نویسنده

 

میهمانى خدا

اکرم جمشیدیان‏

پروردگار مهربانت، تو را به یک ضیافت بزرگ دعوت کرده و از تو خواسته است که به سوى آن بشتابى. مى‏دانى کجا؟ دارالسلام؛ خانه شادى و سلامت.(1)
خداوند، میزبان و تو میهمان، دعوتنامه، قرآن کریم و ابلاغ دعوت، پیامبر خدا محمد مصطفى(ص).
خدایا! چه شکوه و عظمتى!
بیا تا لحظاتى چند دل به نواى روحبخش آیات الهى بسپاریم و سوار بر بال ملائک در این فردوس برین سیر کنیم و ببینیم در میهمانى بزرگ الهى چه مى‏گذرد؟
بهشت خدا، باغ‏هاى وسیع و سرسبزى است به پهناى آسمان‏ها و زمین،(2) با قصرها و غرفه‏هاى پاکیزه، آبشارهاى ریزان و انواع درختان سرسبز و زیبا و پربار که از زیر آنها نهرهایى از شیر و عسل (مصفى‏ = خالص) و شراب ناب جارى است. فرش‏هاى گسترده و تخت‏هاى جواهرنشان با بالش‏هاى زربفت، چیده و منظم براى پذیرایى مهیاست. گروه گروه زنان و مردان باایمان را مى‏بینى که با هدایت فرشتگان و شفاعت مقربان، آخرین بقایاى آلودگى‏ها را از جسم و جان در زلال کوثر شستشو داده، در نهایت جوانى و زیبایى به درهاى گشوده بهشت هدایت شده، پس از استقبال گرم و سلام و خوشامد به سوى غرفه‏هاى خود در حرکتند. اینجا دیگر نه زحمت تکلیف و وظیفه دارى و نه حرف لغو و سخن ملال‏انگیز مى‏شنوى و نه در دلت ترس و اندوهى هست. تو با چهره‏اى درخشان و نورانى با لباس‏هایى از حریر، پرنیان و انواع زینت‏ها و دستبندهاى درخشان در کنار خانواده و دوستان خود سرگرم تفریح و شادى هستى، خدمتگزارانى زیبا با جام‏هاى شراب پاک بهشتى، سفید و شفاف پروانه‏وار در اطراف تو مى‏گردند و با انواع میوه‏ها و خوراکى‏ها از گوشت پرندگان به پذیرایى مشغولند.
حوریانى در نهایت لطف و زیبایى همچون مروارید و یاقوت و مرجان در سراپرده‏ها در انتظارند و هر آنچه رغبت کنى و بخوانى و بخواهى براى تو مهیاست.
اما هر ضیافتى دو بُعد دارد؛ یکى مجلس‏آرایى و امکانات و وسایل پذیرایى (که هر میزبان در حد توان خود و به نسبت اهمیت و علاقه‏اى که به میهمان دارد فراهم مى‏کند) و بُعد مهم‏تر در هر ضیافت، شادى و لذت حضور میزبان است.
وقتى به دیدار محبوبى عزیز مى‏روى، چندان توجهى به پذیرایى ندارى، بلکه با تمام وجود سرمست عطر حضور یار هستى و از او مى‏خواهى که پذیرایى را رها کرده و شادى‏بخش لحظات تو باشد.
آرى، این روح خدایى و ناآرام تو که سال‏ها و سال‏ها در غم هجران معبود، سرگردان و پریشان همچون پرنده‏اى اسیر، سر بر دیوار قفس تن مى‏کوبید، اکنون به جایگاه اصلى خود و آغوش پرمهر مادر رسیده و در جلوه محبوب آرمیده است. اینجا ربّ جلیل و خداى مهربان تو جلوه‏اى دیگر دارد، پرده‏هاى ظلمانى و حجاب‏ها از پیش چشمان تو برداشته شده و تو با دیده‏اى تیزبین و دلى تابناک به نظاره آن عرش کبریایى و مُلک و سلطنت آن ملیک مقتدر نشسته‏اى. اینجا دیگر از مشغله و گرفتار و وسوسه شیطان و نفس سرکش خبرى نیست، پس با توجه و تمرکز کامل دل به محبوب بسته و غرق در کمال و جلال ملکوتى او هستى.
مى‏دانى چرا؟
چون تو با تمام وجود به او ایمان داشتى، صادقانه و خالصانه او را پرستش مى‏کردى و به عبادت و اطاعت فرمان او مى‏پرداختى، و اگر ناگاه دچار لغزش و گناهى مى‏شدى، آتش حسرت و پشیمانى وجودت را مى‏سوزاند و با انابه و توبه به درگاه او رجوع مى‏کردى.
زیرا رسالت پیامبران و امامت امامانِ برگزیده او را باور داشتى، دل به آنها بسته و پیوسته آنها را الگوى خود در زندگى قرار مى‏دادى.
از آن‏رو که اخلاق نیکو، عمل صالح، انفاق و بخشش و خیرخواهى شعار همه زندگى‏ات بود.
چون با کلام خدا انس و الفت دیرینه داشتى و با چنگ زدن به ریسمان الهى به سوى او صعود کردى و اکنون چنین مقام و مرتبت یافته‏اى. در مقام رضوان الهى بهترین هدیه و پاداش تو، سلام و سخن پروردگار مهربان تو، یا چشم‏روشنى‏هایى است که در مقابل عبادت‏هاى سحرگاهان بر تو ارزانى شده، و هرگز تصور آن را نمى‏توانى کرد. خدایا، نمى‏دانم چه بگویم!
اى همسفر، چشم بگشا، ما باید از این خواب خوش و این سفر آسمانى و عروج به خانه بازگردیم. اما این بار با عزمى راسخ و دلى پر امید و مشتاق دیدار و لقاى دوست، فروتنانه و خاشع در مقابل عظمت و بزرگوارى او به تسبیح و تقدیسش، نیایش و پرستشش پرداخته و دست به دعا برداریم که:
بارالها! ... ما با تمام وجود به یگانگى تو و معاد و بازگشت به سوى تو ایمان داریم و در لحظه لحظه زندگى خود به یارى و حمایت و هدایتت سخت نیازمندیم. از تو مى‏خواهیم که ما را در زمره میهمانان ضیافت خود قرار دهى و با پاکان و نیکانت محشور گردانى.

1) برداشت از آیه 58 سوره مبارکه یس «سلامٌ قَوْلاً مِنْ ربِّ رَحیم» سلام، گفتارى از پروردگار مهربان است.
2) برداشت از آیه 133 سوره مبارکه بقره «سارعُوا اِلى‏ مَغْفِرَةِ من رَبِّکُم و جَنَة عَرْضُهَا السَّموات و الارض اُعدِّت لِلْمُتقین» به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى که به پهناى آسمان‏ها و زمین است و براى پرهیزکاران حاضر شد بشتابید.