سیماى خانواده در برنامه خانواده سیماى جمهورى اسلامى ایران
سرور اسفندیارى
سرآغاز
وسائل ارتباط جمعى، پیچیدهترین ابزار براى انتقال و باوراندن افکار و بُرندهترین سلاح براى تسخیر بىصداى جوامع هستند.
امروزه وسائل ارتباطى، گسترده شدهاند، یعنى مانند گذشته فقط تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله و کتاب نیست. امروزه رسانههاى گروهى به سبب انبوه و فراوان بودنشان به رسانههاى فردى تبدیل شده، از طرفى به صورت یک جبهه فرهنگى در آمدهاند.
جبهه فرهنگى به گستردگى همه کشورها، شهرها، کوچهها و خیابانها است. همه مغزها و اندیشهها جبهه فرهنگى شدهاند و علمدار جبهه فرهنگى، رسانهها هستند.
تأثیرات و نفوذ اجتماعى وسایل ارتباط جمعى، از آغاز پیدایش کم و بیش مورد توجه بوده است. بخصوص اینکه این وسایل با هدف تأثیرگذارى بر جامعه درست شدهاند. رسانهها آموزشدهندگانىاند که ادعاى آموزگارى ندارند.
تلویزیون میان رسانههاى دیگر چون قابل دسترس براى همه است، نیز به دلیل گستره وسیعى که دارد، بیش از همه رسانههاى صوتى و تصویرى دیگر تأثیرگذار است.
رسانهها بخصوص تلویزیون مىتواند رفتارهاى اجتماعى مطلوب را در جامعه استوار کرده، آن را جلوهگر نماید. بسیارى از یادگیرىها غیر مستقیم هستند و پایدارترین تربیت، تربیت غیر مستقیم و ضمنى است که در فیلمها و سریالها دیده مىشود. خانواده تلویزیون را یکى از اعضاى خود مىداند و هر کدام از اعضا، در لابهلاى تولیدات تلویزیون به دنبال علاقه و سلیقه خود است. سریالها و فیلمها، داراى پیامهاى نهفتهاى هستند که ناخودآگاه در زندگىها سارى و جارى مىشوند.گفتار حاضر
جایگاه و خانواده در سیماى جمهورى اسلامى، همخوانى آن با احکام و آموزههاى نورانى اسلام، پیوند هنر و دین در به نمایش گذاشتنِ مهمترین رکن جامعه یعنى خانواده، از نکاتى است که در این مقاله به آن اشاره خواهد شد. کارکردهاى خانواده و به تصویر کشیدن آنها در سیما و تأثیرپذیرى افراد از این تولیدات، از محورهاى مورد بررسى هستند.
- آیا وظایف و کارکردها و اهداف خانواده، در برنامههاى سیما بخصوص سریالها و فیلمها نمود و شهود دارند؟
- آیا عوامل ثبات و استحکام خانواده از طریق این برنامهها به بینندگان القا مىشود؟
- خانواده تعریف شده در اسلام همان خانواده به نمایش در آمده از سیما است؟
پرسشهاى مطرح شده انتظار مخاطبان از برنامهریزان سیما است. مخاطبان، تلویزیون را نه فقط به عنوان وسیلهاى براى سرگرمى که آموزشگاهى جادویى در محیط خانواده مىدانند. براى تعریف انتظارات و خواستههاى خانواده از تولیدات تلویزیون، اشارهاى به مواردى از کارکردها و اهداف، نیز بیان نقاط ضعف و قوّت خانواده سیما ضرورى به نظر مىرسد.خانواده
خانواده چیست؟ همه ما واژه خانواده )family( را به کار مىبریم ولى تصور همگان یکسان نیست. تعریف خانواده کار مشکلى است. در نظر بسیارى از مردم، خانواده به منزله واحد اجتماعى )social unit(است که شامل یک زوج متأهل و فرزندانشان است که در خانهاى در کنار یکدیگر زندگى مىکنند.(1)
واژه خانواده مجموعهاى گسترده از ساختارها، شکلها و وظایف را در بر مىگیرد که در هر کشورى متفاوت است، و درون جامعهاى واحد براساس طبقه اجتماعى، سطح فرهنگى و سطح درآمد تغییر مىیابد.
به همین سبب جاى آن دارد که خانواده را نه به صورت عاملى ایستا و تغییرناپذیر بلکه همانند هستهاى تحولیابنده و دگرگونشونده در نظر بگیریم که انعطافپذیرى و انطباقپذیرى چشمگیرى دارد. خانواده عرصهاى بسته نیست بلکه نهادى است که همواره از دگرگونىهاى کل جامعه تأثیر مىپذیرد و در عین حال توانایى پایدارى در برابر رویدادها و دگرگونىها و اثرگذارى بر آنها را نیز دارد.(2) با روشن شدن مفهوم خانواده به طور نسبى، راحتتر مىتوان پا به عرصه برنامههاى تلویزیون گذاشته، میزان تأثیر پیدا و ناپیداى تولیدات سیما را ارزیابى کرد.
کارکردها و اهداف تشکیل خانواده متنوع و بسیارند. خانواده سازمانى فعال، پویا و زنده است. خانواده دادههاى جدید و اطلاعات وارداتى را با داشتههاى خود تطبیق مىدهد. باورها و ارزشهاى دینى چیره بر خانواده نقش غربالگرى (فیلتر) و ارشادى را ایفا مىکنند و از هویت و کیان خانواده پاسدارى مىنمایند.حفظ نسل و تولید نسل
«انگیزه ازدواج»، «تشکیل خانواده» و «تولد فرزند» به ترتیب حلقههایى از چرخه حیات )life cycle( مشترک است و با ظهور هر یک، تعلقات و دلبستگى روحى و عاطفى جدیدى به وجود مىآید. ابتدا احساس تعلق به همسر، وجود آدمى را متأثر مىسازد؛ پس از آن، احساس تعلق به فرزندان و فرزندان به والدین، آفریننده پیوندهاى عاطفى نوى مىشود.(3)
تولیدمثل یکى از کارکردهاى اساسى زیستشناسى خانواده است که همواره بقاى
جوامع و به طور کلى ادامه نسل بشر را تضمین مىکند. ویژگىهاى فرزندآورى و نقش آن در استحکام بنیان خانواده در جامعه ما جایگاه خاصى دارد. فرزندآورى و حفظ نسل موجب کاهش درگیرى و اختلاف زن و شوهر، نیز موجب اتصال نقش زناشویى و بهداشت روانى خانواده مىشود. خوددارى و بىمیلى از داشتن فرزند، گرایشى است که با تأثیرپذیرى از فرهنگ غرب به وجود آمده، در جوامع اسلامى طرفدارانى یافته، اما با نگاهى به آموزههاى دینى و برخى تحقیقات تجربى، حضور کودکان در خانواده بر حالات روانى والدین، جامعهپذیرى، اعتماد به نفس، تقویت حرمت خود، احساس مفید بودن، کارآمدى و تداوم حیات خانواده تأثیر مثبت دارد. هسته اولیه خانواده را زن و مرد تشکیل مىدهد و وجود فرزند، آن را کارآمد مىسازد.(4)خانواده سیما
وجود فرزند، فرزندآورى، مراحل باردارى و بچهدارى در فیلمها و سریالهاى سیما بسیار کمرنگ و محدود است و یا اصلاً وجود ندارد.
اهدافى مانند رفع یکنواختى زندگى، نیاز به جاودانگى، جاذبههاى آفرینش، تعالى و رشد نسل، و معنا بخشیدن به زندگى مىتواند موضوعات داستانهاى خانواده سیما باشد که پیرامون محور وجود فرزند مىچرخد.
در بعضى از سریالها مانند روح مهربان، من یک مستأجرم و طنز پاورچین، نقش و وجود کودک گم شده و یا مفهوم مشخصى ندارد. گاهى حتى در خانواده سیما، نوزاد و یا کودک، عنصرى مزاحم و دست و پا گیر و مسئول سلب آسایش زن و شوهر نمایش داده مىشود (اگر بابام زنده بود).
فرزند امانتى از خداوند نزد ماست و ارزندهترین میراث آدمى، فرزند شایسته و صالح است. آیا فیلمنامهها چنین پیامهایى را به مخاطبان عرضه و القا مىکنند؟تنظیم و کنترل جمعیت
کنترل موالید و تنظیم خانواده به عنوان یک ضرورت اجتماعى خاص، از سیاستهاى مفیدى است که در خانواده سیما به خوبى به نمایش در آمده و پیام خود را به بیننده رسانده است. در بسیارى از سریالها یک یا دو کودک بیشتر به چشم نمىخورد و یا اصلاً بچهاى وجود ندارد.
اما کنترل و کاهش موالید نباید به عنوان ترویج ارزشهایى مانند خودمدارى و آسایش ناشى از فرزند کمتر، افزایش اوقات فراغت و بیکارى، توجه و رسیدگى بیش از حد به یک کودک (فرزندسالارى) و ... باشد (من یک مستأجرم، حس سوم، زندگى به شرط خنده، صد و یک راه براى ذله کردن والدین و ...).
بیشتر سریالها و فیلمهاى ساخته شده، براى جلب بیشتر مخاطب و ایجاد هیجان، چند ژانرى هستند، یعنى در یک سریال، ژانر پلیسى، اجتماعى، خانوادگى و جنایى وجود دارد. پرداختن به یک یا دو موضوع باعث کمرنگ و ضعیف شدن موضوعات دیگر مىشود؛ نیز نقشها محدود مىشود. نقش کودکان در سریالها بیشتر و زودتر در معرض حذف و چشمپوشى قرار مىگیرد.حراست از ایمان و ارزشها
هدف دیگر تشکیل خانواده، حفظ و تقویت ایمان است. ایمان همانند سایر ویژگىهاى آدمى در معرض فزونى یا کاستى قرار مىگیرد. یکى از عوامل فزونى و اثرگذار بر ایمان، تشکیل خانواده مىباشد. پیامبر فرمود: «هر کسى ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ و کامل کرده است.» ایمان زن و شوهر به وسیله ازدواج حفظ و حراست مىشود.(5)
پیوند زندگى و وجود خانواده، نوعى تعهد ایمانى و اخلاقى را در برابر اعضا به وجود مىآورد. خانواده محل رشد و انتقال ارزشهاست. هر گونه تغییر مثبت یا منفى در خانواده، در جامعه تأثیر مستقیم دارد. ثبات یا بىثباتى خانواده مستقیماً بر جامعه تأثیرگذار است.
در جوامعى که ارزشهاى خانواده نااستوار گردد، ارزشهاى اخلاقى عمومى سقوط خواهد کرد. آنچه افراد در جامعه عمل مىکنند، فراگرفتههاى آنان در خانواده است.(6)
محبت زن و شوهر در سایه پیوند زناشویى، زمانى حافظ ایمان و ارزشها است که از علاقه و محبتى خِرَدورزانه، استوار و از جاذبههاى واقعى سرچشمه گرفته باشد؛ نیز از هواپرستى، رؤیاسازىهاى دروغین و هوسهاى رمانتیک به دور باشد.خانواده سیما
در بیشتر سریالها و فیلمهاى سیما ازدواج گوشه یا تمام فیلمنامه را به خود اختصاص مىدهد. انگیزه و هدف ازدواج نامفهوم و غیر قابل درک است. آنچه به چشم مىخورد عشقهاى لحظهاى، غیر منتظره و خیابانى است. (خط قرمز، نقطهچین، روح مهربان و من یک مستأجرم).
علل ازدواج در خانواده سیما به سوى الگوگیرى از غرب مىرود، یعنى تنها انگیزه براى ازدواج و تشکیل خانواده، عشق است (سایه آفتاب، خط قرمز، زندگى به شرط خنده، شبهاى برره، من یک مستأجرم و ...) عشقى
که سریع مىآید، سریع هم مىرود. خانوادهاى که روى چنین خشتى بنا شود، با هر ضربهاى دچار آسیب مىشود (روح مهربان، خط قرمز و ...). زمانى که عشق و علاقه از سرِ ایمان و دیندارى و دور ماندن از گناه باشد، ماندنى و خواستنى است اما آنجا که اساس ازدواج و تشکیل خانواده فقط عشق و محبت است، با زوال آن مىتوان در انتظار ازهمگسیختگى ازدواج بود.
پیام دیندارى و حفظ ایمان در سریالهاى سیما در چه مرتبهاى است؟ با توجه به اینکه بیشتر جمعیت جامعه ما را جوانان تشکیل مىدهند، ترغیب و تشویق جوانان به ازدواج و ساخت فیلمهایى در این زمینه بسیار پسندیده است اما نباید فراموش کرد که عشق و علاقه پیش از ازدواج، سوغات و الگویى از غرب است، حتى بعضى از محققان غربى بر این باورند که بالا رفتن میزان طلاق یک پدیده کوتاهمدت نیست، بلکه کفاره عشقهاى انفجارى است.(7)
در فرهنگ دینى و حتى ملى ما، عشق پیش از ازدواج خیلى معنا و مفهومى ندارد و قابل اطمینان نیست. در اسلام بر مودت بین دو زوج تأکید شده است. در قرآن چنین بیان شده: «وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً و رَحْمَةً.»(8) مودت، دوستى و محبتى است که از عقل و معنویات ناشى مىشود اما عشق، دوستى و محبتى است که از دل و مادیات سرچشمه مىگیرد و رفتارهاى غیر شرعى و گناهآلود مانند نگاه کردن، صحبت کردن، آمیختگى و روابط دختر و پسر (در خارج از محدوده خواستگارى) زمینهساز این نوع عشقها است. چنین خانوادهاى مکانى امن براى حفظ و پاسداشت ایمان و ارزشها نیست.
مخاطبان سیما در سریالهاى مختلف شاهد برخوردها و گفتگوهاى خودمانى دختران و پسرانىهستند که خارج از عرف جامعه و خانواده، از عشق و دلدادگى حرف مىزنند و قول و قرار ازدواج مىگذارند (خط قرمز، من یک مستأجرم، مسافرى از هند، روح مهربان، زندگى به شرط خنده و فصل زرد). پیامهایى که از طریق این فیلمنامهها به بینندگان منتقل و آموزش داده مىشود، مطلوب و مناسب نیست و پیامدهاى منفى و خطرناکى دارد.
ارائه تصویرى جذاب از چنین ارتباطات هیجانآور و جوانپسند، پیامدهاى سوئى را براى نسل تأثیرپذیر و جوان خواهد داشت. نکته قابل تأمل آنکه در اغلب فیلمنامهها، داستان با ازدواج دختر و پسر به اتمام مىرسد تا توجیهى شرعى و عرفپسند داشته باشد. پیام چنین فیلمنامههایى این است که لذت و کامروایىهاى شیرین، خاص روابط دوره تجرد است و نباید آن را با تلخکامىهاى پس از ازدواج پایمال کرد.(9) (روح مهربان، وفا و ...). در زمانى که جامعه ما با بالاترین هجمه فرهنگى از جانب بیگانگان روبهروست، تهیهکنندگان و برنامهریزان سیما رسالتى بس عظیم براى شناساندن و طریقه برخورد با عوامل تضعیفکننده ارزشها و باورهاى دینى، بر دوش دارند.ایجاد آرامش روانى و عاطفى
به اعتقاد بسیارى از جامعهشناسان، ارضاى نیازهاى عاطفى مهمترین کارکردى است که مىتواند بقاى خانواده را در جوامع صنعتى جدید، تضمین کند. معمولاً افراد امنیت جسمى و روحى را در خانواده جستجو مىکنند و خانه را پناهگاهى براى فرار از کشمکشها و زد و خوردهاى دنیاى بیرون مىدانند.(10)
ثبات شخصیت، از حمایت عاطفى دو سویه زن و شوهر یا پدر و مادر در قبال فرزندان به دست مىآید. (خط قرمز، فصل زرد و ...).
از دیدگاه اسلام، آرامش روحى و روانىِ حاصل از ازدواج و مهر و مودت بین زن و شوهر، از نشانههاى الهى به شمار مىآید. خانواده پایگاهى است که افراد از در کنار همدیگر بودن، به آرامش و امنیت خاطر مىرسند و زمینه ترقى و رشد اعضاى خانواده فراهم مىشود.
یکى از عوامل ویرانگر کارکرد عاطفى خانواده، ضعف ایمان و اخلاق مىباشد. خُلق و خوى نیکو و ایمان توأم با عمل به طور طبیعى باعث جلب محبت دیگران مىشود. همه اعضاى خانواده در ارضاى عاطفى و روانى یکدیگر دخیلند. در برخى از روایات، تعبیر «سکون و انس» در مورد فرزندان به کار رفته، فرزند مایه آرامش روحى و عاطفى پدر و مادر ذکر شده است.(11)
توجه و ابراز علاقه اعضاى خانواده، مهارت خوب گوش دادن، حفظ شخصیت و احترام دو سویه، همیارى و رفع نیازهاى مادى و معنوى خانواده و ... بسترهاى ایجاد و گسترش آرامش روانى و عاطفى هستند.در خانواده سیما چه مىگذرد؟
آنچه که مدتهاست در گفتگوهاى مجموعههاى تلویزیونى زیاد دیده مىشود، برخوردها، جر و بحث، بگو مگوهاى زن و شوهر و سایر افراد خانواده است (من یک مستأجرم، همسایهها، پاورچین، متهم گریخت و ...). گویى خانواده میدان جنگ است.
اظهار نظر، بیان خواسته و صحبت کردن، مقولههایى جدا از جر و بحث و بگو مگو مىباشند. منطق، ملاحظه، متانت و تحمل مخالف در جر و بحث جایى ندارد و مانند موریانه چارچوب زندگى را
خورده، آرامش روانى و عاطفى خانواده را بر هم مىزند.
الگودهى خانواده سیما براى نسل جوان ما در زمینه رسیدن به آرامش و رشد در سایه تشکیل خانواده، چه میزان موفق بوده است؟
(خط قرمز، فصل زرد، زندگى به شرط خنده و ...)
نکته بسیار مهم در به وجود آوردن آرامش روحى و روانى در خانواده، نقش حیاتى مادر و زن مىباشد. به تصویر کشیدن زنى که از کیان خانواده در برابر ناهنجارها و ناملایمات جامعه با مدیریت و توان بالا حراست مىکند و با هر نسیم قد خم نکرده و سنگ صبور اعضاى خانواده است، الگوى کاربردى براى نسل جوان ما مىباشد (فیلم مادر).تحقق جامعه سالم و نیرومند
چون خانواده خشت بنیادى جامعه است، نقش عمدهاى در ساختار اجتماع و ساختن یک جامعه سالم و نیرومند دارد. هر خانواده با نرم کردن و آرامش بخشیدن به روح و اعصاب اعضاى خود، نیز با تربیت فرزندان شایسته، براى بهسازى جامعه، مهمترین گام را در ساختن جامعه سالم، پیشگیرى و جلوگیرى از فساد و جنایت و جرم و تبهکارى برمىدارد.(12)
خانواده سالم، جامعه سالم مىسازد. تشکیل خانواده از یک لحاظ به این معناست که به خواستهها و تمایلات انسانها، در حد اعتدال و در محدوده قانونى آن پاسخ داده شود. در این صورت، علت و موجبى موجبى براى آسیبها و انحرافات اخلاقى و فرهنگى باقى نمىماند.
علاوه بر این، تشکیل خانواده، چنین برایندهایى دارد: افزایش امید به زندگى، حس مسئولیتپذیرى، جستجوى شغل و حقوق مکفى، تلاش جهت ارتقاى سطح تحصیل و رشد آگاهىهاى عمومى دختران و پسران، که بر نوع زندگى آنان تأثیر مىگذارد.(13)اما خانواده سیما چگونه است؟
ارائه تصاویر به نمایش در آمده از جدایىها و طلاقهاى سریع و حساب نشده یا قهر و آشتىهاى بىمایه در خانواده سیما، معضلى است که سرمشق الگوى خانوادهها شده است، که این فرایند، سلامت و پایدارى جامعه را به خطر مىاندازد.
شایان ذکر است که نسل امروز به متانت و صبورى نسلهاى پیشین نیست. براى دستیابى به جامعهاى سالم و قدرتمند، طرح مشکلات و معضلات جامعه در خانواده سیما یک طرف قضیه است اما پیام نهفته که درس صبورى و متانت و گذشت است طرف دیگر قضیه مىباشد.
تلویزیون مىتواند مخدر و افیونى برقى باشد که پیامهاى خود را به طور نامحسوس به بینندگان القا کند. ناهنجارهایى مانند بدحجابى، مدگرایى، بىهویتى، خودآرایى، آرایش و ... وارداتى و تحمیلى هستند و جذابیت و تنوع آنها، بخصوص براى نسل جوان ما بسیار زیاد است. نمایش این ناهنجارها از سریالهاى سیما، دقت و تیزبینى خاصى را مىطلبد.
سلامت جامعه ما را در حال حاضر، همین معضلات و ناهنجارها به خطر انداختهاند. کارگردانان و تهیهکنندگان زمانى مىتوانند این چالشها و ناهنجارها را به تصویر بکشند که این خطر و هجمه را شناخته باشند و آن را براى فرهنگ دینى و ملى یک فاجعه بدانند.حجاب
مقوله حجاب و پوشش یکى از ارزشها و هنجارهایى است که در حفظ سلامت و پاکى محیط خانواده و جامعه نقش حیاتى را ایفا مىکند. حجاب، جوانب بسیارى را شامل مىشود: اختلاط و آمیختگى زن و مرد، حرمت نگاه و چشم، چگونگى صحبت کردن، حرکات بدن و ... .
حجابى که در سریالها شاهد آن هستیم آیا آرامش، راحتى، حفاظ و یک نیاز طبیعى را به ذهن بیننده منتقل مىکند؟
چادرى که با بند یا کش بر سر قرار گرفته و در پشت بازیگر واقع شده، گاهى به شنل شبیه مىشود، چه پیامى به بیننده مىدهد؟
شدت تهاجم فرهنگى غرب به حجاب و ابعاد آن، نیز معضلات و ناهنجارىهاى جامعه در ارتباط با پوشش، توجه و هوشیارى تهیهکنندگان را در خانواده سیما برمىتابد.تأمین نیازهاى اساسى
نیازهاى بشر از آغاز تولد، زندگى او را تحت تأثیر قرار مىدهند. نیازها به دو دسته: نیازهاى حیاتى و نیازهاى اساسى روانى تقسیم مىشوند.
دسته اوّل، شامل نیاز به آب، غذا، استراحت و نظیر آنهاست اما مؤلفههایى همچون امنیت، تعلق، احترام، فهم و درک متقابل و ... در دسته دوم قرار مىگیرند.(14)
ازدواج و تشکیل خانواده، موقعیتى را براى زن و مرد فراهم مىکند تا در پرتو زندگى مشترک، به نیازهاى اولیه و اساسى خود به مقدار قابل توجهى دست یابند و کانونى را براى رشد و شکوفایى خود و فرزندان فراهم کنند.
زندگى معقول و خانواده متعادل، حاصل پاسخگویى مناسب و به اندازه، به نیازهاى اساسى و حیاتى است.اما خانواده سیما را چطور مىبینیم؟!
به تصویر کشیدن نیازهاى اساسى خانوادهها، روانکاوى ناهنجارىها و معضلات و مطرح کردن آنها به صورت سریال و فیلم، از وظایف تولیدکنندگان سیما است.
عنوان مشکلات واهى و پوشالى و جلوهگرى نیازهاى غیر واقعى در سطح خانواده، به دگرگونى فرهنگ و ارزشها و بىهویتى خانواده و به تبع جامعه مىانجامد. بلندپروازىها و عدم سازگارى با محیط و وضعیت خانه و خانواده، پیام مناسبى براى نسل جوان جامعه ما نمىباشد. (خط قرمز، فصل زرد و ...).
یکى از راهکارهاى مفید براى مانا کردن مفاهیم و آموزههاى دینى و اخلاقى در بین افراد خانواده، به تصویر کشاندن و نمایش علل عدم موفقیت بعضى از اعضاى خانواده مىباشد. اگر پدر خشن و زورگو است با نشان دادن دوران کودکى او که با عدم ارضاى نیازهاى اساسى روانى روبهرو بوده است، به ذهن بیننده خطور مىکند که چگونگى برخورد و تأمین نیازهاى کودکان در مرحله تربیت بسیار مهم هستند.
نمایش جوانى که از قید و بند خانواده رها شده، در کمال آزادى و رفاه روزگار مىگذراند، بدون اشاره به علل و پیامدها، نوعى تهدید و توهین به باورها و ارزشهاى خانواده، نیز نادیده گرفتن نقش ارضاگرى خانواده تلقى مىشود (تب سرد، خط قرمز، زندگى به شرط خنده و ...).سخن پایانى
برنامههاى تلویزیون اثرگذارترین منش و افکار عمومى جامعه مىباشند و مىتوانند سلیقهها و عقیدهها و جهانبینى اشخاص را سمت و سو دهند.
آگاهان امور فرهنگى مىدانند که جریان تأثیرگذارى بر یک فرهنگ، روندى بسیار آرام و کُند دارد، پس چیرگى و استعمار و استحاله فرهنگى، جریانى خزنده و بىسر و صداست. یکى از روزنههاى رخنه و عمل در این جریان، تغییر و تبدیل آرام آرام مفاهیم و ارزشها است که در بهترین حالت خود از راه هنر و در توانمندترین وضع، از راه رسانه وارد مىشوند.(15)
خواست طبیعى مردم این است که تلویزیون را آینه زندگى حقیقى، منبع آخرین اطلاعات عینى و واقعى و آورنده فرهنگ و هنر به درون خانهها ببینند.(16) مخاطبان سیما در طبقهبندىهاى گوناگونى جاى مىگیرند. بینندگان هستند که توفیق و یا عدم توفیق برنامهاى را ارزیابى مىکنند اما از میان تمام تولیدات تلویزیون، سریالهاى خانوادگى از محبوبترین و پربینندهترین برنامه مىباشند. داستانهاى پر پیچ و خم زندگى وقتى به تصویر کشیده مىشوند جذابیت دوچندان دارند و هر چقدر به واقعیتهاى موجود نزدیک باشند، کشش بیشترى دارند.
ارائه الگوها، که بیننده خود را در آن قالب و کلیشه جا مىدهد و مرتب در حال همخوانى و مقایسه است، نشان از دریافت پیامهاى نهفته در نمایشها مىباشد. قشر جوان ما بیشترین بیننده سریالهاى سیما هستند، پس پیامهاى عرضه شده باید جذاب، بهروز و کارآمد بوده، در بر دارنده بالاترین نکات اخلاقى و ارزشى باشد، و این انتظار بهجایى است که خانواده سیما آیینه و نمایانگر سیماى خانواده در فرهنگ دینى و اسلامى باشد.پىنوشتها: -
1) حسین محمودیان و دیگران، دانش خانواده، تهران، سمت، چ1، 1383، ص77.
2) جمشید بهنام، تحولات خانواده، مترجم محمدجعفر پاینده، تهران، نشر ماهى، چ1، 1383، ص23.
3) دانش خانواده، ص87.
4) چکیده مقالات خانواده و آسیبشناسى آن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1384، ص92.
5) دانش خانواده، ص92 - 91.
6) کتاب نقد، مؤسسه دانش و اندیشه معاصر، ش17، ص116.
7) حسین بستان، اسلام و جامعهشناسى خانواده، مؤسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه، چ1، 1383، ص190.
8) سوره روم، آیه 21.
9) شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان، نماى آبگینه (1)، تهران، ناشر سفیر صبح، چ1، 1379، ص54.
10) اسلام و جامعهشناسى خانواده، ص88.
11) وسائل الشیعه، ج15، ص106.
12) کتاب نقد، ص106.
13) دانش خانواده، ص86 - 85.
14) همان، ص87.
15) على نورى مطلق، نقش رسانه در تبیین دفاع و هجوم فرهنگى، قم، مرکز پژوهشهاى صدا و سیما، چ1، 1383، ص95.
16) همان، ص113.