شخصیت حضرت فاطمه(س) از دریچه منابع اهل سنّت‏

محمدیعقوب بشوى‏

مقدمه:

در منابع تفسیرى، حدیثى، رجالى و تاریخى اهل سنت صدها آیه (با پژوهش نگارنده، 135 آیه به دست آمد) در شأن فاطمه(س) و صدها روایات در باره فضایل و کمالات معنوى و شخصیت بى‏نظیر ام‏ابیها، سرور زنان همه عالم، دختر یگانه رسول اکرم(ص) یافت مى‏شود. بحث و تحلیل و جمع‏آورى آنها نیازمند چندین جلد کتاب سترگ است.
در این مقاله برترى فاطمه(س) بر مریم(س) از دیدگاه قرآن، روایات شیعى و سنى و دیدگاه دانشمندان اهل سنت بحث شده است، به امید اینکه همه ما از شفاعت ایشان در روز محشر بهره‏مند شویم.

برترین زن جهان‏

«و إذْ قالتِ الْملائکةُ یا مریمُ إنّ اللَّه اصطفیکِ و طَهَّرکِ و اصْطفیکِ على نساء العالمین؛(1) به یاد آر زمانى را که ملائکه گفتند: اى مریم، بدان خدا تو را براى اهدافى که دارد انتخاب کرد و پاکیزه گرداند و از میان همه زنان عالم برگزید.»
دانشمندان اهل سنت در ذیل این آیه روایات زیادى در باره برترى و فضل چهار زن آورده‏اند. این روایات را صحابه معروفى همچون ابن‏عباس، انس، ابى‏لیلى، ابوهریره، عایشه، عبدالرحمن بن‏ابى‏لیلى، جابر بن‏عبداللَّه، ابوسعید، حذیفه، ام‏سلمه، ابواسلمى، ابن‏مسعود، ابن‏عمر، عمران بن‏حصین، جابر بن‏سمره، ابى‏بریده اسلمى و دیگران گزارش کرده، از اهل بیت امام على(ع) و از خودِ حضرت فاطمه(ع) نقل کرده‏اند. نمونه‏هایى از این گونه روایات را ذکر مى‏کنیم.
رسول خدا(ص) خطاب به فاطمه(ع) فرمود: «یا فاطمة ألا ترضین أنْ تکونى سیدة نساء العالمین، و سیدة نساء هذه الامة، و سیدة نساء المؤمنین؛(2) اى فاطمه، آیا خشنود نیستى که برترین بانوى زنان جهان و بانوى زنان این امت و بانوى زنان باایمان باشى!»
این حدیث را حاکم و ذهبى صحیح مى‏دانند.(3) بغوى گفته: «بر درستى این حدیث، اتفاق نظر هست».(4) پیامبر(ص) در جاهاى مختلف و متعدد با تعابیر گوناگون بر افضلیت و برترى فاطمه زهرا(ع) بر همه زنان عالم تأکید داشت. هنگامى که فاطمه بیمار شده بود و پیامبر این سخن را به اصحاب گفت، آنان همراه پیامبر براى عیادت فاطمه به خانه‏اش آمدند. پیامبر از بیرون خانه صدا زد که: دخترم، خودت را بپوشان چون جمعى از یاران به عیادت تو مى‏آیند، از آنجا که لباس دخترش فاطمه کافى نبود عباى خود را از پشت در به او داد. پیامبر و یاران وارد شدند و بعد از عیادت از خانه بیرون آمدند، رو به یکدیگر کرده از بیمارى فاطمه اظهار تأسف مى‏کردند، پیامبر به آنها فرمود: «اما إنّها سیدة النساء یوم القیامة؛(5) بدانید او بانوى تمام زنان در قیامت است.»
عایشه روایت مى‏کند: «روزى فاطمه نزد پیامبر آمد. راه رفتن او درست مانند راه رفتن رسول اکرم بود، پیامبر فرمود: خوش آمدى دخترم، پس او را طرف راست یا چپ خود نشاند، بعد رازى در گوش او گفت و به دنبال آن فاطمه گریان شد. گفتم: چرا گریه مى‏کنى؟ [پاسخ نداد] بار دیگر پیامبر راز دیگرى به او گفت، فاطمه خندان شد. گفتم: تا امروز شادى که چنین با غم نزدیک باشد ندیده بودم. از علت آن سؤال کردم. فاطمه گفت: سرّ رسول خدا را فاش نمى‏کنم! رازدارى ادامه داشت تا پیامبر از دنیا رفت. آنگاه سؤال کردم، گفت: مرتبه اوّل پیامبر به من فرمود: جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه مى‏داشت، امسال دو بار عرضه داشت، فکر مى‏کنم فقط به این دلیل است که اجل من نزدیک شده، و تو اولین کسى خواهى بود که به من ملحق مى‏شوى. هنگامى که این سخن را شنیدم گریه کردم.
سپس فرمود: «اما ترضین أنْ تکونى سیدة نساء أهل الجنة أو نساء المؤمنین؛ خشنود نمى‏شوى که بانوى زنان بهشت یا زنان باایمان باشى» هنگامى که این سخن را شنیدم شاد و خندان شدم.»(6)
در برخى روایات از سیادت چهار زن صحبت شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «افضل نساء العالمین خدیجة، و فاطمة و مریم و آسیة امرأة فرعون».(7)
در روایات تعابیر مختلفى آمده همچون: «خیر نساء العالمین أربع مِنْهُنّ فاطمة؛ أفضل نساء أهل الجنة أربع منهن فاطمة؛ سیدة نساء اهل الجنة أربع منهن فاطمة» که مضمون همگى برترى بانوى آفتاب بر تمامى زنان است. همچنین «کمل مِن الرجال کثیر و لم یکمل مِن النساء إلا مریم بنت عمران و آسیه بنت‏مزاحم (امرأة فرعون) و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد؛(8) بسیارى از مردان، کامل گشتند و از میان زنان، اینان کامل شدند: «مریم (دختر عمران) آسیه (دختر مزاحم و زن فرعون) خدیجه (دختر خویلد) و فاطمه (دختر محمد)».

فاطمه برتر است یا مریم؟!

براى روشن شدن این مسئله باید به دو منبع اصلى یعنى قرآن و روایات رجوع کنیم تا معلوم شود کدام افضل معرفى شده است.

فاطمه افضل از مریم از منظر قرآن:

در آیه است: «و إذْ قالت الملائکةُ یا مریمُ إنّ اللَّه اصطفیکِ و طهرّکِ و اصطفیکِ على نساء العالمین یا مریمُ اْقنُتى لربّکِ و اسْجدى و ارْکعى مع الراکعین؛(9)
و به یاد آر زمانى را که ملائکه گفتند: اى مریم، بى‏شک خداوند تو را برگزیده و تو را طهارت بخشیده و بر زنان عالم برترى داده است. اى مریم، براى پروردگارت فروتن و مطیع باش و سجده کن و با سایر رکوع‏کنندگان رکوع کن.»
در این آیات دو نکته قابل دقت است.
1- برگزیدن (اصطفاء) مریم بر زنان عالم: ممکن است در ابتدا به ذهن برسد مریم بر همه زنان عالم (چه فاطمه و چه غیر او) برترى دارد زیرا «على نساء العالمین» گفته است. این آیه درست مثل آیه «یا بنى‏اسرائیل اْذکروا نعمتى التى انعمتُ علیکم و إنّى فضَّلتُکم على العالمین»(10) مى‏باشد. روشن است که بنى‏اسرائیل به طور نسبى امت برگزیده در عصر و زمان خویش مى‏باشند، نه امت برگزیده در همه قرون و اعصار، زیرا خداوند به امت اسلامى خطاب کرده مى‏فرماید: «کنتم خیر امة»(11) یعنى شما (مسلمانان) بهترین امت هستید. خیر و بهتر و افضل امت، امت اسلامى است، نه بنى‏اسرائیل. همین طور است برگزیدن مریم بر زنان زمان خویش. چنین برداشتى از روایات هم به دست مى‏آید. در تفسیر این آیه ابن‏عباس، حسن و ابن‏جریج گفته‏اند: «مراد از (اصطفاء) مریم، برترى او بر زنان زمان خودش مى‏باشد».(12) ابن‏انبارى همین قول را به اکثر نسبت داده که برگزیدن همین قول یعنى برترى مریم بر زنان عصر خویش را انتخاب کرده‏اند.(13)
مانند همین گفته از ابن‏عباس و دیگران از جمله سدى(14) هم نقل شده است و بسیارى از مفسران سنى همین قول را انتخاب کرده‏اند.(15)

2- رکوع با رکوع‏کنندگان:

به مریم امر شده «و ارکعى مع الراکعین» همان طور که به بنى‏اسرائیل امر شده بود «و اقیموا الصلاة و اتوا الزکوة و ارکعوا مع الراکعین؛(16)
و نماز را به پا دارید و زکات بپردازید و با رکوع‏کنندگان رکوع کنید.»
در هر دو آیه به حضرت مریم و بنى‏اسرائیل امر شده که با رکوع‏کنندگان رکوع کنند. از این دو آیه به دست مى‏آید کسانى که برتر از مریم و بنى‏اسرائیل هستند وجود دارند، زیرا مریم و بنى‏اسرائیل را دستور داده که همراه و پشت سر آنان باشند. رکوع‏کنندگان چون امام و پیشواى حضرت مریم و بنى‏اسرائیل‏اند، از اینها افضل هستند. قرآن مجید این رکوع‏کنندگان را در آیه ولایت معرفى کرده است: «إنّما ولیکم اللَّه ... و هم راکعون».(17) رکوع‏کنندگان، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مى‏باشند، به ویژه امام اوّل حضرت على بن‏ابى‏طالب(ع).(18)
فاطمه زهرا(س) باعث افتخار مریم(س) است زیرا قرآن مجید دو سوره در حق فاطمه(س) و در مدح و ستایش ایشان نازل کرده است، یعنى سوره دهر(19) و سوره کوثر؛(20) همچنین آیه تطهیر(21) بر عصمت و طهارت آن بانو تأکید کرده، این آیه مخصوص اهل بیت به ویژه فاطمه(س) است.(22) در آیه مودت(23) محبت فاطمه را بر همه مسلمان تا روز قیامت واجب قرار داده،(24) در سوره احزاب(25) صلوات پیوسته مؤمنان را بر وجود فاطمه(س) دستور داده است.(26) همچنین دهها آیات قرآنى(27) بر فضیلت و برترى فاطمه(س) دلالت دارند. این همه فضایل براى مریم کجا سراغ دارید؟!
فاطمه زهرا(ع) حجت خدا بر مردم بوده،(28) در آخرت مقام شفاعت را دارد.(29) محبت وى در صد جاى هولناک به کار آدم مى‏آید(30) وى پاره تن پیامبر مى‏باشد.(31) همچنین غضب او غضب خدا و رضاى او رضاى خداوند است.(32) فاطمه(ع) با مریم(س) اصلاً قابل قیاس نیست.
در پایان شایان ذکر است: برخى از دانشمندان اهل سنت همچون «نسفى» برگزیدن مریم به خاطر ولادت حضرت عیسى بدون پدر دانسته‏اند.(33)

برترى فاطمه علیهاالسلام از دیدگاه برخى دانشمندان اهل سنت‏

1- گفته آلوسى: وى در ذیل آیه 42 آل عمران مى‏نویسد: «با این آیه افضلیت مریم بر فاطمه اثبات مى‏شود، البته اگر مراد از «نساء العالمین» زنان تمام اعصار و ادوار باشد اما از آنجایى که گفته شده، مراد، زنان زمان مریم مى‏باشد، پس او بر فاطمه زهرا برترى ندارد و افضل نیست.»
او در ادامه مى‏نویسد: «حدیثى را پیامبر فرمود: «انّ فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات و المتأخرات؛ فاطمه بر تمامى زنان گذشته و آینده برتر است.»
با این حدیث برترى و افضلیت فاطمه بر تمام زنان ثابت مى‏شود، زیرا او روح و روان رسول خدا مى‏باشد، از این‏رو بر عایشه نیز برترى مى‏یابد.»(34)
2- سهیلى: وى حدیث معروف «فاطمة بضعة منى» را ذکر مى‏کند، سپس مى‏گوید: «هیچ کس را مساوى با بضعة (جگرگوشه) رسول اللَّه نمى‏دانم.»(35)
3- زرقانى: «آنچه که امام مقریزى، قطب الخضیرى و امام سیوطى با دلیل‏هاى واضح برگزیده‏اند آن است که فاطمه افضل از همه زنان عالم حتى مریم است.»(36)
4- سفارینى: «فاطمه افضل از خدیجه است، به خاطر لفظ سیادت و همین طور افضل از مریم مى‏باشد.»(37)
5- ابن‏الجکنى: «بنا بر قول صحیح‏تر فاطمه از همه زنان افضل است».(38)
6- شیخ رفاعى: «فاطمه افضل از همه زنان است، بنا بر آنچه عده‏اى زیادى از بزرگان متقدمین و دانشمندان جهان، صحیح دانسته‏اند.»(39)
7- دکتر محمدطاهر القادرى برخى احادیث افضلیت چهار زن را یادآور مى‏شود، سپس مى‏گوید: «در بین این احادیث هیچ تعارضى نیست زیرا، افضلیت دیگران (مانند مریم، آسیه و خدیجه) مربوط به زمان خودشان است، یعنى آنها در زمان خودشان از همه زن‏ها افضل بودند، لیکن افضلیت سرور جهان، عام و مطلق است و شامل همه عالم و همه زمان‏هاست.»(40)

برترى فاطمه(ع) بر مریم از نگاه اقبال:

مریم از یک نسبت عیسى عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم «رحمة للعالمین»
آن امام اولین و آخرین‏
آن که جان در پیکر گیتى رسید
روزگار تازه آیین آفرید
بانوى آن تاجدار «هل اتى»
مرتضى مشکل‏گشا شیر خدا
مادر آن مرکز پرگار عشق‏
مادر آن کاروان سالار عشق‏
آن یکى شمع شبستان حرم‏
حافظ جمعیت خیر الأُمَم‏
تا نشینند آتش پیکار و کین‏
پشت پا زد بر سر تاج و نگین‏
و آن دگر مولاى ابرار جهان‏
قوّت بازوى احرار جهان‏
در نواى زندگى سوز از حسین‏
اهل حق حریت‏آموز از حسین‏
سیرت فرزندها از اُمّهات‏
جوهر صدق و صفا از اُمّهات‏
بهر محتاجى دلش آن گونه سوخت‏
با یهودى چادر خود را فروخت‏
مزرع تسلیم را حاصل بتول‏
مادران را اسوه کامل بتول(41)

برترى فاطمه(ع) بر مریم از منظر روایات اهل سنت‏

در روایت صحیح پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود:
«یا فاطمة ألا ترضین أنْ تکونى سیدة نساء العالمین و سیدة نساء هذه الامة و سیدة نساء المؤمنین.»(42)
این روایت را حاکم و ذهبى هر دو صحیح مى‏دانند. این روایت رساترین دلیل بر افضلیت فاطمه(ع) بر همه زنان عالم (از حوا تا قیام قیامت) است و هر گونه برداشت نادرست را برطرف کرده است.
در روایتى دیگر پیامبر گرامى اسلام(ص) خطاب به دختر عزیزش مى‏فرماید: «ألا ترضین أنّک سیدة نساء العالمین.» فاطمه عرض مى‏کند: مریم چه مى‏شود؟ فرمود: «تلک سیدة نساء عالمها؛(43) او سرور زنان زمان خویش بود.»
در یک حدیث طولانى ابن‏عباس از رسول خدا(ص) روایت کرده: «ابنتى فاطمه فإنّها سیدة نساء العالمین مِن الأوّلین و الآخرین؛(44) دخترم فاطمه بى‏شک سرور زنان عالمین از اولین و آخرین است.»
در روایتى دیگر در ضمن حدیث طولانى پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در دفعه چهارم خداوند نظر کرد و فاطمه را بر زنان همه عالم برگزید.»(45)
ابن‏عباس از پیامبر(ص) روایت کرده: «اربع نسوة سیدات عالمهن. مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد و افضلهن عالِماً فاطمة؛(46) چهار زن، برتر و سرور زنان دوران خود هستند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد که در بین آنان از همه عالم‏تر، فاطمه است.» در روایت دیگر به نقل ابن‏عباس فرمود: «افضل العالمین مِن النساء الأولین و الآخرین فاطمه».(47)

برترى فاطمه(ع) بر مریم از دیدگاه روایات شیعه‏

در منابع روایى و تفسیرى شیعه روایات بسیار زیادى بر فضایل حضرت فاطمه(ع) دلالت دارند که نقل آنها کتاب یا کتاب‏هاى مستقلى مى‏طلبد. در این مقاله برخى از آنها گذرا ذکر مى‏شود.
پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفى(ص) در ضمن یک حدیث نسبتاً طولانى فرمود:
«ابنتى فاطمة و إنّها لسیدة نساء العالمین، فقیل یا رسول‏اللَّه! أ هى سیدة نساء عالمها؟ فقال(ص) ذاک لمریم بنت عمران فأمّا ابنتى فاطمة فهى سیدة نساء العالمین مِن الاولین و الاخرین و انّها لتقوم فى محرابها فیسلّم علیها سبعون ألف ملک مِن الْمقربین و ینادونها بما نادتْ به الملائکةُ مریمَ فیقولون: یا فاطمة، إنّ اللَّه اصطفیکِ و طَهّرکِ و اصْطفیکِ على نساء العالمین؛(48)
دخترم فاطمه بى‏شک او سرور زنان عالمیان است، گفته شد: اى رسول خدا، آیا او سرور زنان زمان خویش است؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: مریم بنت عمران، سرور زنان زمان خویش بود اما دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است، از اولین تا آخرین. هر گاه فاطمه در محراب عبادت مى‏ایستد، هفتاد هزار ملائکه مقرب بر وى درود مى‏فرستند و سلام مى‏کنند و او را مانند مریم ندا مى‏دهند: اى فاطمه، خداوند برگزید تو را، و پاکیزه ساخت و برگزید بر زنان عالمیان.»
در حدیث دیگر پیامبر اکرم(ص) فرمود: «دخترم فاطمه بانوى زنان جهان از اولین و آخرین است. او پاره تن من، نور چشم و میوه دل من است. روح من در بدن من است. او حوریه‏اى انسانى (و به وجود آمده) از من است. هر وقت در محرابش براى عبادت در پیشگاه پروردگار مى‏ایستد، نور او براى فرشتگان آسمان مى‏درخشد، چنان که نور ستارگان براى اهل زمین مى‏درخشد، و خداى عزیز و جلیل به فرشتگانش مى‏فرماید: فرشتگان من، خدمتگزار من فاطمه، سرور خدمتگزاران مرا بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و اندامش از خوف و خشیت من لرزان است. با قلب خود به عبادت من روى آورده است، گواه باشید که پیروان او را از آتش دوزخ امان بخشیدم ...».(49)
در حدیث دیگرى آمده: «إنّ آسیة بنت مزاحم و مریم بنت عمران و خدیجة یمشین أمام فاطمة کالحجاب لها إلى الجنة؛(50)
بى‏شک آسیه دختر مزاحم، مریم دختر عمران و خدیجه مانند حجاب براى فاطمه پیشاپیش او به طرف بهشت راه مى‏روند.»
در حدیث دیگر از ائمه آمده: «ما تکاملتْ نبوةُ نبىٍ مِنْ الْأنبیاء حتى أقرٍّ بفضلها و محبتها و هى الصدیقة الکبرى‏ و على‏ معرفتها دارتِ الْقرون الاولى.»(51) مضمون روایت این است: چقدر عظمت فاطمه(ع) در روایات دیده مى‏شود که بدون اقرار و پذیرش برترى و محبت او نبوت پیامبران تکمیل نمى‏شود. در حدیث شگفت دیگرى امام باقر(ع) مى‏فرماید:
«و لقد کانت(ع) مفروضة الطاعة على جمیع مِن خلق اللَّه، مِن الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیاء و الملائکة؛(52)
اطاعت فاطمه(ع) بر همه آفریده‏هایى که خداوند خلق کرده، واجب بود، از جن و انس و پرنده و درنده گرفته تا انبیا و ملائکه همه باید از فاطمه(ع) اطاعت کنند.» بى‏شک فاطمه(ع) سرّى از اسرار خداوند در جهان امکان است و وجود هیچ کس مانند مادر یازده امام(ع) نیست.

پى‏نوشتها: -
1) آل‏عمران، 42.
2) حاکم نیشابورى، المستدرک، (بیروت: دارالمعرفه، بى‏تا)، ج‏3، ص‏156.
3) همان.
4) شرح السنه، (بیروت: دارالفکر، 1998م)، ج‏8، ص‏122.
5) ابى‏نعیم اصبهانى، حلیة الاولیاء، (بیروت: دارالکتاب العربى، 1987م)، ج‏2، ص‏42.
6) محمد بن‏اسماعیل بخارى، صحیح البخارى، (بیروت: دارالجیل، بى‏تا)، ج‏4، ص‏248 (کتاب بدءالخلق، باب علامات النبوة فى الاسلام).
7) جلال‏الدین سیوطى، الدر المنثور، (بیروت: دارالفکر، 1993م، ج‏2، ص‏193.
8) احمد بن‏حنبل، المسند، (بیروت: دار صادر، بى‏تا)، ج‏2، ص‏511؛ ابن‏صباغ مالکى، الفصول المهمه، (بیروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1988م)، ص‏127.
9) آل عمران، 43 - 42.
10) بقره، 47.
11) آل عمران، 110.
12) عبدالرحمن بن‏جوزى، زادالمسیر، (بیروت: دارالکتب العلمیه، 2001م)، ج‏1ص‏315.
13) همان.
14) جلال‏الدین سیوطى، الدر المنثور، ج‏2، ص‏194؛ اسماعیل بن‏کثیر دمشقى، تفسیر القران العظیم، (بیروت: دار المعرفه، 1987م)، ج‏2، ص‏647.
15) محمود آلوسى، روح المعانى، (تهران: انتشارات جهان، بى‏تا)، ج‏3، ص‏138؛ على خازن، تفسیر الخازن، (بیروت: دار الکتب العلمیه، بى‏تا)، ج‏1، ص‏244؛ حسن بصرى، تفسیر الحسن البصرى، (قاهره: دار الحدیث، بى‏تا)، ج‏1، ص‏212؛ عتیق بن‏محمد سورآبادى، تفسیر سورآبادى، (تهران: فرهنگ نشر نو، 1381ش)، ج‏1، ص‏281.
16) بقره، 43.
17) مائده، 55.
18) جلال‏الدین سیوطى، الدر المنثور، ج‏3، ص‏105.
19) محمود زمخشرى، الکشاف، (بیروت: دارالمعرفه، بى‏تا) ج‏4، ص‏167، براى آشنایى بیشتر رجوع شود به کتاب نگارنده، «شخصیت حضرت زهرا(س) در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت»، بحث سوره دهر.
20) تفسیر فخر رازى، (بیروت: دارالفکر، 1985م)، ج‏32، ص‏124؛ نظام‏الدین نیشابورى، غرائب القرآن، (بیروت: دار الکتب العلمیه، 1996م)، ج‏6، ص‏576؛ ابراهیم بقاعى، نظم الدرر، بیروت: دارالکتاب العلمیه، 1995م)، ج‏8، ص‏549؛ محمد شفیع، معارف القرآن، (کراچى: ادارة المعارف، 1999م)، ج‏8، ص‏828. براى آشنایى بیشتر ر.ک: همان، بحث بررسى سوره کوثر.
21) احزاب، 33.
22) محمد بن‏جریر طبرى، جامع‏البیان، (بیروت: دارالفکر، 1988م)، ج‏12، ص‏7، براى آشنایى بیشتر رجوع شود به همان، بحث آیه تطهیر.
23) شورى، 23.
24) الدر المنثور، ج‏7، ص‏348، براى آشنایى بیشتر به همان، بحث آیه مودت رجوع شود.
25) احزاب، 56.
26) صحیح البخارى، ج‏8، ص‏95، به همان، بحث صلوات رجوع شود.
27) رجوع شود در همه بحث‏هاى مطرح شده در کتاب نگارنده.
28) ابراهیم جوینى، فرائد السمطین، (بیروت: مؤسسة المحمودى للطباعة و النشر، 1978م)، ج‏2، ص آخر؛ سلیمان قندوزى، ینابیع الموده، (قم: منشورات مکتبة بصیرتى، 1966م)، ص‏787؛ موفق بن‏احمد خوارزمى، مقتل الحسین، (تهران: مکتبة نینوى الحدیثه، بى‏تا)، ج‏1،ص‏95.
29) احمد قرمانى، اخبار الدول و آثار الاول، (بیروت: عالم الکتب، بى‏تا)، ص‏88.
30) موفق بن‏احمد خوارزمى، همان، ص‏59.
31) حاکم نیشابورى، المستدرک، ج‏3، ص‏158.
32) همان، ص‏153.
33) تفسیر عبداللَّه نسفى، (بیروت: دارالکتب العلمیه، 1995م)، ج‏1، ص‏255.
34) محمود آلوسى، روح المعانى، ج‏3، ص‏138.
35) روض الانف، (مصر: مکتبة الکلیات الازهریه، بى‏تا)، ج‏1، ص‏279.
36) همان، ص‏178.
37) همان.
38) همان.
39) همان.
40) الدرة البیضاء فى مناقب فاطمه الزهراء، (لاهور: منهاج القرآن، 2003م)، ص‏33، در حاشیه کتاب.
41) محمد اقبال، کلیات اشعار اقبال، (لاهور: چاپ نسائى)، ص‏103.
42) المستدرک، ج‏3، ص‏156.
43) محمد شوکانى، فتح القدیر، (بیروت: دار المعرفه، 1996م)، ج‏1، ص‏439.
44) ابراهیم جوینى، فرائد السمطین، ج‏2، ص‏35.
45) سلیمان قندوزى، ینابیع المودة، ص‏247، باب 56.
46) الدر المنثور، ج‏2، ص‏194.
47) المناقب المرتضویه، ص‏113، به نقل از غلامرضا کسائى، مناقب الزهراء، (قم: مطبعة مهر، 1398ه)، ص‏62.
48) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1983م)، ج‏43، ص‏24، ح‏20.
49) حسین شیخ‏الاسلامى، مسند فاطمة الزهراء، (قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1377)، ص‏72.
50) همان.
51) محمدفاضل مسعودى، الاسرار الفاطمیه، (مؤسسة الانوار الفاطمیه، 2002م، بى‏جا)، ص‏219.
52) ابى‏جعفر محمد بن‏جریر بن‏رستم طبرى، دلائل الامامة، (قم: منشورات الرضى، 1363)، ص‏28.