خانواده، عشق، استوارى (9)
رویش شکوفههاى عشق و همگرایى در بهار سبز زناشویى(2)احمد حیدرى
رابطه زناشویى استحکامبخش خانواده
لذتهاى مادى که توسط حواس پنجگانه درک مىگردند، فراوان و متنوع مىباشند، ولى در بین آنها مسئله رابطه زناشویى از بقیه برتر و ممتاز است و هیچ چیز همپاى آن نیست. از اینرو در روایات مربوط به بهشت هم این امر از سایر لذتهاى مادى برتر است. شاید با توجه به همین بىهمانندى باشد که در آیات قرآن هنگام شمارش نعمتهاى مادى بهشت، بیشترین یادکرد از آن (مثلاً با واژههایى مانند حورالعین) شده است. امام صادق(ع) به بىنظیرى این امر در بهشت تصریح کرده و مىفرماید:
اهل بهشت از هیچ چیز دلپذیر، چه خوردنى و چه نوشیدنى، به اندازه رابطه زناشویى لذت نمىبرند.(1)
وجود این غریزه بىنظیر اهمیت بسزایى در مانایى و استوارى پیوند زناشویى دارد. اگر زن و شوهر به این نکته مهم آگاهى داشته و هر کدام زمینه اشباع درست طرف مقابل را فراهم کند، رشتههاى انس و الفت بین آنان با گذر زمان محکمتر مىگردد.
توجه دادن به نیازهاى طبیعى و فطرى و تشویق به برآوردن آنها از ویژگىهاى مهم و اساسى مکتب اهل بیت(ع) مىباشد. این مربیان خدایى به افراد گوشزد مىکنند که روح بر مَرْکَب جسم سوار است و راهوارى این مرکب، رشد روحى را آسان مىسازد. بىتوجهى به نیازهاى طبیعى این مرکب، سبب پیدا شدن بیمارىهاى فراوان جسمى و روحى است و زندگى دنیا و سعادت آخرت را از کف مىرباید. اگر نیازهاى جسمى مرکب تن به خوبى برآورده شود، راهوار روح را به تعالى مىبرد و دنیا و آخرت آباد مىگردد. البته باید توجه داشت که بىتوجهى به نیازهاى جسمى و مادى به اندازه زیادهروى در توجه به آنها، آسیبرسان مىباشد.
دستور عملهاى مربیان بىنظیر دین یعنى امامان معصوم(ع) در این زمینه به حق شایسته توجه ویژه است:
زنان شوهردار نباید بدون اجازه شوهر خود روزه مستحبى بگیرند و منزل را ترک کنند و باید خود را با بهترین عطرى که دارند خوشبو کنند و زیباترین لباسشان را بپوشند و خودآرایى کنند و صبح و شام خود را به شوهر عرضه کنند.(2)
زنى که هنگام خواست همسر، او را به درنگ کوتاهمدت دعوت کند [به او بگوید کمى صبر کن ]و ادامه دهد تا همسرش را چرت بگیرد و به خواب برود، چنین زنى را فرشتگان تا هنگام بیدار شدن شوهر، لعن و نفرین مىکنند.(3)
در این روایات توجه به مسائل زناشویى و رعایت آنها از جمله رعایت طراوت، شادابى، زیبایى، عشوهگرى و ... با اهمیت شناخته شده، زنان را از پرداختن به اعمال مستحب و ارزشمند (که ممکن است آنان را از اداى وظیفه همسرى باز دارد)، بدون اجازه شوهر باز داشته است:
بهترین زنان، زنى است که هنگام خلوت با همسرش کمرویى و حیا را کنار بگذارد اما پس از آن دوباره خود را با حیا بیاراید.(4)
حیا که از فضایل اخلاقى است و براى زن و مرد بسیار پسندیده و بجا مىباشد، به هنگام رابطه زناشویى و در خلوت پسندیده نیست و باید پوشش حیا را کنار گذارد. اگر هر دو یا یکى از آنها بخصوص زن بخواهد همچنان حیا کرده و از اجابت تقاضاى همسر خوددارى ورزد، به دست خودش بر بنیان زناشویى ضربه ویرانکننده زده است!
همان گونه که در قسمت پیش بیان شد، کانون زناشویى باید زمینه اظهار ناز و نیاز زن و شوهر باشد. پسندیده و طبیعى این است که زن مظهر ناز و مرد کانون نیاز باشد. هر چه بر ناز و نیاز، زن و مرد بیفزایند، بر استحکام این کانون مؤثر خواهد بود. انتخاب زن زیبا و عنایت به حفظ طراوت و زیبایى او توسط خودش و شوهر، بر ناز و نیاز مىافزاید، از اینرو مورد عنایت مربیان الهى بشر قرار گرفته است:
با زنان گندمگون، چشمدرشت، خوشاندام و داراى قامت متوسط ازدواج کنید و اگر آنان را نپسندیدید، مهرشان به عهده من باشد.(5)
این روایت توجه دادن به عوامل مؤثر و مهم در کامجویى زناشویى است.
زیبایى و طراوت زن، بزرگترین عامل رونق عرصه ناز و نیاز است، به همین جهت باید زن و شوهر نسبت به حفظ این طراوت و زیبایى توجه کافى داشته باشند زیرا محفوظ ماندن این طراوت و زیبایى به مصلحت و نفع هر دو است. امام على(ع) خطاب به فرزندش مىفرماید:
فرزندم، اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى که فراتر از توان اوست [و او را شکسته و فرسوده مىگرداند ]باز دارى، چنین کن، زیرا باز داشتن، زیبایى و جمالش را حفظ مىکند و روانش را آسودهتر مىسازد و به حال او نیکوتر است. زن ریحانه و گل است، نه مسئول تدارکات و کارپرداز بیرونى.(6) [و گل نیازمند مواظبت، فضا، آب و محیط مناسب است تا شکوفایى و زیبایىاش استمرار بیشتر یابد].
یکى از فلسفههاى عدم تشویق زنان به انجام کارهاى خارج از منزل و موظف کردن مرد به تأمین هزینه زندگى، محفوظ ماندن طراوت و شادابى آنهاست زیرا آنان از لحاظ جسمى و روحى لطیف هستند و به مصلحت خودشان و خانوادهشان است که لطیف و شاداب بمانند تا پیوند زناشویى استوار بماند و جاذبه جسمى آنان همچنان پیونددهنده رابطه زناشویى بوده و مردان را بدانان وفادار، متعهد و خدمتگزار نگه دارد.
زنان باید حفظ طراوت و شادابى جسمى را سرلوحه همت خود قرار دهند و در حد امکان از به عهده گرفتن شغلهایى که لازمه آن حضور بلندمدت در سرما و گرما و تابش آفتاب است، یا به عهده گرفتن مسئولیتهایى که ذهن را به شدت مشغول مىکند و روح را افسرده مىسازد و یا کارهاى سنگین، خوددارى ورزند. شوهران آنان نیز باید با فراهم آوردن وسایل رفاه و آسایش، مانع از به عهدهگیرى چنین وظایفى توسط همسر گردند تا طراوت و زیبایى زن پایدار بماند و کانون زناشویى پیوسته جایگاه لذت مشروع براى طرفین باشد.
متأسفانه بعضى از زنان براى روابط زناشویى اهمیت کافى قائل نیستند. اینان گرچه کدبانوهاى خوبى مىباشند و از لحاظ خانهدارى، نظافت، آشپزى، خدمتگزارى در خانه و نسبت به شوهر و حتى انجام کارهاى خارج از منزل بسیار فعال هستند و بسیارى از بارها را از دوش شوهر برمىدارند، ولى توجه ندارند همه خدمات ارزشمند، زمانى مفید است و در استوارى پایههاى زناشویى مؤثر، که مرد از لحاظ غریزى و انس در خلوت اشباع شود، و گرنه همه خدمات چون زرورقهایى بر دیوار سست و پوک مىباشد که هر لحظه در معرض خطر و فروپاشى است.
مردها نیز باید به عامل مهم کامجویى زناشویى و انس توجه داشته، نقش بىنظیر آن در استحکام پیوند زناشویى را مد نظر داشته باشند. روابط زناشویى باید براى مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگى و تحمل سختىهاى آن فرا بخواند. متأسفانه بسیارى از مردان نیز گرفتار این تصور غلط هستند که ازدواج به مرد حق مىدهد این نیاز فقط به خواست اوست میل و خواست زن اصلاً لازم نیست و زنان ابزارى براى دفع شهوت مردان تصور شدهاند! معصومین علیهمالسلام به این نکته مهم نیز توجه دادهاند که مىتوان در منابع حدیثى ملاحظه کرد(7).
ما به جوانان در شرف ازدواج و به همسران جوان توصیه مىکنیم که کتابهاى مربوط به آداب زناشویى و بخصوص آداب خلوت را حتماً مطالعه کنند و به کار ببندند. بدانند اگر مسئله نیاز غریزى به خوبى مورد توجه واقع نشود قطعاً عامل اختلاف در آینده خواهد بود، گرچه به جهت حیا، به بهانههاى دیگر متوسل شوند و از اظهار اصل ناراحتى و دلخورى خوددارى ورزند.انحصار روابط غریزى در چارچوب زناشویى
پیمان زناشویى در همه ملتها زن و مرد را به هم پیوند مىدهد و هر کدام را در مقابل دیگرى متعهد مىگرداند. منحصر بودن روابط غریزى در چارچوب ازدواج و خانواده هم به مصلحت زن و مرد و هم به مصلحت جامعه است، از اینرو در اسلام دو سرى دستور داریم:
1. دستور و سفارش به زن و مرد براى فراهم کردن زمینه اشباع کامل و وافر همدیگر در چارچوب ازدواج و خانواده تا این نیاز طبیعى و فطرى به خوبى برآورده شود و هنگام حضور اجتماعى، بهانهاى براى ابراز ناز و نیاز نباشد.
2. دستورهاى دینى و سفارش رعایت عفت و نگاه و پوشش هنگام حضور در اجتماع تا زمینه انحراف براى نامحرمان کمتر حاصل شود و محیط کار و کوشش و تولید به عرصه ابراز ناز و نیاز تبدیل نگردد؛ نیز توان نیروها هرز نرود و سرمایه اجتماع (که توان فکرى و جسمى افراد است) تلف نشود. همچنین اعتماد زوجین به هم متزلزل نگردد و رشته وابستگى و دلبستگى خانوادهها سست و منهدم نشود.
دورى از اختلاط و آمیختگى زن و مرد، رعایت پوشش و حیا و عفت در رفتار در صحنه اجتماع، دستور عملهایى هستند که رعایت آنها سبب مىشود زن و شوهر به همدیگر اطمینان یابند و بدانند که همسرشان هنگام روبهرو شدن با نامحرم حریم نگه مىدارد و به او وفادار است.
بسیارى از اختلافهاى زن و شوهرها که اکثراً منجر به درگیرى یا جدایى مىشود، به وجود روابط غیر صحیح زن یا مرد با غیر همسر برمىگردد. وقتى زن یا مردى با غیر شوهر و زن خود در محیط کار و اداره و کارگاه روابط دوستانه و صمیمى برقرار مىکند و از چارچوب و ضوابط رابطه همکار فراتر مىرود، به طور طبیعى زمینه سرد شدن رابطه زناشویى با همسر را ایجاد مىکند، در نتیجه همسر او نسبت به وى بدبین و دلزده مىشود و انس و صمیمیت بین آنها خدشهدار مىگردد، این رخنه کم کم گسترش مىیابد تا به انهدام خانواده بینجامد.
زن و شوهر باید به تعهد خود با یکدیگر پاىبند باشند و هنگام حضور در اجتماع و در روابط با نامحرمان از اختلاط و آمیختگى دورى ورزند. در صورت نیاز و ضرورت که ناچار از رویارویى و همراهى باشند، حریم و عفت را رعایت کنند تا پاکى و بىشائبگى ارتباط کارى آنان آشکار باشد و در ذهن و روان همسرشان هیچ گونه ناراحتى، شک، دودلى و کدورتى ایجاد ننماید.در محضر نورانى دخت پیامبر(ص)
کلامى از حضرت زهرا(س) نقل شده که شایسته توجه و دقت است. نقل شده رسول خدا(ص) از اصحاب پرسید که بهترین چیز براى زن مسلمان و مؤمن چیست، اصحاب نتوانستند پاسخ درست را بگویند و تنها حضرت زهرا(س) بود که وقتى از پرسش پدرش آگاه شد، فرمود:
«بهترین چیز براى یک زن آن است که مرد بیگانهاى را نبیند و مرد بیگانهاى هم او را نبیند.»
این جواب زیبا چنان پیامبر را به وجد آورد که فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(8)
دقت در محتواى کلام بسیار راهگشا است. اسلام به هیچ وجه نخواسته زنان را به خانهنشینى و دورىگزینى از صحنه اجتماع فرا بخواند، بلکه زنان همسان مردان، مکلف به خطابهاى عمومى قرآن مىباشند و وظیفه اجتماعى و فراگیر امر به معروف و نهى از منکر مانند مردان بر دوش آنان نیز سنگینى مىکند. آنان نیز در برابر خود، اطرافیان و اجتماع مسئول مىباشند و دستور عملهاى پوشش و حفظ نگاه و ... همه از آن جهت گفته شده که حضور اجتماعى زن لازم بوده، این دستورها و آموزهها براى سالم نگه داشتن حضور اجتماعى است. قرآن خطاب به مردان در مورد حضور اجتماعى و رویارو شدن با نامحرمان دستور مىدهد:
«به مردان مؤمن بگو که [هنگام روبهرو شدن با نامحرم] از نگاه خیره پرهیز کنند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند که این به صلاح آنها و پاکیزهتر است.»(9)
در این آیه به مردان دو دستور داده شده است: اوّل حفظ نگاه و خوددارى از چشمچرانى؛ دوم حفظ خویشتن از لذت شهوانى و جنسى در غیر چارچوب ازدواج. در آیه بعد خطاب به زنان مىفرماید:
«به زنان مؤمن بگو که از نگاه خیره [به نامحرمان] بپرهیزند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند و زینتهاى خود را جز زینتهاى ظاهر [که پوشاندن آنها با سختى و مشکل همراه است ]آشکار نسازند و با مقنعههاى خود گردن و سینه را بپوشانند و جز براى شوهران یا پدران و ... [محارم ]زینتهاى خود را ارائه ندهند.»(10)
در این آیه نسبت به زنان سه دستور صادر شده است: اوّل حفظ نگاه و دورى از چشمچرانى؛ دوم حفظ خویشتن از نگاه بیگانگان؛ سوم دورى جستن از خودنمایى و عشوهگرى و طنازى در اجتماع و در حضور نامحرمان، با پوشاندن زینتهاى طبیعى و عاریتى؛ البته زینتهایى که به طور طبیعى ظاهر است و پوشاندن آن سختى و حرج دارد، استثنا شده است. بنابراین زنان یک وظیفه بیش از مردان دارند، زیرا روحیه آنان با مردان متفاوت است. همچنان که در قسمت پیش گفته شد مردان به طور طبیعى میل چندانى به خودآرایى، خودنمایى، طنازى و عشوهگرى ندارند و چنین رفتارى در آنان زشت و ناپسند است و مورد پذیرش اجتماع نیست، ولى زنان بر عکس مردان میل زیادى به خودآراستگى و فریبایى دارند. اسلام آنان را به برآوردن این میل در منزل و نزد محارم و بخصوص همسر فرا مىخواند، ولى از انجام آن در اجتماع و خارج از چارچوب ازدواج نهى مىکند تا امنیت و مصلحت بانوان و اجتماع رعایت گردد.
کلام زهراى مرضیه، سلاماللَّه علیها، تفسیر همین آیه است، یعنى حضرت رهنمود مىدهد: اى زن مسلمان! تو موظف به حضور اجتماعى هستى و باید نسبت به سرنوشت خود و جامعهات احساس مسئولیت کنى اما توجه داشته باش که تکلیف حضور اجتماعى را با رهنمود «حفظ نگاه و عفت و پوشش» در هم آمیزى و در حد امکان از اختلاط و آمیختگىهاى غیر ضرورى و نامطمئن دورى کنى. بسیارى از نشست و برخاستها، سخن گفتنها و همدوشىها در اجتماع وجود دارد که با شائبههاى شهوت، لذت و گناه همراه
مىباشند و دورى از آنها امکانپذیر است، بدون اینکه به وظیفه و مسئولیتهاى گروهى لطمه بخورد. گاه زمام امر در نشست و برخاستها، خوش و بشها و رویارویىهاى نادرست و غیر لازم به دست زن مىباشد و مرد نمىتواند آنها را ایجاد کند، گرچه خواستار و طالب آنها مىباشد. از اینرو در کلام حضرت رسول(ص) و زهرا(س) زنان مخاطب هستند و به آنان رهنمود داده مىشود که براى آنان بهتر این است که نه خود دنبال چنین روابط ناسالمى باشند و نه به مردان اجازه برقرار کردن چنین روابط ناسالمى را بدهند.
آنچه امروز اجتماع ما را به شدت آزار مىدهد و خاستگاه بسیارى از ناهنجارىها و فسادهاست و استحکام و پیوند خانوادهها را در معرض سستى و نابودى قرار داده، حضور لجامگسیخته و ولنگار زنان و مردان در اجتماع است. رژیم پلید شاهنشاهى مانند جاهلیت نخستین حضور اجتماعى عروسکوار، فریبنده و هوسانگیز زن را در رأس برنامههاى خود قرار داده بود. در چنین محیطى بود که به قول استاد شهید مطهرى «بسیارى از همدوشىها به همآغوشى مىانجامد»(11) و انقلاب اسلامى به پیروى از انقلاب پیامبر(ص) نه براى منع حضور زن بلکه براى تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد، زیرا چنین حضورى هم براى سلامت روحى و روانى زن و مرد بهتر است، هم بر اعتماد زن و شوهرها و استوارى کانون زناشویى مىافزاید و سلامت فرد و اجتماع را تضمین مىکند.
اگر به صفحه حوادث روزنامهها و مجلات نگاه کنید مىبینید منشأ بسیارى از اختلافات خانوادگى و قتلهاى ناموسى (کشتن زنها توسط شوهر، پدر، برادر و فرزند یا کشتن مرد توسط همسر یا ...) و طلاقها به روابط نادرست زن و شوهر با افراد نامحرم در منزل یا اداره و کارگاه مىرسد، آن گاه است که اهمیت دستور اسلام به حفظ نگاه، کنترل نفس و شهوت و حفظ پوشش را در مىیابیم.
کلام زهراى اطهر(س) رهنمون به سوى حیا، عفت و پوشش است. اگر زنان از آمیختگى و اختلاطهاى بىجا، غیر لازم و فسادانگیز با مردان بپرهیزند، یا دیگران به آنان اجازه چنین روابط ناسالمى را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفاف، پوشیدگى، حیا و پاکدامنى بگذارند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهى از منکر، سفارش به حق و صبر، همیارى و همکارى در انجام عمل صالح و پیشتازى به سوى رضاى خدا چارچوب روابط اجتماعى مردان و زنان باشد، حضور اجتماعى زن، عمل صالح و انسانساز خواهد بود؛ در غیر این صورت حضورش جز وِزر و وبال، براى خود و اجتماع نیست و پیامدهاى ناگوارى به دنبال خواهد داشت.
نگاه، نخستین گامى است که انسان را به ورطه هلاک مىکشاند و حفظ آن مهمترین عامل بازدارنده انسان از افتادن در مهلکه گناه مىباشد، به همین جهت اولین وظیفه زن و مرد است. نگاه اوّل چون غیر ارادى است، گناه نمىباشد، ولى تکرار آن به اراده خود فرد است و زمینهساز اقدامات بعدى و سوق دهنده به سوى تباهى است. متأسفانه دامگستران و گرایشدهندگان به سوى تباهى همیشه به تزویر و فریب مىپردازند تا توجیهى براى اقدامهاى نادرست خود دست و پا کنند، از اینرو مطرح مىکنند: مگر نگاه به مناظر طبیعى و زیبا و جذاب شادىآور، نشاطزا و خستگىزدا نیست؟ مگر زن زیبا یکى از پدیدههاى زیباى آفرینش نمىباشد؟ پس چرا دیگران را از نگاه کردن به او و وى را از نشان دادن خود به دیگران منع کنیم؟ آیا با منع خود عامل نشاطزایى و کسالتزدایى را کنار نمىگذاریم؟!
در پاسخ بدین پندار نادرست مىگوییم: نگاه لذتبار به زیبایىهاى جنس مخالف به احساس و محرّک جنسى مىانجامد که نگاهکننده را به سوى جنس مخالف گرایش مىدهد و به حریم ممنوع وارد مىگرداند. لذت نگاه فقط بیننده را قانع نمىکند بلکه مقدمه و سوق دهنده به سوى لذتهاى دیگر است. به قول احمد شوقى، نویسنده معروف عرب، مراحل رسیدن به کامیابى جنسى [حلال یا حرام] این گونه است:
نَظْرَةٌ فابتسامةٌ فکلامٌ فسلامٌ فموعدٌ فلقاءٌ؛ اوّل نگاه کردن، بعد لبخند زدن، سپس با سلام سر صحبت را باز کردن و وعده گذاشتن و به خلوت رفتن.(12)
بنابراین نگاه اولین قدم به سوى ناپاکى است و با حفظ آن مىتوان خود را از در افتادن به مهلکه گناه و فساد باز داشت.اعتمادزایى زن و شوهر در روابط با نامحرمان
گرچه حضور اجتماعى زن در طول تاریخ با فراز و فرود وجود داشته، ولى امروز به دلایل مختلف حضور اجتماعى گسترش کمسابقهاى یافته است. بیشتر زنان در بیرون از منزل وظیفه و مسئولیت و اشتغال دارند و روابط کارى مردان و زنان نامحرم بسیار شده است. رعایت ضوابط و مرزها در رابطهها توسط مردان و زنان مىتواند به سلامت روحى آنها انجامیده، مانع کمرنگ شدن اعتماد زن و شوهرها گردد، ولى چنانچه زنها و مردها در ارتباطهاى کارى خود با افراد جنس مخالف، ضوابط و چارچوبهاى اخلاقى، عفت، حیا و پاکدامنى را رعایت نکنند، یا در روابط اجتماعى خود از حدود اخلاقى و شرعى فراتر روند، زمینههاى اختلاف و بىمهرى و طلاق در خانواده پیدا خواهد شد. رعایت چند نکته توسط افراد و به ویژه زنها در روابط کارى با نامحرمان لازم و ضرورى است که به آنها اشاره مىکنیم:
1- پرهیز از خودآرایى و خودنمایى براى دیگران:
خودآرایى و خودنمایى و اظهار ناز توسط زنان در محیط خانواده و نزد محارم بخصوص شوهر کاملاً پسندیده، ارزشمند و استحکامبخش پیوند زناشویى است، ولى در خارج از چارچوب خانواده، بسیار فسادزا و ویرانگر مىباشد. رسول خدا(ص) زنان شرّ و بد را این گونه معرفى مىکند:
زنانى که در غیاب شوهر [و هنگام رویارویى با نامحرمان] به خودنمایى مىپردازند.(13)
پیامبر نهى کرد از اینکه زن براى غیر همسر خودآرایى کند و هشدار داد که خداوند بر خود واجب کرده زنان خودآرا براى غیر همسر را با آتش جهنم بسوزاند.(14)
در معرفى زنان خوب فرمود:
زنانى که براى همسران خودآرایى دارند، ولى در هنگام رویارویى با نامحرمان در دژ عفاف مىباشند.(15) مردانى که با زنان نامحرم به مجلسآرایى و خوش و بش مىپردازند، علاوه بر لرزان کردن حسّ اعتماد دوسویه و ایجاد زمینه انهدام بنیان زناشویى، مرتکب گناه بزرگى مىشوند که عذاب آخرت را در پى دارد. رسول خدا(ص) فرمود:
هرکس با زن نامحرمى به حرام مصافحه (دست دادن) کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته مىشود و هر کس با زن نامحرمى شوخى کند و به لذت سخن بگوید، در برابر هر کلمه، هزار سال در جهنم زندانى گردد. زن نیز اگر در سخن گفتن و مصافحه، به رضایت با مرد همراه گردد و به او اجازه دهد که وى را ببوسد، بدنش را لمس کند و با او شوخى نماید، گناه او نیز همسان گناه مرد است.(16)2- تکبر و غرور مثبت:
غرور و تکبر از صفات زشت اخلاقى هستند. انسان متکبر خود را از دیگران برتر و والاتر و دیگران را پست مىشمارد، نیز از نشست و برخاست و همصحبتى با آنان ابا دارد. اگر ناچار مجبور به همنشینى و همکلامى باشد، غرور و تکبر از رفتارش هویداست. این صفت زشت براى زن و مرد ناپسند است اما تظاهر متکبرانه و مغرورانه(17) در رفتار زن با مردان نامحرم ناپسند نیست بلکه بسیار بجا و مفید است. تظاهر غرورمندانه و متکبرانه در رفتار زن با مرد نامحرم بین آن دو ایجاد حریم مىکند؛ زن نه خود به نامحرم متمایل مىشود و نه به نامحرم اجازه مىدهد در باره او خیال بد بنماید.
غرور زن از صفات پسندیدهاى است که موجب مىشود در فعالیتهاى اجتماعى و درگیرىهاى شغلى با مردان حیثیت، عفاف، وقار و هیبت خود را حفظ کند و بدون اعتنا به زنانگى خود، همدوش مردان کار کرده و اجازه ندهد یک لحظه در فکر مردان همکار، خیالهاى نابجا خطور کند و یا رفتار توهینآمیز بروز نماید.
نکته مهم دیگرى که افراد به ویژه زنان باید توجه داشته باشند این است که دوستى خالص و بدون شائبههاى شهوانى بین زن و مرد نامحرم تقریباً ناممکن و محال است؛ این مطلب را حتى دانشمندان غربى اعتراف کردهاند. دوستى و «عشق افلاطونى» یعنى گرایش به دور از شائبههاى شهوانى بین زن و مرد نامحرم امکانپذیر نیست یا بسیار کمیاب است.(18) «مارى وود آلن» از کارشناسان مسائل روانى و خانواده مىگوید:
دوستى میان مردان و زنان بدون وجود داشتن رابطه غریزى بسیار نادر اتفاق مىافتد، براستى بدان حد نادر که در حکم عدم باشد. نگاهداشت چنین دوستىاى بس دشوار است، زیرا صمیمیت وسوسههایى پدید مىآورد که به ناگزیر به مغازله و معاشقه مىکشد و بىدرنگ سقوط و انحطاط مدارج اخلاقى را به دنبال مىآورد.(19) بنابراین زنان و مردان باید توجه داشته باشند که آشنایىها و دوستىها در محیط کار در حد محیط کار و ضرورت لازم بماند و فراتر نرود. اینان نباید با توجیه و فریب، خود را به گسترش دوستى و رابطه و فراتر بردن آنها از محیط کار راضى کنند، در غیر این صورت هر دو طرفِ رابطه یا دستکم یک طرف، به شائبههاى شهوت متمایل خواهد شد، که پیامدهاى ناگوارى خواهد داشت.
قرآن به زنان دستور مىدهد که در برخوردهاى اجتماعى رفتارى آمیخته با حیا و عفت داشته باشند و به هنگام سخن گفتن با افراد نامحرم، قاطعانه و متین سخن بگویند. بانوان باید از سخن گفتن با ناز و کرشمه یا راه رفتن بدین گونه خوددارى ورزند که طرف مقابل را به انحراف مىاندازد، به ویژه اگر داراى گرایش هم باشد. راه رفتن دختر شعیب هنگام آمدن براى دعوت موساى جوان به منزل پدرش الگوى قرآنى است:
«فجاءته إحداهما تمشى على اسْتحیاء؛(20) یکى از آن دو دختر نزد موسى آمد، در حالى که با حیا و طمأنینه راه مىرفت.»
رفتار و برخورد حضرت موسى(ع) با این دختر نیز باید الگوى همه مردان جوان باشد. رفتار او به گونهاى بود که همین دختر به پدرش پیشنهاد کرد در صورت توافق او را استخدام کند، زیرا فردى توانمند و درستکار است. وقتى با سؤال پدر روبهرو مىشود که توان و درستکارى و دیانت او را از کجا فهمیدى، توضیح مىدهد: قدرتش را با کشیدن دلو از چاه دیدم که چوپانان آن را جمعى بالا مىآوردند و توان کشیدن آن را به تنهایى نداشتند. امین بودن او را وقتى فهمیدم که هنگام آمدن به منزل، وقتى جلوى او روانه شدم، از من خواست پشت سر او حرکت کنم و گفت: «ما فرزندان یعقوبِ پیامبر از پشت سر به زنان نامحرم و قد و قامت آنان نگاه نمىکنیم.»(21) حاضر نشد پشت سر من حرکت کند مبادا قد و قامت من او را به فتنه بیندازد و یا باد لباسم را کنار زند و او بىاختیار بدنم را ببیند و در معرض فتنه و گرفتارى واقع شود.
در باره نوع سخن گفتن زنان با مردان نامحرم قرآن مىفرماید:
در سخن گفتن خضوع نکنید [نرم، لطیف، با ناز و کرشمه و فتنهانگیز] سخن نگویید که انسانهاى بیماردل به طمع بیفتند و پسندیده سخن بگویید.(22)
این آیات و روایات ترسیمکننده مرز ارتباطهاى کارى زن و مرد نامحرم است. اگر این چارچوبها رعایت شود، نه خود آنها و نه همکاران مذکرشان به گناه نمىافتند و موجبات بدگمانى و اختلاف در خانواده پیدا نمىشود. زن و مرد باید «نجابت» داشته باشند.
«نجابت» زن یعنى فقط به همسر تعلق داشتن و خود را به دیگران عرضه نکردن، نیز سفره زیبایىهاى خویش را براى استفاده دیگران نگستراندن و محبت و علاقه خویش را نصیب همسر کردن. مرد نجیب یعنى دنبال استفاده دزدانه از زیبایىهاى زنان دیگر نبودن و به همسر خود وفادار ماندن، نیز قلب خود را جایگاه عشق همسر قرار دادن و به جمال و زیبایى او قانع بودن و دنبال غیر حلال نرفتن. چنین نجابتى زن و مرد را به هم متعهد و وفادار ساخته، اعتماد آنان را به هم استوار خواهد کرد و زندگى زناشویى آنان را تداوم خواهد بخشید.3- اسرار زندگى پیش از ازدواج را مخفى بدار:
هر زن و مردى قبل از ازدواج ممکن است به دیگرانى دل داشته و از آنان خواستگارى کرده یا به خواستگارى آنان جواب مثبت دادهاند، ولى به دلایل مختلفى ازدواج سر نگرفته و در مراحل دلدادگى و خواستگارى به بنبست رسیده و همدلى و توافق حاصل نشده باشد. بازگو کردن این پیشامدها براى همسر و شرح و بسط آنان، به صلاح فرد بازگوکننده و همسرش نیست. چه بسا همسر گمان کند بازگوکننده همچنان دل در گرو دیگران دارد و اگر با همسر کنونىاش ازدواج کرده، از سر علاقه و میل قلبى نبوده، بلکه ناچار شده است! چه بسا اگر بازگوکننده زن باشد، با این تعریفها غیرت همسرش را به جوش آورد و او را به سوى رفتارهاى نادرست سوق دهد.
همسر (شوهر یا زن) نباید پس از ازدواج در باره این مسائل پىجویى کند، زیرا پیش از اینکه بین او و شریک زندگىاش رابطه زناشویى برقرار شود، او فردى آزاد بود و دنبال شریک زندگى مناسب مىگشت و چه بسا افرادى را مناسب تشخیص داده و براى ازدواج، به خواستگارى رفته یا جواب خواستگارىاى را داده باشد. او با اقدام خود مرتکب خلافى نشده، ولى پىجویى کردن این مسائل ممکن است غیرت و عصبیت انسان را برانگیزاند و کار به جاهاى باریک برسد. بنابراین توصیه مىکنیم پس از ازدواج ماجراى خواستگارها و دلبستگىهاى خود را براى همسرتان بازگو نکنید، حتى دنبال اطلاع یافتن از این گونه پیشامدها و دلدادگىهاى همسرتان نباشید.4- میدان ندادن به فتنهانگیزان:
همان گونه که گفتیم هر فرد پیش از ازدواج به طور طبیعى دلبستگىهایى داشته و براى ازدواج با افرادى اقدام کرده و ... ولى به هر دلیل سر نگرفته است. متأسفانه انسانهاى مریض، بىایمان و فتنهانگیزى هستند که پس از ازدواجها، بین زن و شوهر فتنهانگیزى مىکنند و مسائلى نسبت به یکى از همسرها براى دیگرى مطرح مىکنند و نسبتهایى مىدهند؛ او با شنیدن و باور کردن آنها نسبت به همسرش بد دل و گمان مىگردد یا مهر و محبتش نسبت به وى کم مىشود و یا ...؛ مردان در چنین مواقعى غیرتى مىشوند و ممکن است اقدامات نادرستى از آنان سر بزند، در حالى که:
اوّلاً: فردى که نسبت به همسر [زن یا شوهر ]کردار ناپسندى را نسبت مىدهد و مثلاً مدعى مىشود با همسر پیش از ازدواج، نامهنگارى، ارتباط تلفنى، دید و بازدید و ... داشته یا چنین ارتباطهایى را بین همسر و فرد دیگرى مطرح مىکند، در ضمن این ادعاها به ارتکاب گناهى توسط خودش اقرار مىکند یا به دیگرى بهتان مىزند، زیرا تا ثابت نشود، تهمت و افتراست. بازگوکننده به فاسق بودن خودش اقرار مىکند و قرآن سخن فاسقان را شایسته پذیرش ندانسته و دستور مىدهد بدون تحقیق و پرس و جو و اطمینان یافتن از صحت ادعاهاى آنان، حرفشان را نپذیرید. در این گونه موارد نباید سخن آنان را پذیرفت و به آنان اجازه طرح چنین مسائلى را داد.
دوم: غیرت مرد یعنى حفظ خود از نزدیک شدن به حریم گناهان و سعى در حفظ خانواده براى نیفتادن در ورطه گناه. امام على(ع) فرمود: «هیچ غیرتمندى زنا نمىکند».(23) یعنى غیرت، او را از دستدرازى به حریم دیگران باز مىدارد، همچنان که اجازه دستدرازى به حریم خود را نمىدهد. غیرت اقتضا دارد که فرد مراقب همسر و دیگر اعضاى خانوادهاش باشد و با تجاوزکنندگان به حریم عفت آنان در افتد اما اقتضا ندارد آدمى را به کنکاش در باره گذشته همسر وا داشته و به تجسس غیر مجاز و پذیرفتن حرف فتنهانگیزان مجبور کند. مرد غیور باید با خوشگمانى همه اظهارات فتنهانگیزان را دروغ و برخاسته از فتنهانگیزى، حسادت، دشمنى و کینهتوزى بداند، علاوه بر آن به خود بگوید: بر فرض که همسرم پیش از ازدواج با من لغزشهاى جزیى داشته، اما وظیفه من چشمپوشى از آن و تلاش در اصلاح و رشد دادن اوست، همچنان که خودم لغزشهایى داشتهام و از دیگران از جمله همسرم انتظار چشمپوشى از آنها را دارم.5 - فسادانگیزى بدگمانى و غیرت بىجا و زیاده:
متأسفانه برخى از مردان یا زنان نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و دنبال بهانه براى ایجاد اختلاف و درگیرى مىباشند اما چنین خصلتى، بدترین اخلاق در زندگى زناشویى مىباشد. به شکایت یک زن از شوهر بدگمانش توجه کنید:
شوهرم به همه چیز و همه کس مشکوک است. جرئت ندارم جلوى پنجره بروم یا با تلفن حرف بزنم. مىگوید: تو به من خیانت مىکنى و بالاخره یک روز مچت را مىگیرم. در یک اداره دولتى کار مىکرد، خودش را بازخرید کرد و آمد نزدیک خانه یک مغازه گرفت که هر وقت خواست به خانه سرکشى کند و به قول خودش سر از کارم در بیاورد. وقتى مىفهمد بىخودى به من شک کرده، عصبانىتر مىشود و مرا آزار مىدهد.(24)
سوء ظن به طور طبیعى زن را به سوى فاسد شدن گرایش مىدهد. امام على(ع) به فرزندش مىفرماید:
«پسرم! از اظهار غیرت بىجا بپرهیز، زیرا زنهاى خوب و صالح را هم به مریضى و انحراف سوق مىدهد!»(25)
بعضى زنان نیز نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و گمان مىکنند که شوهرشان دنبال زنهاى دیگر است و به طور مشروع یا نامشروع با آنان رابطه دارد. اینان وسواسگونه و به دقت، رفت و آمد همسر خود به اداره، بازار، میهمانى و ... را رصد مىکنند و پیوسته از او مىپرسند که فلان ساعت کجا رفتى؟ با فلان خانم چرا ملاقات
کردى؟ چه سر و سرّى با او داشتى؟ و سؤالات فراوان دیگر. آنان با بدگمانى زندگى را به خود و همسرشان تلخ مىکنند و زمینههاى ایجاد نفرت و بیزارى را در رابطه زناشویى فراهم مىسازند.
مردان بدگمان به پندار خود براى محفوظ نگه داشتن همسرشان از رابطههاى پنهانى و غلط با نامحرمان، با استفاده از قدرت و اختیار خود، آنها را در خانه زندانى مىکنند، مثلاً هنگام رفتن به محل کار در منزل را قفل مىکنند و همیشه همسر را زیر نظر دارند. اینان گمان مىکنند این گونه، مانع انحراف شدهاند، در حالى که اگر فردى مریض و منحرف باشد، به هر صورت راه گریز را پیدا مىکند و اگر مریض نباشد، این چارهجویىها جز آزردن و تحریک او فایدهاى ندارد.
آنچه زن و مرد را از انحراف و فساد باز مىدارد، ایمان و پرهیزکارى آنهاست، نه بدگمانى و نگهبانى و مراقبتهاى شبانهروزى شوهر یا همسر. البته تذکرهاى بجا و حمایتآمیز و دفاع غیورانه از زن و فرزند مسئله دیگرى است که نباید از آن شانه خالى کرد. بد نیست در اینجا داستانى را بیان کنیم تا مردان بدگمان (که همسر خود را همیشه زیر نظر دارند) بدانند راه غلطى را پیش گرفتهاند.
گویند: مردى همسر زیبا و رعنا داشت و به علت بدگمانى نمىتوانست در هنگام نبود خود در منزل به او اجازه بیرون آمدن و رفت و شد با دیگران را بدهد. وى براى در امان ماندن همسرش از گزندهاى انحراف، او را در منزل زندانى مىکرد. همسرش بارها به او مىگفت که اگر خود عفیف و خداترس و پاکدامن نباشم، تو نمىتوانى با حبس من در خانه امکان ایجاد ارتباط غلط با نامحرمان را از من سلب کنى و اقدامات تو فقط آزاردهنده است؛ ولى این سخنان مرد بدگمان را سودى نمىبخشید و او همچنان بر زیر نظر داشتن زنش اصرار داشت. زن به ناچار براى آگاه ساختن شوهر نقشهاى کشید.
در همسایگى آنان مرد تاجرى زندگى مىکرد که از جمال و رعنایى بهره فراوانى داشت. روزى به نزد شوى زن رفت و گفت: مرا سفرى تجارى پیش آمده و ناچارم اموال گرانبها و اسناد مهم تجارىام را نزد شخص امینى به امانت بگذارم، از شما امانتدارتر نیافتم، اگر بپذیرید، بسیار سپاسگزارم. مرد تقاضاى همسایهاش را پذیرفت و قرار شد عصر آن روز خدمتگزاران مرد همسایه، اموال و اسناد مهم را (که در صندوقى قرار داده شده و درِ آن قفل گردیده بود) به خانه وى بیاورند. پس از اینکه صندوق بزرگ قفل شده به منزل آورده و تحویل شد، پیش از اینکه باربران برگردند، زن از شویش جریان را پرسید، وقتى ماجرا را شنید، گفت: این گونه تحویل گرفتن صندوق با درِ بسته بدون آگاه شدن از محتواى آن و مقدار هر یک، غلط است، زیرا چه بسا مرد همسایه بعدها ادعا کند اموال فراوانى داخل صندوق بوده و کم شده است! بهتر آن است که درِ صندوق را باز کنى و اموال را یک به یک تحویل گرفته، آن گاه همه را دوباره در صندوق قرار دهى و قفل کنى. مرد سخن همسرش را بجا دانست و دستور داد غلامان درِ صندوق را باز کردند که به ناگاه با خودِ همسایه در درون صندوق روبهرو شد! دیدن مرد همسایه درون صندوق او را به خشم آورد، ولى همسرش وى را به آرامش دعوت کرد و گفت: این نقشه من بود و همسایه به خواهش فراوان من در اجراى آن همراهى کرد تا به تو بنمایانم که اگر زن منحرفى باشم، مىتوانم به خواست نادرست و ناشرعى خود حتى در منزل قفل شده هم برسم و کوشش تو براى زیر نظر داشتن من بىفایده است، ولى عفت و پاکدامنى من، حافظم مىباشد!
6- مبارزه انحرافى با فساد همسر:
برخى از زن و شوهرها وقتى با بىوفایى همسر خود روبهرو مىشوند، به جاى آگاه ساختن او، در صدد مقابله به مثل و انتقام برمى آیند تا به گمان خود او را ادب کنند، در حالى که این رفتار، هم دامنه فساد را گستردهتر مىکند و هم بر مشکل زناشویى مىافزاید و آن را چند برابر مىگرداند.پىنوشتها: -
1) بحارالانوار، ج8، ص139. «ان اهل الجنة مایتلذذون بشىءٍ فى الجنة اشهى عندهم من النکاح».
2) وسائلالشیعه (آل البیت)، ج20، ص158. «لیس لها أنْ تصوم إلا بإذنه یعنى تطوّعاً و لا تخرج مِنْ بیتها (بغیر اذنه) و علیها أنْ تطیب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزین بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیةً.»
3) وسائل، ج14 (از سرى 20 جلدى)، ص15. «خیر نسائکم التى إذا خَلَتْ مع زوجها خلعتْ له درع الحیاء و إذا لبستْ، لبستْ معه درع الحیاء».
4) همان، ص176. «لا یحلّ لامرأة أنْ تنام حتى تعرض نفسها على زوجها تخلع ثیابها و تدخل معها فى لحافه فتلزق جلدها بجلده فإذا فعلتْ ذلک فقد عرضتْ».
5) عن على(ع): «تزوجوا سمراء عیناء عجزاء مربوعه فإنْ کرهتَها فعلىّ مهرها.» کافى، ج5، ص325.
6) شرح غررالحکم، ج4، ص294.
7) وسائل الشیعه، ج 20، ص 118 «إذت أراد أحدکم أن یأتى زوجته فلا یُعجّلها فإنّ للنساء حوائج».
8) بحارالانوار، ج43، ص92.
9) نور، آیه 30 «قل للمؤمنین یغضّوا مِنْ أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم».
10) همان، آیه 31. «قل للمؤمنات یغضضن مِنْ أبصارهن و یحفظن فروجهنّ و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن على جُیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ إلا لبعولتهن او ... .»
11) مجموعه آثار، ج19، «مسئله حجاب»، ص548.
12) دنیاى جوان، ص205.
13) وسائلالشیعه، ج20، ص34. «المتبرجة اذا غلب عنها بعلها».
14) همان، «نهى(ص) أنْ تتزین لغیر زوجها فان فعلت کان حقاً على اللَّه أنْ یُحرقِها بالنار».
15) همان، ص29. «المتبرّجة مع زوجها الحصان على غیره.»
16) بحارالانوار، ج7، ص214.
17) در روایتى از امام على(ع) آمده: «خیر خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن و البخل فإذا کانتْ المرأة مزهوة لم تمکّن مِنْ نفسها و إذا کانتْ بخیلةً حفظتْ مالَها و مالَ بعلِها و إذا کانتْ جبانةً فرقتْ مِنْ کلِّ شىءٍ یعرض لها؛ بهترین خصلت زنان، بدترین خصلت مردان است؛ یعنى خودبینى، ترس و بخل، زیرا هر گاه زن خودبین باشد، به دیگران اجازه دستدرازى به حریم خود را نمىدهد. هر گاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ مىکند و هر گاه ترسو باشد، از هر چه حرمت او را تهدید کند، فرار مىنماید.»
باورها و اعتقادات انسان زیربناى شخصیت او را تشکیل مىدهند. اعتقاد به توحید و یگانه دانستن خداوند، اصل و تنه درخت مبارک و تنومند و پر میوهاى است که شاخههاى آن فروع اعتقادى هستند که از خاستگاه توحید بارور مىشوند، مثل اعتقاد به هدایتگرى خداوند، عدالت و حکمت او و ... اخلاق و کردار شایسته و صالح ثمرهها و میوههاى مبارک این درخت پربرکت هستند همچنان که اخلاق و اعمال ناپاک، میوه و ثمره درخت ناپاک، شرک مىباشند. محال است از درخت خجسته توحید، میوه نامبارک تکبر، جُبن و بخل ظاهر گردد.
اخلاق سهگانه خودبینى، ترس و بخل در زن پسندیده نیستند. زنى که در ارتباط با زنان و مردان دیگر داراى خودبینى باشد و آنان را حقیر بشمرد، به ارث شیطان دل خوش کرده و مستحق سرزنش مىباشد. ترس زن در صحنههاى اجتماعى مانع امر به معروف و نهى از منکر و حقگویى و صراحت سخن او مىگردد، اما زنان شجاع را که با صراحت امر به معروف و نهى از منکر کردهاند مىستاییم و یا بخشندگى زنان بزرگ را ستایش و تحسین مىکنیم. بنابراین حدیث نمىخواهد این سه ویژگى ناپسند را براى زنان روا و پسندیده بشمرد، بلکه مربوط به نُمودهاى پسندیده این سه خلق در موارد مشخص است. زنى که خود را باشخصیت و ارزشمند بداند، مردان نامحرم را براى برقرارى ارتباط دوستانه کوچک بشمرد، به طور طبیعى علاقهاى به برقرارى ارتباط با آنان نخواهد داشت و به آنان اجازه نخواهد داد ایجاد چنین ارتباطى را در ذهن خود بپرورانند. همچنین در حفظ اموال بخصوص دارایى شوهر، زن باید دست و دلباز نباشد و به اقتصاد خرج کند و از اینکه در صحنههاى خوف و خطر حاضر شود، که براى آبرویش خطرآفرین باشد، ترس داشته باشد. بنابراین از زنان در زمینههاى سهگانه برشمرده چنین رفتارى سزاوار مىباشد و به صلاح آنها و خانواده و اجتماع است، و گرنه اخلاق ریشهدار کبر و ترس و بخل در زنان هم به طور کلى ناپسند است. زنان باید در این زمینهها متکبرانه، بخیلانه و محتاط بروز کنند، نیز افرادى که داراى خلق پسندیده بردبارى و شکیبایى نیستند، مناسب است گرچه با سختى اما نُمودهاى تحملگرانه از خود بروز دهند.
18) دنیاى جوان، ص207.
19) آنچه هر دختر باید بداند، مارى وود آلن، ترجمه نصرتاللَّه قاسمى، ص187، انتشارات گومش.
20) قصص، آیه 26.
21) بحارالانوار، ج13، ص41.
22) احزاب، آیه32.
23) نهجالبلاغه، حکمت 47 و 305.
24) مجله حقوق زنان، شماره 2، اردیبهشت 77، ص27.
25) نهجالبلاغه، نامه 31؛ خورشید بىغروب نهجالبلاغه، ص332.