گزینشى از خطبههاى آیتاللَّه ابراهیم امینى(7)
بدبینى و بىاعتمادى دختران و پسرانتهیه و تنظیم: محمد رضایى
قم - جمعه - 27/8/84
موضوع سخن ما در خطبههاى گذشته، افزایش سن ازدواج جوانان، مخصوصاً پسران و به ویژه در روستاها بود که به پارهاى از آثار و تبعات منفى آن اشاره کردم، از جمله آثار دنیوى، اخلاقى، اجتماعى و حتى بهداشتى.
عواملى که باعث افزایش سن ازدواج در جوانان شده است، عبارت بودند از:
اوّل، قصد ادامه تحصیلات دانشگاهى؛
دوم، اشتغال؛
سوم، مسکن.
در همین باره در خطبههاى گذشته راه حلهایى را عرض کردم. امیدوارم ارائه این سخنان و راه حلها بىاثر نباشد تا بتوانیم بر این مشکل چیره آییم.
امروز در دنباله سخن به یکى دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج اشاره مىکنم و آن عبارت از: بدبینى، سوء ظن و بىاعتمادى دختران و پسران نسبت به یکدیگر.
با وجود آنکه دختران و پسران فراوانى در کشور ما به سن ازدواج رسیده و باید ازدواج کنند، نیز غریزه جنسى، آنان را به ازدواج هدایت مىکند، اما گروه زیادى از دختران با وجود میل باطنى به ازدواج، حاضر نیستند تن به ازدواج دهند و هر خواستگارى را با بهانهاى رد مىکنند؛ یکى را به بهانه شغل، دیگرى را به بهانه سن، آن یکى را به بهانه تحصیلات و ... وقتى خواستگارهاى مختلف را رد کردند، کم کم سنشان بالا مىرود تا به سنى مىرسند که دیگر شانس ازدواج ندارند و به تدریج خواستگاران خود را از دست مىدهند که این امر براى آینده جامعه ما بسیار خطرناک است. در بسیارى از خانوادهها، معمولاً چنین دخترانى هستند و انسان مىتواند از نزدیک با این مشکل و پیامد آن آشنا شود.
چنین افرادى به وسواس دچار شده و با خود فکر مىکنند اگر ازدواج کرده و به زندگى مشترک تن در دهند، آزادىشان سلب مىشود و یا اینکه نمىدانند شوهر با آنها چگونه رفتار خواهد کرد. آیا بدرفتارى مىکند؟ ممکن است خشونتهاى شوهران را در نظر آورند؛ گرفتارىهایى را که مردان تندمزاج و عصبانى به وجود مىآورند، در نظر مىآورند. همین امور سبب مىشود بدبینى آنها به ازدواج زیادتر شده و نسبت به آن بىرغبت شوند یا شانس و فرصت ازدواج را از دست بدهند.
پسرها هم همین جور هستند؛ پسرهایى را مىبینیم که به سن ازدواج رسیدهاند، حتى بسیارى از آنها مشکل اشتغال و مسکن ندارند و تحصیلاتشان هم به اتمام رسیده، اما وقتى به آنها مىگویى چرا ازدواج نمىکنید، مىگویند: هنوز زود است یا الان میلى به ازدواج نداریم و با بهانههاى بىجا، از ازدواج سر باز مىزنند.
شاهد افراد زیادى از این قبیل هستم که تحصیلاتشان تمام شده و شغل مناسبى هم به دست آوردهاند، اما گاهى به این بهانه که امنیت شغلى ندارم و نمىدانم تا کى شاغل هستم و امثال این بهانهها، از پذیرش ازدواج خوددارى مىورزند و به اصرار پدران و مادران خود توجه نمىکنند، حتى گاهى بعضى از پدران و مادران نزد من آمدهاند که شما از پسرمان بپرسید چرا ازدواج نمىکند!
بىرغبتى و بىمیلى به ازدواج در اثر بدبینىها و بىاعتمادىهاى پسران و دختران نسبت به یکدیگر است. پسر مىگوید چرا خودم را اسیر دخترى کنم که بىوفا است و ممکن است مشکل اخلاقى براى من به وجود آورد و زندگى مرا مشکل کند؛ شاید دختر بعداً تقاضاى طلاق کند و مهریهاش را به اجرا گذارد! خلاصه با بهانه کردن این حرفها حاضر به ازدواج نیستند.
این امر واقعیتى است که در جامعه ما وجود دارد و نتیجه آن (طبق نظر بعضى از روانشناسان و کسانى که در مسائل جوانان تخصص دارند) این است که در آینده نزدیک، جامعه ما شاهد تعداد زیادى پسر و دختر خواهد بود که هرگز شانس ازدواج ندارند. الان در چنین مسیرى قرار داریم و مثل غربىها به زودى همین مشکل را خواهیم داشت.
به نظر من، مسیر خطرناک و بدى در پیش رو داریم که آثار آن را تکرار نمىکنم. به هر حال، زندگى مجردى و در تنهایى، زندگى خوبى نیست و لذت و خوشى ندارد. بنابراین، باید راه حلى پیدا کرد. پیش از هر چیز، عوامل این طرز تفکرى را که میان جوانان به وجود آمده عرض مىکنم.
علل مختلفى براى این مسئله وجود دارد که در اینجا فقط به دو علت اشاره مىکنم:
یکى از علل بىرغبتى دختران و پسران نسبت به ازدواج، مشاهده کردن ناسازگارى میان پدر و مادر در خانواده یا دیدن درگیرى میان دوستان، آشنایان و خویشان مىباشد.
طبعاً پسران و دختران، خوب یا بد بودن ازدواج را در خانه و در رفتار پدر و مادر نسبت به یکدیگر تجربه مىکنند. اگر دیدند زندگى پدر و مادر شیرین و زیبا است و آنها نسبت به هم خوشرفتارى مىکنند و اهل عاطفه هستند، به ازدواج رغبت پیدا مىکنند، اما وقتى دیدند در خانه همیشه جنگ و دعوا است و والدین همیشه در حال داد و قال و قهر هستند، یا دایماً از آنها کتککارى و خشونت دیدند - حالا توسط مادر یا پدر - نسبت به ازدواج بدبین مىشوند.
وقتى دخترى مىبیند که پدرش با کمال بىانصافى و بىعاطفگى با مادرش رفتار مىکند، یا هزینه زندگى را به خوبى تأمین نمىکند و اخلاق انسانى را مورد رعایت و توجه قرار نمىدهد، با خود فکر مىکند و مىگوید ازدواج کنم تا گرفتار چنین وضعى شوم؟!
آیا توقع دارید دختر و پسرى که در این گونه خانهها زندگى مىکنند، بتوانند بعداً زندگى خوبى تشکیل بدهند؟! به هیچ وجه نباید چنین توقعى داشت!
خانوادههایى که این مسائل را رعایت نمىکنند، بزرگترین خیانت را نسبت به فرزندانشان روا داشتهاند.
حال اگر پدر و مادر در خانه مشکلى نداشته باشند، متأسفانه در طایفه و فامیل، کسانى وجود دارند که همیشه قهر، دعوا، کدورت و ناسازگارى دارند. وقتى جوانان خانوادههاى این چنینى را مىبینند، در روحیه آنها اثر منفى مىگذارد و مىگویند: چرا ازدواج کنیم تا در زندگى شاهد چنین تلخکامىهایى باشیم؟!
عامل دیگرى که از عوامل مهم به شمار مىرود، تماشا کردن فیلمهاى خانوادگى در سیما و یا سینما است که در آنها خشونت، بداخلاقى، جنگ و دعوا به نمایش گذاشته مىشود.
متأسفانه در زمان گذشته، سالها جامعه ما گرفتار این مشکل بود و در فیلمهاى خانوادگى که در آن موقع به نمایش در مىآمد (چه فیلمهاى خارجى و چه فیلمهایى که توسط ایرانىها ساخته مىشد) همیشه خشونت و دعوا و امثال آنها به نمایش گذاشته مىشد، علاوه بر اینکه به گفته برخى، فیلمهایى که ایرانىها مىساختند، بدتر از فیلمهاى خارجى بود.
به هر حال، سالها این نوع فیلمها نمایش داده مىشد. چه کسانى این فیلمها را مىدیدند؟ روشن است که خانوادهها و جوانانى که در آن وقت نوجوان بودند و یا در اوایل جوانىشان بود. بنابراین، از زندگى خانوادگى تنها جنگ، دعوا، خشونت، گریه، ناله، بىوجدانى، طلاق و جدایىها را در ذهن داشتند!
البته به نظر من، کسانى که این فیلمها را مىساختند، قصد خیانت نداشتند. آنها مىخواستند به وسیله ساختن چنین فیلمهایى از بانوان دفاع کنند، اما دفاع آنان آگاهانه نبود!
همان وقت احساس خطر کردم و بارها در تریبون نماز جمعه به مسئولان عرض کردم براى رضاى خدا از نمایش این فیلمها دست بردارید! چرا فیلمهایى تهیه نمىکنید که جنبههاى مثبت ازدواج و تشکیل زندگى مشترک را به نمایش بگذارد؟! مگر همه خانوادهها در حال جنگ و دعوا هستند؟! بله، گاهى اوقات در بعضى خانوادهها، جنگ و دعوا به وجود مىآید که باید اصلاح شود! اما نوجوان سیزده یا پانزده و یا شانزده ساله که در آن زمان این برنامهها را مشاهده کرده، ذهنیتى که از ازدواج براى او به وجود آمده، منفى و تلخ است؛ زمانى هم که بزرگ شد، همین ذهنیت براى او باقى مىماند!
بارها عرض کردم براى رضاى خدا این جور فیلمها را پخش نکنید!! به جاى اینکه نکات منفى ازدواج را به نمایش بگذارید، جنبههاى مثبت را به تصویر بکشید! سازگارى، اخلاق خوش، احسان، فداکارى، گرمى، محبت و صفاى خانوادگى را مد نظر قرار دهید و براى آنها فیلم تهیه کنید. اما کسى به این سخنان توجه نکرد! حتى مسئولان به من نامه نوشتند چرا این حرفها را مىزنى؟! الان نتیجه و آثار سوء آن برنامهها در خانوادهها و در جوانان ظاهر شده است.
با این وجود، چه توقعى از جوانان عزیز مىتوان داشت؟ اینها چه جرمى دارند؟ فیلمسازان براى آنکه فیلمهاى جالبى ارائه بدهند، به سمت این سوژهها رفتند. من هنوز جیغ و داد، دعوا و خشونت این گونه فیلمها را به یاد دارم. نمایش این صحنهها آثارش را بر جا مىگذارد.
اما راه حل: اوّلاً، خدمت جوانها، دختر و پسر عرض مىکنم: زندگى خانوادگى تنها به تلخى و خشونت ختم نمىشود و همه زندگىها این گونه نیست! البته در برخى خانوادهها این مسائل به وجود مىآید که باید آن را اصلاح کرد.
جوانان! چرا در سنین ازدواج، آن را قبول نمىکنید و خود را به تنها زندگى کردن وا مىدارید؟! بدانید زندگى در تنهایى، بسیار سخت است! بر فرض که شغل مناسب و خانه خوبى هم داشته باشید، اما بدانید تنها زندگى کردن، سخت و ناگوار است! شما تجربهاى در این زمینه ندارید. اگر مىگویید نه، بروید و از کسانى که از سن ازدواجشان گذشته است و ازدواج نکردهاند، بپرسید. ببینید آنها چه مىگویند؟
در این باره در خطبههاى بعد به صورت مفصلتر صحبت خواهم کرد؛ ان شاءاللَّه.
اما به پدران و مادران و خانوادههایى که داراى چنین فرزندانى هستند، عرض مىکنم به فرزندانتان ترحم کنید! از لجبازى، خیرهسرى و خودمحورى دست بردارید! بیایید و به خاطر فرزندانتان، زندگى مشترک خود را شیرین کنید! گاهى مردى را مىبینید که مثلاً در پنجاه سالگى مىگوید مىخواهم زنم را طلاق بدهم! با بچههایت مىخواهى چکار کنى؟! الان موقع مرگ تو است! چرا این کارها را مىکنید؟! چرا این گونه رفتار مىکنید؟!
به عقیده من، براى حل مشکل، باید کار فرهنگى گسترده و دقیق براى خانوادهها و جوانان انجام شود. وظیفه روزنامهها، مجلات، کتابنویسان و در رأس همه، صدا و سیما است. صدا و سیما که این وضع را به وجود آورده است، مىتواند آن را به تدریج تغییر دهد، اما در صورتى که بخواهد این کار را بکند! فیلمسازان و هنرمندان باید هنر و خلاقیت خودشان را در نشان دادن زندگىهاى خوب و خوشبین کردن دختران و پسران نسبت به یکدیگر صرف کنند. آنان باید هنرشان را در راه اصلاح خانواده مصرف نمایند؛ هنرشان را در مطرح کردن شیرینىهاى ازدواج خرج کنند! چرا تلخىها، داد و فریادها و داد و قالها را مطرح مىکنند؟! گرچه این سوژهها بیننده بیشترى جذب مىکند، اما در ذهن بینندگان، مخصوصاً جوانان، اثرات نامطلوبى بر جاى مىگذارند.
متأسفانه حاکمیت منسجمى بر فرهنگ ما وجود ندارد تا جلوى طرح این مطالب را بگیرد و از انجام این کارها جلوگیرى کند! در سینما هم همین طور است و این امر منحصر در صدا و سیما نیست.
الان - الحمدللَّه - این مطالب خیلى کمتر شده است. الان دیگر صحنههاى فجیع کمتر مشاهده مىشود، اما باید خسارتهاى گذشته را جبران کرد! جبران گذشته به این نیست که با دخترخانم یا آقاپسر یا شخص دیگرى مصاحبه کنیم و راجع به ازدواج و خوبىهاى آن بپرسیم. این کافى نیست! هنرمندان باید در فیلمسازى عنایت داشته باشند و در فیلمها، زندگىهاى شیرین را نشان دهند. تأثیرى که فیلم و سریال بر بیننده دارد، در مصاحبهها و گفتگوها نیست! باید به همان طریقى که این فکر را تزریق کردید، به تدریج این فکر را برگردانید و نظام خانواده را رونق و صفا ببخشید. البته این کار مقدارى دشوار است، اما براى رضاى خدا این کار را انجام دهید! از فیلمسازان، هنرمندان و همچنین از کسانى که در این گونه کارها سرمایهگذارى مىکنند، تقاضا دارم جداً براى حل این مشکل بکوشند.
پروردگارا، کسانى را که براى حل مشکلات جامعه ما، مخصوصاً جامعه جوان ما تلاش مىکنند، موفق بدار! مسئولان صدا و سیما و سایر مسئولان فرهنگى را در انجام وظایفشان موفق بدار!قم - جمعه - 19/9/84
در خطبههاى گذشته عرض شد: ازدواج یکى از نیازهاى طبیعى و اجتماعى است. هر فردى براى به دست آوردن آرامش خاطر و راحتى فکر، به ازدواج و تشکیل خانواده نیاز دارد تا بتواند فرزندان خوبى تربیت کند. این امر یک نیاز طبیعى است و اگر ازدواج جوانان به موقع صورت پذیرد، بسیارى از مشکلات جامعه کاهش چشمگیرى مىیابد.
بسیارى از مشکلات جامعه به واسطه ترک ازدواج است، علاوه بر اینکه جوانها اگر ازدواج نکنند یا دیر ازدواج کنند، با مشکلات فراوان جسمى و روانى مواجه مىشوند؛ به همین دلیل اسلام بر ازدواجِ به موقع جوانان، تأکید فراوان دارد که در خطبههاى گذشته به احادیثى در این باره اشاره شد.
امروز به مطلب دیگرى در این زمینه اشاره مىکنم و آن عبارت است از اینکه ازدواج، فقط نیاز جوانان نیست بلکه به طور کلى نیاز اجتماع است! اگر یک جامعه بخواهد سلامت و امنیت خود را حفظ کند، باید سنت ازدواج در آن برقرار شود و هر فردى داراى خانه و زندگى باشد تا در آن آرامش یابد. اگر در امر ازدواج کوتاهى شود، جامعه به مشکلات فراوانى مبتلا مىشود. امروزه بسیارى از مشکلاتى که جامعه ما به آنها مبتلا شده، در اثر تأخیر در ازدواج جوانان است. گاهى تأخیر تا بدان جا پیش مىرود که تعدادى از آنها به ناچار تا آخر عمر در تنهایى به سر مىبرند. این امر، مشکل بزرگى براى جامعه ما است!
بنابراین، منافع ازدواج فقط شامل حال جوانان نمىشود بلکه جامعه هم از منافع آن استفاده مىکند. زیانهاى ترک ازدواج فقط شامل پسران و دختران نشده، بلکه جامعه هم از ترک آن زیان مىبیند.
جامعهاى که در آن افراد عَزَب و مجرد زیاد باشد، با مشکلات فرهنگى و اخلاقى بسیارى روبهرو مىشود. از این جهت، اسلام فقط به جوانها نمىگوید ازدواج کنید (به آنها این امر تذکر داده شده و احادیث فراوانى در این زمینه داریم اما) علاوه بر آن، به اجتماع و به عموم مردم نیز سفارش مىکند وسیله ازدواج جوانان را فراهم کنید!
نمىتوانیم بگوییم اسلام از جوانان خواسته ازدواج کنند، ولى مردم در برابر خواسته اسلام مسئولیتى ندارند! نمىشود تنها به جوانان بگوییم بروید ازدواج کنید اما کارى به آنها نداشته باشیم! اگر خواستیم جامعه سالمى داشته باشیم، باید عموم مردم براى ازدواج جوانان تلاش و کوشش کرده و جدیت به خرج دهند. اسلام این کار را وظیفه همگانى مىداند! در این باره به آیهاى اشاره مىکنم:
«وَ أَنْکِحوا اْلأَیامى مِنکم و الصَّالحینَ مِنْ عِبادِکُم و إِمائِکُم إِنْ یَکونوا فُقراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِه و اللَّهُ واسعٌ علیمٌ.»(1)
«و انکحوا الایامى». «ایامى» جمع «ایِّم» به معناى افراد مجرد است. خداوند به عموم مردم مىفرماید وسیله نکاح و ازدواج را براى مجردان فراهم کنید و در این راه تلاش نمایید. در ادامه آیه مىفرماید اگر فقیر باشند، خداوند به آنها کمک مىکند.
مخاطب آیه، عموم مسلمانان و جامعه اسلامى است، یعنى افراد جامعه اسلامى که در یک کشور یا شهر و قریهاى به سر مىبرند، باید تلاش کرده وسایل ازدواج جوانان را فراهم کنند تا اگر فرد مجردى میان آنها است، امکان ازدواجش فراهم شود.
بنابراین در آیه، تهیه مقدمات ازدواج، یک وظیفه ملى و همگانى شناخته شده است. اگر جامعه به این وظیفه عمل کرد، منافعش را مىبَرَد اما اگر بدان عمل نکرد یا در عمل به آن کوتاهى نمود، زیانهایش به خود جامعه برمىگردد.
کسانى را که مخاطب آیه هستند، در چند دسته بحث و بررسى مىکنم. یکى از آنها پدران، مادران و فامیل دختر و پسر مجرد هستند که مىتوان گفت این گروه بالاى همه گروههاى دیگر قرار مىگیرد. در این خطبه در باره این دسته صحبت مىکنم و دو دسته دیگر به جلسه بعد موکول مىشود.
خداوند، پدران، مادران و فامیل افراد مجرد را مخاطب قرار مىدهد و مىفرماید: براى جوانانتان وسیله ازدواج فراهم کنید!
پدر و مادر در تولید فرزند مؤثر هستند. اگر تولید فرزند نمىکردند، آنها به دنیا نمىآمدند که این مشکلات را پیدا کنند. پدر و مادر باعث به وجود آمدن فرزندان شدند.
زمانى که فرزندان به وجود آمدند، پدر و مادر در به سامان رساندن آنها مسئولیت دارند و باید زندگى آنان را به گونهاى فراهم کنند که در آسایش باشند. فراهم ساختن امکان ازدواج، یکى از عوامل آسایش به شمار مىرود.
در احادیث معصومان(ع)، یکى از وظایف پدران و مادران، تزویج فرزندان ذکر شده است. پیغمبر اکرم(ص) فرمود:
«مِنْ حَقّ الولد على الوالد ... و یزوّجه إذا بلغ.»(2)
در این روایت، یکى از حقوق فرزند بر پدر، فراهم آوردن وسایل ازدواج زمانى که فرزند به سن مناسب (بلوغ) رسیده باشد، برشمرده شده است. این کار در فرمایش پیامبر(ص) به عنوان حق، ذکر گردیده است.
مىدانید حقوق اسلامى، چیزهایى هستند که عمل کردن به آنها بر انسان واجب است که اگر در این مورد کوتاهى کند، در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت! تزویج فرزندان و فراهم آوردن مقدمات آن، حق فرزند است! اگر پدر و مادر به این حق عمل کردند، در به سعادت رساندن فرزندشان سهیم هستند و با این کار، فرزند خود را از بسیارى مشکلاتِ عصبى، روانى و اجتماعى نجات دادهاند، اما اگر در این باره کوتاهى کنند، علاوه بر اینکه در دنیا مشکلات ناشى از عمل نکردن به این وظیفه را تحمل خواهند نمود و فرزند ناخلفى به جامعه تحویل خواهند داد، در قیامت نیز بازخواست مىشوند!
فقط اداى حق پدر بر فرزند واجب نیست که اگر پسر به وظیفه خود عمل نکرد، عاق والدین مىشود. در برخى روایات آمده اگر پدر هم به وظایف خودش عمل نکرد، عاق فرزند مىشود.
بنابراین فراهم کردن زمینه ازدواج فرزند، وظیفه پدر و مادر است. در مراحل مختلف زندگى که جوانان دختر و پسر، به کمک نیاز دارند، پدر و مادر باید به آنها کمک کنند. یکى از آن مسائل، پیدا کردن همسر مناسب، متدین، خوشاخلاق و خوب است، به گونهاى که سعادت فرزندشان تأمین شود.
درست نیست که جوانان را به حال خود رها کنیم تا در خیابانها پرسه بزنند تا براى خود همسرى پیدا کنند! به دلیل آنکه برخى از پدران و مادران در این کار کوتاهى کردهاند، جوانها چارهاى ندیده، در خیابانها براى یافتن همسر مناسب، به پرسهزنى مشغول مىشوند! زیرا پدر و مادرى که باید به دنبال پیدا کردن همسر مناسبى براى فرزند باشند و در این باره با فرزند مشورت و تفاهم کنند که چگونه همسرى مىخواهد؛ در این کار سستى و کوتاهى مىکنند.
متأسفانه بیشتر پدران و مادران، در این قسمت مصلحت خودشان را بر مصالح دختر و پسر مقدّم مىدارند. از اینرو پسرها به آنها اعتمادى نداشته، مىگویند باید خودمان براى یافتن همسرى مناسب اقدام کنیم؛ که در این راه با صدها مشکل روبهرو مىشوند. با این حال، همه آنها موفق نمىشوند، ولى چاره دیگرى ندارند.
پدر و مادر در این باره باید کار، تلاش و کوشش کنند. سایر اعضاى فامیل هم باید تلاش نمایند؛ برادرها، خواهرها و خویشان دیگر. افراد فامیل وقتى مىبینند میان اطرافیان، یک جوان مجردى وجود دارد که به ازدواج احتیاج دارد، همگى باید کوشش کنند تا وسیله ازدواج او را فراهم نمایند. در مرحله انتخاب همسر، انجام مراسم عقد و عروسى هم پدر و مادر و فامیل باید کمک کنند. نه اینکه فقط دستور بدهند، بلکه باید وارد عمل شده، کمک کنند. جوانها را تشویق کنند، با آنها گرم بگیرند، به آنها محبت کنند تا فرزندانشان بتوانند فرد مناسبى را براى همسرى انتخاب کنند. پس از آن هم در همه مراحل در کنارشان باشند و از آنها حمایت کنند، مخصوصاً در مورد هزینهها.
ازدواج هزینههایى دارد که اگر پسر و دختر، از دارایى برخوردار نباشند، وظیفه پدر و مادر است که کمک کنند. درست نیست که پدران و مادران بگویند فرزندمان باید ابتدا شغل و درآمدى پیدا کند و براى خود منزلى تهیه نماید، بعد به فکر ازدواج باشد.
جوانى که به سن ازدواج رسیده و امکان ازدواج برایش فراهم نیست، چه باید بکند؟! پدر و مادر با بىخیالى مىگویند الان شغل و درآمد ندارد، پس نمىتواند ازدواج کند؛ منتظریم تا شغل مناسب و درآمد خوبى پیدا کند! وقتى فرزند شغل، درآمد و مسکن مناسبى داشت که دیگر احتیاج زیادى به پدر و مادر ندارد! چرا حالا که به کمک شما نیاز دارد، کمک نمىکنید؟!
اگر پدر و مادر دارا هستند، وظیفه دارند براى ازدواج فرزندشان اقدام کنند. باید براى مقدمات ازدواج و حتى پس از آن، هزینه کنند!
دیده و شنیدهام پدران و مادرانى که ثروت دارند، اما دلشان نمىآید ذرهاى براى فرزندانشان خرج کنند! مىگویند باید خودشان خودکفا بشوند!
چرا مالى را که براى اینها نگه داشتهاى که بعداً به آنها مىرسد، الان براى آنها خرج نمىکنى و وسیله ازدواج و آسایش آنها را فراهم نمىکنى؟!
اگر فرزند به گناه بیفتد، قطعاً شما هم مسئولید! اگر فرزندان در اثر ترک ازدواج به گناه آلوده شوند، در قیامت از شما نیز بازخواست خواهند کرد! فرزند در قیامت به خداوند عرضه مىدارد: مرا این گونه آفریده بودى و نیاز به ارضاى غریزه جنسى داشتم و چارهاى جز این نبود؛ چون کسى به من کمک نکرد. البته این گونه هم نیست که او بىگناه باشد. او باید صبر کند، اما بدانید قطعاً پدران و مادران در این جهت مسئول هستند.
از آیه استفاده مىشود که وظیفه پدر و مادر در این مرحله بسیار مهم و سنگین است. حتى بعضى از فقها گفتهاند اگر فرزندى نیاز به ازدواج دارد و قدرت تأمین نفقه را ندارد، احتیاط این است که پدر و مادر، او را تأمین کنند.
امیدواریم خداوند به همه برادران و خواهرانى که داراى فرزند هستند، توفیق عنایت کند در فراهم کردن مقدمات ازدواج فرزندانشان تلاش و کوشش نمایند.
پروردگارا! جامعه ما را از مشکلاتى که در اثر کوتاهى پدران و مادران و جوانان در امر ازدواج به وجود مىآید، محفوظ بدار؛ پدران و مادران را به وظایف خویش آشنا بگردان؛ به جوانان ما صبر و تحمل عنایت فرما.
خدایا! جوانان را از شرّ تهاجم فرهنگى دشمنان، مصون و محفوظ بدار!پىنوشتها:
1) سوره نور (24)، آیه 32.
2) روضةالواعظین، ج2، ص369.