خانواده، جوان و موسیقى
احمد لقمانى
مرحبا اى هدهد هادى شده
در حقیقت پیک هر وادى شده
اى به سرحد صبا سیر تو خوش
با سلیمان، منطقالطیر تو خوش
گردد از جان مرد موسیقىشناس
لحن موسیقى خلقت را سپاس(1)
جوانى دنیاى آرزوها و رؤیاها، شادى و شکوفایىها و در عین حال شکست و ناکامىها و تلخى و سرگردانىهاست. دوران گریز از «امر و نهى» و گرایش به «رفاقت و صمیمیّت» نسبت به آگاهى از واقعیّات و حقایق زندگى.
و جوانِ جویاى نام و افتخار، هیجان و هیاهو و غوغا و جنجال است؛ فریفته مسابقه و حادثه، سرعت و سبقت و علاقهمند به شعر و داستان، رُمان و تئاتر و سینما و موسیقى، به ویژه موسیقىهاى هیجانآور، پرهیاهو و حرکتآفرین.
در این میان برخى از اطرافیان نسل جوان، به ویژه پدران و مادران معتقد و متدیّن نسبت به علاقه فرزندان خود به موسیقى احساس خطر مىکنند و گاه سخن از انحراف رفتارى و اخلاقى عزیزان خویش مىگویند.
در نگاه این دلسوزان، موسیقى حرام است و اگر حرام هم نباشد دستکم شبههناک است و ارتکاب شبهات، لغزشگاه انجام گناهان و معاصى است که باعث تیرهروزى و سیهسرشتى فرد مىشود.
... این فراز از نوشتار را به این موضوع رایج و مورد توجه عموم جامعه اختصاص دادهایم تا فارغ از هر گونه پیشداورى و یا اظهار نظرى حقیقت موسیقى و چگونگى شنیدن آن در پرتو پرسشهاى مطرح که در اذهان مطرح شود، پرسشهایى همچون:
- «موسیقى» یعنى چه؟
- آیا موسیقى مطلقاً حرام است؟
- موسیقى مطرب یا غنا چیست؟ از کجا بفهمیم یک موسیقى حرام است یا حلال؟
- خرید و فروش ابزار موسیقى چه حکمى دارد؟
- اگر نوعى موسیقى براى فردى غنا و براى دیگرى غیرغنا نباشد، حکم هر یک متفاوت است یا خیر؟
- موسیقىهاى مجاز که با مُهر برخى از مراکز مشخص شده است، مجوز قطعى شنیدن موسیقى محسوب مىشود؟
- دیدگاه مراجع بزرگوار تقلید و فقهاى والامقام در این باره چیست؟«موسیقى» یعنى چه؟ آیا موسیقى مطلقاً حرام است؟
«موسیقى» واژهاى یونانى Mousikeاست که به مجموع آهنگها و لحنهاى موزون و مؤثرى گفته مىشود که نوعى دلنشینى و زیبایى خاص همراه با تعادل و نسبت دقیق و سنجیدهاى داشته باشد.
موسیقى یکى از انواع چهارگانه علوم ریاضى است که قدما و از آن میان ارسطو یکى از شعب ریاضى برشمردهاند و آن را هنر نیز دانستهاند.
مطربى مىگفت با خسرو که اى گنج سخن
علم موسیقى ز علم شعر نیکوتر بود(2)
موسیقى به دو صورت پدید مىآید:
1. آوازها و اصوات: صداها و صوتهایى لذتبخش و گوشنواز که از حنجره فردى شنیده مىشود.
2. سازها(3) و آهنگها: که با دستگاههاى خاصى ارائه مىشود و براى پدید آوردن آن به آلات و ابزار موسیقى نیاز است.
ز موسیقى آورد سازى برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون(4)
صنعت آهنگها و نغمهها یا دانش سازها و آوازها از هارمونى و ترکیبى دلپسند و موزون بهرهمند است که جاذبهاى خاص دارد و تأثیرى ویژه در روح و روان مىگذارد اما به طور مطلق ممنوع یا حرام نیست. چنان که هُدَىْ یا آواز ساربان براى حرکت همراهان، آهنگ تشویق رزمندگان به هنگام نبرد با دشمنان و یا صوت روحپرور قرآن و اذان، که گاه با چرخش صدا و رفت و آمد آواها در حنجره و دهان همراه است و تأثیرات زیانبخشى ندارد، حرام نیست.موسیقى مطرب یا غنا چیست؟ راههاى فهم حلال یا حرام بودن موسیقى کدام است؟
«غنا» مجموع آواها یا آهنگهایى است که طربانگیز باشد، یعنى در انسان حالتى بیافریند که عقلانیت، انسانیت و ارادى بودن آدمى را کمرنگ یا بىرنگ سازد؛ نوعى سبکى و بیخودى در وجود انسان به خاطر شدّت شادى یا غم پدید مىآورد که به آن «طرب»(5) مىگویند و فرد را حالى به حالى مىکند.
به دیگر سخن، غنا، صوتى مناسب با آلات لهو، ضرب و رقص است که در کلام فقیهان والامقام اگر آهنگ، متناسب با مجالس گناه، فسق و فجور باشد، حرام است و معیار، آن است که هر گاه در کنار این صدا یا آهنگ، رقص و شراب و فساد جنسى باشد، کارى مناسب با آن محسوب مىشود. زیرا افراد را از حالت «انسانیّت» به «جنسیّت» سوق مىدهد؛ زمینه پردهدرى، بىحیایى و طغیان از مرز انسانى و بندگى پروردگار را فراهم مىکند و یگانه هدف افراد را بىبند و بارى، دفع شهوت و رو کردن به فساد و فحشا مىسازد.
فارابى در باره موسیقى لهوى و گناهآلود مىنویسد:
«اشعارى که داراى محتواى هزلى و لهوى هستند، اغلب براى سرگرمى و تفریح خوانده مىشوند که بالتبع الحان متناسب همان اشعار لهوى است و این سبک خواندن و حقیر نمودن شأن الحان است که تمام شرایع و ادیان الهى آن را نهى کردهاند، چنانکه در زمان ما کاربرد موسیقى نزد اهل خیر و مؤمنان، ناپسند تلقى مىشود و این به دلیل بهرهگیرى نادرست از موسیقى است.»عنوانها و عرصههاى گناه یا حرام در موسیقى و غنا
این بینش روشنىبخش موجب گردیده که غناها یا موسیقىهایى که چنین تأثیراتى ایجاد کنند و طبق آیات قرآن و روایات
معصومان، یکى از چهار حالت را داشته باشند، حرام تلقى شوند:
1. انحراف و ایجاد میل در انسان از حق به سوى باطل
قرآن کریم نخست، حاضر نشدن و مشاهده نکردن را بیان مىکند:
«وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ؛(6)
کسانى که شاهد قول زور نیستند و گواهى دروغ نمىدهند.»
کما اینکه امر به اجتناب و دورىگزیدن از آن مىکند:
«وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛(7)
از گفتار باطل اجتناب ورزید.»
فلسفه اینکه به دروغ هم قول زور گفته مىشود، آن است که دروغ و دروغگویى مایه انحراف از حق به سوى باطل است و غنا نیز پرتگاه و لغزشگاه انسانها از حق به سوى باطل است.
2. بازدارنده انسان از حالت جدّیت و عزم و اراده
هدف آفرینش انسان، کمال و تکامل و دستیابى او به بلنداى بندگى از سر جدّیت، تصمیم و اراده عالى است. از اینرو هر چه انسان را از چنین حالتى دور سازد، «لهو» یا «بازدارنده از حق» محسوب مىشود و منع شده است.
امیرمؤمنان، على(ع) در سخنى فرمود:
«کُلُّ ما اَلْهى عَنْ ذِکْر الله فَهُو الْمَیسِرُ؛(8)
هر چیزى که انسان را از یاد خدا غافل کند (در شهوت، فساد و انحراف فرو برد)، آن در حکم قمار است.»
قرآن کریم نیز با عبارت:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ؛(9)
بعضى از مردم سخن بیهوده را خریدارند تا از سر ناآگاهى [افراد را ]از راه خدا گمراه سازند.»
شیوه شیطانى این افراد را نکوهش مىکند و آنان را به خاطر تلاش براى دور کردن افراد از خداوند، نکوهش مىکند.
امام خمینى(ره) در چهل حدیث مىفرماید:
«استاد معظم ما مىفرمودند:
بیشتر از هر چه، گوش دادن به تغنیّات سلب اراده و عزم، از انسان مىکند ...».
3. کلام غیرمفید، ناصحیح و بىمعنا
«لغو» یا کلامى که بر پایه صحیح، منطقى و مفیدى استوار نباشد.
قرآن، مؤمنان و دینباوران را از این ویژگى نابخردانه دور مىداند و از صفات آنان پرهیز و اعراض از لغو را برمىشمرد:
«وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(10) ... وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ؛(11)
و آنان از بیهوده روى گردانند... و آن هنگام که بیهودهاى به گوش آنان رسید از آن دورى مىکنند.»
چنان که شیوه بهشتیان در فردوس برین چنین است که:
«لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً؛(12)
در [بهشت] سخن لغو و بیهوده و پندار و رفتار گناهآلودى انجام نمىدهند.»
4. باطل، بدفرجام و ناشایست
سخن حق، سخنى پابرجا و استوار است، اما سخن باطل داراى ظاهرى زیبا و دلنشین و باطنى نادرست و زیانبخش است که غناى حرام یا موسیقى مُخرب از این نوع محسوب مىشود.
چنانکه خداوند مىفرماید:
«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ(13) ... إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛(14)
حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را کتمان نکنید ... همانا باطل محوشدنى و رفتنى است [و حق ثابت و استوار].»
در یک نگاه موسیقى یا غنا به دو دسته تقسیم مىشود: حلال و حرام. حلال آن صوت یا آهنگى است که در عین زیبایى، دلنشینى و روحنوازى داراى فساد نبوده و متناسب با مجالس گناه و بىبند و بارى نباشد امّا حرام، آن است که در آن نوعى خوشگذرانى، هرزگى، حرکات غیر انسانى و غیر اخلاقى احساس مىشود، چنانکه پیشوایان روشناندیش ما در این چارچوب لذتهاى مباح و مفید، لذّتهاى زشت و زیانبخش را مشخص کرده، فرمودهاند:
«لا بأسَ بِه ما لَمْ یَعْصِ بِهْ ... ایّاکُمْ و لحُون اَهْلِ الفسْقِ وَ الکبائر ... لا لِانهُ ظُلم و خیانة ... ما وَعَد اللَّهُ علیه النّار؛(15)
[آوا و آهنگ خوش مباح است و ]اشکالى ندارد تا زمانى که انسان با آن عصیان و گناه نکند ... برحذر باشید از صداها و لحنهاى اهل گناه ... مبادا [غناى حرام و محرّک و گناهآمیز گوش دهید] زیرا ظلم [به خود و دیگران] و خیانت است ... چیزى است که خداوند برآن وعده آتش و عذاب داده است.»
این نگرش موجب گردیده که برخى فقهاى والامقام، خرید و فروش ابزارآلات موسیقى که استفاده حرام از آنها مىشود و تنها براى ساختن آهنگهاى لهوى، مطرب و محرک استفاده مىشود حرام بدانند و خرید، فروش و نگهدارى آنها را ممنوع نمایند.فلسفه تحریم غنا چیست؟
معنا و مفهوم غنا و تعریف ارائه شده آن از سوى صاحبنظران، فلسفه تحریم غناى حرام را به خوبى آشکار مىکند، اما در یک بررسى کوتاه و گذرا، به آثارى فسادآور و زیانبخش در غنا برمىخوریم که برخى از آنها عبارتست از:
الف. تشویق به فساد اخلاقى
تجربه تاریخى، گواهى روشنگر است که زمینهسازى شهوات و بىبند و بارىهاى اخلاقى توسط غنا و موسیقىِ مطرب و فسادآور، لغزشگاهى براى صاحبان ایمان و تقواست و راه رستگارى و پرهیزکارى را به پرتگاه گناه و تیرگى مىرساند.
گزارشها، رخدادها و حوادث تلخ و زیانبارى که بیانگر تجاوزهاى ویرانگر در مجالس مختلط دختران و پسران و یا زنان و مردان است، حاکى از حوادث هولناکى است که با زمینهسازى آهنگهاى محرّک، هیجانبخش و شهوتآفرین صورت گرفته است.
این حوادث نشانگر آن است که غناى حرام، حیا را کم، شهوت را زیاد، شخصیت انسان را واژگون و معیار زندگى را شهوت و خوشگذرانى مىکند و به آسانى جانشین شراب در بدمستى و کارهاى حیوانى و غیر عقلانى مىشود.ب. غفلت از یاد خدا
با معناى «لهو» (بازدارنده) آشنا شدیم و از سخن امام على(ع) آگاهى یافتیم که هر آنچه انسان را از یاد خدا یعنى راه کمال و
مسیر مستقیم هدایت و سعادت باز مىدارد، مانند قمار، ویرانگر و مخرب است.
اکنون از زاویهاى دیگر به این موضوع مىنگریم و آن لغزشگاه بودن غناى حرام و آهنگهاى مناسب با مجالس گناه در سوق دادن افراد به تباهىها و زشتىهاست؛ به یقین اگر شراب، مستى، بىخردى و حرکتهاى غیر عقلانى مىآورد، موسیقىِ مُطرب نیز گام به گام شور و احساسى ناشایست به انسان مىبخشد و او را وادار به رانندگى با سرعت دیوانهوار، حرکتهاى غیر معقول همچون فریادهاى وحشتزا یا سر بر دیوارزدن، توهین به دیگران با حرکات و رفتارهاى ناشایست مىکند و در یک کلام «انسانیت» و «شخصیت» افراد را که در «توجه و تنبّه انسان به خدا، خود و خلق خدا» است، کمرنگ یا بىرنگ مىسازد و این کارى است که مخالف با شرع و عقل و عرف قلمداد مىشود.ج. آثار زیانبار بر اعصاب و روان
تخدیر به معناى بىحسى، بىحالى و بىتوجهى به حوادث جدّى و سرنوشتساز است که گاه از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن مىشود مثل شراب. گاهى به وسیله بوئیدن و حس شامه است، همانند هروئین، زمانى از طریق تزریق است مانند مرفین، و موقعى نیز از مسیر حس سامعه یا شنوایى به بدن راه مىیابد، همچون غنا و موسیقى طربانگیز و زیانبخش.
نگاهى به زندگینامه چهرههاى مشهور موسیقى جهان بیانگر این حقیقت است که افراط و از دست دادن تعادل در توجه به موسیقىهاى تند و هیجانى یا غنا، باعث بیمارىهاى عصبى و روانى شده و برخى از آنان به هنگام نواختنِ موسیقى، درجه فشار خونشان به گونهاى بالا رفته که دچار سکته ناگهانى شدهاند، بعضى نیز به جنون مبتلا گردیده و مشاعر خود را از دست دادهاند.(16)
امروزه نیز بسیارى از تصادفات مرگآفرین در جادههاى شهرى و غیر شهرى که گاه باعث اندوه و ماتم خانوادههاى زیادى مىشود، محصول استفاده از موسیقىهاى محرک، هیجانزا و افراطى است که اختیار خودرو را از راننده مىرباید و تنها احساسات فروزان کاذب و شعلهورى پدید مىآورد که گویا با فریاد و غوغا همراه مىشود و در یک لحظه با دیدن مانعى هیچ کنترل لازمى که به هنگام هدایت وسیله نقلیه باید به آن توجه شود، احساس نمىشود و فرجام شومى براى تمامى سرنشینان ایجاد مىکند.د. آثار سیاه غنا و نقش استعمارگران در ترویج آن
کمترین آگاهى نسبت به حوادث جهان و پدیدههاى شومى چون مواد مخدر، مراکز فحشا و کلوپهاى قمار، بیانگر این واقعیت روشن است که امروزه گسترش مواد مخدر در بین تودهها - به ویژه جوانان - تنها جنبه تجارى ندارد(17) و یا تهییج نسل نو در رو کردن به فیلمهاى فاسد و مفسد یا مجلات مبتذل، جلوه اقتصادى نداشته و ندارد، بلکه با جلوهاى سیاسى، باعث سستى، بىحالى، بىقیدى و بىبند و بارى یکایک نیروهاى مفید و مولّد و فعال جامعه مىشود و کسانى
که باید لحظههاى زرّین زندگى و ایام سرنوشتساز جوانى خویش را به امروز و فردا و فرداها بیندیشند و رهتوشههاى دانش و معرفت جهت مددرسانى به خانواده و جامعه خویش کسب کنند، در غفلت و بىخبرى فرو مىروند، و تنها و تنها به شوخىهاى کاذب و خوشگذرانىهاى ویرانگر رو مىکنند تا به اصطلاح خود: «خوش باشند(!)، بىخیال شوند(!)، غم و غصه را دور بریزند(!) و خوشبختى را در آغوش بگیرند(!)»
غافل از آنکه روزها و لحظهها، سرمایهاى گذرا و از دست رفتنى است که شیطان و شیطانصفتان در کمین چنین سرمایهاى هستند تا ما را ورشکسته، سر به زیر و از دست رفته ببینند و خود را شادکام و موفق در غارت جوانى و تاراج زندگى بسیارى از انسانهاى بالقوه تلاشگر و موفق بنگرند!!
افلاطون حکیم مىگوید:
«آن کس که همه عمر را به ترنّم نغمات و حظ از زیبایى صورت مىگذراند، همان طور که آهن در اثر آتش نرم مىشود، عنصر «غیرت» در نفس وى ملایم مىگردد و طولى نخواهد کشید که «شجاعت» وى نیز تحلیل مىرود.»(18)
* اگر نوعى موسیقى براى بعضى محرک و مطرب بود و براى برخى چنین تأثیرى را نداشت، وظیفه ما در این موارد یعنى موسیقىهاى مشکوک چیست؟
غنا یا موسیقى همچون دیگر مفاهیم، گاه مصداق مشکوکى مىیابد که آشنایى با شیوه برخورد با آنها باعث رهایى از تردید در مواقع تصمیمگیرى مىشود.
هر گاه با نوعى آهنگ یا صدا روبهرو شدیم که نمىدانیم مناسب با مجالس گناه و فساد است یا نه؟ باید به عرفِ پاىبند به قوانین الهى که معتقد و متعهد به احکام دینى هستند، مراجعه کرد و هرگز دیدگاه یک نفر به عنوان اینکه «براى من محرک نیست، پس مىتوانم گوش دهم»، معیار نخواهد بود زیرا وسوسهها و توجیهات نادرستى در این زمانها به سراغ انسان مىآید تا راه را براى خود بگشاید و به خیال اینکه هیچ محدودیت و ممنوعیت ندارد، مرتکب کار حرامى شود.
بدون شک با تشخیص عموم یا عرف متشرع و متوجه به احکام الهى نسبت به فسادآلود بودن یا نبودن چنین غنایى، به خوبى مىتوان به وظیفه خود پى برد. اما در جایى که دو گروه معتقد داراى دو تشخیص متضاد هستند و موضوع براى ما نیز قابل تشخیص نیست، از نظر فقهى مىتوان به اصل برائت از حرمت یعنى حلال بودن حکم داد و شنید.
نکته درسآموز براى هر یک از ما در این باره آن است که «حلال بودن» دلیل بر «واجب بودن» نیست، به گونهاى که چون مرجع تقلید من شطرنج را بدون برد و باخت و خارج از قمار حلال مىداند یا چون عرف خداباور و پاىبند به احکام الهى این آهنگ را مطرب و لهوى نمىداند، پس لازم است ساعتهاى بسیار عمر خود را صرف شطرنج کنم یا موسیقى گوش دهم (!!) که این شیوهاى ناشایست در زندگى است، بدین خاطر برخى از فقیهان آشنا به زمان و مکان به هنگام ارائه حکم فقهى در باره موسیقى، «آلوده کردن» بسیج یا دانشآموزان را به موسیقى صحیح ندانسته و حتّى «ترویج موسیقى» را با روح نظام اسلامى سازگار نمىدانند و بر این باورند که «اعتیاد به موسیقى» کارى ناروا و ناشایست است که همگان - به ویژه جوانان - باید از آن بپرهیزند.(19)
با این نگرش درمىیابیم صرف مُهر تأیید وزارت، سازمان یا ادارهاى فرهنگى نسبت به نوعى موسیقى، مجوز شرعى شنیدن آن موسیقى نمىشود، بلکه معیارهایى که بیان شد، براى ما دلیل قاطعى در این باره است تا حلال و حرام را تشخیص دهیم، چنانکه مراجع تقلید نیز فتوایى اینچنین دارند:
«موسیقى مُطرب، لهوى و مناسب با مجالس گناه حرام است».
شایان بیان است که هر حکمى موسیقى دارد، براى «ابزار و آلات» آن نوع موسیقى هم وجود دارد. از اینرو خرید و فروش و نگهدارى ابزار موسیقى حلال، جایز است و خرید و فروش و نگهدارى ابزار موسیقى حرام و غنا که تنها استفاده نادرست از آن مىشود، حرام خواهد بود.پىنوشتها: -
1) عطار نیشابورى.
2) امیرحسین دهلوى.
3) به هر نوع ابزارى که بتوان از آن صداى خوش تولید کرد، «ساز» مىگویند، که به طور کلى به دو قسم است: الف. سازهاى مضرابى (ضربهاى)، ب. سازهاى کوبى (ضربى).
4) نظامى گنجوى. نک: لغتنامه دهخدا، ج 11، ص 16819.
5) مجمع البحرین، ج 1، ص 172.
6) فرقان، آیه 72.
7) حج، آیه 30.
8) وسائلالشیعه، ج 12، ص 235.
9) لقمان، آیه 6؛ ر.ک: انبیاء، آیه 17؛ انعام، آیه 70؛ اعراف، آیه 51؛ جمعه، آیه 11.
10) مؤمنون، آیه 3.
11) قصص، آیه 55.
12) واقعه، آیه 25؛ ر.ک: مریم، آیه 22؛ نبأ، آیه 35؛ طور، آیه 23.
13) بقره، آیه 42.
14) اسراء، آیه 81.
15) ر.ک: وسائلالشیعه، ج 12، باب 15، روایات 1، 2، 3، 5، 6، 7، 8، 9 و 11 و باب 16، روایات 1 و ج 17، باب 15، ص 120.
16) تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، ص 26 و 92.
17) تفسیر نمونه، ج 1، ص 22.
18) جمهوریت افلاطون، ص 1946.
19) حدیث شورانگیز جوانى در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى.