نویسنده

 

توسعه روستایى؛ حقوق زنان روستا

زینب حیدرپور

آنچه در این بررسى مورد نظر است، آگاهى از حقوقى نظیر حق مالکیت زمین و منابع آبى، و حق شرکت در کلاس‏هاى آموزشى نهضت سوادآموزى است، نیز کلاس‏هایى که توسط نهاد ترویج منطقه جهت برخوردارى زنان روستایى از بهره‏هاى آموزشى برگزار مى‏گردد؛ همچنین حق مشارکت در بازدیدهاى تدارک دیده شده خاص زنان روستایى، حق انتخاب شدن به عنوان کشاورز نمونه، حق تصمیم‏گیرى در امور مربوط به خانه و تربیت فرزندان و مسائل اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى.
با توجه به یافته‏هاى موجود مى‏توان گفت زنان روستایى که از نعمت سواد حتى در حد خواندن و نوشتن برخوردارند و به لحاظ موقعیت جغرافیایى در نزدیک شهرهاى بزرگ سکونت دارند، داراى اطلاعات مناسبى از حقوق خود در بخش کشاورزى بوده، در این خصوص رسانه‏هاى جمعى، مطالعه کتب و نشریات متنوع، بهره‏مندى از داده‏هاى آموزشى و ترویجى، نیز مصاحبت و هم‏نظرى با سایر افراد خانواده و نزدیکان را به عنوان منابع اصلى خبرى خود برشمرده‏اند.
در مقابل زنان روستایى با سن بالا که از نعمت سواد محروم بوده، در جوامع روستایىِ تقریباً بسته و به دور از شهر سکونت داشته‏اند عمدتاً از وجود بارزترین حقوق خود اظهار بى‏اطلاعى کرده، فرهنگ سکوت را پیشه خود ساخته‏اند.
البته با توجه به نتایج حاصل از مطالعات انجام شده، زنان روستایى به رغم محروم بودن از سواد خواندن و نوشتن، داراى اطلاعات کلى در خصوص برخى از حقوق زنان نظیر حق مالکیت اراضى و بهره‏بردارى از آن بوده‏اند. در این ارتباط، تجارب اندوخته از زندگى خویش و سایرین، دانش عامیانه کسب شده از امثال و حکمت‏ها و روایات اسلامى، قوانین ارث و هر آنچه را که به مرور در ادبیات نانوشته فرهنگ روستایى و در باورداشت آنها از مقام زن، نقش بسته و سینه به سینه از پدران و مادران خویش دریافت داشته‏اند، منبع اطلاع خود نام برده‏اند.

جایگاه حقوقى زن روستایى‏

اعلام یک دهه از سوى سازمان ملل متحد به عنوان دهه زن را مى‏توان بالاترین تصمیم براى ترغیب و تشویق دولت‏ها در راستاى وضع قوانینى به منظور بهبود موقعیت زنان به شمار آورد. موارد مهم مورد تأکید در باره زنان کشورهاى در حال توسعه شامل موارد مندرج در قانون اساسى (اصول برابرى، حقوق مدنى، حقوق سیاسى) موارد اقتصادى (اعتبارات، مالکیت، اموال، دارایى و ارث) و نیز جنبه‏هاى زیر است:
موارد مربوط به قانون کار (دستمزد، فرصت‏هاى اشتغال)، روابط خانوادگى (ازدواج، طلاق، زاد و زایش)، مراقبت‏هاى بهداشتى (حقوق بهداشتى، تنظیم خانواده) و ... تأکید شده که اصلاح قوانین مربوط به زمین و دسترسى به اعتبارات و آموزش مى‏تواند در تعیین نقش زنان در توسعه روستایى مؤثر باشند تا همپاى مردان از امکانات آموزشى بهره‏مند شوند، به اعتبارات مورد نیاز دست یابند، با مشاغل جدید آشنا شوند و در نهایت، جایگاه حقوقى خود را بیش از پیش بشناسند.

آگاهى زنان از حقوق خود

در یک تحلیل کلى در باره برخوردارى از حقوق کشاورزى در مورد بسیارى از زنان روستایى مى‏توان عنوان داشت: نگرش‏هاى زن روستایى نسبت به خویش بر پایه:
1. احساس او در مورد اینکه در نظر دیگران چگونه است؛
2. میزان درک و فهم او در این خصوص که دیگران آنچه را در رفتار او مى‏بینند چگونه تعبیر مى‏کنند؛
استوار مى‏باشد.
بسیارى از مردان نقش‏هاى متعدد و متنوع تولیدى و به ویژه غیر تولیدى زنان را (که جنبه درآمدى اندکى دارند) نادیده مى‏گیرند، در این صورت زنان روستایىِ برخى از مناطق مورد مطالعه، متأثر از نگرش مردان خانوار، به این باور رسیده‏اند که امور تولیدى و کشاورزى با تکیه بر مردان تحقق یافته، حقوق و نقش‏هاى خود را ناچیز مى‏پندارند. در این باره یکى از راهبردهاى مؤثر و لازم، کمک براى درک عمیق زندگى زنان روستایى از رفتار خودشان مى‏باشد، به گونه‏اى که به اهمیت حقوق حقه خویش پى برده، با روشنى و درایت لازم به تحلیل برخى از نگرش‏ها و انگیزش‏هاى خود بپردازند.
بنابراین شناسایى مقام یک زن به عنوان فردى که مى‏اندیشد، برمى‏گزیند و عمل مى‏کند به تمام مردم روستایى، ضرورت بسیار دارد.

به بیان دیگر، عناصر فعلى که زیرساخت شخصیت زن روستایى را در برخى از مناطق روستایى تشکیل مى‏دهند، نظیر نگرش‏ها، عادات و عقاید عامیانه، جز آنکه مشارکت فرد را در زندگى گروهى محدود سازد فایده دیگرى نداشته و نیازمند بازنگرى و تزریق فرهنگ مناسبِ درخور اقشار جامعه روستایى به ویژه زنان مى‏باشد.
وجود چنین نگرش‏ها و برداشت‏هایى در زنان روستایى (که متأثر از فرهنگ حاکم بر جوامع روستایى و سنتى مى‏باشد) در وهله اوّل مستقیماً برخاسته از عدم برخوردارى اکثر آنها از سواد مى‏باشد. در این خصوص با توجه به پایین بودن نرخ سواد زنان در مقایسه با مردان (که در اکثر روستاهاى مورد مطالعه دیده شده است) مى‏توان عنوان کرد: جایگاه تحصیلى زنان روستایى در سنین نوجوانى و جوانى کمتر از مردان است چرا که ضرورت کمک دختران به مادران در منزل و مزرعه و نگه‏دارى از فرزندان کوچک‏تر، موجبات عدم برخوردارى بیشتر آنها از آموزش‏هاى رسمى را فراهم آورده است.

روشن است با افزایش تدریجى سن دختران روستایى و انجام ازدواج‏هاى زودرس و تشکیل زندگى مستقل، رفته رفته این افراد، پذیراى نقش‏هاى چندگانه‏اى در امور تولیدى و غیر تولیدى پیرامون زندگى مستقل خویش مى‏گردند، به گونه‏اى که دیگر فرصت‏هاى آموزشى کمترى جهت سوادآموزى به آنها روى مى‏آورد. چنین روندى در زندگى بیشتر دختران روستایى مناطق مورد مطالعه، بسیار شایع بوده است.
نتیجه کلى: زنان روستایى که سال‏هاى پیوسته‏اى را به دور از فرصت‏هاى پرورشى و آموزشى بوده‏اند، نیز امکان یادگیرى آگاهى‏هاى لازم زندگى و مهارت‏هاى مبارزه با ناملایمات طبیعى را نداشته‏اند و زندگى یکنواخت را سپرى نموده‏اند، همگى نیازمند وسعت بخشیدن به سطح اطلاعات و دانش‏هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، مذهبى، کشاورزى و حتى سیاسى به طورى مفید و مؤثر مى‏باشند.
ثمرات و برایند تدارک زمینه‏هاى آموزشى یاد شده جهت بهره‏مندى زنان روستایى مستقر در مناطق کشاورزى کشور، بسیار قابل توجه و بااهمیت است هر چند به علت کارهاى بسیار روزانه، این افراد آمادگى ذهنى کمترى براى جذب شدن در این قبیل فعالیت‏ها را دارند، حتى ظاهراً کارى دشوار، طاقت‏فرسا، وقت‏گیر و پرهزینه تلقى مى‏گردد، اما ثمرات آن بسیار ارزنده بوده و در جهت تحقق اهداف تعیین شده در مسیر توسعه انسانى در سطح کشور و به ویژه در جوامع روستایى این مرز و بوم، بسیار ارزشمند است.

حقوق کار و اشتغال زنان روستایى‏

زنان روستایى با نگهدارى از فرزندان، تهیه غذا، تمیز کردن منزل، تیمار بیماران و کهنسالان، به بازتولید نیروى کار مى‏پردازند. زنان با مشارکت در تولید در واقع در بازتولید اجتماعى سهم مهمى دارند. سهم و نقش زن روستایى در اشتغال در نتایج سرشمارى‏هاى نفوس و مسکن به طور واقعى نشان داده نشده؛ شاید دلیل آن تعریفى باشد که ارائه شده است.
بنا به تعریف سازمان جهانى کار، شاغل کسى است که یا در حال کار کردن است یا اینکه شغلى دارد ولى موقتاً بیکار است. همچنین تمام کارکنان خانوادگى بى‏مزد جزو اشخاص شاغل به حساب مى‏آیند.
با ارائه چنین تعریفى، با توجه به اینکه در روستاها دختربچه‏ها معمولاً از شش سالگى در فرآیندهاى تولیدى مختلف شرکت دارند، نیز با توجه به این نکته که وظیفه خانه‏دارى، در نیاز تولید نیروى انسانى تعیین‏کننده است، تمامى زنان روستایى در سن کار باید شاغل محسوب شوند. متأسفانه چون آمارگیرى‏ها بر مبناى تعاریف، جامع و مانع نیست نقش واقعى زن روستایى در اشتغال را نشان نمى‏دهند.
اکثر زنان روستایى ایران به جاى اینکه بیکار باشند در واقع بیش از حد معمول کار مى‏کنند. تنها چیزى که احتیاج دارند این است که وظایف سنگین روزمره آنها شناسایى گردد و از لحاظ محاسبه نیروى انسانى به رسمیت شناخته شوند.
جایگاه ممتاز زنان در اشتغال روستایى و میزان ظرفیت جوامع روستایى در جذب بانوان در فعالیت‏هاى مختلف، پویایى اجتماعى، جغرافیاى خاص به آنها داده است. زنان روستایى پا به پاى مردان روستایى در فرآیند مهاجرت قرار مى‏گیرند. مهاجرت زنان روستایى به دو شکل است: یا زنانى که از روستا مهاجرت مى‏کنند و یا کسانى که وارد روستا مى‏شوند.
مهاجرت زنان روستایى کمتر به شهر مى‏باشد چون این نوع زیانبارتر است و آنها کارآیى اقتصادى خود را از دست مى‏دهند. مهاجرت این افراد بیشتر از روستایى با سطح توسعه پایین‏تر به روستاهاى آبادتر و با امکانات بیشتر مى‏باشد.

لزوم نیازسنجى براى تعیین حقوق زن روستایى‏

در تعیین نیازهاى آموزشى و ترویجى زنان روستایى باید دو اصل زیر در نظر گرفته شود:
1- آیا اهداف توسعه کشاورزى با الگوى مشارکت زنان روستایى به عنوان پایه و اساس شکل‏دهى نیاز هماهنگى دارد؟ اگر الگوى کار و فعالیت زنان روستایى با اهداف و استراتژى‏هاى توسعه کشاورزى هماهنگ است وضع موجود باید بهبود یابد و انجام فعالیت‏هاى موجود باید تشویق و کیفیت آنها رشد داده شود. در این صورت، تعیین نیاز باید بر اساس الگوى مشارکت و نیازهاى احساس شده صورت پذیرد و ترویج، محملى براى حل مشکل، ارائه راه حل، مشاهده و برآورد نیازها شود.
به طور کلى در تعیین نیاز آموزشى زنان روستایى بین ارکان اصلى طراحى برنامه ترویج کشاورزى براى زنان مانند اهداف توسعه کشاورزى، نیازهاى احساس شده زنان و الگوى مشارکت زنان همخوانى وجود ندارد. از این‏رو نیاز به تحولات عمیق و جدى از طریق معرفى شیوه‏ها و فن‏آورى‏هاى نوین احساس مى‏گردد؛ به عبارتى در این حالت ساختار تولید باید عوض شود و یا مشارکت زنان به سوى فعالیت‏هاى جدیدى سوق پیدا کند که تضمین‏کننده رشد و ارتقاى فردى و خانوادگى آنان و همچنین دستیابى به اهداف توسعه کشاورزى باشد. در اینجا نظام ترویج باید دو راهبرد کوتاه‏مدت و بلندمدت برگزیند. در کوتاه‏مدت، خدمات‏رسانى بر مبناى نیازها انجام شود و در بلندمدت زمینه‏سازى تحولات پایه از راههاى گوناگون انجام شود.
2- نیازهاى آموزشى، ترویجى زنان روستایى مانند هر گروه دیگرى در حال دگرگونى است.
از آنجایى که آموزش، یکى از ابزارهاى مؤثر توسعه‏اى شمرده مى‏گردد، تعیین نیازهاى آموزشى به نوعى تعیین‏کننده شیوه دخالت در فرآیند توسعه کشاورزى است. برآورد این نیازها یک فرآیند نسبى است. نیازهاى آموزشى و ترویجى زنان به عنوان یک گروه اجتماعى همواره در حال تحول است.
3- بررسى الگوى کار و مشارکت زنان براى کار نیازسنجى لازم است، ولى کافى نیست.
تعیین وضعیت مشارکت زنان در بخش کشاورزى در یک منطقه یا به عبارتى تعیین نوع فعالیت‏هایى که زنان در آن نقشى ایفا مى‏کنند نباید به عنوان یک روش نیازسنجى قلمداد گردد. بررسى‏هاى مرتبط با الگوى مشارکت و فعالیت زنان، کل فرآیند تعیین نیاز نبوده بلکه وسیله‏اى براى این کار مى‏باشد. در واقع تعیین نیاز، زمانى کامل مى‏شود که الگوى فعالیت‏ها با نظریات کارشناسى و استانداردهاى پذیرفته شده در آن فعالیت تطبیق داده شود و تفاوت‏ها مشخص گردد. هر جایى که بین فعالیت یک زن روستایى با استاندارد آن فعالیت اختلاف وجود ندارد، نیاز آموزشى وجود نخواهد داشت.
براى آنکه نیازسنجى آموزشى زنان روستایى موفقیت‏آمیز باشد نیاز است که وضع موجود یا مطلوب مورد مقایسه قرار گیرد. در بسیارى از موارد پس از گردآورى اطلاعات و داده‏ها از وضع موجود، نتایج آن با معیارهاى بیرونى مقایسه مى‏شود که مى‏تواند مبناى خوبى براى تکمیل نیازسنجى باشد ولى باید توجه کرد معیارهاى روستاییان در دانش بومى آنها ریشه دارد.
مشکل اساسى در این امر، عدم وجود تصویرگران از وضع مطلوب است که براى آن باید توسط کارشناسان، وضع مطلوب استاندارد تعریف شود. در صورت تعیین استانداردها فرایند نیازسنجى بسیار آسان، بعد آشفتگى و پراکندگى نظرها است.

دیدگاه نظرى و تجربیات عملى ترویج در مورد زنان‏

مکتب ترویج به عنوان زمینه‏اى مبتنى بر نظام آموزشى براى گسترش علوم و فنون در سطحى وسیع از جامعه شکل گرفته و تحول یافته است. ترویج را نوعى آموزش دانسته‏اند که هدف آن یاورى مردم روستایى است تا از راه کوشش‏هاى فردى و دسته‏جمعى، جایگاه اقتصادى و اجتماعى خود را به طور پیوسته بهبود بخشند. ترویج، دانستنى‏هاى علمى و واقعى را در دسترس روستاییان قرار مى‏دهد و امکان آموزش و راهنمایى را در به کارگیرى اطلاعات براى حل مسائل مربوط به کشاورزى و زندگى روستایى فراهم مى‏آورد. دیدگاه ترویج در مورد توجه به زنان و همپاى مردان بر اساس اصول روانشناختى است که ترویج، خود را ملزم به رعایت آن مى‏بیند از جمله اینکه:
- زنان همانند مردان، خواهان داشتن سلامت، فرصت، ثروت، حسن روابط و آسایش هستند.
- زنان مانند مردان مى‏خواهند افرادى اجتماعى، آگاه، خلاّق، صاحب نفوذ و کارآمد باشند.
- زنان مثل مردان مى‏خواهند شخصیت خود را نشان دهند، حس کنجکاوى خود را ارضا کنند و مهر و محبت دیگران را به خود جلب کنند.
- زنان همانند مردان خواهان صرفه‏جویى در وقت، منابع مالى، کاستن از ناراحتى‏ها و اندوه و شک و تردید هستند.
بالاخره اینکه زنان خواهان فرصت‏هاى برابر با مردان جهت بالا بردن سطح معلومات، آگاهى‏ها و مهارت‏هاى خود هستند تا زندگى بهترى براى خود و خانواده خویش فراهم کنند.
در عمل، از گذشته دور تاکنون به دلایل گوناگون اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى، نظام آموزشى ترویج به زنان روستایى توجه کمترى معطوف داشته است. تاکنون بیشتر فعالیت‏هاى ترویجى به وسیله مروجان مرد و براى کشاورزان مرد و در مزارع بزرگ (که امکانات خوبى براى اجراى توصیه‏هاى فنى و افزایش بازدهى تولید دارند) اجرا شده است. هنوز استعداد زنان در تولید کشاورزى جدى گرفته نشده است. چون به عنوان تولید و تبدیل‏کنندگان محصولات و تبدیل‏کنندگان فرآورده‏هاى کشاورزى خدمات چندانى از طرف ترویج صورت نگرفته است، در بیشتر جوامع رفتار نابرابر نسبت به زنان دلالت بر این دارد که آنان نقش کم‏اهمیتى در اجتماع دارند. در مواردى که براى بهبود وضع زنان طرح‏هایى تهیه مى‏شود، اغلب آنان را به عنوان تولیدکنندگان و پرورش‏دهندگان کودک در بهداشت، تغذیه و خانه‏دارى مى‏انگارند اما جنبه تولیدکنندگى و کارآیى آنان در تولید کشاورزى را در نظر نمى‏گیرند.
«گلدج» معتقد است مشکل زنان از دو جهت است؛ یکى به طور عمومى کمبود خدمات ترویجى به آنان، دیگرى کم‏توجهى به سایر نیازهاى آنان به عنوان کشاورزان. تولیدکنندگان روستایى نیاز به خدمات ترویجى دارند، اما روش کار و طرح‏هاى پیشنهادى توسعه کشاورزى باید با روابط بین اعضاى خانواده و گرایش‏هاى آنها سازگار باشد. توجه نکردن آمارگیران و طراحان برنامه‏هاى توسعه به نقش و فعالیت زنان روستایى در اقتصاد، ضربه زیادى به منافع ملى این گونه کشورها مى‏زند.
ترویج نظام آموزش، در وهله اوّل، باید شناخت کامل نسبت به جایگاه زنان در اقتصاد جامعه روستایى و نیازهاى آنان داشته باشد، سپس در نتیجه این شناخت انتظار مى‏رود که برنامه‏ریزى براى این گروه با دیدى واقع‏بینانه‏تر صورت گیرد.

حقوق سیاسى زنان روستایى و سیاست‏هاى ملى‏

از نظر حقوق سیاسى تفاوت چشمگیرى بین زن روستایى و شهرى وجود ندارد و مهم‏ترین حق سیاسى آنها به عنوان یک شهروند، حق یکسانى است که در انتخابات دارا هستند.
اما سیاست‏هاى ملى، مجموعه‏اى از اهداف و سیاست‏هاى تعیین‏شده است که براى زنان روستایى به شرح زیر مى‏باشد:

هدف 1: حفظ کیان خانواده‏

براى دستیابى به این اهداف اجراى سیاست‏هاى زیر توصیه مى‏شود:
أ) ایجاد تمهیدات قانونى جهت دفاع از حقوق همسرى و مادرى زنان در خانواده.
ب) آگاه‏سازى جامعه نسبت به رسم و رسوم سنتى ناهمگون با اسلام در خصوص زنان روستایى.
پ) آگاه‏سازى جامعه در راستاى حفظ مسئولیت اصلى زن به عنوان مادر و همسر.
ت) آشنا ساختن زنان و مردان نسبت به حقوق خود در خانواده و جامعه.
ث) فراهم آوردن زمینه مشارکت زنان در تصمیم‏گیرى‏هاى خانواده.
ج) حمایت از زنان سرپرست خانواده.

هدف 2: کاهش فقر و تأمین عدالت اجتماعى‏

مهم‏ترین شاخص‏هاى آن عبارتند از:
- توزیع درآمد
- یگانگى شغلى، آموزشى‏
- کمبود مشارکت‏
- آسیب‏پذیرى‏
- عدم امنیت‏
- کمبود دارایى‏ها.

هدف 3: رشد سوادآموزى و گسترش تسهیلات آموزشى‏

سواد از بدیهى‏ترین حقوق زنان روستایى است. سیاست‏هاى پیشنهادى براى این هدف شامل:
أ) محو بى‏سوادى و امکان استفاده از فرصت‏هاى برابر براى آموزش زنان و دختران روستایى.
ب) افزایش و گسترش تسهیلات آموزشى.
پ) توسعه آموزش‏هاى فنى - حرفه‏اى و ایجاد تمهیدات لازم جهت ورود دختران و زنان روستایى در محدوده‏هاى مورد نیاز.
ت) تأکید بر تربیت آموزشگران خاص برنامه‏هاى آموزشى - ترویجى.

هدف 4: فراهم‏آورى نیازهاى بهداشتى‏

حفظ سلامت افراد و تأمین حداقل نیازهاى اولیه از طریق گسترش اصول بهداشتى از اهداف مهم سیاست‏هاى ملى براى زنان روستایى است. در راستاى تحقق این هدف سیاست‏هاى زیر تدوین شده است:
أ) کاهش مرگ و میر، بیمارى، معلولیت زنان ناشى از حاملگى و زایمان.
ب) ازدواج دختران روستایى در سنین مناسب.
پ) عدم به کارگیرى زنان و دختران در مشاغل سخت زیان‏آور.
ت) ایجاد محیط کار بهداشتى براى زنان روستایى.
ث) آگاهى دختران و زنان از مسائل مربوط به بهداشت دوران بلوغ.
ج) تأمین آب آشامیدنى سالم و بهسازى محیط زیست.
چ) جلب مشارکت مردان جامعه در اجراى فعالیت‏هاى بهداشتى.

هدف 5: ارتقاى جایگاه اجتماعى زنان روستایى‏

حفظ منزلت و ارزش زن روستایى و نقش آنها به عنوان نیمى از جامعه اسلامى هدف تعیین‏شده‏اى است که براى تحقق آن سیاست‏هاى زیر تدوین شده است:
أ) گسترش تحقیقات در باره نقش زن روستایى.
ب) ارتقاى آگاهى‏هاى عمومى و تأکید بر اصلاح باورهاى نادرست.
پ) ارتقاى روحیه خودباورى و ترغیب آنان بر مشارکت در فرآیند تصمیم‏گیرى‏هاى سیاسى.
ت) فراهم آوردن زمینه مشارکت سیاسى.
ث) حضور زنان در عرصه‏هاى سیاستگذارى.
ج) حمایت از سازمان‏هاى غیر دولتى زنان.
چ) واگذارى کار زنان روستایى به خودشان.

پیشنهادها و نتیجه‏گیرى‏

1- افزایش امنیت شغلى و اصلاح قوانین کار به گونه‏اى که زنان روستایى بتوانند در بخش کشاورزى و صنعت مشارکت فعال داشته باشند.
2- موانع فرهنگى و حقوقى به عنوان مانع در کار و اشتغال زنان روستایى عمل مى‏کند. از جمله موانع فرهنگى مى‏توان از مخالفت مردان با اشتغال بیرون از خانه یاد کرد. در زمینه موانع حقوقى هم دولت باید قوانینى تصویب کند که فرآیند اشتغال براى زنان روستایى آسان شود.
3- برخوردارى از زمین براى افزایش مشارکت زنان در بخش کشاورزى توسعه تعاونى تولیدى زنانه توصیه مى‏شود.
4- توسعه و تقویت تعاونى‏هاى تبدیل فرآورده‏هاى کشاورزى با مدیریت زنان روستایى.
5- رفع موانع فرهنگى زنان در دسترسى به منابع تولید از طریق ارائه آموزش‏هاى ترویجى و یا آگاهى‏رسانى با استفاده از رسانه‏هاى ارتباط جمعى.
6- ارتقاى سطح سواد و آموزش زنان عامل مهمى در آگاهى آنها نسبت به حقوق خود است.
7- ارائه آموزش‏هاى لازم به مردان روستایى و افراد شهرنشین در مورد این حقوق.
8- بررسى مسائل جسمى و بهداشتى زنان روستایى؛ نیز بیان بهداشت و درمان و نقشى که در جلوگیرى از مرگ و میر زنان در حین وضع حمل در کشورهاى جهان دارند.

منابع: -

1- تلخیصى از گزارش نهایى طرح مطالعاتى بررسى وضعیت زنان روستایى کشور، چاپ اوّل، 1376، ناشر: سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزى.
2- حسین، شعبانعلى‏فمى، مقاله نیازسنجى آموزشى زنان روستایى (2 و 1)، ماهنامه جهاد، 1380، انتشارات معاونت ترویج و مشارکت مردمى.
3- گردهمایى زنان، مشارکت و کشاورزى (2)، 1376، انتشارات مؤسسه پژوهش‏هاى برنامه‏ریزى و اقتصادى کشور.
4- عبدالعلى، لهسایى‏زاده، فصلنامه اقتصاد کشاورزى و توسعه، 1374، ناشر: وزارت کشاورزى.
5- سیدمحمد، هاشمى، مقاله حقوق اجتماعى - سیاسى زنان در چهار عرصه، مجله فرزانه، 1375، ناشر: انتشارات بانو.