نویسنده

 

میلاد نور

اکرم جمشیدیان‏

آن شب، آنجا در ملکوت خدا شور و شوقى دیگر بر پا بود. قدسیان آسمان همه با شادى در اطراف عرش دست‏افشانى مى‏کردند. فریاد تکبیر، تهلیل و تسبیح‏شان آسمان‏ها را پر کرده بود. گروههایى از فرشتگان در حال رفت و آمد بر زمین بودند. همه جا سخن از آغاز رسالت و نبوت آخرین پیامبر و مأموریت مقرب‏ترین فرشته یعنى جبرئیل امین بر زمین بود.
و اینجا، در گوشه‏اى از غار حرا، مردى پاک از سلاله ابراهیم، هفته‏ها بود که رو به کعبه به عبادت پروردگار خود نشسته بود و امشب به پاداش این عبودیت و پاکى و صداقتش، مورد عنایت خاص الهى قرار گرفته و به بالاترین درجه قرب پروردگارش اوج مى‏گرفت.
سرانجام، انتظارها به پایان رسید و فرمان حرکت صادر شد. جبرئیل به همراهى هزاران فرشته دیگر در غار حرا فرود آمد و لحظاتى بعد فریاد «اقرء» در فضاى غار پیچید. و آن لحظه مبارک آغازى بود بر نزول کلام الهى.
از آن شب، گاه و بیگاه، شب و روز در سفر و حضر، صداى ملایم کوبیدن شبیه جرس(1) بود و چهره زیباى جبرئیل و حالتى شبیه تب و برافروختگى شدید بر پیامبر و سپس دانه‏هاى عرق که همچون مروارید غلطان بر چهره مبارکش سرازیر مى‏گشت و پیام خداوند در پاسخ به سؤالات و رفع مشکلات و احکام و دستورات که بر او خوانده مى‏شد و او تکرار مى‏کرد. حافظان به خاطر مى‏سپردند و کاتبان مى‏نوشتند. این ارتباط پیوسته قوت قلب پیامبر و راهگشاى مؤمنان بود و کلام الهى چنان موزون و آهنگین و بدیع و لطیف بود که چون آبى روان زنگارهاى کفر و شرک را از دل‏ها مى‏شُست و زنگ بیدارى در گوش‏ها مى‏نواخت و سخت‏ترین دل‏ها را اسیر کرده به سوى پیامبر مى‏کشاند و این جریان حدود بیست سال ادامه یافت و با محافظت پروردگار و دقت و مراقبت پیامبر و اصحاب او مجموعه‏اى به نام قرآن مجید شکل گرفت.
فرمان «اقرء» در غار حرا فرمانى بود به انسان در طول تاریخ بشریت که اى انسان، راه کمال و سعادت تو، خواندن و خواندن، فراگیرى علم و علم، رمز کرامت و پیروزى و بزرگوارى توست. چه خداوند در کلام خود، عالمان را در ردیف پیامبران و فرشتگان قرار داده است.(2) اما شاید بپرسى چه بخوانم؟
اصولاً گوینده و خالق سخن، نقش مستقیم در اعتبار و ارزش آن دارد. قرآن کلام معبود و پیام پروردگار یگانه توست. حالا بگو کجا گوینده‏اى عالم‏تر و کریم‏تر و مهربان‏تر و راستگوتر از او مى‏یابى تا گوش جان بدان بسپارى؟ با نور کلامش ظلمت‏ها و سیاهى‏ها بزدایى، شفا یابى و عبرت گیرى و رشد کنى و راه از چاه بشناسى و به درگاه او اوج گیرى؟
حضرت على(ع) در نهج‏البلاغه کلام خدا را چنین توصیف مى‏کند:
«قرآن نورى است که خاموشى ندارد و چراغى است که درخشندگى آن زوال نپذیرد و دریایى است که ژرفاى آن درک نشود و راهى است که رونده آن گمراه نگردد و نورى است که با آن تاریکى یافت نشود.»
زمانى که مصحف در دستان توست و دل به آیات آن مى‏سپارى، سیر و سفرها دارى، تو شاهد خلقت آدم و حوا، سجده فرشتگان، فریب شیطان و هبوط آنها در زمینى. نزدیک هزار سال تلاش حضرت نوح در هدایت مردمش، ساختن کشتى و لجاجت قوم او و نجات یارانش، و زمانى همراه حضرت ابراهیم در بتخانه و شکستن بت‏ها و سپس در میان شعله‏هاى آتشى که گلستان شد و یا در منى براى قربانى فرزندش. و یا در چاهى در بیابان کنعان کنار یوسف و سپس در خانه زلیخا و زندان و تعبیر خواب و تخت پادشاهى مصر و دیدار پدر بعد از چهل سال و زمانى همراه حضرت موسى(ع) در روى امواج نیل و قصر فرعون و آسیه و خانه شعیب و کوه طور و سخن با خداوند و سپس عبور از رود نیل و به دنبال سرزمین مقدس و ورود در بیت‏المقدس.
و گاه شاهد اجابت دعاى همسر عمران، تولد مریم(س) و با مریم از معبد و میوه‏هاى بهشتى و از معبد تا شهر ناصریه و گفتگوى جبرئیل و زیر درخت نخل شاهد تولد حضرت عیسى(ع).
و در آیاتى دیگر شاهد معراج پیامبر(ص) و رنج‏هاى او در مکه و آزار قریش و هجرت به مدینه و یارى او در جنگ‏ها با فرشتگانى نشان‏دار و آزار منافقان در مدینه و فتح مکه و سرود وحدت مسلمین در کنار کعبه، و پروردگار تو این چنین الطاف خود بر پیامبران و مؤمنان فرو مى‏ریزد و به یارى آنان مى‏شتابد.
گاه سوره‏هایش را با تسبیح آغاز مى‏کند تا تو با تسبیح و تنزیه پروردگارت دل و جان از گناه بشویى و گاه با ضرب‏المثل‏ها حقایقى از عالم وجود را به تصاویر حسى کشیده تا تو بهتر درک کنى. از ستارگان و شب و روز، ماه و خورشید برایت سخن‏ها دارد تا با سیر در طبیعت، نگرشى باز و فراتر از اطراف خود بیابى. با ترسیم صحنه‏هاى تکان‏دهنده از خشم و قهر خود، تک تک سلول‏هایت را به لرزه مى‏اندازد تا نتیجه عمل را از یاد نبرى. و با تصاویرى زیبا و دل‏انگیز از باغ‏هاى بهشت برین خود طمع و امید به نعمت‏هایش را در تو فزونى مى‏بخشد.
گاه با زبان عقل و منطق و استدلال تو را به تفکر و تعقل خوانده و با آیات الاحکام وظایف تو را ترسیم مى‏کند تا با انجام آن به تربیت و خودسازى بپردازى و زمانى با احساس همه وجود تو را نشانه رفته تو را سراپا شور و هیجان به سجده فرا مى‏خواند تا در مقابل بزرگى و عظمتش سر بر خاک نهى. اما از هر چه بگوید بر مطلب که بپردازد در پایان آیه با کدهایى کوتاه و محکم به معرفى خود مى‏پردازد و صفاتى از صفات پاک خود را در قالب نامى از اسماى حُسناى خود بر تو مى‏خواند. چه هدف اصلى و اساسى از نزول کتاب‏هاى آسمانى و رسالت پیامبران و امامت امامان همه خداشناسى و معرفت اوست و تنها چراغ روشن در این راه نام و یاد و معرفت اوست. از امروز گوشه‏اى و ساعتى از عمر گرانبهاى خود را به توشه‏گیرى از این دریاى رحمت اختصاص بده و به هر شکلى که مى‏توانى از این گنج بهره‏اى ببر تا برکت فیض الهى را در خود احساس کنى و کم کم چنان دلباخته کلام او خواهى شد و انس و الفتى خواهى یافت که نور آن چراغ شب‏هاى تار و روشنى چشم توست و از آن خیر و برکت فراوانى در جان و زندگى خود احساس خواهى کرد.

پى‏نوشتها: -
1) صداى ملایمى شبیه زنگ.
2) آل‏عمران، آیه 18.