زنان و برگ افتخار شبکه دو سیما


 

زنان و برگ افتخار شبکه دو سیما

فرشته ولى‏مراد
(کارشناس، مجرى و تهیه‏کننده برنامه «زنان اهل قلم»).

[مطلب پیش رو را نویسنده محترم مدتى پیش نوشته و در اختیار مجله گذاشته بود، اما تصمیم در باره آن، در میان مطالب موجود ماند و مدتى نیز به محاق نسیان رفت. با این همه به خواندنش مى‏ارزد، به ویژه که اهمیت و نقش ویژه کم‏مانند بلکه بى‏مانند صدا و سیما، مجله را واداشته که از این پس، در کنار ستون‏هایى چون «نقد فیلم» ستون جداگانه‏اى را به «صدا و سیما» اختصاص دهد و این مطلب سرآغازى براى این ستون است؛ البته معلوم است که بناى این ستون، همواره بر نقد نخواهد بود و از خدمات زیادى که رسانه ملى در بخش خانواده و مسائل زنان دارد نیز سخن خواهد گفت. ان شاءاللَّه.]

* *

یکى باید قد علم مى‏کرد و پاى کار هم مى‏ایستاد که شبکه دو این کار را کرد و افتخارش را هم نصیب خود کرد. مى‏پرسید کدام کار و کدام افتخار؟ ده قسمت برنامه «زن در سینماى ایران» در سال 80، 26 قسمت برنامه «زن در سینماى جهان» در سال 81، 13 قسمت برنامه «زن در قصه پریا» در سال 82 (به تحقیق، ترجمه، کارشناسى، نگارش و اجراى این حقیر - فرشته ولى‏مراد -)، 13 قسمت «زن در تاریخ ایران» و «بانوى ایرانى» سال 83، برنامه‏هایى بوده‏اند که پشت سر هم به روى آنتن برده است. برنامه هر شب «هزار راه نرفته» هم که به طور متمرکز به مسائل خانواده و ارتباط بین افراد خانواده مى‏پرداخت با ساعت پخش خانوادگى باز کارى را کرد که در شبکه‏هاى دیگر مورد توجه قرار نگرفته است. (چگونگى برنامه‏ها مبحث دیگرى است.)

درست است همه شبکه‏ها برنامه‏هاى مربوط به خانواده دارند، ولى ساعت پخش وسط روز گویاى چه مطلبى است؟ در درجه اول روشن است که این برنامه‏ها براى مردان نیست چرا که آقایان عمدتاً در آن ساعت‏ها در خانه نیستند. قطعاً توضیح این است که برنامه براى همه افراد خانواده است ولى توجیه این است که ساعت دیگرى براى پخش نداریم. توضیح و توجیه مهم نیست، مهم عمل و نتیجه است. نتیجه هم که روشن است. اطلاعات خانم‏ها در باب مسائل خانواده و حقوق و مسئولیت‏هاى افراد خانواده نسبت به هم بالا مى‏رود و آقایان همچنان آموزش ندیده باقى مى‏مانند. بعد اگر این تفاوت سطح اطلاعات و آگاهى مسائلى را در خانه‏ها ایجاد کند بیایند و بگویند به زن‏ها اطلاعات ندهید براى خانواده خوب نیست. این وضع که گروه مخاطب را محدود مى‏کند نیاز را هم بر اساس او تعریف مى‏کند. یک سیکل معیوب ساخته مى‏شود که این یکى توضیح آن است و آن یکى توضیح این. یکى باید این وسط مى‏آمد و مى‏گفت که مسائل و مشکلات خانواده‏ها جدى است، و آموزش ارتباط صحیح بین فردى اعضاى خانواده هم به همه اعضاى خانواده مربوط است. برنامه‏هایى که به خانواده مى‏پردازد بخصوص برنامه‏هایى که ارتباطات صحیح بین افراد خانواده را آموزش مى‏دهد باید در ساعت‏هایى باشد که همه اعضاى خانواده در خانه هستند. (که مدیر محترم قبلى شبکه دو این گونه فکر و عمل کرد ایضاً مدیر محترم کنونى. که همین‏ها را رسماً و مستقیماً گفت. روى آنتن هم گفت.)
بگذریم از اینکه دور از جان همه آقایان بعضى از آنها، از برنامه‏هایى که پاى حرف حق و حقوق و احترام و توانایى‏هاى خانم‏ها را به میان بیاورد (گفتن به صراحت که هیچ، حتى برنامه بوى این حرف‏ها را هم بدهد) خوش‏شان نمى‏آید و در هر ساعت شبانه‏روز هم که باشد پاى آن نمى‏نشینند. با شنیدن این حرف‏ها خلق‏شان تنگ مى‏شود و راهشان کج. این خانم خانه است که با زبان نرم و دعوت به یک فنجان چاى گرم آنها را پاى برنامه مى‏نشاند (بخوانید مى‏کشاند!) البته با زبان محبت و نه غیر آن، که هم تجربه و هم علم ثابت کرده است و هم بزرگ‏ترها نشان داده‏اند که غیر زبان محبت کارساز نیست که نیست. خانم‏ها هم یاد گرفته‏اند که آن چه کار مى‏کند یکى به نعل زدن است و یکى به میخ زدن. فراموش نشود که گفته شد بعضى از آقایان و نه همه.
نکته اصلى و مشترک در برنامه‏هایى که بر شمرده شد موضوع زنان است. ربط موضوع خانه و خانواده به زنان که روشن است. یک طرف خانواده خانم‏ها هستند و آن هم طرف مهم قضیه. چرا که تربیت و سرنوشت بچه‏ها بى‏واسطه به شخصیت و احوالات فردى و شخصى خانم خانه بند است. این بند بودن هم در سال‏هاى اولیه زندگى کودک تا درصد بالایى فقط و فقط به خانم خانه بستگى دارد. نه فقط کودکان که سلامت آقایان هم به سلامت بانوى خانه بستگى دارد. آن هم نه فقط سلامت جسم که هم جسم و هم روان و هم روابط. آنچه تلویزیون به عنوان رسانه ملى موظف به انجام آن است پاسدارى از این سلامت است. پاسدارى از سلامت هم، خود دو راه دارد؛ یکى درمان و دیگرى مهم‏تر از آن بهداشت. درمان راه حل مشکل را نشان مى‏دهد و بهداشت راه پیشگیرى و جلوگیرى از بیمارى را. با این توضیحات دیگر لازم نیست که پرسیده شود چرا لازم است آقایان مخاطب برنامه‏هاى مربوط به خانم‏ها باشند؟ جواب روشن است. حقوق خانم‏ها را چه کسى باید رعایت کند؟ ارتباط صحیح با آنها را در خانه و خارج از خانه چه کسى باید برقرار کند؟ قدر خانم‏ها را چه کسى باید بداند؟ هم خودشان، هم شریک زندگى‏شان، هم بچه‏ها، هم فامیل و هم جامعه. اینها چه کسانى هستند؟
احترام به قانون و حفظ حقوق دیگران را چه کس در وجود کودکان و نوجوانان نهادینه مى‏کند؟ هویت ملى را چه کس از کودکى در اطفال زنده نگاه مى‏دارد؟ تربیت را چه کس در وجود کودکان بارور مى‏کند؟ آرامش مردان کجا تأمین مى‏شود؟ در مقابل اینکه جامعه از وجود پر نفع خانم‏ها به دست مى‏آورد زنان چیزى نمى‏خواهند جز اینکه ارزش آنها شناخته شود و احترام آنها حفظ و ارتباط با آنها بر اساس هویت انسانىِ آنها باشد. این امر انجام نمى‏شود جز اینکه جامعه اعم از خود زنان و مردان درست بشناسد و درست عمل کند. به این معنا که جامعه:
الف) آموزش ببیند، هم در ارتباط با شناخت صحیح خانم‏ها و هم برقرارى ارتباط صحیح با آنها.
ب) فقط آموزش دیدن کافى نیست، بلکه مبتنى بر آن آموزش‏هاى صحیح آموزش‏ها و دیدگاهها و توقعات غلط را اصلاح کند.
ج) کارى کند تا آن آموزش‏ها به رفتار و به فرهنگ جارى تبدیل شود.
د) براى انجام آنچه صحیح است علاوه بر آموزش اخلاق و تربیت صحیح از اهرم قدرت هم استفاده کند.
در همه این موارد رسانه ملى نقش دارد، حتى در برقرارى بند پایانى. با توجه به نقش رسانه ملى، پرواضح است در عین حال که همه مراکز، نهادها و سازمان‏هاى تربیتى - فرهنگى مکلف به انجام این وظیفه هستند ولى روشن است که یکى از مهم‏ترین نقش‏ها را در کنار آموزش و پرورش، رسانه ملى دارد. این مراکز فرهنگى موظف هستند که افراد جامعه را هدایت کنند به این جهت که زنان و ارزش وجودى آنها را آنچنان که در شأن انسانى آنها است بشناسند و بیاموزند که سلامت دختران و زنان یعنى سلامت جامعه.
این همان امتیازى است که شبکه دو نشان داده است با برنامه‏هایى که به روى آنتن برده است و در دستور کار و جریان تولید خود در این راستا دارد به نام خود ثبت کرده است.
شبکه‏هاى دیگر هم در ارتباط با مسائل زنان برنامه ساخته‏اند. علاوه بر برنامه‏هاى برشمرده فوق، برنامه دختران از شبکه یک و 13 قسمت برنامه «فمینیسم» در سال‏هاى 78 و 79 براى شبکه چهار ساخته شد که دو سال پخش نشده و در آرشیو ماند و عاقبت در سال 81 به روى آنتن رفت. سال 82، 13 قسمت برنامه «زن در سیماى قرآن» را براى شبکه قران آماده شده و با اینکه یک سال و نیم وقت روى تهیه برنامه گذاشته شده تا این تاریخ پخش نشده در آرشیو بایگانى است. شبکه چهار برنامه‏اى با موضوع «مشارکت سیاسى بانوان» در دست ساخت داشت که برنامه همچنان به عنوان یک جسد قطعه قطعه مجهول‏الهویه در سردخانه شبکه مانده است. (اینها اطلاعاتى است که به این حقیر رسیده، شاید خیلى کارهاى دیگر هم باشد که حتى خبرشان هم جایى درز نکرده باشد.)
خودمان که دیده‏ایم و دیده‏اید کافى است یکى دهان باز کند و از حق و حقوق و مسائل و مشکلات زنان بگوید. یک برچسب گنده بر پیشانى‏اش مى‏چسبانند که این هم فمینیست است. این وسط آنچه فراموش مى‏شود همان حق و حقوق و مسائل و مشکلات مربوط به زنان است. کسى به این حرف‏ها چکار دارد؟ مگر زن‏ها هم حق و حقوق و مسائل و مشکلات دارند که کسى بخواهد از آنها بگوید؟ پا را هم جلوتر بگذارند که بعضى از زنان یاد گرفته‏اند که حرف بزنند و چیزهایى بخواهند که باعث شده این نابسامانى‏ها پیش بیاید. بگویند که تا دیر نشده باید جلوى این حرف زدن‏ها را گرفت. از مشکلات ریز و درشت خانواده و جوانان و جامعه شکایت کنند. شکایت داشته باشند که چرا در این روزگار، جوان‏هایى پیدا مى‏شوند که به خود نمى‏بالند و هویت خود را فراموش کرده‏اند؟ بگویند چرا بعضى از زنان و دختران جوان ما قدر خود را نمى‏دانند؟ چرا هستند دخترانى که اجازه مى‏دهند تا خارج از حریم خانواده مورد سوء استفاده قرار بگیرند؟ ولى نگویند حرمت این خانم‏ها درون خیلى از خانواده‏ها رعایت نشود. نگویند هم زنان را در آن خانه‏ها تحقیر مى‏کنند و هم دختران را و هم جامعه با زنان این گونه رفتار مى‏کند. مشکل این رفتارها هم در نوع نگاه به زن است. این را نگویند چون اعتقادات‏شان زنان را در همان محدوده، مشکل‏دار مى‏بیند و تعریف مى‏کند و مى‏خواهد. اعتقادات‏شان این باشد که هر آنچه از آداب و رسوم و سنت و دیدگاه از پدران‏مان رسیده خوب است. بگویند همان که بوده خوب بوده و بس.
یادمان باشد که از قدیم گفته‏اند سواره از پیاده خبر ندارد و سیر از گرسنه. این کتمان و این مقاومت وقتى بالا مى‏گیرد که عامل این گرسنگى هم خودشان باشند. بگویند چرا طلاق بالا رفته؟ چرا حرمت‏هاى خانوادگى پایین آمده؟ چرا آمار نابسامانى‏هاى خانوادگى بالا رفته؟ چرا در بعضى‏ها تقیدات مذهبى پایین آمده؟ چرا میزان افسردگى بالا رفته؟ آرامش و رضایت در خانه‏ها پایین آمده؟ این همه آرایش در صورت زنان جایى که مردان بیگانه حضور دارند چرا؟ چرا سازگارى در خانه‏ها پایین آمده؟ چرا در خانه‏ها پرخاش بالا گرفته؟ چرا شکیبایى‏ها کم شده؟ و هزاران چراهاى دیگر از آنچه در خانه‏ها بالاتر رفته یا پایین آمده؟
اینها را بگویند ولى یکى پیدا نشود و بپرسد آیا مى‏تواند اشکال از نگاهى که به زنان است باشد که آنها و جوان‏ها و خانواده‏ها را به این نقطه و این وادى‏ها کشانده باشد؟
آن حرف‏ها را بزنند ولى به اصل موضوع که تعریف از زنان و نگاه به زنان است کارى نداشته باشند. نگاهى که تولیدکنندگان خوراک‏هاى فرهنگى و مدیران فرهنگى به آن دامن مى‏زنند. کارى نداشته باشند که یک پاى قضیه در زندگى و در خانه زن است؟ به این کار نداشته باشند که این بچه‏ها را مادرها تربیت مى‏کنند. مادرى با این احساس که تحقیر مى‏شود و احترامش در روابط آنچنان که سزاوار او است رعایت نمى‏شود نمى‏تواند بچه‏اى تربیت کند که از ضعف‏ها رنج نمى‏برد. به این کار نداشته باشند که پدرها و مادرها الگوهاى اصلى بچه‏هایى هستند که زیر دست آنها بزرگ مى‏شوند. یکى نیست این وسط بگوید شما زن‏ها و ارتباط صحیح با آنها را دریابید خیلى از مسائل خانوادگى اصلاح مى‏شود. بگوید همه چیز بر پایه عشق مى‏گردد و عشق که باشد همه چیز هست. بگوید زن مظهر عشق و آفریننده عشق است. بگوید این عشق را در زن‏ها زنده نگاه دارید. بگوید که عشق هم مثل هر موجود دیگرى احتیاج به مراقبت دارد. زن‏ها را دریابید تا عشق زنده بماند. عشق که بود مشکلات دیگر در مقابل او زانو مى‏زنند.
بگذریم از زنانى که آنها هم مبتنى بر آموزش‏ها و داده‏هاى غلط به یک فضاى باز که مى‏رسند خود همان مى‏کنند که به آنها روا داشته شده. به محض اینکه شریک زندگى و یا آنها که با او در تماسند ملاحظه احوالات آنها را مى‏کنند آنگاه آنها هستند که سرکش مى‏تازند. گناه این امر هم باز به گردن همان فرهنگ است که یکى را زیر دست مى‏بیند و یکى را مسلّط. فرهنگى که مرد را مسلط مى‏خواهد، به اینجا که مى‏رسد زنش است که مسلط مى‏شود. این زنان آن گاه که مرد را منصف مى‏بینند خود مسلط مى‏شوند. این یک پاسخ غلط به یک فرهنگ دیرینه غلط است که هر دو، ره به بیراهه مى‏برد.

شبکه دو علاوه بر این برنامه‏ها، برنامه «بانوى شعر من» را سه‏شنبه‏ها ساعت 5 بعدازظهر و 38 قسمت برنامه «زنان اهل قلم» را دوشنبه‏ها 5 بعدازظهر، به کارشناسى، اجرا و تهیه‏کنندگى این حقیر - فرشته ولى‏مراد - ، در حال پخش داشت. البته بگذریم از اینکه این برنامه از روزى که پخش آن شروع شد - هفته زن و میلاد باسعادت حضرت زهرا(س) - قطع پخش‏ها و ساعت‏هاى پخش نامنظم داشته به طورى که مخاطبانش را سردرگم کرده ولى گوش شیطان کر و چشم شیطان کور دیگر ساعت و روز پخش آن ثابت شد.
ناگفته نماند با همه شجاعتى که شبکه دو کرده و آن حرف‏ها و مصیبت برچسب خوردن‏ها را به جان خریده معلوم نیست چرا عمده این برنامه‏هاى زبان‏بسته را از نیمه شب گذشته پخش کرده است. خیال مى‏کنید چرا خیلى از مردم برنامه‏هاى «زن در سینماى جهان» و «زن در سینماى ایران» و «زن در قصه پریا» و «زن در تاریخ ایران» را ندیده‏اند؟ ساعت 30/12، 1 و 30/1 نیمه شب چند درصد از ملت بیدارند تا این برنامه‏ها را ببینند؟ کار و زندگى مردم از صبح وقت نماز شروع مى‏شود. برنامه زن در تاریخ ایران با پى‏گیرى تهیه‏کننده گاهى وقت‏ها 2 بعدازظهر چهارشنبه‏ها تکرار داشت.
یکى نیست بگوید برنامه‏ریزیتان را شکر. شما که این همه همت کرده‏اید و همه بلایا را به جان خریده‏اید و در باب حقوق نداده و نگرفته و حرمت و احترام و کرامت نفس و جایگاه والاى زنان در نگاه و فرهنگ اسلامى و نقش پررنگ زنان در خانواده برنامه ساخته‏اید، این چه ساعت‏هاى پخشى است که همه زنان در خوابند و ایضاً مردان و همین طور جوانان که لازم است این حرف‏ها را بشنوند؟ هم ساعت پخش آنها نیمه شب و هم تکرار آنها وقت‏هاى مرده. برنامه «زنان اهل قلم» هم که در کل تکرار نداشت. البته بعضى‏ها مى‏گویند بعضى وقت‏ها بعضى از نیمه‏هاى شب یا شاید جمعه‏ها ساعت 12 شب تکرار آن را دیده‏اند. گردن خودشان؛ ما نه تأیید پخش شنیده‏ایم و نه تکرارى دیده‏ایم.