دختر اول و یگانه دختر
بىشک، دختر اول یا یگانه دختر، جاى ویژه و خاصى در بسیارى از خانوادهها دارد. در این ارتباط غالباً والدین وقت و توجه بیشترى را صرف دختر اول خود نموده و از وى بیشتر مراقبت و حمایت کرده و بیشتر تسلیم خواستهایش مىشوند. معمولاً دختر اول نیازى به رقابت با خواهران و برادران خود نداشته و تا مدتها فقط بزرگترها را به عنوان الگو براى خود قرار داده و صرفاً از معیارهاى رفتارى بزرگسالان سرمشق مىگیرد. چنین موقعیت خاصى مىتواند منشأ آثار و رهاوردهایى باشد. دختر اول یا یگانه دختر معمولاً در آزمونهاى هوشى نمرههاى بالاترى نسبت به فرزندان بعدى به دست مىآورند، در تحصیلات دانشگاهى موفقترند و حتى ممکن است افراد سرشناسى بشوند. به علاوه، معمولاً دختران اول و یا یگانه دختران نسبت به سایر فرزندان خانواده از دقت و احتیاط و احساس وظیفهشناسى و همکارى و تعاون بیشترى برخوردارند. هر چند که، همه اینها نشانگر یک روال کلى است زیرا بسیارى از دانشمندان و بزرگان و افراد موفق فرزندان بعدى خانواده بودهاند و چه بسیار مواردى که دختران اول خانواده فاقد ویژگىهاى افراد موفق بودهاند.
احساس وظیفهشناسى و همکارى بیشتر در دختران اول شاید از این مسئله سرچشمه گرفته باشد که آنان مرتب تلاش دارند تا جایگاه ممتاز خود را نزد والدینشان حفظ و ادامه دهند و دوست ندارند این موقعیت با تولد خواهر یا برادرى تضعیف و یا به مخاطره افتد. از طرف دیگر، بچهاى که برادر یا خواهر بزرگتر از خود دارد ممکن است او را شایستهتر از خود دانسته و به همین دلیل بکوشد به گونهاى دیگر و در زمینههاى دیگرى کسب موفقیت نموده تا به چشم آید. مثلاً ممکن است در کارهاى بدنى جرئت و جسارت بیشترى از خود نشان بدهد. به همین دلیل گرچه پدر و مادر منابع اصلى و اساسى الگوسازى براى فرزندان به شمار مىآیند اما خواهران و برادران نیز نقش عمدهاى در این فرآیند دارند. به عنوان مثال جنسیت سایر فرزندان خانواده بر رفتار و علایق بچهها اثر مىگذارد.
دخترهایى که برادران بزرگتر از خود دارند امکان دارد رفتار پسرانهاى از خود نشان بدهند و نسبت به دخترهایى که خواهرهاى بزرگتر از خود دارند بیشتر اهل رقابت باشند. به همین ترتیب پسرهایى که خواهرهاى بزرگتر از خود دارند نسبت به پسرهایى که برادرهاى بزرگتر از خود دارند ممکن است کمتر اهل پرخاشگرى باشند.
اما آیا دختران یگانه نیز به اندازه دختران اول موفق مىباشند؟ در جواب این سؤال مىتوان گفت که والدینى که تکفرزند هستند غالباً تمام وقت و انرژى و توان خود را صرف تربیت و مهیا داشتن امکانات مختلف براى همان یک دختر خود کرده و در نتیجه یک محیط برانگیزنده و غنى براى او فراهم مىآورند و همین امر مىتواند به موفقیت تکفرزندها در جامعه کمک شایان توجهى بنماید.