نویسنده

 

از چشمه جوشان قرآن سیراب شویم‏
گفتگو با خانم اکرم جمشیدیان - مدرّس ترجمه قرآن‏

مریم بصیرى‏

مى‏خواهم نداى دعوت به تفکر، تدبر و تعقل تو را لبیک گویم، اما چگونه؟ مى‏خواهم یاد تو و کلام تو آرامبخش روح و جان من باشد، اما چگونه؟ من در آیه آیه و سوره سوره قرآن مجیدت تو را مى‏جویم. معرفت تو کلید فهم اسرار نهفته در این گنجینه پربهاست. دست یارى به سوى تو دراز مى‏کنم و دل به آیات تو مى‏سپارم ... .
در آستانه حلول ماه رمضان و بهار قرآن دیدارى داشتیم با خانم «اکرم جمشیدیان» که سال‏هاست مشغول آموزش ترجمه قرآن کریم است. دوستان عزیزى که ستون «نداى ملکوت» را در بخش «دختران بهار» خوانده‏اند حتماً نام وى را به خوبى به خاطر دارند.
این معلم 52 ساله قرآن، علاوه بر مقالات قرآنى، سه کتاب نیز در همین ارتباط براى آموزش بهتر ترجمه قرآن نوشته است.
خانم «جمشیدیان» که متولد و اهل اصفهان است، در مورد چگونگى آشنایى‏اش با کلام وحى مى‏گوید: «وضع خانوادگى و محیطى هر فرد در چگونگى آشنایى وى با مسائل مختلف خیلى مؤثر است. من همیشه با قرآن خواندن پدرم از خواب بیدار مى‏شدم. علاقه زیادى به مطالعات مذهبى و خواندن کتاب در هر زمینه‏اى داشتم و پدرم مشوّق خوبى براى من بود.

در خانه‏اى بزرگ و قدیمى در کنار دیگر افراد فامیل زندگى مى‏کردیم. یکى از بستگان هر وقت ما بچه‏ها را دور هم مى‏دید شروع به آموزش قرآن مى‏کرد. مى‏گفت اگر این سوره را درست بخوانید از من جایزه مى‏گیرید. روخوانى من هم خوب بود و در مسابقات قرآنى برنده مى‏شدم. در همان حال و هواى بچگى بودم تا اینکه کم کم به واسطه یک حس درونى به قرآن و فهم معانى آن علاقه‏مند شدم. دلم مى‏خواست معانى کلمات قرآن را بدانم ولى ترجمه‏هاى آن زمان برایم خیلى واضح نبود. وقتى معنى هر لغتى را مى‏دانستم احساس خوبى پیدا مى‏کردم. بعدها به کلاس‏هاى اصول عقاید رفتم ولى باز زیاد موفق نبودم و چون ترجمه‏هاى آن زمان خیلى روشن نبود، هنوز نتوانسته بودم معنى کل قرآن را درک کنم.
پس از گرفتن دیپلم ازدواج کردم و سال‏ها تمام انرژى‏ام را روى تربیت بچه‏ها گذاشتم تا اینکه بزرگ شدند. مى‏خواستم حس کنجکاوى خودم و بچه‏ها را در مورد فهم معانى قرآن ارضا کنم؛ پس رفتم کلاس ترجمه قرآن ولى باز راضى نبودم تا اینکه گفتند راهش این است که بروید دفتر تبلیغات حوزه علمیه و در آنجا درس بخوانید. امتحان دادم و با آخرین بچه‏ام رفتم حوزه. پسرم رفت آمادگى آنجا و من رفتم سر کلاس. سال 79 هم سطح دو را تمام کردم. با توجه به اینکه همزمان با دروس حوزه روى قرآن و معانى آن کار مى‏کردم توانستم بالاخره به آرزویم برسم و بر معانى قرآن تسلط پیدا کنم.»

با این حساب هر کسى که در کلاس‏هاى حوزه علمیه شرکت کند مى‏تواند ترجمه کل قرآن را فرا بگیرد؟

این کلاس‏ها باعث شد آموزش‏هاى قبلى و افکار من به صورت ساختارمند دسته‏بندى شود و از پراکندگى نجات یابد. در جوانى‏ام اوضاع طورى نبود که کسى مفاهیم قرآن را برایم توضیح بدهد و با منابع خاصى آشنایى نداشتم. تحصیلات باعث شد نظم و ساختار مشخصى به اطلاعات و مطالعاتم از منابعى که بعداً با آنها آشنا شدم، داده شود. من براى فهم قرآن به حوزه رفته بودم و هر شب موارد مشابه درس استاد را در قرآن جستجو مى‏کردم تا بر کلمات و مفاهیم مهارت پیدا کنم. به دلیل هدف مشخصى که داشتم مدام روى قرآن کار مى‏کردم تا توانستم موفق شوم.
مطالعات قبلى و هدف از پیش تعیین شده باعث رسیدن به خواسته‏ام شد. افراد دیگر ممکن است با انگیزه‏ها و اهداف دیگرى وارد حوزه شوند.

چه چیزى در قرآن کریم بود که شما را به سوى خودش مى‏کشید؟

جذابیت و گیرایى قرآن مهم‏ترین اصل بود. حس و حالى در قرآن خواندن وجود دارد که در چیزهاى دیگر نیست. خداوند در مورد قرآن چند صفت مى‏آورد، از جمله رحمت و بشارت. ما باید از این رحمت بهره‏اى بگیریم. قرآن باید هدایت و رحمتى باشد براى مؤمنان، نورى باشد براى تشخیص حق و باطل. موعظه‏اى باشد براى صاحبان خرد، شفا و مرهمى باشد براى دل‏هاى بیمار، بهارى باشد براى جان‏هاى افسرده.
مطالب قرآن براى همه جذاب است ولى باید شیرین گفته شود تا این جذابیت را همه درک کنند و جذب آن شوند.
قرآن همیشه فقط با غم و غصه و مراسم عزادارى در رادیو و تلویزیون و مجالس عمومى آمیخته شده است. برخى با شنیدن قرآن یاد خاطرات تلخ و اموات خود مى‏افتند، از این‏رو به سراغ آن نمى‏روند؛ در صورتى که مى‏توان آموزش قرآن و قرائت آن را در جلساتى سرشار از شادى و هیجان برگزار کرد تا تدریس خوب باعث یادگیرى خوب بشود. در این صورت همه سریع جذب قرآن مى‏شوند.
وقتى مادرى به فرزندش نگاه مى‏کند از دیدن او لذت مى‏برد؛ وقتى ما به قرآن نگاه مى‏کنیم باید لذتى بسیار فراتر از مادر را حس کنیم. همه باید لذت قرآن خواندن را بچشند. اگر این لذت را چشیدند، دیگر هرگز رهایش نمى‏کنند. باید عادت کنیم که اگر روزى با قرآن نباشیم نتوانیم آن روز زندگى کنیم. وقتى عظمت کلام‏اللَّه مى‏تواند کوهها را متلاشى کند چرا تکرار قرائت قرآن تغییرى در ما ایجاد نکند؟!

چطور مى‏توانیم در مجالس شادى از قرآن استفاده کنیم، مثلاً مى‏شود در مراسم ازدواج جلسه قرائت قرآن گذاشت؟

فرصت‏هاى زیادى هستند که مى‏توانیم لااقل معنى یک آیه را براى همه بیان کنیم. در مراسم عروسى حال و هواى خاصى موجود است و میهمانان در عالم دیگرى هستند ولى در دیگر مجالس مى‏توان با قرآن نشاط را وارد جمع کرد. مثلاً در جلسات دینى و یا مساجد. در سال‏هاى پیش منبرى‏ها فقط روایت مى‏گفتند و کمتر قرآن مى‏خواندند ولى پس از تفسیر المیزان علامه طباطبایى تحولى در همه ایجاد شد و قرآن وارد زندگى افراد شد. حالا هم مى‏توان در مراسم و اوضاع مختلف با توجه به موضوعى که وجود دارد به آیات قرآن رجوع کرد.

یکى از جاهایى که قرآن همیشه قرائت مى‏شود، مراسم، افتتاحیه‏ها، نشست‏ها، همایش‏ها و جلسات مختلف است، ولى متأسفانه برخى با هم حرف مى‏زنند و یا اینکه به قرآن بى‏توجه مى‏باشند، چه راهى وجود دارد تا در چنین مراسمى قرآن کریم جایگاه واقعى خودش را پیدا کند؟
علت آن است اکثر افراد که در آن مجالس هستند معنى قرآن را متوجه نمى‏شوند. بعضى هر چند معنى آن را نمى‏دانند ولى به احترام قرآن سکوت مى‏کنند، اما برخى اصلاً توجهى به قرآن نمى‏کنند چون به ارزش آن آگاه نیستند.
آرزوى من این است که هر فارسى‏زبانى وقتى قرآن و یا دعایى مى‏خواند، بداند به خدا چه مى‏گوید و خدا دارد به او چه مى‏گوید. این خیلى مهم است که آدم معنى چیزى را که مى‏گوید بداند و بفهمد.
اگر در مراسم مختلف به جاى قرائت تنها، یک مجرى با صدا و اجراى خوب به صورت جذاب و روان معنى حتى یک آیه را بگوید، خیلى خوب است. بعضى از مردم مى‏گویند قرآن کتاب مقدسى است پس آن را جایى دور از دسترس مى‏گذارند و هیچ اطلاعى از درون آن ندارند.

در کتاب اوّل‏تان با عنوان «گلواژه‏هاى وحى» طرحى را براى آموزش ترجمه قرآن مطرح کرده‏اید، در مورد این کتاب و طرح مربوط به آن توضیح بدهید.
از سال‏ها پیش ترجمه لغت به لغت جزء سى‏ام قرآن را که شامل دروس حوزه بود آماده کرده بودم و در کلاس‏هاى حوزه تدریس مى‏کردم. سپس از این دستنویس کپى تهیه و تایپ شد تا اینکه به درخواست قرآن‏آموزان، کلمات جزءهاى دیگر را هم ترجمه کردم و حاصل آن شد کتاب «گلواژه‏هاى وحى». این کتاب شامل 5 هزار واژه است و تلاش کردم در نهایت سادگى و روانى با استفاده از منابعى چون «مفردات راغب» و «تفسیر نمونه»، قرآن را کلمه به کلمه ترجمه کنم. «مفردات راغب» مهم‏ترین منبعى است که «علامه طباطبایى» در «تفسیر المیزان» از آن استفاده کرده است. این کتاب پس از 700 سال هنوز بهترین منبعى است که مى‏شود به آن رجوع کرد.
پیشنهاد من براى یادگیرى معنى کل قرآن این است که ابتدا دل و ذهن‏مان را پاکسازى کنیم و تمام توان‏مان را براى توبه از گناهان و مبارزه با شیطان به کار بریم تا روح و جان‏مان براى پذیرش کلام حق آماده شود. روز اول هفته را با ذکر «یا زهرا(س)» شروع کنیم و از ابتداى قرآن هر روز به نیت چهارده معصوم، چهارده واژه را حفظ کنیم و روز جمعه آنها را تکرار کنیم. کار ما علاوه بر آموزش، باید توسل به اهل بیت(ع) و قرآن باشد، که چنگ زدن به حبل‏اللَّه مى‏باشد.
در ادامه، لغات باید با آیه‏ها تطبیق داده شده و هر روز، دو صفحه از ابتداى قرآن ترجمه شده و به خاطر سپرده شود. با توسل به ائمه اطهار(ع) و امام زمان(عج) در مدت چهارده ماه با این روش و کنار هم گذاشتن کلمات و معنى کردن آیات، هر کس مى‏تواند ترجمه کل قرآن را فرا بگیرد. با این روش همه با گلواژه‏هاى وحى آشنا شده و ترجمه متون عربى مثل دعاها و زیارت‏ها آسان‏تر مى‏شود. کتاب ترجمه لغت به لغت دعاهاى فرج، عهد، عاشورا، کمیل، ندبه، زیارت آل یاسین، توسل، مناجات شعبانیه، امین‏اللَّه و جامعه را هم نوشته‏ام که مى‏تواند براى فهم معنا مفید باشد.

با این شیوه فکر مى‏کنید فراگیران در هر مقطعى مى‏توانند به صورت کامل معانى قرآن را بیاموزند؟

این روش را بارها تدریس کرده و جواب مثبت گرفته‏ام. البته همیشه توصیه کرده‏ام اگر ترجمه آیه‏اى را خوب متوجه نمى‏شوند، ترجمه «الهى قمشه‏اى» را بخوانند و یا به کتاب‏هاى آموزشى مراجعه کنند.
در فرهنگ ما مسائل غلطى وجود دارد که یکى از آنها این است که برخى مى‏گویند قرآن آنقدر عظمت دارد که اصلاً نباید طرفش رفت ولى قرآن دستور تفکر داده است. پس وظیفه ماست که فکر کنیم و درست بفهمیم. افرادى که تا به حال در کلاس‏هاى من شرکت کرده‏اند، برخى بسیار مسن و یا کم‏سواد بوده‏اند ولى بالاخره توانستند با گذشت زمان، ترجمه کل قرآن را فرا گیرند. با همت خود و به برکت قرآن همه مى‏توانند به ترجمه کل قرآن آگاه شوند.

افراد کم‏سواد که به زبان عربى آشنایى ندارند و به صَرْف افعال وارد نیستند چطور مى‏توانند اقدام به ترجمه کنند؟

معمولاً فراگیران، تفاوت اسم و فعل را مى‏دانند. ما کتاب‏هایى در سه سطح ابتدایى، متوسط و عالى به آنها معرفى مى‏کنیم تا با صَرْف و نحو و ادبیات عرب آشنا شوند. هر کس در هر درجه‏اى که باشد مى‏تواند با استفاده از این کتاب‏ها صَرْف و نحو ساده را فرا بگیرد.
خواندن قرآن خوب است ولى تجوید و روخوانى و حفظ آن، تمام قرآن نیست. پس از اینها باید به سراغ فهم معانى رفت. با روخوانى نمى‏شود کاملاً معنى قرآن را فهمید و ذهنیت‏هاى جدید پیدا کرد ولى با ترجمه آن مى‏توان چیزهاى جدید یاد گرفت و قدرت تفکر را تقویت کرد، در هر سطح تحصیلى و موقعیت اجتماعى و فرهنگى.

خودتان تا به حال اقدام به حفظ کل قرآن کرده‏اید؟

هر وقت خواستم براى این کار وقت و توان بگذارم دیدم دوباره رفته‏ام سراغ مفاهیم قرآنى. آیات را بر اساس موضوع حفظ هستم ولى به ترتیب، نه.

در حال حاضر در چه مکان‏هایى ترجمه قرآن را تدریس مى‏کنید؟

علاوه بر تدریس در حوزه علمیه خواهران، عضو بسیج اصفهان هستم و رابط بسیج و حوزه علمیه. وظیفه‏ام این است که از طرف حوزه کیفیت کلاس‏هاى بسیج را بالا ببرم. در برخى پایگاهها مربى‏ها توانایى‏هاى لازم را دارند ولى در پایگاههاى دیگر مربى‏ها فقط قدرت آموزش تجوید و روخوانى را دارند.
علاوه بر کلاس‏هاى فوق برنامه حوزه، در مراکز و محافل خصوصى هم آموزش مى‏دهم. خانم‏ها به دلیل لطافت روحیه‏شان بیشتر و بهتر از طرح ترجمه قرآن استقبال کرده و به کلاس آمده‏اند.

اولین کتابى که تألیف کرده‏اید، چه تفاوتى با کتاب‏هاى مشابه موجود دارد؟

روش کار این طور بوده که از سوره «حمد» به ترتیب جلو رفته و با حفظ شکل کلمات پیش رفته‏ام. اگر معنى کلمه‏اى در آیه‏اى دیگر چیز دیگرى باشد، آن را هم آورده‏ام. اما صیغه‏هاى مختلف مثلاً افعال را ذکر نکرده‏ام و فقط به شکل اولین صیغه‏اى که در قرآن آمده است بسنده
نموده‏ام. در غیر این صورت حجم کتاب زیاد مى‏شد و براى جابه‏جایى مشکل پیدا مى‏کرد.
آقایان «فولادگر» و «مرتضوى» هم کتاب‏هاى ترجمه لغت به لغت دارند ولى آثار آنها به صورت الفبایى تنظیم شده است و به ترتیب ذکر آیات نیست. همچنین حجم کتاب‏ها بسیار است.
کسى که از آن کتاب‏ها استفاده مى‏کند با وجود اینکه با منبع خوبى شروع کرده است ولى چون نمى‏تواند از اوّل قرآن کم کم جلو برود کارش کمى سخت‏تر است. لغت‏ها فرّار هستند و باید با حفظ آنها به مرور زمان قرآن را هم خواند و اشکالات را برطرف کرد. به نظرم چیدمان کلمات بر اساس ترتیب آیات بهتر است تا بر اساس الفباى کلمات.

با یاد گرفتن معنى قرآن، افراد مى‏توانند با مکالمه عربى آشنا شوند؟

مکالمه عربى با قرآن متفاوت است. در محاورات عربى لغات قرآن کاربردى ندارد. باید با مکالمه روزمره عربى آشنا بود و گرنه با یادگیرى ترجمه قرآن نمى‏توان عربى صحبت کرد.

براى آشنایى کودکان و نوجوانان با آموزش‏هاى قرآنى چه کار کرده‏اید؟

قرآن بهترین پیام‏ها را براى هر انسانى دارد. ایجاد فضاى مناسب و دلنشین با بیان معجزات قرآن، ضرب‏المثل‏ها، داستان‏ها،
ارتباط آیات با همدیگر و هزاران نکته زیبا و شنیدنى در این دریاى نور مى‏تواند علاقه نوجوانان را به خواندن قرآن صد چندان کند تا همه با شکوفه‏هاى امید و معرفت به ریسمان الهى چنگ بزنند.
کتابى به نام «گفتگوى نور» دارم که «مقارئه» و یا «مشاعره» قرآنى است. قرآن کریم مى‏فرماید هر کس قرآن بخواند شاد مى‏شود. در این کتاب سعى کرده‏ام طرح جلسات شاد و هیجان‏انگیزى را براى آموزش کودکان ارائه بدهم. کتاب در دو سطح است؛ در سطح اوّل کودک با کلمات مشاعره مى‏کند، سپس مشاعره در سطح آیات است. در حال حاضر روى موضوعات خاصى چون دوستى و یا فرشته‏ها تحقیق مى‏کنم تا بچه‏ها با آنها از زبان قرآن آشنا شوند.

مادران در خانه چطور مى‏توانند اقدام به آموزش قرآن به کودکان بکنند؟

آموزش کودکان باید با سوره‏هاى کوچک و زبانى شیرین باشد. علاقه به فراگیرى هم باید از سوى کودکان وجود داشته باشد. با اجبار والدین، کودکان دچار دلزدگى مى‏شوند. نباید بچه را زیر فشار روحى و جسمى گذاشت تا چیزى را حفظ کند. با ایجاد شرایط لذت‏بخش مى‏توان به طور غیر مستقیم کودک را با قرآن آشنا کرد تا کم کم علاقه‏مند شده و برایش سؤال ایجاد شود. به این طریق حس کنجکاوى کودک فعال مى‏شود و شرایط لازم براى آموزش فراهم مى‏گردد.
اگر مادران سعى کنند به بچه‏ها بیاموزند قرآن حرف‏هاى خداست و باید آنها را یاد بگیرند، سپس در حد توانایى کودک به او معانى قرآن را بفهمانند، زمینه رشد معنوى کودک فراهم مى‏شود.
در حال حاضر نوارها و سى‏دى‏هاى قرآنى زیادى براى کودکان موجود است. مادران مى‏توانند در اوضاع مساعدى با شیرینى و لحنى دلچسب، مطالب قرآن را به کودک آموزش دهند یا اوقاتى که افراد خانواده گرد هم جمع شده‏اند و فرصت کافى وجود دارد بحث کوچکى را که جمع آمادگى بیان آن را دارد عنوان کنند و به فرزند بگویند نظر تو در باره این آیه چیست. با این روش کودک جذب مى‏شود تا درک خود را بالا ببرد و نظرش را بگوید.
در مورد آموزش نماز و ایجاد انگیزه براى خواندن آن سرِ وقت مى‏توان از اذان کمک گرفت. اذان شعار دین است. مى‏شود یک هدیه کوچک کنار تلویزیون گذاشت و بچه را جذب اذان کرد و گفت: هر کس نمازش را زودتر خواند این هدیه مال اوست.
خداشناسى. هر موضوع و ضرب‏المثلى را در قرآن بخوانیم ما را برمى‏گرداند به خداشناسى و نشان دادن حقیقتى بزرگ‏تر. هدف کل قرآن و وجود پیامبران، خداشناسى است و پیوسته قرآن آن را تکرار مى‏کند و در آخر هر آیه و موضوعى به خداشناسى برمى‏گردد.
حضرت على(ع) در نهج‏البلاغه مى‏فرمایند خداوند در قرآن تجلى کرده است. یعنى در بین آیات قرآن عظمت خداوند آشکار است ولى مردم نمى‏دانند. همه مى‏خواهند به قرب الى اللَّه برسند ولى راهش را نمى‏دانند در صورتى که نزدیک‏ترین راه رسیدن به خداوند، خواندن قرآن است.
در قرآن کریم ارتباطهاى زیادى بین آیات وجود دارد و تمام اینها راهى است براى شناخت، مثل پایان بیشتر آیات که ما را به طرف خداوند مى‏کشاند: «إنّ اللَّه تَوّابٌ علیمٌ»، «إنّ اللَّه حمیدٌ مجیدٌ»، «إنّ اللَّه قوىٌ امینٌ»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ التَّوابین»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ المتَّقین»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ الصابرین» و ... .

خانم جمشیدیان، زنان خانه‏دار با توجه به اینکه نقش کلیدى در مدیریت خانه و تربیت فرزندان دارند، چگونه مى‏توانند با آموزش معانى قرآن و انتقال مفاهیم الهى به خانواده، جامعه را به سمت فرهنگ قرآنى هدایت کنند؟

خانم‏هاى خانه‏دار با قرآن خواندن هم خودشان روحیه مى‏گیرند و هم مى‏توانند به دیگر اعضاى خانواده روحیه بدهند. خدا هم کمک‏رسان است. خودم وقتى وارد آشپزخانه مى‏شوم، نوار قرآن روشن مى‏کنم. وقتى نوار تمام مى‏شود کارهاى من هم تمام شده است. قرآن مى‏فرماید: «هر کسى گفت خدا خالق من است و بر آن استوار بود، خداوند ملائکش را به کمک او مى‏فرستد.» کارى که براى رضاى خدا انجام شود نباید در یارى خدا براى به سرانجام رسیدن آن شک کرد. همه باید به رحمت خداوند ایمان داشته باشند.
قرآن کریم چهار مرتبه در آیاتش ذکر کرده که قرآن مبارک است و خیر و خوبى آن پیوسته. با قرآن برکت و خیر و شادى به خانه مى‏آید و همه اعضاى خانواده از آن بهره‏مند مى‏شوند و این برکت در کل جامعه هم دیده مى‏شود.
توصیه من این است که زنان در هر وضعى، فرصت‏هایى را به یادگیرى قرآن اختصاص بدهند و با آن ارتباط برقرار کنند و به هر صورتى که ممکن است مفاهیم آیات را درک کنند. کلام خداوند بسیار گسترده است و این ارتباط با وسعت بیکران الهى باید حفظ شود. معنویت به همه افراد جامعه خوبى، سعه صدر و قدرت تحمل مى‏دهد و دید انسان نسبت به زندگى بهتر مى‏شود. وقتى وسعت کلام خدا به انسان منتقل مى‏شود، روحیه بهترى پیدا کرده و قوى‏تر مى‏شود. هر چه ارتباط بیشتر باشد، به درجات بالاترى مى‏رسد. وقتى رفت بالا، مسائل مادى و مشکلات زندگى را کوچک‏تر مى‏بیند و با طبیعت زندگى کنار مى‏آید. خداوند مى‏فرماید طبیعت زندگى رنج و سختى است، و این رنج با قرآن خیلى راحت‏تر تحمل مى‏شود و به برکت قرآن جامعه به آرامش مى‏رسد.
خانم‏ها معمولاً وقت بسیارى را صرف مهمانى مى‏کنند که مى‏توانند با نظم و برنامه‏ریزى مقدارى از آن را به یادگیرى و انس با قرآن اختصاص بدهند. کارِ خانه، سخت و یکنواخت است و همین امر موجب افسردگى زنان مى‏شود. بانوان در کنار کارِ خانه باید به کار و یا تحصیلات مورد علاقه خود بپردازند تا به عشق آن، به کارهاى تکرارى خانه هم رسیدگى کنند و بتوانند سختى‏ها و یکنواختى‏ها را تحمل کنند. کار مورد علاقه به زن روحیه مى‏دهد و گرنه زنان پس از مدتى به وسواس و افسردگى روى مى‏آورند! چه بهتر از قرآن که بخواهیم آن را به عنوان کار مورد علاقه انتخاب کنیم و از خواندن آن براى کارهاى خانه انرژى بگیریم. خانم‏ها مى‏توانند حتى هنگام آشپزى و ظرف شستن و دیگر کارهاى خانه گلواژه‏هاى قرآن را حفظ کنند. روزى یک ساعت و نیم اگر صرف خواندن و معنى کردن قرآن شود، زندگى زنان دگرگون مى‏شود.

نگاه قرآن به زنان چگونه است؟ برخى از خانم‏هایى که اطلاعات کمى از قرآن دارند و یا با نگاه روشنفکرانه به آن مى‏نگرند، مدعى هستند که تمام قوانین موجود در قرآن به نفع مردان است. زن براى آسایش مرد خلق شده و مرد بر او برترى دارد و یا حق کتک زدن زن را دارد! زنان نصف مردان ارث مى‏برند و ...
اصلاً درست نیست که یک جمله و یا یک آیه قرآن را به تنهایى معنى کرده و نتیجه‏گیرى کنیم. قرآن پیوسته است. باید به تفسیر آیه هم رجوع کرد. اگر فقط به یک آیه دقت شود و اطلاعات ناکافى باشد ممکن است ظالمانه به نظر بیاید ولى وقتى معنى آیات کنار همدیگر باشد آن وقت چنین برداشت‏هایى نمى‏شود.
در نیمه دوم سوره بقره آیاتى در مورد زنان وجود دارد. اگر به شأن نزول آن توجه شود مى‏بینیم حتى قرآن احقاق حق کرده و از اصولى سخن گفته که پس از چهارده قرن هنوز کارآمد است و به نفع زنان.
در سوره بقره به کسانى که همسران‏شان را طلاق مى‏دهند توصیه شده که با توجه به عرف جامعه حق زنان را ادا کنند. حتى ذکر شده که اگر مردى به خواستگارى دخترى رفت و او را عقد کرد و پیش از آمیزش یا تعیین مهریه او را نپسندید، هدیه‏اى بنا به عرف براى وى بفرستد تا دختر دلش نشکند!
در مورد ارث باید گفت قرآن دو وظیفه سنگین مهریه و نفقه را بر دوش مرد گذاشته است ولى زن وظیفه و الزامى ندارد پولش را در خانه همسر خرج کند. اگر دقت کنیم مى‏بینیم تمام سهم مرد دوباره تقدیم خانم‏ها مى‏شود.
در مورد آیه، «الرجال قوامون على النساء» صحبت‏هاى زیادى شده است ولى این آیه به معنى برترى جنس مرد بر جنس زن نیست. بلکه نوعى سرپرستى به مرد داده مى‏شود و این وظیفه که باید به خانواده‏اش رسیدگى کند. در واقع با این آیه به مرد حکم مى‏شود که باید خدمتگزار خانم باشد. در حال حاضر برخى زنان سرپرستى خانواده را به عهده دارند ولى آیه اصلاً مغایر با آنها نیست. از آنجایى که زن دوست دارد به مرد تکیه کند و پناهى داشته باشد، سرپرستى و نظارت بر عهده مردان گذاشته مى‏شود، که به معنى برترى نیست.
قرآن مى‏گوید حتى اگر مى‏خواهید بچه را از شیر بگیرید با شوهرتان مشورت کنید. اگر زن و مرد تصمیم بگیرند کنار هم باشند، مى‏توانند مایه آرامش یکدیگر و مکمل‏همدیگر باشند. اما اگر تصمیم بگیرند مقابل یکدیگر بایستند و با هم جنگ کنند، زندگى تلخ مى‏شود. متأسفانه مشکل آن است که خانم‏ها از حق و حقوق خود اطلاعى ندارند و یا اطلاعات‏شان ناقص و ضعیف است. همین امر موجب ایجاد شک و شبهه نسبت به دین مى‏شود.
قرآن در مورد رحمت و عطوفت در خانواده آیاتى دارد و تأکید مى‏کند که صلح و دوستى براى شما بهتر است. پس باید شفاى کلى را از قرآن بدانیم و هر کسى در خانه‏اش با توجه به وضع خودش داروى خاص خانواده‏اش را تجویز کند تا هم خودش و هم همسر و فرزندانش در آرامش رشد کنند.

پیشنهادتان براى انس زنان با قرآن در ماه رمضان چیست؟

روایت داریم که رمضان بهار قرآن است. در بهار شکوفایى طبیعت دیده مى‏شود. در ماه رمضان هم روزه باعث مى‏شود انسان پیرو فضاى روحانى و معنوى موجود، آمادگى بیشترى براى پذیرش قرآن داشته باشد. خانم‏ها تا جایى که مى‏توانند خوب است خود را در ماه رمضان با دستور و آموزه‏هاى قرآن تطبیق دهند و تا درهاى رحمت الهى باز است در این فرصت توشه‏گیرى کنند.
قرائت در ماه رمضان ثواب دارد ولى درک مفاهیم کار بزرگ‏ترى است که از نظر روحى بسیار کمک مى‏کند. اگر عکس باغ زیبایى را ببینیم فقط شکل و شمایل گل و درخت‏هاى آن را دیده‏ایم ولى وقتى وارد باغ شویم، عطر تک تک گل‏ها را استشمام کرده، طعم میوه‏ها را چشیده و آنها را لمس کرده‏ایم. یادگیرى مفاهیم قرآن مثل ورود به باغ است. به جاى اینکه فقط با قرائت قرآن انس بگیریم مى‏توانیم با ورود به باغ قرآن حقایقى را درک کنیم.
قرآن هفت بطن دارد. هر بار که وارد موضوعى مى‏شویم، موضوع دیگرى را کشف مى‏کنیم. کسى نمى‏تواند بگوید معنى تمام قرآن را فهمیده‏ام. با اینکه جزء سى قرآن را چهل بار تدریس کرده‏ام هر بار به نکات ظریف و حساسى برخورد مى‏کنم و درک آنها بسیار برایم لذت‏بخش است. ارتباطى در کلمات، آیات و موضوعات وجود دارد که مرحله به مرحله کشف مى‏شود. قرآن چشمه جوشانى است که تمام نمى‏شود و در هر بار مراجعه به آن با مطلب جدیدى روبه‏رو مى‏شویم. مطالب کتاب‏هاى دیگر با یک و یا چند بار خواندن بالاخره کهنه مى‏شود ولى قرآن همیشه تازه است.
حتى وقتى قرآن‏آموزان نظرشان را در مورد آیات اعلام مى‏کنند مى‏بینم چقدر افکار جدید و مطالب ناب در قرآن هست که هر کس به فراخور خود درک مى‏کند.

پیشنهاد هفته گرامیداشت و تکریم از قرآن را تهیه کرده و به دفتر رهبرى، ریاست جمهورى، ستاد تفسیر قرآن و رادیو قرآن ارسال کرده‏ام اما جز خبر رسیدن نامه، واکنشى ندیده‏ام! وقتى براى همه اتفاقات روز و هفته داریم چطور است که براى قرآن هیچ روزى نداریم!
به نظر من هفته آخر ماه رمضان پس از شهادت حضرت على(ع) و همزمان با پایان شب‏هاى قدر، بهترین فرصت است که جشن قرآن داشته باشیم و در عید فطر جشنى معنوى برگزار کنیم.

در انتهاى گفتگو مى‏خواهیم بدانیم علت موفقیت‏تان در اجراى این طرح چه بوده است؟

برکت قرآن و دعاى پدرم. در کودکى مادرم فوت کرد و من حتى پس از ازدواج، مدام به کارهاى خانه پدرم رسیدگى مى‏کردم و پدرم همیشه دعایم مى‏کرد. به برکت قرآن بچه‏هایم توانستند همگى تحصیلات خوبى داشته باشند. همین که همسرم با توجه به کار بیرون از خانه و مطالعه و تحقیق از من راضى است، از توفیق الهى است.
امیدواریم توفیقات روزافزون شامل شما و تمامى عزیزانى شود که به هر شکل و صورتى با قرآن مأنوس شده و از آن اقیانوس بیکران رحمت، روزى مى‏گیرند.