راز ماندگارى آدم هاى خوب


 

راز ماندگارى آدم‏هاى خوب‏
گفتگو با مریم احسانى مطلق - عکاس‏

مرضیه وزیرى مقدم‏

همان طور که برخى از ما از نوشتن و گفتن براى بیان مطالب خود استفاده مى‏کنیم، عده‏اى هم از وسیله بیانى دیگرى براى بروز احساسات و ارائه عقاید خود استفاده مى‏کنند. «عکاسى» شاید کارى سهل و ساده به نظر برسد ولى آنچه مشکل و باارزش است، بیان مطالب است به وسیله عکس.
عکاسى از ظریف‏ترین و زیباترین جلوه‏هاى پیشرفت هنرى و فنى قرن اخیر است. عکس نه فقط حافظ جذاب‏ترین یادگارى‏ها و خاطرات دوستان، که بهترین نمایشگر لحظات تلخ و شیرین زندگى ملت‏ها و جوامع و نیز آثار و سنت‏ها و شیوه‏هاى زندگى آنها در دوره‏ها و زمان‏هاى گوناگون است.
بارها شده است دقایقى به عکس‏هاى خوب خیره شوید و به دنبال عوامل و عناصرى باشید که سبب ارزش و اهمیت آنها شده است. در آخر هم به این نتیجه رسیده‏اید که با وجود تکامل قابل ملاحظه فن عکاسى و کیفیت آن، دوربین وسیله‏اى است که باید هدایت شود؛ وسیله‏اى عارى از حس، عاجز از دیدن و برگزیدن.
آنچه در یک عکس مهم است، دوربینى نیست که آن سوژه را ثبت کرده، بلکه شخص عکاسى است که آن را پدید آورده است.
توصیف آنچه به تصاویر این هنرمندان ارزش مى‏بخشد، آسان نیست. بیان هنرى امرى است فطرى و غریزى و اغلب بیش از معلومات و اطلاعات به احساسات نیاز دارد.
«مریم احسانى مطلق» عکاس جوانى است که در آستانه 19 سالگى عقیده دارد هنر باید به تعالى روح بینجامد. اصل در هنر، زیبایى است و با هر ابزارى که هنر مى‏طلبد باید زیبایى را خلق کرد و با حسى متعالى‏تر، محصول آن را به جامعه عرضه کرد، و این راز ماندگارى هنر و هنرمند است.
فکر مى‏کنیم بهتر است در ابتدا با یک بیوگرافى کوتاه، خودت را براى خوانندگان مجله معرفى کنى.
متولد تهران هستم و کوچک‏ترین عضو یک خانواده پنج نفره و در دوره پیش‏دانشگاهى رشته گرافیک تحصیل مى‏کنم.

چرا عکاسى، و از چه سالى به این هنر علاقه‏مند شدى؟

عکاسى یکى از شاخه‏هاى رشته گرافیک به حساب مى‏آید و من از همان ابتدا شیفته این رشته شدم و مدت سه سال است عکاسى مى‏کنم. ابتدا دوره مقدماتى را در هنرستان گذراندم و با شرکت در مسابقه‏ها، کسب رتبه و مقام کشورى و استانى، علاقه و انگیزه‏ام را بیشتر کرد.

چه مقام‏هایى را در رشته گرافیک و عکاسى به دست آوردى؟

در رشته گرافیک سال 83 مقام اول استانى، در نمایشگاه دوسالانه هنرهاى تجسمى سال 84 مقام اول کشورى و رتبه دوم استانى و سال 84 در مسابقه جهانى عکس سنگاپور تقدیرنامه دریافت کردم.

چه شد که این رشته را ادامه دادى؟

در ابتداى کار شش نفر بودیم که کار عکاسى را شروع کردیم. وسایل مورد نیاز عکاسى را با کمک استادمان تهیه کردیم اما کم کم از میان گروهى که براى کارآموزى سال آخر، شاگردى استادمان را مى‏کردیم، فقط من ماندم. بعد به واسطه رهنمودهاى پدرانه و صبورانه استادم، رموز شگفت‏انگیز این رشته برایم گشوده شد و بیش از پیش به عکاسى علاقه‏مند شدم. از آن موقع بود که نگاهم به عکاسى تغییر کرد. هویت سوژه‏ها به تدریج در فکرم رشد کرد و حاصل آن مجموعه عکس‏هایى شد که در نمایشگاه انفرادى به نام «آدم‏هاى خوب، آدم‏هاى بد» ارائه کردم.

قبل از این مجموعه و عکس‏هایى که در باره آنها هم صحبت خواهیم کرد، چه نوع عکس‏هایى مى‏گرفتى؟

من عکاسى را با موضوعات اجتماعى شروع کردم بعد با صحبت‏هایى که در مورد عکس‏هایم مى‏کردم، به پیشنهاد استادم آقاى «سیدابراهیمى» نگاهم را پرورش دادم. عکس‏هاى اجتماعى قابل بازسازى نبود بلکه ثبت لحظه‏ها و گذر زمان بود و این امر من را راضى نمى‏کرد.

تعریف شما از عکس، عکاس و عکاسى چیه؟

عکاسى هنر خوب دیدن است که امکان به ثبت رساندن واقعیت را در یک لحظه فراهم مى‏کند. واقعیتى جارى و سیال که ماندنى نیست و عکس برشى است از واقعیتى نسبى در زندگى که در حال شدن و تمام شدن است و عکاس این واقعیت را در یک طرفةالعین مورد شناسایى و ثبت قرار مى‏دهد و من عاشق ثبت آن لحظه‏ها هستم.

این تکنیک عکاسى که در مجموعه عکس‏هایت (آدم‏هاى خوب، آدم‏هاى بد) دیده مى‏شود، از نوآورى‏هاى خودت بوده؟

به این روش عکاسى، اصولاً عکاسى ابداعى یا خلاقه مى‏گویند. من اغلب با یک پیش‏زمینه فکرى به سوژه‏ها نگاه مى‏کردم و ساعت‏ها فکر مى‏کردم، در باره آنها مى‏نوشتم و حتى در باره مفاهیم آن با استادم صحبت مى‏کردم و با راهنمایى‏هاى ایشان وقتى به یک لحظه پرمعنا مى‏رسیدم، آن را روى کاغذ یا ذهنم ثبت مى‏کردم بعد عناصر چیده مى‏شدند و عکس مى‏گرفتم.

چه عاملى سبب شد که تکنیک و سوژه عکس‏هایت تغییر کند؟

شاید در ابتدا به خاطر شرایط فکرى و روحى خودم بود که به این تکنیک و سوژه روى آوردم و از میان مخلوقات خداوند، انسان را با تمام مفاهیم فطرى و شگفتى‏هاى روحى‏اش انتخاب کردم، اما باز هم راهنمایى‏هاى استاد بود که به افکار و احساساتم نسبت به سوژه‏ها، فرم داد تا ماهیت و مضمون سوژه‏ها شکل بگیرد.

در باره کادربندى و نورپردازى و حتى نوع عکاسى کارهایت بیشتر توضیح بده؟

با دوربین دیجیتالى کار مى‏کنم. با توجه به فضاى موضوع، نورپردازى مى‏کنم و از نور که در اغلب عکس‏ها به وضوح دیده مى‏شود، براى تأکید مفهوم استفاده مى‏کنم. از کادرهاى افقى براى آرامش و سکون و فرصت تفکر و از کادرهاى عمومى براى استحکام و اوج مفاهیم بهره برده‏ام.

تکنیک بزرگ‏نمایى در تمامى عکس‏ها به چشم مى‏خورد، دلیل خاصى داشتى؟

اصولاً این نوع عکاسى دنیاى خاص و ویژه‏اى دارد چون بزرگ‏نمایى تصویرى و مفهومى در هم ادغام شده بود. من بارها چیدمان و بازسازى صحنه‏ها را خودم در خانه انجام مى‏دادم و استفاده از هر تکنیکى که به تفهیم مضامین کمک مى‏کرد، براى من مهم بود.

چه موقع به فکر برپا کردن نمایشگاه افتادى و براى تهیه عکس‏ها چقدر وقت صرف کردى؟

برپا کردن نمایشگاه، راهى نو براى من بود که در این رشته با گام‏هاى موفق‏ترى قدم بردارم؛ البته این پیشنهاد استادم بود و گرنه تمام کارهاى من تجربى بود. مجموعه عکس‏هاى «آدم‏هاى خوب، آدم‏هاى بد» به طور شبانه‏روزى در طول سه ماه تابستان 84 زمان برد و در طول پنج ماه بعد که همزمان با دوره تحصیلم بود، پیگیر برطرف کردن نقایص آن شدم.

گفتى با دوربین دیجیتالى عکس مى‏گرفتى، در چاپ عکس‏ها با مشکلى مواجه نشدى؟

طبیعتاً به خاطر تأمین وسایل و اینکه چاپ عکس‏ها در تهران صورت مى‏گرفت، مشکلات هزینه و رفت و آمدها بود؛ مخصوصاً وقتى عکس‏ها چاپ مى‏شدند و احساس رضایت نمى‏کردم. با اینکه بارها اتود مى‏زدم و در آتلیه زیر نظر استادم بازسازى مى‏کردم و عکس مى‏گرفتم، اما برخى از سوژه‏ها پنج تا شش بار عکاسى مى‏شدند تا بالاخره آن چیزى مى‏شد که مى‏خواستم.

موضوع دیگرى که عکاس‏هاى خاص نمایشگاهت را خاص‏تر کرده بود، عنوان عکس‏ها و اشعارى بود که کنار قاب‏هاى عکس دیده مى‏شد؛ طبق مفاهیم اشعار، عکس مى‏گرفتى یا براى عکس‏ها، شعر انتخاب مى‏کردى؟

هر دو؛ اغلب بعد از خواندن شعر و بازسازى مفهوم آن در ذهنم، عکس مى‏گرفتم و گاهى احساس مى‏کردم شعر ماهیت عکس را بهتر بیان مى‏کند؛ اما در کل نگاه به اخلاقیات انسانى مرا به سمتى برد تا اشعار اخلاقى شاعران بزرگ را دستمایه خلق عکس‏هایم قرار دهم.

در باره عناوین چى؟

عکس‏ها به تنهایى براى خودم گویا بودند اما عناوین را انتخاب کردم تا هم براى مخاطبان عام ملموس باشد هم تأکیدى براى مفاهیم عکس‏ها باشد.

اغلب از اشعار پروین اعتصامى استفاده کردى، دلیل خاصى داشته؟

خیلى‏ها پیشنهاد مى‏کردند که از اشعار حافظ استفاده کنم چون به دنبال مضامین اخلاقى بودم اما اشعار پروین، بیان روان و سادگى خاصى داشت که مرا جذب مى‏کرد. اشعار پروین اعتصامى، مضامین اخلاقى بسیارى دارد که مى‏توان هر بیت آن را به تصویر کشید.

براى نمایشگاه بعدى برنامه‏اى دارى؟

نمایشگاه انفرادى براى من تجربه‏اى غیر قابل وصف بود به همین دلیل دوست دارم نمایشگاه بعدى روال دیگرى داشته باشد. از سوژه‏هایى عکس بگیرم که به آن توجه نشده است.

الان احساس یک عکاس موفق را دارى؟

بله. من همیشه به این فکر مى‏کنم که الان موفقم. هیچ وقت فرصت امروز را براى موفقیت‏هاى آینده از دست نمى‏دهم.

با انجمن عکاسان یا خانه عکاسان هم در ارتباط هستى؟

فقط با خانه عکاسان تهران در ارتباط هستم و هر وقت مسابقه‏اى برگزار شود، با من تماس گرفته مى‏شود.

براى شرکت در دانشگاه چه برنامه‏اى دارى؟ حتماً رشته مورد نظرت عکاسى است؟

امسال که فرصتى براى برنامه‏ریزى نداشتم؛ اما خیلى هم اصرار به انتخاب رشته عکاسى ندارم چون به رشته زبان انگلیسى هم علاقه‏مندم.

اولین بارى که خودت عکس‏هایت را چاپ کردى، چه سالى بود؟

سال 83 بود که تاریکخانه‏اى در منزل‏مان ساختم و اولین بار عکس‏هایى بود در باره نماز.

تا به حال کارهایت در نشریات چاپ شده؟

بله، در مجله «پرسمان» و تقویم سال 85 که توسط مؤسسه «راهیان نور» چاپ شده است.

مطمئناً در مهمانى‏ها یا محافل خانوادگى از شما توقع داشته‏اند که از آنها عکس بگیرى؟

بله، اما اغلب پیشنهادکننده‏ها پشیمان مى‏شوند؛ چون من دوست دارم نورپردازى‏ها و کمپوزیسیون دقیق باشد به همین خاطر حوصله افراد زود سر مى‏رود و ... .

به نظرت یک عکس خوب چه ویژگى‏هایى دارد؟

عکس خوب، عکسى است که عکاس، خودش راضى باشد و جزو بهترین عکس‏هایش قرار دهد. بعد اطرافیان آن را تأیید کنند. از ویژگى‏هاى کلى یک عکس خوب، ارائه کردن، اطلاعات دادن، آموختن، به یاد آوردن و مجسم ساختن است. عکس خوب تصویرى است که با ما رابطه برقرار کند.

بیشتر به عکس رنگى علاقه‏مندى یا سیاه و سفید؟

به نظر من رنگ بیشتر براى جلوه کار استفاده مى‏شود، اما عکس سیاه و سفید حس ویژه‏اى دارد که آن را بیشتر دوست دارم.

اگر یکى از عکس‏هایت میان تعداد دیگرى عکس باشد، به نظر خودت عکس «مریم احسانى مطلق» مشخص است؟ یا بهتر بگویم عکس‏هایت امضا دارند؟

بله. ماهیت عکس‏هایم امضاى آثارم مى‏باشد.

از راهنمایى‏هاى استادت خیلى صحبت کردى، حمایت خانواده چقدر در موفقیت‏هایت تأثیر داشته؟

خیلى زیاد. همان طور که مى‏دانید رشته عکاسى، هنر پرخرجى است و اگر کمک مادى و معنوى خانواده مهربانم نبود، من همان اوایل، شاید مانند خیلى از دوستانم انگیزه پیشرفت در این رشته را از دست مى‏دادم. آماده‏سازى محفل گرم خانوادگى توسط پدر و مادرم و حمایت‏هاى صادقانه دو برادرم در کنار عنایات پدرانه استادم از جمله عوامل مهم موفقیت من بوده و هست. من در برابر همه این رابطه‏ها و محبت‏ها احساس مسئولیت بیشترى مى‏کنم.

حرف آخرِ خالق «آدم‏هاى خوب، آدم‏هاى بد» براى خوانندگان مجله چه مى‏تواند باشد؟

همتم بدرقه راه کن اى طایر قدسى‏
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم‏
در پایان به این جمله بسنده مى‏کنیم که عکس حاصل برق عاشقانه دوربین با لحظه‏اى است که دیدگان ما در احساس آنها دچار روزمرگى شده‏اند.