فعالیت‏هاى مرکز، ساماندهى وضع طلاب فارغ‏التحصیل نظام قدیم حوزه بود. در سال‏هاى پیش از انقلاب و پس از آن تا زمان تأسیس مرکز مدیریت، تعداد زیادى از بانوان به صورت شخصى و در کلاس‏هاى خصوصى علما و اساتید و یا در حوزه‏هاى آن زمان، مطابق با نظام قدیم حوزه، تحصیل کرده بودند اما على‏رغم توانایى‏هاى علمى و تبلیغى که داشتند، وضع مدرک علمى و استخدامى آنان مشخص نبود و امکان حضور فعال و سازنده را در عرصه‏هاى مختلف آموزشى و فرهنگى نداشتند. مرکز مدیریت براى این گونه طلاب، امتحانات «مدارج علمى» را برگزار کرد. از سال 1380 این امتحانات در سه مرحله برگزار شده و در مجموع، تعداد 3765 نفر از متقاضیان، در امتحانات سطوح 1، 2 و 3 شرکت کرده‏اند. همچنین براى اعطاى مدرک به طلابى که پیش از سال 1376 در مدارس علمیه تحصیل کرده و پس از تأسیس این مرکز فارغ‏التحصیل شده‏اند، از آنجا که برخى دروس مورد مطالعه و امتحانات آنان با نظام آموزشى مرکز همخوانى نداشت، پس از بررسى و تطبیق دروس هر یک از طلبه، امتحانات کسرى جامع را برگزار کرد. از سال 1380 طى چهار مرحله، تعداد 1946 نفر از طلاب در این امتحانات شرکت کرده‏اند.

ساماندهى فعالیت‏هاى پژوهشى طلاب‏

این محور در دو بخش، محقق شده است: ساماندهى پژوهش‏هاى طلاب، ارتقاى سطح علمى پژوهشگران به ویژه زن‏پژوهان.
معاونت پژوهش مرکز در قدمى اساسى پس از شناسایى طلاب پژوهشگر و مشخصات و سوابق آنان، اقدام به تشکیل پرونده پژوهشى طلاب کرد. این معاونت با طراحى تحقیقات کلاسى در هر ترم و فراخوان مقاله در محورهاى درسى و غیر درسى، علاوه بر نظام‏مند کردن وضع پژوهشى طلبه، بسترهاى مناسب را جهت رشد و تقویت توانایى‏هاى طلاب، فراهم کرده است، چنان که تعداد مقالات واصله فراخوان سال‏هاى 80 و 81، بالغ بر 1958 مقاله بود. در هر فراخوان پس از ارزیابى مقالات وارده، به برترین محققان جوایزى اهدا مى‏شود و این معاونت خلاصه مقالات را در کتابى به چاپ مى‏رساند.
تدوین تحقیق پایانى، در انتهاى مقطع سطح دو، از دیگر امورى است که معاونت پژوهش در این راستا پیش‏بینى کرده، به منظور نهادینه کردن نگارش پایان‏نامه، علاوه بر ارسال جزوات راهنما و راه‏اندازى واحد پاسخ به سؤالات پژوهشى و ایجاد و راه‏اندازى پایگاه اطلاع‏رسانى «کوثر نور» بر شبکه اینترنت و اینترانت، دوره‏هاى مختلف آموزشى را براى اساتید راهنما برگزار کرده است.
اما در راستاى ارتقاى سطح علمى محققان در حوزه مسائل زنان، مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران در سال 1377، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان را با اهداف تبیین دیدگاه نظام‏مند دین در باره زن و خانواده، نیز پرورش پژوهشگر و کارشناس، پاسخگویى به نیازهاى تئوریک و دفاع از مرزهاى اعتقادى در حوزه مباحث زن و خانواده، تأسیس کرد.
دفتر مطالعات و تحقیقات زنان با برگزارى دوره‏هاى متعدد آموزشى و اجرایى کردن طرح‏هاى پژوهشى، در حوزه مسائل زنان فعالیت مى‏کند و کتب و مقالات متعددى را در زمینه‏هایى چون الگوى جامع شخصیت زن مسلمان و فمینیسم، چاپ و منتشر کرده است. در باره فعالیت‏هاى این دفتر، گزارش جداگانه‏اى در ویژه‏نامه آمده است.

عنایت به فعالیت‏هاى فرهنگى و پرورشى‏

بى‏شک حفظ زىّ‏طلبگى، مسیرى بس دشوار است و علاوه بر آموزش، نیازمند تهذیب و پرورش مى‏باشد. از سوى دیگر، طلبه علاوه بر خود باید توانایى ساختن و متحول کردن اطرافیان و جامعه را داشته باشد. همین امر ضرورت عنایت ویژه به فعالیت‏هاى فرهنگى، تربیتى و پرورشى طلاب را مشخص مى‏سازد.
طلاب از آغاز ورود به مدارس علمیه در کنار برنامه‏هاى آموزشى به فعالیت‏هاى فرهنگى مشغول مى‏شوند: گرامیداشت ایام و مناسبت‏ها، اجراى برنامه‏هاى صبحگاهى، حضور در کانون قرآن و برنامه‏هایى که هر یک از مدارس به فراخور نیاز منطقه و طلاب خود برگزار مى‏کند، همه امکان پرورش ابعاد معنوى طلاب را فراهم مى‏سازد.
با توجه به آنکه نیم‏ترم اوّل، براى طلاب سال اوّل آزمایشى مى‏باشد، مرکز مدیریت به منظور تحکیم انگیزه طلاب و نیز آشنا ساختن آنان با وظایف، مسئولیت‏ها، اهداف و موانع طلبگى و انتظارات مردم و جامعه از روحانیت، از سال تحصیلى 79 - 78، هر سال اردوهایى را با شرکت طلاب پایه اوّل مدارس به مدت دو الى سه روز برگزار مى‏کند. اکنون این اردوها به صورت منطقه‏اى و براى چند استان همجوار برگزار مى‏شود و تعدادى از اردوها نیز در شهر قم اجرا مى‏شوند.
علاوه بر این، مرکز با ایجاد تسهیلات رفاهى، آموزشى و فرهنگى، امکان برگزارى اردوهاى تابستانى و هفتگى در شهرهاى مشهد و قم و بازدید از مناطق جنگى را براى مدارس فراهم آورده است. برنامه‏هاى فرهنگى این اردوها ضمن ایجاد روحیه نشاط و شادابى در طلاب، موجبات رشد ابعاد علمى و معنوى آنان را ممکن مى‏سازد.
معاونت فرهنگى و تربیتى مرکز، طى سال تحصیلى با اجرا کردن مسابقات مختلف قرآنى، کتابخوانى و مقاله‏نویسى، برگزارى دوره‏هاى آموزشى در زمینه‏هاى تبلیغ، پاسخ به شبهات، مهارت‏هاى قرآنى و تشکیل پرونده براى مبلّغان فعال مدارس و تغذیه فکرى آنان از طریق ارسال کتاب و نوار، بسترهاى مناسب رشد و شکوفایى استعدادهاى طلاب را آماده ساخته است.
تأسیس و ارتقاى واحد مشاوره مدارس از فعالیت‏هاى درخور توجه مرکز بوده و در همین راستا پس از گزینش افراد واجد صلاحیت، دوره آموزشى ویژه مشاوران مدارس در تابستان 1383 برگزار شد.
معاونت فرهنگى و تربیتى مرکز در سال 1377، اقدام به بررسى کتابخانه مدارس علمیه خواهران کرد. نتایج حاصله حکایت از آن مى‏کرد که 63 درصد حوزه‏ها فاقد کتابخانه هستند. به منظور جبران این کاستى، معاونت با ارسال کتاب، نوار صوتى و لوح فشرده به تجهیز کتابخانه و نوارخانه مدارس همت گمارد. اکنون نیز با شناسایى منابع به‏روز و درخور طلاب و مدارس علمیه، این مهم را دنبال مى‏کند.

حمایت‏هاى مالى و حقوقى‏

این مرکز جهت اداره هر چه بهتر مدارس علمیه خواهران، از طریق معاونت ادارى و مالى در زمینه احداث، تکمیل، تجهیز، تعمیر و امور مالى و حقوقى، خدمات متعددى را به این مدارس تقدیم مى‏کند. در این زمینه مى‏توان از تأمین کتب درسى با 60 الى 70 درصد تخفیف، تهیه و توزیع ارزاق مورد نیاز طلاب به صورت نقدى و جنسى، فراهم آوردن امکان استفاده از امکانات بیمه درمانى و تسهیلات وام و جهیزیه براى طلاب و اساتید، مساعدت‏هاى فرهنگى مانند امکان اسکان و پذیرایى اردوهاى مدارس در شهرهاى قم و مشهد و فراهم آوردن سهمیه عمره مفرده براى طلاب از طریق سازمان حج و زیارت، نام برد.
همچنان که آمد، برخى از مدارس از طریق موقوفات اداره مى‏شوند. ارائه مشاوره و حل مشکلات حقوقى مدارس در زمینه‏هاى مالکیت ساختمان، موقوفات، موارد مالیاتى، تهیه نقشه ساختمانى براى مدارس در حال احداث و نظارت بر ساخت و ساز آنان، از دیگر حمایت‏هاى مرکز در جهت تقویت مدارس خواهران مى‏باشد.
از سال 1379، حمایت‏هاى مالى دولت جمهورى اسلامى ایران از مدارس علمیه خواهران، تحت برنامه گسترش معارف اسلامى و در قالب ردیف بودجه مستقل در برنامه بودجه کل کشور، پس از تصویب نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، در اختیار مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران قرار مى‏گیرد تا در برنامه‏ها و طرح‏هاى مناسب در جهت اعتلا و گسترش حوزه‏هاى علمیه خواهران، هزینه گردد. با عنایت خاصه دولت خدمتگزار به تحصیلات بانوان و توجهات مجلس شوراى اسلامى به گسترش حوزه‏هاى علوم دینى، سقف این بودجه در هر سال افزایش یافته و امکانات بیشترى در اختیار مدارس علمیه خواهران، قرار گرفته است. بخش عظیمى از این بودجه، در شکل مساعدت‏هاى مالى پس از بررسى درخواست‏هاى مدارس و تعیین اولویت‏ها در زمینه‏هاى احداث، تکمیل، تعمیر و تجهیز به مدارس متقاضى تخصیص مى‏یابد. همچنین بخشى از مساعدت‏هاى مالى در قالب کمک به اداره مدارس، به قدردانى از تلاش‏ها و فعالیت‏هاى مدیران و کادر ادارى و اساتید نمونه و طلاب ممتاز، اختصاص مى‏یابد.

مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان‏

مدارس علمیه خواهران در استان‏هاى خراسان، تحت پوشش مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان فعالیت مى‏کنند. این مرکز در پذیرش، گزینش و امتحانات به صورت مستقل عمل کرده، ولى در قوانین و ضوابط باید تابع مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران قم بوده و در برنامه‏هاى آموزشى، پژوهشى و فرهنگى هماهنگ با این مدیریت باشد. مدارک فارغ‏التحصیلان این مرکز نیز توسط مرکز مدیریت قم صادر مى‏شود.
اکنون این مرکز 35 مدرسه علمیه خواهران را با 3163 نفر طلبه تحت پوشش دارد و تعداد فارغ‏التحصیلان این مدارس تا پایان سال 1382، 2086 نفر بوده است. مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران در قم ارتباط نزدیک و تنگاتنگى با این مرکز داشته و علاوه بر برخى حمایت‏ها، مانند ارسال محصولات فرهنگى، امکان حضور اساتید و معاونان مدارس استان‏هاى خراسان را در دوره‏هاى آموزشى خود فراهم آورده است.

کارنامه مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران‏

این مرکز در سال تحصیلى 83 - 82 تعداد 16787 نفر طلبه را در 202 مدرسه تحت پوشش داشته و به آنان خدمات آموزشى و فرهنگى ارائه داده است. همچنین مجموع طلابى که تا پایان سال 1382 در مدارس علمیه تحت پوشش مرکز اشتغال به تحصیل داشته‏اند 24459 نفر بوده که از این تعداد، 10276 نفر فارغ‏التحصیل شده‏اند. تعداد داوطلبان ورود به مدارس در سال‏هاى اخیر رو به فزونى گذاشته چنان که تعداد داوطلبان براى سال تحصیلى 83 - 82 برابر با 15341 نفر بوده که از میان آنها تنها 3431 نفر در دو مقطع سیکل و دیپلم مدارس علمیه پذیرفته شده‏اند. تعداد داوطلبان در سال تحصیلى 84 - 83 فزونى یافته و در حدود 18000 نفر بوده است.
خدمات ارزنده این مرکز، در ساماندهى امور آموزشى، پژوهشى و فرهنگى مدارس علمیه خواهران و پرورش جمع کثیرى از طلاب، اساتید، محققان، مبلّغان و مدیران در نقاط مختلف کشور، به ویژه در مناطق محروم و دورافتاده، سهم عظیمى در ارتقاى سطح آگاهى و بینش جامعه در حوزه معارف اسلامى و اعتلاى فرهنگ دینى دارد.

مشکلات پیش رو

در طول سال‏هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه پس از تأسیس «مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران»، خدمات ارزنده و شایسته‏اى در جهت تقویت و توسعه مدارس علمیه خواهران و ساماندهى برنامه آموزشى و پژوهشى آنان برداشته شده اما گستردگى کار، اوضاع عصر حاضر و در عین حال نوپا بودن مدارس علمیه خواهران نسبت به حوزه‏هاى علمیه برادران، هر یک به گونه‏اى مشکلات و مسائلى را ایجاد کرده است.
طراحى یک نظام هماهنگ و منسجم آموزشى با اهداف مشخص و کارآمد، کار گسترده و عظیمى است و توان بالایى را مى‏طلبد اما متأسفانه به نظر مى‏رسد این مسئله موجب شده جهت‏گیرى برنامه‏ها اغلب به سمت تعلیم و اجراى نظام آموزشى سوق پیدا کرده، در نتیجه بُعد پرورشى و تربیتى، تا حدودى فراموش شده است. فقدان برنامه پرورشى و فرهنگى منسجم در جهت تهذیب و تربیت معنوى طلاب، موجب بى‏سر و سامانى فعالیت‏هاى فرهنگى مدارس گشته و در این میان مدارسى که در مناطق محروم قرار گرفته‏اند و یا به دلایل مختلف فاقد امکانات مى‏باشند، آسیب بیشترى مى‏بینند.
مسئله بعدى که باید بدان اشاره کرد، مدرک‏گرایى است که از معضلات شایع جامعه مى‏باشد و دامان حوزه را نیز گرفته است. چنان که در آزمون سراسرى دانشگاهها در سال 83 مشاهده شد 60 درصد داوطلبان را دختران تشکیل مى‏دادند(26) و در بین قبول‏شدگان کنکور، دختران 62 درصد را به خود اختصاص داده بودند.(27)
امروزه استقبال از آموزش در سطوح عالى بنا به دلایل متعدد - که ذکر آنها در حوصله این مقاله نیست - در بین دختران به شدت شایع شده و مدرک «سطح دو» حوزه که همطراز با مدرک کارشناسى دانشگاه مى‏باشد، با امتیازات و ویژگى‏هایى که دارد در بین دختران و خانواده‏هاى مذهبى جایگاه خاصى پیدا کرده است. از دیدگاه جامعه‏شناختى، مدرک‏گرایى یک ناهنجارى است و این مشکل در مورد مدرک حوزه قابل تأمل‏تر مى‏باشد. طلبه با دین مردم که به سعادت دنیا و آخرت آنان مربوط مى‏شود، در ارتباط است و انگیزه طلبه، در پسِ مدرک حوزه پنهان مى‏ماند؛ پس باید در گزینش و پرورش او و اعطاى مدرک به وى، نهایت دقت را به کار برد.
به علاوه، شاید بتوان یکى از کاستى‏هاى نظام آموزشى حوزه را کاربردى نبودن تعلیمات آن دانست، بدین معنا که فاصله بین آموخته‏هاى طلبه و نیازها و سؤالات جامعه زیاد است و تا حدودى ادبیات و آموزش‏هاى حاکم بر حوزه مربوط به گذشته و محدود به مباحث فقهى مى‏باشد. چنان که حوزه و به پیروى از آن روحانیون در مسائلى چون جهانى شدن، دموکراسى، حقوق بشر و ... موضعى دقیق، روشن و هماهنگ ندارند و به طور مشخص در باب مسائل زنان، به ویژه در مباحثى چون فمینیسم، کنوانسیون رفع تبعیض از زنان و ... پاسخى قطعى و جایگزین ارائه نکرده‏اند. اما این مهم در نظام آموزشى مدارس علمیه خواهران به شدت مورد توجه بوده و به همین جهت مى‏توان نظام آموزشى این مدارس را در توجه به مسائل و شیوه‏هاى نوظهور، پیشروتر از حوزه‏هاى برادران دانست.
در این نظام علاوه بر دروس اصلى حوزه، مانند صرف و نحو، منطق و فلسفه، فقه و اصول، مباحث ذیل آموخته مى‏شود: اقتصاد اسلامى، آشنایى با فرقه‏ها و مذاهب اسلامى و نیز ادیان بزرگ و ابراهیمى جهان، جایگاه زن در اسلام، عقاید توصیفى در مباحث اصول پنج‏گانه اعتقادى، مبحث تاریخ در حوزه‏هاى اسلام، تشیع، فرهنگ و تمدن اسلامى، اوضاع فرهنگى و سیاسى معاصر و نظام حوزه و روحانیت، اخلاق اسلامى و مباحث تربیتى خانواده در اسلام، روانشناسى کاربردى، رایانه، مدیریت فرهنگى، کتاب‏شناسى، بهداشت عمومى، مهارت‏هاى فردى و روش آداب تحصیل، روش سخنرانى، روش تحقیق و روش کلاس‏دارى.
به طور طبیعى طلاب مستعد و توانمند، در رویارویى با چالش‏ها و مسائل اجتماعى مى‏توانند با توجه به این دروس، در جهت پاسخگویى به نیازها و ارائه راه حل‏ها از مهارت‏هاى مناسب‏ترى برخوردار باشند. البته در حالت کلى، مشکل کاربردى نبودن، حتى در نظام آموزشى دانشگاه به چشم مى‏خورد و در برخى رشته‏ها مانند رشته‏هاى فنى و مهندسى مسئله حادتر مى‏شود. اما شاید یکى از ابعاد مثبت آموخته‏هاى حوزوى، کاربردى بودن آنها در زندگى فردى و خانوادگى طلبه است، در صورتى که آموخته‏هاى دانشگاهى کمتر این ویژگى را دارا مى‏باشند.
با توجه به نقش اساسى و اصلى بانوان در خانواده و تربیت فرزندان، تحصیل در حوزه در یک نگاه حداقلى، وجود مادرانى فهیم و آشنا به مباحث آموزه‏هاى دینى را نوید مى‏دهد. مادرانى که به دور از هر گونه خرافه و بدعت مى‏توانند نسل آینده را دین‏باور و دین‏آشنا، تربیت کنند.
نوپا بودن مدارس علمیه خواهران و مشخص نبودن جایگاه دقیق آنان در زنجیره صدها ساله حوزه‏هاى علمیه، مشکلاتى را براى مدارس و طلاب خواهر به وجود آورده است. حوزه‏هاى علمیه همواره از طریق منابع مالى و وجوه شرعى که در اختیار مراجع عالیقدر و گرامى بوده، اداره مى‏شدند اما جایگاه مدارس علمیه خواهران در این بین مشخص نیست. به دیگر بیان، حوزه‏هاى علمیه خواهران براى تأمین منابع و حمایت‏هاى مالى با مشکل مواجهند و جز تعداد اندکى از مراجع عظام، دیگران در مورد اعطاى کمک‏هاى مالى به مدارس خواهران سکوت اختیار کرده‏اند. همچنین جایگاه علمى خواهران طلبه در سامانه تبلیغى، ادارى و آموزشى کشور چندان مشخص نیست و در مناطق مختلف بسته به سلیقه مسئولان، بانوان طلبه امکان فعالیت و حضور در آموزش و پرورش، ادارات و نهادها را مى‏یابند.
به نظر مى‏رسد چاره‏اندیشى براى این مشکلات، که بیشتر برگرفته از زیرساخت‏هاى فرهنگى و باورهاى اجتماعى است، تنها از عهده روحانیون و حوزه ساخته است. انقلاب‏هاى عظیم فرهنگى و تحولات اجتماعى متعددى در تاریخ اسلام توسط ایرانیان رخ داده که در تمامى آنها روحانیون پرچمدار بوده‏اند. متحول ساختن دیدگاههاى موجود در مورد آموزش، مدرک و ... نیز همت والاى عالمان دین را مى‏طلبد.

کلام آخر

حضرت امام خمینى(ره) از آغازین روزهاى پا گرفتن انقلاب بر حضور مثبت و سازنده زنان تأکید داشتند. از دیدگاه ایشان «زن، مربى جامعه است. مرحله اوّل مرد و زن صحیح از دامن زن است. مربى انسان‏ها، زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست مى‏کند و با تربیت صحیح خودش، کشور را آباد مى‏کند. زن مبدأ همه سعادت‏ها باید باشد.»(28)
امروز نیز بر همگان ثابت شده که مبارزات پنهان و آشکار و مشت‏هاى گره‏کرده در دوران ستمشاهى، گرمى جبهه‏هاى دفاع و نبرد هشت ساله و شکوفایى علم و صنعت و سازندگى کشور، مرهون ایثارها و زحمات مادران و همسرانى است که زمینه را براى مبارزه و جهاد و سازندگى فراهم ساختند.
زنِ امروز با سؤالات متعددى در زمینه حقوق و تکالیف اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى خود مواجه است. هر چند گاه برخى پرسش‏ها با شیطنت، رنگ و بوى سیاست‏زدگى گرفته و دستاویز مخالفان و منتقدان جمهورى اسلامى، جهت تضعیف نظام اسلامى و احکام دینى شده است اما اگر به دور از غرض‏ورزى و سیاست‏زدگى به این سؤالات نظر شود، بسیارى از آنها پرسش زنِ امروز از دین، حوزه و روحانیت است تا با پاسخ آنها آینده خود و فرزندان و کشورش را بهتر و با آرامش بیشتر بسازد.
همچنان که در ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى تحولى اساسى در دیدگاهها نسبت به دین پدید آمد و پیش‏فرض‏ها و انتظارات ایرانیان را از دین دگرگون ساخت، امروز نیز نیازمند تحول در دیدگاهها نسبت به «زن» و جایگاه وى در جامعه هستیم. امروز پس از گذشت ربع قرن از ایجاد نظام اسلامى، در عصر حاضر که هنگامه دهکده جهانى، رایانه و اینترنت، عصر جهانى‏شدن و جهانى‏سازى، عصر ارتباطات و فناورى اطلاعات، زمان برخورد تمدن‏ها و یا عصر گفتگوى ادیان و ملل است، زن مسلمان ایرانى انتظار دارد که مطابق با تحولات و مقتضیات زمان و تعریفى که جامعه از زن دارد، پاسخ سؤالات خود را از دین دریافت کند. وى خواستار تغییر محکمات و یا بدیهیات دین نیست؛ او به دنبال الگوى زن مسلمان، مادر مسلمان، همسر مسلمان و ... است. او مى‏خواهد در پرتو حمایت دین تحصیل کند، کار کند، بسازد و ساخته شود و گره از مشکلات جامعه خود بگشاید؛ او مى‏خواهد روش تربیت فرزندان صالح و مؤمن را در عصر دین بداند و ... .
شاید به نظر برسد که براى انجام این مهم باید جامعه‏شناسان، حقوقدانان، سیاستمداران، روانشناسان و ... دست به دست هم دهند اما حقیقت این است که روحانیون مى‏توانند با تدبیر و درایت و با دخالت دادن دو عنصر زمان و مکان، فقه پویا - و قبل از آن دیدگاهها - را متحول و بالنده ساخته و مشکلات مبنایى و بنیادى مربوط به زنان را حل کنند. بدین گونه، راه براى دیگر کارشناسان نیز باز خواهد شد.
در این میان، باید توجه کرد که چون بسیارى از علماى روحانى از جایگاه یک مرد و با دید جنسیتى به مطالبات و خواسته‏هاى زنان نظر مى‏کنند - على‏رغم نظرات مثبت و مطلوبى که دارند - بسیارى از زوایاى این خواسته‏ها براى آنان ناپیدا مانده است؛ لطایف و ظرایفى هست که بانوان به آنها آگاه‏تر و کسى جز آنان نمى‏تواند گره از مشکلات بگشاید. توانمندسازى بانوان طلبه و پرورش استعدادهاى بالقوه آنان در جهت تولید اندیشه و ایجاد نهضت نرم‏افزارى و توجه ویژه به حوزه مسائل زنان همچون فمینیسم، خشونت علیه زنان، آموزش و اشتغال، جامعه‏پذیرى دختران و ... موجبات بالندگى و سعادت جامعه خواهد شد.
روح لطیف زن اگر با علم - به ویژه علوم دینى - آراسته شود، فرهنگ و هنر را دگرگون مى‏کند و راههاى زمین را به آسمان پیوند مى‏زند.
در روایت آمده است تنى چند از 313 نفر که با آخرین منجى مى‏آیند و زمین را از عدل و داد لبریز مى‏کنند و ریشه ستم را مى‏سوزانند، از میان زنان برگزیده مى‏شوند ... زنانى که علاوه بر ایمان و اخلاص با علوم دینى آشنا بوده و از فقیهان دوران خود مى‏باشند.
این آینده پیش روى طلاب مدارس علمیه خواهران است، آینده‏اى که همت طلاب و عنایت علماى بزرگوار و اولیاى حوزه و اقدامات دولت خدمتگزار را مى‏طلبد ... .
پاینده باد فصل بهارى که در ره است‏
لبخندهاى مست‏نگارى که در ره است‏
در اهتزاز بود لواى امید ما، مستدام‏
بر دست‏هاى سوارى که در ره است(29)

منابع: -

1- علامه امینى، فاطمةالزهرا(س)، به کوشش حبیب چایچیان، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1370.
2- دکتر بنت‏الشاطى، عایشه، بانوى کربلا زینب، ترجمه: سیدرضا صدر، انتشارات 22 بهمن، قم، بى‏تا.
3- امام خمینى، تبیان، دفتر هشتم: جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(س)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، تهران، 1376.
4- دوانى، على، سیماى جوانان در قرآن و تاریخ اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1368.
5- قمى، شیخ عباس، سفینةالبحار، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، بى‏تا.
6- محلاتى، شیخ ذبیح‏اللَّه، ریاحین‏الشریعة، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1364.
7- هادوى، مصطفى، یادنامه عالمه مجتهده، حاجیه‏خانم امین، چاپخانه بزرگمهر اصفهان، اصفهان، بى‏تا.
8- لوح فشرده صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س).

پى‏نوشتها: -
1) علامه امینى، فاطمه الزهرا(س)، ص‏50 - 47.
2) اصول کافى، ج‏2، ص‏355.
3) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(س)، ص‏19، 2/2/58.
4) دکتر عایشه بنت‏الشاطى، بانوى کربلا زینب(س)، ص‏58.
5) تاریخ اهل بیت، ص‏82.
6) ریاحین‏الشریعه، ج‏4، ص‏224.
7) سفینةالبحار، ج‏1، ص‏722؛ ریاحین‏الشریعه، ج‏4، ص‏242.
8) ریاحین‏الشریعه، ج‏4، ص‏223.
9) على دوانى، سیماى جوانان در قرآن و تاریخ اسلام، ص‏288.
10) مصطفى هادوى، یادنامه عالمه مجتهده حاجیه‏خانم امین، ص‏12 - 11.
11) همان، ص‏173.
12) آنتونى گیدنز، جامعه‏شناسى، ص‏200 - 196.
13) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى، ص‏258.
14) محمدرضا پهلوى، پاسخ به تاریخ، ص‏78.
15) صحیفه امام، ج‏15، ص‏11.
16) سخنرانى خانم همایونى در «اولین گردهمایى سراسرى مسئولان و مدیران حوزه‏هاى علمیه خواهران»، 7/3/76 (به نقل از جزوه مربوط به اجلاس، ص‏24).
17) دفتر برنامه‏ریزى و نظارت مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران.
18) ماهنامه کیهان فرهنگى، ش‏199، اردیبهشت 1382، ص‏9 - 8.
19) صحیفه امام، ج‏19، ص‏17، 31/5/63.
20) همان، ص‏75، 29/6/63.
21) روزنامه جمهورى اسلامى، 20/11/82، ص‏12.
22) اطلاعات این بخش با همکارى معاونت پژوهش و دفتر مدیر محترم جامعةالزهرا(س)، گردآورى شده است.
23) نامه جامعه، شماره 1، مهرماه 1383، ص‏15.
24) اطلاعات و آمار مندرج در بخش مربوط به مرکز مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهران، از دفتر برنامه‏ریزى و نظارت این مرکز گرفته شده است.
25) ماهنامه کیهان فرهنگى، اردیبهشت 1382، شماره 199، ترویج عبودیت محققانه، ص‏36.
26) روزنامه کیهان، 20/5/83، ص‏14.
27) روزنامه اطلاعات، 22/6/83، ص‏3.
28) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(ره)، ص‏57، 26/2/58.
29) مهدوى سعیدى.