رویش شکوفه هاى عشق و همگرایى در ... خانواده ، عشق ، استوارى 9

نویسنده


 

خانواده، عشق، استوارى (9)
رویش شکوفه‏هاى عشق و همگرایى در بهار سبز زناشویى(2)

احمد حیدرى‏

رابطه زناشویى استحکام‏بخش خانواده‏

لذت‏هاى مادى که توسط حواس پنجگانه درک مى‏گردند، فراوان و متنوع مى‏باشند، ولى در بین آنها مسئله رابطه زناشویى از بقیه برتر و ممتاز است و هیچ چیز همپاى آن نیست. از این‏رو در روایات مربوط به بهشت هم این امر از سایر لذت‏هاى مادى برتر است. شاید با توجه به همین بى‏همانندى باشد که در آیات قرآن هنگام شمارش نعمت‏هاى مادى بهشت، بیشترین یادکرد از آن (مثلاً با واژه‏هایى مانند حورالعین) شده است. امام صادق(ع) به بى‏نظیرى این امر در بهشت تصریح کرده و مى‏فرماید:
اهل بهشت از هیچ چیز دلپذیر، چه خوردنى و چه نوشیدنى، به اندازه رابطه زناشویى لذت نمى‏برند.(1)
وجود این غریزه بى‏نظیر اهمیت بسزایى در مانایى و استوارى پیوند زناشویى دارد. اگر زن و شوهر به این نکته مهم آگاهى داشته و هر کدام زمینه اشباع درست طرف مقابل را فراهم کند، رشته‏هاى انس و الفت بین آنان با گذر زمان محکم‏تر مى‏گردد.
توجه دادن به نیازهاى طبیعى و فطرى و تشویق به برآوردن آنها از ویژگى‏هاى مهم و اساسى مکتب اهل بیت(ع) مى‏باشد. این مربیان خدایى به افراد گوشزد مى‏کنند که روح بر مَرْکَب جسم سوار است و راهوارى این مرکب، رشد روحى را آسان مى‏سازد. بى‏توجهى به نیازهاى طبیعى این مرکب، سبب پیدا شدن بیمارى‏هاى فراوان جسمى و روحى است و زندگى دنیا و سعادت آخرت را از کف مى‏رباید. اگر نیازهاى جسمى مرکب تن به خوبى برآورده شود، راهوار روح را به تعالى مى‏برد و دنیا و آخرت آباد مى‏گردد. البته باید توجه داشت که بى‏توجهى به نیازهاى جسمى و مادى به اندازه زیاده‏روى در توجه به آنها، آسیب‏رسان مى‏باشد.
دستور عمل‏هاى مربیان بى‏نظیر دین یعنى امامان معصوم(ع) در این زمینه به حق شایسته توجه ویژه است:
زنان شوهردار نباید بدون اجازه شوهر خود روزه مستحبى بگیرند و منزل را ترک کنند و باید خود را با بهترین عطرى که دارند خوشبو کنند و زیباترین لباس‏شان را بپوشند و خودآرایى کنند و صبح و شام خود را به شوهر عرضه کنند.(2)
زنى که هنگام خواست همسر، او را به درنگ کوتاه‏مدت دعوت کند [به او بگوید کمى صبر کن ]و ادامه دهد تا همسرش را چرت بگیرد و به خواب برود، چنین زنى را فرشتگان تا هنگام بیدار شدن شوهر، لعن و نفرین مى‏کنند.(3)
در این روایات توجه به مسائل زناشویى و رعایت آنها از جمله رعایت طراوت، شادابى، زیبایى، عشوه‏گرى و ... با اهمیت شناخته شده، زنان را از پرداختن به اعمال مستحب و ارزشمند (که ممکن است آنان را از اداى وظیفه همسرى باز دارد)، بدون اجازه شوهر باز داشته است:
بهترین زنان، زنى است که هنگام خلوت با همسرش کمرویى و حیا را کنار بگذارد اما پس از آن دوباره خود را با حیا بیاراید.(4)
حیا که از فضایل اخلاقى است و براى زن و مرد بسیار پسندیده و بجا مى‏باشد، به هنگام رابطه زناشویى و در خلوت پسندیده نیست و باید پوشش حیا را کنار گذارد. اگر هر دو یا یکى از آنها بخصوص زن بخواهد همچنان حیا کرده و از اجابت تقاضاى همسر خوددارى ورزد، به دست خودش بر بنیان زناشویى ضربه ویران‏کننده زده است!
همان گونه که در قسمت پیش بیان شد، کانون زناشویى باید زمینه اظهار ناز و نیاز زن و شوهر باشد. پسندیده و طبیعى این است که زن مظهر ناز و مرد کانون نیاز باشد. هر چه بر ناز و نیاز، زن و مرد بیفزایند، بر استحکام این کانون مؤثر خواهد بود. انتخاب زن زیبا و عنایت به حفظ طراوت و زیبایى او توسط خودش و شوهر، بر ناز و نیاز مى‏افزاید، از این‏رو مورد عنایت مربیان الهى بشر قرار گرفته است:
با زنان گندمگون، چشم‏درشت، خوش‏اندام و داراى قامت متوسط ازدواج کنید و اگر آنان را نپسندیدید، مهرشان به عهده من باشد.(5)
این روایت توجه دادن به عوامل مؤثر و مهم در کامجویى زناشویى است.
زیبایى و طراوت زن، بزرگ‏ترین عامل رونق عرصه ناز و نیاز است، به همین جهت باید زن و شوهر نسبت به حفظ این طراوت و زیبایى توجه کافى داشته باشند زیرا محفوظ ماندن این طراوت و زیبایى به مصلحت و نفع هر دو است. امام على(ع) خطاب به فرزندش مى‏فرماید:
فرزندم، اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى که فراتر از توان اوست [و او را شکسته و فرسوده مى‏گرداند ]باز دارى، چنین کن، زیرا باز داشتن، زیبایى و جمالش را حفظ مى‏کند و روانش را آسوده‏تر مى‏سازد و به حال او نیکوتر است. زن ریحانه و گل است، نه مسئول تدارکات و کارپرداز بیرونى.(6) [و گل نیازمند مواظبت، فضا، آب و محیط مناسب است تا شکوفایى و زیبایى‏اش استمرار بیشتر یابد].
یکى از فلسفه‏هاى عدم تشویق زنان به انجام کارهاى خارج از منزل و موظف کردن مرد به تأمین هزینه زندگى، محفوظ ماندن طراوت و شادابى آنهاست زیرا آنان از لحاظ جسمى و روحى لطیف هستند و به مصلحت خودشان و خانواده‏شان است که لطیف و شاداب بمانند تا پیوند زناشویى استوار بماند و جاذبه جسمى آنان همچنان پیونددهنده رابطه زناشویى بوده و مردان را بدانان وفادار، متعهد و خدمتگزار نگه دارد.
زنان باید حفظ طراوت و شادابى جسمى را سرلوحه همت خود قرار دهند و در حد امکان از به عهده گرفتن شغل‏هایى که لازمه آن حضور بلندمدت در سرما و گرما و تابش آفتاب است، یا به عهده گرفتن مسئولیت‏هایى که ذهن را به شدت مشغول مى‏کند و روح را افسرده مى‏سازد و یا کارهاى سنگین، خوددارى ورزند. شوهران آنان نیز باید با فراهم آوردن وسایل رفاه و آسایش، مانع از به عهده‏گیرى چنین وظایفى توسط همسر گردند تا طراوت و زیبایى زن پایدار بماند و کانون زناشویى پیوسته جایگاه لذت مشروع براى طرفین باشد.
متأسفانه بعضى از زنان براى روابط زناشویى اهمیت کافى قائل نیستند. اینان گرچه کدبانوهاى خوبى مى‏باشند و از لحاظ خانه‏دارى، نظافت، آشپزى، خدمتگزارى در خانه و نسبت به شوهر و حتى انجام کارهاى خارج از منزل بسیار فعال هستند و بسیارى از بارها را از دوش شوهر برمى‏دارند، ولى توجه ندارند همه خدمات ارزشمند، زمانى مفید است و در استوارى پایه‏هاى زناشویى مؤثر، که مرد از لحاظ غریزى و انس در خلوت اشباع شود، و گرنه همه خدمات چون زرورق‏هایى بر دیوار سست و پوک مى‏باشد که هر لحظه در معرض خطر و فروپاشى است.
مردها نیز باید به عامل مهم کامجویى زناشویى و انس توجه داشته، نقش بى‏نظیر آن در استحکام پیوند زناشویى را مد نظر داشته باشند. روابط زناشویى باید براى مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگى و تحمل سختى‏هاى آن فرا بخواند. متأسفانه بسیارى از مردان نیز گرفتار این تصور غلط هستند که ازدواج به مرد حق مى‏دهد این نیاز فقط به خواست اوست میل و خواست زن اصلاً لازم نیست و زنان ابزارى براى دفع شهوت مردان تصور شده‏اند! معصومین علیهم‏السلام به این نکته مهم نیز توجه داده‏اند که مى‏توان در منابع حدیثى ملاحظه کرد(7).
ما به جوانان در شرف ازدواج و به همسران جوان توصیه مى‏کنیم که کتاب‏هاى مربوط به آداب زناشویى و بخصوص آداب خلوت را حتماً مطالعه کنند و به کار ببندند. بدانند اگر مسئله نیاز غریزى به خوبى مورد توجه واقع نشود قطعاً عامل اختلاف در آینده خواهد بود، گرچه به جهت حیا، به بهانه‏هاى دیگر متوسل شوند و از اظهار اصل ناراحتى و دلخورى خوددارى ورزند.

انحصار روابط غریزى در چارچوب زناشویى‏

پیمان زناشویى در همه ملت‏ها زن و مرد را به هم پیوند مى‏دهد و هر کدام را در مقابل دیگرى متعهد مى‏گرداند. منحصر بودن روابط غریزى در چارچوب ازدواج و خانواده هم به مصلحت زن و مرد و هم به مصلحت جامعه است، از این‏رو در اسلام دو سرى دستور داریم:
1. دستور و سفارش به زن و مرد براى فراهم کردن زمینه اشباع کامل و وافر همدیگر در چارچوب ازدواج و خانواده تا این نیاز طبیعى و فطرى به خوبى برآورده شود و هنگام حضور اجتماعى، بهانه‏اى براى ابراز ناز و نیاز نباشد.
2. دستورهاى دینى و سفارش رعایت عفت و نگاه و پوشش هنگام حضور در اجتماع تا زمینه انحراف براى نامحرمان کمتر حاصل شود و محیط کار و کوشش و تولید به عرصه ابراز ناز و نیاز تبدیل نگردد؛ نیز توان نیروها هرز نرود و سرمایه اجتماع (که توان فکرى و جسمى افراد است) تلف نشود. همچنین اعتماد زوجین به هم متزلزل نگردد و رشته وابستگى و دلبستگى خانواده‏ها سست و منهدم نشود.
دورى از اختلاط و آمیختگى زن و مرد، رعایت پوشش و حیا و عفت در رفتار در صحنه اجتماع، دستور عمل‏هایى هستند که رعایت آنها سبب مى‏شود زن و شوهر به همدیگر اطمینان یابند و بدانند که همسرشان هنگام روبه‏رو شدن با نامحرم حریم نگه مى‏دارد و به او وفادار است.
بسیارى از اختلاف‏هاى زن و شوهرها که اکثراً منجر به درگیرى یا جدایى مى‏شود، به وجود روابط غیر صحیح زن یا مرد با غیر همسر برمى‏گردد. وقتى زن یا مردى با غیر شوهر و زن خود در محیط کار و اداره و کارگاه روابط دوستانه و صمیمى برقرار مى‏کند و از چارچوب و ضوابط رابطه همکار فراتر مى‏رود، به طور طبیعى زمینه سرد شدن رابطه زناشویى با همسر را ایجاد مى‏کند، در نتیجه همسر او نسبت به وى بدبین و دلزده مى‏شود و انس و صمیمیت بین آنها خدشه‏دار مى‏گردد، این رخنه کم کم گسترش مى‏یابد تا به انهدام خانواده بینجامد.
زن و شوهر باید به تعهد خود با یکدیگر پاى‏بند باشند و هنگام حضور در اجتماع و در روابط با نامحرمان از اختلاط و آمیختگى دورى ورزند. در صورت نیاز و ضرورت که ناچار از رویارویى و همراهى باشند، حریم و عفت را رعایت کنند تا پاکى و بى‏شائبگى ارتباط کارى آنان آشکار باشد و در ذهن و روان همسرشان هیچ گونه ناراحتى، شک، دودلى و کدورتى ایجاد ننماید.

در محضر نورانى دخت پیامبر(ص)

کلامى از حضرت زهرا(س) نقل شده که شایسته توجه و دقت است. نقل شده رسول خدا(ص) از اصحاب پرسید که بهترین چیز براى زن مسلمان و مؤمن چیست، اصحاب نتوانستند پاسخ درست را بگویند و تنها حضرت زهرا(س) بود که وقتى از پرسش پدرش آگاه شد، فرمود:
«بهترین چیز براى یک زن آن است که مرد بیگانه‏اى را نبیند و مرد بیگانه‏اى هم او را نبیند.»

این جواب زیبا چنان پیامبر را به وجد آورد که فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(8)
دقت در محتواى کلام بسیار راهگشا است. اسلام به هیچ وجه نخواسته زنان را به خانه‏نشینى و دورى‏گزینى از صحنه اجتماع فرا بخواند، بلکه زنان همسان مردان، مکلف به خطاب‏هاى عمومى قرآن مى‏باشند و وظیفه اجتماعى و فراگیر امر به معروف و نهى از منکر مانند مردان بر دوش آنان نیز سنگینى مى‏کند. آنان نیز در برابر خود، اطرافیان و اجتماع مسئول مى‏باشند و دستور عمل‏هاى پوشش و حفظ نگاه و ... همه از آن جهت گفته شده که حضور اجتماعى زن لازم بوده، این دستورها و آموزه‏ها براى سالم نگه داشتن حضور اجتماعى است. قرآن خطاب به مردان در مورد حضور اجتماعى و رویارو شدن با نامحرمان دستور مى‏دهد:
«به مردان مؤمن بگو که [هنگام روبه‏رو شدن با نامحرم‏] از نگاه خیره پرهیز کنند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند که این به صلاح آنها و پاکیزه‏تر است.»(9)
در این آیه به مردان دو دستور داده شده است: اوّل حفظ نگاه و خوددارى از چشم‏چرانى؛ دوم حفظ خویشتن از لذت شهوانى و جنسى در غیر چارچوب ازدواج. در آیه بعد خطاب به زنان مى‏فرماید:
«به زنان مؤمن بگو که از نگاه خیره [به نامحرمان‏] بپرهیزند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند و زینت‏هاى خود را جز زینت‏هاى ظاهر [که پوشاندن آنها با سختى و مشکل همراه است ]آشکار نسازند و با مقنعه‏هاى خود گردن و سینه را بپوشانند و جز براى شوهران یا پدران و ... [محارم ]زینت‏هاى خود را ارائه ندهند.»(10)
در این آیه نسبت به زنان سه دستور صادر شده است: اوّل حفظ نگاه و دورى از چشم‏چرانى؛ دوم حفظ خویشتن از نگاه بیگانگان؛ سوم دورى جستن از خودنمایى و عشوه‏گرى و طنازى در اجتماع و در حضور نامحرمان، با پوشاندن زینت‏هاى طبیعى و عاریتى؛ البته زینت‏هایى که به طور طبیعى ظاهر است و پوشاندن آن سختى و حرج دارد، استثنا شده است. بنابراین زنان یک وظیفه بیش از مردان دارند، زیرا روحیه آنان با مردان متفاوت است. همچنان که در قسمت پیش گفته شد مردان به طور طبیعى میل چندانى به خودآرایى، خودنمایى، طنازى و عشوه‏گرى ندارند و چنین رفتارى در آنان زشت و ناپسند است و مورد پذیرش اجتماع نیست، ولى زنان بر عکس مردان میل زیادى به خودآراستگى و فریبایى دارند. اسلام آنان را به برآوردن این میل در منزل و نزد محارم و بخصوص همسر فرا مى‏خواند، ولى از انجام آن در اجتماع و خارج از چارچوب ازدواج نهى مى‏کند تا امنیت و مصلحت بانوان و اجتماع رعایت گردد.
کلام زهراى مرضیه، سلام‏اللَّه علیها، تفسیر همین آیه است، یعنى حضرت رهنمود مى‏دهد: اى زن مسلمان! تو موظف به حضور اجتماعى هستى و باید نسبت به سرنوشت خود و جامعه‏ات احساس مسئولیت کنى اما توجه داشته باش که تکلیف حضور اجتماعى را با رهنمود «حفظ نگاه و عفت و پوشش» در هم آمیزى و در حد امکان از اختلاط و آمیختگى‏هاى غیر ضرورى و نامطمئن دورى کنى. بسیارى از نشست و برخاست‏ها، سخن گفتن‏ها و همدوشى‏ها در اجتماع وجود دارد که با شائبه‏هاى شهوت، لذت و گناه همراه
مى‏باشند و دورى از آنها امکان‏پذیر است، بدون اینکه به وظیفه و مسئولیت‏هاى گروهى لطمه بخورد. گاه زمام امر در نشست و برخاست‏ها، خوش و بش‏ها و رویارویى‏هاى نادرست و غیر لازم به دست زن مى‏باشد و مرد نمى‏تواند آنها را ایجاد کند، گرچه خواستار و طالب آنها مى‏باشد. از این‏رو در کلام حضرت رسول(ص) و زهرا(س) زنان مخاطب هستند و به آنان رهنمود داده مى‏شود که براى آنان بهتر این است که نه خود دنبال چنین روابط ناسالمى باشند و نه به مردان اجازه برقرار کردن چنین روابط ناسالمى را بدهند.
آنچه امروز اجتماع ما را به شدت آزار مى‏دهد و خاستگاه بسیارى از ناهنجارى‏ها و فسادهاست و استحکام و پیوند خانواده‏ها را در معرض سستى و نابودى قرار داده، حضور لجام‏گسیخته و ولنگار زنان و مردان در اجتماع است. رژیم پلید شاهنشاهى مانند جاهلیت نخستین حضور اجتماعى عروسک‏وار، فریبنده و هوس‏انگیز زن را در رأس برنامه‏هاى خود قرار داده بود. در چنین محیطى بود که به قول استاد شهید مطهرى «بسیارى از همدوشى‏ها به هم‏آغوشى مى‏انجامد»(11) و انقلاب اسلامى به پیروى از انقلاب پیامبر(ص) نه براى منع حضور زن بلکه براى تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد، زیرا چنین حضورى هم براى سلامت روحى و روانى زن و مرد بهتر است، هم بر اعتماد زن و شوهرها و استوارى کانون زناشویى مى‏افزاید و سلامت فرد و اجتماع را تضمین مى‏کند.
اگر به صفحه حوادث روزنامه‏ها و مجلات نگاه کنید مى‏بینید منشأ بسیارى از اختلافات خانوادگى و قتل‏هاى ناموسى (کشتن زن‏ها توسط شوهر، پدر، برادر و فرزند یا کشتن مرد توسط همسر یا ...) و طلاق‏ها به روابط نادرست زن و شوهر با افراد نامحرم در منزل یا اداره و کارگاه مى‏رسد، آن گاه است که اهمیت دستور اسلام به حفظ نگاه، کنترل نفس و شهوت و حفظ پوشش را در مى‏یابیم.
کلام زهراى اطهر(س) رهنمون به سوى حیا، عفت و پوشش است. اگر زنان از آمیختگى و اختلاطهاى بى‏جا، غیر لازم و فسادانگیز با مردان بپرهیزند، یا دیگران به آنان اجازه چنین روابط ناسالمى را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفاف، پوشیدگى، حیا و پاکدامنى بگذارند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهى از منکر، سفارش به حق و صبر، همیارى و همکارى در انجام عمل صالح و پیشتازى به سوى رضاى خدا چارچوب روابط اجتماعى مردان و زنان باشد، حضور اجتماعى زن، عمل صالح و انسان‏ساز خواهد بود؛ در غیر این صورت حضورش جز وِزر و وبال، براى خود و اجتماع نیست و پیامدهاى ناگوارى به دنبال خواهد داشت.
نگاه، نخستین گامى است که انسان را به ورطه هلاک مى‏کشاند و حفظ آن مهم‏ترین عامل بازدارنده انسان از افتادن در مهلکه گناه مى‏باشد، به همین جهت اولین وظیفه زن و مرد است. نگاه اوّل چون غیر ارادى است، گناه نمى‏باشد، ولى تکرار آن به اراده خود فرد است و زمینه‏ساز اقدامات بعدى و سوق دهنده به سوى تباهى است. متأسفانه دام‏گستران و گرایش‏دهندگان به سوى تباهى همیشه به تزویر و فریب مى‏پردازند تا توجیهى براى اقدام‏هاى نادرست خود دست و پا کنند، از این‏رو مطرح مى‏کنند: مگر نگاه به مناظر طبیعى و زیبا و جذاب شادى‏آور، نشاطزا و خستگى‏زدا نیست؟ مگر زن زیبا یکى از پدیده‏هاى زیباى آفرینش نمى‏باشد؟ پس چرا دیگران را از نگاه کردن به او و وى را از نشان دادن خود به دیگران منع کنیم؟ آیا با منع خود عامل نشاطزایى و کسالت‏زدایى را کنار نمى‏گذاریم؟!
در پاسخ بدین پندار نادرست مى‏گوییم: نگاه لذت‏بار به زیبایى‏هاى جنس مخالف به احساس و محرّک جنسى مى‏انجامد که نگاه‏کننده را به سوى جنس مخالف گرایش مى‏دهد و به حریم ممنوع وارد مى‏گرداند. لذت نگاه فقط بیننده را قانع نمى‏کند بلکه مقدمه و سوق دهنده به سوى لذت‏هاى دیگر است. به قول احمد شوقى، نویسنده معروف عرب، مراحل رسیدن به کامیابى جنسى [حلال یا حرام‏] این گونه است:
نَظْرَةٌ فابتسامةٌ فکلامٌ فسلامٌ فموعدٌ فلقاءٌ؛ اوّل نگاه کردن، بعد لبخند زدن، سپس با سلام سر صحبت را باز کردن و وعده گذاشتن و به خلوت رفتن.(12)
بنابراین نگاه اولین قدم به سوى ناپاکى است و با حفظ آن مى‏توان خود را از در افتادن به مهلکه گناه و فساد باز داشت.

اعتمادزایى زن و شوهر در روابط با نامحرمان‏

گرچه حضور اجتماعى زن در طول تاریخ با فراز و فرود وجود داشته، ولى امروز به دلایل مختلف حضور اجتماعى گسترش کم‏سابقه‏اى یافته است. بیشتر زنان در بیرون از منزل وظیفه و مسئولیت و اشتغال دارند و روابط کارى مردان و زنان نامحرم بسیار شده است. رعایت ضوابط و مرزها در رابطه‏ها توسط مردان و زنان مى‏تواند به سلامت روحى آنها انجامیده، مانع کمرنگ شدن اعتماد زن و شوهرها گردد، ولى چنانچه زن‏ها و مردها در ارتباطهاى کارى خود با افراد جنس مخالف، ضوابط و چارچوب‏هاى اخلاقى، عفت، حیا و پاکدامنى را رعایت نکنند، یا در روابط اجتماعى خود از حدود اخلاقى و شرعى فراتر روند، زمینه‏هاى اختلاف و بى‏مهرى و طلاق در خانواده پیدا خواهد شد. رعایت چند نکته توسط افراد و به ویژه زن‏ها در روابط کارى با نامحرمان لازم و ضرورى است که به آنها اشاره مى‏کنیم:

1- پرهیز از خودآرایى و خودنمایى براى دیگران:

خودآرایى و خودنمایى و اظهار ناز توسط زنان در محیط خانواده و نزد محارم بخصوص شوهر کاملاً پسندیده، ارزشمند و استحکام‏بخش پیوند زناشویى است، ولى در خارج از چارچوب خانواده، بسیار فسادزا و ویرانگر مى‏باشد. رسول خدا(ص) زنان شرّ و بد را این گونه معرفى مى‏کند:
زنانى که در غیاب شوهر [و هنگام رویارویى با نامحرمان‏] به خودنمایى مى‏پردازند.(13)
پیامبر نهى کرد از اینکه زن براى غیر همسر خودآرایى کند و هشدار داد که خداوند بر خود واجب کرده زنان خودآرا براى غیر همسر را با آتش جهنم بسوزاند.(14)
در معرفى زنان خوب فرمود:
زنانى که براى همسران خودآرایى دارند، ولى در هنگام رویارویى با نامحرمان در دژ عفاف مى‏باشند.(15) مردانى که با زنان نامحرم به مجلس‏آرایى و خوش و بش مى‏پردازند، علاوه بر لرزان کردن حسّ اعتماد دوسویه و ایجاد زمینه انهدام بنیان زناشویى، مرتکب گناه بزرگى مى‏شوند که عذاب آخرت را در پى دارد. رسول خدا(ص) فرمود:
هرکس با زن نامحرمى به حرام مصافحه (دست دادن) کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته مى‏شود و هر کس با زن نامحرمى شوخى کند و به لذت سخن بگوید، در برابر هر کلمه، هزار سال در جهنم زندانى گردد. زن نیز اگر در سخن گفتن و مصافحه، به رضایت با مرد همراه گردد و به او اجازه دهد که وى را ببوسد، بدنش را لمس کند و با او شوخى نماید، گناه او نیز همسان گناه مرد است.(16)

2- تکبر و غرور مثبت:

غرور و تکبر از صفات زشت اخلاقى هستند. انسان متکبر خود را از دیگران برتر و والاتر و دیگران را پست مى‏شمارد، نیز از نشست و برخاست و همصحبتى با آنان ابا دارد. اگر ناچار مجبور به همنشینى و همکلامى باشد، غرور و تکبر از رفتارش هویداست. این صفت زشت براى زن و مرد ناپسند است اما تظاهر متکبرانه و مغرورانه(17) در رفتار زن با مردان نامحرم ناپسند نیست بلکه بسیار بجا و مفید است. تظاهر غرورمندانه و متکبرانه در رفتار زن با مرد نامحرم بین آن دو ایجاد حریم مى‏کند؛ زن نه خود به نامحرم متمایل مى‏شود و نه به نامحرم اجازه مى‏دهد در باره او خیال بد بنماید.
غرور زن از صفات پسندیده‏اى است که موجب مى‏شود در فعالیت‏هاى اجتماعى و درگیرى‏هاى شغلى با مردان حیثیت، عفاف، وقار و هیبت خود را حفظ کند و بدون اعتنا به زنانگى خود، همدوش مردان کار کرده و اجازه ندهد یک لحظه در فکر مردان همکار، خیال‏هاى نابجا خطور کند و یا رفتار توهین‏آمیز بروز نماید.
نکته مهم دیگرى که افراد به ویژه زنان باید توجه داشته باشند این است که دوستى خالص و بدون شائبه‏هاى شهوانى بین زن و مرد نامحرم تقریباً ناممکن و محال است؛ این مطلب را حتى دانشمندان غربى اعتراف کرده‏اند. دوستى و «عشق افلاطونى» یعنى گرایش به دور از شائبه‏هاى شهوانى بین زن و مرد نامحرم امکان‏پذیر نیست یا بسیار کمیاب است.(18) «مارى وود آلن» از کارشناسان مسائل روانى و خانواده مى‏گوید:

دوستى میان مردان و زنان بدون وجود داشتن رابطه غریزى بسیار نادر اتفاق مى‏افتد، براستى بدان حد نادر که در حکم عدم باشد. نگاهداشت چنین دوستى‏اى بس دشوار است، زیرا صمیمیت وسوسه‏هایى پدید مى‏آورد که به ناگزیر به مغازله و معاشقه مى‏کشد و بى‏درنگ سقوط و انحطاط مدارج اخلاقى را به دنبال مى‏آورد.(19) بنابراین زنان و مردان باید توجه داشته باشند که آشنایى‏ها و دوستى‏ها در محیط کار در حد محیط کار و ضرورت لازم بماند و فراتر نرود. اینان نباید با توجیه و فریب، خود را به گسترش دوستى و رابطه و فراتر بردن آنها از محیط کار راضى کنند، در غیر این صورت هر دو طرفِ رابطه یا دست‏کم یک طرف، به شائبه‏هاى شهوت متمایل خواهد شد، که پیامدهاى ناگوارى خواهد داشت.
قرآن به زنان دستور مى‏دهد که در برخوردهاى اجتماعى رفتارى آمیخته با حیا و عفت داشته باشند و به هنگام سخن گفتن با افراد نامحرم، قاطعانه و متین سخن بگویند. بانوان باید از سخن گفتن با ناز و کرشمه یا راه رفتن بدین گونه خوددارى ورزند که طرف مقابل را به انحراف مى‏اندازد، به ویژه اگر داراى گرایش هم باشد. راه رفتن دختر شعیب هنگام آمدن براى دعوت موساى جوان به منزل پدرش الگوى قرآنى است:
«فجاءته إحداهما تمشى على اسْتحیاء؛(20) یکى از آن دو دختر نزد موسى آمد، در حالى که با حیا و طمأنینه راه مى‏رفت.»
رفتار و برخورد حضرت موسى(ع) با این دختر نیز باید الگوى همه مردان جوان باشد. رفتار او به گونه‏اى بود که همین دختر به پدرش پیشنهاد کرد در صورت توافق او را استخدام کند، زیرا فردى توانمند و درستکار است. وقتى با سؤال پدر روبه‏رو مى‏شود که توان و درستکارى و دیانت او را از کجا فهمیدى، توضیح مى‏دهد: قدرتش را با کشیدن دلو از چاه دیدم که چوپانان آن را جمعى بالا مى‏آوردند و توان کشیدن آن را به تنهایى نداشتند. امین بودن او را وقتى فهمیدم که هنگام آمدن به منزل، وقتى جلوى او روانه شدم، از من خواست پشت سر او حرکت کنم و گفت: «ما فرزندان یعقوبِ پیامبر از پشت سر به زنان نامحرم و قد و قامت آنان نگاه نمى‏کنیم.»(21) حاضر نشد پشت سر من حرکت کند مبادا قد و قامت من او را به فتنه بیندازد و یا باد لباسم را کنار زند و او بى‏اختیار بدنم را ببیند و در معرض فتنه و گرفتارى واقع شود.
در باره نوع سخن گفتن زنان با مردان نامحرم قرآن مى‏فرماید:
در سخن گفتن خضوع نکنید [نرم، لطیف، با ناز و کرشمه و فتنه‏انگیز] سخن نگویید که انسان‏هاى بیماردل به طمع بیفتند و پسندیده سخن بگویید.(22)
این آیات و روایات ترسیم‏کننده مرز ارتباطهاى کارى زن و مرد نامحرم است. اگر این چارچوب‏ها رعایت شود، نه خود آنها و نه همکاران مذکرشان به گناه نمى‏افتند و موجبات بدگمانى و اختلاف در خانواده پیدا نمى‏شود. زن و مرد باید «نجابت» داشته باشند.
«نجابت» زن یعنى فقط به همسر تعلق داشتن و خود را به دیگران عرضه نکردن، نیز سفره زیبایى‏هاى خویش را براى استفاده دیگران نگستراندن و محبت و علاقه خویش را نصیب همسر کردن. مرد نجیب یعنى دنبال استفاده دزدانه از زیبایى‏هاى زنان دیگر نبودن و به همسر خود وفادار ماندن، نیز قلب خود را جایگاه عشق همسر قرار دادن و به جمال و زیبایى او قانع بودن و دنبال غیر حلال نرفتن. چنین نجابتى زن و مرد را به هم متعهد و وفادار ساخته، اعتماد آنان را به هم استوار خواهد کرد و زندگى زناشویى آنان را تداوم خواهد بخشید.

3- اسرار زندگى پیش از ازدواج را مخفى بدار:

هر زن و مردى قبل از ازدواج ممکن است به دیگرانى دل داشته و از آنان خواستگارى کرده یا به خواستگارى آنان جواب مثبت داده‏اند، ولى به دلایل مختلفى ازدواج سر نگرفته و در مراحل دلدادگى و خواستگارى به بن‏بست رسیده و همدلى و توافق حاصل نشده باشد. بازگو کردن این پیشامدها براى همسر و شرح و بسط آنان، به صلاح فرد بازگوکننده و همسرش نیست. چه بسا همسر گمان کند بازگوکننده همچنان دل در گرو دیگران دارد و اگر با همسر کنونى‏اش ازدواج کرده، از سر علاقه و میل قلبى نبوده، بلکه ناچار شده است! چه بسا اگر بازگوکننده زن باشد، با این تعریف‏ها غیرت همسرش را به جوش آورد و او را به سوى رفتارهاى نادرست سوق دهد.
همسر (شوهر یا زن) نباید پس از ازدواج در باره این مسائل پى‏جویى کند، زیرا پیش از اینکه بین او و شریک زندگى‏اش رابطه زناشویى برقرار شود، او فردى آزاد بود و دنبال شریک زندگى مناسب مى‏گشت و چه بسا افرادى را مناسب تشخیص داده و براى ازدواج، به خواستگارى رفته یا جواب خواستگارى‏اى را داده باشد. او با اقدام خود مرتکب خلافى نشده، ولى پى‏جویى کردن این مسائل ممکن است غیرت و عصبیت انسان را برانگیزاند و کار به جاهاى باریک برسد. بنابراین توصیه مى‏کنیم پس از ازدواج ماجراى خواستگارها و دلبستگى‏هاى خود را براى همسرتان بازگو نکنید، حتى دنبال اطلاع یافتن از این گونه پیشامدها و دلدادگى‏هاى همسرتان نباشید.

4- میدان ندادن به فتنه‏انگیزان:

همان گونه که گفتیم هر فرد پیش از ازدواج به طور طبیعى دل‏بستگى‏هایى داشته و براى ازدواج با افرادى اقدام کرده و ... ولى به هر دلیل سر نگرفته است. متأسفانه انسان‏هاى مریض، بى‏ایمان و فتنه‏انگیزى هستند که پس از ازدواج‏ها، بین زن و شوهر فتنه‏انگیزى مى‏کنند و مسائلى نسبت به یکى از همسرها براى دیگرى مطرح مى‏کنند و نسبت‏هایى مى‏دهند؛ او با شنیدن و باور کردن آنها نسبت به همسرش بد دل و گمان مى‏گردد یا مهر و محبتش نسبت به وى کم مى‏شود و یا ...؛ مردان در چنین مواقعى غیرتى مى‏شوند و ممکن است اقدامات نادرستى از آنان سر بزند، در حالى که:

اوّلاً: فردى که نسبت به همسر [زن یا شوهر ]کردار ناپسندى را نسبت مى‏دهد و مثلاً مدعى مى‏شود با همسر پیش از ازدواج، نامه‏نگارى، ارتباط تلفنى، دید و بازدید و ... داشته یا چنین ارتباطهایى را بین همسر و فرد دیگرى مطرح مى‏کند، در ضمن این ادعاها به ارتکاب گناهى توسط خودش اقرار مى‏کند یا به دیگرى بهتان مى‏زند، زیرا تا ثابت نشود، تهمت و افتراست. بازگوکننده به فاسق بودن خودش اقرار مى‏کند و قرآن سخن فاسقان را شایسته پذیرش ندانسته و دستور مى‏دهد بدون تحقیق و پرس و جو و اطمینان یافتن از صحت ادعاهاى آنان، حرف‏شان را نپذیرید. در این گونه موارد نباید سخن آنان را پذیرفت و به آنان اجازه طرح چنین مسائلى را داد.
دوم: غیرت مرد یعنى حفظ خود از نزدیک شدن به حریم گناهان و سعى در حفظ خانواده براى نیفتادن در ورطه گناه. امام على(ع) فرمود: «هیچ غیرتمندى زنا نمى‏کند».(23) یعنى غیرت، او را از دست‏درازى به حریم دیگران باز مى‏دارد، همچنان که اجازه دست‏درازى به حریم خود را نمى‏دهد. غیرت اقتضا دارد که فرد مراقب همسر و دیگر اعضاى خانواده‏اش باشد و با تجاوزکنندگان به حریم عفت آنان در افتد اما اقتضا ندارد آدمى را به کنکاش در باره گذشته همسر وا داشته و به تجسس غیر مجاز و پذیرفتن حرف فتنه‏انگیزان مجبور کند. مرد غیور باید با خوش‏گمانى همه اظهارات فتنه‏انگیزان را دروغ و برخاسته از فتنه‏انگیزى، حسادت، دشمنى و کینه‏توزى بداند، علاوه بر آن به خود بگوید: بر فرض که همسرم پیش از ازدواج با من لغزش‏هاى جزیى داشته، اما وظیفه من چشم‏پوشى از آن و تلاش در اصلاح و رشد دادن اوست، همچنان که خودم لغزش‏هایى داشته‏ام و از دیگران از جمله همسرم انتظار چشم‏پوشى از آنها را دارم.

5 - فسادانگیزى بدگمانى و غیرت بى‏جا و زیاده:

متأسفانه برخى از مردان یا زنان نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و دنبال بهانه براى ایجاد اختلاف و درگیرى مى‏باشند اما چنین خصلتى، بدترین اخلاق در زندگى زناشویى مى‏باشد. به شکایت یک زن از شوهر بدگمانش توجه کنید:
شوهرم به همه چیز و همه کس مشکوک است. جرئت ندارم جلوى پنجره بروم یا با تلفن حرف بزنم. مى‏گوید: تو به من خیانت مى‏کنى و بالاخره یک روز مچت را مى‏گیرم. در یک اداره دولتى کار مى‏کرد، خودش را بازخرید کرد و آمد نزدیک خانه یک مغازه گرفت که هر وقت خواست به خانه سرکشى کند و به قول خودش سر از کارم در بیاورد. وقتى مى‏فهمد بى‏خودى به من شک کرده، عصبانى‏تر مى‏شود و مرا آزار مى‏دهد.(24)
سوء ظن به طور طبیعى زن را به سوى فاسد شدن گرایش مى‏دهد. امام على(ع) به فرزندش مى‏فرماید:
«پسرم! از اظهار غیرت بى‏جا بپرهیز، زیرا زن‏هاى خوب و صالح را هم به مریضى و انحراف سوق مى‏دهد!»(25)
بعضى زنان نیز نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و گمان مى‏کنند که شوهرشان دنبال زن‏هاى دیگر است و به طور مشروع یا نامشروع با آنان رابطه دارد. اینان وسواس‏گونه و به دقت، رفت و آمد همسر خود به اداره، بازار، میهمانى و ... را رصد مى‏کنند و پیوسته از او مى‏پرسند که فلان ساعت کجا رفتى؟ با فلان خانم چرا ملاقات
کردى؟ چه سر و سرّى با او داشتى؟ و سؤالات فراوان دیگر. آنان با بدگمانى زندگى را به خود و همسرشان تلخ مى‏کنند و زمینه‏هاى ایجاد نفرت و بیزارى را در رابطه زناشویى فراهم مى‏سازند.
مردان بدگمان به پندار خود براى محفوظ نگه داشتن همسرشان از رابطه‏هاى پنهانى و غلط با نامحرمان، با استفاده از قدرت و اختیار خود، آنها را در خانه زندانى مى‏کنند، مثلاً هنگام رفتن به محل کار در منزل را قفل مى‏کنند و همیشه همسر را زیر نظر دارند. اینان گمان مى‏کنند این گونه، مانع انحراف شده‏اند، در حالى که اگر فردى مریض و منحرف باشد، به هر صورت راه گریز را پیدا مى‏کند و اگر مریض نباشد، این چاره‏جویى‏ها جز آزردن و تحریک او فایده‏اى ندارد.
آنچه زن و مرد را از انحراف و فساد باز مى‏دارد، ایمان و پرهیزکارى آنهاست، نه بدگمانى و نگهبانى و مراقبت‏هاى شبانه‏روزى شوهر یا همسر. البته تذکرهاى بجا و حمایت‏آمیز و دفاع غیورانه از زن و فرزند مسئله دیگرى است که نباید از آن شانه خالى کرد. بد نیست در اینجا داستانى را بیان کنیم تا مردان بدگمان (که همسر خود را همیشه زیر نظر دارند) بدانند راه غلطى را پیش گرفته‏اند.
گویند: مردى همسر زیبا و رعنا داشت و به علت بدگمانى نمى‏توانست در هنگام نبود خود در منزل به او اجازه بیرون آمدن و رفت و شد با دیگران را بدهد. وى براى در امان ماندن همسرش از گزندهاى انحراف، او را در منزل زندانى مى‏کرد. همسرش بارها به او مى‏گفت که اگر خود عفیف و خداترس و پاکدامن نباشم، تو نمى‏توانى با حبس من در خانه امکان ایجاد ارتباط غلط با نامحرمان را از من سلب کنى و اقدامات تو فقط آزاردهنده است؛ ولى این سخنان مرد بدگمان را سودى نمى‏بخشید و او همچنان بر زیر نظر داشتن زنش اصرار داشت. زن به ناچار براى آگاه ساختن شوهر نقشه‏اى کشید.
در همسایگى آنان مرد تاجرى زندگى مى‏کرد که از جمال و رعنایى بهره فراوانى داشت. روزى به نزد شوى زن رفت و گفت: مرا سفرى تجارى پیش آمده و ناچارم اموال گرانبها و اسناد مهم تجارى‏ام را نزد شخص امینى به امانت بگذارم، از شما امانتدارتر نیافتم، اگر بپذیرید، بسیار سپاسگزارم. مرد تقاضاى همسایه‏اش را پذیرفت و قرار شد عصر آن روز خدمتگزاران مرد همسایه، اموال و اسناد مهم را (که در صندوقى قرار داده شده و درِ آن قفل گردیده بود) به خانه وى بیاورند. پس از اینکه صندوق بزرگ قفل شده به منزل آورده و تحویل شد، پیش از اینکه باربران برگردند، زن از شویش جریان را پرسید، وقتى ماجرا را شنید، گفت: این گونه تحویل گرفتن صندوق با درِ بسته بدون آگاه شدن از محتواى آن و مقدار هر یک، غلط است، زیرا چه بسا مرد همسایه بعدها ادعا کند اموال فراوانى داخل صندوق بوده و کم شده است! بهتر آن است که درِ صندوق را باز کنى و اموال را یک به یک تحویل گرفته، آن گاه همه را دوباره در صندوق قرار دهى و قفل کنى. مرد سخن همسرش را بجا دانست و دستور داد غلامان درِ صندوق را باز کردند که به ناگاه با خودِ همسایه در درون صندوق روبه‏رو شد! دیدن مرد همسایه درون صندوق او را به خشم آورد، ولى همسرش وى را به آرامش دعوت کرد و گفت: این نقشه من بود و همسایه به خواهش فراوان من در اجراى آن همراهى کرد تا به تو بنمایانم که اگر زن منحرفى باشم، مى‏توانم به خواست نادرست و ناشرعى خود حتى در منزل قفل شده هم برسم و کوشش تو براى زیر نظر داشتن من بى‏فایده است، ولى عفت و پاکدامنى من، حافظم مى‏باشد!
6- مبارزه انحرافى با فساد همسر:
برخى از زن و شوهرها وقتى با بى‏وفایى همسر خود روبه‏رو مى‏شوند، به جاى آگاه ساختن او، در صدد مقابله به مثل و انتقام برمى آیند تا به گمان خود او را ادب کنند، در حالى که این رفتار، هم دامنه فساد را گسترده‏تر مى‏کند و هم بر مشکل زناشویى مى‏افزاید و آن را چند برابر مى‏گرداند.

پى‏نوشتها: -
1) بحارالانوار، ج‏8، ص‏139. «ان اهل الجنة مایتلذذون بشى‏ءٍ فى الجنة اشهى عندهم من النکاح».
2) وسائل‏الشیعه (آل البیت)، ج‏20، ص‏158. «لیس لها أنْ تصوم إلا بإذنه یعنى تطوّعاً و لا تخرج مِنْ بیتها (بغیر اذنه) و علیها أنْ تطیب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزین بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیةً.»
3) وسائل، ج‏14 (از سرى 20 جلدى)، ص‏15. «خیر نسائکم التى إذا خَلَتْ مع زوجها خلعتْ له درع الحیاء و إذا لبستْ، لبستْ معه درع الحیاء».
4) همان، ص‏176. «لا یحلّ لامرأة أنْ تنام حتى تعرض نفسها على زوجها تخلع ثیابها و تدخل معها فى لحافه فتلزق جلدها بجلده فإذا فعلتْ ذلک فقد عرضتْ».
5) عن على(ع): «تزوجوا سمراء عیناء عجزاء مربوعه فإنْ کرهتَها فعلىّ مهرها.» کافى، ج‏5، ص‏325.
6) شرح غررالحکم، ج‏4، ص‏294.
7) وسائل الشیعه، ج 20، ص 118 «إذت أراد أحدکم أن یأتى زوجته فلا یُعجّلها فإنّ للنساء حوائج».
8) بحارالانوار، ج‏43، ص‏92.
9) نور، آیه 30 «قل للمؤمنین یغضّوا مِنْ أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم».
10) همان، آیه 31. «قل للمؤمنات یغضضن مِنْ أبصارهن و یحفظن فروجهنّ و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن على جُیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ إلا لبعولتهن او ... .»
11) مجموعه آثار، ج‏19، «مسئله حجاب»، ص‏548.
12) دنیاى جوان، ص‏205.
13) وسائل‏الشیعه، ج‏20، ص‏34. «المتبرجة اذا غلب عنها بعلها».
14) همان، «نهى(ص) أنْ تتزین لغیر زوجها فان فعلت کان حقاً على اللَّه أنْ یُحرقِها بالنار».
15) همان، ص‏29. «المتبرّجة مع زوجها الحصان على غیره.»
16) بحارالانوار، ج‏7، ص‏214.
17) در روایتى از امام على(ع) آمده: «خیر خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن و البخل فإذا کانتْ المرأة مزهوة لم تمکّن مِنْ نفسها و إذا کانتْ بخیلةً حفظتْ مالَها و مالَ بعلِها و إذا کانتْ جبانةً فرقتْ مِنْ کلِّ شى‏ءٍ یعرض لها؛ بهترین خصلت زنان، بدترین خصلت مردان است؛ یعنى خودبینى، ترس و بخل، زیرا هر گاه زن خودبین باشد، به دیگران اجازه دست‏درازى به حریم خود را نمى‏دهد. هر گاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ مى‏کند و هر گاه ترسو باشد، از هر چه حرمت او را تهدید کند، فرار مى‏نماید.»
باورها و اعتقادات انسان زیربناى شخصیت او را تشکیل مى‏دهند. اعتقاد به توحید و یگانه دانستن خداوند، اصل و تنه درخت مبارک و تنومند و پر میوه‏اى است که شاخه‏هاى آن فروع اعتقادى هستند که از خاستگاه توحید بارور مى‏شوند، مثل اعتقاد به هدایتگرى خداوند، عدالت و حکمت او و ... اخلاق و کردار شایسته و صالح ثمره‏ها و میوه‏هاى مبارک این درخت پربرکت هستند همچنان که اخلاق و اعمال ناپاک، میوه و ثمره درخت ناپاک، شرک مى‏باشند. محال است از درخت خجسته توحید، میوه نامبارک تکبر، جُبن و بخل ظاهر گردد.
اخلاق سه‏گانه خودبینى، ترس و بخل در زن پسندیده نیستند. زنى که در ارتباط با زنان و مردان دیگر داراى خودبینى باشد و آنان را حقیر بشمرد، به ارث شیطان دل خوش کرده و مستحق سرزنش مى‏باشد. ترس زن در صحنه‏هاى اجتماعى مانع امر به معروف و نهى از منکر و حق‏گویى و صراحت سخن او مى‏گردد، اما زنان شجاع را که با صراحت امر به معروف و نهى از منکر کرده‏اند مى‏ستاییم و یا بخشندگى زنان بزرگ را ستایش و تحسین مى‏کنیم. بنابراین حدیث نمى‏خواهد این سه ویژگى ناپسند را براى زنان روا و پسندیده بشمرد، بلکه مربوط به نُمودهاى پسندیده این سه خلق در موارد مشخص است. زنى که خود را باشخصیت و ارزشمند بداند، مردان نامحرم را براى برقرارى ارتباط دوستانه کوچک بشمرد، به طور طبیعى علاقه‏اى به برقرارى ارتباط با آنان نخواهد داشت و به آنان اجازه نخواهد داد ایجاد چنین ارتباطى را در ذهن خود بپرورانند. همچنین در حفظ اموال بخصوص دارایى شوهر، زن باید دست و دلباز نباشد و به اقتصاد خرج کند و از اینکه در صحنه‏هاى خوف و خطر حاضر شود، که براى آبرویش خطرآفرین باشد، ترس داشته باشد. بنابراین از زنان در زمینه‏هاى سه‏گانه برشمرده چنین رفتارى سزاوار مى‏باشد و به صلاح آنها و خانواده و اجتماع است، و گرنه اخلاق ریشه‏دار کبر و ترس و بخل در زنان هم به طور کلى ناپسند است. زنان باید در این زمینه‏ها متکبرانه، بخیلانه و محتاط بروز کنند، نیز افرادى که داراى خلق پسندیده بردبارى و شکیبایى نیستند، مناسب است گرچه با سختى اما نُمودهاى تحمل‏گرانه از خود بروز دهند.
18) دنیاى جوان، ص‏207.
19) آنچه هر دختر باید بداند، مارى وود آلن، ترجمه نصرت‏اللَّه قاسمى، ص‏187، انتشارات گومش.
20) قصص، آیه 26.
21) بحارالانوار، ج‏13، ص‏41.
22) احزاب، آیه‏32.
23) نهج‏البلاغه، حکمت 47 و 305.
24) مجله حقوق زنان، شماره 2، اردیبهشت 77، ص‏27.
25) نهج‏البلاغه، نامه 31؛ خورشید بى‏غروب نهج‏البلاغه، ص‏332.