دختران عربستان، علاقهمند به تحصیلات عالیه هستند
زینب عبدالهادى - عربستان
نفیسه محمدىشبهجزیره «عربستان» به عنوان دوازدهمین کشور وسیع جهان در نیمکره شمالى - شرقى زمین و در جنوب آسیا قرار دارد. در همسایگى این کشور دریاى سرخ و خلیج فارس قرار دارد و همین امر باعث شده که عربستان با نام شبهجزیره خوانده شود. اکثر نژاد این کشور عرب هستند و حدود 99% آنها مسلمانند.
خاک عربستان در زمانهاى پیش از ظهور اسلام یعنى در دوره جاهلیت همواره میان دولتهاى محلى و قبیلهاى تقسیم شده بود و هیچ گونه قدرت واحدى حاکمیت نداشت.
نژاد این کشور احتمالاً سامى است و وجود این نژاد در عربستان به هزاره سوم پیش از میلاد باز مىگردد. در اوایل قرن هفتم میلادى، دین اسلام به وسیله حضرت محمد(ص) با مشکلات بسیار در شهر مکه علنى شد و در طى حیات پیامبر اکرم(ص) تقریباً در تمام عربستان رواج یافت. پس از وفات پیامبر(ص) دوره خلفاى راشدین آغاز شد. پس از دورههاى حکومتى که توسط قبایل مختلف برگزار مىشد، حکومت عربستان پادشاهى شد و از پدر به پسر رسید.
خانم «زینب عبدالهادى» دوست عربستانى ما که به منظور تحصیل از کشورش به ایران آمده است، فرصتى به ما داد تا این سرزمین را که مورد علاقه اکثر ایرانیان است بهتر بشناسیم.
«زینب» خود را این گونه معرفى مىکند:
«بیست و پنج سال سن دارم و در شهر قطیف به دنیا آمدم. بعد از گذراندن دوره تحصیلاتم و گرفتن مدرک لیسانس جامعهشناسى ریشه طبى، تصمیم گرفتم براى تحصیل و شناخت بیشتر دین تشیّع به ایران بیایم.»مشکلى هم براى ورود به ایران داشتید؟
مشکلات متعددى بر سر راه اکثر عربستانىهایى که به ایران علاقه دارند، هست چون مذهب بیشتر مردم کشورم سنّى و یا وهّابى است و شیعه را قبول ندارند به همین دلیل ورود و خروج کمى مشکل مىشود، مخصوصاً اقامت و ویزا گرفتن! اما به دلیل علاقهاى که از سالها قبل به ایران داشتم و همچنین علاقه خانوادهام به ایران و امام خمینى، براى زیارت به مشهد سفر کرده و بعد هم به قم آمدیم. سپس با جامعةالزهرا آشنا شدم و تصمیم گرفتم بمانم که به علت فوت پدربزرگم و همچنین نداشتن اقامت، این اجازه به من داده نشد اما بعد از گذشت زمان و سعى فراوان براى گرفتن ویزا دوباره به ایران آمدم و در حال حاضر دو سال است که در ایران هستم.»
خانوادهتان در باره آمدن و ماندن شما در ایران چه نظرى داشتند؟
در ابتدا چون دوست داشتند که از آنها دور نباشم، موافقت چندانى نداشتند اما بعد از آنکه دیدند تصمیم من براى اقامت در ایران قطعى است، مخالفتى نکردند بخصوص اینکه تلاشهاى مرا براى آمدن به ایران مىدیدند و از چند سال پیش از آمدنم مىدیدند که دوست دارم از کشورم بروم، در واقع آمادگى دورى از من را پیدا کرده بودند.
در مورد روند تحصیلى در کشورتان براى دوستان خواننده ما توضیح بدهید.
مدت تحصیل در پایه ابتدایى، شش سال است. بعد از آن هم سه سال راهنمایى داریم و سه سال هم دبیرستان. بعد از گذراندن این دورهها، امتحان ورودى مثل کنکور داریم که خیلى هم سخت است، البته بیشتر براى رشتههاى طبى و روانشناسى. تحصیلات در دورههاى ابتدایى و راهنمایى و بعد از آن اجبارى نیست اما رایگان است، البته ورود به دانشگاه با شرط معدل هم داریم. در دانشگاهها هم که مبلغى به عنوان کمکهزینه به دانشجوها مىدهند.
دانشگاههاى مهم عربستان در کدام شهرهاست؟
هفت دانشگاه مهم داریم که در واقع بینالمللى است. یعنى مدرک این دانشگاهها در مجامع بینالمللى و همه کشورها پذیرفته مىشود؛ این دانشگاهها در احساء، ریاض و مکه قرار دارد. اما هر شهرى هم براى خود یک دانشگاه کوچک دارد که مدرک آن فقط در عربستان مورد قبول است.
چه رشتههایى در این دانشگاهها تدریس مىشود و علاقهمندان به کدام رشته زیادترند؟
در این دانشگاهها همه رشتهها تدریس مىشود اما رشته فلسفه تا به حال نداشتیم و رشتههاى روانشناسى و علم لغت چند سالى است که به این دانشگاه راه پیدا کرده است. رشته علوم دینى هم داریم که البته تحلیلى و تحقیقى نیست و مطالب باید بدون چون و چرا مورد قبول دانشجویان قرار بگیرد. تقریباً علاقهمندى به همه رشتهها یکسان است.
استقبال بانوان عربستانى از دانشگاه و تحصیل چطور است؟
در عربستان بیشتر زنان وارد دانشگاه مىشوند و استقبال بسیار شدیدى هم در این مورد هست. رقابتى که براى ورود زنان به دانشگاه است هر ساله بیشتر مىشود و این از سیاستهاى وهابیت است که دانشجوها جز به درسهایى که مىخوانند به چیز دیگرى فکر نکنند و وقتى براى پرداختن به مسائل دینى نداشته باشند. این سیاست طورى اجرا مىشود که اکثر دختران و زنان از تحقیق در مورد مسائل دینى دور مىشوند و از حقیقت امر در مورد تشیّع و تسنّن دور مىمانند.
با توجه به عقاید وهابیت در مورد ورود زنان به دانشگاه و اصولاً حضور زن در جامعه مشکلى پیش نمىآید؟
اکثر زنانى که در عربستان زندگى مىکنند پوشیدهاند و حجاب کامل دارند به طورى که حتى چهره آنها هم پیدا نیست. کلاسهایى هم که در دانشگاه براى زنان برپا مىشود دانشجوها با اساتید مرد در یک کلاس نیستند بلکه دانشجوها از طریق دوربین مدار بسته، استاد را در تلویزیونِ موجود در کلاس مىبینند. هر دانشجویى هم تلفنى در اختیار دارد تا به وسیله آن بتواند با استاد تماس بگیرد و ایرادها و اشکالهایى که از درس جدید دارد با استاد در میان بگذارد. در محل کار هم هیچ مردى حق ورود به اتاق خانمها را ندارد، به همین دلیل مشکلى هم پیش نمىآید. البته کاریابى براى زنان عربستان مشکل است و محدودیتهایى دارد.
در واقع شغلهاى خاصى براى زنان در نظر گرفته شده یا اینکه زنان عربستانى شغلهاى خاصى را انتخاب مىکنند؟
در قانون کشورم فقط دو شغل براى زن در نظر گرفته شده، شغل معلمى و پزشکى؛ آن هم به این دلیل که دخترها زیر نظر معلمهاى زن آموزش ببینند و شغل پزشکى هم به دلیل اینکه بیماران زن زیر نظر پزشک زن باشند و غیر از این دو شغل، شغل دیگرى ندارند؛ چون به نظر وهابیت شغلهاى دیگر بیهوده است و براى حضور زن در اجتماع مناسب نیست. البته جدیداً بانک هم براى زنان تأسیس شده است و زمزمه مشاغل دیگرى هم هست.
براى دانشجوهاى پزشکى لازم است که کلاسهاى تشریح داشته باشند یا سرِ عمل جراحى حضور یابند؛ این مشکل را چگونه حل کردهاند؟
فقط در مورد همین مسئله است که خانمها با محدودیت خاص سر کلاسهاى تشریح حاضر مىشوند ولى کلاسهاى دیگر با حضور استاد مرد برگزار نمىشود.
پس با این اطلاعاتى که در مورد وضعیت زنان در کشورتان دادید حتماً حضور زن در مسائل سیاسى هم قدغن است؟
تقریباً بله! زن در عربستان به هیچ وجه در مسائل سیاسى شرکت نمىکند. مسائلى از قبیل نماینده شدن، حضور در جوامع سیاسى و بینالمللى و رأى دادن؛ چون زنان کشورم شناسنامه ندارند و حدود یکى دو سالى است که به بعضى از زنان که تعداد کمى هم هستند شناسنامه دادهاند. در واقع این جزء عقاید زنان شده که در مسائل سیاسى حضور نداشته باشند.
پس زنان عربستانى چگونه شناخته مىشوند و اصولاً هویت خود را چگونه ثابت مىکنند؟
در عربستان هر پسرى که به دنیا مىآید، شناسنامه دارد. این شناسنامه هم تقریباً شبیه یک کارت است. وقتى این پسر به سن ازدواج رسید و دخترى را پسندید و ازدواج کرد، نام آن دختر وارد کارت یا شناسنامه پسر مىشود. بعد از آن هم اسم فرزندانِ دختر در کارت پدر نوشته مىشود همراه با مشخصات کامل. ولى پسرها کارت و شناسنامه جدا دریافت مىکنند. دخترها هم مىتوانند براى ورود به دانشگاه و مدرسه و محل کار، کارت پدر را که حاوى اطلاعات کاملى راجع به آنهاست همراه ببرند.
هیچ کارت و شناسنامهاى به نام دختران ثبت نمىشود، مثلاً گواهینامه؟
در کشور من اصلاً راننده زن وجود ندارد. در همان ابتداى ورودم به ایران خیلى متعجب شدم چون مىدیدم که زنان پشت ماشین نشستهاند و رانندگى مىکنند در صورتى که در کشور من حتى زنان در صندلى جلو و کنار راننده نمىنشینند حتى اگر راننده مَحرم باشد. در هر صورت فقط کارت دانشجویى به نام دانشجویان دختر است اما بقیه موارد در شناسنامه پدر است.
زینبخانم، نظر خودتان در این زمینه چیست؟
زن مانند مروارید در صدف است و باید به همان اندازه هم ارزش و بها داشته باشد. در واقع زن حرمت دارد و باید به آن احترام گذاشت اما نه در این حد که او را از ارزشهاى اجتماعى دور کرد. من از قوانینى که در مورد زنان کشورم انجام مىشود راضىام، اما نه در همه موارد. مقام زن در عربستان این گونه است که در خانواده و خانه و براى تربیت فرزندان مهم است نه براى کارهاى اجتماعى.
پس اگر زنى براى کسب درآمد مجبور به کار باشد چگونه باید نیاز خود را برطرف کند؟
در این مورد استثنا هم وجود دارد. مثلاً یک زن مىتواند براى رساندن فرزندش به بیمارستان از ماشین استفاده کند اما این کار استثناست و نباید تکرار شود چون جوّ عربستان این گونه رفتارها را نمىپسندد یا اینکه زنانى گاه سرِ زمین کشاورزى کار مىکنند و گاهى اوقات سوار تراکتور مىشوند البته فقط براى کار اما در خیابانها همان زنها باید پوشیده و باحجاب باشند.
در مورد طلاق در کشور شما چه قوانینى وجود دارد؟
طلاق در کشورم هست اما به حد بسیار کم. چون زنان عربستانى بسیار دلسوز و مهربان هستند و نسبت به فرزندان خود احساس دلسوزى دارند؛ پس به آسانى زندگىشان را ترک نمىکنند و طلاق را هم جزء منفورترین مسائل زندگى مىدانند اما در مواردى هم داریم که طلاق صورت مىگیرد. با این حال زنانى در عربستان هستند که همسرشان با دو یا سه زن ازدواج مىکند اما درخواست طلاق ندارند و به بچهها و فرزندانشان فکر مىکنند که بعد از آنها زندگى سختى خواهند داشت؛ به این ترتیب سعى مىکنند که با این مشکل سازگارى پیدا کنند.
مسئله ازدواج مجدد در عربستان چه صورتى دارد؟
در این مورد قانون منعکنندهاى قرار ندارد که مردان را مجاب کند تا با همان همسر اول زندگى کنند، پس مردان ازدواج مجدد مىکنند تا به قول خودشان نسل اسلام و مسلمانان را زنده نگه دارند و تا چهار بار مجاز به ازدواج هستند. البته این شیوه بیشتر نزد سنّىها مرسوم است و شیعیان کمتر به ازدواج مجدد روى مىآورند.
اگر موافق باشید کمى در مورد تعطیلات و اعیاد در عربستان صحبت کنیم و اینکه چه رسومى در این روزها انجام مىشود.
دو عید بزرگ در عربستان هست؛ یکى عید فطر و دیگرى عید قربان. در عید فطر لباس عید مىپوشیم و در مدینةالنبى نماز عید را برگزار مىکنیم. در واقع اکثر مردم سعى مىکنند براى این روز خودشان را به مدینه برسانند و نماز عید را آنجا بخوانند. در این روز لباسهاى نو مىپوشند. مردها «دُراعه» مىپوشند و زنان «دِشداشه». به پسربچهها هم جلیقه مىپوشانند و این روز را براى دیدن فامیل و آشناها وقت مىگذارند. شیرینىهاى متنوع درست مىکنند و به جاهاى دیدنى مىروند. عید قربان هم لباسهاى نو مىپوشند و همه براى تبریک این روز به منزل هم مىروند. اما شیعیان در عربستان غیر از این دو روز، روزهاى دیگرى هم دارند مثل نیمهشعبان که در آن روز ظرفهاى شیرینى در خیابان مىبرند و جلوى رهگذران و ماشینهایى که عبور مىکنند مىگیرند تا به این مناسبت از آنها پذیرایى شود. روز نیمه ماه مبارک رمضان هم که تولد امام حسن(ع) است، همین طور است و روز عید غدیر که عید بسیار بزرگى براى شیعیان است و در آن روز خانوادهها دور هم جمع مىشوند. بعد از ظهر عیدى مىدهند و شب را هم به جاهاى تفریحى مىروند.
شیرینىهاى مخصوص در این روزها را خودتان مىپزید؟
بله، معمول است که این شیرینى توسط دختران خانواده یا مادر پخته شود. شیرینى که خیلى مورد علاقه هموطنانم است، شیرینى «اُمِعلى» است که با آرد برنج، شکر و خلال بادام و شیر درست مىشود. یا شیرینى «عَسیله» که آرد، شکر و کره است. البته غذاهاى خاصى هم با سبزیجات مخصوص درست مىکنیم که بسیار لذیذ است.
میوههایى که معمولاً براى پذیرایى استفاده مىکنید، میوههاى خاصى هستند. اصولاً در عربستان کشت میوه به چه صورت است؟
میوههایى که پذیرایى مىکنیم همان میوههاى معمول در ایران است به علاوه «اَنبه»، اما چون آب و هواى عربستان خشک است و نمىتوان در آن به طور گسترده میوه کاشت، میوه بیشتر به صورت واردات است. اما سبزیجات و ادویههاى مختلفى داریم که با آن غذاهاى خوشمزهاى طبخ مىشود.
گفتید که در روز عید مردم لباسهاى مخصوص مىپوشند. کمى در مورد این لباسها براى ما توضیح بده!
کلاً عربها لباسهاى بلند و نسبتاً گشاد مىپوشند که به این نوع لباس براى مردها «دُراعه» مىگویند و همان لباس بلند و گشاد با کمى تزئینات مىشود «دِشداشه» براى زنان. البته لباس رسمى عربستان لباسى است با نام «جَلابیه» که شامل یک بلوز بلند و شلوار است. جدیداً هم پوششهایى براى زنان آمده که از پارچه حریر درست شده و مانتوهاى دولایه دوخته مىشود با آستینهاى گشاد و تزئینشده که به آن «عَبایة کتف» مىگویند. یک شال بزرگ هم دارد که زنان به همراه پوشیه از آن استفاده مىکنند.
از مراسم ازدواج هم کمى برایمان بگویید.
در عربستان این گونه نیست که پسرى از دخترى خوشش بیاید یا وى را بپسندد و بخواهد او را به عقد خود در آورد بلکه خواهر و مادر پسر و یا زنان دیگر فامیل دخترى را در نظر مىگیرند و با پدر و مادر او صحبت مىکنند. اگر نظر آنها براى ازدواج مثبت بود، قرار خواستگارى مىگذارند. خانواده داماد به همراه داماد براى دیدن دختر و خانوادهاش به منزل آنها مىروند و خانواده عروس با چاى و شیرینى از آنها پذیرایى مىکنند. پسر و دختر با هم صحبت مىکنند و پدر دختر اجازه مىدهد تا داماد، دخترش را بدون روسرى و پوشیه ببیند چون معتقدند یک نظر براى ازدواج حلال است. اگر دختر و پسر همدیگر
را پسندیدند، [در مناطق شیعهنشین ]صیغه موقت عقد خوانده مىشود و تا حدود یک ماه با همدیگر صحبت مىکنند تا احساسات و علاقههاى یکدیگر را خوب بشناسند. سپس عقد دایم اجرا مىشود و مراسم عروسى برپا مىشود. در همان روز عقد هم هدیه بزرگى مىآورند که شامل کیف، پارچه، طلا و وسایل آرایش است. مهریه را هم روز عقد به عروس مىدهند تا عروس مقدارى لباس و طلا براى خودش تهیه کند. پول غذاى روز عروسى را هم مىدهند تا در شب عقد غذا و شیرینى تهیه شود. روزى که انگشتر براى عروس مىآورند، به روز «یومالخطوبه» معروف است و چند روز قبل از عقد انجام مىگیرد. قبل از عروسى هم دو شب حنابندان داریم. به این ترتیب که شب براى عروس حنا مىگذارند و مولودى مىخوانند. لباسهاى این شب معمولاً پاکستانى و هندوستانى است. شب سوم هم که شب عروسى است و رسم است که عروس از شب حنابندان تا روز عروسى صورتش را مىپوشاند و پس از برگشتن از آرایشگاه و پوشیدن لباس عروسى، چهرهاش را نشان مىدهد. بعد از آن همگى به هتل مىروند تا در کنار مراسم مولودىخوانى و تواشیح، آن شب را جشن بگیرند. مراسم عروسى حدود ساعت دوازده نیمهشب تمام مىشود و عروس به خانه همسرش مىرود. خانه عروس هم غالباً همان منزل مادرشوهر است و عروس و مادرشوهر با هم زندگى مىکنند. هدیههاى ازدواج هم به این صورت است که بعضى قبل از عروسى مبلغى پول مىدهند تا عروس و داماد بتوانند وسایل مورد نیاز خود را تهیه کنند. بعضى هم بعد از عروسى وسایلى و یا مبلغى به عنوان هدیه مىدهند.
از توضیحاتى که راجع به ازدواج دادید معلوم شد که زنان عربستانى قانع و صبورند. در واقعیتِ زندگى هم، زنان داراى همین خصوصیات هستند؟
بله، زنان عرب بسیار سختکوش و قانعند. گاهى اوقات یک عروس چندین سال با مادرشوهر و اقوام زندگى مىکند و هیچ گلهاى هم ندارد. در واقع سعى مىکنند در تربیت و پیشرفت فرزندانشان بکوشند تا آنها را صالح و مؤمن تربیت کنند و این خیلى مهم و قابل توجه است. زنان عربستانى به همسرانشان احترام مىگذارند و در زندگى یار و همراه همسرانشان هستند.
به عنوان آخرین سؤال، براى دوستان ما از کارهاى هنرى و دستى که دختران و زنان عربستانى در خانه انجام مىدهند بگویید.
یکى از هنرهایى که در کشورم رواج دارد، هنر شیرینىپزى است که معمولاً اکثر زنان و دختران این کار را خوب انجام مىدهند. قلاببافى و خیاطى هم جزء همان کارهاست و همچنین نقاشى روى دست با حنا که خیلى مورد توجه اعراب است، مخصوصاً در جشنها و اعیاد؛ و کار دیگر هم مربوط به آرایشگاه است که جدیداً بعضى از زنان به آن مشغول هستند چون تا چندى قبل این کار توسط خانمهاى لبنانى که در کشورم بودند، انجام مىشد.
ضمن تشکر از خانم «زینب عبدالهادى» که وقت خودشان را در اختیار ما قرار دادند. امیدواریم که همواره شاد و سرحال و موفق باشند.