بدبینى و بى اعتمادى دختران و پسران خطبه هاى آیت الله امینى در نماز جمعه قم

نویسنده


 

گزینشى از خطبه‏هاى آیت‏اللَّه ابراهیم امینى(7)
بدبینى و بى‏اعتمادى دختران و پسران‏

تهیه و تنظیم: محمد رضایى‏

قم - جمعه - 27/8/84

موضوع سخن ما در خطبه‏هاى گذشته، افزایش سن ازدواج جوانان، مخصوصاً پسران و به ویژه در روستاها بود که به پاره‏اى از آثار و تبعات منفى آن اشاره کردم، از جمله آثار دنیوى، اخلاقى، اجتماعى و حتى بهداشتى.
عواملى که باعث افزایش سن ازدواج در جوانان شده است، عبارت بودند از:
اوّل، قصد ادامه تحصیلات دانشگاهى؛
دوم، اشتغال؛
سوم، مسکن.

در همین باره در خطبه‏هاى گذشته راه حل‏هایى را عرض کردم. امیدوارم ارائه این سخنان و راه حل‏ها بى‏اثر نباشد تا بتوانیم بر این مشکل چیره آییم.
امروز در دنباله سخن به یکى دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج اشاره مى‏کنم و آن عبارت از: بدبینى، سوء ظن و بى‏اعتمادى دختران و پسران نسبت به یکدیگر.
با وجود آنکه دختران و پسران فراوانى در کشور ما به سن ازدواج رسیده و باید ازدواج کنند، نیز غریزه جنسى، آنان را به ازدواج هدایت مى‏کند، اما گروه زیادى از دختران با وجود میل باطنى به ازدواج، حاضر نیستند تن به ازدواج دهند و هر خواستگارى را با بهانه‏اى رد مى‏کنند؛ یکى را به بهانه شغل، دیگرى را به بهانه سن، آن یکى را به بهانه تحصیلات و ... وقتى خواستگارهاى مختلف را رد کردند، کم کم سن‏شان بالا مى‏رود تا به سنى مى‏رسند که دیگر شانس ازدواج ندارند و به تدریج خواستگاران خود را از دست مى‏دهند که این امر براى آینده جامعه ما بسیار خطرناک است. در بسیارى از خانواده‏ها، معمولاً چنین دخترانى هستند و انسان مى‏تواند از نزدیک با این مشکل و پیامد آن آشنا شود.
چنین افرادى به وسواس دچار شده و با خود فکر مى‏کنند اگر ازدواج کرده و به زندگى مشترک تن در دهند، آزادى‏شان سلب مى‏شود و یا اینکه نمى‏دانند شوهر با آنها چگونه رفتار خواهد کرد. آیا بدرفتارى مى‏کند؟ ممکن است خشونت‏هاى شوهران را در نظر آورند؛ گرفتارى‏هایى را که مردان تندمزاج و عصبانى به وجود مى‏آورند، در نظر مى‏آورند. همین امور سبب مى‏شود بدبینى آنها به ازدواج زیادتر شده و نسبت به آن بى‏رغبت شوند یا شانس و فرصت ازدواج را از دست بدهند.
پسرها هم همین جور هستند؛ پسرهایى را مى‏بینیم که به سن ازدواج رسیده‏اند، حتى بسیارى از آنها مشکل اشتغال و مسکن ندارند و تحصیلات‏شان هم به اتمام رسیده، اما وقتى به آنها مى‏گویى چرا ازدواج نمى‏کنید، مى‏گویند: هنوز زود است یا الان میلى به ازدواج نداریم و با بهانه‏هاى بى‏جا، از ازدواج سر باز مى‏زنند.
شاهد افراد زیادى از این قبیل هستم که تحصیلات‏شان تمام شده و شغل مناسبى هم به دست آورده‏اند، اما گاهى به این بهانه که امنیت شغلى ندارم و نمى‏دانم تا کى شاغل هستم و امثال این بهانه‏ها، از پذیرش ازدواج خوددارى مى‏ورزند و به اصرار پدران و مادران خود توجه نمى‏کنند، حتى گاهى بعضى از پدران و مادران نزد من آمده‏اند که شما از پسرمان بپرسید چرا ازدواج نمى‏کند!
بى‏رغبتى و بى‏میلى به ازدواج در اثر بدبینى‏ها و بى‏اعتمادى‏هاى پسران و دختران نسبت به یکدیگر است. پسر مى‏گوید چرا خودم را اسیر دخترى کنم که بى‏وفا است و ممکن است مشکل اخلاقى براى من به وجود آورد و زندگى مرا مشکل کند؛ شاید دختر بعداً تقاضاى طلاق کند و مهریه‏اش را به اجرا گذارد! خلاصه با بهانه کردن این حرف‏ها حاضر به ازدواج نیستند.
این امر واقعیتى است که در جامعه ما وجود دارد و نتیجه آن (طبق نظر بعضى از روانشناسان و کسانى که در مسائل جوانان تخصص دارند) این است که در آینده نزدیک، جامعه ما شاهد تعداد زیادى پسر و دختر خواهد بود که هرگز شانس ازدواج ندارند. الان در چنین مسیرى قرار داریم و مثل غربى‏ها به زودى همین مشکل را خواهیم داشت.
به نظر من، مسیر خطرناک و بدى در پیش رو داریم که آثار آن را تکرار نمى‏کنم. به هر حال، زندگى مجردى و در تنهایى، زندگى خوبى نیست و لذت و خوشى ندارد. بنابراین، باید راه حلى پیدا کرد. پیش از هر چیز، عوامل این طرز تفکرى را که میان جوانان به وجود آمده عرض مى‏کنم.
علل مختلفى براى این مسئله وجود دارد که در اینجا فقط به دو علت اشاره مى‏کنم:
یکى از علل بى‏رغبتى دختران و پسران نسبت به ازدواج، مشاهده کردن ناسازگارى میان پدر و مادر در خانواده یا دیدن درگیرى میان دوستان، آشنایان و خویشان مى‏باشد.
طبعاً پسران و دختران، خوب یا بد بودن ازدواج را در خانه و در رفتار پدر و مادر نسبت به یکدیگر تجربه مى‏کنند. اگر دیدند زندگى پدر و مادر شیرین و زیبا است و آنها نسبت به هم خوشرفتارى مى‏کنند و اهل عاطفه هستند، به ازدواج رغبت پیدا مى‏کنند، اما وقتى دیدند در خانه همیشه جنگ و دعوا است و والدین همیشه در حال داد و قال و قهر هستند، یا دایماً از آنها کتک‏کارى و خشونت دیدند - حالا توسط مادر یا پدر - نسبت به ازدواج بدبین مى‏شوند.
وقتى دخترى مى‏بیند که پدرش با کمال بى‏انصافى و بى‏عاطفگى با مادرش رفتار مى‏کند، یا هزینه زندگى را به خوبى تأمین نمى‏کند و اخلاق انسانى را مورد رعایت و توجه قرار نمى‏دهد، با خود فکر مى‏کند و مى‏گوید ازدواج کنم تا گرفتار چنین وضعى شوم؟!
آیا توقع دارید دختر و پسرى که در این گونه خانه‏ها زندگى مى‏کنند، بتوانند بعداً زندگى خوبى تشکیل بدهند؟! به هیچ وجه نباید چنین توقعى داشت!
خانواده‏هایى که این مسائل را رعایت نمى‏کنند، بزرگ‏ترین خیانت را نسبت به فرزندان‏شان روا داشته‏اند.
حال اگر پدر و مادر در خانه مشکلى نداشته باشند، متأسفانه در طایفه و فامیل، کسانى وجود دارند که همیشه قهر، دعوا، کدورت و ناسازگارى دارند. وقتى جوانان خانواده‏هاى این چنینى را مى‏بینند، در روحیه آنها اثر منفى مى‏گذارد و مى‏گویند: چرا ازدواج کنیم تا در زندگى شاهد چنین تلخ‏کامى‏هایى باشیم؟!
عامل دیگرى که از عوامل مهم به شمار مى‏رود، تماشا کردن فیلم‏هاى خانوادگى در سیما و یا سینما است که در آنها خشونت، بداخلاقى، جنگ و دعوا به نمایش گذاشته مى‏شود.
متأسفانه در زمان گذشته، سال‏ها جامعه ما گرفتار این مشکل بود و در فیلم‏هاى خانوادگى که در آن موقع به نمایش در مى‏آمد (چه فیلم‏هاى خارجى و چه فیلم‏هایى که توسط ایرانى‏ها ساخته مى‏شد) همیشه خشونت و دعوا و امثال آنها به نمایش گذاشته مى‏شد، علاوه بر اینکه به گفته برخى، فیلم‏هایى که ایرانى‏ها مى‏ساختند، بدتر از فیلم‏هاى خارجى بود.
به هر حال، سال‏ها این نوع فیلم‏ها نمایش داده مى‏شد. چه کسانى این فیلم‏ها را مى‏دیدند؟ روشن است که خانواده‏ها و جوانانى که در آن وقت نوجوان بودند و یا در اوایل جوانى‏شان بود. بنابراین، از زندگى خانوادگى تنها جنگ، دعوا، خشونت، گریه، ناله، بى‏وجدانى، طلاق و جدایى‏ها را در ذهن داشتند!
البته به نظر من، کسانى که این فیلم‏ها را مى‏ساختند، قصد خیانت نداشتند. آنها مى‏خواستند به وسیله ساختن چنین فیلم‏هایى از بانوان دفاع کنند، اما دفاع آنان آگاهانه نبود!
همان وقت احساس خطر کردم و بارها در تریبون نماز جمعه به مسئولان عرض کردم براى رضاى خدا از نمایش این فیلم‏ها دست بردارید! چرا فیلم‏هایى تهیه نمى‏کنید که جنبه‏هاى مثبت ازدواج و تشکیل زندگى مشترک را به نمایش بگذارد؟! مگر همه خانواده‏ها در حال جنگ و دعوا هستند؟! بله، گاهى اوقات در بعضى خانواده‏ها، جنگ و دعوا به وجود مى‏آید که باید اصلاح شود! اما نوجوان سیزده یا پانزده و یا شانزده ساله که در آن زمان این برنامه‏ها را مشاهده کرده، ذهنیتى که از ازدواج براى او به وجود آمده، منفى و تلخ است؛ زمانى هم که بزرگ شد، همین ذهنیت براى او باقى مى‏ماند!
بارها عرض کردم براى رضاى خدا این جور فیلم‏ها را پخش نکنید!! به جاى اینکه نکات منفى ازدواج را به نمایش بگذارید، جنبه‏هاى مثبت را به تصویر بکشید! سازگارى، اخلاق خوش، احسان، فداکارى، گرمى، محبت و صفاى خانوادگى را مد نظر قرار دهید و براى آنها فیلم تهیه کنید. اما کسى به این سخنان توجه نکرد! حتى مسئولان به من نامه نوشتند چرا این حرف‏ها را مى‏زنى؟! الان نتیجه و آثار سوء آن برنامه‏ها در خانواده‏ها و در جوانان ظاهر شده است.
با این وجود، چه توقعى از جوانان عزیز مى‏توان داشت؟ اینها چه جرمى دارند؟ فیلمسازان براى آنکه فیلم‏هاى جالبى ارائه بدهند، به سمت این سوژه‏ها رفتند. من هنوز جیغ و داد، دعوا و خشونت این گونه فیلم‏ها را به یاد دارم. نمایش این صحنه‏ها آثارش را بر جا مى‏گذارد.
اما راه حل: اوّلاً، خدمت جوان‏ها، دختر و پسر عرض مى‏کنم: زندگى خانوادگى تنها به تلخى و خشونت ختم نمى‏شود و همه زندگى‏ها این گونه نیست! البته در برخى خانواده‏ها این مسائل به وجود مى‏آید که باید آن را اصلاح کرد.
جوانان! چرا در سنین ازدواج، آن را قبول نمى‏کنید و خود را به تنها زندگى کردن وا مى‏دارید؟! بدانید زندگى در تنهایى، بسیار سخت است! بر فرض که شغل مناسب و خانه خوبى هم داشته باشید، اما بدانید تنها زندگى کردن، سخت و ناگوار است! شما تجربه‏اى در این زمینه ندارید. اگر مى‏گویید نه، بروید و از کسانى که از سن ازدواج‏شان گذشته است و ازدواج نکرده‏اند، بپرسید. ببینید آنها چه مى‏گویند؟
در این باره در خطبه‏هاى بعد به صورت مفصل‏تر صحبت خواهم کرد؛ ان شاءاللَّه.
اما به پدران و مادران و خانواده‏هایى که داراى چنین فرزندانى هستند، عرض مى‏کنم به فرزندان‏تان ترحم کنید! از لجبازى، خیره‏سرى و خودمحورى دست بردارید! بیایید و به خاطر فرزندان‏تان، زندگى مشترک خود را شیرین کنید! گاهى مردى را مى‏بینید که مثلاً در پنجاه سالگى مى‏گوید مى‏خواهم زنم را طلاق بدهم! با بچه‏هایت مى‏خواهى چکار کنى؟! الان موقع مرگ تو است! چرا این کارها را مى‏کنید؟! چرا این گونه رفتار مى‏کنید؟!
به عقیده من، براى حل مشکل، باید کار فرهنگى گسترده و دقیق براى خانواده‏ها و جوانان انجام شود. وظیفه روزنامه‏ها، مجلات، کتاب‏نویسان و در رأس همه، صدا و سیما است. صدا و سیما که این وضع را به وجود آورده است، مى‏تواند آن را به تدریج تغییر دهد، اما در صورتى که بخواهد این کار را بکند! فیلمسازان و هنرمندان باید هنر و خلاقیت خودشان را در نشان دادن زندگى‏هاى خوب و خوش‏بین کردن دختران و پسران نسبت به یکدیگر صرف کنند. آنان باید هنرشان را در راه اصلاح خانواده مصرف نمایند؛ هنرشان را در مطرح کردن شیرینى‏هاى ازدواج خرج کنند! چرا تلخى‏ها، داد و فریادها و داد و قال‏ها را مطرح مى‏کنند؟! گرچه این سوژه‏ها بیننده بیشترى جذب مى‏کند، اما در ذهن بینندگان، مخصوصاً جوانان، اثرات نامطلوبى بر جاى مى‏گذارند.
متأسفانه حاکمیت منسجمى بر فرهنگ ما وجود ندارد تا جلوى طرح این مطالب را بگیرد و از انجام این کارها جلوگیرى کند! در سینما هم همین طور است و این امر منحصر در صدا و سیما نیست.
الان - الحمدللَّه - این مطالب خیلى کمتر شده است. الان دیگر صحنه‏هاى فجیع کمتر مشاهده مى‏شود، اما باید خسارت‏هاى گذشته را جبران کرد! جبران گذشته به این نیست که با دخترخانم یا آقاپسر یا شخص دیگرى مصاحبه کنیم و راجع به ازدواج و خوبى‏هاى آن بپرسیم. این کافى نیست! هنرمندان باید در فیلمسازى عنایت داشته باشند و در فیلم‏ها، زندگى‏هاى شیرین را نشان دهند. تأثیرى که فیلم و سریال بر بیننده دارد، در مصاحبه‏ها و گفتگوها نیست! باید به همان طریقى که این فکر را تزریق کردید، به تدریج این فکر را برگردانید و نظام خانواده را رونق و صفا ببخشید. البته این کار مقدارى دشوار است، اما براى رضاى خدا این کار را انجام دهید! از فیلمسازان، هنرمندان و همچنین از کسانى که در این گونه کارها سرمایه‏گذارى مى‏کنند، تقاضا دارم جداً براى حل این مشکل بکوشند.
پروردگارا، کسانى را که براى حل مشکلات جامعه ما، مخصوصاً جامعه جوان ما تلاش مى‏کنند، موفق بدار! مسئولان صدا و سیما و سایر مسئولان فرهنگى را در انجام وظایف‏شان موفق بدار!

قم - جمعه - 19/9/84

در خطبه‏هاى گذشته عرض شد: ازدواج یکى از نیازهاى طبیعى و اجتماعى است. هر فردى براى به دست آوردن آرامش خاطر و راحتى فکر، به ازدواج و تشکیل خانواده نیاز دارد تا بتواند فرزندان خوبى تربیت کند. این امر یک نیاز طبیعى است و اگر ازدواج جوانان به موقع صورت پذیرد، بسیارى از مشکلات جامعه کاهش چشمگیرى مى‏یابد.
بسیارى از مشکلات جامعه به واسطه ترک ازدواج است، علاوه بر اینکه جوان‏ها اگر ازدواج نکنند یا دیر ازدواج کنند، با مشکلات فراوان جسمى و روانى مواجه مى‏شوند؛ به همین دلیل اسلام بر ازدواجِ به موقع جوانان، تأکید فراوان دارد که در خطبه‏هاى گذشته به احادیثى در این باره اشاره شد.
امروز به مطلب دیگرى در این زمینه اشاره مى‏کنم و آن عبارت است از اینکه ازدواج، فقط نیاز جوانان نیست بلکه به طور کلى نیاز اجتماع است! اگر یک جامعه بخواهد سلامت و امنیت خود را حفظ کند، باید سنت ازدواج در آن برقرار شود و هر فردى داراى خانه و زندگى باشد تا در آن آرامش یابد. اگر در امر ازدواج کوتاهى شود، جامعه به مشکلات فراوانى مبتلا مى‏شود. امروزه بسیارى از مشکلاتى که جامعه ما به آنها مبتلا شده، در اثر تأخیر در ازدواج جوانان است. گاهى تأخیر تا بدان جا پیش مى‏رود که تعدادى از آنها به ناچار تا آخر عمر در تنهایى به سر مى‏برند. این امر، مشکل بزرگى براى جامعه ما است!
بنابراین، منافع ازدواج فقط شامل حال جوانان نمى‏شود بلکه جامعه هم از منافع آن استفاده مى‏کند. زیان‏هاى ترک ازدواج فقط شامل پسران و دختران نشده، بلکه جامعه هم از ترک آن زیان مى‏بیند.
جامعه‏اى که در آن افراد عَزَب و مجرد زیاد باشد، با مشکلات فرهنگى و اخلاقى بسیارى روبه‏رو مى‏شود. از این جهت، اسلام فقط به جوان‏ها نمى‏گوید ازدواج کنید (به آنها این امر تذکر داده شده و احادیث فراوانى در این زمینه داریم اما) علاوه بر آن، به اجتماع و به عموم مردم نیز سفارش مى‏کند وسیله ازدواج جوانان را فراهم کنید!
نمى‏توانیم بگوییم اسلام از جوانان خواسته ازدواج کنند، ولى مردم در برابر خواسته اسلام مسئولیتى ندارند! نمى‏شود تنها به جوانان بگوییم بروید ازدواج کنید اما کارى به آنها نداشته باشیم! اگر خواستیم جامعه سالمى داشته باشیم، باید عموم مردم براى ازدواج جوانان تلاش و کوشش کرده و جدیت به خرج دهند. اسلام این کار را وظیفه همگانى مى‏داند! در این باره به آیه‏اى اشاره مى‏کنم:
«وَ أَنْکِحوا اْلأَیامى‏ مِنکم و الصَّالحینَ مِنْ عِبادِکُم و إِمائِکُم إِنْ یَکونوا فُقراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِه و اللَّهُ واسعٌ علیمٌ.»(1)
«و انکحوا الایامى». «ایامى» جمع «ایِّم» به معناى افراد مجرد است. خداوند به عموم مردم مى‏فرماید وسیله نکاح و ازدواج را براى مجردان فراهم کنید و در این راه تلاش نمایید. در ادامه آیه مى‏فرماید اگر فقیر باشند، خداوند به آنها کمک مى‏کند.
مخاطب آیه، عموم مسلمانان و جامعه اسلامى است، یعنى افراد جامعه اسلامى که در یک کشور یا شهر و قریه‏اى به سر مى‏برند، باید تلاش کرده وسایل ازدواج جوانان را فراهم کنند تا اگر فرد مجردى میان آنها است، امکان ازدواجش فراهم شود.
بنابراین در آیه، تهیه مقدمات ازدواج، یک وظیفه ملى و همگانى شناخته شده است. اگر جامعه به این وظیفه عمل کرد، منافعش را مى‏بَرَد اما اگر بدان عمل نکرد یا در عمل به آن کوتاهى نمود، زیان‏هایش به خود جامعه برمى‏گردد.
کسانى را که مخاطب آیه هستند، در چند دسته بحث و بررسى مى‏کنم. یکى از آنها پدران، مادران و فامیل دختر و پسر مجرد هستند که مى‏توان گفت این گروه بالاى همه گروههاى دیگر قرار مى‏گیرد. در این خطبه در باره این دسته صحبت مى‏کنم و دو دسته دیگر به جلسه بعد موکول مى‏شود.
خداوند، پدران، مادران و فامیل افراد مجرد را مخاطب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: براى جوانان‏تان وسیله ازدواج فراهم کنید!
پدر و مادر در تولید فرزند مؤثر هستند. اگر تولید فرزند نمى‏کردند، آنها به دنیا نمى‏آمدند که این مشکلات را پیدا کنند. پدر و مادر باعث به وجود آمدن فرزندان شدند.
زمانى که فرزندان به وجود آمدند، پدر و مادر در به سامان رساندن آنها مسئولیت دارند و باید زندگى آنان را به گونه‏اى فراهم کنند که در آسایش باشند. فراهم ساختن امکان ازدواج، یکى از عوامل آسایش به شمار مى‏رود.
در احادیث معصومان(ع)، یکى از وظایف پدران و مادران، تزویج فرزندان ذکر شده است. پیغمبر اکرم(ص) فرمود:
«مِنْ حَقّ الولد على الوالد ... و یزوّجه إذا بلغ.»(2)
در این روایت، یکى از حقوق فرزند بر پدر، فراهم آوردن وسایل ازدواج زمانى که فرزند به سن مناسب (بلوغ) رسیده باشد، برشمرده شده است. این کار در فرمایش پیامبر(ص) به عنوان حق، ذکر گردیده است.
مى‏دانید حقوق اسلامى، چیزهایى هستند که عمل کردن به آنها بر انسان واجب است که اگر در این مورد کوتاهى کند، در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت! تزویج فرزندان و فراهم آوردن مقدمات آن، حق فرزند است! اگر پدر و مادر به این حق عمل کردند، در به سعادت رساندن فرزندشان سهیم هستند و با این کار، فرزند خود را از بسیارى مشکلاتِ عصبى، روانى و اجتماعى نجات داده‏اند، اما اگر در این باره کوتاهى کنند، علاوه بر اینکه در دنیا مشکلات ناشى از عمل نکردن به این وظیفه را تحمل خواهند نمود و فرزند ناخلفى به جامعه تحویل خواهند داد، در قیامت نیز بازخواست مى‏شوند!
فقط اداى حق پدر بر فرزند واجب نیست که اگر پسر به وظیفه خود عمل نکرد، عاق والدین مى‏شود. در برخى روایات آمده اگر پدر هم به وظایف خودش عمل نکرد، عاق فرزند مى‏شود.
بنابراین فراهم کردن زمینه ازدواج فرزند، وظیفه پدر و مادر است. در مراحل مختلف زندگى که جوانان دختر و پسر، به کمک نیاز دارند، پدر و مادر باید به آنها کمک کنند. یکى از آن مسائل، پیدا کردن همسر مناسب، متدین، خوش‏اخلاق و خوب است، به گونه‏اى که سعادت فرزندشان تأمین شود.
درست نیست که جوانان را به حال خود رها کنیم تا در خیابان‏ها پرسه بزنند تا براى خود همسرى پیدا کنند! به دلیل آنکه برخى از پدران و مادران در این کار کوتاهى کرده‏اند، جوان‏ها چاره‏اى ندیده، در خیابان‏ها براى یافتن همسر مناسب، به پرسه‏زنى مشغول مى‏شوند! زیرا پدر و مادرى که باید به دنبال پیدا کردن همسر مناسبى براى فرزند باشند و در این باره با فرزند مشورت و تفاهم کنند که چگونه همسرى مى‏خواهد؛ در این کار سستى و کوتاهى مى‏کنند.
متأسفانه بیشتر پدران و مادران، در این قسمت مصلحت خودشان را بر مصالح دختر و پسر مقدّم مى‏دارند. از این‏رو پسرها به آنها اعتمادى نداشته، مى‏گویند باید خودمان براى یافتن همسرى مناسب اقدام کنیم؛ که در این راه با صدها مشکل روبه‏رو مى‏شوند. با این حال، همه آنها موفق نمى‏شوند، ولى چاره دیگرى ندارند.
پدر و مادر در این باره باید کار، تلاش و کوشش کنند. سایر اعضاى فامیل هم باید تلاش نمایند؛ برادرها، خواهرها و خویشان دیگر. افراد فامیل وقتى مى‏بینند میان اطرافیان، یک جوان مجردى وجود دارد که به ازدواج احتیاج دارد، همگى باید کوشش کنند تا وسیله ازدواج او را فراهم نمایند. در مرحله انتخاب همسر، انجام مراسم عقد و عروسى هم پدر و مادر و فامیل باید کمک کنند. نه اینکه فقط دستور بدهند، بلکه باید وارد عمل شده، کمک کنند. جوان‏ها را تشویق کنند، با آنها گرم بگیرند، به آنها محبت کنند تا فرزندان‏شان بتوانند فرد مناسبى را براى همسرى انتخاب کنند. پس از آن هم در همه مراحل در کنارشان باشند و از آنها حمایت کنند، مخصوصاً در مورد هزینه‏ها.
ازدواج هزینه‏هایى دارد که اگر پسر و دختر، از دارایى برخوردار نباشند، وظیفه پدر و مادر است که کمک کنند. درست نیست که پدران و مادران بگویند فرزندمان باید ابتدا شغل و درآمدى پیدا کند و براى خود منزلى تهیه نماید، بعد به فکر ازدواج باشد.
جوانى که به سن ازدواج رسیده و امکان ازدواج برایش فراهم نیست، چه باید بکند؟! پدر و مادر با بى‏خیالى مى‏گویند الان شغل و درآمد ندارد، پس نمى‏تواند ازدواج کند؛ منتظریم تا شغل مناسب و درآمد خوبى پیدا کند! وقتى فرزند شغل، درآمد و مسکن مناسبى داشت که دیگر احتیاج زیادى به پدر و مادر ندارد! چرا حالا که به کمک شما نیاز دارد، کمک نمى‏کنید؟!
اگر پدر و مادر دارا هستند، وظیفه دارند براى ازدواج فرزندشان اقدام کنند. باید براى مقدمات ازدواج و حتى پس از آن، هزینه کنند!
دیده و شنیده‏ام پدران و مادرانى که ثروت دارند، اما دل‏شان نمى‏آید ذره‏اى براى فرزندان‏شان خرج کنند! مى‏گویند باید خودشان خودکفا بشوند!
چرا مالى را که براى اینها نگه داشته‏اى که بعداً به آنها مى‏رسد، الان براى آنها خرج نمى‏کنى و وسیله ازدواج و آسایش آنها را فراهم نمى‏کنى؟!
اگر فرزند به گناه بیفتد، قطعاً شما هم مسئولید! اگر فرزندان در اثر ترک ازدواج به گناه آلوده شوند، در قیامت از شما نیز بازخواست خواهند کرد! فرزند در قیامت به خداوند عرضه مى‏دارد: مرا این گونه آفریده بودى و نیاز به ارضاى غریزه جنسى داشتم و چاره‏اى جز این نبود؛ چون کسى به من کمک نکرد. البته این گونه هم نیست که او بى‏گناه باشد. او باید صبر کند، اما بدانید قطعاً پدران و مادران در این جهت مسئول هستند.
از آیه استفاده مى‏شود که وظیفه پدر و مادر در این مرحله بسیار مهم و سنگین است. حتى بعضى از فقها گفته‏اند اگر فرزندى نیاز به ازدواج دارد و قدرت تأمین نفقه را ندارد، احتیاط این است که پدر و مادر، او را تأمین کنند.
امیدواریم خداوند به همه برادران و خواهرانى که داراى فرزند هستند، توفیق عنایت کند در فراهم کردن مقدمات ازدواج فرزندان‏شان تلاش و کوشش نمایند.
پروردگارا! جامعه ما را از مشکلاتى که در اثر کوتاهى پدران و مادران و جوانان در امر ازدواج به وجود مى‏آید، محفوظ بدار؛ پدران و مادران را به وظایف خویش آشنا بگردان؛ به جوانان ما صبر و تحمل عنایت فرما.
خدایا! جوانان را از شرّ تهاجم فرهنگى دشمنان، مصون و محفوظ بدار!

پى‏نوشتها:
1) سوره نور (24)، آیه 32.
2) روضةالواعظین، ج‏2، ص‏369.