عاطفههاى جارى و جارى در عاطفهها
فرشته ولىمراد
هفته بزرگداشت دفاع مقدس، امسال نیز گذشت و خاطره فداکارىهاى زنان و مردان مجاهد این سرزمین و نیز نقشى که زنان مسلمان در این عرصه ایفا کردند زنده شد، اما در این میان در ارزیابى نقش و جایگاه زنان در این دفاع نکتهاى بس مهم مانده است که به نوع نگاه به نقشآفرینى زنان، در تولیدات ادبى هنرى برمىگردد؛ امرى که باید ما را براى کارها و دستاوردهاى ادبى هنرى آیندهمان به اندیشه وا دارد. این نگاشته، نقدى و نقبى به گذشته دارد تا راهى براى آینده را نشان دهد.
* *
تاریخ را چه کس مىسازد؟
آیا تاریخ را قهرمانان مىسازند یا ملتها؟ جنگ را فرماندهان به پیش مىبرند یا سربازان؟ مردان حاضر در جبهههاى جنگ مقاومت مىکنند یا زنان غایب؟ شاید پاسخى فقط به قهرمانان و فرماندهان و مردان حاضر توجه کند. با این پاسخ سؤال بعدى مطرح مىشود که ملتها، سربازان و زنان غایب چه نقشهایى را در ساختن تاریخ، مقاومت و پیروزى در جنگها ایفا مىکنند؟ قهرمان بدون ملت، فرمانده بدون سرباز و مردان بدون هویت و بدون عشق چه معنا دارند؟
حضور و نقش زنان در دفاع مقدس چه بوده است؟
دو حضور را مىتوان به عنوان حضور شاخص برشمرد. در اولین نگاه حضور مستقیم زنان در جبههها مطرح مىشود. برشمردن حضور زنان در دفاع مقدس به دنبال این پاسخ است که چه تعداد از زنان اسلحه به دوش گرفتند؟ چه تعداد براى پرستارى و امدادرسانى و خدمت به جبههها و پشت جبههها رفتند؟ چه تعداد در بیمارستانها انجام وظیفه کردند؟ چه تعداد خبرنگار، عکاس، نقاش، شاعر ... نقشآفرینى کردند؟ بعد هم حضور در شهرها به جهت امدادرسانى پشت جبهههاست که همه حکایت از نقش زنان در دفاع و مقاومت دارد. اما آیا حضور گسترده، فراگیر و ملى زنان در دفاع مقدس در این نوع حضور است یا چیزى وراى این نقشها؟
چه بسیار از زنانى که در خانههاى خود بودند که حدود و حقوقشان مورد تجاوز دشمن قرار گرفت. این زنان به همراه مردان مقاومت و ایستادگى کردند تا خانه را به بیگانه نسپرند. داستان این مقاومتها در سینههاى بازماندگان ثبت است. چه بسیار از این داستانها که با قهرمانان خود در آتش کینه دشمن سوخت یا درون خاک دفن شد.
مىدانیم، زنانى که خود در صحنههاى نبرد حاضر شدند تا از قافله خودسازى عقب نمانند کم نیستند. نکته این است که چرا تا از حضور زنان در دفاع مقدس سخن به میان مىآید، این حضور است که در ذهن مىماند؟ پزشکان، پرستاران، مددکاران، خدمتکنندگان از یک طرف با حضور مستقیم، و از طرف دیگر عکاسان، نقاشان، شعرا، نویسندگان و داستانپردازان، روزنامهنگاران، فیلمسازان و در یک کلام هنرمندان زن با به تصویر
کشیدن ارزشها و داستان مقاومتها در زمره مدافعان حقیقت ثبت شدند و با خلق و ثبت صحنههاى شجاعت و شهامت و ایثار، زندگى خود را معنا کردند.
این نقشها که برشمرده شد، زنان خودساخته و شاخصى را معرفى مىکند که خود نماد زن ایرانى است. زنى که بنا دارد تا سرنوشت خود را خود به دست بگیرد و در راندن دشمن متجاوز مقاومت خود را به نمایش بگذارد. در ارتباط با حضور زنان در دفاع مقدس حضورى را باید شناخت و تقدیر کرد و پاس داشت که از شمار بیرون است. حضورى که چون رود جارى است و تشنگان را سیراب مىکند. حضورى مثل هوا که با نفس کشیدن درک مىشود و ترجمان و معرف هویت این ملت است. حضورى که بر حضورهاى دیگر زنان در داستان مقاومت و دفاع مقدس فایق آمد و همان است که حماسه را آفرید. حضورى که اگر نبود سخنى از مقاومت و حماسهآفرینى مرد و زن این ملت هم نبود. این حضور همان حضورى است که انقلاب را هم به پا داشت، و آن حضورى در سطح ملى است و نه انفرادى.حضور گسترده و فراگیر ملى زنان در دفاع مقدس
در این وادى حضور زنان را در دو بعد مىتوان بر شمرد:
بعد اول، خانواده:
خانه ایرانى با حضور و بر عاطفه جارى زن ایرانى رونق مىگیرد. ظریفى مىگفت بدون زن در خانه شاید بتوان جاى روغن را پیدا کرد ولى رونق را هرگز. خانواده با زن برپاست و عاطفه با زن در خانه جارى. همین عاطفه است که شخصیت فرزندان این ملت را شکل مىدهد. همین عاطفه جارى است که توان رفع و جبران نواقص شخصى فردى را در فرد مىآفریند. هر ملتى تا بنیان خانواده را برپا دارد مىتواند امیدوار باشد که جامعهاى دارد که از آسیبهاى جدى در امان است. خانواده محل جارى شدن عاطفه در روح است و عاطفه همان است که زندگى انسانى را در مسیر رشد و کمال انسانى حفظ مىکند.
خانواده جایى است که هویت انسان در آن شکل مىگیرد و به نیازهاى فردى و اجتماعى او پاسخ گفته مىشود. خانواده ایرانى همان گنجینهاى است که ملت ایران در آن شکل مىگیرد. این ملت هویت خود را با انقلاب تعریف کرد و در جریان دفاع مقدس خود را به ثبت تاریخ رساند. بار این حضور و این جریان عاطفه بر دوش زنان است. هم مرد خانه و هم فرزندان از این چشمه لایزال که قطرهاى از لطف و مهر خدا در میان بندگان است آب حیات مىنوشند و جان مىگیرند. فرزندان این مرز و بوم از سینههاى عاطفه شیر مىنوشند و آرامش را به جان مىخرند. این آرامش به جان نشسته از دامان مادران است و بس. این حضور همان اکسیرى است که در جبههها جارى شد اگر چه مستور بود. حضور زنانى غایب که در وجود مردان حاضرش به نمایش در آمد و در دل آنان زنده و جارى به نمایش گذاشته شد.
وقتى بر این بعد، روح مذهبى و ایمان زنان مؤمن و عشق به امام حسین(ع) هم اضافه مىشود حماسه مىآفریند. عشقى که
پزشکان، پرستاران، مددکاران، خدمتکنندگان از یک طرف با حضور مستقیم، و از طرف دیگر عکاسان، نقاشان، شعرا، نویسندگان و داستانپردازان، روزنامهنگاران، فیلمسازان و در یک کلام هنرمندان زن با به تصویر کشیدن ارزشها و داستان مقاومتها در زمره مدافعان حقیقت ثبت شدند و با خلق و ثبت صحنههاى شجاعت و شهامت و ایثار، زندگى خود را معنا کردند.
فرزندان در خانه از مادران و پدران مىگیرند گنجینهاى است گرانبها که بزرگترین هنرها را خلق مىکند که همان هنر انسان بودن و مبارزه با ظلم است. این حضور جارى دعاى مادران بر سر سجاده عشق مىشود که همیشه همراه پسران است و در فریادهاى آنان در جبهه طنین مىاندازد. اسم رمز «یا زهرا» و «یا زینب» مىشود که شاهکلید عملیات است.بعد دوم، دلهاى عاشق همسران و آرامش خانهها:
مردان و زنان با هم عشق را تجربه مىکنند، با هم خانه را مىسازند و مسئولیتهاى خانه را تقسیم مىکنند. با هم آرامش را در خانه پاس مىدارند تا فرزندانشان به بار بنشینند. کیست که نداند عدم حضور پدر یا مادر چه مسئولیت سنگین و طاقتفرسایى بر دوش آنکه هست مىگذارد؟ از همه سختتر اینکه شانهاى نباشد تا سر بر آن بگذارد و سختى بار و ناملایمات زندگى را در یک نفس خالى کند. بىحضور یار سختىهاى هر روز است که بر سنگینى روز قبل انباشته و افزون مىشود. خصوصاً براى زنان که چون گل نازکند و چون شیشه شکننده. روحهاى لطیفى که تاب تندباد را ندارند.
وقتى خانواده تشکیل مىشود مردان و زنان هر یک مسئولیتهاى خاص خود را به عهده مىگیرند. مردانى که به جبههها رفتند چه کسى مسئولیت خانه آنها را پذیرفت؟ زنان بودند که هر دو بار خانه را به اضافه بار غربت و جدایى به عهده گرفتند. هم خود ایستادند و هم خانه را براى فرزندان سر پا داشتند. هم مادر شدند و هم پدر. رزمندگان به پشتوانه عشق و ایثار زنان خود اطمینان و آرامش خاطر یافتند که مىتوانند فارغ از مسئولیت خانه در جبهههاى دفاع حق باشند و هر گونه هم که بازگردند زنانشان شکرگزارند و صبورانه پاى دفاع از حق ایستادهاند. تاریخ نشان داد که همین گونه بود و هنوز همین گونه هست. گواه آن هم زنانى هستند که فرزندان شهیدان را با قبول همه مسئولیتهایش بزرگ کردند. همین طور زنانى که بار غم جانبازان را به دل مىکشند و مسئولیتها را بر دوش. رزمندهاى که مىرود تا شهید، اسیر و یا جانباز برگردد بار زندگىاش بر دوش که خواهد بود و یار و تیماردارش چه کس؟ زنانى که با چهرهاى باز و دلى امیدوار همه رنجها را پذیرفتند و در نبرد حق و باطل این اطمینان را به همسران خود دادند که همه جا یار و یاور آنها هستند و پاى خانواده و عشق ایستادهاند. این حضور همان حضور در پرده مانده زن ایرانى است.
زنان این مرز و بوم بار سنگین خانه را بر دوشهاى ظریف خود هموار کردند و صبورانه آرامش را بر دل رزمندهاى که خانه و فرزند را مىگذاشت و مىرفت جارى ساختند. همه بار و کار خانه ماند براى زنان به اضافه بار غم دورى یار بر دل. این عاطفه همان عاطفه جارى است در جبههها. همان پیداى ناپیدا است این عاطفه، که مبدأ و منشأ و خالقش زن است.
«این خانه خانه من است، خانه را پاس خواهم داشت تا بازگردى.» نشان زن ایرانى است. همین زن نازکدل با روحى شکننده، حساس و لطیف همسر رزمنده خویش را آرام کرد با این اطمینان که «تو برو و غم ما و خانه را به دل راه نده.» این کار نه کارى ساده بلکه هنرى بزرگ، پیچیده و مردافکن است. این کار نه بارى سبک، بلکه خارج از محاسبه است که توانى برتر از توان عادى مىطلبد و زنان نمایشدهندگان این هنر برتر بودند. تصویرى که با مقاومت و پایدارى از زنان بر این بوم نقاشى نشست سرنوشت تاریخ را رقم زد.
در این وادى به طور قطع باید گفت هر یک رزمنده که در جبهههاى دفاع مقدس حضور دارد بیانگر حضور دو زن به ظاهر غایب در صحنه است. از یک طرف زنى که به عنوان مادر هویت او را شکل داده و از طرف دیگر، زنى به عنوان همسر که او را حمایت کرده و براى او آرامش خاطر آورده. به گونهاى که اگر نبود عشق و حمایت آن دو زن این حضور مردان هم با این اوصاف نبود. مادر در وجود فرزند متبلور است و همسر است که دل مرد از عشق او گرم است و شانه از بار خانه خالى. زنى که بار خانه را از دوش هر رزمنده برگرفت و با حمایتهاى خود دل او را به عشق زنده نگاه داشت.حضور و نقش زنان در آثار ادبى هنرى در ارتباط با دفاع مقدس
جنگ مقوله جانکاهى است بخصوص براى زنان که یک عمر مىگذارند تا یک جوان به جامعه تحویل دهند. زنان آمدهاند تا بزایند و پرورش دهند، از اینرو کشتار با فطرت و وجودشان سازگارى ندارد. زنان این مرز و بوم آنچه را در عمل به نمایش گذاشتند همان هویتشان بود. نشان دادند آنجا که پاى دفاع از حق و ارزشها است با صلابت، زاده و پرورده خود را هم مىدهند که زادن و پروردن هم با حقیقت است که ارزش است و معنا مىیابد. بعد از زنان وظیفه هنر و ادبیات بوده تا این فداکارى و وفادارى و استقامت را به تصویر بکشد و ثبت کند. سؤال این است که آیا هنر و ادبیات این وظیفه را به درستى انجام داده است.
آنچه از حضور گسترده زنان در دفاع مقدس از دو بعد مادران و همسران رزمندگان برشمرده شد در قدم اول به همان وسعت حضور باید شناخته شود تا در مرحله دوم با خلق آثارى هنرى به قلم و به تصویر در آید.
خانواده ایرانى همان گنجینهاى است که ملت ایران در آن شکل مىگیرد. این ملت هویت خود را با انقلاب تعریف کرد و در جریان دفاع مقدس خود را به ثبت تاریخ رساند. بار این حضور و این جریان عاطفه بر دوش زنان است. این حضور همان اکسیرى است که در جبههها جارى شد اگر چه مستور بود.
حضور زنان در هر دو بعد برشمرده شده پررنگترین و گستردهترین حضور زنان در دفاع مقدس بوده است، ولى با کمال تأسف در آثار ادبى - هنرى دفاع مقدس کمرنگترین بوده که با تأسف بیشتر، گاه حتى در آثارى وارونه دیده شدهاند.
بیشتر آثارى که به مقوله دفاع مقدس پرداختهاند از عدم درک، شناخت و تحلیل صحیح در ارتباط با حضور زن در دفاع مقدس رنج مىبرند، به همین دلیل است که در این ارتباط فاجعه آفریدهاند. این آثار نشان مىدهند که در حد و محدوده درک و تجربههاى شخصى و بدتر از آن به طرز فکر و نگاههاى غیر واقعبینانه و بسته، محدود شدهاند. واقعیت حضور فراگیر زنان، نه تنها در آثار ادبى - هنرى نشان داده نشده بلکه خود قربانى است.
ادبیات را مادر هنرها مىدانند و همین گونه هم هست. در ارتباط با هشت سال دفاع مقدس ادبیات مقاومت هم خلق شده که جاى خالى زنان در آنها به عنوان تأثیرگذاران گسترده و فراگیر بر مقاومت و پیروزى خالى است. اینجا نه فقط جاى زنان خالى است که زنان یا با حضورى سطحى در آثار وارد شدهاند و یا با حضورى از سرِ عدم شناخت. زنان در جریان دفاع مقدس مویهکنندگان ذلیلى نبودند که از سرِ ناچارى به اجبار تحمل مىکنند، بلکه با آن توضیحى که گفته شد خود حامیان، صحنهسازان و صحنهگردانان دفاع و مقاومت بودهاند. با یک نگاه گذرا به هنر و ادبیاتى که به موضوع دفاع مقدس پرداخته شده مىتوان دید آنچه در آثار ادبى هنرى گنجانده شده با آنچه در واقعیت بوده در ارتباط با نقش و جایگاه زنان اصل حضور زنان درک نشده تا چه رسد به اینکه به تصویر در آید.
زنان در این دفاع مقدس نه منفعلانِ خوارِ ناتوان ِاسیر نفس، بلکه فعالان عزیز پرتوان مسلط بر خواسته دل بودهاند. چرا که نشان دادند اگر چه در مقابل جنگى ناخواسته قرار گرفتهاند ولى در مقابل جنگ هر چه کردند آگاهانه و با شجاعت بوده است نه تسلیمى از سرِ ذلت. در مقابل ناحق زانو نزدند بلکه در دفاع پایدارى کردند. سند افتخار زنان هم تاریخ است و پیروزى. اگر نبود آن حضور زنان این استقامت و پیروزى هم نبود. این واقعیتى بوده که باید در ادبیات خودنمایى مىکرده و نکرده است. ادبیات در ارتباط با حضور زنان در دفاع مقدس یا ننگ سکوت بر پیشانى خود دارد و یا خود را آلوده کرده به چهرهاى وارونه از زنان این مرز و بوم در جریان آن واقعیت تاریخى. این وارونگى نشان از عدم توجه و عدم شناخت از چهره و حضور واقعى زنان به طور گسترده در دفاع مقدس دارد.
تأسفبارتر آنکه زنان آنچه بودهاند به تصویر کشیده نشدهاند و آثار ادبى - هنرى آنان را آنچه نبودهاند ثبت کرده است. آنچه تا کنون در تولیدات ادبى و هنرى به تصویر در آمده درخور چهره و شأن واقعى زنان در دفاع مقدس نبوده. نکته این است که این قدرت و عزت و منزلت باید به درستى و وضوح شناخته شود تا بتواند در هنر و ادبیات به تصویر در آید.
وقتى ادبیات بار امانت را به دوش نکشید این خلأ در دیگر آثار هنرى تصویرى هم پررنگتر خودنمایى خواهد کرد که کرده و هنوز همچنان ادامه دارد. این مطلب گویاى این است که هم دشمن بر زنان ستم روا مىدارد و هم دوست. با نگاهى به آثار هنرى که در این سالها به موضوع دفاع مقدس پرداخته مىتوان دریافت که در ارتباط با حضور زنان آنچنان که حق مطلب و شأن زنان بوده به آن پرداخته نشده؛ چند اثر ادبى این قدرت زنان را به تصویر کشیده است تا این تصویر در تولیدات هنرى تصویرى هم حضور پیدا کند؟ جفایى که در ارتباط با تصویر زنان در تولیدات ادبى هنرى شده و هنوز همچنان ادامه دارد فاجعهاى است که آتش آن دامان هویت و اقتدار ملى را مىگیرد.
از تولیدات ادبى - هنرى (اعم از داستان، تولیدات رسانهاى، نمایش و تولیدات سینمایى) هستند آثارى که زاویه نگاهشان به زنان در این ارتباط صحیح است و هم اینکه تا حدودى در این راستا قدم برداشته و کمى هم نزدیک شدهاند. نکته این است که تعداد اندک و انگشتشمار این تولیدات در مقابل حجم وسیعى از تولیدات که نگاه سطحى و غیر واقعى به زنان در دفاع مقدس دارند جایى براى آنها باز نمىکند. از طرف دیگر، اگر چه این تولیدات این امتیاز را دارند که زاویه نگاهشان به زن در دفاع مقدس صحیح است ولى باز از زنان در آثار خود به حضورى سطحى، کمرنگ، تکبُعدى و در حد حاشیه، بسنده کردهاند. آیا مىتوان از یک اثر نام برد که هم زاویه نگاهش به حضور زنان در دفاع مقدس به گونهاى است که حضور وسیع و فراگیر زنان را در برمىگیرد، هم شخصیت چندبُعدى است و هم هویت زن ایرانى را آن گونه که در دفاع مقدس بوده است، بیان مىکند؟ آیا ما هنرمندان، استعدادها و امکاناتى نداشتهایم که این واجب را ادا کنیم؟
یکى از ابعادى که امام خمینى را یگانه کرد توجه به اهمیت همه نقشها بود، هم پیشتازان و پیشگامان به عنوان قهرمانان و هم مردم، هم فرماندهان و مدیران و هم سربازان، هم مردان و هم زنان.
نویسندگان و هنرمندان از یک طرف و سیاستگذاران و مدیران و برنامهریزان فرهنگى از طرف دیگر وظیفه دارند تا آنچه را که بوده بشناسند، بشناسانند و در حفظ آن کوشا باشند. هنرمندانى که بخواهند با استفاده از هر ابزار و در هر قالب، اثرى خلق کنند و همچنین مدیران و برنامهریزانى که تولیدات هنرى در سطح ملى و تولیدات رسانه ملى را رقم مىزنند بالاترین وظیفه را در حفظ و ثبت حضور گسترده، فراگیر و واقعى زنان و ارزشهایى که این دفاع مقدس را آفرید، دارند. ضرورت این کار نه فقط از باب ثبت تاریخ، بلکه از اینرو است که هویت ملى و درس زندگى حال و آینده را رقم مىزند. این واقعیت، همان هویت ملى است که تاریخ و افتخارات ما را شکل داده و رقم زده است. از اینرو بر همه لازم است تا آن را زنده بدارند چرا که رمز موفقیت ما بوده است.
یکى از ابعادى که امام خمینى را یگانه کرد توجه به اهمیت همه نقشها بود، هم پیشتازان و پیشگامان به عنوان قهرمانان و هم مردم، هم فرماندهان و مدیران و هم سربازان، هم مردان و هم زنان. او تاریخ را با ملت ساخت در عین حال که خودش قهرمان یگانه این ملت و قهرمان قهرمانان بود. فرماندهان را از سربازان جدا ندید و زنان را دوشادوش مردان سرنوشتساز و سازندگان تاریخ معرفى کرد. او بر همین اساس هم انقلاب را هدایت کرد و هم استقامت و مقاومت را در دفاع مقدس معنا داد. روشن است ما هم اگر این رمز را بشناسیم و در همین مسیر بمانیم پیروزیم.
حضور واقعى زنان در دفاع مقدس نعمتى بوده است که هم نیازمند قدرشناسى است، هم حقشناسى و هم حفظ. خداوند نعمتى را که قدردانى و شکرگزارى نشود مىگیرد و کوتاهى تغییر این نعمت به نقمت به عهده خود انسانها است. حرمت عشق، پاسدارى کرامت و حرمت زنان است. مباد آنکه حرمتشکن عشق باشیم.
هر ملتى تا بنیان خانواده را برپا دارد مىتواند امیدوار باشد که جامعهاى دارد که از آسیبهاى جدى در امان است. خانواده محل جارى شدن عاطفه در روح است و عاطفه همان است که زندگى انسانى را در مسیر رشد و کمال انسانى حفظ مىکند.
بیشتر آثارى که به مقوله دفاع مقدس پرداختهاند از عدم درک، شناخت و تحلیل صحیح در ارتباط با حضور زن در دفاع مقدس رنج مىبرند. زنان در جریان دفاع مقدس مویهکنندگان ذلیلى نبودند که از سرِ ناچارى به اجبار تحمل مىکنند، بلکه با آن توضیحى که گفته شد خود حامیان، صحنهسازان و صحنهگردانان دفاع و مقاومت بودهاند.