انقلاب اسلامى، بستر رویش سبز حوزههاى علمیه خواهران
مهتاب رضاپور
[در طول تاریخ، زنان در عرصههاى مختلف دوشادوش مردان حرکت کردهاند، گرچه بازتاب آن در نگارش تاریخ کمرنگ است. از جمله عرصههایى که زنان نه به اندازه مردان بلکه به فراخور مجالى که یافتهاند، در آن گام نهاده و موفق نیز بودهاند، حوزه دین و فقاهت مىباشد. با جستجو در هر عصر و دورهاى مىتوان نشان از چند تن از بانوان فرهیخته و فاضل در این عرصه یافت. در این میان انقلاب اسلامى ایران و تأسیس نظام جمهورى اسلامى، بستر سبز رویش حوزههاى علمیه خواهران و تربیت عالمان زن به شمار مىرود.
این مقاله سعى بر آن دارد تا با پژوهش اجمالى وضع تحصیل بانوان در حوزه علوم دینى از دوران پیش از انقلاب اسلامى تا پس از آن، نیز تأثیر انقلاب را بر تحولات و رشد و گسترش مدارس علمیه خواهران از دید مستندات و آمار ارزیابى کند. پیشینه حضور زنان در حوزه فقاهت، عصر جدید و زنان حوزوى، نظام جمهورى اسلامى و حوزههاى علمیه، فعالیتها و تشکیلات جامعةالزهراء و دستاوردهاى تأسیس مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران، محورهاى این مقاله را تشکیل مىدهند.]سپیده
با درخشش خورشید اسلام در آسمان بشریت، جهل و گمراهى رو به زوال گذاشت و قلوب انسانها در پرتو آفتاب گرم نبوت خاتم(ص) رشد کرد، شکوفه زد و به ثمره ایمان نشست.
اسلام، داعیهدار پاسخگویى به نیازهاى انسان بود و پیامبر گرامى اسلام، حضرت محمد(ص) طى 23 سال نبوت و پس از آن، ائمه معصومین سلاماللَّه علیهم اجمعین، هدایت انسانها را بر عهده گرفته و گره از مشکلات آنان مىگشودند. اما در دوران غیب کبرا این مهم به عالمان و مجاهدان و فرهیختگان حوزه دین و فقاهت سپرده شد. تاریخ همواره از بزرگمردانى مىگوید که در برهههاى مختلف، پرچمدار حرکتهاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بوده و هدایت دنیاى مردمان را با تکیه بر دین الهى اسلام بر عهده داشتند؛ از فقیهان بزرگوار تا عارفان و عالمان فلسفه و حکمت.
در این میدان، زنان نیز دوشادوش مردان حرکت کردهاند، گرچه بازتاب آن در تاریخ، کمرنگ است. زنان با موانع و چالشهایى که وظایف همسرى و مادرى بر عهدهشان نهاده بود، نه به سرعت مردان اما آهسته و پیوسته در حوزه دین و فقاهت گام به جلو برداشته، با جستجو در هر عصر و دورهاى مىتوان نشان از چند تن از بانوان فرهیخته و فاضل را یافت.پیشینه حضور زنان در حوزه فقاهت
حکایت جلسات بحث، پرسش و پاسخ و آموزش عقاید دین الهى، قرآن و تفسیر، احکام و ...، توسط بانوان عالم و فاضل، از زمان صدر اسلام تا به امروز همچنان ادامه دارد.
اشاره صریح حضرت رسول اکرم(ص) بر تمسکجستن و هدایت یافتن مردم از وجود حضرت زهرا(س)،(1) نزول حضرت جبرئیل نزد ایشان و بیان آینده امت اسلام به حضرت، پس از فوت پدر بزرگوارشان(2) و خطبه فدکیه، حکایت از علم و حکمت بانویى مىکند که «اگر مرد بود، نبى بود. زنى که اگر مرد بود به جاى رسولاللَّه(ص) بود.»(3) پس از آن دخت گرامى وى، حضرت زینب(س) که «در دوران کودکى از حضرت رسول(ص) درس مىگرفتند، هنگامى که امیرالمؤمنین(ع) در کوفه سکنى گزیدند، زنهاى محترمه کوفه توسط شوهرانشان از امیرالمؤمنین(ع) اجازه خواستند به حضور حضرت زینب شرفیاب شده و از علم او بهره گیرند. حضرت على نیز اذن فرمودند. بانوان مشتاق نزد عقیله بنىهاشم جمع مىشدند و تفسیر قرآن فرا مىگرفتند.»(4)
در مورد حضرت معصومه(س) نیز آوردهاند که «در دوران کودکى در غیاب پدر بزرگوار خود پاسخگوى سؤالات و شبهات فقهى و دینى مردم بودند و وقتى پاسخ ایشان به محضر امام موسى کاظم(ع) رسانده شد، حضرت پس از تأیید جواب فرمودند: «فداها ابوها.»»(5)
همچنین مىتوان به دختران، همسران و مادران محترم ائمه اطهار سلاماللَّه علیهم اجمعین اشاره کرد که بنا به روایت تاریخ اسلام، بیشتر اینان سرآمد بانوان وارسته و فاضل روزگار خود بوده و در بزنگاهها و حوادث واقعه به پاسخگویى سؤالات و مشکلات مطرح، مىپرداختند و سره را از ناسره و حق را از باطل روشن مىکردند.
از زمان صدر اسلام، از حضرت امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام تا دوران معاصر مىتوان مدارس و حوزههاى بنامى را در عراق و ایران یافت که صدها بلکه هزارها طلبه در آنجا به تحصیل مشغول بودند، اما این امکان بنا به دلایل مختلف فرهنگى و اجتماعى براى زنان وجود نداشت. به دیگر بیان، مردان به دلیل اوضاع فرهنگى و باورهاى اجتماعى امکان حضور در مدارس علمیه و استفاده از اساتید متعدد را داشتند اما زنان اغلب در محافل خصوصى آموزش مىدیدند. چنان که بیشتر زنان عالم و فقیه در خانه و در محضر پدران و همسران فاضل خود، کسب علم کردهاند. مىتوان پس از بانوان گرامى خاندان ائمه معصومین سلاماللَّه علیهم اجمعین، حضور فعال زنان در حوزه فقاهت را از قرن پنجم هجرى به بعد، بیشتر مشاهده کرد.
در ریاحینالشریعه آمده است: «شیخ طوسى (علیهالرحمه) را دو دختر بود، هر دو عالم و فاضل و شیخ ابوعلى فرزند شیخ طوسى هر دو خواهر را اجازه (روایت) داده بود.»(6)
«امّعلى» و «فاطمه امّالحسن»، به ترتیب همسر و دختر محمد بنمکى، معروف به شهید اوّل، از زنان عالم و فاضل و فقیه دوران خود بودند، چنان که شهید اوّل این دو بانو را مدح کرده و به زنها مىگفت به آنان اقتدا کرده و در احکام به آنان رجوع کنند.(7)
از دختر سیدمرتضى علمالهدى در ریاضالعلما یاد شده و او را به فضل و دانش ستودهاند.(8)
آمنهبیگم، دختر مجلسى اوّل، زنى پرهیزکار و مجتهد بود و کتابى هم در فقه و احکام دینى تألیف کرده و در جمعآورى اخبار برخى از جلدهاى بحارالانوار به برادرش، علامه مجلسى دوم کمک کرده است.(9)
البته تعدادى از بانوان علاقهمند نیز بودند که به رغم نداشتن امکانات، به فراخور حال به صورت خصوصى و شخصى نزد اساتید به فراگیرى و آموزش علوم دینى و حوزوى مشغول شدند.
«بانو نصرت امین به سال 1265 شمسى در اصفهان متولد شد. از چهار سالگى به تحصیل علم و آموزش قرآن پرداخت. در سن پانزده سالگى با پسرعموى خود ازدواج کرد و از بیست سالگى (در منزل و به صورت خصوصى) به تحصیل زبان عربى و علوم دینى، فقه و اصول، فلسفه و عرفان اهتمام ورزید. در چهل سالگى از طرف آیتاللَّه شیخ عبدالکریم قمى و آیتاللَّه سیدمحمدکاظم شیرازى به اجازه اجتهاد و استنباط احکام شرع نایل آمد. اولین مکتب را (در اصفهان) به نام مکتب حضرت فاطمه(س) براى رشد علمى و معنوى زنان دایر کرد. در طول زندگى پر برکت خود، هشت تن از فرزندانش را از دست داد، ولى این مصایب نتوانست در ارادهاش براى کسب علم، کوچکترین خللى وارد آورد. یکى از استادان ایشان، آیتاللَّه حاج میرسیدعلى نجفآبادى نقل مىکند که در موقع فوت یکى از فرزندان حاجخانم امین، فکر کردم که آن مصیبت بزرگ باعث خواهد شد که تا مدتها برنامه درس را به تعویق اندازد اما شدت علاقه بانو به انجام وظایف معنوى به حدى بود که تنها دو روز بعد از آن واقعه، خدمتکار ایشان به سراغ من آمد که براى تدریس به منزل ایشان بروم. وقتى رفتم با کمال تعجب او را آمادهتر از همیشه دیدم.»(10)
مرحوم بانو امین در مورد چگونگى تحصیل خود مىگوید: «براى استماع [و یادگیرى] صفات حقتعالى حریص بودم و پیوسته این چنین بودم تا اینکه به تحصیل علوم عربى راغب شدم و به تحصیل مقدمات از صرف و نحو و غیرهما از مقدمات فقه و منطق و حکمت مشغول شدم و خدا مىداند که این راه را با چه سختى و اضطرارى گذراندم و چگونه مشقتهایى را که از زخم زبان دوستان و استهزاى آنها به من مىشد، تحمل مىکردم.»(11)عصر جدید و زنان حوزوى
با آغاز انقلاب صنعتى در جهان و وقوع موج دوم تمدن بشرى، به تدریج تحولى اساسى در مورد جایگاه «زن» در جامعه پدید آمد. در غرب زنان از حق رأى، تحصیل، تملک و تصرف در اموال خود برخوردار شدند و نقش زنان در نهاد خانواده و تربیت فرزند و نیز فعالیتهاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى بیشتر مورد توجه قرار گرفت.(12)
این موج از اروپا وزیدن گرفت و به مرور دامنه آن به شرق رسید. از اواخر دوره قاجار و پس از آن در دوران پهلوى، اثرات این تحولات فکرى نمایان گردید. رژیم پهلوى به دلیل ماهیت ذاتى خود از این تحولات، به نام آزادى زنان، در جهت کشف حجاب و ترویج بىبند و بارى استفاده کرد، چرا که تحولات اساسى و بنیادین در جهت رشد و شکوفایى زنان را برنمىتابید. نگرش رژیم پهلوى به زنان، نگرشى مادى، منفعتطلبانه و لذتجویانه بود. دلیل این ادعا نیز سیاست استفاده ابزارى این رژیم از زن در اقتصاد و فرهنگ مىباشد. طبق این دیدگاه زن ابزار کسب پول، ثروت، قدرت و وسیله ارضاى هواهاى نفسانى تلقى مىشد و در عمل، زن موجودى درجه دوم، فرعى و در خدمت مردان بود.
امام خمینى مىفرماید:
«شاه براى زن این خاصیت را قایل بود که مىگفت: «زن باید فریبا باشد!» البته با آن نظر حیوانى که او داشت، با آن نظر جسمانى، مادى، حیوانى پست که او داشت، زن را نظر مىکرد، باید فریبا باشد. از مقام انسانیت، زن را فرو کشید به مرتبه یک حیوان، به اسم اینکه براى زن مىخواهد مقام درست کند، زن را از مقام خودش پایین آورد. زن را مثل یک عروسک درست کرد.»(13)
بر اساس همین دیدگاه بود که بر حضور صورى زنان در صحنههاى مختلف تأکید مىشد، چنان که بر شمار زنان دانشآموز، دانشجو و شاغل افزوده شد. فضاى فرهنگى حاکم، زمینه را براى تحصیل زنان فراهم کرده بود و در این میان، دینداران با احتیاط تمام، براى تحصیل زنان در حوزه علوم دینى گامهایى برداشته و اولین مکاتب و مدارس دینى ویژه خواهران را تأسیس کردند.جایگاه حوزه علمیه
براى مشخص کردن شأن و جایگاه مدارس علمیه خواهران در پیش از استقرار نظام جمهورى اسلامى، باید ابتدا جایگاه حوزه و روحانیت را در جامعه آن روز مشخص کرد.
حوزه و روحانیت پیش از انقلاب همانند فقه و فقاهت، منزوى و از صحنههاى گوناگون اجتماعى دور بود. حضور روحانیت و فقه بیشتر در صحنههاى درس و بحث حوزه بود و در زندگى اجتماعى مردم نقش چندانى نداشت. در واقع حوزه فقاهت غالباً به احوال شخصیه و زندگى فردى مردم و نیز مسائل و احکام عبادى محدود مىشد. گذر زمان و دور شدن از سرچشمههاى اصیل دین، حکومت جباران و ستمگران و بهرهبردارى از نام و ظواهر دین براى استحکام بخشیدن به پایههاى حکومت جور و وجود عالمان مقدسنما و دینفروش، تصویرى غیر واقعى از دین و روحانیت در ذهن جامعه به وجود آورده بود. عملکرد رژیم پهلوى نیز به این تفکر دامن مىزد. رضاخان تلاش زیادى کرد تا فقه و فقاهت وارد زندگى سیاسى، اجتماعى و حکومتى نشود و محمدرضا پهلوى از اقدام پدرش که توسط وى ادامه و گسترش یافت با افتخار یاد مىکرد. وى در کتاب «پاسخ به تاریخ» مىنویسد:
«استقرار یک نظام سیاسى جدید توسط پدرم که تا حد زیادى از معیارهاى غربى الهام مىگرفت، توسعه و تحکیم آن توسط من، قسمت اعظم امتیازاتى را که قبلاً در اختیار روحانیون قرار داشت، از آن سلب کرد. به همین جهت بعضى از ملّاهاى شیعه شروع به مخالفت کردند.»(14)
الگوى برگزیده حوزه در آن زمان در جنبههاى مقدسمآبى، نقشى قوى و پر قدرت داشت، چنان که ورود روحانیت به حوزههاى سیاسى و اجتماعى باعث تکفیر و مورد بىمهرى قرار مىگرفت:
«شأن بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمىفهمید سیاست را، اگر یک آقایى اصلاً عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست، این بزرگوار باشد، خیلى آقایى است که دخالت در امور نمىکند، قربانش بروم چه آقاى خوبى! ظهر مىآید نمازش را مىخواند و مىرود توى خانهاش مىنشیند.»(15)
ویژگى مهم احکام فردى و عبادى، فرا تاریخى و فرا زمانى بودن آن است. گذشت زمان و آمد و شد حکومتها و پادشاهان مختلف در چگونگى انجام نماز و روزه و حج تفاوتى اساسى به وجود نمىآورد، اما حوزه و روحانیون نسبت به مسائل روز و نوظهور توجه کافى مبذول نمىداشت و نیاز به تحول و برنامهریزى براى نظام آموزشى و فعالیتهاى فرهنگى را احساس نمىکرد، البته امثال استاد مطهرى(ره) را باید از استثناهاى آن زمان برشمرد.
در این اوضاع، تأسیس مدرسه دینى و مکتب ویژه خواهران، مشکلات و دغدغههاى خاص خود را داشت. سرکار حاجیه خانم همایونى - از شاگردان برجسته مرحوم بانو امین - در مورد تأسیس مکتب حضرت فاطمه(س) توسط حاج خانم امین، مىگوید:
«در سال 42 که آن اتفاق در فیضیه افتاد، که البته خیلى اسباب تأثر بود، سال بعد، یعنى سال 43 بانو امین و ما به فکر افتادیم که یک اثر در خانمها ایجاد شود و بنا شد یک مکتبى درست کنیم. اما این مکتب آنقدر به نظر همه اجنبى بود که با هر کس حرفش را مىزدیم، اعم از فرهنگىها و اشخاصى که در این راه بودند، مىگفتند: یعنى چه؟! آن وقت چطور مىشود؟ آن وقت چکار مىکنید؟ اما آن کارى که خدا مىخواهد، همان است که انجام مىشود. حاج خانم امین دنباله کار را گرفتند، الحمدللَّه منزلى خریدند، اما اشخاصى بودند که در آن روز طالب دبیرستان بودند، آنها هم حق داشتند، براى اینکه دخترها به خاطر آنکه آقایان درس مىدادند دلشان مىخواست طورى باشد که این دخترها در دبیرستانى که به وسیله بانوان مذهبى اداره مىشود مشغول تحصیل باشند. منزل خریدارى شده، دو منزل پهلوى هم بود. یکى را با نظر خودشان مکتب کردند، اعلام هم نمىتوانستیم بکنیم! خدا شاهد است تا چند سال ما جواب مردم را این طور مىدادیم که ما در اینجا فقط حمد و سوره خانمها را درست مىکنیم! بدین وسیله مردم را منصرف مىکردیم. اما از آنجا که این کار خدایى بود و لطف و نظر خدا با این مؤسسه بود، مورد استقبال دوشیزگان و بانوان قرار گرفت. ما براى مکتب فاطمه(س) شصت نفر ثبتنام کردیم و آنها نیز در دبیرستان شصت نفر پذیرفتند اما آنقدر این کار پیشرفت داشت و مورد استقبال این خانمها و دخترها قرار گرفت که همه براى پیشبرد آن عاشقانه کار مىکردند. الحمدللَّه تا حالا که 32 یا 33 سال است که این کار دایر بوده، خدا همچنان آبرویى به این کار داد. من مىدانم که اینها از برکات نیت خالص این بانو بود که دانهاى را که بر زمین افکند، جوانه زد و هر دانه به هفتصد و هفت هزار خواهد رسید. صد و خوردهاى مکتب از پهلوى این مکتب تأسیس شد، البته در آن زمان کارها با زحمت پیش مىرفت و از هر وسیلهاى براى انصراف بانوان استفاده مىکردند، مثل اینکه به آنها مىگفتند: «شما اُمل هستید» و از این گونه حرفها و این خیلى مشکلتر از حالاست که اینقدر با تشویق پیش مىرود.»(16)
اغلب مدارس علمیه خواهران در قالب مکتب و حوزه و با حمایتهاى معنوى و مادى روحانیون نواندیش و شناختهشدهاى چون شهید آیتاللَّه دستغیب(ره) در شیراز، شهید آیتاللَّه بهشتى(ره)، شهید آیتاللَّه قدوسى(ره) و حجتالاسلام و المسلمین محمدعلى شرعى در قم، شهید آیتاللَّه اشرفى اصفهانى(ره) در اصفهان و آیتاللَّه سیدحسن مکى(ره) در آبادان، آغاز به کار کردند. سابقه برخى از این مدارس به بیش از چهل سال مىرسد: مدارس زهراى اطهر(س) تهران (1340ه.ش)، فاطمیه فسا (1340ه.ش)، الزهراء(س) شیراز (1343ه.ش)، مرکز علوم اسلامى آبادان (1345ه.ش)، کوثر کاشان (1345ه.ش) و حضرت نرجس(س) زاهدان (1346ه.ش)، که بین سالهاى 1340 تا 1346ه.ش تأسیس شدهاند. همچنین مىتوان از مدارس عصمتیه سمنان (1354ه.ش) و الزهراء(س) خمینىشهر اصفهان (1356ه.ش) نام برد که در سالهاى پیش از پیروزى انقلاب شکل گرفتهاند.(17)
در شهرهاى مقدس مشهد و قم نیز در کنار حوزهها و مدارس علمیه معظم و با بنیه علمى درخور توجه آقایان، مکتبهاى متعدد اما کوچکى براى خواهران وجود داشت که مىتوان به مکاتب عصمتیه (1340ه.ش)، حضرت رقیه (1345ه.ش) و حضرت نرجس (1345ه.ش) در مشهد و مکاتب توحید (1354ه.ش)، قدسیه، حضرت على(ع) و الزهرا(س) در قم اشاره کرد.
این مدارس اغلب توسط علماى روحانى و خیّرین، به صورت کمکهاى مستقیم و یا وقف، اداره مىگردید. هر چند تعداد این مکاتب کم و امکانات آنها محدود بود اما انگیزه قوى خواهران طلبه، تمامى نواقص و کاستىها را جبران مىکرد. سرکار خانم صفاتى در مورد وضع پیشین قم مىگوید:
«وضعیت قم در آن زمان جالب نبود و حساسیتهایى که یک عده نشان مىدادند، تمام اینها را ما با یک صبر و بردبارى خاصى تحمل مىکردیم و مسلّماً اوّل مسئلهاى که براى ما مهم بود، درس بود و ما پافشارى مىکردیم که هر چه زودتر استاد بیاید و ما درسمان را شروع بکنیم. البته در ابتدا اساتید برایشان سنگین بود چون سابقه نداشت استاد بیاید براى چند دختر تدریس کند و یک مدت هم بدون استاد بودیم و خیلى ناراحت بودیم که ما در کنار حوزه علمیه هستیم و حوزه پر از استاد است، اما از محضر این اساتید نمىتوانیم استفاده کنیم. در آن زمان اصلاً و ابداً امکان نداشت که در درس آقایان شرکت کنیم، این زمینه بعداً فراهم شد. از همان سالى که به قم آمدیم در تماسهایى که با خانمها داشتیم، احساس کردیم که خانمها در قم خیلى خلأ فکرى و اعتقادى دارند و با وجود حوزه علمیه، با معارف اسلامى آشنایى ندارند. بعضى از آنان تقاضا کردند که براى ما هم کلاس بگذارید، ما هم اعلام آمادگى کردیم و یک جمعیت انبوهى، شاید 500 نفر یا بیشتر، آمدند که همه این خانمها از بیوتات علما و آقایان روحانى بودند. خانهاى که ما در آن زندگى مىکردیم هم محل درس خودمان بود و هم در آنجا درس مىدادیم و در واقع یک مرکز فعال فرهنگى براى خانمها درست شد. با گسترده شدن کار و هماهنگى شهید قدوسى و شهید بهشتى مکتب «توحید» تأسیس شد و بعد به توصیه شهید قدوسى، مکتب «قدسیه» را در همان زمان تأسیس کردیم.»(18)
این مدارس کوچک با امکانات محدود خود، اثرات شگرفى را در پیروزى انقلاب اسلامى ایران بر جاى گذاشتند. با توجه به نقش اساسى که زنان در تحولات اجتماعى بر عهده دارند، شاید بتوان ادعا کرد که حماسهها و دلاورىهاى شیرزنان و دلیرمردان مسلمان ایران در سالهاى مبارزه با رژیم پهلوى و پس از آن در دوران هشت سال دفاع مقدس، ریشه در فعالیتهاى پیدا و نهان بانوان طلبهاى دارد که به رغم تمام کاستىها و شداید، در صف اوّل مبارزه به جنگ جهل و خرافه رفته، زنگار از چهره دین زدوده و جانها را براى شنیدن پیام و کلام حق آماده کردند.نظام جمهورى اسلامى، سرآغاز رویش
پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 57 و حوادث پس از آن به رهبرى امام خمینى(ره) نقطه عطفى در تاریخ معاصر جهان اسلام بود و دیدگاههاى نوینى را در مورد اسلام ایجاد کرد. حضور مقتدر و توانمند حضرت امام(ره) در صحنههاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى و هدایت کشور در حوادث و بحرانها و پیروزىها و موفقیتهاى کسب شده در این مسیر در ابعاد سیاسى، نظامى و اقتصادى، توانایىهاى اسلام و روحانیون را به منصه ظهور رساند. در این زمان دامنه انتظارات از دین گستردهتر شد. جامعه و مردم در رویکردى دینى به مسائل انسانى و واقعیات عینى به جستجوى پاسخهاى دین و دینى به مسائل و مشکلات موجود پرداختند. انقلاب اسلامى در الگوى ذهنى موجود از روحانیون، تغییراتى اساسى به وجود آورد و از حوزه و حوزویان انتظار بود براى تمامى پرسشهاى بشرى، پاسخ داشته باشد. به طور طبیعى آنان که پرسشهاى بیشتر و روح جستجوگرى داشتند، آرام ننشسته و خود وارد میدان شدند. به همین دلیل در سالهاى آغازین نظام جمهورى اسلامى با خیل عظیم طالبان حضور در حوزه، از هر جنس و طبقه و قشرى، مواجه مىشویم.
ایرانیان خواستار اداره کشور بر اساس اصول اسلامى و طالب دانشگاه اسلامى، بانکدارى اسلامى، هنر اسلامى، رادیو و تلویزیون اسلامى و ... بودند. تاریخچه محنتهاى چند صد ساله این ملت، آنان را از تمامى سلاطین، خوانین، پادشاهان و مکاتب بشرى ناامید ساخته و بنا بر آنچه که از عدالت علوى شنیده بودند، باور داشتند که در پناه یک دولت اسلامى، مىتوانند نیازهاى فطرى، معنوى و معیشتى خود را با آرامش فراهم آورند.
مىتوان علت رویکرد به حوزه علمیه را تحت یک عنوان عام بیان کرد: طالبان حضور در حوزههاى علوم دینى - اعم از زن یا مرد - در صدد سیراب کردن خود از سرچشمههاى ناب و اصیل دین بودند. انقلاب اسلامى دریچهاى به روى آنان گشود که پاسخ نیازهاى فطرى خود، خداجویى، حقطلبى، کمالخواهى، زیبادوستى، عرفان و در یک کلام معنویت را، در دین مىدیدند اما بسته به دیدگاهها و ابعاد وجودى هر یک از آنان، به طور طبیعى یکى از سه حوزه فردى، اجتماعى و یا کلان جامعه در نظر ایشان اهمیت بیشترى داشت.
به بیان دیگر، برخى از آنان به دنبال پاسخهاى فردى و حل کردن دغدغههاى شخصى خود بودند. عدهاى با نگاه به بیرون از خود، حوزه وسیعترى را براى اصلاح و تهذیب در نظر داشته و به دنبال ایجاد تحول در خانواده، آشنایان، قوم و قبیله بودند. در نهایت، تعدادى با درک مشکلات اساسى و بنیادینى که جامعه و کشور و حتى کل مسلمانان جهان با آن درگیر هستند، به جستجوى پاسخهاى کلان و راهبردى مورد نیاز جهان اسلام، پرداختند.استقبال از حوزههاى علمیه خواهران
با افزایش تعداد افرادى که خواستار تحصیل علوم دینى بودند، تعداد مدارس علمیه نیز در شهرهاى مختلف کشور، رو به فزونى نهاد، چرا که از یک سو، ظرفیت پذیرش مدارس علمیه شهرهایى چون مشهد و قم، محدود و مشخص بود و از دیگر سو، بسیارى از این افراد، به دلایل گوناگون، امکان مهاجرت به شهر دیگرى را نداشتند. این مسئله در مورد بانوان شدت بیشترى به خود مىگرفت چرا که اغلب خانوادههاى مذهبى تمایلى به فرستادن دختران خود به شهر دیگر و تنها زندگى کردن آنان نداشتند.
تأسیس مدارس علمیه در شهرهاى کشور موانع متعددى را از سر راه تحصیلات حوزوى خواهران برچید اما این گشایش با سختىهاى خاص خود همراه بود. سابقه چند صد ساله حوزههاى علمیه، وضعى آموزشى تقریباً تثبیت شدهاى را در مدارس دینى آقایان به وجود آورده بود. در این مدارس هر چند طول زمان تحصیل به استاد و توانایىهاى فردى طلبه بستگى داشت اما نکته مثبت و نقطه قوّت این نظام آموزشى، مشخص بودن سرفصلها و متون تعلیمى در هر مقطع مىباشد. این نقطه قوّت در مدارس علمیه خواهران وجود نداشت و به تبع سابقه کمتر و جوانتر بودن، ساماندهى مشخصى در باب موضوعات آموزشى در این مدارس به کار گرفته نشده بود. تعدادى از مدارس از نظام آموزشى مدارس علمیه برادران پیروى کرده و تعدادى نیز در حوزه مباحث قرآنى مانند آموزش روخوانى، ترتیل و تفسیر قرآن کریم کار مىکردند. عدهاى بر آموزش ادبیات عرب و برخى هم بر آموزش احکام تأکید داشتند. طول دوره هم در هر یک از مدارس بسته به سلیقه و توانایى مؤسس، حضور اساتید، امکانات مدرسه و ... متغیر بود و مهمتر اینکه، ملاک و مرجع مشخصى براى ارزیابى تحصیلى خواهران وجود نداشت. تشتت و نابسامانىهاى موجود از نظر دلسوزان نظام اسلامى دور نماند و موجب شد چگونگى تحصیل بانوان در حوزههاى علمیه، در دو مرحله ساماندهى شود. در مرحله اوّل، حضرت امام خمینى(ره) طى حکمى امر به تأسیس مرکز واحدى در شهر قم جهت آموزش علوم اسلامى بانوان کردند و در مرحله بعد، به امر شوراى عالى حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران جهت ساماندهى امور مدارس علمیه بانوان در کل کشور تأسیس گردید.تأسیس جامعةالزهرا(س)
حضرت امام خمینى(ره) در اولین گام مؤثر در ساماندهى تحصیل حوزوى بانوان، در تاریخ 31/5/63 طى حکمى دستور ساخت و تأسیس یک مرکز گسترده علمى و آموزشى علوم اسلامى براى خواهران را صادر کردند. در قسمتى از حکم حضرت امام(ره) آمده است:
«حضرات حجج اسلام، آقایان شیخ على مشکینى، حاج سیدعبدالکریم موسوى اردبیلى، حاج شیخ احمد جنّتى، حاج شیخ محمد فاضل، حاج شیخ محمدعلى شرعى، حاج شیخ رضا توسلى و حاج شیخ حسن صانعى (دامت افاضاتهم) را به عنوان هیئت مؤسس این مکتب خواهران تعیین نمودم تا براى هیئت مدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضى را بنمایند.»(19)
چنان که آمد، به همت شهید آیتاللَّه قدوسى(ره) پایه و اساس مکتب «توحید» ویژه خواهران، در قم بنا نهاده شد و پس از انقلاب این مکتب با نظارت و هدایت آیتاللَّه حسین راستى کاشانى اداره مىگردید. پس از مکتب توحید، مکتبهاى دیگرى براى خواهران در قم راهاندازى شد. بنا به خواست حضرت امام(ره)(20) این مکاتب منحل و پس از تکمیل و راهاندازى جامعةالزهرا(س)، اغلب آنان در این مؤسسه ادغام شدند. جامعةالزهرا(س) به صورت رسمى از سال تحصیلى 65 - 64 آغاز به کار کرد و با همت و تلاش دستاندرکاران، ساختمان این مرکز بنا نهاده شد.تشکیلات جامعةالزهرا(س)
مسئولیت عالى جامعةالزهرا(س) از تاریخ 25/7/80 بر اساس حکم مقام معظم رهبرى بر عهده هیئت امنایى مرکّب از دو تن از اساتید حوزه به نمایندگى از طرف شوراى عالى حوزه علمیه قم و مدیریت حوزه علمیه قم و نه نفر اعضاى هیئت مدیره سابق جامعةالزهرا مىباشد. مدیریت این مرکز بزرگ از آغاز و نیز پس از حکم رهبرى تا کنون بر عهده حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدرضا طباطبایى بوده است که با دقت و اهتمام زیاد و نظارت کامل به تمشیت امور آن مىپردازد. مسئولیتهاى بعدى این مؤسسه بر عهده مدیریت مؤسسه، شوراى تهذیب و پرورش، معاونتهاى آموزشى - پژوهشى، فرهنگى - تبلیغى، بینالملل و ادارى - مالى، مىباشد. دانشکده الهیات و معارف اسلامى و دبیرستانهاى علوم و معارف اسلامى هدى در قم و سه شهر دیگر، نیز از مؤسسات وابسته به جامعةالزهرا(س) مىباشند.(21)
فعالیتهاى آموزشى - پرورشى جامعةالزهرا(س)(22)
معاونت آموزشى این مؤسسه داراى دو بخش اصلى حضورى و غیر حضورى است.
در بخش حضورى، استعدادها و امکانات بانوان مورد توجه قرار گرفته و به همین لحاظ دورههاى تماموقت، نیمهوقت و پارهوقت براى آنان پیشبینى شده است. طلاب دوره تماموقت باید داراى مدرک دیپلم بوده و با شرط سنى (حداکثر 20 سال) و از سراسر کشور گزینش مىشوند. طلاب مجرد غیر بومى که از امکانات خوابگاه بهرهمند هستند به صورت شبانهروزى به تحصیل مشغولند. طول مدت این دوره چهار سال (190 واحد درسى) بوده و ویژه دختران جوان و اغلب غیر متأهل است که زمان و فراغت بیشترى براى تحصیل تماموقت دارند. در جامعةالزهرا بانوانى که به دلیل اشتغال و یا عهدهدار بودن وظایف مادرى، امکان تحصیل به صورت تماموقت را ندارند از برنامه دوره نیمهوقت استفاده مىکنند. در این برنامه، بانوان با گذراندن یک دوره شش ساله (190 واحد درسى) فارغالتحصیل مىگردند و تنها تفاوت این دوره با دوره تماموقت، در طول مدت تحصیل است.
اما برنامه دوره پارهوقت به صورت یک دوره سه ساله آموزشى عمومى اجرا مىشود. بانوانى که این دوره را مىگذرانند علاوه بر کسب اطلاعات عمومى و همهجانبه در مباحث حوزوى و مسائل دینى که در زندگى فردى و خانوادگى آنان کاربرد دارد، توانمندى اداره جلسات مذهبى و آموزش قرآن کریم را نیز مىیابند. شرط گزینش دوره پارهوقت، داشتن حداقل مدرک سیکل مىباشد و به فارغالتحصیلان این دوره مدرکى داده نمىشود اما خواهرانى که مایل به ادامه تحصیل هستند پس از طى امتحانات نهایى، مىتوانند در دوره نیمهوقت ادامه تحصیل دهند. گفتنى است که دورههاى نیمهوقت و پارهوقت ویژه خواهران ساکن شهر قم مىباشد. در سال جارى (84 - 83) تعداد طلاب رسمى بخش غیر حضورى 9000 نفر و تعداد طلاب بخش حضورى اعم از تماموقت، نیمهوقت، پارهوقت و بخش بینالمللى بالغ بر 3000 نفر مىباشد و تعداد 143 نفر دانشجو در دانشکده هدى مشغول به تحصیل هستند.
جامعةالزهرا(س) از زمان تأسیس تا به امروز، در زمینه رشد و توسعه تحصیلات علوم دینى خواهران، گامهاى متعدد و مؤثرى برداشته است:
ایجاد دورههاى تحصیلات تکمیلى همطراز با کارشناسى ارشد دانشگاه و یا سطح سه حوزه در رشتههاى فلسفه و کلام، فقه و اصول، تاریخ، تبلیغ و تفسیر؛
راهاندازى دبیرستان هدى در رشته «علوم و معارف اسلامى» در سال تحصیلى 78 - 77، در قم و پس از آن ایجاد سه شعبه از این دبیرستان در شهرهاى کهنوج، بوانات فارس و کرمان؛
تأسیس دانشکده هدى در سال 1375ه.ش، این دانشکده از سال تحصیلى 78 - 77 از طریق کنکور سراسرى به صورت نیمهمتمرکز، در رشته «الهیات و معارف اسلامى» با گرایشهاى فقه و مبانى حقوق اسلامى، علوم قرآن و حدیث و فلسفه و کلام، دانشجو مىپذیرد؛
راهاندازى مدیریت پژوهش: این مدیریت دفتر مطالعات زنان، کانونهاى مطالعاتى، نشستهاى علمى و بررسى متون درسى را زیر پوشش دارد و با فراهم آوردن امکانات آموزشى و پژوهشى در سطح مطلوب، بستر مناسبى را براى فعالیت و رشد بانوان محقق و اندیشمند حوزوى و نیز پاسخگویى به سؤالات و شبهات مطرح در مبحث مسائل دینى زنان در کانونهاى فقه و حقوق، تاریخ و سیره، کلام و فلسفه و شعر و ادب، فراهم آورده است.
فراهم کردن امکانات کمکپژوهشى، همانند تجهیز و توسعه کتابخانه و نوارخانه جامعةالزهرا(س)، راهاندازى کتابخانه تخصصى زنان و نیز بانک اطلاعات رایانهاى مؤسسه؛
برپایى همایشهاى علمى و تخصصى، چاپ و انتشار پژوهشها و تألیفات اساتید و طلاب مؤسسه و ... .
معاونت فرهنگى - تبلیغى این مؤسسه نیز با راهاندازى واحدهاى دارالقرآن کریم، اعزام مبلّغ، حوزه و دانشگاه، امور فوق برنامه، پاسخ به سؤالات، امور فارغالتحصیلان، امور صدا و سیما و رسانهها، بسیج و ... به پرورش افراد مستعد و تبلیغ و ترویج فرهنگ غنى اسلامى و احکام الهى همت گمارده است.کارنامه جامعةالزهرا(س)
طى بیست سال فعالیت، نزدیک به 20000 تن از بانوان ایرانى و حدود 4500 تن از بانوان غیر ایرانى، از بیش از 70 کشور جهان، در جامعةالزهرا(س) آموزش دیده و یا مشغول به تحصیل مىباشند.(23) شاید بتوان معاونت بینالملل را یکى از بخشهاى مهم جامعةالزهرا(س) دانست. صدها طلبه از سراسر جهان در مقاطع حضورى تماموقت و تحصیلات تکمیلى مشغول بوده و هر یک از آنان پس از فراغت از تحصیل و بازگشت به کشور خود، همچون سفیران نظام جمهورى اسلامى، آرمانهاى امام خمینى(ره) و شهداى گرانقدر را تبلیغ مىکنند.
طلاب، مبلّغان، فارغالتحصیلان و اساتید جامعةالزهرا(س) تاکنون بار عظیمى از فعالیتهاى آموزشى، تبلیغى، فرهنگى، پژوهشى و مدیریتى را در داخل و خارج از کشور بر دوش گرفته و در راستاى تحکیم پایههاى انقلابى که امام خمینى(ره) بنیانگذار آن بوده، تلاشهاى مفید و ارزندهاى کردهاند.
با عنایت به استقبال وسیع بانوان داخل و خارج از کشور براى تحصیل در جامعةالزهرا(س)، در آستانه بیست و پنجمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى و در ایام دهه فجر سال گذشته، ساختمان جدید این مؤسسه با وسعتى چندین برابر سابق، افتتاح گردید تا سرآغاز دیگرى بر فصل آموزش و پرورش بانوان در حوزههاى علوم دینى باشد.
[خلوص نیت و پرهیز از بازگویى زحمات و خدمات مسئولان جامعةالزهرا(س) به ویژه مدیریت پر تلاش، مخلص و محترم آن، هر چند بحق، شایسته ستایش و تقدیر است اما این امر باعث شده است خدمات و دستاوردهاى گسترده این مرکز آموزشى دینى، بازتاب مناسبى در سطح جامعه نداشته باشد و حتى بسیارى از حوزویان و دستاندرکاران مسائل آموزشى حوزهها از آن آگاهى کافى نداشته باشند. همین امر و نیز برخى برداشتها که باید آن را در حدّ اختلاف سلیقه تعبیر کرد، موجب پرسشهایى در خصوص شیوه آموزشى، دستاوردها و بازدهى این مرکز کمنظیر بلکه بىنظیر، در برخى اذهان شده است. این امر را مىتوان یک کاستى شمرد که مؤسسه نخواسته یا نتوانسته عملکرد و دستاوردهاى خود را آن گونه که هست منعکس کند. تهیه و نشر کتابى جامع، شامل ساختار، اهداف، روشها و عملکردها یک گام مفید است که در سال جارى به مناسبت بیستمین سال صدور حکم تأسیس جامعةالزهر(س) توسط حضرت امام خمینى، سلاماللَّه علیه، مناسب مىنمود انجام شود. هنوز هم مىتوان آن را به عنوان گزارش عملکرد بیست ساله، تهیه و ارائه کرد - سردبیر]تأسیس مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران
تأسیس جامعةالزهرا(س) در شهر مقدس قم - که مرکز حوزوى کشور و مهمترین حوزه تشیّع است - در امر ساماندهى تحصیلات حوزوى تأثیر بسزایى داشت اما تا ابتداى سال 1376 تعداد 138 مدرسه علمیه خواهران در سراسر کشور شناسایى شد که 11255 نفر به عنوان طلبه در این مدارس مشغول به تحصیل بودند. این مدارس هیچ گونه ارتباطى با یکدیگر نداشته و نظامهاى آموزشى متفاوت، عدم هماهنگى در برنامههاى آموزشى و متون تعلیمى، مشکلات مالى و نبود حمایتها و نظارتهاى لازم از مشکلات اساسى نظام حوزوى خواهران در آن دوران به شمار مىرفت. شاید بتوان دلیل این امر را به این صورت بیان کرد که مؤسسان مدارس، اعم از روحانى و یا غیر روحانى، بر اساس انگیزه و علاقه شخصى و از روى مسئولیتى که در مقابل دین و تبیین و تبلیغ عقاید و احکام اسلامى احساس مىکردند، سؤالات روز و نیازهاى زنان را شناسایى کرده و بر اساس همین نیازها و ضرورتها برنامه آموزشى ویژهاى را براى طلاب مدرسه خود طراحى مىکردند. البته تعداد اندکى از مدارس سعى مىکردند با ارتباط و هماهنگى با مرکز مدیریت حوزه علمیه قم - که متولى مدارس علمیه برادران است - و یا جامعةالزهرا(س)، برنامه آموزشى خود را تنظیم و اجرا کنند.
تشتت و نابسامانى، ضرورت وجود مرکزى را که باید عهدهدار برنامهریزى، هدایت، نظارت و حمایتهاى آموزشى، فرهنگى و مالىِ مدارس علمیه خواهران سراسر کشور شود، بیش از پیش نمایان مىساخت. بر این اساس شوراى عالى حوزه علمیه قم در تاریخ 10/12/75، «مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران» را با هدف مدیریت واحد در امر ساماندهى، اداره و توسعه حوزههاى علمیه خواهران، تأسیس کرد، که فصلى نوین و تحولى مناسب در حیات فرهنگى و آموزشى زن مسلمان ایرانى به وجود آمد.
فعالیتهاى مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران را مىتوان به پنج بخش عمده تقسیم کرد:
1- ساماندهى و نظارت مستمر بر تأسیس، ساخت، راهاندازى و فعالیت مدارس علمیه خواهران در سراسر کشور؛
2- ایجاد نظام آموزشى و پژوهشى یکسان و هماهنگ در تمامى مدارس در مراحل پذیرش، گزینش، آموزش (متون و امتحانات) و اعطاى مدرک؛
3- ساماندهى و ارتقاى سطح فعالیتهاى پژوهشى طلاب و زنپژوهان؛
4- توجه به فعالیت فرهنگى و پرورشى طلاب در کنار تعلیم و آموزش و ارائه راهکارهاى مناسب در این زمینه؛
5- حمایتهاى مالى و حقوقى در زمینه ساخت، تعمیر، تجهیز و اداره مدارس؛
این فعالیتها توسط دفاتر برنامهریزى و نظارت و مطالعات و تحقیقات زنان و معاونتهاى آموزش، پژوهش، فرهنگى - تربیتى، ارتباطات و شهرستانها و ادارى - مالى، انجام مىپذیرد.ساماندهى و نظارت(24)
مؤسسان، بانیان اصلى مدارس علمیه خواهران هستند و تهیه امکانات آموزشى و هزینههاى جارى مدارس و نیز نظارت عالیه بر حُسن اجراى امور آموزشى، فرهنگى و پژوهشى و فعالیتهاى مدیران مدارس در چارچوب دستور عملهاى مرکز بر عهده آنان است. صدور مجوز فعالیت براى یک مدرسه منوط به درخواست مؤسس، از مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران، براى تحت پوشش قرار گرفتن مدرسه مىباشد. پس از آن، معاونت ارتباطات و شهرستانهاى مرکز، از مدرسه بازدید به عمل آورده و وضع آموزشى، فرهنگى، امکانات، منابع مالى و ساختمان آن، همچنین نیاز منطقه به حوزه علمیه را بررسى و ارزیابى کرده و در صورت وجود شرایط، مجوز فعالیت را صادر و به مدرسه ابلاغ مىکند. از سال 1377 تا پایان سال 1382، طى شش سال فعالیت، تعداد 202 مدرسه تحت پوشش مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران قرار گرفته است که از این تعداد، 114 مدرسه موفق به اخذ مجوز فعالیت شدهاند و مجوز 88 مدرسه دیگر منوط به فراهم آوردن شرایط و بررسى مجدد مىباشد. البته بنا به دلایل مختلف، تعدادى از مدارس در یکدیگر ادغام و یا منحل شدهاند. دهها تقاضاى دیگر براى تأسیس مدرسه علمیه خواهران ارائه شده که پرونده آنها در دست بررسى و اقدامات لازم مىباشد.
تهیه و تصویب طرحها، آئیننامهها و ضوابط مورد نیاز اداره مدارس، رسیدگى به امور مدارس معطل و یا منحل شده و تعیین وضع و چگونگى ادامه تحصیل طلاب این مدارس، از دیگر فعالیتهاى این مرکز مىباشد. بىشک تداوم روال مناسب در مرکز و مدارس، نظارت مداوم و مستمرى را مىطلبد، به همین جهت دفتر برنامهریزى و نظارت مرکز، عهدهدار رسیدگى به شکایات و تخلفات مجموعههاى مختلف مرکز و مدارس اعم از مسئولان مرکز و مدارس، اساتید و طلاب مىباشد. همچنین این دفتر بر حُسن اجراى مصوبات و آئیننامهها و کیفیت اجراى فعالیتهاى فرهنگى و آموزشى مرکز نظارت دارد. این امر از طریق ارتباط مداوم با مدارس به صورت بازدید معاونتهاى مختلف مرکز یا احضار مسئولان مدارس و یا از طریق مکاتبه صورت مىگیرد.ایجاد نظام آموزشى و پژوهشى یکسان
آموزش، متکى بر سه رکن اصلى آموزگار، دانشپژوه و دانش است و بنابراین تقویت و دقت در هر یک از این ارکان موجب رشد نظام آموزشى مىشود. معاونتهاى آموزش و پژوهش این مرکز در همین راستا برنامهها و طرحهاى خود را به انجام مىرسانند.
به منظور ایجاد نظام آموزشى مناسب براى خواهران و هماهنگ در کل کشور، طرح برنامههاى آموزشى مدارس علمیه خواهران و هر گونه اصلاح و تغییرى در این زمینه، در دوازده کمیته معاونت پژوهش به صورت تخصصى بررسى شده و پس از تکمیل به «شوراى برنامهریزى آموزشى و تربیتى» ارسال مىشود. شورا با توجه به نیازسنجى آموزشى، تربیتى و پژوهشى و با هدف بهینهسازى نظام آموزشى، طرحها و برنامههاى سطوح 1، 2، 3 و 4 را بررسى نهایى و تصویب مىکند. اصول مورد نظر این معاونت را مىتوان در محورهاى زیر خلاصه کرد: «پرورش اخلاق روحانیت، گسترش روحیه تحقیق و پژوهش، تعمیق آگاهىهاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى طلاب، تنظیم دروس بر اساس اسلوب علمى و متناسب با ویژگىهاى زنان از نظر محتوا و حجم، توجه به وضع خاص بانوان در تنظیم ساعات آموزشى و اختصاص زمانهاى فعال روزانه به این امر و رعایت استانداردهاى پرورشى و آموزشى در فضاهاى متناسب با وضع خواهران».(25)
پس از تأیید هر طرح، پیشنهاد براى تعیین و تألیف و تدوین متون آموزشى و کمکآموزشى، نیز راهنماى تدریس متون مورد نیاز و بازبینى و اصلاح این متون در معاونت پژوهش صورت مىگیرد. گفتنى است هر برنامه آموزشى در نهایت با تأیید و تصویب شوراى عالى حوزه علمیه قم، امکان اجرا در مدارس را مىیابد.
اکنون دو دوره عمومى و عمومى ویژه جهت تحصیل خواهران در مدارس راهاندازى شده است. در دوره عمومى، داوطلبان داراى مدرک سیکل و در دوره عمومى ویژه دارندگان مدرک دیپلم و بالاتر پذیرفته مىشوند و پس از هفت (280 واحد) یا پنج (190 واحد) سال تحصیل، به آنان مدرک «سطح 2» داده مىشود. عنوان رشته تحصیلى طلاب در سطح 2، «فرهنگ و معارف اسلامى» است که با هدف تربیت مبلّغ معارف اسلامى در سطح عمومى، تربیت مدرس براى مقطع آموزش عمومى سطح 1 حوزه و شناسایى و تربیت استعدادهاى واجد صلاحیت و ادامه تحصیل در سطح 3، دنبال مىشود. این مدرک توسط شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصویب شده و ارزش رسمى دارد و دارندگان مدرک سطح 2، از کلیه مزایاى علمى و استخدامى فارغالتحصیلان دورههاى کارشناسى برخوردار خواهند بود.
مراحل پذیرش، آزمون کتبى و گزینش خواهران طلبه به صورت یکسان در سراسر کشور انجام مىشود. گزینش طلاب در دو مرحله آزمون و مصاحبه و با توجه به شرط سنى (حداکثر 17 سال براى مقطع سیکل و 21 سال براى مقطع دیپلم)، صورت مىگیرد. 60 درصد امتیاز نهایى داوطلب به نمره کتبى آزمون و 40 درصد آن به معدل آخرین مدرک وى مربوط است. در صورتى که داوطلب امتیاز لازم را کسب کند، به مرحله مصاحبه راه مىیابد. در این مرحله اطلاعات عمومى، انگیزهها و صلاحیتهاى داوطلب، محک زده مىشود و از میان آنان، بهترینها گزینش مىشوند. هر طلبه در نیم سال اوّل تحصیلى خود به صورت آزمایشى تحصیل کرده و پس از احراز صلاحیتهاى علمى، فرهنگى و تربیتى به عنوان «طلبه رسمى» پذیرفته مىشود.
طى دوران آموزش، علاوه بر برنامه درسى و متون یکسان، امتحانات پایان ترم کلیه مدارس نیز به صورت سراسرى برگزار مىگردد و سؤالات تعدادى از دروس اصلى در پایههاى مختلف، توسط معاونت آموزش طرح و تصحیح مىشود. هر چند که مدارس نقاط مختلف از امکانات آموزشى و نیروى انسانى یکسان برخوردار نیستند اما همسان بودن برنامه آموزشى و امتحانات و طرح و تصحیح سؤالات برخى از دروس در مرکز، مجالى براى عقبماندگى باقى نگذاشته و انگیزه مدارس، اساتید و طلاب را براى آموزش و آموختن صدچندان مىکند.
رکن سوم و اصلى آموزش، استادان مىباشند. مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران با مساعدت معاونت آموزش، پس از نیازسنجى و متناسب با برنامههاى آموزشى مدارس از سال 1379، هر ساله با هدف ارتقاى سطح علمى اساتید و آشنا ساختن آنان با روشهاى نوین تدریس و تحقیق و عناوین درسى با موضوعات ادبیات عرب، فقه، روششناسى و ... دورههاى آموزشى متعددى را برگزار کرده است. همچنین واحد پاسخگویى به سؤالات علمى، از طریق تلفن پیامگیر و نامه، پاسخگوى سؤالات علمى استادان مىباشد. تاکنون مرکز مدیریت مدارس علمیه خواهران با برگزارى دورههاى بلندمدت آموزشى و ارزیابى علمى اساتید از طریق مصاحبه و تعیین سطح علمى آنان، زمینههاى مناسبى را جهت ارتقاى سطح علمى مدارس فراهم ساخته است.
یکى از مهمترین فعالیتهاى مرکز، ساماندهى وضع طلاب فارغالتحصیل نظام قدیم حوزه بود. در سالهاى پیش از انقلاب و پس از آن تا زمان تأسیس مرکز مدیریت، تعداد زیادى از بانوان به صورت شخصى و در کلاسهاى خصوصى علما و اساتید و یا در حوزههاى آن زمان، مطابق با نظام قدیم حوزه، تحصیل کرده بودند اما علىرغم توانایىهاى علمى و تبلیغى که داشتند، وضع مدرک علمى و استخدامى آنان مشخص نبود و امکان حضور فعال و سازنده را در عرصههاى مختلف آموزشى و فرهنگى نداشتند. مرکز مدیریت براى این گونه طلاب، امتحانات «مدارج علمى» را برگزار کرد. از سال 1380 این امتحانات در سه مرحله برگزار شده و در مجموع، تعداد 3765 نفر از متقاضیان، در امتحانات سطوح 1، 2 و 3 شرکت کردهاند. همچنین براى اعطاى مدرک به طلابى که پیش از سال 1376 در مدارس علمیه تحصیل کرده و پس از تأسیس این مرکز فارغالتحصیل شدهاند، از آنجا که برخى دروس مورد مطالعه و امتحانات آنان با نظام آموزشى مرکز همخوانى نداشت، پس از بررسى و تطبیق دروس هر یک از طلبه، امتحانات کسرى جامع را برگزار کرد. از سال 1380 طى چهار مرحله، تعداد 1946 نفر از طلاب در این امتحانات شرکت کردهاند.ساماندهى فعالیتهاى پژوهشى طلاب
این محور در دو بخش، محقق شده است: ساماندهى پژوهشهاى طلاب، ارتقاى سطح علمى پژوهشگران به ویژه زنپژوهان.
معاونت پژوهش مرکز در قدمى اساسى پس از شناسایى طلاب پژوهشگر و مشخصات و سوابق آنان، اقدام به تشکیل پرونده پژوهشى طلاب کرد. این معاونت با طراحى تحقیقات کلاسى در هر ترم و فراخوان مقاله در محورهاى درسى و غیر درسى، علاوه بر نظاممند کردن وضع پژوهشى طلبه، بسترهاى مناسب را جهت رشد و تقویت توانایىهاى طلاب، فراهم کرده است، چنان که تعداد مقالات واصله فراخوان سالهاى 80 و 81، بالغ بر 1958 مقاله بود. در هر فراخوان پس از ارزیابى مقالات وارده، به برترین محققان جوایزى اهدا مىشود و این معاونت خلاصه مقالات را در کتابى به چاپ مىرساند.
تدوین تحقیق پایانى، در انتهاى مقطع سطح دو، از دیگر امورى است که معاونت پژوهش در این راستا پیشبینى کرده، به منظور نهادینه کردن نگارش پایاننامه، علاوه بر ارسال جزوات راهنما و راهاندازى واحد پاسخ به سؤالات پژوهشى و ایجاد و راهاندازى پایگاه اطلاعرسانى «کوثر نور» بر شبکه اینترنت و اینترانت، دورههاى مختلف آموزشى را براى اساتید راهنما برگزار کرده است.
اما در راستاى ارتقاى سطح علمى محققان در حوزه مسائل زنان، مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران در سال 1377، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان را با اهداف تبیین دیدگاه نظاممند دین در باره زن و خانواده، نیز پرورش پژوهشگر و کارشناس، پاسخگویى به نیازهاى تئوریک و دفاع از مرزهاى اعتقادى در حوزه مباحث زن و خانواده، تأسیس کرد.
دفتر مطالعات و تحقیقات زنان با برگزارى دورههاى متعدد آموزشى و اجرایى کردن طرحهاى پژوهشى، در حوزه مسائل زنان فعالیت مىکند و کتب و مقالات متعددى را در زمینههایى چون الگوى جامع شخصیت زن مسلمان و فمینیسم، چاپ و منتشر کرده است. در باره فعالیتهاى این دفتر، گزارش جداگانهاى در ویژهنامه آمده است.عنایت به فعالیتهاى فرهنگى و پرورشى
بىشک حفظ زىّطلبگى، مسیرى بس دشوار است و علاوه بر آموزش، نیازمند تهذیب و پرورش مىباشد. از سوى دیگر، طلبه علاوه بر خود باید توانایى ساختن و متحول کردن اطرافیان و جامعه را داشته باشد. همین امر ضرورت عنایت ویژه به فعالیتهاى فرهنگى، تربیتى و پرورشى طلاب را مشخص مىسازد.
طلاب از آغاز ورود به مدارس علمیه در کنار برنامههاى آموزشى به فعالیتهاى فرهنگى مشغول مىشوند: گرامیداشت ایام و مناسبتها، اجراى برنامههاى صبحگاهى، حضور در کانون قرآن و برنامههایى که هر یک از مدارس به فراخور نیاز منطقه و طلاب خود برگزار مىکند، همه امکان پرورش ابعاد معنوى طلاب را فراهم مىسازد.
با توجه به آنکه نیمترم اوّل، براى طلاب سال اوّل آزمایشى مىباشد، مرکز مدیریت به منظور تحکیم انگیزه طلاب و نیز آشنا ساختن آنان با وظایف، مسئولیتها، اهداف و موانع طلبگى و انتظارات مردم و جامعه از روحانیت، از سال تحصیلى 79 - 78، هر سال اردوهایى را با شرکت طلاب پایه اوّل مدارس به مدت دو الى سه روز برگزار مىکند. اکنون این اردوها به صورت منطقهاى و براى چند استان همجوار برگزار مىشود و تعدادى از اردوها نیز در شهر قم اجرا مىشوند.
علاوه بر این، مرکز با ایجاد تسهیلات رفاهى، آموزشى و فرهنگى، امکان برگزارى اردوهاى تابستانى و هفتگى در شهرهاى مشهد و قم و بازدید از مناطق جنگى را براى مدارس فراهم آورده است. برنامههاى فرهنگى این اردوها ضمن ایجاد روحیه نشاط و شادابى در طلاب، موجبات رشد ابعاد علمى و معنوى آنان را ممکن مىسازد.
معاونت فرهنگى و تربیتى مرکز، طى سال تحصیلى با اجرا کردن مسابقات مختلف قرآنى، کتابخوانى و مقالهنویسى، برگزارى دورههاى آموزشى در زمینههاى تبلیغ، پاسخ به شبهات، مهارتهاى قرآنى و تشکیل پرونده براى مبلّغان فعال مدارس و تغذیه فکرى آنان از طریق ارسال کتاب و نوار، بسترهاى مناسب رشد و شکوفایى استعدادهاى طلاب را آماده ساخته است.
تأسیس و ارتقاى واحد مشاوره مدارس از فعالیتهاى درخور توجه مرکز بوده و در همین راستا پس از گزینش افراد واجد صلاحیت، دوره آموزشى ویژه مشاوران مدارس در تابستان 1383 برگزار شد.
معاونت فرهنگى و تربیتى مرکز در سال 1377، اقدام به بررسى کتابخانه مدارس علمیه خواهران کرد. نتایج حاصله حکایت از آن مىکرد که 63 درصد حوزهها فاقد کتابخانه هستند. به منظور جبران این کاستى، معاونت با ارسال کتاب، نوار صوتى و لوح فشرده به تجهیز کتابخانه و نوارخانه مدارس همت گمارد. اکنون نیز با شناسایى منابع بهروز و درخور طلاب و مدارس علمیه، این مهم را دنبال مىکند.حمایتهاى مالى و حقوقى
این مرکز جهت اداره هر چه بهتر مدارس علمیه خواهران، از طریق معاونت ادارى و مالى در زمینه احداث، تکمیل، تجهیز، تعمیر و امور مالى و حقوقى، خدمات متعددى را به این مدارس تقدیم مىکند. در این زمینه مىتوان از تأمین کتب درسى با 60 الى 70 درصد تخفیف، تهیه و توزیع ارزاق مورد نیاز طلاب به صورت نقدى و جنسى، فراهم آوردن امکان استفاده از امکانات بیمه درمانى و تسهیلات وام و جهیزیه براى طلاب و اساتید، مساعدتهاى فرهنگى مانند امکان اسکان و پذیرایى اردوهاى مدارس در شهرهاى قم و مشهد و فراهم آوردن سهمیه عمره مفرده براى طلاب از طریق سازمان حج و زیارت، نام برد.
همچنان که آمد، برخى از مدارس از طریق موقوفات اداره مىشوند. ارائه مشاوره و حل مشکلات حقوقى مدارس در زمینههاى مالکیت ساختمان، موقوفات، موارد مالیاتى، تهیه نقشه ساختمانى براى مدارس در حال احداث و نظارت بر ساخت و ساز آنان، از دیگر حمایتهاى مرکز در جهت تقویت مدارس خواهران مىباشد.
از سال 1379، حمایتهاى مالى دولت جمهورى اسلامى ایران از مدارس علمیه خواهران، تحت برنامه گسترش معارف اسلامى و در قالب ردیف بودجه مستقل در برنامه بودجه کل کشور، پس از تصویب نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، در اختیار مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران قرار مىگیرد تا در برنامهها و طرحهاى مناسب در جهت اعتلا و گسترش حوزههاى علمیه خواهران، هزینه گردد. با عنایت خاصه دولت خدمتگزار به تحصیلات بانوان و توجهات مجلس شوراى اسلامى به گسترش حوزههاى علوم دینى، سقف این بودجه در هر سال افزایش یافته و امکانات بیشترى در اختیار مدارس علمیه خواهران، قرار گرفته است. بخش عظیمى از این بودجه، در شکل مساعدتهاى مالى پس از بررسى درخواستهاى مدارس و تعیین اولویتها در زمینههاى احداث، تکمیل، تعمیر و تجهیز به مدارس متقاضى تخصیص مىیابد. همچنین بخشى از مساعدتهاى مالى در قالب کمک به اداره مدارس، به قدردانى از تلاشها و فعالیتهاى مدیران و کادر ادارى و اساتید نمونه و طلاب ممتاز، اختصاص مىیابد.مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان
مدارس علمیه خواهران در استانهاى خراسان، تحت پوشش مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان فعالیت مىکنند. این مرکز در پذیرش، گزینش و امتحانات به صورت مستقل عمل کرده، ولى در قوانین و ضوابط باید تابع مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران قم بوده و در برنامههاى آموزشى، پژوهشى و فرهنگى هماهنگ با این مدیریت باشد. مدارک فارغالتحصیلان این مرکز نیز توسط مرکز مدیریت قم صادر مىشود.
اکنون این مرکز 35 مدرسه علمیه خواهران را با 3163 نفر طلبه تحت پوشش دارد و تعداد فارغالتحصیلان این مدارس تا پایان سال 1382، 2086 نفر بوده است. مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران در قم ارتباط نزدیک و تنگاتنگى با این مرکز داشته و علاوه بر برخى حمایتها، مانند ارسال محصولات فرهنگى، امکان حضور اساتید و معاونان مدارس استانهاى خراسان را در دورههاى آموزشى خود فراهم آورده است.کارنامه مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران
این مرکز در سال تحصیلى 83 - 82 تعداد 16787 نفر طلبه را در 202 مدرسه تحت پوشش داشته و به آنان خدمات آموزشى و فرهنگى ارائه داده است. همچنین مجموع طلابى که تا پایان سال 1382 در مدارس علمیه تحت پوشش مرکز اشتغال به تحصیل داشتهاند 24459 نفر بوده که از این تعداد، 10276 نفر فارغالتحصیل شدهاند. تعداد داوطلبان ورود به مدارس در سالهاى اخیر رو به فزونى گذاشته چنان که تعداد داوطلبان براى سال تحصیلى 83 - 82 برابر با 15341 نفر بوده که از میان آنها تنها 3431 نفر در دو مقطع سیکل و دیپلم مدارس علمیه پذیرفته شدهاند. تعداد داوطلبان در سال تحصیلى 84 - 83 فزونى یافته و در حدود 18000 نفر بوده است.
خدمات ارزنده این مرکز، در ساماندهى امور آموزشى، پژوهشى و فرهنگى مدارس علمیه خواهران و پرورش جمع کثیرى از طلاب، اساتید، محققان، مبلّغان و مدیران در نقاط مختلف کشور، به ویژه در مناطق محروم و دورافتاده، سهم عظیمى در ارتقاى سطح آگاهى و بینش جامعه در حوزه معارف اسلامى و اعتلاى فرهنگ دینى دارد.مشکلات پیش رو
در طول سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه پس از تأسیس «مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران»، خدمات ارزنده و شایستهاى در جهت تقویت و توسعه مدارس علمیه خواهران و ساماندهى برنامه آموزشى و پژوهشى آنان برداشته شده اما گستردگى کار، اوضاع عصر حاضر و در عین حال نوپا بودن مدارس علمیه خواهران نسبت به حوزههاى علمیه برادران، هر یک به گونهاى مشکلات و مسائلى را ایجاد کرده است.
طراحى یک نظام هماهنگ و منسجم آموزشى با اهداف مشخص و کارآمد، کار گسترده و عظیمى است و توان بالایى را مىطلبد اما متأسفانه به نظر مىرسد این مسئله موجب شده جهتگیرى برنامهها اغلب به سمت تعلیم و اجراى نظام آموزشى سوق پیدا کرده، در نتیجه بُعد پرورشى و تربیتى، تا حدودى فراموش شده است. فقدان برنامه پرورشى و فرهنگى منسجم در جهت تهذیب و تربیت معنوى طلاب، موجب بىسر و سامانى فعالیتهاى فرهنگى مدارس گشته و در این میان مدارسى که در مناطق محروم قرار گرفتهاند و یا به دلایل مختلف فاقد امکانات مىباشند، آسیب بیشترى مىبینند.
مسئله بعدى که باید بدان اشاره کرد، مدرکگرایى است که از معضلات شایع جامعه مىباشد و دامان حوزه را نیز گرفته است. چنان که در آزمون سراسرى دانشگاهها در سال 83 مشاهده شد 60 درصد داوطلبان را دختران تشکیل مىدادند(26) و در بین قبولشدگان کنکور، دختران 62 درصد را به خود اختصاص داده بودند.(27)
امروزه استقبال از آموزش در سطوح عالى بنا به دلایل متعدد - که ذکر آنها در حوصله این مقاله نیست - در بین دختران به شدت شایع شده و مدرک «سطح دو» حوزه که همطراز با مدرک کارشناسى دانشگاه مىباشد، با امتیازات و ویژگىهایى که دارد در بین دختران و خانوادههاى مذهبى جایگاه خاصى پیدا کرده است. از دیدگاه جامعهشناختى، مدرکگرایى یک ناهنجارى است و این مشکل در مورد مدرک حوزه قابل تأملتر مىباشد. طلبه با دین مردم که به سعادت دنیا و آخرت آنان مربوط مىشود، در ارتباط است و انگیزه طلبه، در پسِ مدرک حوزه پنهان مىماند؛ پس باید در گزینش و پرورش او و اعطاى مدرک به وى، نهایت دقت را به کار برد.
به علاوه، شاید بتوان یکى از کاستىهاى نظام آموزشى حوزه را کاربردى نبودن تعلیمات آن دانست، بدین معنا که فاصله بین آموختههاى طلبه و نیازها و سؤالات جامعه زیاد است و تا حدودى ادبیات و آموزشهاى حاکم بر حوزه مربوط به گذشته و محدود به مباحث فقهى مىباشد. چنان که حوزه و به پیروى از آن روحانیون در مسائلى چون جهانى شدن، دموکراسى، حقوق بشر و ... موضعى دقیق، روشن و هماهنگ ندارند و به طور مشخص در باب مسائل زنان، به ویژه در مباحثى چون فمینیسم، کنوانسیون رفع تبعیض از زنان و ... پاسخى قطعى و جایگزین ارائه نکردهاند. اما این مهم در نظام آموزشى مدارس علمیه خواهران به شدت مورد توجه بوده و به همین جهت مىتوان نظام آموزشى این مدارس را در توجه به مسائل و شیوههاى نوظهور، پیشروتر از حوزههاى برادران دانست.
در این نظام علاوه بر دروس اصلى حوزه، مانند صرف و نحو، منطق و فلسفه، فقه و اصول، مباحث ذیل آموخته مىشود: اقتصاد اسلامى، آشنایى با فرقهها و مذاهب اسلامى و نیز ادیان بزرگ و ابراهیمى جهان، جایگاه زن در اسلام، عقاید توصیفى در مباحث اصول پنجگانه اعتقادى، مبحث تاریخ در حوزههاى اسلام، تشیع، فرهنگ و تمدن اسلامى، اوضاع فرهنگى و سیاسى معاصر و نظام حوزه و روحانیت، اخلاق اسلامى و مباحث تربیتى خانواده در اسلام، روانشناسى کاربردى، رایانه، مدیریت فرهنگى، کتابشناسى، بهداشت عمومى، مهارتهاى فردى و روش آداب تحصیل، روش سخنرانى، روش تحقیق و روش کلاسدارى.
به طور طبیعى طلاب مستعد و توانمند، در رویارویى با چالشها و مسائل اجتماعى مىتوانند با توجه به این دروس، در جهت پاسخگویى به نیازها و ارائه راه حلها از مهارتهاى مناسبترى برخوردار باشند. البته در حالت کلى، مشکل کاربردى نبودن، حتى در نظام آموزشى دانشگاه به چشم مىخورد و در برخى رشتهها مانند رشتههاى فنى و مهندسى مسئله حادتر مىشود. اما شاید یکى از ابعاد مثبت آموختههاى حوزوى، کاربردى بودن آنها در زندگى فردى و خانوادگى طلبه است، در صورتى که آموختههاى دانشگاهى کمتر این ویژگى را دارا مىباشند.
با توجه به نقش اساسى و اصلى بانوان در خانواده و تربیت فرزندان، تحصیل در حوزه در یک نگاه حداقلى، وجود مادرانى فهیم و آشنا به مباحث آموزههاى دینى را نوید مىدهد. مادرانى که به دور از هر گونه خرافه و بدعت مىتوانند نسل آینده را دینباور و دینآشنا، تربیت کنند.
نوپا بودن مدارس علمیه خواهران و مشخص نبودن جایگاه دقیق آنان در زنجیره صدها ساله حوزههاى علمیه، مشکلاتى را براى مدارس و طلاب خواهر به وجود آورده است. حوزههاى علمیه همواره از طریق منابع مالى و وجوه شرعى که در اختیار مراجع عالیقدر و گرامى بوده، اداره مىشدند اما جایگاه مدارس علمیه خواهران در این بین مشخص نیست. به دیگر بیان، حوزههاى علمیه خواهران براى تأمین منابع و حمایتهاى مالى با مشکل مواجهند و جز تعداد اندکى از مراجع عظام، دیگران در مورد اعطاى کمکهاى مالى به مدارس خواهران سکوت اختیار کردهاند. همچنین جایگاه علمى خواهران طلبه در سامانه تبلیغى، ادارى و آموزشى کشور چندان مشخص نیست و در مناطق مختلف بسته به سلیقه مسئولان، بانوان طلبه امکان فعالیت و حضور در آموزش و پرورش، ادارات و نهادها را مىیابند.
به نظر مىرسد چارهاندیشى براى این مشکلات، که بیشتر برگرفته از زیرساختهاى فرهنگى و باورهاى اجتماعى است، تنها از عهده روحانیون و حوزه ساخته است. انقلابهاى عظیم فرهنگى و تحولات اجتماعى متعددى در تاریخ اسلام توسط ایرانیان رخ داده که در تمامى آنها روحانیون پرچمدار بودهاند. متحول ساختن دیدگاههاى موجود در مورد آموزش، مدرک و ... نیز همت والاى عالمان دین را مىطلبد.کلام آخر
حضرت امام خمینى(ره) از آغازین روزهاى پا گرفتن انقلاب بر حضور مثبت و سازنده زنان تأکید داشتند. از دیدگاه ایشان «زن، مربى جامعه است. مرحله اوّل مرد و زن صحیح از دامن زن است. مربى انسانها، زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست مىکند و با تربیت صحیح خودش، کشور را آباد مىکند. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد.»(28)
امروز نیز بر همگان ثابت شده که مبارزات پنهان و آشکار و مشتهاى گرهکرده در دوران ستمشاهى، گرمى جبهههاى دفاع و نبرد هشت ساله و شکوفایى علم و صنعت و سازندگى کشور، مرهون ایثارها و زحمات مادران و همسرانى است که زمینه را براى مبارزه و جهاد و سازندگى فراهم ساختند.
زنِ امروز با سؤالات متعددى در زمینه حقوق و تکالیف اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى خود مواجه است. هر چند گاه برخى پرسشها با شیطنت، رنگ و بوى سیاستزدگى گرفته و دستاویز مخالفان و منتقدان جمهورى اسلامى، جهت تضعیف نظام اسلامى و احکام دینى شده است اما اگر به دور از غرضورزى و سیاستزدگى به این سؤالات نظر شود، بسیارى از آنها پرسش زنِ امروز از دین، حوزه و روحانیت است تا با پاسخ آنها آینده خود و فرزندان و کشورش را بهتر و با آرامش بیشتر بسازد.
همچنان که در ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى تحولى اساسى در دیدگاهها نسبت به دین پدید آمد و پیشفرضها و انتظارات ایرانیان را از دین دگرگون ساخت، امروز نیز نیازمند تحول در دیدگاهها نسبت به «زن» و جایگاه وى در جامعه هستیم. امروز پس از گذشت ربع قرن از ایجاد نظام اسلامى، در عصر حاضر که هنگامه دهکده جهانى، رایانه و اینترنت، عصر جهانىشدن و جهانىسازى، عصر ارتباطات و فناورى اطلاعات، زمان برخورد تمدنها و یا عصر گفتگوى ادیان و ملل است، زن مسلمان ایرانى انتظار دارد که مطابق با تحولات و مقتضیات زمان و تعریفى که جامعه از زن دارد، پاسخ سؤالات خود را از دین دریافت کند. وى خواستار تغییر محکمات و یا بدیهیات دین نیست؛ او به دنبال الگوى زن مسلمان، مادر مسلمان، همسر مسلمان و ... است. او مىخواهد در پرتو حمایت دین تحصیل کند، کار کند، بسازد و ساخته شود و گره از مشکلات جامعه خود بگشاید؛ او مىخواهد روش تربیت فرزندان صالح و مؤمن را در عصر دین بداند و ... .
شاید به نظر برسد که براى انجام این مهم باید جامعهشناسان، حقوقدانان، سیاستمداران، روانشناسان و ... دست به دست هم دهند اما حقیقت این است که روحانیون مىتوانند با تدبیر و درایت و با دخالت دادن دو عنصر زمان و مکان، فقه پویا - و قبل از آن دیدگاهها - را متحول و بالنده ساخته و مشکلات مبنایى و بنیادى مربوط به زنان را حل کنند. بدین گونه، راه براى دیگر کارشناسان نیز باز خواهد شد.
در این میان، باید توجه کرد که چون بسیارى از علماى روحانى از جایگاه یک مرد و با دید جنسیتى به مطالبات و خواستههاى زنان نظر مىکنند - علىرغم نظرات مثبت و مطلوبى که دارند - بسیارى از زوایاى این خواستهها براى آنان ناپیدا مانده است؛ لطایف و ظرایفى هست که بانوان به آنها آگاهتر و کسى جز آنان نمىتواند گره از مشکلات بگشاید. توانمندسازى بانوان طلبه و پرورش استعدادهاى بالقوه آنان در جهت تولید اندیشه و ایجاد نهضت نرمافزارى و توجه ویژه به حوزه مسائل زنان همچون فمینیسم، خشونت علیه زنان، آموزش و اشتغال، جامعهپذیرى دختران و ... موجبات بالندگى و سعادت جامعه خواهد شد.
روح لطیف زن اگر با علم - به ویژه علوم دینى - آراسته شود، فرهنگ و هنر را دگرگون مىکند و راههاى زمین را به آسمان پیوند مىزند.
در روایت آمده است تنى چند از 313 نفر که با آخرین منجى مىآیند و زمین را از عدل و داد لبریز مىکنند و ریشه ستم را مىسوزانند، از میان زنان برگزیده مىشوند ... زنانى که علاوه بر ایمان و اخلاص با علوم دینى آشنا بوده و از فقیهان دوران خود مىباشند.
این آینده پیش روى طلاب مدارس علمیه خواهران است، آیندهاى که همت طلاب و عنایت علماى بزرگوار و اولیاى حوزه و اقدامات دولت خدمتگزار را مىطلبد ... .
پاینده باد فصل بهارى که در ره است
لبخندهاى مستنگارى که در ره است
در اهتزاز بود لواى امید ما، مستدام
بر دستهاى سوارى که در ره است(29)منابع: -
1- علامه امینى، فاطمةالزهرا(س)، به کوشش حبیب چایچیان، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1370.
2- دکتر بنتالشاطى، عایشه، بانوى کربلا زینب، ترجمه: سیدرضا صدر، انتشارات 22 بهمن، قم، بىتا.
3- امام خمینى، تبیان، دفتر هشتم: جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(س)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، تهران، 1376.
4- دوانى، على، سیماى جوانان در قرآن و تاریخ اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1368.
5- قمى، شیخ عباس، سفینةالبحار، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، بىتا.
6- محلاتى، شیخ ذبیحاللَّه، ریاحینالشریعة، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1364.
7- هادوى، مصطفى، یادنامه عالمه مجتهده، حاجیهخانم امین، چاپخانه بزرگمهر اصفهان، اصفهان، بىتا.
8- لوح فشرده صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س).پىنوشتها: -
1) علامه امینى، فاطمه الزهرا(س)، ص50 - 47.
2) اصول کافى، ج2، ص355.
3) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(س)، ص19، 2/2/58.
4) دکتر عایشه بنتالشاطى، بانوى کربلا زینب(س)، ص58.
5) تاریخ اهل بیت، ص82.
6) ریاحینالشریعه، ج4، ص224.
7) سفینةالبحار، ج1، ص722؛ ریاحینالشریعه، ج4، ص242.
8) ریاحینالشریعه، ج4، ص223.
9) على دوانى، سیماى جوانان در قرآن و تاریخ اسلام، ص288.
10) مصطفى هادوى، یادنامه عالمه مجتهده حاجیهخانم امین، ص12 - 11.
11) همان، ص173.
12) آنتونى گیدنز، جامعهشناسى، ص200 - 196.
13) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى، ص258.
14) محمدرضا پهلوى، پاسخ به تاریخ، ص78.
15) صحیفه امام، ج15، ص11.
16) سخنرانى خانم همایونى در «اولین گردهمایى سراسرى مسئولان و مدیران حوزههاى علمیه خواهران»، 7/3/76 (به نقل از جزوه مربوط به اجلاس، ص24).
17) دفتر برنامهریزى و نظارت مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران.
18) ماهنامه کیهان فرهنگى، ش199، اردیبهشت 1382، ص9 - 8.
19) صحیفه امام، ج19، ص17، 31/5/63.
20) همان، ص75، 29/6/63.
21) روزنامه جمهورى اسلامى، 20/11/82، ص12.
22) اطلاعات این بخش با همکارى معاونت پژوهش و دفتر مدیر محترم جامعةالزهرا(س)، گردآورى شده است.
23) نامه جامعه، شماره 1، مهرماه 1383، ص15.
24) اطلاعات و آمار مندرج در بخش مربوط به مرکز مدیریت حوزههاى علمیه خواهران، از دفتر برنامهریزى و نظارت این مرکز گرفته شده است.
25) ماهنامه کیهان فرهنگى، اردیبهشت 1382، شماره 199، ترویج عبودیت محققانه، ص36.
26) روزنامه کیهان، 20/5/83، ص14.
27) روزنامه اطلاعات، 22/6/83، ص3.
28) جایگاه زن در اندیشه امام خمینى(ره)، ص57، 26/2/58.
29) مهدوى سعیدى.