نویسنده

 

اهمیت دانش بومى با تأکید بر نقش زنان روستایى در کاربرد آن‏

فرحناز رستمى‏

مقدمه:

دانش بومى بخشى از سرمایه ملى هر قوم است که باورها، ارزش‏ها، روش‏ها، ابزار و آگاهى‏هاى محلى آنان را در بر مى‏گیرد. این همان دانشى است که به وسیله آن در طى قرون، اقوام گوناگون روزى خود را از محیطشان جسته‏اند، پوشاک‏شان را تهیه کرده‏اند، خود را در سرپناهى اسکان داده‏اند، فرزندان خود را تربیت نموده‏اند، جامعه خود را سامان داده و سلامت خود و احشام‏شان را حفظ کرده‏اند. امروزه این دانش شفاهى که از نسلى به نسل بعد سینه به سینه انتقال یافته، به سرعت رو به نابودى است؛ چرا که با مرگ هر سنتى کهن، بخش عظیمى از آن به فراموشى سپرده مى‏شود.
باورهاى حاکم به ویژه در میان دانشگاهیان و تحصیلکردگان، دانش بومى را چیزى جز خرافات پوسیده و روش‏هاى ناکارآمد نمى‏پندارند. این باورها بزرگ‏ترین مانع فکرى در مسیر بهره‏گیرى از این گنجینه فرهنگى ارزشمند در فرآیند توسعه است.
آنچه به گردآورى، تدوین و گسترش دانش بومى در سال‏هاى پایانى قرن بیستم اهمیت بخشیده، ضرورت دستیابى به فن‏آورى و دانش مناسبى است که در عین پاسخگویى به نیازهاى رو به رشد توسعه جهانى، منابع محدود کره زمین را به گونه‏اى پایدار مورد بهره‏بردارى قرار مى‏دهد و نسبت به تنوع اجتماعى و فرهنگى اقوام مختلف حساسیت لازم را دارا مى‏باشد. تجربه دو دهه اخیر نشان مى‏دهد که رسیدن به این دانش مناسب، تنها از راه تداوم در کاربرد این روش‏ها و آموزش این دانش گرانبها از افراد بزرگسال به نسل‏هاى جوان امکان‏پذیر است. بى‏شک زنان روستایى به عنوان گنجینه گرانبهاى این دانش، نقش مهمى در این راستا دارا مى‏باشند.

تعریف دانش بومى‏

به رغم افزایش روزافزون توجه به دانش بومى توسط نهادهاى علمى و دانشگاهى و مؤسسات تحقیقاتى هنوز درک واحدى از مفهوم دانش بومى حاصل نشده است. تعاریف ارائه شده اساساً با یکدیگر ناهمگون نیستند، بلکه در ابعاد و جنبه‏هاى متعددى همپوشى دارند. همچنین در ادبیات مربوط به دانش بومى، از اصطلاحات گوناگونى براى بیان این مفهوم استفاده شده است: دانش سنتى، دانش اکولوژیکى سنتى، دانش محلى، دانش جامعه محلى، دانش مردم روستایى و دانش کشاورزان (Rahman,0002). بیشتر نویسندگان درک و برداشت خود را از دانش بومى بیان مى‏کنند و فقط بعضى از ابعاد آن را که مرتبط با حرفه و تخصص خود مى‏باشد مدّ نظر قرار مى‏دهند. (warren,1991) دانش بومى را این گونه تعریف مى‏کند: دانش بومى محلّى، دانشى است که منحصر به یک فرهنگ مشخص و یا جامعه معین مى‏باشد. دانش بومى با دانش علمى که توسط دانشگاهها و مجامع علمى و تحقیقاتى ایجاد شده، تفاوت دارد. این دانش مبنایى براى تصمیم‏گیرى‏هاى محلّى در زمینه کشاورزى، بهداشت، تهیه و تبدیل مواد غذایى، آموزش، مدیریت منابع طبیعى و فعالیت‏هاى متعدد دیگرى در سطح جوامع روستایى مى‏باشد.
همچنین (Flavier,5991) دانش بومى را مبناى اطلاعاتى براى یک جامعه مى‏داند که تسهیل‏کننده ارتباطات و تصمیم‏گیرى‏ها مى‏باشد.
وى بیان مى‏کند که نظام‏هاى بومى اطلاعاتى پویا هستند و پیوسته به وسیله آزمایش و خلاقیت و همچنین از طریق تماس و ارتباط با نظام‏هاى بیرونى تحت تأثیر و تغییر قرار مى‏گیرند.
(UNEP,2002) هم براى بیان مفهوم دانش بومى، اصطلاح دانش سنتى را به کار برده و آن را چنین تعریف مى‏نماید: دانش سنتى، دانشِ نوآورى‏ها و روش‏هاى جوامع بومى و محلّى سراسر جهان مى‏باشد که از راه تجربه در طى قرون متمادى تهیه و تدوین شده و با فرهنگ و محیط محلّى سازگار شده است. دانش سنتى به طور شفاهى و گفتارى از نسلى به نسل دیگر منتقل شده است. این دانش شامل داستان‏ها، آوازها، فرهنگ و عقاید عامه مردم، ارزش‏هاى فرهنگى، اعتقادات، آداب و رسوم، قوانین محلّى، زبان و گویش‏هاى محلّى مى‏باشد. دانش سنتى - به ویژه در زمینه‏هایى نظیر کشاورزى و پزشکى - عمدتاً از یک ماهیت عملى برخوردار مى‏باشد.

ویژگى‏هاى دانش بومى‏

1- دانش بومى، محلّى مى‏باشد؛ این دانش ریشه در یک مکان بخصوص و مجموعه‏اى از تجارب آن محل دارد و به وسیله مردمى که در این مکان‏ها زندگى مى‏کنند به وجود آمده است.
2- دانش بومى به صورت شفاهى، یا از طریق نقل و نمایش منتقل شده است.
3- دانش بومى نتیجه و پیامد درگیرى عملى در زندگى روزمره مى‏باشد و دائماً به وسیله تجربه و آزمون و خطا تقویت مى‏شود.
4- با توجه به مشخصه‏هاى یک و سه، این دانش بیشتر تجربى مى‏باشد تا نظرى.
5- تکرار یکى از ویژگى‏هاى بارز نقل و نقّالى مى‏باشد، حتى وقتى که دانش جدیدى فرا گرفته مى‏شود. تکرار به حفظ و یادآورى و تقویت ایده‏ها کمک شایان توجهى مى‏کند.
6- «نقل» هنگامى که براى دانش به کار برده مى‏شود، یک عامل سیال و متغیر همراه با عدم سرانجام و پایان واقعى مى‏باشد. بنابراین دانش بومى پیوسته در حال تغییر است، تولید و بازتولید مى‏شود، کشف مى‏شود و از بین مى‏رود و به طور کلى این دانش بسیار پویا و متغیر مى‏باشد.
7- دانش بومى بنا بر خصلت با دیگر دانش‏ها، از جمله علم جهانى، سهیم و همگام مى‏شود.
8- اگر چه ممکن است دانش بومى بر افراد بخصوصى متکى باشد و ممکن است به یک حدى از انسجام در آئین‏ها و دیگر مفاهیم و ساختارهاى نمادین دست یابد، اما توزیع آن همیشه به صورت مجزا و قسمت قسمت مى‏باشد. این دانش به صورت تمام و کمال در هیچ یک از افراد، مکان‏ها، فرهنگ‏ها و جوامع وجود ندارد.
9- سازمان و ماهیت دانش بومى اساساً کارکردى و عملى مى‏باشد.
10- دانش بومى بنا بر خصلت، درون سنت‏هاى فرهنگى گسترده‏تر فرا گرفته است، تفکیک فنى از غیر فنى، عقلانى از غیر عقلانى مشکل‏آفرین و مسئله‏ساز مى‏باشد.

نقش زنان روستایى در حفظ و انتقال دانش بومى‏

زنان روستایى به عنوان عضو جداناپذیر و مهم جامعه روستایى، نقش‏ها و وظایف گوناگونى را انجام مى‏دهند. آنان علاوه بر وظایف یک مادر مسئولیت‏هاى بى‏شمارى را در ارتباط با مدیریت امور منزل، انجام کارهاى کشاورزى، توسعه و تبدیل محصولات کشاورزى و دامى ایفا مى‏کنند (اردکانى، 1374).
زنان روستایى در برخورد با پدیده‏ها و رویدادهاى روزانه و امور مختلف، راه حل‏ها و روش‏هاى گوناگونى را اعمال مى‏کنند. بخش عظیمى از پاسخ‏هاى آنان به طبیعت و محیط اطراف، برگرفته از دانش بومى منطقه است. آنان به عنوان وارثان نیاکان و اجداد خود سعى کرده‏اند با محیط پیرامون خود تا سر حد امکان همخوانى و سازگارى داشته باشند. به طور کلى دانش بومى زنان روستایى از ابعاد مختلفى تشکیل شده است که عبارتند از:
1- بعد تولیدى: زنان در چرخه تولیدات کشاورزى و دامى فعالیت‏ها و روش‏هاى متفاوتى را اعمال مى‏کنند.
2- بعد طبیعى: آنان در باره گیاهان و طبیعت اطراف خود سرشار از تجربه مى‏باشند.
3- بعد سلامتى و بهداشت: آنان براى مبارزه با بیمارى‏ها از گیاهان و روش‏هاى بومى متنوعى استفاده مى‏کنند. همچنین براى بالا بردن عمر مفید افراد روش‏ها و آداب خاصى را رعایت مى‏کنند.
4- بعد حرفه‏ها و مشاغل: زنان روستایى در فعالیت‏هایى همچون مسئولیت‏هاى روزانه (طبخ نان، پخت غذا، تبدیل مواد غذایى) و صنایع دستى از تجربیات و روش‏هاى گرانبهایى استفاده مى‏کنند.
شاید بسیارى از روش‏ها و فنون پیشرفته وارداتى در مقایسه با فعالیت‏هاى مشابه زنان در گذشته، جایگاه رفیعى را به دست آورده باشند، اما هنوز بسیارى هستند که ماست سنتى را به فرآورده‏هاى صنعتى ترجیح مى‏دهند. حال اگر عرصه‏اى فراهم شود که زنان روستایى در کشور ما بتوانند معلومات و دانستنى‏هاى گرانبهاى خود را به متولیان بخش‏هاى تحقیقات، بازار و عوامل مرتبط با آن انتقال بدهند، آن وقت شاید دیگر ما چنین به تکنولوژى‏هاى وارداتى محتاج نشویم.
چنانچه روش‏هاى برنامه‏ریزى مشارکتى به همراه عوامل تحقیقاتى منسجم و کارآمد در باره زنان روستایى اعمال گردد، آنان مى‏توانند در حفظ و انتقال دانش بومى محیط اطراف خود نقش فعالانه‏اى را ایفا نمایند.

دانش بومى و استفاده زنان روستایى از گیاهان دارویى‏

در گذشته نه چندان دور، زمانى که آمیختگى انسان و طبیعت پررنگ‏تر بود، بین انسان و عناصر طبیعى از جمله گیاهان ارتباط قوى‏تر و لطیف‏ترى برقرار بود. انسان هر آنچه که مى‏خواست در طبیعت اطراف خود جستجو کرده، در مقابل با تعقل و تدبیر با طبیعت برخورد مى‏کرد. تغذیه، درمان و نیازهاى دیگر، گیاهان را در زندگى انسان برجسته کرده و گاه ارتباط این دو را به حد پرستش گیاه توسط انسان مى‏کشاند، به طورى که مى‏توان نمونه‏هاى بسیارى را در فرهنگ مردم کشورمان دید. در زمان‏هاى نه چندان دور تنها درمان دردها و بهبودبخشنده زخم‏ها، گیاهان بودند. امروزه این دانش عظیم در حال فروپاشى بوده و نسل میانه و جوان مردم ایران و بخصوص خطه آذربایجان از این گنجینه دور شده و شدیداً وابسته به طب جدید و دارو و درمان شده‏اند. این در حالى است که جایگاه برخى گونه‏هاى دارویى در فرهنگ مردم روستایى این منطقه بسیار جالب بوده و دانش بومى مردم در ارتباط با آنها بسیار شنیدنى و قابل تدبیر و تفکر است. به عنوان مثال مى‏توان از گیاه درمنه (یووشان Artemisia herba alba) در این مورد یاد کرد. تهیه جارو و گذاشتن آن در گوشه‏هاى خانه، بخصوص نقاط تاریک اتاق‏ها و همچنین خیس کردن و جارو کردن تمامى خانه با آن، یکى از کارهاى ضرورى زنان روستایى است. امروزه این جنس و گونه‏هاى مختلف آن در کتب و منابع علمى، به عنوان حشره‏کش شهرت داشته و مورد نظر محققان مى‏باشد. ثبت کردن این دانش در کتاب‏ها و انتشار آنها براى نسل‏هاى جدید و تطبیق دادن این اطلاعات و علم با دانش روز و آخرین مقالات انتشار یافته در این زمینه از طرفى مى‏تواند باعث بالا بردن غرور ملّى و ایجاد خودباورى شده و از طرف دیگر دستمایه غنى براى محققان در زمینه‏هاى مطالعات دارودرمان و بهداشت باشد.

زنان روستایى و دانش بومى درمان بیمارى‏هاى طیور

مثال دیگرى از کاربرد دانش بومى توسط زنان روستایى، استفاده آنها از این دانش در مراقبت و درمان بیمارى‏هاى طیور است. به عنوان مثال زنان روستایى شهرستان سپیدان از توابع استان فارس، له‏شدگى زیر بال طیور را با استفاده از خاکستر درمان مى‏کنند. دلیل استفاده از خاکستر براى درمان له‏شدگى زیر بال طیور، خاصیت پاک‏کنندگى آن است. زنان روستایى در برخى موارد براى افزایش جذب خاکستر، بدن طیور را پیش از مالیدن خاکستر با کره یا روغن محلّى چرب مى‏کنند. کره یا روغن حیوانى علاوه بر افزایش قدرت چسبندگى خاکستر، در بهبود زخم‏ها نیز مؤثر است.
زنان روستایى تیره شدن بیش از حد رنگ چهره و تاج طیور را یک رویداد غیر طبیعى قلمداد مى‏کنند و آن را به عوامل مختلفى از جمله بیمار بودن طیور و آفتاب‏زدگى آنها نسبت مى‏دهند. آنان براى پایین آوردن حرارت بدن طیور، مایعات خنک به آنها مى‏خورانند. به اعتقاد آنها تیره شدن رنگ طیور به علت بالا رفتن فشار خون آنهاست. از این‏رو براى پایین آوردن فشار خون طیور، مایعاتى نظیر دوغ، ماست و یا آب کشک به آنها مى‏خورانند (اسماعیلى، 1370).

زنان روستایى و دانش بومى در تغذیه طیور

مثال دیگر از کاربرد دانش بومى توسط زنان روستایى، استفاده از دانش بومى در تغذیه طیور است. زنان روستایى روستاى «بلوردى» از توابع شهرستان هرسین از تجربه خود براى متعادل کردن تغذیه طیور بهره مى‏گیرند. در این راستا، افزودن زرده تخم‏مرغ به آرد گندم یا جو و فتیله کردن آن براى تغذیه طیور و بخصوص تغذیه جوجه‏ها رایج است. امروزه مشخص شده است که در زرده تخم‏مرغ، ویتامین B6 یافت مى‏شود. وجود این ویتامین در هنگام تشنجات بدنى و همچنین کم‏خونى طیور ضرورى است. به علاوه این ویتامین باعث رشد طبیعى و حفظ اشتها مى‏شود و کمبود آن موجب نوعى بیمارى به نام «پلاگرا» مى‏شود که از نشانه‏هاى آن فلس‏مانند شدن پوست طیور، و به تأخیر افتادن پَرسازى و تورم مفاصل پاى آنهاست (امینى، 1381).

نتیجه‏گیرى‏

دانش بومى هر قوم بخشى از سرمایه ملى است که باورها، ارزش‏ها، دانسته‏ها و ابزار زندگى آنها را در بر مى‏گیرد. این دانش گنجینه‏اى ارزشمند از تجربیاتى است که طى آزمون و خطاى چندین هزار ساله جامعه در ارتباط با اثر متعادل انسان، محیط، گیاهان و جانوران منطقه به دست آمده است. دانش بومى از نیازهاى حقیقى و امکانات و محدودیت‏هاى محیطى سرچشمه مى‏گیرد، پس داراى مناسب‏ترین سازگارى با اوضاع هر منطقه است. اهمیت گردآورى دانش بومى و ارزش کاربردى آن به حدى است که اکنون متجاوز از سى مرکز گردآورى دانش بومى در سراسر جهان به مطالعه روش‏هاى تولیدى و آداب و رسوم اقوام بومى مشغول‏اند. این مراکز در صدد گسترش زمینه‏هاى کاربردى دانش بومى در کشاورزى، طب، تغذیه و ... با اسامى جدید کشاورزى ارگانیک، تغذیه سلامت‏زا و طب سنتى هستند. استفاده از این گنجینه گرانبها مستلزم آشنایى و تداوم در آموزش این دانسته‏ها و تجربیات از افراد بزرگسال به نسل‏هاى جوان است. بى‏شک زنان روستایى با تجربیات ارزنده‏اى که در این زمینه دارند نقش کلیدى و مهمى در رشد و ارتقابخشى به منزلت این دانش دارند.

فهرست منابع مورد استفاده: -

1) اسماعیلى، ب (1370)، تغذیه طیور، نشریه فنى، تهران، وزارت کشاورزى و عمران روستایى، سازمان ترویج کشاورزى.
2) اردکانى، م و ابراهیمى، حمیدرضا (1374)، آیا سنت‏گریزى به معناى طرد گذشته و قبول مدرنیسم است؟ پروژه دانشجویى کارشناسى ارشد، بخش ترویج و آموزش کشاورزى، دانشکده کشاورزى، دانشگاه شیراز.
3) امینى، محمود (1381)، نگهدارى مرغ تخمگذار در منازل، نشریه فنى - ترویجى، تهران، دانشگاه تهران، دانشکده کشاورزى، گروه ترویج و آموزش کشاورزى.
4( Flavier, M.)1995(. Biological Dirersity and Indigenouse Knowledge.
5( Rahman, M.A. )2000(. Development of an Integrated Traditional and scientific Knowledge Base: A Mechnism for Accessing, Benefit - sharing and Documenting Traditional Knowledge for sustainable socio Economic development.
6( UNDP. )2002(. Traditional knowledge, Innovations and practices Introduction.
7( Warren. D.M. and Rajasekaran, B.)1993(. Putting local knowledge to Good use. International Agricultural Development 13 )4(: 8 -10.