از چشمه جوشان قرآن سیراب شویم
گفتگو با خانم اکرم جمشیدیان - مدرّس ترجمه قرآنمریم بصیرى
مىخواهم نداى دعوت به تفکر، تدبر و تعقل تو را لبیک گویم، اما چگونه؟ مىخواهم یاد تو و کلام تو آرامبخش روح و جان من باشد، اما چگونه؟ من در آیه آیه و سوره سوره قرآن مجیدت تو را مىجویم. معرفت تو کلید فهم اسرار نهفته در این گنجینه پربهاست. دست یارى به سوى تو دراز مىکنم و دل به آیات تو مىسپارم ... .
در آستانه حلول ماه رمضان و بهار قرآن دیدارى داشتیم با خانم «اکرم جمشیدیان» که سالهاست مشغول آموزش ترجمه قرآن کریم است. دوستان عزیزى که ستون «نداى ملکوت» را در بخش «دختران بهار» خواندهاند حتماً نام وى را به خوبى به خاطر دارند.
این معلم 52 ساله قرآن، علاوه بر مقالات قرآنى، سه کتاب نیز در همین ارتباط براى آموزش بهتر ترجمه قرآن نوشته است.
خانم «جمشیدیان» که متولد و اهل اصفهان است، در مورد چگونگى آشنایىاش با کلام وحى مىگوید: «وضع خانوادگى و محیطى هر فرد در چگونگى آشنایى وى با مسائل مختلف خیلى مؤثر است. من همیشه با قرآن خواندن پدرم از خواب بیدار مىشدم. علاقه زیادى به مطالعات مذهبى و خواندن کتاب در هر زمینهاى داشتم و پدرم مشوّق خوبى براى من بود.
در خانهاى بزرگ و قدیمى در کنار دیگر افراد فامیل زندگى مىکردیم. یکى از بستگان هر وقت ما بچهها را دور هم مىدید شروع به آموزش قرآن مىکرد. مىگفت اگر این سوره را درست بخوانید از من جایزه مىگیرید. روخوانى من هم خوب بود و در مسابقات قرآنى برنده مىشدم. در همان حال و هواى بچگى بودم تا اینکه کم کم به واسطه یک حس درونى به قرآن و فهم معانى آن علاقهمند شدم. دلم مىخواست معانى کلمات قرآن را بدانم ولى ترجمههاى آن زمان برایم خیلى واضح نبود. وقتى معنى هر لغتى را مىدانستم احساس خوبى پیدا مىکردم. بعدها به کلاسهاى اصول عقاید رفتم ولى باز زیاد موفق نبودم و چون ترجمههاى آن زمان خیلى روشن نبود، هنوز نتوانسته بودم معنى کل قرآن را درک کنم.
پس از گرفتن دیپلم ازدواج کردم و سالها تمام انرژىام را روى تربیت بچهها گذاشتم تا اینکه بزرگ شدند. مىخواستم حس کنجکاوى خودم و بچهها را در مورد فهم معانى قرآن ارضا کنم؛ پس رفتم کلاس ترجمه قرآن ولى باز راضى نبودم تا اینکه گفتند راهش این است که بروید دفتر تبلیغات حوزه علمیه و در آنجا درس بخوانید. امتحان دادم و با آخرین بچهام رفتم حوزه. پسرم رفت آمادگى آنجا و من رفتم سر کلاس. سال 79 هم سطح دو را تمام کردم. با توجه به اینکه همزمان با دروس حوزه روى قرآن و معانى آن کار مىکردم توانستم بالاخره به آرزویم برسم و بر معانى قرآن تسلط پیدا کنم.»با این حساب هر کسى که در کلاسهاى حوزه علمیه شرکت کند مىتواند ترجمه کل قرآن را فرا بگیرد؟
این کلاسها باعث شد آموزشهاى قبلى و افکار من به صورت ساختارمند دستهبندى شود و از پراکندگى نجات یابد. در جوانىام اوضاع طورى نبود که کسى مفاهیم قرآن را برایم توضیح بدهد و با منابع خاصى آشنایى نداشتم. تحصیلات باعث شد نظم و ساختار مشخصى به اطلاعات و مطالعاتم از منابعى که بعداً با آنها آشنا شدم، داده شود. من براى فهم قرآن به حوزه رفته بودم و هر شب موارد مشابه درس استاد را در قرآن جستجو مىکردم تا بر کلمات و مفاهیم مهارت پیدا کنم. به دلیل هدف مشخصى که داشتم مدام روى قرآن کار مىکردم تا توانستم موفق شوم.
مطالعات قبلى و هدف از پیش تعیین شده باعث رسیدن به خواستهام شد. افراد دیگر ممکن است با انگیزهها و اهداف دیگرى وارد حوزه شوند.چه چیزى در قرآن کریم بود که شما را به سوى خودش مىکشید؟
جذابیت و گیرایى قرآن مهمترین اصل بود. حس و حالى در قرآن خواندن وجود دارد که در چیزهاى دیگر نیست. خداوند در مورد قرآن چند صفت مىآورد، از جمله رحمت و بشارت. ما باید از این رحمت بهرهاى بگیریم. قرآن باید هدایت و رحمتى باشد براى مؤمنان، نورى باشد براى تشخیص حق و باطل. موعظهاى باشد براى صاحبان خرد، شفا و مرهمى باشد براى دلهاى بیمار، بهارى باشد براى جانهاى افسرده.
مطالب قرآن براى همه جذاب است ولى باید شیرین گفته شود تا این جذابیت را همه درک کنند و جذب آن شوند.
قرآن همیشه فقط با غم و غصه و مراسم عزادارى در رادیو و تلویزیون و مجالس عمومى آمیخته شده است. برخى با شنیدن قرآن یاد خاطرات تلخ و اموات خود مىافتند، از اینرو به سراغ آن نمىروند؛ در صورتى که مىتوان آموزش قرآن و قرائت آن را در جلساتى سرشار از شادى و هیجان برگزار کرد تا تدریس خوب باعث یادگیرى خوب بشود. در این صورت همه سریع جذب قرآن مىشوند.
وقتى مادرى به فرزندش نگاه مىکند از دیدن او لذت مىبرد؛ وقتى ما به قرآن نگاه مىکنیم باید لذتى بسیار فراتر از مادر را حس کنیم. همه باید لذت قرآن خواندن را بچشند. اگر این لذت را چشیدند، دیگر هرگز رهایش نمىکنند. باید عادت کنیم که اگر روزى با قرآن نباشیم نتوانیم آن روز زندگى کنیم. وقتى عظمت کلاماللَّه مىتواند کوهها را متلاشى کند چرا تکرار قرائت قرآن تغییرى در ما ایجاد نکند؟!چطور مىتوانیم در مجالس شادى از قرآن استفاده کنیم، مثلاً مىشود در مراسم ازدواج جلسه قرائت قرآن گذاشت؟
فرصتهاى زیادى هستند که مىتوانیم لااقل معنى یک آیه را براى همه بیان کنیم. در مراسم عروسى حال و هواى خاصى موجود است و میهمانان در عالم دیگرى هستند ولى در دیگر مجالس مىتوان با قرآن نشاط را وارد جمع کرد. مثلاً در جلسات دینى و یا مساجد. در سالهاى پیش منبرىها فقط روایت مىگفتند و کمتر قرآن مىخواندند ولى پس از تفسیر المیزان علامه طباطبایى تحولى در همه ایجاد شد و قرآن وارد زندگى افراد شد. حالا هم مىتوان در مراسم و اوضاع مختلف با توجه به موضوعى که وجود دارد به آیات قرآن رجوع کرد.
یکى از جاهایى که قرآن همیشه قرائت مىشود، مراسم، افتتاحیهها، نشستها، همایشها و جلسات مختلف است، ولى متأسفانه برخى با هم حرف مىزنند و یا اینکه به قرآن بىتوجه مىباشند، چه راهى وجود دارد تا در چنین مراسمى قرآن کریم جایگاه واقعى خودش را پیدا کند؟
علت آن است اکثر افراد که در آن مجالس هستند معنى قرآن را متوجه نمىشوند. بعضى هر چند معنى آن را نمىدانند ولى به احترام قرآن سکوت مىکنند، اما برخى اصلاً توجهى به قرآن نمىکنند چون به ارزش آن آگاه نیستند.
آرزوى من این است که هر فارسىزبانى وقتى قرآن و یا دعایى مىخواند، بداند به خدا چه مىگوید و خدا دارد به او چه مىگوید. این خیلى مهم است که آدم معنى چیزى را که مىگوید بداند و بفهمد.
اگر در مراسم مختلف به جاى قرائت تنها، یک مجرى با صدا و اجراى خوب به صورت جذاب و روان معنى حتى یک آیه را بگوید، خیلى خوب است. بعضى از مردم مىگویند قرآن کتاب مقدسى است پس آن را جایى دور از دسترس مىگذارند و هیچ اطلاعى از درون آن ندارند.
در کتاب اوّلتان با عنوان «گلواژههاى وحى» طرحى را براى آموزش ترجمه قرآن مطرح کردهاید، در مورد این کتاب و طرح مربوط به آن توضیح بدهید.
از سالها پیش ترجمه لغت به لغت جزء سىام قرآن را که شامل دروس حوزه بود آماده کرده بودم و در کلاسهاى حوزه تدریس مىکردم. سپس از این دستنویس کپى تهیه و تایپ شد تا اینکه به درخواست قرآنآموزان، کلمات جزءهاى دیگر را هم ترجمه کردم و حاصل آن شد کتاب «گلواژههاى وحى». این کتاب شامل 5 هزار واژه است و تلاش کردم در نهایت سادگى و روانى با استفاده از منابعى چون «مفردات راغب» و «تفسیر نمونه»، قرآن را کلمه به کلمه ترجمه کنم. «مفردات راغب» مهمترین منبعى است که «علامه طباطبایى» در «تفسیر المیزان» از آن استفاده کرده است. این کتاب پس از 700 سال هنوز بهترین منبعى است که مىشود به آن رجوع کرد.
پیشنهاد من براى یادگیرى معنى کل قرآن این است که ابتدا دل و ذهنمان را پاکسازى کنیم و تمام توانمان را براى توبه از گناهان و مبارزه با شیطان به کار بریم تا روح و جانمان براى پذیرش کلام حق آماده شود. روز اول هفته را با ذکر «یا زهرا(س)» شروع کنیم و از ابتداى قرآن هر روز به نیت چهارده معصوم، چهارده واژه را حفظ کنیم و روز جمعه آنها را تکرار کنیم. کار ما علاوه بر آموزش، باید توسل به اهل بیت(ع) و قرآن باشد، که چنگ زدن به حبلاللَّه مىباشد.
در ادامه، لغات باید با آیهها تطبیق داده شده و هر روز، دو صفحه از ابتداى قرآن ترجمه شده و به خاطر سپرده شود. با توسل به ائمه اطهار(ع) و امام زمان(عج) در مدت چهارده ماه با این روش و کنار هم گذاشتن کلمات و معنى کردن آیات، هر کس مىتواند ترجمه کل قرآن را فرا بگیرد. با این روش همه با گلواژههاى وحى آشنا شده و ترجمه متون عربى مثل دعاها و زیارتها آسانتر مىشود. کتاب ترجمه لغت به لغت دعاهاى فرج، عهد، عاشورا، کمیل، ندبه، زیارت آل یاسین، توسل، مناجات شعبانیه، امیناللَّه و جامعه را هم نوشتهام که مىتواند براى فهم معنا مفید باشد.با این شیوه فکر مىکنید فراگیران در هر مقطعى مىتوانند به صورت کامل معانى قرآن را بیاموزند؟
این روش را بارها تدریس کرده و جواب مثبت گرفتهام. البته همیشه توصیه کردهام اگر ترجمه آیهاى را خوب متوجه نمىشوند، ترجمه «الهى قمشهاى» را بخوانند و یا به کتابهاى آموزشى مراجعه کنند.
در فرهنگ ما مسائل غلطى وجود دارد که یکى از آنها این است که برخى مىگویند قرآن آنقدر عظمت دارد که اصلاً نباید طرفش رفت ولى قرآن دستور تفکر داده است. پس وظیفه ماست که فکر کنیم و درست بفهمیم. افرادى که تا به حال در کلاسهاى من شرکت کردهاند، برخى بسیار مسن و یا کمسواد بودهاند ولى بالاخره توانستند با گذشت زمان، ترجمه کل قرآن را فرا گیرند. با همت خود و به برکت قرآن همه مىتوانند به ترجمه کل قرآن آگاه شوند.افراد کمسواد که به زبان عربى آشنایى ندارند و به صَرْف افعال وارد نیستند چطور مىتوانند اقدام به ترجمه کنند؟
معمولاً فراگیران، تفاوت اسم و فعل را مىدانند. ما کتابهایى در سه سطح ابتدایى، متوسط و عالى به آنها معرفى مىکنیم تا با صَرْف و نحو و ادبیات عرب آشنا شوند. هر کس در هر درجهاى که باشد مىتواند با استفاده از این کتابها صَرْف و نحو ساده را فرا بگیرد.
خواندن قرآن خوب است ولى تجوید و روخوانى و حفظ آن، تمام قرآن نیست. پس از اینها باید به سراغ فهم معانى رفت. با روخوانى نمىشود کاملاً معنى قرآن را فهمید و ذهنیتهاى جدید پیدا کرد ولى با ترجمه آن مىتوان چیزهاى جدید یاد گرفت و قدرت تفکر را تقویت کرد، در هر سطح تحصیلى و موقعیت اجتماعى و فرهنگى.خودتان تا به حال اقدام به حفظ کل قرآن کردهاید؟
هر وقت خواستم براى این کار وقت و توان بگذارم دیدم دوباره رفتهام سراغ مفاهیم قرآنى. آیات را بر اساس موضوع حفظ هستم ولى به ترتیب، نه.
در حال حاضر در چه مکانهایى ترجمه قرآن را تدریس مىکنید؟
علاوه بر تدریس در حوزه علمیه خواهران، عضو بسیج اصفهان هستم و رابط بسیج و حوزه علمیه. وظیفهام این است که از طرف حوزه کیفیت کلاسهاى بسیج را بالا ببرم. در برخى پایگاهها مربىها توانایىهاى لازم را دارند ولى در پایگاههاى دیگر مربىها فقط قدرت آموزش تجوید و روخوانى را دارند.
علاوه بر کلاسهاى فوق برنامه حوزه، در مراکز و محافل خصوصى هم آموزش مىدهم. خانمها به دلیل لطافت روحیهشان بیشتر و بهتر از طرح ترجمه قرآن استقبال کرده و به کلاس آمدهاند.اولین کتابى که تألیف کردهاید، چه تفاوتى با کتابهاى مشابه موجود دارد؟
روش کار این طور بوده که از سوره «حمد» به ترتیب جلو رفته و با حفظ شکل کلمات پیش رفتهام. اگر معنى کلمهاى در آیهاى دیگر چیز دیگرى باشد، آن را هم آوردهام. اما صیغههاى مختلف مثلاً افعال را ذکر نکردهام و فقط به شکل اولین صیغهاى که در قرآن آمده است بسنده
نمودهام. در غیر این صورت حجم کتاب زیاد مىشد و براى جابهجایى مشکل پیدا مىکرد.
آقایان «فولادگر» و «مرتضوى» هم کتابهاى ترجمه لغت به لغت دارند ولى آثار آنها به صورت الفبایى تنظیم شده است و به ترتیب ذکر آیات نیست. همچنین حجم کتابها بسیار است.
کسى که از آن کتابها استفاده مىکند با وجود اینکه با منبع خوبى شروع کرده است ولى چون نمىتواند از اوّل قرآن کم کم جلو برود کارش کمى سختتر است. لغتها فرّار هستند و باید با حفظ آنها به مرور زمان قرآن را هم خواند و اشکالات را برطرف کرد. به نظرم چیدمان کلمات بر اساس ترتیب آیات بهتر است تا بر اساس الفباى کلمات.با یاد گرفتن معنى قرآن، افراد مىتوانند با مکالمه عربى آشنا شوند؟
مکالمه عربى با قرآن متفاوت است. در محاورات عربى لغات قرآن کاربردى ندارد. باید با مکالمه روزمره عربى آشنا بود و گرنه با یادگیرى ترجمه قرآن نمىتوان عربى صحبت کرد.
براى آشنایى کودکان و نوجوانان با آموزشهاى قرآنى چه کار کردهاید؟
قرآن بهترین پیامها را براى هر انسانى دارد. ایجاد فضاى مناسب و دلنشین با بیان معجزات قرآن، ضربالمثلها، داستانها،
ارتباط آیات با همدیگر و هزاران نکته زیبا و شنیدنى در این دریاى نور مىتواند علاقه نوجوانان را به خواندن قرآن صد چندان کند تا همه با شکوفههاى امید و معرفت به ریسمان الهى چنگ بزنند.
کتابى به نام «گفتگوى نور» دارم که «مقارئه» و یا «مشاعره» قرآنى است. قرآن کریم مىفرماید هر کس قرآن بخواند شاد مىشود. در این کتاب سعى کردهام طرح جلسات شاد و هیجانانگیزى را براى آموزش کودکان ارائه بدهم. کتاب در دو سطح است؛ در سطح اوّل کودک با کلمات مشاعره مىکند، سپس مشاعره در سطح آیات است. در حال حاضر روى موضوعات خاصى چون دوستى و یا فرشتهها تحقیق مىکنم تا بچهها با آنها از زبان قرآن آشنا شوند.مادران در خانه چطور مىتوانند اقدام به آموزش قرآن به کودکان بکنند؟
آموزش کودکان باید با سورههاى کوچک و زبانى شیرین باشد. علاقه به فراگیرى هم باید از سوى کودکان وجود داشته باشد. با اجبار والدین، کودکان دچار دلزدگى مىشوند. نباید بچه را زیر فشار روحى و جسمى گذاشت تا چیزى را حفظ کند. با ایجاد شرایط لذتبخش مىتوان به طور غیر مستقیم کودک را با قرآن آشنا کرد تا کم کم علاقهمند شده و برایش سؤال ایجاد شود. به این طریق حس کنجکاوى کودک فعال مىشود و شرایط لازم براى آموزش فراهم مىگردد.
اگر مادران سعى کنند به بچهها بیاموزند قرآن حرفهاى خداست و باید آنها را یاد بگیرند، سپس در حد توانایى کودک به او معانى قرآن را بفهمانند، زمینه رشد معنوى کودک فراهم مىشود.
در حال حاضر نوارها و سىدىهاى قرآنى زیادى براى کودکان موجود است. مادران مىتوانند در اوضاع مساعدى با شیرینى و لحنى دلچسب، مطالب قرآن را به کودک آموزش دهند یا اوقاتى که افراد خانواده گرد هم جمع شدهاند و فرصت کافى وجود دارد بحث کوچکى را که جمع آمادگى بیان آن را دارد عنوان کنند و به فرزند بگویند نظر تو در باره این آیه چیست. با این روش کودک جذب مىشود تا درک خود را بالا ببرد و نظرش را بگوید.
در مورد آموزش نماز و ایجاد انگیزه براى خواندن آن سرِ وقت مىتوان از اذان کمک گرفت. اذان شعار دین است. مىشود یک هدیه کوچک کنار تلویزیون گذاشت و بچه را جذب اذان کرد و گفت: هر کس نمازش را زودتر خواند این هدیه مال اوست.
خداشناسى. هر موضوع و ضربالمثلى را در قرآن بخوانیم ما را برمىگرداند به خداشناسى و نشان دادن حقیقتى بزرگتر. هدف کل قرآن و وجود پیامبران، خداشناسى است و پیوسته قرآن آن را تکرار مىکند و در آخر هر آیه و موضوعى به خداشناسى برمىگردد.
حضرت على(ع) در نهجالبلاغه مىفرمایند خداوند در قرآن تجلى کرده است. یعنى در بین آیات قرآن عظمت خداوند آشکار است ولى مردم نمىدانند. همه مىخواهند به قرب الى اللَّه برسند ولى راهش را نمىدانند در صورتى که نزدیکترین راه رسیدن به خداوند، خواندن قرآن است.
در قرآن کریم ارتباطهاى زیادى بین آیات وجود دارد و تمام اینها راهى است براى شناخت، مثل پایان بیشتر آیات که ما را به طرف خداوند مىکشاند: «إنّ اللَّه تَوّابٌ علیمٌ»، «إنّ اللَّه حمیدٌ مجیدٌ»، «إنّ اللَّه قوىٌ امینٌ»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ التَّوابین»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ المتَّقین»، «إنّ اللَّه یُحِبُّ الصابرین» و ... .خانم جمشیدیان، زنان خانهدار با توجه به اینکه نقش کلیدى در مدیریت خانه و تربیت فرزندان دارند، چگونه مىتوانند با آموزش معانى قرآن و انتقال مفاهیم الهى به خانواده، جامعه را به سمت فرهنگ قرآنى هدایت کنند؟
خانمهاى خانهدار با قرآن خواندن هم خودشان روحیه مىگیرند و هم مىتوانند به دیگر اعضاى خانواده روحیه بدهند. خدا هم کمکرسان است. خودم وقتى وارد آشپزخانه مىشوم، نوار قرآن روشن مىکنم. وقتى نوار تمام مىشود کارهاى من هم تمام شده است. قرآن مىفرماید: «هر کسى گفت خدا خالق من است و بر آن استوار بود، خداوند ملائکش را به کمک او مىفرستد.» کارى که براى رضاى خدا انجام شود نباید در یارى خدا براى به سرانجام رسیدن آن شک کرد. همه باید به رحمت خداوند ایمان داشته باشند.
قرآن کریم چهار مرتبه در آیاتش ذکر کرده که قرآن مبارک است و خیر و خوبى آن پیوسته. با قرآن برکت و خیر و شادى به خانه مىآید و همه اعضاى خانواده از آن بهرهمند مىشوند و این برکت در کل جامعه هم دیده مىشود.
توصیه من این است که زنان در هر وضعى، فرصتهایى را به یادگیرى قرآن اختصاص بدهند و با آن ارتباط برقرار کنند و به هر صورتى که ممکن است مفاهیم آیات را درک کنند. کلام خداوند بسیار گسترده است و این ارتباط با وسعت بیکران الهى باید حفظ شود. معنویت به همه افراد جامعه خوبى، سعه صدر و قدرت تحمل مىدهد و دید انسان نسبت به زندگى بهتر مىشود. وقتى وسعت کلام خدا به انسان منتقل مىشود، روحیه بهترى پیدا کرده و قوىتر مىشود. هر چه ارتباط بیشتر باشد، به درجات بالاترى مىرسد. وقتى رفت بالا، مسائل مادى و مشکلات زندگى را کوچکتر مىبیند و با طبیعت زندگى کنار مىآید. خداوند مىفرماید طبیعت زندگى رنج و سختى است، و این رنج با قرآن خیلى راحتتر تحمل مىشود و به برکت قرآن جامعه به آرامش مىرسد.
خانمها معمولاً وقت بسیارى را صرف مهمانى مىکنند که مىتوانند با نظم و برنامهریزى مقدارى از آن را به یادگیرى و انس با قرآن اختصاص بدهند. کارِ خانه، سخت و یکنواخت است و همین امر موجب افسردگى زنان مىشود. بانوان در کنار کارِ خانه باید به کار و یا تحصیلات مورد علاقه خود بپردازند تا به عشق آن، به کارهاى تکرارى خانه هم رسیدگى کنند و بتوانند سختىها و یکنواختىها را تحمل کنند. کار مورد علاقه به زن روحیه مىدهد و گرنه زنان پس از مدتى به وسواس و افسردگى روى مىآورند! چه بهتر از قرآن که بخواهیم آن را به عنوان کار مورد علاقه انتخاب کنیم و از خواندن آن براى کارهاى خانه انرژى بگیریم. خانمها مىتوانند حتى هنگام آشپزى و ظرف شستن و دیگر کارهاى خانه گلواژههاى قرآن را حفظ کنند. روزى یک ساعت و نیم اگر صرف خواندن و معنى کردن قرآن شود، زندگى زنان دگرگون مىشود.
نگاه قرآن به زنان چگونه است؟ برخى از خانمهایى که اطلاعات کمى از قرآن دارند و یا با نگاه روشنفکرانه به آن مىنگرند، مدعى هستند که تمام قوانین موجود در قرآن به نفع مردان است. زن براى آسایش مرد خلق شده و مرد بر او برترى دارد و یا حق کتک زدن زن را دارد! زنان نصف مردان ارث مىبرند و ...
اصلاً درست نیست که یک جمله و یا یک آیه قرآن را به تنهایى معنى کرده و نتیجهگیرى کنیم. قرآن پیوسته است. باید به تفسیر آیه هم رجوع کرد. اگر فقط به یک آیه دقت شود و اطلاعات ناکافى باشد ممکن است ظالمانه به نظر بیاید ولى وقتى معنى آیات کنار همدیگر باشد آن وقت چنین برداشتهایى نمىشود.
در نیمه دوم سوره بقره آیاتى در مورد زنان وجود دارد. اگر به شأن نزول آن توجه شود مىبینیم حتى قرآن احقاق حق کرده و از اصولى سخن گفته که پس از چهارده قرن هنوز کارآمد است و به نفع زنان.
در سوره بقره به کسانى که همسرانشان را طلاق مىدهند توصیه شده که با توجه به عرف جامعه حق زنان را ادا کنند. حتى ذکر شده که اگر مردى به خواستگارى دخترى رفت و او را عقد کرد و پیش از آمیزش یا تعیین مهریه او را نپسندید، هدیهاى بنا به عرف براى وى بفرستد تا دختر دلش نشکند!
در مورد ارث باید گفت قرآن دو وظیفه سنگین مهریه و نفقه را بر دوش مرد گذاشته است ولى زن وظیفه و الزامى ندارد پولش را در خانه همسر خرج کند. اگر دقت کنیم مىبینیم تمام سهم مرد دوباره تقدیم خانمها مىشود.
در مورد آیه، «الرجال قوامون على النساء» صحبتهاى زیادى شده است ولى این آیه به معنى برترى جنس مرد بر جنس زن نیست. بلکه نوعى سرپرستى به مرد داده مىشود و این وظیفه که باید به خانوادهاش رسیدگى کند. در واقع با این آیه به مرد حکم مىشود که باید خدمتگزار خانم باشد. در حال حاضر برخى زنان سرپرستى خانواده را به عهده دارند ولى آیه اصلاً مغایر با آنها نیست. از آنجایى که زن دوست دارد به مرد تکیه کند و پناهى داشته باشد، سرپرستى و نظارت بر عهده مردان گذاشته مىشود، که به معنى برترى نیست.
قرآن مىگوید حتى اگر مىخواهید بچه را از شیر بگیرید با شوهرتان مشورت کنید. اگر زن و مرد تصمیم بگیرند کنار هم باشند، مىتوانند مایه آرامش یکدیگر و مکملهمدیگر باشند. اما اگر تصمیم بگیرند مقابل یکدیگر بایستند و با هم جنگ کنند، زندگى تلخ مىشود. متأسفانه مشکل آن است که خانمها از حق و حقوق خود اطلاعى ندارند و یا اطلاعاتشان ناقص و ضعیف است. همین امر موجب ایجاد شک و شبهه نسبت به دین مىشود.
قرآن در مورد رحمت و عطوفت در خانواده آیاتى دارد و تأکید مىکند که صلح و دوستى براى شما بهتر است. پس باید شفاى کلى را از قرآن بدانیم و هر کسى در خانهاش با توجه به وضع خودش داروى خاص خانوادهاش را تجویز کند تا هم خودش و هم همسر و فرزندانش در آرامش رشد کنند.پیشنهادتان براى انس زنان با قرآن در ماه رمضان چیست؟
روایت داریم که رمضان بهار قرآن است. در بهار شکوفایى طبیعت دیده مىشود. در ماه رمضان هم روزه باعث مىشود انسان پیرو فضاى روحانى و معنوى موجود، آمادگى بیشترى براى پذیرش قرآن داشته باشد. خانمها تا جایى که مىتوانند خوب است خود را در ماه رمضان با دستور و آموزههاى قرآن تطبیق دهند و تا درهاى رحمت الهى باز است در این فرصت توشهگیرى کنند.
قرائت در ماه رمضان ثواب دارد ولى درک مفاهیم کار بزرگترى است که از نظر روحى بسیار کمک مىکند. اگر عکس باغ زیبایى را ببینیم فقط شکل و شمایل گل و درختهاى آن را دیدهایم ولى وقتى وارد باغ شویم، عطر تک تک گلها را استشمام کرده، طعم میوهها را چشیده و آنها را لمس کردهایم. یادگیرى مفاهیم قرآن مثل ورود به باغ است. به جاى اینکه فقط با قرائت قرآن انس بگیریم مىتوانیم با ورود به باغ قرآن حقایقى را درک کنیم.
قرآن هفت بطن دارد. هر بار که وارد موضوعى مىشویم، موضوع دیگرى را کشف مىکنیم. کسى نمىتواند بگوید معنى تمام قرآن را فهمیدهام. با اینکه جزء سى قرآن را چهل بار تدریس کردهام هر بار به نکات ظریف و حساسى برخورد مىکنم و درک آنها بسیار برایم لذتبخش است. ارتباطى در کلمات، آیات و موضوعات وجود دارد که مرحله به مرحله کشف مىشود. قرآن چشمه جوشانى است که تمام نمىشود و در هر بار مراجعه به آن با مطلب جدیدى روبهرو مىشویم. مطالب کتابهاى دیگر با یک و یا چند بار خواندن بالاخره کهنه مىشود ولى قرآن همیشه تازه است.
حتى وقتى قرآنآموزان نظرشان را در مورد آیات اعلام مىکنند مىبینم چقدر افکار جدید و مطالب ناب در قرآن هست که هر کس به فراخور خود درک مىکند.
پیشنهاد هفته گرامیداشت و تکریم از قرآن را تهیه کرده و به دفتر رهبرى، ریاست جمهورى، ستاد تفسیر قرآن و رادیو قرآن ارسال کردهام اما جز خبر رسیدن نامه، واکنشى ندیدهام! وقتى براى همه اتفاقات روز و هفته داریم چطور است که براى قرآن هیچ روزى نداریم!
به نظر من هفته آخر ماه رمضان پس از شهادت حضرت على(ع) و همزمان با پایان شبهاى قدر، بهترین فرصت است که جشن قرآن داشته باشیم و در عید فطر جشنى معنوى برگزار کنیم.در انتهاى گفتگو مىخواهیم بدانیم علت موفقیتتان در اجراى این طرح چه بوده است؟
برکت قرآن و دعاى پدرم. در کودکى مادرم فوت کرد و من حتى پس از ازدواج، مدام به کارهاى خانه پدرم رسیدگى مىکردم و پدرم همیشه دعایم مىکرد. به برکت قرآن بچههایم توانستند همگى تحصیلات خوبى داشته باشند. همین که همسرم با توجه به کار بیرون از خانه و مطالعه و تحقیق از من راضى است، از توفیق الهى است.
امیدواریم توفیقات روزافزون شامل شما و تمامى عزیزانى شود که به هر شکل و صورتى با قرآن مأنوس شده و از آن اقیانوس بیکران رحمت، روزى مىگیرند.