تدارک عرصه اظهار ناز و نیاز خانواده ، عشق ، استوارى 8

نویسنده


 

خانواده، عشق، استوارى (8)
رویش شکوفه‏هاى عشق و همگرایى در بهار سبز زناشویى(1)
«تدارک عرصه اظهار ناز و نیاز»

احمد حیدرى‏

آنچه تا کنون گفتیم:

در هفت شماره پیش هم‏سخن ما دختران و پسران جوانِ جویاى زندگىِ سرشار از صفا، امید، طراوت و شادابى بودند. با این عزیزان سخن گفتیم و به این نتیجه رسیدیم که ازدواج تنها راه صحیح ارتباط تنگاتنگ زن و مرد است. در سایه ازدواج مى‏توانند هم از لذایذ زندگى به بهترین گونه بهره‏مند گردند و هم در دوام یافتن نسل سالم و صالح انسانى سهیم شوند؛ نیز محیطى امن و سرشار از آرامش براى بندگى بسازند و همراهى مناسب براى سیر تکاملى بیابند، و این دستاوردها حاصل نمى‏شود جز با لحاظ کردن معیارهاى ایمان و خداباورى، همسانى و همگرایى در انتخاب همسر.
از آنجا که در دوره نوجوانى و جوانى، هوس‏هاى آلوده در قالب عشق پاک خودنمایى مى‏کند و چشم عقل و دل را کور کرده، به گرداب ناپاکى سوق مى‏دهد، لازم بود به بازشناسى دوباره عشق پاک از هوس زودگذر همت گمارده شود و نشانه‏ها نمایانده گردد تا مدعیان عشق از عاشقان صادق بازشناخته شوند و دام هوسبازان از مسیر پاک‏سرشتان برچیده گردد.
علاوه بر آن راهکار «همسان‏گزینى» براى برادران و خواهران جوان تشریح شد و به تحقیقات پیرامونى و شناخت حضورى و رو در رو توصیه گشت. در نهایت مسئله مهم «مهریه» طرح شد و در باره آن بحث‏هایى صورت گرفت، بدان امید که عزیزان با آگاهى، چشم باز و پیمودن مسیر صحیح به تشکیل خانواده و ازدواج اقدام کنند و بنیانى استوار با ملاط عشق و مصالح ایمان، عفت و همگرایى بسازند.
در این فصل اما سخن با عزیزانى است که با رعایت کامل آنچه گفته شد یا اگر با سهل‏انگارى و ندانم‏کارى، ازدواج کرده‏اند و مى‏خواهند بنایى را که ساخته‏اند با استوارى و بلکه بالنده‏تر حفظ کنند و تداوم بخشند، یا چنانچه در این بنا خلل و رخنه و سستى وجود دارد، به اصلاح آن پرداخته، بدان استحکام بخشند تا آینده امیدبخش و نشاطزایى در انتظارشان باشد. آنان به دنبال پاسخ سؤال‏هاى زیر مى‏باشند:
چگونه عشق و همگرایى وصال‏دهنده را حفظ کنند و بالنده‏تر سازند؟
چه سان بناى استوار زناشویى را از گزند حوادث آینده در امان دارند؟
اقدامات ترمیمى نسبت به پیوندهاى آفت‏زده چیست؟
آنچه در ادامه طرح مى‏شود، کوششى در جهت جوابگویى به پرسش‏هاى بالا است تا زوج‏هاى جوان توجه کنند و با عنایت بدان بر استوارى کانون نوپاى خانواده خود بیفزایند.
تکرار مى‏کنیم در قسمت‏هاى گذشته همت ما بر آن بود که جوانان را به پیمودن درست مسیر تشکیل خانواده گرایش دهیم تا با نگرش معیارهاى صحیح و با رعایت اصول، به تشکیل خانواده و انتخاب شریک زندگى بپردازند، ولى از این به بعد مخاطب ما کسانى هستند که خانواده تشکیل داده‏اند و چه بسا در مسیر تشکیل خانواده به معیارهاى لازم بى‏توجهى کرده و به موازین و معیارها عمل نکرده‏اند، ولى مى‏خواهند از حالا به بعد بنیان زناشویى را استحکام بخشند و استوارى دهند.

تجلى ناز و نیاز در زن و مرد

ویژگى طبیعى و فطرى زن بر «ناز» است و مرد بر «نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم مى‏باشد.
شهید مطهرى به بهترین وجه این روانشناسى دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفى کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتى زن و مرد و رعایت پیامدهاى آن، در استوارى، بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگى روحى و روانى زن و مرد مى‏گوید:
«طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را «گل» و مرد را «بلبل»، زن را «شمع» و مرد را «پروانه» قرار داده است. این یکى از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاى خلقت است که در غریزه مرد «نیاز و طلب» و در غریزه زن «ناز و جلوه» قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او [نمى‏خواهد بنده بخرد]. منتهاى هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامى و هر وضعى بوده است، به آستان خود بکشاند.»(1)
زن توانسته با همه ناتوانى جسمى مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد، وضعى رمانتیک به وجود آورد. مجنون‏ها را به دنبال لیلى‏ها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد مى‏دهد، هدیه و پیشکشى از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن بر مرد تأثیر فراوان داشته است. تأثیر زن بر مرد از تأثیر مرد بر زن بیشتر است. مرد بسیارى از هنرنمایى‏ها، شجاعت‏ها، نبوغ‏ها و شخصیت‏هاى خود را مدیون زن است. مدیون شیرین‏فروشى زن است. زن همیشه مرد را مى‏ساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتن‏دارى زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله مى‏خورد، بعد مرد مردانگى خود را فراموش مى‏کند، سپس اجتماع فرو مى‏پاشد.(2)
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگرى است. عارفان این قانون را به سراسر هستى سرایت مى‏دهند. مى‏گویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریده‏ها حکومت مى‏کند، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریده‏اى وظیفه خاصى را باید ایفا کند، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جاى دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقى:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید
ناز است به جایى و به یک جاى نیاز است‏
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است‏
در کسوت معشوق چه آید همه ساز است‏

قانون خلقت، جمال و غرور و بى‏نیازى را در زن و نیازمندى، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندى مرد به این وسیله تعدیل شده است.(3)
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگى فطرى و طبیعى باید توجه شود. اینکه اولیاى دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دورى از آمیختگى و همنشینى‏هاى دوستانه بین زن و مرد داده‏اند، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمرده‏اند، براى این است که عرضه زن و زیبایى‏هایش در جامعه، بى‏ضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهاى مناسب و در چارچوب‏هاى مشروع نتوانند از زیبایى‏هاى زن بهره گیرند تا هر گاه با زنى ازدواج کردند، قدر او را بدانند و در استوارى ازدواج بکوشند. حتى در دستورهاى تربیتىِ دینى، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
در سیره و سنت اولیاى دین شاهد دستورهاى فراوان در مورد مسئله مهم خودآرایى به ویژه توسط زنان هستیم که راجع به آن توضیح خواهیم داد. به بانوان توصیه شده در صبح و شام و در هر فرصت مناسب خود را به شوهر عرضه کنند؛ ولى در جنب همه این توصیه‏ها، جمله‏اى وجود دارد که شایسته توجه بیشتر مى‏باشد. در این جمله آن بزرگواران به زنان فرموده‏اند:
«و لم تتبذّل له تبذّل الرجل؛(4)
زن نباید مانند مرد خود را نثار کند.» یعنى زن باید تا حدى شکوه و متانت خود را حفظ کند و خود را مبتذل و وارفته و تسلیم محض و خواهان بى‏چون و چرا نشان ندهد بلکه غنج و فریبایى نماید و ناز و کرشمه کند؛ نیز جَست و گریزى داشته باشد و عشوه بفروشد، نه مانند مرد که خواستار و جوینده است و باید نازکشى کند و گشاده‏رویى نماید.

ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایى مى‏گوید:
حیا و خوددارى ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترام‏شان به این است که به دنبال مردان نروند [و ندوند]، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درس‏ها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.(5)
شهید مطهرى این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابى کرده و مى‏گوید:
در روایات اسلامى وارد شده که مرد از زن شهوانى‏تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل شهوت، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و براى جلب رضاى او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضى را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده هرگز با حرص و ولع جنسِ نر به دنبال او نمى‏رفته است و همواره از خود نوعى بى‏نیازى و استغنا نشان مى‏داده است ... زن با الهام فطرى دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرینى بفروشد.(6)
البته ناز و عشوه غیر از منع و خوددارى است. اوّلى پسندیده و دومى ناپسند و نکوهیده است. در حالت نخست، زن در عین اینکه خود را آراسته، لباس‏هاى زیبا و مهیّج و شاد بر تن کرده، به استقبال شوهر رفته، با لبخند او را پذیرا شده و ...، ولى عشوه دارد و ناز مى‏فروشد ولى در حالت دوم (منع) زن نه آرایش مى‏کند، نه با چهره گشاده به استقبال همسر مى‏رود و نه ... بلکه با چهره عبوس و درهم و لباس‏هاى ژنده با شوهر روبه‏رو مى‏شود و تقاضاى او را با شدت رد مى‏کند، که نشوز و گناه است.
آرى، طبیعت زن را به عنوان مظهر «ناز» و مرد را به عنوان مصداق «نیاز» آفریده، در رفتار زناشویى حفظ این روحیه، سبب شیرینى و لذت زندگى است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.

خودآرایى و نشاط کانون زندگى‏

نیاز جنسى زن و مرد به هم و برآوردن مشروع آن، از عوامل مهم و اصلى تشکیل کانون همسرى است. تقاضاى جنسى، مقطعى، آنى و زودگذر نیست بلکه تقاضاى پیوسته‏اى است که با بلوغ ظهور مى‏کند و تقریباً تا دوران پیرى با منحنى صعود و نزول وجود دارد. عقل، شرع، جوانمردى و عفت حکم مى‏کند این احتیاج فطرى و طبیعى از طریق صحیح و مشروع ازدواج و همسرى برآورده شود و محیطى مناسب براى کامیابى جنسى فراهم گردد. در دستورهاى تربیتىِ دینى نیز به برآورده شدن این نیاز و فراهم آوردن کانون کامیابى جنسى اهمیت فراوان داده شده، دستور خودآرایى به زنان و مردان در این راستا مى‏باشد. با توجه به طبیعت «ناز و نیاز» در زن و مرد، این دستور براى زنان پررنگ‏تر است زیرا آنان با خودآرایى (که برآوردن نیاز روحى خودشان نیز هست) مى‏توانند آتش طلب را در مرد شعله‏ور ساخته، نیاز او را تحریک کنند، آنگاه به طنّازى پرداخته و زمینه‏هاى کامیابى دوسویه را فراهم سازند. میل به خودآرایى، از فروع طبیعت عشوه‏فروشى زن است و اقدام به خودآرایى در محیط زناشویى، کارى پسندیده، مورد رضاى خدا، عمل صالح و استحکام‏بخش زندگى مى‏باشد، نیز طراوت و شادابى زندگى زناشویى را بالا مى‏برد.
«تبرّج» به اقدام خودآرایانه زنانى گفته مى‏شود که با آرایش‏هاى تند و غلیظ چنان چشم‏ها را به سوى خود مى‏کشند که مانند برجى در منظر تمام دیدگان قرار مى‏گیرند. این گونه خودآرایى توسط زن هنگام حضور در اجتماع و رویارویى با مردان بیگانه، کارى ناپسند، گناه و فسادزاست، چنان که به شدت مورد نهى قرار گرفته است ولى خودآرایى در محیط منزل و هنگام مواجهه با همسر نه تنها ناپسند نیست بلکه بسیار ارزشمند و لازم است. رسول خدا(ص) یکى از نشانه‏هاى زنان خوب را «خودآرایى براى شوهر» معرفى کرده که در مقابل آن «خودآرایى براى دیگران» است.
«بهترین زنان شما زنانى هستند که فرزندآور، شوهردوست، پوشیده و باعفت باشند. زنانى که بین خانواده خود عزیز و مورد احترام بوده، نزد شوهر فروتن و تسلیم باشند و براى همسر خودآرایى کنند و زینت‏هاى خود را از نگاه دیگران پنهان بدارند ... .»(7)
در مقابل زنان مزبور که بهترین زنان و همسران هستند زنان زیر بدترین زنان مى‏باشند:
زنانى نازا، کثیف، [کسانى که به نظافت ظاهر بدن و لباس خود توجه نمى‏کنند و اهمیت نمى‏دهند]، لجباز [که موضوعات کم‏اهمیت را بهانه کرده، بر آن پافشارى مى‏کنند]، نافرمان، براى خویشاوندان فروتن و تسلیم، در نفس خود سرسخت و تسلیم‏ناپذیر [متکبر و خودبین‏]، زنانى که زیبایى‏هاى خود را براى شوهر آشکار نمى‏کنند [خودآرایى براى همسر ندارند ]ولى نسبت به جلب توجه دیگران حریص هستند.(8)
زنانى که آراستگى‏ها و زیبایى‏هاى خود را در رویارویى با مردان بیگانه مى‏پوشند و با عفت و پوشش، حیاى خود را پاس مى‏دارند، ولى در مقابل محارم آشکارند و با همسر خودآرا، زنانى ارزشمند، مورد احترام و شایسته گرامیداشت مى‏باشند.
در روایتى به زنان رهنمود داده شده که شایسته نیست خودآرایى را رها کنند و اگر براى آنان امکان تهیه لباس‏ها و جواهرات گران‏قیمت نیست، با زینت‏آلات ارزان‏قیمت خود را بیارایند.(9)
البته زینت در زن دو نوع است: یکى، زینت‏هاى طبیعى که ترکیب خوش اندام یا خودِ اندام زن است و معمولاً زن‏ها با نمایاندن آنها به جلوه‏گرى مى‏پردازند که به طور طبیعى جذاب و جلب‏کننده توجه است.
دوم، زینت‏هاى عاریتى که بر اندام‏ها قرار مى‏دهند مانند لباس، گوشواره، گلوبند و ... .
متأسفانه در جاهلیت جدید به عنوان دفاع از آزادى زن و با این استدلال که ممنوعیت‏ها مردان را حریص مى‏گرداند، خواستار حضور بى‏ضابطه و متبرجانه زن در اجتماع مى‏شوند. آنان مدعى هستند اگر آرایش‏ها و زیبایى‏ها و زینت‏هاى طبیعى و اندامى و عاریتى زنان آشکار باشد، کم کم عادى مى‏شود و حرص مردان فروکش مى‏کند و به نقطه تعادل مى‏رسد! این استدلال به شدت مخدوش و بى‏مبنا است. زن هنگام ورود به اجتماع و محیط عمومى و در برخورد و رویارویى با مردان نامحرم مناسب است هم آرایش‏هاى عاریتى را در حد امکان فرو گذارد و هم زینت‏هاى طبیعى بدنش را بپوشاند زیرا جلوه‏گرى با آرایش‏هاى عاریتى و زینت‏هاى طبیعى و مصنوعى آشکار، شأن زن را از انسانى فرهیخته و وارسته پایین آورده، در قالبى ویرانگر نشان مى‏دهد، در حالى که حضور اجتماعى باید نمایانگر حضور انسانى و طبیعى و سالم باشد.
تبرّج و خودآرایى عمومى زن، وضعى غیر طبیعى است در حالى که عرصه اجتماع نباید جلوه‏گاه مدها، لباس‏ها، زینت‏ها و زیبایى‏هاى مهیّج و تحریک‏کننده باشد. اگر چنین شد، تقاضاهاى سیرى‏ناپذیر جنسى تحریک و شعله‏ور مى‏گردد و استعدادها و توان‏ها در جهت شکار طعمه‏ها به کار گرفته مى‏شود، نیز نیروى سازنده اجتماع، قدرت، ابتکار و فکر خود را نه در جهت سازندگى بلکه در جهت دام‏گسترى و شکار به کار مى‏گیرد.
تأثیرگذارى همیشگى و پیوسته ترکیب اندام‏هاى زن در جذب افراد انکارناپذیر است و ظرفیت تأثیرگذارى ترکیب اندام زن در جلب مشترى، امروز هم در بازار مصرف غرب (با وجود همه تبرّج‏ها و آزادى‏هاى بى‏بند و بار) قدرتمندترین عامل به حساب مى‏آید.
در جهان غرب باز شاهدیم براى اشاعه مصرف‏گرایى و براى جلب مشترى براى بیشتر کالاها حتى وسایلى که ربط چندانى به زن و زندگى ندارند از قبیل کالاهاى صنعتى، از زیبایى‏هاى اندام زن استفاده مى‏شود، نیز براى برگزارى نمایشگاهها و چاپ بروشورهاى تبلیغى، جنس زن و زیبایى‏هاى او به عنوان عاملى مهم به کار گرفته مى‏شود.
نظام تربیتى باید به گونه‏اى باشد که این تأثیرگذارى انکارناپذیر در جهت استواربخشى خانواده و اجتماع باشد. اگر جلوه‏گرى در محیط خانواده و نسبت به محارم، بخصوص شوهر باشد، سازنده خواهد بود، نیز محیط خانواده بانشاط خواهد شد و پیوند زن و مرد مستحکم خواهد گردید. افراد اشباع شده از لذت و محبت و صفا در محیط منزل، به
سازندگى و آباد کردن خواهند پرداخت و نیروها هرز نخواهد رفت ولى اگر تأثیرگذارى از محیط خانواده فراتر رفت و در اجتماع پخش شد، نیروها را به خود مشغول خواهد کرد و بنیان‏ها فرو خواهد ریخت و فساد و فحشا فراوان شده و زمینه فروپاشى اجتماع فراهم خواهد گشت.

اسلام در نظام تربیتى خود توجه داده که زیبایى‏هاى طبیعى در حد لباس رو و کلیّت اندام‏ها بدون جلوه‏گرى و خودنمایى، نیز چهره و گردى صورت بدون آرایش تند، از پوشش مستثنا است. البته مناسب است زنان به هنگام حضور اجتماعى از لباس‏هاى برازنده و متین استفاده کنند. شایسته نیست یک زن مؤمن به هنگام حضور اجتماعى با لباس مندرس، فقیرانه، ژنده و نازیبا ظاهر شود و شأن اجتماعى خود را پایین آورد، یا باعث تحقیر خود شود. آراسته بودن غیر از خودنمایى و جلوه‏فروشى است. آنچه ممنوع و ناپسند است، جلوه‏فروشى، عشوه‏گرى و فریبندگى است.
اما در منزل و در معاشرت با مردان محرم، خودآرایى، پسندیده و نشاطآور و لطافت‏بخش محیط خانه و خانواده است. البته در این محدوده نیز باید زنان از آرایش‏هاى تند و غلیظ و بسیار محرک خوددارى ورزند. اما براى همسر هر نوع آرایشى جایز و مناسب است و در این محدوده زنان باید فقط سلیقه همسر خود را لحاظ کنند.
زن در آرایش کردن و لباس پوشیدن براى همسر و در محیط اختصاصى با وى هیچ محدودیتى ندارد. بعضى آرایش‏ها و لباس پوشیدن‏ها فقط براى همسر مناسب است و براى دیگر محارم پسندیده نمى‏باشد. افراد با آگاهى و مراجعه به وجدان خود، مصداق‏ها را تشخیص مى‏دهند و حدود را مى‏شناسند.
خودآرایى زن براى شوهر افزون بر اینکه همخوان با طبع و میل زن است و سبب استحکام پیوند زن و شوهر مى‏گردد، یک تکلیف هم هست. رسول خدا(ص) فرمود:
بر زن لازم است [براى شوهرش‏] با بهترین عطرها خود را خوشبو کند و زیباترین لباسش را بپوشد و به بهترین وجه خود را بیاراید و صبح و شام خود را بر شوهر عرضه کند.(10)
فرمود: «خیر نساءکم العفیفة فى فرجها الغُلمة على زوجها؛(11)
بهترین زنان شما کسى است که عفت داشته و پاکدامنى خود را حفظ کند و نسبت به همسرش رغبت و تمایل شدید داشته باشد.»
امام رضا(ع) فرمود: «بعضى از زنان غنیمت مى‏باشند، آنانى که دوستدار شوهر و عاشق اویند.»(12)
برآیند سخن این شد که زنان در روابط اجتماعى مناسب است از خودآرایى، عشوه‏گرى و فریبندگى دورى ورزند و با لباس‏هاى برازنده و آراسته و حرمت‏آمیز وارد صحنه اجتماع شوند. خودآرایى و نشان دادن زینت‏ها - جز زینت‏هاى ظاهر - براى غیر محارم مذموم و ناپسند است. نظام تربیتى صحیح، زنان را پوشیده، پاکدامن، حریم‏دار و بى‏جلوه‏گرى در خارج از منزل کرده، با جمال و عشوه و کرشمه در منزل و نزد محارم بخصوص همسر مى‏پسندد. زنانى که بر خلاف این روش باشند، راهى را پیش گرفته‏اند که به تباهى خود و خانواده‏شان مى‏انجامد. شعر زیباى زیر بیانگر رفتار ناصحیح زن در خودآرایى و عاقبت ناخوشایند آن است:
بسا زن را که سوء رسم و رفتار
نماید بر سیه‏بختى گرفتار
بود در خانه تا هم‏صحبت شو
نشیند بى‏نشاط و تند و اخمو
چو یک بیگانه از در باز آید
سر شوخى و لطف و ناز آید
دهد زینت به موى و روى خود زو
که باید پیش مهمان بود پاک‏رو
لباسى مندرس پوشد به منزل‏
که چرکین مى‏شود بیننده را دل‏
نبیند تا بود در توى خانه‏
رخش صابون و مویش روى شانه‏
چو پیش آید یکى مهمانى و سور
بیاراید خودش را شاد و مسرور(13)

به رهنمود یکى از مربیان اخلاق خانوادگى توجه کنید:
«همسران باید توجه کنند که مردشان با ازدواج، تعهدهاى بسیارى را پذیرفته و از خیلى لذت‏ها و آزادى‏ها چشم پوشیده، بدان امید که زنش با انجام وظیفه همسرى و ایجاد محیط کامیابى و انس و صفا آنها را جبران خواهد کرد و بر اوست که با ایجاد محیطى عاشقانه، جذّاب و لطیف، مردش را راضى کند تا بعد از ازدواج و با گذشت زمان، صادقانه از او بشنود که «ازدواج بهتر از تجرّد است» و «با همسر بودن بهتر از تمام لذت‏ها و شادى‏هایى است که قبل از ازدواج با دوستان و رفیقانش داشته است.» اگر زن جوان ایجاد چنین محیطى را هدف عالى و اصلى خود قرار دهد و خودآرایى، اظهار عشق، و عشوه‏گرى را در خدمت رسیدن به این هدف بگیرد، در ازدواج موفق بوده و همسر خود را پاى‏بند زندگى و تعالى آن خواهد ساخت.
مبادا زنان جوان با بى‏قیدى، تنبلى یا اعتماد مفرط به خود، در حفظ عوامل کامیابى یا در حفظ زیبایى و جذابیت خود غفلت ورزند. براى زن «ریحانه بودن و ماندن» مطلوب است و ریحانه بودن یعنى لطیف، خوشبو، شاداب، نظیف، عشوه‏گر و دلربا بودن. زنى که با موهاى شانه نزده و مرتب نکرده و با لباس کثیف و مندرس به استقبال همسر خود مى‏آید، یا خیلى احمق است یا عملاً مى‏خواهد محبت شوهر را نسبت به خود کم کند. حفظ جذابیت، هنرى است که به آسانى کسب نمى‏گردد. باید زحمت کشید و از رموز زیبایى و سلیقه همسر خود آگاه شد و مطابق آن رفتار کرد. چنان با همسرتان سلوک کنید که او از کس دیگر کام نجوید و زنان دیگر نتوانند به قلبش راه پیدا کنند. در هیچ موردى بر خلاف اصول زیبایى و علم‏الجمال [= زیباشناسى‏] رفتار نکنید؛ مخصوصاً لباس‏هاى زیر خود را از روى سلیقه انتخاب نمایید و فراموش نکنید وظیفه شماست که همیشه به بهترین وجه خود را براى همسرتان آراسته و زیبا سازید و دقت کنید که از دلبرى و فریبندگى شما چیزى کاسته نگردد. طبیعت مرد تنوع‏طلبى است و چون این تمایل جزو غریزه اوست، باید در هر چیز مخصوصاً در خودتان [با آرایش‏هاى متفاوت و لباس‏هاى گوناگون و ...] تنوع ایجاد کنید.»(14)
اما آرایش براى غیر همسر و محارم، اقدام نادرستى است که افزون بر کیفر اخروى، پیامد ناگوار دنیوى براى زن و زندگى خانوادگى خواهد داشت. رسول خدا(ص) خطاب به دختر گرامى‏اش زهراى مرضیه فرمود:
اى فاطمه‏جان، هیچ زنى نیست که با آرایشى نیکو و لباس‏هایى زیبا از خانه خارج شود [و در صحنه اجتماع حضور یابد] و نگاهها را به خود جلب نماید مگر اینکه ملائکه هفت آسمان و زمین او را تا زمان بازگشت به منزل لعن و نفرین مى‏کنند و تا هنگام مرگ و صدورِ دستورِ ورود به جهنم مورد غضب و قهر خداوند است.(15)

در روایت دیگرى آن بزرگوار مى‏فرماید:
زنى که براى غیر همسر [= مردان بیگانه‏] خود را خوشبو کند، خداوند تا زمانى که آن بوى خوش را با شستن از خود دور نکرده، نمازش را نمى‏پذیرد و مانند شخص جُنبى است که تا غسل نکرده، نمازش قبول نمى‏باشد [و صحیح نیست‏].(16)

خودآرایى مردان‏

خودآرایى موافق میل و طبع زن است و چندان سفارشى بدان لازم نیست؛ البته مطلب لازم به توجه و تذکر در مورد زنان، انحرافى است که در بعضى وجود دارد که خود را نه براى همسر و محارم بلکه براى مردان بیگانه مى‏آرایند! آرایش آنها متأسفانه به هنگام حضور اجتماعى و معاشرت با مردان نامحرم است! این انحراف، بنیان شخصیت آنان و خانواده‏شان را بر باد مى‏دهد ولى در مورد مردان این گونه نیست. مردان به دلایل مختلف چندان به خودآرایى توجه ندارند. اوّلاً مشغولیت‏هاى کارى و وظیفه تأمین هزینه زندگى، بیشتر نیرو و توان آنان را مى‏گیرد و هنگام بازگشت به خانه و در اوقات فراغت از وظیفه و کار بیرونى، نشاط و شادابى لازم براى خودآرایى در آنها نگذارده است.
علاوه بر آن به اهمیت خودآرایى و میزان تأثیر آن در نشاط و استوارى خانواده توجه و اطلاع ندارند، از این‏رو بیشتر مردان در این زمینه کوتاهى مى‏کنند و دانسته یا ندانسته به استوارى خانواده ضربه مى‏زنند.
مردان باید توجه داشته باشند که زندگى زناشویى باید براى زن و مرد لذت‏آور باشد و هر دو از آن کام بگیرند. تصور اینکه این کانون فقط براى کام‏گیرى شوهر است، نادرست است، از این‏رو وظیفه خودآرایى گرچه بیشتر متوجه زنان است و خودآرایى آنان در استحکام و لذت‏آفرینى اثر بیشترى دارد، اما مردان نیز از آن مستثنا نیستند. خودآرایى مردان در کامیابى کانون ازدواج، پاى‏بندى زن به این کانون و استحکام‏یابى آن تأثیر فراوان دارد. همچنان که زنان باید لباس خانه‏دارى‏شان با لباس زینت و شوهردارى‏شان متفاوت باشد و براى استقبال از شوهر لباس زینت خود را بپوشند و خودآرایى نمایند، مردان نیز باید لباس کارشان با لباس مراجعت به منزل تفاوت داشته باشد. هنگام برگشت به منزل باید لباس کار را کنار گذارده و لباس تمیز و آراسته‏اى بپوشند؛ نیز به سر و وضع خود برسند و گرد و خاک و شلختگى را از خود دور سازند تا هنگام رو در رو شدن با همسر، او را شادان گردانند و دیدن او براى همسرشان شادى‏زا و انبساطآور باشد. در منزل نیز باید از خودآرایى غفلت نورزند. این دستور و سیره اولیاى دین است. به گزارش زیر توجه کنید:
حسن بن‏زیات گوید: مردى بصرى با من همنشینى داشت. این همنشینى ادامه یافت تا شیعه گردید. وصف حال او را محضر امام باقر(ع) عرض کردم و در یکى از سفرهاى زیارتى به مکه و مدینه، براى مشرف شدن به محضر امام، او را با خود بردم. وقتى به محضر امام وارد شدیم ایشان را در اتاقى آراسته و گچ‏کارى شده یافتیم در حالى که لباسى رنگى و زیبا به تن داشت، نیز امام حنا بسته و سرمه کشیده و محاسن خود را اصلاح و مرتب کرده بود. رفیق تازه شیعه شده‏ام ناباورانه به امام و اتاق حضرت نگاه مى‏کرد [سکونت در اتاق زیبا، گچ‏کارى شده و پوشیدن لباس رنگى و آراستن خود، به نظر او و عموم مردم براى مرد بخصوص شخصیتى چون امام ناپسند بود]. وقتى خواستیم از محضر حضرت مرخص شویم امام من و رفیقم را براى ملاقات فردا به خانه خودش [که غیر از این خانه بود] دعوت کرد. روز بعد از رفیقم خواستم براى مشرف شدن به محضر امام برویم، ولى او خوش داشت. بالاخره با اصرار من، همراهم گشت. وقتى در منزل امام به خدمت حضرتش مشرف شدیم او را در خانه‏اى یافتیم که کف آن شن نرم بود و فرشى نداشت [و گچ‏کارى نبود بلکه اتاق ساده و محقرى بود]. امام با لباس‏هاى عادى [که نه نو بود و نه رنگارنگ بلکه خشن و زمخت و رنگ عادى داشت‏] نزد ما آمد و فرمود: خانه‏اى که دیروز به آن وارد شدید [و شما را به تعجب وا داشت و زیبایى و نما داشت‏] خانه من نبود بلکه خانه همسرم بود. دیروز، نوبت رفتن پیش او بود [روزى بود که باید نزد وى مى‏بودم‏]. خود را براى او آراسته بودم چه اینکه وظیفه من بود که خودم را براى او بیارایم همان گونه که او خود را براى من مى‏آراید اما خانه شخصى من این است که مى‏بینید.
اى برادر بصرى، در دل تو تردیدى نباشد [و گمان نکنى که ما دنیاگرا شده‏ایم و به زر و زیور دل بسته‏ایم‏].
مرد بصرى عرض کرد: جانم فدایت، پیش از این تردیدى در دلم پیش آمد اما خداوند آن را برطرف کرد.(17)
امام رضا(ع) فرمود: خودآرایى مرد بر عفت و پاکدامنى زن مى‏افزاید. بسیارى از زنان به جهت اینکه مردان‏شان خودآرایى را وا نهاده‏اند [و نیاز روحى آنان را تأمین نکرده‏اند] راه عفت و حیا را ترک کرده‏اند؛ نظافت بدن، خوشبو کردن خود و ازبین بردن موهاى زاید بدن از اخلاق انبیا است.(18)
امام صادق(ع) فرمود:
موهاى [سر و صورت‏] خود را رنگ کنید زیرا پیامبر فرمود این کار شما را محبوب همسران‏تان مى‏گرداند.(19)

اظهار محبت و عاطفه به همسر

همان گونه که گفته شد زن مظهر «ناز» است از این‏رو دوست دارد محبوب قلب شوهر باشد. مرد، شکارچى جسم زن و زن، صیاد قلب مرد است. زن مى‏خواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند. اگر بداند به قلب شوهر راه یافته و آنجا را تسخیر کرده است، احساس پیروزى، موفقیت، رضایتمندى و سرور مى‏کند، در این صورت سختى‏هاى زندگى با همسرى که عاشق و دل‏سپرده اوست برایش آسان و تحمل‏پذیر مى‏گردد.
متأسفانه بیشتر زن و شوهرها و بخصوص شوهرها با اینکه به زن خود علاقه دارند و عشق به همسر تمام زوایاى قلب‏شان را فرا گرفته است، به علل مختلف از جمله توجه نداشتن به عمق تأثیر اظهار دوستى و محبت، یا بالاتر دانستن شأن خود از اظهار محبت یا تصور اینکه با اظهار علاقه به همسر، سبب گستاخى، جسارت و پررویى همسر مى‏گردند(!)، از اظهار محبت به وى خوددارى مى‏ورزند و یکى از مؤلفه‏هاى بسیار تأثیرگذار در استحکام خانواده را وا مى‏گذارند. در حالى که تصور و پندار آنان غلط است. ابراز علاقه موجب پیوند بیشتر و صمیمیت مى‏گردد، نیز پیوندهاى دوستى را محکم‏تر مى‏گرداند. روزى امام باقر(ع) با جمعى در مسجد نشسته بودند. فردى بر آنان عبور کرد. یکى از افراد به امام عرض کرد: «من این مرد را دوست دارم.» امام به او گفت: «پس به او دوستى و محبتت را اعلام و اظهار کن، زیرا گفتن و بیان محبت، آن را بادوام‏تر مى‏کند و براى ایجاد الفت و گرایش به هم مؤثر است.»(20)
اثر اظهار محبت در زندگى خانوادگى و نسبت به زن (که خواستار عشق و محبت مرد است) بیشتر و شدیدتر است. رسول خدا(ص) فرمود:
هر گاه مردى به همسرش بگوید: «تو را دوست دارم»، [شیرینى‏] این کلام هیچ گاه از قلب او بیرون نمى‏رود.(21)
ارزنده‏ترین غذاى روحى براى زن آن است که شوهرش به او بگوید: «عزیزم، دوستت دارم.» و امیدبخش‏ترین غذاى روحى براى مرد آن است که همسرش به او بگوید: «به وجود تو افتخار مى‏کنم.»
یکى از نکات مهم دیگر که باید مورد دقت قرار بگیرد این است که زن نقش «محبت‏بخشى» به خانواده دارد، در این صورت خود باید از شهد محبت سیراب شود تا بتواند اعضاى خانواده و بخصوص فرزندان را از محبت سیراب گرداند. شهید مطهرى مى‏گوید:
«حمایت و مهربانى قلبى مرد آن قدر براى زن ارزش دارد که ازدواج بدون آن براى زن قابل تحمل نیست ... وجود زن باید از وجود مرد عطوفت و احساسات بگیرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه فیاض عواطف خود سیراب کند. مرد مانند کوهساران است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گل و گیاه. چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل‏ها و گیاهان و سبزه‏ها را شاداب و خرم نماید. اگر باران به کوهساران نبارد یا وضع کوهسار طورى باشد که چیزى جذب زمین نشود، چشمه خشک [مى‏شود ]و گل‏ها و گیاهان مى‏میرند، پس همان طور که رکنِ حیات دشت و صحرا به باران و بالاخص باران کوهستانى است، رکن حیات خانواده نیز احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگى زن و هم زندگى فرزندان صفا و جلا و خرمى مى‏گیرد.»(22)
اصل کلى در روابط انسان‏ها از جمله زن و مرد این است: انسان بنده و تشنه نیکى است.
در زندگى زناشویى اظهار محبت دو طرفه، برترین مصداق احسان است و زن و مرد را دلبسته و عبد یکدیگر مى‏گرداند. زن یا شوهرى دوست‏داشتنى‏تر است که بامحبت‏تر باشد. ممکن است هر کدام از زن یا مرد داراى صفات و خصال نیکوى فراوانى باشد، ولى همه آنها در برابر خصلت «بى‏توجهى و بى‏محبتى به همسر» رنگ مى‏بازند و ارزش و اهمیت خود را از دست مى‏دهند. این عبارت یک حقیقت است: «از محبت خارها گل مى‏شود.»

جلوه‏هاى اظهار محبت‏

1- همراهى با همسر در کارهاى خانه‏

گرچه همسر هیچ وظیفه‏اى در انجام کارهاى منزل مانند از جارو کشیدن، لباس و ظرف شستن، پخت و پز و بچه‏دارى ندارد، ولى بیشتر زنان با رغبت و علاقه و براى استحکام پیوند خانواده این کارها را بدون منّت و چشمداشت انجام مى‏دهند تا مردشان بتواند با خیال راحت به کارهاى خارج از منزل و تأمین هزینه زندگى بپردازد، حتى در اکنون با اینکه قشر وسیعى از زنان در بیرون از خانه شاغل مى‏باشند، ولى باز پرداختن به کارهاى منزل را به عهده مى‏گیرند.
رسول خدا(ص) فرمود:
هر زنى در خانه شوهرش کارى انجام دهد که به اصلاح امور منزل مربوط باشد، مورد نظر خداوند قرار مى‏گیرد و کسى که مورد نظر خدا باشد، عذاب نمى‏گردد.(23)
در بیانى دیگر فرمود:
«کار کردن هر کدام از شما در منزل به خواست خدا به منزله جهاد جهادگران است.»(24)
امام صادق(ع) فرمود: «هر زنى هفت روز در خانه شوهرش خدمت کند، خداوند هفت درِ جهنم را روى او خواهد بست و هشت درِ بهشت را بر او خواهد گشود.»(25)
از طرف دیگر شاید بیشتر مردها وقت و توان کافى براى کمک کردن به همسرشان در امور منزل را نداشته باشند، ولى همین که گاه این کارها را انجام دهند، هم اظهار محبت است و هم خاطره خوشى در ذهن همسرشان ماندگار خواهد شد. یکى از کارشناسان امور خانواده مى‏گوید:
کارهایى در خانه است که ویژه خانم‏هاست مثل بچه‏دارى؛ واقعاً ما مردها نمى‏فهمیم، این کار تنها از عهده خانم‏ها بر مى‏آید. حالا اینجا تکلیف آقا چیست؟ آقا باید به این خانم عشق بدهد تا دلخوشى او باشد که این گونه کارهاى اختصاصى را با رغبت انجام دهد و خسته نشود. ممکن است [که غالباً چنین است ]زن کار کردن مرد را قبول نداشته باشد، ولى همین که ساعاتى را کنار همسرش باشد و به او اظهار عشق و علاقه کند و قربان صدقه او برود، براى زن حیاتبخش، نیروزا، امیدوارکننده و اطمینان‏بخش است.(26)
رسول خدا(ص) در این مورد توصیه گرانبهایى دارد. امام على(ع) مى‏فرماید:
روزى رسول خدا(ص) بر ما وارد شد، در حالى که همسرم کنار دیگ مشغول پخت و پز بود و من عدس پاک مى‏کردم. حضرت فرمود: اى اباالحسن، کلام مرا که جز به امر خدا نمى‏گویم بشنو. هر مردى به همسرش در منزل کمک کند خداوند به شمار موهاى بدنش، عبادت سالیانه در حال روزه ایام و شب‏زنده‏دارى برایش مى‏نویسد، نیز مانند پاداش صابران یعنى حضرت داوود و یعقوب و عیسى علیهم‏السلام به او عطا مى‏کند.
اى على، هر کس در منزل در خدمت همسرش باشد و آن را عار و ننگ نداند، خداوند اسم او را در دفتر شهیدان ثبت مى‏کند و براى هر گام او ثواب یک حج و عمره قرار مى‏دهد و به تعداد رگ‏هاى بدنش از شهرهاى بهشت به او مى‏بخشد. اى على، یک ساعت خدمت در منزل، بهتر است از عبادت هزار سال، هزار حج، هزار عمره، آزاد کردن هزار بنده، شرکت در هزار جنگ، عیادت هزار مریض، شرکت در هزار نماز جمعه، هزار تشییع جنازه، سیر کردن هزار گرسنه، پوشاندن هزار برهنه، فرستادن هزار اسب براى جهاد در راه خدا و صدقه دادن هزار دینار به نیازمندان، نیز بهتر است از قرائت تورات و انجیل و زبور و قرآن و آزاد کردن هزار اسیر و کشتن هزار قربانى و تقسیم آن بین فقرا. چنین شوهرى تا مکانش را در بهشت نبیند از دنیا نمى‏رود.
اى على، هر کس از خدمت کردن به اهل خانواده [زن و فرزندان ]عار نداشته باشد، خدمت او کفاره گناهان بزرگش خواهد شد و غضب خدا را خاموش خواهد کرد، نیز مهر حورالعین خواهد گشت و بر حسنات و درجات او خواهد افزود.
اى على‏جان، جز صدّیق و شهید و مردى که خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او اراده کرده، به زن و بچه خدمت نمى‏کند.(27)

2- هدیه دادن از اقداماتى است که هم محبت مى‏آورد و هم علاقه را زیاد مى‏کند

با توجه به اینکه زن تشنه محبت و اظهار آن است، مردها باید گاه و بى‏گاه با تقدیم هدیه هر چند ارزان‏قیمت آنها را نوازش کرده، نسبت به محبوب بودن‏شان مطمئن سازند. هدیه مى‏تواند به مناسبت‏هایى از جمله روز تولد، سالگرد ازدواج، روز زن و ... باشد.
روانشناسان و کارشناسان خانواده هدیه دادن را مصداق «کوچک‏هاى بزرگ» شمرده‏اند؛ یعنى هدیه دادن از اقداماتى است که به نظر ناچیز و کم‏اهمیت است، ولى براى گرم کردن محیط خانواده و دل همسر امرى بسیار بزرگ است. گفته‏اند: «هدیه تخته‏سنگ‏ها را [با همه صلابت و سختى آنها ]مى‏شکافد و خرد مى‏کند.»(28)
در روایات بر اثر شگرف هدیه دادن بسیار تأکید شده است، از جمله رسول خدا(ص) فرمود:
هدیه دادن محبت را در پى مى‏آورد و صفا و برادرى را حفظ مى‏کند و کینه‏ها و عداوت‏ها را از بین مى‏برد. هدیه بدهید تا محبت فراهم سازید.(29)
همچنین حضرت فرمود:
هر کس به بازار رود و براى اعضاى خانواده‏اش هدیه‏اى بخرد و بیاورد مانند کسى است‏که نیازمندى‏هاى افراد محتاجى را به آنان ببخشد(30)
دستگیرى از نیازمندان از کارهاى شایسته و بسیار ارزشمند است.]

3- روش‏هاى ابداعى‏

مردها باید در آفرینش و ابداع روش‏هاى ابراز محبت، توانایى نشان دهند، از جمله نوشتن نامه و یادداشت‏هاى دوستانه و محبت‏آمیز، رفتن به پارک و سینما و تفریح دو نفره، خوردن شام در بیرون از منزل، و به عهده گرفتن پخت غذا در بعضى روزها. با هزاران روش دیگر مى‏توان ابتکار کرد و بدان اظهار محبت نمود. زن و شوهر و بخصوص شوهران باید در این زمینه کوتاهى نکنند.
یکى از کارشناسان خانواده مى‏گوید:
«در روابط خانوادگى هر مورد بى‏اهمیتى بزرگ و مهم جلوه مى‏کند و اعضاى خانواده باید بکوشند اعتماد و عشق بدون قید و شرطى ایجاد کنند. فقط فکرش را بکنید که به کار بردن کلمه‏هاى مؤدبانه‏اى همانند «سپاسگزارم»، «لطفاً» یا پرداختن به اعمال غیر منتظرانه‏اى مانند بردن همسر براى خرید وسایل مورد نیازش یا یافتن شیوه‏هایى براى ابراز علاقه مانند گذاشتن یادداشتى مهرآمیز روى میز ناهارخورى یا کیف چه تأثیرى در خانواده‏تان مى‏گذارد.»(31)

4- اختصاص ساعاتى از شبانه‏روز به همدمى با همسر

مردها معمولاً به کارهاى خارج از خانه اشتغال دارند و زن‏ها به کارهاى منزل و گاهى علاوه بر آن به شغل خارج از منزل؛ بنابراین امکان اینکه ساعاتى از روز را کنار هم باشند، نیست. ساعاتى را هم یا به صرف صبحانه و ناهار و شام مشغولند یا در بستر استراحت هستند و ساعاتى نیز در جمع خانواده. در این میان فرصت همدمى با همسر از دست رفته است. زوجین و بخصوص مردها باید از شبانه‏روز ساعتى را براى همدمى با همسر اختصاص دهند. این وقت غیر از خلوت‏هاى شب یا استراحت باید باشد. ساعتى که کنار هم بنشینند و گپ بزنند و درددل کنند و از گوشه و کنار سخن بگویند. این همدمى اختصاصى، صمیمیت‏زایى بسیارى دارد که نباید مورد غفلت واقع شود. رسول خدا(ص) فرمود:
«جلوس المرء عند عیاله أحب إلىّ مِنْ الْإعتکاف فى مسجدى هذا؛(32)
همدمى مرد با اعضاى خانواده‏اش [همسر و فرزندان‏] نزد من دوست‏داشتنى‏تر از اعتکاف در این مسجدم مى‏باشد.»
البته در همدمى‏ها مناسب است زن و شوهر مشکلات زندگى را هم طرح کنند و به راه حل آن بیندیشند و نگذارند مسائل کوچک و ناراحتى‏ها در سینه انباشته شده و ناگاه انفجارى، سر باز کند.

5- عذرخواهى از قصور و تقصیرها

طبیعى است که زن و مرد نمى‏توانند تمام وظایفى را که نسبت به یکدیگر دارند، انجام دهند و همیشه کوتاهى و تقصیرهایى وجود دارد. عذرخواهى از قصور و تقصیرهاى عمدى و احتمالى، یکى از راههاى مؤثر ایجاد محبت بین زوجین است. شاید هیچ چیز به اندازه عذرخواهى نتواند توانایى ما را در ایجاد دگرگونى‏هاى مهم نشان دهد؛ مثلاً وقتى به فرزندمان مى‏گوییم: «متأسفم که پیش رفقایت ناراحتت کردم. اشتباه از من بود»، در او تحول و گرایش عجیبى نسبت به خود ایجاد مى‏کنیم. عذرخواهى کردن بسیارى وقت‏ها دشوار است ولى وقتى انسان به خودش بگوید:

«زندگى خانوادگى‏ام از هر چیزى برایم مهم‏تر است»، این کار آسان مى‏شود و بدین ترتیب فرد قادر مى‏گردد چنین رفتارى را در «حساب بانکى احساسات» خود قرار دهد.
انسانى که در زندگى‏اش پوزش نطلبیده باشد - از پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر و فرزندان - متکبّر است زیرا او خطاهایى مرتکب شده ولى حاضر نیست به اشتباهات خود اعتراف و آنها را با پوزش‏طلبى جبران کند. هم توبه به پیشگاه خداوند لازم است و هم پوزش‏طلبى از بندگان خدا.

توصیه‏اى به زوج‏هاى جوان‏

همان گونه که عرض کردیم، رشته استحکام خانواده، محبت است. محبت باید ابتدا از کوهسار مرد جارى شود و همسر را سیراب کند تا او نیز بتواند به شوهر و فرزندانش محبت ورزد و محور محبت
خانواده شود. در گذشته خانواده در ایران گسترده بود و معمولاً فرزندان بعد از ازدواج کنار پدر و مادر و برادرهاى بزرگ‏تر که ازدواج کرده بودند، زندگى مى‏کردند و گرچه داراى اتاقى اختصاصى بودند ولى بیشتر ساعات آنان در جمع مى‏گذشت. البته آن نوع از خانواده خوبى‏هایى داشت و با توجه به وضع گذشته جامعه، از استحکام خوبى برخوردار بود، ولى امروز خانواده گسترده کمتر یافت مى‏شود و خانواده‏ها بیشتر هسته‏اى شده‏اند؛ یعنى خانواده عبارت است از زن و شوهر و فرزندان. کم اتفاق مى‏افتد که افراد دیگرى از جمله پدر و مادر یا خواهر و برادر عضو خانواده باشند یا جوان‏ها پس از ازدواج کنار پدر و مادر زندگى کنند. به نظر مى‏رسد استقلال زن و شوهر پس از ازدواج و جدا شدن از پدر و مادر، محیط مناسب‏ترى براى ابراز محبت، خودآرایى و پیدایش روابط صمیمى بین زن و شوهر ایجاد مى‏کند، به همین جهت توصیه ما به خانواده‏ها و جوان‏ها این است که در حد امکان سعى کنند زن و مرد جوان پس از ازدواج داراى زندگى مستقل
باشند تا در محیط اختصاصىِ آن، زن جوان بهتر بتواند غریزه خودآرایى‏اش را اشباع کند و از لذت مصاحبت و همنشینى با همسرش بیشتر بهره ببرد، همسرش نیز در محیط اختصاصى و زندگى مستقل راحت‏تر بتواند به او ابراز محبت کند و حیا، خجالت و شرم حضور مانع اظهار محبت و روابط گرم و صمیمى نگردد.
طبیعى است نوعروس جوان نمى‏تواند در حضور مادرشوهر، پدرشوهر، برادر یا خواهرشوهر به راحتى خودآرایى و عشوه‏گرى کند همچنان که شوهر جوان او نمى‏تواند به راحتى در حضور پدر، مادر، خواهر و برادر، خواستار چنین رفتارى از همسرش باشد و خودش نیز عواطف متقابل را به او بروز دهد.
زندگى مستقل علاوه بر به وجود آمدن محیط مناسب براى ابراز ناز و نیاز زن و شوهر جوان، فواید مهم دیگرى هم دارد، از جمله دخالت‏هاى اطرافیان که معمولاً در زندگى جوانان دردسرساز است، کمتر مى‏شود. زن و مرد جوانى که تا به حال در خانه پدرى، مسئولیتى بر دوش نداشته و آزاد بوده و سر سفره آماده حاضر شده‏اند با تشکیل خانواده به طور طبیعى باید مسئولیت‏هایى را عهده‏دار گردند که به احتمال قوى در ابتداى کار از انجام صحیح آنها ناتوان مى‏باشند و دخالت و سرزنش دیگران در این موارد تأثیر ناپسندى دارد. اما وجود زندگى مستقل زمینه دخالت‏ها و سرزنش‏ها را فراهم نمى‏سازد و آن دو بهتر مى‏توانند مشق و تمرین زندگى کنند و اشتباهات خود را تصحیح نمایند.
افزون بر آن زن جوان دوست دارد مطابق سلیقه خود زندگى کند، آشپزى نماید و ...، اما در کنار پدر و مادر همسرش نمى‏تواند سلیقه خودش را عملى کند، بلکه باید مطابق سلیقه مادرشوهر که خانم خانه است، عمل کند و این مشکل‏زا خواهد بود. اگر گروهى از جوانان و خانواده‏هاى آنها از توانایى اقتصادى لازم براى ایجاد کانون مستقل خانوادگى برخوردار نیستند و به دلایل مختلف زندگى در کنار پدر و مادر و همراه برادر و خواهر را بهتر مى‏بینند، از ایجاد محیط اختصاصى براى چند ساعتى غفلت نورزند و اوضاع را طورى آماده کنند که در ساعاتى از شبانه‏روز، محیط، ویژه آنان باشد تا هم همسرشان بتواند بدون دغدغه، خودآرایى و نازفروشى کند و غریزه خودآرایى و طنّازى‏اش اشباع گردد و هم خودشان بتوانند در آن ساعات فارغ از هر دغدغه و دور از هر نظارت به همسرشان اظهار عشق و علاقه و نیاز کنند.
وجود زمان و محیط اختصاصى در ساعاتى از شبانه‏روز در روش تربیتى قرآن مورد تأکید قرار گرفته، در خانواده براى زن و شوهر در ساعاتى از شبانه‏روز محیط و وقت اختصاصى واجب گردیده است. پیش از طلوع فجر، پس از صرف ناهار [تا یکى دو ساعت ]و بعد از نماز عشا [ساعات آخر شب‏] براى زن و مرد محیط و وقت اختصاصى حساب شده، بقیه افراد خانواده از ورود بدون اجازه گرفتن به محیط اختصاصى نهى شده‏اند. قرآن مى‏فرماید:
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید، باید بندگان شما [کسانى که در منزل خدمتکار هستند و در تمام اوقات در خدمت شما به انجام کارهاى منزل مشغولند ]و فرزندانى که به سن بلوغ نرسیده‏اند [نوجوانان و اطفالى که به سن تمییز رسیده‏اند و کم و بیش مسائل را مى‏فهمند] شبانه‏روز در سه زمان براى وارد شدن بر شما اجازه بگیرند؛ سه زمانى که هنگام خلوت شماست، یعنى پیش از نماز صبح و هنگام ظهر که جامه از تن برمى‏گیرید و پس از نماز خفتن. در غیر این ساعات آنان مى‏توانند دور و بر شما باشند و رفت و آمد نمایند.»(33)
در منزلى که افراد بالغ زیادى اعم از خدمتکار و فرزندان و غیر آنان وجود دارند، باید در این سه وقت براى ورود به مکان اختصاصى اجازه بگیرند. دستور اجازه گرفتن یعنى به رسمیت شناختن زمان و مکان اختصاصى براى زوجین. نیاز به زمان و مکان اختصاصى در زندگى نسبت به زن و مرد جوان ضرورى‏تر است زیرا آن دو نیاز بیشترى به با هم بودن و از همنشینى لذت بردن، خودآرایى کردن، ناز فروختن، ناز کشیدن و اظهار محبت کردن دارند. اگر آنان مجبور باشند در خانواده به صورت جمعى زندگى کنند یا باید حیا و عفت را کنار بگذارند (که ضررها و پیامدهاى بسیارى براى دین و دنیاى خودشان و دیگر افراد خانواده بخصوص دیگر جوانان خانواده دارد) یا باید با خواسته‏هاى طبیعى خود مبارزه کنند و آن را تا حد زیادى سرکوب کنند که سبب ایجاد عقده‏هاى روحى - روانى مى‏گردد و بعدها این عقده‏ها از جاهاى دیگر سر باز خواهد کرد. با توجه به این برآیند توصیه اکید ما به خانواده‏ها آن است که اجازه دهند دختران و پسران جوان‏شان پس از ازدواج، مستقل زندگى کنند. اگر به دلایل مختلف از ایجاد زندگى مستقل براى آنان ناتوانند، بکوشند در همان محیط خانواده، مکانى را در ساعاتى بدانان اختصاص دهند تا در آن اوقات زن و مرد جوان، فارغ از دغدغه‏هاى مختلف، کنار هم آرامش بگیرند و لذت بجویند و اظهار ناز و نیاز کنند.

پى‏نوشتها: -
1) نظام حقوق زن در اسلام، ص‏47 - 48.
2) همان، ص‏234.
3) همان، ص‏232.
4) مکارم‏الاخلاق‏ص‏229؛ بحارالانوار، ج‏103، ص‏235، چ آخوندى؛ در مجمع‏البحرین در معنى این عبارت آمده: «تتصاون فى الجملة و لم تترک التصاون».
5) نظام حقوق زن در اسلام، ص‏47.
6) همان، ص‏233.
7) مکارم‏الاخلاق، ص‏229. «خیر نساءکم الولود الودود الستیرة العفیفة العزیزة فى أهلها الذلیلة مع بعلها المتبرّجةُ مع زوجها الحصان عن غیره.»
8) همان؛ «شرار نساءکم المقفرة الدنسة اللجوجة العاصیة الذلیلة فى قومها العزیزة فى نفسها الحصان على زوجها الهلوک على غیره».
9) وسائل‏الشیعه، ج‏3، ص‏335.
10) همان (20 جلدى)، ج‏7، ص‏112.
11) نهج‏الفصاحه، حدیث 1534؛ وسائل‏الشیعه (30 جلدى)، ج‏20، ص‏30.
12) بحارالانوار، ج‏103، ص‏234.
13) زن و شوهر از نظر اسلام، ص‏106، شعر از مهین‏دخت دارایى زنجانى.
14) نقش دین در خانواده، صادق احسانبخش، ص‏360 - 358.
15) واعظ خانواده، ص‏182 به نقل از شهاب‏الاخبار.
16) وسایل، ج‏7، ص‏113.
17) بحارالانوار، ج‏73، ص‏101.
18) وسایل الشیعه، (30 جلدى)، ج‏20، ص‏246 - 244.
19) بحارالانوار، ج‏76، ص‏100.
20) همان، ج‏74، ص‏181.
21) وسایل الشیعه، ج‏14، ص‏10.
22) نظام حقوق زن در اسلام، ص‏327 - 326.
23) وسائل الشیعه (30 جلدى)، ج‏21، ص‏451.
24) نهج‏الفصاحه، حدیث 2892؛ وسائل الشیعه، ج‏15، ص‏175.
25) وسایل، ج‏15، ص‏123.
26) دکتر میرمحمد ولى مجد تیمورى، مجله حقوق زنان، شماره اول، فروردین 77، ص‏12، با تلخیص.
27) بحارالانوار، ج‏101، ص‏132.
28) کام دل، محمدرضا کاشفى.
29) میزان‏الحکمه (4 جلدى)، ج‏4، ص‏3450.
30) آثارالصادقین، ج‏15، ص‏310.
31) راز خوشبختى، ادوین کیستر، ترجمه امیردیوانى، مجله حقوق زنان، شماره سوم، تیرماه 77.
32) آثارالصادقین، ج‏15، ص‏293.
33) سوره نور، آیه 58.