نقش اعتماد در زندگى زناشویى
خانواده یک مجموعه است. مجموعهاى شامل زن، شوهر و فرزندان. خانواده زمانى موفق خواهد بود که در آن هماهنگى وجود داشته و همه اعضا در یک محفل انس با کمال صمیمیت در کنار هم زندگى کنند. زندگى مشترک عرصه کمال است نه صحنه عناد و ستیز. بنابراین اعضاى خانواده در هنگام بحرانها و بروز مشکلات باید همانند یک تن واحد عمل نمایند و زن و شوهر یار و یاور یکدیگر باشند. آنان باید با هم و در کنار هم باشند نه رو در روى هم! به عبارت دیگر آنان باید از «من» بگذرند تا به «ما» برسند.
یکى از عوامل بسیار مهم در روابط زناشویى، خودباورى و اعتماد به دیگر اعضاى خانواده است. به بیان دیگر زن و شوهر باید نسبت به توانایىها و نکات مثبت خود اشراف داشته و به عملکرد خود در زمینههاى مختلف اجتماعى، اقتصادى، شغلى و احساسى اطمینان داشته باشند.
اعتماد و خودباورى در بهبود روابط زناشویى و نگرش زوجها نسبت به هم بسیار مؤثر است. به عنوان مثال مردى که با تکیه بر اعتماد تلاش دارد تا آنچه لازمه یک زندگى سالم و موفق زناشویى است براى همسر و خانوادهاش فراهم آورد، کمتر با خانوادهاش مشکل پیدا خواهد کرد. از عوامل بسیار مهم براى ایجاد این اعتماد و خودباورى، وجود و لزوم صداقت در زندگى مشترک زناشویى است.
متأسفانه در بعضى خانوادهها به دلایلى این صداقت کمرنگ شده یا اصلاً وجود ندارد. از جمله:
1- نگرش از بالاى مرد نسبت به اعضاى خانواده و تصور همسر و فرزندان به عنوان زیردستان.
2- ایراد در ساختار شخصیتى مرد که مانعى جدى است براى ابراز علاقه به همسر و تقویت نقاط قوت او.
3- ترس از توقع خارج از کنترل زن هنگامى که توسط همسرش تحسین یا تشویق مىشود.
4- ترس از ضعیف دانستن توسط مردان دیگر.
در زنان نبود صداقت مىتواند به دلایل زیر باشد:
1- حس رقابت براى پیدا کردن جایگاهى در اجتماع و خانواده.
2- ترس از ممانعت مرد جهت به دست آوردن این جایگاه که این نیز به نوبه خود باعث پنهانکارى مىشود.
3- احساس عدم امنیت اجتماعى به دلیل وجود قوانین ظالمانه یا عدم وجود قوانین حمایتگر که باعث مىشود زنان همیشه نگران آینده و به عبارت دیگر به فکر روز مباداى خود باشند.
با این تفاصیل اگر زن و شوهر نسبت به هم اعتماد داشته و زندگىشان را بر این اساس پایهریزى نمایند، خود را در کنار هم و نه در مقابل هم ببینند و از بدبینى و رقابتهاى ناسالم دورى جویند، زندگىشان قرین شادکامى و موفقیت خواهد بود.