نویسنده

 

شمیم یار

نزهت بادى‏

امام سجاد(ع):
«الهى لَیْسَ لى وَسیلةٌ الیکَ الّا عواطِفُ رَأْفَتِکَ و شفاعَةُ نَبیِّکَ نبى الرَّحمةَ و مُنْقِذ الاُمَّة من الغُمَّه، فَاْجعَلْها لى‏ سَبَباً الى نَیْل غُفْرانِک؛
خدایا! مرا به سوى تو وسیله‏اى جز عواطف مهربانى‏ات و شفاعت پیامبر رحمتت که نگهدار امت از رنج و آلام است، نمى‏باشد. پس تو این دو را براى من وسیله آمرزش خود قرار ده.»

براى توسل به کسى که وجودش سراسر رحمت و رأفت است، چه کسى بهتر از رسول مهرگسترش که با هر نَفَس، گل عشق در باغ سینه مى‏کارد و با هر نگاهش، باران عطوفت جارى مى‏سازد.
ما را از کودکى آموخته‏اند که براى خواستن آرزویى از بزرگى، عزیزترین محبوب او را واسطه وى و خویش قرار دهیم. چگونه روى خواهد تافت، از کسى که خود را پشت پیامبر محبوبش پنهان کرده و او را شفیع گناهکارى خویش در نزد وى قرار داده است؟ چگونه پاسخ نخواهد داد، خواهش کسى را که به دامان کرامت نبى مقربش آویخته و چشم امید به وساطت او دوخته است؟
مى‏دانیم که در مرام کریمان نیست که سائلى را دست خالى از آستان لطف و مهر خویش برانند، حتى اگر آن بیچاره و دردمند را لیاقتى نباشد که او را بر سرِ سفره انعام خویش بنشانند. جود و سخاوت اربابان لطف و عطا آن همه است که راه را بر مسکینِ گرفتار نبندند و او را با خویش هم‏سفره بسازند؛ و همین سابقه عنایت است که ما را جسارت آن بخشیده که با همه تنگدستى و روسیاهى، دست توسل به سوى حبیب خدا دراز کنیم تا به بهانه آبرو و عزت او، ما را نیز شرفى بخشند.
براى خدایى که آتشفشان رحمتش همیشه مى‏جوشد و چشمه کرامتش دایماً مى‏خروشد، چه دستاویزى بهتر از رحمت و عطوفت خودش؟
پس خدا را به آبروى پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نیکویش سوگند دهیم تا دست توسل ما را از آستان عنایت خویش قطع نکند و چشم امیدمان را کور نسازد.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
باشد که گوشه چشمى به ما کنند