شیوه تنبیه
محبوبه یوسفیان ثانى
مردم از تنبیه معنى و مفهوم کتک زدن را در مىیابند در حالى که از نظر ما امور دیگرى هم جنبه تنبیهى دارند ولى آثار و عوارض تنبیه بدنى را ندارند و در همه احوال محرومیتهاى ناشى از تنبیه سبب خواهد شد آدمى دست از عمل ناپسند بردارد.
صورتهاى تنبیه
صورتهاى مختلفى از نظر تربیت قابل عمل است که مهمترین آنها عبارتند از:
سرزنش، توبیخ و محروم کردن از امتیازات و یا لذتهاى مورد علاقه مثل سینما و ... قهر، نگاه ملامتآمیز، قطع پول توجیبى و ... به هنگامى که آن شیوهها مؤثر واقع نشد، تنبیه به معنى گوشمالى و کتک که شرایط و حدودى دارد. البته والدین در امر تربیت مىتوانند گاهى راه سکوت را پیش گیرند و به نگاهى ممتد نکوهشآمیز بسنده کنند. تجربه نشان مىدهد این کار از صد ضربه و کتک هم دردناکتر است. البته کودک را باید در مسیر زندگى به گونهاى تربیت کرد که از راه اعتدال و میانهروى خارج نشود و به سوى کمال سیر داشته باشد.ضرورت تنبیه و اقدامات لازم
گاهى بر اثر اهمال و بىمبالاتى (بىخیالى) والدین در امر تربیت، کار کودک به جایى کشانده مىشود که تنبیه امرى لازم و غیر قابل اجتناب مىشود. البته آنها که کودک را کتک مىزنند، افرادى عقدهاى و گرفتارند، یا تمام راههاى اصلاح را روى خود بسته مىبینند و یا معتقدند کودک فاسد و منحرف است، در صورتى که طفل ذاتاً شرور و فاسد نیست.
طبق نقلى على(ع) فرمود: «آن کس را که مدارا اثر ندهد مجازات و تنبیه او را اصلاح خواهد کرد». باید اقدامات قبل از تنبیه را پیش گرفت و در صورت عدم اثربخشى از تنبیه استفاده کرد. اقداماتى که پیش از تنبیه باید صورت گیرد از این جملهاند: تذکر، اخطار، تحکم (با قاطعیت سخن گفتن)، ملامت، قهر، توبیخ، تهدید و ... . نیز نقل شده امام رضا(ع) فرمود: «کودکت را کتک نزن بلکه با او قهر کن اما قهر را ادامه مده.»آثار و عوارض تنبیه
تنبیه به معناى کتک زدن اگر به صورت خشونت و غیر عادلانه باشد آثار ناگوارى در پى دارد و در رشد کودک مؤثر نیست بلکه در مواردى آثار رشد را مىزداید. این شیوه پیامدهایى دارد، از قبیل کینهتوزى، احساس حقارت، احساس جرم، دروغگویى، گریز از خانه و مدرسه و ... گاهى این پیامدهاى نابهنجار به حدى مىرسد که کودک از خود نومید مىشود، یا در برابر دوستان چنان خجل و ناراحت مىگردد که دوستى خود را رها مىکند. منظور این نیست که هرگز تنبیه نباشد بلکه باید بر اساس ضابطهاى عادلانه و متناسب با ظرفیت طفل، حتى مبتنى بر احترام باشد.
شرایط و حدود تنبیه
تنبیهى که توسط اولیا و مربیان در باره کودک اجرا مىشود، باید داراى شرایط و صفات، نیز محدوده و مرزى باشد که از این قرار است:
1- تنبیه باید بر اساس یک خطمشى روشن و ضابطهاى اندیشیده شده باشد، زیرا بدون ضابطه و اصول علمى - تربیتى صدمهآفرین است.
2- تنبیه بدنى در باره با گناهان کبیره است، نه هر مسئله کوچک و پیش پا افتاده.
3- جز پدر و مادر کسى حق تنبیه ندارد حتى خواهر و برادر ارشد.
4- میزان تنبیه متناسب با جرم و لغزش باشد و کودک احساس کند که عادلانه است.
5- تنبیه باید همه گاه به صورتى باشد که براى کودک درس عبرتى باشد.
6- پیش از تنبیه، تسلط بر خود لازم است. هرگز در حال خشم و اضطراب نباید به تنبیه پرداخت.
7- در امر تنبیه آگاهى لازم است. ناشىگرى و عدم آگاهى کافى گاهى سبب نقص و صدمه روحى و جسمى کودک مىشود.
8- در هر تنبیه بعد از اندک مدتى سعى شود دل کودک به دست آید و به او نشان داده شود دوستش دارید. اگر هنگام تنبیه کودک به مادر پناه برد، خطاى بزرگى است که طفل را از دامن مادر بیرون بکشید و کتک بزنید. واسطگى مادر را بپذیرید.تنبیه مکرر
گاهى فرزند شما تن به لغزش مىدهد و در آن صورت به طور مکرر تنبیه مىشود اما تکرار تأدیب عامل دست کشیدن از لغزش نمىشود، در این صورت باید کوشید عوامل تکرار کردار ناپسند را پیدا کرد. نگاه شود چه چیز سبب تکرار لغزش شده است. کودکى که زیاد تنبیه شود در مدتى کوتاه به آن انس مىگیرد به گونهاى که دیگر بدن او به درد نمىآید و روح او را آزار نمىدهد، حتى عادت مىکند موجباتى پدید آورد که توسط اولیا تنبیه شود! در این صورت تنبیه فایدهاى ندارد و باید کوشید ریشهها و علل نابسامانى را کشف کرد و از افراد باتجربه و مشاوران کمک گرفت. تنبیه مکرر و دست نکشیدن کودک از خطا، نشان مىدهد ناهنجارى ریشهدار است.
مراقبتها در تنبیه
مراقبتها در تنبیه به طور گذرا شامل موارد زیر مىباشد:
1- تنبیهها هرگز مضاعف نباشد. اگر کودکى را کتک زدید دیگر به او دشنام ندهید و او را شرمنده نسازید.
2- تنبیهات همه گاه از یک نوع نباشد.
3- هرگز تنبیه در جهتى نباشد که عوارض درونى مثل ترس و سرخوردگى و یا عقده ایجاد کند.
4- تنبیه خستگى و صدمه جسمى نیاورد مثل سر پا نگه داشتن بسیار که خطرآفرین باشد.
5- اصرار نداشته باشید همه گاه اراده او را در هم شکنید که در آن صورت موجودى بدون اعتماد به نفس خواهد شد.
6- اساس رفتار شما آن نباشد که در انتظار بنشینید تا نقص و لغزش کودک را کشف کنید و مورد مؤاخذهاش قرار دهید. برخورد شما بیشتر تشویق باشد نه تنبیه.
7- اگر به خاطر لغزش، کودک را تنبیه مىکنید سعى کنید احساس گناه او را پاک کنید و او را از این احساس دور سازید.
8- در همه حال اعتماد کودک را به خود جلب کنید و به او تفهیم نمایید دوستش دارید و خیرخواه او هستید.نقش معلمان در تأمین بهداشت روان دانشآموزان
شخصیت کودک در خانه شکل مىگیرد. پس از خانه، محلى که در پرورش شخصیت کودک تأثیر دارد، مدرسه است که موجب رشد و تکمیل مَنِش مىشود. محیط مدرسه اولین جایى است که کودک با جامعه روبهرو مىشود. روش و سبک تربیت دانشآموز در تأمین سلامت روان آنها نقش بسزایى دارد. معلمان فقط مسئول آموزش مسائل علمى نیستند بلکه باید روحیه و نیازهاى روانى کودک را شناخته، استعداد و خصایل خوب را در او پرورش داده، علاوه بر آموزش علوم، برخورد با واقعیت زندگى را به او یاد بدهند.
معلمان باید کودکان را آن طورى که هستند بشناسند و با کمک و همفکرى والدین دشوارىهاى تربیتى آنها را رفع کنند و در صورت لزوم از متخصصان کمک بگیرند. هر کودک در وضع خاص خانوادگى، فرهنگى و اجتماعى پرورش یافته، استعداد، شعور، توانمندىهاى بدنى و روانى مخصوص به خود را دارد، بنابراین بهتر است معلمان شخصیت، احساسات و ویژگىهاى اخلاقى و هوشى هر دانشآموز را تشخیص داده، چگونگى استفاده از استعدادها را به آنها بفهمانند. نیز به دانشآموزان خاطرنشان کنند درس را براى خوشبختى خود و جامعه یاد بگیرند، نه براى نمره و یا ترس از معلم.
آموزگار باید از وضع خانوادگى کودکى و چگونگى روابطش با بزرگترها در منزل آگاه باشد و بداند آیا نیازهاى روانى کودک در خانواده برآورده مىشود؟ معلم باید ارتباط کودکانِ طبقات مختلف را با هم مورد توجه قرار داده، آنها را به کارهاى دستهجمعى، مباحث آزاد گروهى و انتخاب دوست تشویق کرده، نیز به آنها یاد دهد که به عقاید دیگران احترام بگذارند. معلمان مىباید نقش راهنما داشته باشند. در برابر عقاید کودکان مقاومت نشان ندهند و بین خود و آنان تفاهم ایجاد کرده، نیازهاى فردى و رفاه اجتماعى آنها را در نظر بگیرند.
تبعیض، تشویق، تنبیه و سرزنش بىجا مىتواند به روحیه شاگردان لطمه بزند. آموزگار مىبایست از به کار بردن زور و تمسخر دورى کند، زیرا کودکان در مدرسه راههاى مقابله با سختىهاى زندگى را یاد مىگیرند. باید کودکان را جهت زندگى و رویارویى با مشکلات و رفع آنها آماده ساخت. به امید روزى که مدارس ما مدارس دوستدار دانشآموزان باشند.* * *
حال به یکى از مشکلات رفتارى موجود در مدارس مىپردازیم:
علل عمده دزدى به شرح زیر است:
أ) نیاز اقتصادى: از آن جایى که رفع نیازهاى ضرورى افراد امرى حیاتى مىباشد، به همین جهت برخى افراد که از وضع اقتصادى مناسبى برخوردار نیستند ممکن است مرتکب دزدى شوند.
ب) ممکن است افراد، دزدى را به خاطر کاهش اضطرابها و فشارهاى روانى مرتکب شوند. این خصوصیت در میان دانشآموزانى که از وضع عاطفى هیجانى و بىثبات برخوردارند بیشتر قابل مشاهده است.
ج) دزدى به منظور جلب توجه و تأکید گروه: از آن جایى که گرایش به گروه و زندگى گروهى نقش اساسى در رفتار و شخصیت افراد به ویژه نوجوانان دارد به همین جهت ممکن است برخى کودکان براى کسب رضایت دوستان و تأیید گروهى اقدام به دزدى نمایند.
د) دشمنى، کینه و خصومت نسبت به دیگران: گاهى مواقع چون فرد نسبت به محیط خود و یا افراد خاصى احساس خصومت و کینه مىکند به منظور انتقام گرفتن از طرف مقابل اقدام به دزدى مىنماید. این نوع دزدى معمولاً ماهرانه و با نقشه قبلى صورت مىگیرد.
ه) مسائل خانوادگى: از جمله کمبود مهر و محبت یا وضع فرهنگى نامناسب و مسائل خانوادگى از قبیل اختلاف سلیقه والدین و یا اعتیاد یکى از آنان یا وجود نامادرى.راهکارهاى مداخلهاى
1- علل زیربنایى رفتار کودک باید درک و بررسى شود.
2- براى آنکه بفهمیم کودک معناى مالکیت را مىداند یا نه، مىتوانید علاوه بر مشاهده رفتارى وى، سؤالاتى از او بپرسید، سپس مشخص کنید چه وقت، چرا و تحت چه شرایطى اقدام به دزدى مىکند.
3- سعى کنید نیازهاى برآورده نشده او را پیدا کنید. آیا چیزهایى را که برمىدارد خودش دارد؟
4- فرصت او را براى دزدى کردن با گذاردن یک نفر در کلاس در وقتهاى آزاد کلاس کاهش دهید.
5- وقتى کار خوبى انجام مىدهد یا رفتار مناسبى دارد او را تشویق کنید.
6- اگر به دزدى ادامه داد نتایج منطقى برنگرداندن اشیایى را که به سرقت رفته به او گوشزد کنید ولى چنانچه اشیا را برگرداند از او پشتیبانى نمایید.