نویسنده

 

خوشبختى، رسیدن به قرب الهى است‏
گفتگو با فاطمه افضلى‏زاده نائینى‏
نفر اول جشنواره «نویسندگان جوان، جوانان نویسنده»

مسعوده کرمى‏

«فاطمه افضلى‏زاده نائینى» فارغ‏التحصیل مرکز آموزش خواهران دفتر تبلیغات اسلامى و نفر اوّل جشنواره سراسرى «نویسندگان جوان و جوانان نویسنده» در سال 83 مى‏باشد.
کتاب «تشریح نماز در ادیان آسمانى» او در بخش کتاب نماز این جشنواره که توسط ستاد اقامه نماز برگزار شد، رتبه اوّل در کشور را به دست آورد.

فاطمه خانم، در مورد کتابت بیشتر توضیح مى‏دهى؟

این کتاب در یک مقدمه، سه فصل و نتیجه‏گیرى تنظیم شده است. در مقدمه مسائل نماز و هدف از آن به اختصار آمده، هدف از نگارش و ساماندهى کتاب با این موضوع شرح داده شده است.
در فصل نخست یک سرى کلیات از جمله واژه‏شناسى نماز، دین و شریعت بررسى شده است.
فصل دوم به بررسى نماز و تشریح کیفیت و فلسفه آن در ادیان آسمانى پیش از اسلام مى‏پردازد که عبارتند از زرتشت، مسیحیت و یهودیت.
فصل سوم به بحث تشریح نماز در دین اسلام اختصاص دارد که به دلیل گستردگى دین اسلام یک فصل کامل به این بحث مى‏پردازد، در پایان هم نتیجه‏گیرى کلى ارائه شده است.
چه شد که به سراغ این موضوع رفتى؟
یکى از انگیزه‏هایى که باعث شد به سراغ این موضوع بروم، این سؤال بود که آیا نیایش‏ها و مراسم عبادى به ویژه نماز فقط در اسلام وجود دارد یا اینکه در ادیان دیگر مخصوصاً ادیان زنده جهان مثل یهودیت و مسیحیت و زرتشت نیز وجود دارد؟ در حوزه مباحث عبادى، نماز در دین اسلام این قدر داراى اهمیت است و واژه «صلاة» در قرآن بسیار آمده و در سایر ادیان و به پیامبران مخصوصاً حضرت موسى(ع) تأکید شده است
که نماز را اقامه کنند، در پژوهش خود مى‏خواستم بدانم آیا پیروان این دین‏ها در حال حاضر هم مراسم نیایش و پرستش را برگزار مى‏کنند، اگر برگزار مى‏کنند با چه کیفیتى است؟ آیا شبیه دین ماست یا فرق مى‏کند؟
هفتمین دوره مسابقات تألیف کتاب نماز که توسط ستاد اقامه نماز برگزار شد فرصتى را پیش رویم قرار داد تا روى این موضوع به صورت متمرکز کار کنم و به کمک خداوند توفیقاتى به دست آوردم. شایسته است در همین جا از پدر و مادرم که مرا با تعالیم آسمانى و فریضه الهى نماز آشنا کردند و همواره مشوق من بودند، قدردانى کنم، همچنین از همسرم و همه کسانى که در نگارش این کتاب مرا یارى کردند به ویژه استاد «مهدى مهریزى» که راهنمایى‏هاى ایشان در بسیارى موارد راهگشایم بود.

منابع و مأخذ اصلى‏ات در این زمینه چه بود؟

منابع بسیار متنوع بودند خصوصاً در مورد دین اسلام که بیشتر عربى بودند، اما منبع اصلى‏ام در دین اسلام قرآن بود و در زمینه ادیان دیگر کتاب‏هاى تورات، انجیل و اوستا منابع اولیه و اصلى بودند که در کنار آنها از کتب موجود در کتابخانه «ادیان و مذاهب» بهره جستم.

چه مدت طول کشید تا این اطلاعات به صورت کتاب در آمد؟

به جز زمانى که صرف تحقیقات اولیه و فیش‏بردارى پیش از نگارش اولیه شد، حدود پنج ماه کار پیوسته صرف نگارش این کتاب شد که جزء بهترین روزهاى زندگى‏ام به حساب مى‏آیند.

تأثیر نگارش این کتاب در زندگى و دیدگاه شما نسبت به عبادت و نیایش چگونه بوده است؟

در مورد نماز مخصوصاً در دین خودمان یعنى اسلام معمولاً اطلاعاتى در اختیار همه هست، اما در مورد ادیان دیگر این تحقیق و نگارش واقعاً برایم جالب بود که در آنها هم اعتقادات خاص و تأکیدات زیادى براى انجام این عبادت وجود داشته و دارد. این مسئله نشان مى‏دهد همه ادیان بر این امر تأکید دارند که انسان براى عبادت به ویژه نماز اهمیت ویژه قائل شود. مخصوصاً در دین اسلام که نماز داراى اهمیت فوق‏العاده است. توجه و دقت به این اهمیت جایگاه نماز را برایم به گونه‏اى دیگر تبیین کرد که نماز به راستى ذکر خداست و باعث آرامش وجود انسان مى‏شود.
از سوى دیگر نگارش این کتاب درهایى از آگاهى و علم را هر چند اندک به رویم گشود که دست‏کم براى خود و اطرافیان نزدیکم قدرى مفید باشم و بتوانم بخشى از سؤالات آنها در زمینه نماز را پاسخ گویم.

وجود نیایش در همه ادیان خصوصاً نماز در اسلام چه مفهومى را مى‏رساند؟

اینکه اوّلاً انسان داراى دو بُعد روحانى و جسمانى است؛ دوم اینکه بُعد جسمانى انسان متعلق به دنیاست و با مرگ او نابود مى‏شود اما بُعد روحانى او که اهمیت فوق‏العاده دارد، متعلق به عالم ملکوت است:
مرغ باغ ملکوتم نِیَم از عالم خاک‏
چند روزى قفسى ساخته‏اند از بدنم‏
بنابراین روح از عالم ملکوت است و هر اندازه به ملکوت نزدیک‏تر شود آرامش بیشترى پیدا مى‏کند. سؤال اینجاست که این روح چگونه به عالم ملکوت و معنا نزدیک‏تر مى‏شود و چگونه با آن ارتباط پیدا مى‏کند؟
ارتباط از طریق نیایش و نماز برقرار مى‏شود. انسان در نماز به آرامش مى‏رسد و آرامش در تمام زندگى‏اش جارى مى‏شود.
نکته دیگر اینکه پرستش، عبادت و نیایش به معنى یاد خداوند است همان طور که خداوند در قرآن به حضرت موسى(ع) مى‏فرماید: «اقم الصلاة لذکرى؛ نماز را براى یاد من بخوان.» یاد خدا باعث آرامش دل‏ها مى‏شود چنان که در آیه‏اى آمده است: «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب.»

اگر از کتابت انتقاد شود ناراحت مى‏شوى؟

نه اتفاقاً برعکس، چون اولین کارم است، دوست دارم از نظریات و انتقادات افراد به ویژه صاحب‏نظران استفاده کنم.

اگر مجبور شوى بخش‏هایى از آن را کم یا بر آن اضافه کنى چه، ناراحت نمى‏شوى؟

نه، به شرطى که با نظر افراد کارشناس و دلسوز باشد.

احساس آدم وقتى که زحماتش به نتیجه مى‏رسد و اثر هنرى‏اش کامل مى‏شود چیست؟

احساس بسیار خوب و شیرینى است به شرطى که در درجه اوّل رضایت خدا در آن باشد، و در زمینه نویسندگى کمترین دلیل این احساس شاید آن باشد که فرد توانسته است روى مفهومى متمرکز کار کند و حداقل براى خودش مفید واقع شود.

نظرت در مورد نویسندگى خانم‏ها چیست؟

اینکه بیاییم جدایى قائل شویم و بگوییم نویسنده مرد و یا نویسنده زن، کار نادرستى است. هر کس توانایى و استعداد نوشتن را داشته باشد مسلماً مى‏تواند نویسنده خوبى باشد. منتها به دلیل اینکه در زمان‏هاى گذشته زنان مثل امروز در اجتماع حضور نداشتند، از لحاظ علمى نقش مؤثر چندانى ایفا نکرده‏اند، اما مردها به دلیل آزادى عمل، در زمینه‏هاى اجتماعى و فرهنگى نقش مؤثر داشته و پیش‏قدم بوده‏اند. اما این وضع دلیل نمى‏شود خانم‏ها خودشان را دست‏کم بگیرند و عرصه فعالیت‏هاى علمى و فرهنگى را رها کرده و آن را مختص مردها بدانند. آنها که داراى توان و استعداد هستند باید به سمت فعالیت خصوصاً نویسندگى بروند. سابقه تاریخى و وضع اجتماعى گذشته است که باعث شده زنان تا حدود زیادى از بخش فرهنگى فاصله بگیرند نه عدم توانایى آنها. هر کس بخواهد در این زمینه موفق شود باید تلاش کند، چون نویسندگى نیاز به تلاش و پیگیرى فراوان دارد. خانم‏ها در این زمینه قابلیت‏هاى خود را در سال‏هاى اخیر نشان داده‏اند، نمونه‏اش کتاب‏ها و نشریاتى است که توسط آنها نگاشته و تنظیم مى‏شود، یک نمونه‏اش نشریه پیام زن است.

براى نویسنده شدن چه باید کرد؟

ساده‏ترین قدم شاید همین باشد که فرد از اوایلى که ذوق و استعداد خود را شناخت، دست به قلم شود و از نوشتن نهراسد حتى اگر شده وقایع روزمره زندگى‏اش را بنویسد، یعنى اولین چیزى که خیلى مهم است نوشتن است، تا ترس فرد از بین برود و بتواند بنویسد. البته نویسندگى زمینه‏هاى گوناگون دارد، خصوصاً نویسندگى در زمینه علوم روز که نیاز به مطالعه، تحقیق، راهنما و شناخت منابع دارد.
نکته مهم دیگر در این عرصه، شناخت نیاز جامعه است و اینکه بدانیم آنچه که قصد نوشتنش را داریم آیا نیاز و دغدغه جامعه است یا نه.

به نظرت نیاز اصلى جامعه‏مان چیست؟

به نظرم باید در زمینه مسائل دینى خیلى کار شود، نه به سبک و شیوه قدیم (که فقط به بیان بایدها و نبایدها بپردازیم) بلکه باید به سؤالات دینى نسل جوان به «چرا»هایى که در ذهن و اندیشه‏اش به وجود مى‏آید پاسخ گوییم. باید تحقیق شود که نسل جوان چه مى‏خواهد؟ چه سؤالاتى ذهنش را مشغول کرده است، سپس به پاسخگویى آنها، آن هم به زبان خودِ جوان پرداخت.

به فکر کار جدید و کتاب تازه نیستى؟

تصمیم دارم در کتابم اصلاحاتى انجام دهم، سپس در اولین فرصت کار جدیدى را شروع کنم.

نویسنده شدن حس و حال خاصى دارد؟ دیدگاه آدم را عوض مى‏کند؟

خاص به آن معنا که عجیب و غریب باشد، نه ولى باعث مى‏شود آدم نگاهش به مسائل عمیق‏تر شود، به واژه‏ها، مفاهیم و امورى که شاید افراد بى‏اعتنا از کنارش مى‏گذرند، حساس و دقیق نگاه کند و بیندیشد. نویسندگى دقت و تیزبینى خاص مى‏خواهد.

تعریف شما از زندگى چیست؟

تعریف زندگى با تعریف انسان مرتبط است. انسان مثل کشتى است که در امواج خروشان دنیا سرگردان است و اگر با یاد خدا باشد، خطرها و فراز و نشیب امواج طوفان‏خیز را پشت سر مى‏گذارد و به مقصد مى‏رسد؛ برعکس اگر زندگى مادى و امور دنیا او را سرگرم کند، همواره بى‏هدف در این دریا دست و پا مى‏زند.

سرنشینان این کشتى گرفتار در امواج، خوشبختى را کجا و کى پیدا خواهند کرد؟

تعریف خوشبختى از دید آدم‏ها فرق مى‏کند. خوشبختى به نوع نگاه فرد به زندگى و برداشتى که از آن دارد، مربوط مى‏شود و این برداشت، با توجه به هدف انسان تعریف مى‏شود. اگر کسى حرکت و تلاش خود را در جهت هدفش ببیند، احساس خوشبختى مى‏کند، حال هدف هر چه مى‏خواهد باشد.

خودت چقدر خوشبخت هستى؟

خوشبختى چیزى است که انسان همیشه دنبالش است. من هم از خدا مى‏خواهم به خوشبختى واقعى که رسیدن به قرب الهى است برسم.

اگر در کشور یا در گوشه‏اى دیگر در آن سوى دنیا بودى، تعریف از خوشبختى و میزان احساس خوشبختى‏ات همین بود؟

محیط و جامعه‏اى که انسان در آن به دنیا مى‏آید و رشد مى‏کند از جمله عواملى است که در طرز فکر و نگاه او تأثیر مستقیم دارد؛ اگر فرد در یک جامعه دیگر باشد، خصوصاً جامعه‏اى مادى و غیر دینى، روى طرز فکر او تأثیر مى‏گذارد و اهدافش را در زندگى تغییر مى‏دهد. تغییر اهداف به تغییر تعریف خوشبختى و میزان احساس آن مى‏انجامد.
الحمدللَّه خداوند توفیق تولد و رشد در جامعه‏اى دینى و مذهبى را به ما عطا فرموده است.
از علاقه‏مندى‏ها و زمینه‏هاى دیگر فعالیت‏هایت بگو.
در دوران تحصیل به قرائت قرآن علاقه زیادى داشتم و در این زمینه تلاش هم مى‏کردم. استاد «غَلوش» و «شحات
انور» را الگوى قرائت خود قرار داده بودم و مى‏کوشیدم سبک آنها را تقلید کنم. در زمینه هنرهایى چون قلاب‏بافى، مکرومه‏بافى و گلدوزى هم کار کرده‏ام.

خانم‏ها تا چه اندازه به این هنرها بپردازند خوب است؟

براى خانم‏هاى خانه‏دار روى آوردن به این هنر خیلى خوب است چرا که هنر و کار هنرى آدم را از روزمرگى و یکنواختى زندگى و خستگى ناشى از آن دور مى‏کند.

در شبانه‏روز چقدر مطالعه مى‏کنى؟

دقیق نمى‏توانم بگویم ولى خیلى دوست دارم بیش از آنچه که الان مطالعه مى‏کنم وقت مى‏گذاشتم.

مطالعاتت بیشتر در چه زمینه‏هایى است؟

مباحث روانشناسى، اخلاق و تربیت و در کنار آن مباحث معارف اسلامى که علاقه خاصى به آن دارم.

آخرین کتابى که خواندى چه بود؟

کتاب «اخلاق شُبَّر» که کتابى در زمینه اخلاق اسلامى است.

از قصه‏هاى دوران کودکى کدام‏شان را به خاطر دارى؟

بیشترشان را به یاد دارم؛ مثلاً چوپان دروغگو، شنگول و منگول و حسن کچل که همه آنها جذاب و ساده بودند.

ویژگى این قصه‏ها چیست که تأثیرگذار و به یاد ماندنى‏اند؟

جذابیت، سادگى و روانى قصه‏ها و از همه مهم‏تر نزدیکى‏شان به فرهنگ جامعه، برخلاف امروز که قصه‏ها، فیلم‏ها و کارتون‏ها همگى شلوغ، درهم، پیچیده و دور از فرهنگ‏مان است. دنیاى لطیف و ساده کودکان مورد هجوم علوم و تکنولوژى و برنامه‏هاى کامپیوترى قرار گرفته است؛ نه اینکه علم و تکنولوژى بد باشد، اما استفاده نادرست از آنها در برنامه‏ها و قصه‏هاى کودکان باعث آشفتگى در محتوا و مفاهیم قصه‏ها شده است، حتى گاهى ما آدم بزرگ‏ها هم وقتى قصه‏ها را گوش مى‏دهیم و کارتون‏ها را مى‏بینیم چیز زیادى دستگیرمان نمى‏شود!
احساس و نظرت را در مورد مفاهیم ذیل بیان کن:
نماز ... آرامش روح و روان.
خانه ... محلى براى پیوند دل‏هاى اعضاى خانواده.
امنیت ... آرزوى دیرینه و همیشگى انسان.
مادر ... شمعى که مى‏سوزد تا با نورش صفا و آرامش را به فرزندانش هدیه دهد.
آسمان ... اگر آبى باشد زیباست.
آزادى ... مفهومى زیبا و خوب و ضرورى اما بهتر است که با قید و بند باشد.
غروب ... تنها که باشى غمگین است.
جمعه ... بهتر است خود را وقف خانواده کنى.
مفهومى را در قالب واژه‏هاى مورد بحث بگو.
کاش هر چه زودتر فرا رسد آن روز که در زیر این آسمان آبى و در غروب جمعه امام زمان (عج) ظهور کند و عدالت، آزادى و امنیت را در سراسر جهان بگستراند.
حرف آخر ...
از جوانان عزیز مى‏خواهم تا آنجا که مى‏توانند در زمینه فرهنگ و رشد فرهنگى خود و جامعه بکوشند، به ویژه بانوان جوان. در زمان کنونى که با تهاجم فرهنگى مواجهیم، خود را به علم و هویت غنى دینى مجهز کنند، استعدادهاى خود را بشناسند و براى بروز و شکوفایى آن تلاش نمایند.