نویسنده

 

سرود فردا

فاطمه نیازى‏

منیره مقدم‏زاده - چابکسر

دوست عزیز، از اینکه «اندوه کال» خود را با ما در میان گذاشته‏اید، سپاسگزاریم. از غزل‏تان دورنماى رسیدن به اوج به چشم مى‏خورد و چه خوب توانسته‏اید بین واژه‏ها و اقلیم خود پیوند بزنید.
استفاده از اختیارات شاعرى این اجازه را مى‏دهد که با بلند کردن هجاى کوتاه، وزن را از شکست برهانیم. اما به خاطر داشته باشید که استفاده از این اختیارات، مانند تبصره‏اى است که نمره را به حد قبولى مى‏رساند و تکرار آنها پسندیده نیست: بیت‏هاى دوم (سوى)، سوم (روى، شانه‏هاى)، چهارم (چشمان)، پنجم (زرد)، ششم (روى، تپه‏هاى):
کلبه‏ام را در افق‏هاى شمالى مى‏کِشم‏
ذوق و شوق بودنم را، سبزشالى مى‏کشم‏
گر به سوى من بیایى یا نیایى حرف نیست‏
جاده وصل خودم، تا تو خیالى مى‏کشم‏
مى‏گذارم سر به روى شانه‏هاى پنجره‏
تاب گیسوى تو را هم، این حوالى مى‏کشم‏
نور چشمان تو را در دفتر احساس خود
نور چشم هر کدام از این اهالى مى‏کشم‏
...
مى‏گذارم پا به روى تپه‏هاى عاشقى‏
با شما این تپه را با شور و حالى مى‏کشم‏
...
دفتر را مى‏توان دفترى خواند و از تنگناى وزن رهید اما «دفترى احساس خود» بار معنایى ندارد.
بیت‏هاى دوم و هفتم شعر را بازنگرى کنید زیرا جداى از وزن، در همنشینى واژه‏ها نوعى تصنع دیده مى‏شود که لازم است اصلاح شود.
«هم» در بیت سوم زاید است و هیچ نقشى در تکامل معنا ندارد. تنها کارآیى آن را مى‏توان قرار دادن یک هجاى بلند دانست. در این صورت حرف اضافه «در» توجیه‏پذیرتر است:
تاب گیسوى تو را، در این حوالى مى‏کشم‏
در بیت ششم، «تپه» را باید در هر دو مورد با تشدید تلفظ کرد تا از وزن فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن سر باز نزند.
در این میان، بیت‏الغزل شعر، یعنى بیت پایانى در نهایت سلامت خودنمایى مى‏کند.
منتظر شعرهاى تازه‏تان هستیم.

احمد باقریان - جهرم‏

برادر ارجمند، پیشنهاد شما مبنى بر برگزارى مسابقه شعر، در هر زمینه و قالب، از حدود اختیارات این صفحه خارج است. هدف «سرود فردا»، هموار کردن راه براى شاعرانى است که مى‏خواهند گام‏هاى مطمئنى در این وادى بردارند.
در بخشى از مقدمه شعرهایتان بر شاعران و مضامین سخن اهل دل خرده گرفته‏اید. این در حالى است که به توصیه‏هاى گاه به گاه شما براى انتخاب اشعار توجه شده است. این صفحه مخصوص شعرهایى است که شاعران جوان مى‏توانند فرا روى خود قرار دهند و از آنها به عنوان نمونه‏هاى بى‏عیب استفاده کنند. بنابراین در دسترس نبودن برخى اشعار پیشنهادى شما و توجه به یکنواخت نبودن و در نظر داشتن سلیقه‏هاى متفاوت نمى‏تواند نشانه بى‏توجهى به موضوعات اساسى چون صحیفه سجادیه و شاعرانى که شما گوشزد کرده‏اید، باشد؛ هر چند که از شعر شاعرى مانند جناب آقاى «محدثى» که متذکر شده‏اید، پیشتر استفاده شده است.
قصیده «سوخته‏ایم» در امتداد شعرهاى گذشته‏تان قرار دارد. شما در سرودن قصیده‏هاى مردّف و قافیه‏هاى کم‏کاربرد موفق هستید. اما نکته‏اى که بارها به آن پرداخته‏ایم، این است که کاربرد زبان و ساختار آن در شعرتان دستخوش دگرگونى نیست. واژه‏هاى شعر شما جداى از مضامین پربار مذهبى که در جهت اعتلا و زنده کردن روح دیندارى قرار دارد، کهنه است. اگر براى گفتگو با مخاطب امروزى از جمله‏هایى به سبک هندى یا خراسانى استفاده کنید، نمى‏توانید توفیق چندانى در ایجاد ارتباط و تأثیرگذارى عمیق داشته باشید. زبان‏شناسان، زبان را نظامى مى‏دانند که کار اصلى آن ایجاد ارتباط با دیگران است. این وسیله ایجاد ارتباط باید به گونه‏اى باشد که با مقتضیات زمانى هماهنگ باشد. شاعرانِ دردآشنایى مانند شما باید سخن برآمده از دل را با زبانِ زمان، بسرایند تا حتماً بر دل مخاطبان بنشیند.
از نکات مثبت این شعر، توجه به مضامین عارفانه و نگاه نمادین آن است.
«شوراى امنیت»، قصیده دیگرى است فارغ از تخیل که به نظم مى‏ماند. از محتواى شعر پیداست که براى سراینده مفهوم بسیار ارزشمندتر از پرداختن به زیبایى‏ها و ظرافت‏هاى ادبى آن است!
غزل «غمنامه» با درونمایه انتظار، نیاز به گزینش دوباره واژه‏ها دارد تا اختلالات وزن از بین برود:
1- در بیت دوم‏
دریغ صفحه گلزار از صفا خالیست‏
فسوس خشک‏شده گلشن ارم بى‏تو
باید ضرورتاً «شده»، «شدى»؛ «گلشن»، «گلشنى» تلفظ شود.
2- در بیت سوم علاوه بر ساختار کهن «ببسته» که پسندیده نیست، این واژه به اجبار باید «ببستى» تلفظ شود. همچنین تبدیل «صفحه» به «صفحه‏اى»، «شادى» به «شادِىِ» وزن را از سقوط مى‏رهاند ولى لطافت کلام را خدشه‏دار مى‏سازد:
نشاط رخت ببسته ز صفحه گیتى‏
درآ که شادى ما گشت آه کم بى‏تو
3- در مصراع «هزار درد پرستد بت و صنم بى‏تو»، در رکن سوم نمى‏توان هجاى کوتاه را به بلند تبدیل کرد. (بُتُ، بُتو) این مشکل در بیت پنجم در واژه‏هاى «شده» و «حاکم» و بیت ششم «پرچم» و «علم» دیده مى‏شود.
«مطلع» و «مقطع» این غزل بیت‏هاى برگزیده است. سربلند باشید.

کامبیز پاکروح - جهرم‏

برادر گرامى، شعر نخست شما (کیست حسین)، نیاز به بازبینى اساسى دارد. امید است پس از ویرایش، آن را براى ما بفرستید زیرا پرداختن به مسائل وزن در تک تک بیت‏ها امکان‏پذیر نیست.
غزل «سفره سبز دعا»، با استفاده از اختیارات وزنى (بحر، رمل، مثمن، مجنون، مقصور)، زمانى مى‏تواند کامل شود که ضعف‏هاى زیر را نداشته باشد:
الف - به ضرورت باید «تمنا»، «مهیا» و «مهر» را با تشدید تلفظ کنیم تا در مسیر وزن قرار بگیرد که البته این اجبار با اکراه پذیرفته مى‏شود.
ب - در بیت پنجم:
سال‏ها دست دعایم به سرِ کویت بود
که گره وا کنى و چشم به رؤیا نکنى‏
ردیف بر خلاف سایر بیت‏ها (نکنم) دوم شخص مفرد به کار رفته است. به نظر مى‏رسد بى‏دقتى در نوشتن، عامل این خطا باشد.
پیروز باشید.

ابوالفضل صمدى رضایى - مشهد

برادر گرامى، با سه غزل، همسفر سرود فردا شده‏اید. «دل مجنون» و «دل دیوانه»، انعکاس‏دهنده حرف‏هاى شما در شعرهاى گذشته است. اما غزل «راز دل»، به رگه‏هایى از شعرتان برمى‏گردد که در آن میل به جهش نمایان است. شاید مدت‏هاست که ضرورت یک خانه‏تکانى و تحول در کار شما احساس مى‏شود.
امید است پس از وقفه‏اى چندماهه، شاهد اوج‏گیرى شما باشیم.
سرفراز باشید.